بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
27197

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
عرض سلام و ادب و تبریک اعیاد شعبانیه: می‌خواستم نظرتون در مورد چله‌ی قرن که چند روزی هست حرفش شروع شده بدونم. در این چله هم گفتند زیارت عاشورا از شب نیمه‌ی شعبان تا چهل روز قرائت بشه در ساعت معین. شنیدم هرکسی که به دیگری چله بده می‌تونه تسخیر مثبت یا منفی بواسطه‌ی اجرای اون چله روی چله گزار پیدا کنه. حالا این چله‌ی قرن رو منسوب کردند به سید صادق. طبق معمول بین انقلابی ها سر این موضوع هم اختلاف ایجاد شده. بنده از طرف گروهی این سوال رو خدمتتون فرستادم تا تصمیم واحد بگیریم. ممنون میشم بفرمایید. برقرار باشید
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عرایضی در جواب سؤال‌های شماره‌ی ۲۶۱۵۴ و ۲۷۱۹۰ و ۲۷۲۰۰ داده شد. موفق باشید

27173
متن پرسش
سلام علیکم: حضرتعالی در آن دسته آثارتان که مربوط به غرب شناسی و تمدن اسلامی است، به این سخن شهید آوینی (ره) اشاره زیادی دارید که در برخورد با تکنولوژی یا نظم مدرن و برخاسته از غرب متاثر مدرنیته، بایستی به خودآگاهی در شناخت تکنیک برسیم تا بتوانیم آن را در روح عقاید و فرهنگ خود مستحل کنیم. بحث شاید اینجا باز شود که ممکن است این اشکال و ابهام وارد شود که خب شما در مواجهه با تکنیک و تمدن غربی با این رویکرد درگیر انفعال می شوید و می خواهید که از ابزار و توسعه غربی بی بهره ببرید ولی در عین حال روحی که این ابزار با خود می آورد را در اثر غربشناسی و شناخت تکنیک قصد دارید بشناسید تا مبادا خودباخته و از خود بیگانه شوید و این یک رویکرد بیشتر نظری و حکمت اندیشه است و در عمل نظر به تمدن زایی و مواجهه در مقیاس تمدنی ندارید و می خواهید. مثلا با بصیرت هم دین تان و عدم هضم در مدرنیته داشته باشید هم بهره از تکنیک و نظم مدرن. هر چند من معتقدم اگر ضوابط و مختصات را رعایت نکنیم این احتمال و شاید انفعال پیش بیاید ولی خب اینجا من نکنه دارم که ما اگر قصد تمدن سازی داریم و مواجهه خود را بصورت تمدنی با غرب مدرن می دانیم و حتی به تلقی من در جوهره با مدرنیته و غرب تضاد و تعارض های اساسی داریم در حدی که با دو انسان متفاوت در دو دستگاه انسان و تمدن سازی مواجهیم، چطور باید آن تکنولوژی و ساز و کاری که انکشاف و تعامل با طبیعت بعنوان مخلوق و صورتی از خالق حکیم است، درونش وجود دارد ولی در بستر غربی به طلوع و ساخت رسیده را بایستی در نظم تمدنی خود مستحل کنیم که رنگ خودی و در چارچوب تمدنی مان معنا بدهد و رنگ آن را بگیرد و مبادا حالتی نچسب و ناهمگن با روح تمدن اسلامی و به اصطلاح تافته جدابافته به خود بگیرد مثل اینکه بسیاری ساز و کارهای اقتصاد ربوی غرب من جمله بانک را بصورت عجیبی می خواهیم اسلامیزه کنیم و سر آن عمامه بگذاریم در حالی که شاید در ساز و کارهایی تکنولوژی های مناسبی باشد ولی ذات بانک که با این کنه و ماهیتش نمی تواند در چارچوب روح فرهنگی و عقاید ما بیاید و با روح ما بخواند و ما دنبال این است نیستیم که ذات بانک ربامحور هست یا نه و نقطه ثقل آن با نقطه ثقل اقتصاد اسلامی آیا می خواند فقط دنبال این هستیم که عقود اسلامی در آن جاری شود و هم اکنون هم تبدیل به یک وصله ناجور شده است. سوال اصلی من که بصورت مختصر خدمتتان عرض کنم این است که چگونه می توان بستر و زمین خود را در عرصه های مختلف متناسب روح فرهنگی و عقایدمان تعریف کرد و به آن خودآگاهی و بصیرت رسید ولی وقتی بحث نظام سازی و ابزارسازی در میان است، هدف و حکمت نظری خود را شناخته و در طرح برنامه ها ابزار و تکنولوژی را در همین چارچوب مستحل کنیم و بسازیم مثل کاری که امام با انتخابات کرد، نقطه ثقل حکومت اسلامی را تحقق ولایت الله از طریق ولی فقیه تعیین کرد و انتخابات را بعنوان ابزاری در نظام ولایی و با نظارتی مثل شورای نگهبان و در جهت گفتمان و امرهم شوری بینهم معنا داد و روح فرهنگی ما در انتخابات هست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث در عقل تکنیکی، بحث در ظهورِ «وجود» است در این تاریخ. و این مثل ظهور «وجود» در انقلاب اسلامی است و لذا شناخت غرب به یک معنا منجر به حضور در تاریخی می‌شود که ما را فراگرفته است. و این غیر از انفعال از غرب است که خودِ غربی‌ها نیز در این رابطه، غرب‌زده‌اند. به این فکر کنید که بشر جدید، بشری است که تمدنی، خود را احساس می‌کند و نه فردی. و غرب به این معنا، جهانِ همه‌ی انسان‌ها است. و البته این غیر از اسلامیزه‌کردنِ غرب است که جنابعالی به‌خوبی متوجه‌ی آن هستید و متأسفانه بعضی از مذهبی‌های تجددزده گرفتار آن هستند.

