باسمه تعالی: سلام علیکم: شرع الهی تکلیف را مشخص کرده. از آن جهت که در نزدیکی مرد با زن، این از حقوق زن میباشد که فرزنددار شود. و لذا این وظیفهی مرد است که این حق را اداء کند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: هر گلُی بوی خود را دارد، بستگی به ذوق خودتان دارد که با کدام روحها، روحتان پرواز میکند. موفق باشید
بسمه تعالی: سلام علیکم: آقای روحانی ظاهر قضیه را میبینند و حضرت امام، باطن آن را. آری! قصهی اولیای الهی چنین است که:
در تموز گرم مي بينند دي
در شعاع شمس مي بينند فِي
در دل انگور ميّ را ديده اند
در فناي محض شيء را ديده اند
موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بحمدالله سورهی حدید بحث شده است و فکر میکنم جناب حاج آقا موسویان سورهی مجادله را بحث کردهاند. بد نیست سری به کانال گروه فرهنگی «صبّار» بزنید@sabbar_ir موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید که ما هنوز در فضای تاریخیِ مرعوبشده از غرب هستیم و اگر با انقلاب اسلامی از نظر سیاسی تا حدّی از غرب آزاد شدهایم، در بقیهی موارد هنوز به خودمان برنگشتهایم تا مسائل خود را بشناسیم و مطابق خرد خود عمل کنیم، هرچند حضور انقلاب اسلامی در این تاریخ، افقی را در راستای آزادشدن از تنگناهای تاریخی در مقابل ما گشوده است. مثل کاری که در جبهههای نبرد انجام شد و کارهای فوقالعادهای که به دست خود ملت ما شکل گرفت. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: جناب خواجه نصیرالدین طوسی نکات خوبی در این مورد فرمودهاند که در جزوات «تاریخ فلسفه و کلام اسلامی» روی سایت میتوانید دنبال کنید. از آن جهت که میفرمایند عقل اول به عنوان صادرهی اول، دارای دو وجه است، یکی وجه امکانی آن که موجب صدور نفسِ اول میشود و وجه عقلانی آن که عقلِ دوم را صادر میکند. بیشتر مطلب را در آن جزوه دنبال بفرمایید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: اجازه بدهید که در اینجا و اکنون ما ورود به این مسائل با این وسعت و با این فرصت کم، نداشتهباشیم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: مگر این دو قابل جمع نیست؟ آری! ابتدا علمی میخواهیم که بفهمیم تزکیه چگونه باید انجام شود و بعد به کمک تزکیه است که آموختههای ما جهت درستی پیدا میکنند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: تاریخی که در آن قرار دارید تاریخ حضور در جهان است، در عین خلوت با معنویات. یعنی دست در کار، ولی دل با یار، تا متهم نشویم که ما رُهبانیت پیشه کردهایم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: حقیقتاً بنده در این موارد صاحبنظر نیستم و نمیدانم چرا جناب ملاصدرا که بنای ورود حِکمی در امور دارند، به صورت جدّی در آن موضوع ورود نکردهاند شاید آن را جدّی نگرفتهاند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: مگر قرآن نفرموده: «وَلِلَّهِ الْعِزَّةُ وَلِرَسُولِهِ وَلِلْمُؤْمِنِينَ»؟ پس هر اندازه تقوای الهی پیشه کنیم و از غیر حق، خود را مستغنی بدانیم و تدبّر در دین را دنبال کنیم.
