سلام بر شما: ببخشید ما حدس میزنیم که بی حالی مان و خواب زیادمان مربوط به این باشد که بدرستی نمی توانیم بدن را تدبیر کنیم یعنی تسلط چندانی بروی جسم نداریم و این مسئله باعث شده که از مطالعه و برکات ماه رمضان محروم شویم راهکار حضرتعالی برای این موضوع چیست؟ التماس دعا با تشکر
باسمه تعالی: سلام علیکم: برنامهدادن به خود از یک طرف و سختگیری نکردن در برنامهدادن از طرف دیگر، در این مورد مفید خواهد بود. باید در حدّ توان خود از خود انتظار داشته باشید زیرا انسانها با همدیگر متفاوتند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر میاید هنوز زود است که نظر بدهیم. اجازه بدهید میدان کمی روشنتر شود تا بررسی موضوع راحتتر انجام گیرد. بحث در انتخاب بین خوبان است، ببینیم چه میشود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: همینطور است. زیرا اگر انسان صادقانه عمل کند، در مسیر خود به اموری میرسد که در ابتدا گمان آن را هم نمیکرد. عمده با خود و با بقیه، صادقبودن است و از حق و حقیقت عدولنکردن. نتایج آن چه در امور فردی و چه در امور اجتماعی، در پیش خواهد بود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بعد از جلد ۸ و ۹ اسفار، روایات، بهترین هستند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ابتدا باید حکمت و عرفان اسلامی و نگاه قرآنیِ خود را بچشیم و بعداً راه حلّ دومی که جنابعالی میفرمایید، راه حلّ بسیار مهمی است زیرا حقیقتاً ما مرزی با متفکران نداریم هرچند بعضاً آنان در بستر تاریخی و فرهنگیِ خود ممکن است دغدغهها و یا راهِ حلّهایی داشته باشند که از یک طرف قصهی ما نیست، و از طرف دیگر قصهی همهی بشریت است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر میکنم همان ترجمه با ویرایش جدید برایتان قابل فهم و استفاده است. البته به هر حال متن، متنِ فلسفی است و باید با تأمّل و با حوصله خوانده شود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: خیلی خوب بود. إنشاءاللّه دستهای گشودهی حضرت حق شما را در بر بگیرد و یا بگو احساسِ اینکه او شما را در برگرفته است، به شما بدهد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: فدای حضرت ربّ العالمین بشوم که «در بلا هم میچشم الطاف او / مات اویم مات اویم مات او» مگر میشود از طرف حضرت رحمان، جز رحمت به ظهور آید؟!! درست است که عاطفه، خلأ فرزند را نمیپذیرد و حق هم دارد؛ ولی قلب در استقرارِ توحیدی خود چیزِ دیگری میبیند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: مسلّم بایدکار تشکیلاتی کرد ولی با روحیهی اطمینان به همدیگر و نظرکردن به وجهِ یمینیِ انسانها. ادارات موجود بر مبنای تئوری ماکیاول، ساختهی فکری است که همهی انسانها را جنایتکار حساب میکند و اتفاقاً بیشتر هم گرفتار همانهایی میشوند که میخواهند از آنها فرار کنند، بر عکسِ تجربهی ما در اوایل انقلاب و در جبههها – یادش بهخیر- بد نیست در این مورد کتاب «خاطرات آقای محسن رفیقدوست» را مطالعه فرمایید که چگونه با اطمینان به همدیگر، کارها را جلو میبردند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در علم حضوری معیار، درکِ وجودی خود معلوم است عند العالم، و نه تحلیلِ عقلیِ معلوم. مثل آنکه شما ارادهی