بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
22834
متن پرسش
با عرض سلام و تقدیم احترام خدمت استاد گرامی: چنانچه مقام نورانی پیامبر واسطه فیض الهی بر کل ماسوی الله است و اول ما خلق الله بوده و دارای مقام کون جامع و حضرات خمس و ... است چه توجیهی برای نزول وحی بر قلب ایشان توسط جبراییل وجود دارد؟ یعنی می توان گفت وحی الهی اصلا از کانال و واسطه پیامبر به جبراییل می رسد آن وقت آیا جبراییل وحی ای که از مقام نوارانی پیامبر دریافت نموده دوباره به خود پیامبر می رساند؟ اگر هم بگوییم جبراییل از شؤون وجودی خود پیامبر است یعنی باید گفت یک شان وجودی پیامبر وحی را به شان وجودی دیگر او می رساند؟ تقاضامندم علاوه بر اینکه لطف فرموده و به سؤال پاسخ می گویید منابعی جهت مطالعه و فهم این گونه مطالب بیان بفرمایید. با عرض پوزش و تشکر فراوان
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. بین مقام نفس ناطقه‌ی پیامبر«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» و مقامِ حقیقت نوری آن حضرت باید تفکیک کرد و جناب جبرائیل بر مقامِ نفس ناطقه‌ی پیامبر نازل می‌شود، همان مقامی که نماز می‌خواند و روزه می‌گیرد تا بندگی‌اش را تثبیت کند. آری! مسلّم مقام نوری پیامبر «صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» است که جبرائیل را بر مقام نفس ناطقه نازل می‌نماید. به همین جهت قرآن می‌فرماید: «نزّل به الروح الامین علی قلبک» یعنی به وسیله‌ی آن، روح الامین را بر قلبت نازل کرد که همان مقامِ نوری پیامبر باشد ۲. خوب است سری به کتاب «حقیقت نوری اهل‌البیت «علیهم‌السلام» که بر روی سایت هست، بزنید. موفق باشید

21613

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد: غرفه که در تفسیر سوره مبارکه زمر می‌فرمایید همان عالم دینی ست که در کتاب عالم انسان دینی فرموده بودین؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده تطبیق خوبی است. موفق باشید

18346

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد عزیز: با عنایت به فرایند تمدن اسلامی که مراحلی از آن تشکیل دولت اسلامی است آیا در حال حاضر پرداختن به موئلفه ها و ابزارها و برنامه های لازم در تمام بخش ها اعم از اقتصادی، فرهنگی و سیاسی و غیره دولت اسلامی و تفکر جدی بر این مقوله چقدر ضرورت دارد؟ آیا توصیه می کنید که این حقیر این امر مهم را پیگیری کنم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چرا که نه؟! در هر مورد که روحیه و استعدادتان طلب می‌کند، خوب است ورود نمایید. موفق باشید

32521

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم: ان شاءلله سال خوبی و پر برکتی داشته باشید. اینجانب ... که از سال ۸۵ افتخار آشنایی با شما و مباحث شما را داشتم که بابت این لطف و نعمت بزرگ الهی هرچقدر قدردان شما و شاکر خدا باشم کم است. استاد عزیزتر از جانم غرض از مزاحمت اینکه دچار مشکل عحیبی شدم که حتی منو تا مرز فکر به خود کشی کشونده البته به نظر خودم این مشکل عجیب است مشکلی که وقتی فکر می‌کنم قبلا یا وجود نداشت یا خیلی کمرنگ بوده که اصلا به چشم بنده نمی آمده و مورد توحه نبوده. استاد عزیز و بزرگوار من جدیدا وقتی به اوج حال معنوی که می‌رسم به ۲۴ ساعت نکشیده با سر سقوط می‌کنم زمین و تا چند روز گرفتار این سقوط میشم و آنقدر این سقوط منو زمین گیر میکنه که حوصله هیچ احدی حتی خودمو هم ندارم و مورد هجمه افکار شیطانی میشم که با یاد خدا مقاومت می‌کنم گاهی چنان در خلوت خویش انس با عالم بالا خدا و امام دارم که لذتش با هیچ چیز نمی تونم عوض کنم ولی بعدش به ۲۴ ساعت نرسیده دچار چنان سقوطی میشم که احساس خرد و خمیر شدن دارم. جدیدا متوجه شدم خیلی زود رنج شدم و اصلا چیزی مثل صبوری که قبلا داشتم ندارم و بخاطر این سقوط های پی در پی بسیار با هر بهانه ای پرخاشگری می کنم و حتی متوجه شدم اصلا یقین و باور ندارم و شدیدا در درون به دنبال یقین و باور هستم گویا نیاز به یک تلنگر شدید دارم تا این نفس کمی حساب ببره یا حتی نیاز شدید دارم مثلا برم توی کما و آن عالم را با وجودم لمس کنم من چند و قتی است احساس می‌کنم نیاز به مشارطه و مراقبه و محاسبه دارم دو سه روز این کارو انجام دادم اما چون راهکارش را ندارم نتونستم ادامه بدم. استاد عزیز خواهش می‌کنم بفرمایید من چگونه خودم از این مهلکه جهنمی نجات بدم. نوشتن و بیان این احساس منفی بسیار سخته ولی تا جایی که توانم بود نوشتم با این حال باز هم نمی دونم منظورم رسوندم یا خیر از زحمات شما سپاسگزارم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این یک تذکر بزرگی است به نسل امروز و فردای ما، از آن جهت که باورهای دیروزین برای حضور در امروز و فردای ما کافی نیست هرچند که قرآن و روایت، فراتاریخی می‌باشند ولی قرائت دیروزین از متون مقدس مربوط به مسائل دیروزین افراد بوده است و به همین جهت باید سعی بفرمایید با نوعی از باورها و سلوک کار را جلو ببرید که در دل این تاریخ با خدایی که با شأن امروزین‌اش با ما مرتبط است، مرتبط شویم. سلسله مباحث سال‌های اخیر تحت عنوان «جهان بین دو جهان» متذکر همین امر است و مکرر عرض شده است اگر به معارف آخرالزمانیِ خود مرتبط نشویم، این احوالات که حکایت از عدم استقرار در سلوک است، پیش می‌آید. به عنوان مقدمه سری به بحث اخیری که در رابطه با سوره اخلاص شد، بزنید بد نیست [1]. موفق باشید  https://lobolmizan.ir/sound/962?mark=%D8%B3%D9%88%D8%B1%D9%87%20%D8%A7%D8%AE%D9%84%D8%A7%D8%B5

