بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
5415
متن پرسش
با عرض سلام و قبولی طاعات شما در ماه رمضان من دانش اموزی هستم که امسال کنکور ریاضی داده ام. با توجه به اینکه انتخاب رشته تا روز 22 مرداد ماه میباشد لطفا به سوال من این خصوص جواب بدهید من شخصا به رشته ی معماری علاقه ی فراوانی دارم . ولی بعضا در مورد این رشته چیز های جالبی نمیشنوم "مخصوصا در مورد دانشگاه های هنر" بعد از این رشته رشته های دیگری که جزء رشته های فنی میباشد قرار میگیرد مثل برق-مهندسی پزشکی و ... لطفا به من در انتخاب رشته کمک کنید. چه رشته ای بروم که با توجه به گفته هایتان در کتاب "جوان و انتخاب بزرگ" دچار اشتباه نشوم؟ باسپاس فراوان
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: در هر دو حال می‌توان در این رشته‌هایی که می‌فرمایید زندگی را درست جلو برد و معنادار کرد. امروزه بحمداللّه اساتید ارزشمندی در رشته‌ی معماری پیدا شده‌اند که با نگاه حِکمی موضوع را دنبال می‌کنند باید در خودتان این گوهر را زنده کنید که باید ماوراء نظر اهل دنیا و اهداف دنیایی زندگی کرد ،‌در آن صورت فرق نمی‌کند در کدام رشته وارد شوید. موفق باشید
15252

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم سلام علیکم: حضرت رضا علیه السلام می فرمایند: بهار روح زمان هاست. استاد می خواستم از شما بپرسم معنی فرمایش امام رضا علیه السلام از این جمله چیست؟ با تشکر در مجالس عزای حضرت، ما جوانان رو از دعای خیرتان محروم نفرمایید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در بهار، طبیعت ظرفیت بیشتری برای ظهور انوار الهی پیدا می‌کند. خداوند چشم‌های دلمان را بگشاید که در این آینه‌های زیبای نمایاننده‌ی انوار الهی، چهره‌ی محبوب خود را به تماشا بنشینیم. موفق باشید

13731
متن پرسش
آیا گفتن مرگ بر آمریکا در شرایط کنونی تحریم و برجام هسته ای اشکال دارد یا واجب است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مگر با برجام ذرّه‌ای از دشمنی آمریکا با انقلاب اسلامی کم شده است که شعار «مرگ بر آمریکا» فراموش شود؟! به همان اندازه که مقابله با شیطان واجب است، مقابله با آمریکا واجب می‌باشد. موفق باشید

13095
متن پرسش
سلام علیکم استاد معزز: بنده به لطف خداوند منان و عنایات حضرات معصوم سلام الله علیها جوانی مذهبی و تا حدی سیاسی هستم از این رو سبب شده که ذهنم متبادر و متبلور از ورود به عرصه ی سیاست و اخذ مسولیت می باشد. حال پرسش ام این است که آیا اساسا چنین ذهنیت و تصوراتی مورد مرضیه ی حق تعالی و حضرت ولی عصر (عج ا..تعالی شریف) می باشد؟ در صورت مثبت بودن پاسخ چه برنامه ی عملی، علمی، فرهنگی، اجتماعی و سیاسی را برای بنده تجویز می کنید؟؟ شایان ذکر است که بنده دانشجوی رشته حقوق هستم. با سپاس وافر، التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مسلّم وظیفه‌ی هر انسانی است که برای اصلاح امور جامعه از مسئولیتی که می‌تواند بپذیرد، شانه خالی نکند. منتها با ملاک‌های دینی وارد صحنه شود تا مطابق اهداف الهی و فطری انسان‌ها تصمیم بگیرد. مشکلی که امروز متأسفانه تعدادی از مسئولین ما دارند که انسان را با نگاه ارزش‌های غربی می‌نگرند. بنده معتقدم اگر این‌ها به جای تحصیلات در غرب، یک دور حکمت متعالیه و تفسیر المیزان خوانده بودند، بسیاربسیار در تصمیم‌گیری‌های خود تصمیماتی می‌گرفتند که برای مردم این مرز و بوم مفید بود. موفق باشید

