باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! انقلاب اسلامی راهی است که انسان اگر وجود خود را به آن بسپارد، قصهاش همان میشود که شما فرمودید: «او که خود از خویش پشیمان نبود» و همو که به قول شما: «دوست من نقطهی پایان نبود». بلی! نقطهی پایان نبود، شروعی بود برای آنکه همهی انسانها در انسانیت خود به تمامیت برسند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! نسبت به مخلوقات، قیامت در پیش است ولی نسبت به خود قیامت به عنوان یکی از عوالم وجود، هماکنون هست و اساساً غایتِ مفقود، محال میباشد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به زیاد بودن صوتها، همهی آنها روی سایت نیست. در این مورد میتوانید جهت ارسال دیویدیِ آن با حاج آقا نظری به شمارهی 09136032342 تماس بگیرید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: کتابهای مذکور را نخواندهام. ولی به هر حال آقای سرشار از سابقون و کارگُشتههای این امر هستند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به طور مشخص در این رابطه فکر نکردهام. تفسیر المیزان را ورق بزنید، مطالب خوبی مییابید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: مثل آنکه وقتی با همدیگر صحبت میکنیم به جای توجه به معانی کلمات، توجهمان به ارتباط روحی است، هرچند کلمات را با معانیِ لازمش بهکار میبریم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث «حرکت جوهری» را سعی کنید تا آخر و با شرح صوتی آن ادامه دهید. این مسائل آنجا مطرح شده و روشن گشته است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث در سلسلهی سند حدیث نیست، بحث در تحقق آن صحنه است و مأواگزیدن در آن رخدادِ تاریخی که موجب فهم امکانات ما میشود که چگونه در کنار این خانواده میتوان با ملکوت مرتبط بود. بحثِ یاد و خاطرهی آن صحنه است که با خواندن «حدیث کساء» خود را در آن فضا قرار میدهیم. تجربهی بنده نیز آن است که خواندن آن حدیث جهت رفع مشکل، بحمداللّه مؤثر بوده است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در آموزش و پرورش، کار مشکل است و إنشاءاللّه به مرور با حضور دولتمردانی که نسبت به گرایش به غرب باید تجدید نظر کنند، کار با معرفت نفس شروع شود، خوب است. و در حوزه نیز باید با نظر به مکتب صدرا، کار جلو رود. در این مورد عرایضی تحت عنوان «حکمت متعالیه و انقلاب اسلامی و دنیای پیچیده ی امروز» خدمت رفقا در شهر قم شد که در قسمت یادداشت ویژهی سایت میتوانید آن را دنبال کنید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: با مطالعات خوب، حرفهای مفیدی برای گفتن پیدا میکنید و حضورتان در جمع برای خودتان و بقیه مفید خواهد بود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. شریعت الهی به خودی خود متذکر حقیقت است و انسان نیز با فطرت خود آن را تصدیق میکند. ۲. نه! در همان کتاب بحث شده است که جهل به تبع عدمِ عقل مطرح است. ۳. انقلاب یمن در همهی جبهههای مقاومت از شئونات انقلاب اسلامی در این تاریخ است. ۴. همهی ملتها قبل از گرفتاری در مدرنیته، اصالتهایی داشتهاند. ۵. سیر انقلاب به سوی اهداف اصیل خویش جلو میرود دیر یا زود به آنچه باید برسیم میرسیم. اجازه دهید به جهت جوابگویی به سایر سؤالات کاربران، جواب ادامهی سؤالات را نداشته باشیم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: اینها سعی دارند به تصور خودشان آیندهی جهان را طوری که میخواهند بسازند. فکر کردهاند خداوند سرنوشت و آیندهی بشریت و جهان را در اختیار آنها قرار داده. بیشتر، نوعی شیطنت است «و إنّ کید الشّیطان کان ضعیفاً». موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. فکر میکنم آن رزقی را که میفرمایید که اگر بیشتر از رزق حقیقی انسانها بخواهند باید تلاش بیشتر کنند؛ شاید وَهمی هم نباشد، ولی نیازِ منطقی او نیست و عملاً به دنبال او رفتن او را از کارهای مهمش باز میدارد. ۲. چیزی در ذهن ندارم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: سخن درستی نیست. باید اهل سیاست منوّر به سیاستِ متعالیه باشند تا دین، در امورِ اجتماعی نیز جلوه کند. هر اندازه که ضربه خوردهایم به جهت همین غفلتها بوده. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده نیز این حرف و نظر را در جای خود قبول دارم. آری! اگر انسان در قبض خود با «صبر» بر عهدی که بسته است خود را ادامه دهد، راههایی که در بسط نصیب او نمیشد، برایش گشوده میشود. عمده آن است که متوجه باشیم در بلا هم الطاف او را میتوان چشید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در آن حدّ که حضرت ربّ العالمین به انسان اذن داده باشد، میتواند اسرار بقیه را بداند. ولی بعضی موارد هست که خداوند حتی از نظر فرشتگان نیز اسرارِ بندهاش را پنهان نگه میدارد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: هیچوقت فقیه آنچه را که قرآن و روایات معصومین با صراحت روشن کردهاند را، تغییر نمیدهند و در آن اجتهاد نمیکنند. زیرا اجتهاد در جایی است که حکم روشن نیست و بر اساس شرایط زمان، موقعیت آن تغییر میکند. مثل شطرنج که در زمانی قمار محسوب میشده است و فقیه آن را حرام میدانست. ولی وقتی موقعیت آن تغییر کند و به عنوان یک بازی مطرح شود، معلوم است که فقیه در آن اجتهاد میکند و آن را دیگر حرام نمیداند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: نه! همیشه ما با بدن ِروح خودمان هستیم، و از آن جهت که بدنِ روحِ ما است، همیشه با بدنِ خود هستیم. منتها در هر نشئهای خاصیتِ خاص خود را دارد. در نشئهای که زمین سخن میگوید، دست و پای ما هم سخن میگوید. لازم نمیآید که حتماً مادی باشد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده هم بودا را مطالعه کردهام و استفاده بردهام. اتفاقاً آنچه او با توجه به گستردگیِ نفس انسان مییابد، را اگر با آنچه با حضور در گستردگیِ حضرت حق بیابیم، معلوم میشود که راه جناب بودا، راهِ ناقصی است و یا بگو کامل نیست. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به رحمت واسعهی الهی فکر کن. « سوی دریا عزم کن زین آبگیر / بحر جو، و ترکِ این مرداب گیر». موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده خوب است از آن جهت که مظهر انوار الهی میباشد. موفق باشید
سلام استاد عزیز وقت بخیر: خسته نباشید. استاد دو سوال است که پنج سال است از وقتی که رشته فلسفه را شروع کردم نتوانستم به جوابش برسم ۱. اینکه اختیار انسان با وجود تعلقی انسان و علم فعلی خداوند متعال چگونه سازگار است؟ ۲. خلود در عذاب با ارحم الراحمین بودن خداوند متعال چگونه سازگار است؟ (وجه سوال در استحقاق عذاب بندگان نیست بلکه خلود در عذاب با ارحم الراحمین بودن چگونه قابل جمع است؟) با آرزوی توفیقات روزافزون بر استاد عزیز
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. انسان به جهت امکان ذاتی چند بُعدیاش در مقابل امکانهای مختلف قرار میگیرد و این خود به خود موجب به ظهورآمدن انتخاب و اختیار او برای انتخاب یکی از ابعاد وجودیاش میشود «إمّا شاکراً و إمّا کفوراً» و از این جهت علامه طباطبایی میفرمایند انسان در مختاربودن مجبور است. ۲. همان دوری از رحمت الهی در صورت نهاییاش موجب طلوع عذاب از درون میشود و همان حالت درونی به جهت خاص قیامت، اطراف انسان را فرا میگیرد و انسان در ابدیت خود به جهت ارادههای صرفاً مشرکانهاش مخلّد در آتشی میباشد که همان شخصیت او است و در همین رابطه قرآن نسبت به این افراد و آتشی که آنها را فرا میگیرد، میفرماید: «الَّتِي تَطَّلِعُ عَلَى الْأَفْئِدَةِ». موفق باشید
