بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
30502

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام: سوالی در مورد طلسم و جادو داشتم. آیا طلسم و جادو وجود دارد؟ در صورت وجود جادو برای رفع اثر آن در زندگی چه ذکر یا عملی توصیه می‌شود؟ سوال دیگری داشتم بنده هرچه تلاش می‌کنم هیچ پیشرفتی در زندگیم ایجاد نمی‌شود و آرامش زندگیم بهم ریخته و کوچکترین تغییر مثبتی یا اجابت دعاهام انجام نمی‌شود. جو سنگینی زندگیم را فرا گرفته است مرا راهنمایی فرمایید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. خوب است در این مورد کتاب «جایگاه جن و شیطان و جادوگر» را که روی سایت هست، مطالعه فرمایید. http://lobolmizan.ir/book/1213 

۲. با خوش‌خُلقی و ایثار و صله‌ی رحم و تواضع إن‌شاءالله مشکل حل می‌شود. موفق باشید

30266

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
تشکیل حکومت اسلامی در زمان حضرت رسول با چه انگیزه ای به وجود آمد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: دستورات الهی بعضاً طوری است که بدون تشکیل حکومت تحقق نمی‌یابد. در این مورد آخر کتاب «مبانی نظری نبوت و امامت» بحثی تحت عنوان «حکومت دینی» شده است. کتاب روی سایت هست. موفق باشید

30173
متن پرسش
سلام حضرات حق بر استاد طاهرزاده: با توجه به سوال 30133 خدمت استاد فاضل عارضم که آن سوال شاید حکمتی عرشی بود که حق بر لبان من جاری کرد اگر در متن سوال دقت شود آن مطلبی که در پاسخ فرمودید بخوبی مندفع می‌شود. سوال حقیر که شاید بازپروری شبهه ابن کمونه (شبهه ای که برخی از علما می فرمایند اگر حضرت صاحب ظهور فرمایند برای اثبات امام زمان بودنشان پاسخ این شبهه لاینحل را مطالبه می کنیم) است را به این راحتی ها نمی‌توان پاسخ داد به هر رو پاسخی به پاسختان ارائه می‌شود با یک مثال: بدن انسان که همه اجزایش در وحدت هستند را شاید بتوان گفت روح واحدی تدبیر می‌کند اما این ثابت نمی‌کند هیچ بدن و روح دیگری وجود ندارد روح واحد این عالم حضرت حق است لکن چه کسی گفته جهانهای دیگری وجود ندارد با خدایان مدبر دیگر. آن پاسخی که شما دادید مربوط به زمانیست که جهان بشر مطابق هیئت بطلمیوسی بسیار کوچک بود حال اگر به مباحث فیزیکدانان معاصر بخصوص مرحوم هاوکینگ مبنی بر احتمال وجود جهان های دیگر با قوانین فیزیکی متفاوت بذل توجه نمایید می‌توان به احتمال وجود خدایان دیگر لااقل رسید. جالب است بشر از چند خدایی به توحید رسید و حال زمانیست که به چندخدایی برسد چه سیر دیالکتیکی جذابی.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: باید به خدا به عنوان عین وجودی که وجود مخلوقات از اوست، فکر کرد. معنا نمی‌دهد عین وجود متکثر باشد زیرا لازمه‌ی آن تکثر، وجودِ امری است غیر از وجود که غیر از وجود، عدم است. موفق باشید

30096

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد عزیز: در پاسخ به سوال 30086 فرمودید که بوی تناسخ می‌دهد ولی منظور بنده از تبدیل ماده بدن در چرخه حیات به خاک و گیاه و غیره این بود که مقایسه ای کرده باشم بین ماده بدن که با مجرد شدن نفس معدوم نمی‌شود و ماده عالم طبیعت که با قیامت عدم نمی‌شود و با توجه به اینکه خلقت تعطیل بردار نیست مجددا جهانی نو با پدیده های نو خلق می‌شود البته این برداشت بنده از سخنرانی بعضی بزرگان بود سوال قرآنی داشتم که در آیه «و من الناس من یشری نفسه ابتقاء...» که شان نزول آن علی (ع) است چطور از کلمه ناس استفاده شده که در فرهنگ قرآن شانیت پایینی دارد و مثلا از کلمه من المومنین استفاده نشده؟ جزاکم الله خیرا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌آید اگر بخواهید تا این‌جاها در این مسائل ورود داشته باشید، لازم است سیر مطالعاتی سایت به‌خصوص مباحث «برهان صدیقین» و «حرکت جوهری» همراه با شرح صوتی آن را دنبال بفرمایید. وگرنه با سؤالات این‌چنینی جواب خود را نمی‌گیرید. موفق باشید

