بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
8409
متن پرسش
سلام من دردوران دانشجویی خیلی نسبت به برخی مسایل (مذهبی.سیاسی.....)حساس بوده وغصه می خوردم وفکر می کردم باید کاری کرد ولی الان بااینکه از وجود ان مسایل ناراحتم ولی کاری نمی کنم چون اینطور فهمیدم که این ها کفهایی اند که ماندگار نیستند ودر واقع اینگونه وبااین تفکر ارام شده ودر نتیجه فعالیتی را با فایده نمی دانم ایا این درست است ؟اگر نه حقیقت چیست؟
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: ما وظیفه داریم از طریق معارف الهی فرهنگ جامعه‌ی خود را تعالی ببخشیم. آری خیلی نباید وقت و عمر خود را مشغول امور جزیی و موسمی کرد. موفق باشید
30936

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: طاعات قبول ان شاءلله. بنده طلبه هستم کوچکترین اشتباه و خطای بنده خجالت و شرمندگی عجیبی در من ایجاد می‌کند و همین شرمندگی بنده را به این فکر میندازه که طلبگی را رها کنم و اینکه شهریه ای که دریافت می‌کنیم خود را مستحق دریافت آن نمی‌دانم چون در حال حاضر کاری برای دینمان نکردیم ما که باشیم که یاری گر دین باشیم متاسفانه هیچ برنامه جهادی سراغ ندارم که حداقل کاری برای مستضعفان انجام بدهم شرم دارم که اسم خودم را طلبه بگذارم لطفا حقیر را راهنمایی کنید با آرزوی طول عمر و سلامتی برای شما
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در موقعیت طلبگی، بیشتر باید خود را آماده کرد تا وقتی شرایط استفاده از طلبه فراهم می‌شود، او کم نیاورد. در این مورد عرایضی در جواب سؤال شماره‌ 30910 تحت عنوان «طلبگی و اصیل‌ترین احساس حضور تاریخی در افق حاج‌ قاسم‌های تاریخی» شده است. خوب است که به آن جواب رجوع فرمایید. موفق باشید

30273
متن پرسش
سلام علیکم: در فقه قاعده ای داریم تحت عنوان تترس که اگر تعدادی از طرف کفار اسرای مسلمین سپر انسانی شوند برای پیشروی در صفوف مسلمین کشتن آنها بر اساس قاعده دفع افسد به مفسد یا اهم و مهم جایز است. اما در مقابل میبینیم که حضرت امیر سلام الله علیه در جنگ صفین از کشتن عمرو عاص به خاطر ترک یک فعل حرام صرف نظر می‌کنند که اگر او را می‌کشتند بستر تاریخ عوض می‌شد و بشریت نجات پیدا می‌کرد. این دو مطلب با هم چگونه قابل توجیه است که در یک جا گشتن اسرایی که سپر انسانی شده اند اشکال ندارد ولی در جای دیگر کشتن یک فرد ی مانند عمرو عاص برای انسان کامل اشکال دارد آیا حفظ عصمت از نجات بشریت اهمیتش بیشتر است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این‌طور می‌توان فکر کرد که به قتل‌رساندن آن مسلمانان که خودشان هم آماده‌ی شهادت‌اند، گشودن راه آن‌ها به سوی مقصدشان است و عملاً با این کار، ادامه‌ی جهاد با کفار فراهم می‌شود. ولی در مورد عمرو عاص ملعون، فعل حرامی را در مقابل حضرت قرار داده، معلوم است که حضرت از ارتکاب آن فعل حرام خودداری می‌کنند و با این کار تاریخی ساختند که امروز ما در آن تاریخ تغذیه معنوی می شویم. موفق باشید

29342

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد جونم: راستش من قبل از آشنا شدن با این بحثهای معرفتی با عبادت بیشتر مانوس بودم اما الان خیلی اهمیت نمیدم و دغدغه ام این بحثها شده، به نظرتون باید چیکار بکنم؟ از یه طرف با خودم میگم وقت گذاشتن برای عبادت به درد کسایی میخوره که از عبادت، علمی چیزی گیرشون میاد و من باید تمام وقتم رو روی مطالعه بذارم (آخه راستش خیلی شیرینه برام) از طرف دیگه با خودم میگم بالاخره اونایی که با خلوتهاشون عنایاتی بهشون می‌شده از اول که شروع به تهذیب نفس کردن که عنایت نمیشده بشون. لطفا راهنماییم کنید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: جمع آن خوب است. بالاخره لطافتی که در رکوع و سجود طولانی پیش می‌آید را نباید از دست داد. موفق باشید

