بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
24575
متن پرسش
سلام استاد عزیزم، خدا قوت، دو سوال داشتم: اول در مورد کتاب نیروی حال اکهارت توله، و این به حال بقاء در عرفان نزدیک هست یا نه؟ مورد تایید شما هست؟ من تا نصف کتاب رو خوندم میتونم از کتاب استفاده کنم؟ دوم در مورد روستای تبریزی ها در طالقان هست، به نظر میاد بیشتر به تمدن درست انسانی که شما در موردش تو کتاب هاتون دارید نزدیک باشن، نظرتون رو می خواستم بدونم، با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم:  ۱. آن کتاب را نخوانده‌ام. ولی رویهمرفته جناب اکهارت تحت تأثیر عرفان ابن عربی است. ۲. بنا نیست ما در این تاریخ و در مواجهه با فرهنگ غربی عقب‌نشینی کنیم، بلکه باید به راه برتری فکر کرد که در این رابطه عرایضی در کتاب «تمدن‌زایی شیعه» شده است و نمونه‌ی آن را در جواب سؤال شماره‌ی ۲۴۵۷۳ ملاحظه می‌کنید. موفق باشید

24131
متن پرسش
سلام علیکم خدمت استاد عزیز آقای طاهرزاده: کوچیک شما حنیف هستم که چندی پیش در جلسه پردیسان قم و نیز جلسه مؤسسه امام خمینی (ره) در قم مزاحم اوقات شریف شدم. سوال اول: از سوالات نسل جوان و حتی غیر جوان (مذهبی و غیرمذهبی، شاغل در حاکمیت و غیرشاغل در آن) اینست که: «در حوزه تمدنی، حقانیت خط فکری انقلاب اسلامی و امام خمینی با معضلات و ناکارآمدی‌های معرفتی، فرهنگی، اقتصادی، سیاسی، سلامت اداری، انسانی و سیستمی همخوانی ندارد. یعنی هموطن ایرانی از ما می‌پرسد که این چه حقیقت و حقی است که نمی تواند در مقیاس تمدنی و تمدن‌سازی از پس مشکلات معرفتی، فرهنگی، اقتصادی و سیاسی و... بر آید و پیشرفت شده پشرفت نظامی توام با موعظه‌ها و سخنرانی‌های اخلاقی. مملکت‌داری و تمدن‌سازی با سخنرانی‌های اخلاقی صحبت از ایده‌ها و ایده‌آلهای تکراری و رجزخوانی، انجام نمی شود.» این سوال با «سفرهای حقیقی و مجازی مسلمانان این عصر حتی مسلمانان انقلابی و حزب‌اللهی و حتی طلبه‌های مبلغ انقلابی به اقصی نقاط گیتی و آشنایی بیشتر آنان با فرهنگ و مظاهر غرب و محسنات ظاهری آن همچون: وامهای غیر‌ربویِ بانکهای غربی، نظم و انضباط، احترام به هم و حقوق همدیگر، راستگویی و صداقت در قول و فعل و... در کشورهای مدرن» با شدت و حدّت بیشتری مطرح می گردد. حقیر در کتابهای جنابعالی و سؤالات پرسش‌کنندگان سایت، چیزی که صراحتاً پاسخ سؤال مذکور باشد ندیدم. ممنون میشم اگر در این زمینه رهنمود بفرمایید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده به صورت‌های مختلف در این مورد عرایضی داشته‌ام و این موضوع، موضوعی است با عرضی عریض، از آن جهت که اولاً: ما در چهارصدسال اخیر با تمدنی روبه‌رو هستیم که زیرساخت‌های خود را شکل داده و برای هرچیزی، تعریفی دارد. منتهی به جهت آن‌که به گفته‌ی متفکران غربی نتوانست به وعده‌های خود عمل کند، فکر تمدنی دیگر به ذهن انسان‌های دارای تمدن‌های کهن آمد. تمدن‌های دیگری مثل تمدن لائوتسه‌ای در چین و یا تمدن هندی و تمدن ایرانی. و این به معنی مقابله با تمدن غربی نیست، بلکه به معنای به خودآمدنِ تمدن‌هایی است که در مواجهه با تمدن غربی نسبت به آموزه‌های بومی خود به خود آید و به یک معنا آن نوع معنایی از انسانیت که در تمدن غربی به حاشیه رفته است را، به میان آورند و همان‌طور که در بحث «جایگاه تمدن اسلامی و نسبت آن با این تاریخ» عرض شد: «رفت و برگشتی باید صورت گیرد تا آموزه‌های دینی و فلسفه‌ی اسلامی مجدداً فهم شود و این همزمان با شناخت غرب ممکن است و افق این غرب‌شناسی برای بازگشت به وطن و نوعی خودشناسی در تاریخ جدید است تا از داشته‌های خود مطابق تاریخی که هستیم بهره‌مند شویم. این آن راهی است که در آن قرآن و روایات و فلسفه‌ی اسلامی از انزوای تحمیلیِ توسط فرهنگ سکولاریته آزاد می‌شوند و رجوعی ماورای رجوعِ فعلی به آن‌ها خواهد شد، رجوعی که فعلاً متون دینی و فلسفی ما در حدّ موضوعاتِ درسیِ آموختنی، تقلیل داده شده و دین و فلسفه وارد زندگی جامعه‌ی ما به صورت حضوری تاریخی و تمدنی نشده.»

 آنچه در حال ظهور است ابداً با وضع موجود ربطي ندارد. مدت مديدي است با ظهور مدرنيته زندگي حقيقي يعني آن نوع زندگي که بر مبناي يک تمدن زنده اداره شود، فراموش شده و آن فرهنگي که همچون يک موجود زنده بايد مناسبات بشريت را مديريت کند دستخوش تجزيه قرار گرفته است. هيئت دروني زندگي‌ها از هم پاشيده شده زيرا آن نيرويي که موجب مي‌شود تا اعمال انسان‌ها در يک وحدت و يگانگي نسبت به همديگر قرار داشته باشند از ميان رفته و کشش کلّي و عمومي که نحوه‌ي فعاليت افراد را تحت تأثير خود قرار مي‌دهد، از ضمير وجداني افراد جامعه به حاشيه رانده شده است. مسائل اقتصادي در حدّي بزرگ گشته، که نفوذ افراد، به موضوع اقتصاد گره خورده و معناي زندگي، در ثروت و بهره‌مندي از دنيا جستجو مي‌شود وثروت، مترادف با شرافت تلقّي شده، بدون نظر به روح زندگي. تجسم عيني اين نوع برداشت از زندگي، ظهور «شهرهاي بزرگ» و کنده‌شدن دهقانان از آب و خاک اجدادي و مجتمع‌شدن در شهرها شد.

