بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
25822
متن پرسش
سلام: معنای نزدیک بودن ظهور در روایات چیست؟ چرا برای مثال امام صادق (ع) به یاران خود چنان می‌گوید که انگار ظهور همین فرداست. حتی در زمان ما، امثال آیت الله بهجت چنان می‌گویند که انگار ظهور همین فرداست اما شاید تا هزاران سال دیگر طول بکشد؟
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: در کتاب «بصیرت و انتظار فرج» عرض شد هم ظهور جزئی داریم که مکرر پیش آمده است مثل مددهایی که به نایب‌شان می‌کنند. و هم ظهور تامّ و کامل، که إن‌شاءاللّه هرچه زودتر پیش آید. موفق باشید

24206
متن پرسش
با سلام استاد طاهرزاده عزیز طاعات و عبادات شما مقبول حق سوال : اینجانب تازه عقد کردیم و خانمم شاغل هست و در یکی از خبرگزاری های تهران مشغول کار است ! اینجانب هر چقدر اصرار می کنم که در اینده باید از شغلت استعفا بدهی مطلقا قبول نمی کند می گوید به کارم علاقه دارم و نیز هر وقت بچه دارشدیم بچه را به مهدکودک می گذاریم و ... اینجانب آثار و کتاب های شما را دنبال می کنم و چند بار کتاب زن انگونه باید باشد شما را بهش دادم بخواند اما قبول نمی کند اصلا برای کتاب های دینی ارزشی قائل نیست ! استاد چکار کنم ! ایا با این وضعیت می شود خانواده توحیدی تشکیل داد؟ من با خانومم فامیل هستم و شغلم کارگری است اما حاضرم سختی بکشم و کار کنم اما زنم شاغل نباشد ولی ایشان قبول نمی کنند می گویند خرج و مخارج بالاست ! اصلا حرف گوش نمی کند بعضا به فکر طلاق می افتم چون تحملش را ندارم که زنم شاغل باشد استاد این چه بلایی است خدا نصیبم کرده است در زندگی احساس شکست می کنم چکار کنم ! لطفا راهنمایی ام فرمایید با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: شما چرا حساس هستید؟ در کتاب (زن ...) این نیست که زن فعالیت های اجتماعی نداشته باشد. در حالی که امروز اکثر کارهای خانه در بیرون خانه انجام می شود و ماندن بدون دلیل زن در خانه در حالی که کار مفیدی برای او نباشد موجب افسردگی آن می شود. باید سعی کنید همدیگر را درک نمایید. مگر می شود وقتی خانمی دارای فرزند بود و بتواند در خانه بماند و فرزند خود را تربیت کند مایل به کار در بیرون خانه باشد در حالی که نیاز عاطفی فرزندش فقط با مادر و انس طولانی با او برطرف می شود و خود مادر نیز نیاز دارد تا با انس طولانی با فرزندش خود را معنا کند. موفق باشید

23342
متن پرسش
سلام استاد گرامی: استاد شما در پاسخ به یکی از سوال ها فرموده بودین که برای درک عدالت خداوند و مشکلات و جنگ و خون ریزی هایی که در جهان وجود دارد باید پِی به حکمت خداوند ببریم تا رازِ این مشکلات را بفهمیم. سوالم این است برای فهمیدن و درک این حکمت و عدالت خداوند شما کدام کتاب و یا صوتی را برای مطالعه و شروع پیشنهاد می کنید؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در «برهان صدیقین» به‌خوبی روشن می‌شود که خداوند عین کمال است و چون حکمت، کمال است خداوند عین حکمت است. خوب است که به آن برهان رجوع فرمایید. موفق باشید.

 

23341

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام و عرض ادب و احترام: در کتاب معاد آیت الله دستغیب قسمت «فشار قبر همه جا ممکن است» آمده کسانی که بالای دار هستند خدا هوا را امر می کند که او را بفشارد و همچنین در دریا آب دریا غریق را فشار می دهد. مگر فشار قبر مختص روح نیست چرا اینطور گفته شده که جسم دنیایی در فشار است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: شاید خواسته‌اند مطلب را توجیه کنند. زیرا در هر حال این ملکات انسان است که به انسان فشار می‌آورد و ملکات مربوط به روح است. موفق باشید.

19933
متن پرسش
با سلام و خسته نباشد خدمت شما: در کتاب بسیار مفید «خویشتن پنهان» در مورد مثال بین برگ خشک وسط حیاط و دست جنابعالی مثال زدید. یک برگ خشک که از درخت جدا شده دیگر دارای نفس نیست و دیگر نفسی آن را تدبیر نمی کند ولی هنوز وجود دارد. آیا این برگ خشک که قبلا بوسیله نفس نباتی تدبیر می شد حال بوسیله نفس جمادی تدبیر می شود؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: جماد که مثل گیاه و حیوان نفس ندارد. موفق باشید

