بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
26569
متن پرسش
سلام و عرض ادب: استاد، به تازگی وقتی به حاج قاسم و مقبره اش فکر می کنم، گویی به امام حسین (ع) و کربلا فکر می کنم! از بس حس عجیبی است می ترسم به کسی بگویم فکر کند من خلط بین حسین بن علی و حاج قاسم کرده ام. اما نه، احساس شدید نور امامت می کنم از این جریان حاج قاسم! حس حضور امام بیش از پیش در حوالی حاج قاسم برایم دور می زند! استاد براستی من به افراط افتاده ام یا در عالَم خبری است؟ فقط دوست دارم در این مقام و به این مقام گریه کنم. جاذبه های دنیوی که آرام آرام با منازل السائرین و چهله هایش در قلبم بی مقدار می شد، بعد از حاج قاسم کل دنیا برایم رنگ باخت. خیلی گریه می کنم، خواب حاج قاسم را می بینم. بیداری حاج قاسم را می بینم. صدایش در گوشم مرور می شود ( ما ملت شهادتیم ...) زندگی ام شده حاج قاسم. گاهی با خود می گویم مرا تحمل روح بلند حاج قاسم نیست! پس حسین بن علی (ع) که بوده است! نمی توانم حتی فکرش را کنم. که از دموع آن مکتب حاج قاسم ها سر برآورده اند! خدایا علی بن ابی طالب (ع) که بوده!
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: از طرف آن مرد الهی راهی به سوی ما گشوده شده که در افق آن، جمال اولیای الهی را بهتر احساس می‌کنیم. آری! این اشک‌ها بهره‌ای از از آن اشکی است که در ذات مکتب امام حسین «علیه‌السلام» جهت لقای الهی به ما عطا شد. حاج قاسم؛ سرّ عظیم نهضت حضرت روح اللّه «رضوان‌اللّه‌‌تعالی‌علیه» است و یافتنِ سرّ، کارِ آسانی نیست. این مرد ما را «رازآشنا» کرد. در کتاب «گوش‌سپردن به ندای بی‌صدای انقلاب اسلامی» نکته‌ای در رابطه با «رازآشنایی» عرض شده است که شاید در این‌جا نیز به‌کار آید. موفق باشید

معناي زندگي با «راز»

«وجود» همه‌جا هست، هيچ‌جايي هم نيست، هيچ‌چيزي هم نيست يعني «ماهيت» و «چيز» نيست. انسان با اُنس با «وجود» در پناه چيز ديگري آرامش نمي‌يابد مگر در پناه آن ندايي از حقيقت که خداوند در مظاهري خاص با ما از آن طريق سخن مي‌گويد؛ مثل مظهري به نام انقلاب اسلامي. زيرا همان‌طور که عرض شد در آن صورت انسان متوجه‌ي طريقتي شده است که در آن طريقت در پي نشانِ چيزي است که پيدا مي‌شود ولي به سرعت دامن برمي‌کشد و مي‌گريزد و در مقابل ما منازلي را قرار مي‌دهد که بايد طي شود. معناي زندگي با راز از اين قرار است و اين نکته‌ي مهمي است که نمي‌توان از آن غافل شد و ادعاي تفکر داشت. عرض شد حججي‌ها خودشان هم ندانستند چه‌کار کردند ولي متوجه شدند بايد کاري بکنند، «برقي از منزل ليلي بدرخشيد و برفت». خداوند راهي جلوي آن‌ها گشود تا اگر مرد راه هستند بتوانند به درستي قدم در راه بگذارند. خداوند از طريق حضرت روح اللّه «رضوان‌اللّه‌تعالي‌عليه» راهي در مقابل ملت‌ها و به‌خصوص ملت ايران گشود و شهداء توانستند در آن راه قدم بگذارند. اگر پرسيده شود خصوصيات آن راه چيست، جواب مي‌شنويد شرط درک راه، رفتن در راه است، تعريف‌کردني نيست. به گفته‌ي جناب عمّان ساماني:

شرط راه آمد، نمودن قطع راه

/ بر سر رهرو چه مِعْجر چه کلاه

حتماً تجربه کرده‌ايد، همان برقي که راهي را در مقابل انسان مي‌گشايد، به سرعت دامن برمي‌کشد و مي‌گريزد ولي در مقابل ما منازلي قرار مي‌دهد که بايد طي شود تا در مسيري قرار گيريم که البته در آن مسير، تحولِ تفکر نسبت به حقيقت همواره با ما خواهد بود. اين يعني همواره در آغاز قرارگرفتن و آينده را از آن آغاز شروع‌کردن. زيرا آينده همواره برگشت به آغاز است، آغازي که با افق انقلاب اسلامي شروع شده است و در جلسات گذشته بر آن تأکيد شد که: «تفکر، بازگشتِ دائم به آغاز است». برقي مي‌درخشد و ما را متوجه‌ي حقيقتِ دوران خود که همان آغازي است که با انقلاب اسلامي شروع شده است، مي‌کند و ما را به تفکر مي‌رساند. تفکري که آينده و گذشته برايش در ميان نيست. زيرا حقيقت همواره در صحنه است.

عنايت داشته باشيد که وقتي احساس کرديد در مورد آن‌چه بايد فکر شود، فکر کرده‌ايد و تمام شده؛ آن روز را روز عزاي تفکر بدانيد. اگر به دنبال اين باشيد که چيزي بياموزيد و تمام، معلوم است راه را درست نرفته‌ايد در حالي‌که با رخدادي مثل انقلاب اسلامي راهي در مقابل شما گشوده شده است که به سوي حضرت مهدي (عج) اشاره دارد.

