باسمه تعالی: سلام علیکم: به هرحال باید از این مرحله که مرحلهی احساسات و توهم است، عبور فرمایید. مطالعهی کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» که روی سایت هست، میتواند کمککار باشد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. تصمیمگیری در این مورد آسان نیست. ظاهراً صالح مقبول جهت تصمیمگیری کاربردیتر است. ممکن است در عمل برای انتخاب اصلح، به مشکل برخورد کنیم با نظر به آنکه صالحِ مقبول را در دلِ سنت اسلامی و انقلاب اسلامی، صالحِ مقبول میدانیم. ۲. چندان نمیتوانم در این مورد ورود کنم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: پیشنهاد بنده آن است که با مطالعهی مباحث «ده نکته در معرفت نفس» و «برهان صدیقین» همراه با شرح صوتی آنها که همه بر روی سایت هست؛ زمینهی تفکر و تدبّر در قرآن را فراهم فرمایید و سپس به تفسیر المیزان رجوع کنید. قبل از آن بد نیست به جزوهی «روش کار با المیزان» رجوع فرمایید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! از نظر سیرِ انفسی، قضیه همینطور است از آن جهت که تطابقی بین سیر انفسی و سیر آفاقی هست. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. چرا که نه؟! ۲. در هر حال نباید از حضور متعیّنِ حضرت صاحب الزمان «عجلاللّهتعالیفرجه» در عالَم غفلت کرد. آن امام عزیزی که هماکنون نیز عالَم را مدیریت می فرمایند. «روحی و ارحنا لمقدمه فناء». موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: مبنایِ سخن در رابطه با رزق مقسوم و رزق غیر مقسوم مطرح است به آن معنا که رزق غیر مقسوم که همان رزقی است که انسان به دنبال آن است و به آن نمیرسد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: همینطور است که میفرمایید از آن جهت که مدرنیته بر اومانیسم و انسانمحوری تأکید دارد و ملاکِ هست و نیست و باید و نباید را فهمِ انسان میداند و این غیر از موضوع عقل تکنیکی است که باید بر روی آن فکر کرد و عرایضی در این رابطه شده است میتوانید به سایت رجوع فرمایید. موفق باشید
با سلام خدمت استاد طاهرزاده: چند سالی است به علت عدم تربیت قوه خیال، متاسفانه قوه خیالم از کنترلم خارج شده و تصاویر و افکار نامناسب در خصوص افراد (بعضا سوءاخلاقی) در مقابلم قرار می دهد. این مورد برایم آزار دهنده و خسته کننده شده است. راه مبارزه با این پدیده شوم چیست؟ به عبارتی نحوه ریاضت قوه تخیل چگونه است تا بتوانم افسار آن را در اختیار عقلم قرار دهم. التماس دعا
باسمه تعالی: سلام علیکم: این مسئله را نباید امری غیر عادی بدانید. بالاخره «آب گِل خواهد که بر دریا رود / گِل گرفته پای او را میکشد» و این خطورات و صورتهای خیالی همان گِلهایی است که جلوی ما سبز میشوند تا مانع سیر ما گردند. راه حلّ آن توجه به جهان اولیای الهی است و با اذکاری مثل صلوات و یا سوره قل هو الله احد، نظر را به افقِ افقها معطوف میداریم و از خیالاتِ پیشآمده عبور میکنیم. موفق باشید
سلام علیکم جناب استاد: اخیرا جناب دکتر عبدالکریمی با جناب سروش دباغ مناظره ای در مورد رساله قبض و بسط دکتر سروش داشتند و طبق نظر آقای عبدالکریمی این رساله تحت تأثیر فضای کانتی و دلالت بر نوعی سوبژکتیویسم و بی بنیادی معرفت دینی دارد که منجر به گرایش به نهیلیسم در بین تأثیرپذیران از آن رساله میشود و شده است. بنده هم در این باره تحلیلی نوشتم برای نقد و نظر خدمت تان ارسال میکنم. جالب است که در این موضوعات آقای عبدالکریمی با ما همگرا هستند گرچه برخی عبارات ایشان در