در اين دنياي سنگي و سنگ‌شده يعني شهرها، توده‌هاي انساني که بايد آن را به توده‌ي بي‌شکلِ شن شبيه دانست، به وضع هولناکي کنار هم جمع شده‌اند. از اين ماده يعني توده‌ي شني مردم، مي‌توان هرگونه ترکيب تصنعي که خيلي زود در معرض تجزيه واقع مي‌شوند، پديد آورد. از آن‌ها مي‌توان حزب درست کرد و آرمان‌هاي زودگذرِ خيالي را پيش چشمشان آورد و مشغول تشکيلات ساختگي‌شان کرد.

در اين شن‌زار انساني، ديگر آن‌گونه نيروي طبيعي که سبب نشو و نماي عقل و عاطفه‌ي انساني شود، به‌کلّي مرده است. در اين شن‌زار انساني، ديگر انسان‌هايي به چشم نمي‌خورند که زندگي را براي ما به معناي واقعي آن معنا کنند و روشن کنند چرا کشش و کوشش براي ادامه‌ي خانواده از ميان رفته و ازدياد نسل و فرزند که بارزترين نشانه‌‌ي جامعه‌ي سالم است، اسباب دردسر و تمسخر شده است.

ساکنان شهرهاي بزرگ اَتم‌وار استقلال پيدا نموده‌اند و خودخواهانه تنها به خود فکر مي‌کنند. با این‌که نه در توده‌ي اَتم‌ها زندگي هست و نه در توده‌ي انسان‌هاي منفرد از يکديگر آن نوع زندگي به چشم مي‌خورد که در جمع انسان‌هاي وارسته در جريان بود و در ذيل اهداف قدسي، در زير سايه‌ي همديگر زندگي مي‌کردند. آنچه از شهرهاي سنگي و از ريگ‌زارهاي انساني بيرون مي‌آيد «مُد» روز است يعني تصورات بي‌پايه‌ي روزمرّه‌گي‌ها که ابداً روح و بقاء ندارند.

در مقابل آنچه در بالا گفته شد تمدن حقيقي قرار دارد که با ارتباط با عالم قدس و معنويت مانند يک موجود زنده مي‌رويد و قد مي‌کشد و داراي تقسيماتي مثل ريشه و تنه و برگ است، گل مي‌دهد و به ميوه مي‌نشيند و هرکدام از اعضاء در جاي خود مطمئن و راضي هستند. هر اندازه آن تمدن واقعي‌تر باشد و مبتني با آموزه‌هاي الهي شکل گرفته باشد، بيشتر قد مي‌کشد و يال و کوپال پيدا مي‌کند و اعضاي آن بهتر در جاي خود قرار مي‌گيرند و دقيق‌تر جاي ديگران را درک مي‌کنند و سنن و آداب تکويني و تشريعي دقيق‌تر در آن جاري مي‌باشد.

تمدن حقيقي عبارت از نظامي است که در عين مراتب مختلف که در بين اعضاي آن هست هيچ‌کدام از اعضاء نسبت به هم احساس حقارت نمي‌کنند زيرا آنچه عامل کرامت‌و شرافت‌مي‌باشد تقوا است.

در تمدن حقيقي، متانت در کليه‌ي حرکات و سکنات با تعريفي معنوي که محصول پرورشي است مطابق آداب محکم و متقن الهي، چون خون جاري است، زيرا آن حرکات و سکنات ريشه در حقايق عالم دارد و عملاً آن جامعه را با هزاران وظيفه‌ي ناگفته و تعهدات نانوشته اداره مي‌کند و به جهت نظر به آن حقايق عِلوي امور جامعه سر و ساماني غير قابل تصور مي‌يابد. جامعه‌اي که به حقايق عِلوي نظر دارد به صورت طبيعي داراي نوعي متانت و آداب محکم از زندگي است که همه‌ي مردمان تحت نفوذ غير محسوس آن قرار دارند و چون با فطرت آن‌ها هماهنگ است، آن‌ها را در نوعي از يگانگي و حياتي واحد قرار مي‌دهد که افراد آن جامعه از حدود فرديت خود فراتر رفته، معناي خود را در گستره‌ي تمدني جستجو مي‌کنند که شرف و شرافت و غيرت را معناي قدسي مي‌بخشد و در آن حال عناوين قدسي در سراسر زندگي افراد بيشتر از عناوين اجتماعي نفوذ کرده است. شرف شخصي در چنين جامعه‌اي عبارت است از احساس وظيفه‌ي هر فرد در مقابل تمدني که در آن زندگي مي‌کند. زيرا هر فرد در چنين فضايي حيات اجتماعي خود را احساس مي‌کند و با حيات آن تمدنِ قدسي زندگي را معنا کرده و لذا وجود ديگران را که در آن تمدن زندگي مي‌کنند، وجود شخصِ خود مي‌پندارد. همان چيزي که شما در صدر اسلام ملاحظه کرديد تا آن‌جايي که خداوند در وصف چنين روحيه‌اي فرمود: «يُؤْثِرُونَ عَلى‏ أَنْفُسِهِمْ وَ لَوْ كانَ بِهِمْ خَصاصَة»(حشر/9) آن‌ها آنچه بود را به ديگران ايثار مي‌کردند در عين آن‌که خودشان به آن نياز داشتند.

