باسمه تعالی: سلام علیکم: حتماً رفقا در جریان هستند که بنده علم تعبیر خواب ندارم. و به همین جهت در جواب این نوع سؤالها عذر خواهی میکنم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: مشکلاتی که مشکلاتِ تکاملزا نامیدهاند، برعکسِ مشکلات تکاملسوز که ریشه در گناهان دارد؛ هرگز منجر به بحران نمیشود. نمونهی آن مشکلاتی که صدام حسین برای خود پیش آورد که در نهایت به آن سرنوشت دچار شد، و مشکلاتی که شیطان و دشمن برای حضرت امام و انقلاب اسلامی پیش آوردند که موجب تعالی و رشد انقلاب شد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. مشاهدات ما در عالَم معادمان، صورتِ جانمان میباشد بدون دوگانگی بین شاهد و مشهود. زیرا فرمود: «تطّلع علی الأفئده» یعنی آنچه در بیرون، اطراف ما را فرا میگیرد اعم از بهشت یا آتش، صورت جان ما است که به ظهور آمده. آیا سیر عبور از حسادت در جای خود، نوعی رحمت نیست که به صورت آمده است؟ ۲. به همان اندازه که عبور کردهایم با نور رحمت روبهرو میشویم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در مورد انبیاء، بحث فرق میکند. در ابتدای کتاب «مبانی نظری نبوت و امامت» عرایضی در این رابطه شده است. ولی برای رسیدن به مقامهایی همچون مقام شهید حججیها، راه باز است. مگر همین امروز، کم حججی داریم؟!! موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. به یاد ندارم که چنین نظری داشته باشم که حضرت امام یک ساعت هم برای اسفار وقت نگذاشتند!!! عرضم آن بود که حضرت امام فرمودهاند به راحتی با مطالعهی اسفار، مطالب آن را تصدیق میکردم. ۲. کتاب «اسفار» جناب صدرا، توان گشودن افق وجودی را در خود دارد. باید رویکرد ما به آن اینچنین باشد که متذکر نحوهای از وجود است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. در مورد جواب اهل تفکیک، مطالب زیادی هست از جمله حدیث ۱۲ کتاب «چهل حدیث» از حضرت امام «رضواناللهتعالیعلیه» و یا کتاب «صراط مستقیم» از استاد شیخ محمدحسن وکیلی. ۲. انسان در ذات خود مختار است و همواره برایش انتخابِ راه جدید موجود است. متأسفانه بعضیها برداشت درستی از مباحث ابنعربی در رابطه با «عین ثابته» ندارند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده کتاب خوبی است. خداوند مرحوم آقای صفایی را رحمت کند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ابتدا باید مبانی کلامی موضوع دنبال شود مثل کتاب «مبانی نظری نبوت و امامت» بهخصوص قسمت آخر کتاب که مربوط به بحث «حکومت دینی» است و سپس مباحثی مثل کتاب «سلوک ذیل شخصیت امام خمینی «رضواناللهتعالیعلیه». موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد خوب است به جزوهی «نقش فرآیندی انقلاب اسلامی در این تاریخ» رجوع فرمایید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: سالها پیش در گزارش شخصی که کارهای مرتاضها را گزارش داده بود و شواهدی بر صحت آن گزارشها احساس میشد. چرا رفقا آن را بعید میدانند؟ مگر حتی کار امام معصوم که تصرف در آن عکس کردند، معجزه حساب میشود که گمان کنیم که از غیر امام صادر نمیشود؟ احتمالاً با توسعهدادنِ نفس ناطقه، طرف میتواند وجهی از نفس خود را در آنجا متعیّن کند شبیه آنچه انسان در قیامت، برای خود قصر میسازد که آن قصر، صورتِ اراده و نفس خود شخص میباشد. آری! چون قصر قیامتی مبتنی بر اذکار توحیدی است، مأمن ابدیِ خوبی است برای انسان. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. یا ۷۰ مرتبه حمد و یا ۷۰ مرتبه آیات سُخره. لازم نیست جمع آنها انجام شود. ۲. إنشاءاللّه آن خوابها جزو مبشرات است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: خدا را شاکرم که چنین نگاهی به رفقا دارید. اخیراً هم یکی از کاربران گِلههایی از مذهبیها کرده بود و بنده عرایضی در جواب سؤال ایشان داشتم که خوب است به سؤال و جواب شمارهی ۲۸۰۳۸ رجوع فرمایید. آری! وقتی کار، بزرگ است و آن حضور در تاریخی است که قاسم سلیمانیها را میسازد، باید تلاش کرد به لطف الهی به خُلقِ محمدی «صلواتاللّهعلیهوآله» بیندیشیم. سؤال شمارهی ۲۸۰۳۸ نکاتی در این رابطه برای حضور در آنچنان تاریخی در مقابل ما میگشاید، إنشاءاللّه. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: نه! در جریان این امر نیستم و اساساً این امور، با روحیهی بنده همخوانی ندارد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در اوایل کتاب «آشتی با خدا» بحثی تحت عنوان «خدا چرا ما را خلق کرد؟» مطرح شده است. إنشاءاللّه جواب سؤال خود را در آنجا مییابید. کتاب بر روی سایت هست. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: چه بسیار زیبا مطلب را مطرح فرمودید. یادداشتی در مورد «شعر و هنر» از این زاویه داشتم که به جنابعالی تقدیم میکنم. موفق باشید
باسمه تعالی
ما و شعرِ اصیل و آینده
هنر و شعر راه نجات انسان دوران جدید از «بیجهانی» است که «بیجهانی» منجر به حذف هستی و نیستانگاری میشود. در حالیکه انسان ذاتاً جهانمند است و باید جهان خود را بر اساس فهمی اصیل بازیابد.
برای یافتن مضمون جهان باید به تحلیل هنر و شعر پرداخت. قدرتِ نجاتدهندهی انسان جدید در شعر نهفته است زیرا از این طریق مضمون کامل جهان را برای انسانی که ذاتش جهانمند است، بر ملا میکند. در نتیجه برای انسانها آشکار میشود جهانِ گمشدهی آنها کجا است.
۲. هنر و شعر اما به چهچیز میخواند؟ به هستی. اندیشیدنِ واقعی هم نسبتی است که انسان با هستی برقرار میکند به همان معنایی که انقلاب اسلامی وسیله تقرب به راز وجود شد و جهانی را در مقابل بشر امروز گشود و حجابها را از رُخِ هستی کنار زد و رازهای بزرگی را بر ملا نمود. جهانی که شاعر در مقابل ما میگشاید از این رو اصیل است که ما را از روزمرّگیها و سر به هوا بودن در میآورد.
۳. جهانی که شاعر و شعر در مقابل ما میگشاید، جهان تعصبها نیست، جهانِ گشودگی ها است تا جهان، رازِ هستی را در گوشِ ما نجوا کند . هرچند به حسب ظاهر هنرمند اثر هنری را میآفریند، اما در واقع این اثر هنری است که هنرمند را در مقابل حقیقت قرار داد.
ارادهی الهیِ خاصّ این تاریخ
۴. اثر هنری به سبکِ مخصوصِ به خود به انسانها امکان میدهد تا خود را به همان معنای حقیقیشان به صحنه آورند و از این رو حجاب نفس امّاره را کنار بزنند و به حقیقت هستی تقرب جویند. مأوایی که طلحه و زبیر نتوانستند به آن ورود کنند.
۵. اثر هنری میتواند جهانِ حقیقی مردم این دوران را نشان دهد. نشان دهد عالَم انسانهای وارسته چه عالمی است. عمّار حلب از طریق انقلاب اسلامی نشان داده شد تا مردم این دوران بتوانند خودشان، خودشان را درست مشاهده کنند، حقوقبران نجومی خود را درست مشاهده کردند. شهدای مدافع حرم نیز خود را درست مشاهده نمودند. اثر هنری همهی جوانب حیات اصیل قوم را گِرد میآورد تا معلوم کند شیوهی زیستن در این دوران به گذشته برگشتن نیست، بلکه به آیندهای باید نظر کرد که ماوراء دنیای مدرن برای ما تقدیر شده است، آیندهای که برقراری رابطه با حقیقت هستی است.