سلام استاد بزرگوار: ایام به خیر. استاد من سالها دغدغه ندانستن وظیفه ام را داشتم و همه اش در جا میزدم. تا روزی که به لطف خدا حج بیت الله الحرام نصیبم شد و وظیفه برایم روشن شد الحمدلله الان مدتی است که وظایف گوناگونی روی دوشم احساس میکنم (اعم از مادرداری، همسرداری، بچه داری و وظایف اجتماعی) اما در حد و حدود این وظایف مستأصل شده ام. تا فرزند جدید می آوریم نگران نرسیدنم به مادر هستم تا مشغول نوشتن میشوم نگران نرسیدن به بچه ها تا مشغول هماهنگی و شرکت در جلسات مرتبط با موضوع جمعیت میشوم نگران نرسیدن به همسر و... این گونه است که انکار در حال زندگی نمیکنم و در لحظه نمیدانم به کدام عمل برسم و چطور بین وظایفم جمع ببندم. موقع انجام دادن هر وظیفه نگران وظایف دیگر هستم و به فکر گذشته یا آینده و لذت عمل به وظیفه را نمیچشم. استاد میشه بهم وقتی بدهید حضوری در این موضوع خدمت برسم و بیاری خدا قلبم از نور کلامتون روشن بشه؟ ممنون که دعامون میکنید. عاقبت تون به خیر
باسمه تعالی: سلام علیکم: نیاز به ملاقات حضوری نیست. بیشتر باید به حضوری که در سوره مرسلات بحث شد، توجه کرد. به همان معنایی که «کاری از کاری بازمان ندارد» و این یعنی حضورِ توحیدی که در وصف حضرت حق مولایمان علی «علیه السلام» می فرمایند: «لَا يَشْغَلُهُ شَأْنٌ عَنْ شَأْنٍ » کاری او را از کاری باز نمی دارد زیرا در مقام توحید هر چیزی در اندازه خودش مدّ نظر انسان قرار می گیرد. به همان معنایی که عقل و شرع جایگاه هر چیزی را روشن می کنند. آری! کار آسانی نیست ولی سلوک توحیدی خود به خود چنین احوالی را برای انسان پیش می آورد و حتی به الهاماتی مفتخر می گردد. عمده استقرار در همان حالت توحیدی است که به تعبیر آیت الله حسن زاده موجب می شود تا «دست در کار و دل با یار» باشد. موفق باشید
سلام استاد عزیز: خسته نباشید. واقعا از اینکه وقت گرانبهای جنابعالی را میگیرم پوزش میطلبم. اگر فکر میکنید سوالم ارزش جواب دادن ندارد و یا اصلا به صلاح نیست بیان شود، رهایش کنید. ذره ای دلخور نمیشوم. بزرگواری چند وقت پیش سوالی فرستاده بود در باب جنگ در اوکراین، که افسوس زیادی خوردم و فکر میکنم، بسیاری از ما هم در این اوهام به سر میبریم اینکه ایشان فرموده بودند؛ جناب پوتین، حفظ الله! شیر مرد تاریخ! و اینکه بنده منتظر همسویی انقلاب با جنگ ایشان علیه اوکراین بودم! و اینکه اصلا بنده به خاطر تقابل با غرب طرفدار انقلاب هستم. و از این دست مطالب. احتمالا نیازی به یادآوری نیست که اتحاد انقلاب اسلامی با روسیه و یا چین به خاطر آرمان های انقلاب نیست. چین و آقای پوتین، تافته ی جدا بافته از غرب نیستند، آن ها هم، زاده و نتیجه و هم فکر غرب هستند. اصلا به دین و خدا هم که بدتر از غرب اعتقادی ندارند، آقای پوتین کسی است در زمان نخست وزیری اش در زمان یلتسین برای بردن انتخابات ۱۹۹۹، چند ساختمان مسکونی در اطراف مسکو را به وسیله نیرو های امنیتی خودش منفجر کرد، و آن هارا گردن چچنی ها انداخت و به این بهانه به چچن حمله کرد، و تبدیل به قهرمان ملی شد، و انتخابات را پیروز شد. و چینی ها هم که معلوم الحال هستند، از کشتار ۲۵۰۰۰ نفری دانشجویان در میدان تیان من در سال ۱۹۸۹ تا حزب کمونیستی حاکم که فقط آن ها حق رای دارند. نمیدانم تا چه حد انقلاب اسلامی با این قدرت ها خواهند ماند، اما حداقل فطرت انسانی ام به بنده میگوید که اگر در این تاریخ امام زمان ارواحنافداه، ظهور بفرمایند، این قدرت ها، چشمشان تحمل دیدن حکومت ایشان را نخواهند داشت، و به زودی به دشمنان درجه یک تبدیل خواهند شد. که البته انشاء الله تا آن زمان، نه از ابرقدرت های غربی و نه از شرقیشان چیزی به جا نمانده باشد. قدردانی فراوان از استاد بزرگوار و زحمت کشانِ لب المیزان.