مورد انقلاب اسلامی به نظرم از سر مسامحه و کلی گویی بیان میشود و قابل نقد است: نقدی که جناب دکتر عبدالکریمی بزرگوار مطرح میکنند (با قطع نظر از مقدمات فلسفی ایشان) منطبق با برداشت بسیاری از منتقدین و حتی همدلان با رساله هم هست. چرا که هم جریان روشنفکران غیردینی پروژه سروش را مقدمه گذر کامل از امر دینی تلقی کردند (و نه ادعای اصلاح آن)، و هم جریان حوزوی آن رساله را نوعی بیبنیاد کردن هر معرفت دینی فهم کردند. به راستی هر کسی قبض و بسط را میخواند با اثری رو به رو است که آنچنان نقش تحولات معرفت بشری در معرفت دینی را پررنگ و بلکه مطلق میکند که انگار هیچ فهم تاریخی از دین نمیتواند از گزند این تحولات به دور باشد و روشن است که نتیجة منطقی مزمر در این بیان این است که عمده آنچه بشر در گذشته از دین فهمیده خرافات بوده است! علامه طهرانی که در پست قبلی به ایشان اشاره کردم در نقد مفصل خود که در حقیقت رسالهای مستقل است نشان میدهند که معدود مثالهایی که آقای سروش برای تأثیر تحول معرفت بشری در معرفت دینی ارائه کردهاند هیچ کدام خدشهای به امهات و اصول عقاید اسلامی خصوصاً بنا به فهم فلاسفه و عرفای اسلامی وارد نمیسازد. ما به سختی میتوانیم مثالی بیشتر از اثر نقض نظریه افلاک در نقض نظریه فلسفی عقول دهگانه برای تز آقای سروش بیابیم و حتی با نقض عقول دهگانه از حیث تعدادشان، باز همه چیز نابود نمیشود و ادلة عالم عقل به نحو عام هنوز پابرجا است. این از آن جهت است که فلاسفه اسلامی عمده بنیان متافیزیک خود را بر برهانهای عقلی مستقل از تجربه حسی استوار کردند و این چنین ذاتاً فلسفه خود را از گزند تحولات دانش حسی مصون کردهاند و اتفاقاً اگر نظریه عقول دهگانه هم نقض شده از این جهت است که مقدمه این نظریه، تجربی و متخذ از مسلمات علمای طبیعی زمان خودشان بوده است و نه مقدمات بدیهی. نظریه تکامل داروین نیز به طور قطع ناقض امکان خلق یا ظهور دفعی آدم و حوا در عالم طبیعت نیست چنان که خلق دفعی و تدریجی هر دو در قرآن اشاره شده است. تمام آنچه علمای اعصاب در اینهمانی مغز و ذهن ادعا کردهاند هم امروز در مباحث فلسفه ذهن به شدت مورد اشکال و ایراد است. پس کجا است آن نظریات علمی که بنا به ارتکازات و القائات دکتر سروش شناخت قدماء از دین را کن فیکون کرده باشد؟ چنان که جناب دکتر عبدالکریمی به درستی اشاره کردند، رساله قبض و بسط با تمام طول و تفصیلش چیزی بیش از توضیح واضحات نیست (این که معارف بشری کم و بیش روی هم دیگر اثر دارند) و این برای هر معرفتی صادق است اما تأکیدات و مبالغات آقای سروش بر اثر این تحولات بر معرفت دینی خواسته یا ناخواسته دلالت بر نوعی شکاکیت رادیکال و سوبژکتیویسم مفرط دارد که اثر آن بر اذهان روشنفکران و اهل اندیشه نوعی بی اعتمادی به کل سنت دینی و در نهایت رویگردانی از دین بوده است! این گونه به نظر من آقای سروش خواسته یا ناخواسته در بسط نهیلیسم و رویگردانی از دین در جامعه ایران بعد از انقلاب تأثیر بسزایی داشت و البته تاریخ ایشان را مسئول خواهد دانست! #پرسش_از_عبدالکریمی
باسمه تعالی: سلام علیکم: اتفاقاً سومین جلسه این مناظره را هم بنده دنبال کردم. سخنان آقای عبدالکریمی همان نکاتی بود که چند سال پیش در مقالهای در نقد تئوری قبض و بسط شریعت فرمودند و به نظر بنده نقد به جایی است و به همین جهت در سالهای پیش که جهت رونمایی از کتاب «پایان تئولوژی» آقای دکتر عبدالکریمی، آقای دکتر داوری را دعوت کرده بودند؛ آقای دکتر داوری نیز مؤید آن مقاله بودند. به نظر بنده بخواهیم و نخواهیم تئوری «قبض و بسط شریعت» اگر هم به ادعای آقای سروش دباغ امری است کلامی؛ به هر حال موضوع، موضوع شریعت است و نمیتواند طوری مطرح شود که گویا ساحت قدسی در مقابل خواننده آن موضوعیت ندارد. در همین جلسه سوم افرادی که به طرفداری از آقای سروش برآمدند به نظر بنده متوجه دغدغه آقای عبدالکریمی نبودند. بنده همان سالها مطلبی در نقد نظریات آقای سروش نوشتمhttps://lobolmizan.ir/leaflet/219
