بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
7582
متن پرسش
با سلام منظور از"او تسقط السماء کما زعمت علینا کسفا" در سوره اسراء به عنوان معجزه چیست؟این چه درخواست عجیبی است که مردم داشتند؟"کما زعمت"همانطور که می پنداری در اینجا به چه معناست؟
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: این نکات را با رجوع به تفاتسیر می‌توانید به‌دست آورید. اگر با توجه به آیه‌ی 90 سوره‌ی اسراء مطلب را دنبال کنید موضوع روشن است. چون می‌گویند اگر تو پیامبری، به تو ایمان نمی‌آوریم مگر آن‌که چشمه‌ای ایجاد کنی و و ......آسمان را همان‌طور که ادعا داری بر سر کفار فرو می‌ریزد به صورت قطعه‌قطعه بر سر ما فرو ریزی. موفق باشید
29890

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد: اگر انسان بخواهد در طول عمرش فقط یک کتاب بخواند اون چه کتابی است؟! چه پیشنهادی می‌دهید؟! به غیر از قرآن
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بعد از جلد ۸ و ۹ اسفار، روایات، بهترین هستند. موفق باشید

25979

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام و عرض ادب احترام خدمت استاد گرامی ۱. اول از همه یک تشکر ویژه از جنابتان - که مرا با المیزان آشنا نمودید - آن زمان که می فرمودید المیزان بخوانید حرف بیشتر از فصوص دارد گمان می کردیم بخاطر این می فرمایید که هنوز ما را در حد فصوص نمی بینید! حال که هم اجازه فصوص را از شما گرفتیم و هم مانوس با المیزان هستیم، کاملا درک می کنیم که المیزان چه نعمت بزرگی است - گرچه ما فصوص را هم تفسیر قران می دانیم - لکن گویی علامه رحمه الله بسیار روحشان با قرآن گره خورده بود که توانسته اند آیندگان را با آیات قرآن تفسیر کنند و حس می شود بسیار جلوتر از زمان است این تفسیر - شاید درست نباشد بگویم آقای مطهری را در مورد سالهای آینده ای که المیزان را خواهند شناخت قبول ندارم و بنظرم علامه (ره) برای چندین صده بعد هم سخن ها دارند - و لذا نام مبارک تفسیر را می گذارند «المیزان فی تفسیر القران» لذا احساس می کنم با این نامگذاری قصد شروع تاریخ قرانی جدیدی را دارند! که میزان و خط کش برای عمق بیشتر در قرآن را المیزان می بینند - همانطور که از کلامشان در متن المیزان پیداست - لذا از شما بزرگوار بسیار ممنونم که ما را زودتر با المیزان روبرو کردید. ۲. در مورد شرح نهج البلاغه - بنظر حضرت عالی پس از شروحی که شما فرمودید و تقریبا تمامش را کار کرده ایم و انصافا بهره ها برده ایم- بنظرتان دقیقا چه نوع مواجهه ای با نهج البلاغه داشته باشیم؟ شرحی دیگر کار کنیم یا اینکه با خود متن سر و کله بزنیم؟ چون دوست دارم مدام در محضر نهج البلاغه هم باشم. ۳. در مورد اجتهاد در اسلام بنده به این نتیجه رسیدم که معارف طبق آنچه در المیزان یافتم، هیچگاه از هم جدا نیستند - ترتیب کلامی در میان نیست - یک پَک یا بسته جامعی است اسلام که اخلاق آن توحید را نشان می دهد - توحید فقه را - فقه عرفان را و ..و.. و. -- لذا در این نگاه اگر بتوانیم اسلام را تعریف کنیم دیگر ربط بین اخلاق و احکام نا متعارف نخواهد بود - و معنی پیدا نمی کند که کسی بپرسد از نظر اخلاقی یا شرعی! انگاه است که باید گفت از نظر اسلام - و دیگر روشن فکر نماها نمی گویند اساسا رابطه ای بین اخلاق و اعتقادات وجود ندارد! - حال در ذهنم این است که یک برنامه اجتهادی باید در بر گیرنده قرآن باشد و قرآن آنچه را که باید در اجتهاد را به انسان می دهد و راهنمایی می کند که چه نیاز داری و چه نیاز نداری - چه علم است و چه علم نیست! لذا نظریه اجتهاد قرانی را در ذهن خود شکل داده ام که شاید تدوین و به نتیجه رساندن آن حدود ده سال به طول بیانجامد - ولی بنظرم اگر خدا توفیق دهد و عمری بدنیا باشد اینکار را خواهم کرد - المیزان را به ابعاد فقهی و فقه را به ابعاد قرآنی «بیش از پیش» رسوخ خواهم داد. اگر نکته ای در این مورد می بینید که به حقیر تذکر دهید ممنون می شوم. ۴. پیشنهادی داشتم در مورد سایت شریف لب المیزان - آن هم اینکه سیر مطالعاتی ویرایش شود اگر حضرت استاد صلاح بدانند. التماس دعا. یا علی
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. بحمداللّه راهِ گشوده‌شده‌ی حضرت ربّ العالمین که همان قرآن است را یافته‌اید. ۲. فکر می‌کنم با ارتباط مستقیم با کلمات علیّ اعلا بتوانید به گفتگوی آن حضرت با بشریت گوش بسپارید. ۳. بالاخره باید آنچه را در ذهن دارید در عمل، و از طریقِ مطالبی بنمایانید تا معلوم شود چه در سر دارید. ۴. شما در این مورد پیشنهادی دارید که به کمک کاربران آید؟ موفق باشید

