بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
20657
متن پرسش
سلام: الان ما در چه زمانه ای قرار داریم؟ گوسفند ، گرگ ، میزان ....
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نمی‌دانم. ولی گویا حضرت حق به نور اسم رحمان، در این تاریخ بر مستضعفین جهان نظر کرده تا با مقاومتی که در مقابل مستکبران از خود نشان می‌دهند تاریخِ دیگری را به ظهور آورد. تا دیروز اگر یک‌صدمِ ظلمی که بر مردمی مثل مردم یمن می‌شد، آن مردم تسلیم متجاوزی مثل کشور عربستان می‌شدند، ولی امروز با خطی که حضرت روح اللّه نشان دادند و تاریخ دیگری را در معرض نگاهِ مستضعفان این نسل قرار داد؛ می‌بینید چگونه مقاومت جانانه از خود نشان می‌دهند در حدّی که همین امروز نماینده‌ی سازمان ملل می‌گوید تاریخ، در خود خبر ندارد که چنین فاجعه‌ای به جهت محاصره‌ی بنادر یمن توسط آل سعود پیش آمده باشد. ولی باز مردم معنایی جز مقاومت را در افقِ زندگی خود نمی‌یابند زیرا آینده‌ای ماورای آینده‌ای که مستکبران ترسیم کرده‌اند برای خود می‌جویند. موفق باشید  

19104
متن پرسش
سلام: چه چیزی باعث می شود که انسان در ۱۵ سالگی به تکلیف برسد؟ زمان ۲۴ ساعته یا سالیانه که یک مفهوم انتزاعی است. بدن انسان که ماده هست و فقط ظاهرش تغییر می کند و مثلا یک سری ظواهر را مشخص می کنند و می گویند به تکلیف رسیده. و اما روح انسان که چون مجرد است ثابت است و تغییری ندارد آن چه وجی از روح است که وقتی تغییر می کند انسان احساس می کند که درکش بالا رفته و دیگر بچه نیست؟ این دقیقا چیست که تغییر می کند؟ متشکرم
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: روح است که بدن را تدبیر می‌کند و با ظهورِ آثاری از بدن معلوم می‌شود روح آمادگی انجام وظایف و تکالیف شرعی را دارد. موفق باشید

18974

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
آیا استاد علامه طباطبایی (ره) در المیزان مراحل تخلیه و تحلیه و تجلیه را قبول دارند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این یک موضوع بدیهی در امر سلوک است و کسی نیست که قبول نداشته‌باشد. موفق باشید

31390

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم و رحمت الله: عزاداری هاتون قبول‌. استاد جان در جایی خواندم که آیت الله بهجت رضوان‌الله علیه در مورد رویداد شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها و ضرب و جرح ایشان دیدگاه متفاوتی دارند، شما اطلاع دارید نظر ایشان چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نه. موفق باشید

30082
متن پرسش
سلام علیکم: وقتی صحبت از انسان کامل می‌شود که مصداق اتم آن پیامبر اکرم (ص) و ائمه اطهار هستند آیا کامل بودن آنها از همان ابتدا طفولیت است که بعید است اینگونه باشد آنچه بنظر می‌رسد علی (ع) در سن شصت سالگی نسبت به سن چهار سالکی بسیار کاملتر است. البته منظورم مرتبه نفس آنهاست نه مرتبه عالیه آنها که ظاهرا صادر اول نام دارد ولی در هر صورت اتحاد تام مرتبه نازله آنها یعنی نفس با مرتبه عالیه آنها در بستر زمان و با تعلیم و تربیت و عمل صورت می‌گیرد لذا آن بزگان معصوم هستند اما معصوم بودن به معنای کامل بودن و مظهریت تمام اسما و صفات الهی نیست با توجه به این مطلب در هر دوره های از زندگی که باشند می‌توان آنها را انسان کامل دانست؟ و اگر جواب منفی است در چه دوره ای از زندگی خلیفه اتم الهی هستند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بعضی‌ها را که خداوند برای هدایت بشر انتخاب فرموده، از ابتدا در حفاظت و هدایت موهبی خود قرار می‌دهد و هنر آن‌ها آن است که با عبادات و رعایت دستورات شرع، آن عصمت را حفظ می‌کنند و بعضی را مثل ماها، راه جلوی‌مان می‌گذارد تا به کمال برسیم. کمال اولیای الهی حفظ عصمت آن‌ها است که بسیار کاری سخت و طاقت‌فرساست. به قول مشهور:

 

محنت قرب ز بُعد افزون است‏

 

جگر از محنت قربم خون‏ است‏

     

نيست در بعد جز اميد وصال‏

 

هست در قرب همه بيم زوال‏

     

پس در مقام قربِ الهى همواره بيم زوال و جداشدن از آن مرتبه هست و لذا براى دفع هرگونه عامل غفلت به استغفار نياز است. وقتى انسان هنوز در مقام قرب نيست مى‏‌گويد إن‌‏شاءالله مى‌‏رسم اما وقتى در مقام قرب وارد شد همواره نگرانى زوال آن حالت، او را به تلاش و عبادات بيشترى وارد مى‏‌كند و لذا مى‌‏گويد «جگر از محنت قربم خون است» حالا كه حضرت رسول (ص) به قرب و به نبوت رسيدند هر شب نماز شب برايشان واجب است، تمام مستحبات كه امامان معصوم (عليهم السلام) مقيدند انجام دهند به جهت حفظ مقام قرب است.