۶. اثر هنری جایگاه انسانها را در جهان حقیقیشان نشان میدهد تا بهترین رابطه را با یکدیگر و با محیط و با زمین برقرار کند و در حقیقت، پرده از هستی برکشند و متوجه باشند حقیقتِ جهان چگونه خواهد بود و چگونه رازی از رُخ حقیقت کنار میرود و حقیقت به شکل فوقالعاده زیبا به ظهور میآید.
۷. امروز این اثر هنری و شعر است که میتواند وطن و مأوای ما باشد و راز تقدیر ما را بر ملا کند و نشان دهد که در این تاریخ انسان چه جایگاهی باید برای خود بیابد و چگونه بر زمین مأوا گزیند تا در نسیم هستی، گوشش قصهی اُنسِ با حقیقت و بیرونشدن از نیهیلیسم را بشنود. گوشسپردن به حقیقت هستی معنایِ اندیشیدن در این تاریخ است. اندیشیدنی که به یک معنا مأواگزیدن است و اجازه میدهد تا هرچیز همان باشد که هست، و این یعنی اُنس با حقیقت و عبور از نیهیلیسم.
باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد به نظر بنده خوب است به سیرِ از اجمال به تفصیل فکر کنید. مثل آنکه در شب قدر همهی قرآن اجمالاً بر قلب پیامبر «صلواتاللّهعلیهواله» نازل شد ولی در سیرِ ۲۳ سال، آن اجمال به صورت تفصیل در آمد. موفق باشید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: در برهان صدیقین اثبات میشود که خداوند عین وجود و عین کمال است و لذا کمالی نمیماند که حضرت رب العالمین دارا نباشند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: میتوان گفت القاء شک و یا ضعف قوهی واهمه، کار شیطان است. نکاتی برای رفع مشکل در کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» مطرح شده است. إنشاءاللّه مفید خواهد بود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بد نیست در این مورد سری به کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» بزنید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ما را متوجهی عالم گشودهی غیب و معنویت میکند. آنچه در کتاب «ده نکته در معرفت نفس» مطرح است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظرم کار به خوبی دارد جلو میرود به این صورت که با حساسیت و تخصصی که دارید تفسیر المیزان را دنبال کنید، هرجا به موضوعی در مورد تخصص خود برخورد کردید به طور جداگانه یادداشت فرمایید تا إنشاءاللّه در آخر، جمعبندی خوبی پیش آید بهخصوص با ادامهی مطالعهی المیزان، نوعی اندیشه در شما ایجاد میشود که میتوانید کلیّات امور را در اختیار داشته باشید و همین امر، انگیزهی ادامهی کار بر روی المیزان را در شما دوچندان میکند. موفق باشید
سلام علیکم و رحمت الله: استاد عزیز بحث درباره معنا و مفهوم چه نسبتی با مباحث هرمنوتیک فلسفی دارد؟ (چه تعاملی و چه تاثیری و چه اشتراک خاستگاهی و چه رهاورد مشابه و متفاوتی دارند؟) از آن جهت از محضرتان پرسیده میشود که بنابر پژوهشهای صورت گرفته میان معنا و مفهوم باید تمایز قائل شد زیرا معنا محصول انباشت تاریخی زبان و مفهوم محصول لقاح عالم عین و عالم ذهن است. از نتایج این تمایز این است که در ترجمه قرآن کریم کلماتی همچون فلک یا بلاد صرفا به معنی ظاهری خود بازگردانده نمیشوند بلکه با توجه به شبکه مفهومی که در آن قرار گرفته اند معنی میشوند. متشکرم
