با سلام و احترام خدمت استاد: در بحث عقل تکنیک بنده چندین سوال دارم اما از آن جایی که جلسه آخر بحث به سینما کشیده شد و بنده چندان اهل سینما نیستم نمیدانستم چطور این سوالات را مطرح کنم که در جریان بحث باشد. در قالب یک پیام سوالهایم را مینویسم هرچند فکر میکنم بیان شفاهی آنها بهتر اصل سوال را منتقل کند. اگر سوالات را مناسب بحث یافتید بفرمایید تا در شرایطی مناسب به بحث گذاشته شود. ۱. برای تفصیل معنای تاریخی بودن عقل تکنیک میتوانم سوالم را مصداقی درمورد قنات بپرسم، آیا قنات را میتوان برخاسته از عقل تکنیک دانست یا چون مربوط به زمان گذشته است نمیتوان آن را به عقل تکنیک نسبت داد؟ یا میتوان آن را از وجه به استقبال طبیعت رفتن و عطایی بودنش، در مناسبات عقل تکنیک دید اما از وجه عدم تناسب با نیاز و مصرف امروزی فارق از آن دید؟ یا ... ۲. سوال دوم مربوط به نسبت ما با علومی ست که سابقه خوبی ندارند و با ظلم های عدیده ای حاصل آمده، مثلاً علوم شناختی و مغز و اعصاب که حاصل آزمایش های ناجوانمردانه ای ست که بر اسرای جنگی صورت گرفته، در دایره عقل تکنیک تعامل ما با این علوم چه وجهی دارد؟ ۳. بحث خیال در عقل تکنیک را چگونه میتوان ادامه داد تا به معنای مناسب آن دست یافت؟ ۴. در کل عقل تکنیک چه نسبتی با انسان امروز دارد؟ آیا انسان امروز، یعنی دانشجو و حتی فنی کار در صحنه میتوانند این نحو حضور خود را یافت کنند یا صرفا بخشی از جامعه مستعد آن هستند؟ آیا با تذکر به این قابلیت به مخاطب ظلم میشود زیرا مالایطاق است یا این که از اتفاق چون تذکری به آن داده نشده مردم به آن هوشیار نیستند؟ در واقع سوالم از معنای آینده است که در بیانات شما بود، این که چگونه باید برای امری که تا این حد در صحنه است افقی ترسیم کرد که کارگر و دانشجو خود را در آن بیابد؟ (البته سوالم از چگونگی، سوال روشی به معنای متداولش نیست، بلکه از وجه تحقق این نحو حضور است، زیرا اگر این مباحث برای انسان در صحنه امروز است که از اتفاق نشانه های آن را در طلب انسان امروزی میتوان یافت، چگونه باید آن را پای آن ایستاد؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: بجهت فهم بهتر سوال وجواب برای کاربران گرامی، متن جواب به همراه متن سوالات آورده میشود:
۱. برای تفصیل معنای تاریخی بودن عقل تکنیک میتوانم سوالم را مصداقی درمورد قنات بپرسم، آیا قنات را میتوان برخاسته از عقل تکنیک دانست یا چون مربوط به زمان گذشته است نمیتوان آن را به عقل تکنیک نسبت داد؟ یا میتوان آن را از وجه به استقبال طبیعت رفتن و عطایی بودنش، در مناسبات عقل تکنیک دید اما از وجه عدم تناسب با نیاز و مصرف امروزی فارق از آن دید؟ یا ...
جواب: در اینکه ما با به ظهورآوردن پدیده قنات برکات بهترین تعامل با طبیعت را نشان دادیم؛ بحثی نیست. ولی آن عقل بنا نداشت تکنیک بسازد و با طبیعت مطابق آن تکنیک تعامل کند. سعی کرد استعداد طبیعت را به سوی مزرعه جهت دهد. ولی در تاریخی که «وجود» به صورت عقل تکنیکی به میان آمده، بنا بر آن است که چیزی از دل طبیعت خلق شود و امری را از طبیعت متولد کند که آن امر در ضمن، نمایانگر حقیقت باشد که در پنهان طبیعت نهفته است و این یعنی انکشاف برای رویارویی با حقیقت که البته در حجاب گِشتل از بین رفت.
