بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
27639

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
باسمه تعالی استاد با توجه به اینکه آیت الله بهجت قائل به وحدت حکمیه بودند می شود گفت که لقاءالله و فنای فی ذات الله را قبول نداشتند؟ آخر در هیچ کدام از آثار به جامانده دعوتی به توحید ذاتی نداشته اند. و آیا بر این اساس می توان ایشان را شاگرد مکتب عرفانی آیت الله قاضی ندانست؟ ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر نمی‌کنم خود آیت اللّه بهجت مدّعی باشند در دستگاه عرفانیِ آیت اللّه قاضی متصل به دستگاه فکریِ مرحوم حسینقلی همدانی و در بستر ابن عربی و صدراست، هستند. جالب است با این‌که آن عزیز، بیشتر مشغول عرفان عملی می‌باشند، بعضاً از آن نگاه سخن گفته‌اند هرچند به ندرت. موفق باشید

27341
متن پرسش
سلام علیکم: حضرتعالی در کتاب فرهنگ مدرنیته و توهم، اشاره داشتید به شکل گیری معرفت مدرن که بر پایه توهم است و بعلت خیالی و وهمی بودن جهانی شده است و سعی در انسان مدرنیته این است که او صورت ساخته خود بر اساس ارضای امیال و آرزوها را بر جهان و عالم طبیعت حاکم کند. آیا با وجود رویکرد عقل گرایان و واقع گرایان در شروع دنیای مدرن مثل کانت و مدتهای بعد از آن با ظهور روند پست مدرن، آن وهمی بودن و خیالی شدن (که عامل اصلی جهانی شدن مدرنیته است و برای سایر ملل هم چنین فضای وهمی و خیالی ساخته است) همچنان عامل اصلی معرفتی و بالتبع جهانی شدن این تمدن است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: کاملاً چنین است که متوجه شده‌اید. در حدّی که آقای شپنهاور که ادامه‌دهنده‌ی اندیشه‌ی کانت است تحت تأثیر نظریه‌ی کانت، معتقد است جهان تنها مربوط به اراده‌ی ما است و ما کاری به نومن‌ها نداریم. موفق باشید

26257
متن پرسش
سلام: در کتاب آشتی با خدا فرمودید اگر بدن از لحاظ خوراک و استراحت در جایگاه مطلوبی باشد روح هم آرامش میابد. برداشت من این است که انسان در حالتی به خدا نزدیکتر است که نه زیاد بخورد نه کم، نه زیاد بخوابد نه کم. اما از طرفی در مورد روزه می‌گوییم با کم خوری انصراف نفس از بدن بیشتر می‌شود و به خدا نزدیکتر می‌شویم. من حس می کنم در غروب‌های ماه رمضان به جای اینکه به خدا نزدیکتر بشم احساس عصبانیت و به هم ریختگی درونم ایجاد میشه.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با این‌همه به مرور نفس، روزه‌ را می‌شناسد و بعد از مدتی که روزه را شناخت آن مشکل حل می‌شود و آرامشی که در دلِ روزه هست به سراغ انسان می‌آید زیرا در روزه ما از افطارکردنِ به موقع منصرف نمی‌شویم تا گرفتار کم‌خوریِ افراطی شویم. موفق باشید

25561

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
بسمه تعالی سلام علیکم: استاد واقعاً وجه تمایز انقلاب اسلامی با سایر انقلابهای مذهبی یا انقلابهایی که مذهبی ها در آن دخیل بودند، مثل انقلاب مشروطه یا قیام علویان طبرستان و حتی انقلابهای غیر دینی و با رویکرد متمایز مثل انقلاب اکتبر شوروی یا فرانسه در چیست؟ آیا انقلاب به فوق مسائل سیاسی نظر دارد و قصدش بر تذکر عهد الهی به بشر متلاطم بی ماوای امروز و رساندن او به مقام یقظه و احسان طبق فرمایشات امام (ره) است؟ واقعا استاد گاهی با شنیدن برخی مطالب که با عینک غربی انقلاب رو می نگرند یا مباحثی نظیر مباحث آقای سروش، دچار یک احساس عجیب و حتی بی اعتمادی می شوم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث در این مورد مفصل است. بحثی که تحت عنوان «انقلاب اسلامی، طلوع جهانی بین دو جهان» شد شاید کمک کند که در مورد جایگاه انقلاب اسلامی فکر کنیم. مشکل آقای دکتر سروش، اصالت‌دادن به عقل غربی است و این در مباحث «قبض و بسط» ایشان به خوبی معلوم است. موفق باشید

25521
متن پرسش
سلام: آیا در بحث جوهر و عرض مثلا یک سیب باید سیب را یک واحد جوهر و عرض دار بدانیم یا سلول های سیب یا مولکول های یک سلول یا اتم های یک مولکول یا ذرات یک اتم؟ این بحث تقسیم بندی های کوچکتر باعث شده نتوانم با این مبحث ارتباط قوی برقرار کنم. لطفا مسئله را روشن کنید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اساساً بحث جوهر و عرض ربطی به تقسیمات علوم تجربی ندارد. «عقل» در نظر به مثلاً این‌ سیب می‌اندیشد که رنگ و وزن آن را «عرض» بنامد و ذاتی را که با این رنگ و وزن ظهور کرده، «جوهر». که البته این در جای خود یک فرض عقلی است وگرنه در خارج، دو قسمت نداریم که یک قسمت جوهر باشد و یک قسمت عرض. موفق باشید