از طريق انقلاب اسلامي که حقيقت متعينِ اين دوران است راه به سوي امامت و قرآن گشوده مي‌شود. انقلاب اسلامي شأني از شئون وجود مقدس حضرت امام زمان (عج) است و با نظر به آن حضرت به عنوان امامِ زمان، مي‌توان از مرگ جاهليت آزاد شد و دين را درست فهميد. لذا همان‌طور که اگر کسي امام زمانش را نشناسد، بقيه‌ي ابعاد دين‌اش برايش مبهم مي‌ماند؛ -زيرا امام زمان (عج) صاحب زمان‌اند و با ايشان مي‌توان در زمان و تاريخ خود حاضر شد- انقلاب اسلامي نيز راهي است که اگر بتوانيم درست آن را پيدا کنيم، حقيقت دوران خود را پيدا کرده‌ايم و از آن طريق اُنس با همه‌ي حقايق عالم براي ما گشوده مي‌گردد

26337
متن پرسش
سلام علیکم: واقعاً علت اینکه برخی مسئولان در نظام، با وجود اینکه امکانات و سرمایه های کشور و انقلاب را در دست دارند، اما تا مسئولیت شان تمام می شود یا همان ایام مسئولیت، رفتار مخالف مابانه و به شکل اپوزسیون نشان می دهند و رسماً بی منطقی و ارتجاع به خوی اشرافی پیش از انقلاب و بازی در زمین نفوذ دشمن را اجرا می کنند و سخنان عجیبی می گویند. این چه بدعتی است که رئیس جمهور کشور با این میزان از اختیارات و سماحت مردم و رهبری مقابلش و کارنامه ضعیف ویژه در عرصه اقتصادی که جان مردم را به لب رسانده است، با حالتی عجیب و مایه شادی دشمنان، می ایستد و از تشریفاتی بودن انتخابات می گوید و رسماً چنین اضطراب عقیدتی و اخلاقی را ایجاد می کند. این مورد چه علتی دارد و آیا یکی از دلایلش سکوت و انفعال و اقدام درست و عقلایی ما برای روشنگری نیست کما اینکه آن زمان که رهبری مدام از خطر اندولس شدن ایران و تهاجم فرهنگی می گفت و در عوض رییس وقت جمهور آمد و گفت ما راهکار توسعه و رشدمان واقعاً لیبرالیسم است، سکوت کردیم و امید برای زدن این حرفها در جامعه بالاتر رفت و بعداً ثمرش را در قضایای بعدی ویژه در برجام و تصویب عجیبش دیدیم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: درست می‌فرمایید ولی به این نکته نیز فکر کنید که ما در دوره‌های گذشته از آن جهت که سیاسیون‌مان هنوز به آن بلوغی که در بستر روح انقلاب سیاستمداری کنند، نرسیده‌اند و هنوز سیاستمداران تراز انقلاب آن‌طور که شایسته باشد به ظهور نیامده که حداقل از معارف اصیل قرآنی بی‌بهره نباشند. به فرمایش آیت اللّه جوادی، همان‌طور که حکمت متعالیه پشتوانه‌ی معرفتیِ انقلاب اسلامی است؛ سیاستِ متعالیه نیز که در رابطه با حکمت متعالیه است، باید به صحنه آید. موفق باشید     

24745
متن پرسش
سلام علیکم: خطای حس یا بهتره بگم خطای مغز در مورد آن موضوع خاص نشان دهنده عدم تطابق عین و ادراک در امور جزئی در طبیعت در مورد آن موضوع خاص می باشد که عموما پای حرکت سریع وسط است، از طرفی خداوند حکیم همه چیز را در ظرافت و دقت و نظم و هماهنگی خاصی خلق کرده و قوانین این خلقت دقیق ثابت است چون ثابت از صفات خداوند است، حال سوال این است که طبق دقیق بودن و ثبات قوانین خلقت عالم ماده پس لاجرم باید تطابق هم همراه داشته باشد و حتما اینگونه است، ادراکی که ما خطا فرض می کنیم که خطا نیست آیا به علت علم محدود بشر در کشف عالم ماده و طبیعت، خطا در نظر گرفته شده و با پیشرفت علم و فهم بشر در آینده مشخص می‌شود که خطا نبوده و به علت عدم علم کامل در همه جهات در خصوص آن ادراک ، بشر آن را خطا پنداشته و با گشوده شدن افق آن علوم جدید و دقیق بروی بشر آن پندار و تحلیل غلط که ادراک را خطا پنداشته و مطابق با عین ندانسته منسوخ می شود و بشر متوجه می شود خطای ادراکی در کار نبوده و پندار او به علت علم ناقصش خطا بوده و باید مطمئن بود که ادراک حسی همیشه مطابق با واقع است و اگر چیزی خطا پنداشته می‌شود در واقع خطا نیست و علم فعلی ناقص ما آن را خطا پنداشته؟ متشکرم
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد در کتب فلسفی مفصلاً بحث شده است و روشن می‌کنند خطا در حسّ صورت نمی‌گیرد و در حکمی که انسان‌ها می‌کنند، صورت می‌گیرد. به همین جهت ملاحظه می‌کنید چگونه انسان‌های متفاوت در یک موضوعِ واحد نظرات متفاوت دارند. موفق باشید

23465

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام و وقت بخیر. می خواستم در مورد معاد مطالعاتی داشته باشم. معاد از منظر حکمت متعالیه، معاد در قرآن و حدیث و بررسی تطبیقی آن چه منابعی برای مطالعه نسبتا عمیق پیشنهاد می فرمایید؟
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: کتاب «معاد یا بازگشت به جدّی‌ترین زندگی» همراه با شرح صوتی آن بر همین مبنا تنظیم شده است. از سایت می‌توانید مطالب را بگیرید. موفق باشید

23366
متن پرسش
عرض سلام و ادب و احترام: شب اول قبر به چه شبی گفته می شود؟ آیا شبی که میت دفن می شود شب اول قبر است یا شبی که از دنیا رفته؟ اموات مومنین در برزخ غیر از خوردن و آشامیدن و خوابیدن و آرامش و نعمت از چه نعمتهای دیگری برخوردارند؟ مثلا آیا جلسات علمی با ائمه دارند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. با توجه به نظر فقها، شب اول قبر همان شبی است که متوفی دفن می‌شود. ۲. انسان مؤمن در برزخ و قیامت در آغوش حقیقت اعمال خود مستقر می‌باشد با تقرری حضوری، که این قابل وصف نیست. موفق باشید

