باسمه تعالی: سلام علیکم: بعد از جلد ۸ و ۹ اسفار، روایات، بهترین هستند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. بحمداللّه راهِ گشودهشدهی حضرت ربّ العالمین که همان قرآن است را یافتهاید. ۲. فکر میکنم با ارتباط مستقیم با کلمات علیّ اعلا بتوانید به گفتگوی آن حضرت با بشریت گوش بسپارید. ۳. بالاخره باید آنچه را در ذهن دارید در عمل، و از طریقِ مطالبی بنمایانید تا معلوم شود چه در سر دارید. ۴. شما در این مورد پیشنهادی دارید که به کمک کاربران آید؟ موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: گناه، مانعِ گشودگیِ جان انسان به انوار الهی میشود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. باید به تقدیری که حضرت ربّ العالمین برای ما فراهم کردهاند فکر کنیم و این، کاری بسیار حساس و مهمی است و بسیاری از مشکلاتی که ما برای خود ایجاد کردهایم در إزایِ غفلت از مقدّراتمان میباشد. ۲. در مورد مباحث خیال، عرایضی شده است به کانال @esharat رجوع فرمایید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: از آن جهت که صورت، مظهر و ظهورِ ماده میباشد میتوان گفت بدن مظهری است برای ظهور نفس. مثل نگاهی که عرفا بر عالَم دارند و همهچیز را مظهر اسماء الهی میدانند، نه اینکه آن اسماء، مادی باشد و یا صورت، در نسبتِ با نفس برای بدن هویتِ مادی داشته باشد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر میکنم کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» راههایی را در مقابلتان بگشاید. موفق باشید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: به پرحرفی و آرزوهای دنیایی دامن نزنید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر میآید نمیتوان نظر صریحی در این مورد داد. بستگی به شرایط افراد دارد که اگر واقعاً تشخیص داده شود نیازمندند آنها را رد نکنیم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی همهی بالقوهها به بالفعل تبدیل شد دیگر زمانی نمیماند تا بپرسیم در چه زمانی قیامت میشود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: آنچنان شرایط از طریق امویان به هم ریخته بود و قبیلهگرایی به جامعه برگشته بود، که حتی اکثر مردم مدینه، اهلالبیت را کمتر از بنیالعباس پذیرفته بودند. علامهی طباطبایی با آوردن یک نمونه در نشاندادن آن فضا بسیار به ما کمک کردهاند که حضرت امام حسین «علیهالسلام» بعد از شهادت امام حسن «علیهالسلام» در مسجد مدینه نشسته بودند و ابنعباس هم در کنار حضرت بود. شخصی آمد تا مسئلهی خود را از ابنعباس بپرسد. ابنعباس به احترام امام حسین «علیه السلام» جواب سؤال طرف را به آن حضرت ارجاع دادند. سؤالکننده با عصبانیت گفت من که از ایشان نمیخواهم، از شما میخواهم. یعنی تا این حدّ اهلالبیت «علیهمالسلام» در انزوا بودند. و به گفتهی علامهی طباطبایی حتی یک روایت فقهی در ده ساله امامت حضرت سیدالشهدا «علیهالسلام» از ایشان نداریم. «توخود حدیث مفصل بخوان از این مجمل». عظمت زمانشناسیِ حضرت در آنجا است که تشخیص دادند چگونه و چه موقع شرایط را آنچنان تغییر دهند که چیزی نگذشت و ۴۰۰۰ عالِم از جهان اسلام به حضرت صادق «علیهالسلام» رجوع کردند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: إنشاءاللّه بنده دعاگو خواهم بود. اگر در رجوع به معارف الهی مثل توحید و معرفت نفس جدّی باشید، و در این مسیر، تقوا را هم رعایت کنید بهخوبی همهی مسائل که فرمودید روشن خواهد شد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: امید است سلوک ذیل شخصیت إشراقیِ حضرت روح اللّه «رضواناللّهتعالیعلیه» راهی باشد که در آن راه بتوانیم با عطایایی روبهرو شویم که هرگز با فکر به دست نمیآید و تنها باید خود را در معرض آن قرار داد. آری! در معرض «جمالی» که «جلال» الهی را نمایان میکند. امام خمینی؛ «جمالی» که «جلال» الهی را نمایان میکند البته غزلی را که متذکر شده اید حقیقتا مصداق عالی آن حضرت امام می باشد امید است بتوانم در این رابطه عرایضی داشته باشم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: خوب است که در این رابطه به بحث «معنای شب قدر» که در کانال مطالب ویژه است، رجوع فرمایید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: پیشنهاد