بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
7479

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام حضور مدیریت سایت فایل چهارم جلسات شرح کتاب سلوک ذیل شخصیت امام قابل دانلود نیست ظاهرا لینک دانلود فایل ا خراب است ممنون می‌شوم اگر لینک فایل را ترمیم کنید
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: دانلود انجام شدومشکلی نداشت.موفق باشید
3817
متن پرسش
از سفر زیارتی کربلای ایران ، در ارتباط با شهداء و نظر به حقیقت انها باید چه گفت و با این حقایق و وجودهای پاک چگونه باید ارتباط برقرار کرد، در راه سلوک یک انسان چه تاثیری دارد،تا آنجا که مقام معظم رهبری آنقدر تاکید بر زنده نگه داشتن یاد و خاطره شهدا می کنند و این کار را با مقام شهادت یکی می دانند ؟
متن پاسخ
من چگونه می‌توانم از نوری بگویم که در مقتل پاک‌ترین انسان‌های ملکوتی جریان دارد. ملائکه‌ی الهی مددکار رزمندگان بودند تا آن حماسه‌ها را بیافرینند و در مسیر فنای فی‌الله به شهادت برسند. آن ملائکه تا قیام قیامت در مقتل آن‌ها مانده‌اند و بر جان زائرانِ مقتل شهدا، نسیم بصیرت و عبودیت می‌وزانند و راه ملکوت را بر جان زائران می‌گشایند تا پس از بازگشت در شلوغی زندگیِ دنیایی مقهور کثرات نگردند. فکه و طلائیه و هویزه و شلمچه هرکدام خیمه‌ی افراشته‌ای هستند که یک در به سوی زمین دارند و یک در به سوی آسمان و چون وارد آن شدی دری به سوی عالَم ملکوت و برزخ و قیامت به رویت گشوده می‌شود. در خیمه‌گاه فکه و طلائیه و هویزه و شلمچه به سیره‌ی شهدا بنگر تا ملکوتی‌ات کنند. حضرت روح الله«رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» بر بازوی رزمندگان بوسه زد که جای بوسه‌ی ملائکة‌الله بود. هنوز شهدا زنده و فعّال در حال انجام مأموریت‌اند تا در این ظلمات دست ما را بگیرند و مزه‌ی لذّات معنوی را به کام ما بریزند تا لذّات دنیایی برایمان جلوه نکنند. باز تاکید می‌کنم ملائکه‌ی الهی که به نور خود به شهدا کمک کردند تا بهترین عمل را انجام دهند و به بهترین مرگ نایل شوند در مقتل شهدا به استقبال زائران آن‌ها می‌آیند و با یک نحوه همسنخی که زائر با مَزور پیدا می‌کند پس از برگشتِ زائر او را بدرقه می‌کنند. همان‌طور که شهدا را سؤال و جوابی نیست زائر شهدا در جواب سؤال ملکین در نمی‌مانند و از بهشتی که در افق جان آن‌ها نمایان است محروم نمی‌گردند. و این است راز آن‌که پس از برگشت از کربلای ایران احساس می‌کنید از گناهان فاصله دارید. مواظب باشید این فاصله را با یاد شهدا حفظ کنید. همان‌طور که حضرت ابالفضل«علیه‌السلام» نور امام حسین«علیه‌السلام» را ملموس‌تر می‌نمایاند تا قلب ما آمادگی لازم جهت درک پرتو درخشان نور حسین«علیه‌السلام» را پیدا کند، شهدای کربلای ایران، همچون ابالفضل«علیه‌السلام» نوری از انوار حضرت روح الله«رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» را می‌نمایانند تا قلب‌های ما امکان قرارگرفتن در ذیل شخصیت اشراقی حضرت امام خمینی«رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» را بیابد و از ظلمات دوران رهایی یابد. موفق باشید خدایا! همان‌طور که با ارسال رسولان، راهِ آسمان را به روی خلایق گشودی، اقرار می‌کنیم که راه اُنس با ملکوت را از طریق شهداء به انسان سرگشته‌ی این روزگار نمایان کردی، خدایا! راهی که شهداء نمایاندند را باز نگه دار تا راه رسولان نیز گشوده بماند.
480

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد من نماز را دوست دارم و به آن معتقدم چرا که عملی است که فقط برای خدا انجام میدهیم اما چرا باید نماز را به جماعت خواند؟
متن پاسخ
علیکم السلام باسمه تعالی همواره در هر عملی اگر شرایط تحقق آن به صورت کامل فراهم شود نتیجه‌ی آن نیز کامل خواهد بود. در نماز از آن جهت که با خداوند گفتگو می‌کنید و خداوند در عین آن‌که واحد است، جامع همه‌ی کمالات است، پس در بین جماعت مسلمین شرایط اُنس با خدا به عنوان جامع کمالات، راحت‌تر تحقق می‌یابد ، هرچند ما به جهت فردگرایی احساس کنیم در تنهایی راحت‌تر با خداوند مأنوس می‌شویم. از رسول خدا«صلواة‌الله‌علیه‌وآله» داریم: اگر در نماز جماعتی شرکت کنیم که تعداد افراد آن کم‌تر از ده نفر نباشد ثواب آن را ملائکه هم نمی‌توانند بشمارند. موفق باشید
398