20691

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد: نمیدونم از کجا شروع کنم، ولی به شدت دچار پریشانی هستم و احساس می کنم در هوا معلقم، هم کتاب های استاد صفایی معروف به عین صاد رو میخونم هم کتاب های شما رو و هم از مباحث حضرت علامه حسن زاده و یکی از شاگردانشون استفاده می کنم، گهگاهی هم پناهیان و شهید مطهری میخونم و گوش میدم، شاید این همه مسیر و استاد من رو پریشون کرده ولی من احساس می کنم به عنوان مکمل هم هستند و اگر تک بعدی به یک استاد راه دل ببندم از سایر مباحث باز میمونم، ولی استاد پریشانی من بیشتر یه احساس قلبیه، انگار یک گمشده ای دارم و هر وقت تو هر روضه ای یا سر هر نمازی به آرامش وصال می رسم دوباره توی همون وصال خودم احساس هجران دارم و کیلومترها خودم رو از مطلوبم دور می بینم. من واقعا موندم و نمیدونم چیکار کنم تا آرامش داشته باشم. هم از نظر ذهنی و هم از نظر قلبی. خیلی حالم بده و ناامید از خودم هستم. چه کنم که قابل این همه فیض باشم. با آرزوی سلامتی برای همه گروه لب المیزان. یا علی
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عجله نکنید. کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» را مطالعه فرمایید و همین راهی را که شروع کرده‌اید، ادامه دهید إ‌ن‌شاءاللّه گشایشی حاصل می‌شود. موفق باشید

19783
متن پرسش
سلام: بنده حقیر از طلاب قم هستم سطح 3 ، می خواستم بدونم حضرتعالی دستور عمل سلوکی می دهید دستگیری می کنید. حقیر اکثر کتب های معرفت نفسی شما رو خوندم و خیلی استفاده کرده ام و خیلی سوالات من پاسخ داده شد. لذا طبق آشنایی با فکر و سبک هدایتی شما اینجانب درخواست دارم به این حقیر کمک و دستگیری کنید. تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: روش بنده روش حضرت امام خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» است که معتقد بودند اگر معرفت انسانی نسبت به حقایق دینی درست باشد، همین دستورات دینی تأثیر عمیق خود را می‌گذارد و شاید سخن آیت اللّه بهجت که می‌فرمایند: علم تو، استادِ توست؛ در همین رابطه باشد. موفق باشید 

19104
متن پرسش
سلام: چه چیزی باعث می شود که انسان در ۱۵ سالگی به تکلیف برسد؟ زمان ۲۴ ساعته یا سالیانه که یک مفهوم انتزاعی است. بدن انسان که ماده هست و فقط ظاهرش تغییر می کند و مثلا یک سری ظواهر را مشخص می کنند و می گویند به تکلیف رسیده. و اما روح انسان که چون مجرد است ثابت است و تغییری ندارد آن چه وجی از روح است که وقتی تغییر می کند انسان احساس می کند که درکش بالا رفته و دیگر بچه نیست؟ این دقیقا چیست که تغییر می کند؟ متشکرم
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: روح است که بدن را تدبیر می‌کند و با ظهورِ آثاری از بدن معلوم می‌شود روح آمادگی انجام وظایف و تکالیف شرعی را دارد. موفق باشید

32082
متن پرسش

سلام علیکم جناب استاد گرامی: کتب «برهان تا عرفان» و «ده نکته معرفت نفس» شما را مطالعه کردم، سپاسگزارم از اینکه مفاهیم حکمت متعالیه را به زبان ساده آموزش می دهید. کتاب شما باعث شد که سوالات بسیاری برایم پیش بیاید در نتیجه به مقالات و کتب متعددی رجوع کردم. لیکن ابهامات و سوالات اساسی در این مطالب برای من بر جا مانده که ممنون می شوم راهنمایی بفرمایید. ۱. مباحث وحدت وجود تماما در باب ذات الهی است، در حالی که می دانیم در احادیث بسیاری از اهل بیت تفکر در ذات الهی نهی شده است. آیا هیچیک از فلاسفه اسلامی، قائل به وحدت وجود در مورد این ایراد جوابی ارائه کرده اند؟ مثلا در تعریف وحدت تشکیکی وجود، ذات الهی برابر با وجود دانسته شده که دارای مراتب شدت توصیف می شود! آیا قائل شدن مراتب شدت و ضعف وجود معادل به قائل شدن کم و کیف برای ذات الهی نیست؟! که در این صورت قابل پذیرش نیست. ۲. بنده منابع بسیاری را برای یافتن تعریف دقیق از «وحدت شخصیه وجود» جستجو کردم. علی رغم اینکه این نظریه از زمان ابن عربی بین عرفا رایج بوده  ولی متاسفانه تعریف دقیق و شفافی از آن یافت نمی شود. در تعریف ویکی فقه بیان شده است که «وحدت شخصی وجود» به معنای وحدت مطلق در وجود است اما مراتب در تجلی وجود است. حال آنکه در «وحدت تشکیکی وجود» مراتب در خود وجود است. بنابر این تعریف «وحدت شخصی وجود» منطقی تر به نظر می رسد. ۳. در مورد مساله «وجود شرور» در عالم دلایل ارائه شده در حکمت متعالیه غامض می‌باشد. اول اینکه خواسته شده با ارجاع به وحدت تشکیکی وجود،  شرور معادل با «عدم» در نظر گرفته شود که ناشی از نقص وجود در مراتب پایین تر است. در وحدت شخصی وجود نیز هیچ توضیحی برای شرور نیافتم! بنده شخصا به این می اندیشم که با وجود این همه ظلم‌ها و شرارت‌ها در اطراف ما، چگونه می توان فلسفه آنها را با کمک وحدت وجود فهم کرد؟! ۴.  در باب اختیار انسان، جناب ملاصدرا در اسفار متذکر شده است که چون انسان دارای سه بعد عقلانی، مثالی و جسمانی می باشد در نتیجه مضطر به اختیار است. ولی این استدلال قویی نیست زیرا ابتدا باید اثبات شود که بین عقل و مثل و جسم تضاد وجود دارد تا نتیجه شود که انسان مضطر به اختیار بین این نشئات متضاد است. در حالی که می دانیم این سه عوالم به ترتیب در طول و منتج از یکدیگرند پس قاعدتا نباید تضادی بین این سه عوالم باشد! ۴. در مورد حرکت جوهری، ظاهرا حکمت متعالیه آن را مختص عالم ماده دانسته است  و عالم مجردات فاقد حرکت است. در حالی که می دانیم تنها خداوند کمال مطلق است و هر چه غیر اوست فقیر بالذات است. در نتیجه منطقی این است که استدلال کنیم تمامی عوالم وجود اعم از مادی و مجرد همه به سوی کمال مطلق در حرکت هستند تا از او فیض گیرند. و این حرکت باید نامتوقف باشد. مثلا اینکه بهشتیان در بهشت ارتقای مقام می یابند ویا گروهی از جهنمیان پس از مدتی از جهنم آزاد می‌شوند همگی مثال‌هایی بر حرکت جوهری در عالم غیر ماده است. در عالم فرشتگان نیز می دانیم هاروت و ماروت (بنابر داستانی در عیون اخبارالرضا) دچار امتحان الهی شدند که نشانگر امکان تحول و حرکت جوهری بین فرشتگان نیز هست! در انتها اگر ذکری نیز دستور بفرمایید بسیار متشکر خواهم شد. خداوند توفیقات شما استاد گرامی را افزون فرماید.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این موارد نیاز به بحث مفصل دارد. ولی به طور مختصر عنایت داشته باشید که حضرت امام در کتاب «چهل حدیث» حدیث چهاردم که مربوط به تفکر در ذات الهی است، نکاتی در رابطه با وحدت وجود مطرح فرموده‌اند. عنایت داشته باشید که خداوند عین وجود و وجودِ مطلق است و در تشکیک وجود بحث در تجلیات وجود است که همه به ذات حق برمی‌گردد ولی هیچ‌کدام خداوند نیستند زیرا هیچ‌کدام وجود مطلق نمی‌باشند.