6347
متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد عزیز: چند سوال داشتم که امیدوارم مزاحم نباشم1- من بسیار به کلاسهای شما وابسته ودلبسته هستم البته از نوع منفی،به طوری که اگر مزاحمتی در این راه برام به وجود بیاد به شدت بر من فشار میاد انگار تمام دنیا رو دلم سنگینی میکنه و عصبانی میشم ودعوایی درست میشه که خدا به خیر کنه. مخصوصا اگر به خاطر همسرم باشه که برای کارهای پیش پا افتاده من رو از کلاس می اندازه که میشه اون کار رو روز دیگری انجام داد اما وقتی میگم باشه برای فردا،با جوابهایی مواجه میشم که بسیار غیر منطقی است که تو چون میخوای به کلاس برسی میگی فردا.البته من چون انتظار دارم که همسرم به این خواسته ی من اهمیت بده به همین خاطر دعوادرست میشه اما در مورد بقیه افراد سنگینی روی دلم هست اما دعوایی نیست چون از بقیه انتظار ندارم که مراعات مرا بکنند.لطفا در این مورد راهنمایی بفرمایید2- (مهم تر) همسرم دید درستی نسبت به زندگی نداره وبسیار به من وابسته است به طوری که این وابستگی موجب شده که هم خودش اسیر این اخلاق باشه هم من.به طوری که قدرت هر گونه حرکت از من گرفته شده و انتظار داره صد در صد توجهم به او باشه وهمیشه کنارش نشسته باشم،به درستی نمیتونم کتاب بخونم، یا بحث ها رو گوش کنم 3-حتما شاگردان شما دوست دارند با این تفکری که شما مروج آنید زندگی کنندولی به عللی بعضی نمیتوانند چون ممکن است یکی از انها(مرد یا زن)نتواند خودش را با این تفکر وفق دهد یا به علت غرب زدگی شدیدی که وجود داره نتوانند درک صحیحی از زندگی داشته باشند واین سبب میشه که نتوانند با دل وجان به خواسته های یکدیگر توجه کنند چون اون خواسته ها رو مخالف تفکر صحیح میبینند مثلا بعضی خرید ها،روابط،تفریحات و...که ممکن است بعضی از نزاع هادر خانواده بر سر همین مسائل باشه.خواهشی دارم از شما،احساس میکنم بحثی در موردسبک زندگی دینی واسلامی در تمام ابعاد زندگی در مباحث شما جایش خالیست و تا خانواده محل نزول سکینه وارامش نباشد عملا هیچ سلوکی انجام نمیشه.لطفا برنامه ریزی کنید وبحثی در مورد سبک زندگی راه بیاندازید. احساس میکنم خیلی از کسانی که در کلاسهای شما شرکت میکنند با این مشکل روبه رو هستند.شرمنده که طولانی شد لطفا عفو کنید.التماس دعا
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: خداوند همه‌کاره‌ی عالم است و ما در حدّ انجام وظایفی که خداوند تعیین کرده است باید امیدوار باشیم که او حقیقت را در مقابل ما می‌گشاید و لذا آن‌وقتی که وظیفه‌ی ما حضور در جلسات معرفتی است به امید لطفی که خدا در إزاء انجام این وظیفه به ما می‌کند در جلسات معرفتی حاضر می‌شویم و وقتی وظیفه‌ی ما کمک به همسر و فرزندان است باید امیدوار باشیم خداوند از آن طریق لطف خود را به ما مرحمت می‌کند و به همسرتان هم باید کمک کنید که در کنار زندگی با شما بیشتر به لطف الهی امیدوار باشد و بالاخره یک زن و مرد مسلمان متوجه باشند زندگی تنها برای تفریح و سرگرمی نیست، هرچند تفریح و سرگرمی نمک زندگی است. عرایضی در مورد سبک زندگی داشته‌ام که در جزوه‌ی « سبک زندگی در تمدن نوین اسلامی .» چاپ شده و بر روی سایت هست. در ضمن چند سخنرانی در این مورد نیز داشته‌ام که می‌توانید از طریق گروه فرهنگی المیزان آن را دنبال کنید. عمده آن است که ما از طریق دقت در معارف اسلامی و اخلاق دینی و تلاش برای عبور از فرهنگ غربی، زیبایی زندگی دینی را به همدیگر متذکر شویم. موفق باشید
4738
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم سلام خدمت استاد بزرگوارو خدا قوت: استاد این حرف درسته که چند تا حیوان به بهشت میرن از جمله سگ اصحاب کهف و الاغ عزیز و .... شما در سی دی ده نکته معرفت قضیّه من وتن در حیوانات صدق نمیکنه چطور اینها وارد بهشت میشن؟ در ضمن آیه و اذا وحوش حشرت چطور تفسیر میکنی؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: در بحث معرفت نفس به صورت کلی بحث شده با این فرض که تنها انسان مختار است و می‌تواند با تدبیر بدن مابالقوه‌ی خود را با مابالفعل تبدیل کند و از بدن خود منصرف شود و در بهشت با آن‌چه در ذیل شریعت الهی انتخاب کرده روبه‌رو شود ولی به صورت ریزتر در تفسیر آیه‌ی 38 سوره‌ی انعام که بحث اختیار سایر موجودات پیش می‌آید موضوع کمی فرق می‌کند و ظاهر آیه "و اذا وحوش حشرت" نیز روشن می شود. موفق باشید
2985
متن پرسش
به نام خدا سلام علیکم می خواستم بدانم اگر یک پسر نوزده ساله دچار عدم تمرکز و عدم ثبات شخصیت (به معنی این که خیلی زود وقتی چیزی جدید ببیند به آن گرایش پیدا می کند یا اینکه قریبا به راحتی می توانند نظرش را عوض کنند)باشد آیا این بد است و اگر هست باید چه کند؟متشکرم
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: آنچه موجب استحکام شخصیت انسان می‌شود توحید است و نظر به حقیقت یگانه‌ی هستی یعنی خداوند. انسان در ذیل ایمان به خدا و عمل به وظایف شرعی به بلوغ شخصیت می‌رسد و هرچقدر در این مسیر جلوتر رود بهتر گرایش‌های خود را مدیریت می‌کند. موفق باشید
2621

تکنولوژیبازدید:

متن پرسش
سلام بر استاد بزرگوار.من از اهالی شهرستان شهرضا هستم.در دو سال اخیر اتفاقات عجیبی در این شهر رخ داده است که سوالات زیادی را بر قشر حزب اله شهر ایجاد کرده است.گروهی از جوانان فعالیت هایی را انجام می دهند که در این شهر سابقه نداشته است.آنها تقریبا در همه امور شهر اعم از بی حجابی،کم کاری مسئولان،برگزاری جشن ها ، دانشگاهها،مبارزه با مواد مخدر و حوزه ها دخالت می کنند و بعضا کارهای آنها سودمند و قابل ستایش است و تعجب همگان را در پی داشته است.همچنین قسمتی از فعالیت های ایشان در زمینه علمی است. اینان معتقدند که ابزار و تکنولوژی عامل اصلی تهاجم فرهنگی است و بر این باورند که تکنولوژی دارای ذات شیطانی است و جالب اینجاست که کسانی که با این گروه آشنا می شوند،به آنها کتاب های شما از جمله جوان و انتخاب بزرگ،آشتی با خدا و مباحث ده نکته از معرفت النفس را به آنها برای مطالعه پیشنهاد می دهند.ضمنا در مورد مباحث غرب شناسی معتقدند با شما هم نظر هستند.حال سوال من این است که:آیا حقیقتا ذات تکنولوژی شیطانی است؟اگر نیست نحوه برخورد من با این گروه باید چگونه باشد؟ لطفا مرا راهنمایی کنید.یاعلی التماس دعا
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: پیشنهاد می‌کنم کتاب «گزینش تکنولوژی از دریچه‌ی بینش توحیدی» را مطالعه بفرمایید بنده نظر خود را در آن کتاب عرض کرده‌ام. موفق باشید
207

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
تفاوت بین روح و روان چیست
متن پاسخ
بسمه تعالی علیک السلام . در مباحث معرفت النفس فرقی بین آن ها نمی گذاریم.
94

بدون عنوان*بازدید:

متن پرسش
با سلام قران را برداشتم و از خدا خواستم با من حرف بزنه بعد قران را باز کردم صفحات 229و230 مربوط به سوره هود امد می خواستم مفهوم کلی این دو صفحه را برایم بگویید ممنون می شوم
متن پاسخ

سؤال مشخصی نفرموده‌اید که اگر بتوانم جواب دهم. به تفسیر رجوع فرمایید.

80

بدون عنوان*بازدید:

متن پرسش
با عرض سلام وخسته نباشید: من دو جلد از کتابهای شما را خوانده ام. کتاب «کربلا» و «ده نکته از معرفت النفس» و در این راستا سوالات بسیاری برای من مطرح شد که میخواستم اگر مقدور است یا جواب آنها را بدهید یا کتابی معرفی کنید که بتوانم به جواب سوالاتم برسم: (با تشکر). در کتاب ده نکته از معرفت النفس _ در نکته ی 2 میگویید نفس در شرایط فوق زمان و مکان حضور دارد, چگونه نفس در خواب حوادثی را درک میکند که در عالم ماده رخ نداده. من دو برداشت دارم که هیچکدام را معقول نمیدانم, یا نفس بعد زمان را کنار گذاشته و آینده را درک میکند اما این حوادث در عالم مادی رخ میدهد پس نفس بدون ابزار تن آنها را چگونه درک میکند؟ یا اینکه در عالم مجردات جهان قرار میگیرد , که آیا دو چیز مجزا وجود دارد؟ (عالم ماده و عالم مجرد) در نکته 3 بین نفس و تن تفکیک قایل میشوید این تفکیک چگونه است؟ اگر نفس آدمی تحت تاثیر ماده نیست پس منشا آن کجاست و چگونه شکل می گیرد؟ در نکته 4 : نفس بدون بدن ادراک دارد , چگونه ادراکی؟ به قول دیوید هیوم « هر وقت که خواستم با خویشتن خویش روبه رو شوم, خشم , درد, الم, شادی و .... را احساس کردم و هرگز نتوانستم خود را بدون هیچگونه ادراکی غافلگیر کنم پس انسان چیزی به جز مجموعه ای از ادراکات گوناگون نیست.» (البته من با این قول مخالفم!) در نکته 6: آیا نفس انسان در همه جای بدن و خارج از آن است؟ مثلا چگونه نفس مرتاض ها از فاصله ی 400 کیلومتری برایشان خبر می آورد. آیا نفس به طور کلی میتواند بدون ابزار تن در عالم مادی ادراک داشته باشد؟ (در این صورت نفس انسان که مجرد نیست و باز هم کثرت دارد). نکته ی 8: اگر ماده مانع حضور مجردات نیست آیا در یک بدن دو نفس مجرد متعلق به دو انسان میتواند در آن واحد حضور داشته باشد؟ آیا اصلا دو نفس مجرد به معنای کثرت نیست؟ و اصل انقسام آنها (در عالم مجردات) چیست؟ تصور عدم حضور خدا در ماوراء عالم ماده یعنی چه؟ چون که نمیتوان حضور خدا را فقط در عالم ماده بررسی کرد در این صورت رابطه ی خدا با حضورش در قبل از آفرینش چیست؟ مجردات که در قالب ماده نیستند؟ از طرفی طبق نکته ی 1 نفس هنگام مرگ از عالم ماده نظرش منصرف میشود, آیا به معنای قبول عالم ماوراء مادی است یا نه ؟ اگر بله با چه کیفیتی؟ منظور از عالم ملائک چیست؟ آیا آن هم قالبی دارد؟ در نکته ی 5: منظور از اینکه نفس به خاطر تجردش نظر به آینده و گذشته ی خود داردچیست؟ کیفیت آن چگونه است؟ (لطفا طبق مطلبی که در ذیل نکته ی 2 گفتم پاسخ دهید.) سوال اصلی من این است که رابطه ی این جهان متکثر با وحدانیت خدا چیست؟ (من هنوز رابطه ی عالم لاهوتی و ... را نفهمیدم. اگر ماده سطح نازل عالم است و محدود به زمان است شما چه طور آفرینش جهان را توسط خدا توجیه میکنید. از لحاظ زمانی میگویم. بالاخره این جهان در یک زمان خاص خلق شده و چرا خدا جهان را قبل از آن زمان خلق نکرده . باز اینجامساله ی کثرت و وحدانیت در بعد زمان پیش می آید.) به عنوان مثال شهود عرفانی را در نظر بگیریم که خالی از محسوسات تجربی و ذهنیات و ادراکات , انسان امری را شهود میکند. پس باز هم این جهان مجردات متکثر است در غیر این صورت «من» ی وجود نداشت تا بتواند امری را شهود کند. پس این تکثرات تا کجا ادامه می یابد؟ آیا عرفان اسلامی قائل به وحدت وجود است؟ به چه معنایی؟ با یک مثال سوال مهم آخر را می پرسم: در پدیده ی سراب شما انعکاس اشیا را روی زمین می بینید که این مطلب طبق یک واقعیت فیزیکی (شکست نور) توجیه می شود. (اما در این بین نباید از ویژگی چشم انسان غافل شد که از نور رسیده به چشم در امتداد خط راست تصویر سازی می کند.) اما شما به هنگام تبیین تجربه ی خود می گویید:« من در دور دست آب میبینم». در این حال نفس تجربه ی شما خطا نیست بلکه تبیین آن اشتباه است. حال این سوال مطرح می شود که شهود عرفانی که منبع وحی است و منشا ادیان الهی , آیا یک امر عینی است یا ذهنی؟ رابطه ی نفس تجربه و تبیین تجربه چیست؟ آیا در این بین تأویل صورت نمی گیرد؟ (ما چطور باید قرآن را بفهمیم؟) «با تشکر از اینکه وقتتان را در اختیار من قرار دادید.» یک سوال خارج از مباحث: «اگر کتاب مباحث بنیادین» اثر « بازرگان» را خوانده اید نظر خود را بگویید؟ در این کتاب هم بازرگان نمی تواند وجود خدا و مساله ی وحی را توجیه کند. شهرام خورشیدی مکانیک- صنعتی اصفهان
متن پاسخ

جواب: پس از سلام؛ همچنان که مستحضرید سؤالا ت‌تان گسترده است و نیاز به جواب گسترده دارد، لذا پیشنهاد می‌کنم ابتدا شرح کتاب «ده نکته از معرفت نفس» را که به صورت سی‌دی موجود است دنبال بفرمایید تا سؤالاتتان را راحت‌تر طرح کنید.
در مورد رابطه‌ی بین جهان متکثر با وحدانیت، لازم است موضوعِ «وجود» را دنبال کنید ، پیشنهاد مشخص بنده مطالعه کتاب «از برهان تا عرفان» است که لازم است همراه با شرح آن در سی‌دی دنبال شود.
کتاب «مباحث بنیادین» را نخوانده‌ام، ولی روی‌هم‌رفته با طرز فکر مؤلف آن آشنا هستم. مشکل را باید در موضوع «وجود» حل کرد که در بحث جواب به آقای دکتر سروش مطرح شده، چون آقای سروش هم موضوع ایجاد صوت از طرف خدا را مشکل می‌داند و لذا فکر کرده‌اند پس باید الفاظ قرآن ساخته‌ی پیامبر«صلواة‌الله‌علیه‌وآله» باشد، می‌توانید به جواب اینجانب در قسمت مقالات ویژه در سایت لب المیزان رجوع فرمایید. موفق باشید

15655
متن پرسش

سلام علیکم: در سوال 15642 فرمودید: نمی دانیم شما در حوزه هستید یا در همه جا... 1. باید به استاد عزیز عرض کنم: بنده طلبه ام ولی در برخی همایش ها جلسه ها و کلاس ها که در مورد فلسفه و عرفان است شرکت می کنم و یادداشت برداری می کنم یا صدا ضبط می کنم. که (جدیدا دانستم که اشتباه می کنم). استاد واقعیتش را بخواهید از شدت تشنه ی علم بودن نمی دانم چه کنم؟!! گاه کتاب می خوانم. گاه صوت. گاه جلسات و ... کمی گیج شده ام. چون از طرفی هم می ترسم در تبلیغ دستم خالی باشد. استاد خوب شد که آن جمله را گفتید تا من توضیح بدهم به شما. کمی کمکم کنید. خیلی دغدغه در سرم می چرخد. نمی دانم چه کنم. دغدغه تشکیل زندگی، کار و تبلیغ، علم، عمل و سلوک، سیاست و... البته من الان فقط درسم را می خوانم با کمی حواشی. ولی فکرم هنوز خالی نشده استاد. مدام نزد اساتید مشورت می گیرم و یادداشت می کنم و ارزیابی می کنم ولی به نتیجه رسیدنش سخت است. می خواهم کمک کنید که این انبوه ها را نظم دهم. ذهنم مثل یک کتابخانه ایست که قفسه بندی نشده است. کمکم کنید. 2. تمام جزوات را آقای نظری برایم فرستادند استاد. یک جزوه ای به نام گزیده کشف المحجوب است. آن را دقیقا کی باید بخوانم؟ التماس دعا