 

[1] - بد نیست در این رابطه با رفقای گلپایگانی خود رابطه داشته باشید.

31791

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام خدمت استاد اصغر طاهر زاده چند سوال داشتم : ۱. در مورد سوال ۳۱۷۷۸ برای داشتن ایمانی راسخ فرمودید معرفت بالله که معرفت نفس برای شروع این امر طریقه خوبی است و تقوای الهی را باید مد نظر داشت و اگر ممکن است بفرمایید برای تقوای الهی مهمترین عامل چیست؟ ۲. تاریخ به چه درد می‌خورد؟ و از تاریخ چه استفاده ی مفیدی می‌توان کرد؟ ۳. برای بحث کتب انقلاب اسلامی شما ابتدا کتب غرب شناسی شما مطالعه شود خوب است؟ ۴. برای بحث قرآن، آن سوره هایی که تفسیرش را گفته اید، هر چه که دل کشید و در واقع با مبانی آن سوره حال کرد خوب است تفسیرش را کار کنیم؟ یا باید بر اساس سیر مطالعاتی باشد؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. تقوای الهی چیزی نیست جز همان کنترل خود در رعایت حرام و حلال الهی. ۲. تاریخ، محل حضور سنن الهی است تا با نظر به آن سنن آینده خود را شکل دهیم. ۳. فکر خوبی است. ۴. خیر، همان‌که روح‌تان با آن سوره تغذیه می‌شود، حضور در عالَم معنا را تجربه خواهید کرد. موفق باشید

30907
متن پرسش
با سلام خدمت استاد محترم: اینکه در شب قدر روح و ملائکه جان را در برمی‌گیرند، ۱. آیا این موضوع در هر سه شب از شب های ۱۹ و ۲۱و ۲۳ اتفاق می افتد؟ ۲. اگر فقط یک شب است پس در شب های دیگر چه اتفاقی می افتد؟ ۳. اینکه پیامبر با نزول فرشتگان در شب قدر متوجه شب قدر می شدند، آیا ممکن است که برای افراد متفاوت باشد؟ مثلا در ماه رمضان امسال برای علامه حسن زاده یک شب بوده باشد و برای عالمی دیگر شبی دیگر بوده باشد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم:  هر شب، زمینه می‌شود برای حضور بیشتر فرشتگان در جان انسان‌ها و هرکس به اندازه بهره‌ای که از انسانیت برده است و به انسان کامل نزدیک باشد، از برکات شب قدر که مخصوص امام زمان «عجل‌الله‌تعالی‌فرجه» است بهره می‌برد. موفق باشید

30686
متن پرسش
سلام: هر سال با خودم عهد می‌کنم ماه رجب و شعبان برای ماه رمضان آماده شوم و هر سال هم چند روز مانده به ماه رمضان گرفتار گناهی می‌شوم و امسال هم با چند روزه گرفتن و دعا کردن و... اوقات خوبی را پشت سر گذاشتم که ناگاه گناه سراغم آمد و هر آنچه بدست آوردم از دست دادم، «ابلیت شبابی فی سکره تباعد منک» چکار کنم؟ جوانی هم رفت دیگه چه فایده در آستانه چهل سالگی.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: تازه اول کار است. «بیا این‌بار محکم‌تر بکوبیم». خواستند موضوع اصلاح نفس را ساده نگیرید تا مُعجَب شوید. با امید خدا به استقبال ماه رمضان روید. وقتی قاصدک خبر آورده که خبری در پیش است، چرا چشم به راه آن خبر نباشیم! و چشم دل را به سوی آن خبر که گشودن آسمان است به زمینیان، باز نکنیم؟! موفق باشید              

30371

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد عزیز: این برداشت بنده از حرکت جوهری درست است که حرکت جوهری ناشی از آفرینشهای پی در پی خداوند است که حس ما آن را ثابت می‌بیند ولی عقل ما با دلایلی مثل حقیقت و ماهیت زمان اثبات می‌کند که جهان سیال است و تشابه صور متعاقب باعث اشتباه حس می‌شود؟ در ضمن چگونه آن حقایق عالم ملکوت که لطیف هستد وقتی تنزل و تجلی پیدا کردند متکاثف و صفت می‌شوند؟!
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- برداشت خوب و درستی است 2- در «برهان صدیقین» روشن می‌شود که نزول وجود، به جهت نقص‌هایی که در آن نزول پیدا می‌شود موجب تکاثف می‌گردد و این به جهت وجودِ مرتبه است و نه مربوط به ذات وجود باشد. موفق باشید