30084

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: برخی از علما فرق انسانهای کامل را در شدت و ضعف آنها می دانند و عقیده دارند که مثلا حضرت یونس و یا حتی عاصف این برخیا انسانهای کاملی بودند و جامعیت اسمایی داشتند ولی شدیت آنها که با واحد حرف سنجیده می‌شود در حد ائمه اطهار نبوده است مثل اینکه نور نزدیک خورشید جامع ۷ رنگ است و نور سطح زمین هم همینطور و فرق آنها به شدت و ضعف است حال آیا می‌توان نتیجه گرفت که حضرت یونس یا عاصف هم بر اساس اسم حی یا اسم شافی می‌توانستد همان کار حضرت عیسی را انجام دهند اگر پاسخ مثبت است پس جریان قرانی حضرت ابراهیم چه می‌شود که مظهریت اسم حی را طلب کرد و پاسخ مثبت شنید ولی عزیر پیامبر آن قابلیت را نداشت و جواب رد شنید با اینکه او هم انسان کامل است و به گفته بعضی بزرگان چیزی را طلب کرد که در حد و اندازه او نبود؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مسلّم به حکم «تِلْكَ الرُّسُلُ فَضَّلْنَا بَعْضَهُمْ عَلَىٰ بَعْضٍ» درجه‌ی انبیاء متفاوت است و به هر کدام، تصرفی که اقتضای نبوت و مأموریت آن‌هاست داده می‌شود. موفق باشید

30061

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد: ببخشید چرا مردم در حال حاضر انقدر پوچی و حس پوچی کل زندگیشون رو فرا گرفته، حتی قشر مذهبی که شعائر رو هم تعظیم می‌کنند وقتی تو زندگیشون نگاه می‌کنیم می‌بینیم فقط شعارزده هستن و عملا یه زندگی روزمره ی بدون هدف رو میگذرونن.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور است که می‌فرمایید. سال‌ها پیش در کتاب «آن‌گاه که فعالیت‌های فرهنگی پوچ می‌شود» پیش‌بینیِ این مشکلات شد. آنچه هست با راهی که جناب صدرالمتألّهین در مقابل ما گشوده‌اند، افقِ معنابخشیدن به آینده‌ی بشر، گشوده می‌شود. موفق باشید

30008

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام و عرض ادب: با توجه به مباحثی که در کتاب ادب خیال، عقل و قلب فرمودید آیا کتب استاد صفایی حائری را می‌توان به عنوان یک سیر و منظورمه فکری مطالعه کرد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: شاید به عنوان سیر مطالعاتی نتوانیم کتاب‌های استاد صفایی را دنبال کنیم، ولی کتاب‌های ارزشمندی می‌باشند که نباید از مطالعه‌ی آن‌ها غفلت کرد. موفق باشید

29939

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام; کتابی دیدم که شخصی که می‌گوید بدل صدام بوده است و بعلت مشابهت با او مورد توجه صدام قرار گرفته و با جراحی پلاستیک تفاوتهای جزیی را مرتفع کردند و با تمرینهایی که با او کردند از نظر رفتاری هم مشابه صدام شده است در مورد رهبری هم گفته می‌شود بدل دارند. بطور کلی بدل داشتن مغایر سنن الهیست؟ اگر نه از لحاظ معرفت شناختی چگونه بفهمیم یک فرد خودش است یا بدلش؟ اگر هیچ راهی نیست باب شکاکیت باز نمی‌شود؟ با توجه به شبهه بدل حجیت تاریخ چگونه اثبات می‌شود؟ آیا بغیر از طرق طبیعی بدل داشتن (مثلا با جراحی پلاستیک) باب طرق غیر یا فوق طبیعی هم باز است. مثلا اجنه به شکل فردی درآیند یا ملائکه یا شبهی در خیال ما منعکس شود توسط ساحران یا حتی خود خدا.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چرا ما خود را بی‌دلیل مشغول این نوع توهّمات بکنیم؟ مگر دنیا صاحب ندارد که این امور را در جای خود رسوا کند؟ موفق باشید