تمدني که ما مدّ نظر داريم

در تمدني که ما در ادامه‌ي انقلاب اسلامي مدّ نظر داريم، هر فرد پيرو انديشه و روش خود نيست، بلکه مسئول جامعه‌ي خود است و همه مسئول روش و انديشه‌ي واحدي هستند که آن جامعه‌ي قدسي اقتضاي آن را دارد. اساس و جوهر چنين جامعه‌اي از تعهد معنوي انسان‌ها سرچشمه مي‌گيرد و تعهدي که افراد نسبت به همديگر دارند. در چنين جامعه‌اي عدم شرافت مربوط به کساني است که تنها به خود مي‌انديشند. هر کسي به جهت تعلقي که به آن جامعه دارد شرافت دارد، مگر آن‌کسي که به شرافت ديگران توجه نمي‌کند که خود به ‌خود به او به عنوان انساني فرومايه نگاه مي‌شود. در تمدن الهي تنها چنين افرادي فرومايه‌اند وگرنه ثروتمندنبودن، مغايرِ شرافت نيست. انسان‌هاي حسودِ امروزي که در فرهنگ غربي تنفس مي‌کنند تصور مي‌کنند ناداري يک نوع عدم شرافت است، زيرا اين‌ها به زندگي شريف حساس نيستند و کشش طبيعي آن‌ها از شرافت واقعي منحرف شده است.

اين همان جدايي از نيستان است

ايران شيعه قبل از ورود فرهنگ غرب فارغ از آنچه در دربار شاهان مي‌گذشت، به عنوان يک دولت نامرئي نسبت به دولت رسمي، مناسباتي را بر اساس آموزه‌هاي ديني بين افراد جامعه‌ي خود ايجاد کرده بود و امروز مي‌توان گفت در آن شرايط و با آن محدوديت‌ها يک تمدن قدسي به حساب مي‌آمد ولي متأسفانه به جاي آن‌که ادامه يابد و تمدني مقابل تمدن غرب شود، حاکمان خودباخته و تازه به دوران رسيده‌ي قاجار با شيفتگي نسبت به غرب، مانع ادامه‌ي آن شدند. همين امر موجب شد امروز شما با شرايطي روبه‌باشيد که نه‌تنها هيچ‌کس در جاي خود نباشد، بلکه ارزش و شرافت انسان‌ها بر محور ثروت و مقام اداري و اجتماعي آن‌ها بنا شده باشد. اين همان جدايي از نيستان است که صداي آن از گذشته‌ي تاريخ ما به گوش مي‌رسد، اين دردِ هجران از آن روح ظريفي است که زماني ما را به هم پيوند داده بود و زمينه‌ي ريزش الطاف الهي را بر جامعه‌‌ي ما فراهم مي‌کرد و هرکس نسبت به جاي‌جاي آن جامعه احساس مسئوليت مي‌نمود. با ورود فرهنگ مدرنيته و طرح آرمان‌هاي فرومايه‌ي دنيايي، آن پيوند به حاشيه رفت و ما امروز در ادامه‌ي گذشته‌ي توحيدي خود قرار نداريم، بايد در راهي که صدساله‌ي اخير طي کرده‌ايم، تجديد نظر کنيم. زندگي آينده‌ي ما مديريت زمين است از طريق آسمان با نفي خودخواهي‌هايي که بايد آن‌ها را زير پا گذارد. اکنون آن زمان فرا رسيده که ما به آنچه مي‌توانيم باشيم نظر کنيم و تصميم نهايي را اَخذ کنيم و پاي در راهي بس طولاني گذاريم که تنها راه سعادت ما است. موفق باشید

31593
متن پرسش
سلام و عرض ادب و احترام و عرض دل تنگی: حس می‌شود از طرفی بچه های خودی و حزب اللهی خونشان به جوش آمده که چرا اربعین زائر نیستند، از طرفی هم می‌توانند عده ای دعوای بین دولت و مذهبی ها راه بیندازند و عده ای هم در حال مشغول کردن دولت به حواشی هستند. برای اینکه ما گوشه ای از این مسائل را جلوگیری کنیم، از شما خواهشمندیم برای کانال مطالب ویژه چند کلامی بیان بفرمایید، تا تحت عنوان یادداشت قرار بگیرد، نه پرسش و پاسخ که کمی از این التهابات بکاهد ان شاءالله. الان روزی نیست که پیام یک نفر به ما نرسد که حرص دارد از شرط و شروط باز بودن مرز و ‌‌‌.... بسیار ممنونیم از حضرتعالی و التماس دعای فراوان کوچک شما وحدتی فر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هنوز بنده منتظرم تا آخرین شأنی که بناست در این تاریخ در رابطه با اربعین امسال به ظهور آید؛ شکل بگیرد و معلوم شود حضرت حق چه شأنی را تقدیر فرموده‌اند. ما و مردم عراق و موکب‌داران همچنان در انتظاریم، و باز هم انتظار و آنچه در افق آینده در حال پیش آمدن است. هیچ انتظاری بی‌جواب نمی‌ماند. راستی! اربعینی که در پیش است چگونه اربعینی است؟!! موفق باشید. 

31493
متن پرسش
سلام استاد: ان شاءالله خداوند شما رو سلامت و محفوظ بدارد. سوال داشتم لطف می کنید پاسخ بفرمایید: یک فردی می گفتند زیارت عاشورا رو هر روز نخوانید چون پریشانی می آورد به این خاطر که شاید خود شما از لعن کنندگان در زیارت عاشورا باشید. آیا این صحبت درست می باشد با توجه به اینکه آنقدر علماء ما توصیه در مداومت به زیارت عاشورا می کنند؟ گاهی در نماز با مقدار کمی توجه بدنم موقع رکوع رفتن می لرزد آیا این مسئله می تواند برایم حجابی باشد یا واقعاًبا کمی توجه به خدا باعث این لرزش بدن می شود؟ سپاس گزاری می کنم از پاسخ و لطف شما استاد.
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: با خود مدارا باید کرد و سخت‌گیری حتی در عبادات لازم نیست. رسول خدا «صلوات‌الله‌علیه‌وآله» می‌فرمایند: «بُعِثْتُ بِالْحَنِیفِیةِ السمْحَةِ السهْلَةِ؛» من بر آیینی مبعوث شده‌ام که آن در عین آن‌که با جان‌ها هماهنگی دارد، نرم و سهل است. آری! انس با زیارت عاشورا راهِ انس با مولایمان حضرت اباعبدالله «علیه‌السلام» است. مثلاً عصر روزهای جمعه با دلی که رو به سوی آن امام دارد، از طریق آن زیارت، حضرت را زیارت کنیم. عرایضی در کتاب «زیارت عاشورا و اتحاد روحانی با امام حسین «علیه‌السلام» شده است.   موفق باشید

