سلام علیکم و رحمت الله: ضمن عرض تسلیت به مناسبت رحلت امام خمینی (ره) لطف خدا شامل حالمان شد و در این روزگار پر از فتنه؛ حدیث امام صادق علیهالسلام که فرمود، در آخر الزمان، حقیقت همانند نور آفتاب روشن است، راه حقیقت را یافتیم و با شما آشنا شدیم. مبنای محکمی ندارم و ذهنم بسیار مشوش میگردد و محکم و استوار نیستم، تصمیم گرفتم کتب شهید مطهری و امام خمینی و شما استاد بزرگوار را با هم پیش ببرم (حداکثرش اینکه در طول ۶ سال اول طلبگی) البته جدای از بحث های دیگه که پیش میبرم (مانند تفسیر المیزان) سیر ترتیبی کتابی امام خمینی و شما استاد عزیز را چگونه پیش ببرم؟ اگر سوای این سیر نظر و پیشنهادی دارید، حتماً بفرمایید که بسیار محتاجم لطف خدا شامل حال شما
باسمه تعالی: سلام علیکم: بعد از دنبالکردن مباحث «ده نکته در معرفت نفس» و «برهان صدیقین» همراه با شرح صوتی آنها میتوانید با کتابهای «مصباحالهدایه» و «شرح دعای سحر» از امام خمینی، کار را ادامه دهید و بعد از آنها در فرصتی مناسب با مطالعه «فصوص الحکم» ابن عربی، بهتر میتوانید با کتاب «چهل حدیث» حضرت امام مرتبط شوید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! هر تفکری مبنایی دارد و دین اسلام نیز بر اساس مبنا و اصولش راههای هدایت را مقابل ما میگشاید و همان اصول دین نیز مبتنی بر اصولی است که الهامی و فطری است و جناب مولوی در کتاب شریف مثنوی متذکر اصول الهامی و فطری میباشد تا با رویکردی بهتر به توحید اسلامی رجوع نماییم و بهرههای قرآنی خود را بیابیم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: واقعاً همینطور است که شیاطین بیکار نیستند، ولی «فَيَنْسَخُ اللَّهُ مَا يُلْقِي الشَّيْطَانُ ثُمَّ يُحْكِمُ اللَّهُ آيَاتِهِ» حضرت حق آنچه را که شیطان القاء کرده است را خنثی مینماید زیرا نظام اسلامی در کلّیتش مقابل نظام استکباری قرار دارد و همین امر موجب میشود تا به لطف الهی ما از مشکلاتی که نام بردید با سعه صدر نسبت به همدیگر عبور کنیم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده ذیل شخصیت حضرت امام خمینی «رضواناللهتعالیعلیه» و تاریخ اسلام، بسیاری از این بزرگان را میتوان جای داد. کافی است به یادداشت جناب آقای دکتر رضا داوری در سالگرد شهید آوینی نظر بفرمایید که چگونه ایشان خود را از جنس شهید آوینی میدانند و چه اندازه احساس یگانگی با او دارند. و در مورد دکتر احمد فردید باز قضیه از همین قرار است. بنده نهتنها تمایز جدّی بین اینها و ذات انقلاب اسلامی ندیدم، بلکه برعکس؛ برای قرائتِ هرچه بهتر انقلاب از نگاه این بزرگان به خوبی میتوان استفاده کرد، مشروط بر آنکه نگاه سیاسی بر گفتارها و موضعگیری آنها احاطه نداشته باشد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: کدام صحبت؟!! چیزی ارسال نکردهاید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: شاید نتوان نظر قابل اعتمادی در این مورد داد. آنچه میماند بالاخره تدبّر در قرآن و تأمّل در مباحثی مثل «معرفت نفس» و «برهان صدیقین» است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: گفت: «تو پای به راه در نِه و هیچ مپرس / خودْ راه بگویدت که چون باید کرد». وقتی فعلاً فرصت خوبمطالعهکردنِ دروس رسمی حوزه و معارف اسلامی و قرآن و روایات و نهجالبلاغه را دارید، آن فرصت را از دست ندهید. به وقتش شرایط استفادهرساندن فراهم میشود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! فهمِ دشمنی دشمن هنر بزرگی است. به گفتهی علامهی طباطبایی، آدم و حوّا دشمنیِ شیطان را فراموش کردند که فریب قسمهای به ظاهر دلسوزانهی او راخوردند. در رابطه با تحریمها، باید گفت اتفاقاً اگر تحریم دیگری در اختیار داشتند، در همان فشارِ حداکثری إعمال میکردند. شواهد حکایت از آن دارد که کلیتِ آمریکا از تعادل خارج شده و گویا وعدهی الهی در افول استکبار خیلی زود محقق شود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به راحتی نمیتوان اثباتاً و یا نفیاً نظر داد. بنده ورودی در بورس ندارم، ولی بستگی به خود افراد دارد. حتی ممکن است عدهای با نیّت ایجاد سرمایه برای شرکتهای کارآفرین، ورود کرده باشند که صرفاً قصد سودجویی نداشته باشند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: عموماً نباید به این مسائل از آن طریقها وارد شد، باید با روحیهی