۲. سوال دوم مربوط به نسبت ما با علومی ست که سابقه خوبی ندارند و با ظلم های عدیده ای حاصل آمده، مثلاً علوم شناختی و مغز و اعصاب که حاصل آزمایش های ناجوانمردانه ای ست که بر اسرای جنگی صورت گرفته، در دایره عقل تکنیک تعامل ما با این علوم چه وجهی دارد؟
جواب: به نظر بنده این نوع فعالیتها در راستای عقل تکنیکی نیست. اینان به نحوی به طبیعت تجاوز میکنند زیرا حکمت جستجوی حقیقت که همان روبهروشدن با نفس ناطقه در تعامل با بدن باید پیش آید در این علوم حاکم نیست.
۳. بحث خیال در عقل تکنیک را چگونه میتوان ادامه داد تا به معنای مناسب آن دست یافت؟
جواب: باید حساس بود که با وجهی و بُعدی به نام «خیال» که در انسان هست، با امور مواجه شد به همان معنایی که در روایت خود داریم قرآن علاوه بر عبارات کتاب خدا، همان کلمات به اموری بسی بالاتر اشاره دارد. نمونه آن را در عرایضی که اخیراً در بحث سوره «تین» شد میتوانید ملاحظه کنید.
۴. در کل عقل تکنیک چه نسبتی با انسان امروز دارد؟ آیا انسان امروز، یعنی دانشجو و حتی فنی کار در صحنه میتوانند این نحو حضور خود را یافت کنند یا صرفا بخشی از جامعه مستعد آن هستند؟ آیا با تذکر به این قابلیت به مخاطب ظلم میشود زیرا مالایطاق است یا این که از اتفاق چون تذکری به آن داده نشده مردم به آن هوشیار نیستند؟ در واقع سوالم از معنای آینده است که در بیانات شما بود، این که چگونه باید برای امری که تا این حد در صحنه است افقی ترسیم کرد که کارگر و دانشجو خود را در آن بیابد؟ (البته سوالم از چگونگی، سوال روشی به معنای متداولش نیست، بلکه از وجه تحقق این نحو حضور است، زیرا اگر این مباحث برای انسان در صحنه امروز است که از اتفاق نشانه های آن را در طلب انسان امروزی میتوان یافت، چگونه باید آن را پای آن ایستاد؟
جواب: به نظر بنده با نظر به جواب اول و رویکرد شاعرانه به عالم و آدم، بشر امروز نیاز به این عقل که تقدیر او است، دارد. باید متذکر آن امر شد و احساس میشود شرایط گفتگو از آن در حال فراهمشدن است. موفق باشید
سلام استاد عزیزوقتتون بخیر: دانشجوی ارشد رشته مشاوره دانشگاه چمران هستم، با توجه به اینکه همه روانشنان بزرگ و درمانگران روش درمانی خود را وامدار فلاسفه غرب هستن. بنا دارم موضوعی از فلسفه صدرایی که قابلیت طرح در حوزه روان درمانی نوجوان داشته باشد را برای پایان نامه کار کنم. موضوعی به ذهنتون میرسه پیشنهاد بدین؟ ممنونم
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده جلد هشتم اسفار جناب صدرا که در رابطه با معرفت نفس است، نکات ارزندهای در این مورد در اختیار شما میگذارد. ترجمه آن مجلد در سایت هست. https://lobolmizan.ir/book/268? موفق باشید
سلام بر استاد عزیز و تشکر از اینکه فرصت داده و پاسخ گوی سوالات ما هستید. با توجه به سوال و جواب 31906 سوالاتی برای بنده راجع به مرحوم علامه طهرانی و رهبر انقلاب پیش آمده که درخواست دارم پاسخ بفرمائید: اینکه در سوال شماره 31906 عنوان شده: اینطور برداشت می شود که گویا تنها و تنها در این زمان ایشان بودند که به درجات عالی توحیدی رسیدند و... سوال اول: آیا در پیام ها و بیانات و... که رهبر معظم انقلاب داشته اند، آیا شخصیتی وجود دارد که رهبرمعظم به ایشان کلماتی مانند شهود، رسیدن به فقه الله الاکبر و رسیدن به درجات والای معنویت و سلوک و... نسبت داده باشند؟ البته منظورم این نیست که مثلا در صد سال اخیر تنها ایشان به این مراتب والا رسیده اند اما منظور این است که رسیدن به قله های توحید و معرفت و سلوک طبق فرمایش رهبر انقلاب برای معدودی از فرزانگان اتفاق میفتد. هرچند عده ای هم بوده اند طبق پیام های رهبرمعظم که درمسیر سلوک و سالک بودن، بوده اند اما درجات والا را رهبرانقلاب برای آنها ذکر نفرموده اند. سوال دوم: رهبر انقلاب در فرمایشی در خصوص مکتب عرفانی نجف می فرمایند: ما در بین سلسلهی علمی فقهی و حِكمی خودمان در حوزههای علمیه - در این صراط مستقیم - یك گذرگاه و جریان خاصالخاص داریم كه میتواند برای همه الگو باشد، هم برای علما الگو باشد - علمای بزرگ و كوچك - هم برای آحاد مردم و هم برای جوانها؛ میتوانند واقعاً الگو باشند... خیلی مهم است که شخصیتهای این جوری احیا بشوند، شناخته بشوند معرفی بشوند. حال در پاسخ 31906 آمده است: برایشان احترام قائل هستیم. بسیار تفاوت است بین اینکه رهبرانقلاب جریانی را الگو معرفی نموده اند و اینکه باید اینها احیا شوند با پاسخ سوال که فقط میفرمائید احترام قائلیم. بنده نسبت به اسامی اشخاص چه از عرفا یا علما یا.... کاری ندارم اما وقتی رهبری جریانی را الگو و اسوه و غایت یک امری معرفی می کنند (عین بیانات رهبر معظم انقلاب : ... در طریق معرفت و طریق سلوك و طریق توحید تلاش كردند مجاهدت كردند كار كردند، و به مقامات عالیه رسیدند.) نباید ما دنبال کننده و ترویج و احیا کننده و مطالبه گر فرمایشات صریح ایشان باشیم؟ سوال سوم : اگر عارفی واقعا عارف باشد و به توحید حقیقی رسیده باشد طبیعتا دیدگاه ها و سیره و روش زندگی و مواضعش هم حول محور توحید است. حالا این برداشتها (چه درست یا اشتباه) در سوال 31906 راجع به حیات سلوکی و حیات سیاسی معنیش چیست؟ اگر مورد قبول باشد با این وضعیت باید ادامه داد حیات اقتصادی، حیات اجتماعی، حیات پزشکی، حیات تربیتی و .... ضمنا آیا برداشتهای مذکور مستند قابل ارائه ای دارد؟ ببخشید طولانی شد.
باسمه تعالی: سلام علیکم: همانطور که متوجه شدهاید بحثی در حضور توحیدی علامه طهرانی نیست، بحث در انحصار و منحصربودن سلوک از طریق ایشان است که البته بنده «سلوک ذیل شخصیت اشراقی حضرت امام خمینی» را ترجیح میدهم و فکر نمیکنم رهبر معظم انقلاب هم بخواهند با تأیید مسیر توحیدیِ علامه طهرانی، سلوک إلی الله به روش حضرت امام را که بسیجیان ره صدساله از آن طریق را یک شبه طی کردهاند؛ نفی کنند و مقام حقالیقینی که جناب شهید حاج قاسم سلیمانی از طریق روش سلوکی حضرت امام به دست آورد را نادیده بگیرند. موفق باشید
سلام استاد عزیز وقت شما بخیر باشه: ضمن تبریک آغاز امامت حضرت صاحب امر و آرزوی اینکه از یاران مخلص حضرت و نشر دهنده معارف ايشان و عاملين به اراده حضرت باشید و خدا برساند و ظهور حضرت را به چشم ببینیم سوال: آیا ظهور متوقف بر آماده سازی مقدمات بشری است؟ برای مثال آماده سازی دولت و ... و یا همین مورد معروف 313 یار؟ اخیرا کتابی رو مطالعه کردم و بنظرم بسیار نورانی بود و بسیاری از مواردی که ما فرض می کنیم رو به گونه ای دیگر مطرح کرده بود: (آب گوارا - سيد محمد بني هاشمي) اگر با نويسنده يا آثار ايشون آشنايي داريد مي خواستم نظرتون رو در اين مورد هم بدونم خلاصه ای از متن : مورد اول - بسته بودن باب نیابت خاصّه (تکالیف جدید) در غیبت کبری اَلا فَمَنِ الدَّعَی المُشاهَدَهَ قَبلَ خُرُوجِ السُّفیانیِّ وَ الصَّیحَهِ فَهُوَ کاذِبٌ مُفتَرٍ. منظور از ارتباط این است که خود را به نحوی وکیل حضرت یا سفیر ایشان معرّفی کند یا حتّی مدّعی شود که به میل و اراده خود می تواند خدمت امام علیه السلام مشرّف گردد یا از ایشان سؤال کند و جواب بیاورد و امثال این گونه ادّعاها. چنین شخصی افترا زننده می باشد؛ چون وقتی خود حضرت، باب هیچ یک از این انواع ارتباط را باز نکرده اند، هرکس هم