25617

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: استاد، شرح اسفار آیت الله مصباح یزدی برای آشنایی با حکمت متعالیه و شروع تدبر در متون ملاصدرا (ره) را چه میزان موثر می دانید و آیا می تواند آن جنبه جستجوگری و تعمق و تفکر در مباحث برای مخاطب فراهم کند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر می‌کنم کارهای آقای استاد یزدان‌پناه در این مورد، سرزنده‌تر است. موفق باشید

24664
متن پرسش
با سلام خدمت استاد: پس از مطالعه کتاب زن آنگونه که باید باشد دو نکته به ذهنم رسید که خواستم نظرتان را جویا شوم. ۱. شما در بخش «مرد و زن دارای حقیقت واحد» با توجه به خَلق مرد و زن از حقیقت واحد چنین نتیجه گرفتید که این خلق از نفس واحد موجب می شود که این دو هیچ برتری بر یکدیگر نداشته باشند. اما با ملاحظه روایات ذیل این آیه به روایات عدیده ای برمی خوریم که بیان می کنند مراد از نفس واحده حضرت آدم است و مراد از زوجها حضرت حوا، و همین خلق حوا از اضافی طینت آدم دلالت بر شدت وجودی حضرت آدم بر حضرت حوا و یا برتری ذاتی آدم به عنوان نوع مرد بر حوا به عنوان نوع زن دارد. چنان که حضرات اهل بیت (ع) هم همگی از یک حقیقت می باشند ولی خلق سایر اهل بیت (ع) از نور رسول الله به عنوان صادر اول دلالت بر برتری ذاتی رسول الله بر سایر اهل بیت دارد و یا خلق شیعیان از اضافی طینت اهل بیت (ع) دلالت بر برتری ذاتی اهل بیت بر شیعیان دارد. البته باید توجه داشت که حرف بنده مربوط به عالم ثبوت است و عالم اثبات که پیرو اعمال زنان و مردان است خارج از این مقوله است. ۲. شما در بخش «ارزش مساوی شخصیت زن و مرد با توجه به آیه: «من عمل صالحا من ذکر او انثی...» چنین نتیجه گرفتید که ارزش عمل هر دو مساوی است و در نتیجه این دو شخصیت در ذات خود از نظر ارزش مساوی اند. و حال آنکه آیه صرفا در مقام بیانِ دادن اجر توسط خداوند و ضایع نکردن اجر این دو است و هیچ دلالتی بر تساوی یا عدم تساوی اجرشان ندارد که شما بخواهید از آن تساوی شخصیت این دو نفر را برداشت کنید. و چنان که گفته شد این تفاوت ذاتی نه تنها بین مرد و زن که یکی مظهر عقل و یکی مظهر احساس است می باشد بلکه چنان که محی الدین در فص شیثی اشاره دارند این تفاوت استعدادها که به تفاوت در اعیان ثابیته برمی گردد بین تک تک افراد جاری است. (اگر صلاح می دایند فرمایشاتتان را به جای نشر عمومی می توانید در ایمیل هم برای بنده بفرستید)
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث ذات انسان‌ها غیر از عین ثابته‌ی آن‌ها است که با انتخاب خودشان شکل می‌گیرد. ذات انسان‌ها همان مقام «مِن روحی» است در آیه‌ی «فإذا سویته و نفخت فیه من روحی». یا آنجا که بحث فطرت را می‌کند و می‌فرماید: «لا تبدیل لخلق اللّه» آری! خارج از ذات انسانیِ انسان‌ها بالاخره تفاوت‌هایی بین زن و مرد هست از آن جهت که مثلاً زن، بدنِ زن‌بودن خود را در دوره‌ی جنینی شکل می‌دهد. موفق باشید

23917

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام: جناب استاد این بحث با دیگری و مطالب امانوئل انسان را یاد شعر معروف سعدی که بنی آدم اعضای یک پیکرند / که در آفرینش همه از یک گوهرند/ تو کز محنت دیگران بی غمی / نشاید که نامت نهند آدمی / می اندازد و آن نکته ای که شهید مطهری بیان می کند که اصل این شعر از حدیث پیامبر است که می فرماید مومنین چنین اند یعنی در پرتو ایمان می توان درک از دیگری داشت
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور است که می‌فرمایید. به همین جهت ما می‌توانیم با آن‌هایی که متوجه شده‌اند در دنیای جدید باید «دیگری» را نیز مدّ نظر قرار داد؛ هم‌سخن و هم‌نگاه گردیم. موفق باشید

