بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
16306
متن پرسش
سلام علیکم: شخصی به اسم «سالم مولی ابی حذیفه» را چرا عرفا تعریف می کنند؟ این آدم به خانه حضرت زهرا (س) حمله کرده. مثلا آیت الله سعادت پرور (پهلوانی تهرانی) گفته: ایشان از عرفا بوده. دیگران هم تعریف کرده اند.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: احتمالاً تشابه اسمی باید باشد، وگرنه غلام حذیفه یکی از 24 نفری است که صحیفه را امضاء کرد و قسم یاد کردند که نگذارند بعد از پیامبر«صلوات‌اللّه‌علیه؛ مولایمان علی‌ابن ابیطالب«علیه‌السلام» راه آن حضرت را ادامه دهد. موفق باشید

16305
متن پرسش
سلام استاد گرامی، خدا قوت عرض می کنم: برخی دوستان، بخاطر اینکه وقت شریف شما زیاد گرفته نشود بعضی موارد در سطح پایین را از بنده راهنمایی می گیرند و بنده هم دقیقا طبق فرمایشات جنابعالی، به آنها راهنمایی می کنم، که چگونه کار کنند و... کتب را، صوت ها را و... (البته اگر استاد صلاح ندانند بنده کاری نمی کنم، ولی در هرصورت در خدمت هستم، حتی اگر اینجا در تهران باشم دوست دارم به شما کمکی کرده باشم، و این قضیه مرا بسیار مسرور می کند) بخاطر این قضیه چند نکته را خواستم با استاد مشورت کنم: 1. بعضی از افراد که خیلی پیگیر معرفت نفس هستند، و بیشتر با معرفت نفس کار می کنند و انس دارند پس از «ده نکته» و از «برهان تا عرفان»، صلاح است که سراغ کتاب «خویشتن پنهان» بروند (بجز قسمتی که نظرات علامه (ره) نوشته شده)؟ یا اینکه معاد را کار کنند و سپس آن کتاب را کار کنند؟ 2. یکی از دوستان کتب دکتر شریعتی زیاد خوانده است و الان به کتب شما رجوع کرده است، صلاح است پس از «ده نکته»، سری به کتاب «ادب خیال، عقل و قلب» بزند، و سپس سیر را ادامه دهد؟ 3. استاد خوشحال می شوم اگر باعث شوم وقتتان در پرسش و پاسخهای غیر اصلی کمتر گرفته شود، (گرچه خودم هم وقتتان را گرفته ام). به همین خاطر آماده خدمت هستم، ایمیل و شماره بنده را به هرکسی که صلاح دانستید مختارید بدهید، 09190172061 طلبه : مهدی وحدتی فر Mahdi12vahdati@gmail.com
متن پاسخ

- باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- خدا بسیار بسیار شما را مأجور دارد که در جواب به سؤال‌ها، بار سنگینی از دوش رفقایی که در کانال‌های تلگرام و یا به طور خصوصی مشغول جوابگویی به سؤالات هستند می‌توانید بردارید.  شماره‌ی جنابعالی را به جناب حاج آقا نظری خواهم داد زیرا ایشان هم به دنبال کسانی بودند که افراد را جهت جواب‌گویی به سوالات به آن‌ها ارجاع دهند 2- به نظرم اگر کتاب «خویشتن پنهان» بعد از بحث معاد که همراه با شرح صوتی است، به افراد معرفی کنید به همان شکلی که سخنان حضرت علامه در پاورقی به حساب آید، بهتر است. 3- کار خوبی کرده‌اید در مورد رجوع به کتاب "ادب خیال، عقل و قلب» به آن رفیق عزیز. موفق باشید  

16303
متن پرسش
سلام علیکم: بنده کتابهای شهید مطهری رو خوانده ام و برخی را تدریس کرده ام. خواستم کتابهای کلیدی استاد طاهرزاده را بخوانم. اگر بخواهم حدود 20 کتاب را بخوانم از استاد سوال فرمایید کدام کتابها و طبق کدام سیر بخوانم؟ متشکرم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر می‌کنم همان سیر مطالعاتی که بر روی سایت هست، همراه با دنبال‌کردن شرح سوره‌ی احزاب، إن‌شاءاللّه مفید واقع شود به شرطی که کار تا رسیدن به کتاب «سلوک ذیل شخصیت امام خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» ادامه یابد. موفق باشید