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام. شما راز موفقیت امام خمینی در1_علم2_عرفان3_عمل4-نفوذ اجتمایی . را چه چیز هایی می دانید.
متن پاسخ
باسمه تعالی علیکم السلام شناخت سیره‌ی پیامبر«صلواة‌الله‌علیه‌وآله» و ائمه‌ی معصومین«علیهم‌السلام» منجر می‌شود تا انسان طالب شخصیتی جامع برای خود باشد و در نتیجه هر عملی که در ذیل سیره‌ی معصومین«علیهم‌السلام» به جامعیت تفکر و شخصیت انسان کمک می‌کند مورد توجه قرار می‌گیرد. موفق باشید
13615
متن پرسش
سلام علیکم: شرمنده ام استاد، بی ادبی حقیر را ببخشید، ولی وقتی به جوابتان به سؤال 13579 نگاه کردم، خیلی خیلی جا خوردم و خیلی ناراحت شدم. فرموده بودید «اگر تلاش شما در بستر پذیرایی های غیر مفید مثل شام دادن به عزا داران است، بهتر است این کار را نکنید» استاد به خدا من به شما اعتقاد قلبی دارم ولی با دیدن این جمله خیلی جا خوردم؛ با این لفظ «غیر مفید»، تلاش تمام سفره داران حسینی را بر باد دادید! اگر غیر مفید بود پس چرا صدها نفر - که داستانهایش هست - و الآن هم نمونه هایش هست که با خوردن این غذا، شفا گرفتند! اگر غیر مفید بود خیلی ها بر اثر همین شام دادن ها نذرشان قبول نمی شد و حاجتشان روا نمی شد ولی خیلی ها را در زمان خودمان داریم که با همین شام دادن ها، حاجت روا شدند. استاد خیلی خجالت می کشم که در برابر آدم با معرفتی چون شما دارم اینطور جسارت می کنم ولی واقعا دلم شکست و حیران شده ام که آیا شما چنین عقیده ای دارید که پذیرایی و شام دادن به گریه کن امام حسین علیه السلام، غیر مفید است!!؟ شما که خودتان به ما آموخته اید که نور اهل بیت علیهم السلام بر هر کس و هر چیز بتابد، آن ارزش پیدا می کند، وقتی غذا و چای، به نور روضه منور شد آنوقت اثر دیگری پیدا می کند و همه این را خوب می دانند که غذا و چای روضه، مزه ی خاصی می دهد. حتما شنیده اید که زمانی که امام خمینی رحمه الله علیه، صیاد شیرازی را به فرماندهی ارتش نیروی زمینی منصوب کرد، در بحبوحه ی جنگ، صیاد از امام خمینی اجازه ی چند روز مرخصی خواست، امام، علت مرخصی را خواست، صیاد گفت: محرم است می خواهم بروم در مجلسی که مرا نشناسند به عزاداران حسینی خدمتی بکنم استکانی بشورم و...؛ امام به صیاد گفت به شرطی به شما اجازه ی مرخصی می دهم که موقع شستن استکانهای چای عزاداران، دو سه تا از آن استکان ها را به نیابت از من بشوری! استاد، بانی اصلی تهیه ی این غذا و چای روضه، خود خود اهل بیت اند، نمی دانم شنیده اید قضیه ی آقا ماشاء الله را یا نه، نمی خواهم داستانش را بیان کنم چون طولانی است ولی همین قدر بدانید که ایشان یکی از سفره داران بزرگ در کرمان است و هم اکنون زنده است، مریضی سختی گرفته بود، امام حسین (ع) پیشش می آید و شفایش می دهد و می گوید بیا با هم برای مادرم زهرا سلام الله علیها، به عدد سنش، 18 شب روضه بگیریم. آقا ماشاءالله خودش می گوید به خدا قسم من آنقدر فقیرم که تا به حال ده هزار تومان یکجا ندیده ام ولی هر سال برای این هجده شب بساط غذا و پذیرایی جور می شود. استاد، به آن شخص گفته بودید اگر تلاش برای فراهم شدن منبر باشد، خوب است. استاد آیا آن منبری کسی را نمی خواهد که آبی دستش دهد و گلویی تازه کنند. مگر در روایات نداریم «تکریم و پذیرایی از میهمان». خب چه بهتر از این که از میهمانان ابی عبدالله پذیرایی کنیم!؟ استاد عزیز، بی ادبی ما را ببخش.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همه‌ی مطالبی که می‌فرمایید درست است. جریان آقا ماشااللّه را نیز می‌دانم. در مسجدی که بنده نیز مسئولیتی دارم، هم صبح‌ها به عزاداران صبحانه داده می‌شود و هم تأکید داریم که ظهر عاشورا برای عزاداران که از دسته و سینه‌زنی برمی‌گردند، غذا تهیه شود. ولی بحث بر سر فضایی است که در حال شکل‌گیری است، به طوری که به جای عزاداری و طرح معارف لازم، محورْ غذادادن شده است تا آن‌جایی که عده‌ای آخر مجلس برای غذا می‌آیند و یا ظرف خود را بیرون مسجد در دست گرفته‌اند تا از غذای نذری استفاده کنند. این دیگر روحِ موضوع نهضت حضرت سیدالشهداء«علیه‌السلام» را به حاشیه می‌برد. این کجا و کار مرحوم شهید صیاد شیرازی کجا؟! عرایضی در جزوه‌ی «فعالیت های فرهنگی بر روی گسل ناپایدار صاحبان ثروت» شده است، جزوه بر روی سایت است. موفق باشید

11161
متن پرسش
باسمه تعالی سلام علیکم: استاد گرامی مدتی قبل در مورد افق دید آقای صادق زیبا کلام از شما سوال پرسیدم و شما به خوبی مرا روشن فرمودید. حال در مورد دو نفر دیگر همین سوال را دارم.1)خواهشمندم در مورد آقای هاشمی رفسنجانی و نقش ایشان در زمان قبل از انقلاب، انقلاب و حال را فرموده و افق دید ایشان را برای ما روشن فرمایید. 2) خواهشمندم در مورد آقای رحیم مشایی لطفا مورد اقدامات و فعالیتهایشان و در انتها افق دیدشان را برای من و مخاطبان بازگو بفرمایید. التماس دعا یاحق
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: خیلی لازم نیست که وارد جزئیات شویم. شخصى آمد گفت یا على! شما حق هستید یا کسانى که در جنگ جمل دارند با شما مى‏جنگند؟ از یک طرف شما حق هستید چون یار پیامبر و داماد او هستید. از طرفى آن‏که مقابل شما است، عایشه همسر پیامبر است، او هم به اصطلاح خیلى همراه پیامبر بوده است، من از کجا متوجه شوم کدام یک از شما بر حق هستید؟ حضرت فرمودند: چرا مى‏خواهى حق را براساس آدم‏ها بشناسى؟ تو در ارزیابى اشخاص مى‏گویى این طبقه خوبند من هم دنبال این طبقه مى‏روم، آن طبقه بدند، من هم به دنبالشان نمى‏روم. امیرالمؤمنین علیه السلام مى‏گویند این نوع ارزیابى‏ها تو را به نتیجه نمى‏رساند، بلکه‏ «اعْرفِ الحَقّ تَعْرفْ‏ اهْلَه» یعنى حق را بشناس- ملاک شناخت حق را داشته باش- بعد هر کس را بر اساس حق‏ بشناس. گروه و خط نمى‏گذارد حق را بشناسى و نفاق هم بستر حضور خود را در آن شرایط به راحتى مى‏گستراند، چون مى‏تواند بر اساس ذوق این گروه داخل این گروه شود و بر اساس ذوق آن گروه داخل آن گروه برود.. موفق باشید
7670