خود را به صورت حضوری در نزد خود درک میکنید دیگر ملاک اینکه شما اراده کردهاید یا نکردهاید؛ در میان نمیماند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: عمده توجه به حضور دین است ذیل انسانهای قدسی. تفاوت غدیر و سقیفه در این نکته است. چقدر خوب است که بتوانیم با نظر به ضعف های سقیفه، جایگاه غدیر را روشن کنیم. در این مورد عرایضی در کتاب مبانی نظری نبوت و امامت، شده است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: همانطور که در جلسهی شنبه عرض شد جهانِ گشودهی معنویت آنچنان بزرگ است که این نوع نداریها در مقابل آن چیزی نیستند. آری! مطمئناً رزق اولیهی ما از طرف خدا تضمین شده است و شاید حضرت حق ما را در زمرهی کسانی قرار داده است که حیات ایمانیِ ما در بسطِ رزق نیست، در تقدیر و محدودبودن رزق است. هرطور که او بخواهد، ما را خوش است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده با توجه به آمادگیِ شما خواستم آن زاوایهی دید، مورد غفلت قرار نگیرد وگرنه صوتی را که معرفی کردم بسیار نزدیک بود به نگاه انتقادیِ شما نسبت به نقش تفکر کانت در تاریخ مدرن. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: پیشنهاد بنده آن است که بعد از دنبال کردن مباحث معاد و شرح صوتی آن، ورودی به کتاب «عقل و ادب ادامهی انقلاب اسلامی» همراه با شرح صوتی آن سری هم به «آنگاه که فعالیتهای فرهنگی پوچ میشود» همراه با شرح صوتی آن بزنید. البته در هیچ شرایطی از مباحث قرآنی به خصوص آخرین سورههایی که بحث شدهاست غفلت نشود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در زمان حاکمیت حضرت علی «علیهالسلام» هم عدهای در انحراف بودند، حضرت هم در حدّ خود اقدام میکردند ولی مردم، خودشان باید اصلاح شوند. فرق نظام اسلامی با نظام شاهنشاهی آن است که در آن نظام، حاکمان فاسد بودند، پس مردم باید خودشان در اصلاح جامعه بکوشند وقتی حاکمان مانع اصلاح جامعه نیستند وگرنه اگر امیرالمؤمنین «علیهالسلام» هم حاکم باشند برای اصلاح جامعه کافی نیست. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: اولاً: انسانها در این بلاها متوجهی ضعفهای خود میشوند. ثانیاً: متوجهی ظرفیتهای نهفتهی در خود خواهند شد. ثالثاً: در همین مصائب است که میپرورند. عرایضی در رابطه با «نگاه الهیاتی ما به پدیدهی ویروس کرونا» شده که آن را ذیلاً تقدیم میکنم: موفق باشید
بسم الله الرّحمن الرّحیم
«نگاهی الهیاتی ما به ویروس کرونا»
با توجه به اینکه پدیدهی کرونا این سؤال را به میان آورده که نگاه الهیاتی ما به آن چگونه و از چه زاویهای باید باشد، نکاتی یا رویکرد فلسفی به موضوع عرض میشود.
حادثهها و مصائب بهخصوص که هیچ تجربهای از خداوند بهتر از تجربهی ایمان در خطرات خالصانه نیست، به همان معنایی که قرآن در وصف آن، واژهی «دَعَوُا اللَّهَ مُخْلِصينَ لَهُ الدِّين» بهکار میبرد و میفرماید: «فَإِذا رَكِبُوا فِي الْفُلْكِ دَعَوُا اللَّهَ مُخْلِصينَ لَهُ الدِّينَ فَلَمَّا نَجَّاهُمْ إِلَى الْبَرِّ إِذا هُمْ يُشْرِكُونَ.» (عنکبوت/۶۵).
۱. عقل در بستر طبیعی خود متوجه مخلوقیت عالم است و پایدارماندن بر عهدِ عقلی در چنین بحرانهایی اقتضا میکند که متوجهی خالق عالم و نقش او در چنین شرایطی باشیم.