در این مورد خوب است به مقدمه‌ی کتاب «مبانی نظری نبوت و امامت» رجوع فرمایید. موفق باشید

29717
متن پرسش
بسمه تعالی. سلام علیکم: استاد راجع به بعضی از عرفا مقامات بلندی شنیده می شود که ظاهرا ابوسعید می گوید اگر عرش را در قلب من جای دهند ذره ای جا اشغال نمی کند این مقامات با مقامات ائمه معصوم چه تفاوتی دارد؟ تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ائمه «علیهم‌السلام» یعنی انسان‌های کاملی که در جامعیتِ حضور در همه‌ی عوالم هستند، از عرش تا فرش در همه‌جا حاضرند. ولی ممکن است عارفی در وجهی حاضر و نسبت به وجوهی غایب باشد. موفق باشید

28964

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام خدمت استاد: استاد بزرگوار حقیر دانشجوی دکتری دانشگاه اصفهان هستم و هر چه تلاش کردم نتوانستم منبعی برای سوالات زیر پیدا کنم لطفا بزرگواری فرموده منابعی را معرفی بفرمایید که در آن به سوالات زیر پاسخ مستدل داده شده باشد. ۱. نقش مودت اهل بیت در خود آگاهی انسان ۲. تبیین عقلی ضرورت مودت اهل بیت سپاسگزارم اجرتان با اهل بیت
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌آید با رجوع به کتاب «مبانی نظری و عملی حبّ اهل البیت» که روی سایت هست، بتوانید به جواب سؤالات خود برسید. موفق باشید

28539

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد طاهرزاده: سوالی در مورد خیالات و افکار دارم و اون هم اینکه میخوام بدونم آیا فکر کردن به نامحرم بدون لذت جنسی گناهه؟ اصلا اگر گناه نیست اشتباهه؟ و اینکه اگر من در خیابون باشم و نامحرمی منو ببینه و خوشش بیاد یا همکلاسی دانشگاه. بعد من به اینکه اون خوشش اومده فکر کنم اشتباهه؟ یا مثلا مرور کنم اون اتفاق رو تو ذهنم. اگر اشتباهن چطور به ذهنم حالی کنم اشتباهن؟ و اینکه کسی‌که به این‌چیزا فکر میکنه ضعف و خلا روحی داره؟ چطور میشه به این‌چیزا فکر نکرد؟ اصلا میشه فکر نکرد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این موارد را بهتر است از دفتر مرجع تقلیدتان سؤال بفرمایید. موفق باشید

28505

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام و عرض ارادت: چگونه می‌توانیم سرباز انقلاب اسلامی ایران باشیم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بهترین راه توجه به رهنمودهای رهبر معظم انقلاب است. در این مورد خوب است به سؤال و جواب شماره‌ی ۲۸۴۹۱ رجوع فرمایید. موفق باشید

26911
متن پرسش
سلام و عرض ادب: آیا علوم انسانی رایج، می تواند مجرا و بستری برای نفوذ روح غربی در جامعه ما و مستحل شدن اندیشه دینی در قواعد نظام مدرن و نظم نوین جهانی و سبک زندگی مدرنیته محسوب شود؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر نمی‌کنم. در مواجهه با تمدن غربی برای تحقق تمدن نوین اسلامی، بیش از این حرف‌ها باید به میدان بیاییم. نکته‌ای از یادداشت‌های خود در این رابطه را خدمتتان ذیلاً ارسال می‌کنم. موفق باشید

طریقت فکری این دوران

انقلاب اسلامی طریقت فکری این دوران است، آن نوع طریقت فکری که به راحتی نمی‌توان بر آن نام و نشانی خاص نهاد مگر آن‌که معتقد به تقدیر الهی باشیم و انقلاب را از زاویه‌ی ایمان به تقدیر تاریخی بنگریم و از طریق آن نیوشایِ پیام تقدیر الهی باشیم و بتوانیم از آن خبر بیاوریم، تا هرکس بنیانِ تفکر خود را باز جوید، به شرطی که اهل پرسش باشد و بگذارد آن‌چه تقدیر است در «گفت» آید و ظاهر شود تا همسخنی با آیندگان نیز معنای خود را بیابد. آیندگانی که نسبت به فهم انقلاب اسلامی در جمعِ بین ظاهر و باطنِ انقلاب، و جمع بین وجودِ تاریخی آن و باطن اشراقی‌اش از ما تواناترند. باطنی اشراقی که بی‌واسطه درک نمی‌شود، بلکه با نظر به وَجه تاریخی آن، قابل درک و فهم است.

وقتی انقلاب اسلامی را از زاویه‌‌ی ایمان به تقدیر تاریخی مدّ نظر آوریم، عملاً در وادی تفکر قدم گذاشته‌ایم، از آن جهت که تفکر، نظر به افقی است که در تاریک و روشن صبحگاهانِ تاریخ در حال ظهور است و معنای زندگی‌کردن در امروز را که در گرو حضور در آینده است، از آن طریق بر جان خود می‌چشانیم و این یعنی استقرارِ وجودی در ظاهر و باطن و آشنایی با مدینه‌ی درونی که ظهورِ بُعد چهارمی را نوید می‌دهد، به همان معنایی که در انقلاب اسلامی حماسه‌ی قهرمانیِ سرداران به حماسه‌ی عرفانی تبدیل شد و دوگانگیِ بین حماسه و عرفان، به یگانگیِ آن دو تبدیل گشت، مانند آنچه در مولایمان علی (ع) به میان آمد.