با اینهمه عنایت داشته باشید که بحث «غیاب ساحت قدس» که دکتر عبدالکریمی بدان میپردازد، عملاً در بعضی موارد ما را از سایر ابعاد دین و فقاهت دینی جدا میکند یعنی به جایگزینی مطالبی که آقای دکتر عبدالکریمی پیشنهاد میکنند در جای خود باید حساس بود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: مسلّماً فصوصالحکم ابن عربی دارای نکاتی ژرف و از مو باریکتر است. و این نسل به جای آنکه در مقابل آن مقاومت کند، سعی دارند آن نکات را درک کنند و از این جهت حتی حضرت امام خمینی «رضواناللهتعالیعلیه» سورهی «حمد» را در عین عمق عرفانی آن علناً مطرح فرمودند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در مورد ولید بن عقبة بن ابی معیط کسی منکر میگساری او در حدّی که برایش حدّ جاری شود نبود. ولی در مورد خالدبن ولید، خلیفهی اول به نوعی موضوع را توجیه کرد و این عملاً وظیفه را از دوش حضرت برمیدارند زیرا حاکم وقت حکم دیگری کرده است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. جناب حافظ میفرمایند جهان را نباید برای خود تنگ و تاریک کرد، وقتی که میتوان در جهانِ گشودهی رحمت الهی خود را درک کرد. زیرا این طبیعی است که اگر کسی جهان را برای خود تنگ کند و برای بهدستآوردن آرزوهای دنیایی تلاشهای طاقتفرسا بنماید، جهان نیز برای او سخت و تنگ میشود. ۲. إنشاءالله فرصتی پیش آید در خدمت هستیم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال مرحوم دکتر شریعتی و نحوهی ورود او به تفکر دینی، مرحلهای از تاریخ تفکر ما میباشد و نمیتوان او را نادیده گرفت و از گذشتهی خود برای حضور در آینده غافل بود. ولی به هر حال آثار آن مرحوم، وجهی از وجوه فکری و تاریخی ما است و ابداً نباید بدان اکتفا کرد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: جواب سؤال جنابعالی که میفرمایید خود را در محضر کدام از اسماء الهی قرار دهیم، همانبود که ربّ ما «اللّه» است. در این مورد خوب است به شرح سورهی حمد حضرت امام «رضواناللّهتعالیعلیه» رجوع فرمایید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: جزوهی «زمانشناسی و نظر به فطرت تاریخی امروز ما» در همین رابطه بحث شده است و خود کتاب «گوشسپردن به ندای بیصدای انقلاب اسلامی» نیز با همان رویکرد، مسائل خود را در میان گذاشته است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. شمارهی ۱ و ۲ را بگذارید بعد از مباحث «معرفت نفس» و «برهان صدیقین» کار کنید. ۲. بعد از شروع سیر مطالعاتی و در ادامه با استماع شرح چند سوره مثل سورهی زمر و آلعمران؛ با توجه به جزوهی «روش کار با المیزان» که بر روی سایت هست، وارد تفسیر المیزان شوید. ۳. همان سیر مطالعاتی که بر روی سایت هست را میتوانید دنبال بفرمایید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در جهنم، انسان با انتخابهای غلط خود روبهرو میشود که آن، نسبتی است با انسان. وگرنه وجودِ جهنم نیز از نظر وجودی، خیر است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. باید نظر کنید به عمل