25771
متن پرسش
استاد بزرگوار سلام: تاثیر گناه و یا ثواب بر ما در موطن برزخی و اخروی چیست؟ متشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: گناه، مانعِ گشودگیِ جان انسان به انوار الهی می‌شود. موفق باشید

25396
متن پرسش
سلام و عرض ادب استاد بزرگوار: استاد بنده چند تا سوال از کتاب ادب خیال، عقل و قلب داشتم خدمتتون، در بخشی از این کتاب آیا شما غصه نمی خورید برای این جوانهایی که افق زندگی شان این است که می گویند: کار پیدا نمی شود، حالا ما چه کار کنیم؟ استاد یعنی جوانی که بیکار هستش و از زندگی دنیایی خودش از جمله ازدواج محروم یا عقب افتاده غصه نخوره؟ کار و درآمد مگر وسیله گذران زندگی نیست؟ ممنون میشم راهنمایی بفرمایید. سوال دیگه هم اینکه فرمودین: آدم باید اول جنبه نشاط و انس با غیب را در خودش ایجاد کند، و این مرحله با خیال ممکن است، استاد میشه مصداقی و عملی بفرمایید که چه جوری انس با غیب از طریق خیال ممکن میشه؟ کاش استاد اگر مجالش رو داشتین مباحث این کتاب ارزشمند رو هم شرح می فرمودین تا ابهامات برطرف می شد، کتابی نیست که بشه راحت ازش گذشت، میتونه جواب خیلی از مشکلات و مجهولات زندگی ما باشه. ببخشید استاد طولانی شد، ممنون از صبر و توجه شما بزرگوار
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. باید به تقدیری که حضرت ربّ العالمین برای ما فراهم کرده‌اند فکر کنیم و این، کاری بسیار حساس و مهمی است و بسیاری از مشکلاتی که ما برای خود ایجاد کرده‌ایم در إزایِ غفلت از مقدّرات‌مان می‌باشد. ۲. در مورد مباحث خیال، عرایضی شده است به کانال  @esharat  رجوع فرمایید. موفق باشید

24489
متن پرسش
سلام علیکم: سوال بنده این است که چرا ملاصدرا رابطه نفس با بدن را همانند رابطه صورت و ماده می داند؟ مگر چه سنخیتی بین این دو ارتباط هست که اگر رابطه صورت و ماده را که اتحادی است بپذیریم پس رابطه نفس و بدن هم اتحادی هست؟ یعنی صورت همچون نفس مجرد، مجرد است و ماده هم همچون بدن که ماده است حتما ماده می باشد، مگر صورت مادی نیست؟ ممنون از پاسخ‌گویی
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: از آن جهت که صورت، مظهر و ظهورِ ماده می‌باشد می‌توان گفت بدن مظهری است برای ظهور نفس. مثل نگاهی که عرفا بر عالَم دارند و همه‌چیز را مظهر اسماء الهی می‌دانند، نه این‌که آن اسماء، مادی باشد و یا صورت، در نسبتِ با نفس برای بدن هویتِ مادی داشته باشد. موفق باشید

24465

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام و عرض ادب استاد گرانقدر: بنده پُرم از علاقه به مطالعه و کار های مفیدی که بارها و بارها برای خودم برنامه اش را چیده ام. در انبوهی از خواسته ها و آرزوی کارهایی هستم که همگی برایم شدنی و ممکن هست ولی به شدت تنبلی به انجام و عمل دارم. بفرمایید چه عزمی کنم و چطور گرد غفلت و کسالت را از خود دور سازم و به چه عملی دست زنم که به خود بیایم؟ گر چه می دانم احتمالا جواب، عزم جدی است و شاید پاسخ شما را بارها شنیده باشم، اما حقیقتا نیازمند تذکر جدی و موعظه ی حکیمانه ی شما هستم. با سپاس. یا علی
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر می‌کنم کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» راه‌هایی را در مقابل‌تان بگشاید. موفق باشید.