23872
متن پرسش
سلام و عرض خسته نباشید خدمت استاد عزیز: هدفگذاری در نگاه دینی چگونه است؟ عبودیت که به نوعی تکلیف گرایی را همراه دارد با هدفگذاری که به نوعی انتخاب راه و مسیر زندگی بر مبنای علایق و سلایق است (هدف گذاری که در عرف معنا میشود) آیا اساسا قابل جمع است؟ آیا این نوع هدف گذاری تلاش در حاکمیت امیال است؟ با نگاه به چه افقی بایستی هدف گذاری کرد؟ لازم به ذکر است که عمده ی منظور بنده از هدف، هدف شغلی و تحصیلی، شخصی و حتی سازمانی است. در دو حوزه ای اول با توجه به سرگردانی نسل جوان و نوجوان امروز، از جنابعالی درخواست دارم پاسخ مبسوطی در این مورد ارائه دهید و یا منبعی برای مطالعه پیشنهاد دهید. با آرزوی سلامتی و طول عمر برای جنابعالی.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: قرآن انسان‌ها را دعوت به عبادت می‌کند و می‌فرماید: «يَا أَيُّهَا النَّاسُ اعْبُدُوا رَبَّكُمُ الَّذِي خَلَقَكُمْ وَالَّذِينَ مِنْ قَبْلِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ» (بقره/۲۱ و ۲۲) اى مردم! پروردگار خود را پرستش کنيد؛ آن کس که شما، و کسانى را که پيش از شما بودند آفريد، تا پرهيزکار شويد.

ملاحظه می‌کنید که این انسان است که باید عبودیت الهی را انتخاب کند و عمق ببخشد. فکر می‌کنم در کتاب «جوان و انتخاب بزرگ» که بر روی سایت هست، جواب قسمت دوم سؤال‌تان را بیابید. موفق باشید

23756

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام و عرض ادب و تبریک سال نو. ان شاءالله که بتونیم همتی خرج کنیم و در این ماه رجب و ایام سال جدید خونه تکونی دل کنیم. استاد عزیز احساس می کنم که کنترل زبان در خود سازی و حرکت بسوی آدمیت، بسیار اهمیت دارد و یکی از شاه کلیدهای سیر و سلوک است و با حفظ و مدیریت این عضو عجیب، می توان قدمی جهنده بسوی کمال برداشت و حس می کنم اسراری بسی مهم در کنترل این زبان نهفته است که تا قدمی در جهت حفظ آن برنداریم به آن مهم نمی رسیم. استاد عزیز اکنون که به ۴۰ سال رسیدم در حالات خودم که جستجو می کنم، بسیار عیب و نقص می بینم برداشتم این است که بیشتر از ناحیه زبان ضربه می خورم که به سمت رذائلی چون خشم، حرفهای بیهوده، گرایش به کثرات،... می روم و بعد از سخن گفتن بیهوده پشیمانی سراغم می آید و به خود می گویم در برابر این عضو بسیار مغلوب و ضعیف هستی. تصمیم گرفتم در جهت کنترل زبان برنامه ریزی کنم و روی این قضیه بیشتر از امورات دیگر وقت بگذارم. حال استاد گرامی، این شاگرد رو سیاه را دریاب و راهنمایی بفرما. آیا برداشتم اصلا درست است؟ از اینکه وقت گرانبهای شما را گرفتم حلالیت می طلبم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر می‌کنم اگر با کتاب «چگونگی فعلیت‌یافتن باورها» همراه با صوت شرح آن کتاب مأنوس شوید، کار ازش می‌آید ان شاء الله. موفق باشید

22887
متن پرسش
با عرض سلام و خدا قوت: یه حدیث ذهنم رو درگیر کرده به این مضمون؛ علم یه نقطه است جاهلان زیادش کردند. تفسیر مناسبی در این مورد ندیدم. از طرفی بنده نمی خوام علم لاینفع داشته باشم و رشته تحصیلیم مهندسی برق هست و در کنارش حوزه هم می خونم تا بتونم ان شاءلله بین این دو علمی که تا حدودی دارم ارتباطی ان شاءلله بیابم و به این حدیث برخوردم. میشه کمکم کنید یه تفسیر محکم ازش می خواستم. ممنون از لطفتون. یا زهرا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نظر به حقیقتِ وحدانی، نظر به علیم است و این غیر از فعالیت‌هایی است که تحت عنوان علوم تجربی جهت امور زندگی دنیایی پیش می‌آید. آری! در این علوم نیز باید نظم طبیعیِ طبیعت خدادادی را حفظ کرد و تکنیکی به‌وجود نیاورد که عامل تخریب طبیعت شود. موفق باشید

18845

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: خسته نباشید. زمان خواب دیدن، چه تأثیری در ارتباط آن خواب با حقیقت دارد، که می گویند معمولا خوب بین الطلوعین، صرف خیالات است و اضغاث احلام؟ تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: شاید اگر کتاب «ده نکته در معرفت نفس» همراه با شرح صوتی آن که بر روی سایت است را دنبال کنید، تا حدّی به جواب سؤال خود برسید. موفق باشید