29532
متن پرسش
سلام خدمت استاد عزیز: در مباحثی که پیرامون شرک داشتید فرمودید که شرک مراتب دارد: ۱. آیا مقصودتان این است که به اندازه ای که در عملی غیر خدا شریک باشد به همان اندازه عمل هبط است، یا مقصودتان این است که اگر ذره ای شرک در عمل بیاید کل عمل هبط می شود؟ ۲. آیا اگر کسی عملی شرک آلود داشته باشد بعد از مدتی که گذشت و از غفلت در آمد توبه کند آن عمل هایی که هبط شده بر می گردد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عموماً انسان‌های مؤمن گرفتار شرک خفی می‌باشند و در همین رابطه قرآن می‌فرماید: «وَمَا يُؤْمِنُ أَكْثَرُهُمْ بِاللَّهِ إِلَّا وَهُمْ مُشْرِكُونَ» (106/ یوسف) بسیاری از مؤمنین ایمان حقیقی ندارند مگر این‌که از وجهی مشرک‌اند. بدین معنا که در باور خود خدا را همه‌کاره می‌دانند ولی توهّماً نمی‌توانند از نقش پدیده‌ها عبور کنند و هر اندازه توحیدشان بیشتر شود، از این توهّم بهتر عبور می‌کنند، ولی آن شرکی که خداوند نمی‌بخشد و انسان را هلاک می‌کند شرکی است که افراد گمان کنند حقیقتاً غیر خدا هم در این عالَم عواملی هست که در عرض خدا نقش‌آفرین باشد. موفق باشید   

29524

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
بسمه تعالی. استاد سلام: اگر بناست نظام اسلامی در کشور پیاده شود آیا در دل همین چهارچوب فعلی باید پیش رفت که مجلس و دولت و غیره داریم یا نظامی بهتر از این قابل تصور است و در چه صورتی خدا در اجتماع حاضر می شود؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. بالاخره بزرگان مؤسس قانون اساسی فکر کردند و به تصوری بهتر از آنچه پیش روست، نرسیدند وگرنه بر آن تکیه می‌کردند. ۲. اگر اجتماع مردم به قصد صلاح، گرد هم آیند حتماً حضرت ربّ العالمین کمک می‌کنند. موفق باشید

29462

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام و احترام: شما دایما از جهان غرب انتقاد می‌کنید و می‌فرمایید از روح حاکم بر آن جهان انتقاد دارید. خب این که معلوم است که جهان غرب مشکلاتی دارد و خودشان هم به این مطلب اعتراف دارند لکن بحث بر این است که ما در این چهل سال با ایدولوژی شما پیش رفتیم و اکنون این است وضع طلاق ما، وضع سرطان ما، وضع آلودگی هوا و محیط زیست ما، وضع بانکداری ما، وضع اقتصاد و تورم ما، وضع دانشگاههای ما به لحاظ عمق و نه تعداد مقالات، وضع مهاجرت نخبگان ما، وضع سیاست های کنترل فرزند ما و...
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ما هنوز از نظر فکری و نظام اداری غرب‌زده هستیم. تنها از نظر سیاسی با انقلاب اسلامی از غرب، فاصله گرفته‌ایم. مسیر اصلی ما حضور در جهانی است میان دو جهان. موفق باشید

29261
متن پرسش
سلام علیکم: چرا حضرت رسول (ص) که در مقام عقل اول و تعلیم به ملائکه اند، برای دریافت وحی به واسطه که حضرت جبرائیل باشد نیاز دارند و باید این ملک بر وجود مقدس حضرت وحی را ارائه کند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: جناب جبرائیل، مقامِ تعیّن اسم علیم خداوند است و این خداوند است که چون بخواهد به اسم علیم خود به ظهور آید و با تعیّن خاص کلمات ظاهر شود به صورت جبرائیل جلوه می‌کند. موفق باشید  