باسمه تعالی: سلام علیکم: همین اندازه میدانم که در تفکر هرمنوتیکی باید در رخدادِ «فهم» نظر به روح تاریخیِ آن رخداد داشت و اشاراتی که در این راستا پیش میآید و از این جهت نگاه هرمنوتیکی را نگاهِ تأویلی گفتهاند. حال با توجه به این امر باید در رخداد فهم، متوجه معنایی شد که با آن روبهرو میشویم. موفق باشید
سلام حاج آقا: خسته نباشید. با توجه به نزول عجیب رحمت الهی در ماه پیش رو سوالی داشتم، میدونید من آنقدری به نزول رحمت الهی و خاص بودن این ماه اطمینان و اعتقاد دارم که اصلا فکر میکنم دیدار من و آن حس حضور من با خدا و مداومت آن در حد اقل یکی دو ماه؛ همیشه در رجب و شعبان و رمضان است. یعنی میدونم که یک قرار ویژه ای با خدا در این ماه دارم. منتهی مشکل من این است که بشدت نگران بعد این ماه هستیم چراکه دقیقا سال پیش هم بعد از این ماه ها انگار خداوند دیگر مراقبات را به خودم واگذاشت و من هم بشدت خراب کردم، دوست ندارم از این حضور محروم بشم مگر چند تا رجب دیگه تا ان شاء الله ظهور حضرت حجت ارواحنافداه مانده؟ فکر نکنم چیزی مانده باشم و حال آنکه هنوز نتوانستم در این تاریخ حضور بیابم میترسم خیلی، از اینکه قبل از تاهب و قبل از حضور من آقا تشریف بیاورند، دارم دیوانه میشم از این ترس هیچکس نمیتواند درکم کنه زیرا آقایون اهل معنا آنقدر مقام قرب دارند که فکر نکنم بتوانند خودشان را جای من بگذارند و غیر اهل معنا هم که به کلی دردم را نمیفهمد بیچاره شدم از غفلتم خدا روزی که توفیق دعای کمیل، توفیق نماز شب، توفیق این حضور از انسان گرفته میشود را برای کسی نیاره چه کنم؟ چه کنم که هرچه زودتر آماده بشوم و از قافله ان شاء الله عقب نمانم، شرمنده وقتتون رو گرفتم.
باسمه تعالی: سلام علیکم: گفت: «گرچه بهشتش نه به کوشش دهند / آنقدر ای دل که توانی بکوش»
بالاخره باید به رحمت الهی امیدوار بود. لذا «در بلا هم میچشم الطاف او»
بحثی که اخیراً در مورد ماه رجب شد، خوب است که دنبال بفرمایید به امید آنکه در استغفارهای این ماه دقیقتر عمل بشود. موفق باشیدhttps://eitaa.com/matalebevijeh/9504
سلام وعرض ادب: بنده با یک گره ذهنی روبرو هستم چرا باید شکرگزار وجودمان باشیم در صورتی که وقتی نبودیم نیازی به نعمت وجود نداشتیم که حالا با موجود شدن شاکر باشیم؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: در کتاب «آشتی با خدا» در قسمت «چرا خدا ما را خلق کرد؟» عرایضی شده مبتنی بر اینکه وجود ما برای ما نعمت است و بستر رسیدن به کمالاتی است که در بستر همین «وجود» ظهور میکند و از این جهت این عطا را که همان وجود خودمان است باید پاس بداریم. موفق باشید
یا مهدی ادرکنی: سلام علیکم. خدا بر توفیقاتتان بیفزاید ان شاءالله. استاد من سالهاست توفیق بهره گیری از مطالب حضرتعالی رو دارم بحمدالله. استاد، شوهر من شخص مومنی است نمازهاشونو با حال و شوق می خوانند قرآن رو دوست دارند و تلاوت می کنند و... اما در مواردی حق من رعایت نمیشه، چون ایشون هم نظرات حضرتعالی رو قبول دارند گفتیم به شما مراجعه کنیم. استاد عزیز، ما در خانه مان را که باز کنیم مسجد است، یعنی رو بروی خانه ما مسجد است و نماز جماعت هم برگزار می شود، همسر من که از صبح تا شب سر کار است و من چشم براه آمدنشان هستم، میگویند الا و لابد من باید بروم مسجد محله مادرم اینا، نماز بخوانم، چون از کودکی در آنجا خاطره دارم و....