فکر می‌کنم جواب سؤال‌تان را با نشان‌دادنِ شخصیت همه‌جانبه‌نگرِ شهید آوینی، راحت‌تر می‌توانم بیان کنم که چگونه آن شهید می‌فهمد در جهان باید حاضر شود و جهان را بشناسد ولی با روحِ عرفان حضرت روح اللّه «رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه». البته در این رابطه به صورت جسته و گریخته، مطالبی عرض شده است، به‌خصوص در کانال تلگرامی «عصر جدید» به آدرس @asre_jadeid . موفق باشید 

26317

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: چرا شهید مطهری معتقد است: «اساسا اگر عصر ما را از نظر انسانی بخواهند ارزیابی کنند -نه از نظر صنعتی- اگر یک جنبه انسانی را بخواهند مالک و مشخصه عصر و زمان ما قرار دهند باید بگویم عصر نفاق.»؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: شاید از آن جهت که درون مردم به معنویت گرایش دارد ولی ظاهرشان تحت تأثیر فرهنگ غرب است، آن‌طور فرموده‌اند. موفق باشید

25956

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام و عرض ادب خدمت استاد طاهرزاده: برخی از اهل سنت ویژه در منطقه پاکستان، اعتقاد بر این دارند که ولایت ظاهری بعد از نبی اکرم توسط خلفا انتقال یافت و تداوم پیدا کرد ولی ولایت معنوی، از ایشان به حضرت علی (ع) و اولادشان انتقال یافت و با این ادعا به نحوی ارادت خود را هم به امیرالمومنین و خاندانشان و هم اثبات عقیده پیروی از خلفا و سقیفه را دنبال می کنند. به عقیده ام یک اشکال بزرگ این بحث، نوعی سکولاریسم است که بعد معنوی و اجتماعی اسلام را جدا می کند و مبانی حکومت دینی را دچار خدشه می کند. آیا چنین ایرادی بر این نظر اهل سنت، وارد است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حتماً این‌طور است که می‌فرمایید. جناب علامه‌ی امینی در «الغدیر» دلایل محکمی مطابقِ روایات معتبر اهل سنت آورده است که ولایت اجتماعی جامعه نیز به عهده‌ی علی «علیه‌السلام» و فرزندان اوست. موفق باشید

32021
متن پرسش

با سلام: در مباحثه ای در مورد نماز با فردی که بنظر نیتشان باطل نمی آید و آگاهیشون میتونم بگم از من بیشترهست و سابقه بیشتری در مطالعه و تحقیق عرفان داشته اند از عرفان های اوشو واین مکاتب اینچنینی شروع کردند تا اکنون که به عرفان اسلامی رسیده اند به قول خودشون عرفان اسلامی از نوع ایرانی! به بن بست رسیده ام و چون پیج آگاهی دارند در اینستاگرام و مطالبشون در دیگران تاثیر داره چون اکثر مطالبشون به حق منطبق با شریعت هست و خدمتتان آورده ام که مرا لطفا راهنمایی کنید چون این مباحثه همچنان متوقف شد به دلیل اینکه بنده آگاهی کافی ندارم و فکر می‌کنم جنابعالی می‌توانید در این راستا ما را راهنمایی فرمایید. به این جا رسیدیم که ایشون اولا که گفتند گاهی اوقات نماز نمی خوانند اولین دلیلشان این بود که کاهلند ولی با اصرار بنده گفتند که زیرا دچار منیت می شوم. × ببخشید پس بنابراین شما مطلقا پیرو راه اهل بیت نیستید بلکه راه خود رو می‌روید _ من خودم رو پیرو اهل بیت می دونم اگه لایق بدونند. اما درک من از راه و روش اهل بیت متفاوته × نماز واجب بوده فکر می‌کنم _نماز به چه معنایی واجب بوده؟ اصلا واجب بودن در شریعت معنا پیدا می کنه یا در طریقت؟ چطور شمر و علی هر دو نماز می خوندند. چطور نمازی بخونیم که شبیه علی باشیم آیا نماز حتما باید به شکل گفته شده خونده بشه؟ چون شما در هنگام نماز انرژی زیادی رو از کیهان دریافت می کنید، لذا این انرژی اگر با خود باشید و خود پرست نفس شما را فربه تر می کند و اگر خدا پرست باشید حکم طنابی را دارد که شما را از چاه بیرون می آورد. ایشون میگن که هر چه انسان با ساختارهای روانی خود بیشتر آشنا بشه خب روش هایی برای خودش تعبیه می‌کند که سریعتر میتونه اتصال پیدا کنه و این روش ها مدام در حال تغییر هست و در شریعت فرق میکنه و هدف همان اتصال هست و ابزار وسیله هست. صلاه چیزی بیشتر از یک ابزار نیست. اما حقیقتا ابزار قدرتمندی هست. اما زمانی که شما رو به روی کسی نشسته باشید دیگه نیازی نیست از تلفن استفاده کنید تا بهش زنگ بزنید و صحبت کنید. مگر اینکه برای مناسبات اجتماعی و تربیت سالکان کاری رو انجام بدین که بهش نیاز ندارید."""" ××خب جالبه این درسته ولی آیا منظورتون این هست که اگر فردی مسلمان به این درجه از آگاهی بالای جهان ذهنی برسه دیگه به نماز به این شکل که هست نیاز نداره؟ _اون تشخیص خود فرد هست وچند روز بعد دیدم که استوری گذاشته اند و حرف از نماز بدون کلمات و اصوات گفتند و در توجیه و دفاعیه خود گفتند صرفا شکل نماز یک مراسم کدگذاری شده برای عبورهست و بنده هم ابتدای مسیر تفکراتی مثل تفکرات الان شما داشتم که تعصب روی شکل نماز دارید. همچنین مثالی زدند؛ "عارف مسلمانی رومی شناختم که آگاهی بالایی داشت یک بار از ایشون پرسیدم چرا نماز نمی خونید فرمودن بنده یک رکعت درست نماز خوندم و در پیشگاه حق قبول شد. دیگه نیازی ندارم...". به استحضار می‌رسانم که من به ایشان گفتم اون عارف شاید درست گفته ولی حرفش به این میمونه که من به اندازه کافی حذ بردم از نماز دیگه نمیتونم ازش فیض ببرم وگرنه او هرچقدر در خداوند حل بشه نمیتونه در مقام یک جسم بجای خداوند فکر بکنه که تو نمازمو قبول کردی و دیگه استراحت کنم. و چه جهادی بهتر از نماز؟ و جناب استاد آن فرد در جواب گفتند که شما حرف ایشون رو با درک خودتون می سنجید. در واقع منظور ایشون این بوده که حذ بنده در همين لحظه که اینجا نشستم با زمانی که در نماز هستم تفاوتی نداره. چون وحدت به روح جسم و جان من نفوذ کرده. عشق و عاشق و معشوق یکیست! در چنین جایگاهی فرق کعبه و بت خانه چیه؟ فرق انسان نشسته و در رکوع و در سجود و ایستاده چیه؟ هیچ تفاوتی ندارن. چون کثرتی وجود نداره. هرچه هست نمازه هرچه هست اوست هرچه هست برکت و حضور. وقتی دوییت نباشه. فرق بین جهاد و استراحت و خواب و بیداری هست؟  و من نیز نظرم را اینگونه بیان کردم که آره.. فرق هست. فرقش اینه فرد در طول روز رها میشه. یک جور عبادت و خلوت باید داشته باشه در مثالی دیگر مولانا را یاد کردند که "مولانا می گفت ما از اسلام مغز را برداشتیم پوست را بهر سگان (خران) بگذاشتیم به نظرتون غرور بوده؟" و بعد هم در آخر پیشنهادشون به بنده این هست که «این بخاطر درک ناقص ما از مقام وحدت. بنده پیشنهادم بهتون اینه که مکاتب دیگه ای رو هم مطالعه کنید و دنبال حقیقت در همه جا بگردین.» آخرین مثال ایشان را هم می‌آورم که گفته اند؛ نقل است که شیخ ابوسعید ابوالخیر، به دهی رسید. آنجا زاهدی بود در خودمانده و دماغی در خود پدید کرده. شیخ او را به دعوت خواند. او اجابت نکرد. گفت: «من زاهدم و سی سال است تا به روزه‌ام و خلق دانند که چنین است.» شیخ گفت: «برو و غربالی کاه بدزد تا از خود برهی» یک دنیا تشکر