31966
متن پرسش

سلام استاد: خدا رسول فرستاد تا انسان منحرف از انسانیت و اشرف مخلوقات را برگرداند به انسانیت نه دین. الان این ادیان بجای هدایت به ظلالت تبدیل شده و گمراهی و تباهی. این ادیان از سالها پیش تا به الان چه کمک و راه کاری برای بشر داشته؟ چه مشکالی را توانسته حل کند؟ ما تجربه قرون وسطا را داریم که دین مسیحیت بر سر مردم أروپا آورد و بدبختشان کرد تا عده آیی بفکر افتادن و قانون مدنی را جایگزین شرع کردن، پشت آنکه شد أروپا به این همه پیشرفت رسید اما مسیحیت به کجا رسید به جز فساد از همه انواعش. مشابه آن در اسلام هم پیش آمد الان این مراجع و روحانیون چه کردن به کجا رسیدن؟ مسلمان ها هم نیاز به رونسانس دارن تا ازین به اصطلاح مراجع عظام و روحانیون نجات بدن و به قانون مدنی برسند. یا مثل أروپا یه شهرمشابه واتیکان درست کنند واین مراجع عظام را روحانیون موفت خور و متحجر و فاسد را مدیریت مثلاً قم را یا نجف یا کربلا را به آن ها سپارند به دین و مذهب شأن برسن و مردم را رها کنند. راز بی اخلاقی مسلمانان از زبان خواجه نصیرالدین «بغداد هر روز بسیار خبرها می رسید از دزدی، قتل و تجاوز به زنان در بلاد مسلمانان که همه از جانب مسلمانان بود.  روزی خواجه نصیرالدین مرا گفت: می دانی از بهر چیست که جماعت مسلمان از هر جماعت دیگر بیشتر گنه می کنند با آن که دین خود را بسیار اخلاقی و بزرگ منش می دانند؟ من بدو گفتم: بزرگوارا همانا من شاگرد توام و بسیار شادمان خواهم شد اگر ندانسته ای را بدانم. خواجه نصیرالدین فرمود: در اخلاق مسلمانی هر گاه به تو فرمانی می دهند، آن فرمان "امّا" و "اگر" دارد.  در اسلام تو را می گویند: دروغ نگو، امّا دروغ به دشمنان اسلام را باکی نیست. غیبت مکن، امّا غیبت انسان بدکار را باکی نیست.  قتل مکن، امّا قتل نامسلمان را باکی نیست. تجاوز مکن، امّا تجاوز به نامسلمان را باکی نیست... و این "امّا" ها مسلمانان را گمراه کرده و هر مسلمانی به گمان خود دیگری را نابکار و نامسلمان می داند و اجازه هر پستی را به خود می دهد و خدا را نیز از خود راضی و شادمان می بیند! این است راز نابخردی مسلمانان

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: زیبایی حرکت انبیای الهی در آن است که هرکس بخواهد به حقیقت خود دست یابد و معنای خود را در این دنیا درست جستجو کند تا گرفتار پوچی و نیهیلیسم نگردد و در آن دنیا به حکم حضور ابدیت‌اش با خود بتواندبه درستی به‌سر ببرد؛ راهی را در مقابل بشر گذارده‌اند و در طول تاریخ آن‌هایی که توانستند در زیر سایه حرکت انبیاء خود را در این دنیا معنا ببخشند و در آن دنیا نیز با چنین خودی به‌سر ببرند، کم نیستند. آری! اسلام نیز آمده است تا انسان‌هایی چون علی‌بن‌ابیطالب «علیه‌السلام» تربیت کند، حال اگر ابوسفیان‌ها از اسلام سوء استفاده کردند، ضرری به اصل اسلام نمی‌خورد و امروز نیز که جهان، جهانِ پوچی و نیهیلیسم شده است آیا انسان برای آزادشدن از این ورطه‌های بسی آزاردهنده، جز راهِ انبیای الهی کارساز است؟ مائیم و راهی که انبیای الهی در مقابل ما گشوده‌اند تا هرکس هرطور خواست عمل کند. موفق باشید   