31173
متن پرسش
با سلام استاد عزیز: در مورد جهانی میان دو جهان، انسانی که این ویژگی را داشته باشد گاهی در تعاریف به حالتی گنگ و غیرقابل تعریف می شود: ۱. آیا می توانیم تعریف انسانی میان دو جهان را "انسانی مومن حقیقی که دغدغه و دلسوزی نمایش عالم قدس در عالم ماده را در کل عالم ماده و جهان دارد تعریف کنیم؟ انسانی که از دو گروه موجود در حال حاضر صفات خوب توجه به عالم قدس را از یک گروه و نظم و تفکر اجتماعی باز را از گروه دیگر در خود دارد، وصفت عصبیّت را از یک گروه و غفلت از عالم قدس را از گروه دیگر ندارد (در کل کاری به جناح و گروه ها ندارم ولی به نظرم مثلا در داخل اصولگراها حرف درستی را گاها تند میگن و اصحاب غربگرا حرف اشتباهی رو با موج سواری رو نظر عده ای از مردم، بهتر در ظاهر اعلام می‌کنند.) سوال دوم اینکه آیا ما می توانیم بگوییم که امام عصر (عج) نقطه اوج انسان جهان میان دو جهان هستند؟ سوال آخر اینکه استاد عزیز با توجه به اینکه برای تغییر وضعیت ما باید یک مسیری که در ظاهر بسیار طولانی از انسان دچار تعصب یا غفلت از قدس که شاید هر دو در دو طرف طیف تاریخ هستند به سوی تعادل انسانی میان دو جهان برویم، سوالم اینکه در اون نقطه ای که تغییر می‌خواهد ایجاد شود اراده ای از جانب خداوند شده یا انسان، چون اگر از انسان باشد که بالاخره آن نور در قلبها از سوی خدا بوده و اینکه بحث ظرفیت زمانه هست و اینکه واقعا برام جای سواله که انسان امروزه آیا با آموزش یا انجام احکام و... می‌شود آنچه باید بشود یا معجزه می‌خواهد، و اگر از سوی خدا بوده بحث اختیار انسان هست، اگر لطف کنید مورد آخر رو کمی توضیح دهید. ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان طور که مستحضرید بحث «جهان بین دو جهان» موضوعی است که نیاز به بحث و تفصیل زیاد دارد که در سه کتاب اخیر بنده که فعلاً یکی از آنها به چاپ رسیده است، تا حدی افق حضور در جهان بین دو جهان روشن می شود. آری! همان طور که می فرمایید باید ماورای جریانهای سیاسی و حزبی، انسان خود را در این تاریخ حاضر کند و مسلم حضرت صاحب الأمر «عجل الله تعالی فرجه» که صاحب زمان هم هستند، صاحب همه جهان ها می باشند.

آری! مسلم نسبتی بین اراده الهی در جوابگویی نیاز انسانها مطابق تاریخ و تقاضای انسانها در تاریخ در صحنه است که در کتابهای مذکور تا حدی بدان پرداخته شده است. موفق باشید

31024

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد: استاد ما چطوری باید از توی بیانات رهبری وظیفمون رو پیدا کنیم؟ بنده چند سالی هست که تحول علوم انسانی که رهبری به عنوان مبنای تمدن سازی مطرح کردن دغدغه ام بوده و هست. اما الان که در آستانه سی سالگی هستم هنوز اولیات فلسفه اسلامی رو هم بلد نیستم در صورتی که شهید مطهری در سن ۳۵ سالگی بر کتاب اصول فلسفه پاورقی زدن. هم اساتید قوی مثل علامه داشتن هم حوزوی بودن و عربی رو خونده بودن. من و کسانی از خانم های دیگه که شرایطشون مثل من هست نمی دونیم واقعا چیکار کنیم؟ عربی و فلسفه رو که تا الان سطحی خوندیم باید شروع کنیم اینکه کی به عمق و ثمردهی برسه واقعا براش تضمینی نیست. ما وظایف خانه داری رو هم داریم دغدغه ی علمی هم داریم ولی ظاهرا کار خاصی نمیشه انجام داد. چون ما سالها دانشگاهی درس خوندیم و نه حوزوی؛ ورود به این حوزه واقعا سخته برامون در عین اینکه علاقه مندیم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌آید بعد از آن‌که تا حدّی در ادبیات عرب توانستید رشد خود را ادامه دهید، تدبّر در قرآن و روایات بخصوص از طریق «المیزان» راه های خوبی مقابل‌تان گشوده می‌شود، إن‌شاءالله. موفق باشید

31015

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد عزیز: من دانشجو معلمی تقریبا ۲۰ ساله هستم که دارم سعی می‌کنم کنار درس هام، دروس حوزه رو هم کم کم بخونم. به دلایلی نمیتونم کلا از دانشگاه انصراف بدم و برم حوزه. اما از طرفی سرعت خوندنم کمه و روزی نهایتا ۳ ساعت میتونم وقت بزارم. و برای خوندن دروس حوزه هم فقط از صوت اساتید و بعضا پرسش از رفقای طلبه، کار رو جلو می‌برم فعلا (شاید در آینده فرصت استفاده از استاد هم فراهم شد). و علت رفتنم سمت دروس حوزه، عشق و علاقه به علم دینی و فهم عمیق آن ها، و همینطور یادگرفتن ادبیات دین برای فهم قرآن و روایات و شاید هم در آینده، «تولید علم» هستش. اما الان تنها بودنم تو این مسیر و سرعت کمم، کمی دل سرد کرده من رو. (هر چند هنوز الحمدالله اراده نسبتا خوبی دارم). از شما توصیه و راهنمایی می‌خوام. خدا خیرتون بده.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌آید در این مرحله همین‌طور خوب است که جهت فهم عمیق دین و ارتباط با قرآن و روایات همچنان تنها جلو بروید. خداوند بقیه مسیر را به وقتش نشان می‌دهد و راه را می‌گشاید. موفق باشید