36537

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام بر استاد عزیزتر از جان. استاد فردی بنام اقای پرویز شهبازی مباحثی را در برنامه های اینترنتی مطرح می‌کنند با عنوان من ذهنی آیا این مباحث صحت دارند؟ چون به مولانا ربطش می‌دهند. برای درک مفهوم «من فکری» باید ابتدا توضیحی در مورد «من» و «فکر» ارائه دهیم. ذهن انسان دارای ارتباطی دوگانه و متفاوت با دنیای اطراف است. یکی ارتباط مستقیم، شفاف و عریان با واقعیت است و دیگری دید و یا ارتباط تعبیر و تفسیری. این دید تعبیر و تفسیری  که ذهن از پدیده ها دارد، در واقع مهمترین عامل قطع ارتباط  انسان از واقعیت است. دید تعبیر و تفسیری به این معنی است که مثلا ما رفتاری را می بینیم و شروع به تفسیر و معنا دادن به آن می کنیم. ما خود ماهیت آن رفتار را نمی بینیم. ما واقعیت عریان را نگاه نمی کنیم ما با تفسیر و برداشت خود از آن واقعیت زندگی می کنیم. من یک نوشته ای را می گذارم و شما از آن نوشته می توانید چندین برداشت داشته باشید و بنا بر برداشت خود چندین برچسب بر من بزنید. برچسب مستبد، مدبر و یا هر برچسب دیگری و من را یک شخصیت مستبد و متکبر و یا یک شخصیت مدیر و مدبر بدانید. دقت می کنید چقدر بین ماهیت و انگیزه و واقعیت ذاتی رفتار من تا برداشت شما فاصله هست؟ شما برداشت خود را با ذهنتان انجام می دهید. ذهن تمام برداشت های خود را با پردازش اطلاعاتی که در حافظه ثبت شده است انجام می دهد. این اطلاعات شامل ارزش ها و ضد ارزش های است که از دوران کودکی از والدین و جامعه و محیط دریافت کرده ایم و به ما در سطحی وسیع و گسترده القا شده است و ما از درون تبدیل به موجودی مقلد و تکراری شده ایم. موجودی که هیچ احساس و رفتار و گفتاری در او از روی طبیعت و فطرتش سر نمی زند بلکه تنها در بند و زندانی تقلید است. این فرایند ذهنی و یا فکر از آبشخور حافظه خوراک می گیرد. همین فرایند یک «مرکز» و یا «هسته» ای در انسان ایجاد می کند بنام «من». چگونه؟ وقتی که ما  از هر رفتار خود و دیگران چندین برداشت ذهنی درست می کنیم و یا وقتی از کودکی با هر رفتار ما چندین برچسب ارزشی و ضد ارزشی  مختلف و گاه متضاد دریافت کرده ایم  یا بر ما زده شده است در ذهن ما یک تصویری ایجاد می شود که ای تصویر مجموعه ای از این صفات و برچسب های ارزشی و ضد ارزشی است که در واقع «من یا شخصیت» را تشکیل می دهد. این هویت فکری و این شبح هیچ ماهیت واقعی ندارد. و فقط و فقط یک تصویر ذهنی است و در ما انواع و اقسام شخصیت ها را ایجاد می کند و ما تابع این تصویر ذهنی که حاصل افکار زائد و غیر واقعی و غیر اصیل است زندگی، احساس و رفتارمان را جهت می دهیم و باعث می شود بر اساس هویت اصیل انسانی زندگی نکنیم. بلکه تابع و اسیر آن زندگی کنیم. از این هویت فکری در واقع مرکزی بدنیا می آورد بنام «من ذهنی یا من فکری» یا همان «نفس» که مرکز همه شرارت ها است. البته من توضیح کوتاهش رو پیدا کردم. براتون گذاشتم کلیپهای بسیاری دارند این اقا.... ممنون از وقت و صبری که برای ما می‌گذارید.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این موارد، بیشتر با توهّماتِ بدون مبنا همراه است. اگر مباحث «معرفت نفس» و مراتب نفس را دنبال کنند، متوجه قضایایی که فکر می‌کنند، می‌گردند. در این مورد پیشنهاد می‌شود ترجمه جلد ۸ و ۹ اسفار را که تحت عنوان «معرفتِ نفس و حشر» روی سایت هست؛ مطالعه فرمایند. موفق باشید

31656

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: یک موضوعی همیشه برای من سوال بوده. چه حسابی درکاره که بعد از مصیبت و جنایت عاشورا غیبت اتفاق نیافتاد ولی بعد از امام حسن عسکری نعمت امامت از بشریت گرفته شد؟ این قضیه با چه نگاهی جور در میاد؟ اگر بخواهم سوال رو کامل مطرح کنم، به هیچ وجه برایم باور پذیر نیست که نعمت امامت از بشریت گرفته بشه. نجیح گوید: حسن بن علی علیه السلام را دیدم که مشغول خوردن غذا بود و سگی روبروی او قرار گرفته بود، هر لقمه‌ای که می‌خورد یک لقمه هم به آن سگ می‌داد. عرض کردم: یابن رسول اللّه! این سگ را از خود دور نمی‌کنی؟ حضرت فرمود: رهایش کن، زیرا من از خداوند حیا می‌کنم که جانداری به من نگاه کند و من بخورم و به او نخورانم. با چنین امام رئوفی ما چنین وضعی داشته باشیم؟!!
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ظاهراً هنوز کارها برای تحقق غیبت و ظرفیتی که شیعیان بتوانند غیبت را در نبود امام درک کنند؛ به اتمام نرسیده بود. جناب استاد غنوی نکات خوبی در موضوع «وکالت» به عنوان مقدمه غیبت در مباحث خود دارند. موفق باشید