25249
متن پرسش
سلام استاد خوبید؟ در پاسخ به سوال 25219، فرمودید که ظهورات را نمی توان با چشم سر دید، پس ماجرای متلاشی شدن کوه که در آیه 143 اعراف اومده چیه؟ در اون ماجرا، مگر اینطور نبود که کوه محل تجلی قدرت خدا شد و موسی آن تجلی و متلاشی شدن کوه را با چشم سرش دید؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آن چشم موسوی است که از متلاشی شدنِ کوه متوجه‌ی نور حضرت حق می‌شود. گفت: «موسی‌ای نیست که دعوی اناالحق شنود / ورنه این زمزمه اندر شجری نیست که نیست». موفق باشید

33866
متن پرسش

سلام علیکم: ان شاء الله مشمول عنایات الهی و توجهات حضرت ولیعصر(عج) باشید. امروز در کانال مطالب ویژه صوتی از حضرتعالی تحت عنوان «انتقام گیری جهان استکبار از انقلاب اسلامی به قیمت رسوایی جهان مدرن» منتشر شد که باز هم نوع نگاه و تدبر شما در وقایع اخیر و موقِف کنونی انقلاب اسلامی، نغز و حکیمانه بود و به تدبر عمیق تر و تمدنی تر در وقایع اخیر دعوت می نمود. سوال مهمی را هم در آن صوت درباره اینکه چرا جریان روشنفکری و تجددگرای داخلی، دوشادوش و هم افق با نظام سلطه و پرچمداران تمدن غربی و ایضاً جریان ارتجاع و تحجر به صحنه نبرد با انقلاب و غایات آن آمد، مطرح فرمودید که حقیقتاً جای تأملی عمیق دارد. بشخصه به نظر بنده می آید که ریشه این مسئله ای که مطرح فرمودید در آنجاست که گویا اساساً جریان روشفکر و تجددگرا، متوجه روح و ذات انقلاب اسلامی نیست و آن‌را صرفاً جنبشی سیاسی با مشارکت و حتی سهم آفرینی بالسویه آحاد فعالان سیاسی_اجتماعی عصر پهلوی جهت نیل به اهداف و غایاتی در بستر همین جهان مدرن و عالم انسان غربی می بینند و هم اکنون نیز آن‌را از دست رفته و رو به انهدام و چونان پوسته ای ظاهری می بینند؛ بماند که برخی شان اساساً حتی انقلاب اسلامی را در حد یک انقلاب هم نمی دیدند و یا به سبک شیوه های فکری_فرهنگی آمریکا و ناتو در جنگ سرد و افرادی چون آیزیا برلین و جرج اورول، بر طبل نفی هرگونه پایبندی به اصول و آرمانگرایی و برآوردن نوایی در برابر نیهیلیسم و قفس تنگ عهد غربی می کوبیدند و یا حتی با نظریاتی چون «موج سوم» بدنبال هضم و تحلیل واقعه عظيم بهمن ۵۷ بودند. کتاب «حلزون های خانه به دوش» شهید آوینی، حکایتی از این غفلت تاریخی و اصرار عجیب جریان روشنفکری بر جدال مستمر و مقاومت در برابر تذکر انقلاب اسلامی به وضعیت عالَم و آخرین تطورات مدرنیته و انسان غربی که همان نیهیلیسم و پوچ گرایی و غفلت از حضور و بودنی قدسی و با طلب متعالی آخرالزمانی در پهنه جهان است که با مطالعه آن حتی به این نتیجه می‌توان رسید که گویا اساساً جریان روشنفکری مایل و طالب است تا رسالت خود را بر تخطئه و نفی اصالت انقلاب اسلامی و ابعاد تمدن ساز آن تعریف کند و مغموم است که چرا روشنفکران، وارثان انقلاب نگشته اند. و متأسفانه هنوز هم این تفکر و صبغه فکری، علاقه ای به تدبر در جایگاه تمدنی انقلاب اسلامی و علت رقابت و انتقام گیری جهان استکبار از آن بویژه در وقایع اخیر ندارد و حتی به مطرح نمودن ادعاهای عجیبی و مسئولین گریزی از سابقه خود رسیده است. شاهد بودیم اینان بیانیه نوشتند که ریشه مسائل اخیر، اصرار بر اجرای اسلام حداکثری و سودای پیاده سازی همه جانبه اسلام در جامعه ایرانی است؛ سخنان رهبر انقلاب و رئیس جمهور که فرمودند وقایع کنونی نشانه ابتکار عمل ملت ایران و پیشروی انقلاب اسلامی و حرکت کشور بسمت رفع کاستی ها و قدرت فراگیر و همچنین واکنش عصبی دشمنان نسبت به ابطال استراتژی ها و فشارهای حداکثری شان است را ساده لوحی و امری تبلیغاتی خوانند؛ بیانیه وزارت اطلاعات و اطلاعات سپاه را مظهری از تداوم رویکردهای غلط حکمرانی دیدند؛ به نسخه پیچی های سکولار و مبتنی بر تلورانس در حیطه تکالیف فرهنگی حاکمیت من جمله پوشش روی کردند؛ به راهپیمایی مثل ۱۳ آبان که به تعبیر دکتر کچویان از عجایب انقلاب اسلامی آن هم در جهان امروزین، امثال همین تجمعات مردمی جهت تجدید عهد جمعی و پافشاری بر اصول و مبادی سیاسی در اقصی نقاط یک مملکت