30811

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: خداوند بر توفیقاتتان بیفزاید. استاد جان سوالی دارم: روح القدس که در زمان حیات ائمه با ایشان است پس از شهادت ائمه دیگر با آن امام از دنیا رفته همراه نیست؟ اگر همان روح به امام بعدی منتقل می شود یعنی ائمه ای که از دنیا رفته اند دیگر آن اطلاع از غیب و توان تصرف در عالم رو ندارند؟ حال آنکه ما در آموزه های تشیع معتقدیم همین الان می تونیم با مثلا امام علی علیه السلام مرتبط بشیم و درخواست کنیم و ایشون با قدرتی که از طرف خدا دارند می تونن تصرف در عالم کنن. متشکرم از لطفتون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مسلّم روح ائمه «علیهم‌السلام» همواره در مقام اُنس با روح القدس و بالاتر از آن هستند و مأموریتی که در حیات آن‌ها به عهده‌شان می‌باشد مربوط به مدد خاص روح القدس است در رابطه با این دنیا. موفق باشید  

30424

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد وقتتون بخیر: اگر کسی بخواهد در دین اسلام تحقیق کند بصورتی که حقانیت این دین به او ثابت شود چه راهی را پیشنهاد می‌دهید ؟ اگر کتابی هست معرفی کنید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر می‌کنم با کمی تدبّر در قرآن از طریق تفاسیری مثل «المیزان»، مطلب برای انسان روشن شود. کتاب «مبانی نظری نبوت و امامت» که روی سایت هست، إن‌شاءالله می‌تواند کمک کند. موفق باشید

30233

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: در اولین آیه سوره بقره یکی از شرایط هدایت توسط قرآن را ایمان به غیب دانسته آیا این مصادره به مطلوب نیست چرا که خود قرآن کریم برای ایجاد ایمان به غیب آمده؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنا به فرمایش علامه‌ی طباطبایی بحث در تقوا و ایمانِ اولیه است که شرط ورود به قرآن می‌باشد و این غیر از تقوا و ایمانی است که در بستر انس با قرآن پیش می‌آید. موفق باشید

30133

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: من هرچه می اندیشم وجود یک خدا موجب فروکاست هستی می‌شود و اگر چندین خدا داشته باشیم که در عین بی نهایت بودن متعدد باشند هستی شکوه بیشتری می یابد البته می توان همان طور که در وحدت وجود کثرات را در وحدت و وحدت را در کثرت می بینیم خدایان متکثر را در مراتب بالاتر باز در وحدت ببینیم و مثلا اگر نام این وحدت را وحدت خدایان اول بنامیم باز می‌توان متصور شد خدایان دیگری وحدت وحدت دیگری تشکیل دهند بنام وحدت خدایان ثانی و همینطور شاهد وحدت های بینهایت باشیم و باز می‌توان برای همه وحدت های خدایان وحدتی قائل شد بنام وحدت خدای خدایان و این وحدت هم مثل وحدت قبلی تا بینهایت ادامه می یابد و باز این وحدت ها در وحدت دیگری وحدت می یابند و این کثرت و وحدت ها تا بی نهایت ادامه می یابد می‌بینید چقدر این طرح من به هستی شگفتی بیشتری می‌دهد تا اینکه طبق وحدت وجود بگوییم که خدا هست و دیگر هیچ که طرحی ساده و فاقد شگفتی است و از آنجا که هستی همیشه در نهایت شگفتی ظاهر می‌شود و طرح من دارای شگفتی بیشتریست پس حقانیت آن را بدین طریق شاید بتوان استشمام کرد. البته شاید اشکال شود چرا انبیا خدای واحد را مطرح کردند پاسخ اینست که آن مطلب در مقابل مشرکان است که بت ها را مطرح می‌کردند و برای محدودی در کنار نامحدودی شانیتی قائل می‌شدند لکن در طرح من بی نهایت خدای بی نهایت داریم که بینهایت بار وحدت و کثرت می یابند و با همه این کثرتها واحدند گر چه کثیرند و باز واحدند البته انبیا مطالب عرفانی چندانی شاید مطرح نکردند و قرآن بقول دکتر سروش خشیت نامه است مردم عادی کشش زیادی ندارند تا این عویصات قابل طرح باشد البته شاید قرآن اشاره لطیفی کرده باشد «الهکم اله واحد» معلوم می‌شود مخلوقات دیگری هم هستند که اله واحد دیگری دارند اگر در وحدت وجود هم دقت شود اگر مخلوقاتی نبودند و فقط خدا بود و بس چقدر برای عقل قابل پذیرش تر بود و برای توجیه کثرت در عین وحدت به دردسر نمی افتاد لکن هستی است و هزاران دردسری که می آفریند در دل واحد کثرت می‌نهد و در بغل او واحدها باز واحدها را واحد می‌کند هلم جرا که شرح آن گذشت و تازه این گوشه ای از شگفتی های هستی است به غیر از هستی چه هست که نامی حتی شاید بران نداریم چه ما تعلیم اسما شده ایم و فوق او راه نداریم. بقول حکیمی تائویی که بتوان ازو نام برد تائو نیست و ما اسیر نامیم بله ذهن دودویی یا باینری ما اسیر دوگانه هستی و نیستی است و چشمان ما خارج از این دو، دو دو میزند بی نهایت ما خدا داریم لکن واحدند جمله کثرتها بسوی وحدتی خوش ساجدند کثرت و وحدت بهم ای عاشقان آغشته اند لاجرم در زلف آن وحدت چنین آشفته اند
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: علاوه بر قرآن که خداوند را «واحد» می‌داند متفکران دلایل متقنی در یگانگیِ خداوند آورده‌اند. در این مورد می‌توانید به جزوه‌ی «معارف 1» قسمت «صفات خداوند» رجوع فرمایید. مثل بحث برهان وحدت خداوند: علاوه بر اثبات وجود خداوند، بايد متوجه بود كه خداي واحدي در جهان هستي هست، چون مي‌بينيم نظم جهان نظمي است ارگانيكي و يك آهنگي و اندام‌وار. يعني همة اجزاء آن در خدمت همة اجزاء است، مثل بدن كه هر عضوي در خدمت همة بدن است، فرض چند تدبيري در چنين نظام يك آهنگي، محال است. زيرا از چند ذات متفاوت آثار و برنامه‌هاي متفاوت ظاهر و تدبير مي‌شود كه در جهان چنين چيزي وجود ندارد.

