با عرض سلام خدمت استادِ عزیزتر ازجان، استاد طاهرزاده: در تعریف عصمت متکلمان قائل به «عصمت موهبتی» که به صورت دفعی و همیشگی است، هستند و در مقابل میگویند فلافسفه «عصمت اکتسابی» را که ملکه پرهیز از گناه است و تدریج الوصول است و احتمال زوال هم دارد و ضمانتی در جلوگیری از خطا و اشتباه در آن وجود ندارد را قبول دارند. و گفته شده میتواند هر دو در یک شخص جمع شود و تعارضی ندارد (کتاب معارف و عقاید ۴ بحث نبوت مرکز مدیریت حوزه علمیه)، حال سوال این است که آیا تعریفی که راجع به عصمت ارائه شده از طرف فلاسفه صحیح است؟ و دوم اینکه اگر تعریف را قبول کنیم، یعنی ائمه اطهار اول عصمت اکتسابی را کسب کردند و بعد موهبتی و یا اول موهبتی و بعد اکتسابی؟ اگر اول عصمت اکتسابی را بپذیریم؛ یعنی اول ائمه اطهار نأعوذباالله خطا داشته اند سپس عصمت اکتسابی و بعد موهبتی! و اگر اول عصمت موهبتی را بپذیریم، ائمه جبراً عصمت داشته اند و خب فضیلتی نیست و البته عصمت اکتسابی معنایی ندارد. بنابراین آیا تعریف عصمت اکتسابی از طرف فلاسفه کج فهمی شده!؟ ویا قضیه چیز دیگریست؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: در این رابطه عرایضی در کتاب «مبانی نظری نبوت و امامت» شده است که نکاتی از آن خدمتتان عرضه میگردد: موفق باشید
در موضوع انتصابيبودن امام باید گفت: وقتي متوجه باشيم امام بايد معصوم باشد و بايد افضل انسانهايِ روي زمين باشد، ميپذيريم كه شناخت او از طريق مردم ممكن نيست لذا بايد يا توسط پيامبر كه قلهي علم و عصمت است، معرفي گردد و يا از طريق امام قبلي كه علم و عصمت او كامل است، شناخته شود و امام نيز با كارهاي فوق العادهاي كه عقل قانع شود، ارتباط خود با قدرت كل را ثابت كند. پس چون امام خليفهي خدا و رسول خدا است ـ و نه خليفهي مردم ـ و چون او معصوم است و مردم قادر به تشخيص مقام عصمت نيستند، بايد او از جانب خدا انتخاب شود و پيامبر او را به مردم معرفي نمايد، يعني به اصطلاح، امام بايد «منصوص» باشد. امام رضاu در اين رابطه ميفرمايند: «اِنَّ الامامة اَجَلُّ قَدْراً وَ اَعْظَمُ شَأْناً وَ اَعْلي مَكاناً وَ اَمْنَعُ جانِباً وَ اَبْعَدُ غَوْراً مِنْ اَنْ يَبْلُغَهَاالنّاسُ بعقولهم اَوْ يَنالُوها بِآرائِهم اَوْ يُقيموا اِماماً بِاخْتيارهم»[1] امام از نظر قدر و شأن و منزلت بالاتر از آن است كه عقل مردم به آن ب خداوند در قرآن ميفرمايد: «...اِنَّما يُريدُاللهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ اَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهيرا»[2] اي اهل البيت؛ فقط و فقط خداوند خواسته تا شما را از هرگونه پليدي بزدايد و اعتقاد باطل و اثر عمل زشت را از شما پاك كند و شما را به موهبت عصمت اختصاص دهد. با دقت در آيهي تطهير نكات زير مورد توجه قرار ميگيرد. «رِجْس» از نظر لغت چون با «ال» آمده، يعني هرگونه پليدي جسمي و روحي. يعني اهل البيت (ع) را خداوند از هر گونه پليدي پاک کرده است.