بلوغ هر انسانی در آن است که آگاه شود در کجای تاریخ و عالم قرار دارد و سرداران ما با درک حضور تاریخی خود، در طریقت فکری این دوران، یعنی انقلاب اسلامی وارد شدند و فهمیدند در کجای تاریخ و عالم قرار دارند و بدین شکل زندگی را چون جریانی یافتند عطش‌ناک به سوی خلق جهانی که از دست رفته بود.

با انقلاب اسلامی ارتعاشی جدید به میان آمده است که نه مانند جهان صوفیان است که در شور و شیدایِ فردیِ خود حاضرند و نه مثل جهان مذهبی‌های سنتی است که در محدوده‌ی عبور از جهنم و ورود به بهشت، مقیّد به رعایت شریعت الهی‌اند و نه مثل اندیشمندانی هستند که به سنت‌گرایان مشهورند، مثل دکتر سید حسین نصر و مرحوم داریوش شایگان که سعی دارند آزاد از آسیب‌های فرهنگ مدرن، راهی به سوی حکمت خالده بجویند. آری طریقت فکری انقلاب اسلامی از یک جهت، جهانی است غیر از جهان‌هایی که عرض شد، ولی از جهت دیگر راهی است که اگر در آن گام نهیم، همه‌ی آن جهان‌ها که برشمردیم را خواهیم «فهم» کرد و از آنِ خود دانست؛ زیرا طریقت خمینی «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» طریقتی است در میان زمین و آسمان و وقتی به زمین می‌آید که همه‌ی آن جهان‌هایی که بر شمرده شد را از آنِ خود بدانیم؛ زیرا در طریقتِ حضرت روح ‌اللّه خمینی «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» که عهدی است با انسانیت این دوران، در سیره‌ی مولایمان علی بن ابیطالب (ع) که در فضای عهدی قدسی به کلّ انسانیت گشوده‌است. راهی که بشر می‌تواند در این تاریخ در آن زندگی کند، راهی در میان راه‌های متضاد که خود را به دل زندگی می‌سپارد بدون آن‌که خودخواهی پیشه کند.

طریقت حضرت روح‌اللّه؛ انسانِ وَهم‌زده‌ی این دوران را به میخانه‌ی «وجود» رهنمون می‌شود. شهیدانِ این طریقت از آن مِیّ که همه به دنبال نوشیدن آن هستند، نوشیدند و هنوز قطره‌ای از آن کاسته نشده. به جای نشاط‌های شکست خورده، به ضیافت‌خانه‌ی نشاط‌های اصیل رسیدند که جایی است برای هر روزمان؛ جایی که باید به آن چشم دوخت و در مواجهه با آن، «بودنِ» خود را شکل داد. بودنی که در پرتوِ ذات الوهیت، انسان را به اندیشه‌ورزیِ حقیقی وارد می‌کند، با رشته‌ی پیوندی اصیل به نام انقلاب اسلامی از آن جهت که طریقت انقلاب اسلامی جهانی را نسبت به آینده‌ی بشر ترسیم می‌کند که انسان برای زیستن در این جهان می‌تواند در آن مأوا گزیند، با نگاهی سرشار از فهم و عشق نسبت به حضرت روح ‌اللّه«رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» تا از یک طرف راه رجوع به خدا به سوی بشر گشوده گردد و از طرفی دیگر در این دوران به زندگی در این جهان درست نگاه شود. نگاهی که بالاخره به تمدن نوین اسلامی نظر دارد؛ زیرا تمدن، با روحی که خداوند بر ملتی و تاریخی می‌وزاند و طبق فرایندی که همراه با قبض و بسط است، خود را در مناسباتی جدید ظاهر می‌کند و نباید از قبض آن مأیوس شد بلکه باید به ذاتِ تاریخیِ آن توجه نمود و درک زمانی که حکایت از طلوع زمانِ دیگری می‌کند، غیر از زمان گذشته است، طریقتی است همراه با تفکّر نسبت به زمانه و درک شواهد تاریخی که در آن هستیم.

26569
متن پرسش
سلام و عرض ادب: استاد، به تازگی وقتی به حاج قاسم و مقبره اش فکر می کنم، گویی به امام حسین (ع) و کربلا فکر می کنم! از بس حس عجیبی است می ترسم به کسی بگویم فکر کند من خلط بین حسین بن علی و حاج قاسم کرده ام. اما نه، احساس شدید نور امامت می کنم از این جریان حاج قاسم! حس حضور امام بیش از پیش در حوالی حاج قاسم برایم دور می زند! استاد براستی من به افراط افتاده ام یا در عالَم خبری است؟ فقط دوست دارم در این مقام و به این مقام گریه کنم. جاذبه های دنیوی که آرام آرام با منازل السائرین و چهله هایش در قلبم بی مقدار می شد، بعد از حاج قاسم کل دنیا برایم رنگ باخت. خیلی گریه می کنم، خواب حاج قاسم را می بینم. بیداری حاج قاسم را می بینم. صدایش در گوشم مرور می شود ( ما ملت شهادتیم ...) زندگی ام شده حاج قاسم. گاهی با خود می گویم مرا تحمل روح بلند حاج قاسم نیست! پس حسین بن علی (ع) که بوده است! نمی توانم حتی فکرش را کنم. که از دموع آن مکتب حاج قاسم ها سر برآورده اند! خدایا علی بن ابی طالب (ع) که بوده!
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: از طرف آن مرد الهی راهی به سوی ما گشوده شده که در افق آن، جمال اولیای الهی را بهتر احساس می‌کنیم. آری! این اشک‌ها بهره‌ای از از آن اشکی است که در ذات مکتب امام حسین «علیه‌السلام» جهت لقای الهی به ما عطا شد. حاج قاسم؛ سرّ عظیم نهضت حضرت روح اللّه «رضوان‌اللّه‌‌تعالی‌علیه» است و یافتنِ سرّ، کارِ آسانی نیست. این مرد ما را «رازآشنا» کرد. در کتاب «گوش‌سپردن به ندای بی‌صدای انقلاب اسلامی» نکته‌ای در رابطه با «رازآشنایی» عرض شده است که شاید در این‌جا نیز به‌کار آید. موفق باشید