در مورد شرور و وجه عدمی آن اتفاقاً بهترین جواب در دستگاه «اصالت وجود» توسط مرحوم شهید مطهری در کتاب «عدل الهی» داده شده است.

همین‌که انسان دارای مقام امکانات مختلف و ابعاد مختلف وجودی است، عملاً در گذرگاه انتخاب قرار می‌گیرد. به همین جهت در کتاب «هدف حیات زمینی آدم» بحث شد که انتخاب، ذاتیِ وجود انسان است.

حرکت جوهری را باید با دقت مطالعه کرد تا این نوع اشکالات در دل آن رفع شود. زیرا آنچه در «حرکت جوهری» مطرح است تبدیل قوه به فعل می‌باشد و این غیر از حرکت به معنای رفع موانع حضور و حاضرشدن در مرتبه حضور برتر است. آن‌جا بحث حضور در حضور است و این ربطی به حرکت جوهری ندارد.

به هر حال ملاحظه می‌فرمایید که معارف گرانقدری در «حکمت متعالیه» نهفته است که دقیقاً جواب نیازهای معرفتیِ این زمان می‌باشد و باید با همت زیاد و دقت فراوان در آن وارد شد تا معلوم شود حتی «وحدت وجود» در نسبت حضور حق با حق، با «تشکیک وجود» در نسبتِ حضور حق با خلق، قابل جمع است. موفق باشید      

31142
متن پرسش
سلام: حضرتعالی ۱. جایگاه جناب رئیسی در تقابل با غرب را چگونه می بینید البته از لحاظ سیاسی مدنظرم نیست بلکه از لحاظ رویکرد تمدنی و اینکه غرب را چون شما کل واحد می بینند یا گزینشی هستند؟ ۲. و آیا همان دولت اسلامی که طلبش در جان مبارک رهبری نهاده شده بود و شما ۴۳ سال منتظرش بودید همین است یا این گام اول آن هدفست و تا مطلوب فاصله بسیار است؟ ۳. به نقدهای جناب جلیلی اشاره داشتید اگر اهم نقدها را بیان فرمایید و نیز تبیین فرمایید که آیا این نقدها بنیادینند به نحوی که در هدف غایی خلل آورد یا خیر؟ ۴. حضرتعالی طب مدرن را در کنار سنتی پذیرفتید آیا این عدول از مبنای کل واحد است و اگر این جمع را روا می‌دانید می‌توان به سایر حوزه ها نیز تسری داد و نهایتا به جمع سنت و مدرنیته رسید؟ ۵. آیا سرانجام هر غرب گرایی دولت های غرب گرای پیشین خواهد بود یا می‌توان نوعی از غربگرایی را متصور بود که مقتدرانه باشد و بتواند نهایتا توسعه را در ایران به نحوی پیش ببرد که ابرقدرت و قطب علمی جهان ایران باشد. من افق غربگراها را مالزی یا ترکیه یا ژاپن اسلامی می‌بینم ولی بشخصه آمریکای اسلامی را طالبم. این نحوه اقتدار طلبی را در غربگراها ندیدم و دیدیم که در انتخابات خواهان تسلیم شدن در برابر بیگانگان در اسنادی چون fatf و معترض به اینکه چرا برخی طالب حسینیه کردن کاخ سفیدند بودند. این نحوه حقارتها مطلوبم نیست از آن طرف جریان انقلابی این نقیصه را ندارد و حاج قاسم ها را دارد با چه اقتداری. اما خوف آن دارم که فقط دل در سنت داشته باشند و اصالتی برای غرب نداشته باشند و فعلا تقییتا و به اکل میته همراهی کنند تا در فرصت مناسب غرب را به مسلخ بکشند.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. بحث در مورد شخص خاص نیست بحث در مورد سیره و جایگاه سیاسی معرفتی جناب آقای رئیسی است که از رینگ دولت سازندگی جدا هستند 2- انقلاب اسلامی حقیقتی است که به مرور شئوناتش ظاهر می‌شود. شواهد حکایت از آن دارد که دولت آقای رئیسی می‌تواند در آن راستا باشد. ۳. جناب آقای جلیلی سعی می‌کردند متذکر باشند که باید با عمق زیاد و با روحیه‌ای که به گفته ایشان جهشی را دنبال کند دولت آینده اداره شود. ۴. طب مدرن به اعتبار تجربی‌بودن آن مدّ نظر است و این غیر از فرهنگ مدرنیته است. بنده در این رابطه عرایض مفصلی در کتاب «انقلاب اسلامی؛ طلوع جهانی بین دو جهان» داشته‌ام. ۵. به هر صورت با حضور در مبانی معرفتی و سیره معصومین، هرجا ما می‌توانیم در جهان حاضر شویم و در مناسبات آن تصرف نماییم. موفق باشید