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
باسلام خدمت استاد بنده دانشجوی دکتری رشته مهندسی هستم در درون خودم سالهاست که میل قلبی به حکمت متعالیه و جناب صدرالمتالهین را حس می کنم و دغدغه اعتلای تمدن اسلامی برین مبنا توسط انقلاب اسلامی حضرت امام را دارم حال دو راهنمایی از محضر شما طلب دارم 1)بنده تا حدودی کتب شهیدمطهری و آیت الله مصباح و آیت الله جوادی و .... را مطالعه کرده ام حال دوست دارم که با آرا و نظریات جناب صدرالمتالهین آشنا شوم و استفاده معرفتی بکنم و هفته ای چندساعت وقت برای این مطلب بگذارم شما چه منبعی برای این منظور پیشنهاد می کنید؟ 2) تصمیم دارم در آتیه و حین دوره دکتری با همین دغدغه تولید علم و تمدن سازی وارد حوزه شوم ولی می دانم درسن حدود 28سالگی باید با ترتیب و سیر خاصی پیش بروم تا مفید واقع بشوم لذا از شما خواهش دارم که درین زمینه هم راهنمایی بفرمایید و یک سیر حوزوی مدون و هدفمند برای بنده مشخص بفرمایید با تشکر
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: 1- شاید از کتاب «از برهان تا عرفان» همراه با شرحی که داده‌ام بتوانید شروع کنید 2- خود حوزه سیر خود را دارد و شما در ابتدای امر و چندسال اول باید خود را به آن سیر بسپارید و بعداً افق ادامه‌ی کار برایتان روشن می‌شود. موفق باشید
6447
متن پرسش
با سلام و احترام. نظر حضرتعالی راجع به این مطلب که در صفحه ی فیسبوک آقای دکتر جباری درج شده است چیست ؟ شما با آقای جباری موافقید یا با آن استاد فقه یا ... ؟ "این گفتگو را شبی در منزل یکی از اقوام داشتم. طرفین گفتگوی من دو نفر بودند. یکی استاد حقوق جزا، و دیگری استاد فقه و حقوق اسلامی بود. ..................................................................... استاد فقه: مشکل اغلب فقیهان فعلی ما این است که مبانی «کلامی» محکمی ندارند و با کلام آشنایی عمیقی ندارند. من: اما من فکر میکنم مشکل «فقه» ما این است که اساساً مبتنی بر «کلام» است. استاد حقوق جزا: یعنی شما معتقدید فقه نباید بر کلام استوار باشد؟ من: بله. کلام، مبنای خوبی برای فقه نیست. استاد فقه: اگر کلام را از فقه بگیریم، دچار اخباری گری میشویم! من: به جای کلام، باید عرفان و تصوف اسلامی را مبنای فقه قرار دهیم. استاد فقه: چرا عرفان؟ عرفان که اساساً شهودی است! استاد حقوق: شما که برای «عقل» در اجتهاد، جایگاه خاصی قائل هستید، چرا عرفان را مبنا قرار میدهید؟ عرفان که شهودی است و عقل ستیز! من: این یک تصور غلط و ناصوابی است که درباره عرفان وجود دارد. منشأ آن هم تفسیر مستشرقین از عرفان است. عرفانی که ما می شناسیم، نه تنها عقل ستیز نیست، بل مرتبه ای از عقل را نشان میدهد که «کز ثباتش خلق گردد خیره سر» استاد فقه: چرا با کلام مخالف هستید؟ من با کلام مخالف نیستم. من با مبنا قرار دادن کلام برای فقه مخالفم. استاد حقوق: کلام میکوشد یک تبیین عقلی از اصول دین دست دهد. من: من با عقلی که در کلام مبنای فقه قرار میگیرد مشکل دارم. این عقل، ماهیتاً یونانی است. استاد فقه: عقل عرفانی چگونه ماهیتی دارد؟ من: عقل عرفانی ماهیت شرقی و ایرانی - اسلامی دارد. استاد فقه: مگر ماهیت عقل با جغرافیا تعیین میشود؟ من: عقل، اساساً یک ماهیت تاریخی دارد و هر قومی تاریخ خودش را دارد... . . . این گفتگو دو ساعت طول کشید و بدون هیچ تکفیر و نزاعی به پایان رسید."
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: مناظره‌ی بی‌حاصلی است زیرا کلام را در مقابل عرفان قراردادن و بعد دعوا کنیم که کدام باید مبنای فقه باشد؛ پر است از حاشیه‌های وَهمی. امروز کلام ما شدیداً به فلسفه‌ی حکمت متعالیه نزدیک است و حکمت متعالیه شدیداً به عرفان نزدیک می‌باشد و آنچه ما در آینده شاهد آن خواهیم بود فقهی است با روحیه‌ی حضرت روح اللّه. مگر ملاحظه نفرمودید چگونه آیت‌اللّه بهجت در عین فقیه‌بودن چقدر خوب حکمت متعالیه و عرفان نظری را می‌شناختند؟ واقعیاتی که در حال وقوع است چیز دیگری است ماوراء مناظره‌ای که مطرح فرموده‌اید. موفق باشید
5793
متن پرسش
بسمه تعالی: سلام علیکم: در شب قدر امسال قصد خواندن نماز شب کرده‌ام، گاهی بیدار نمی‌شوم و گاهی چند رکعت و گاهی اصلاً نصیبم نمی‌شود. خواهشمند است راهنمایی بفرمایید چه موقع و با چه دستورالعملی شروع کنم که انشاالله بتوانم بخوانم . از وقتی که برای ما صرف می کنید، قلباً متشکرم . التماس دعا
متن پاسخ
باسمه تعالی‌: سلام علیکم: با همین اراده که می‌خواهید برای نماز شب بیدار شوید ، زود بخوابید و اگر نیم‌ساعت به اذان هم بیدار شوید خوب است و هر شب که موفق به نماز شب نشدید اگر توانستید در روز قضای آن را به‌جا آورید. إن‌شاءاللّه برکات معنوی آن نصیبتان می‌شود. غذای سنگین نخورید. آیه‌ی آخر سوره‌ی کهف را بخوانید که می‌فرماید: «فَمَن کَانَ یَرْجُو لِقَاء رَبِّهِ فَلْیَعْمَلْ عَمَلًا صَالِحًا وَلَا یُشْرِکْ بِعِبَادَةِ رَبِّهِ أَحَدًا». موفق باشید
4125
متن پرسش
سلام استاد. بنده مباحث مربوط به معاد حضرتعالی را گوش دادم و به نظرم کاملا منطقی می آید. اما در برخی ادعیه مطالبی هست که متناقض به نظر میرسد: مثلا در دعای کمیل به گونه ای از جهنم بحث شده که انگار جهنم یک جایی است و نه صورت اعمال. با این تناقضات چه باید کرد؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: حقیقتاً جهنم یک جایی است با وجودی به شدت قوی‌تر از وجود این دنیایی، منتهابحث بر سر آن است که ظهور عقاید و اخلاق و اعمال فاسد انسان‌ها است که آن‌ها را احاطه می‌کند، همان‌طور که صورت‌های ذهنی شما، حقیقتاً در جایی به نام ذهن هستند، منتها چون وجودشان شدیدتر است محدودیت‌های پدیده‌های مادی را ندارند که مثل پدیده‌های مادی مکان‌مند باشند. موفق باشید
2017