معناي زندگي با «راز»

«وجود» همه‌جا هست، هيچ‌جايي هم نيست، هيچ‌چيزي هم نيست يعني «ماهيت» و «چيز» نيست. انسان با اُنس با «وجود» در پناه چيز ديگري آرامش نمي‌يابد مگر در پناه آن ندايي از حقيقت که خداوند در مظاهري خاص با ما از آن طريق سخن مي‌گويد؛ مثل مظهري به نام انقلاب اسلامي. زيرا همان‌طور که عرض شد در آن صورت انسان متوجه‌ي طريقتي شده است که در آن طريقت در پي نشانِ چيزي است که پيدا مي‌شود ولي به سرعت دامن برمي‌کشد و مي‌گريزد و در مقابل ما منازلي را قرار مي‌دهد که بايد طي شود. معناي زندگي با راز از اين قرار است و اين نکته‌ي مهمي است که نمي‌توان از آن غافل شد و ادعاي تفکر داشت. عرض شد حججي‌ها خودشان هم ندانستند چه‌کار کردند ولي متوجه شدند بايد کاري بکنند، «برقي از منزل ليلي بدرخشيد و برفت». خداوند راهي جلوي آن‌ها گشود تا اگر مرد راه هستند بتوانند به درستي قدم در راه بگذارند. خداوند از طريق حضرت روح اللّه «رضوان‌اللّه‌تعالي‌عليه» راهي در مقابل ملت‌ها و به‌خصوص ملت ايران گشود و شهداء توانستند در آن راه قدم بگذارند. اگر پرسيده شود خصوصيات آن راه چيست، جواب مي‌شنويد شرط درک راه، رفتن در راه است، تعريف‌کردني نيست. به گفته‌ي جناب عمّان ساماني:

شرط راه آمد، نمودن قطع راه

/ بر سر رهرو چه مِعْجر چه کلاه

حتماً تجربه کرده‌ايد، همان برقي که راهي را در مقابل انسان مي‌گشايد، به سرعت دامن برمي‌کشد و مي‌گريزد ولي در مقابل ما منازلي قرار مي‌دهد که بايد طي شود تا در مسيري قرار گيريم که البته در آن مسير، تحولِ تفکر نسبت به حقيقت همواره با ما خواهد بود. اين يعني همواره در آغاز قرارگرفتن و آينده را از آن آغاز شروع‌کردن. زيرا آينده همواره برگشت به آغاز است، آغازي که با افق انقلاب اسلامي شروع شده است و در جلسات گذشته بر آن تأکيد شد که: «تفکر، بازگشتِ دائم به آغاز است». برقي مي‌درخشد و ما را متوجه‌ي حقيقتِ دوران خود که همان آغازي است که با انقلاب اسلامي شروع شده است، مي‌کند و ما را به تفکر مي‌رساند. تفکري که آينده و گذشته برايش در ميان نيست. زيرا حقيقت همواره در صحنه است.

عنايت داشته باشيد که وقتي احساس کرديد در مورد آن‌چه بايد فکر شود، فکر کرده‌ايد و تمام شده؛ آن روز را روز عزاي تفکر بدانيد. اگر به دنبال اين باشيد که چيزي بياموزيد و تمام، معلوم است راه را درست نرفته‌ايد در حالي‌که با رخدادي مثل انقلاب اسلامي راهي در مقابل شما گشوده شده است که به سوي حضرت مهدي (عج) اشاره دارد.

از طريق انقلاب اسلامي که حقيقت متعينِ اين دوران است راه به سوي امامت و قرآن گشوده مي‌شود. انقلاب اسلامي شأني از شئون وجود مقدس حضرت امام زمان (عج) است و با نظر به آن حضرت به عنوان امامِ زمان، مي‌توان از مرگ جاهليت آزاد شد و دين را درست فهميد. لذا همان‌طور که اگر کسي امام زمانش را نشناسد، بقيه‌ي ابعاد دين‌اش برايش مبهم مي‌ماند؛ -زيرا امام زمان (عج) صاحب زمان‌اند و با ايشان مي‌توان در زمان و تاريخ خود حاضر شد- انقلاب اسلامي نيز راهي است که اگر بتوانيم درست آن را پيدا کنيم، حقيقت دوران خود را پيدا کرده‌ايم و از آن طريق اُنس با همه‌ي حقايق عالم براي ما گشوده مي‌گردد

