باسمه تعالی: سلام علیکم: زندگیهای پوچ این دنیایی در برزخ حفرهای است از حفرههای آتش. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به اینکه حضرت امام حسین «علیهالسلام» امامیاند که میخواهند بشریت را از بیماریِ کبر و خودخواهی و عدم تفکر نجات دهند؛ فکر میکنم این نوع جریانها یک حرکت انحرافی است تا ما را مشغول امامی کنند که در این حد به او رجوع داشته باشیم. شاید هم آن خانم ناخواسته تحت تأثیر شیطان، چنین تواناییها را دارد تا شیطان کار خود را از طریق ایشان انجام دهد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی توحید را بشناسیم و متوجهی حضور آن یگانهی جاری در هستی بشویم، هرچیزی که مانع اُنس با آن حقیقت یگانه بشود، شرک است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر نمیکنم. بلکه حقیقتاً هشت نور مقدس و اسماء حسنای الهی در صحنه است. موفق باشید
با عرض سلام: با توجه به اینکه فضای مناظره باز به سمت تخریب سوق داده شد اگر چه با توجه به مطلبی که در مورد احراز صلاحیت ها بیان کرده بودید امید داشتیم فضای مناظرات غربی در نظام اسلامی حاکم نباشد اما بنظر میرسد برای تحقق مردمسالاری دینی بساط انتخابات به شیوه غرب با این تجربه ۴۰ ساله باید برچیده شود گرچه لزومی به تعلل ۴۰ ساله نداشت همان انتخابات اول ریاست جمهوری که آن مردم با آن تدین و روحیه انقلابی به کسی رای میدهند که لااقل به ظاهرش هم توجه میکردند آشکار بود که بویی از اسلام نبرده است همان وقت باید متفکران به صرافت می افتادند که چه شد ملتی که در فروریختن بنای نظامی با آن سابقه و قدرت و حمایت بیگانگان فائز بود در انتخابات نتوانست موفق عمل کند.
باسمه تعالی: سلام علیکم: همینطور است. مسلّم ما در شرایطی هستیم که انقلاب اسلامی و حضور تاریخی حضرت امام خمینی «رضواناللهتعالیعلیه» دچار سوء فهم و سوء تعبیر شده، مثل آنکه بعضاً آزادی و یا دینداری دچار سوء فهم و سوء تعبیر گشته و وظیفه ما است که در این شرایط تاریخی به بازخوانی آن انقلاب بزرگ دست بزنیم وگرنه با غفلت از حقیقت انقلاب اسلامی، در زندگی گرفتار افراط یا تفریط خواهیم شد. افراط در تجدد و تفریط در تحجّر. با اینهمه واقعاً مشاهده میشود که قدمی به جلو برداشته شده و افرادی مانند آقای رئیسی و آقای جلیلی نشان میدهند که بنا است رینگ نظام اجرایی در بستری جلو برود که رینگِ اثبات و نفی نیست و این، تماماً غیر از روحیهای است که امثال آقای هاشمی مخالفان نظر خود را خنّاس مینامید و از میدان به در میکرد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: نظرداشتن نسبت به مسائل جهان اسلام، غیر از ولایتداشتن بر سایر کشورها است. رهبر معظم انقلاب هرگز نمیخواهند در امور ولاییِ آیت الله سیستانی ورود کنند و یا در نامهای که به میدان التحریرِ مصر مرقوم فرمودند میفرمایند ما نمیگوییم نظام سیاسی خود را مانند آنچه در ایران میباشد شکل دهید؛ حرف ما آن است که بر اساس اسلام، نظام استکباری را نباید پذیرفت. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: حبّ دنیا حجاب میشود کتاب «فرزندم؛ اینچنین باید بود» إنشاءالله کمک میکند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث حساسی است. در اینکه به هر دلیلی حقوق اهلالبیت«علیهمالسلام» که حق الله و حق النّاس است توسط خلفا بهخصوص خلیفهی دوم زیر پا گذاشته شده، بحثی نیست و غفلت از آن ظلمها و نادیدهگرفتن جسارت های خلیفهی دوم، غفلت از حقوق اهلالبیت «علیهمالسلام» است که هرگز نباید از آن کوتاه آمد؛ موجب میشود نور ایمان از قلب انسان فرو کاسته شود. ولی همانطور که فرمودید نباید مواردی را در راستای تقابل با اهل سنت به میان آورد که مسئلهی امروز ما نیست. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: وسعت نفس «لایقف» است و هر اندازه انسان خود را نسبت به ابعاد گوناگون فیض الهی گشوده نگه دارد، از فیوضات الهی بهرهمند میشود و بودنی اصیلتر را تجربه میکند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده روش جنابعالی، روش درستی است. زیرا اگر ما یاد بگیریم با ضعف افراد چگونه رفتار کنیم، آن افراد نیز انگیزههای خود را تغییر میدهند. به گفتهی خواجه عبداللّه انصاری: «بدی را بدی کردن سگساری است / خوبی را خوبی کردن خر کاری است / بدی را خوبی کردن کار خواجه عبدالله انصاری است.» موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: چیزی غیر از همان مطالبی که در جزوات و در کتاب «زن؛ آنگونه که باید باشد» در ذهن ندارم. سری به قسمت منابع کتاب مذکور بزنید بد نیست. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: خطای حس را نیز انسان با فهمی که متوجهی واقعیت خارج از ذهن است میفهمد و به همین جهت میتواند بین سفسطه و واقعیت تفکیک کند؛ مشکل فلسفهی غرب آن است که با نگاه بر تفکر کانتی امیدی به یافتن واقعیت از طریق حس و عقل نمییابد که البته جناب هایدگر با بحث «دازاین» ساحتی را به میان آورد که عملا آن مشکل مرتفع میشود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: تنها وقتی که انسانها مایل و آمادهی شنیدن حقیقت باشند باید با آنها در این موارد سخن گفت وگرنه موجب مراء خواهد شد که در آموزشهای دینی ما از آن نهی شده است. در هر صورت اگر زمینهی هدایت طرف مقابل نیست و گرفتار ذهنیات لغو خودش میباشد، در این موارد به ما فرمودهاند: «إِذا مَرُّوا بِاللَّغْوِ مَرُّوا كِراماً» یعنی چون با سخنان لغو روبهرو شدید بزرگوارانه از آن بگذرید. ملاصدرا «رحمةالله عليه» در دومين نكته از نكات نشانه هاى الهام ملك و وسوسه شيطان مى فرمايد: «جدال و ستيز و نظرنمايى همه از وسوسه هاى شيطانى است و دقّت و آرامش و تدبّر، نشانه الهام ملك است، همچنانكه بى حوصلگى در درك معارف الهى ريشه در وسوسه هاى شيطانى دارد». خودتان تجربه كرده ايد كه روحيه شيطان، ستيز است و خودنمايى. او در مقابل خداوند كه فرمود به آدم سجده كن، گفت: «انَا خَيْرٌ مِنْه»؛ من بهتر از آدم هستم، چون من از آتشم! هر وقت ديديد دغدغه توجه به حق و اطاعت از حق نداريد، بلكه دغدغه استعلاء و بزرگ كردن خود را داريد تا با بزرگ كردن خود از سبك شدن خود جلوگيرى كنيد، بدانيد كه كارتان شيطانى است و حتماً سبك مى شويد، چون خداوند در مقابل اين كار به شيطان فرمود: «انَّكَ رَجيم»؛ تو از مقام قدس و كرامت بيرون شدى. در روايت از حضرت اباعبدلله عليه السلام داريم: «هر كس مجادله و ستيز را ترك كرد، در واقع ايمان خود را محكم كرده و همراهى دين خود را نيكو داشته و عقل خود را صيانت نموده».