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام و خسته نباشید به تمام کسانیکه در این سایت مشغول فعالیت و نشر معارف دین و اسلام هستند و این معارف و سخنان شیرین استاد را در خدمت ما نسل جوان ها قرار می دهند . أجرتان با آقا امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف . ((با عرض عذر خواهی بابت اینکه صفحه کلید این حقیر 4 حرفی را که در زبان عربی موجود نیست اما در فارسی هست را ندارد و آن 4 حرف به شکل ( ب . ک . ج ) نوشته شده است )) با سلام خدمت استاد عزیزتر از جانم استاد ما به شما افتخار می کنیم که جنین معارف عظیمی را در خدمت ما نسل جوان ها قرار می دهید که ره را کم نکنیم آن هم با بیانی شیوا و دلنشین که کمتر کسی می تواند اینکونه باشد ان شاءالله که خداوند طول عمر با برکت و توفیقات روزافزون نصیب شما بکرداند . استاد تقاضا دارم عنایت بفرمایید واین 2 صفحه را مطالعه کنید شرمنده از اینکه وقت عزیزتون را اشغال می کنم و وقت با ارزشتان را در اختیار این حقیر میکذارید . استاد طلبه ای هستم که به سال بنجم 5 حوزه مشغول هستم لذا در این 5 سال حوزه هیج کاری نکرده ام و هیج اقدامی انجام نداده ام از لحاظ درسی و علمی که خیلی ضعیف هستم و شاید الآن از طلاب سال اول حوزه هم ضعیف تر باشم و از لحاظ خدمت به جامعه هم که جون دستم خالی است کاری نکرده ام و در این 5 سال خدمتی هم نکرده ام نه مطالعات هدفمند و نه برنامه ای هدفمند و فقط این 5 سال را طی کرده ام و در دروس هم بیشتر و شاید هم همه اش به دنبال کسب نمره بوده ام . بعضا در طول این 5 سال برنامه ریزی هایی هم می کردم هم علمی و هم معنوی اما دریغ از عمل کردن و شاید هم نهایت عمل کردن 1 یا 2 هفته بوده . از لحاظ معنوی هم برنامه ریزی هایی هم می کردم برای خودم اما این را هم 2 الی 3 روز یا نهایت 1 هفته انجام و بعد رها می کردم . و از همان اوایل حوزه هم به مساءل معنوی و عرفانی بیشتر بهاء می دادم و هم بیشتر علاقه مند بودم و هم بیشتر دوست داشتم . و لذا در این ضمینه کتابهایی زیاد از بزرکان عرفاء و علماء مطالعه کرده ام و بعضا بعد از مطالعه ی این کتب مدتی برنامه ی عرفانی تنظیم می کردم اما باز هم همان مشکل . و لذا فکر می کردم که باید دنبال استاد اخلاق و عرفان و سیر و سلوک بود و لذا مدتی یا شاید سالیانی را هم با این فکر طی کرده و مشغول این کار بوده ام . و بعد هم که در این مساءل زدکی برایم بیش می آمد نه تنها مساءل عرفانی را رعایت نمی کردم بلکه دجار معصیت هم می شدم وباز توبه می کردم و جند وقت خوب اما باز هم دجار معصیت می شدم و همینطور ... لذا احساس می کنم در این 5 سال یا در حال افراط بوده ام یا تفریط . بعضا برنامه ی معنوی از این قبیل می ریختم : 40 شب نماز شب با 40 نماز جناب جعفر همراه دعای عهد و زیارت آل یس و خلوت و محاسبه و ... یا برنامه های دیکر اما باز هم همان مشکل ... . و یا برنامه ی علمی هم همینطور و هدف این بود که بتوانم خودم را برسانم و عقب موندکی هایم را جبران کنم و لذا مفید که نبود ضربه هم بیشتر می خوردم . و یا بعضا ماه های رمضان و شعبان و رجب یا ... هم که می رسید باز برنامه ی معنوی به همان صورت می ریختم که شاید دیکر بتوانم جبران کنم اما باز هم همان مشکل ... . (( در ضمن این مشکلاتی که ذکر میکنم بعضا هم هنوز کرفتارم . )) و الآن بعد 5 سال که می بینم تمام زندکی و این مدت طلبکی ام در این مساءل طی شده و با این مشکلات و حال دست خالی از همه جیز ... . و مدتی هم که با مباحث شما آشنا شدم و مبحث 10 نکته ی شما را 4 نکته اش را کار کردم و احساس کردم که دنیای جدیدی به رویم باز شده یا باز کردید که مشکلاتم برطرف شود اما باز مدتی در این فکرها بودم و باز هم همان مشکل ... . و لذا حدود 80 درصد کتاب های شما را خرید کردم بخاطر شیوه ی مباحث شما که متفاوت با بقیه بود و خیلی لذت می بردم و هم اکنون هم همینطور هستم حتی تا قبل از آشنایی با مباحث شما طرح مطالعه ی کتب شهید مطهری را در ذهن داشتم زیرا فکر می کردم خلأ علمی ام را بر طرف می کند اما وقتی با کتب شما آشنا شدم طرح کتب شهید را از ذهن باک کردم و سیر شما را جایکزین کردم اما خب فقط کتاب های شما را خریداری و فقط هر روز نکاهشان میکنم و هی امروز و فردا میکنم لذا الآن 5 سال کذشته . و الان هم نه کتاب های شما را می خوانم و نه کتب شهید را . و لذا الآن احساس یأس و نا امیدی دارم هم اینکه در مساءل معنوی 19 سال سن دارم و کاری نکرده ام و به جایی نرسیده ام و یا حتی قدمی هم بر نداشته ام و هم در مساءل علمی که احساس می کنم از طلاب سالهای اول هم ضعیف تر هستم . و لذا می بینم که دوستان و رفقا در هر 2 ضمینه کوی سبقت را ربوده اند و من مانده ام با این مشکلات . و الآن بعد از 5 سال حوزه احساس خلأ شدید می کنم . و لذا تقاضا دارم که راهنمایی بکنید که باید جه کنم , دیکه از این وضع خودم خسته شده ام و احساس نا امیدی به طلبکی دارم بخاطر هم مساءل علمی که اینطور عقب افتاده ام که حتی امکان مرور دروس رو هم در خودم نمی بینم بخاطر اینکه هر سالی دروس خودش رو داره و وقت خودش رو می طلبه و هم مساءل معنوی که در رأس امور است آن طور . و در حال حاضر هم همین مشکلات را دجار هستم ... لذاصمیمانه از شما که خود اینقدر باعث برکت برای ما و دیکران و اجتماع هستید و خود راه را بیموده اید هم علمی و هم بخصوص معنوی لذا تقاضا دارم که راهنمایی ام بکنید که باید جه کنم و از این وضع جکونه خارج یا خلاص شوم ... ان شاءالله خداوند تبارک و تعالی در وقت و عمرتان برکت قرار دهد تا هر جه بیشتر بتوانید به این دین و نظام و انقلاب و کشورمان خدمت کنید در سایه ی طول عمر با برکت و با عزت ان شاءالله . با تشکر که وقت با ارزشتان را در اختیار این حقیر قرار دادید . در بایان از مسءولین بزرکوار سایت درخواست میکنم اکه امکانش هست جواب این نامه را برایم ایمیل کنند با تشکر . velayat_88@yahoo.com
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: به خودتان سخت نگیرید خودتان را هم با دیگران مقایسه نکنید همین‌طور با حوصله جلو بروید در انجام واجبات و ترک محرمات کوشا باشید و خدا را از این بابت شکر کنید، همین‌طور هم درس‌تان را ادامه دهید خداوند همچنان شما را در پناه خودش دارد و جلو می‌برد و إن‌شاءالله وسیله‌ی خدمت به بقیه می‌شوید. موفق باشید
11638
متن پرسش
سلام علیکم: استاد عزیز 1- در جواب به پرسش 11604 فرموده بودین که با قرائت آیه الکرسی و توحید، دعا کنیم. مگر نمی فرمایید مقام نخواستن از خداوند داریم. این مقام، چه است؟ (در شرح نامه 31 توضیحاتی آمده بود اما روشن نشده هنوز) ما که او را حیّ قیوم می دانیم و علیم و بصیر و قدیر است، پس خواستن چرا؟ خواندن او بله امّا درخواست چه جایی دارد؟ 2- آیت الله حسن زاده حفظه الله می فرمودند: جماع، انشاء صورت انسانی ست نه اطفاء شهوت (شبیه به این مضمون). کمی شرح دهید. جزاکم الله جزائا موفورا
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: ما در موقعیت خودمان با تقاضا و خواستن‌ها زمینه‌ی تجلیات رحمت الهی را در امورات‌ خود فراهم می‌کنیم مثل کاری که حضرت سجاد«علیه‌السلام» در مناجات‌ «خمسه ‌عشر» دارند 2- در تکوین چنین است که حضرت آقا فرمودند و لذا خداوند میل حقیقی را در انسان‌ها می‌گذارد تا مسیر انشاء صورت انسانی را فراهم کرده باشد با این‌همه شریعت استفاده از لذّات جنسی را وقتی در مسیر شرعی باشد عامل ایجاد شوق در عبادت می‌داند. موفق باشید