26174

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام خدمت استاد گرامی: ما رهبر معظم انقلاب رو ولی امر مسلمین جهان میدونیم در حالیکه ایشون منتخب خبرگان ایرانی هستند و سایر فقها در سایر بلاد اسلامی به عنوان نماینده در مجلس خبرگان شرکت نکرده اند که بخواهند رای بدهند و ایشان بصورت جهانی انتخاب بشه. ایشون در یک بستر ملی و مبتنی بر قانون اساسی جمهوری اسلامی انتخاب شده و در همون راستا نحوه انتخابشون شکل گرفته. حال با این وضعیت آیا باز هم می شود گفت ایشان ولی امر مسلمین جهان هستند؟
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور که حضرت آیت اللّه سیستانی در عراق رویهمرفته رهبریِ اجرای احکام الهی را به عهده دارند، در ایران هم رهبر معظم انقلاب اسلامی چنین مسئولیتی را دارند. منتها بعضی از شیعیان در اقصی نقاط دنیا به‌خصوص مثلاً شیعیان لبنان، رهبریِ حضرت آقا را پذیرفته اند. موفق باشید

24667

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام و احترام وقت بخیر: استاد خواندن سوالات سایت نتیجه ای داره یا ما هم سیر رو دنبال کنیم میتونیم پاسخ دهنده باشیم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اصل را بر مطالعه‌ی مباحث بگذارید. اگر احساس کردید موضوع خود را در آرشیوِ سؤالات نیاز است دنبال کنید؛ به آن بپردازید. موفق باشید

24415

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: ایدز بلای قرن. نظرتون در مورد درمان ایدز که دکتر خیراندیش فرمودند حجامت درمانش است چیست؟ آیا در قران در مورد این بیماری مطلبی وجود دارد و از منظر قرآن ایدز قابل درمان است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: قرآن راه‌های کلّی زندگی را در مقابل ما می‌گذارد. در امور جزیی باید با تجربه و آزمون جلو رفت. به هر حال باید در تجربه ببینیم آیا جناب آقای خیراندیش توانسته‌اند نمونه‌ای را نشان دهند؟ موفق باشید

22802
متن پرسش
سلام و درود بی پایان خداوند بر شما سرور عزیز: عارفی می فرمود اگر فکر گناه را از سر بگزرانی و یا دوست داشته باشی کاری که گناه هست را انجام دهی گویی آن را انجام داده ای و کسانی که می گویند اینطور نیست اهمیت روح خود را پایین می آورند. و ایشان جمله قدیمی که می گوید خدا آنقدر مهربان است که اگر فکر خیر کنی برایت می نویسد ولی اگر فکر شر کنی تا زمانی که انجام ندهی گناهی نمی نویسد را غلط و بدون سند می پنداشت. آیا چنین است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بعید است این‌طور باشد که فرموده اند. زیرا اساس و فطرت انسان بر توحید و پاکی سرشته شده است و گناه؛ میهمان ناخوانده است و به همین جهت تا انسان مرتکب  آن گناه نشود و اراده‌ی جدّی در انجام آن به‌کار نگیرد؛ بر همان حالت فطری خود باقی خواهد ماند. موفق باشید

22574
متن پرسش
سلام و عرض ادب خدمت استاد جانمان: استاد من در کودکی زندگیه پدر بزرگ و مادر بزرگ خود را که در روستا بودند درک کردم. حدود پانزده سال قبل و الان بخواطر شغلم آمدم شهر و خدا را شکر شغل با درآمد خوبی دارم. ولی چیزی که خیلی اذیتم میکنه اینه که زندگی خودم را با آنها مقایسه می کنم می بینم خیلی فرق داره، همیشه حسرت زندگی قبل را می خورم و با خودم میگم چه زندگی داشتن این قدیمیا. چند تا گاو و چند تا مرغ و یک حیاط بزرگ و سالی یکی دو بار چلوگوشت میخوردن با نان خشک و ماست و شیر این ظاهرش بود ولی باطن زندگیشون اصلا نگران رزق و روزی نبودن چقدر وقت برای با خود بودن داشتند، چقدر عبادت و همدلی داشتند. خیلی چیزای دیگه ولی ما باید صبح تا عصر حتما بریم سر کار، در کل، روز ها تکراری هستش بی دلیل وقتامون پره، همیشه نگرانی داریم، انگار از قبل زندگی ما را کسایی که لیاقتش را ندارن برنامه ریزی کردن و ما هم باید طبق همون برنامه زندگی کنیم تا بمیریم. حالا وقتی زندگی دوران پیامبر صلی الله علیه و اله را مطالعه می کنم آتش می گیرم. ای کاش می تونستم برم تو طبیعت و دوباره زندگی ساده و بدون استرس و با خدا بودن را داشته باشم. التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این از اقتضائات فرهنگ مدرنیته است و غفلت از آن نوع زندگی در بستری که خداوند برای بشر رقم زده. البته نباید بخواهیم به گذشته برگشت کنیم، بلکه باید طوری به آینده فکر کرد که از مسیر زندگی مدرن، زندگیِ دیگری متولد شود که آن زندگی نسبتِ خود را دوباره با طبیعت برقرار کند. موفق باشید