، محله زندگی ما منطقه ۴ است محله مادرشون منطقه ۱۵، فلذا از سر کار بدون این که بیان خونه_ معمولا_ میروند مسجد محله شون، ۳ ساعتی طول می کشد حدود ساعت ۱۰ شب میان خونه، آن موقعی که می آیند باید برنامه کاری فرداشون رو هماهنگ کنند و معمولا با من حرف نمیزنن. من از شدت کمبود محبت مانده ام چکار کنم. ببینید من هم به فضل خدا اهل دین و دیانتم، عاشق اهل بیتم، اما هر زنی نیازمند محبت شوهرش است این حس را خدا در نهادش گذاشته، ایشون به این موضوع دقت ندارند. تفریح ما هم فقط خانه مادرشان است که مرا میگذارند آنجا و میروند مسجد، و من باز هم تنها هستم، در مسجد هم فقط نماز نمی خوانند که، می روند بلندگو رو میگیرند یاسین، دعا کمیل و....وقتی سوار ماشین می شویم برویم خانه مادرشان چون در خانه فرصت حرف زدن نیست تا می آیم حرف بزنم بهم تشر میزنن که سوار ماشین شدیم باید قرآن بخوانی، شروع می کنن چهار قل، قدر ، کوثر و.....تا بیام حرف بزنم قرآن تمام شده رسیدیم، استاد من بهشون میگم پیغمبر صلوات الله میفرمایند ساعتی نزد همسرت بنشینی از اعتکاف در مسجد من بهتره و... زیر بار نمیرن. به هرکس میخواد ازدواج کنه میگم با یک آدم معمولی که دین معمولی داره ولی هوای زن رو داره و مسئولیت پذیره و به زنش محبت میکنه ازدواج کنید و با این مومنای این مدلی ازدواج نکنین. همیشه یاد مثال امام صادق علیه السلام می افتم و اون فرد تازه مسلمان مسیحی. استاد یعنی کار ایشون درسته؟ توقع من که میگم برو مسجد کوچه خودمون، که اتفاقا جوانها هم می آیند و می شود کار فرهنگی هم کرد، به جای مسجد محله خودشان که فقط چند پیرمرد و پیرزن می آیند، اشتباه است؟ استاد شوهر من اهل کار خیر هم هست، بنده هم قبل از ازدواج اهل کار خیر بودم اما حالا اسم کار خیر میاد چهارستون بدنم میلرزه، همسر من بخش عمده همون یه کم وقتش که میمونه رو میره دنبال کار خیر: برای فامیل و دوست و آشنا و غریبه و... میرن مرغ قربونی می کنن و بعد دونه دونه توزیع میکنن بین فقرا. کلی لباس و... از اقصا نقاط جمع و توزیع می کنن، سبد غذایی درست میکنن بین فقرا توزیع می کنن، و هزار جور کار دیگه... که معمولا هر روز انجام میدن و وقتی برای من نمیذارن. حالا اگر من بگم یه چیزی برای خونه بگیر معمولا چندین روز طول میدن که یا خودم باید برم بیرون بخرم یا با دعوا و تشر بخرن. حالا مثلا بگم پیاز بگیر میره تعمدا بدترین پیاز رو که جوانه زده و ریز و بیخوده میخره بعد که میگم آخه یک مقدار چیز بهتر بخر شروع به نفرین میکنه که خدا نعمت رو ازش بگیر و... تو قدر نعمت الهی رو نمی دونی و... حال آنکه برای دیگران که میخواد بخره چیزهای خوب میخره، استاد آیا اسلام این رو میگه؟ من خودم شاغلم، به راحتی هم میتونم دست ایشون رو از همه چیز قطع کنم و خودم رئیس خانه شوم اما شرع و اخلاق بهم این اجازه رو نمیده که همسرم رو از ریاست ساقط کنم حال آنکه ایشون اجازه تماشای تلویزیون رو نمیدن، آشپزخانه رو گرفته دستش، اگر خلاف میلش رفتار بشه بداخلاقی می کنه و... خلاصه من علیرغم میل باطنیم مجبور میشم داد بکشم تا دست برداره، خب چرا یک مرد مومن باید زنشو به اینجا برسونه؟ همیشه بهش میگم هرکسی جای من بود از دین و دیانت زده می شد. نه دلخوشی نه تفریح، شما فکر می کنید منظور من از تفریح رستوران و شهربازیه؟ من شخصا به اینجور جاها علقه و علاقه ندارم، من دلم میخواد یه جمعه غذا درست کنم بریم زیارت شهید حججی رحمت الله علیه، بیرون چای و غذامون رو بخوریم و بیاییم. بریم گلستان شهدا، باغ رضوان سر مزار پدرم. اما ایشون فقط فقرا. فقط مسجد. تازه معتقدند عقد موقت ثواب دارد! در حالیکه اینطور نیست و ثواب ندارد حتی رهبری هم فرمودند، بعد به دوستانشون که میگن همسرانشون سرد هستند و... از بین خانمهای فقیر یک مورد صیغه ای معرفی میکنن، و من بهشون میگم این راهش نیست و اون آقا باید همسرش رو درمان کنه و الان راههای نوین و سنتی فراوانی هست، به جای اینکه بنیاد خانواده بپاشه، چون روح زمانه ما اینه که چون خانمها غالبا و اکثر خانمهای مذهبی سعی میکنن حق همسر رو ادا کنن، نمی پذیرن که شوهرشون دنبال این برنامه ها باشه، فلذا خانواده میپاشه... در مجموع البته من نمیگم همسرم هیچ خوبی ندارن، اینطور نیست،خوبیهایی هم دارند، اما کلیت شخصیت ایشان و خیلی از آقایان متشرع با همسرشون، نوعی دگم بودن و احساس عقل کل بودن است، در حالی که زنانی که در دامان انقلاب اسلامی رشد کرده و بالنده شده اند، هیچ چيز از یک مرد کامل کم ندارند، اما برخی از مردان مذهبی به همسرشان به چشم کنیز نگاه می کنند، این باعث سرخوردگی شدید این بانوان میشه، استاد تصور و خواست همیشگی من از همسر مومن، کسی در افق سیره شهدا بود اما... استاد جان، تو رو خدا یه کم این مومنها رو نصیحت کنید، شاید به حرف شما گوش بدن، من میگم اگر ندیدید اون دنیا همین مرد خوش اخلاق و خوش خونه ها، که نصف شما هم دوندگی نکردن، ولی با خانوادشون خوبن، درجاتشون از شماها بالاتر نبود. استاد حق و حقوق زن چیه در زندگی؟ آیا این دین عمرگونه درسته؟ سپاس از لطف شما
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! همینطور که تشخیص دادهاید این افراد بعضاً میدان عمل را و گشودگی نسبت به آنجایی که باید گشوده باشند را، فراموش میکنند. مسلّماً در تنهاییِ ابدیشان از این نوع خلأهایی که در این دنیا پر نکردهاند اذیت میشوند. انسان عاقل انسانی است که متوجه شود وظایف او در این صحنه و این زمان و این شرایط چیست. آقای قرائتی میفرمودند میهمان پدر شهیدی بودیم و برای تجدید وضو مجبور شدم پلههای زیادی را پایین بروم. همینکه وضو گرفتم دیدم پدر پیر آن شهید حولهای را جهت خشکاندن دست و صورتم تقدیم کرد. به او گفتم مستحب است آب وضو را خشک نکنیم. و او گفت همان خدایی که گفته است آب وضو را خشک نکنید، نگفته است دست ردّ به عطایی که پدر شهیدی اینهمه پله را طی کرده و آورده است، نزنید؟!
قصه ما مذهبیها همینطور است. یکجایی را در نظر میگیریم و جاهایی را در نظر نمیگیریم. خوشا به حال مؤمنینی که با گشودگی خود همه جوانب را در نظر میگیرند و به وسعت انسانی خود نسبت به همه انسانها فکر میکنند. موفق باشید