29739

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام بر استاد: سوالی مطرح شده بود در مورد سخن یکی از عرفا که برخی از جهنمیان بعد از خروج از جهنم در رتبه بالاتری نسبت به برخی بهشتیان قرار می‌گیرند و بنظرم شما فرمودید از نظر عمل مشکل داشتند و از نظر معارف بهتر از آن بهشتیان بودند. ۱. جایگاه العلم حجاب الاکبر چیست؟ آیا مواخذه نمی‌شوند شما عالم بودید چرا عامل نبودید؟ ۳. این معارف باید در چه سطحی باشند تا موجب سعادت شوند همین که بخوانیم یا تصدیق عقلی لازمست یا نه مراتب بالاتری لازمست؟ ۴. اگر معارف خود را در حد مثلا امام یا علامه برسانیم اما در بند عمل نباشیم نهایتا به مقام آنها می‌رسیم؟ چون این معارف ملکه آن فردست چگونه در جهنم ولو موقتا از فرد گرفته می‌شود و آیا ممکنست فرد در عین اینکه در جهنم است در همان حال در بهشت باشد چون ملکات متضاده دارد؟ ۶. اگر فرد گناهانی مرتکب شده است که مستلزم خلودست مثل قتل در عین حال معارفش خوب باشد باز نجات می یابد؟ آیا این نجات نهایی مختص معارف است یا اگر کسی مثلا انسان صادقیست اما شهوتران است ملکه صدق او را نجات خواهد داد؟ ۸. آیا می‌شود گفت اگر فرد فقط یک صفت نیک را ملکه کرده باشد نور آن صفت او را نهایتا نجات خواهد داد و کسانی مخلد دوزخند که هیچ ملکه حمیده ندارند به نام امام رضا هر ۸ تا را پاسخ دهید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آن معارف که در عالم غیب و قیامت مطرح است، عین عمل است و بیشتر، حالت حضوری دارد و مباحثی که ذیل آن مطرح فرمودید با توجه به این امر منتفی است. موفق باشید

29649
متن پرسش
با سلام: گفته شده که در ۷ سال اول تربیت فرزند، دوران سیادت اوست و ۷ سال بعد دوران ادب و فرمانبرداری او سوال اینجاست هر چند در ۷ سال اول سیادت و آزادی او باید معقول باشد اما بعد از ۷ سال اول و در ۷ سال دوم این تغییر فضا باعث دلزدگی او و محدودیت ها باعث انجام کار با اکراه نمی شود؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هفت ساله‌ی دوم با آگاهی مختصری که نوجوان پیدا کرده است، علت دستورات اصلاحی که به او داده می‌شود را می‌فهمد و احساس نمی‌کند آن دستورات به او تحمیل می‌شود، برعکسِ هفت‌ساله‌ی اول. و به همین جهت فرموده‌اند در هفت‌ساله‌ی اول چندان به او سخت‌گیری نشود. موفق باشید

28945
متن پرسش
استاد گرامی سلام: با توجه به اینکه مغز واسطه بین نفس و بدن برای اجرای فرمان های نفس است به نظر می رسد کسانی که مغزشان از کار می افتد و در کما می روند و یا سالمندانی که دچار مشکلات مغزی مثل آلزایمر می شوند نفس آن ها نمی تواند به خوبی بدن را تدبیر کند و بطور نسبی شرایطی مثل مرگ به وجود می آید که نفس از تدبیر بدن عاجز می شود و به تدریج از بدن قطع امید می کند. سوالم اینست که آیا این افراد دیگر سکرات ندارند و راحت می میرند؟ اگر اینطور است آیا مشکلات مغزی در دوران سالمندی نوعی لطف خداوند است و یا اینکه به خاطر اعمال بدی که فرد در طول زندگی گذشته خود داشته این مشکلات نوعی عذاب است؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نفس ناطقه اگر چنانچه به نحوی از تدبیر بدن تا حدّی منصرف شود، آن عوارض پیش می‌آید ولی قضیه‌ی سکرات چیز دیگری است و مربوط به عبور از تعلّقات نفس ناطقه نسبت به دنیاست. موفق باشید

28592

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام خدمت شما استاد گرامی: استاد من مدت چند سال هست که از خانواده ام دورم و دلتنگی منو اذیت نمی‌کرد چون اینجا سیر مطالعاتی شما رو داشتیم، کمابیش کلاس می‌رفتم، با بچه هام مشغول بودم و سعیم بر این بود که وقتم تلف نشه، اهل تلویزیون و فیلم و اینا هم نیستم. ولی الان چند ماهی هست که با شرایط کرونا این غربت و دوری و عدم ارتباط با آدمای دیگه خیلی زندگی رو برام سخت کرده و اگر نبود مطالعه ی کتابها که حتما دیوانه شده بودم ولی خب این احساس تنگی عرصه و زندانی بودن در خانه خیلی آزار دهنده شده، نمیدونم اشکال کارم کجاست، از طرفی احساس می‌کنم اگر آنکه که در خانه اش صنم دارد، بودم اینطور نبود ولی اصلا راهی به این سمت الان در خودم نمی‌بینم. ممنونم اگر راهنمایی بفرمایید
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال انسان با اُنس با سایر انسان‌ها بسط می‌یابد و رشد می‌کند. باید به نحوی حتی در حدّ فضای مجازی اُنس‌ها در صحنه‌ها باشد. موفق باشید