[1] چون با ترك جدال و ستيز، قلب آماده الهام ملك مى شود، در آن حال انسان اصلًا جدال و ستيز نمى كند. بعضى مواقع مى خواهيد موضوعى را ثابت كنيد كه حق است، و روشن كنيد رقيب شما بر باطل است، امّا چون روش تان شيطانى است و حالت جدال و ستيز به خود مى گيريد، نتيجه لازم را به دست نمى آوريد، هرچند منطق شما حق بود. در اخلاق اسلامى داريم كه ستيزه و مراء حرام است. امام صادق عليه السلام مى فرمايند: «الْمِراءُ داءٌ دَوِيٌّ وَ لَيْسَ فِيالْانْسانِ خَصْلَةٌ بِشَرٍّ مِنْهُ وَ هُوَ خُلْقُ ابْليسَ وَ نِسْبَتُهُ فَلايُماري في ايِّ حالٍ كانَ الّا مَنْ كانَ جاهِلًا بِنَفْسِهِ وَ بِغَيْرِهِ مَحْرُوماً مِنْ حَقايِقِ الدّين»؛[2] جدال و ستيز دردى است بسيار سخت و در انسان، هيچ خصلتى بدتر از آن نيست، و آن صفت ابليس است و منشأ اين صفت اوست، مجادله و ستيز نمى كند در هيچ حالى مگر كسى كه جاهل به نفس خود و جاهل به غير باشد، و از معارف و حقايق دين محروم باشد.» مراء و جدال ما را در معرض ستيزه هاى شيطانى قرار مى دهد و قلب ما را مشغول مى كند، آن وقت نور الهامات ملك در ما مى ميرد، براى همين بعد از مدّتى، عبادت شما تاريك مى شود و ديگر آن صفاى معنوى در روحتان نيست. ريشه ی اين تاريكى را بايد در جدالها و ستيزهايى پيدا كنيد كه شيطان شما را بر آنها واداشته است. نظرنمايى؛ نيز از وسوسه هاى شيطانى است يعنى بخواهيم فكر خود را به رخ بقيّه بكشيم كه اين يك نحوه «رياء» در كلام است و در قيامت به شخص مرائى يا رياكار در نزد ميزان گفته مى شود: ثواب عمل خود را از كسى بگير كه براى او آن عمل را انجام دادى. مسلّم دست او در آن حال خالى خواهد بود، و اين بلايى بود كه شيطان بر سر او آورد، چون مى خواست همچون شيطان به همه نشان دهد: «انَا خَيْرٌ مِنْه». يك وقت مى خواهيم حق نمايى كنيم، در آن صورت بدون مطرح كردن خود، فقط حق را مى نمايانيم و هر چه كمتر خود را مطرح كنيم، بهتر توانسته ايم حق را بنمايانيم. پيامبر خدا صلى الله عليه وآله وسلم خودِ حق برايشان مهم بود و نه استعلاى بر بقيه. حق به خودى خود استعلاء دارد، ولى آن استعلاء و برترى كه ما براى خودمان اراده كنيم براى ما ستيز و شيطنت به همراه مى آورد، ولى اگر خود را زير پا بگذاريم و برتر بودن حق را اراده كنيم برترى حقيقى كه همان حق است در صحنه مى ماند. «كَلِمَةُاللهِ هِيَ العُلْياء»[3] يعنى كلمه و سنّت «الله» تنها و تنها برتر است و بايد انسانها برترى خدا را بخواهند، نه برترى خود را، اگر برترى خود را خواستند، در واقع از برترى حقيقى جدا شده و گرفتار پستى و خوارى شده اند. كسى كه اهل ستيز و جدال است، عملًا خوارى و پستى را طلب كرده است. اگر برترى حق را بخواهيد در مقام تواضع قرار مى گيريد، ولى اگر برترى خود را خواستيد همان برترى، شما را خراب مى كند. مثل اين است كه شما آب را مى خواهيد تا خانه مردم را خراب كنيد، شما عملًا خود آب را نمى خواهيد، بلكه خرابى خانه مردم را مى خواهيد، ولى اين خراب كردن را از طريق آب انجام مى دهيد، اين ديگر آب خواستن نيست، همچنانكه برترى خود را خواستن، برترى نيست، برترى ما به عبوديت ما است، خداى ما كه برترى اش در قلب ما براى ما پيدا شد و عظيم بودن او براى ما جلوه كرد، اين بايد براى ما شيرين باشد و نه برترى خودمان. اين از بحثهاى دقيق انسانشناسى است كه لازم است در جاى خودش دنبال شود. همینقدر بدانید که «مراء» ما را از گفتوگوهای ثمربخش محروم میکند. موفق باشید
[1] ( 2)-« مصباحالشريعه»، باب مراء، حديث دوم.
[2] ( 1)-« مصباحالشريعه»، باب مراء، حديث اوّل.
[3] ( 1)- سوره توبه، آيه 40.