 اشكال: مگر حالا جهان ناهماهنگ نيست كه آب تر مي‌كند و آتش مي‌سوزاند؟

    جواب: اين‌كه اجزاء جهان همديگر را محدود مي‌كنند را نبايد ناهماهنگي ناميد، ناهماهنگي آن است كه قانوني، قانوني را در نظام عالم نقض كند و ديگر آن قانون در جاي خود مؤثر نباشد، در حالي كه با همين محدودكردن‌ها طبيعت به مقصد مي‌رسد. مثل دوكفة ترازو كه در عين جهت متفاوتي كه دارند كار توزين را عملي مي‌سازند.

    اشكال: چرا فرض نكنيم كه دو يا چند خدا در امر تدبير جهان به توافق رسيده‌اند كه به خاطر مصلحت با هم اختلاف نكنند و مانع تدبير يكديگر نشوند؟

    جواب: توافق در نظام معني مي‌دهد براي رسيدن به هدفي مشخص، در حالي كه خدا يعني آن كس كه خالق نظام است و فعل او همان نظام است و توافق يعني پيروي چند نفر از قواعد عقلي موجود در نظام. مثل دو مهندس كه توافق مي‌كنند در اين قسمت كه استحكام بيشتري دارد پايه‌هاي پل را قرار دهند چون هيچ‌كدام از اين مهندسين خالق نيستند، بلكه برروي استفاده از مخلوقي كه خدا آفريده است توافق مي‌كنند. در حالي‌كه خدا خالق پديده‌هاست، و به‌همين جهت توافق براي خدا معني ندارد. موفق باشید

29701

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام و وقت بخیر خدمت استاد گرامی: سوالی خدمتتان داشتم ممنون می‌شوم پاسخگوی اینجانب باشید. اجرکم عنداالله. استاد آیا علم به آینده ممکن است برای هر کسی پیش بیایید؟ من از نوجوانی از آینده مطالبی را آگاه می‌شوم حالا یا بصورت خواب یا بصورت ذهنی و من همیشه نمیدونم منشا این موهبت الهی است یا خدایی نکرده حضور شیطانین و من از کجا باید تشخیص دهم؟ بعضی وقتها هم این احساس را دارم که گویی یه نیرویی به سمتم حمله ور می‌شوند و همیشه مورد آزار قرار می‌گیرم. جایی را بهتر از شما ندانستم در میان بگذارم. ممنون می‌شوم. اگر اینجانب را راهنمایی بفرمایید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. باید خود را وارد این امور نکنید. از طریق فهم سنت‌های الهی، امکان حضور در آینده را می‌توان فهم کرد. ۲. آری! خطر ورود شیطان هست. پیشنهاد مطالعه‌ی کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» که روی سایت هست؛ داده می‌شود. موفق باشید

29433

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: لطفا به سؤال شماره ۲۹۴۰۸ که بنده راجع به فرج شخصی کرده بودم جواب را عنایت فرمایید. ممنون خدا خیرتون بده
متن پاسخ

باسمه تعالی:سلام علیکم: پاسخ به ایمیل شخصی تان ارسال شد. موفق باشید.

29323

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام و وقت بخیر: دلیل خانه نشینی چند روزه حضرت امیرالمومنین بعد از رحلت حضرت رسول اکرم چه بود؟ چرا حضرت در ابتدا هیچ اقدامی در جهت اصلاح انحراف بزرگی که در حال بوقوع پیوستن بود انجام ندادند؟ دلیلی که می آورند و یا آنچه بیان شده که حضرت مشغول تدفین رسول اکرم بود و یا حضرت مشغول جمع آوری قران بود (بمدت چندین روز!؟) بنظر پوشاندن علت اصلی قضیه است. سوال این است که اصل ماجرا چه بود؟ سوال دوم با فرض اینکه امیرالمومنین به حاکمیت می رسید چه اتفاقی می افتاد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث آن مفصل است نقشه‌ها از قبل کشیده شده بود. داستان صحیفه که غیر از جریان سقیفه است و در مسیر برگشت از حجة‌الوداع هم‌قسم می‌شوند که مانع حاکمیت علی بن ابیطالب «علیه‌السلام» شوند را در کتاب «بصیرت فاطمه زهرا «سلام‌الله‌علیها» می‌توانید دنبال کنید. آری! فتنه‌ها در کار بود تا به‌کلی از پیامبر «صلوات‌الله‌علیه‌وآله» و اصل اسلام به نحوی عبور کنند و اگر جامعه به آن خودآگاهی رسیده بود که در مسیر غیر از فرهنگ جاهلیت حرکت کند و متوجه‌ی حضور امیرالمؤمنین «علیه‌السلام» در حاکمیت می‌شد، نه‌تنها جهان اسلام بلکه جهان سرنوشت دیگری داشت. موفق باشید

28822

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: در روایت از وجود مقدس امام صادق (سلام الله و صلواته علیه) داریم که: خداوند متعال دو دولت را قرار دارد: دولت آدم که دولت الهی است و دولت ابلیس. پس هنگامی که خداوند اراده کند که آشکارا عبادت شود، دولت آدم برپا می‌گردد و هنگامی که اراده کند که در خفاء و پنهانی عبادت شود، دولت ابلیس حاکم می گردد. (البته) کسی که ادعا کند که می داند کدام یک از آن دو را خداوند اراده کرده پنهان باشد، از دین خارج شده است. ۱. آیا اینکه بگوییم انقلاب اسلامی تشکیل دولت آدم که تجلی تام آن در دولت کریمه مهدوی (عج) است را به تسریع انداخته و تمهیداتی از آن‌را فراهم کرده و ما به تشکیل دولت آدم نزدیک شده ایم، مصداق بخش پایانی کلام امام صادق (ع) نیست که فرمودند کسی که ادعای کند کدامیک را خدا پنهان کرده، از دین خارج و مارق است؟ ۲. آیا می‌توان گفت تجلی ای از دولت ابلیس در مدرنیته و در عصر تمدن غرب مدرن شکل گرفت و ظاهر شد چنانکه به تعبیر اساتیدی چون دکتر زرشناس و آیت الله میرباقری، این تمدن حجاب حقیقت و مانع ظهور آمدن دولت حق است و ویژه عصری که مبانی مدرنیته ریخته شد علی الخصوص قرن هفدهم میلادی، دوران ظلمانی بود و این تمدن بدنبال رویکرد منقطع از معرفت توحیدی است و الگوهای تمدنی و جامعه پردازی اش با مبانی انبیاء و اولیاء و حکماء الهیه تفاوت ژرف و عظیم و جوهری دارد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید که در این نوع روایات بحث از دولت‌هایی است که مدعی مهدی امت هستند. آری! دولت مهدوی که ذیل ارادت و ایمان به مهدی «عجل‌اللّه‌تعالی‌فرجه» به میان آید، حق را ظاهر می‌کند و امروز در فرهنگ مدرنیته، باطل ظاهر است و بدین لحاظ دولت ابلیس در میان است. موفق باشید

