باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث در حضور و ظهور خدا نیست، بحث در نسبت ما با خداوند است که بعضاً امور مادی، حجاب احساس آن حضور و ظهور میشود. کتاب «آنگاه که فعالیتهای فرهنگی پوچ میشود» متذکر این امر است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: با دنبالکردن مباحث «ده نکته در معرفت نفس» و «برهان صدیقین» جلو بروید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: شواهد و قرائن زیادی حکایت از همین نکته ای میکند که فرموده اید. آری! رویهمرفته روح است که اگر منفعل شد توان تدبیر و مقاومت بدن را کم میکند مگر عوامل مکانیکی مثل شمشیری که بر فرق مبارک مولایمان خورد. می ماند که آیا روح در عین وجه ایمانی و در عین رعایت دستورات بهداشتی به ادله ای که شاید امتحانی در کار باشد؛ مبتلا به بیماری نمی شود؟ که البته نمیتوان این را گفت. در این شرایط بهترین راه، رعایت دستورات بهداشتی به حکم وظیفه است ولی قصه ی مرگ و زندگی را نمیتوان در دست یک ویروس داد و بیش از حدّ از آن منفعل شد و زندگی طبیعی را تعطیل کرد. موفق باشید
سلام علیکم: در حال مطالعه مطالب حضرتعالی در کتاب گوش سپردن به ندای بی صدای انقلاب اسلامی هستم و الحمدلله ابواب جدیدی برای تدبر در باب انقلاب اسلامی در نظرم آمد. در بخشی از این کتاب به زیبایی فرموده اید که: «بايد به مظهر امام زمان (عج) در اين تاريخ نظر كرد يعني به رهبر معظم انقلاب اسلامي كه متذكر حقيقت انقلاب اسلامي در اين زمان هستند. ممكن است كساني باشند كه با صد دليل وجود حضرت مهدي (عج) را اثبات كنند ولي نتوانند متوجه مظهر اراده ي آن حضرت در این تاريخ بشوند.» به نظرم دقیقا رسالت تاریخی ما همینجاست که ببینیم اشارات حضرت امام و حضرت آقا کدام انسان را مد نظر دارند که قرارست حضور پیدا کند ماورای مدرنیته که خودش حجاب حق شد و حتی تکنیک را هم به ورطه عجیبی برد و همین تکنیک و توسعه و مبادی تمدن مدرن خودش مبدعی برای نیهلیسم و عدم نظر به وجود حقایق در عالم و تنزل وجود انسان به فردی که میخواهد حال درونی خویش را مد نظر قرار دهد و بر آن اساس عالم را تغییر دهد و حتی با مبانی دکارت و کانت، وجود لایقف و نفس و جان انسان در حد مرکز اندیشه ها و رد و اثبات هست و پدیده های عالم را نه بر حسب وجود و اصلشان بلکه بر اساس قالب های شکل گرفته فکر تحلیل میکند و میفهمد و نظر به ماهیات و کثرت ها پیدا شده و نظر به وجود و ظرایف عالم در حجاب رفته است. اساسا اگر خودآگاهی تاریخی که ویژه رهبر عزیزمان در بیانیه گام دوم اشاره دارند و تمام روح این سند و پیام مهم و راهبردی چله دوم نهضت است را بیابیم و ببینیم اشارات ایشان نظر به تاریخی که دارد که به تعبیر خودشان چهارچوبها را شکست؛ کهنگی کلیشهها را به رخ دنیا کشید؛ دین و دنیا را در کنار هم مطرح کرد و آغاز عصر جدیدی را اعلام نمود، میتوانیم بهتر هم را بفهمیم و متوجه بشیم در چه طرح جامع و عظیمی قرار گرفته ایم و تلاشمان این باشد هر چه بهتر به این خودآگاهی جمعی و تاریخی برسیم و در تراز تمدن نوین اسلامی و افقی که باید به صحنه بیاید که افق فطرت و جان همه انسانها برای عبور از نیهیلیسم و سکولاریزه شدن و حضور ذیل طرح ولایت حضرت حق و اولیاء اش ویزه صاحب الزمان است. البته هر چه بیشتر حقیقت انقلاب را دریابیم و با انقلاب زندگی و حیات کنیم، بلاشک مواجهه شدیدتر و عظیم تر و جهاد کبیرتر خواهد بود و قطعا جبهه مدرنیته و آن کسانی در ظاهر انقلابی، ولی روح غیر انقلابی را دنبال میکنند هم تلاششان و نمودشان بیشتر است، و قطعا می یابند حضور انقلاب دیگر گذار بشر از حیرت و سرگشتگی همچنین سیطره سکولار و پوچ انگارانه است و به تلقی من که شاید البته تلقی ناقص و غلطی باشد این عصر، عصر توبه و رجوع تاریخی بشر است و خودش خیلی حرفها دارد و الحق خودآگاهی و بصیرت نافذ و عمار گونه می طلبد.
