بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
8686

شجره ممنوعهبازدید:

متن پرسش
با سلام: به نظر می آید معنایی که در کتاب هدف حیات زمینی آدم از شجره فرموده اید که منظور دنیاست با روایتی از عیون اخبارالرضا در تضاد باشد: از امام رضا (ع) روایت شده که فرمودند: آدم با خود گفت آیا خداوند بشری بهتر از من خلق کرده است؟ خداوند فرمود: به ساق عرش بنگر. آدم دید نوشته است: لااله الا الله محمد رسول الله، علی ابن ابیطالب امیر مومنان (ع) همسر او سرور زنان عالمین (س) و حسن (ع) و حسین (ع) سرور جوانان بهشت. آدم گفت پروردگارا اینان کیستند؟ فرمود: اینان از نسل تو هستند آنان از تو و همه آفریدگانم بهترند... مبادا به دیده حسد به آنان بنگری که ترا از جوار خود بیرون میکنم. آدم به دیده حسد به آنان نگریست شیطان بر او مسلط شد تا از آن درخت خورد. گویا درخت همان حسد آدم به مقام اهل بیت (ع) بوده. این تفسیر با تفسیر درخت به دنیا چگونه جمع میشود؟
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: از این نوع موارد زیاد داریم که یک موضوع با موضوعات زیادی تطبیق می‌کند. نمونه‌ی این‌ها را در تفسیر المیزان ملاحظه خواهید کرد که به آن اصلاحاً «جَرْی» می‌گویند. موفق باشید
7574
متن پرسش
سلام علیکم جناب آقای طاهرزاده.علت ستیز دکتر ابراهیم فیاض با فسفه ملاصدار چیست؟چرا اینان که سواد فلسفی چندانی ندارند باید به این مسائل بپردازند و روح تشنه ی جوانان را منحرف کنند؟فلسفه ای که امام با هم زیست.فلسفه ای که به تعبیر رهبری امام خمینی چکیده آن است.فسفه ای که پاسخ گوی بشر بی وطن در تاریخ بود.
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: بنده در جواب سؤال 7548 عرایضی داشتم و واقعاً بسیار جای تعجب است که حکمت متعالیه را عامل دوری از اسلام بدانیم در حالی‌که حضرت امام برای دعوت گورباچف به عنوان نماینده‌ی نبوغ ملت روسیه، حکمت متعالیه‌ی ملاصدرا را مدّ نظر قرار می‌دهند. گویا جناب آقای دکتر فیاض فراموش کرده‌اند که ما در هم‌آوردی با تمدنِ غربی باید تفکر فلسفی مناسب عقل این دوران را به صحنه آوریم. آیا بنا نیست برای حفظ اسلام در تقابل با تمدن غربی وارد شد؟ از چه طریقی؟ موفق باشید
337
متن پرسش
بسط انقلاب اسلامی، چگونه است؟ راهکار این تحول چیست؟ چکار باید کرد؟
متن پاسخ
باسمه تعالی علیکم السلام در موضوع بسط انقلاب اسلامی مباحث طولانی ضرورت دارد که در حدّ سوال و جواب نمی‌توان بدان پرداخت. ولی بنده سلسله‌ بحث‌هایی را تنظیم کرده‌ام که اولین کتاب آن تحت عنوان « انقلاب اسلامی ،باز گشت به عهد قدسی» نزدیک به چاپ است. إن‌شاءالله جواب شما خواهد بود.
