باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! گفت.
باش تا صبح دولتت بدمد
کاین هنوز از نتایج سحرست
برگشت از بیراههای که طی شده است، چندان آسان نیست. عمده آن است که متوجه باشیم انقلاب اسلامی راهی است که ما را بدون غفلت از حضور تاریخی غرب در جهان دیگری حاضر میکند به نام «جهان بین دو جهان».
حضور در «جهان بین دو جهان»، حضورِ زمینی انسان است که از آسمان بریده نیست. راه باریکی است که هر کس میتواند در آن قدم بگذارد و همچنان جلو برود. باید در آن وارد میشد و حضوری را تجربه کرد و باز به آستانه دیگری قدم گذاشت، باشد که بودنی از خود را احساس کنیم که در آن بیکرانگی اکنون جاودانه حود ایست. این حالت چون پیش آید همان حکمتی است که ما را در «جهان بین دو جهان» حاضر میکند تا همه خود را در جهان همدیگر احساس کنیم و معنای جهانی که انقلاب اسلامی به پشتوانه خون شهدا برای بشر این دوران گشود برایمان به ظهور آید.
موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال ما در هر زمانی در سنتهایی که در آن قرار داریم میتوانیم مطابق آنها فعالیتهای فرهنگی داشته باشیم و در عین حال هر اندازه عمیقتر در معارف الهی ورود کنیم، بهتر میتوانیم به جامعهی خود کمک نماییم. لذا از این جهت نه بهکلّی از فعالیتهای اجتماعی، خود را جدا کنیم، و نه تماماً غرق فعالیتهای اجتماعی شویم و از عمقبخشیدن به معارف خود غافل گردیم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد چندان حضور ذهن ندارم. آثار جناب ایزو تسو و یا اُپانیشادها و کتاب «آسیا در برابر غرب» آقای شایگان به نظر میآید خوب باشد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: کشف استعدادهای طبیعت یک بحث است که در روح بشر جدید به صورتی برجسته به صحنه آمده است و با ظهور حضرت، این نحوه ورود به عالَم بیشتر میشود. ولی اینکه امروزه با ساختن ماشینهای مهیب، نظام طبیعت را به هم میزنند، بحث دیگری است. به نظر میآید خداوند به بشر جدید استعدادهایی داده که میتواند امکانات نهفتهی عالم را کشف کند. شاید اگر کار را به اینصورت دنبال کنید در این مسیر قرار میگیرید که استعدادهای نهفتهی عالم را بیابید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: باید دینی را متذکر بشر گرفتار نیهیلیسم شد که احساس کند از آن پوچی نجات پیدا میکند و راهِ امام شهدا و شهدای عزیز چنین راهی است و راز علاقهای اینچنین شدید نسبت به سیرهی شهدا توسط مقام معظم رهبری نیز در همین رابطه میباشد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده باید با مشاورانی که در این مورد کار کردهاند، مشورت شود. شاید کمی قهرکردنِ مختصر همراه با محرومکردن ایشان از گوشی موبایل، ولی نه آنچنان تند؛ کمک کند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: این موارد را باید از مرجع تقلید خود سؤال بفرمایید. موفق باشید
سلام علیکم: در یادداشت «براستی همه ما حاج قاسم هستیم»، اشاره به حس حضور تاریخی خدا از طریق انقلاب اسلامی کردید و فرمودید، شهید سلیمانی در بستر این نهضت غرق در اراده الهی بود. در کتاب انقلاب اسلامی بازگشت به عهد قدسی نیز در این باب مطالبی دارید و نوشته اید «مشکل امروز ما اين است که جوانان ما دارند عالَم ديني شان را از دست مي دهد و گرنه از من و شما بهتر مي توانند خدا را ثابت کنند، ولی با علم به وجود خدا، وارد عالَمی نشده اند که منجر به اُنس با خدا گردد و به همين جهت در عالَم خود جايگاهی براي احکام الهی نمي شناسند.» در ادامه هم تبیین فرمودید علت اینکه خیلی افراد نسبت به تک تک احکام دینی سوال کرده و یا ابهام برایشان ایجاد می شود، همین وارد نشدن و نشناختن عالَم دینی است. فکر می کنم و برداشتم این است که منظور حضرتعالی این بود که اگر ما سعه وجودی مان را از طریق الفت با ذات اقدس رب العالمین بالا ببریم و به عمق جهانی کاری که در پرتو انقلاب اسلامی در حال شکل گیری است بیندیشیم و خود را در طرح بزرگ تمدن سازی توحیدی حاضر ببینیم، صبر و بصیرت پیشه می کنیم و دیگر سختی ها و مشقت های این مسیر ما را زمین گیر و ابن السبیل نمی کند و آن وقت حتی عباداتی مثل نماز یومیه را هم از دین دید می بینیم که این نماز، به ما عظمت روحی می دهد تا در کلان پروژه تاریخ خود ثابت قدم و استوار بمانیم و به واقعیت این جمله امام راحل برسیم که عالَم محضر خداست. نمی دانم تا چه حد این برداشت من از سخنان حضرتعالی درست بوده اما بواقع نکات عمیق و قابل تدبر و حکمت آمیز در یادداشت تان درباره شهادت حاج قاسم سلیمانی بود و ان شاء الله باب تدبر برای همه ما به برکت خون این شهید عزیز، باز شود.