باسمه تعالی: سلام علیکم: راهی بس عزیزالقدر و لطیف در بستر انقلاب اسلامی به سوی انسانهایی که نمیخواهند خود را در فرهنگ مدرنیته فریب دهند، گشوده شده است که برکات آن «لا یدرک و لا یوصف» است. عظمت جهانِ گشودهای که خداوند از طریق انقلاب اسلامی در آن به ظهور میآید و توکل به او در آن جهان نقش اساسی دارد تا به جای پناهبردن به خود، به خدا پناه ببریم. وقتی به عمق جهانی که میتوان با قلب زنده در آن حاضر شد پی بردیم و دانستیم بدون قلب زنده امکان آن چنان حضوری نیست، اشک جاری میشود و قلب به خود میآید. چیزی که در تشییع پیکر مبارک حاج قاسم سلیمانی، ملتِ ما در مقابل خود احساس کردند.
یکی از جهانهایی که سخت انسانها به آن نیازمندند، جهانی است که شهدا آن را شناختند و در راه حضور در آن جهان قدم زدند. همسر علی چیتسازیان میگوید: «در آخرین باری که آمد منزل و بعد از آن رفت و شهید شد و دیگر ندیدیمش؛ نیمهشب همینطور نشسته بود و اشک میریخت و گریه میکرد. با اینکه مرد با صلابت و قدرتمند و فرماندهی کاملاً با صلابتی بود و اصلاً اهل گریه و این چیزها نبود؛ اما اشک میریخت. گفتم چرا اینقدر گریه میکنی؟ گفت: فلانی را خواب دیدم. رفیق همراهش را، معاونش را. معاونش را خواب دیده بود که قبل از او شهید شده بود. میگوید دستش را محکم گرفتم و گفتم باید به من بگویی، ما اینهمه با همدیگر رفتیم راهکار پیدا کردیم - اینها نیروهای اطلاعات عملیات بودند که بلدچی یگانها میشدند. قبلاً میرفتند راهها را پیدا میکردند و باز میکردند تا یگانها بتوانند حرکت کنند بروند جلو- ما اینهمه رفتیم با همدیگر راه باز کردیم، راهکار پیدا کردیم. راهکار این قضیه چیست؟ این قضیهی شهادت؟ این را به من بگو، چرا من شهید نمیشوم؟ میگوید یک نگاهی به من کرد و گفت: راهکارش اشک است، اشک.» این نشان میدهد شهید چیتسازیان متوجهی جهانی که در مقابل شهدا گشوده میشود، شده است و به دنبال راهی است که خود را در آن جهان احساس کند. و عملاً میتوان گفت انقلاب اسلامی اشک را به ما برگرداند تا جهان گمشده را به ما برگرداند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. اساساً نظر به تناسخ به آن معنا که فرمودید، هیچ مبنای علمی و عقلی و شرعی ندارد. ۲. انسان، جایگاه خود در هستی را خودش انتخاب کرده و با همان انتخاب در هر مقطعی از زندگی خود میتواند مطابق فطریاتش انتخاب دیگری داشته باشد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: اصلِ حرف، حرف درستی است و آقای دکتر عبدالکریمی نیز مکرر این نکته را مطرح میکنند. و همانطور که رهبر معظم انقلاب فرمودند انقلاب اسلامی باید در ارائهی اندیشه و مبانیِ خود با ادبیاتی فاخر نخبگان را مورد توجه قرار دهد. ولی مشکل تجددگرایان آنجا است که اساساً متوجهی جایگاه تاریخی انقلاب نیستند و عملاً بیرون از زمانهی خود و بیگانه با مردم تنفس میکنند، وگرنه حضرت امام سعیِ وافر داشتند که جریان روشنفکری در انقلاب، جای و جایگاه داشته باشد. و ما هنوز نیز نیاز به این امر داریم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر زمینهی خانوادگیاش خوب است و شما هم با صفا و منطق با او رفتار کنید و جنبهی ولاییاش مثبت است، انشاءالله مشکلی پیش نمیآید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: مگر خداوند به ما اجازه میدهد جامعهی مردم متدیّن را در اختیار دروغپردازان و دشمنان اسلام قرار دهیم؟ موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده در جریان فکری کارل راجرز نیستم. ولی اگر ما بر فطرت تأکید میکنیم اینچنین نیست که جایی برای طبع و غریزه قائل نباشیم و گرفتار شیخبازی و تحجر شویم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: اصل وجود «حرز» و تأثیر آن، مطلبِ پذیرفتهشدهای است و به نظر بنده آنچهکه مرحوم صاحب مفاتیح آورده، بیشتر قابل اعتماد است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: باید به صورتی عمیق وارد موضوعات شد تا خود به خود در آن موضوع، صاحبنظر گشت. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: اینکه انسان دائماً در معرض شبهات باشد و سپس بتواند از آنها عبور کند، چیز بدی نیست و موجب قوت عقل میشود. پیشنهاد ما دنبالکردنِ مباحث معرفت نفس است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر میکنم اگر مباحث «ده نکته در معرفت نفس» و «برهان صدیقین» را همراه با شرح صوتی آن دنبال بفرمایید، در مورد مسائلی که طرح کردهاید، راهگشا خواهد بود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظرم در این مورد عرف مؤمنین را باید ملاک خود قرار دهید تا گرفتار افراط و تفریط نشوید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. اگر احساس کردید روحتان بحثها را میپذیرد، چرا آنها را دنبال نکنید. ۲. به نظرم خوب است آن کتاب را بعد از مباحث «ده نکته» دنبال کنید. ۳. بعد از کتاب «معاد» و شرح صوتی آن إنشاءاللّه بتوانید با کتاب «معرفتِ نفس و حشر» مأنوس گردید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر نمیکنم. در این مورد خوب است با حاج آقا نظری به شمارهی ۰۹۱۳۶۰۳۲۳۴۲ تماس بگیرید. موفق باشید
«هرکه دارد سفر کرببلا بسم اللّه»
ما که رفتیم، تا اطلاع ثانوی خدا حافظ شما....
با عرض سلام: من در مورد کمال خداوند به مشکل برخوردم. نمیتوانم برای خودم اثبات کنم و این مساله مدت زیادی است آزارم میدهد. اینگونه فکر میکنم که وقتی ما عموما به یک موجود مینگریم و آن را خدا (نمیدانیم) در ذهن برایش خصوصیاتی در نظر میگیریم که باعث تشخص آن موجود میشود لذا حد و حدود دارد. یعنی در ذهن این موجود را با یک کمال مطلقی مقایسه میکنیم که به محدود بودنش پی میبریم حال اگر ادعا کنیم که آن کمال مطلق که نامحدود است خداست از کجا معلوم که فقط در ذهن نباشد. یعنی ممکن است آن اختلافی و کمالاتی که موجب تمایز موجود محدود از آن کمال مطلق در ذهن میاید تحقق خارجی نداشته باشد و همان موجود محدود تحقق خارجی داشته باشد. ممکن است گفته شود اگر وجود نامحدود تحقق خارجی نداشته باشد پس بجایش چه چیزی تحقق دارد؟ عدم؟ و جواب دهیم چیزی بجایش تحقق ندارد و موجود محدود از ابتدا بدون دخالت چیزی محدود بوده . این شبه هایی که من عرض کردم مثل اینکه در بیانات آقای جوادی آملی هم آمده و ایشان لزوما وجود نامحدود و وجود صرف و بسیط را که در ذهن تصور میشود در عالم خارج دارای مصداق نمیدانند. اگر اینطور است به کسانی که قائل به پیدایش جهان از ذره اولیه هستند (بیگ بنگ) نباید خرده گرفت و اصولا توحید و کمال خدا را نمیتوان اثبات کرد.