30938

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام و عرض ادب: در جلد دوم کتاب مقالات آقای شجاعی پس از ذکر مطالبی در خصوص حب حضرت حق و آثار این حب در مراحل اولیه عباراتی ایشان می آورد: اينها قسمتى از آثار و احكام مراحل اوليه حب است كه ذكر نموديم. غير از اينها هم آثار و احكامى هست كه بلحاظ مراعات جانب اختصار از ذكر آنها صرف نظر كرديم. تذكر اين نكته لازم است كه مراحل اوليه حب حق به جاى خود داراى مراتب مى‏‌باشد و آثار و احكام هر مرتبه‌‏اى به تناسب آن خواهد بود. در صوت جنابعالی نیز متاسفانه خیلی دراین خصوص صحبت نشده اما بیشتر طالبان حب اللهی در این مرحله هستند و قاعدتا اگر مراتب حب اللهی در مرحله اولیه دقیق تر و کامل تر بیان می شد خیلی کمک کننده بود. اگر امکانش هست لطفا این مراتب را بیشتر توضیح فرمایید خصوصا آثار و احکام آنها و اگر امکانش نیست راهنمایی به کتابی یا شخصی بفرمایید بسیار متشکر خواهم بود.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر می‌کنم کتاب «شرح حدیث جنود عقل و جهل» از حضرت امام خمینی (ره) بتواند کمک کند. موفق باشید

30691
متن پرسش
بسمه تعالی سلام خدای با نهایت را از اعماق قلب بی نهایت من پذیرا باشید. با تشکر از پاسخ قبلیتان و عذر تصدیع خدمت استاد عرض می‌نمایم که پاسخ شما بار دیگر مرا به تامل فرو برد. ادله را بررسی کردم در پاسخ شما اندیشیدم و نتیجه را با استاد در میان می گذارم. از عین وجود بودن بی نهایتی بیرون نمی آید هرچه هست اوست درست. اما که گفته هست ها بی نهایت است این مساله نیاز به اثبات دارد. دقیقا مانند ابعاد عالم ماده است که تا کنون هم ثابت نشده است که بی نهایت است یا کرانمند. درین عالم ماده هم هر چه پیش رویم عالم ماده است ولی این اثبات نمی‌کند که ابعاد عالم بی نهایت باشد بله با برخی براهین چون برهان ترسی، سلمی، حفظ النسبه و... برخی سعی در اثبات تناهی ابعاد داشتند و برخی دیگر ابعاد را بی نهایت می‌دانند بگذریم از این مسائل جدل الطرفینی کانتی. در مورد ادله بی نهایتی خداوند آنچه من دیدم این بود که عموما تحقق بی نهایتی بالفعل را در عالم واقع پیش فرض یا امر مسلم می گیرند بعد می گویند اگر حق بی نهایت نباشد کمالی از وجود او خارج است در حالیکه ما گفتیم هر چه کمال هست در خداست اما کمالات بی نهایت نیستند بنابرین خداوند کل هستی، عین وجود، عین کمال و .. است اما اینکه کمالات بی نهایت هستند نیاز به دلیل داریم لهذا لطف کنید دلیل اینکه کمالات بی نهایت هستند را بیان کنید و چون در کبرا یعنی هر چه کمالست اوست مشکل ندارم. بنابرین حاج اصغر صغری را ثابت فرمایید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: باز به سراغ «برهان صدیقین» باید رفت و این‌که خداوند عین «وجود» است و نقص، عدم است پس وجود، کمال است و خداوند عین کمال است و عین کمال، یعنی بی‌نهایت کمال. موفق باشید

30228

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم و رحمه الله و برکاته: استاد عزیزم، شاید خاطرتان باشد سوالی از محضرتان پرسیده بودم که بنده دغدغه جامعه و نظام و فرهنگ اسلامی ایرانی را دارم و می‌خواهم در قالب سینما و انیمیشن تولید محتوا بکنم (نویسندگی) آیا از تخیل باید بهره برد یا خیر که حضرتعالی فرمودید: مگر به ما خبر نداده‌اند: «آن خیالاتی که دام اولیاست / عکس مه رویان بستان خداست»، بنده جواب خود را گرفتم اما حالا می‌خواهم بپرسم برای این دغدغه باید به کجا برسم و چه افقی را پیش روی خود ببینم؟ بنده دوستی دارم که روی حقیر تاثیر می‌گذارد، ایشان می‌فرماید اولویت باید خودت باشی و باید راه عرفان را در پیش بگیری و پیشنهاد می‌دهد بیا با هم طی کنیم، من روی اینکه باید قوی شوم و آدم منظم و صاحب اندیشه ای شوم بحثی ندارم و قبول دارم، اما حس می‌کنم ایشان می خواهند به کل مرا از این جاده بیرون آورد و وارد مسئله ابدیت و عرفان کند و ایشان می گوید سال ها بعد شاید چیزی نوشتی و... استاد بنده باید چه کنم؟ من تصوری از عرفان و مقام عرفا ندارم، آیا عرفا دیگر کاری با صنعت انیمیشن و این بحثا دارند؟ بنده نمی توانم به عنوان یک دانشجوی علوم نظری، نظریات و مباحث فلاسفه اسلامی را در قالب و سناریو داستان نویسی ارائه دهم؟ (به عنوان مثال با رویکرد و توجه به کتاب آنگاه که فعالیت های فرهنگی پوچ می‌شود و سایر آثار حضرتعالی در مورد انسان شناسی و غرب شناسی) استاد بنده پناه گاه دیگری برای پرسیدن این سوالات ندارم، لطفا به صورت خصوصی پاسخ را ارسال فرمایید، دعا گویتان خواهم بود، خواهشمندم در حد فهم سواد اندک حقیر پاسخ دهید. با تشکر فراوان.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چندان به خودتان سخت‌گیری نکنید. فکر می‌کنم اگر دو جلد کتاب «فرزندم؛ این‌چنین باید بود» را مدّ نظر قرار دهید، چندین برنامه‌ی مفید می‌توانید از آن برگیرید و إن‌شاءالله در این راستا شخصیت خودتان نیز ذیل توصیه‌ی امیرالمؤمنین «علیه‌السلام» شکل خوبی پیدا می‌کند. ساده‌ترین کارها را در این رابطه می‌توانید در کانال مطالب ویژه ببینید. موفق باشید@matalebevijeh

