باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظرم در این مورد خوب است که جزوهی «روش سلوکی آیت الله بهجت» را که بر روی سایت هست را مطالعه فرمایید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: صلهی رحم، خوش بینی و خوش برخوردی و صدقه، کارساز است انشاءالله. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: آنچه در روایات هست کراهتِ خوردن گوشت گاو میباشد. شاید در آن شرایط چنین اقتضاء میکرده است و در جریان درمان برص از طریق گوشت گاو نیستم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: توفیق، یکی از واژههای بسیار مهم و دقیق در فرهنگ اسلامی است. وقتی به کسی گفته میشود موفق باشید و آرزوی توفیق برای او دارید، نظر به آن موقعیتی میکنید که حضرت حق برای آن شخص مقدّر مینماید و اینطور نیست که در فرهنگ غربی معادلی برای آن بوده باشد که ما بر مبنای آن این سخن را بگوییم، بر عکسِ صبح بهخیر. پس موفق باشید.
سلام آقای طاهرزاده عزیز: دلنوشته ای با بغضی شکسته در گلو برایتان ارسال میکنم. جوانی ۲۸ ساله هستم. نزدیک ۱۰ سال هست که در فضای مسجد و جلسات قرآن و گروههای مطالعاتی شهید مطهری و جنابعالی (مانند شرح ده نکته و برهان صدیقین و حرکت جوهری و ...) هستم. و تحت تاثیر این فضاها و گروههای مطالعاتی در این ۱۰ سال سعی کردم زندگی خودم را رنگ و بوی دینی ببخشم. حداقلش این است که سعی کردم واجبات و محرمات رو انجام بدم. به عنوان مثال آنقدر در مسئله کنترل چشم در این ۱۰ سال مراقبت کردم که حتی زن برادر خودم را هم ندیدم. الان مرتکب گناهی شدهام که هیچ وقت فکر نمیکردم دچار این قضییه بشوم. نمیخوام گناهم را توجیه کنم ولی در سنی هستم که نیاز به ازدواج دارم و غریزه جنسی به شدت در من غلیان دارد. از طرفی شرایط ازدواج را ندارم. از نظر مالی هیچی ندارم. هیچی! لیسانس دارم ولی به ناچار کارگری میکنم. تازه به صورت مداوم هم نیست. خلاصه مسئله جنسی آنقدر بر من فشار آورد که نتوانستم کنترلش کنم. تا اینکه نمیدانم چه اتفاقی افتاده که نزدیک یک سال است که به کرار مرتکب دیدن فیلمهای مستهجن شدم. هر بار هم که مرتکب شدم به شدت ناراحت شدم و افسرده شدم که چرا این کار را کردم و خودم را نابود کردم. یادآوری مطالب شما در کتابهای ده نکته و برهان صدیقین و حرکت جوهری آتش درونم را چند برابر میکنه. چون میفهمم دارم چه بلایی سر نفس و صورتها و ملکات نفسانی خودم می آورم. ولی چه کنم که زور غریزه جنسی از دانستههایم بیشتره. هر دفعه تصمیم گرفتم که دیگر سمت این کار نروم ولی به دو ماه نکشیده دوباره غریزه جنسی بر من فشار آورد و دوباره سمت این کار رفتم. اصلا باورم نمیشود که این من بودم که همچین کاری کردم. اصلا به من نمیاد همچین کاری بکنم. استاد محترم احساس میکنم هر کاری در این ده سال کردم همه به باد رفت. هر چند خدا میداند هیچ وقت قائل به این نبودم که کاری کردم. ولی نسبت به چشمانم خوشحال بودم که خدا توفیق داده و چشمهایم را کنترل کردم. به والله قسم خجالت میکشم با خدا و اهل بیت صحبت بکنم. نماز که میخوانم از خجالت میخواهم آب بشوم. چندین مرتبه قول دادم به خدا و اهل بیت که دیگر نروم سمت این کار ولی دوباره و چند باره رفتم. و همین بدقولی خجالتم رو چندبرابر میکنه. حالم خراب است. از خودم ناامید هستم. اصلا بعید نیست که یکی دو ماه دیگر دوباره این کار را تکرار کنم. شما را به حضرت زهرای مرضیه قسمتان میدهم یه کاری برام بکنید. به خدا همین الان که این اسم مبارک رو به زبون آوردم خجالت کشیدم. همیشه در مجالس روضه، در مراسم احیا شب قدر، سر مزار شهدا و امامزاده ها یا در گوشه خانه با اشک و گریه و ضجه از این بزرگواران خواستهام که کاری بکنند که دیگه من نرم سمت این کار ولی چند روز بعد دوباره مرتکب این گناه میشوم. استاد گرانقدر! دستم به دامنتان. به قدری این مسئله برایم مهم هست و به قدری از خودم بدم میاد که حاضرم سینه خیز بیایم محضرتان و کف پایتان را ببوسم. کمکم کنید از این لجنزار بیرون بیایم. شاید این بزرگانی (خدا و اهل بیت و شهدا و امامزادهها) که بهشان توسل کردهام جوابشان را در لسان شما گذاشتهاند. الله اعلم شما یادم دادید از رحمت خدا مایوس نشم.