28119
متن پرسش
سلام علیکم و رحمه الله: آقای زائری در مطلبی گفته اند و مطلبی مطرح کردند که برایم شبهه ایجاد کرد. ایشان گفته اند تا از ریزشهای نسل جدید حرف می‌زنیم به جوانانی که به پیاده روی اربعین یا راهپیمایی ۹ دی رفته اند، اشاره می‌کنند خب در زمان شاه هم جوانانی جاوید شاه می‌گفتند اما اشتباه پهلوی این بود که از جمعیت خاکستری و ظاهرا خاموش جامعه غفلت کرد و به همان جوانانی که جاوید شاه می‌گفتند دلخوش کرد. در نقد این مطلب و بحث می‌خواستم ابهامم رفع بشه و در جواب این عنوان آقای زائری چی میشه گفت و نوشت؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر کسی متوجه‌ی حضور اراده‌ی الهی در این تاریخ باشد که شواهد فوق‌العاده زیادی را می‌تواند در این رابطه بنگرد، هرگز و هرگز این نوع مقایسه‌ها را نخواهد داشت. چنین افرادی اگر در صدر اسلام هم مواظب نبودند با نظر به سقیفه بین حضور اسلام در آن تاریخ و جاهلیتِ گذشته تفاوتی نمی‌دیدند. زیرا با «غدیر» یعنی با حضور اراده‌ی الهی برای تحول تاریخ شرک در غفلت بودند. موفق باشید

27630

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد: دین چیست و هدفش چیه و از چه بخشهایی تشکلیل شده؟ تعریف اصول و ضرورت اصول دین؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: سؤالاتی است کلّی، که در قالب یک سؤال و جواب نمی‌گنجد. پیشنهاد می‌شود کتاب «چه نیازی به نبی» که بر روی سایت هست، را مطالعه فرمایید. موفق باشید

27551
متن پرسش
سلام علیکم: استاد عزیز، برای ایام ماه رمضان در مجموعه مان می‌خواهیم برای کتاب روزه دریچه ای به عالم معنا مسابقه کتابخوانی راه اندازی کنم. البته قصدمان صرفا این نیست این کتاب قیّم و ارزشمند صرفا در قالب مسابقه بیاید و مطرح شود بلکه ثمره و ذخیره معنوی و معرفت افزا باشد. برای برگزاری بسیار مسرور می‌شوم که از پیشنهاد و یا نظرات خود حضرتعالی هم بهره ببریم و خوشحالم که این کتاب محور هست و خودم برای اینکه این کتاب مطرح شود، خودم از مدافعین و پیشنهادکنندگان بودم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به این فکر کنید که کتاب «روزه؛ دریچه‌ای به عالم معنا» بنا است رفقا را وارد عالمی بکند که کیفیت‌ها جای کمیت‌ها را بگیرد. یعنی ما را به جای مشغول‌کردن به جسم‌مان، با جان‌مان که در بیکرانه‌ی هستی حاضر است، آشنا کند. موفق باشید   

27508
متن پرسش
سلام علیکم: در چند وقت اخیر بسیاری از افراد انقلابی اوایل پیروزی نهضت که الان خود را پشیمان از آن رویه می دانند و علی الظاهر می گویند باید اصلاحات ساختاری بشود، شروع به بحثی کرده اند که نظام نیازمند تحول و تغییر اساسی است. خداقلش این است که باید اختیارات رهبری مشخص و محدود بشود و اگر هم بشود که اصلا ولایت فقیه را در ریاست جمهوری مستحل کنیم که با رای مستقیم مردم انتخاب شود، عالی است. و خب مدعی اند اینگونه اختیارات فرا قانونی هم کاهش می یابد و اصلا رهبری مستقیما منتخب ملت می شود. به عقیده ام روزی که چنین اتفاقی بیافتد و رقم بخورد، روز مرگ انقلاب و جمهوری اسلامی و تمام راهی است که در این چهل و یکسال آمدیم و رسما این روند، نشان می دهد ما هم بی جهت مدعی تمدنی ماورای مدرنیته و در برابر لیبرال دموکراسی بودیم و نهایتا در همان چهارچوب حالا با کمی ملاحظات فقهی حاضر شدیم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور است که متوجه شده‌اید. آری! باید تغییراتی در ساختارها بشود و مثلاً نظام آموزشیِ ما و یا اقتصادِ ما بند نافش را از نظام نئولیبرالیسمِ غرب بِبُرد و خودش مطابق این تاریخ و این جهان فکر کند و اتفاقاً با حضور روحی که ولایت فقیه در آن حاضر است، نتیجه می‌گیریم، وگرنه باز گرفتاری و سرگردانیِ تاریخیِ ما توسط روشنفکران تحت تأثیر غرب ادامه می‌یابد. موفق باشید 