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- بنده از این‌همه انرژی که عزیزان دارند، لذّت می‌برم ولی نگرانم از تعمق در دروس حوزه باز بمانید و آن دروس، ملکه نشود، وگرنه این نوع فعالیت‌ها خوب است و خود بنده نیز به رفقا سفارش کرده‌ام که گاهی صوت این نوع جلسات را برای بنده بفرستند که در جریان آخرین مباحث مطرح در حوزه‌های فکری باشم. در مورد آینده‌ی کار تبلیغی خود، کار را به خدا واگذارید. 2- جزوه‌ی «کشف‌المحجوب» و اساساً کتاب «کشف‌المحجوب» برای ایجاد احساس عالَم عرفانی و رونق‌دادن به خلوت‌ها، خوب است. شاید آن جزوه در اعتکاف به کارتان آید. موفق باشید

13650
متن پرسش
سلام و خدا قوت خدمت استاد عزیزتر از جانم: (سوال شخصی، خصوصی) مقدمه: استاد بحث نور وظیفه ای که فرمدید و بحث انداختن به قلبتون و... که می فرمایید متاسفانه برای ما با جهالت و غفلت نم کشیده و خبری از آن نیست که تشخصیص دهیم و انجام دهیم که صلاح کار کجا و من خراب کجا... به خاطر همین دچار سردگمی میشیم و بعضا خودمون هم گم می کنیم. سوال: به نظرتون کسی که 22 سال سن دارد و می خواهد در آینده اسلام شناس شود و هم در دروس عقلی می خواهد فعالیت کند، فعالیتی که مبانی تمدن را شکل می دهد و امروزه اهم هستند (فلسفه و عرفان و کلام و...) و غایت آن هم بحث شناخت و ابلاغ و پژوهش و انس در قرآن و روایات است و نگاه آن هم تمدنی است _ تمام فعالیت ها برای تمدن سازی اسلامی _ و نمی خواهد در زمینه فقه پویا فعالیت کند با توجه به این که سیر 10 ساله حوزه تا ابتدای درس خارج اجتهاد پرور می باشد آن هم اجتهاد در فقه فقط (البته بنده نیز ترم آخر کارشناسی فقه و حقوق هستم آشنایی دارم کمی عرض می کنم قلبم به سمت این دروس نمی رود که ادامه دهم، و مثل حضرت عالی که ادامه ندادید.) حالا استاد عزیز با توجه به فعالیت های خودتون که داشتید نظر حضرت عالی برای ادامه ی کار چیست؟ بنده به این موارد فعلا رسیدم: الف: آیا دروس حوزوی رو که ضعف دارم به روش سیدی و غیر رسمی ادامه بدهم. (و همچنین استفاده از کتب امام و علامه طباطبایی) - چون اگر بخواهم از ابتدا شروع کنم زمان بالایی می گیرد و قسمتی از آن را خواندم؟- و بعد اگر علاقه ای آمد و وظیفه ای دوباره امتحان میدم و از پایه 6 شروع می کنم ان شاء الله. در حال حاضر هم علاقه ی بالایی دارم و هم فعالیت و سابقه کار تشکیلاتی هم دارم در زمینه کار فرهنگی - تربتی - و..... ب: رشته فلسفه و کلام اسلامی رو در ارشد و دکتری دانشگاه ادامه دهم. (البته با این نگاه که از سیدی اساتید مصباح، جوادی، فیاضی، حشمت پور و حضوری اساتید قم و تهران و موسسات شرکت کنم برای تکمیل آن) و همراه این نگاه که دانشگاه عالم فلسفه با دو سال و چهارسال نمی شوم اما من باب مدرک و بحث کرسی دانشگاهی و معلم شدن بحث تربیت و رفع مشکلات دانشجویان و بحث ارتباط با اساتید و جهان - (در ادامه هم فلسفه غرب و عرفان رو کار می کنم ان شاء الله) پ: در این بین بحث اشتغال و ازدواج می ماند که الله یرزق من حیث لا یحتسب (که الحمدلله خانواده کمک می کنند و فعلا فکری در مورد آن نکردم.) خلاصه ان شاء الله سخنتان که فرمودید رو عملی لبیک گوییم: باید دو موضوع از همدیگر تفکیک شود؛ یکی موضوع رسیدن به عالَم دینی که ربطی به دانشگاه و حوزه ندارد و دیگر موضوع رسالتی که در سنگر نهضت نرم‌افزاری و تئوری‌پردازی در علومی که نظام اسلامی به آن نیاز دارد – اعم از علوم انسانی یا علوم فنی – همه باید در آن سنگری کاری را به عهده بگیرند و برای عبور از فرهنگ غربی تلاش کنند و مسلّم اگر رویکرد عزیزان – در حوزه یا دانشگاه - موضوع اخیر شد، به‌خوبی در عالَم دینی خود همچون سربازی فداکار از الطاف عالیه‌ی حضرت صاحب‌الأمر«عجل‌الله‌تعالی‌فرجه» برخوردار می‌شوید و مددهای خاص حضرت به شما خواهد رسید. إن‌شاءالله با تشکر فراوان استاد فقط اگه میشه لطف کنید تفصیلی جواب بدید بنده یک ماه هست که دارم در حوزه و دانشگاه و جایگاه آن دو و بالعکس تحقیق و تفکر می کنم و مشورت با اساتید بزرگ دانشگاه و حوزه و برای چندمین بار هم مروری داشتم بر کتب شما (ادب خیال و عالم انسان دینی و جزوه درباره طلبگی و... و کل سئوالات مربوط به حوزه در سایتتان) و می خواهم تصمیمی بگیرم با عقل و شعوری کامل و با اهمیتی به بلندای ابدیت. تمام مباحث برای این است که نشوم نیمه عمرت در پریشانی گذشت نیمه دیگر در پریشانی گدشت با تشکر فراوان و التماس دعای مخصوص
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مباحث و سؤالات تو در تویی را مطرح فرموده‌اید که تفکیک آن‌ها برای بنده چندان آسان نیست. فکر می‌کنم اگر اساس را بر آن بگذارید که علوم حوزوی را با همان عمق حوزوی چه در فقه و اصول و چه در فلسفه و عرفان دنبال کنید در عین آن‌که زمینه‌ی حضور در دانشگاه را فراهم می‌کنید، راه خوبی را برای خود شکل داده‌اید. موفق باشید