باسمه تعالی: سلام علیکم: به این فکر کنید که روایات ما متذکر این امر شده اند که بعضاً انسان مومن را به نوعی گرفتار نوعی گناه می کنند تا از عجب، آری! از عجب که بدتر از گناه است نجات دهند و بدین لحاظ از آن جهت که انسان مومن از گناهی که مرتکب شده متنفر است، میتوان موضوع نجات از عجب را در آن گناه مدّ نظر داشت و جایی برای مأیوس شدن از ادامه دینداری نمی ماند بخصوص که شیطان نیز در این جریان فعال است که به هر شکلی انسان مومن را گرفتار گناهی بکند و سپس القاء نماید که زحمات انسان بر باد رفته است در حالیکه هرگز چنین نیست و به هر حال خداوند با الطاف خود کاری میکند که گناه برای انسان شیرین نباشد و اینجا است که در احوالات عرفا داریم بعضاً در یک گناهی که مرتکب شده اند ۷۰ مرتبه توبه کرده اند زیرا متوجه نقشه های شیطان در آن گناهی که مرتکب شده اند بوده اند و از رحمت الهی مأیوس نگشته اند. جا دارد که اولاً: سعی کنیم از صحنه هایی که شرایط انجام گناه فراهم میشود، پرهیز نماییم و ثانیاً: با روزه داری میل جنسی خود را در شرایطی که ازدواج فراهم نیست، قابل کنترل کنیم و از آن مهم تر اگر ذهن خود را مشغول امور الهی و بدن خود را مشغول فعالیتهایی مثل ورزش بنماییم، از آن مهلکه ها إن شاءالله فاصله میگیریم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در خواب و رؤیا، نفس ناطقه به طور طبیعی و به حکم «توفّی الانفس» با جذبهی الهی صورت میگیرد. ولی آنچه در موضوعاتی به نام مرگ موقت پیش میآید، به جهت حادثههایی است که نفسِ انسان نسبت به تدبیر بدن ناتوان میشود ولی از بدن بهکلی منصرف نمیگردد. در این رابطه عرایضی که مربوط به بیهوشی توسط دارهای بیهوشی میشود، در کتاب «خویشتن پنهان» شده است.