حتی جائیکه پوشش رسانه ای ندارد، می‌باشد، اشاره ای ندارند و کوچکترین تاملی در این نیروی و ظرفیت اجتماعی ندارند؛ و نهایتاً از اتلاف و فرسودگی اندیشه انقلابی و عدم توجه به آزادی سخن‌ها راندند. متاسفانه در گفتگوها و مناظراتشان هم چنین به نظر می‌رسد که گویا سخن و اندیشه انقلابی را داستان آرزومندی و عامل تشدید معضلات می بینند و کلیت حضور جهانی و روح لطیف انقلاب اسلامی و به ظهور آمدن اقوام متعمق آخرالزمانی در عصر انقلاب اسلامی که شهدا مظهر اعلای آن و سیره و زعامت متعالی امامین انقلاب را نمی بینند بلکه قائل به جلوه و بروز ناکاستی ها و عیوب و معضلات مبتلابه در سطح کلان و به پس رفتن قوت انقلاب است و بجای بحثی متفکرانه و تحلیلی کلان تر از عرصه ملی و بین المللی، به تداوم همان رویکردهای سابق مشغولند؛ ناگفته نماند که بسیاری از عیوب و ناکاستی ها ثمره نگاه غربزده در مواجهه تمدنی با غرب و ساختارهای شبه مدرن از عصر قاجار و پهلوی و الگوهای تجویز شده از دولت سازندگی به این سوست که خود روشنفکران و توسعه گرایان در سطوح تصمیم سازی و استراتژيک همین نظام، تجویز الگو کردند و جهت پیاده سازی الگوهای نئولیبرال در ایران، دولتها را بسوی پیگیری سیاستهایی چون کاهش جمعیت و انبوه سازی آپارتمان و خصوصی سازی ها و تعدیل ساختاری و اخذ وام های خارجی و توسعه پول اعتباری و ترغیب و تسهیل گری مدل تحصیل و اشتغال غربی و رها سازی مدیریت فضای سایبر و عدم توجه به محوریت نهاد خانواده هدایت کردند که شما بهتر از من واقفید همه این موارد، چونان دانه های تسبیح به هم متصل و در راستای یک نوع سبک حکمرانی و ساختار حیات اجتماعی و سبک زندگی است و تجلی دین حداقلی است که اتفاقاً منشا مشکل و تعارض می‌گردد و یقیناً ضلع فرهنگی و خانوادگی اقتصاد نئولیبرال یا شبه مدرن، برهنگی است و چنانچه بخواهیم بر حجاب و پوشش و حفظ حریم حیاء و عفاف تاکید کنیم، نمی‌توان بر مدل تحصیل و اشتغال بانوان در توسعه غربی پا فشرد و خانواده را محوریت نداد. البته بنده هم قائلم ما بعنوان دلسوزان و علاقه مندان به انقلاب اسلامی در اشاعه و مطرح ساختن حقیقت انقلاب و اسلام عزیز بعنوان دین آخرالزمانی به جامعه ویژه جوانان هم نسل حقیر، غفلت و کاهلی داشته ایم و الا بعض اهالی این جامعه نیز گمشده و جام جم خود را در مأوای روشنفکری با سوابق و آمال خاص آن، جستجو نمی نمودند و متوجه بودند با اتکاء و دل سپردن به جهان غرب و روشنفکران، عبور از تنگناها میسر نیست که همانا سبب بیماری نمی‌تواند داوری شفابخش باشد و قطعاً این تکلیف ماست که با تذکر به عالم انسان دینی و حقيقت این انقلاب و شیوه حکیمانه زعامت رهبر بزرگوارمان در استمرار انقلاب اسلامی و عدم استحاله آن و حفظ اصالت آن بسوی تمدن نوین پیش رو، افق روشن این مسیر را بگشاییم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نکاتی که فرموده‌اید حقیقتاً تحلیلی خوب و حکیمانه نسبت به حقیقت تاریخیِ انقلاب اسلامی بود و تلاشی برای فهم جریان‌هایی که نتوانستند خود را در این تاریخ قدسی حاضر کنند بخصوص روشنفکران، که به قول جنابعالی رسالت خود را بر تخطئه و نفی اصالت انقلاب اسلامی فهمیدند. و هنر ما، آری! هنر ما این است که رازِ عدم درک جریان روشنفکری را نسبت به روح قدسی انقلاب اسلامی بفهمیم و بدانیم حضور در تفکر مدرن حتی حضور در اندیشه متفکران فلسفه غربی برای رسیدن به هویت قدسی انسان که اگر با دیانت و شریعت الهی جبران نشود باز همان پوچی و نیست‌انگاری است که جناب نیچه متذکر آن شد. این‌جا است که اولاً: راز حضور انقلاب اسلامی در جهان مدرن معلوم می‌شود که چه اندازه برای ادامه همین جهان، جود انقلاب اسلامی ضروری است. ثانیاً: رمز و راز کینه پنهانِ نه‌تنها جریان سیاسی جهان مدرن، بلکه جریان روشنفکری نیز معلوم می‌شود از آن جهت که در مقابل انقلاب اسلامی، متوجه عریانیِ خود شدند ولی نخواستند بپذیرند، به همان معنایی که جناب مولوی علت مقابله با انبیاء را این‌طور به میان می‌آورد که آن‌ها در اعتراض به انبیاء گفتند:

جان ما فارغ بد از اندیشه‌ها

در غم افکندید ما را و عنا

طوطی نقل شکر بودیم ما

مرغ مرگ‌اندیش گشتیم از شما

موفق باشید         

32847
متن پرسش

باسمه تعالی. سلام حضرت استاد ضمن عرض خدا قوت، نظر حضرتعالی در مورد پدیده «سلام فرمانده» چه هست؟ آیا ما به تماشای یکی از مظاهر و تجلیات تقدیر توحیدی زمانه نشسته ایم؟ ظهوری که قرار است توسط دهه هشتادی و دهه نودی های نه تنها ایران، بلکه سراسر جهان اسلام به تفصیل کشیده شود؟ آیا این سرود جرقه ای برای شروع قیام طیف نوجوان جهت تحقق مرحله ای از ظهور است؟ آیا این نسل، نسل ظهور است که اینگونه به پا خاسته؟ هرچه ابعاد ماجرا را واکاوی می کنیم به یک امر فراطبیعی و غیرعادی می رسیم که شاید کم سابقه یا حتی بی سابقه باشد. به ویژه وقتی عمق اثرگذاری و گستره نفوذ این سرود را با محتوای مبتذل و لجنزار و سرتا پا تعفن و برخاسته از عمق شهوت برخی از سرایندگان و خوانندگان آن ور آبی مقایسه می کنیم که در مقطعی در بین تعدادی از دهه هشتادی ها و نودی های ایران گسترش یافت (امثال ویدئوهای ساسی مانکن، تتلو و ...). این چه پدیده ای هست که مرزهای جغرافیایی را بدون پشتوانه دولت و حکومت و بلکه گویا طی یک فرآیند تکوینی درنوردیده و به هند و پاکستان و نیجریه و ... رسیده؟ ماجرا چیست حضرت استاد؟ ممنون می شوم اگر صلاح می دانید مخاطبین رو در این خصوص بهره مند بفرمایید. با تشکر

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در جواب سوال یکی از کاربران که نگران بود ممکن است روحی از حجتیه ای ها در آن سرود مطرح باشد, اینطور جواب داده شد:
با سلام . بحمد الله نه تنها آن سرود نگاه  فرهنگ مهدویت را از حجتیه ای ها جدا کرد و آن شعار را از دست آن ها گرفت و آن ها را منزوی کرد بلکه قدمی شد بسی جلو تر از آنچه در ابتدا تصور می شد و یکی از ابعاد تاریخی انقلاب اسلامی را در مقابل ما گشود به همان معنایی که رهبری امید به آینده را متذکر می شوند. با این که بعضی ها طوری طالب ظهور حضرت اند که گویا نظام اسلامی جدای از ظهور حضرت در جهان حاضر است  ولی ما باید طوری طالب ظهور حضرت باشیم که صورت کامل این نظام با وجود مقدس حضرت محقق می شود. موفق باشید

 

31866

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم استاد بزرگوار: ببخشید سوالی داشتم، راجع به نظر مقام معظم رهبری حافظه الله درباره عرفان نظری. ایشون می‌فرمایند که بنده هیچ ورودی به مباحث عرفان نظری ندارم، و هیچ مخالفتی هم ندارم. از طرف دیگه در یک کلیپی که پخش شده، می‌فرمایند که عرفان نظری فایده ای ندارد. عرفان عملی رو باید گسترش داد. (یعنی اون مسلک و توصیه های خود عرفا رو در جامعه بگیم و اینکه کاری کنیم مثلاً چندین هزار نفر از طلاب اهل نماز شب بشوند و از این دست کارهای عملی). و بعد یک خاطره از حضرت امام (ره) می‌فرمایند که از نرفتن سر جلسات آ میرزا جواد آقا ملکی بسیار متاسف بودن و دلیل نرفتنشون هم این بوده که فرمودن مغزمان پر بود از مطالب [عرفان نظری]. خواستم بدونم من بعنوان طلبه ای که میخواهم وارد عرفان نظری بشم، چجوری باید جمع کنم بین این دو سخن آقا که ورودم به این حوزه، مطابق با نظرات و تأییدات مقام عظمای ولایت باشه؟ اگر بنده دخول کنم در وادی عرفان نظری، این یک نوع بی اعتنایی به سخن ولی امر مسلمین نیست؟ ممنون میشم جواب بدید استاد بزرگوار.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همچنان که قبلاً ذیل آن کلیپ در کانال مطالب ویژه عرض شد آری: به هر حال اصل، عرفان عملی و اخلاق است ولی ملاحظه کردید که حضرت امام در سالهای آخر عمر خود با تفسیر سوره حمد، عمیق ترین مباحث عرفان نظری را به میان آوردند و در نامه ای که به آقای گورباچف نوشتند متذکر ابن عربی و ملاصدرا شدند  و این بدین معناست که ما در این تاریخ اگر بخواهیم به صورت قدسی همراه با معاریفی اصیل حاضر شویم نمی‌توانیم از مطالب مذکور غفلت کنیم. موفق باشید