۲. خالق عالم به اعتبار آنکه منشاء وجود عالم و موجودات است، خودش عین وجود است و بنا به گفتهی صدرالمتألهین عین وجود، عین کمال، یعنی عین علم و حکمت و قدرت و سایر کمالات است.
۳. خالق عالم، خالق هر موجودی است با تمام لوازم و آثار وجودیاش. یعنی خالق هر کدام از ماست با تمام نسبتهایی که با اطراف خود داریم و خالق تمام ابعاد شخصیت ماست هرچند مرحلهی نوجوانی ما به جهت تقدّم مرحلهی کودکیِمان بر نوجوانیمان، در ابتدا مرحلهی نوجوانی ما به ظهور نمیآید، ولی خداوند در ارادهی خود همهی مراحل وجودیِ ما را خلق کرده، به اعتبار آنکه ارادهی او واحد است و با یک اراده مخلوق خود را اراده و خلق میکند. (۱) هرچند مراحل شخصیت ما به تدریج ظهور کند.
۴. وقتی خداوند خالق وجود عالم است، تمام ابعاد وجودی عالم در قبضهی اوست، به همان معنایی که فرمود: «وَ لِلَّهِ مُلْكُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ ما بَيْنَهُما وَ إِلَيْهِ الْمَصير» پس رابطهی مخلوق با خالقش که آن را خلق کرده، رابطهای است که همهی ابعاد مخلوق را در برگرفته و جدایی مخلوق از خالق از نظر تکوینی معنا ندارد، بهخصوص اگر متوجه باشیم هویت مخلوق، هویت تعلّقی است و مخلوق عین ربط به خالقش میباشد.
۵. با توجه به نحوهی ارتباط عالمِ وجود با خدا، خداوند در تمام مراحل عالم، حضوری مطلق و فعّال دارد و اگر برگی از درختی فرو افتد از اذن و علم خدا خارج نیست «وَ ما تَسْقُطُ مِنْ وَرَقَةٍ إِلاَّ يَعْلَمُها» این آیه در واقع گزارشی است از نگاهی که هر اندیشمندی میتواند بدان دست یابد.
۶. خالقِ عالم مطابق علم و حکمت خود دارای سنتها و تقدیراتی است. حکمت الهی اقتضا میکند تا انسانها را در شرایط خوف و جُوع و ضررهای مادی و جانی امتحان بکند تا انسانها در دل این سختیها پرورانده شوند و شخصیتهایی که صابرند، صبرشان به ظهور آید (۲) و در دل چنین سنتی است که اندیشهها بهکار گرفته میشوند تا از یک طرف راههای عبور از سختیها شناخته شوند و انسان با عقلانیت خود در مورد عبور از سختیهایی که پیش میآید بیندیشد و رشد کند، و از طرف دیگر با توجه به آنکه میداند عالم در قبضهی خداوند است در رجوع به خداوند به رازِ وجودی آن سختیها فکر کند که اگر آن سختیها برای پرورش انسانهاست، مسیر صبر و مقاومت را در مقابل آنها پیشه نماید و مییابد که آن سختی با رحمت الهی هماهنگ است، و اگر در سنت «وَ ما أَرْسَلْنا في قَرْيَةٍ مِنْ نَبِيٍّ إِلاَّ أَخَذْنا أَهْلَها بِالْبَأْساءِ وَ الضَّرَّاءِ لَعَلَّهُمْ يَضَّرَّعُونَ» (اعراف/۹۴) میباشد تا در ازاء آن سختیها و تهاجمهایی که به انسانها و جوامع میشود، رجوع به حق نموده و در محضر خداوند به تضرّع آیند و با تضرّع و توبه، مزاحمتهای آن سختیها را از سرِ خود کم کنند، به فکر توبه و تجدید نظر نسبت به آنچه انجام دادهاند و در آن قرار دارند بیفتند. اینجاست که جایگاه بلاهای طبیعی و غیرطبیعی روشن میشود بدون آنکه