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال باید پرسید آیا ما با دستگاه فکری «اشوه» به اسلام باید رجوع بکنیم؟ یا با دستگاه خود اسلام و معرفت نفس به اسلام رجوع نماییم تا سیره پیامبر خدا «صلوات‌الله‌علیه‌وآله» را ملاک قرار دهیم؟ پیامبری که تا آخر عمر در رعایت دستورات شرع مقدس، کوچک‌ترین کوتاهی نداشتند. و اتفاقاً برای حفظ آن حضور، همواره بیش از بقیه در انجام وظایف دینی تلاش می‌کردند. در این رابطه از عرفا داریم که:   

محنت قرب ز بُعد افزون است‏

جگر از محنت قربم خون‏ است‏

نيست در بعد جز اميد وصال‏

هست در قرب همه بيم زوال‏

پس در مقام قربِ الهى همواره بيم زوال و جداشدن از آن مرتبه هست و لذا براى دفع هرگونه عامل غفلت به استغفار نياز است. وقتى انسان هنوز در مقام قرب نيست مى‏‌گويد إن‌‏شاءالله مى‌‏رسم اما وقتى در مقام قرب وارد شد همواره نگرانى زوال آن حالت، او را به تلاش و عبادات بيشترى وارد مى‏‌كند و لذا مى‌‏گويد «جگر از محنت قربم خون است» حالا كه حضرت رسول «صلوات‌الله‌علیه‌وآله» به قرب و به نبوت رسيدند هر شب نماز شب برايشان واجب است، تمام مستحبات كه امامان معصوم (عليهم السلام) مقيدند انجام دهند به جهت حفظ مقام قرب است. موفق باشید

31822

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

آقای قرائتی از داستان آدم و فرشتگان نکات مدیریتی هم استفاده می‌کنند. مثلا از این که خدا قضییه خلقت آدم را با فرشتگان در میان گذاشت استفاده می‌کنند که مدیر باید نظر زیردستان را بپرسد آیا این نوع استفاده از قرآن درست است؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: خدا ایشان را حفظ کند. کار ذوقیِ خوبی است. موفق باشید

31642
متن پرسش
سلام: یکی از شاعران برجسته ی خانم، اشعارشان را که بعضا مطالعه می‌کردم با توجه به اندک آشنایی ای که با عرفان بخصوص محی الدینی اعلی الله مقامه الشریف دارم واقعا در اوج بودند و اشارات لطیف و عمیقی نسبت به مطالب عرفانی داشتند لکن از حیث حجاب وضعیت مناسبی ندارند. مورد دیگر یکی از خوانندگان زن برجسته است آن که به کل حجاب ندارد ولی انسان به شدت خداباوریست، معتقد به تقدیر، اولین اثرش با لفظ مبارک خدایا شروع کردند آثار ایشان را هم که بررسی کردم به وضوح حضور خداوند و عرفان ملموس است. مثلا یکی از اشعار عبدالقادر گیلانی که می‌خواندند دقت کردم آن قسمتی را در این اثرشان بیشتر تکرار می‌کردند که از حیث عرفانی بالاتر بود. خلاصه چه سریست که پایبند حجاب نیستند و ظاهرا عارف در هیچ سری نیست که سری ز خدا نیست.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حضور قلب در عالم در بستر توحید، وقتی کامل است که انسان از طریق شریعت الهی وجه عبودیت خود را بالفعل نماید و این معجزه می کند وگرنه نتایجی که باید گرفته شود معطل می‌ماند. موفق باشید

31370

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد: بحمد الله رزقم شده است که یکسالی است با شرح جنود عقل جهل امام مانوسم یک سوالیست ذهنم را درگیر کرده اینکه اگر بجای ایران مثلا در لاس وگاس آمریکا بدنیا آمده بودم، خوب صد در صد هیچ اطلاعی از امام صادق و سایر ائمه ی معصوم نداشتم و البته استاد مثل شما را هم نمیافتم و اصلا بکل نه قیامتی برای من معرفی می‌شد و نه حساب و کتاب قبری. آنگاه تکلیف قبر و قیامتم چه می‌شد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در نظر بگیرید که خداوند «هادی» است و زمینه هدایت هرکس را در هر جا باشد فراهم می‌کند و از طرفی به این موضوع نیز فکر کنید که هرکس مطابق اختیاری که قبل از تولد در عین ثابته خود داشته نحوه بودن خود را انتخاب کرده. جناب ابن عربی این‌طور می‌فرماید:

در هر حال هرگاه اسمی تجلی کند، معطی، «اللّه» است، از آن حیث حضرت الله خازن و خزینه‌دارِ آن چیزی است که در نزد اوست و در خزینه‌ی اوست، که همان عین ثابته‌ی اشیاء باشد و خداوند خارج نمی‌کند آن عین ثابته را از علم به عین مگر به قدر معلوم و به‌دست اسم خاص که اعیان هر شیئ ظرفیت پذیرش آن را دارند و بدین لحاظ قرآن می‌فرماید: «أَعْطى‏ كُلَّ شَيْ‏ءٍ خَلْقَهُ‏» (طه/50) پس خداوند هر چیزی را آفرینشِ مخصوص به آن چیز را می‌دهد، آن ‌هم از طریق اسم عدل و اخوات اسم عدل مثل مُقسِط و حکیم. در این حالت است که عین خواهش هر چیزی به آن چیز داده می‌شود و بر این اساس فرمود: «فَلِلّهِ الْحُجَّةُ الْبَالِغَةُ» (انعام/ 149) برای خدا حجت بالغه‌ای هست که می‌تواند بگوید هر چه هستی، مربوط به خودت می‌باشد، و رسول خدا (ص) با نظر به اعیان ثابته افراد است که فرمودند: اسامی تمام افراد صالح تا قیامت در دست راست من و نام تمام افراد ناپاک تا قیامت در دست چپ من نوشته شده و حَکَم و عدل، حکم کرد و خدا عدالت به کار برد.

موفق باشید

31094
متن پرسش
سلام و وقت بخير خدمت استاد گرامي: اخيرا مصاحبه اي از يک مقام ارشد صهيونيستي پخش شد که نکات جالبي داشت. با توجه به اينکه مطلبي روي سايت داشتيد با عنوان چگونه قابيل نباشيم و همچنين در تفسير سوره مائده در آيات مربوط به بني اسرائيل و در ادامه آيات مربوط به جريان هابيل و قابيل نکاتي را مطرح کرديد و در مورد اين خوي بني اسرائيل مطالبي را گفتيد مناسب ديدم اين مطلب را براي حضرتعالي ارسال کنم و نظر شما را جويا شوم. مطلب بدون تغيير مقداري خلاصه شده است که لينک کامل آن هم در پايان متن قرار داده شده است: -------------------------------------------------------------------------- رئیس سابق موساد: اگر کسی قدرتی دارد که خطری متوجه شهروندان اسرائیل می‌کند، وجود آن شخص باید خاتمه یابد. ۲۱ خرداد یوسی کوهن، رئیس سابق موساد، در مصاحبه‌ای بی‌سابقه با شبکه ۱۲ اسرائیل ابعاد تازه‌ای از عملیات اطلاعاتی و امنیتی اسرائیل در قبال ایران را فاش کرده آقای کوهن حاضر نشد صراحتا مسئولیت خرابکاری در تاسیسات نطنز را بپذیرد اما گفت: «ما به ایران روشن می‌گوییم: نمی‌گذاریم به تسلیحات هسته‌ای دست یابید. کجای این حرف را نمی‌فهمید؟» برخی از دست‌اندرکاران برنامه هسته‌ای ایران و همچنین شماری از تاسیسات مرتبط در سال‌های اخیر هدف سوءقصد و خرابکاری‌هایی بوده‌اند که عمدتا به اسرائیل نسبت داده می‌شود. محسن فخری‌زاده، رئیس سابق سازمان پژوهش و نوآوری وزارت دفاع ایران در آذر ۱۳۹۹/نوامبر ۲۰۲۰ در جاده فیروزکوه به ضرب گلوله کشته شد. آژانس بین‌المللی انرژی اتمی او را مدیر برنامه "آماد" ایران معرفی کرده بود که بر فعالیت‌های هسته‌ای با قابلیت نظامی تمرکز داشت. یوسی کوهن، رئیس سابق موساد، به شبکه ۱۲ اسرائیل گفته: «او سال‌ها هدف عملیات گردآوری اطلاعات بود.» به گفته او اهمیت او از حیث دانش اتمی و مدیریت "دانشمندان برنامه هسته‌ای نظامی ایران" بود. رئیس سابق موساد در پاسخ به سوالی از موضعش درباره کشتن دشمنان پرنفوذ اسرائیل گفت: «اگر کسی قدرتی دارد که خطری متوجه شهروندان اسرائیل می‌کند، وجود آن شخص باید خاتمه یابد.» او در عین حال گفت اگر یک هدف بالقوه حاضر به تغییر مسیرش شود، اسرائیل به او کمک خواهد کرد. او گفت برخی دانشمندان هسته‌ای ایران پس از هشدارهای اسرائیل، از جمله به طور غیرمستقیم، کارشان را ترک کرده‌اند. خبرنگار اسرائیلی از آقای کوهن پرسید اگر چنین افرادی حاضر به توقف کارشان نشوند چه؟ او پاسخ داد: «به دیدار دوستانشان خواهند رفت.» ایلانا دایان، خبرنگار اسرائیلی درباره سوءقصد به جان محسن فخری‌زاده گفت هرچند «یوسی کوهن نمی‌تواند مسئولیت این کار را بپذیرد، اما امضای شخص او را می‌توان پای جزء جزء عملیات دید.» مصاحبه یوسی کوهن تنها چند روز پس از آن انجام شده که او ریاست موساد را به دیوید بارنیا تحویل داد. رویدادهایی که او درباره‌شان صحبت کرده بسیار متاخر هستند. هرچند مقام‌های ارشد دیگری هم پیش از این با گذشت زمان بخش‌هایی از اسرار طبقه‌بندی‌شده را عمومی کرده‌اند، اما چنین مصاحبه‌ای با این جزئیات از طرف یک رئیس سابق دستگاه اطلاعاتی اسرائیل، آن هم با فاصله‌ای چنین اندک از دوران مسئولیت، سابقه ندارد. مطابق مقررات اسرائیل، انتشار گزارش‌هایی که حساسیت‌های نظامی و امنیتی داشته باشد باید به تایید واحد سانسور نیروهای مسلح برسد. با توجه به اینکه قاعدتا دستگاه امنیتی اسرائیل به انتشار مصاحبه یوسی کوهن مجوز داده، رسانه‌های مختلف می‌گویند می‌توان این مصاحبه را به عنوان هشدار اسرائیل به ایران همزمان با مذاکرات وین تعبیر کرد. لينک منبع : https://www.bbc.com/persian/iran-57438110
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور است که می‌فرمایید و موضوع، رسانه‌ای شد و به همین جهت نه خدا اجازه می‌دهد چنین روحیه‌هایی در بستر رژیم جعلی اسرائیل ادامه پیدا کند و نه نظام اسلامی از این که اسرائیل باید از صفحه روزگار برداشته شود؛ کوتاه می‌آید. موفق باشید