31652

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام بر استاد طاهرزاده: تقریبا دارم به این نتیجه می‌رسم که هر چه اصلاح طلبان افاضه می فرمایند عکسش به صلاح مملکت است با حضور در سوریه بعضا مخالف بودند و حال می‌خواهند ما را به باتلاق افغانستان بیفکنند. حقیر سابق ها به فضای فکری اصلاح طلبان نزدیک بودم ولی هیچ وقت فکر نمی کردم اینقدر در پازل دشمن بازی کنند. باری توافق اخیر با گروسی اصلاح طلبان را به وجد آورده و این مرا نگران کرده است چیزی بگویید که آرام شویم و الا شاید، باید سر را به دیوار بکوبم از دست این دولت انقلابی.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ظاهراً مطالب بسیار مبهم است. خود همان آقا هم در این حدّ که دوربین‌ها حذف نشوند، خوشحال بود، و نه آن‌که داده‌های دوربین‌ها را به آژانس تحویل دهند. موفق باشید

31650

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
استاد گرامی سلام: نظرتون در مورد مطالبی که در این سایت آمده چیست؟ در این مطالب آقای میرباقری معاد را جسمانی و مادی عنوان نموده اند که با صحبت های جنابعالی در مورد معاد مغایرت دارد https://imanoor.com/blog/%D9%85%D8%B9%D8%A7%D8%AF-%D8%AC%D8%B3%D9%85%D8%A7%D9%86%DB%8C/ با توجه به آیات و روایاتی که به آن استدلال کرده اند معاد مادی باورپذیرتر از معاد غیر مادی است. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نظر حضرت امام و علامه طباطبایی «رحمت‌الله‌علیهما» پیرو نظر جناب صدرالمتألّهین، معاد جسمانی است ولی مطابق نشئه‌ای که ما در آن وارد می‌شویم که آن نشئه قیامت است. در این رابطه می‌توانید به جزوه «نحوه حیات بدن اُخروی» که روی سایت هست بزنید. موفق باشید

31634
متن پرسش

سلام و عرض ادب و احترام: در راستای بحث به تفصیل آمدن موضوع اربعین حسینی: حس می‌شود این آغاز گرهی دارد با بحث وسعت تاریخی و جایگاه افراد که در این سال‌های اخیر حضرتعالی به حق بدان اشاره می‌فرمایید. بنده این‌طور به نظرم می‌آید که گویا ابتدائاً مؤمنین هشیار را نسبت به رفتارشان با برادران دینی آگاه نمودند، سپس آن‌ها را حساس کردند به وسعت روابطی که قبل از این در برخی مؤمنین ضعف داشت، سپس این را آوردند تا کنار مردم عراق و افغانستان و... ، و هم اکنون گمان می‌شود، هرچه هست یا گره خورده به این وسعت و سعه صدر تاریخی، یا شاید هم از دل این سعه، متولد شود. به هرحال باید به حسین «علیه‌السلام» عرض کرد: مست آمدم ای پیر، که مستانه بمیرم / مستانه در این گوشه میخانه بمیرم. درویشم و بگذار قلندر منشانه / کاکُل همه افشان به سر شانه بمیرم. نظر حضرتعالی در مورد این ارتباط چیست؟ ارتباط بین سعه صدر و روابط مذهبی‌ها با جهان بیرون، و آغاز یک آغاز. التماس دعا

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! آغازِ یک آغاز برای تجربه گستردگی انسانیت انسان‌ها و عبور از ظلمات سیطره کمیّت و استکبار با هرچه بیشتر «پاکبازی» و «ایثار»، و این‌که به گفته میشل فوکو متوجه باشیم ایران می‌تواند با انقلاب اسلامی خود، روحی باشد در جهان بی‌روح تا عالَم به خود آید.[1] در این رابطه است که باید فکر کنیم در تجربه اربعینیِ خود چگونه رسالت خود را در این جهان بی‌روح به عهده بگیریم و به انجام برسانیم. بی‌حساب نیست که رهبر معظم انقلاب «حفظه‌الله» در اولین نشست با دولت آقای رئیسی بر بازسازی اساسی نسبت به فرهنگ و هنر تأکید کردند. حقیقتاً باید از خود پرسید بازسازیِ اساسی چه نوع بازسازی است که بتواند ایران را به عنوان روحی در جهان بی‌روح در عالَم حاضر کند همان‌طور که در سفرهای اربعینی حضور ایرانیان روحی بود تا آن سنت، هرچه زنده‌تر ادامه یابد، و شاید از این جهت بتوان گفت ما باید در جایی دیگر برای روح‌بخشیدن به سنت‌های دیگری در صحنه آییم. مثل حضور حاج قاسم در درّه پنجشیر در کنار احمد شاه مسعود آن مرد مبارز دل‌زنده و دوست‌دارِ مردم افغانستان در سال‌های گذشته. موفق باشید                 

 


[1] - دار مستتر، ایران‌شناس فرانسوی گفته است که اسکندر می‌خواست ایران را یونانی کند، یونان را ایرانی کرد. (اخلاق در زندگی کنونی – دکتر رضا داوری اردکانی- صفحه 245)