باسمه تعالی: سلام علیکم: همین طور است. احساسِ بودنِ حقیقی، نه به بودنِ مفهوم، بلکه در بودنِ تاریخی محقق میشود و انقلاب اسلامی عطای الهی است به بودنِ تاریخی که همیشه انسان اصیل به دنبال آن است. علی «علیهالسلام» مظهر کامل بودنِ تاریخیِ اسلاماند. عرایضی در این رابطه در بحث سورهی «نبأ» شد. متن درسگفتارِ آن را در زیر خدمتتان میفرستم. البته تنها یک جلسه در شرح مفادّ آن متن بحث شده. عمری باشد ادامه خواهد یافت. موفق باشید
تعیّن تاریخی نباء عظیم
باسمه تعالی
در راستای به ظهور آمدن نباء عظیم که یوم الفصلی است وعده داده شده در تحقق شخصی که مصداق «وَ فُتِحَتِ السَّماءُ فَكانَتْ أَبْواباً» است می توان گفت:
۱. انسان با نظر به «بودن»اش، حقیقت را در بستر تقدیرِ تاریخ احساس میکند، از آن جهت که «حقیقت» در افق زمان و تاریخ، در شخصیتی متعین فهمیده میشود.
۲. «بودنِ» انسان در گرو فهم «وجود» است تا با این فهم، انسان مانند سایر موجودات صرفاً در درون جهان قرار نگیرد بلکه چون فهمی از وجود دارد، در میان آینده و گذشته و آزاد از زمان، خود را احساس میکند و بر این اساس، یعنی بر اساسِ فهم «وجود»، موجودات از حیث وجودشان در افقِ فهم انسان به حضور در میآیند و معنا میشوند. یعنی انسان کامل جایگاه هر چیزی را به معنای واقعیاش درک میکند.
۳. وقتی انسان خود را در تاریخی که به ارادهی الهی ظهور آمده، احساس کند، با نظر با وجه وجودی خود به موجودات، گشوده میشود. نحوهی گشودگی و برونخویشیِ انسان اصیل، وجهی از همان ساختارِ در جهانبودنِ آن است.
۴. بودنِ در زمان و تاریخِ خود، بودنی است غیر ذهنی که میتوانیم خود را بیش از آنکه بفهمیم، حسّ کنیم. این است معنای «كَانَ أَكْثَرُ عِبَادَةِ أَبِي ذَرٍّ رَحْمَةُ اللَّه عَلَيْهِ التَّفَكُّرَ وَ الِاعْتِبَار» اكثر عبادت اباذر تفكر و عبرت گيرى بوده.
۵. انسان، موجودی است که باید در همان نحوهی واقعیت و وجودش، عین رویآورندگی باشد. بودنِ انسان اساساً چیزی جز رویآورندهبودن نیست، وجودی که عین گشودگی است و به همین جهت، هویت اش تعلقی است. «ماهِيتُهُ انِيتُهُ»، چيستى او همان هستى اوست و در این رابطه پرسش از آنکه انسان چیست، پرسش بی ربطی است.