چون اراده و خواستن در آيهی تطهیر را منحصر به اهل البيت (ع) كرده و گفته «اِنَّما»، پس اولاً: اين تطهير، آن تطهير عمومي كه خداوند براي همهي مسلمين اراده كرده، نيست، و اگر اين تطهير همان تطهيري بود که براي سايرين خواسته ديگر مقام خاصي براي اهل البيت محسوب نميشد. ثانياً: چون خداوند تشريعاً طهارت و تزكيه را براي همهي انسانها خواسته، پس طهارتي که در اين آيه براي اهلالبيت (ع) اراده کرده، تطهير تشريعي نبوده بلكه تطهير تكويني است، يعني طهارت و عصمتي است موهبتي كه در اثر آن، نيروي فوقالعاده باطنيِ عصمت در آنها ايجاد شده است، تا آنها نمونهي كامل صحيح زندگي كردن براي بشريت باشند.
در رابطه با اعتقاد به وجود انسانهايي که خداوند به نحوهي خاصي برگزيده، موضوع مخلَصين در قرآن است.
شيطان ميداند كه از بين بنـدگان خدا فقـط يك گروه هستنـد كه هيچ ابزار و امكاني براي گمراهي آنها در اختيار ندارد و آن «مخلَصين» هستند و لذا به خداوند عرض کرد: «فَبِعِزَّتِكَ لَاُغْوِيَنَّهُمْ اَجْمَعين، اِلاّ عِبادَكَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصينَ»[3] به عزت تو همه را گمراه ميكنم مگر بندگان مخلَص را. مخلَصين آنهايي هستند که خداوند در آنها تصرف خاصي دارد و هيچكس در آنها سهمي ندارد تا شيطان بتواند در آنها تصرف کند. اگر به معني «مخلَص» توجه شود، متوجه خواهيد شد كه مخلَصبودن غير «مخلِص»بودن است. همّت براي خوبشدن مربوط به مخلِصين است و نه براي مخلَصين، بلكه مخلَصين برگزيدگاني هستند كه خداوند براي خود خالص كرده و هيچكس در آنها سهمي ندارد، بلكه آنها به دليل مخلَصبودنشان آينهي خواست و رضايت خدايند و هركس خواست رضايت خدا را جلب کند، بايد حركات و افكار و عقايد آنها را ملاك قرار دهد. مشخص است كه اين مقام يک مقام اكتسابي نخواهد بود، بلكه موهبتي است، هرچند آنها با اختيار خود بايد اين عصمت را حفظ نمايند و مسلّم حفظ كردن عصمتِ موهبي مشكلترين كار ممكن براي بشريت است، زيرا حفظ عصمت به اين معنا است که يك لغزش نبايد از آنها سر بزند. در همين رابطه است که عارفان گفتهاند:
محنت قرب ز بُعد افزون است
جگر از محنت قربم خون اسـت
هسـت در قرب همه بيم زوال
نيست در بُعد جز امید وصــال
حفظ حالت قرب از آن جهت جگر سالک را خون ميکند که با يک خطا از آن مقام سقوط مينمايد.
در زيارت، خطاب به امامان (ع) عرض ميکنيم: «السَّلامُ عَلَيكُمْ يا نُورَاللهِ في ظُلُماتِالاَرض» سلام برشما اي نور خدا در ظلمتهاي زمين. «بِكُمْ يُسْلَكُ اِلَي الرِّضْوان» به كمك شما راه رضايت الهي طي ميشود. و يا ميگوييم: «حَفَظَةً لِسِرِّه وَ خَزَنَةً لِعِلْمِه» شما نگهبان سرّ الهي و معدن علم او هستيد.
[1] - اصول كافي، ج 1، ص 198.
[2] - سورهي احزاب، آيهي 33.
[3] - سورهي صاد، آيات 82 و 83.