10647

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
می خواستم نقدی در مورد چارچوب کلی اندیشه های آقای ملکیان برایم بنویسید. ساختارهای اندیشه ایشان چیست و را ه رهایی و تسلط بر این نوع اندیشه ها چیست؟ سخنرانی های ایشان انسان را به بن بستی می برد که راه رهایی گویا وجود ندارد. چرا این نوع اندیشه ها در کشور ترویج می شود که انسان را از زندگی متعادل خود خارج کنند و افقی از تاریکی را جلوی چشم خود ببینی. 2. آیا فلسفه تحلیلی در همان ساختار سوپژکتیویته طرح ریزی شده و چرا دغدغه ای برای متعالی شدن در این نوع فیلسوفان دیده نمی شود؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- به نظرم اگر با مطالعه‌ی کتاب‌هایی مثل «مدرنیته و توهّم» و یا «علل تزلزل تمدن غرب»، غرب را بشناسید جایگاه اندیشه‌ی آقای ملکیان را که سعی می‌کنند یک غرب بهداشتی را به ملت ما توصیه کنند، می‌شناسید. باید مردم با سطح فکریِ رشد یافته‌ی خودشان این تفکرات را بشناسند 2- قسمت دوم سوال برایم مبهم است. موفق باشید
10470

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام: برای ما طلاب که می خواهیم مطالعه غیر درسی داشته باشیم بهتر است مطالعه ها موضوع محور باشد یا مولف محور؟ یعنی اینکه بهتر است مدتی روی کتب استاد مطهری استاد مصباح، استاد جوادی و ... وقت بگذاریم. یا بهتر است مثلا در مورد مسئله امامت یا تاریخ یا مهدویت کتب مولفان مختلف را مورد بررسی قرار دهیم؟ (کتاب ادب خیال را خوانده ام)
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: هر دو کار خوب است، گاهی باید موضوعات را دنبال کرد مثل موسم محرم و مطالب مربوط به کربلا. و گاهی باید گوهر فکر یک عالم اسلامی را به‌دست آورد. موفق باشید
8475
متن پرسش
باسمه تعالی.سلام.در سوال 8264 فرمودید :"در عین حال هرکدام سایه‌ای باشید برای آن‌که احساسات دیگری را درک کند" لطفا بفرمایید چگونه بدون تایید موضوع اختلافی یا ناحق همسر می شود این گونه بود؟باتشکر.
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: از طریق گذشت، آری از طریق گذشت. مگر ما معصوم هستیم که از همدیگر انتظار داریم خطا نکنیم؟ و مگر ممکن است هرکس خطا کرد در اسرع وقت به خطایش پی ببرد؟ بی‌خودی به همدیگر گیر ندهید. موفق باشید
3918

رزقبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد گرانقدر در کتاب فرزندم چنین باید بود جلد دوم راجع به عبارت حضرت امیر که فرموده بودند اگر می توانی بین خودت و خداوند واسطه رزقی قرار ندهی این کار را انجام بده جناب عالی کشاورزی به روش سنتی را مصداق حرف حضرت بیان کرده بودید بنده حدیثی را از پیامبر جلیل القدر اسلام در کتاب المراد من منیه المرید رویت کردم که حضرت فرموده بودند خداوند روزی طالب علم را کفالت کرده است بگونه ای که آن را برای دیگران این گونه ضمانت نکرده است و مرحوم شهید ثانی بیان کرده بودند که مقصود آن است که دیگران برای بدست آوردن رزق و روزی خود بایستی به تلاش و کوشش بپردازند ولی طالب علم ملزم به این تلاش و کوشش نیست البته اگر از نیتی خالص برخوردار باشد حال سوال بنده از حضرت عالی آن است که آیا علاوه بر کشاورزی طلب علم هم مصداق سخن حضرت امیر قرار میگیرد؟ با سپاس فراوان والسلام
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: کاملا درست است و مثال شما برای مصداق سخن حضرت امیر«علیه السلام» رساتر است. موفق باشید
2902
متن پرسش
سؤال16: در تدوین یک علم یا تمدن، اصالت با کدام است؟ مبادی یا غرض؟ یعنی کدامیک به دیگری جهت می‌دهد؟ کدامیک از دو گزینة زیر در این راستا صحیح است؟ الف) غرض اصالت دارد؛ یعنی اگر ما غرض خاصی را انتخاب کنیم، به دنبال آن غرض، مبادیِ متناسب با آن غرض را انتخاب می‌کنم؟ مثلاً اگر غرض‌مان از یک تمدن «ارضای نفس اماره» شد، آنگاه مبادی‌ای را به عنوان مبادی فکر خود انتخاب می‌کنیم که متناسب با آن غرض بوده بتواند تمدنی را تدوین کند که «نفس اماره»مان ارضاشود. ب) مبادی اصالت دارد؛ یعنی اگر مبادیِ خاصی را انتخاب کنیم، به‌ناچار با آن مبادی باید غرض خاصی را دنبال کنیم؟ مثلاً اگر مبادی خود را اینطور انتخاب کنیم که: «باید دنبال شهرت باشیم» و «باید رقبا را از میدان به در کنیم به هر قیمتی» و خلاصه این که «هوس‌هایمان را باید به هر قیمتی ارضاکنیم»، با این مبادی، مسلّماً غرض ما از تمدنی که می‌خواهیم ایجادکنیم، «ارضای نفس اماره» خواهدبود.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: مبادی به خودی خود میل و غرض انسان را نیز به‌وجود می‌آورد و در واقعیت دوچیز نیستند هرچند از نظر مفهوم دو مفهوم باشند. به عنوان مثال اگر مبادی ما شخصیت حضرت امام«رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» باشد و تفکر خود را مبتنی بر آن شخصیت شکل دهیم، به خودی خود میل رسیدن به آن شخصیت را مدّ نظر داریم و همه‌ی استدلال‌های خود را مبتنی بر رسیدن به آن شخصیت تنظیم می‌کنیم با این مبنا که آن استدلال‌ها از بدیهیات نظری فاصله نداشته باشند وگرنه مبادی ما خرافی خواهد بود. موفق باشید
2180
متن پرسش
در کتاب «سلوک ذیل شخصیت امام خمینی«رضوان‌الله‌تعالی‌علیه»» شما تقابل مکتب امام و غرب را نشان داده‌اید در این راستا تفکر علامه را چگونه ارزیابی می‌کنید؟
متن پاسخ
همان‌طور که قبلاً ملاحظه فرمودید علامه طباطبایی«رحمة‌الله‌علیه» به‌خوبی روح اعتباری و سوبژکتیویته‌ی غرب را می‌شناسند و با نظر به آن روح، نور قرآن را به صحنه می‌آورند تا با نور قرآن شما را از ظلمات دوران عبور دهند به همین جهت وقتی شما مدتی با تفسیر المیزان مأنوس شدید به‌خوبی در خودتان احساس عبور از غرب ظهور می‌کند.
1705

معاشرتبازدید:

متن پرسش
با سلام خدمت استاد طاهرزاده من یک دانشجو هستم و از وقتی که با مباحث شما اشنا شدم تناقضی در ذهنم در باب زندگی دنیوی ایجاد شده ! بدین معنی که سعی نمیکنم از معاشرت با اطرافیانم لذت ببرم ! از این که با برادر 7 ساله ام حرف بچه گانه بزنم اکراه دارم ! سوالی که از شما داشتم این بود که مرز بین سلوک دینی و بداخلاقی چیست ؟ چون اکثر کسانی که دورو بر من هستند چه از فامیل چه از دوستان با فضای شما آشنا نیستند حتی خود من هم کامل با این فضا آشنا نیستم حال چگونه میتوانم با این افراد معاشرت داشته باشم و رفتارهایی که شما در کتاب هایتان آن ها زا تحقیر کرده اید ( سفر رفتن ، پارک رفتن و هزاران رفتار در حوزه های مختلف زندگی ) را انجام ندهم . از این مسئله میخواهم این را نتیجه بگیرم که اگر بخواهم ازدواج کنم باید یک مجنون مثل خودم را انتخاب کنم یا احتیاجی نیست ؟ چون اگر کسی با فضای شما آشنا نباشد قطعا از پیشرفت مالی و مادی در زندگی خوشش می آید و از مردی که در کل زندگی اگر فقیرتر نشده باشد ثروتمند تر نشده ؛ خوشش نمی آید و اصلا چنین زندگی قابل تصور نیست ! چه کار کنم ؟ بگردم از چهار تا از این گروه ها و شاگردای خودتون یکی را پیدا کنم یا با خیال راحت قضیه را بسپارم دست مادرم ؟ چون مادرم به خوبی میتواند دختر خوب پیدا کند فقط شاید آن دختر غربزده باشد ! سوال سوال فلسفی هست لطفا حذفش نکنید ( مرز لذت حلال و سلوک دینی )
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام رسول خدا«صلواة‌الله‌علیه‌وآله» می‌فرمایند: « إِنَّا مَعَاشِرَ الْأَنْبِیَاءِ نُکَلِّمُ النَّاسَ عَلَى قَدْرِ عُقُولِهِم‏»ما پیامبران مأمور هستیم که در حدّ عقل مردم با آن‌ها سخن بگوئیم. به گفته‌ی مولوی پیامبر خدا«صلواة‌الله‌علیه‌وآله» از یک جهت در بین مردم‌اند و در کنار مردم و در همان حال از جهتی دیگر مانند ماه در آسمان معنویت قرار دارند. می‌گوید: «این یکی نقش‌اش نشسته در جهان.... وآن دگر نقش‌اش چو مَه در آسمان» هنر شما نیز باید به همین صورت باشد. در مورد ازدواج هم سعی کنید کسی را جهت مادری فرزندانتان انتخاب کنید که غرب‌زده نباشد وگرنه فرزندان، شما را به سعادت واقعی نمی‌رساند. موفق باشید
581