24064

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: استاد دستو دلمون به ادامه دادن مباحث نمیره. نزدیک چهار ساله که توی مبحث معاد گیر کردم و نمیتونم جلو برم. چرا دیگه تشنه ی آموختن نیستم. دعا بفرمایید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به پرحرفی و آرزوهای دنیایی دامن نزنید. موفق باشید

23842

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد: تبریک ایام. ببخشید دو سوال: ۱. وظیفه ما نسبت به افرادی که در پارک، خیابان، درب خانه ابراز نیاز می کنند چیست؟ ۲. وظیفه ما نسبت به افرادی که در خیابان یا چهار راه ها تقاضای خرید اجناسی مثل شکلات، گل، جوراب، دستمال کاغذی و... از ما دارند چیست؟ همسر من معتقدند خرید و کمک به این دو دسته افراد سبب رواج تکدی گری میشه و آثار خوبی نداره و در مورد افراد نیازمند که تقاضا میکنن هم میگن معلوم نیس واقعا نیازمند باشند. به نظر شما چه کنیم که در راستای رضای خدا قرار گیریم و خطا نکنیم. ممنون. التماس دعا
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌آید نمی‌توان نظر صریحی در این مورد داد. بستگی به شرایط افراد دارد که اگر واقعاً تشخیص داده شود نیازمندند آن‌ها را رد نکنیم. موفق باشید

20692
متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرامی: چرا گفته می شود پرسش از زمان وقوع قیامت اشتباه است؟ به هر حال هنگامی که تمام بالقوه ها بالفعل می شود قیامت می شود و این در عالم ماده در زمانی که آخرین ثانیه یا میلیونیوم ثانیه است اتفاق می افتد مثلا فرض کنیم در یک ثانیه بخصوص چند سال دیگر یا حتی همین امروز این اتفاق بیفتد. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی همه‌ی بالقوه‌ها به بالفعل تبدیل شد دیگر زمانی نمی‌ماند تا بپرسیم در چه زمانی قیامت می‌شود. موفق باشید

29626
متن پرسش
سلام استاد طاهرزاده: خدا قوت. حقیر مشغول مطالعه کتاب جایگاه تاریخی حادثه ها هستم سوالی برای بنده پیش اومده که می‌پرسم: در دوران خفقان ۲۰ ساله معاویه حضرت سیدالشهدا علیه السلام مشغول کادر سازی و تربیت نیرو بودند یا خیر؟ اگر نبودند آیا شرایطشان اجازه این کار را نمی‌داد؟ و اگر این کار را میکردند چرا در سال ۶۱ تعداد یاران حضرت آنقدر کم بود؟ اگر بفرمایید مردم به ایشان اقبال نداشتند عرض می‌کنم که چرا یاران حضرت تلاش نکردند هرچقدر که می‌توانند حضرت را بشناسانند؟ بهتر نبود با هدف مقدسی که حضرت سیدالشهدا داشتند؛ در دوران معاویه خودشان یا اطرافیانشان برای دوران بعد معاویه نیرو و یار تربیت میکردند؟ این سوال درباره اصحاب حضرت هم هست؛ چرا که فرمودید یاران حضرت در دوران معاویه خوب خون دل خوردند که توانستند در سال ۶۱ به موقع عمل کنند؛ خب چرا در آن ۲۰ سال مشغول تربیت نیرو نشدند؟ ۲۰ سال فرصت کمی نیست. نوع جوانان در سن ۱۵ ۱۶ آماده اند برای تربیت صحیح؛ خب اگر درست برنامه ریزی می‌شد در طی این ۲۰ سال چه تعداد جوانان سلحشور که می‌شد تربیت کرد. آیا شرایط این کار هم فراهم نبود؟ مگر ما اعتقاد نداریم که انسان مسلمان لحظه ای بی کار نمی‌نشیند؟ اینکه جو آن ۲۰ساله جوری بوده که انقلابی ها در خفقان بودند درست اما بنظر حقیر کمترین کاری که از دست اصحاب حضرت برمی آمد تربیت نیرو و کادر سازی است؛ حالا اصحاب حضرت این کار را کردند یا نه؟ اگر نه چرا مشغول این کار نشدند؟ البته بنده خاک پای اصحاب حضرت هستم فقط سوالی پیش آمده بود که پرسیدم. ببخشید
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم:  آنچنان شرایط از طریق امویان به هم ریخته بود و قبیله‌گرایی به جامعه برگشته بود، که حتی اکثر مردم مدینه، اهل‌البیت را کم‌تر از بنی‌العباس پذیرفته بودند. علامه‌ی طباطبایی با آوردن یک نمونه در نشان‌دادن آن فضا بسیار به ما کمک کرده‌اند که حضرت امام حسین «علیه‌السلام» بعد از شهادت امام حسن «علیه‌السلام» در مسجد مدینه نشسته بودند و ابن‌عباس هم در کنار حضرت بود. شخصی آمد تا مسئله‌ی خود را از ابن‌عباس بپرسد. ابن‌عباس به احترام امام حسین «علیه السلام» جواب سؤال طرف را به آن حضرت ارجاع دادند. سؤال‌کننده با عصبانیت گفت من که از ایشان نمی‌خواهم، از شما می‌خواهم. یعنی تا این حدّ اهل‌البیت «علیهم‌السلام» در انزوا بودند. و به گفته‌ی علامه‌ی طباطبایی حتی یک روایت فقهی  در ده ساله امامت حضرت سیدالشهدا «علیه‌السلام» از ایشان نداریم. «توخود حدیث مفصل بخوان از این مجمل». عظمت زمان‌شناسیِ حضرت در آن‌جا است که تشخیص دادند چگونه و چه موقع شرایط را آن‌چنان تغییر دهند که چیزی نگذشت و ۴۰۰۰ عالِم از جهان اسلام به حضرت صادق «علیه‌السلام» رجوع کردند. موفق باشید