28217

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد گرامی: در مورد ترتیب سیر مطالعاتی آیا این طور است که تا مباحث سیاسی اجتماعی از نظر تشیع یا مهدویت را نخوانده ایم آداب سلوکی را نخوانیم؟ یعنی ترتیبی که بر اساس موضوع نوشته شده را رعایت کنیم یا چند موصوع را در کنار هم، مثلا مهدویت را در کنار آداب سلوکی بخوانیم؟ سوال دیگر این که تا تمام کتاب ها را نخوانده ایم وارد مباحث تفسیر قرآن نشویم یا مثلا روزی یک ساعت کتاب روزی یک ساعت تفسیر قرآن؟ اگه وقت خوبی برای مطالعه داشته باشیم روزی چند ساعت برای تفسیر شما و سیر مطالعاتی وقت بگذاریم؟ استاد برای تلاوت قرآن آیا روزی یک جز یا یک صفحه یا چند صفحه بخوانیم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: سیر مطالعاتیِ اولیه که روی سایت هست، تصورات ما را از مجردات و انسان کامل تصحیح می‌کند. بعد از آن بنا به شرایط خود از نظر روحی و نیازهای اجتماعی می توانید مباحث را دنبال کنید. دنبال‌کردن تفسیر، کار خوبی است، ولی بهتر است حدود سه جلسه در هفته، بیشتر نباشد تا ذهن بتواند بر روی مباحث تأمّل نماید. موفق باشید

28022
متن پرسش
با سلام خدمت استاد محترم: در کتاب آداب نماز امام خمینی (ره) نماز را می گوید انشایی و ایجادی است و به این تعبیر که از طرف ماست و قرآن را قرائت می گوید به این معنا که از طرف خداست. تفسیر بسم الله سوره زمر را که گوش کردم، فرمودید که بسم الله مقام ایجاد است. ایجاد در نماز به چه معناست؟
متن پاسخ

بسمه تعالی: سلام علیکم: مقام ایجاد همان إنشاء است یعنی مقام «کن». به همین جهت نمازگزار قدم در ساحتی که پیش است می‌گذارد و نماز را قیام می‌کند تا در معرض آن قرار گیرد. موفق باشید

27995

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: استاد گرامی الان که دارم این پیام را میدم وسط جهنم هستم، ناامید، ناشکر، بی نماز و معصیت کار. میخوام برگردم شیطان نمی‌گذارد. همش بهم القاح میکنه میگه کی این ۴ سال نماز قضا را میخونه؟ نمیشه. کی این ۲ ما روزه را می‌گیری؟ نمیشه. چطور از این همه گناه توبه می‌کنی؟ تا کی میخوای توبه کنی؟ بنده ۲ سال پیش به طور عجیبی وصل شده بودم هر شب خواب اهلبیت (ع) و امام زمان (عج) می‌دیدم، بارها خواب رهبری می‌دیدم که داشتم با ایشان مصافحه می‌کردم، شبها خواب امام زمان (عج) که می‌دیدم از خواب که بلند می‌شدم عطری خوشبو فضای اتاق را پرکرده بود. همه چی از آنجا شروع شد که توقع تشرف حضرت کردم این تشرف در خواب انجام می‌شد اما در بیداری نه. این باعث شد گناه رویه گناه انجام بدم از قلب امام زمان (عج) دور بشم. الان در کفر هستم و میام برگردم شیطان میگه اگه امام زمان (عج) دوستت داشت شرایط شغلی و ازدواجت را درست می‌کرد خواستم که شما استاد عزیز کمک کنید (درونشان صد قیامت نقد هست، کمترین آنک شود همسایه مست) چیزی بگید این حقیر به لطف خدا و به برکت وجود اهلبیت و جنابعالی از جهنم کفر بیام بیرون. راستی نگید کتاب فلان بخوان که شیطان نمی‌گذارد بخوانم یا اراده خواندنش را ندارم لطفا در صورت امکان همین جا پاسخ بدین به ایمیل نفرستین. یا مهدی (عج)
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: خداوند دوست دارد بنده‌ای که گناه را تجربه کرده است با همّتی ماورای جذبات گناه، به سوی او برگردد تا جهانی سراسر معنوی را به سویش بگشاید و در همین رابطه فرمود: «إنّ اللّه یحبّ التّوابین». موفق باشید

27749

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم خدمت شما بزرگوار: من از شما راهنمایی می‌خواهم در زندگیم چندین سال است که گره افتاده و هر کار می‌کنم سر و سامان نمی‌گیرد و از لحاظ اقتصادی بسیار تنگ دست شده ام، خواهشمندم راهنمایی بفرمایید اول خدا بعد ائمه. بفرمایید من چکار کنم که گره زندگیم باز بشه؟ التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در آموزه‌های دینی جهت رفع این امور، چند نکته پیشنهاد می‌شود ۱. خوش اخلاقی ۲. صله‌ی رحم ۳. تواضع ۴. صدق ۵. قناعت ۶. نداشتن آرزوهای بلند دنیایی و به ساده‌ترین کارها تن‌دادن. موفق باشید