در مورد عرفا، موضوع فرق میکند. آنها در عین حضور در این دنیا، نحوهای از حضور برزخی و بالاتر از برزخ را که نفس ناطقه آنها وسعت دارد، تجربه میکنند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: تا آنجا که در ذهن دارم بنا به توصیهی خود مقام معظم رهبری، تصمیم بر آن بود که رسانهای نشود. ولی رهبر انقلاب در اول فروردین ۹۳ متذکر آن جلسه شدند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: کاری که با نور توحید شروع شود در ابتدا با روحیهی مردمی که گرفتار روزمرّهگی شدهاند همراهی ندارد. ولی اگر با حوصله ادامه یابد و بیمحلیهای مردم، انسان را خسته نکند؛ چون آن حرکت توحیدی با فطرت انسانها همراه است بالاخره نتیجه میدهد. به همین جهت فرمودهاند نسبت به اذیتها و بیمحلیهای مردم صبر پیشه کنید. نمیبینید بعضیها چگونه نسبت به دلسوزترین فردشان در این تاریخ یعنی رهبر معظم انقلاب سخن دشمنان ایشان را میپذیرند؟!! ولی رهبر معظم انقلاب میدانند که باید برای همهی آنها دلسوزی کرد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: نظر عرفا نسبت به آسمانها و افلاک، ربطی به افلاکی که هیئت قدیم مطرح میکند، ندارد. مثل هفت آسمان که قرآن میفرماید که مربوط به عوالم غیب است و یا اینکه مثلاً در عرفان داریم، حضرت عیسی «علیهالسلام» در فلک شمس هستند، که این یکی از مراتب عالَم نفس است و نه عالم جسم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: چندان حضور ذهن ندارم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: علم، نور است و خداوند بر قلب هرکس خواست میاندازد و این ربطی به باسوادبودن و بیسوادبودنِ افراد ندارد. به گفتهی حافظ: «نگار من که به مکتب نرفت و خط ننوشت / به غمزه مسئلهآموزِ صد مدرس شد». موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: اینطور به صورت شخصی جواب داده شد: - باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. به نظرم این لطف خداوند است که روحتان بنا دارد خود را بازخوانی کند تا از برزخی بگذرد. ۲. نکتهای در کتاب «مبانی نظری نبوت و امامت» هست که عیناً خدمتتان ارسال میشود، إنشاءاللّه مفید میافتد. موفق باشید
امام و هدايت
مهمترين وظيفهي امام هدايت است که به چند صورت انجام ميگيرد:
الف- تبيين وحي الهي و بيان حکم خدا، به اين صورت که حقايق آسماني را به مردم ابلاغ ميکند تا انسانها با در نظرگرفتن تعليم امام، سعادت خود را بشناسند و مطابق آن عمل کنند.
ب- رهبري باطني، به اين صورت که امام از راه تأثير در دلها و جذب و كشش آنها به سمت كمال، باطن آنها را رهبري ميکند تا استعدادها شكفته و نيروهاي خفتهي انسانها بيدار شود و هركس به كمال مطلوب خود نايل آيد كه اين كار را «هدايت به امر» ميگويند.
هدايت به امر، هدايت ويژهاي است که قرآن از آن خبر ميدهد و هر وقت از امامت سخن به ميان آورده، از آن هدايت ويژه كه به امر الهي تحقق مييابد ياد كرده است. ميفرمايد: «وَ جعلناهُمْ ائِمَّةً يَهْدوُنَ بِاَمْرِنا»[1] آنان را - يعني ابراهيم و اسحاق و يعقوب - را اماماني قرار داديم كه مردم را به «امر» ما هدايت كنند. از طرفي قرآن در آيهي ۸۳ سورهي يس در مورد امر خدا ميفرمايد: «اِنَّما اَمْرُهُ اِذا اَرادَ شَيْئاً اَنْ يَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُون، فَسُبْحانَ الَّذي بِيَدِه ملَكُوتُ كُلِّ شَيْئٍ» اَمر خدا اين است كه به شيياي بگويد «باش»، پس ميشود و بلندمرتبه است خدايي که ملکوت هرچيزي بهدست اوست. در آخر آيه روشن ميکند که اشياء داراي جنبهاي ملكوتي هستند که نزد خداوند است و در رابطه با همان جنبه است که اگر اراده كرد آن شيئ بشود، با يك اراده محقق ميشود، بدون هيچ مانعي. از طرفي ميفرمايد: «وَ ما اَمْرُنا الاّ واحدةٌ كَلَمْحِ الْبَصَر»[2] امر ما واحد است مثل چشم برهم زدن. يعني امر خدا تعدّدبردار نيست، پس مادي و تدريجي نيست.