28792

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام و خدا قوت: ۱. استاد سوالم اینه چطور میشه آدم ضمن فعالیت های مختلف دارای یک نوع وحدتی در وجود خود باشه و هرجا بتونه اون رو حفظ کنه و هرجایی شدت حضور خدا در وجودش کاهش پیدا نکنه ۲. استاد ورودم به مسایل سیاسی نمیگذارن اصلا زندگی توحیدی هم داشته باشم و خیلی اذیتم میکنه چه کنم؟ ۳. در مورد استقلال چطور باید از دیدگاه توحیدی به بحث استقلال نگریست به عبارتی عقیده ما در مورد بحث استقلال چی باید باشه مثلا در مورد آزادی تو کتاب شهید مطهری اگه درست فهمیده باشم گفته آدم اون وقتی آزاده که بنده خدا باشه حالا در مورد استقلال چه؟ ۴. استادبرای بنده دعا بفرمایید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: إن‌شاءاللّه بنده دعاگو خواهم بود. اگر در رجوع به معارف الهی مثل توحید و معرفت نفس جدّی باشید، و در این مسیر، تقوا را هم رعایت کنید به‌خوبی همه‌ی مسائل که فرمودید روشن خواهد شد. موفق باشید

28029
متن پرسش
سلام و درود: در صفحه اینستاگرامم عکس کتاب سلوک ذیل شخصیت امام حضرتعالی را گذاشتم و متنی را زیر آن به هدیه گذاشتم و آن متن چنین است: « سحر ز هاتف غیبم رسید مژده به گوش که دور شاه شجاع است، می دلیر بنوش ... من _ یک بچه‌ی یک لاقبایی که هشتش گروه نه‌ش بود _ که خمینی نمی‌شناخت؛ یعنی نه اینکه نشناسم، بله! به قدر تصاویر جعبه جادویی آن‌هم در ایام رحلت یا دهه فجر می‌شناختم، و می‌فهمیدم او یک رهبری بود که شاه را بیرون کرد و حکومت را سرنگون و همین. اما خمینی که اصلن شناختنی نبود _ که عشق آمدنی بود نه آموختنی _ بل دیدنی بود دیدنی، یعنی #طاهرزاده دستمان را گرفت و برد به دیدار امام. آن هم نه دیداری در حسینیه جماران و از جنس صورت بلکه دیداری از جنس عقل در عالم قلب، دیداری از جنس سلوک و‌ سلوکی از جنس عالم خدای خمینی و بسیجی‌هایش. خدایی که مدت‌ها بود گم شده و هر که سرش به تنش زار نمی‌زد همچون نیاز به هوا برای نفس کشیدن انتظارش را می‌کشیدند. همان خدای پریروز و پس‌فردا و این چنین بود که #سلوک_ذیل_شخصیت_امام_خمینی شکل گرفت و ما را از نو متولد کرد و حیاتی دوباره بخشید. السلام علیک یا روح الله. السلام علیک یوم ولد و یوم یموت و یوم یبعث حیا»
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: امید است سلوک ذیل شخصیت إشراقیِ حضرت روح اللّه «رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» راهی باشد که در آن راه بتوانیم با عطایایی روبه‌رو شویم که هرگز با فکر به دست نمی‌آید و تنها باید خود را در معرض آن قرار داد. آری! در معرض «جمالی» که «جلال» الهی را نمایان می‌کند. امام خمینی؛ «جمالی» که «جلال» الهی را نمایان می‌کند البته غزلی را که متذکر شده اید حقیقتا مصداق عالی آن حضرت امام می باشد امید است بتوانم در این رابطه عرایضی داشته باشم. موفق باشید

27847

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم و رحمة الله: چگونه باید خودمون رو از قبل برای بهره بردن لازم از لیلة القدر آماده کنیم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: خوب است که در این رابطه به بحث «معنای شب قدر» که در کانال مطالب ویژه است، رجوع فرمایید. موفق باشید

27525

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام و عرض ادب: پیشاپیش ایام ضیافه الله رو تبریک عرض می‌کنم. بنده طلبه سال سوم هستم و بخشی از گمشده های علمی خودم رو در زمینه معرفت النفس، غرب، روح تاریخ و امثال بحث سلوک ذیل شخصیت امام خمینی (نفعنا الله من برکات تربته) در خدمت شما یافتم. در کنار دروس مرسوم، شروع کردم به خواندن کتاب اصول فلسفه و روش رئالیسم با شرح صوتی. سوال بنده اینه که مباحث حضرتعالی رو با همون ترتیبی که در سایت هست، پیش برم؟ نحوه مواجه ام برای فهم عمیق تر مباحث و تثبیت در ذهن باید چه گونه باشه؟ اگر توصیه و راهنمایی در جهت بهتر شدن روند علمی برای حقیر دارید، مشتاقانه در خدمتم. التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: پیشنهاد بنده آن است که بعد از دنبال کردن مباحث معاد و شرح صوتی آن، ورودی به کتاب «عقل و ادب ادامه‌ی انقلاب اسلامی» همراه با شرح صوتی آن سری هم به «آن‌گاه که فعالیت‌های فرهنگی پوچ می‌شود» همراه با شرح صوتی آن بزنید. البته در هیچ شرایطی از مباحث قرآنی به خصوص آخرین سوره‌هایی که بحث شده‌است غفلت نشود. موفق باشید