۶. انسان اصیل در عین آنکه یک فرد است، به وسعت هستی است و درعین آنکه متناهی است، مطلق است به جهت مقام فهم «وجود و بودن» خویش. این انسان از حیث وجودش سر و کارش از یک طرف با وجودِ خویش است و از طرف دیگر با تمام عالم وجود سر و کار و رابطه دارد.
۷. گشودگی انسان اصیل، ایجاب میکند تا همواره با امکانهای بودن خویش و به تبع آن، با انحاء اتمام نا پذیر مواجهه با موجودات، روبرو باشد.
۸. اگر انسان خود را تنها یکی از موجوداتِ عالم بفهمد، غیر اصیل است ولی انسان اصیل باشد، بودن خود را در خواهد یافت و آن را مصممانه بر عهده خواهد گرفت.
۹. آیندهی آغازین و اصیل، حرکت به سوی خود است؛ به سوی خودی که عین ربط به بیکرانه وجود است برای تعالی یافتن.
۱۰. این که انسان با موجود نسبت برقرار کند و موجود بما هو موجود را تجربه کند، به جهت آن است که وجود به او عطا شده. و گرنه خود را یک وجود بیگانه از سایر موجودات میفهمد.
۱۱. رویداد های تاریخی در بستر اسلامی که شروع شد، انسان اصیل، خود را به واسطهی روشنیگاه های وجود احساس می کند، اساسا به واسطهی رویدادهای تاریخی است که انسان و حقیقت در تعلّق متقابل یکدیگر قرار میگیرند. به همان معنایی که علی علیه السلام از طریق اسلام با حقیقت روبرو شدند و آن را در صحنه های نبرد دنبال کردند.
۱۲. انسان با آن گشوده شدن نسبت به انوار الهی در پرتو رخدادهای توحیدی به دست میآید.
۱۳. تاریخ هستی، همان تاریخ فرستادنها و حوالت هستی است که موجودات را به نحوی آشکار و در عین حال پنهان میدارد.
۱۴. تاریخِ حقیقی، حال است. حال، آینده است از آن جهت که حال، چیزی است که انتظارِ وقوع لوازم تاریخ جدید را میکشد. آیا این همان بودن نیست که ذاتی است همواره در حال، آن چیزی که در برابر ما، منتظر ما است؟ همان آیندهای است که به درستی اندیشه شده.
۱۵. وقتی انسان عین نسبت با وجود باشد، وجود، صرفاً خود را در چنین نسبتی آشکار میسازد که همان حضور یافتن است که تعلّق متقابل میان انسان و خدا است.
۱۶. هستی یا وجود به مثابهی رویداد، همواره ارتباطی متقابل میان انسان و وجود را بر قرار میکند و وجود به مثابهی رویداد، همواره در پیوند با انسان است که همان «کلّ یومٍ هو فی شأن» است. یعنی تاریخ توحیدی ظرفیت رابطهی متقابل بین خدا و ظرفیت تاریخی انسان است.
۱۷. احساسِ «بودن»، در مواجههی با حق، در تاریخ، یعنی خود را به صورت اصیل احساسکردن است و این نوع «بودن» همان رویداد مواجهه با جنبهی وجودی هر موجود است و در این حالت، انسان بر عکس سایر موجودات، وجودش عین گشودگی خواهد بود که این، در واقع همان «هویت تعلقی» انسان میباشد. انسان در این حالت در زمان نیست، بلکه ماورای زمان، عین گشودگی با موجودات است و به موجودات، مجال میدهد تا در نسبت با زمان خاصشان آشکار شوند. معنای فراتاریخیِ اولیای الهی را باید در این نحوه بودن جستجو کرد.
۱۸. هویت تعلقیِ انسان یعنی در عینِ ربطبودن با کلّ هستی. این یعنی جمع بین تناهی و نامتناهی که در اولیای الهی محقق میشود.
۱۹. انسان از موطن «بودن»ِ خود در مقام نظر به رویدادهای تاریخی در فهمِ وجود قرار میگیرد و از این حیث، بر تمام موجودات تقدم مییابد. این نوع «بودن»، احساسِ انسان است نسبت به خود در بیکرانگیِ با وجود، نه موجودی در میان موجودات.