گر نور عشق حق به دل و جانت اوفتد
بالله کز آفتاب فلک خوبتر شوی
موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث معصومین را باید به عنوان تعیّنات حقیقت در نگاه هایدگر و گادامر از بحث تجلیاتِ حقیقت در تاریخ جدا کرد، تجلیاتی که مؤلف را نیز در بر میگیرد. و هرمنوتیک، نظر به روحِ تاریخی میاندازد که مؤلف نیز مظهر آن است و به نظر بنده چون امثال هایدگر و گادامر زودتر از ما با بهحجاببردنِ حقیقت از طریق فرهنگ مدرنیته روبهرو شدند و لذا ما برای نظر به متون مقدس خود میتوانیم از دقتهای آنها استفاده کنیم بهخصوص که کربن معتقد است در آخرین ملاقات که با هایدگر داشته است، بحث فراتاریخی که به میان میآید به معنی راهی خواهد بود برای نظر به اولیای الهی. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! روح، تا زمانی که به جسم تعلق دارد پیرو حرکت جوهری جسم دارای حرکت جوهری است و از حالت نباتی به حیوانی و از روح حیوانی به روح انسانی سیر میکند. این مطلب را باید در بحث حرکت جوهری دنبال کنید که چگونه فیض دائمی حق، مابالقوهها را به مابالفعل تبدیل میکند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: سیر مباحث، جهت رفقای تهرانی را به فال نیک میگیرم. ولی تهران را شهرِ بیعالَمی نمیدانم. شهری است به گستردگی جهان و انسانهایی که میخواهند جهانی فکر کنند و نه دهکدهای. إنشاءاللّه آقای موسویان هم با حضور در تهران، نظراتشان بیش از پیش جهانی میشود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده خواهر محترم خانم چنگیز کار خوبی را ارائه دادهاند. امید است که کاربران بتوانند از زحمات ایشان بهرهمند شوند و البته توصیههایی که لازم است به ایشان بشود تا با توجه آمادگیهای ایشان، کارِ شروعشده روز به روز بهتر شود. رویهمرفته چیز خوبی در معرض نگاه کاربران قرار گرفته است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بستگی به موقعیت دارد. ولی به هرحال فقرا، ارجحیت دارند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: اصل قضیه آن است که باید متوجه شود آن مرحوم، زندگی دیگری را شروع کرده است، چرا ما زندگی خود را هنوز به او متصل کردهایم؟ آری! همانطور که خودتان فرمودهاید اگر دائم به این موارد فکر کنند، قوهی واهمهی ایشان، شدت میگیرد و عملاً القائات ابلیس شروع میشود. بهتر است که خوابهای خود را دنبال نکند بلکه زندگی خود را شروع کند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. به نظر بنده درست است و اساساً میتوان آن را تجربه کرد که در مخالفت با نفس امّاره، مقاومت نفس امّاره بر خلاف تصور اولیه، چه اندازه ضعیف است. ۲. حقیقتاً همینطور است که انسان با مخالفت با نفس امّاره درهای آسمان معنویت به سویش گشوده میشود و متوجه میشود که این نوع امیال چقدر در حاشیه هستند و ما آنها را در متن آوردهایم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: چیزی در این مورد از مقام معظم رهبری یادم نیست. ولی فکر میکنم نباید مدت طولانی لباس سیاه پوشید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: این اشکال به پوزیتیویستها و یا حسّگراها وارد است ولی همهی آنها اینطور نیستند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: امید موفقیت برای جنابعالی دارم. بد نیست سری به دو جزوهی «حقیقت حج» و «وظیفهی حجاج پس از برگشت» بزنید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: همه مخلوق خداوند هستیم و او که مالک حقیقی ما است، تکلیف ما را تعیین میکند و ما همه در مقابل او مسئول میباشیم. موفق باشید
سلام علیکم: اکنون که این کلمات و جملات را مینویسم، نمیدانم به کدام امید و به چه انتظاری چنین اقدامی میکنم. حتی دیگر به جواب رسیدن هم برایم دور شدهاست و تا حدی قید آن را زدهام. سوالاتی یقه من را گرفتهاست و مرا ول نمیکند و در عمقِ خود میکشاند. در حدی است که حتی پرسشِ آن هم در لکنت و سختی میافتد و تا جوابِ این سوال دادهنشود، حرف دیگری نمیشود زد. به دنبال سرنخ میگردم و پیدا نمیکنم، شهرها را زیرِ پا میگذارم و خانهای پیدا نمیکنم. من زنم و چگونه بدونِ خانه زندگی کنم؟ چگونه مادر باشم در حالی که در و دیوار از بیمادری مینالد و جوابی برای «چی میخواهیم.» نداریم؟ با خودم میگویم چه «مرگمونه دقیقا» که آن چه هست راضیمان نمیکند و آن چیزی هم که میخواهیم را نمیدانیم. خودِ موت که ذائقه هر نفسی است، در پرده میرود و به آن محتاج میشویم، نه زندهایم و نه به مرگ میرسیم. چگونه در این برزخ تاب بیاوریم و مقاومت کنیم و بمانیم؟ ترسِ بیطاقتی در مقابل این آینده نامعلوم من را گرفتهاست و حتی لب به شکایت گشودن و این سخنان هم میترسم که بیطاقتی تلقی شود.