گمان کنیم عالم از دست خداوند خارج شده. هر بلایی که میخواهد باشد. عمده برخوردِ عقلانی از یک طرف و برخورد الهیاتی از طرف دیگر با پدیدهای است که امروز به صورت کرونا به میان آمده است تا با عقلانیت خود جایگاه نظریات علمی و بهداشتی نادیده گرفته نشود - اعم از جایگاه طبّ جدید و یا طب سنتی- و با الهیات خود طوری با آن پدیده برخورد کنیم که از راههای گشودهی حضرت حق در اینگونه مصائب بهرهمند شویم و خود را دستبسته در مقابل آن ویروس احساس نکنیم و از برکات نگاه توحیدی جهت حضور در عالم محروم شویم بهخصوص که حضرت جواد (ع) میفرمایند: ««مَوْتُ الْإِنْسَانِ بِالذُّنُوبِ أَكْثَرُ مِنْ مَوْتِهِ بِالْأَجَلِ وَ حَيَاتُهُ بِالْبِرِّ أَكْثَرُ مِنْ حَيَاتِهِ بِالْعُمُرِ» مرگ آدمی به سبب گناهان بیشتر از مرگ به واسطهی اَجَل است، و ادامهی حیاتش به سبب نیکوکاری بیشتر از حیاتش به واسطهی عمر طبیعی است.
۷. معلوم است که خالق عالم و اقتضائات نظام احسن هستی برای هر مخلوقی جای و جایگاهی قائل است و تقدیرات انسانها نیز از یک طرف وجهی از وجوه آنهاست و از طرف دیگر در نسبت با عالم، اندازهای است مشخص شده و به همین جهت آموزههای دینی متذکر میشوند که مرگ و حیات انسانها دارای اندازههای مشخص است و کسی را یارای عبور از مرگی که برای او مقدر شدهاست نمیباشد، هرچند خوب مردن و یا بد مردن را خود انسان ها برای خود شکل میدهند. قرآن میفرماید: «قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِكُلِّ شَيْءٍ قَدْرا» (طلاق/ ۳) خداوند برای هر موجودی اندازهای در عالم مشخص کرده و یا میفرماید: «إِنَّا كُلَّ شَيْءٍ خَلَقْناهُ بِقَدَر» (قمر/ ۴۹) البته ما هرچیزی را به اندازه آفریدیم و نیز قرآن در آیهی ۲۲ سورهی حدید میفرماید: «ما أَصابَ مِنْ مُصيبَةٍ فِي الْأَرْضِ وَ لا في أَنْفُسِكُمْ إِلاَّ في كِتابٍ مِنْ قَبْلِ أَنْ نَبْرَأَها إِنَّ ذلِكَ عَلَى اللَّهِ يَسير» هيچ مصيبتى در زمين و نه در وجود شما روى نمى دهد مگر اينكه همهی آنها قبل از خلقتشان در کتابی بوده است و اين امر براى خدا آسان است. با توجه به این امر میفرماید: «وَ مَا کَانَ لِنَفْسٍ أَن تَمُوتَ إِلَّا بِإِذْنِ اللّهِ کِتَابَاً مُؤَجَّلاً وَ مَن يرِدْ ثَوابَ الدُّنْيا نُؤْتِهِ مِنْهَا وَ مَن يرِدْ ثَوَابَ الآخِرَةِ نُؤْتِهِ مِنْهَا وَسَنَجْزِي الشَّاکِرِينَ»؛ هيچکس جز به فرمان خدا نميميرد، که خدا مرگ را مقررشده معين کرده است و هرکس پاداش اين جهان را بخواهد از آن به او خواهيم داد.» (آلعمران/ ۱۴۵) و نیز میفرماید: «إِذا جاءَ أَجَلُهُمْ فَلا يَسْتَأْخِرُونَ ساعَةً وَ لا يَسْتَقْدِمُونَ» (یونس/ ۴۹) یا فرمود: «نَحْنُ قَدَّرْنا بَيْنَكُمُ الْمَوْتَ وَ ما نَحْنُ بِمَسْبُوقينَ.» (واقعه/ ۶۰)