21798
متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرامی: شرایط اقتصادی و روانی حاکم بر کشور و فشار های اقتصادی، مرا که در اوایل جوانی به سر می برم و از مشکل بیکاری و بی آیندگی در رنج عذاب هستم را به فکر خروج از کشور و زندگی در کشور دیگری انداخته و می خواهم عزم و اراده ام را در این راه جدی کنم. و به نظر من این کشور دیگر جایگاهی برای زندگی ما جوانان ندارد، لطفا راهنمایی بفرمایید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فرهنگ مدرنیته در هیچ کجایِ این دنیا جایی برای زندگیِ بشر باقی نگذاشته. امید است با پدیدآمدنِ این مشکلات و این‌که بندِ نافِ ما به دلار متصل شده، مسئولان همت کنند و نوع دیگری از زندگی را که اقتضای انقلاب اسلامی است در مقابل بشر بگذارند تا افق دیگری برای زندگی گشوده شود که بحث آن مفصل است. نمونه‌ی نحوه‌ی دیگری از زندگی همان پیشنهادِ اقتصاد مقاومتی است که البته وقتی هنوز به فرهنگ غربی اعتماد هست، به آن رجوع نخواهد شد. موفق باشید

19140

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: آقای مهدی گلشنی در نظریه علم دینی شان قائل به این مطلب بودند از آنجا که اصل تطابق به نحوی امکان ندارد ملاک علمی بودن گذاره ها (صرف علمی بودن، بحث دینی و غیر دینی مطرح نیست) ارتباط آنها با وقایع است که این ارتباط هم می تواند حجاب هایش بیشتر برداشته شده و در نتیجه ارتباط گذاره با واقعیت قوی تر شود. نظر شما درباره این نظریه چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: جناب آقای دکتر گلشنی انسانی دانشمند، متفکر و متعهد هستند و تا آن حدّی که در این سخن مختصر فهمیدم، حرف درستی است ولی باید تفصیل آن مطرح شود تا مورد بحث و بررسی قرار گیرد. موفق باشید

18415
متن پرسش
با سلام: لطفا درباره جمله زیر کمی توضیح دهید: تلقین به معنایی که ابن‌سینا می‌گوید یعنی توجه‌دادن روح به حضرت حق، ولی تلقینی که سوبژکتیویته می‌گوید توجه‌دادن انسان به خودش است.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در جواب سوال شماره 18359 این‌طور در این مورد عرض شد: باسمه تعالی: سلام علیکم: به آن معنا که انسانی فرهیخته که متوجه حقایق است و می‌داند در ما کمالاتی هست که از آن غافلیم، اگر به صورت تذکر ممتد ما را جلو ببرد، یک نحوه تلقین کرده است و از این جهت قابل پذیرش است و حضور در جلسات دینی جهت همین امر است. موفق باشید. بنابر این هم می‌تواند «تلقین» وجهی از سوبژکتیویته باشد و هم می‌تواند وجهی از رجوع به حق داشته‌باشد. موفق باشید

31270

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
عرض سلام و ادب و احترام، وقتتون بخیر: در آخر پاسخ به سوال ۳۱۰۲۳ فرمودید که صحبتی که آیت الله حسن زاده حفظه‌الله در رابطه با نکاح نور حضرت علی (ع) به عنوان‌ عقل کل و صدیقه طاهره (س) به عنوان‌ نفس کل و بوجود آمدن همه ی عالم از اون فرمودند، تشبیه خوبی از ایشون هست در حالی که علامه می فرمایند اتحاد این دو نور در عوالم بالا یک حقیقت هست که عالم را بوجود آورده. آیا فرمایش حضرتعالی ناظر به حقیقتی است که در حدیث شریف اولنا محمد، اوسطنا محمد، آخرنا محمد (ص) آمده می باشد؟ یعنی اینکه صدیقه طاهره (س) چون انسان کامل هستند مظهر همه ی عوالم وجود از عقل اول و عقول کلیه و نفوس کلیه و... می باشند مانند امیرالمومنین (ع) و بقیه معصومین (ع) و نیازی نیست ایشان را فقط مظهر نفوس کلیه بدانیم؟ سوال دوم، بنده مباحث معاد امام (ره)، مباحث معاد بازگشت به جدی ترین زندگی، ده نکته در معرفت النفس، رساله الولایه، بعضی تفاسیر و تا حدودی حرکت جوهری و برهان صدیقین، معرفت النفس و حشر حضرتعالی را گذراندم و می خواستم اگر حضرتعالی صلاح بدونید فصوص را هم با صوت کلاس پربار حضرتعالی بگذرانم، متاسفانه در سایت در دسترس نیست، و ایمیل هم با بخش ارتباط با ما، زدم پاسخ نگرفتم، شهرستانی هستم، جناب آقای نظری را هم نمی شناسم. با تشکر از زحمات بی دریغ حضرتعالی، اجرتون با امیرالمومنین (ع)
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. بحث در مظهریت حقایق محمدی «صلوات‌الله‌علیه‌وآله» است که حضرت زهرای مرضیه «سلام‌الله‌علیها» مظهر نفس کلّی و علی مرتضی «علیه‌السلام» مظهر عقل کلّی می‌باشند، وگرنه در مقام ذات، همه در یک مقام می‌باشند. ۲. شماره تماس آقای نظری 09136032342 می‌باشد. خوب است که با ایشان تماس بگیرید و بنده نیز این پیام را جهت آمادگی ایشان برایشان می‌فرستم. موفق باشید