16302
متن پرسش
باسمه تعالی. سلام علیکم: استاد بزرگوار نمی دانم نظر حقیر چقدر به واقعیت نزدیک باشد برای همین به خود حضرتعالی رجوع می دهم تا شما اصلاح بفرمایید. جوانی را در نظر بگیرید که تازه با مباحث ارزشمندتان آشتا شده و بیشتر افق نگاهش مسائل سلوک شخصی و مراقبه برای غلبه بر میل های زمینی و ظلمانی مورد تذکر به خودش را در اولویت قرار داده تا اینکه ان شاءالله به جامعیت مراقبه همه جانبه رسیدن به تعادل در اعمال و عقاید و اخلاق برسد اما هر گاه با شوق زیادی! برای عمل کردن به موضوعی خدمتتان می رسد چه حضوری و چه در سایت اولین اولویت شما در پاسخ گویی به اینگونه سائلان در منظر آوردن (انقلاب اسلامی! و کلیت مبارزه در راه خدا ذیل حرکات انقلابی! اجتماعی! ذیل رهبری! مسائل جهانی! منطقه ای! فتنه های کلی جهانی! و ...) به وی پاسخ مرحمت می کنید که البته خود این پاسخگویی جای شکر دارد. اما جوان مذکور خود را در راه رسیدن به موضوع مد نظر شما! چنان دور می بیند! که عرصه بودن با خداوند بر وی چنان تنگ می آید که آن شوق!!! اولیه تبدیل به (یاسی غیر قابل عبور) می شود و با زبان بی زبانی می گوید من در خود مانده و خراب و داغون و نا امیدم شما می گویی کار اجتماعی؟ استاد عزیز متوجه ام که شما اهل ذکر و ورد و دستورات شخصی به کسی دادن نیستید اما همین قدر بگویم: الهی گر یک بار بگویی بنده من از عرش بگذرد خنده من! استاد اگر یک بار بگویی چنان کن فلانی/ از عرش بگذرد خنده من) اگر به ما هم از سر مجاز و لطف الکی و نه واقعیت القاء می کردید که من هم می توانم در صحنه دروس استاد باشم شاید ما هم در خیال خود می توانستیم خوش باشیم. جانم فدایت. موفق باشید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید که اصلاح انسان حتی در امور فردی، در حضورِ تاریخی او معنای حقیقی دارد و ما سال‌های سال است به جهت خفقان حاکمان ظالم، معنای زندگی دینی را به معنای حقیقی‌اش گم کرده‌ایم. به ما فرموده‌اند: «واعتصموا بحبل‌اللّه جمیعا» یعنی در نسبتِ حضورِ جمعی، راه خدا را برای خود بگشایید و با دغدغه‌ی برگرداندنِ خدا به جامعه، عبادات خود را که راه اُنس شما با خدا است شکل دهیم. به همان معنایی که وقتی حتی نیمه شبان با خدا راز و نیاز دارید، به خدایی رجوع کرده‌اید که بنا است در این تاریخ، در این جامعه ظهور کند و همه‌چیز را خدایی نماید. با این روحیه است که می‌توانید از رذائل فردی و شخصی نیز نجات پیدا کنید. لذا مقام معظم رهبری«حفظه‌اللّه» در 14 خرداد امسال فرمودند: «اینکه ما عرض کردیم باید به آن آرمانها پابند بود، باید دنبال عدالت اجتماعی بود، دنبال حمایت از محرومین بود، دنبال حمایت از مظلوم بود، با ظالم و مستکبر باید مقابله کرد، زیر بار او نرفت، اینها همه مطالبات اسلامی است، اسلام اینها را از ما خواسته است؛ این‌جور نیست که فقط یک محاسبه‌ی عقلائی و انسانی باشد؛ تکلیف دینی است. هرکسی این چیزها را از اسلام جدا کند، اسلام را نشناخته است؛ هرکسی حوزه‌ی معرفتی اسلام را و حوزه‌ی عملی اسلام را از محیط زندگی اجتماعی مردم و سیاسی مردم دور کند، بلاشک اسلام را نشناخته است. قرآن به ما می گوید: اُعبُدُوا اللهَ وَ اجتَنِبُوا الطّاغوت؛(۱۴) عبودیّت خدا - یعنی تسلیم در مقابل خدا بودن - و اجتناب از طاغوت، و در آیه‌ی دیگر [می گوید]: اَلَّذینَ ءامَنوا یُقاتِلونَ فی سَبیلِ اللهِ وَ الَّذینَ کَفَرُوا یُقاتِلونَ فی سَبیلِ الطّاغوتِ فَقاتِلُوا اَولِیآءَ الشََّیطٰنِ اِنَّ کَیدَ الشََّیطٰنِ کانَ ضَعیفًا»؛(۱۵) اینها دستور قرآن است. ..؛ این یک خواست دینی است؛ رعایت آن، تقوای دینی است. این تقوای دینی است؛ تقوای سیاسی هم در داخل همین مندرج است؛ اگر چنانچه این تقوای دینی تحقّق پیدا کرد، تقوای سیاسی هم همراه همین است. تقوای سیاسی یعنی انسان از لغزشگاه‌هایی که دشمن می تواند از آن استفاده کند، پرهیز بکند». ملاحظه می‌کنید که چگونه می‌خواهند تقوا را در فضای مقابله با دشمنان اسلام به جامعه برگردانند. توصیه‌ی بنده به رفقا این است که وقتی چنین راهی گشوده است و می‌توانیم با چنین دغدغه‌هایی دلِ خود را داغدار و حسرت خود را، قدسی و معنوی کنید و چنین غمی را که غم برگرداندنِ خدا به تاریخ است، غم خود نمایید که این غم انبیاء و اولیاء بوده است، چرا راه دیگری را که مربوط به تاریخ گذشته است دنبال می‌کنید؟!! موفق باشید  