29112
متن پرسش
به نام خدا سلام خدمت استاد محترم: ببخشید اگر در معنای افوض امری الی الله به جایی برسیم که نخواهبم حتی به یک ساعت آینده هم فکر بکنیم تا خداوند برای ما چه رقم بزند و ما را در چه کاری قرار دهد آیا درست رسیده ایم؟ چگونه تفکیک کنیم بین این ذکر شریف و برنامه ریختن برای اهدافی که باید به آن برسیم هرچند دچار دو مشکل اساسی در این زمینه هستم. ۱) برنامه هایی را که مشخص می‌کنم که انجام دهم هر روز به کاری واجب تر از آنچه من برنامه ریخته ام دچار می‌شوم و عملا از برنامه ریختن برای خودم نا امید شدم صد در صد. ۲) گاهی هم کاری پیش نمی آید ولی به شدت قلبم نسبت به آن کاری که بنا کردم مثلا در بین الطلوعین انجام دهم اقبالی نشان نمی دهد و آموخته ام به قلبم چیزی تحمیل نکنم. پس پناه می‌برم به این ذکر شریف، آیا این درست است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. تفویض امر به حضرت اللّه در دل برنامه‌ای که مطابق فهم و عقل و شرع ریخته‌ایم ممکن است. ۲. خوب است، بسیاری از نتایج در قیامت حاصل می‌شود. موفق باشید

28564

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: همانطور که به ما گوشزد کردید ساختن، نگه داشتن مجسمه در اسلام نهی شده است، می‌خواستم بدانم تفاوت یک مجسمه زیبا و یک نقاشی زیبا که هر دو از خیال یک انسان صادر شده و با اجسام مادی بظهور آمده است در چیست؟ مجسمه نهی شده ولی شما از نقاشی برای مثال بارها استفاده کردید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در روایت داریم که در قیامت به طرف می‌گویند به آن مجسمه‌ای که ساخته‌ای، روح بده و او نمی‌تواند و منجر به عذاب او می‌شود. ولی ظاهراً نقاشی و شعر وسیله‌ای می‌باشد تا زیبایی‌های عالَم را به ظهور آورد، برعکسِ مجسمه‌سازی که ظاهراً نحوه‌ای از قرارگرفتن در جایگاه خداوند است. موفق باشید

27155
متن پرسش
سلام استاد عزیز: سال نو شما مبارک حدود ۲۰ ساله که از مطالب پر بار شما استفاده می کنم. همینطور از اساتید دیگه نیز توفیق بهره گیری داشتم اما فکر می کنم عبادات من در کنار این کسب معارف من رو به کمال سوق نداده چون مورد قبول واقع نشده برای این حرفم علت دارم استاد عزیز سه الی چهار روز است که افتادم در دام شهوت میدونم گناه هست اما توان مبارزه با خودم را ندارم. استاد عزیز کارهایی کردم که شرم می کنم اما چون من رو به این شکل نمی شناسید براتون تعریف می کنم. من که از فضای مجازی فقط بهره گیری معنوی داشتم. استاد عزیز اینها طی این سه الی چهار روز و کاملا اتفاقی و یهویی رخ داد. دیروز به خدا گفتم خدایا من از پس خودم بر نمیام میدونم اشتباه می کنم ولی استغفار کنم یعنی تو رو مسخره کردم چون هنوز قلبا پشیمون نیستم به خدا گفتم با همه این احوال بهت میگم ببخش هرچند قلبا پشیمون نیستم، اما کمکم کن من متاهلم اهل خیانت نیستم ولی بدجوری به این درد مبتلا شدم تمام مطالب شما و اساتید در خصوص شهوت و همه مسائل اخلاقی را خوندم مطالب میاد جلوی چشمم اما قدرت مبارزه ندارم و تنها حرفی که میتونم به خودم بزنم اینه که از دست بوس میل به پابوس کرده ای خاکت به سر ترقی معکوس کرده ای. حالا با این توجه که هنوز قلبا پشیمون نیستم اما نگران و مضطربم خواهشا به من بفرمایید چکار کنم تا بیشتر از این در این لجن مال دست و پا نزنم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این مرحله، از دام‌های شیطان است که شیطان در مسیر رجوع به حضرت حق پیش می‌آورد. ولی شیطان بیچاره نمی‌داند که کید او ضعیف است و شما به لطف الهی از این مرحله عبور می‌کنید و این را نیز متوجه می‌شوید که نباید مغرور شد و گمان کنیم بی‌عنایات الهی کسی به جایی می‌رسد. موفق باشید