29756

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: ان شاءالله تحت تاییدات حضرت بقیه الله توفیق خدمت هرچه بیشتر به مکتب محی الدین را داشته باشید. جناب استاد کتاب های شما را در حیات طیبه مرور اجمالی می‌کردم متوجه شدم نفسم قادر به همراهی با آثارتان نیست با توجه به کتاب ادب خیال عرض می‌شود که وضع من با شهید مطهری، جوادی، علامه طباطبایی هم همین گونه است من فقط مطالب عرفان نظری را طالبم حتی علاقه ای به عرفان عملی ندارم و پای بندی چندانی به اسلام ندارم و اگر این دو مورد اخیر شریعت و طریقت باشد و نظری را حقیقت بگیریم حقیقت خواه صرفم بنابرین آثار مطهری که مطالب عرفانی چندانی ندارد مطلوبم نیست یا مطالب فلسفی مطلقا از سینا بگیر تا صدرا علقه ای ندارم، یا المیزان چون گویا علامه کتومند یا شان المیزان بنحوی بوده که نمی‌توانستند مطالب عرفانی چندانی در او بیاورند البته من کامل بررسی نکردم همان معدودی که دیدم مثل حدید ذوقم را برآورده نکرد، البته ماسوای روش علامه خود مطالب قرآنی وسیع است و برای من بجز مطالب عرفانی بقیه مطالب جذابیتی ندارد و اصلا دغدغه وجودی نسبت به آن موضوعات ندارم البته مطالب سلطان‌علی‌شاه و صفی‌علی‌شاه شاید بتواند جانم را اندکی سیراب کند ولی در مجموع با قرآن چون کتاب عرفانی لااقل بطور صریح نیست انسی ندارم. سابق سوالی مطرح کردم کتاب استاد یزدان پناه را معرفی کردید رجوع کردم حس کردم او هم از خرده شیشه های صدرا در اثرش موجودست مطلبی را اولین بار در لطائف العرفان محمدعلی حکیم دیدم و اصلش را بعدا در آثار حضرت استاد مولانا علامه ابن عربی جانم بفدایش باد و حکمتی نیافتم مگر در خوان او مضمونش اگر خطا نکنم این بود که از ظرایف عرفان اینست بقیه علوم طالبین اش ناگزیرند به آموختن اصطلاحات اما این علم مستعدینش اصطلاح ناخوانده می‌فهمند نگار من که بمکتب نرفت بنابرین بنظرم رسید وقت را اتلاف نکنم بروم سرچشمه و از مولا و خداوندم شروع کنم شما نیز شرحی بر فصوص داشتید از آنجا که متاسفانه صدرایی هستید و خوف آن دارم که در شرح شما هم خورده شیشه باشد اگر عرفان خالص است شروع کنم اگر نه شرح دیگری را معرفی کنید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اساساً شروحی مثل قیصری و کاشانی هم سعی دارند مبنای عقلیِ إشراقاتِ جناب ابن‌عربی را حفظ کنند و بنده نیز در آن شرح، کاملاً در افق خِرد جناب صدرالمتألّهین با جناب ابن‌عربی همراهی دارم، همان‌طور که جناب صدرا با ابن‌عربی همراهی می‌کند و در کنش و واکنش می‌باشد. نمی‌دانم آیا شرحی هست که به قول شما از نوع تفکر حِکمی و عقلی جهت نگاه به فصوص، جدا باشد؟ موفق باشید

29199

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام نظر شما در مورد این یادداشت چیست؟ شجریان خواننده ای ظاهراً سنتی و باطناً مدرن بود. خواننده در اینجا هم به معنی تلفظ کننده و هم به معنی فهمنده است. او اهل اندیشه بود و به معنای عمیق کلمه به خوانش متون ادبی اقدام کرد. اما درک شجریان از عرفان تا چه حد عمیق است؟ آیا آنچنانکه بسیار گفته اند او رابط دوران معاصر با ادبیات کهن بود؟ آیا او‌ حافظ و مولوی را در روزگار معاصر زنده نگه‌داشت؟ شجریان در مستند شبکه صدای آمریکا (۷ مهر ۹۵) در مورد مولانا سخن می گوید و در جایی می شنویم: کسی که می گوید فارغ از کفر و‌ دینم را چرا امامزاده کردند؟ مولوی برعکس رفتار کرد. او‌ این شعر مولوی را می خواند:بیرون ز کفر و دینیم برتر ز صلح و کینیم / نه در فراق و وصلیم رو نام ما دگر کن اما آیا منظور از بیرون کفر و دین، انسان گرایی است؟ عرفان نظری سخن از توحید می گوید: انسان هم ذیل توحید معنا دارد ولی در اندیشه مدرن برعکس است و خدا با انسان معنا می شود. مولوی و‌ حافظ اهل عرفان بودند و عشق را در سایه خداوند معنا می کردند. حافظ رند بود یعنی کسی که  آنچنانکه ظاهرش نشان می دهد نیست. اما برخی مدعیان از جمله خواننده ظاهرا سنتی و باطنا مدرن، حافظ را بر اساس ظاهر اشعارش قضاوت می کنند. حافظ و مولوی و دیگران اگر از دین گذر کنند برای سپردن آن به یار است و این لازمه گذر از ظاهرگرایی است. در تفکر شیعی هم ظاهر در سایه باطن قرار دارد و اگر لازم باشد دفتر (قرآن کاغذی) فدای یار (قرآن ناطق) می شود. این قرآن ناطق در آخرین فراز وصیت خود به فرزندش گفت: اسْتَوْدِعِ اللهَ دِینَکَ وَدُنْیَاک. دینت را به خدا به ودیعه بسپار. این وصیت را حافظ به قول رسا فاش گفته است. امامزاده، هم می تواند مظهر دینداری عامه پسند باشد و هم‌ مظهر دین باطنی عاشقانه. شجریان از شعر مولوی که می گوید: من زتقدیرم و تقدیر از ذات من است نتیجه می گیرد که تقدیرت را خودت می سازی به دنبال تقدیر نباش! او «من» را انسان تعریف می کند که هم درست است و هم غلط. انسان وقتی قادر دو جهان است که با خدا باشد. این سخن مولوی جمع بین جبر و اختیار است. عرفای ما از یک سو دعوت به تسلیم کردند و گفتند بر ما در اختیار نگشادست و از طرف دیگر به دنبال برهم زدن چرخ بودند. ولی شکافتن فلک و طرحی نو در انداختن با شب و آه فراهم می شود نه به تعبیر شجریان با گردن کلفتی!
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: خوش‌سلیقگیِ آقای شجریان آن بود که اشعار اصیل فرهنگ ایرانی و خرد اسلامی را انتخاب و با صدای خوب می‌خواندند و مردم از آن جهت که آن صدا آن‌ها را به آن خرد و فرهنگ متصل می‌کرد؛ مورد احترام قرار می‌دادند و نه آن‌که گمان کنیم آقای شجریان خود به خود نیز در وادی‌های حکمت و عرفان قدمی داشته باشند. البته خوش‌سلیقگی و خوش صدایی ایشان بحث دیگری است. موفق باشید