16301
متن پرسش
سلام استاد بزرگوار: خدا قوت، آیا ذکرهایی که در بعضی کتب از جمله کتاب داروخانه معنوی و.... نوشته شده و برای حل بعضی مشکلات بیان شده که راهگشاست حقیقت دارد؟ و دلیل روایی دارد و می شود به این ذکرها اعتماد کرد و برای حل مشکل از آنها استفاده کرد؟ ممنون از پاسخگویی شما
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همچنان‌که در جواب سؤال 16295 عرض شد معارفی که زیربنایِ تأثیر این اذکار است باید مدّ نظر ظاهر باشد. موفق باشید

16300
متن پرسش
سلام: حدیثی از امام علی هست که می فرمایند: «بايد نياز به مردم و بى نيازى از آنان، در دلت گردآيند، تا نيازت به آنان، سبب نرمى در گفتار و خوش رويى ات شود و بى نيازى ات، سبب آبرودارى و عزّتت باشد.» من هر چه فکر می کنم نمی توانم این دو را با هم جمع کنم و قسمت اول حدیث را نمی توانم برای خودم هضم نمایم. مگر نرم خویی و خوش رویی از مردم باید بخاطر نیاز به آنها باشد! مگر انسان نباید به جایی برسد که چون خداوند با مردم با رحمت برخورد می کند ما نیز چون خلیفه خدا هستیم اینگونه باشیم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فدای مولایمان علی ابن ابیطالب«علیه‌السلام» شوم که چگونه در عین توجه‌دادن به این قاعده‌ی بزرگ که انسان‌ها باید با انسان‌ها زندگی کنند و کمال خود را در کنار هم جستجو نمایند، ما را متوجه می‌کنند که در متن چنین قاعده‌ای راهِ ارتباط با خدا را گم نکنیم و از استغنایی که باید با اُنس با خدا به‌دست آوریم، غفلت نماییم. حقیقتاً این نوع روایات، معنای زندگی طبیعی را که بشر باید داشته باشد متذکر می‌شود. موفق باشید

16299
متن پرسش
با سلام: با توجه به سوال 16127 می خواهم بدانم چه وقت قضای الهی ما را از قدر باز می دارد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هر اندازه انسان در شریعت محمدی«صلوات‌اللّه‌علیه» و خلق احمدی، بهتر قدم بگذارد، بهتر می‌تواند تقدیر الهی خود را احساس کند و از آن طریق که راهِ گشوده‌ی خداوند است به سوی او، زندگی را در آرامش اُنس با خدا شکل دهد. بنابراین حساسیت ما باید آن باشد که از خداوند تقاضا کنیم: «اَللّهُمَ اَجعَل نَفسی مُطمَئِنَّةً بِقَدَرکَ راضیةً بِقَضائکَ» یعنی نفسی و شخصیتی برای من شکل بده که قضا و قدر تو را بشناسم و به آن در عین اعتماد، راضی باشم. و این خود یک نحوه کشیکِ نفس‌کشیدن است. موفق باشید  

16297
متن پرسش
حضرت استاد سلام: بنده اندیشیدم که چرا هاشمی این جمله را بکار برده که «اگر وضع عمومی همین‌گونه باشد و مردم را داشته باشیم، نتیجه انتخابات ۹۶ روشن است ولی اگر دست‌های دیگری دخالت کنند، بحث‌ جداگانه است.» به این رسیدم که او می خواهد باز فتنه به پا کند. حال به نظرم ما باید تدابیر محکمی بیاندیشیم، با آینده پژوهی و برنامه ریزی. شما را به خدا این مسئله حساس را با سیاسیون و علماء در میان بگذارید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌آید نایب مولایمان حضرت صاحب الأمر«عجل‌اللّه‌تعالی‌فرجه» با تأکید بر فریضه‌ی تبیین، راهی را که ما باید طی کنیم و به نتیجه‌ی حتمی برسیم، برای ما گشوده‌اند. عمده آن است که ماوراء جدال‌ها و حاکم و محکوم‌کردن‌ها، جایگاه هر فکر و نظری را در نسبت با اهداف پذیرفته‌شده‌ی انقلاب اسلامی نشان دهیم. کاری که مقام معظم رهبری«حفظه‌اللّه» همیشه و به‌خصوص در سخنان 14 خرداد امسال نشان دادند. موفق باشید