30329
متن پرسش
جناب آقای طاهرزاده سلام علیکم: فایل صوتی صحبت آقایان وطن فدا، عبدالکریمی و شهرستانی به همراه تقریری نقد و کوتاه از شما به دستم رسید. با شنیدن صحبت آقایان محترم به انضمام تقریر شما، برآن شدم آنچه پیشِ روست را عیان کنم. می دانم چنانچه انسان صاحب همّ باشد، هرگز بریده از دیگری نیست اما من به خود دیگر این همّ را این گونه و در گفتگو دنبال نکرده ام بلکه می دانم هر چه شود من تهِ چاه دیگری ام هستم. سخنم را با رجوع به پرسش و پاسخی که بواسطه ی یکی از مخاطبین شما عرضه داشته شده است، آغاز می کنم. سلام بر استاد گرامی: و با سلام به آن رفیقی که از جنابعالی «وداع» کرد؛ پیرو سؤال و جواب شماره 22474 خواستم نکاتی را در خطاب به ایشان عرض کنم. بنده آن روزهایی که کتاب «آشتی با خدا» و «ده نکته در معرفت نفس» را مطالعه کردم در این تصور بودم که همه‌ی آن‌چه باید به‌دست آورم را، خدا به من داده است. تا این‌که با برهان صدیقین و کتاب «خویشتن پنهان» و بحث‌های معاد شما روبرو شدم و دیدم عجب میدانی است میدان معارف اسلامی. تصورم این بود که دیگر بهتر و بالاتر از این نمی‌شود تا بالاخره با شرح شما در کتاب حبّ اهل البیت و کتاب «آنگاه که فعالیتهای فرهنگی پوچ می‌شود» روبرو شدم. در پیش خود گفتم خدایا! آیا بشر بعد از چنین نگاهی به اهل البیت، جایِ دیگری هم می‌تواند برود و باز کتاب «سلوک ذیل شخصیت حضرت امام خمینی» پیش آمد تا بفهمیم امروزه راه اهل البیت چگونه می‌تواند ادامه یابد. خدا می داند با مطالعه آن کتاب احساس کردم در مغز عالم قرار دارم و همه چشمه هایی که باید بر روی انسان گشوده شود از طریق «سلوک ذیل شخصیت حضرت امام» پیش خواهد آمد و این علاوه بر مباحثی بود که شما در کتاب های مربوط به انقلاب اسلامی نمودید. همچنان با کتاب سلوک بسر می بردم و می برم که با مباحث «گوش سپردن به ندایِ بی صدای انقلاب اسلامی» روبرو شدم و متوجه گشتم در بستر سلوک ذیل شخصیت امام، راهی به سوی عالم معنا به صورتی گشوده می شود که دیگر می توان به چیزی گوش سپرد که آن قصه حقیقت این تاریخ است و در ساحتی می توان وارد شد که ثمره همه آن چیزی است که انقلاب اسلامی به بشر این تاریخ عطا کرده است. این سخنانی است که بنده از خود شما آموختم. سؤال من از آن رفیق عزیزی که بنا دارد با شما وداع کند آن است که (تو در آینه این تاریخ به کجا خواهی رهسپار شوی که در آن جا صدایی حقیقی تر از صدای انقلاب اسلامی به گوش می رسد). این سخن بنده بود با آن رفیق. نمی دانم می توان گفت نکند آن رفیق انتظار دارد شما با نظر به مشکلاتی که مردم را فرا گرفته است در امور جزئی وارد شوید. نظر شما چیست؟ - باسمه تعالی: سلام علیکم: البته این‌که انسان متوقف در شخص و شخصیتی نشود، چیزِ پسندیده‌ای است. عمده آن است که کمک کند و بگوید: «رهسپار چه میدانی است» تا بقیه را نیز به وسعتی که او بدان دست یافته است، وارد کند. هایدگر از استادش هوسرل در رابطه با پدیدارشناسی عبور کرد و نشان داد که پدیدارشناسی استادش هنوز در گردونه‌ی سوبژکتیویته است و با این کار، خدمت بزرگی به ما نمود تا بفهمیم که پدیدارشناسی اگزیستانسیالِ ما می‌باشد و برای ما شبکه‌‌ای از حضور با پدیده‌ها پیش می‌آورد. و چه خوب بود که در این شرایط تاریخیِ تفکر، گفتمانِ این نوع عبورها به میان آید تا هرچه بیشتر به صورت حضوری و وجودی با حقیقتِ دوران که انقلاب اسلامی است مرتبط باشند. بنده هم نمی‌دانم که آیا چنین انتظاری از من هست که در امور جزئی و موسمی وارد شوم، در حالی‌که تجربه‌ی سه دوره‌ی مدیریت، بنده را متوجه کرد که اگر به صورت زیربنایی مسائل خود را حل نکنیم و معارف لازم را به میدان نیاوریم باید به گفته حافظ «چو بید بر سر ایمانِ خویش می‌لرزم» مصداق ما باشد. موفق باشید. در توجه به صحبت آقایان محترم (وطن فدا، عبدالکریمی و شهرستانی) و همچنین پرسش و پاسخ آن مخاطب گرامی با جنابعالی، تا حدودی چرایی این پنداشتها از خویش را دریافتم. من نمی دانستم در این نقشه، راه بدین سان واضح است و مهیّا و ما، از بی چشمی پیِ خود می گردیم. نمی دانستم آب این چنین در دست است و ما دیوانگان به خودآزاری مفرط گرفتار آمده ایم. نمی دانستم می شود عطش را حلوا حلوا کرد و عمری در خیالِ آب به اشارت زیست. میان کدامیک از اینان دیگر تفاوتی ست؟ آنکه ندایِ سنت و مدرن و پس و پیشش را سر می دهد یا آنکه در ایستگاه فروبستگی و گشودگی سخن می گوید؟ دل ما در وقوع می تپد و حالا هر چه می شنویم از خیالِ آب، آب می خورد. اما بی چاره به بی راهه می زند. دیر هم بشود، دستْ خالی را به خیال، خوشتر می دارد. اینک ناشکیبایی و تعجیل در تعیین تکلیفِ همه، گویا مرز میان مرزبانی انقلاب و اثباتِ آن را به آشوب انداخته است. تعجیل با اثبات، پیِ تمایز است و با تمایز امان می گیرد. تیغ تعجیل، تند است. راه را می بُرد. متانتِ چشم به راهی، راه می شود اما به خنجر و در سینه. سینه را می شکافد از پیِ راه. ایستاده، این پا و آن پا میز گفتگو را در حرارتِ سینه تبر می زند. دیگر با جوهر سرد حاضر نمی شود بلکه این آتشِ اشک و خون است که یکی در میان سخن می گوید و می سوزد و به قدرِ مرگ، لحظه به لحظه تاب می آورد. تعجیل؛ به اثبات شکم سیر می کند و پاسداشت؛ گرسنه و نزار، چشم به راهی را فرا می خواند. شاید حقیقت قبل از زبان به دست هایمان نگاه می کرد. دست کشیدن از مفهوم، دست کشیدن از همه ی داشته هاست و تعجیل، دل به دست و پیمانه ی خالی نمی دهد. نیک می دانم نمی شود انسان بود و به این بی چارگی خوی گرفت و به صرافت نیفتاد. اما یوسف هم تهِ آن چاه است و از برادارن تهی تر. پیغامبران هم اگر به معجزه خواندند در برابر حقیقت سابقا بر دیگری عاجزند. با این همه؛ بانگِ گشودگی چطور دست از نهیبِ فروبستگی ها می شوید وقتی همه در یک چاه نشسته اند؟ و این بی صبریِ تعجیل، آه از تعجیل که در آن یا باید سر به دروازه ی گشودگی ها خم کرد، یا به موج ساختارها پیوست، یا از آن طرف، حظّ ِ نبودن را بُرد. در غیر این صورت صلاحِ خسروان آن است به دعوت و میانجیگری دلسوزان، رنج و اندوه را «دغدغه» نام نهند و سرها را به بند مناسبات و حوالاتش گردن زنند. آنکه نیهیلیسم را به ذره ذره چشیده باشد، لابد باید بداند نیهیلیسم وضع پلید و تأسف بار یا فحش و دشنام نیست که در طرف مقابل، شایسته و پسندیده باشد از آن عبور کنیم و با آن به فاصله افتیم. به یُمن نیهیلیسم است که دریافته ایم حقیقت کمر شکن است و آذوقه ی راه نیست که مبادا رهرو به ضعفِ بنیاد گرفتار و درمانده شود و در انتها؛ در خیال فترت، قوتِ فقر بمکد. زکریایِ سخن به یحیی نشانه خواست و مهر سکوت بر زبان مردِ اراده ی الهی، تمام آن بشارت بود. می شود در اراده ی الهی به گنگِ سکوت افتاد اما پاسدار حقیقت ماند. می شود اراده ی الهی به سستیِ عافیت نرود اما جرعه ی تلخ ناچاری را به مژده ی بشارت سرکِشد. نوش باد بی چارْگان را. تا آن روز...
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آیا ما را عهدی هست؟! عهدی که بتوان آن را عهد دانست؟! در نسبت با آن عهد در کجا هستیم؟! بیگانه با آن؟ و یا بر سرِ پیمان با آن همچنان حاضریم؟ در آقای عبدالکریمی هرچند دوست دارند همه را دوست داشته باشند، ولی معلوم نیست چرا و بر اساس چه عهدی؟!! آیا صِرف ایرانی‌بودن برای این دوست‌داشتن کافی است؟ آقای شهرستانی مانده‌اند چکار کنند، باید در مورد ایشان عجله نکرد. آقای وطن‌فداء نسبت به عهد خود سرزنده است و آرام‌آرام به پهن‌دشت‌های وسیعی که آقای شهرستانی بنا داشتند برسند، و هنوز نرسیده‌اند؛ می‌رسد. آیا ما را عهدی هست؟! نسبت به آن عهد، کجا هستیم تا بقیه را به جرم آن‌که بر آن عهد وفاداریم، اتّهام یهودی‌گری نزنیم. عجبا! اگر بر عهد اصیلی اصرار شود و در مسیر سنت انبیاء کوتاهی نکنیم، ما در تعصب یهودی‌گری هستیم؟ و خود را امت برگزیده پنداشته‌ایم؟ در حالی‌که آموزه‌های دینی آنچنان آغوش ما را گشوده کرده است که صد لعن و نفرین بر داعشی‌گری می‌فرستیم، اما از ترسِ یهودی‌گری، از عهدِ خود پای بیرون نمی‌نهیم. آری! همه را باید دوست داشت، اما این را هم در بستر عهد دینی شکل می‌دهیم تا نسبت به عهد خود بیگانه نباشیم. موفق باشید 