ادّعای یکی از آن ها را داشته باشد، به امام خود تهمت زده و به ایشان دروغ بسته است. آن چه مهمّ است این که نباید چنین بابی (به عنوان نیابت یا سفارت و امثال آن) در زمان غیبت کبری باز شود و این ادّعا از هیچ کس پذیرفته نیست. با این توضیح روشن می شود که مقصود از «مشاهده» در عبارت «فمن ادّعی المشاهده» صرفِ تشرّف خدمت آن بزرگوار نمی باشد و این توقیع شریف، نفی صحّت تشرّفات افراد صالح را خدمت امام زمان علیه السلام نمی کند. (نتوانستم بین این قسمت و سخن همیشگی شما که رهبری نایب امام زمان است و یا این سخن که گوشتان به دهان رهبر باشد چون ایشان گوششان به دهان حجةبنالحسن (عج) است - جمع ببندم) دوم. روشن نشدن حکمت غیبت پیش از ظهور مسأله مهمّ دیگری که در موضوع غیبت امام عصر علیه السلام باید مورد بررسی قرار گیرد این است که: «چرا امام عصر علیه السلام غایب شده اند؟» از امام جعفر بن محمّد الصّادق علیه السلام : همانا برای صاحب این امر (امامت و ولایت) غیبتی است که قطعاً واقع می شود، در آن اهل باطل به شکّ و تردید می افتند. راوی می گوید: علّت آن را از حضرت پرسیدم. فرمودند: به خاطر چیزی که اجازه پرده برداری از آن را برای شما به ما نداده اند. راوی می گوید: پرسیدم: حکمت غیبت ایشان چیست؟ فرمودند: حکمت غیبت ایشان، همان حکمت غیبت های حجّت های خداوند متعال پیش از ایشان است. حکمت این امر، جز پس از ظهور ایشان روشن نمی گردد، همان گونه که حکمت کارهای حضرت خضر علیه السلام (سوراخ کردن کشتی و کشتن پسر بچّه و تعمیر دیوار) برای حضرت موسی علیه السلام تا وقت جدا شدن ایشان از یک دیگر روشن نشد (نتوانستم بین این قسمت و مقدمه دانستن انقلاب اسلامی برای ظهور جمع ببندم) مورد سوم : ... به هر روی، غرض از ذکر این نمونه ها روشن شدن این حقیقت است که ظهور امام زمان علیه السلام متوقّف بر پدید آمدن 313 یار با اخلاص ایشان نیست، بلکه هرگاه خداوند اجازه فرماید، امام علیه السلام ظاهر شده و به دنبال آن، یاران اولیّه ایشان به حضرتش خواهند پیوست و حدّاقل گروهی از این افراد، سال ها بلکه قرن ها قبل، از دنیا رفته اند و برای یاری امامشان رجعت خواهند کرد. حال اگر کسی ادّعا کند که: غیر از افراد نامبرده شده در احادیث، بقیّه 313 نفر هنوز به دنیا نیامده اند و ظهور حضرت، مشروط به وجود آن هاست، در پاسخ می گوییم: این ادّعا کاملاً بی دلیل است و ما اطّلاعی نداریم که چند نفر از این افراد هنوز به دنیا نیامده اند، چه بسا همه آن ها جزء رجعت کنندگان باشند. یک امر مجهول را نمی توانیم بدون هیچ دلیلی- نه عقلی و نه نقلی- شرط لازم ظهور امام علیه السلام بدانیم. (نتوانستم بین این قسمت و ادعای لزوم دولت سازی و ... و آمادگی مقدات ظهور جمع ببندم) همه موارد رو بصورت خلاصه ذکر شد متن کامل در کتاب : https://download.ghbook.ir/downloads.php?id=9739&file=9739-fa-abe-govara.pdf&packagename=ir.ghbook.reader&platform=site مورد چهارم : استاد برای مورد آخر یک سوال شخصی داشتم (با توجه به اینکه در همین کتاب خوندم خبر دادن از تشرّف خدمت امام عصر علیه السلام صحیح است و منعی نداره) آیا تابحال خدمت امام عصر مشرف شده اید؟ اگر مورد یا مواردی را نقل کنید باعث روشنی چشممون است از خداوند برای شما آرزوی عمر پر خیر و برکت در پناه امام زمان امام زمان رو دارم عَيْنًا يَشْرَبُ بِهَا عِبَادُ اللَّهِ يُفَجِّرُونَهَا تَفْجِيرًا