16296
متن پرسش
سلام: چند تا سوال دارم: 1. چرا بعضی ها اصلا با معنویات سروکار ندارند ولی اصلا احساس پوچی نمی کنند ولی اگه ما مدتی بی اهمیت بشیم زندگی برایمان جهنم می شود. ۰۲ این سوال را در قالب مثال بیان می کنم: اگر کتاب حکایت زمستان را که خاطرات یک اسیر است خوانده باشید متوجه شجاعت این فرد می شوید، سوال من است که آیا این فرد اصلا نمی ترسیده، یعنی ذاتا مثل امام خمینی (ره) طعم ترس را نچشیده بوده یا نه می ترسیده ولی با توکل بر خدا وارد میدان و عمل می شده؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- نمی‌توان چنین برداشتی را کرد. زیرا این افراد سعی می‌کنند کمتر به بنیاد وجودی خود که فریادش از دست کارهای این‌ها بلند است، رجوع کنند و لذا در بین این بی‌خیالی‌ها، غم عمیقی را در خود دارند 2- نور انقلاب اسلامی در آن فضا کار خود را می‌کند، نه‌تنها آن مرد بزرگ یعنی جناب آقای «حسین مردی» آن‌چنان رسالت تاریخی خود را به صحنه آورد که حتی خانم معصومه‌ی آباد در کتاب «من زنده‌ام» غوغای تاریخی خود را همراه با دیگر خواهران اسیر، ظهور داد. و این قصه‌ی هر آن کسی است که در زیر سایه‌ی انقلاب اسلامی در مقابل استکبار به صحنه بیاید. چنین کسی حتی اگر در زندگی شخصی از یک موش و سوسک هم بترسد، به نور ولایت ولیّ امر مسلمین در صحنه‌ی تاریخی آن می‌کند که آن 23 نوجوان در کتاب «آن 23 نفر» به نمایش گذاشتند. موفق باشید 

16295
متن پرسش
با سلام و ارادت: کانالی تحت عنوان داروخانه معنوی، اذکاری با منبع و نیز جداولی رمزی جهت رفع مشکل معرفی می نماید لطفا صحت و سقم چنین مطالبی که باعث عضو شدن بیش از 200000 نفر در کانال مذکور شده را عنایت فرمایید. با تشکر آدرس کانال تلگرام: https://telegram.me/goshayeshe
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: رویهم‌رفته کار خوبی است ولی عنایت فرمایید که تأثیر اذکار با معرفت به محتوای آن‌ها و رجوع قلبی، تأثیر اساسی خود را دارد. موفق باشید

16294
متن پرسش
سلام: در مناظره ای جدید (برنامه پرگار بی بی سی فارسی) دکتر سروش گفته الفاظ قرآن کریم از جانب پروردگار نیست بلکه پیامبر انچه را که دیده اند با توجه به مخاطبی که داشتند بیان کرده اند لذا مثلا اگر پیامبر در فرانسه بودند گونه‌ای دیگر پیام خود را ابلاغ می گردند. (نقل به مضمون) پاسخهایی داده شده و جوابهایی دکتر سروش داده که ضمیمه است. لطفا تبیین بفرمایید
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عده‌ی قلیلی نسبت به الفاظ قرآن چنین تصوری را دارند ولی شواهد قرآنی این نگاه را تأیید نمی‌کند به‌خصوص که قرآن، صورت الفاظ را نیز به عنوان معجزه معرفی می‌نماید.  عرایضی در جزوه‌ی «غفلت از مقام نبوت در پوشش تمجید از حضرت محمد«صلوات‌اللّه‌علیه» بر روی سایت هست. موفق باشید

16293
متن پرسش
با سلام: حضرت استاد در رابطه با بدن بودن جسم برای انسان حکما فرمایشاتی دارند که جسمیت بدن و بدن بودن بدن را از هم تفکیک می کنند و جسم را متعلق به عالم ماده و خاک می دانند و معاد جسمانی را در مورد بدن مطرح می کنند. سوال من اینجاست که آیا بدن بودن بدن همان حیثیت تجلی و اضافه اشراقی نفس است به بیان دیگر به همان تجلی نفس بدن می گویند یا جسم را ازین نظر که مورد اشراق نفس قرار می گیرد مصداق مفهوم بدن است؟ به نظر می آید بدن تنها بر همان حیثیت اشراقی نفس بر جسم اطلاق می شود که همان بدن مثالی است این طور نیست؟ و گرنه جسم اصلا مصداق مفهوم بدن بودن نیست.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حرف درستی است و معاد جسمانی هم به همین معنا است. در این رابطه در جزوه‌ی «چگونگی بدن اُخروی» عرایضی شده است. موفق باشید