در جمعبندي آيات فوق روشن ميشودکه هدايتكنندگي امام به «امر» با توجه به جنبهي ملكوتي اشياء انجام ميگيرد و بر آن مبنا امام در جان انسانها و در ملکوت آنها تصرف ميکند تا آنها را به كمال مطلوبشان برساند و اين نشان ميدهد که هدايت امام به ارائهي طريق خلاصه نميشود بلکه نحوهاي از تصرف در باطن انسانها نيز در هدايت امام هست.
در آيهي ۷۳ سورهي انبياء که بحث هدايت به امر امامان را طرح کرد، ميفرمايد: «وَ أَوْحَيْنَا إِلَيْهِمْ فِعْلَ الْخَيْرَاتِ وَ إِقَامَ الصَّلَاةِ وَ إِيتَاء الزَّكَاةِ وَ كَانُوا لَنَا عَابِدِينَ» و به آن امامان، فعل به كارهاي خير را وحي كرديم، و وحي كرديم اقامهي نماز و دادن زكات را و آنها از عبادتكنندگان ما بودند. دقت بفرماييد که وَحيِ فعل خير، يك نحوه تصرف تكويني است در امامان توسط خداوند. چون ميفرمايد: فعلِ خير را به آنها وحي کرديم و نگفت به آنها وحي ميكنيم، كه فعل خير انجام بدهند، در نتيجه فعل آنها همان وَحي الهي است.
امام به واسطهي سيطره بر ملكوت به هر موجودي به قدر استعدادي که دارد هدايت الهي را افاضه ميكند و طبق آيهي «وَ جَعَلْناهُم اَئِمَّةً يَهْدونَ بِاَمْرِنا» اين هدايت، رهبري افراد بشر است از راه ملكوت و نفوس آنها. و به همين جهت ميتوان گفت: همیشه بايد امام در عالم باشد تا چنين القاء روحاني بر مستعدين جريان يابد، چه آن امام در حاکميت سياسي و مديريت جامعه حضور داشته باشد و چه نداشته باشد.
در اثر اتصال قلوبِ پيروان امام به قلب امام، معارف و علوم الهي در قلب پيروان امام جاري ميشود و علت آنكه مؤمنين در بهشت داراي نهرهاي آب زلال هستند در اثر همين اتصال قلب و بهرهمند شدنشان از چشمهي فضايل امامشان است. چون با توحيد و اقرار به حقانيت امام و پيامبر، قلب خود را آبياري كردهاند.
[1] - سورهي انبياء، آيهي ۷۳.
[2] - سورهي قمر، آيهي ۵۰.
باسمه تعالی: سلام علیکم: امیرالمؤمنین «علیهالسلام» میفرمایند جناب زرتشت پیامبر بوده، ولی او را شهید کردند و کتابش را نیز سوزاندند. شواهد تاریخی هم خبر از آن دارد که بعدها مُغان، گاتاهایِ اوستا را جمعآوری کردند. موفق باشید
رباسمه تعالی: سلام علیکم: خواب صادقه یعنی خوابی که بعداً انسان ها با آن روبه رو می شوند و اساساً هیچ خوابی حجت نیست مگر آنکه خود فرد از آن اشاراتی برای خودش بگیرد. در این مورد خوب است به کتاب ده نکته در معرفت نفس رجوع فرمایید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده در این مورد کار نکردهام. فکر میکنم بد نیست در این مورد به سایت http://www.pasokhgoo.ir/node/20165 رجوع فرمایید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: همان صورتها آینهی شفاف و زلال حضور حضرت حق برای شما خواهند شد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: حضرت علی «علیهالسلام» قبلاً ایمان آورده بودند، پس صحنه، صحنهی تقدم یا تأخر ایمان نیست، بلکه بیشتر صحنهای است تا رسول خدا «صلواتاللّهعلیهوآله» خبر از آیندهای بدهند که باید افرادِ آن جمع بدانند رهبری و جانشینی پیامبر چه کسی باید باشد، با توجه به اینکه پیامبر خدا «صلواتاللّهعلیهوآله» میدانند در آینده اکثر آن جمع ایمان خواهند آورد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: زیباترین زندگی وقتی سراغ انسان میاید که انسان در راه بندگی خدا قدم بگذارد و خود را دست خدا بدهد، مانند پرّ کاهی که در دست باد هرکجا نسیم رحمت الهی صلاح میداند او را فرود آورد و زبان حالش این بشود: «پرّ کاهی در مصاف تندباد / میبرد آنجا که خاطرخواه اوست». موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: اعراض از آن جهت که نحوهی ظهور پدیدههای مادی است، ریشه در ذات دارند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: شاید به جهت آن باشد که در ابتدای آیه موضوع علم در میان است که با سمع و بصر و قلب محقق میشود و نه با زبان. موفق باشید
با سلام: راهنمایی می فرمایید که برای درک قاعده بسیط الحقیقه کل الشیاء و لیس بشئ منها چکار کنم؟ کتاب یا صوتی هست که آن را در حد یک مبتدی قابل فهم باشد ؟ با تشکر!