27065

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام و احترام خدمتتان استاد گرانقدر: جهت دلگرمیتان عرض کنم که این روسیاه بسیار از سوالات قبل که پرسیدم بهره ها بردم و متشکرم از شما. ۱. می خواهم خوب بدانم که فکر چیست که بالاتر از ذکر است و طبق فرمایش پیامبر به امیرالمومنین، سالکان فکری از سالکان ذکری بالاتر هستند؟ ۲. شرح حالات اولیا و دستوراتشان را زیاد خوانده ام. بسیار معدود دیده ام که استاد به شاگرد خود نوع فکر و طریق فکر را بیاموزد. البته می دانم که هست ولی ندیده ام و مانند همان خود فکر باطن است. راستش کمی گله دارم که چرا طریق تفکر را به اندازه ی طریق تذکر نیاموخته ام. ۳. ملتمسانه می خواهم بدانم که به چه اعمال یا دعایی متوسل شوم تا خدا استاد عنایت کند؟ فقط چونکه پیشرفت داشته ام می گویم که حالت مراقبه ام بد نیست؛ لطفا نگویید آب کم جو تشنگی آور بدست.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. تفکری که بالاتر از ذکر است، تفکر توحیدی است و در همین رابطه از حضرت صادق «علیه‌السلام» داریم: «افضل العبادة، إدمان التّفکر فی اللّه و فی قدرته» که حضرت امام در حدیث ۱۲ در کتاب «چهل حدیث» نکات ظریفی در شرح آن فرموده‌اند. ۲. تفکر، طریقه‌ای نیست که بتوان به کسی آموزش داد. خودِ انسان باید با نظر به موضوعاتی که قابل تفکر است مثل سرنوشت ظالمین، به تفکر فرو رفت. ۳. سری به جزوه‌ی «روش سلوکی آیت اللّه بهجت» که بر روی سایت است بزنید خوب است. موفق باشید

27009

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام و رحمت خدمت شما استاد طاهرزاده: چند سوال مهم برای حقیر را مرحمت فرمائید لطفا: ۱. بین اولیای الهی و حتی معصومین دیده شده که گاهی به سوءظن ها توجه نداشتند. ولی در جاهایی هم دیده شده که برای رفع سوءظن مردم کارهایشان متفاوت شده است. حضرتعالی بهتر می دانید که این مسئله در منازل مختلف جلواتی دارد و گاهی خطرناک و مسئله باریک است. حقیر به ذهن ناقصم رسیده که اگر اخلاص کامل در آن لحظه پیدا شد باید به حق توجه کرد و از رسوایی یا مسائل دیگر نترسید. آیا می توان دل به دریای حق زد؟ و در آن لحظات که گاهی فرصت فکر و توجه به حال ممکن است نباشد آیا می شود از قبل عازم شویم؟ ۲. اینکه نبی اکرم می فرمایند: «لولا أنَّ الشَّياطينَ يَحُومونَ على قُلوبِ بَني آدمَ لَنَظَروا إلى مَلَكوتِ السَّماءِ» اولا این نظر به ملکوت، علاوه بر حفظ معنایش بر رستگاری کامل هم ناظر است؟ اگر بلی پس چرا دشمن ترین دشمن ما در اینجا دیده نمی شود؟ اگر احیانا بفرمایید که نفس هم شیطنت دارد و لذا خارج از شیاطین نیست گیج می شوم که دیگر جاها چرا شیاطین از نفس جدا شده اند؟ ۳. آیا دستور استخاره بصورت قرعه انداختن (مثلا ده مورد از صد مورد) در روایات وارد شده است؟ (یعنی ذکری یا آدابی)
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. به هر حال برای کمک به افراد، رفعِ سوء ظن خوب است هرچند مشکلی از نظر خلوص نیّت نداشته باشید. ۲. روایت فوق می‌فرماید در آن صورت انسان به باطن عالم یعنی ملکوت نظر می‌کند و لذا دیگر تسویلات نفس امّاره که ما را به کثرات مشغول می‌کند، از تأثیر می‌افتد. ۳. نمی‌دانم. موفق باشید