16292
متن پرسش
با سلام: استاد عزیز این حقیر از نوشته ها و گفته های شما اینگونه فهمیده ام که انسان در هر زمان باید وظیفه خودش را بفهمد و طبق آن عمل کند و نتیجه را به خداوند واگذار کند. حال می خواستم بپرسم به نظر شما در زمان کنونی وظیفه یک دانشجو که وارد رشته مهندسی شده و در حال اتمام تحصیل است و در یک نگاه به خود متوجه می شود که تا به حال متاسفانه نه به خوبی درس خوانده و نه اندوخته ای برای آخرت خود دارد چیست؟ و چگونه می تواند جبران مافات کرده و در مسیر قرار گیرد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در هر دو حوزه که کوتاهی شده است، خوب است در زیر سایه‌ی انقلاب اسلامی و نایب امام عصر«عجل‌اللّه‌تعالی‌فرجه» بازبینی نمایید، إن‌شاءاللّه به تعادل لازم خواهید رسید. موفق باشید

16291
متن پرسش
با سلام خدمت استاد طاهرزاده عزیز: شما در جلسه ی 15 شرح منازل السائرین (دقیقه 28) فرمودید: «در خبر حضرت دارند که از نسل حضرت یوسف (ع) آینده بشر نورانی می شود، از نسل حضرت یوسف (ع) است که حضرت موسی (ع) آمد، حضرت عیسی (ع) آمد» در حالی که در حدیثی که در اصول کافی آمده است از نسل حضرت یوسف (ع) پیامبری متولد نشده است. می شود توضیح بفرمایید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: روایت اخیر قابل اعتماد نیست. معتقدند احتمالاً از اسرائیلیات است. موفق باشید

16289
متن پرسش
با سلام خدمت استاد: در گفتارتان پیرامون شرح حدیث «جنود عقل و جهل» در باب شکر؛ فرمودین ملاصدرا و غزالی پیرامون شکر صحبت هایی کرده اند، امکان دارد منابع آن را دقیق تر مشخص بفرمایید؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: جناب ملاصدرا به صورت پراکنده نکات بسیار خوبی در آثارش دارد، ولی جناب غزالی در «احیای العلوم» به طور مشخص تحت همین عنوان مطالب خوبی را مطرح کرده است. موفق باشید

16286
متن پرسش
سلام استاد: با توجه به مطالعه پرسش و پاسخ های مربوط به تقدیر و با توجه به آیات دوم و سوم سوره اعلی بنده این طور به ذهنم رسیده که خداوند آخرین حد کمال و بهترین تقدیر را برای ما مقدر کرده و ظرفیتی در وجود ما قرار داده، حال ما وظیفه داریم که تلاش کنیم و به سقف ظرفیت خود برسیم و اگر کوتاهی کردیم خودمان خسارت کردیم، مثلا باید تلاش کنیم و به اون رزقی که برایمان تعیین شده برسیم و اگه تلاش نکردیم خودمون خسارت کردیم و هرکس به اندازه ظرفیتی که خدا به او عطا کرده مورد پرسش قرار میگیره. آیا این طرز تفکر بنده صحیح است؟ لطفا توضیح دهید. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بسیار نکته‌ی خوبی است، با توجه به این‌که نخواهیم از تقدیر الهی که عالی‌ترین نحوه‌ی وجود ما است، به چیز دیگری نظر کنیم. و لذا از حضرت حق تقاضا نماییم: «اَللّهُمَ اَجعَل نَفسی مُطمَئِنَّةً بِقَدَرکَ راضیةً بِقَضائکَ». موفق باشید

16285
متن پرسش
با عرض سلام: داشتم سخنرانی آقای ظریف در موسسه سیپری سوئد را می خواندم. آنچه که خیلی نمود داره متاسفانه نگاه آقای ظریف (و هم فکران آقای ظریف) به مسائل جهان با غفلت از نگاه قرآن است. متاسفانه مساله حق و باطل در نگاه اینها یا نیست و یا بسیار کمرنگ است. به نظر می رسد آنچه که غدیر، عاشورا، واقعه 15 خرداد 42، بهمن 57 ، دفاع مقدس، و تمام یوم الله هایی که اتفاق می افتد را داشتن نگاه حقانی به عالم دانست که در عالم سیاست هم باید این جلوه کنه و خمینی عزیز این را به ما یاد داد و به نظر می رسه راهی غیر از این یعنی دفن حقیقت، زیبایی، شور و حماسه
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: البته در گفتمان‌های بین‌المللی و در فضای دیپلماسی باید عرف جهانی را رعایت کرد، در عین روحیه‌ای که مختص نظام اسلامی است به همان معنایی که رهبری عزیز تأکید می‌کنند. به همین جهت نمی‌توان راحت با در نظرگرفت آن سخنان، قضاوت کرد که آقایان از اهداف انقلاب اسلامی عدول کرده‌اند. موفق باشید