باسمه تعالی: سلام علیکم: با دنبالکردن منابع اصلی فلسفه مثل «بدایةالحکمه» إنشاءالله آن نوع نگاه برای انسان پیش میاید که متوجه شود چگونه «بسیط الحقیقه» از یک طرف همه اشیاء است و از طرف دیگر هیچکدام از آنها نیست. حضرت مولاعلی «علیهالسلام» در خطبه اول عملاً به همین نکته اشاره دارند آنجا که در وصف حضور حضرت حق میفرمایند: «مع کل شیئ لا بمقارنه وغیر کل شیئ لا بمزایله». موفق باشید
سلام و عرض ادب محضر مبارک استاد محترم: ۱. در یکی از سخنرانی ها فرمودید که بین خدا با ما حجابی نیست، اما از جانب ما برای ارتباط با خدا حجابهای ظلمانی و نورانی هست که باید خرق شود؛ اما درباره ی اهل بیت (ع) نه بین آنها با ما حجاب است و نه ما برای ارتباط با آنها حجابی داریم. این که ما و اعمالمان پیش ائمه حاضر هستیم قابل درک هست اما در قسمت بعد که اگر از جانب ما هم حجابی نیست پس چرا درک نمیکنیم که در محضرشون هستیم و آیا گناهان ما حجاب برای ارتباط با این ذوات مقدسه نیست؟ (در واقع علت تفاوت وجود حجاب بین ما و خدا، و نبودن حجاب بین ما و ائمه رو درست متوجه نمیشم.) ۲. طبق برداشتی که از فصل های آخر کتاب صلوات داشتم و همچنین معنای آیه ی شریفه ی «ان الله و ملائکته یصلون علی النبی یا ایها الذین آمنوا صلوات علیه و سلموا تسلیما»، در رابطه با صلوات اینطور به ذهن می رسد: ؟ صلوات خداوند بر نبی اکرم (ص) در مقام واسطه ی فیض، موجب دوام فیض بر حضرت ختمی مرتبت ص می شود و ثنای الهی و تزکیه ایشان است. _ در رابطه با اینکه صلوات فرستادن خداوند بر پیامبر (ص)، برای خود خداوند چه فایده ای می تواند داشته باشد در کتاب چیزی گفته نشده ولی طبق مباحثی در تفسیر سوره ی حمد از امام (ره) بیان شده، چون حمد فقط مخصوص خداوند متعال است، صلوات خدا به گونه ای تسبیح کمالات خداوند، توسط خودش می باشد. _فایده ی صلوات فرستادن انسان برنبی اکرم (ص)، به خود انسان بر می گردد و به حضرتش چیزی اضافه نمی شود، ولی به خاطر این ادب، انسان به مقاماتی می رسد و سیر می کند و در واقع به جان اصیل خودمان نظر می کند و آن را به انسانیت می کشاند. در کتاب صلوات فواید دیگری نیز برای صلوات برای انسان ذکر شده مانند: تقرب الی الله، رسیدن به مقام عبد شکور، پاک شدن آثار ظلمانی گناهان و .... _ همچنین فایده ی صلوات فرستادن ملائکه بر نبی اکرم (ص) در کتاب گفته نشده ، به زعم بنده مانند انسان این فایده به خود ملائکه بر می گردد و نوعی ادب در مقام اونها محسوب می شود مانند زمانی که به مقام خلیفه اللهی سجده کردند که موجب تقرب خودشون شد. با تشکر از استاد محترم و بزرگوار.