28958

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام و عرض ادب و احترام:بنا به قولی که به حضرت استاد داده بودم، سیرهای مطالعاتی متنوعی ایجاد کردم و ادامه دارد، اولین سیر را طبق نیازی که دیدم سیر مطالعاتی مخصوص کارگران ایجاد کردم که خودشان این را به من گفتند، بالاخره بنده چندین سال است بین کارگران کار و زندگی می‌کنم، و دیدم زاعقه ها و طرز تفکر ها و نحوه ورود خروجشان به مباحث را، لذا طبق وقت کمشان، حوصله کوتاهشان، و لب مطلب خواهیشان، سیر مطالعاتی تنظیم گردید، البته بنده این را ها را امتحان هم کردم، سر ساختمانی که کار می‌کردیم یکی از برادران افغان که گچ کار بود، با همین سیر ما جلو رفت بسیار خوب هم نتیجه گرفت، بحمدلله و پیگیر سایر مباحث شد‌. ولی بنده در ذهنم اینطور نیست که این سیر را دوستان ویرایش نکنند، بلکه بنده امید دارم این موضوع بابی شود که این سراپا گناه باعث باز شدن بابش شود بلکه دوستان بنا بر شخصیت هر فرد غذایی جلوی رویش بگذارند، کاری که شما بزرگوار یک تنه چند دهه آن را انجام دادید. ولی متاسفانه کمتر در شاگردانتان دیده می‌شود، مگر یک آقای موسویانی طبق خلقیات هرشخص سیری خاص به او بگوید و امثال این بزرگوار. لذا این مورد ان شاءالله بابی شود در این راستا که همانطور که بنیاد شهید مطهری سیرهای گوناگونی ایجاد کرده و می‌کند، ما هم سیرهای گوناگون برای ذائقه های گوناگون ایجاد کنیم. علت اینکه بنده اول به کارگر‌ پرداختم نه این بود که خودم الان کارگری می‌کنم به علت حساس بودن این قشر زحمت کش بود، این بندگان خدا بدجور نیاز به توجه دارند. لذا در سیر عمدا به وقتشان اشاره شده، عمدا به رایگان بودن کتب در سایت اشاره شده، عمدا چند پرسش و پاسخ شما در باب عدالت اجتماعی و گفتگو با کارگران و ... گزینش شده. با تجربه چندین ساله ام در کنار اینها این سیر تنظیم شد. لذا به دوستان بفرمایید اگر قصد تغییرات هم داشتند، به نکات بنده حتما توجه فرمایند و بدانند که خود بنده هم می‌دانم اینها حاشیه است، ولی همین حواشی به دل آنها امید می‌دهد. ان شاءالله در حال تنظیم سیرهای دیگر هستم که شاید هفته ای یا دو هفته ای یک سیر برایتان در ایتا فرستاده شود جهت بازبینی و ویرایش دوستان ان شاءالله. سیرهای در دست تنظیم: سیر مطالعاتی نوجوان، سیر مطالعاتی جوان، سیر مطالعاتی بزرگسالان، سیر مطالعاتی دختران، سیر مطالعاتی زنان، سیر مطالعاتی مخصوص نا بینایان، سیر مطالعاتی مخصوص ناتوانان و .... نکته آخر بنده این که تمام سیر ها طوری تنظیم خواهد شد که راهنمایی بشوند که باقی سیر را هم بتوانند دنبال کنند (اگر روزی خواستند این کار را بکنند) پیشنهادی داشتید با جان و دل در خدمتم و ملتمس دعای شما هستم. و کوچک شما
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحمدلله رفقا در شرایطی از نظر روحی و تاریخی هستند که هر کدام، انعکاسِ دیگری است و در این حدّ به هم نزدیک می‌باشند. حال که خداوند این حساسیت را در روح و روان جنابعالی ایجاد کرده، پیشنهاد بنده آن است که با حوصله، خودِ جنابعالی مباحثی را تحت همین عنوان «سیر مطالعاتی» برای افراد مختلف تنظیم کنید تا ما بقیه را به آن تنظیمات ارجاع دهیم و تفاوت‌های جزئی ضرری به اصل کار نمی‌زند. خیلی معطل بقیه نباشید. موفق باشید

28906

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام و خسته نباشید: شرایط زندگیم طوری شده که حس گیجی و منگی بهم دست داده. اطرافیانم راحت دروغ میگن راحت دیگران را سبک میکنن، پشت سر دیگران ابروریزی میکنن، تکبر، خودشیفتگی، کینه، حسادت، دروغ، لجبازی، بعضیاشون عین یک فرعون خودشونو بالاتر از بقیه میدونن و هر ظلمی که میخوان انجام میدن. یکی از این اطرافیان پدرم هست. این چیزا را که میبینم حس بی حسی و افسردگی بهم دست میده. نمی دونم چیکار کنم، گیج شدم. طوری شده که فقط میشینم فقط نگاه می‌کنم. قبلا یه اعتراضی می‌کردم اما از بس این رفتار تکرار شده از زندگی زده شدم. بعضی اوقات به خدا هم معترض میشم که چرا در این نقطه قرارم داده. بعضی وقتا بخودم میگم نکنه تناسخ درست بوده و من تو زندگی قبلیم کار بدی کردم که تو این وضعیت قرار گرفتم. راه نجات بهم نشون بدید. خسته شدم. تشکر استاد
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به این فکر کنید که حضورى وسيع‏تر از دنيا و مافيها و وسيع‏تر از غم‏ها و شادى ها هست. مؤمنان كسانى‏‌اند كه‏ «اذَا مَرّوُا بِالْلَغْوَ مَرُّوا كِراماً»[1] هنگامى كه به امر پوچى برخورد كردند بزرگوارانه از آن مى‌‏گذرند و خود را همسنگ آن امر نمى‏‌گردانند، چون به چيز بالاترى‏ يعنى نور ايمان متصل‏‌اند. حال در نظر بگيريد با اتصال ائمه (عليهم السلام) به نور عظمت، آن‏ها در چه افقى زندگى مى‌‏كنند و به كجا نظر دارند و تا كجا مى‌‏توانند بشريت را صعود دهند. يك الهام مختصر به قلب عارف مى‌‏شود هفته‌‏ها در شور و شعف به سر مى‌‏برد، اين كجا و اين كه وجود مقدس اميرالمؤمنين (ع) و ائمه (عليهم السلام) با آن حقيقتِ ثابت ارتباط دارند كجا! موفق باشید

 


[1] - سوره فرقان، آيه 72.