16283
متن پرسش
با سلام: استاد یک راهنمایی از شما می خواستم. با توجه به اینکه به ماه رمضان نزدیک شدیم، برای جلسه قرآن محله که معمولا خانمهایی با سطح معلومات مختلفی حضور دارند از تحصیلات ابتدایی تا دانشگاهی ولی خانم های بسیار مشتاقی هستند. در طی سالهای گذشته موضوعات مختلفی گفته شده براشون. اما امسال بیشتر می خواستیم از کتاب ها و مباحث شما استفاده کنیم، شما چه پیشنهادی از میان کتاب های خودتون دارید. من فکر کردم شاید مباحث شما در شرح حدیث ای اباذر مفید باشد. لطفا پاسخ به ایمیل فقط ارسال شود.
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: بعد از تذکر اجمالی نسبت به معرفت نفس تا نکته‌ی هشتم، خوب است با توجه به نکاتی که در کتاب «جایگاه جنّ و شیطان و جادوگر» مطرح است، نکاتی را با آن مخاطبان در میان بگذارید. موفق باشید

16282
متن پرسش
سلام استاد عزیز: با توجه به کتاب «جنود عقل و جهل» کسی که دچار صفت رذیله سمعه است، یعنی در نیت صادق است ولی دوست دارد عبادت را به سمع دیگران برساند یا دیگران به سمع او برسانند (این صفت بسیار خطرناک و آزار دهنده است و اثر عبادات را نابود می کند و فرد مصداق «خسر الدنیا و الاخر می شود.» 1. برای رفع و ترک آن چه باید بکند؟ و به چه چیزی نظر داشته باشد؟ 2. لطفا برا رفع آن ذکر ماثوره بفرمایید؟ لطفا کمی شرح دهید. شاید سوال خیلی ها باشد.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با تجلی نور توحید است که قلب، توجه استقلالی به غیر حق را نفی می‌کند و نور توحید با عبادات شرعی حاصل می‌شود مشروط بر آن‌که رویکرد ما در عبادات، رویکرد اُنس با حضرت حق باشد. در این فضا تکرار آخرین فراز مناجات شعبانیه إن‌شاءاللّه مؤثر خواهد بود آن‌جایی که انسان اظهار می‌دارد: «الهی و الحقنی بنورک الأبهج ......». موفق باشید

16280
متن پرسش
سلام بر حضرت استاد طاهرزاده عزیز: بنده ماموریتی برای خودم تعیین کرده ام که قشر روشنفکر جامعه را با احساسات و استدلالات عقلی به سوی دین بکشانم و رفع سوء تفاهمات کنم. در این مسیر با دید دلسوزانه نسبت به جهل افراد آنها را از محبت خود آگاه می کنم و کار زشت شان را به حساب جهل شان می گذارم. ولو آنکه آن فرد به مقدسات توهین کرده باشد. آیا این روش صحیح است؟ و توصیه حضرتعالی در این باره چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ما چنین وظیفه‌ای را در هر شرایطی که پیش بیاید، داریم به همان معنایی که مقام معظم رهبری اخیراً بحث وظیفه‌ی تبیین را مطرح کرده‌اند. البته باید مواظب باشیم کار به جدال و خصومت کشیده نشود. موفق باشید

16279
متن پرسش
با سلام: ببخشید وقت حضرتعالی را می گیرم. خواستم بدانم: 1. نظر شما در مورد تفسیر بیان السعاده چیست؟ 2. با توجه به عمق و ظرافت مطالب این تفسیر، نویسنده ی آن را در چه افق معرفت و مقامات سلوکی می دانید؟ یا اصلا ممکن است نویسنده آن دارای مقامات عرفانی نباشند و فقط در جنبه نظری کار کرده اند؟ 3. در یک سخترانی شنیدم که یکی از شاگردان مکتب علامه طهرانی می گفت: از علامه طهرانی نقل شده که فرمودند: صاحب این تفسیر باید فرد کاملی (به کمال عرفانی و تجلیات ذاتی رسیده) باشد. آیا به نظر شما که فکر می کنم تسلط نسبی و اطلاعات کافی به مبانی این کتاب دارید ممکن است این مطلب درست باشد و این طور باشد که کسی که این تفسیر رو نوشته قطعا باید به کمال و تجلیات ذاتی رسیده باشد؟ 4. به نظر شما در مقایسه میان تفسیر بیان السعاده و المیزان، کدام ارجح و برتر است یا در یک سطح هستند؟ 5. ببخشید به نظر شما بهترین تفسیر عرفانی نوشته شده بر قرآن از صدر اسلام تا کنون، کدام است؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مرحوم گنابادی صاحب تفسیر ارزشمند بیان السعادة نکات ارزشمند وِلایی را متذکر شده‌اند و در بین اهل عرفان، ایشان جایگاه ارزشمندی دارند ولی تفسیر المیزان، تفسیر جامعی است در موضوع تبیین قرآن از همه‌ی جهات. لذا است که نمی‌توان این تفسیر را با بیان السعاده مقایسه کرد. از جمله تفسیرهای عرفانی، تفسیر مشهور به تفسیر محی‌الدین است که انتشارات بیدار آن را چاپ کرده که البته متعلق به مرحوم عبدالرزاق کاشانی است. موفق باشید