28769

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: استاد چند وقت است به موضوعی فکر می کنم و آن این است که خداوند مگر به انسان ها همه ی شرایط بندگی را نداده؟ پس چرا یکی در مرتبه ی بالاتر قرار می گیرد و دیگری در مرتبه پایبن تر؟ حتی یه مثالی را در ذهنم آوردم که این بود اگر ما ۱۰ تا دونده داشته باشیم و هر ده تا دونده همه ی شرایط جسمی و روحیشان یکی باشد باید همه شان همزمان به خط پایان برسند، در بندگی هم خداوند عادل است و همه ی شرایط بندگی را متناسب با هر فردی فراهم می کند، ولی چی می‌شود که حتی یکی حرف خدا را گوش می دهد و دیگر گوش نمی دهد جای سوال است؟ سایتون مستدام.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: انسان‌ها اختیار دارند و اختیار هرکس مربوط به خود اوست و آنچه موجب تفاوت انسان‌ها است، همین اختیار داشتن است که هرکس می‌تواند هرچیزی را هرطور خواست انتخاب کند وگرنه همه از نظر فطرت مساوی‌اند. موفق باشید

28572

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: ببخشید در مورد اون حرف گادامر که نظریات تئوری اگر متعین نشوند در حد ذهن باقی میمونند یه منبع میشه معرفی کنید؟ ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آقای دکترمحمدرضا بهشتی در شرح کتاب «حقیقت و روش» آقای گادامر، متذکر آن امر بودند. متأسفانه هنوز کتاب مذکور ترجمه نشده است. موفق باشید

27986

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام: استاد عزیز بنده علاقه به دروس حوزه دارم ولی یه چیز نمی‌گذاره برم حوزه و اون اینکه پدر و مادر پیری دارم همش فکر می‌کنم اگه برم حوزه اشتغال زیاد به دروس و درگیری باعث شه نتونم حواسم به اونا باشه همش دلشوره اونا را دارم حس می‌کنم نکنه بهشون آسیب برسه در اثر اشتغال آخه اونا خیلی هم حواسشون به خودشون نیست و به فکر خودشون نیستند لطفا بنده را راهنمایی کنید چکار کنم مجازی یا دوره کوتاه مدت هم به دلیل اینکه کامپیوتر و وسایلش رو ندارم نمیتونم. هزینه هاشم به یه طرف حتی نمی دونم میتونم کتب را بخرم و اونم یه فشار رو دوش پدر و مادر میشه. در ثانی و فکر می‌کنم کسی بخاد واقعا بره حوزه باید جدی درس بخونه با توجه به اینکه خانم هستم و احساس نیاز می‌کنم متاسفانه گاه فضا اینقدر بد شده نمیشه روایت حساب کردکه مثلا میرم یه سری کتب و از دوستان تهیه می‌کنم و... چکار باید کرد استاد؟ اصلا نمیدونم همین مباحث معرفتی را دنبال کنم یا اینا رو همراه دروس حوزه ادامه بدم از طرفی خیلی ها میگن گاه ورود به حوزه چون شما وارد سیستم ترمی و نمره ای میشی دوام نمیاری کلا من شخصیتی هستم تا کسی کنترلم می‌کنه نمیتونم کاری انجام بدم وقتی کسی کارم نداره خودم میرم با این اوصاف بنده چکار کنم؟ حوزه های غیر مصوب هم مدرک نمیدن بنده دنبال مدرک نیستم ولی با توجه به عدم درآمد و شغل و... شاید نیاز باشه بتونم بعدا درامدی داشته باشم. بدم میاد به دروس حوزه برای کسی درامد نگاه شه ولی متاسفانه یا خوشبختانه نمیدونم همه جا بخصوص برای آقایان با طلبگی کار پیدا میشه یعنی بنده مدرک دانشگاهی دارم ولی تو رشته من و بقیه رشته ها اینقدر که طلبه هست تو خودتون رشته افراد نمی‌تونم کار کنم که این از نظراتی خوب و از جهاتی باعث سرخوردگی افرادی میشه مثل امثال من از اول هدفمند وارد رشته ای میشن و بعد سرخورده میشن از یه طرف قدرت مدیریت ضعیفه و با دروس حوزه گمانم اینه عمیق‌تر و بهتر میشه کار کرد از یه طرف طول کشیدن دروس تا به هدف نهایی رسیدن و از طرفی هم هردم بیل بودن فضاهای علمی گاها که خودمم از کسایی بودم که ازش ضربه شدید خوردم و گاه با خودم فکر می‌کنم اینقدر که داره مخالف ساخته میشه با این فضا موافق ساخته نمیشه چراکه گاه هر کی بگی رفته طلبه شده مثلا نیروهایی که تو زمینه مشاوره تربیت به فرض میشن با این همه آمال و آرزو وارد این کار میشه بعد می‌بینند طلبه ها زودتر میان تو این کار ورود پیدا میکنن و این شاید یه دلیل تنفر مردم از قشر روحانی بشه که هر کاری افراد روش دست میزارن سایه روحانی یا آخوندزاده میاد روش حالا چه روحانیون خوب و یا... از طرفی هم دروس حوزه ناب هست قاطی و... نداره نمیدونم استاد شاید الان دیگه فضاها اینطور نیست به هر حال بنده تو این فضا گیر افتادم از یه طرف خانواده از یکی هزینه ها از یک طرف فضاهای سیاسی و اقتصادی و... یه طرف هم مدل های فضای علمی و... لطفا بنده را راهنمایی کنید در ضمن با مباحث شما و امثال شما هم تقریبا آشنایی زیادی دارم و اهل مطالعه ام استاد گاه فکر می‌کنم اجتماع ما اصلا امتلاع پیدا کرده و پر هست و گاه افراد از این امتلاع دارن خراب میشن و نباید کاری کرد از طرفی وقتی به کار دشمن نگاه می‌کنم می‌بینم جای کار خیلی هست چه باید کرد استاد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: شاید از طریق حوزه‌ی خواهران چندان مشکل حل نشود مگر آن‌که در کنار همان زندگی، مطالعه‌ی ادبیات عرب و بعضی دروس معرفتی حوزه را بتوانید داشته باشید. با این‌همه تا آن‌جا که ممکن است از محیط بومیِ خود خارج نشوید و سعی کنید زندگی خود را در همان محیط تعریف نمایید. پیشنهاد می‌شود سری به متن جلسه‌ی سوم «با دعا در آغوش خدا» بزنید. موفق باشید