27377
متن پرسش
سلام استاد: در کتاب شریف مبانی نظری و عملی حب اهل بیت فرمودید که این مودت اهل بیت در آیه قرآن مفهومش اینه که باید مسأله دینداری را به محبت اهل بیت کشید! ولی من سخت گرفتار یه مسأله ای هستم. من خودم اصلا نمیتونم شروع به نماز خواندن کنم و خیلی از گناهان را نمیتونم ترک کنم. ولی شدیداً معتقد و متعصب بروی اهل بیت هستم خصوصا در این تاریخ تعصب عجیب و غریبی بر روی حضرت آقا دارم. تا جایی که وقتی بحث های سیاسی تو خانواده میشه و همه کنایه و طعنه به حضرت آقا میزنن من از شدت اعصاب خوردی نفس تنگی می گیرم و اشکم در میاد و گاهی هم بحث می کنم و ناراحتی خودم را نشون میدم و حتی گاهی اوقات با خانواده قهر می کنم و از غذای خانه هم به نشانه اعتراض نمی خورم. استاد من عجیب داغون شدم! آخه می بینم که اهل خانه نماز میخونن، مسجد میرن، ولی اون محبت و اعتقاده به اهل بیت و در این تاریخ به مظهر انوار اهل بیت که حضرت آقا هست ندارن. بارها شاهد بودم بعضی مسائل که مربوط به حقیقت نوری اهل بیت هست را باور نمیکنن و درست و حسابی براشون ملموس نیست. جریان چیه؟! چرا من که نماز نمیتونم بخونم اما علاقه دارم به اهل بیت و آقا و اونا را تاج سر می‌دونم ولی اونا که به ظاهر دینی هستند به این باور من نرسیدن؟!
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به این باید فکر کرد که شیطان، راه‌های مختلفی برای اغوای مردم دارد. عده‌ای را به عبادات ظاهری مشغول می‌کند و از جهت‌دادنِ محبّت‌شان به کسانی که باید محبت بورزند، محروم می‌کند و شما را از حضور در محضر حضرت معبود، محروم می‌نماید. انسان‌های متعادل در ورود به وادیِ عبادت و محبت، موفق هستند. موفق باشید

27283
متن پرسش
هوالرحمن. سلام علیکم. هرچه تلاش می کنم تا بتوانم از لحاظ معنوی رشدی داشته باشم ولی متاسفانه موفق نمی شوم. وقتی می بینم دوستانم الحمدلله رشدی داشتن و من همچنان درجا می زنم به حال آنها غبطه می خورم. هرچه هم فکر می کنم که مشکلم کجاست باز هم متوجه نمی شوم. لطفا راهنماییم کنید که چیکار کنم. التماس دعای مخصوص.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ذوق‌ها متفاوت است. بعضی‌ها مناجاتی، و بعضی‌ها خراباتی‌اند. حضرت امام «رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» بیشتر، مناجاتی بودند و با ورود با معارف الهی خود را می‌پروراندند و بعضی مثل آیت اللّه ملکی تبریزی که خراباتی بودند با دعا جلو می‌رفتند. مناجات شعبانیه در عین آن‌که دعا است ولی محتواهای معرفتی خوبی دارد. اگر بتوانید روح و قلب خود را با آن جلو ببرید، خوب است. شرح آن مناجات بر روی سایت هست. موفق باشید

26278

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: ما در سطح منطقه و جهان غالبا از تظاهرات و اعتراضات مردمی ضد کل حاکمیت یا بخش مهمی از سیاستهای حکومتهایی که مستبد و استعمارگر و شرور بودنشان هم مقبول است مثل حکومت آمریکا، آل سعود، حکومت انگلیس، دیکتاتوری هایی مثل حسنی مبارک، حمایت می کنیم و تحقق خواسته های مردم معترض را حق آنها می دانیم و آنها را حتی سلحشور و بیدار می خوانیم. اما زمانی که علیه اصل انقلاب و جمهوری اسلامی و بخش اعظم روند کشور تظاهرات شکل می گیرد، با آنها برخورد کرده یا اصلاً حق حضور در صحنه جهت اعلام مخالفت و اعتراض نمی دهیم و آنها را ضد انقلاب و فتنه گر و اغتشاش گر هم می نامیم. آیا این امر، متضاد آزادی بیان ویژه در جهان بینی اسلامی (که جهان بینی انقلاب ما هست) محسوب نمی شود و نشان نمی دهد همان کشورهای سکولار یا لیبرال در این حوزه از ما مقید تر و پیشرو تر اند و بستر آزادی در اعتراض حتی به اصل حاکمیت مهیاست و این القاب هم به آنان داده نمی شود؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آیا در فتنه‌ی سال ۸۸ و یا فتنه‌های بعدی، این مردم بودند مثل مردمِ آزدایخواهِ مصر و بحرین که اعتراض داشتند؟ یا عده‌ای با پشتیبانی آمریکا و سفرای دشمن و اظهار علنیِ خانم کلینتون که به توئیتر دستور داده بودند تعطیلات خودشان برای پشتیبانی از فتنه‌ی ۸۸ عقب بیندازند، اعتراض به نظام اسلامی داشتند؟ و آقای پمپئو و ترامپ از آن‌ها پشتیبانی کردند. موفق باشید