27849

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
حضرت استاد سلام علیکم: مدتی حیران و سرگردان مباحث توحیدی و معرفت نفس بودم که خداوند متعال با لطف بی نهایتشان شناخت شما را برایمان میسر کرد. درحال حاضر مباحث توحیدی قرآن کریم و نهج البلاغه و همچنین شرح کتاب جامع السعادات را مدتی است شروع کرده ام و بنا بر توصیه حضرتعالی و به لطف و عنایت رب العالمین دعای شبانه دارم. اما متاسفانه حملات شیطان زیاد اذیت می‌کند. اگر امکان دارد برنامه عبادی توصیه بفرمایید ممنون می‌شوم. التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که در کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» عرض شده است هر اندازه ما ذهن خود را با مطالعات دقیق و عمیق و تدبّر در آیات و روایات مدیریت کنیم؛ قدرت واهمه جهت تحمیل توهّمات، کم می‌شود. در کنار این موضوع از ورزش نیز نباید غفلت شود. موفق باشید

26737

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: ۱. با توجه به توصیه دین مبین به عدم طول امل و مبارزه آن و شناخت این امر، معمولا چه افرادی مبتلا به طول امل می شوند؟ ۲. راهکار مبارزه با این امر چیست و آیا مطلبی از حضرتعالی در این زمینه برای مطالعه هست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: پیشنهاد بنده مشغول شدن به کتاب شرح حدیث جنود عقل و جهل است. موفق باشید

26337
متن پرسش
سلام علیکم: واقعاً علت اینکه برخی مسئولان در نظام، با وجود اینکه امکانات و سرمایه های کشور و انقلاب را در دست دارند، اما تا مسئولیت شان تمام می شود یا همان ایام مسئولیت، رفتار مخالف مابانه و به شکل اپوزسیون نشان می دهند و رسماً بی منطقی و ارتجاع به خوی اشرافی پیش از انقلاب و بازی در زمین نفوذ دشمن را اجرا می کنند و سخنان عجیبی می گویند. این چه بدعتی است که رئیس جمهور کشور با این میزان از اختیارات و سماحت مردم و رهبری مقابلش و کارنامه ضعیف ویژه در عرصه اقتصادی که جان مردم را به لب رسانده است، با حالتی عجیب و مایه شادی دشمنان، می ایستد و از تشریفاتی بودن انتخابات می گوید و رسماً چنین اضطراب عقیدتی و اخلاقی را ایجاد می کند. این مورد چه علتی دارد و آیا یکی از دلایلش سکوت و انفعال و اقدام درست و عقلایی ما برای روشنگری نیست کما اینکه آن زمان که رهبری مدام از خطر اندولس شدن ایران و تهاجم فرهنگی می گفت و در عوض رییس وقت جمهور آمد و گفت ما راهکار توسعه و رشدمان واقعاً لیبرالیسم است، سکوت کردیم و امید برای زدن این حرفها در جامعه بالاتر رفت و بعداً ثمرش را در قضایای بعدی ویژه در برجام و تصویب عجیبش دیدیم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: درست می‌فرمایید ولی به این نکته نیز فکر کنید که ما در دوره‌های گذشته از آن جهت که سیاسیون‌مان هنوز به آن بلوغی که در بستر روح انقلاب سیاستمداری کنند، نرسیده‌اند و هنوز سیاستمداران تراز انقلاب آن‌طور که شایسته باشد به ظهور نیامده که حداقل از معارف اصیل قرآنی بی‌بهره نباشند. به فرمایش آیت اللّه جوادی، همان‌طور که حکمت متعالیه پشتوانه‌ی معرفتیِ انقلاب اسلامی است؛ سیاستِ متعالیه نیز که در رابطه با حکمت متعالیه است، باید به صحنه آید. موفق باشید     

نمایش چاپی