26996

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام خدمت استاد گرامی و تبریک سال و آرزوی بهترین ها برای شما. استاد من خیلی علاقه برای تحصیل در حوزه علمیه دارم و الان هم که در دبیرستان درس میخونم سیر مطالعاتی خودم رو دارم و تا حدودی دروس حوزه سنتی حوزه رو پیش می برم اما خانواده من اصلا راضی که من حوزه برم یا این دروس رو بخونم می‌خواستم که اولا نظر شما رو بدونم؟ و ثانیا که یک راه حلی پیش روی ما بزارید؟ و ثالثا اینکه آیا با این شرایط خوب هست که حوزه برم؟ خیلی ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده اگر خداوند میل به حوزه رفتن را در شما ایجاد کرده و استعدادتان هم بالاتر از متوسط است، خوب است که حوزه را ترک نکنید. عرایضی در جواب سؤال شماره‌ی  ۲۶۸۸۹ در این رابطه شده است خوب است به آن‌جا رجوع فرمایید. موفق باشید

26854

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد عزیزم: استاد بنده کارم وکالت بود که مدتی رها کردم توصیه شما این بود در کنار خانه داری وکالت رو ادامه بدهم اما بنده علاقه ای ندارم تنها به ادامه تحصیل در معارف اسلامی و تفسیر قرآن علاقه دارم که همه عمرم را صرفش کنم. همسرم حوزه را اجازه نمی دهد. به نظرتون شغل و ادامه تحصیلم را چه کار کنم؟ استاد من علاقه و استعداد خیلی زیادی در معارف اسلامی و امور فرهنگی دارم به ویژه تفسیر قرآن چه جوری از عمرم بهره لازم را ببرم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به صورت شخصی، این‌طور جواب داده شد: باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی احساس نیاز روحی نسبت به وکالت ندارید، به خودتان سخت‌گیری نکنید. عرض بنده این بود که بدون دلیل از وسعتِ انسانی خود غفلت نفرمایید و روحیه‌ی صوفی‌گری را به زندگی خود تحمیل کنید. موفق باشید

26707

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام بر استاد گرامی: در شرح حدیث جنود عقل و جهل عنوان شد اولین مخلوق عقل است آیا بعد از عقل، قلب خلق شد؟ یا نه عقل جزیی در خودش مقام قلب و نیز خیال را نیز داشت و عقل باید آنها را رشد و کنترل کند تا در نهایت بشود قلب؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ظاهراً منظور از عقل، در آن روایت، کامل‌ترین مخلوق است که وقتی بر جان انسان تجلی کند شامل همه‌ی ابعاد اصیل انسان می‌شود. موفق باشید

26214

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام و احترام و تشکر ار قبول زحمت. در ادامه پاسخی که به پرسش ۲۶۱۸۰ فرمودید: بحث شیطان در ایجاد بیماری را لطفا بیشتر توضیح بدهید. فرمودید باید به نفس در تدبیر کمک کرد، چطوری؟ (مسلما دارو یک راه است به شرطی که اثر داشته باشد. ولی در بیماری ام اس که اصلا علم هم چنین ادعایی در مراحل بالای بیماری ندارد.) لطفا هم توضیح بیشتری بفرمایید و هم کتاب در این باره (تدبیر نفس) معرفی کنید. بعد از کتاب خویشتن پنهان، چه بخوانیم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحثِ آخر کتاب «جوان و انتخاب بزرگ» و نیز مطالعه‌ی کتاب «معاد» با شرح صوتی آن کمک می‌کند تا خودتان فکر کنید و نفس را در رویکرد تدبیر بدن با تمرکز لازم، کمک نمایید. در ضمن سری هم به کتاب «ذِن یا هنر کمان‌کشی» بزنید. موفق باشید