27131

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد عزیز: با توجه به تکنیک تمرکز بر (روی عدد یک یا الله) علامه طباطبایی در رساله الولایه ۱) در حالت خوابیده باشد یا نشسته؟ چند دقیقه در روز؟ ۲) موسیقی های الفا ذهنی هم در این زمینه کمک می کند؟ موسیقی در این زمینه سراغ دارید؟ ۳) عدد یک را چطوری باید در ذهن تجسم کرد چون سخته بعضا تصورش کرد؟ ممنون میشم کمی شرح داید. و کمی از جزئیات در تمرکز را بیان کنید. ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد، ورودی نداشته‌ام و تجربه‌ای ندارم. موفق باشید

25214

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد عزیز: استاد ره توشه ای برای اربعین به مایی که ظلمات تمام جانمان را فراگرفته و تنها راه نجات را اربعین می دانیم- ان شاءالله- بدهید. ۱.ذکر؛ چه ذکری بهتر است؟ ۲. کتاب؛ کدام کتاب جنابعالی رو مطالعه کنیم؟ ۳.صوت؛ چه صوتی از شما رو دنبال کنیم، مباحث کربلا شناسی یا موضوع دیگر؟ خدا خیرتان دهد
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظرم کتاب «اربعین حسینی؛ امکان حضور در تاریخی دیگر» بتواند کمک کند. موفق باشید

24944
متن پرسش
سلام استاد ارجمند: ۱. بابت ترک عادات غلط در کدام مباحث شما به این اشاره شده که رجوع کنیم؟ ۲. نکته دیگر اینکه بنده گاهی فکر و خیالاتی به ذهنم می آید بابت اینکه مدام به خودم می گویم که دارم چه می کنم؟ نکند کاری که الان دارم انجام می دهم بیهوده است و آنچه خدا می خواهد این نیست (القائات زیادی به این شکل دارم) به صورتی که خیالم را نمی توانم مدیریت کنم و من را از زندگی در حال و واقعیت به خیالات می برد. در صورتی که شک هم ندارم کارم مورد رضای پروردگار هست. مثلا سر کارم یا صله رحم می کنم یا هرچه... ۳. کسی که غلبه صفرا یا بلغم و سودا و... دارد و حالاتش به هم می ریزد تا جایی که حوصله نماز ندارد یا پرخاش می کند و... در این حالت باید بگوییم ایمان فرد ضعیف است یا فعلا به خاطر به هم خودن طبع این شکل شده؟ ۴. درباره غلبه بر اضطراب های بی جا (استرس های مخرب و غیر سازنده) به کدام مبحث شما رجوع کنیم؟ وقتی یاد شما به ذهنم می رسد دعایتان می کنم چه در نماز باشم چه در هر حالی. شما هم ما را دعا کنید.
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» ان‌شاءالله می‌تواند کمک کند. ۲. ملاک، راهی است که شریعت الهی در مقابلِ ما می‌گذارد. ۳. هر چه هست باید با همین روحیه خود را بسازیم؛ زیرا بالاخره هر کس ضعف‌هایی دارد. مهم آن است که در بستر همان ضعف‌ها باید جلو رفت. ۴. ان‌شاءالله مطالعه‌ی کتاب «فرزندنم این‌چنین باید بود» کمک کار می‌گردد. موفق باشید

24247
متن پرسش
با عرض سلام و خسته نباشید خدمت استاد عزیز: سوالی ذهن بنده رو به خود مشغول کرده و آن اینکه وقتی قرآن و همچنین حوادث دوران اهل بیت (ع) از صدر اسلام تا دوران غیبت و همچنین بعد از آن رو مورد مطالعه و بررسی قرار می دهیم. یکی از مسائلی که نقش بسیار اساسی را در تاریخ به عهده داشته جریان یهود و نفوذ آنها می باشد. با توجه به این مسئله آیا لازم نیست در رابطه با یهود و تقابل آن با اسلام اهل بیت (ع) و انقلاب اسلامی کتابی تالیف کنید؟ ببخشید اگه جسارتی کردم و مزاحم وقت شما شدم. یا حق
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌رسد بهترین متن در این رابطه قرآن است به خصوص سوره‌ی مبارکه بقره. ای کاش مردم با انس با قرآن متوجه‌ی نقشه‌های یهود و راه‌های عبور از آن نقشه‌ها می‌شدند در آن وقت بود که مزه‌ی ایمانِ واقعی برای آن‌ها روشن می‌شد. موفق باشید