27951
متن پرسش
سلام علیکم: چه می‌توان کرد که مطالعه ما و علم ما و معرفت ما از مدار معرفت توحیدی خارج نشود و ما را انسان و عالم دینی خارج کند و تبدیل به علم غیر نافع و علومی نشود که ثمره اش معرفت توحیدی نیست و انسانی بدور از عقل قدسی می‌سازد؟ بسیار افراد و متفکران در طول تاریخ آمده اند و مطلب گفته اند و نظریه داده اند و طرح ریزی کرده اند ولی در مدار و ذیل طرح ولایت الهی و عالم انسان مومن و معرفت توحیدی نبوده و چه بسا انسان را بسیار از معرفت توحیدی دور کرده است کما اینکه در عصر تمدن مدرن مباحث و نظریه پردازی و علم بوده و هست ولی مدارش مداری غیر از تربیت انسان موحد و تراز اسلام است و چه بسیار دانشمندان و متفکران به اصطلاح مشهوری که شخصیت های مطرح عالم مدرن و دانشمندان برجسته و شهیر بودند ولی نهایتا حجاب حق شدند و مباحثشان حجاب و مانعی برای تجلی حق و انسان شناسی اصیل وحدانی شد.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی در این آخرالزمان دلایل روشنی بر حقانیت عطای الهی یعنی قرآن کریم در مقابل ما است، تنها و تنها باید در بستر قرآن در عالَم حاضر شد و در این حالت برای طلب علم تا چین هم می‌توان رفت، ولی برای برگشت به وطنِ معرفتیِ قرآنی و درک بهترِ اشارات قرآن. بنده حتی به برادر بسیار عزیزم جناب حجت‌الاسلام وکیلی که اخیراً هم مناظره‌ای با آقای دکتر عبدالکریمی داشته اند، عرض کردم به این دلیل هایدگر و کربن می‌خوانم تا قرآن را بهتر بفهمم، از آن جهت که بدانم بر ذهن و فکر متفکران جهان چه می‌گذرد و راه حلّ قرآنیِ آن در افقی که آنان دغدغه دارند، چیست. موفق باشید  

27751

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد: استاد بنده با کلی مطالعه و مراقبه به مشکل بر میخورم. پس از کلی دست و پنجه نرم کردن با نفس و با هوا و هوسها آخر سر در جهاد اکبر شکست میخورم. به نظرم خدا میتوانست بین من و آن گناه دیوار حائلی باشد ولی خب این کار را نکرد. بر اثر غفلتی که توجهی به آن نداشتم به گناه افتادم. بسیار بسیار از گناه خودم ناراحت شدم و حالت بغض و گریه در من بوجود می آید هروقت به یاد این می افتم که حتی لیاقت گناه نکردن و تقوا هم نداشتم گریه ام می‌گیرد. نمی‌دانم شاید این به گناه افتادن بخاطر اصلاح بوده باشد. تنبیهی از طرف خداوند. ضمن نصیحتی از شما خواستارم کتاب هایی در راستای گناه شناسی و نحوه مقابله با آن به بنده معرفی کنید. التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: کتاب نمی‌خواهد! تنها کافی است متوجه باشیم وقتی گرفتار گناه شویم، از حضور در جهانی که سراسر کیفیت و معنویت است، محروم می‌شویم و با توبه و باز هم توبه، بالاخره جذبات گناهان کم می‌شود و در ساحت دیگری قرار می‌گیرید. موفق باشید

27656
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحيم سلام عليكم: فرمایش حضرتعالی در مورد استماع جلسه سوم مناجات التائبين را انجام دادم. نکته کلیدی بسیار مهم آن: سعادت ما به رضایت حق است. رضایت حق در داشتن قرب به حق است. قرب حق در محبت به حق و محبت به ادامه یاد حق است. ممنون از بیان این نکته کلیدی. از خداوند مهربان توفیق به یاد همیشگی او را طلب می کنم. امشب اولین بار بود که با عنایت پروردگار عالم و رهنمودهای حضرتعالی، دعای کمیل را با نگاه وجودی خواندم. فوق‌العاده متفاوت و لذت بخش بود. با همه دعاهای کمیل دیگر فرق اساسی داشت. از یکتای الهی برای شما سعادت دارین خواهانم. التماس دعا.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: خودم هم احساس کردم متن جلسه‌ی سوم «مناجات التّائبین» با عنوان «معصومانه‌ترین توبه» می‌تواند قصه‌ی دوستانی باشد که گمان می‌کنند با حضور در انقلاب اسلامی از جهاتی ضربه خورده‌اند و یا نسبت به هم‌قطارانِ خود عقب افتاده‌اند. در حالی‌که باید به این فکر باشند که خداوند بنا دارد با این نوع محرومیت‌ها، جهان دیگری را در مقابل این عزیزان بگشاید. موفق باشید 

27181

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: استاد کسی که فلسفه خوانده باشد چگونه می تواند آن را امتداد بخشد؟ حتما باید فقه هم بخواند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نه. لازم نیست. اگر در ادامه‌ی تفکر فلسفی به سوی قرآن و روایات جلو برویم، آن تفکر بیش از پیش شکوفا می‌شود. موفق باشید