عقلا و متدینین که چه نوع برخوردی با موضوعاتی که شما در آن موضوعات در شک هستید، برخورد کردهاند. ۲. آری! آری! موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: نمیدانم. همینقدر میتوان فکر کرد که آن حیوان را نباید در قفس نگه داشت. ولی به هر حال به صرفِ فاختهبودن گمان نمیشود آن پرنده دشمن انسان باشد. شاید شرایط خاصی بوده است که راوی از طرح آن غفلت کرده است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. نطفهی انسان از همان ابتدا روح دارد ولی در ابتدا، روحِ انسان بالفعل نباتی و بالقوه انسان است و آن وجهِ نباتیاش بدن خود را میسازد و از چهارماهگی روح، به جهتِ قوهی انسانیاش شدت مییابد و روح انسانی میشود و بدن او مسیر انسانیتاش را طی میکند. ۲. حضرت امام در تعلیقاتشان بر اسفار، بحثِ معرفت نفس را مبسوطاً مطرح کردهاند و بنا بر توصیهی ایشان بنده جلد ۸ و ۹ اسفار را ترجمه کردم. فکر میکنم اگر کتاب «معاد» را همراه با شرح صوتی آن دنبال بفرمایید نسبت به مباحث معرفت نفس کاملتر خواهید شد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: جامعیت قرآن در هدایت انسانهاست تا زندگی را درست انتخاب کنند و در بستر جهتگیری صحیح، خودشان در امورات جزئی زندگی ورود کنند. این نوع سؤالات مثل این است که بپرسیم آیا باید در قرآن معلوم شود کدام خیابان را یکطرفه کنیم؟ یا این موارد، در رابطه با امور جزئی زندگی انسانها مربوط به خود آنهاست. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در شرایط بحران، عموماً افراد با تحلیلهای قبلی خود از شرایط، نمیتوانند خود را ادامه دهند. به لطف الهی ما در حالِ بازخوانیِ آن چیزهایی هستیم که در گذشتهی خود از آنها خوب استفاده نکردیم. دین را در حدّ احکام فقهی و عقاید را در حدّ کلامِ جدلی تقلیل دادیم و انقلاب را در حدّ یک اتفاقِ سیاسی پایین آوردیم و غافل شدیم از اینکه باورهای دینی باید راهِ ما را به سوی حقایق بگشاید و مأوایی گشوده جهت ادامهی زندگی گردد و انقلاب اسلامی بسترِ بازگشتِ خدا در امورات اجتماعی باشد و عبور از جهانِ سکولار. که البته آرامآرام در بازخوانیِ خود به آنچه باید نزدیک شویم، نزدیک خواهیم شد. پس بدون درگیری، فرصت دهید تا به مرور به خود آیند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: آنچه برای انسان اصیل است عبودیت است نه آن نوع تواناییهایی که شیطان هم بعضاً دارا میباشد. بالاخره ما باید برای رجوع به قرآن و روایات از عالمان استفاده کنیم. آیا امروزه میتوان در فهم اصیل قرآن از امثال علامهی طباطبایی مستغنی باشیم؟ موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در روایت از پیامبر خدا«صلواتاللّهعلیهواله» داریم: «بُعثت علی الشریعة السمحة السهلة» من بر دینی آرام و نرم مبعوث شدم، نه دینی که در آن سختگیری باشد. به همان معنایی که در جای دیگر میفرمایند: «لم یرسلنی اللّه بالرهبانیة ولکن بَعَثَنی بالحنیفیة السهلة السمحة» خداوند مرا برای دین رهبانی و گوشهنشینی و فرار از فعالیتهای اجتماعی ارسال نکرده است، لکن مرا برای دینی که در آن سختگیری نیست مبعوث کرده.
باسمه تعالی: سلام علیکم: هرکدام از شروح حُسنی دارند ولی هر دو بزرگوار، بزرگتر از شرحهای موجود هستند. شرح مرحوم علامه محمدتقی جعفری و آقای کریم زمانی برای مولوی میتواند شروع تفکر باشد، ولی برای جناب حافظ چیزِ دندانگیری ندیدم. بالاخره حافظ از عهدِ ازلی ما سخن میگوید، کیست که در عهد ازلیاش حاضر باشد تا با حافظ بهسر ببرد؟!! موفق باشید