13615
متن پرسش
سلام علیکم: شرمنده ام استاد، بی ادبی حقیر را ببخشید، ولی وقتی به جوابتان به سؤال 13579 نگاه کردم، خیلی خیلی جا خوردم و خیلی ناراحت شدم. فرموده بودید «اگر تلاش شما در بستر پذیرایی های غیر مفید مثل شام دادن به عزا داران است، بهتر است این کار را نکنید» استاد به خدا من به شما اعتقاد قلبی دارم ولی با دیدن این جمله خیلی جا خوردم؛ با این لفظ «غیر مفید»، تلاش تمام سفره داران حسینی را بر باد دادید! اگر غیر مفید بود پس چرا صدها نفر - که داستانهایش هست - و الآن هم نمونه هایش هست که با خوردن این غذا، شفا گرفتند! اگر غیر مفید بود خیلی ها بر اثر همین شام دادن ها نذرشان قبول نمی شد و حاجتشان روا نمی شد ولی خیلی ها را در زمان خودمان داریم که با همین شام دادن ها، حاجت روا شدند. استاد خیلی خجالت می کشم که در برابر آدم با معرفتی چون شما دارم اینطور جسارت می کنم ولی واقعا دلم شکست و حیران شده ام که آیا شما چنین عقیده ای دارید که پذیرایی و شام دادن به گریه کن امام حسین علیه السلام، غیر مفید است!!؟ شما که خودتان به ما آموخته اید که نور اهل بیت علیهم السلام بر هر کس و هر چیز بتابد، آن ارزش پیدا می کند، وقتی غذا و چای، به نور روضه منور شد آنوقت اثر دیگری پیدا می کند و همه این را خوب می دانند که غذا و چای روضه، مزه ی خاصی می دهد. حتما شنیده اید که زمانی که امام خمینی رحمه الله علیه، صیاد شیرازی را به فرماندهی ارتش نیروی زمینی منصوب کرد، در بحبوحه ی جنگ، صیاد از امام خمینی اجازه ی چند روز مرخصی خواست، امام، علت مرخصی را خواست، صیاد گفت: محرم است می خواهم بروم در مجلسی که مرا نشناسند به عزاداران حسینی خدمتی بکنم استکانی بشورم و...؛ امام به صیاد گفت به شرطی به شما اجازه ی مرخصی می دهم که موقع شستن استکانهای چای عزاداران، دو سه تا از آن استکان ها را به نیابت از من بشوری! استاد، بانی اصلی تهیه ی این غذا و چای روضه، خود خود اهل بیت اند، نمی دانم شنیده اید قضیه ی آقا ماشاء الله را یا نه، نمی خواهم داستانش را بیان کنم چون طولانی است ولی همین قدر بدانید که ایشان یکی از سفره داران بزرگ در کرمان است و هم اکنون زنده است، مریضی سختی گرفته بود، امام حسین (ع) پیشش می آید و شفایش می دهد و می گوید بیا با هم برای مادرم زهرا سلام الله علیها، به عدد سنش، 18 شب روضه بگیریم. آقا ماشاءالله خودش می گوید به خدا قسم من آنقدر فقیرم که تا به حال ده هزار تومان یکجا ندیده ام ولی هر سال برای این هجده شب بساط غذا و پذیرایی جور می شود. استاد، به آن شخص گفته بودید اگر تلاش برای فراهم شدن منبر باشد، خوب است. استاد آیا آن منبری کسی را نمی خواهد که آبی دستش دهد و گلویی تازه کنند. مگر در روایات نداریم «تکریم و پذیرایی از میهمان». خب چه بهتر از این که از میهمانان ابی عبدالله پذیرایی کنیم!؟ استاد عزیز، بی ادبی ما را ببخش.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همه‌ی مطالبی که می‌فرمایید درست است. جریان آقا ماشااللّه را نیز می‌دانم. در مسجدی که بنده نیز مسئولیتی دارم، هم صبح‌ها به عزاداران صبحانه داده می‌شود و هم تأکید داریم که ظهر عاشورا برای عزاداران که از دسته و سینه‌زنی برمی‌گردند، غذا تهیه شود. ولی بحث بر سر فضایی است که در حال شکل‌گیری است، به طوری که به جای عزاداری و طرح معارف لازم، محورْ غذادادن شده است تا آن‌جایی که عده‌ای آخر مجلس برای غذا می‌آیند و یا ظرف خود را بیرون مسجد در دست گرفته‌اند تا از غذای نذری استفاده کنند. این دیگر روحِ موضوع نهضت حضرت سیدالشهداء«علیه‌السلام» را به حاشیه می‌برد. این کجا و کار مرحوم شهید صیاد شیرازی کجا؟! عرایضی در جزوه‌ی «فعالیت های فرهنگی بر روی گسل ناپایدار صاحبان ثروت» شده است، جزوه بر روی سایت است. موفق باشید

12831
متن پرسش
بسمه تعالي: سلام عليكم: استاد بزگوار لطفا فرق حضور قلب در نماز و حضور ذهن را بفرماييد. با تشكر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم:  توجه به معانی به معنای حضور ذهن در نماز است که کار شایسته‌ای است به‌خصوص در ابتدای راه. و توجه به حقایق مستتر در معانی، حضور قلب به حساب می‌آید. موفق باشید  

10799

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: فرمودید ما فقط مامور به دوست داشتن اهل بیت هستیم و پدر و مادر رو باید به جهت دستور خدا احترام بگذاریم. آقای رحیم پور ازغدی می گفت حب فقط حب الله و دوست داشتن اهل بیت و پدر و مادر فقط در راستای حب خداست. بنابرین پدر و مادر و اهل بیت در یک راستا قرار می گیرند پس تفاوت حب اهل بیت و پدر و مادر در چیست؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: شاید منظورشان آن بود که چون والدین مسیر وجود ما توسط خداوند هستند باید نظری خاص به آن‌ها داشت وگرنه طبق آیات قرآن بحث احسان به والدین در میان است. موفق باشید
9879
متن پرسش
سلام علیکم: می خواستم نظر جناب عالی را در مورد نظرات امام خمینی رحمه الله علیه که در مورد علوم جدید و تکنولوژی است بدانم: مصاحبه با روزنامه ایتالیایی لوتاکونتینوا در نوفل لوشاتو (57/10/19) «اسلامی که بیشترین تأکید خود را بر اندیشه و فکر قرار داده است و انسان را به آزادی از همه خرافات و اسارت قدرتهای ارتجاعی و ضد انسانی دعوت می‌کند، چگونه ممکن است با تمدن و پیشرفت و نوآوری‌های مفید بشر که حاصل تجربه‌های اوست سازگار نباشد؟!» سخنرانی در جمع انجمن‌های اسلامی خواستار انقلاب فرهنگی (59/2/1) «من لازم است که یک تذکر به شما بدهم که بدانید مقصود ما از اصلاح دانشگاه‌ها چیست؟ بعضی گمان کردند که کسانی که اصلاح دانشگاهها را می‌خواهند و می‌خواهند دانشگاه‌ها اسلامی باشد این است که ... علوم دو قسم است: هر علمی دو قسم است. علم هندسه یکی اسلامی است، یکی غیراسلامی. علم فیزیک یکی اسلامی است، یکی غیراسلامی. از این جهت اعتراض کردند به اینکه علم، اسلامی و غیراسلامی ندارد. و بعضی توهم کردند که اینها که قائلند به اینکه باید دانشگاه‌ها اسلامی بشود؛ یعنی فقط علم فقه و تفسیر و اصول در آنجا باشد. یعنی همان شانی را که مدارس قدیمه دارند باید در دانشگاهها هم همان تدریس بشود. اینها اشتباهاتی است که بعضی می‌کنند، یا خودشان را به اشتباه می‌اندازند. آنچه که ما می‌خواهیم بگوییم این است که دانشگاه‌های ما، دانشگاه‌های وابسته است ... ما بیشتر از پنجاه سال است که دانشگاه داریم، با بودجه‌های هنگفت کمرشکن که از دسترنج همین ملت حاصل می‌شود، و در این پنجاه سال نتوانستیم در علومی که در دانشگاه‌ها کسب می‌شود خودکفا باشیم.»
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که متوجه هستید حضرت روح اللّه«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» از یک طرف جواب اتهاماتی را می‌دهند که می‌گویند آخوندها با علم مخالف‌اند، و از طرف دیگر می‌فرمایند باید این علوم جهت الهی داشته باشد که مسلّم اگر با جهت الهی وارد علوم و تحقیقات شویم دیگر به جای علومی که طبیعت را تخریب می‌کند، علومی داریم که با طبیعت تعامل می‌نماید. موفق باشید
8284