مهم آن است که به تقدیرات خود راضی شویم تا بهشتی در مقابل ما گشوده شود. به همین جهت حضرت علی (ع) در دعای کمیل از خداوند تقاضا میکنند: «اللّهمّ انّى اَسْئلُكَ .... اَنْ تَجْعَلَنى بِقِسْمِكَ راضياً قانِعاً» خداوندا! ما را طوری بپروران که از قسمتهایی که برای ما مقدر کردهای راضی و قانع باشیم. این یعنی خوب بودن به دست ماست ولی اندازهی «بودنِ» ما در دنیا، در اختیار خالق عالم است؛ خودمان باید سرنوشت خود را تبدیل به نیکی کنیم به همان معنایی که قرآن میفرماید: «إِنَّ اللَّهَ لا يُغَيِّرُ ما بِقَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِم» (رعد/ ۱۱) یعنی نقش آموزههای دینی در اینجا آن است که: «إِنَّا هَدَيْناهُ السَّبيلَ إِمَّا شاكِراً وَ إِمَّا كَفُوراً» (انسان/ ۳) تا معلوم شود انسان در تعالیبخشیدن به سرنوشت خود، دستبسته نیست و بلاها، خوابها را بیدار و دلها را متوجهی خدا میکند تا جهت دفع این بیماری، منوّر به الهامات علمی شوند.
«والسلام علیکم و رحمة اللّه و برکاته»
۱) فرمود: «وَ ما أَمْرُنا إِلاَّ واحِدَةٌ كَلَمْحٍ بِالْبَصَر» (قمر/۵۰)
۲) قرآن در این رابطه میفرماید: «وَ لَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَيْءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَ الْجُوعِ وَ نَقْصٍ مِنَ الْأَمْوالِ وَ الْأَنْفُسِ وَ الثَّمَراتِ وَ بَشِّرِ الصَّابِرين» (بقره/۱۵۵)
باسمه تعالی: سلام علیکم: نه. آیهی مذکور بشارت میدهد به آنهایی که قول خدا را میشنوند و از بهترین راهنماییهای آن استفاده میکنند. بحث «یتّبعون احسنه» است یعنی به دنبال بهترین «بودن»، و این غیر از آن است که اسلام اجازه دهد تا سخنانِ باطل در جامعه شایع شود. هرکس خواست، خودش برود سخنانی که از نظر اسلام باطل است پیدا کند، ولی اسلام که دین هدایت است چنین کاری را دامن نمیزند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بد نیست به جواب سؤال شمارهی ۲۶۱۲۲ رجوع شود. عنایت داشته باشید ایران، تنها به جناب آقای عادل المهدی که از طرفداران خوب ایران است و چوب همین طرفداری از ایران را میخورد، خبر داد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! زیرا از یک طرف در قرآن داریم که خداوند به شیطان میفرماید چرا به آدم سجده نکردی؟ استکبار ورزیدی، یا از عالین بودی؟ یعنی از آن ملائکهای که مورد خطابِ حضرت حق نبودند. میفرماید: «قالَ یا إِبْلیسُ ما مَنَعَکَ أَنْ تَسْجُدَ لِما خَلَقْتُ بِیَدَیَّ أَسْتَکْبَرْتَ أَمْ کُنْتَ مِنَ الْعالینَ» (ص/75)
صاحب المیزان چنین آورده است: «جمله «أَسْتَکْبَرْتَ أَمْ کُنْتَ مِنَ الْعالِینَ» استفهامی است توبیخی، معنایش این است که: آیا سجده نکردنت از این بابت است که عارت می شد، و خود را از این کار بزرگتر می دانستی؟ و یا اینکه به راستی شان تو اجل از این عمل بود و تو از کسانی بودی که قدر و منزلتشان بالاتر از آن است که مامور به سجده بر آدم شوند؟ و از همین جا بعضی از مفسرین استفاده کرده اند که: معلوم می شود خدای تعالی مخلوقاتی عالی دارد که مقامشان اجل از آن است که برای آدم سجده کنند، بندگانی هستند مستغرق در توجه به سوی پروردگارشان، و هیچ چیزی را به جز او درک نمی کنند.» و در حدیثی از رسول اکرم (ص) نقل شده که فرموده: عالین «من و علی و فاطمه و حسن و حسین می باشیم» موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به پرحرفی و آرزوهای دنیایی دامن نزنید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: همچنانکه قبلاً عرض شده، ادامهی حیات این افراد برای به فعلیترسیدنِ ابعاد حیوانی آنها است. در این مورد خوب است به شرحِ صوتی کتاب «ده نکته در معرفت نفس» و به متن کتاب «خویشتن پنهان» رجوع فرمایید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده با آثار آقای «لویناس» آشنایی دارم و برای ایشان ارزش خاصی قائلم و در مباحث اخلاقی نیز از ایشان استفاده میکنم. اخیراً آقای دکتر اصغر مصلح کتابی تحت عنوان «با دیگری» نوشتهاند و بنده نکات مهمی که به نظرم از آن کتاب میآمده است را، با ذکر صفحهی آن مطالب یادداشت کردهام. آن را خدمتتان ارسال میکنم. موفق باشید
۳. ایستادن میان فرهنگها در مقابل دنیای معاصر از مهمترین افقهایی است که به روی تفکر گشوده شده است.
۳. همهی فرهنگها باید فرا رَوی از داشتههای خود و ایستادن در «میانه» را تمرین کنند.
۵. بسیاری از مردم از رویارویی با «دیگر» دوری میکنند ولی با دیگری تنها راه همزیستی خردمندانه، درک عمیق دیگری و وقوف به محدودیتهای خویش و در پیشگرفتن منش گفتگو است.
۹. بسیاری از مشکلات انسانی راه حلی جز تغییر نگاه به «دیگری» ندارد.
۱۱. هر کوششی برای حذف دیگری به خشونتی مضاعف منتهی میشود. باید در صدد یافتن الگوی مناسب زیستن با دیگری باشیم.
۱۴. بیش از هرچیز باید قرارگرفتن در کنار دیگری را پذیرفت.
۳۴. به نظر یونگ، حیاتِ روح وابسته به روابط میان انسانی است. هیچ تفردی بدون ارتباط با شخصِ دیگری حاصل نمیشود... آدمِ بی ارتباط، کامل نیست، زیرا فقط از طریق روح و روان میتوان کامل شد و روح و روان هم بدون وجه دیگرش نمیتواند هستی داشته باشد... ما همواره به نقد خود نیاز داریم و این بدون دیگری ممکن نیست... اروپا این بزرگترین مسئلهی ما، فقط هنگامی برایم درکپذیر است که میبینم منِ اروپایی در چه جاهایی با جهان سازگار نیستم.
۳۵. یونگ معتقد است سفیدها با سرشان فکر میکنند و سرخپوستان با دلشان.
۳۹. امروز نمیتوان «حقیقت» ناب خاص خود را، بدون احساس حضور «دیگری» یافت. نقش «دیگری» و تأثیر تفاوت او با «من» در همهی اندیشهها و دریافتها و قضاوتها آشکار است. گویی دورانِ زیستنِ فارغ از حضور «دیگری» به پایان رسیده است.
۴۱. آنچه در میدان نسبتِ با «دیگری» و در عرصهی «باهم زیستن» اهمیت دارد، نتایج ملموس اعتقاد به حقیقت است. به همین جهت باید توان تفکیک حقیقت مورد اعتقاد و حقیقتِ ساری در زندگی و رانهی رفتار «من» را داشت. در عرصهی «زیستن با دیگری» آنچه اهمیت دارد، حقیقتِ جاری و ساری در زندگی است.