16278
متن پرسش
با سلام و عرض ادب: قرآن می فرماید: «اینما تولوا فثم وجه الله» و اسما هم صورتهای موجود در عالم هستند در آیه ای دیگر می فرماید: «کل من علیها فان و یبقی وجه ربک ذوالجلال والاکرام» چه چیزی فانی می شود و آیا وجه رب با وجه الله فرق دارد؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: وجه ربّ، یعنی تجلیّات اسمائی. و این است که در موجودی ظهور می‌کند هرچند آن موجود مثل درخت و دریا و انسان از بین برود. لذا است می فرماید حقیقت حیات و علم در عالم همواره در حال تجلی است هرچند مظاهر آن تجلی که در زمین ظهور کرده‌اند، فانی شود ولی آن تجلیات در مظاهر دیگر باقی خواهند ماند. موفق باشید

16273
متن پرسش
با سلام: استاد متاسفانه در آستانه ماه مبارک در اکثر سایتها و‌کانالها روزه و روزه داری در سطح لاغر شدن و صرفا صحت بدن و رفع مشکل معده و اینجور موارد تنزل داده شده در حالیکه سی روز و هر روز ۱۷ ساعت موادغذایی نخوردن از نظر طبی چندان معقول نیست اما وقتی همین موضوع در راستای تربیت روح و نفس و در جهت توحید قرار می گیرد بهترین نوع عبادت می شود و جسم تربیت می شود. غرض اینکه این میزان بی توجهی به سطح ملکوتی روزه و اکتفا به جنبه های صرف جسمی حق این مایده الهی را ادا نمی کند و سطح این عبادت فاخر را خودمان داریم پایین و پایین تر می آوریم. نظرتان را بفرمایید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: کاملاً قضیه همان‌طور است که می‌فرمایید زیرا قرآن در تبیین جایگاه روزه می‌فرماید: «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا كُتِبَ‏ عَلَيْكُمُ‏ الصِّيامُ‏ كَما كُتِبَ عَلَى الَّذينَ مِنْ قَبْلِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ»[1] اين آن جوعى است كه مى‏ تواند زير فرمان حضرت رحمان به واسطه‏ ى رسول خدا (ص) انسان را به تقوا برساند و او را حاكم بر اميال نفسانى خود كند. شما ابتدا بايد به حقيقت جوع رسيده باشيد تا معنى اين آيه برايتان روشن شود و گرفتار افراط و تفريط نگرديد و گرنه بعضى آنچنان در جوع و گرسنگى افراط مى‏ كنند كه روزى يك‏ بادام مى‏ خورند. چون از يك طرف متوجه‏ اند گرسنگى و جوع چه اندازه حيات‏بخش است و با گرسنگى چه حالات خوبى به دست مى‏ آورند و از طرف ديگر چون در ذيل شريعت الهى عمل نمى‏ كنند، هماهنگ با ساير عوامل موجود در هستى نيستند و لذا به مطلوب حقيقى نمى ‏رسند. اينجاست كه من نمى‏ دانم وقتى آيه ‏ى فوق در رابطه با روزه آمد از فرط شادى چه حالى به پيامبر (ص) و مؤمنين دست داد. معلوم است كه خداوند مسير ارزنده ‏اى را در جلو مسلمانان گشودند و با آن قسمت كه فرمود: «كَما كُتِبَ عَلَى الَّذينَ مِنْ قَبْلِكُمْ» روشن نمودند اين مسيرى است كه انسانيتِ انسان‏ها اقتضاى آن را دارد و هيچ سالكى در هيچ دوره ‏اى از آن مستثناء نيست. خداوند با قسمت اخير آيه سلوك مسلمانان را به همه‏ ى موحدان تاريخ متصل كرد تا مسلمانان گمان نكنند از آن‏ها عقب افتاده‏ اند. در آخر آيه روشن مى‏ كند؛ هركس خواست به تقوا برسد و از حاكميت بُعد ظلمانى خود آزاد شود بايد در ذيل شريعت الهى روزه ‏دارى كند. انسان ابتدا بايد از خود بپرسد مرز جوابگويى به ميل‏هايش كجاست و چگونه بايد بر آن‏ها حاكم شود تا معنى ‏«لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ» كه آخر آيه آمده است را بفهمد و بداند به او خبر دادند از اين طريق امكان كنترل ميل‏ها فراهم است و مرز كنترل ميل‏ها نيز مشخص مى‏ شود. در اين آيه مى‏ فرمايد: اميد است چنين ملكاتى براى شما حاصل شود كه بتوانيد بر اميال خود حاكم گرديد. گفت:

آنقدر اى دل كه توانى بكوش‏

 

گرچه بهشتت نه به كوشش دهند

     

موفق باشید. 