توکل و رضایت به تقدیرات الهی، مسائل را دنبال کرد. کتاب «جایگاه جنّ و شیطان و جادوگر» میتواند متذکر نکاتی در این امر باشد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: شاید خواستهاند از تلاشهای ایشان به نحوی تشکر شود و نسبت به کوتاهیها، اغماض گردد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: همینکه همچنان سعی دارید از امور اعتباری به طرف امور حقیقی سیر کنید، خود به خود وَهم و واهمه، ضعیف و ضعیفتر میشود. در این مورد اُنس با کتابهایی مثل «جوان و انتخاب بزرگ» و «آشتی با خدا» و «ده نکته در معرفت نفس» إنشاءاللّه مفید خواهد بود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: تأکید بنده هم همین است که با انقلاب اسلامی وارد جهانی میشویم که از طریق فرهنگ مدرنیته گم شده است. عرایضی در مقدمهی کتاب «گوشسپردن به ندای بیصدای انقلاب اسلامی» و یا در نوشتار «انقلاب اسلامی و جهان گمشده» شده است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. به حضور عرشیِ مولایمان حضرت امام حسین «علیهالسلام» باید نظر کرد. ۲. با دعا، با فرهنگی که اهلالبیت «علیهمالسلام» در مقابل ما قرار دادهاند باید کار را جلو برد. متن ویرایششدهی جلسهی ۶ از «مناجات التائبین» تحت عنوان «با دعا در آغوش خدا» که در کانال «مطالب ویژه» به آدرس https://eitaa.com/hasannazari110 هست رجوع فرمایید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در این موارد که میتوانید با رجوع به تفاسیر، سؤال خود را پیدا کنید بهتر است به تفاسیر رجوع فرمایید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: همانطور که متوجه هستید جمع این دو کار آسانی نیست و نیاز به بصیرت توحیدی خاصی دارد که از یک طرف علمِ خدا، علمِ به واقعیت است و از طرفی واقعیت، بر اساس نظام احسنی که باید محقق شود در نظر حضرت پروردگار شکل میگیرد. از این جهت باید هر دو موضوع را مدّ نظر قرار داد که بحث آن مفصل است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث خوبی بود ولی به یاد ندارم از کدام متن استفاده شد. برهانِ مطلب روشن است وقتی معتقد باشیم انسان کامل حامل همهی اسماء الهی است و تمام موجودات عالم هر کدام بهرهای از آن اسماء دارند که در نزد انسان کامل است؛ به همان معنایی که او میتواند در خود تصرف کند، میتواند در همهی عالَم بدون هیچ مانعی تصرف نماید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. جلد هفتم و هشتم اسفار تقریباً همهی مطالب را جمعآوری کرده است. ۲. در این مورد خوب است به قسمت دوم کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» رجوع فرمایید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: آن زمان که آن را دنبال میکردم، رویهمرفته مرحوم سلحشور نکات بسیار خوبی را به میان آورده بود. در حال حاضر چیزی به یادم نیست که به عنوان ضعف بوده باشد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: آدم حسابی، چرا ما باید معطل این افراد باشیم؟!! مگر انقلاب اسلامی معطل امثال بنیصدر شد؟ «رهرو پیغمبرانی ره سپر / طعنهی شخصان همه بادی شمر»، اینان در مقابل انقلاب، نه آبی هستند که جایی را تر کنند و نه آتشی که چیزی را بسوزانند. مشکل، خودِ ما هستیم که همدیگر را درست درک نمیکنیم و از فهم همدیگر آینهای برای درک حقیقت نمیسازیم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. مگر غیر از آن است که در خودبینی و خودخواهی انسان به جای دیدن حضور ربالعالمین در عالم و محورقراردادنِ او حضور خود را محور قرار میدهد؟ ۲. فرق نمیکند. حبّ دنیا هم ریشه در خودخواهی دارد چون همهچیز را برای خود میخواهد و خودش برای خود مهم است. موفق باشید
سلام استاد: فرمودید آرمان و روح الله رفتن تا آرمان روح الله بماند، دیدم عکس جوانی امام (ره) کپی روح الله عجمیان است، مقایسه کنید مو نمی زند این روح الله با آن روح الله. هر دو سر سفره اهل بیت میهمان باشن
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! حکایت، حکایتِ آینهها است «آینه یعنی صورت و معنی». نمیدانیم در این چهرههای مصمم روحاللهها چه آیندهای را خداوند مدّ نظر آورده؟!! موفق باشید