30184

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام عليكم: بنده احساس مي‌كنم براي خدمت به انقلاب به زمان خيلي بيشتري نياز دارم. هم مطالعه كنم درباره ي انقلاب و هم مطالعه و تفكر و عبادت جهت خودسازي، و حجم بسيار زياد درس. چه كنم؟ ممنون از راهنمايي تان
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده سری به سیر مطالعاتی سایت بزنید، إن‌شاءالله جواب خود را خواهید گرفت. موفق باشید

29826

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام و رحمت خدا بر شما استاد گرانقدر: استاد بنده در رابطه با سوال شماره ۲۹۸۰۷ پاسخی دریافت نکردم، ممنون میشم راهنمایی بفرمایید بزرگوار
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در ایمیل جنابعالی به صورت شخصی ارسال شد. موفق باشید

29802
متن پرسش
سلام علیکم: استاد شما در کتاب آنگاه که فعالیت های فرهنگی پوچ می شود فرمودید علم حصولی شدت وجودی برای ما نمی آورد. این فرمایش با تعریف علم توسط صدرا و اتحاد عالم و معلوم که نوعی توسعه وجود است چگونه قابل جمع است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: تمام بحث جناب صدرالمتألّهین در نظر به «وجود» است و نه مفهوم وجود. مفهوم وجود که شدت و ضعف ندارد، ذات وجود، عین شدت و ضعف است در افقی که انسان به علم حضوری احساس کند. موفق باشید