31095
متن پرسش
سلام: از ۷ ماه پیش که در سوال 29450 و پس از آن چند بار دیگر در مورد واکسن کرونا پرسیدم فرمودید عجله نکنم یا از خیر پاسخ گذر نمودید. امروز رهبر معظم واکسن زدند تا مهر تاییدی بر عظمت علوم جدیده و غرب باشد و دیدیم که طب سنتی و اوراد و ... گرهی نگشود و همانطور که گفتم بار دیگر غرب نشان داد که طریق حقه طی شده فقط هموست و بغیر از این صراط مستقیم بقیه سبل راه به جایی نمی برد. حال موضع خود را بدون ملاحظات و دعوت به صبر (باور کنید هرچه صبر کردم از قوطی عطاران چیزی بیرون نیامد و این ادعا هم که فلان تعداد را معالجه کردیم هم از آن حرفهاست که در قوطی هیچ عطاری نمی گنجد کافی بود نظر به آمار بهبودیافتگان می انداختند که اکثرشان بدون رفتن به عطاری بهبود یافتند آنهایی هم که عطاری رفتند اگر نمی رفتند خود بخود خوب می‌شدند) در مورد فعل رهبری و واکسن و اینکه آیا این موفقیت اعجاز گون غرب باعث شده است در غرب ستیزی استاد اندکی تعدیل حاصل آید بیان فرمایید.
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید علم در امور سلامتی و طب، ابعادی دارد و ما به جمع طب سنتی و طب مدرن نظر داریم. همان‌طور که رهبر معظم انقلاب حجامت هم می‌کنند. نمی‌دانم چرا این علوم را به غرب نسبت می‌دهید!! در حالی‌که طبق نظر غربیان، نقش نگاه جناب ابن سینا در این امور کم نبوده. عظمت کار مقام معظم رهبری را مدّ نظر قرار دهید که از علم، عدول نکردند ولی آن را در بستر بومیِ خودمان دنبال نمودند. موفق باشید

30062
متن پرسش
سلام علیکم: استاد ببخشید دو سوال دارم. اول اینکه شما در تعریف حضور کامل تر نفس در جایی فرمودید کامل تر یعنی در تمام مراتب هستی از عالم ماده گرفته تا عالم عقل حضور دارد. در جای دیگری فرمودید کامل تر یعنی نزدیکتر. استاد این معنای نزدیکتر را نفهمیدم. منظورتان چیست؟ می‌شود با یک مثال معرفت نفسی این نزدیکتر بودن را بیان کنید؟ سوال دوم اینکه در معنای حضور تمام فرمودید که تمام یعنی همه وجود مجرد حاضر باشد. استاد سوالم این است که پس حضور تمام تر یعنی چه؟ وقتی یک موجود مجرد همه اش باشد چه معنی می‌دهد که بگوییم یک موجود مجردتر بیشتر از آن موجود مجرد همه اش هست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. نزدیک‌تر را باید در آن جملات به معنای سیر از اجمال به تفصیل بگیریم. ۲. به تشکیکی‌بودن و شدت و ضعف‌یافتنِ نفس فکر کنید که چگونه نفس می‌تواند همواره در وجود خود شدت یابد. موفق باشید