چند سوال داشتم که ذهن مرا مشغول کرده میخواستم تحلیل نمایید و درستی و غلطی آن را بیان کنید و اگر ناقص است تکمیل نمایید تا به شکی که در چیستی خداوند دارم پاسخ دهم. ۱. کمالات از وجود ناشی میشوند اگر کمال مطلق بخواهد وجود داشته باشد لازمه اش این است که وجود بدون حد داشته باشیم و این وجود بدون حد زمانی تحقق مییابد که عدم حقیقتی نداشته باشد تا وجود به آن حد عدمی محدود نشود. عدم حقیقت ندارد. حال چرا عدم حقیقت ندارد؟ چون اگر عدم حقیقت داشت وجود خواهد داشت و این میشود وجود و دیگر عدم نیست و عینا همین حکم نامحدودیت برای این عدمی که فرض شده و در اصل وجود است میبایست تعمیم یابد یعنی همین عدم که وجود دارد و در اصل همان وجود است و نمیتواند ناقص باشد زیرا در این صورت محدود به حد عدمی میشود. بنا براین تشکیک در وجود باطل میشود نمیتوان موجودات ناقص را دارای وجود ضعیف قلمداد کرد چون وجود به جهت نبودن عدم هیچگاه ضعیف نمیشود و موجودات ضعیف ظهورات صفات خدا در حدی که حکمت خدا اقتضا میکند هستند. ۲. آیا خدا میشود خود را معدوم کند؟ خیر محال است زیرا عدم حقیقتی ندارد اگر برای عدم که حقیقتی ندارد وجود فرض کنیم اینطور میشود که خدا بخواهد خود را تبدیل کند به حالتی که وجودی ندارد یعنی چیزی میبایست غیر وجود (همان حالت) وجود داشته باشد که خدا به آن مبدل شود حال انکه وجود مقابلی ندارد و غیر وجود تحققی ندارد. ۳. آیا خدا موجودات را از عدم آفریده و از نیستی به هستی آورده؟ امکان ندارد زیرا اولا عدم تحقق ندارد و وجود خدا چون لایتناهیست نمیتوان وجودی به آن اضافه کرد. پس این موجودات چیستند؟ جواب اینکه خدا ازروی فیض خود هستی خود را به شکل موجودات مختلف ظاهر ساخته و همه از قدرت و حول و قوه الاهی ند و در اصل فقط خدا وجود دارد و این منی هم که انسان با آن احساس استقلال میکند ظهوری محدود از وجود خداست. ۴. آیا موجودات را میشود خدا معدوم کند؟ خیر چون عدم تحققی ندارد حقیقت معدوم شدن یعنی تبدیل وجود به عدم وقتی عدم وجودی ندارد وجود نمیتواند به چیزی که نیست تبدیل شود. حال پس چرا میگوییم من اینجا هستم و فلان جا نیستم این از روی عدم من در جای دیگر نیست؟ خیر وجود من در این مکان ظهور وجود خداست و این ظهور به اندازه اقتضای حکمت خداست و چون در جای دیگر ظهور صفات وجودی خدا صورت نگرفته به ذهن متبادر میشود که عدم وجود من در آن جای دیگر تحقق یافته.
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. همینطور است. آری! «وجود» در نسبت با ما دارای مراتب و شدت و ضعف است و نه در رابطه با خودش 2- نکته خوبی است. ۳. آری! در علم خداوند امکان هر موجودی هست و خداوند آن موجود را که در علم او امکان تحققش هست، وجود میدهد و به آن میگوید: «کُن فَیَکون» بشو و میشود. ۴. نابودکردن موجودی توسط خداوند به معنای گرفتن فیض وجود از آن موجود است. موفق باشید
با عرض سلام بر شما: در فلسفه ذات هر چیزی به هیچ عنوان تغییر نمیکند و سگی که ذاتش عین جنس هستش و بهشت محل افراد پاکیزه است و خدا سگ اصحاب کهف را چطور به بهشت می برد و ذاتش رو پاک میکند؟. ۲. به آقای سید محمد حسین طباطبایی صاحب المیزان گفتند در حجره یکی از طلبه ها غیبت کردند گذاشتند و رفتند در حجره هیچ کسی نبود از آنجا رفته بودند و گفت این حجره جای ماندن نیست و بر روح و خلق افراد تأثیر می زارد و اصلا وابدا دیگر هیچ وقت و هیچ طلبه ای نباید از آن حجره استفاده کند دلیل سخن علامه طباطبایی چیست؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. عنایت داشته باشید که اگر فرمودهاند سگ نجسالعین است، این به معنای آن نیست که ذات سگ که موجودی است از موجودات عالَم، نجس است، بلکه منظور آن است که در نسبت با ما نباید به گمان اینکه میتوان آن را تطهیر کرد، وارد زندگیمان بشود از آن جهت که مظهر نفس امّاره است، وگرنه در جای خود موجود مفیدی است که باید از آن استفاده شود. ۲. به نظر میآید اگر هم چنین سخنی را حضرت علامه فرمودند؛ یک تذکر اخلاقی است در شرایط خاص. وگرنه جایی برای مردم در روی زمین نمیماند از آن جهت که بالاخره هر گوشهای از دنیا غیبتی صورت گرفته. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: شاید بتوان نظر مولوی را اینطور توجیه کرد که حضرت در درون خود بدون سیطره هوای نفس، متوجه میل نفس امّاره شدند و عکس آن عمل کردند. زیرا اینطور نیست که امامان معصوم هوای نفس نداشته باشند، بلکه در سیطره آن نیستند و میتوانند به جهت بصیرتشان با آن مخالفت بکنند. موفق باشید