۴۵. با پیدایش تکنیک نسبت انسان با وجود و طبیعت دگرگون شده است. یا به بیانی دقیقتر، با تغییر نسبت انسان با وجود و طبیعت است که تکنیک پدید میاید. به گفتهی هایدگر: با تکنیک، مناسبات انسانی نیز دگرگون شده است.
۵۶. هیچ قومی نیست که بر اساس ویژگیهای خود، خود را برتر از دیگران نداند. به گفتهی سرخپوستان؛ خدا اولین مجسمهی آدم را نپخته بیرون آورد و نژاد سفید شد و سپس بر آن روح دمید، دومین مجسمه را که خوب پخته شده بود بیرون آورد و نژاد بیرون آورد و نژاد سرخ بود و سپس بر آن روح دمید و خدا محو تماشای نژاد سرخ شد و فراموش کرد مجسمهی سوم را بیرون آورد و وقتی بیرون آورد سوخته بود و به آن روح دمید و نژاد سیاه شد.
۵۹. با گسترش تمدن مدرن و گسترش علم و تکنولوژی شناخت انسانها از شناخت دور به شناخت نزدیک تبدیل شد.
. هایدگر میتواند راه گفتگو با فلسفهی اروپایی را به متفکران غیر غربی بیاموزد.
کار دشوار گشودن راه گفتگو است. در این گفتگو هیچ جدلی رُخ نمیدهد.
رویکردی مشترک برای نزدیکی به یکدیگر
تفکر حاصلگونهای سلوک روحی و معنوی است و نحوهای دریافت از طریق تجربهی درونی است.
آیندهی آمریکا آیندهی جهان است. وضعیت فردا را هم اکنون در آمریکا میتوان دید.
همزیستی همهی سرزمینها در دنیایی موزائیکوار
صلح میان ملتها بدون صلح میان ادیان ممکن نیست.
توان ایستادن میان فرهنگ خویش و دیگر فرهنگها از طریق عرفان ممکن است از آن جهت که عرفان پیوستگی ریشهای با فرهنگ خویش را حفظ میکند و راه درک سایر فرهنگها را هم میگشاید.
با انکار تمدنی در مواجهه با تمدن غربی، عملاً در بستر روح تمامیتخواه تمدن غربی قرار میگیریم که در مقابل خود هیچ فکر و اندیشهای را به رسمیت نمیشناسند. در حالیکه آنچه در زمان معاصر اهمیت دارد، جستجوی راههای همگرایی فراتر از تک فرهنگها است که این نیاز شرایط امروزین کرهی زمین است.
درگذشته مردم هر فرهنگ به تفاوتهای خود وابستهاند و آن را عین حقیقت و هویت درستی میدانستند. ولی امروز ما به وجود تفاوتها خود آگاه شدهایم و آنها را پاس میداریم و آیهی « إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاكُمْ» طوری دیگر میفهمیم و موضوع «دیگری» را جدّی میگیریم و به تفاوتها احترام میگذاریم و خودمحورانه نسبت به دیگری نمیاندیشیم.
به گفتهی شایگان: مدرنیته به ناچار به محوری تبدیل شده که همهی بینشها حتی آنهایی که به مشروعیت آن معترضاند، حول آن میچرخند. (با دیگری- ص 488). و بدین لحاظ در فضای با دیگرانزیستن دیگر هر فرهنگی نمیتواند راه ویژهی خود را در پیش گیرد.
باسمه تعالی: سلام علیکم: بد نیست سری به کتاب «بصیرت و انتظار فرج» که بر روی سایت هست، بزنید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: اساتید بزرگوار میفرمایند همینکه احتمال نیاز بدهیم، کافی است که از کمک خود به آن شخص دریغ نکنیم. موفق باشید