27777
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم سلام الله علیکم: طاعات و عباداتتان قبول. التماس دعای ویژه دارم. حضرت استاد، شما که در این شبها n نفر را دعا می فرمایید، استدعا دارم n+1 را هم دعا کنيد. سپاسگزارم. امروز با شنيدن جلسه ششم شرح حضرتعالی بر مصباح الهدایه امام خمینی رحمه الله علیه خیلی امیدوار شدم، من نیز با خواندن و شنیدن مباحث توحیدی مانند شرح دعای سحر، تفسیر سوره حمد، شرح مصباح الهدایه و... مخصوصاً قبل از نماز شب، آنچنان در روحیه ام اثر می‌گذارد که گاهی فقط به خواندن نمازهای شفع و وتر بسنده می‌کنم. خداوند متعال را بخاطر آشنایی با شما که ثمره اش معرفت بیشتر به حضرت حق است سپاس می گویم. نکته‌ای بیان نمودید که ما به هر چیزی می نگریم، آن جلوه الله است با تمام اسماء و صفاتش، درحد امکانی آن چیز. بنابراین وقتی ما به همنوعان خود نگاه می کنیم، تجلی پروردگار را می بینیم که بایستی نهایت خضوع را در مقابلش داشته باشیم. با این نگاه رفتار ما کاملا متحول خواهد شد. مخصوصاً اینکه ما از مرتبه او در نزد پروردگار متعال بی خبر هستیم‌. چقدر دقیق و سخت می شود مراقب در رفتار!
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چقدر زیبا متوجه می‌شویم چرا خداوند به رسول گرامی‌اش فرمود: «فَبِمَا رَحْمَةٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ وَلَوْ كُنْتَ فَظًّا غَلِيظَ الْقَلْبِ لَانْفَضُّوا مِنْ حَوْلِكَ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَاسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَشَاوِرْهُمْ فِي الْأَمْرِ فَإِذَا عَزَمْتَ فَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ ۚ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُتَوَكِّلِينَ» (آل‌عمران/۱۵۹) به مرحمت خدا بود که با خلق مهربان گشتی و اگر تندخو و سخت‌دل بودی مردم از گِرد تو متفرق می‌شدند، پس از (بدیِ) آنان درگذر و برای آنها طلب آمرزش کن و (برای دلجویی آنها) در کارِ (جنگ) با آنها مشورت نما، لیکن آنچه تصمیم گرفتی با توکل به خدا انجام ده، که خدا آنان را که بر او اعتماد کنند دوست دارد.

آری! آن حضرت با سعه‌ی صدر با مردم رفتار می‌کردند و در این راستا اگر هم خطایی سر می‌زد با خطای آن‌ها بد بودند و نه با خودشان. إن‌شاءاللّه توفیق دعای به دوستان داشته باشم، دعاگو هستم. موفق باشید

25960

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام خدمت شما استاد عزیز: ۱. استاد با توجه به مهربانی خداوند چطوری خداوند اجازه می دهد که بعضی از بندگان مورد ظلم شدید و بی احترامی واقع می شوند؟ ۲. چطوری میشه که در بهشت لذت برد و هرچه هم لذت هایش زیاد و متنوع باشد دچار خستگی نشد و تا ابد تکرار و تکرار. آیا انسان دچار زدگی نمی شود؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد بد نیست به کتاب «عدل الهی» شهید مطهری و کتاب «معاد» که بر روی سایت هست، رجوع فرمایید. موفق باشید

25696

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام: وقتتون بخیر. اگر کسی بخواهد در مورد دین بداند تنها راه حوزه رفتن است؟ با علم به اینکه حوزه خواهران خیلی غنی نیست. اگر راهی غیر از حوزه پیشنهاد می کنید، بفرمایید و البته من تمام مطالبی که دوست داشتم را از جامعه حوزویان گرفته ام. اما ترسم از اینه که با رفتن به حوزه به مقصودم که آشنایی کامل دین و نزدیکی هرچه بیشتر به خداست، حاصل نشود و عمرم تباه شود. راهنمایی کامل بفرمایید ممنون می شوم. جسارتا می پرسم شما اگه حوزه نرفته بودید، این اطلاعات را از کجا به دست می آوردید؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. به نظر می‌اید سیر مطالعاتی بر روی سایت، إن‌شاءاللّه شما را به هدف‌تان نزدیک کند. ۲. بنده از حوزه، بیشتر ادبیات عرب و آشنایی با استادان فلسفه را گرفتم که فکر می‌کنم امروزه بتوانید با صوت‌هایی که به میان آمده است، این خلأ را جبران کنید. موفق باشید

25324
متن پرسش
با سلام: شما در پاسخ به عین ثابت فرموده اید انسان می تواند عین ثابت خودش را تغییر دهد. دوما می خواستم بدانم اعیان ثابته در کجای حکمت متعالیه می باشد؟ ثالثا کدام بزرگواران معتقد به این هستند که انسان می تواند عین ثابته خودش را تغییر دهد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: کسی نمی‌تواند عین ثابته‌اش را تغییر دهد. عین ثابته‌ی موجود مختار، خودش طوری است که می‌تواند نحوه‌های مختلفی از حیات را برای خود انتخاب کند، مثل خود جنابعالی. موفق باشید