باسمه تعالی: سلام علیکم: با همه این احوال، به جهت ارادتی که آقای پوتین به رهبر معظم انقلاب دارد که حتماً در جریان آن هستید؛ میتواند راهی به سوی آینده دیگری برای او بگشاید. در رابطه با جریان اوکراین پیشنهاد میشود مصاحبه آقای علیزاده با آقای دکتر مرتضی محیط را استماع فرمایید. موفق باشید https://eitaa.com/matalebevijeh/9840
سلام: من یک روایت را اینجا اول مینویسم بعد سوال میپرسم در موردش. در کتاب گرانسنگ الکافی اثر شیخ کلینی آمده است: محمدبن جحرش میگوید حکیمه دختر امام موسی کاظم (ع) به من گفت دیدم امام رضا (ع) بر درِ انبار هیزم ایستاده، آهسته با کسی سخن میگوید و من هیچکس را نمیبینم. گفتم: «آقای من، با که آهسته سخن میگویید؟» فرمود: «ابنعامر زهرایی (از جنّیان) است. آمده از من سؤال کند و دردش را به من بگوید.» گفتم: «آقای من! دوست دارم صدایش را بشنوم.» فرمود: «اگر صدایش را بشنوی، یکسال تب میکنی.» گفتم: «آقای من! دوست دارم بشنوم.» فرمود: «بشنو.» در این حال، من صدایی شبیه سوت شنیدم، تب به سراغم آمد و یکسال تب کردم. خب این از روایت حالا خواستم بدانم چرا اما رضا (ع) تب نکرد و آیا اگر آن مرد از نظر معنوی مقام بالایی داشت باز هم تب میکرد؟ و علت تب چه بود؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث در اینجا در تفاوت ساحتی است که انسانها با جنّیان دارند و همچنانکه شهید مطهری در تفسیر سوره جنّ میفرمایند ظاهراً درجه وجودی جنّیان نسبت به انسانها کمتر است و به همین جهت پیامبری از طریق آنها مبعوث نمیشود و تابع پیامبران انسانها هستند که تا مقام ولایت و قرب الهی میتوانند در عالَم حاضر شوند. و به گفته جناب علامه جوادی، موطن جنّیان مرتبه خیال است. آری! ائمه «علیهمالسلام» به جهت حضوری که در عالَم دارا هستند، در همه عوالم بر اساس سعه وجودیشان حاضرند ولی اگر فردی خواست در ساحت جنّیان حاضر شود و حضرت اراده کنند که چنین چیزی واقع شود، عملاً همان میشود که فرمودند یعنی فشاری برای او پیش میآید که نسبت به ساحتی که در ذات خود در آن قرار داشت به سختی میافتد. به همین جهت جادوگران برای ارتباط با شیاطین که از جنس جنّیان هستند با ریاضتهای منفی، شخصیت خود را از سطح انسانیتِ اصیل فرو میکاهند. موفق باشید