29263

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام و عرض ادب خدمت شما استاد بزرگوار: بنده پسری دو سال و ۷ ماهه دارم به راهنمایی یکی از دوستان که فرمودند برای ایشان داستان های قرآنی را بخوانم خواستم مرجع و منبع معتبری به بنده معرفی بفرمایید. سپاسگزارم از لطفتون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: پیشنهاد خوبی است. کتاب‌های فراوانی با عنوان «داستان‌های قرآنی» هست که همه‌ی آن‌ها قابل استفاده می‌باشد. در ضمن از کتاب «داستان راستان» آقای شهید مطهری هم غفلت نکنید. موفق باشید

29003

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد: ۱. با توجه به اینکه تهیه همه کتب شما برام هزینه ی زیادی داره می‌خواستم بپرسم ایا لازمه همه کتب رو تهیه کنم؟ مثلا من، کتاب آنگاه که فعالیت های فرهنگی پوچ می‌شود رو کامل صوتش رو گوش دادم، آیا خواندن متن کتاب هم ضروری هست؟ کتب کم حجم رو از تو سایت میخونم ولی اونهایی که خیلی متنش زیاده باید بخرم تا بتونم بخونم البته کتب مهم رو تهیه می‌کنم. مثل معاد و کتب مباحث اهل بیت و فاطمه شناسی و ... ۲. استاد من با تمرکز روی کتب شما خیلی عالی پیش میرم ، خواستم بدونم جز کتب علامه طباطبایی و کتب حضرت امام آیا لازم هست کتب دیگه ای تهیه کنم؟ البته منظورم برای الان نیست، مثلا بعد از اتمام سیر مطالعاتی شما و حضرت امام و علامه. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. فکر می‌کنم همین‌طور که عمل می‌کنید خوب است. آنچه رزق شما باشد به لطف الهی از طریق همان کتاب‌ها که در اختیار دارید، به شما می‌رسد. ۲. بستگی به ذوق خودتان دارد. آری! بالاخره از کتاب‌های حضرت امام و علامه نباید غافل بود ولی بقیه را بر اساس روح و روحیه‌ی خودتان دنبال کنید. موفق باشید

28742

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
بسمه تعالی با سلام: استاد عزیز جوابی که در مورد کلیپ مطالب ویژه داده شد اصلا قانع کننده نیست،مسئله فیلم که حضرت امام فرمودند نظر به زن غیر مسلمان بوده که حکمش را امام بیان نمودند اما اینجا استماع صوت حرام است چگونه این اظهر من الشمس را می‌شود نادیده گرفت؟!
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مقام معظم رهبری «حفظه‌اللّه» در فتوای خود می‌فرمایند فرقی بین زن و مرد ندارد اگر صوت آن فرد موجب فتنه و فحشاء نباشد، اشکال ندارد. موفق باشید

28619
متن پرسش
سلام استاد گرامی: شما بر روی اسم سه شهید عزیز بسیار تاکید دارید و از آنها یاد می‌کنید. حاج قاسم، شهید حججی و شهید آوینی. دلیل این امر چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همه‌ی شهیدان عزیزند، ولی این سه شهید نماد حضور تاریخیِ انقلاب اسلامی در جان جهان هستند و هر انسانی که به خود آمده باشد و ماورای زندگی عادی بخواهد خود را جستجو کند به نحوی با یکی از این عزیزان همزادپنداری احساس می‌کند. موفق باشید

28454

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: مرحوم آیت الله ملکی تبریزی: «افرادی که انواری از اسرار هستی بر دل آنان تابیده و برخی از حجاب های ظلمانی را کنار زده اند باید به فکر معرفت نفس باشند تا همه‌ی حجاب های ظلمانی، حتی حجاب خیال و صورت‌ها کنار رفته و حقیقتشان بی ماده و صورت برای آنان تجلی کند.» این جمله را متوجه نشدم. چرا اول باید کنار بزنند و بعد به فکر معرفت نفس باشند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: برای آن‌که افق رجوع به نفس ناطقه‌ی انسان روشن شود، آن کار لازم است. موفق باشید

28329

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد: وقتتون بخیر، با توجه به اینکه در روضه ها خیلی به شیخ جعفر شوشتری استناد میشه می‌خواستم نظر حضرت عالی رو در خصوص ایشون و آثارشون بدونم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در زمان خود انسان هوشیار و دل‌زنده‌ای بوده‌اند. ولی باید متوجه بود در عین استفاده از ایشان، در زمان خود مطالب و شخصیت‌های مهمی هستند که نباید از آن‌ها غفلت شود. موفق باشید

27205

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام: یک بار یک شعری خواندید فکر کنم از حافظ بود با این معنی که اصل زیبایی که خاک اعتراض شده مرا در شادی برده حال وقتی به خود آن زیبایی برسم چه کنم؟ میشه اگه یادتون هست این بیت شعر را برایم بفرستید. با تشکر.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: باده خاک‌آلوده هان مجنون کند / صاف اگر باشد ندانم چون کند. موفق باشید

26886
متن پرسش
سلام علیکم: آیا دعا با رضا و تسلیم انسان به آنچه از جانب خدا می رسد، منافاتی دارد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نه! دعا منجر می‌شود تا در بستر رحمت الهی به آنچه از طرف خدا می‌رسد، راضی باشیم و صفای ارتباط ما با عطایای الهی حفظ شود. موفق باشید

26680

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: آیا مرحوم فیض کاشانی یا علامه مجلسی که معروف به اخباریگری هستند، عقل و استدلال عقلی را قبول نداشتند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هیچ‌کدام از این دو بزرگوار در زمره‌ی اخباریون نیستند حتی مرحوم مجلسی بعضا از سخنان ملاصدرا برای شرح خود در روایات استفاده می‌کند. این بقیه هستند که سعی دارند از طریق مثلا بحارالانوار جایگاه تعقل و تدبر در روایات را محدود کنند. می‌توانید در این مورد به این سایت مراجعه فرمایید: https://article.tebyan.net/44684/%D8%B9%D9%84%D8%A7%D9%85%D9%87-%D9%85%D8%AC%D9%84%D8%B3%DB%8C-%D8%A7%D8%AE%D8%A8%D8%A7%D8%B1%DB%8C-%DB%8C%D8%A7-%D8%A7%D8%B5%D9%88%D9%84%DB%8C-  موفق باشید