23902

با دیگریبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: وقتتون بخیر. نظرتون راجع به این متن چیست؟ به اقرار اهل نظر، بزرگترین چالش قرن ۲۱ درک «دیگری» است. این درک دیگری مستلزم عشق به «دیگری» و تغییر در درک ما از «خود» است. و این دقیقاً همان چیزی است که امانوئل لویناس، از برجسته ترین فیلسوفان اخلاق و آوانگارد قرن بیستم، در فلسفه‌ی «دگربودگی» خود به دنبالش است. هنر لویناس در این است که «دیگری» را در مرکز توجهات قرار داد و به آن ارزشی اخلاقی-دینی بخشید. به این اعتبار فلسفه‌ی او را فلسفه‌ی «دگربودگی» نامیده‌اند. در فلسفه‌ی دگربودگی لویناس، «دیگری» هر چیز یا کسی غیر از «من» است و خدا نیز در چنین تفکری «دیگری» است. لویناس می‌گوید: «اگر به سوی دیگری حرکت کنید این حرکت شما به کمال مطلق و «او» ختم می‌شود. «او» نامتناهی است و راه رسیدن به او نیز بی کران است. اما این راه بی پایان بدان معنا نیست که هرگز به او نمی‌رسید بلکه با قدم اولی که در مسیر «دیگری» بر می‌دارید «او» را حس می‌کنید و می‌توانید نشانه‌های خدا را در «چهره‌ی دیگری» ببینید». در اینجاست که به اهمیت «اخلاق دیگری» در اندیشه و الهیات فلسفی لویناس پی می‌بریم. لویناس برخلاف فیلسوفان دین است که خدا را «درونی» توصیف می‌کنند. خدای لویناس خدایی «بیرونی» و نامتناهی است و این ایده‌ی نامتناهی در غیریت دیگری متجلی می‌شود. لویناس می‌گوید: «تا وقتی «من» هستیم، در تنهایی خود محدود می‌شویم، اما همین که نگران دیگری شدیم و به دیگری عشق ورزیدیم نامتناهی و بیکران می‌شویم و به سوی «او» حرکت می‌کنیم. تا زمانی که دلواپس دیگری هستیم و احترام به دیگری و مسؤولیت در قبال دیگری داریم اخلاق در ما زنده خواهد بود و تا زمانی که «دیگری» در ما زنده است می‌توانیم بگوییم «منِ اخلاقی» در ما حیات دارد.» فلسفه‌ی دگربودگی «امانوئل لویناس» به قلم: «ژرار بانسوسا و دومنیک ژانیکو» برگردان «لیدا فخری»
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده با آثار آقای «لویناس» آشنایی دارم و برای ایشان ارزش خاصی قائلم و در مباحث اخلاقی نیز از ایشان استفاده می‌کنم. اخیراً آقای دکتر اصغر مصلح کتابی تحت عنوان «با دیگری» نوشته‌اند و بنده نکات مهمی که به نظرم از آن کتاب می‌آمده است را، با ذکر صفحه‌ی آن مطالب یادداشت کرده‌ام. آن را خدمتتان ارسال می‌کنم. موفق باشید

۳. ایستادن میان فرهنگ‌ها در مقابل دنیای معاصر از مهم‌ترین افق‌هایی است که به روی تفکر گشوده شده است.

۳. همه‌ی فرهنگ‌ها باید فرا رَوی از داشته‌های خود و ایستادن در «میانه» را تمرین کنند.

۵. بسیاری از مردم از رویارویی با «دیگر» دوری می‌کنند ولی با دیگری تنها راه هم‌زیستی خردمندانه، درک عمیق دیگری و وقوف به محدودیت‌های خویش و در پیش‌گرفتن منش گفتگو است.

۹. بسیاری از مشکلات انسانی راه حلی جز تغییر نگاه به «دیگری» ندارد.

۱۱. هر کوششی برای حذف دیگری به خشونتی مضاعف منتهی می‌شود. باید در صدد یافتن الگوی مناسب زیستن با دیگری باشیم.

۱۴. بیش از هرچیز باید قرارگرفتن در کنار دیگری را پذیرفت.

۳۴. به نظر یونگ، حیاتِ روح وابسته به روابط میان انسانی است. هیچ تفردی بدون ارتباط با شخصِ دیگری حاصل نمی‌شود... آدمِ بی ارتباط، کامل نیست، زیرا فقط از طریق روح و روان می‌توان کامل شد و روح و روان هم بدون وجه دیگرش نمی‌تواند هستی داشته باشد... ما همواره به نقد خود نیاز داریم و این بدون دیگری ممکن نیست... اروپا این بزرگ‌ترین مسئله‌ی ما، فقط هنگامی برایم درک‌پذیر است که می‌بینم منِ اروپایی در چه جاهایی با جهان سازگار نیستم.