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. میتوان گفت بین ما و ائمه «علیهمالسلام» از نظر درکِ سیره آنها که در تاریخ ثبت شده، حجابی نیست. ولی بالاخره نسبت به درک مقام قدسی آن ذوات مقدسه بین ما و آنها حجاب هست و هر اندازه با معارف عمیق توحیدی و دستورات شرع مقدس به عصمت نزدیک شویم، حجاب بین ما و ائمه «علیهمالسلام» کم و کمتر میشود. ۲. در ضمن خوب است به این نکته هم فکر کنید که صلوات بر پیامبر «صلواتاللهعلیهوآله» توسط ما موجب بسط حضور آن حضرت بشود و آن حضرت خود را از این جهت بیشتر در عالَم احساس کنند همانطور که خداوند عالم را خلق کرد تا خود را در مخلوقات بچشد. موفق باشید
سلام: با توجه به اینکه صحنه اربعینیِ امسال را در ایران ملاحظه کردید، به نظر شما چه نگاهی باید به این صحنه بیندازیم؟ آیا میتوان خود را زائر اربعینی کربلا دانست، وقتی شوق حضور در آن صحنه بود، ولی جا ماندیم؟
سلام علیکم: با اجازه شما بنده اینطور میتوانم بگویم:
باز حضور اربعینی دیگر و باز گسترش و گستردگی انقلاب اسلامی ذیل نور حسین «علیهالسلام» آیا جز این بود که این حضور اربعینی که در سراسر ایران و بخصوص در اصفهان پیش آمد، حضور در تاریخی است که انسانها اینچنین در معرض تجلیات الهی قرار گرفتند تا با آغازی دیگر و رخدادی نو و تازه روبهرو شوند؟
آری! در این مسیر که هویت اربعینیِ ملت گسترش یافته این حضرت حق است که به سوی راهپیمایان آمد تا معنای گستردهشدن کربلا را به صورتی دیگر بفهمیم زیرا همچون قاسم سلیمانی همه در کلام و عمل سخن او را با جان خود پذیرفته بودند که در مورد رهبر معظم انقلاب گفت: «برادران، رزمندگان، یادگاران جنگ؛ یکی از شئون عاقبت به خیری «نسبت شما با جمهوری اسلامی و انقلاب» است. والله والله والله از مهمترین شئون عاقبت به خیری همین است. والله والله والله از مهمترین شئون عاقبت به خیری، رابطه قلبی و دلی و حقیقی ما با این حکیمی است که امروز سکان انقلاب را به دست دارد.» راهپیمایان تا اینجاها آمدند که در معرض لطف الهی نهتنها همه گناهانشان محو گشت حتی همچنانکه حضرت سجاد «علیهالسلام» فرمودند: «: اسْتَأْنِفِ الْعَمَلَ فَقَدْ غُفِرَ لَكَ مَامَضَى» هر کدام زندگی را با تولدی نو از سر گیرند.
موفق باشید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: این موارد، بنیانِ توحیدند تا راه به سوی دشتهای سرسبز سورههای بلند گشوده شود و انسان در آن میدانها خود را آنطور که شایسته است حاضر کند. مگر حضور در سورهی انعام یا آلعمران، ساده است؟ موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: نظر خاصی نمیتوانم در این مورد بدهم چون بالاخره افرادی مثل آیت اللّه کشمیری کسانی نیستند که خودشان ارادهی تقاص نسبت به ظلمی که به آنها میشود، بکنند. موفق باشید