درمان حسدبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم چگونه از قلب خود حسدی که تمام وجودم را میسوزاند ومرا به ناشکری و کفران میکشاند بیرون کنم؟
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: هرچه به سرمایه‌های معنوی الهی نزدیک شوید آنچه از امکانات دنیایی در اختیار بقیه است برایتان هیچ و پوچ می‌شود، این راه اصلی ولی فی‌المقدمه. حضرت امام«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» توصیه می‌کنند: متوجه باش حضرت حق آنچه تو حقیقتاً نیاز داشته‌ای و مصلحت تو بوده به تو داده و اگر آنچه به بقیه داده و به تو نداده، حتماً مصلحت تو نبوده، پس چشم از آن‌ها بردار و به خدا مشغول شو. موفق باشید
60

(عشق مجازی)بازدید:

متن پرسش
باسلام و سپاس از شما عزیزان به خصوص شخص استاد گرامی آقای طاهر زاده من می خواستم بدانم در اسلام وقتی صحبت از عشق های مجازی می شود منظور چیست؟بین چه افرادی؟ حد و حدود دوست داشتن ها چیست؟ چگونه به خاطر خدا دوست بداریم و در کل توضیح مفصلی از عشق های مجازی وعشق های ناب می خواستم باتشکر از زحمات شما عزیزان
متن پاسخ

پس از سلام
به عرض جنابعالی می رسانم که عشق مجازی یعنی عشقی که انسان را با واسطه ،به معشوق حقیقی می رساند مثل عشق و محبت به ائمه(ع) که جلوه زیبائی های خداوند هستند و می توانند مجاز یا محل عبور به محبوب حقیقی شوند.
عاشق کسی است که در مقابل معشوق همه وجود خود را نفی می کند ، ولذا وقتی با تمام وجود طالب بندگی خدا شدید به لطف الهی وارد عالم عشق الهی شده اید.
هر عاشقی ، عاشق زیبائی های معشوق خود می باشد ،حال وقتی همه زیبائی ها از خداستُ پس باید دل را متوجه همین امر نمود.که البته مقدماتی دارد وبا رعایت دقیق دستورات حضرت رب العالمین شروع می شود.
آنچه تحت عنوان عشق بین بعضی از افراد مطرح است در اصطلاح عرفانی عشق حیوانی گفته می شود و مبنای آن قوه وهمیه می باشد و نه دل.

13272
متن پرسش
با سلام و عرض ادب: منظور حضرت آقا (مدظله العالی) از بستن راه نفوذ بر دشمن چیست؟ با توجه به اینکه هنوز برجام به تایید مجلس نرسیده چرا حضرت آقا نفوذ دشمن را قبل از تایید برجام مطرح می کنند یعنی مثل اینکه تایید شدن یا نشدن برجام نافی نفوذ دشمن نخواهد بود. آیا پشت پرده، اتفاقاتی از طرف گروه های حامی دولت در جریان است که حضرت آقا مکرراً تاکید بر بستن راه نفوذ دشمن می کنند؟
متن پاسخ

- باسمه تعالی: سلام علیکم: فضایی که در دولت یازدهم ایجاد شده، بستر خطر نفوذ استکبار را به سرکردگی آمریکا فراهم می‌کند که جنایات و زشتی‌های آن‌ها فراموش شود و تنها راه‌کارِ مقابله با این نفوذ، تقویت روحیه‌ی ضد استکباری یعنی تقویت انقلابی‌گری راستینی است که مقام معظم رهبری بر آن تأکید دارند و حیات این ملت را در گرو این روحیه‌ی انقلابی و آزادمنشانه می‌دانند. موفق باشید   

12678

در مورد طنزبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد گرامی: نظر شما درباره ی طنز دکتر سلام چیست؟ آیا این نوع انتقاد مصداق غیبت می شود؟ آیا این مجموعه وابستگی حزبی خاصی دارن که مخل ضرورت وحدت در کشور باشند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همچنان‌که در صحبت‌های اخیر مقام معظم رهبری«حفظه‌اللّه» با دانشجویان در رابطه با فعالیت‌های فرهنگی در غالب طنز صحبت شد، اصل طنز کار خوبی است مشروط بر آن‌که موجب لودگی و تحقیر دیگران نشود. کاری که مرحوم کیومرث صابری در گل آقا انجام می‌داد و مورد تأیید رهبری بود. رویهم‌رفته فکر می‌کنم برنامه‌های دکتر سلام نیز از همان جنس است. موفق باشید 