سلام و عرض ادب محضر نورانی استاد محترم: ۱. جزوه ای که در رابطه با حدیث شریف «لولاک ما خلقت افلاک و لولا...» تا آخر خواندم، و چرایی دلیل خلقت حضرت محمد (ص) و حضرت علی (ع) که حضرت فاطمه ی زهرا (س) تا جایی که بیان فرموده بودید مطالعه کردم. ارتباط توضیحات این حدیث شریف را با حدیثی که مقام حضرت زهرا (س) را مقام لیله القدری می گویند چه می تواند باشد با توجه به اینکه حضرت امام خمینی (ره) می فرمایند محتمل است مقام فاطمه ی زهرا (س) لیله القدر بنیه محمدی (ص) باشد و اینکه رسول الله (ص) به حضرت زهرا (س) می فرمایند ام ابیها. ۲. در مباحث حرکت جوهری در رابطه با قیامت فرمودید که وقتی تمام قوه های زمین به فعلیت رسید قیامت می شود و زمین مادی تماما مجرد می شود و باز خلقی دیگر و زمینی دیگر. سوالی که ایجاد می شود این هست که در جستجوهای دیرینه شناسی انسانهایی با اسکلتهای درشت و بعضا متمدن و.....پیدا می شوند که می گویند برای ادوار قبلی آفرینش و قبل از حضرت آدم (ع) هستند. در حالی که طبق آیات قرآن متصور می شود که زمین فعلی با حضرت آدم (س) شروع می شود؟ ۳. در احادیثی گفته شده که بیشتر اهل جهنم زنان هستند مثل روایتی که منصوب به رسول الله ص خطاب به زنی به نام حولا گفته شده، آیا این احادیث معنای ظاهری درست هست یا تاولیلی دارند و اگر بله، چرا بیشتر زنان جهنمی می شوند؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- آری! وجه «لو لاک ما خلقت افلاک....» که در کتاب «مقام لیلةالقدری حضرت زهرا «سلاماللهعلیها» آمده، نظر به وجه عبودیت آن حضرت دارد که مبتنی است بر آیه «وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنْسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ». ولی وجه حضور بنیه محمدی حضرت زهرا «سلاماللهعلیهما» را باید در راستای مادریبودنِ روح آن حضرت برای اصل نبوت دانست که حتی برای همه ائمه حضرت زهرا «سلاماللهعلیها» حجّت هستند. ۲. این زمین با تمام تاریخش با حضرت آدم شروع شده و دلائلی که دیرینهشناسان آوردهاند و بنده نیز در جریان آن هستم، بیشتر حدسیّاتی است بیدلیل. ۳. احتمال زیاد جنبه تأویلی دارد و ریشه در تبرّجی دارد که در انسانها بخصوص در زنان بیشتر است و از این جهت شاید بحث زنبودن مربوط به آن روحیه است، نه مربوط به جنس زنان. موفق باشید
با عرض سلام وادب خدمت استاد گرامی: ۱. آیا حضرت علی علیه السلام و حضرت زهرا سلام الله علیها از یک نور واحد اند یعنی یک نور هستند در دو بدن با تشخیص جداگانه اما نور سایر ائمه علیهم السلام از نور این دو بزرگوار جداست. هرچند که همگی نورشان از خداست؟ ۲. آیا روح از دم خداست مثل دم مسیحایی که در بدن دمیده شده و انسان به آن می بیند و می شنود؟ آیا روح با نور متفاوت است؟ بسیار تشکر
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۲. منظور از «نور»، اینجا همان انوار و اسماء الهی است که در مظاهر مختلف ظهور میکند و در مظهریت حضرت زهرا و حضرت علی«علیهماالسلام» نورِ خاصی که بنیان انوار سایر ائمه است؛ به ظهور آمده. ۲. روح، بالاترین فرشته و از عالیترین مخلوقات هست و لذا حضرت حق فرمود: «فَإِذَا سَوَّيْتُهُ وَنَفَخْتُ فِيهِ مِنْ رُوحِي فَقَعُوا لَهُ سَاجِدِينَ» ( ۷۲/ ص) چون بدن انسان را به تعادل رساندم و از روح خود در آن دمیدم، شما فرشتگان بر او سجده کنید. و میفرماید: از روح خودم، نه به معنای اینکه خداوند یک روح و یک جسم دارد، بلکه به معنای آنکه از نورعالیترین مخلوقم بر جسم انسان دمیدم. موفق باشید
با عرض سلام و ادب: از متن زیر، جنابعالی چه برداشتی دارید؟ هایدگر و کتاب مشاعر ملاصدرا دکتر دینانی در زمینه نسبت ملاصدرا و هایدگر، البته به امری تاریخی نیز اشاره میکند: «دکتر شرف خراسانی تنها ایرانی بود که هایدگر را در منزل خودش دیده بود. ایشان میگفتند که وقتی به منزل هایدگر رفته بودند، کتاب مشاعر ملاصدرا - ترجمه هانری کربن فرانسوی - را در طاقچه منزل او مشاهده کردند. بعد از ایشان پرسیده بود: آقای هایدگر شما با صاحب این کتاب - یعنی ملاصدرا - ارتباطی دارید؟ گفت: «خیر ندارم..»» (ص ۴۹) سایت دایره المعارف بزرگ اسلامی