12453
متن پرسش
سلام استاد عزیز: سوالی داشتم و اون اینکه: وقتی برخی از دوستان انسان دچار انحرافات بسیار عمیق در افکارشان می شوند (طوریکه مثلا ابتدا سالیانی مدافع و مبلغ آرمانهای ولی فقیه و انقلاب بودند و آن را ادامه ی غدیر می دانستند و اکنون شدیدا مخالف آنند و در جهت ضربه زدن به آن هستند) وظیفه ی ما در قبال آنها چیست؟ چگونه می توانیم باعث هدایت این افراد شویم؟ بنده بارها و بارها با این قبیل انسانها بحث و گفتگو کرده ام ولی متاسفانه به هیچ نتیجه ی مثبتی نرسیده ایم و در پایان بحث هم دچار تکدرخاطر و ... نیز شده ایم. اینها در ابتدا که کتب شما را مطالعه می کردند حامی انقلاب و شهدا بودند ولی از وقتی که کتب نویسنده ی خاص و افکار جوان منحرفی که از دوستانشان بود را نیز مطالعه نمودند، دچار این انحراف شدید شدند. خواهشمندم جواب این حقیر را بدهید. خداوند عمر با عزت نصیبتان کند.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ابتدا عنایت داشته باشید که هرکس باید خودش نسبت به ارتباطی که باید با حقیقت داشته باشد، حساس باشد و قبول دارم که دوران، دورانِ سختی است و شناختن اولیاء الهی در این دوران که انقلاب اسلامی دیانت جمعی و اجتماعی را وارد تاریخ کرده است ادبیات و فرهنگ خود را دارد. تا دیروز که حاکمیت در اختیار طاغوت بود، دینداری محدود به اعمال فردی بود و هرکس که خود را در عبادات فردی زنده نگه می‌داشت به وظیفه‌ی خود عمل کرده بود ولی امروز در نظام جمهوری اسلامی قضیه بسیار فرق کرده است. حال اگر عده‌ای هنوز در فضای تاریخِ گذشته به‌سر ببرند متوجه‌ی عمق فاصله‌ای که امروز نسبت به حضرت حق برایشان پیدا می‌شود، نیستند. این مثل آن است که با آمدن پیامبر جدید خود را در حیات دینی پیامبر قبلی قرار داده باشند غافل از آن‌که امروز دیگر حضرت حق با نوری از اسماء جلوه کرده است که تنها در مظهریت این پیامبر با بندگانش مرتبط می‌شود و آن‌هایی که با دین قبلی به‌سر می‌برند عملاً با خدای ذهنی و انتزاعی خود، سرگرمند و نه با خدایی که در این تاریخ ظهور کرده است. لذا شما باید بدانید که اینان دانسته یا ندانسته و با بهانه‌های واهی از تاریخ وجودی امروز بیرون خواهند افتاد. و قرآن در آیه‌ی 91 سوره‌ی انعام به پیامبر خود در رابطه با برخورد با چنین افرادی می‌فرماید: «وَ ما قَدَرُوا اللَّهَ حَقَّ قَدْرِهِ إِذْ قالُوا ما أَنْزَلَ اللَّهُ عَلى‏ بَشَرٍ مِنْ شَيْ‏ءٍ قُلْ مَنْ أَنْزَلَ الْكِتابَ الَّذي جاءَ بِهِ مُوسى‏ نُوراً وَ هُدىً لِلنَّاسِ تَجْعَلُونَهُ قَراطيسَ تُبْدُونَها وَ تُخْفُونَ كَثيراً وَ عُلِّمْتُمْ ما لَمْ تَعْلَمُوا أَنْتُمْ وَ لا آباؤُكُمْ قُلِ اللَّهُ ثُمَّ ذَرْهُمْ في‏ خَوْضِهِمْ يَلْعَبُونَ» اینان جایگاه حضرت حق را در رابطه با نبوت تو تشخیص نداده‌اند که می‌گویند خداوند بر بشر چیزی نازل نکرده است. در حالی‌که قبول دارید به موسی«علیه‌السلام» کتابی نازل شده و شما آن کتاب نورانی و هدایتگر را به صورت نوشته‌های پراكنده قرار مى‏دهيد؛ قسمتى را آشكار، و قسمت زيادى را پنهان مى‏داريد؛ و مطالبى به شما تعليم داده شده كه نه شما و نه پدرانتان، از آن با خبر نبوديد!» بگو: «خدا!» و سپس آنها را در گفتگوهاى لجاجت‏آميزشان رها كن، تا بازى كنند! آری شما هم نیز خیلی وقتتان را صرف این افراد روشنفکرنما ولی سختْ ارتجاعی ننمایید، قیافه‌ی طرفداری از نگاه هایدگر دارند و با برداشت غلط از نگاه هایدگر، ناآگاهانه جمهوری اسلامی را بسط مدرنیته می‌دانند، در حالی‌که گرفتار پازلِ مدرنیته‌اند و شما را متهم می‌کنند که ایدئولوژیک فکر می‌کنید، در حالی‌که در بند افکار سختْ ایدئولوژیک‌زده‌ی خود امکان تفکر آزاد را از خود گرفته‌اند و حضرت حق در آیه‌ی فوق چون آن‌ها را غیر قابل هدایت می‌داند به پیامبر خود می‌فرماید: بگو «خدا»، و سپس آن‌ها را در افکار بازی‌خورده‌ی خود رها کن. موفق باشید

11161
متن پرسش