28186
متن پرسش
سلام علیکم: در یکی از پاسخهای قبلی تان، درباره محرومیت ما نسبت به داشته هایمان و همان بحث استحاله در ذیل توسعه و نظام سازی مدرن فرمودید و اینکه جهانی بین دو جهان طلوع کند که البته صبر و همت خاصه خویش را می طلبد. به نظرم خروج از این به اصطلاح تذبذب تمدنی که در آن سوال مورد پرسش بود، اگر بخواهیم عبور کنیم و به خودآگاهی تاریخی جهت طلوع تمدن نوین اسلامی برسیم، بایستی اول از همه این را بفهمیم که تمدنها و نظام فرهنگ، یک شبکه به هم پیوسته و منسجم و در امتداد هم هستند و همچنین تمدنها، تحمیل گر اند. این تحمیل گری تمدنها واقعا مورد درک واقع نشده و خودش یک معضل و تشتت ایجاد کرده است. همین الان در حوزه های مختلف، بستر تمدنی مدرن را آورده ایم و نظام آنرا وارد کشور کرده ایم و حالا برای اینکه با مبانی انقلابی و دینی هم تضاد نداشته باشد و بتواند با روح عقاید ما هم همگونی ظاهری پیدا کند، از معارف اسلامی و چند حکم شرعی استفاده کرده ایم و بعد درون آن بستر نظام مدرن از این معارف و احکام استفاده کرده ایم و گمان هم کرده ایم یک راه معتدل و معقول و صحیح در جهت تمدنی را استفاده کرده ایم و توانسته ایم هم از تجارب بشری و مدرن بهره ببریم و هم خب با مبانی اسلامی و انقلابی تعارض ندارد و ما از معارف شریعت برای تصحیح و توجیه و شکل گرفتن آن استفاده کرده ایم. مثال عرض می‌کنم،بسترهایی مثل بانک و بورس و بیمه و ساز و کارها و نهادهای اقتصادی مدرن را آورده ایم و آنها خود را بر بستر اقتصادی ما تحمیل کرده اند و در زندگی ما تثبیت شده اند بعد فکر کرده ایم با اقتصادنا شهید علامه صدر و احکامی مثل مضاربه و قرض الحسنه می‌توان این بستر را همگون با معارف اسلامی کرد و بدون اختلاف با مبانی شرعی کرد و شرائع اسلام را در همین بستر جلو ببریم. اما واقعا غافل شدیم که نظام توسعه و اکونومی مدرن بر جامعه و بستر اقتصادی ما تحمیل شده است و با تحمیل گری نهادها و بستر مدرن بر جامعه انقلابی ما رو به روییم و نتیجه این تحمیل گری چیزی جز همین بحران تمدنی و تذبذب تمدنی نیست و ما از معیشت اسلامی و تمدنی خود دور افتاده ایم و این است که مجبوریم از قواعد خاص آن که ذیل نظام فکری اجتماعی مدرنیته است تبعیت کنیم و بسیاری معاهده ها و قواعد را بپذیریم و دوباره در یک حیرانی به سر ببریم. اما من با طرح بحث تکمیل الگوی پیشرفت اسلامی که از سوی حضرت آقا دو سال پیش مطرح شد و افق گذاری که ایشان برای ۵۰ سال آینده ایران اسلامی کردند و افق تمدن نوین اسلامی هست، بسیار به گذار از این وضعیت امیدوارم و شاید گفته شود بی صبری و عجولی یا غیر واقع بینی است این نوع دیدگاه من، ولی واقعا بشخصه باز شدن این مسیر و آن چیزی که ان شاء الله می‌شود ما را در بر بگیرد، حس می‌کنم. وقت آن است بدون بی صبری و در عین حال بدون ترکیب گری ها و بی دقتی های تمدنی مان و بدور از یاسی که ما را در این مسیر زمین گیر می‌کند و خود مانعی برای حرکت است و ما را درگیر یک سیر عادی و گزینش گری در زندگی و اجتماع مان می‌کند، با بصیرت تاریخی و تمدنی، معارف اسلامی را در نگاه کلان و تمدنی و نظام ساز ببینیم و با توجه به مسئله اسلام و مقتضیات زمان، طرح تمدنی خود را پیش ببریم و در برخورد با تمدن و نظام مدرن بدون التقاط و گزینش گری و ترکیب گری یا انزوا و تردید مدرنیته یا غربگرا و مدرنیزه شدن، نظام های مدرن را با تحمیل گری خاص شان نپذیریم بلکه عناصر و ابزاری که می‌تواند مثبت و موثر باشد و در ذیل نظام تمدنی ما معنا شود را در روح عقاید و تمدن مان مستحل کنیم کما اینکه شهید آوینی فرمود باید با بصیرت، ابزار و جسم این قالب ها را در روح عقاید خویش مستحل کنیم. کما اینکه خود شهید آوینی در روایت فتح چنین کرد و با بصیرتی که نسبت به ساختار هنر مدرن من جمله مستند داشت و آن‌را حجاب اکبر و منقطع از عهد الست می‌دانست ولی آنها را یکسره دور نزد و از آنها منزوی نشد بلکه جسم قالب یعنی بستر دوربین و مستند را در ذیل هنر انقلابی مستحل کرد و با آن ساختار توانست چنین اثر فاخری خلق کند و به نظر من، شهید آوینی موفق شد بستر هنر و معارف اسلامی_انقلابی را متناسب ظرفیت زمان و با خودآگاهی تاریخی، بر بستر مدرن تحمیل کند و یک برخورد تمدنی دقیق را داشته باشد و حتی نظم ابزاری مثل مستند و سینما را تغییر دهد و آن‌را در جهت مبانی انقلاب و با تحمیل گری خاص خود بیاورد. ان شاء الله که این مسیر و راه تمدن سازی با توکل و صبر و مجاهدت آوینی وار ما باز شود و ما را از این ترکیب گری و تذبذب تمدنی رهایی بخشد و ما را به آن افق تمدنی که باید برساند، نزدیک کند و امیدوارم متوجه شویم در نقطه ای از تاریخ ایستاده ایم که طرح لیبرال دموکراسی و کمونیسم برای تدبیر عالم و ارائه نظام و طرح اداره و جامعه سازی عالم در حال افول و زوال تدریجی قرار گرفته و حال وقت آن است که بشریت را به عالم و تمدنی متوجه سازیم که اسلام عزیز و انقلاب، ظرفیت خودسازی و جامعه سازی را فراهم می‌کند و آینده ای در جهت بازگشت و احیاء بصیرانه عهد قدسی را باید ساخت. سلامت و موید باشید؛ التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده متوجه و متذکر نکات خوبی هستید. مسلّم مردم هم به دنبال راه سومی هستند که آن راه، نه لیبرالیسم است و نه سوسیالیسم و فهم جهانی که در آن به‌سر می‌بریم جهت نظر و ورود به جهانی که انقلاب اسلامی در پیش روی ما قرار داده؛ بسیار مهم است. ما با بشری روبه‌رو هستیم که می‌خواهد در جهان گشوده‌ی ملکوت حاضر باشد و این با آموزه‌های عرفانی محقق می‌شود. با بشری روبه‌رو هستیم که می‌خواهد در ساختن جهان خود ورود داشته باشد و مسئولیت زندگی خود را، خودش به دوش بگیرد و این با روحیه‌ی انقلابی ممکن است و درک این نکات منجر می‌شود که ما در راه انقلاب اسلامی با اطمینان کامل قدم بگذاریم و از ملامتِ ملامت‌گران که خود را مشغول چیزی کرده‌اند که نیاز حقیقی بشر نیست؛ هراسی به خود راه ندهیم. موفق باشید   