31726

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
حضرت جانان سلام علیکم: در ابتدا ارتحال حضرت علامه حسن زاده آملی قدس الله نفسه الزکیه رو خدمت امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف، امام امت خامنه ای کبیر و شخص جنابتان تسلیت عرض می کنم و عرضه می‌دارم که این مصیبت و این فشار قلبی از زمان شهادت سردار دلها برایمان اتفاق نیفتاده بود و از محضر شریفتان التماس دعا و کوچکترین محب و دوستدارتان را از دعای خیر شب و روزتان منع و محروم نگذارید که سخت محتاج و ملتمس آن هستیم. اما بعد، حقیر مدتی هست بلطف خدا و دعای خیر شما خوبان خدا، در برخی فعالیت های عام المنفعه و خیریه و بسیج و... شرکت جسته و به آنان تمسک و از آنان استمداد می‌گیرم به طوری‌که خیلی از ساعات و اوقات زندگی دراین فعالیت ها می‌گذرد و چیزی که متوجه آن شده ام این است که اینها وسعت و سعه ی فوق العاده ای احتیاج دارد و هر قلبی و هر عقلی به آن راه ندارد و گویی قلبی به وسعت قلوب و عقلی به فراخی عقول احتیاج دارد، و حقیر این مهم را در خود سراغ ندارم و کمبود آن قلب را فشار و عقل را سرگشته می‌نماید... اولا اکثرا بخاطر مشغولیات و درگیری ها لیاقت و سعادت اینکه حضورا خدمت برسیم و از محضر وجود ذی جودتان کسب فیض کنیم و نیرو بگیریم و به سان سربازی هستیم که در خط مقدم جبهه هستیم و پیرمراد و فرمانده در دسترس مان نیست شبیه به چیزی که شهید هادی فرموده بودند که امام برای دیدن نیست و برای متابعت است، برای توفیق در این راه به دعای خیر و نظر لطف شما هستیم که خدای شما شاهد است اینها را محض شیرین زبانی و چاپلوسی عرض نمی‌کنم که خدا را شاهد براین حرف های قلبم و روحم می‌گیرم... و مراتب خضوع و خشوع و التماس دعا خود را به محضر شریفتان عرضه می دارم. از خدا سلامتی شما و استدام سایه ی پربرکت تان را می‌خواهم و به خدای علی عظیم خبیر می‌سپارم. یا علی مدد
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به لطف الهی به بودنی باید فکر کرد که در بستر حضور حضرت روح الله «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» بودنِ آخرالزمانیِ ما شده است. در این مورد عرایضی تحت عنوان «امام خمینی و بودنی به وسعت بودنِ آخرالزمانی» در کانال مطالب ویژه هست. امید است مفید افتد. موفق باشید

31661
متن پرسش
سلام استاد گرامی: بنده در زندگی و تعامل با اطرافیان همیشه در مقابل رفتار های بد و خطاها مشی گذشت اختیار کرده ام و همه بنده رو به این صفت می شناسند. اما استاد بعضی افراد دائما توهین می کنند و وقتی ما مکرر گذشت می کنیم متجری می شوند و رفتار های زشت خود رو شدید تر می کنن گوییا فکر می کنند ما نادان و ناتوانیم به نظر شما با اینها چه جور برخورد کنیم خصوصا وقتی از اقوام باشند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اتفاقاً آن‌ها خوب می‌دانند ما برای توهین‌های آن‌ها ارزشی قائل نیستیم و مسیری که انتخاب کرده‌ایم را با اطمینان و آرامش جلو می‌بریم و به همین جهت عصبانی هستند. زیرا قرآن به ما فرموده است مؤمنین: «وَإِذَا مَرُّوا بِاللَّغْوِ مَرُّوا كِرَامًا» چون با امر لغوی روبه‌رو شوند بزرگوارانه از آن می‌گذرند و خود را همسنگِ چنین اموری نمی‌کنند. موفق باشید

31477
متن پرسش
با سلام: استاد عزیز برای اینکه نماز و روزه و نحوه زندگیمون افق و شور ایمانی جلویمان بگشاید، باید چه کرد؟ ممنون
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: به حضور تاریخی در انقلاب اسلامی و شایسته شدن برای این حضور فکر کنید. امری که موجب شد شهدای عزیز ما ره صد ساله را یک شبه طی کنند. موفق باشید