۳۵. یونگ معتقد است سفیدها با سرشان فکر می‌کنند و سرخ‌پوستان با دل‌شان.

۳۹. امروز نمی‌توان «حقیقت» ناب خاص خود را، بدون احساس حضور «دیگری» یافت. نقش «دیگری» و تأثیر تفاوت او با «من» در همه‌ی اندیشه‌ها و دریافت‌ها و قضاوت‌ها آشکار است. گویی دورانِ زیستنِ فارغ از حضور «دیگری» به پایان رسیده است.

۴۱. آن‌چه در میدان نسبتِ با «دیگری» و در عرصه‌ی «باهم زیستن» اهمیت دارد، نتایج ملموس اعتقاد به حقیقت است. به همین جهت باید توان تفکیک حقیقت مورد اعتقاد و حقیقتِ ساری در زندگی و رانه‌ی رفتار «من» را داشت. در عرصه‌ی «زیستن با دیگری» آن‌چه اهمیت دارد، حقیقتِ جاری و ساری در زندگی است.

۴۵. با پیدایش تکنیک نسبت انسان با وجود و طبیعت دگرگون شده است. یا به بیانی دقیق‌تر، با تغییر نسبت انسان با وجود و طبیعت است که تکنیک پدید می‌اید. به گفته‌ی هایدگر: با تکنیک، مناسبات انسانی نیز دگرگون شده است.

۵۶. هیچ قومی نیست که بر اساس ویژگی‌های خود، خود را برتر از دیگران نداند. به گفته‌ی سرخ‌پوستان؛ خدا اولین مجسمه‌ی آدم را نپخته بیرون آورد و نژاد سفید شد و سپس بر آن روح دمید، دومین مجسمه را که خوب پخته شده بود بیرون آورد و نژاد بیرون آورد و نژاد سرخ بود و سپس بر آن روح دمید و خدا محو تماشای نژاد سرخ شد و فراموش کرد مجسمه‌ی سوم را بیرون آورد و وقتی بیرون آورد سوخته بود و به آن روح دمید و نژاد سیاه شد.

۵۹. با گسترش تمدن مدرن و گسترش علم و تکنولوژی شناخت انسان‌ها از شناخت دور به شناخت نزدیک تبدیل شد.

.  هایدگر می‌تواند راه گفتگو با فلسفه‌ی اروپایی را به متفکران غیر غربی بیاموزد.

کار دشوار گشودن راه گفتگو است. در این گفتگو هیچ جدلی رُخ نمی‌دهد.

رویکردی مشترک برای نزدیکی به یکدیگر

تفکر حاصل‌گونه‌ای سلوک روحی و معنوی است و نحوه‌ای دریافت از طریق تجربه‌ی درونی است.

آینده‌ی آمریکا آینده‌ی جهان است. وضعیت فردا را هم اکنون در آمریکا می‌توان دید.

هم‌زیستی همه‌ی سرزمین‌ها در دنیایی موزائیک‌وار

صلح میان ملت‌ها بدون صلح میان ادیان ممکن نیست.

توان ایستادن میان فرهنگ خویش و دیگر فرهنگ‌ها از طریق عرفان ممکن است از آن جهت که عرفان پیوستگی ریشه‌ای با فرهنگ خویش را حفظ می‌کند و راه درک سایر فرهنگ‌ها را هم می‌گشاید.

با انکار تمدنی در مواجهه با تمدن غربی، عملاً در بستر روح تمامیت‌خواه تمدن غربی قرار می‌گیریم که در مقابل خود هیچ فکر و اندیشه‌ای را به رسمیت نمی‌شناسند. در حالی‌که آن‌چه در زمان معاصر اهمیت دارد، جستجوی راه‌های همگرایی فراتر از تک فرهنگ‌ها است که این نیاز شرایط امروزین کره‌ی زمین است.

درگذشته مردم هر فرهنگ به تفاوت‌های خود وابسته‌اند و آن را عین حقیقت و هویت درستی می‌دانستند. ولی امروز ما به وجود تفاوت‌ها خود آگاه شده‌ایم و آن‌ها را پاس می‌داریم و آیه‌ی « إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاكُمْ» طوری دیگر می‌فهمیم و موضوع «دیگری» را جدّی می‌گیریم و به تفاوت‌ها احترام می‌گذاریم و خودمحورانه نسبت به دیگری نمی‌اندیشیم.

به گفته‌ی شایگان: مدرنیته به ناچار به محوری تبدیل شده که همه‌ی بینش‌ها حتی آن‌هایی که به مشروعیت آن معترض‌اند، حول آن می‌چرخند. (با دیگری- ص 488). و بدین لحاظ در فضای با دیگران‌زیستن دیگر هر فرهنگی نمی‌تواند راه ویژه‌ی خود را در پیش گیرد.