بنده آن است که بعد از دنبال کردن مباحث معاد و شرح صوتی آن، ورودی به کتاب «عقل و ادب ادامهی انقلاب اسلامی» همراه با شرح صوتی آن سری هم به «آنگاه که فعالیتهای فرهنگی پوچ میشود» همراه با شرح صوتی آن بزنید. البته در هیچ شرایطی از مباحث قرآنی به خصوص آخرین سورههایی که بحث شدهاست غفلت نشود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد، ورودی نداشتهام و تجربهای ندارم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظرم کتاب «اربعین حسینی؛ امکان حضور در تاریخی دیگر» بتواند کمک کند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» انشاءالله میتواند کمک کند. ۲. ملاک، راهی است که شریعت الهی در مقابلِ ما میگذارد. ۳. هر چه هست باید با همین روحیه خود را بسازیم؛ زیرا بالاخره هر کس ضعفهایی دارد. مهم آن است که در بستر همان ضعفها باید جلو رفت. ۴. انشاءالله مطالعهی کتاب «فرزندنم اینچنین باید بود» کمک کار میگردد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر میرسد بهترین متن در این رابطه قرآن است به خصوص سورهی مبارکه بقره. ای کاش مردم با انس با قرآن متوجهی نقشههای یهود و راههای عبور از آن نقشهها میشدند در آن وقت بود که مزهی ایمانِ واقعی برای آنها روشن میشد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده با آثار آقای «لویناس» آشنایی دارم و برای ایشان ارزش خاصی قائلم و در مباحث اخلاقی نیز از ایشان استفاده میکنم. اخیراً آقای دکتر اصغر مصلح کتابی تحت عنوان «با دیگری» نوشتهاند و بنده نکات مهمی که به نظرم از آن کتاب میآمده است را، با ذکر صفحهی آن مطالب یادداشت کردهام. آن را خدمتتان ارسال میکنم. موفق باشید
۳. ایستادن میان فرهنگها در مقابل دنیای معاصر از مهمترین افقهایی است که به روی تفکر گشوده شده است.
۳. همهی فرهنگها باید فرا رَوی از داشتههای خود و ایستادن در «میانه» را تمرین کنند.
۵. بسیاری از مردم از رویارویی با «دیگر» دوری میکنند ولی با دیگری تنها راه همزیستی خردمندانه، درک عمیق دیگری و وقوف به محدودیتهای خویش و در پیشگرفتن منش گفتگو است.
۹. بسیاری از مشکلات انسانی راه حلی جز تغییر نگاه به «دیگری» ندارد.
۱۱. هر کوششی برای حذف دیگری به خشونتی مضاعف منتهی میشود. باید در صدد یافتن الگوی مناسب زیستن با دیگری باشیم.
۱۴. بیش از هرچیز باید قرارگرفتن در کنار دیگری را پذیرفت.
۳۴. به نظر یونگ، حیاتِ روح وابسته به روابط میان انسانی است. هیچ تفردی بدون ارتباط با شخصِ دیگری حاصل نمیشود... آدمِ بی ارتباط، کامل نیست، زیرا فقط از طریق روح و روان میتوان کامل شد و روح و روان هم بدون وجه دیگرش نمیتواند هستی داشته باشد... ما همواره به نقد خود نیاز داریم و این بدون دیگری ممکن نیست... اروپا این بزرگترین مسئلهی ما، فقط هنگامی برایم درکپذیر است که میبینم منِ اروپایی در چه جاهایی با جهان سازگار نیستم.
۳۵. یونگ معتقد است سفیدها با سرشان فکر میکنند و سرخپوستان با دلشان.
۳۹. امروز نمیتوان «حقیقت» ناب خاص خود را، بدون احساس حضور «دیگری» یافت. نقش «دیگری» و تأثیر تفاوت او با «من» در همهی اندیشهها و دریافتها و قضاوتها آشکار است. گویی دورانِ زیستنِ فارغ از حضور «دیگری» به پایان رسیده است.
۴۱. آنچه در میدان نسبتِ با «دیگری» و در عرصهی «باهم زیستن» اهمیت دارد، نتایج ملموس اعتقاد به حقیقت است. به همین جهت باید توان تفکیک حقیقت مورد اعتقاد و حقیقتِ ساری در زندگی و رانهی رفتار «من» را داشت. در عرصهی «زیستن با دیگری» آنچه اهمیت دارد، حقیقتِ جاری و ساری در زندگی است.
۴۵. با پیدایش تکنیک نسبت انسان با وجود و طبیعت دگرگون شده است. یا به بیانی دقیقتر، با تغییر نسبت انسان با وجود و طبیعت است که تکنیک پدید میاید. به گفتهی هایدگر: با تکنیک، مناسبات انسانی نیز دگرگون شده است.
۵۶. هیچ قومی نیست که بر اساس ویژگیهای خود، خود را برتر از دیگران نداند. به گفتهی سرخپوستان؛ خدا اولین مجسمهی آدم را نپخته بیرون آورد و نژاد سفید شد و سپس بر آن روح دمید، دومین مجسمه را که خوب پخته شده بود بیرون آورد و نژاد بیرون آورد و نژاد سرخ بود و سپس بر آن روح دمید و خدا محو تماشای نژاد سرخ شد و فراموش کرد مجسمهی سوم را بیرون آورد و وقتی بیرون آورد سوخته بود و به آن روح دمید و نژاد سیاه شد.