26320
متن پرسش
سلام علیکم: آیا می توانیم و درست است که ولی فقیه را نقد کنیم و نظر بدهیم که با تصمیم بخصوص از ایشان یا عملکرد ایشان بصورت عمومی، انتقاد یا مخالفت هم داریم یا این امر مستلزم این است که حتماً خودمان یک اسلام شناس خبره باشیم که بر امور شرع آگاه باشیم؟ اگر حتماً باید یک اسلام شناس متخصص مثل خبرگان رهبری بود تا بشود رهبری را نقد و بررسی کرد، آیا این مسئله پیش نمی آید که ما آنقدر اسلام شناسی قوی نداریم که رهبری را نقد و بررسی کنیم چگونه پس می خواهیم خبرگان و ناظران بر او را انتخاب کنیم وقتی آنها باید اسلام شناس باشند و ما هم در اسلام شناسی آنچنان تخصص نداریم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به ملاک‌هایی که از قرآن و روایت‌ها و سیره‌ی معصومین داریم؛ باید اعمال ولیّ فقیه را ارزیابی کرد زیرا خود ولیّ فقیه هم بر مبنای آن ملاک‌ها راهنماییِ جامعه را به عهده دارند و نه بر اساس سلیقه‌های خود، و به این جهت کار سختی نیست که از خبرگان برنیاید. موفق باشید 

25424
متن پرسش
سلام: ببخشید مزاحم شدم. دانشجوی رشته دکتری در رشته مهندسی برق هستم. یه سوالی برای بنده پیش اومده که خیلی در موردش در احادیث، روایات، قرآن، احکام و حتی سخنرانی های دکتر رائفی پور تحقیق کردم، اما متاسفانه خیلی کم بهش پرداخته شده و من نتونستم جواب سوالم رو بگیرم، به همین دلیل مزاحم شما شدم. با توجه به تحقیقاتی که بنده داشتم یک مسئله به اسم موت ارادی (که به اسمهای مختلفی مثل مرگ اختیاری، قیامت انفسی، خلع روح) وجود داره که انسانهای والایی به این قدرت دست پیدا کرده بودند با توجه به محدودیتهای بسیار کمتر کالبد اختری انسان، اگه ما بتونیم این کالبد رو از بدنمون با آگاهی خارج کنیم، میتونیم به علوم بسیار بیشتری دست پیدا کنیم و نشانه های الهی رو به وضوح در جهان هستی ببینیم که برای افراد حق جو میتونه زمینه بسیار مناسبی رو ایجاد کنه. با تحقیقات ناچیزی که بنده داشتم به این مطلب رسیدم که در میان ائمه اطهار پدیده رایجی بوده (هر چند که احادیث بسیار کمی تونستم در موردش پیدا کنم) ولی مشخصا خیلی از این قدرت استفاده می کردند. به علاوه، بعضی از علمای قوی اسلام هم به این قدرت (که بیشتر به اسم خلع روح شناخته می شوند) دست پیدا کرده بودند. همانطور که میدونید، ما علمای قوی ای در اسلام داریم که برخی از اونها درگیر عرفان اسلامی هم بودن و بعضیشون نبودن. از طرفی، بیشتر علمایی که به این قدرت دسترسی داشتند از عرفان اسلامی هم بهره بردند (مثل آیت الله بهجت یا آیت الله قاضی) و علمایی که از عرفان بهره نبردند تقریبا از این قدرت بی بهره اند. این میتونه نمایانگر این حقیقت باشه که دستیابی به این توان، علاوه بر تزکیه نفس نیاز به برخی تمرینات و اصول داره. از طرف دیگه، این پدیده جدیدا از لحاظ علمی مورد مطالعه قرار گرفته و مطالعات نشون میدن که وقتی امواج مغزی در فرکانس الفا قرار میگیرن، و خاصیت تلقین پذیری در انسان بالا میره، با استفاده از یک سری تمرین (البته ریاضت نه، صرفا یک سری تمرین و تمرکز) میشه به خلع روح (یا به اصطلاح امروزی برونفکنی کالبد اختری) دست پیدا کرد. هرچند بنده خودم آدم معتقدیم و نماز و روزه ام سرجاشه و حتی سعی می کنم که نماز اول وقت رو از دست ندم، ولی اعتقاد دارم که برای یه آدمی که واقعا دنبال خدا و حقیقته، این پدیده میتونه یک ابزار بسیار قوی و خب مورد استفاده قرار بگیره (همونطور که برای ائمه اطهار و علمای بزرگمون مفید بوده) خیلی ببخشید سرتون رو درد آوردم: حالا می خواستم ببینم که مشکلی داره که مثلا ما با استفاده از روشهای علمی که پیدا شدن به همراه عبادت و تزکیه نفس، به این پدیده دست پیدا کنیم و از اون برای رسیدن به علم واقعی و ایمان بیشتر استفاده کنیم؟ اگه بتونین جواب بدین خیلی ممنون میشم. چون واقعا خیلی دنبالش گشتم ولی خیلی کم بهش پرداخته شده و تقریبا چیزی برای ارزیابی در دسترس نیست. البته بنده در مورد این پدیده و برخی از عرفانها مطالعات نسبی داشتم که اگه بشه با شما در موردش یه ۱۰ دقیقه مکالمه داشتم باشم هم خیلی خوشحال میشم و اگر هم نشه که خیلی ممنون میشم جواب سوالم رو بدید. خیلی ممنون. بازم ببخشید که مزاحمتون شدم.
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: موضوع نفس ناطقه‌ی انسانی که به جهت مجردبودنش امکانِ حضور در همه‌ی عوالم را دارا می‌باشد، ربطی به جسم انسان ندارد که ابزاری است در اختیار نفس ناطقه‌ی او. اگر رسیدید سری به کتاب «ده نکته در معرفت نفس» همراه با شرح صوتی آن که بر روی سایت هست، بزنید. موفق باشید

23800

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: با تشکر از زحمات شما بزرگوار. سوال بنده از استاد بزرگوار نیست، از دست اند کاران هست که میخوام بدونم مباحث شرح مصباح الولایه تبدیل به کتاب نمیشه؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فعلا نه. به نظر می‌آید صوت حضور بیشتری به مستمع می‌دهد. موفق باشید

نمایش چاپی