باسمه تعالی: سلام علیکم: در جریان این قضیه بودم. فلسفه هایدگر با صدرا در دو ساحتاند و هایدگر در ساحت فلسفه خود میتواند و بنا دارد خود را ادامه دهد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به طور شخصی به ایمیل تان اینطور جواب داده شد: إنشاءالله به این فکر باشید که با خانواده و خانمی ازدواج کنید که شما را در اهدافتان همراهی نمایند. البته به شرطی که با مقدسمآبیهای افراطی کار را سخت نکنید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: عجیب است که این آقایان این اندازه نمیتوانند بین امور تکوینی و امور اعتباری را تفکیک کنند! و این سخنها از زبان هرکس که رانده شده باشد، نشان میدهد که تصور درستی از اصالت وجود و وحدت وجود که مربوط به هستیشناسی است، ندارند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به گفته جناب آقای مارتین هایدگر، با نظر به ماهیت اصیل تکنولوژی به عنوان عطای الهی جهت درک بیشتر طبیعت، انسانها ناگهان خود را درگیر فراخوانی آزادبخشی مییابند جهت انتخابی گشوده نسبت به ارتباطشان با طبیعت. که بحث آن مفصل است. پیشنهاد میشود در کنار مطالعه کتاب، صوت مباحث را نیز دنبال بفرمایید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد خوب است به نظر رهبر انقلاب توجه شود: در نظر حضرت آیت الله العظمی خامنهای بنابر ادلهی معتبر دینی چند همسری مردان، مباح اما غیر مستحب است، اما از آنجا که مطابق دلایل قرآنی جواز آن مشروط به اطمینان از رعایت عدالت بین همسران شده است، بنابراین هر گاه از نظر عقلایی عدم تحقق رعایت عدالت بین همسران محتمل باشد، ازدواج مجدد شوهر جایز نیست. همچنین در نگاه کلان معظمله به خانواده به عنوان مهمترین نهاد اجتماعی در زندگی انسان و ضرورت شکلگیری خانواده و مراقبت و حفاظت از آن، عواملی در استحکام این بنیان الهی و شکلگیری آن مؤثر است از جمله: حفظ محبت و اعتماد متقابل زوجین، اصالت نقش مادری و تربیتی بانوان، پرهیز از راه یافتن نگاه مادی به خانواده و تجملگرایی و رقابتهای مادی خانوادهها، ترویج ازدواج آسان و نقش مهم و مؤثر والدین در آن، وظیفه دستگاههای حکومتی و رسانهها در تسهیل امر ازدواج جوانان. بر این اساس از آنجا که در جامعه و کشور ما ازدواج مجدد مردان غالبا به ضرر استحکام خانواده و موجب تضعیف محبت زوجین و گاه فروپاشی خانواده است، نگاه معظمله به آن خوشبینانه و مثبت نیست و از این روست که این جمله در بیان ایشان تکرار شده است که: «خدا یکی و محبت یکی و یار یکی» موفق باشید
با سلام استاد: قبلا که مطالب کمتری نمیدونستم خیلی با بحث عشق به حق جلو میرفت حتی تو آرزوهام همش بود عاشق و واله خدا و اهل بیت باشم. گاه هم از پیاله این مستی چیزی میرسید ولی خیلی وقته نمیتونم با خدا عشق بازی کنم. دعا و اینا رو میخونم ولی عاشقانه نیست، وله ندارم چکار کنم اون محبت و عشق دوباره برگرده؟ مسیر محبت سرعتش برای من که خانم هم بودم سرعت عجیبی داشت و با توجه به اینکه مباحث عقلانی هم یه چیزهایی میفهمیدم شخصیت دوست داشتنی داشتم ولی مدتیه اونطور نیستم گاه از شدت عشق دلم میخاست سر به بیابانها بگذارم پدر مادر اذیت میشدن. نمیدونم بخاطر ناراحتی اونها دور شدم یا مسئله چیز دیگه است. استاد آدم تا در خانه پدر و مادر اذیت که اینطور بعد هم اگر وارد زندگی با همسر شود نمیشه اونطور که دلش میخاد با خدای خودش مانوس شه شرایط اقتصادی هم که برای مجردها نیست بخان مستقل باشن. در این دو مورد لطفا راهنمایی کنید با توجه به اینکه آدم تا با خودم کنار نیاد نمیتونه افراد دیگه را وارد زندگی خودش کنه.