24652

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد: عرض تسلیت. بنده، از سال دوم دبیرستان، با سخنرانی های استاد پناهیان و از سال دوم طلبگی، با آثار شما، انس داشته ام. به برکت همین انس با افکار استاد پناهیان و شما استاد عزیز، متوجه شدم که زمانه ما، ظرفیتی دارد، که اگر آن را درست بفهمیم، متوجه می شویم دیگر اخلاق فردی و عزلت و ... کاری از پیش نمی برد و باید به قول رهبر عزیزمان، «همچون رزمندگان، روز به معنی واقعی کلمه شیر غرنده میدان و شب به معنای واقعی کلمه زاهد و عابد و تضرع کننده بود» که بنده این سبک زندگی را، سبک زندگی جهادی می دانم، که ۳ شاخصه اصلی آن، جنگ با دشمن، خستگی ناپذیری و فرار از راحت طلبی است. بنده سعی کرده ام، فقه و اصول حوزه را هم، با همین شاخصه ها و به صورت جهادی بخوانم؛ اما از فعالیت های فرهنگی و کار تشکیلاتی و سلوک جمعی و فعالیت های طلبگی در عرصه فرهنگ به صورت تشکیلاتی، غافل نمانم. اصلا، مگر می شود گوهر گرانبهای انقلاب اسلامی را، بشناسی و روضه سیدالشهدا (علیه السلام) بشنوی و اربعین ها را، ببینی و بی دغدغه باشی و به دنبال کسب دنیای بیشتر و زندگی راحت تر (ولو حلال) باشی؟ بگذریم ... اما سوال اساسی من، این است که: طبیعی است که در چنین زندگی، خوراک و خواب و استراحت و پول، به قدر ضرورت جایگاه دارد و گذشتن از همین ها، خودش، سختی هایی دارد؛ اما به نظر، هرچه بیشتر در این راه جلو می روی، خدا هم، سختی های بیشتر و امتحانات سهمگین تری را، جلوی پای تو می گذارد. از بی پولی و بیماری و داغ عزیزان گرفته، تا تنهایی و تهمت خوردن و دشمن دار شدن و بی کسی و هزاران مشکل دیگر ... حتی دیگر، با کسی هم، نمی شود درد و دل کرد! بریده ام استاد! خسته ام! می دانم اگر بی خیال شوم و فقط درس بخوانم و بی خیال زمانه و شرایط تاریخی و تمدن اسلامی و ... شوم، خیلی راحت تر می توانم زندگی کنم و به درس و عبادت و لذات دنیایی برسم؛ اما جواب ناله های حضرت زهرا (سلام الله علیها) را، چه بدهم؟ هل من ناصر امامم را، چه کنم؟ استاد! خیلی احساس خستگی می کنم و می دانم، این تازه اول راه است! از رفقا شنیدم شما در مراسم تشییع آقا سلمان، خیلی آرام بودید؛ فرزند از دست داده بودید، اما انگار نه انگار! چطور می شود به اینجا رسید؟ چه کنیم تا بتوانیم سختی های زندگی را، تحمل کنیم؟ در شرایطی که همه اطرافیان (حتی متدینین) را، می بینی که فقط به فکر زندگی راحت تر هستند و دیگر جبهه ای نیست، که از این ها جدا شوی و بروی و در جبهه، با خودت و خدای خودت باشی و دائم در حال جهاد و آنها هم، به دنبال دنیا! بلکه باید بین همین ها باشی و خلاف جریان آب، شنا کنی! چه کنیم تا بتوانیم با همه سختی های زندگی جهادی کنار بیاییم؟ من بریده ام! خسته شده ام! به دادم برسید! از حرف های کلیشه ای که از سر بی دردی است هم، متنفرم! خواهش می کنم، کمکم کنید! تشکر. التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر به سیره‌ی حضرت امام خمینی «رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» هم فکر کنید گوشه‌ای از زندگیِ جهادی را برای کسبِ درآمدی مختصر مدّ نظر داشتند و به همین جهت ۱۰ میلیون تومان به آقای کرباسچی داده بودند تا جهت کسب درآمد به کار گرفته شود. پس چرا بالاخره نسبت به زندگی در آن حدّ که دغدغه‌ی نان و آب نداشته باشیم فکر نکنیم؟ موفق باشید

21401
متن پرسش
با سلام: نظر حضرتعالی در مورد دو مطلب که مرحوم صفایی حایری در کتاب استاد و درس صرف و نحو آورده اند را خواستارم: 1. «آنها که می گویند تو شروع کن تا راه به تو بگوید که چگونه باید بروی غافل هستند که اگر تمام راه در طرح مشخص نشده باشد شروعی امکان ندارد.» جایگاه این سخن و نظر حضرتعالی که به شعر عطار اشاره می کردید چیست؟ تو پای به راه در نه و هیچ مپرس. خود راه بگویدت که چون باید رفت. 2. «من از یک استاد بیش از مطالب به روشش کار داشتم من کاویدن ها را می خواستم و روش ها را که با طرح مساله یا طرح آیه ذهن استادم بر روی چه مدارهایی به جریان می افتد و این مدارها را از چه وقت و چگونه تحصیل کرده است.» این مطلبی که استاد عین صاد مطرح کردند دقیقا مشکل کنونی من است روش کار حضرتعالی یا بقیه اساتید را چگونه می توان بدست آورد علی رغم مطالعه برخی از آثارتان هنوز روشتان برایم مبهم است.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- در سخن عطار می‌یابیم که در یک نگاه کلی اگر توانستیم راه را درست تشخیص دهیم، در امور جزئی نباید وسواس به خرج داد 2- با همین دقت که باید مدار فکریِ فرد را شناخت و بعد او را پذیرفت؛ خودِ این دقت کمک می‌کند که انسان به دنبال هرکسی راه نیفتد. موفق باشید

34677
متن پرسش

سلام به استاد عزیز: از رفقا شنیدم کتاب «پاییز آمد» که خاطرات خانم فخرالسادات موسوی همسر شهید احمد یوسفی بود را خوانده‌اید و تعریف خاصی از آن داشتید. مایل بودم چنانکه ممکن است نظر خود را برای بنده بفرمایید. با تشکر

متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: باسمه تعالی: از نظر بنده این کتاب ظاهراً و در ابتدای امر تصور می‌شود قصه یک زندگی عاشقانه است، ولی حقیقت آن است که این زن و شوهر از همان روزهای ابتدای زندگی‌شان می‌دانستند در سوز جدایی از همدیگر در دل تاریخی که با انقلاب اسلامی شروع شده، باید خود را در اوج صفا و جدایی تجربه کنند و هنوز هم همدیگر را در سوز جدایی تجربه می‌نمایند، هرچند یک نفر در این دنیا و دیگری در حیات شهیدان حاضر است، تا زیباترین غم را در خود و در ما زنده نگه دارد. این کتاب حکایت روح تاریخی است که در این زمانه شروع شده و می‌توان آن را در این زن و شوهر احساس کرد. بازخوانی پرونده‌ای است که روح انسانی و انسانیت در آن طوری نمایان است که دل هر انسانی را آب می‌کند. راستی را! چه اندازه غم‌های بزرگ وقتی پای خدا در میان باشد، زیباست. دل را که نه، جان‌ها را آب می‌کند. «چه خوش است رنج و محنت، به رَهِ وفا کشیدن! / چه خوش است ناز جانان، همه را به جان، خریدن!» موفق باشید

31805

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم جناب استاد: اخیرا جناب دکتر عبدالکریمی با جناب سروش دباغ مناظره ای در مورد رساله قبض و بسط دکتر سروش داشتند و طبق نظر آقای عبدالکریمی این رساله تحت تأثیر فضای کانتی و دلالت بر نوعی سوبژکتیویسم و بی بنیادی معرفت دینی دارد که منجر به گرایش به نهیلیسم در بین تأثیرپذیران از آن رساله می‌شود و شده است. بنده هم در این باره تحلیلی نوشتم برای نقد و نظر خدمت تان ارسال می‌کنم. جالب است که در این موضوعات آقای عبدالکریمی با ما همگرا هستند گرچه برخی عبارات ایشان در مورد انقلاب اسلامی به نظرم از سر مسامحه و کلی گویی بیان می‌شود و قابل نقد است: نقدی که جناب دکتر عبدالکریمی بزرگوار مطرح می‌کنند (با قطع نظر از مقدمات فلسفی ایشان) منطبق با برداشت بسیاری از منتقدین و حتی همدلان با رساله هم هست. چرا که هم جریان روشنفکران غیردینی پروژه سروش را مقدمه گذر کامل از امر دینی تلقی کردند (و نه ادعای اصلاح آن)، و هم جریان حوزوی آن رساله را نوعی بی‌بنیاد کردن هر معرفت دینی فهم کردند. به راستی هر کسی قبض و بسط را می‌خواند با اثری رو به رو است که آنچنان نقش تحولات معرفت بشری در معرفت دینی را پررنگ و بلکه مطلق می‌کند که انگار هیچ فهم تاریخی از دین نمی‌تواند از گزند این تحولات به دور باشد و روشن است که نتیجة منطقی مزمر در این بیان این است که عمده آنچه بشر در گذشته از دین فهمیده خرافات بوده است! علامه طهرانی که در پست قبلی به ایشان اشاره کردم در نقد مفصل خود که در حقیقت رساله‌ای مستقل است نشان می‌دهند که معدود مثال‌هایی که آقای سروش برای تأثیر تحول معرفت بشری در معرفت دینی ارائه کرده‌اند هیچ کدام خدشه‌ای به امهات و اصول عقاید اسلامی خصوصاً بنا به فهم فلاسفه و عرفای اسلامی وارد نمی‌سازد. ما به سختی می‌توانیم مثالی بیشتر از اثر نقض نظریه افلاک در نقض نظریه فلسفی عقول دهگانه برای تز آقای سروش بیابیم و حتی با نقض عقول دهگانه از حیث تعدادشان، باز همه چیز نابود نمی‌شود و ادلة عالم عقل به نحو عام هنوز پابرجا است. این از آن جهت است که فلاسفه اسلامی عمده بنیان متافیزیک خود را بر برهان‌های عقلی مستقل از تجربه حسی استوار کردند و این چنین ذاتاً فلسفه خود را از گزند تحولات دانش حسی مصون کرده‌اند و اتفاقاً اگر نظریه عقول دهگانه هم نقض شده از این جهت است که مقدمه این نظریه، تجربی و متخذ از مسلمات علمای طبیعی زمان خودشان بوده است و نه مقدمات بدیهی. نظریه تکامل داروین نیز به طور قطع ناقض امکان خلق یا ظهور دفعی آدم و حوا در عالم طبیعت نیست چنان که خلق دفعی و تدریجی هر دو در قرآن اشاره شده است. تمام آنچه علمای اعصاب در این‌همانی مغز و ذهن ادعا کرده‌اند هم امروز در مباحث فلسفه ذهن به شدت مورد اشکال و ایراد است. پس کجا است آن نظریات علمی که بنا به ارتکازات و القائات دکتر سروش شناخت قدماء از دین را کن فیکون کرده باشد؟ چنان که جناب دکتر عبدالکریمی به درستی اشاره کردند، رساله قبض و بسط با تمام طول و تفصیلش چیزی بیش از توضیح واضحات نیست (این که معارف بشری کم و بیش روی هم دیگر اثر دارند) و این برای هر معرفتی صادق است اما تأکیدات و مبالغات آقای سروش بر اثر این تحولات بر معرفت دینی خواسته یا ناخواسته دلالت بر نوعی شکاکیت رادیکال و سوبژکتیویسم مفرط دارد که اثر آن بر اذهان روشنفکران و اهل اندیشه نوعی بی اعتمادی به کل سنت دینی و در نهایت رویگردانی از دین بوده است! این گونه به نظر من آقای سروش خواسته یا ناخواسته در بسط نهیلیسم و رویگردانی از دین در جامعه ایران بعد از انقلاب تأثیر بسزایی داشت و البته تاریخ ایشان را مسئول خواهد دانست! #پرسش_از_عبدالکریمی