28139

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام: می‌خواستم بدانم چرا وقتی هدف درست را برای زندگی ات انتخاب می کنی از زمین و زمان در و دیوار درون و بیرون وجود انسان همه تبدیل به موانع می‌شوند؟ خیلی زجر آور است که مدام تلاش می‌کنی اما با کوچکترین کاستی هر چه کرده ایی بر باد می رود! تنها چیزی که خواسته ایی یعنی حضورت، آن حال خوبت از دست می رود و تو می مانی و یک آه، طوری‌که به این فکر می افتی که انگار بد شدن هم بد نیست و افرادی‌که راه مادیات را انتخاب کرده اند شاید به نوعی محق هستند چون بعضا در ابتدا افراد دینداری بوده اند. و اینکه لین بودن و مداراکردن در گفتار در شرایطی که ممکن است فردی مورد اجحاف قرار گرفته باشد باید به چه صورتی باشد که آسیبی متوجه شخص نشود و سخن حق را هم گفته باشد؟ برای حفظ آرامش در مواقع بحرانی چه راهکاری پیشنهاد می‌دهید؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: پیشنهاد بنده آن است در این رابطه با حوصله برنامه‌ای جهت مطالعه‌ی کتاب‌های «فرزندم؛ این‌چنین باید بود» برای خود بریزید. کتاب‌ها روی سایت هست. موفق باشید

26773

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد عزیز: حقیر عضو هیئت علمی دانشگاه و از مسولين فرهنگی دانشگاه هستم. خیلی خیلی از مباحث شما در کلاس ها و سخنرانی هایم بهره‌مند می شوم و هویت انسانی-دینی خود را مدیون حضرت عالی هستم. خدا عوض خیر به شما عنایت فرماید. استاد بزرگوار بنده و همکارانم در دانشگاه در حوزه گسترش فرهنگ عفاف و حجاب فعالیت های جدی و همه جانبه ای انجام داده ایم و تلاش ما بر آن استوار بوده است که در اوج محبت و مهربانی و لطافت اقدامات معرفتی- روان شناختی را مدیریت کنیم. حال سؤال حقیر آن است که برخورد انضباطی نیروهای حراست دانشگاه با خانم هایی که دیگر هیچ کار فرهنگی در آنها اثر نمی کند با نیاز تاریخی امروز ما به مهربانی، تعارض و منافات دارد یا خیر؟ اگر تعارض دارد، پیشنهاد شما برای رویارویی با خانم های هنجار شکن و تاثیر ناپذیر از فعالیت های فرهنگی چیست؟ با تشکر فراوان. خداوند به عمر شما برکت و استمرار عنایت فرماید
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر واقعاً هنجارشکنی می‌کنند باید طبق قانون با آن‌ها برخورد شود و این‌جا بحث، بحث قانون است و مجریان مربوطه باید وارد شوند. ولی هنجارشکنی غیر از بی‌حجابیِ معمولی است. موفق باشید

26529
متن پرسش

سلام استاد: درد دلی داشتم خواستم اینجا مطرح کنم. آن روز جمعه صبح رفته بودم نانوایی شخصی بهم گفت سردارمون رو زدن کاملا شکه شدم. اومدم خونه پیام رهبر رو دیدم ولی اروم نشدم دو روز تمام گریه کردم اروم نشدم. استقبال با شکوه خوزسنان رو دیدم مقداری تسلی دل بود ولی اروم نشدم دل فقط یک چیز می خواست من هم برم گفتم میرم تشییع سردار اونجا رهبری چیزی میگه اروم میشیم ولی رهبری گفت «الحقنا بهم» حالمون بدتر شد. رفتیم تشییع ولی اروم نشدم. قید کارم رو زدم دیدم دیگه نمی تونم ادامه بدم. بیست و دو بهمن شد رفتیم جشن سالگرد پیروزی و ... امیدهایی که برای امسال آدم تو اون جشن حس می کرد ولی ارامش و قرار نیومد. استاد شما می دونید آرامش را کجا میشه پیدا کرد؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آرامش در همان اشکی است که بدون اختیار با یاد حاج قاسم عزیز جاری می‌شود. مگر نخوانده‌ای که آن مردِ بی‌قرار که بعد از ملاقات شمس تبریزی، ۳۰ سال بی‌قرار بود، فرمود:

جملة بی‌قراری‌ات از طلب قرار توست                   طالبِ بی‌قرار شو تا که قرار آیدت

جملة نامرادی‌ات از طلب مراد توست                    ورنه همه مرادها جمله نثار آیدت

آن نفسی که با خودی بسته ابر غصه‌ای               آن نفسی که بی‌خودی مه به کنار آیدت