باسمه تعالی: سلام علیکم: امروز و در این تاریخ مسیر عشق حقیقی را در شهدا و رهبر معظم انقلاب میتوان دنبال کرد و دل را باید به این مسیرها کشاند. عشق حقیقی و نورانی در این مسیرها تجربه میشود همچنانکه با شهید حججی و شهید حاج قاسم سلیمانی تجربه شد.
شهداء در افسون گل سرخ شناور شدند، به جای آنکه کارشان شناختن گل سرخ شود. سمینار آفتابشناسی نگذاشتند، به سوی آفتاب رفتند. فرق است بین آفتابشناسی و به سوی آفتابرفتن. من و شما آمده ایم به زیارت شهدا تا به سوی آفتابِ زمانه آمده باشیم و حالات و احوالات خدای شهداء را احساس کنیم. این نوع «بودن»، شناورشدن در افسونِ گل سرخ است تا به زیباییهایی که حضرت روح اللّه «رضوان الله تعالی علیه» در این عالم گشوده نظر کنیم و تماشاگرانه محو آن شویم و این یعنی قصّهی شهادتِ این شهداء. این یعنی در افسون گل سرخِ این دوران، شناورشدن. حال هرچه میخواهد بشود، باداباد!
2- در کنار سایر انسانها میتوان مطابق تکالیف شرعی عمل کرد و نگران نبود. موفق باشید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: وصال با خدا با قاعدهی «خود را مبین که رستی» حاصل میشود. در این مسیر عبودیت حضرت حق، راهگشا میباشد آنهم با سعهی صدر محمدی «صلواتاللهعلیهوآله». امامِ شهدا، معارفی را در این رابطه در کتابهایشان برای ما به ودیعه گذاشتند و راهی هم در مقابل استکبار در بستر انقلاب اسلامی معلوم کردند تا ما تنها نمانیم و از شهدا عقب نیفتیم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: زیباییِ زندگی را در همین بدانید که چگونه انسانها میتوانند در همین مشکلات پا برجا باشند. زندگی خودِ ما هم تقریباً همینطور بوده و نتیجهاش این شد که مثلاً بنده هرگز از فقر نمیترسم، زیرا تجربه کردهام خداوند در فقر هم، نهتنها ما را فراموش نمیکند، بلکه عزمی بزرگتر به ما عطا میشود. مادرتان اشتباه میکنند که فکر میکنند در این سختیها نمیتوان زندگی کرد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: عرایضی در رابطه با آن آیه در زمانی که سورهی مبارکهی بقره بحث شد؛ انجام شد ولی ضبط نشده. نکتهی بسیار دقیقی را علامهی طباطبایی و به تبع ایشان، مرحوم شهید مطهری دارند که در ابتدای امر مردم در حدّی ساده و سطحی بودند که تنوعی در فهم و اندیشهی آنها نبود، ولی در سیر به سوی خودآگاهیها، تفاوتها شکل گرفت و اینجا است که باید آن سیر با هدایت الهی از طریق انبیاء جلو میرفت به جای آنکه به گذشته برگشت شود و لذا انبیاء آمدند تا سیر خودآگاهی به کمال خود نایل شود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده دسترسی به آیت الله حسنزاده ندارم و ایشان در شرایطی نیستند که بشود کسی به ایشان مراجعه کند. پیشنهاد میشود سری به کتاب «جایگاه جنّ و شیطان و جادوگر» که روی سایت هست بزنند و سپس با مطالعهی کتاب «جوان و انتخاب بزرگ» که آن نیز روی سایت هست، إنشاءالله راهکارهای عبور از این مشکل را بیابند. بد نیست در این مورد سری به کانال https://eitaa.com/joinchat/1797062673C76e30f884f بزنید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ملاک و حجت برای ما قرآن و سیرهی اولیای الهی است. اگر این افراد ما را به سیرهی ائمهی معصومین «علیهمالسلام» و قرآن نزدیک میکنند، مورد احترامند و ملاک، معارف توحیدی است و نه درستدرآمدنِ استخاره. آنچه به ما دستور دادهاند «تفقّه» در دین است و علما و عرفا هرکدام به نحوی تفقه در دین دارند و از این جهت مورد