 

23434
متن پرسش
با سلام و عرض خدا قوت خدمت استاد و تشکر بابت سایت خیلی عالی تان. این دو سؤال رو می خواستم خدمتتان عرض کنم: سوال اول: به نظر شما به طور کلی نقطه اشتراک و افتراق نظریات تمدن اسلامی و وحدت اسلامی اندیشه های حضرت امام خمینی و مقام معظم رهبری با کسانی مثل شکیب ارسلان به عنوان یک نوگرا یا سید قطب به عنوان یک بنیاد گرا در کجاست؟ سوال دوم: در تحقق تمدن نوین اسلامی اشتراک مذهب لازم است یا خیر و اشتراک دینی کافی است؟ در این صورت وحدت اجتماعی یا سیاسی یا عقیده کدام ملاک است؟ پیشاپیش بابت بذل توجه و پاسختان تشکر می کنم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. متأسفانه امثال سید قطب و شکیب ارسلان و الجابری، برگشت به خلافت را مدّ نظر دارند در عین اصالت‌دادن به همین تمدن غربی. در حالی‌که برگشت به گذشته خودْ نوعی غفلت از تاریخی است که باید ماوراء تمدن غربی به میان آید. مشکل جریان اخوان‌المسلمین نیز همین است. ولی تمدن اسلامیِ مدّ نظر امام و رهبری، اولاً: نظر به مردم‌سالاریِ دینی دارد، ثانیاً: با فرهنگ عبور از تمدن غربی خود را تعریف کرده است. ۲. همان‌طور که در کتاب «تمدن‌‌زایی شیعه» عرض شد تمدن اسلامی در عین تنوع مذاهب، محقق می‌شود، بیشتر بحث قرائت مذاهب در میان است که متوجه‌ی نگاه انقلاب اسلامی باشند به همان معنایی که گفته می‌شود مبارزان غزّه، شیعیانی هستند که دست‌بسته نماز می‌خوانند. یعنی قرائت مدّ نظر انقلاب اسلامی در آن‌جا در میان است برعکسِ کرانه‌ی غربی و نگاه ابومازن. موفق باشید 

21969
متن پرسش
با سلام: مستحضرید که بخش عمده معارف حصولی است با توجه به 21960 مشخص نشد در قضایایی که قیاساتها معها نیست چگونه می توان مسئله معیار را حل نمود؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در علم حضوری معیار، درکِ وجودی خود معلوم است عند العالم، و نه تحلیلِ عقلیِ معلوم. مثل آن‌که شما اراده‌ی خود را به صورت حضوری در نزد خود درک می‌کنید دیگر ملاک این‌که شما اراده کرده‌اید یا نکرده‌اید؛ در میان نمی‌ماند. موفق باشید

21919
متن پرسش
با سلام و عرض ارادت: بنده هرچه جلوتر می روم نسبت به جایگاه شما احساس شرمندگی می کنم. استاد گرفتاریم. گرفتاری من به خاطر دنیای پوچ دو روزه نیست راه چاره چیست؟ چطور حقیقت را بیابیم و چگونه آن را حفظ کنیم؟ حاج آقا دعایمون کنید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حقیقت، همانی است که خداوند از طریق پیامبرش به ما متذکر شده و راه رسیدن به آن و با آن زندگی‌کردن و حفظ آن، همان راهی است که شریعت الهی در اختیار ما گذاشته است. مهم آن است که نگاه ما به شریعت الهی، نگاه برای رسیدن به حقیقت باشد. موفق باشید

21424
متن پرسش
سلام علیکم استاد عزیز: نظر شخصی این حقیر در خصوص تسلیم و رضا به شرح ذیل است لطفاً بفرمائید صحیح است یا خیر؟ تسلیم: سالک هنوز به مفهوم فعل الهی پیش آمده واقف نیست صرفاً از روی تعبد و با توجه به مطالعات و یادآوری توصیه های عرفا چون و چرا نمی کند و تسلیم می شود. (به نوعی مترادف با صبر است). رضا: سالک علت واقعه پیش آمده را می داند فهم ایشان در این رابطه باز است و از درون راضی و شاکر است و می داند خدا با این کار دارد ربوبیت خودش را اعمال می کند و ایشان را می پروراند. نتیجه گیری: مقام رضا فوق مقام تسلیم است.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور است که می‌فرمایید، می‌ماند که مرحله‌ای از تسلیم هم هست که فوقِ رضا است و سالک در آن مقام، حتی به خودش هم و کمالاتش خودش هم فکر نمی‌کند، تنها تسلیم اراده‌ی الهی است و آیه‌ی «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ حَقَّ تُقَاتِهِ وَلَا تَمُوتُنَّ إِلَّا وَأَنتُم مُّسْلِمُونَ» این نوع تسلیم را متذکر می‌شود که بعد از ایمان می‌باشد. موفق باشید

21087
متن پرسش
سلام در کتاب معاد جمله ای نوشتید: «موجود برزخی فعلیت محض و صورت محض با حدود و مقدار معین است.» مگر در برزخ حد و مقدار معنی دارد؟
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: معاد جسمانی یعنی هر عملی صورت معینی دارد مثل صورت‌های ذهنی انسان که در عین مجردبودن، محدودیت و شکل دارد. موفق باشید

نمایش چاپی