۵۹. با گسترش تمدن مدرن و گسترش علم و تکنولوژی شناخت انسانها از شناخت دور به شناخت نزدیک تبدیل شد.
. هایدگر میتواند راه گفتگو با فلسفهی اروپایی را به متفکران غیر غربی بیاموزد.
کار دشوار گشودن راه گفتگو است. در این گفتگو هیچ جدلی رُخ نمیدهد.
رویکردی مشترک برای نزدیکی به یکدیگر
تفکر حاصلگونهای سلوک روحی و معنوی است و نحوهای دریافت از طریق تجربهی درونی است.
آیندهی آمریکا آیندهی جهان است. وضعیت فردا را هم اکنون در آمریکا میتوان دید.
همزیستی همهی سرزمینها در دنیایی موزائیکوار
صلح میان ملتها بدون صلح میان ادیان ممکن نیست.
توان ایستادن میان فرهنگ خویش و دیگر فرهنگها از طریق عرفان ممکن است از آن جهت که عرفان پیوستگی ریشهای با فرهنگ خویش را حفظ میکند و راه درک سایر فرهنگها را هم میگشاید.
با انکار تمدنی در مواجهه با تمدن غربی، عملاً در بستر روح تمامیتخواه تمدن غربی قرار میگیریم که در مقابل خود هیچ فکر و اندیشهای را به رسمیت نمیشناسند. در حالیکه آنچه در زمان معاصر اهمیت دارد، جستجوی راههای همگرایی فراتر از تک فرهنگها است که این نیاز شرایط امروزین کرهی زمین است.
درگذشته مردم هر فرهنگ به تفاوتهای خود وابستهاند و آن را عین حقیقت و هویت درستی میدانستند. ولی امروز ما به وجود تفاوتها خود آگاه شدهایم و آنها را پاس میداریم و آیهی « إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاكُمْ» طوری دیگر میفهمیم و موضوع «دیگری» را جدّی میگیریم و به تفاوتها احترام میگذاریم و خودمحورانه نسبت به دیگری نمیاندیشیم.
به گفتهی شایگان: مدرنیته به ناچار به محوری تبدیل شده که همهی بینشها حتی آنهایی که به مشروعیت آن معترضاند، حول آن میچرخند. (با دیگری- ص 488). و بدین لحاظ در فضای با دیگرانزیستن دیگر هر فرهنگی نمیتواند راه ویژهی خود را در پیش گیرد.
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. متأسفانه امثال سید قطب و شکیب ارسلان و الجابری، برگشت به خلافت را مدّ نظر دارند در عین اصالتدادن به همین تمدن غربی. در حالیکه برگشت به گذشته خودْ نوعی غفلت از تاریخی است که باید ماوراء تمدن غربی به میان آید. مشکل جریان اخوانالمسلمین نیز همین است. ولی تمدن اسلامیِ مدّ نظر امام و رهبری، اولاً: نظر به مردمسالاریِ دینی دارد، ثانیاً: با فرهنگ عبور از تمدن غربی خود را تعریف کرده است. ۲. همانطور که در کتاب «تمدنزایی شیعه» عرض شد تمدن اسلامی در عین تنوع مذاهب، محقق میشود، بیشتر بحث قرائت مذاهب در میان است که متوجهی نگاه انقلاب اسلامی باشند به همان معنایی که گفته میشود مبارزان غزّه، شیعیانی هستند که دستبسته نماز میخوانند. یعنی قرائت مدّ نظر انقلاب اسلامی در آنجا در میان است برعکسِ کرانهی غربی و نگاه ابومازن. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در علم حضوری معیار، درکِ وجودی خود معلوم است عند العالم، و نه تحلیلِ عقلیِ معلوم. مثل آنکه شما ارادهی خود را به صورت حضوری در نزد خود درک میکنید دیگر ملاک اینکه شما اراده کردهاید یا نکردهاید؛ در میان نمیماند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: حقیقت، همانی است که خداوند از طریق پیامبرش به ما متذکر شده و راه رسیدن به آن و با آن زندگیکردن و حفظ آن، همان راهی است که شریعت الهی در اختیار ما گذاشته است. مهم آن است که نگاه ما به شریعت الهی، نگاه برای رسیدن به حقیقت باشد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: همینطور است که میفرمایید، میماند که مرحلهای از تسلیم هم هست که فوقِ رضا است و سالک در آن مقام، حتی به خودش هم و کمالاتش خودش هم فکر نمیکند، تنها تسلیم ارادهی الهی است و آیهی «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ حَقَّ تُقَاتِهِ وَلَا تَمُوتُنَّ إِلَّا وَأَنتُم مُّسْلِمُونَ» این نوع تسلیم را متذکر میشود که بعد از ایمان میباشد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: معاد جسمانی یعنی هر عملی صورت معینی دارد مثل صورتهای ذهنی انسان که در عین مجردبودن، محدودیت و شکل دارد. موفق باشید