باسمه تعالی: سلام علیکم: جواب سؤال مذکور در جواب سؤال شماره 31814 داده شد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: چیزی که یادم نیست. بالاخره گفتهاند: «دور میبینی سراب و میدوی / عاشق آن بینش خود میشوی» یا «کارسازِ ما به فکر کار ماست / فکر ما در کار ما آزار ماست». موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر میآید نباید چندان سختگیری کرد. همینکه طرف مقیّد به انجام واجبات باشد، برای یک زندگی کافی است. آن موارد مربوط به امور شخصی خود شخص است ما نباید دخالت کنیم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بلی! برای ائمه «علیهمالسلام» و شیعیان خاص معلوم بود و در همین رابطه محل آن را بعد از اُمویان برای عموم روشن نمودند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث در مورد ارتباط اموات با ملکاتی که در دنیا برای خود شکل دادهاند، بحث مهمی است و خوب است به کتاب «معاد؛ بازگشت به جدّیترین زندگی» که روی سایت است رجوع فرمایید. در آنجا روشن میشود که متوفی نسبت به کسی که بر سر مزارش میرود، نظری خاص میاندازد و اگر در شخصیت دنیاییاش اهل ایمان و توحید باشد، اذکار توحیدی زائر او، در هرچه زندهکردن ملکات متوفی مؤثر است و اثر آن نور توحیدی، ما بهالقوههای او را به فعلیت میآورد و یا از اجمال به تفصیل میکشاند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: مانند بسیاری از دانشجویان در حاشیه علم رسمی، فعالیتهای علمیِ دینی و اجتماعی خود را داشته باشید. ما نیز در زمان خودمان در کنار دروس رسمی دانشگاهی، دهها کتاب از شهید مطهری و مرحوم دکتر شریعتی میخواندیم. به عنوان مثال بد نیست برای شروع کار، ارتباطی با کانال مطالب ویژه داشته باشید@matalebevijeh. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: این قوا در نسبت با این دنیا و خصوصیاتی که در این دنیا برای انسان نسبت به بدن او پیش میآید مربوط است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: همانطور که میدانید این موارد، مواردی نیست که این سایت بتواند طی یک سؤال و جواب وارد شود. نیاز به نشستها و مناظرهها دارد در جریان نگاه آقای احمدی نژاد هستم. با توجه به سوابق اجرایی که داشته ام معتقدم موضوع پیچیده تر از این حرف هاست و بحمدالله نظام به طرزی حکیمانه از این مشگلات به همان صورتی که از دفاع مقدس سر افراز بیرون آمد از این مشگلات به روشی غیر از روشی که آقای احمدی نژاد تصور می کنند عبور می کند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: باید در این رابطه به جهانی نظر کرد که به نور دعا و مناجات، مقابل ما گشوده میشود. مباحث «مناجات التّائبین» إنشاءالله میتواند این موضوع را به تفصیل در آورد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. بحمدلله سیر تربیتی استاد منصوری، سیر خوبی است. ۲. ابتدا باید جایگاه هستیشناسانهی زنان را در افق قرآن دنبال بفرمایید که به نظر میآید کتاب «زن؛ آنگونه که باید باشد» کمک میکند. ۳. پس از آن باید متوجهی حضور تاریخی زن باشیم که جزوات «حضور نرم و نقش مؤثر زن در این تاریخ» و « زن و حضور تمدنی» و «هویت قدسی زن و حضور در جهان گستردهی امروز» إنشاءالله میتواند کمک کند. البته اگر بتوانید جزوات را به بحث بگذارید، در دل آن گفتگوها حقایق بهتر ظهور میکند. البته مطالبی تحت عنوان «گفتگو با خواهران در راستای تولد زن در این تاریخ» شده است که میتوانید در کانال مطالب ویژه آن را دنبال نمایید. موفق باشید
@matalebevijeh
باسمه تعالی: سلام علیکم: مقدمات بحث آشفته است. به نظر میآید اگر به کتابهایی که بحث «وحدت شخصیهی وجود» را مطرح میکنند رجوع فرمایید، مطلب برایتان روشن میشود. مثل کتاب «مبانی عرفان نظری» از استاد یزدانپناه. در این رابطه میتوانید در قسمت جزوات سایت، به جزوهی «مبانی نظری عرفان در اسلام» به آدرس زیر رجوع فرمایید.موفق باشید