31268

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام خدمت شما: اگر کسی بخواد همه کتاب اسفار رو نخونه و مطالب مهم ترش رو بخونه شما پیشنهاد می کنید که چه جلد هایی از اون بخونه؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: الهیات به معنی‌الأخص که تا حدودی با جلد پنجم اسفار شروع می‌شود، نکات بسیار ارزشمندی را با مخاطبانش در میان می‌گذارد. موفق باشید

30510

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحيم سلام عليكم استاد بزرگوار: با توجه به فرمايشات شما و ديگر اساتيد بزرگوار به اين نتيجه رسيده ام كه امروزه، زنان بايد براي تعالي جامعه قدم بردارند. با توجه به تجربه اي كه از حضور در جامعه دارم و خصوصا مشكلات جامعه زنان، راهكارهاي ارزشمند دين من جمله تعدد زوجات، متعه (در صورتي كه سبك زندگي زن نباشد و به دليل كوتاهي مسئولين و تامين نيازهاي مالي و به كررات نباشد)، قواميت مرد و ... در صورتي كه عاملان آن مردان هوسباز و متاثر از قاجار نباشند به نفع جامعه زنان است. تفكرات فمينيستي بيشترين آسيب را به جامعه زنان وارد كرده است چراكه مانع شناخت خود و طي كردن مسير زنانه زنان شده است. وليكن استاد بزرگوار دلسوزاني در مقام تبيين و تبليغ به شيوه اي اين قواعد فقهي را بيان مي كنند كه زنان از دين دلزده مي شوند. همانطور كه فرموديد در ابتداي انقلاب گاهي امر به معروف و نهي از منكر كردن هاي انقلابيون باعث طرد شدن افراد و پيوستن به جبهه مقابل مي شد. گاهي شاهد تحقير و توهين به زن از طرف اين بزرگواران در مقام تبيين احكام الهي هستم و بهانه شان هم مقابله با فمينيسم است. شما اين حد از قاطعيت و اين شيوه تبيين را با توجه به كثرت تعداد دختران لازم مي دانيد؟ از آنجايي كه به عنوان معلم نظام حقوق زن در اسلام قصد فعاليت دارم از شما خواهشمندم راهنمايي بفرماييد چگونه عمل كنم تا گرفتار افراط و تفريط نشوم و در كجا بايد قاطعيت داشت و در كجا بايد ملايمت و ملاطفت به خرج داد؟ چگونه از تعدد زوجات حضرت رسول صلوات الله عليه بگويم كه غيرت زنانه، در عدم پذيرش اين امور باعث كنار گذاشتن دين و زير سوال بردن دين و ديانت نشود؟ در نهايت چگونه عمل كنم كه انجام وظيفه كرده باشم؟ سپاسگزارم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد خوب است به نظر رهبر انقلاب توجه شود: در نظر حضرت آیت الله العظمی خامنه‌ای بنابر ادله‌ی معتبر دینی چند همسری مردان، مباح اما غیر مستحب است، اما از آنجا که مطابق دلایل قرآنی جواز آن مشروط به اطمینان از رعایت عدالت بین همسران شده است، بنابراین هر گاه از نظر عقلایی عدم تحقق رعایت عدالت بین همسران محتمل باشد، ازدواج مجدد شوهر جایز نیست. همچنین در نگاه کلان معظم‌له به خانواده به عنوان مهمترین نهاد اجتماعی در زندگی انسان و ضرورت شکل‌گیری خانواده و مراقبت و حفاظت از آن، عواملی در استحکام این بنیان الهی و شکل‌گیری آن مؤثر است از جمله: حفظ محبت و اعتماد متقابل زوجین، اصالت نقش مادری و تربیتی بانوان، پرهیز از راه یافتن نگاه مادی به خانواده و تجمل‌گرایی و رقابت‌های مادی خانواده‌ها، ترویج ازدواج آسان و نقش مهم و مؤثر والدین در آن، وظیفه دستگاه‌های حکومتی و رسانه‌ها در تسهیل امر ازدواج جوانان. بر این اساس از آنجا که در جامعه و کشور ما ازدواج مجدد مردان غالبا به ضرر استحکام خانواده و موجب تضعیف محبت زوجین و گاه فروپاشی خانواده است، نگاه معظم‌له به آن خوشبینانه و مثبت نیست و از این روست که این جمله در بیان ایشان تکرار شده است که: «خدا یکی و محبت یکی و یار یکی» موفق باشید

30301
متن پرسش
سلام: مقصود حضرتعالی ازین که ولایت فقیه کلامیست چیست؟ چون بنظر می‌رسد حدود ولایت فقیه رو به تنهایی با عقل نمی توان تعیین کرد و باید به روایات رجوع کرد که درین صورت فقهیست نه کلامی. مثلا عقل به تنهایی چگونه می‌تواند بفهمد در زمان غیبت حدود شرعی، نمازجمعه، تشکیل حکومت به جای تقیه، جهاد ابتدایی و... لازم الاجراست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حضرت امام «رضوان‌الله‌‌تعالی‌علیه» در موضوع ولایت فقیه، موضوع را می‌برند در بستر امامت. به این معنا که همان‌طور که بعد از نبی الله «صلوات‌الله‌علیه‌وآله» امام معصومی باید ادامه‌ی کار نبیّ را به عهده داشته باشند، در غیبت امام معصوم، کار آن امام را ولیّ فقیه به عنوان کاشف حکم خدا و رسول و امام ادامه می‌دهند، به همان دلیل که کار پیامبر را امام ادامه دادند. عرایضی در این رابطه در قسمت «حکومت دینی» در کتاب «مبانی نظری نبوت و امامت» که روی سایت هست، شده است. موفق باشید