26082
متن پرسش
خداوند برای هر کدام از مخلوقات آفاقی، از ابتدا شرح وظایفی نهاده؛ مثلاً به بادها نهادینه شده تا ابرها رو از کرانه‌های اقیانوس به این سو و آن سو هدایت کنند و اقصی نقاط زمین را آبیاری کنند و یا کرات امر گردیده‌اند تا از ابتدای خلقت تا انتهای آن با فلان سرعت فلان مسیر را طی کنند و... - حال سؤالی مطرح شده که علی رغم تعیین شرح وظایف؛ آیا خداوند روزانه در کار اینگونه مخلوقات دخالت می‌کند؛ یا مداخله را و‌اگذاشته به روز بعث (معاد)؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ارتباط خدا با مخلوقات به صورت وجودی و تجلی‌گونه است و در این رابطه، عالم همواره در حالِ تجلی است و لذا نسبت خدا با عالم، با نسبت انسان با خدا ربط دارد و در همین رابطه قرآن می‌فرماید: «کلّ یومٍ هُو فی شأن» یعنی هر روز خدا به جلوه‌ای در صحنه است. موفق باشید

25611
متن پرسش
سلام و عرض ادب خدمت حضرت استاد: غرض از مزاحمت، گفتم در این اوضاع احوالتان را بپرسم، خیالم راحت شود. نمی دانم چرا اصلا نه ترسی نه وحشتی از این اوضاع در دلم نیست، حتی ذره ای ... در صورتی که پایگاه را پشت خانه ما آتش زدند و تمام شیشه های منزل ما شکست و یک نفر را در ساختمان ما اشرار کشتند. در چنین وضعی کوچکترین رعبی در دلم نیست، و این کار ها را در حد یک سری کارهای مسخره و بچه گانه بیشتر نمی دانم و گمان می کنم دارند به بلوغ انقلاب کمک می کنند، یعنی این شیوه بهم ریختن کشور نیز دارد از اثر میفتد، و عبور از آن دارد صورت می گیرد، درست است شاید برخی کشته شوند. ولی ولله راضی ام یکی از کشته شدگان من باشم، ولی انقلاب زودتر به بلوغ خود برسد، لذا کوچکترین ترسی در دل ندارم. ناراحتی دارم از ناراحتی ضربه خوردگان از اشرار، ولی ترس را بی معنی می دانم. از حضرت استاد هم التماس دعا داریم. کوچک شما. یا علی
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور که متوجه شده‌اید دشمنان این انقلاب تا این اندازه از نظر هویت، تقلیل یافته‌اند. یعنی خدا خواست به ملت ما بفهماند دشمنان‌شان در حدّ اشرار بی‌سر و پایی هستند که هیچ ارزش انسانی را رعایت نمی‌کنند و ادعاهای فکری و فرهنگی، دروغی بیش نیست و این خبر از عزّت تاریخی انقلاب اسلامی می‌دهد و این‌که چرا رهبر معظم انقلاب متوجه شدند اهل اندیشه به جای نقد افراطی به تصمیمات سران سه قوه نسبت به تصمیمی که در رابطه با قیمت بنزین گرفته‌اند؛ موضوع را به یک اصل مهم سیر دادند و انقلاب را وارد جبهه‌ی مقابله با دشمن با هویت اشرار بنمایند و در این راستا مثل همیشه معلوم شود که در این جبهه نیز دشمن شکست‌ خورده و انقلاب اسلامی به جهت کلیّت توحیدی‌اش پیروز است. کلان‌نگریِ رهبر معظم انقلاب «حفظه‌اللّه» در تقویت تصمیم سه قوه، حکایت از آن دارد که نباید برای «یک دستمال، قیصریه را آتش زد». اصلِ اصل‌ها آن است که حفظ نظام به تقویت تصمیمی است که سه قوه گرفته‌اند و فرع قضیه آن است که اگر تبعاتی هم آن تصمیم پیرو خود دارد اصل را فدای فرع نکنند. یعنی برای آبادکردنِ دهی نباید شهری را خراب کرد. امید است که ما نیز در زندگی خود، این نحوه فهم را داشته باشیم، وگرنه قصه‌ی ما قصه‌ی آن کاریکاتوری است که طرف تا نیمه در لجن فرو رفته بود و همه‌ی حواسش مشغول مگسی بود بر روی دستش نشسته است. برای کارهای بزرگ که از همه بزرگ‌تر، امنیت یک کشور است، هر کار دیگری کوچک است. موفق باشید.

نمایش چاپی