10499

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام و ادب: یک سوال: آیا مراجع و بزرگان وهابی می توانند دارای حالات عرفانی و شهود شوند؟ یکی می گفت شیطان به آنها حالات عرفانی می دهد آیا این صحیح است؟ با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: چون اکثرشان شدیداً حسّی هستند شهود را نمی‌شناسند، اصلاً منکر هرگونه وجود غیبی هستند و عرفا را کافر می‌دانند. موفق باشید
4364
متن پرسش
باسلام وخداقوت.خدمت استاد گرامی و دانا. لطفا مرا راهنمایی بفرمایید. در حدود ده سال پیش حقیر تحت تاثیر جذبه ای الهی قرار گرفتم. و از آن روز به بعد زندگیم تغییر کرد.آن موقع من دانشجو بودم و تحت تاثیر دوستان اهل عرفان در جستجو بودم .تااکنون چند مکتبی را امتحان کردم مثلا عرفان صوفیان یا عرفان یوگا .جالب این است که آن موقعی که تازه شروع کردم دوستانم متاثر عرفان روحانیت بودند و من هم پیروی می کردم. بعدها که از آنان دور شدم در پی عرفان های دیگر و حقیقت شدم. اکنون می دانم که آن طریقتها برایم سودی ندارند. و من قلبا احساس می کنم عرفان و طریقت روحانیان به مقصد نزدیکتر است. نمی دانم چه کار باید بکنم. واقعا بی استاد بودن سخت و ترسناک است. حقیقتا کسی را نمی شناسم و اطمینان ندارم. من می دانم که برای رسیدن به مقصد باید تزکیه نفس کنم اما تنها نمی توانم . لطفا مرا راهنمایی کنید. اگر کسی را برای حقیر مناسب می دانید معرفی کنید یا عملی را نشانم دهید تا از این سرگردانی نجات پیدا کنم. خداوند به شما خیرکثیردهد.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور که بحمدالله متوجه شده‌اید امروز باید اولاً: در ذیل شریعت محمدی«صلوات‌الله‌علیه‌وآله» حرکت کرد و ثانیاً: علاوه بر شریعت از طریقت و حقیقت باز نماند. بر این مبنا باید از گزارشی که عارفان راستین و راه‌رفته از مسیر خود به‌کمک نور اولیاء معصوم داده‌اند غافل نماند که این همان عرفان نظری است به عنوان مقدمه‌ی عرفان عملی. در حال حاضر اگر سلوک امام خمینی«رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» را ملاک سیر الی الله با جامعیت مطلوب بدانید جمع بین ملاصدرا و محی‌الدین ضروری خواهد بود و سیر مطالعاتی که در سایت هست و از ده نکته و آشتی با خدا شروع می‌شود و سپس به خویشتن پنهان و تفسیر سوره‌ی حمد امام«رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» می‌رسد، شروع خوبی است. مضافاً این‌که جهت قدم در عرفان عملی در حین راه از آداب‌الصلواة و شرح حدیث جنود عقل و جهل از حضرت امام خمینی«رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» باید بهره‌مند شد. عمده شروع با معرفت نفس است. موفق باشید
2170

اعیان ثابتهبازدید:

متن پرسش
سلام.قبلا سوالی از خدمتتان در مورد اعیان ثابته پرسیدم و توضیحی نیز درباره یک سوال داده بودید.چیزی که من متوجه شدم این است که مثلا امام خمینی در یک دامنه مثلا 100 تا 1000 (مراتب کمال)می توانست به کمال برسد و این دست خود ایشان و به قدر همتشان بود که به چه عددی برسد.صدام هم می توانست مثلا بین 1 تا 100 به کمال برسد و خودش خواست و اینگونه زیست.سوالی که نمیتوانم به آن پاسخ بدهم این است که چرا این ظرفیت و سعه وجودی امام کلا بیشتر بود؟چرا صدام نمی توانست امام خمینی و امام نمی توانست صدام بشود؟چرا ظرفیت او فقط 1 تا 10 بود؟چه چیزی این تفاوت را به وجود آورده؟ آن ها که اختیاری در تعیین این حدود نداشته اند.این که می شود جبر.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: در عرفان و فلسفه روشن می‌شود که «امکان» ذاتیِِ هر ممکن الوجودی است، وقتی امکان، ذاتی خود شیء یا شخص شد یعنی ظرفیت هر کس به ذات خودش مربوط است و خداوند مطابق ظرفیت و امکان هر موجودی، وجود را به هر شخص و هر شیء می‌دهد که در آن صورت به آن شخص و آن شیء که وجود یافت «ممکن بالذات و واجب بالغیر» می‌گویند. وقتی ا مکان هر انسانی ذاتی اوست اختیار او در آن است که امکان خود را در عالم تشریع جهت دهد مثل یک مرد که تنها می‌تواند امکان مرد بودن خود را به سوی مرد کامل شدن جهت دهد. موفق باشید.
835