26437
متن پرسش
۲۶۶۴۲۵ فرمودید که ساختار شورای نگهبان آنطور است که کمترین خطاها در آن رخ می دهد. مبنای این نگاه روشن شما به شورای نگهبان چیست در صورتیکه افراد ناباب و پر شک و شبهه ای هم ممکن است تایید صلاحیت شوند و انتخاب ۶ فقیه و ۶ حقوق دان هم حتی اشتباه رخ دهد؟ در عین اینکه خیلی ها هم شورای نگهبان را مورد سخت ترین هجمه ها قرار می دهند و معتقدند این نهاد، نماد تک صدایی و کانالیزه شدن کشور توسط ولی فقیه و به نحوی ایجاد یک انتخابات مطلوب نظام نه مردم است.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همچنان‌که عرض شد ترکیب شورای نگهبان طوری است که امکان خطا نسبت به هر نهادی که بخواهیم چنین وظایفی را به عهده‌شان بگذاریم، کمتر و بسیار کمتر است و با این توصیف، باید به شرایط آن‌ها که دارند و افرادی که نامزد می‌شوند، توجه کرد. مثلاً آیا می‌شود ذهن‌خوانی کرد و آقای روحانی را که نامزد شده‌اند تأیید نکرد؟ یا بعضی از چیزها بعداً که افراد در مسئولیت قرار می‌گیرند به ظهور می‌آید؟ موفق باشید

26431

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد عزیز: خداوند متعال عزت دنیا و آخرت به شما و همه رهروان حق عنایت فرماید و در پناه و توجه حضرت بقیه الله الاعظم سلام الله علیه باشید. در مطالعه کتاب «سه دقیقه در قیامت» مطالبی بود که به صورت کمی قیاسی در خصوص قبح یک گناه یا حسنه جاری انجام شده بود و این شبهه ایجاد شد که در رجوع به روایات نتوانستم بفهمم، در کتاب بیان شد که فردی یک حسینیه را وقف کرده و در کوچکی به یکی از کودکان حاضر در حسینیه تندی کرده و در برزخ کل ثواب وقف حسینیه را تا کنون به خاطر جبران به آن کودک دادند، نماز جماعت که بیان شده در روایات اگر درختان قلم و آب دریا جوهر شود از نوشتن ثوابش عاجزند، چرا مثلا یک نماز جماعت نمی تواند جبران بسیاری از گناهان را بکند، آیا کفه برخی گناهان مثل یک تندی خیلی سنگین است یا نماز جماعت؟ آیا مقیاس کمیت است یا کیفیت؟ تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در آن کتاب تنها در رابطه با آن موضوع، شاید بتوان گفت خواسته‌اند او را متذکر نیت‌اش بکنند که باید خالص باشد تا نتیجه‌ی کامل بگیرد. ولی «یوم الحساب» را که برایش برپا نکرده بودند که دقیقاً جای هر عملی تعیین شود! عموماً از تجربه‌های نزدیک به مرگ باید بیشتر متوجه‌ی تجرد نفس شد، ولی ریزه‌کاری‌های موضوعاتِ بعد از مرگ را باید از طریق وَحیِ پیامبران دریافت کرد. موفق باشید

25958

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: وقتتون بخیر. یک روحانی تفاوت بین نبوت و رسالت رو اینطور تعبیر می کرد که نبوت به جنبه ارتباط با عالم غیب و رسالت جنبه ارتباط او با مردم اشاره دارد. به نظرتون درسته؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: باطنِ نبوت و رسالت که ولایت است، وجه و جنبه‌ی ارتباطِ نبیّ با عالم غیب است، وگرنه نبوت و رسالت هر دو وجهِ نظر به خلق از طریق پیامبر می‌باشد. موفق باشید

25834

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد بزرگوار وقتتون بخیر: استاد جان، می خواستم نظرتون رو در خصوص مصاحبه آقای تاج زاده بدونم، بعضی نکات درستی بنظرم در متن مصاحبه هست، خواستم دیدگاه شما رو هم بدونم. تشکر http://www.baharnews.ir/interview/193595/%D9%85%D8%B5%D8%B7%D9%81%DB%8C-%D8%AA%D8%A7%D8%AC%D8%B2%D8%A7%D8%AF%D9%87-%D8%B1%D9%87%D8%A8%D8%B1%DB%8C-%D8%B1%DB%8C%D8%A7%D8%B3%D8%AA-%D8%AC%D9%85%D9%87%D9%88%D8%B1%DB%8C-%D8%A8%D8%A7%DB%8C%D8%AF-%D8%A7%D8%AF%D8%BA%D8%A7%D9%85-%D8%AF%D9%88%D8%B1%D9%87-%D8%A7%DB%8C-%D8%B4%D9%88%D8%AF
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: رویهمرفته مصاحبه‌ی خوبی نبود از هیچ‌کدام از طرفین روحیه‌ی گفتگو برای نزدیک‌شدن به حقیقت دیده نمی‌شد. هرکدام وجهی را ظاهر و وجهی را پنهان می‌کردند. به امید روزی که جریان‌های فکری ما به بلوغی برسند که تنها بر تفکر، متعهد باشند و نه بر جبهه و جناح. موفق باشید

24923
متن پرسش
با سلام: لطفا بفرمایید عالم ماده (نه عالم خارج) چگونه اثبات یا تنبیه می شود و یقین ما و علم یقینی ما به عالم ماده و جوهر ماده چگونه بدست می آید؟ ماده چه خصوصیتی دارد که منحصر به فرد است که خود را به ما می‌نمایاند؟ متشکرم
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: تعجب می‌کنم! مگر آن‌چه را که به راحتی می‌توانیم حسّ کنیم، هم باید اثبات کرد؟ طرف رفته بود که جنگل را ببیند بعد به رفیقش گفت: از بس درخت بود، جنگل را ندیدم، و رفیقش از او پرسید مگر همین ازدحام درخت‌ها، جنگل نبود؟ موفق باشید

24681

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام: شرح و بسط کتابهای «دریغ است ایران که ویران شود» و «تضاد غرب و شرق» به بیان نویسنده این کتابها پروفسور فرامرز رفیع پور پنج شنبه ها ساعت ۱۶ از شبکه ۴ پخش می شود. (سه جلسه پخش شده است.) برای دسترسی به جلسات پخش شده می توانید از لینک زیر استفاده کنید: http://tv4.ir/episodeinfo/66359
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با تشکر. موفق باشید

نمایش چاپی