آن نفسی که با خودی یارکناره می‌کند                وآن نفسی که بی‌خودی باده یار آیدت

آن نفسی که با خودی همچو خزان فسرده‌ای         وآن نفسی که بی‌خودی دی چو بهار آیدت

حاج قاسم تجربه‌ی بی‌قراری در این دنیا را به ما عطا فرمود، حالا می‌خواهی هم یاد حاج قاسم را داشته باشی و هم با قرار باشی؟!! چرا بی‌قراری را در این تاریخ، عین زندگی ندانیم؟ مگر رهبر معظم ما که حاج قاسم جانش را فدای او می‌کند؛ یک لحظه قرار دارند که ما به دنبال قرار باشیم؟!! موفق باشید  

24849
متن پرسش
سلام علیکم: حفظ کردن قرآن را تا چه حد برای یک طلبه لازم می دانید؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر به دروسی که باید یک طلبه به طور رسمی دنبال کند؛ ضرری نرساند بسیار کار خوبی است. موفق باشید

24848
متن پرسش
سلام استاد: در خصوص سوال ۲۳۸۸۰ که چند وقت پیش جواب دادید خواستم بگم همین شخص در برنامه عصر جدید بارها اعلام کرده که من از هیچ علم غیبی و آینده بینی و ...استفاده نکردم و فقط از همین علوم ریاضی و احتمال و فیزیک و تردستی استفاده می کنم. جالب اینجاست که در فضای مجازی هم حقه های او لو رفته و بعضا در بعضی جاها ایشون آموزش هم میدن. این در حالی است که شما برای این کار او توجیهی معرفتی آوردید و کار او را از جنس قدرت نفس و حضور در آینده میدیدید. لطفا پاسخ بدهید. راستش استاد الان یه شبهه ای برام پیش اومده و اونم اینه که نکنه داستان معجزه و کرامت هم از این قرار باشه و ما الکی برای اینگونه امور، فلسفه پیچیدیم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این‌طور نیست که اگر طرف تلاش‌هایی در امر ریاضی کرد و نفس او متوجه‌ی واقعه‌ای در آینده شد، علت آن محاسبات ریاضی او باشد. بلکه شرایط از آن طریق آماده می‌شود که آینده‌های عالَم ماده را با نفس ناطقه‌ی خود درک کند. مثل کاری که ساحران و مرتاضان انجام می دهند که به ظاهر، حرکات مادی است ولی در حقیقت، نفسِ آن‌ها است که آن پیشگویی‌ها را می‌کند. تفاوت این حرکات با معجزات در آن است که نهایت این حرکات در حوزه‌ی عالم ماده و آینده‌ی عالم ماده تحرک دارد ولی پیابران مبانیِ خود را در عوالم اعلی دارا می‌باشند و چیزی را به میان می‌آورند که از طاقت کلّی بشر بیرون است و به همین جهت به آن، معجزه می‌گویند. موفق باشید

24370

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام و خسته نباشید خدمت استاد عزیز: استاد در سوال ۲۴۳۴۵ در مورد صحبت آقای دکتر ابراهیم فیاض نسبت به جریان های دانشجویی پرسیدم که جوابی حاصل نشد. من باب یاد آوری خواستم بگم اگه ممکنه توضیحاتی برای روشن شدن ادعا ی دکتر فیاض بفرمایید. سپاس
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این‌طور عرض شد: باسمه تعالی: سلام علیکم: آن مطالب را نخوانده‌ام. اگر چیزی از آن‌ها دارید بفرمایید تا بنده نیز در جریان قرار گیرم. موفق باشید

24102

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
بسمه تعالی. سلام علیکم: استاد چه می شود که بیکن پدر علم تجربی و یا کانت پدر علم مدرن خوانده می شود؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: طرحی که آقای بیکن و یا کانت در شرایط تاریخی خود مطرح می‌کنند مطابق روح تاریخی خود و آمادگی مردم آن زمان است و به همین جهت بنیاد تاریخی آن‌ها می‌شود. در این مورد در شرح کتاب «خرد سیاسی در جهان توسعه‌نیافتگی» عرایضی نسبتاً مفصل شد. اگر بخواهید فلسفه‌ی غرب را دنبال کنید در هر صورت نمی‌شود از آن نگاه که آقای دکتر داوری مدّ نظر قرار می‌دهند، غفلت کرد. موفق باشید

23309
متن پرسش
سلام استاد: سوالی در زمینه حرکت جوهری داشتم. ما اگر فکر کنیم دنیا ثابت است ولی حرکت در آن جریان دارد، احتمال دارد در مسئله خداشناسی یا توحید اشتباه کنیم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نه، حرکت جوهری اثبات می‌کند چون ذات عالَم ماده عین حرکت است، عین نیاز به فیض خداوند است و اگر آن فیض قطع شود، عالَم نابود می‌گردد و چون عالم، موجود است آن فیض همچنان ادامه دارد. موفق باشید

21352
متن پرسش
سلام علیکم جناب استاد طاهرزاده: آیا معاد معصومین و مقربین درگاه حق هم جسمانی خواهد بود نظر حضرتعالی و ملاصدرا در این باره چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: جسمانی‌بودن معاد یعنی همه‌ی ابعاد انسان در معاد حاضر شود و این برای معصومین«علیهم‌السلام» هم تحقق می‌یابد. موفق باشید