30195

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: سوال من در مورد اینست که زنی که قبل از ازدواح برایش مهم نبوده باشه که خط شوهرش با خودش یکسان باشه و الان که ازدواج کرده شوهرش بعد از ده سال حرف های بدی در مورد جامعه و حکومت میزنه زن چقدر میتواند واکنش نشان بدهد . اگه کار به دعوای لفظی بکشد چه کار باید کرد؟ آیا زن باید در مورد حرفهای شوهرش سکوت کنه؟ واکنش نشان بدهد؟ وقتی شوهرش شروع به بد گفتن و ناسزا گفتن میگه باید زن چکار کنه؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: محیط خانه راتا آن‌جا که امکان دارد نباید مکدّر کرد. در عین صفا باید گفت نه! این‌طور که شما می‌گویید نیست، ولی نیاز به دعوا ندارد. شرایط طوری است که این افراد تحت تأثیر آن شرایط این حرف‌ها را می‌زنند و چنانچه إن‌شاءالله شرایط تغییر کند، اصراری بر آن حرف‌ها ندارد. موفق باشید

30008

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام و عرض ادب: با توجه به مباحثی که در کتاب ادب خیال، عقل و قلب فرمودید آیا کتب استاد صفایی حائری را می‌توان به عنوان یک سیر و منظورمه فکری مطالعه کرد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: شاید به عنوان سیر مطالعاتی نتوانیم کتاب‌های استاد صفایی را دنبال کنیم، ولی کتاب‌های ارزشمندی می‌باشند که نباید از مطالعه‌ی آن‌ها غفلت کرد. موفق باشید

29881

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام و ادب: داشتم کتاب «آشتی با خدا...» را مطالعه می‌کردم از متن کتاب برایم سوالی ایجاد شد. ص ۱۳«آشتی با خدا آنگونه راهی است که امامان معصوم می‌نمایانند نه دانستن خدایی که فیلسوفان از آن خبر می‌دهند.» _ ص۱۴ «بیا از خویشتن خویش پنجره ای بساز و از آن پنجره بدون هیچ حجابی حتی بدون حجاب استدلال...» _ ص۱۴ «چرا که انسان سبک بال آن انسانی نیست که می‌داند چه چیزی خوب است که این کار فیلسوفان است بلکه آن انسانی است که خوب را دوست دارد» حال سوال اینجاست که متن نوشته شده روبرو کتاب است و کتاب از جنس علم است و علم با تفکر همراه است؛ پس چرا استدلال را حجاب، دانستن را عدم سبک بالی و راه امامان معصوم را بجز راه عقل و فلسفه نوشته اید؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: استدلال به عنوان مقدمه کارساز است ولی ما را در حدّ مفهومِ خدا نگه می‌دارد و این، کافی نیست. در این رابطه عرایضی در کتاب «آن‌گاه که فعالیت‌های فرهنگی پوچ می‌شود» شده‌است. موفق باشید

29553
متن پرسش
سلام استاد عزیز: در کتابی خواندم که ملا صدرا عقل را محل تمام علوم و حقایق می داند پس جایگاه دل کجاست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عقلی که در حکمت صدرایی مدّ نظر است از آن جهت که حکمت او، حکمت متعالیه یعنی حکمت جمع بین عقل و قلب می باشد، وقتی از عقل سخن می‌گوید، نظر به قلب هم دارد. موفق باشید

29145

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام و ادب: من خانمی ۲۷ ساله هستم و متاهل و یک بچه دارم. خدا رو شکر همسر و زندگی خوبی دارم اما چیزی که خیلی منو آزار می‌دهد اینکه من در کودکی پدرم رو از دست دادم و دوران کودکی و نوجوانی و گذشته سخت و تلخی داشتم. گاهی فکر گذشته ها به ذهنم میاد و خیلی ناراحتم میکنه. مدام افسوس و حسرت و ای کاش گذشته را دارم و از مرگ پدرم خیلی ناراحتم. نمی‌دونم با این افکار چه کنم و چطوری آرام بشم؟ خواهش می‌کنم راهکاری بدید تا به گذشته و تلخی و اشتباهاتش فکر نکنم. ممنونم
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بالاخره آن‌هایی که رفتند مشغول زندگی برزخی خود هستند و ما هم باید مشغول زندگی خود باشیم تا در برزخ و قیامت در صفا و استقرار و آرامش در ابدیت خود حاضر باشیم. موفق باشید

28303
متن پرسش
سلام خدمت استاد عزیزم: ببخشید تا چه مقدار «شانس و اقبال» در زندگی دخالت دارد؟ آیا اصلا باید شانس را به رسمیت بشناسیم؟ فرقش با رزق و قضا و قدر چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ما در اسلام چیزی به نام شانس و اقبال نداریم. آنچه مورد توجه است تقدیری است که خداوند برای انسانها مقدر می‌کند. موفق باشید