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اتفاقاً سومین جلسه این مناظره را هم بنده دنبال کردم. سخنان آقای عبدالکریمی همان نکاتی بود که چند سال پیش در مقاله‌ای در نقد تئوری قبض و بسط شریعت فرمودند و به نظر بنده نقد به جایی است و به همین جهت در سال‌های پیش که جهت رونمایی از کتاب «پایان تئولوژی» آقای دکتر عبدالکریمی، آقای دکتر داوری را دعوت کرده بودند؛ آقای دکتر داوری نیز مؤید آن مقاله بودند. به نظر بنده بخواهیم و نخواهیم تئوری «قبض و بسط شریعت» اگر هم به ادعای آقای سروش دباغ امری است کلامی؛ به هر حال موضوع، موضوع شریعت است و نمی‌تواند طوری مطرح شود که گویا ساحت قدسی در مقابل خواننده آن موضوعیت ندارد. در همین جلسه سوم افرادی که به طرفداری از آقای سروش برآمدند به نظر بنده متوجه دغدغه آقای عبدالکریمی نبودند. بنده همان سال‌ها مطلبی در نقد نظریات آقای سروش نوشتمhttps://lobolmizan.ir/leaflet/219
با این‌همه عنایت داشته باشید که بحث «غیاب ساحت قدس» که دکتر عبدالکریمی بدان می‌پردازد، عملاً در بعضی موارد ما را از سایر ابعاد دین و فقاهت دینی جدا می‌کند یعنی به جایگزینی مطالبی که آقای دکتر عبدالکریمی پیشنهاد می‌کنند در جای خود باید حساس بود. موفق باشید

 

30250

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام: استاد گرامی در یک زمانی یکی از اساتید راجع به بحث قدس میفرمودن علت بلای فلسطینی ها اینه که به حضرت زهرا سلام الله اهانت کردن و تا حضرت راضی نشوند قدس پیروز نمیشه باین وجود چرا ما که رضای «حضرت رضا «س» حضرت زهرا «س» را خداوند به ما ایرانی ها عطا کرده باز هم اینقدر عقبیم و هنوز شرایط برای یک مشهد رفتن برایمان در مملکت امام زمان سخت است؟ هنوز مردم نمی‌توانند با امامشان زیارت کنند الان هم که دیگر هیچ، چرا قیمت یه سفر زیارتی و ارتباط با امام باید اینقدر سخت شده باشد و چرا وضع مالی در زیارت امام هم موثر است؟ استاد عزیز بنده در این موضوع که آدم وابسته نباشد به مادیات شکی ندارم ولی به نظر می‌رسد خود مادیات آنچنان افراد را گرفتار کرده که سفرهای خارجی بر زیارت امام در مملکت ما ترجیح یافته و شاید هم علت این باشد که مسئولین فرهنگی اینقدر که به بحث ثروت و بعد زهد تاکید کنن که سخت شده بحث خود ارزش فقر و روایاتی که در مورد فقرا تاکید شده و انواع فقر و فرق فقیر شاکر و فقیر حریص و مطالب اینگونه که بنده در کتاب معراج بیشتر مطالبش را دیدم «حدود ص ۳۰۵ » کار نشده تا بحث ثروت و فقر از چند جهت بررسی شود و این می‌شود که به گفته شما خود بحث مدرنیته حرص افراد را هم زیاد کرده و ساده زندگی کردن طالب ندارد. ممنون استاد از صبرتون برای شنیدن صحبتهای بنده. دعام کنید استاد عزیزم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور که متوجه‌اید در هر حال به اندازه‌ای که از تقوای دینی بهره‌مند باشیم از این نوع مشکلات خارج خواهیم بود. مشکل، خود ما هستیم که از تعالیم انبیای الهی آن‌طور که شایسته است بهره نگرفته‌ایم. در ضمن چه کسی گفته که مردم فلسطین به حضرت زهرا «سلام‌الله‌علیها» جسارت کرده‌اند؟!! در حالی‌که آن‌ها محبّ اهل‌البیت «علیهم‌السلام» هستند. موفق باشید

29141

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد عزیز: خداوند حاجت رواتون کنه که چشم ما را بینا کردید. در مباحث ده نکته فرمودید انسان چیستی هایش از جمله مرد یا زن بودنش، حقیقتش نیست و آنها را با خود به برزخ و قیامت نمی‌برد. اگر اینطور باشه چرا حوری و غلمان (مذکر و مونث) در اوصاف بهشت مطرح است؟ پیشاپیش متشکرم از محبت شما.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همچنان‌که در بحث سوره‌ی واقعه عرض شد حوری و غلمان هر دو، انعکاسِ اعمال و عبادات انسان‌هاست، نه آن‌که حوری مربوط به مردان باشد و غلمان مربوط به زنان. موفق باشید    

28794

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
به نام خدا سلام استاد: ببخشید اینکه انسان از رفتار کسی آزار می بیند چون با عقاید او جور در نمی آید یا احساسات انسان را آزار می دهد، بخواهد با کس دیگری صحبت کند آیا غیبت محسوب می‌شود؟ (مثلا رفتار فلانی که هم شما حاضر دیدید و هم من، اشتباه است و بهتر بود اینچنین انجام می‌گرفت... یا اینکه چرا فلانی این کار را انجام داد آیا این کار او با فلان آموزه دینی ما هم خوانی دارد؟) نمی دانم این توجیه است که با نفی رفتار اشتباه دیگران سعی در تکرار نکردن آن برای خود داریم؟ چون ما ضعیف النفس هستیم و رفتار دیگران سریع روی رفتار ما تاثیر می‌گذارد. آیا اینها اشتباه است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: تا آن‌جا که ممکن است باید بتوانیم رفتار مؤمنین را توجیه کنیم و آبروی آن‌ها را حفظ نماییم. موفق باشید