31558

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
استاد گرامی: با سلام: بنده دانشجوی دکتری قرآن و حدیث هستم. موضوعی که برای پایان نامه ام انتخاب کردم تمدن سازی شیعه هست. در مورد اینکه روند کارم چطور باشد از شما راهنمایی می خواستم. در مورد این موضوع می شود دو نوع کار انجام داد، این دو نوع را آقای دکتر موسی نجفی هم در جواب پرسشی که داشتم مطرح کردند، اول اینکه با بررسی آیات و روایات، به مولفه های تمدن اسلامی دسترسی پیدا کنیم. دوم اینکه یکی از تعاریفی که از تمدن هست را با متون دینی نقد و بررسی کنیم. مورد اولی را تحقیق کردم و دیدم که کارهایی به شکل پایان نامه انجام شده و در کل می توانیم بگوییم مولفه ی مهم تمدن اسلامی توحید است که در دل توحید، مولفه های عدالت، کرامت انسانی، رشد و شکوفایی استعدادها و غیره قرار دارد. مورد دومی هر چند خوب هست که مولفه های تمدن اسلامی و تمدن غربی با هم سنجیده شود اما فکر می کنم خیلی راه گشا برای زمان حاضر نیست. و احتمال دارد روی این موضوع هم زیاد کار شده باشد. چیزی که من خیلی دوست دارم روی آن کار کنم این است که آیا در این زمانه ی حاضر، ممکن است تمدن اسلامی شکل بگیرد یا نه. یعنی از سویی تمدن فعلی که تمدن غرب است بررسی شود که در مرحله های سرازیری قرار دارد به این دلیل که مدرنیته قدرت اقناع خود را از دست داده و پست مدرنیته هم به تعبیری عبور از مدرنیته را شروع کرده و از سوی دیگر تفکر جدیدی با انقلاب اسلامی شروع شده که بیرون از تفکر مدرنیته است و باب پرسشگری از مدرنیته را باز کرده است. حالا در این مرحله آیا ما داریم به سمت تمدن حرکت می کنیم یا نه؟ و به نظرم خوب است در پایان نامه به این نقطه برسم و آن را تشریح کنم. این روش و خط سیر به نظر شما کارآمد هست؟ سوال دیگر اینکه با چه نگاهی با روایات و آیات مواجه شوم و روایات مناسب با این موضوع را از کجا پیدا کنم و روی آنها سرمایه گذاری کنم تا من را به مقصودم برساند؟ احساس می کنم به روایاتی نیاز دارم که در مورد موضوعات زیر صحبت کند: زمانه، جامعه، دلایل و نشانه های انحطاط یا رشد جامعه. ممنون می شم اگر مفصل توضیح دهید با تشکر و التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. این‌که می‌فرمایید نکته خوبی است. در این مورد پیشنهاد می‌شود سری به کتاب «انقلاب اسلامی طلوع جهانی بین دو جهان» که روی سایت هست بزنید. ۲. با توجه به مسائلی که برایتان در پایان‌نامه مدّ نظر هست، اقلاً باید «اصول کافی» و «تحف العقول» را یک بار ورق بزنید. موفق باشید

31004

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: ۱. نظرتان درباره مباحث تربیتی آقای پناهیان چیست؟ ۲. مستحضرید در بحث انتخابات طرفداران آقایان جلیلی و رئیسی هر یک تأکید زیادی بر روی کاندیدای مد نظر خود دارد، آیا این دو بزرگوار با یکدیگر هماهنگ اند یا منتظر مسائل دیگری باشیم؟ ممنونم
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عرایضی در این رابطه در جواب سؤال‌ شماره 30995  شده خوب است به آن جواب رجوع فرمایید. موفق باشید

30392

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم و رحمه الله: ضمن سلام و خدا قوت خدمت استاد گرامی: در جلسه ای با عنوان رهنمون های سلوکی با موضوع نقش عقل در شناخت هوسها که اخیرا برگزار شد جناب عالی در مورد قرض الحسنه فرمایشاتی داشتید که بسیار شبهه برانگیز است و اگر طبق فرمایش شما باید عقلی با قضیه قرض الحسنه برخورد شود می‌شود سیستم نزول و ربای آشکار بانکی که شاهد آن هستیم. بنده خودم از مازاد درآمد مبلغی را هرماه برای این مسئله در نظر می‌گیرم و هرگز حساب گری نکردم ولی این فرمایش شما ذهن بنده را آشفته کرد. امیدوارم که بنده منظور شما را اشتباه فهمیده باشم واژه قرض الضرره فکر کنم جالب نباشه!
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! قرض الحسنه همیشه قرض‌الحسنه باید باشد. ولی وقتی با تورم روبه‌رو هستیم، اگر قرض‌دادن‌ها طوری باشد که تورم در آن لحاظ شود، شاید انگیزه‌ی قرض‌دادن‌ها بهتر شکل بگیرد. ولی به هر صورت آن کسی که با فرض تورم قرض می‌دهد، در این شرایط ثواب دو چندان می‌برد. موفق باشید

نمایش چاپی