باسمه تعالی: سلام علیکم: جناب صدرالمتألهین در این مورد نکات ارزندهای را مطرح میکنند مبنی بر اینکه صورت خارجی «مُعِد» خواهد بود تا نفس ناطقه، صورتی مطابق آن در ذهن ابداع کند و بدین لحاظ میتوان به نحوی به آنچه از خارج در ذهن داریم، اعتماد کرد و این غیر از بدیهییافتنِ ادراک خارجی است که در جواب سؤال شمارهی ۲۴۱۴۱ عرض شد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: اعیان در تعیّن خود، صورتِ اسماء هستند ولی آن اسماء، مطابق هویت و امکانِ اعیان به ظهور میآیند. مثل اسم «حیّ» که در هویت «شجر» ظهور میکند. ولی جایگاه اصلی اعیان یعنی مقام علمی آنها در «احدیت» است، به همان لحاظ که ابنعربی با نظر به این مقام در مورد آنها میفرماید: «ما شَمّت رائحةَ الوجود» یعنی هنوز اساساً موضوع خلقت برای آنها پیش نیامده است، بلکه در جودِ علمی خود هستند نه در وجودِ عینیشان. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ندیدم. بنا دارم با توجه به سوال شما آن را ببینم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: با بندگی هرچهبیشتر حضرت معبود، حجابِ بین عبد و ربّ کم و کمتر میشود به همان معنایی که در دیوان فیض کاشانی داریم که میگوید:
دل از من بردی ای دلبر بفن آهسته آهسته
تهی کردی مرا از خویشتن آهسته آهسته
کشی جانرا به نزد خود ز تابی کافکنی در دل
بسان آنکه میتابد رسن آهسته آهسته
ترا مقصود آن باشد که قربان رهت گردم
ربائی دل که گیری جان ز من آهسته آهسته
چو عشقت دردلم جا کرد و شهر دل گرفت از من
مرا آزاد کرد از بود من آهسته آهسته
به عشقت دل نهادم زینجهان آسوده گردیدم
گسستم رشته جان را ز تن آهسته آهسته
ز بس بستم خیال تو تو گشتم پای تا سر من
تو آمد خرده خرده رفت من آهسته آهسته
موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: همینطور است. به آن معنا که حضرت حق میفرماید: «کُلَّ یومٍ هو فی شأن» یعنی در هر شرایط تاریخی، حضرت ربّ العالمین به نحوهای ظهور میکند تا گوهر هدایت را در مقابل انسانها بگشاید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: منظورشان این حرفها نیست. میخواهند ما را متوجه کنند که در همهی امور متوجه خدا باشیم، به همان معنایی که جناب سعدی فرمود: «به جهان خرّم از آنم که جهان خرّم از اوست». موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- نه 2- آری! باید پایداری کرد 3- عنایت داشته باشید که توهّمات قبلی بالاخره هنوز نحوهای از حضور را از خود نشان میدهند و با پایداری نسبت به وظایف دینی، آرامآرام آن اوهام از تحرک خارج میشود 4- در همین مسیر اگر با حوصله جلو بروید متوجه میشوید که: «ای برادر، عقل یکدم با خود آر / دم به دم در تو خزان است و بهار». موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: قبلاً اینطور جواب داده شد: باسمه تعالی: سلام علیکم: همانطور که متوجهی آن نکتهی مهم از افلاطون هستید، که حیرت یعنی توجه به امر واقع و توجه به اضلاع گوناگون آن؛ ولی موضوعی که مطرح میفرمایید اصلاً چیزی نیست که قابل تفکر باشد، یک توهّم است که هیچوقت یک خردمند، ذهن خود را مشغول آن نمیکند تا از اندیشیدن که اندیشدن به امر واقع است، محروم شود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: اساساً شروحی مثل قیصری و کاشانی هم سعی دارند مبنای عقلیِ إشراقاتِ جناب ابنعربی را حفظ کنند و بنده نیز در آن شرح، کاملاً در افق خِرد جناب صدرالمتألّهین با جناب ابنعربی همراهی دارم، همانطور که جناب صدرا با ابنعربی همراهی میکند و در کنش و واکنش میباشد. نمیدانم آیا شرحی هست که به قول شما از نوع تفکر حِکمی و عقلی جهت نگاه به فصوص، جدا باشد؟ موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. بحث در زندهبودن در زمانهای است که زندگی میکنیم و مسلّم باید در دینداری در حوزهی احکام، از طریق کسی که به او اطمینان دارید در زمانهای که هستیم، تکلیف ما را میشناسد و ابلاغ میکند و در این رابطه و در این زمان با روبهروبودن با اینهمه مسائل، باید به فکر فقیه زنده و اعلم بود، و یا خودمجتهد بود. ۲. آقای سروش نه مجتهدند و نه چنین ادعایی دارد و فکر نمیکنم فقیهی باشد که بتواند به تقلید از اهل سنت فتوا دهد. ۳. ابنعربی خودش هم بالاخره از امام حنفی تقلید میکند و موضوع انس با روحانیت پیامبران، غیر از موضوع تقلید در احکام فقهی از آنان میباشد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: نمیدانم چه اندازه باید بر روی این روایتها ماند. ولی مسلّم صوفیگری به آن معنایی که آن روایت میگوید، بیشتر یک دکانِ جذب منافع است، نه یک سلوک. ولی فراموش نکنید ما با بشری روبهرو هستیم که میخواهد در جهان گشودهی ملکوت حاضر باشد و این با آموزههای عرفانی محقق میشود. موفق باشید