28590

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم سلام خدمت استاد گرامی: آیت الله ملکی تبریزی در کتاب اسرار الصلوه خود در بخش (هراس از بد فرجامی) می‌فرمایند، بحث کلام برای بیشتر مردم خوب نیست زیرا مباحث آن سطحی است که واقعیت ندارد، پس نادان آن مطالب را درست می‌پندارد و آنگاه که جهان برزخ و عوالم پیش از مرگ را به چشم دید خلاف آن سخنان را می‌بیند و انکارش می کند و کارش به بد فرجامی پایان می‌گیرد، پس در دست یابی به معرفت و شناخت راه، سخت‌کوش در تزکیه نفس و دوام ذکر و فکر و دعا بهتر و اولی است. استاد می‌شود منظور ایشان را واضح تر توضیح دهید؟ چرا راه کلام باعث انکار انسان می‌شود دم مرگ؟ اگر مباحث کلام واقعیت ندارد، پس چرا مطرح می‌شود؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: علم کلام در حدّ جدال با رقیب است. راه حکمت و عرفان برای رسیدن به حقیقت است. و حضرت امام خمینی «رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» با توجه به همین نکات متوجه شدند باید معارفی از جنس نظر به حقیقت را به میان آورند و لذا نوشتند آنچه را که نوشتند. موفق باشید

27054

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد: ببخشید من کارشناسیم مهندسی شیمی خوندم. ارشد اومدم فلسفه اسلامی‌. الان فکر می کنم فقط اونایی که تو حوزه فلسفه بخونن میتونن موثر باشن. آیا این فکر درسته؟ در غالب دانشگاهی هم میشه اثری گذاشت تو این رشته؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر بتوانید به نحوی با دانشجویان مرتبط باشید و فلسفه‌ی اسلامی و فلسفه‌ی غرب، هر دو را بشناسید چرا مؤثر نباشید؟ موفق باشید

26600

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام عليكم خدمت استاد: بنده به عنوان يك جوان ١٩ ساله اگر بخواهم اين استعداد و توانايي كه در من هست رو در جهت مفتخر ساختن اسلام و انقلاب خرج بكنم همرو، در راستاي اون هدف غایي كه قرب الهي است، نميدونم دقيقا چه كار بايد بكنم؟ در چه مسيري بايد حركت بكنم؟ يعني مثلاً هدفم رو بر اساس علاقه و استعدادم ها پيدا بكنم و بر فرض يك معلم بشم يا يك چيزي كه در توانم هست؟ يا اصلا به گفته بعضي دوستان شايد بايد از اين موضوع علاقه و استعداد اينا فارغ شد و هر كاري ميتونيم مثل دوران دفاع مقدس مثلا بكنيم؟ آيا اين الان درسته؟ حقير در حال حاضر از لحاظ مباني فكري و از لحاظه رفتاري دچار يك سري مشكلاتم به جاي اينكه در عنفوان جواني نهايت همتم رو بكنم و در راه خدا و انقلاب كار كنم روز به روز فاصله مي گیرم، تنبلي مي كنم، برنامه ندارم، دچار روزمرگي و تكرار مكررات، مضطرب و نگرانم چون از طرفي كار نمي كنم، و ميدونم دارم اشتباه مي كنم اما نميدونم جدا از بعد فردي و اعمال عبادي در بعد اجتماعي و خدمت چه بايد بكنم؟ براي امام زمان (عج)؟ آيا بزرگان ما مانند امام (ره)، حاج قاسم، شهيد مطهري و… علاقه و توانايي خود را شناسايي كردند و بعد حركت كردند؟ يا اينكه حقير دارم رسماً منفعل و فرار مي كنم از حقيقت؟ لوازم و گام رسيدن به اين كه بتوانم يه انسان بزرگ و تاثيرگذار در اين زمينه چيه و چي رو بايد رعايت كنم؟ خواهشمند بنده رو راهنمايي كنيد با اين ديد كه من واقعا صفر كيلومترم از هر لحاظي و تا الان به واسطه توسل به اهل بيت و شهدا و نماز دوام آورديم؟ بنده با كتاب جواني شما ورزش حرفي را كنارش گذاشتم، چون متوجه شدم كارهاي مهم تَري است ولي تا الان نتوانستم كاري كنم!!
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فعلاً در همان شرایطی که هستید وظیفه‌ی خود را انجام دهید و در فرصت‌های اضافه، سیر مطالعاتیِ سایت را دنبال بفرمایید. خود خداوند راه را می‌نمایاند. موفق باشید

25952

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام و احترام به استاد گرامی: علامه طهرانی و بسیاری از علما و اهل عرفان معتقدند که رفتن به سینما به ویژه برای طلاب مضر است و در روح آنها اثرات منفی دارد لذا از جنابعالی پرسشی داشتم و آن اینکه اگر ما طلاب به سینما نرویم چگونه می توانیم در مقابل فیلم های بد بایستیم و از تشریع آنها جلوگیری کنیم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر می‌کنم در حال حاضر شرایط متفاوت باشد. ولی با این‌همه تا می‌شود نباید با لباس روحانی در سینما حاضر شد، مگر در رابطه با فیلم‌های ارزشی که جنبه‌ی تقویت و تبلیغ آن‌ها به میان آید. موفق باشید

نمایش چاپی