http://lobolmizan.ir/leaflet/1344/%D9%85%D8%A8%D8%A7%D9%86%DB%8C-%D9%86%D8%B8%D8%B1%DB%8C-%D8%B9%D8%B1%D9%81%D8%A7%D9%86-%D8%A7%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85-%D9%85%D8%A8%D8%A7%D8%AD%D8%AB-%C2%AB%D8%A7%D8%B9%DB%8C%D8%A7%D9%86-%D8%AB%D8%A7%D8%A8%D8%AA%D9%87%C2%BB%C2%AB%D9%88%D8%AC%D9%87-%D8%AE%D8%A7%D8%B5%C2%BB
باسمه تعالی: سلام علیکم: آیت اللّه طباطبایی میفرمایند: پشت به استخاره، پشت به قرآن نیست» بنابراین مشورت نسبت به استخاره ارجحیت دارد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: همانطور که حضرت در آن سخنان میفرمایند وقتی قرآن وسیلهی مقابله با قرآن ناطق یعنی امام معصوم است، دیگر قرآن نیست، کاغذ پاره است. آری! اگر قرآن جای خود باشد تاج سرِ همهی ما حتی تاجِ سر ائمه میباشد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به اندازهای که در فضای دعا قرار بگیریم و اُنس با خدا شکل بگیرد، به معنای واقعی دعا کردهایم و خداوند جواب میدهد. آری! از طرفی همانکه به صورت کلی به هر بهانهای و با هر دعایی به حضرت حق رجوع کنیم، آنهم بالاخره رجوعی است و خداوند هم آن رجوع را بیجواب نمیگذارد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: این مشکل جنابعالی است که از زندگی دنیایی و فرصتی که خداوند برای به کمالرساندن شخصیتتان جهت حضور در ابدیتی نورانی، در اختیارتان گذاشته بهرهمند نمیشوید. انصاف آن است که زحمات والدین انسان که سعی دارند با تمام ذوق و ایثار فرزند خود را رشد دهند؛ پاسداشته شوند و این امری است انسانی و اخلاقی. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: خیر. توبه، رفع موانع میکند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد خوب است که به جزوهی « نقش فرآیندی انقلاب اسلامی در این تاریخ» به آدرس زیر رجوع فرمایید. موفقباشید
http://lobolmizan.ir/leaflet/1690/%D9%86%D9%82%D8%B4-%D9%81%D8%B1%D8%A2%DB%8C%D9%86%D8%AF%DB%8C-%D8%A7%D9%86%D9%82%D9%84%D8%A7%D8%A8-%D8%A7%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85%DB%8C-%D8%A7%DB%8C%D9%86%D8%B1%DB%8C%D8%AE
باسمه تعالی: سلام علیکم: از آنجایی که بحث آن مفصل است و در مباحث «معرفت نفس» به صورتهای مختلف جواب داده شده است؛ عرض شد به آنجا رجوع شود. آدرس آن قسمت عبارت است از http://lobolmizan.ir/quest/cat/45 . موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: هرچه هست اسماء الهی و حاکمیت اسماء جمال و جلال است. به همین جهت فرمودهاند حتی شیطان هم به یک معنا مظهر اسم جلال الهی است تا هرکس اجازهی نزدیکی به آستانهی حضرت حق را نداشته باشد. موفق باشیدl
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر میآید ترتیب کتاب که بر اساس روایت مذکور است، چیز خوبی باشد. ولی با اینهمه اگر نیاز به موضوع خاصی مثل توکل است، این امکان در متن کتاب هست که به همان موضوع رجوع شود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در شرح صوتی بحث «حرکت جوهری» عرض شد که وقتی صفتی را به جوهر یا ذات نسبت میدهیم یعنی آن ذات و یا جوهر، عین آن صفت است مثل آنکه وقتی میگوییم آب ذاتاً و جوهراً تر است، یعنی فقط تری است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده اگر میخواهید مسیرتان بالاخره به سوی تفسیر «المیزان» و قرآن و به روایات بیفتد؛ آن مقدمات و سیر مطالعاتی را با یک برنامهی جدّی دنبال بفرمایید. موفق باشید