۲۰. انسان با فهمِ «بودن»ِ خود، فهمندهی وجود است و با بودنِ صرف خویش مواجه میشود و این همان راز گشودگی انسان است یعنی درکِ اتحاد با خویشتن که منجر به درک وجودی همهی موجودات میشود و همهی عالَم را نزد خود احساس میکند به همان معنایی که مولایمان علی «علیهالسلام» میفرمایند:
اتَزْعَمُ انَّكَ جِرْمٌ صَغيرٌ وَ فيِكَ انْطَوَى الْعالَمُ الاكْبَر
تو مى پندارى كه همين جسم كوچك هستى، در حالى كه جهان بزرگى در نهاد تو پنهان است.
با اینهمه، انسانِ اصیل نمیتواند وجود خود را به صورت تامّ و تمام تجربه کند. زیرا ذاتاً همواره در مقام «امکان» است یعنی بیشتر از آنچه واقع شده است میباشد و همین امر موجب میشود تا احساسِ «بودن» در عینِ حضور بیکرانهی «وجود» را در خود احساس کند.
۲۱. آنچه آینده است، در اصل همان امکان است که به سوی انسان اصیل که با «بودن»ِ خود بهسر میبرد، میآید، وقتی که او گشودگی خویش را حفظ کرده باشد. پیشروی انسان در آینده به معنای بازگشتِ او به سوی خود است، به معنای آنچه همواره از پیش بوده است.
۲۲. انسانِ اصیل در «حال» قرار میگیرد و میتواند با موجودات، مواجه شود، به واسطهی رابطهی آینده و گذشته. و لذا نحوهی ارتباط آیندهبودگی و «حال» را در وحدتشان نشان میدهد.
۲۳. انسان اصیل در مواجهه با موجودات باید خود را در حدّ مطلقِ گشودگی دریافته باشد و این دریافت، همان حرکتی است که در نخست از آینده در مواجه با نهائیترین امکان، آغاز میشود و به سوی «بودگی» میرود.
۲۴. انسان اصیل که خود را در گشودگی نسبت به همه چیز مییابد، به اطلاقی میرسد که در آن اطلاق، دیگر خود را به واسطهی موجودات درون جهان نمیفهمد. بلکه «بودن» خویش را در خود جهان احساس میکند.
باسمه تعالی: سلام علیکم: دعا، مسیر اُنس با خدا است. وقتی هم که فکر میکنید گویا بنا نیست آن دعا مستجاب شود و از استجابت آن ناامید میشوید؛ باز امیدوار باید بود گویا تقدیری در میان است که از چشم ما پنهان میباشد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: برعکس، باید با حضور در نظام الهی هر قدمی که برمیداریم جایی برای آنکه حضرت حق وکالت ما را بر عهده بگیرد و بهتر از ما کار را به ثمر برسانند؛ بگذاریم. آری! با توکل زانوی اُشتر ببند، یعنی در همان کار هم، جای خدا را باز نگه دار. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: افسردگی یک مشکل روحی است و ربطی به یأس از رحمت خدا ندارد. آری! گاهی انگیزهی انسان در امور دینی ضعیف میشود، ولی این یأس از رحمت خدا نیست. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: فلسفه مثل دویدن نیست که بگوییم چه کسی تندتر میدود. فلسفه، نوعی تفکر است با ابعاد گوناگون. و به همین جهت اساساً بحثِ قویترین فیلسوف معنا ندارد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر میاید در این مورد کتابهای آقای دکتر موسی نجفی و آقای دکترموسی حقّانی کتابهای قابل اعتمادی باشد. در ضمن در این مورد میتوانید با حجتالاسلام آقای کاظمی به شمارهی ۰۹۱۳۲۹۴۳۷۴۹ مشورت کنید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: همین است دیگر رفیق! باید با پشتکار و صبر بر طاعت، از این گردنه ها عبور کرد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: این موضوعات نیاز به بحث مفصل دارد و مشکلات را باید در جریانی از سیاستمداران دنبال کرد که بیش از آنکه بخواهند در خدمت مردم و انقلاب باشند، در خدمت حزب و گروه خود هستند و به همین جهت نسبت به رفع مشکلات مردم بیتفاوت و یا زمینگیرند. این وظیفهی مردم است که متوجه شوند کدام روح و روحیهای ترازِ انقلاب است و میتواند مردم را به نتایجی که از انقلاب آن ها نصیبشان خواهد شد، برساند. در