احترامند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بالاخره آنهایی که رفتند مشغول زندگی برزخی خود هستند و ما هم باید مشغول زندگی خود باشیم تا در برزخ و قیامت در صفا و استقرار و آرامش در ابدیت خود حاضر باشیم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در این موارد نباید وارد بحث شد، به همان معنایی که قرآن میفرماید: «وَإِذَا مَرُّوا بِاللَّغْوِ مَرُّوا كِرَامًا» مؤمنین چون با امور لغو و حرفهای بیهوده روبهرو میشوند با بزرگواری از آن میگذرند و خود را همسنگ چنین افرادی نمیکنند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: کاملاً اینطور است و بحمداللّه با برگرداندنِ روح آزادگی به ملت، انسانهایی متولد میشوند که شأن خود را بالاتر از آن نوع زندگیِ رفاهزده و سرگرمکنندهای میدانند که فرهنگ غربی برای انسانها طراحی کرده است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: جهت تاریخ اسلام، کتاب «فروغ ابدیت» و در مورد تاریخ معاصر، جزوهی «ریشههای انقلاب» که بر روی سایت هست. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. به همین جهت کتاب مذکور پیشنهاد شد که آیت اللّه شجاعی نمونههای خوبی برای انواع کشفها مطرح میکنند. ۲. ذات هرکس، بهرهای از روح دارد. لذا در قرآن فرمود: «نفخت فیه من روحی» که در نکات ۹ و ۱۰ «معرفت نفس» بحث آن به میان آمد و خوب است که حتی قبل از مطالعهی «مقالات»، مباحثی مثل «ده نکته» و «برهان صدیقین» دنبال شده باشد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: حقیقتاً همینطور است و اینها چون با حقیقت آشنا نیستند، اصالت را به ظاهر میدهند اعم از ظاهر عادات گذشته و ظاهرِ زندگی مدرن. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به اندازهای که گناه، عمقِ وجودها را گرفته باشد انسانها در عذابند. و وقتی بنیاد انسانها با گناه، آلوده نشده باشد با مقداری عذاب، پاک میشوند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: مشکل این افراد، غفلت از تاریخی است که در حال ظهور است و اینکه آن سردار عزیز یک فرد نبود، عزمِ یک ملت بود و بدین جهت یک ملت به او روی آورد حتی همان عزیزانی که به تشییع پیکر مبارک او آمدند و کشته شدند. آری! علاوه بر آنکه باید برای ما عبرت و تجربه باشد تا در آینده به این مشکلات نبفتیم، فراموش نکنید که مرگ هرکس از قبل مشخص شده، ولی خوبمردنِ او به دست خودِ اوست. آن عزیزان با حضور در آن تشییعِ آسمانی، مرگ خود را زیبا کردند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: هنوز آموزههای دینی ما در حدّ مفاهیم دینی است و به اگزیستانس انسان کمتر نظر میشود. قرآن و روایات به جای آنکه افقی در مقابل جان انسان بگشایند، موضوعاتِ آموختنی شدهاند. عرایضی در کتاب «آنگاه که فعالیتهای فرهنگی پوچ میشود» شده است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: هرچه هست بیشترِ این حرفها تهمت است به جناب شیخ. و شواهد زیادی در دست است که سختْ به شاگردان خود توصیه میکرد برای رسیدن به حقیقت باید از هرگونه سهلانگاری نسبت به دین خدا پرهیز کنند. کسی که «نمط ۸ و ۹ اشارات» را مینویسد، نمیتواند بعضی از آن مراحل را طی نکرده باشد و کسی که اهل گناه باشد هرگز به چنین مراتبی نمیرسد در این نوع تهمت ها پای مستشرقین در کار است. به حضرت امام خمینی هم تهمت زدند که پول از جمال عبدالناصر گرفته است!! موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: خودش به مرور روشن میشود. موفق باشید