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام خدمت استاد ارجمند .در مباحث فلسفی و عرفانی که در هر مجلس گفته میشود مولانا جلال الدین بلخی جایگاه ممتازی دارد .اما در مباحث وی اثری از ولایت پذیری نیست .در ست است که در مدح حضرت علی شعر گفته اما معنی ولایت ومعصوم بودن او و سایر ائمه را نمیدهد .در اشعار سعدی وفردوسی و.... هم در مدح عمر وابوبکر بسیار گفته شده .سئوالی که دارم این است که این بزرگواران آیا مثل ما فکر نمیکرده اند.حضرت مولانا با این سواد فلسفی وعرفانی چطور صراحتا به ولایت اشاره نکرده ؟میدانم اعتقادات شیعه از زمان شیخ صدوق قرن 5 ثبت شده اما چرا این بزرگواران در اشعار خود در مدح عمر وابوبکر هم که شیعه انان را غاصب ومنحرف کننده مسیر اسلام میداند شعر سروده اند ایا نااگاه بوده اند؟ایا فهم دیگری از دین داشته اند ؟لطفا مرا راهنمایی کنید که بد جوری ذهن من و امثال من را مشغول کرده است.با تشکر و صبر و حوصله شما.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: در کد شماره‌ی 575 إن‌شاءالله جواب خود را می‌گیرید. موفق باشید
17722
متن پرسش
با سلام خدمت استاد عزیز: بنده پس از جلسه ی تفسیر سوره آل عمران امشب بسیار برایم مسئله شده است که در شرایط تاریخی کنونی که نظام مدرنیته و تجدد در حال فروپاشی است یک شخصی مثل من که در دانشگاه علوم مهندسی را با هدف ایجاد توسعه و تجدد و حرص کسب ثروت آموخته ام چگونه می توانم در شرایط تاریخی کنونی برای اسلام مفید باشم و مطابق با آیه ی 195 شامل حسن ثواب قرار گیرم به هر حال جنس علوم مهندسی از جنس تجدد خواهی ابزار سازی و حرص طلب بیشتر از دنیا است چگونه می توانم مانند شهدا در جنگ تحمیلی در قهقه ی مستانه غرق شوم در حالی که راهی که برای آن تلاش کرده ام انگیزه ی اخروی ندارد و کشور های غربی در زمینه های مهندسی بسیار جلو تر و فراتر از کشور ما هستند و چگونه می توان مطابق با آیه ی 200 در مقابل آنها با این اندک علومی که در اختیار دارم مقاومت کنم؟ استاد لطفا انگیزه و راه را برای جامعه ی دانشجویان مهندسی نشان دهید. لازم به ذکر است که در حال مطالعه کتاب توسعه و تمدن غرب شهید آوینی مطابق با توصیه خودتان هستم ولی یک انگیزه می خواهم که مطابق با آیات آخر سوره آل عمران باشد. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید ما در تاریخ خاصی قرار داریم که به اصطلاح به آن، تاریخِ گذار می‌گویند و این دوره فرایند خاص خود را دارد. اگر آگاهیِ لازم نسبت به همین علومی که شما دنبال می‌فرمایید نداشته باشیم؛ تغییری که نیاز است انجام شود و به سوی نرم‌افزارِ بومی قدم گذاشته شود، با مشکل روبه‌رو می‌گردید. جایگزینیِ نرم‌افزارهای جدید، خلق‌الساعه نمی‌شود پس زبانِ شرایطی که می‌خواهیم از آن عبور کنیم و به شرایط جدید وارد شویم را، امثال همین دانشجویان متوجه خواهند شد که از یک طرف با معارف عالیه‌ی اسلامی آشنا باشند و از طرفی نسبت به راه‌کارهای علوم فنی بیگانه نباشند. از طرفی برای امرار معاش در حال حاضر به وسیله‌ی همین نوع فعالیت‌ها و شغل‌ها، عملاً نیاز مردم را برآورده خواهید کرد و رزق حلالی نصیب خود نموده‌اید. موفق باشید   

13731
متن پرسش
آیا گفتن مرگ بر آمریکا در شرایط کنونی تحریم و برجام هسته ای اشکال دارد یا واجب است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مگر با برجام ذرّه‌ای از دشمنی آمریکا با انقلاب اسلامی کم شده است که شعار «مرگ بر آمریکا» فراموش شود؟! به همان اندازه که مقابله با شیطان واجب است، مقابله با آمریکا واجب می‌باشد. موفق باشید