 


[1] ( 3)- سوره‏ ى بقره، آيه‏ ى 183.

16271
متن پرسش
سلام علیکم: راجع به زمان دهری شما قبلا به من فرموده بودید که ملاصدرا زمان دهری را قبول ندارد. هفته گذشته هم از زمان دهری در ذیل تدریس کتاب امام نام بردید. بالاخره زمان دهری درست است یا خیر؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور است که می‌فرمایید. حضرت امام در آن کتاب بر اساس ادبیات جناب میرداماد و میرفندرسکی موضوع را مطرح می‌کنند. در هر حال بر مبنای حکمت متعالیه، زمان چیزی جز مقدار حرکت نیست تا بخواهد باطنی داشته باشد. موفق باشید

16268
متن پرسش
سلام علیکم استاد نازنین: بر اثر تحقیرهای پی در پی از سوی خانواده ام و همکارانم قدرت روحی ام را از دست داده ام. و هر بار می خواهم به خودم القا کنم که نه تو انسان بزرگی هستی، دیری نمی گذرد که باز قدرتم را از دست می دهم. بفرمایید چاره چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: امام باقر (ع) به جابر بن ‏يزيد جعفى نصيحت مى‏ كنند كه‏: «يا جابِر! اغْتَنِمْ‏ مِنْ اهْلِ زَمانِكَ خمْساً»؛ پنج چيز را در رابطه با مردم زمانه غنيمت شمار: «إِنْ حَضَرْتَ لَمْ تُعْرَفْ»؛ اگر در مجلسى حاضر بودى و تو را نشناختند. «وَ إِنْ غِبْتَ لَمْ تُفْتَقَدْ»؛ و اگر از جلسه خارج شدى و به دنبالت نبودند. «وَ إِنْ شَهِدْتَ لَمْ تُشاوَر»؛ و اگر در جلسه بودى و از تو نظر نخواستند. «وَ إِنْ قُلْتَ لَمْ يُقْبَلْ قَوْلُكَ»؛ و اگر نظر دادى و نظرت را نپذيرفتند. «وَ إِنْ خَطَبْتَ لَمْ تُزَوَّجْ»؛[1]و اگر خواستگارى كردى و جواب ردّ دادند. اين پنج حالت را غنيمت بشمار، نه اين‏كه از آن‏ها ناراحت شوى، چون امام (ع) مى‏ خواهند كه ارزش‏هاى اهل دنيا براى ما ملاكِ كمال و خوارى قرار نگيرد. مگر تو در اين دنيا نيامده‏ اى كه عبوديت خود را تقويت كنى، سراسر اين دنيا امتحان است براى اظهار عبوديت. اگر گفتند: فلانى فقير است، بگو: الحمدلله، ولى اگر ثروتمند بودى، بايد بدنت بلرزد كه در آن شرايط چطورى مسئوليتم را انجام دهم تا از امتحان الهى سرفراز خارج شوم و خللى در عبوديتم وارد نشود. امام (ع) در قسمت پنجمِ نصيحت خود مى‏ فرمايد: اگر خواستگارى كسى رفتى و دست ردّ به سينه‏ ات زدند اين را غنيمت بشمار، چون مصلحتى در آن است، سرّى پشت قضيه است. حالا ما آزاد و راحت مى‏ شويم از اين تصورات كه اگر ازدواج نكنيم مسائل جنسى‏مان چه مى ‏شود. آيا ارضاى مسائل جنسى در زندگى اصل است و يا فرع؟ مى‏ فرمايند وقتى تو وظيفه‏ ات را انجام دادى و خواستگارى هم كردى ولى تو را ردّ كردند، به چيزى دسترسى پيدا مى‏ كنى كه به نحو ديگرى از مزاحمت مسائل جنسى‏ ات راحت مى‏ شوى و مى‏ توانى به سير روحانى خود ادامه دهى. حال با توجه به چنین توصیه‌ای، دیگر نباید نگران تحقیرهای بی‌جایِ خانواده و همکاران بود! با احترام به آن‌ها از کنار قضیه باید گذشت. موفق باشید

 


[1] ( 1)- تحف‏ العقول، قسمت روايات امام باقر، حديث اوّل.

نمایش چاپی