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
بسمه تعالی با عرض سلام خدمت استاد محترم حقیر در سالهای دور (14 سال پیش) در سن 18 سالگی که برای کنکور شدیدا درس می خواندم، به دلیل ریاضت شدید و کم خوابی و کم خوری و کم گویی و لطف خداوند، متوجه شدم که دنیایی غیر از این دنیا و نجواها و زیبایی های دیگر در این عالم وجود دارد(قال المعصوم(ع): اذا اراد الله سبحانه صلاح عبده الهمه قله الطعام و قله الکلام و قله المنام – ممکن است در ترتیب سه مورد طعام و کلام و منام تفاوتی باشد). البته نه اینکه کشف و شهودی رخ دهد ولی حالاتی عجیب و سوز و گدازی عجیب در من شکل گرفته بود. از تلاوت و ترتیل قرآن بسیار لذت می بردم، در حدی که اوقات تفریحم با قرآن بود و حتی شب، هنگام خواب قرآن در کنارم بود و تحمل دوری آن برایم سخت بود، همیشه در همه جا قرآن با خودم داشتم. بی دلیل و اختیار گریه می کردم. به عالم پر از رمز و رازی که نمی دانم کجا بود و چی بود راغب بودم. رویاهای صادقه فراوان می دیدم. چندین رویای صادقه هم از معصومین علیهم السلام خدا به من ارزانی داشت(رویای صادقه از پیامبر بدون رویت سیمای نورانیشان- از صدیقه طاهره با رویت سیمای مبارکشان و لمس انگشت ایشان پیشانیم را حین اینکه دست بر سرم می کشید- از امام عصر و سوالی که در حین خواب مکرر در ذهنم مرور میشد این بود که آیا کسی هست که دعا کند ایمان در قلبم ثابت شود، همین سوال هم در خوابی که از حضرت زهرا(س) دیدم نیز در ذهنم تکرار میشد، که ایشان هنگامی که این سوال را در ذهنم مرور می کردم، از خانه اش در حالی که به حقیر لبخند میزد خارج شد، چندین خواب از اصحاب بزرگوار پیامبر و ...) . در اوج این حالات و احساسات، به مدت 2-3 روز خواب من به بیداری تبدیل شده بود. یعنی به محض خوابیدن وارد عالمی دیگر می شدم و موقع بیداری فقط متوجه میشدم که از عالمی دیگر آمده ام و جزییات آن را زیاد به خاطر نمی آوردم، البته خوابی دیده نمی شد، فقط حضور در عالمی دیگر به وضوح حس میشد. (تنام عینی و لا ینام قلبی) متوجه نبودم که چه اتفاقی در وجود من افتاده. به چه دلیل من گریه می کنم، این تغییر حالات ناشی از چیست؟ هیچوقت دنبال دلیل این حالات نبودم و شاید اگر هم دنبال دلیل می گشتم، چیزی دستگیرم نمی شد. به همین دلیل هنگامی که دانشگاه قبول شدم، چون آن سه عامل را از دست داده بودم، به راحتی پر و بالم ریخت و تمام آن احساسات را از دست دادم. دیگر از خواندن قرآن لذت نمی بردم، نفاق در وجود من شکل گرفته بود. از خدواند کمک خواستم که به من بفهماند چرا گرفتار این مشکلات شدم؟ خوابی دیدم که در آن خواب کسانی بودند که خانه ایمان من را بنا می کردند و در ابتدا دیواره های آن را بسیار دقیق و با رعایت استانداردها بالا می آوردند ومن هم بر بام این خانه بودم . ناگهان کارگرها شروع کردند به عجله کار کردن و بدون رعایت استاندارد، که دیوار خراب شد و من و دیوارها و مصالح محکم به زمین خوردیم و خانه ویران شد. فهمیدم که از نو باید شروع کنم ولی چگونه؟ از آنجا که من از اول پایه ای و اصولی شروع نکرده بودم نمی دانستم چکار باید بکنم و از آنجا که به قول مرحوم حاج آقا ضابط مشکل بزرگ ما خودسازی نیست بلکه "خودخودسازی" است ، حقیر هم شروع کردم به خودخودسازی بدون کمترین اطلاعاتی از این وادی. از آن روز تا 1 سال پیش 1 قدم جلو می گذاشتم و شاید 2 قدم عقب بر می گشتم. صبح با شور و نشاطی معنوی از خانه بیرون می آمدم ولی عصر با روحی درهم و آشفته به خانه بر می گشتم. مستاصل و درمانده بودم که چکار کنم و به کی باید مراجعه کنم؟ با افراد زیادی درد و دل کردم، ولی تمام این افراد کسانی نبودند که بتوانند کمکی به من بکنند. از هستی و تقدیر خودم شکایت داشتم و طلبکار بودم از همه هستی. تا اینکه خدا لطف کرد و 1 سال پیش بصورت پیامکی و ایمیل با یکی از آشنایان جدید که جوان طلبه ای در حوزه علمیه قم است مبادله اطلاعات داشتم. ایشان طی مباحثاتی برخی اشتباهات من را گوشزد کردند و تا حدودی وضع روحی حقیر پس از ارتباط با ایشان در زمینه نماز خواندن و مراقبه بهتر شد. و متوجه شدم که بی دلیل از تقدیر و نظام هستی شاکی ام و تنها خودم مقصر اصلی این جریانات هستم. بعد از آشنایی با ایشان، مطالعه چندین کتاب (عمدتا اخلاقی) را شروع کردم، از قبیل: سیر و سلوک (مرحله یقظه) از آیه الله مظاهری، معراج السعاده، سوخته(شرح حال مرحوم انصاری همدانی)، در محضر لاهوتیان(شرح حال مرحوم شیخ جعفر مجتهدی)، رساله لقاءالله مرحوم ملکی تبریزی، منطق الطیر عطار،لهوف، طریق سیر و سلوک الی الله(عباس سلامتی)، تازیانه سلوک(حسن زاده آملی)، هزارویک تحفه(سید علی اکبر صداقت)، در محضر بهجت جلد اول(محمدحسین رخشاد)، چراغ راه کمال(حسین بدرالدین)، قلب عارف(حامد اسلامجو)، طریق معرفت(سیدعلی طباطبایی)، ورقهای آسمانی(حامد اسلامجو) و کتابهای مختلفی در شرح حال بزرگان و عرفا و به کارگیری برخی از دستورات سلوکی عام این بزرگواران و ... چند ماه اخیر ضمن صحبت با یکی دیگر از دوستان طلبه ایشان، حقیر را به مطالعه کتب استاد شهید مطهری طبق یک سیر مطالعاتی تعریف شده تشویق کردند و در چند ماه اخیر 6-7 نمونه از کتب آن بزرگوار را مطاله کرده ام، از قبیل داستان راستان ، حماسه حسینی، سیری در سیره ائمه، ولاءها و ولایتها، سیری در سیره نبوی، پیامبر امی، گفتارهای معنوی و ... در ضمن این دوست بزرگوار، حقیر را به شرکت در جلسات پر خیر و برکت شما(استادطاهرزاده) تشویق کردند و سه جلسه اخیر روزهای شنبه را در جلسه حاضر بوده ام و چندین جلسه از جلسات گذشته را هم شنیدم و صحبتها و مطالب بسیار به مذاقم شیرین آمد واحساس می کنم گمشده خودم را حالا یافته ام. حقیر ترجیح می دهم که زمانی را که قرار شده به مطالعات کتب شهید مطهری اختصاص دهم، به مطالعه کتب و شنیدن سخنرانی های استاد طاهر زاده اختصاص دهم. در ضمن، حقیر دارای مدرک کارشناسی ارشد هستم و در حال حاضر در دو شرکت بصورت پاره وقت مشغول به کارم و روزی 3 ساعت را می توانم در خدمت دین و مطالعات دینی ام باشم. حال سوال من از استاد این است: استاد عزیز با این اوضاع و احوال من چکار کنم؟ شما نسخه زندگی مرا لطفا بپیچید و مرا از سر درگمی 13 ساله و سیر در وادی هپروت نجات دهید؟ من نگران ابدیتم هستم و نمی خواهم فرصت را از دست بدهم؟ 32 سال تقریبا از عمرم گذشته است و حداکثر 30-40 سال دیگر در این دنیا نیستم! می خواهم به همان صفای باطن گذشته و بلکه بسیار بیشتر از گذشته بر گردم؟ به من بگو چکار کنم؟ چگونه می توانم به مطالعات دینی ام برسم؟ آیا رسما باید طلبه حوزه علمیه باشم؟ آیا با آثار شهید مطهری فعلا همراه باشم؟ آیا آثار شما رو مطالعه کنم و در خدمت شما و جلسات شما باشم؟ یا اینکه همزمان هم آثار شهید مطهری و هم آثار شما را مطالعه کنم؟ یا نه کار دیگری باید انجام داد؟ لطفا منو راهنمایی کنید. می خواهم به انتهای کمالم برسم، بارها سمت قرآن کریم رفته ام ولی مشکل اینجاست که قرآن استاد می خواهد، قرآن حاوی دستورات اخلاقی از دوران ابتدایی تکامل تا مرحله انتهایی کمال را دارا می باشد، من بدون استاد و بدون راهنما از کجا بفهمم مناسبترین دستور برای وضع فعلی من کدام است؟ و اصولا راه کار کردن با قرآن چیست؟ چگونه باید به قرآن عمل کرد؟ ممنون میشم کلا منو راهنمایی کنید. التماس دعا – در راه حق و قرآن موفق باشید. –
متن پاسخ
باسمه تعالی، سلام علیکم: هر اندازه با معارف اسلامی بیشتر آشنا شوید زمینه‌ی ارتباط با قرآن در شما بیشتر فراهم می‌شود. سیر مطالعاتی که بر روی سایت هست برای مقدمه‌ی کار خوب است. حضور در جلسات قرآن برکت‌های خوبی در زندگی وارد می‌کند در ضمن همواره سعی بفرمایید با کتاب‌های شهید مطهری مأنوس باشید. موفق باشید
نمایش چاپی