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! حرف همین حرفِ آخر است که امید به آینده را از دست میدهیم. در حالیکه خالق هستی و خالق ما، یقیناً آینده ما را در بستر بندگیاش تأمین کرده است و در همین رابطه در قرآن میفرماید: «وَمَا مِنْ دَابَّةٍ فِي الْأَرْضِ إِلَّا عَلَى اللَّهِ رِزْقُهَا» (هود/6) هیچ جنبدهای در زمین نیست مگر آنکه خداوند بر خود تکلیف کرده که رزق او را فراهم کند و رزق ما همه آن چیزی است که به طور طبیعی بدان نیازمندیم. عمده آن است که خود را در افق تاریخی زندگی زمینی امیدوارانه حاضر نگه داریم و فکر فردا را، فردا بکنیم.
مولوى در مثنوى در رابطه با همين موضوع داستان آن گاوى را مىگويد كه هر روز از صبح تا شب در مزرعه سرسبزى مىچريد و علفهاى آن را مىخورد و بعد از سر شب تا صبح غصه مىخورد كه فردا چكار كنم! باز فردا با علفهاى از نو سرسبز شده آن مزرعه روبهرو مىشد و تا شب به خوردن آن مشغول مىگشت و باز از شب تا صبح نگران رزق فردا بود. مىگويد:
يك جزيره هست سبز اندر جهان
اندرو گاوى است تنها خوش دهان
جمله صحرا را چرد او تا به شب
تا شود زَفْت و عظيم و منتجب
شب زانديشه كه فردا چه خورم
گردد او چون تار مو لاغر زغم
چون برآيد صبح بيند سبزْ دشت
تا ميانْ رَسته قصيلِ سبزْ كَشت
اندر افتد گاو با جوعُ الْبَقَر
تا به شب آن را چرد او سر به سر
باز شب اندر تب افتد از فزع
تا شود لاغر زخوفِ منتجع
كه چه خواهم خورد فردا وقت خَور
سالها اين است خوف اين بقر
هيچ ننديشد كه چندين سال من
مىخورم زين سبزه زار و زين چمن
هيچ روزى كم نيامد روزيم
چيست اين ترس و غم و دلسوزيم
باز چون شب مىشود آن گاوِ زفت
مىشود لاغر كه آوه رزق رفت
مولوى بعد از اينكه اين مثال زيبا را مطرح مىكند و ما را متوجّه ضعف بينش اين گاو مىنمايد كه چگونه از نظام الهى كه همواره در حال فيضان رزق بندگانش است، غافل است، مىگويد:
نفسْ، آن گاواست وآن دشت، اين جهان
كه همى لاغر شود از خوف نان
كه چه خواهم خورد مستقبل عجب
لوت فردا از كجا سازم طلب
همواره نگران فردايى است كه بوجود نيامده و لذا از نتيجه اى كه امروز بايد از زندگى خود بگيرد غافل است، مولوى سپس به ما روى مىكند كه
سالها خوردى و كم نامد ز خَور
ترك مستقبل كن و ماضى نگر
لوت و پوت خورده را هم يادآر
منگر اندر غابر و كم باش زار
به جاى اينكه اينهمه نگران آينده باشى كه نيامده است، كمى هم به گذشته بنگر كه چگونه به راحتى گذشت و نگرانى تو نسبت به آن بىجا بود. حضرت در آن فرمايش شان همين نكته را متذكّر مىشوند كه اى پسر آدم! غصه رزقى را كه هنوز نيامده است بر امروز خود حمل نكن. ما امروز وظيفه اى داريم و براى انجام آن روزمان را شروع كنيم و مسلم آنچه در امروز نياز داريم، خداى خالقِ امروز برايمان خلق مىكند، و چون خداوند فردا را خلق كرد، نياز مربوط به فرداى مخلوقاتش را نيز خلق مى كند. اينكه ما نيازهاى فرداى خود را در پيش خود نداريم چون هنوز فردا را خلق نكرده تا رزق فردا را خلق كند. آرى؛ فردا هم بايد كارى كه به عهده ماست، انجام دهيم. رزق فردا هم به عهده خداست و حتماً مىرسد. اشكال در اين است كه شما امروز كارى را شروع مى كنيد، براى اينكه بى رزق نشويد، و لذا از اوّل صبح غصه رزق آن روز را مى خوريد و در نتيجه آن كارى را كه به عهده تان است انجام نمى دهيد و غم چيزى را مى خورديد كه بدون اين غمها محقّق مى شد، حال با اين نوع تفكر، چون پس فردا مى آيد، غصّه رزق روز بعدش را مى خوريد، و خلاصه هر روز كارمان مى شود رفتن به دنبال چيزى كه خودش به وقتش مى آمد، و در نتيجه از بندگى خدا كه محتواى حقيقى زندگى انسان است درمى مانيد و بعد در خودتان كه تأمّل مى كنيد مى بينيد سخت از زندگى خود ناراضى هستيد، چون به محتواى معنوى كه بايد مى رسيديد، دست نيافتيد.