25867

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
باسمه تعالی استاد طاهرزاده سلام علیکم: احتراما بعرض می رساند در پیاده روی اربعین طی مصاحبه ای شما فرمودید که لعن زیارت عاشورا تا قرن هفتم تو حاشیه ی زیارت بوده و مرحوم مجلسی (ره) آورده جزو متن زیارت، حالا سوال بنده اینست که منظور شما لعن اول یعنی «اللهم العن اول ظالم ظلم حق محمد و آل محمد....» است یا لعن دوم «اللهم خص انت اول ظالم باللعن منی....» و سوال دوم اینکه این موضوع را از چه کتابی نقل فرمودید؟ قبلا از بذل عنایت شما تشکر و قدردانی می نمایم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در حال حاضر به یاد ندارم که هر دو لعن در حاشیه بود؟ و یا لعنِ دوم؟ اگر یادتان باشد حاج‌آقا مطهر به طور مفصل و بیش از اطلاعات بنده، مطلب را بر اساس اسناد موجود در آستان قدس نقل کردند. موفق باشید

25743

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: استاد در شرح غزل شماره ۷۸ در شرح بیت (ساقی بیار باده و با محتسب بگو / انکارِ ما مکن که چنین جام، جم نداشت) فرمودید سالک، بوسیله نفی انانیت و بریدن نگاه از نظر در کمالات خود، روحش از کثرات و ماهیات به وحدت متصل می شود و تجلی اسم جلال را می چشد و هم چنین روحش با سایر عوالم نیز متحد می گردد. با توجه به آیه «اولم ینظروا الی ملکوت السماوات و الارض» و ارتباطش با این بیت می توان گفت انسان سالک در اثر نفی حرکت در راستای امیال و نفس خود، نظرش را از کثرات می بُرَد و به ملکوت و عالم قدس و اسم جلال نظر می کند و بدین وسیله هم متصل به مبادی اصیل وحدت و حقیقت می شود و هم بدلیل قرب به مقام اشرف مخلوقاتی و خلیفه اللهی، توانایی دارد در تمام عوالم حاضر شود و بعد لایقف خود را با قوت به صحنه آورد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین طور است مشروط بر آن‌که دین را در محدوده‌ی مفاهیم ذهنی تقلیل ندهیم. موفق باشید

25521
متن پرسش
سلام: آیا در بحث جوهر و عرض مثلا یک سیب باید سیب را یک واحد جوهر و عرض دار بدانیم یا سلول های سیب یا مولکول های یک سلول یا اتم های یک مولکول یا ذرات یک اتم؟ این بحث تقسیم بندی های کوچکتر باعث شده نتوانم با این مبحث ارتباط قوی برقرار کنم. لطفا مسئله را روشن کنید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اساساً بحث جوهر و عرض ربطی به تقسیمات علوم تجربی ندارد. «عقل» در نظر به مثلاً این‌ سیب می‌اندیشد که رنگ و وزن آن را «عرض» بنامد و ذاتی را که با این رنگ و وزن ظهور کرده، «جوهر». که البته این در جای خود یک فرض عقلی است وگرنه در خارج، دو قسمت نداریم که یک قسمت جوهر باشد و یک قسمت عرض. موفق باشید

24998
متن پرسش
با سلام: نفس یا من به صورت بدیهی درک می کند و می فهمد که این تن یا بدن غیر از اشیا و جدا از اشیا اطراف است و اشیا خارجیت دارند نسبت به تن و بدن، حال سوال این است که نفس چگونه درک می کند و می فهمد که غیر از بدن و این تن است؟ و تن خارجیت دارد از من؟
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: مگر در مباحث «معرفت نفس» ملاحظه  نفرمودید که نفس به اعتبارِ ذات مجرد خود، به خود و به غیر خود می‌تواند علم داشته باشد؟ پس ده نکته در معرفت نفس، برای چه کسی تنظیم و شرح شد؟! موفق باشید

نمایش چاپی