باسمه تعالی: سلام علیکم: در این موارد به نظر میآید بهترین راه برای توجه به این مسئله «برهان صدیقین» جناب صدرالمتألهین باشد و موضوع «اصالت وجود». کتاب «از برهان تا عرفان» https://lobolmizan.ir/book/240?mark=%D8%A7%D8%B2%20%D8%A8%D8%B1%D9%87%D8%A7%D9%86%20%D8%AA%D8%A7%20%D8%B9%D8%B1%D9%81%D8%A7%D9%86
همراه با شرح صوتی آن به آدرس زیر میتواند راهگشا باشد. امثال آیت الله جوادی که فرزند مکتب صدرایی هستند سخت متوجه «اصالت وجود» میباشند که واقعیترین واقعیت عالم یعنی همان کمال مطلق است. موفق باشید
nvhttps://lobolmizan.ir/search?search=%D8%A8%D8%B1%D9%87%D8%A7%D9%86%20%D8%B5%D8%AF%DB%8C%D9%82%DB%8C%D9%86&tab=sounds
سلام خدمت استاد عزیز و خدا قوت: خواستم بدانم اگر امام جماعت با انقلاب اسلامی مخالف باشد یا انتقاداتی به رهبری داشته باشد از درجه عدالت ساقط است؟ ما مسجدی سر کوچه مان داریم که امام جماعت آن از طرفداران آقای منتظری هستند آیا میشود پشت سر ایشان نماز جماعت خواند؟ ممنون از شما که وقت میگذارید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: بعید است آن شخص با چنین عقایدی عدالتی برایش مانده باشد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: همانطور که میفرمایید امثال آیت الله جوادی «متعمّقون» در روایت امام سجاد «علیهالسلام» را به عنوان کسانی میدانند که آمادگی عمیقشدن در فهم دین را بهتر دارا هستند و این از خود آن روایت برمیآید که چگونه سورهی توحید و شش آیهی اول سورهی حدید را خداوند برای آنها نازل کرده. مگر میشود گفت این آیات برای فضولها نازل شده؟! در حالیکه دارای عمیقترین مطالب توحیدی میباشد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! همانطور که عرض شد اولیای معصوم در همان ابتدا در مقام عصمتاند و لازمهی چنین مقامی حفاظت از طریق همهی اسمای الهی میباشد. منتها حفظ آن عصمت و حاضرشدن در پرتو اسمای الهی به طوریکه اسمی آنها را از اسمی غافل نکند؛ هنر بزرگ آنها میباشد. پیشنهاد میشود کتاب «مبانی نظری نبوت و امامت» مطالعه شود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: هرکس به جای اینکه خود را با خود ادامه دهد، بهتر است خود را بینام و نشان با انسانهای بزرگ ادامه دهد تا با ادامهی آنها و در وسعتی که آنها در عالَم حاضرند، ادامهی خود را احساس کند. این تنهایی و بینام و نشانبودن، انزوا نیست، نوعی وطنِ جاودانهای است که اصحاب امام حسین «علیهالسلام» در کربلا و یاران امام خمینی «رضواناللهتعالیعلیه» در ایران بدان دست یافتند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: شما چهکار به این حرفها دارید؟! بالاخره با رعایت دستورات شرع و عزمی که باید در این رابطه داشته باشید، جلو بروید و باز جلو بروید و خیلی نباید مشغول این حرفها شد. «آنقدر ای دل که توانی بکوش». خداوند خودش به موقع