امام معصوم (ع) مى فرمايد: نگرانى رزق فردا را بر امروزت حمل نكن، «فَانَّهُ انْ يَكُ مِنْ عُمُرِكَ يَأتِ اللهُ فيهِ بِرِزْقِك»؛ اگر فردا جزء عمرت باشد، خدا در همان فردا رزق تو را مى رساند. فردايى كه هنوز نيامده است تمام ذهنت را مشغول نكند تا روزى كه آمده است را از دست دهى.
سلام استاد عزیز وقت شما بخیر باشه: ضمن تبریک آغاز امامت حضرت صاحب امر و آرزوی اینکه از یاران مخلص حضرت و نشر دهنده معارف ايشان و عاملين به اراده حضرت باشید و خدا برساند و ظهور حضرت را به چشم ببینیم سوال: آیا ظهور متوقف بر آماده سازی مقدمات بشری ست؟ برای مثال آماده سازی دولت و ... و یا همین مورد معروف 313 یار؟ اخیرا کتابی رو مطالعه کردم و بنظرم بسیار نورانی بود و بسیاری از مواردی که ما فرض می کنیم رو به گونه ای دیگر مطرح کرده بود : (آب گوارا - سيد محمد بني هاشمي) اگر با نويسنده يا آثار ايشون آشنايي داريد مي خواستم نظرتون رو در اين مورد هم بدونم خلاصه ای از متن: مورد اول - بسته بودن باب نیابت خاصّه (تکالیف جدید) در غیبت کبری اَلا فَمَنِ الدَّعَی المُشاهَدَهَ قَبلَ خُرُوجِ السُّفیانیِّ وَ الصَّیحَهِ فَهُوَ کاذِبٌ مُفتَرٍ. منظور از ارتباط این است که خود را به نحوی وکیل حضرت یا سفیر ایشان معرّفی کند یا حتّی مدّعی شود که به میل و اراده خود می تواند خدمت امام علیه السلام مشرّف گردد یا از ایشان سؤال کند و جواب بیاورد و امثال این گونه ادّعاها. چنین شخصی افترا زننده می باشد؛ چون وقتی خود حضرت، باب هیچ یک از این انواع ارتباط را باز نکرده اند، هرکس هم ادّعای یکی از آن ها را داشته باشد، به امام خود تهمت زده و به ایشان دروغ بسته است. آن چه مهمّ است این که نباید چنین بابی (به عنوان نیابت یا سفارت و امثال آن) در زمان غیبت کبری باز شود و این ادّعا از هیچ کس پذیرفته نیست. با این توضیح روشن می شود که مقصود از «مشاهده» در عبارت «فمن ادّعی المشاهده» صرفِ تشرّف خدمت آن بزرگوار نمی باشد و این توقیع شریف، نفی صحّت تشرّفات افراد صالح را خدمت امام زمان علیه السلام نمی کند. (نتوانستم بین این قسمت و سخن همیشگی شما که رهبری نایب امام زمان است و یا این سخن که گوشتان به دهان رهبر باشد چون ایشان گوششان به دهان حجةبنالحسن (عج) است - جمع ببندم) دوم. روشن نشدن حکمت غیبت پیش از ظهور مسأله مهمّ دیگری که در موضوع غیبت امام عصر علیه السلام باید مورد بررسی قرار گیرد این است که: «چرا امام عصر علیه السلام غایب شده اند؟» از امام جعفر بن محمّد الصّادق علیه السلام : همانا برای صاحب این امر (امامت و ولایت) غیبتی است که قطعاً واقع می شود، در آن اهل باطل به شکّ و تردید می افتند. راوی می گوید: علّت آن را از حضرت پرسیدم. فرمودند: به خاطر چیزی که اجازه پرده برداری از آن را برای شما به ما نداده اند. راوی می گوید: پرسیدم: حکمت غیبت ایشان چیست؟ فرمودند: حکمت غیبت ایشان، همان حکمت غیبت های حجّت های خداوند متعال پیش از ایشان است. حکمت این امر، جز پس از ظهور ایشان روشن نمی گردد، همان گونه که حکمت کارهای حضرت خضر علیه السلام (سوراخ کردن کشتی و کشتن پسر بچّه و تعمیر دیوار) برای حضرت موسی علیه السلام تا وقت جدا شدن ایشان از یک دیگر روشن نشد (نتوانستم بین این قسمت و مقدمه دانستن انقلاب اسلامی برای ظهور جمع ببندم) مورد سوم : ... به هر روی، غرض از ذکر این نمونه ها روشن شدن این حقیقت است که ظهور امام زمان علیه السلام متوقّف بر پدید آمدن 313 یار با اخلاص ایشان نیست، بلکه هرگاه خداوند اجازه فرماید، امام علیه السلام ظاهر شده و به دنبال آن، یاران اولیّه ایشان به حضرتش خواهند پیوست و حدّاقل گروهی از این افراد، سال ها بلکه قرن ها قبل، از دنیا رفته اند و برای یاری امامشان رجعت خواهند کرد. حال اگر کسی ادّعا کند که: غیر از افراد نامبرده شده در احادیث، بقیّه 313 نفر هنوز به دنیا نیامده اند و ظهور حضرت، مشروط به وجود آن هاست، در پاسخ می گوییم: این ادّعا کاملاً بی دلیل است و ما اطّلاعی نداریم که چند نفر از این افراد هنوز به دنیا نیامده اند، چه بسا همه آن ها جزء رجعت کنندگان باشند. یک امر مجهول را نمی توانیم بدون هیچ دلیلی- نه عقلی و نه نقلی- شرط لازم ظهور امام علیه السلام بدانیم. (نتوانستم بین این قسمت و ادعای لزوم دولت سازی و ... و آمادگی مقدات ظهور جمع ببندم) همه موارد رو بصورت خلاصه ذکر شد متن کامل در کتاب : https://download.ghbook.ir/downloads.php?id=9739&file=9739-fa-abe-govara.pdf&packagename=ir.ghbook.reader&platform=site مورد چهارم : استاد برای مورد آخر یک سوال شخصی داشتم (با توجه به اینکه در همین کتاب خوندم خبر دادن از تشرّف خدمت امام عصرعلیه السلام صحیح است و منعی نداره) آیا تابحال خدمت امام عصر مشرف شده اید؟ اگر مورد یا مواردی را نقل کنید باعث روشنی چشممون است از خداوند برای شما آرزوی عمر پر خیر و برکت در پناه امام زمان امام زمان رو دارم عَيْنًا يَشْرَبُ بِهَا عِبَادُ اللَّهِ يُفَجِّرُونَهَا تَفْجِيرًا
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. نیابت به معنای آنکه کسی مشرف شود خدمت حضرت، غیر از آن است که گفته میشود مقام معظم رهبری نایب امام زمان «عجلاللهتعالیفرجه» هستند و به مدد و هدایت ایشان کارها را انجام میدهند. ۲. انقلاب اسلامی به عنوان راهی توحیدی، مسلّم مسیر را برای نور توحید حضرت مهدی «عجلاللهتعالیفرجه» آماده میکند و این امری است غیر از غیبت آن حضرت که در جای خود مشخص است. ۳. دولتسازی به معنای شکلدادن به جامعه دارای عدل که بدین معنا این ادامه راه انبیاء میباشد. مگر حضرت مهدی «عجلاللهتعالیفرجه» ادامهدهنده راه انبیاء نیستند؟ ۴. نه. حضور حضرت بحمدلله عالمگیر است مگر با کلمات نورانی نایب ایشان احساس نمیکنید این عالَم امام دارد که او صاحب عصر و زمان است؟ موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: این مباحث مبتنی بر مباحث مربوط به «حرکت جوهری» است به همین جهت خوب است اگر فرصت داشتید مباحث حرکت جوهری را در کتاب «از برهان تا عرفان» که روی سایت هست، دنبال بفرمایید. موفق باشید