27059

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم سلام الله علیکم حضرت استاد: در كتاب «آخر الزمان شرايط ظهور باطني ترين بعد هستي» بيان فرموده ايد كه براي درك امام عصر عجل الله تعالي فرجه الشريف در زمان ظهور، فهم و شناخت و برقراي ارتباط با آن حقيقت غيبي، نياز به توانايي درك شرايط غيبي است. بفرماييد اكنون كه دانش آن را داريم، چه كارهايي بايد انجام دهيم تا به اين ويژگي دست يابيم تا خود را در محضر حقايق غيبي ببينيم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: معارف الهی در مقابل انسان افقی می‌گشاید که زندگی‌کردن در آن افق امکانِ حضور در ابعاد باطنیِ عالم را فراهم می‌کند. موفق باشید

26609
متن پرسش
سلام علیکم: پاسخ هایی درباره شبهه دور که ذیل بحث ولایت فقیه مطرح می شود (رهبری شورای نگهبان را منصوب می کند، شورای نگهبان صلاحیت خبرگان را تایید می کنند، خبرگان رهبر را نصب می کنند) شنیده ام اما تا حدودی به نظرم در این پاسخ ها آن نکته بایسته پاسخ به این پرسش و شبهه است وجود نداشت. حضرتعالی بعنوان پژوهشگر و متخصص و صاحب فکر در باب انقلاب اسلامی، پاسخ تان به این شبهه دور چیست؟
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: قبلا نیز عرض شد که دور، به این معنا است که مثلا «الف»، «ب» را به وجود آورد و «ب»، «الف» را و این باطل است زیرا به اصطلاح موجب تقدم شیء بر خودش می‌شود در حالی که از‌آن جهت که شورای نگهبان اجتهاد افراد را جهت انتخاب رهبر تعیین می‌کنند، غیر از جهتی است که افراد با نظر خود رهبر را انتخاب می‌نمایند. موفق باشید

26490

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام و عرض ادب: بزرگوار میشه مثل آیت الله نخودکی (ره) و امثال این بزرگان ما هم اذکار یا چله بگیریم و به تشرف حضرت برسیم و از ارباب بخوایم رزق و روزی بهمون بده؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چرا که نه! به رزّاقیت خداوند امیدوار باشید و از تلاش خود دست نکشید. خوب است که سری به کتاب «جایگاه رزق در هستی» که بر روی سایت هست، بزنید. موفق باشید

25893
متن پرسش
با عرض سلام و ارادت و عرض دلتنگی و اشتیاق دیدار و حسرت جلسات خوب تفسیر شنبه ها که سالهاست از آن محرومیم. الان من مشغول تحصیل کتاب نهایة الحکمه محضر استاد بزرگوار جناب فلاح هستم. از آنجا که ایشان شاگرد استاد یزدان پناه هستند خب خیلی مباحث ایشان هم سر کلاس طرح می شود که گاها خیلی سوال برانگیز است به خصوص که ایشان هم سر کلاس به شدت سوالات را پرواز می دهند و سر ذوق انسان را باز می کنند. سر کلاس فلسفه بسیاری از مباحثی که در دوران دانشجویی محضر شما در سیر معرفت النفس و برهان صدیقین گذرانده بودیم جلوی چشم می آید و آدم احساس می کند مطلب عمقی دارد که اساسا در آن دوران متوجه آن نبوده ایم و ذوق درک حصولی آن مطالب اصلا وجود نداشته است و حالا این ذوق فعال است. لذا اگر اجازه بفرمایید هر از چندی برخی سوالات را که درگیر هستم محضرتان طرح کنم. استاد یزدان پناه در کتاب فلسفه فلسفه (نمی دانم رویت فرموده اید یا نه و دوست دارم نظرتان را هم درباره این کتاب و این جنس کار درجه ۲ فلسفی بدانم) بین شهود عقلی و قلبی تفاوت می گذارند که ظاهرا این ادراک از مباحث جناب صدرا ادراک جدید یا حداقل ادبیات جدیدی است. می خواستم بدانم الان بحث حضوری که حضرت عالی مطرح می کنید در غالب مباحث، آیا صرفا ادراک قلبی مد نظر است یا شهود عقلی؟ یعنی آن توجهی که مدام می فرمایید ما باید مطلب را حضوری کنیم، آیا در نگاه دقیق شهود عقل مد نظر است یا شهود قلب؟ اصلا ایا این تفکیک را قبول دارید؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: الحمداللّه که عزیزانی مثل استاد فلاح را داریم با آن حکمت و آرامش و صفا و گشودگی. و حمد و شکر به جهت وجود عزیزی مثل استاد یزدان‌پناه که به جهت بی‌قراری‌شان در فهم و تفهیم معارف، بدن‌شان از دست‌شان کلافه است. آری! کتاب «فلسفه‌ی فلسفه» را دیدم. از نامگذاری‌اش معلوم است تا کجاها باید فکر شود و چه زیبا متذکر تفاوت شهود عقلی و قلبی می‌شود. بنده بیشتر در مباحث خود، نظر به شهود قلبی دارم، منتها «قلوبٌ یعقلونَ بِها» که بحث آن در کتاب «سلوک ذیل شخصیت امام خمینی «رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» شده است. موفق باشید

25455
متن پرسش
با سلام و عرض ادب: استاد عزیز سوالم این است که آیا فقط اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام امام هستند (به غیر از حضرت ابراهیم علیه السلام که در اواخر عمر امام ناس شدند) و قادر به هدایت تکوینی؟ پیامبران پیشین همچنین قدرتی نداشتند اگر نداشتند چرا؟ پس مردم اون زمان نمی توانستند با ارتباط قلبی از نعمت هدایت برخوردار شوند؟ متشکرم و التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: تمام پیامبرانِ نسل حضرت ابراهیم«علیه‌السلام»، امام هستند. در این مورد خوب است به کتاب «مبانی نظری نبوت و امامت» که بر روی سایت هست، رجوع کنید. موفق باشید

نمایش چاپی