13650
متن پرسش
سلام و خدا قوت خدمت استاد عزیزتر از جانم: (سوال شخصی، خصوصی) مقدمه: استاد بحث نور وظیفه ای که فرمدید و بحث انداختن به قلبتون و... که می فرمایید متاسفانه برای ما با جهالت و غفلت نم کشیده و خبری از آن نیست که تشخصیص دهیم و انجام دهیم که صلاح کار کجا و من خراب کجا... به خاطر همین دچار سردگمی میشیم و بعضا خودمون هم گم می کنیم. سوال: به نظرتون کسی که 22 سال سن دارد و می خواهد در آینده اسلام شناس شود و هم در دروس عقلی می خواهد فعالیت کند، فعالیتی که مبانی تمدن را شکل می دهد و امروزه اهم هستند (فلسفه و عرفان و کلام و...) و غایت آن هم بحث شناخت و ابلاغ و پژوهش و انس در قرآن و روایات است و نگاه آن هم تمدنی است _ تمام فعالیت ها برای تمدن سازی اسلامی _ و نمی خواهد در زمینه فقه پویا فعالیت کند با توجه به این که سیر 10 ساله حوزه تا ابتدای درس خارج اجتهاد پرور می باشد آن هم اجتهاد در فقه فقط (البته بنده نیز ترم آخر کارشناسی فقه و حقوق هستم آشنایی دارم کمی عرض می کنم قلبم به سمت این دروس نمی رود که ادامه دهم، و مثل حضرت عالی که ادامه ندادید.) حالا استاد عزیز با توجه به فعالیت های خودتون که داشتید نظر حضرت عالی برای ادامه ی کار چیست؟ بنده به این موارد فعلا رسیدم: الف: آیا دروس حوزوی رو که ضعف دارم به روش سیدی و غیر رسمی ادامه بدهم. (و همچنین استفاده از کتب امام و علامه طباطبایی) - چون اگر بخواهم از ابتدا شروع کنم زمان بالایی می گیرد و قسمتی از آن را خواندم؟- و بعد اگر علاقه ای آمد و وظیفه ای دوباره امتحان میدم و از پایه 6 شروع می کنم ان شاء الله. در حال حاضر هم علاقه ی بالایی دارم و هم فعالیت و سابقه کار تشکیلاتی هم دارم در زمینه کار فرهنگی - تربتی - و..... ب: رشته فلسفه و کلام اسلامی رو در ارشد و دکتری دانشگاه ادامه دهم. (البته با این نگاه که از سیدی اساتید مصباح، جوادی، فیاضی، حشمت پور و حضوری اساتید قم و تهران و موسسات شرکت کنم برای تکمیل آن) و همراه این نگاه که دانشگاه عالم فلسفه با دو سال و چهارسال نمی شوم اما من باب مدرک و بحث کرسی دانشگاهی و معلم شدن بحث تربیت و رفع مشکلات دانشجویان و بحث ارتباط با اساتید و جهان - (در ادامه هم فلسفه غرب و عرفان رو کار می کنم ان شاء الله) پ: در این بین بحث اشتغال و ازدواج می ماند که الله یرزق من حیث لا یحتسب (که الحمدلله خانواده کمک می کنند و فعلا فکری در مورد آن نکردم.) خلاصه ان شاء الله سخنتان که فرمودید رو عملی لبیک گوییم: باید دو موضوع از همدیگر تفکیک شود؛ یکی موضوع رسیدن به عالَم دینی که ربطی به دانشگاه و حوزه ندارد و دیگر موضوع رسالتی که در سنگر نهضت نرم‌افزاری و تئوری‌پردازی در علومی که نظام اسلامی به آن نیاز دارد – اعم از علوم انسانی یا علوم فنی – همه باید در آن سنگری کاری را به عهده بگیرند و برای عبور از فرهنگ غربی تلاش کنند و مسلّم اگر رویکرد عزیزان – در حوزه یا دانشگاه - موضوع اخیر شد، به‌خوبی در عالَم دینی خود همچون سربازی فداکار از الطاف عالیه‌ی حضرت صاحب‌الأمر«عجل‌الله‌تعالی‌فرجه» برخوردار می‌شوید و مددهای خاص حضرت به شما خواهد رسید. إن‌شاءالله با تشکر فراوان استاد فقط اگه میشه لطف کنید تفصیلی جواب بدید بنده یک ماه هست که دارم در حوزه و دانشگاه و جایگاه آن دو و بالعکس تحقیق و تفکر می کنم و مشورت با اساتید بزرگ دانشگاه و حوزه و برای چندمین بار هم مروری داشتم بر کتب شما (ادب خیال و عالم انسان دینی و جزوه درباره طلبگی و... و کل سئوالات مربوط به حوزه در سایتتان) و می خواهم تصمیمی بگیرم با عقل و شعوری کامل و با اهمیتی به بلندای ابدیت. تمام مباحث برای این است که نشوم نیمه عمرت در پریشانی گذشت نیمه دیگر در پریشانی گدشت با تشکر فراوان و التماس دعای مخصوص
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مباحث و سؤالات تو در تویی را مطرح فرموده‌اید که تفکیک آن‌ها برای بنده چندان آسان نیست. فکر می‌کنم اگر اساس را بر آن بگذارید که علوم حوزوی را با همان عمق حوزوی چه در فقه و اصول و چه در فلسفه و عرفان دنبال کنید در عین آن‌که زمینه‌ی حضور در دانشگاه را فراهم می‌کنید، راه خوبی را برای خود شکل داده‌اید. موفق باشید

12972

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: استاد عزیز، پدرم از ایثارگران و جانبازان جنگ تحمیلی است ولی از همان جوانی به واسطه نفوذ مهدی هاشمی معدوم در منطقه لنجان تحت تاثیر ایشان در زمره طرفداران و پیروان آقای منتظری بوده و هست و به واسطه این تعلق سیاسی به سراغ کتب اعتقادی آقای صالحی نجف آبادی رفت و بدون در نظر گرفتن وزنه علمی و مقبولیت ایشان در حوزه و نیز بدون داشتن بنیه علمی برای مواجهه با شبهات صرفا به واسطه تعلق سیاسی و نزدیک بودن این شخص به آقای منتظری، به خصوص در مباحث امامت شدیدا تحت تاثیر ایشان گرفته تا جایی که باعث نگرانی جدی اعضای خانواده شده است، برای مثال پدرم مدتی است که زیارت ائمه علیهم السلام را کاری بیهوده می داند چرا که آنها از دنیا رفته اند و کاری ازشان بر نمی آید، مشکل اینجاست که زمینه برای مباحثه دوطرفه با ایشان هم نیست، از طرفی خودشان گریزانند و از طرف دیگر هروقت مباحثه ای اتفاق افتاده گویا از ما حالت انزجار پیدا می کنند، لطفا ما را راهنمایی فرمایید. در ضمن اگر منابع مشخصی در مورد رد اینگونه کتب می شناسید معرفی فرمایید. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عرایضی در این رابطه در کتاب «مبانی نظری نبوت و امامت» شده است ولی به نظر می‌رسد چون در این موارد کار به مِراء می‌کشد و موجب درحجاب‌رفتنِ قلب می‌گردد بهترین راه ترک این مباحث است. موفق باشید

11674
متن پرسش
باسلام و احترام خدمت استاد: دو سالی هست که در گیر این مسأله هستم که من کیم؟ آشتی با خدا و چند کتاب دیگر از شما را مطالعه نمودم در حال حاظر هم فرزندم این چنین باید بود را می خوانم ولی نمی فهمم که آخر من کیم؟ اصلا نمی توانم استعدادهای مربوط به شخصیتم را کشف کنم خیلی هم در گیر این هستم که کاری که انجام می دهم به خاطر توجه و نظر دیگران نباشد اما نمی شود و این مسأله مرا خیلی آزار می دهد. تحصیلاتم سطح سه حوزه در رشته تفسیر می باشد و علاقه عجیبی به آیة الله جوادی آملی و تفاسیر ایشان دارم. از شما بزرگوار می خواهم که مرا راهنمایی کنید. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در جواب این که می خواهید بدانید چه کسی هستید، شما همان کسی هستید که علاقه به آیت اللّه جوادی آملی دارید. می‌ماند که می‌خواهید در خودشناسی به لایه‌های عمیق‌تری دست بیابید، هراندازه خود را از تعلقات مادی آزاد کنید و خدا را همه‌کاره‌ی امور بدانید بیشتر خود را به معنای حقیقی آن می‌یابید تا إن‌شاءاللّه به وقت‌اش «رسالة الولایه» علامه طباطبایی«رحمة‌اللّه‌علیه» را با شرح جناب حجت‌الاسلام یزدان‌پناه دنبال کنید. موفق باشید

نمایش چاپی