مددکار خواهد بود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: همانطور که استاد دکتر حجتالاسلام آقای مصطفی صادقی در کتاب ارزشمند «تحلیل تاریخی نشانههای ظهور» میفرمایند عموماً خبرهای قبل از ظهور با تأویل باید همراه باشد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. بستگی دارد به نکاتی که جناب طبری میفرماید ولی نمیتوان کلّی همهی نکات آن کتاب را پذیرفت، هرچند او زحمتهایی کشیده است۱. باید مشغلههای دنیایی و تکبّر در آنها نباشد تا تذکرات پیامبر خدا «صلواتاللّهعلیهوآله» را در جان خود احساس کند ۳. هر اندازه توحید شدیدتر باشد در جان خود حضور خدا را بیشتر احساس میکنیم در آن حدّ که مولایمان میفرمایند: «ما رَأيْتُ شَيْئاً إلّا وَ رَأيْتُ اللّهَ قَبْلَهُ وَ مَعَهُ وَ بَعْدَه»[1] نديدم چيزى را مگر آنكه قبل از آن چيز و با آن چيز و بعد از آن چيز، «الله» را ديدم. ۴. همینکه امروز در ملت خود میبینیم که چگونه در مقابل اسلحههای مخوف ایستادگی کردهاند، نشانهی اوج توحید آخرالزمانی است آقای سردار احمدیان نقل کردهاند، آن را عرض میکنم و بقیه را از خود ایشان بشنوید. جریان «شهید اکبرجزی» است که در گلستان شهدای اصفهان دفن است. آقای احمدیان میگفتند در یکی از عملیاتها تیربار دشمن آنچنان بر روی سر نیروها بود که سرمان را نمیتوانستیم بالا کنیم، از طرفی تعدادی از نیروها زخمی و زمینگیر شده بودند و نگران توقف عملیات بودیم، یکمرتبه متوجه شدیم تیربار به جای آنکه نیروها را نشانه بگیرد، تیرها را سر بالا میزند، سرمان را بالا کردیم، دیدیم شهید جزی با آن شکم پاره اش، بلند شده و آن تیربار را که لوله اش مثل آتش سرخشده بود، با دستش بالا برده، در حالیکه دستش به تیربار چسبیده و همانجا شهید شده بود. بر روی این مطلب فکر کنید آیا جز یک عشق آتشین به انقلاب و امام، میتواند انسان را تا اینجاها جلو ببرد؟! در عرفان بحثی داریم به نام «فنای ذات». فنای فعل داریم که هر فعلی را از خدا باید دانست، مثل آنکه متوجه هستید این فعل خدا بود که ما را در چنین صبحگاهانی به هویزه آورده و گرنه ما خودمان بدون لطف خدا هرگز چنین توفیقی پیدا نمیکردیم. توحید صفاتی نیز یعنی هر صفت و کمالی را مربوط به خدا ببینیم و با نظر به معنای ذکر «الحمداللّه» متوجه این نوع توحید میشوید. اما توحید ذاتی چیز دیگری است، یعنی هر «بودنی» با تمام لوازم آن، «بودن» خداست و انسان در این مقام از توحید، هیچ بودنی از خود را در میان نمییابد بلکه نحوهای از «بودن» خدا میشود و فانی در ارادهی الهی میگردد و مرحوم شهید جزی به ارادهی الهیه در آن صحنه به میان میآید و بدون آنکه به خود و به سوختن خود فکر کند، آن حماسه را میآفریند و ما در جبهههای دفاع مقدس چنین صحنههایی که حکایت از توحید ذاتی و فنای رزمندگان در محضر حضرت حق باشد، داشتیم. موفق باشید
[1] - ملا محسن فيض كاشانى، علم اليقين، ج 1، ص 49