27766

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم و رحمت الله استاد: میخاستم بدونم جهان بینی حضرت آقا مبتنی بر عرفان اسلامیه؟ ایشون خودشون فرمودن در عرفان نظری هیچ ورودی ندارم و از طرفی نسبت به نحله عرفا خیلی علاقه نشون میدن.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مهم دنبال‌کردن نگاه عرفانیِ حضرت امام «رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» است و دقت بر روی حکمت صدرایی که بحمداللّه رهبر معظم انقلاب «حفظه‌اللّه» خیلی خوب روح و روان و قلب خود را در این میدان‌ها پرورانده‌اند. موفق باشید

27680
متن پرسش
سلام علیکم: می‌توان گفت ولی فقیه بوسیله تسلط بر اسلام و فقه و اینکه شرایط رهبری جامعه ایمانی را در عصر غیبت دارد و اساسا دین یعنی نجات انسان از هر رنگ و تعلقی و ورود او به حریت حقیقی که عبودیت رب العالمین باشد، سعی دارد به جامعه آزادی معنوی و آزادی اجتماعی بدهد و تلاشش برای ایجاد حریت و رهایی جان انسانهای جامعه مومنین از اسارتهای روحی است تا بدین وسیله عزت یابند و هم هویت خود را در عبودیت حضرت حق ببیند و هم اینکه جز در برابر حق سجده نکنند و خود را ذیل ولایت غیر الهی و ایجاد زمینه برای استعمار دشمنان نبرد؟ یعنی این مطلب که عرض کردم در سیره امام و حضرت آقا مشهود هست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: کاملاً این‌طور است و بحمداللّه با برگرداندنِ روح آزادگی به ملت، انسان‌هایی متولد می‌شوند که شأن خود را بالاتر از آن نوع زندگیِ رفاه‌زده و سرگرم‌کننده‌ای می‌دانند که فرهنگ غربی برای انسان‌ها طراحی کرده است. موفق باشید

27453
متن پرسش
سلام استاد: می خواستم بپرسم چرا نمیتونم اونطور که با ائمه‌ی اطهار و شهدا میشه انس و ارتباط قلبی گرفت، با حضرت خاتم النبیین (ص) معاشقه کنم؟ هرچند حسی که به اون حضرت دارم با همه عواطفم نسبت به اولیا متفاوته اما هرچی هست مشکل از خود منه. چه کنم که به بهشت محمدی (ص) راهم بدن؟ از مباحث کتاباتون هم پیشنهاد کنید برای جوابش ممنون میشم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اعتقاد بنده آن است که همین فکری که در شما به ظهور آمده است، کار را جلو می برد. عرایضی در کتاب «صلوات، عامل قدسی‌شدن روح» تحت عنوان «شاخصه‌های شخصیت نبی اکرم «صلی‌اللّه‌علیه‌وآله» شده است. در ضمن کتاب «سنن النّبی» از آیت اللّه طباطبایی نکات خوبی را به میان آورده است. موفق باشید

27178

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم استاد: من بعد از خواندن جواب سوال ۲۷۱۱۶ سوالاتی به ذهنم رسید: استاد ابتدا که من در مسیر سلوک قدم گذاشتم از قوه خیالم برای نزدیکی به خدا خیلی کمک می گرفتم یعنی برای مثال در نماز ها هم خدا را در خیالم تصور می کردم و این باعث انس و ازدیاد عشق و محبت می شد چرا که خدا را انگار می دیدم ولی با گذشت زمان به دو مشکل برخوردم ۱. از آنجایی که خیال بسیار پویا است انگار در هر نماز خدایی که متصور بودم متفاوت بود که این مسئله من را ناراحت می کرد که چرا از خدای واحد تصوراتی متعدد دارم. ۲. بعد از گذشت زمان و خواندن کتب معرفتی آن خدای ذوقی خیالی تبدیل شد به یک خدای استدلالی مفهومی. در واقع فکر می کردم که با این کارم خدا را در حد تصورات خودم محدود می کنم و خدایی خیالی را می پرستم که در نهایت خدایی است به وسعت قدرت خیال و ظرف نفسم در صورتی که باید خدای بینهایت لا اسم و لا رسم را می پرستیدم. ( یعنی در نماز به هیچی فکر نکنم تا درهای شهود قلبی باز شود یا به مفهوم عشق و محبت فکر کنم). در نهایت این موضوعات باعث شد که آن خدای ذوقی خیالی گذشته تبدیل به خدای استدلالی مفهومی شود و تفاوت ها را واقعا حس می کنم چرا که در گذشته عشق و شوقم نسبت به خدا خیلی بیشتر از الان بود و احساس می کنم گرچه آن خدای گذشته ناشی از نقصان معرفت بود ولی بسیار نزدیک تر و ملموس تر بود. استاد نظر شما چیست آیا روش گذشته من درست بوده و دوباره همانطور شوم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر می‌کنم در همین مسیر که طی کرده‌اید إن‌شاءاللّه آن خدایی که با معارف عقلی یافتید را، در همه‌ی مظاهر می‌یابید. موفق باشید

نمایش چاپی