موضوع سهمیهی فرزندان شهداء و جانبازان مسئله فرق میکند از آن جهت که بالاخره یتیم را در اسلام سفارش خاص کردهاند زیرا اگر پدر اینها بود، مدیریت زندگی آنها نحوهی دیگری میشد از آن جهت که شهداء و جانبازان آنطور که بنده از آنها شناخت داشتم، عموماً مردان توانایی برای ادارهی زندگیشان بودند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: موضوع فلسفهی غرب در عین اینکه به نوعی شکاکیت میانجامد ولی ابداً قابل مقایسه با شکاکیتی که در مقابل سقراط به ظهور آمد، نیست. مسئله، بسیار پیچیدهتر از این حرفها است. فکر میکنم اگر کسی بخواهد در این دنیا تفکر فلسفی داشته باشد، نمیتواند از کانت و هگل و هایدگر مستغنی گردد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به صورت شخصی اینطور جواب داده شد: «نمیدانم. اطلاعی از ایشان ندارم. موفق باشید» البته اجازه بدهید ما در رابطه با سوالات عقیدتی و معرفتی در خدمت دوستان باشیم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به این فکر کنید که بحث در حذفِ احساسات نیست، بحث در حاضرشدن در ساحتی است که انسان از این امور دنیایی مستغنی و بینیاز میشود و به چیزهای بالاتری فکر میکند. اصلاً از کجا که خداوند این نوع تمایلات ما را جواب نمیدهند تا ما سرگرم این امور نشویم و از ساحات بالاتری محروم گردیم؟ موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: نظر به حضرت حق که این همه رحمت را در مقابل ما گشودهاست و خود را در رحمتهایش به ما نشان میدهد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بالاخره اگر واقعاً احتمال بدهید که طرف حقیقتاً محتاج است و شما هم بتوانید به او کمک بکنید، چرا نکنید؟ بحث بر سر آن است که بسیاری از این افراد به جهت تنبلی و یا ضعف مدیریت در زندگی گرفتار تکدیگری شدهاند. این افراد را نباید تأیید کرد. موفق باشید
سلام استاد: برداشتم از جمله زیر رو نوشتم. آیا این برداشت درسته؟ بی زحمت یه مقدار این جمله رو توضیح می دهید؟ هستی یا خودش عین هستی است یا به عین هستی ختم می شود برداشت خودم: هر شیی یا همواره بوده یا اینکه یه چیزی که همواره بوده او را بوجود آورده.
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! در مورد هر ذاتی میتوان چنین گفت مثل اینکه میگوییم هر تری یا باید تریاش از خودش باشد، مثل آب. و یا آن تری به چیزی که ذاتاً تر است، ختم شود. مثل تریِ پارچه مرطوب،تری همواره با آب هست ولی همواره باپارچه نیست. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در تفسیر شریف «تسنیم» سعی میشود مطالب علمی و معرفتیِ تفسیر المیزان، باز و گشوده شود. ولی به آن روحی که در المیزان در راستای عبور از جهان مدرن هست؛ چندان پرداخته نمیشود و این به معنای ضعف تفسیر تسنیم نیست، بلکه بدین معنا است که ما گمان نکنیم از تفسیر المیزان مستغنی میشویم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. آن حال باید ما را به رجوعی عمیقتر به سوی خدا برساند. ۲. معارف الهی باید دنبال شود. ۳. در آینهی نبیّ در ماه شعبان در دین خدا حاضر میشوید به جهت آنکه ماه شعبان، ماه رسول خدا «صلواتاللهعلیهوآله» است. قال علی علیه السلام: صَومُ شَعبانَ یَذهَبُ بِوَسواسِ الصَّدرِ وَ بَلابِلِ القَلبِ. روزه ماه شعبان، وسواس دل و پریشانى هاى جان را از بین مى برد. تحف العقول ص ۱۰۲ - خصال ص ۶۱۲. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: پیشنهاد میشود سری به کتاب «آشتی با خدا از طریق آشتی با خود راستین» که روی سایت هست بزنید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: اموری مثل صلهی رحم، خوش خُلقی، تواضع و صداقت راهگشا هستند. موفق باشید