باسمه تعالی سلام علیکم: استاد گرامی مدتی قبل در مورد افق دید آقای صادق زیبا کلام از شما سوال پرسیدم و شما به خوبی مرا روشن فرمودید. حال در مورد دو نفر دیگر همین سوال را دارم.1)خواهشمندم در مورد آقای هاشمی رفسنجانی و نقش ایشان در زمان قبل از انقلاب، انقلاب و حال را فرموده و افق دید ایشان را برای ما روشن فرمایید. 2) خواهشمندم در مورد آقای رحیم مشایی لطفا مورد اقدامات و فعالیتهایشان و در انتها افق دیدشان را برای من و مخاطبان بازگو بفرمایید. التماس دعا یاحق
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: خیلی لازم نیست که وارد جزئیات شویم. شخصى آمد گفت یا على! شما حق هستید یا کسانى که در جنگ جمل دارند با شما مى‏جنگند؟ از یک طرف شما حق هستید چون یار پیامبر و داماد او هستید. از طرفى آن‏که مقابل شما است، عایشه همسر پیامبر است، او هم به اصطلاح خیلى همراه پیامبر بوده است، من از کجا متوجه شوم کدام یک از شما بر حق هستید؟ حضرت فرمودند: چرا مى‏خواهى حق را براساس آدم‏ها بشناسى؟ تو در ارزیابى اشخاص مى‏گویى این طبقه خوبند من هم دنبال این طبقه مى‏روم، آن طبقه بدند، من هم به دنبالشان نمى‏روم. امیرالمؤمنین علیه السلام مى‏گویند این نوع ارزیابى‏ها تو را به نتیجه نمى‏رساند، بلکه‏ «اعْرفِ الحَقّ تَعْرفْ‏ اهْلَه» یعنى حق را بشناس- ملاک شناخت حق را داشته باش- بعد هر کس را بر اساس حق‏ بشناس. گروه و خط نمى‏گذارد حق را بشناسى و نفاق هم بستر حضور خود را در آن شرایط به راحتى مى‏گستراند، چون مى‏تواند بر اساس ذوق این گروه داخل این گروه شود و بر اساس ذوق آن گروه داخل آن گروه برود.. موفق باشید
9122
متن پرسش
سلام علیکم: حضرت استاد فرموده بودید که اگر سایتی را در خصوص نشر آثار استاد پناهیان می شناسید معرفی کنید. سایت بیان معنوی bayanmanavi.ir جدید ترین مباحث استاد را به صورت صوت و متن ارائه می دهد و دوستداران استاد در این سایت از شهر های گوناگون به مباحث ارزشمند ایشان دسترسی دارند. ضمنا سایت اصلی که حاوی مجموعه آثار کامل استاد است ان شاءالله به زودی افتتاح می شود. با تشکر.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: با تشکر فراوان از جناب‌عالی و موفقیت بیشتر استاد پناهیان در راهی که در پیش گرفته‌اند. موفق باشید
5430
متن پرسش
با عرض سلام و خسته نباشید. در ادامه بحث سوال شماره 5274 چند سوال دیگر داشتم: 1- در رابطه با برهان صدیقین میفرمایید که برهانی است که برای پی بردن به وجود خداوند نیاز به هیچ مقدمه ای ندارد و از خود خداوند به او می رسیم. در صورتی که اولا در متن برهان سوفسطایی نبودن و قاعده کل ما بالعرض به عنوان مقدمه اخذ شده اند، و ثانیا در برهان ما از موجودات( به عنوان وجود محدود) به خداوند جل و علا( به عنوان عین وجود) می رسیم 2- در رابطه با استفاده از قاعده کل ما بالعرض لابد ان ینتهی الی ما بالذات در برهان صدیقین، باید گفت که بالعرض بودن وجود برای موجودات به معنای ممکن الوجود بودن موجودات است نه محدود بودن وجود آنها، و بالذات بودن وجود برای خداوند هم به معنای واجب الوجود بودن آن است نه عین وجود بودن- و بعید هم هست که جناب فارابی که در فضای اصالت وجود نبوده است چنین معانی برای بالعرض و بالذات اراده کرده باشد- 3- در مورد تفاوت برهان صدیقین با امکان و وجوب فرموده اید که در برهان صدیقین از ابطال دور و تسلسل استفاده نمی شود. اما این سوال مطرح است که تصور قاعده کل ما بالعرض برای وجود و تصدیق آن آسانتر از تصور و تصدیق ابطال دور و تسلسل نیست.( با توجه به اینکه برخی اساتید فلسفه بطلان دور و تسلسل را قریب به بداهت دانسته اند) 4- در رابطه با معلول صور ذهنی فرموده اید که همان علمی است که ما نسبت به آن‌ صور پیدا می‌کنیم. ولی علم ما به صورت های ذهنی همان وجود آنهاست و شاید حتی مقدم بر وجود آنها باشد. در ثانی علم هم وجودی مجرد است و آن هم باز باید معلولی داشته باشد. پس معلولش چیست؟ 5- در رابطه با سوال 6 که فرموده اید اگر متوجه باشیم وجود در ذات خود عین شدت و ضعف است تصدیق می‌کنیم که حتماً هرجا پای وجود در میان است پای تجلی در میان است، امکان دارد کمی مبسوط تر توضیح بدهید.6- آیا معنای نزول ملائکه این است که ملائکه به صورت مادی در می آیند و یک موجود مادی می شوند؟ 7- آیا موجودی که وجودش ضعیف تر است می تواند به موجودی که وجودش شدیدتر است علم پیدا کند و آن را درک کند؟ مثلا ما می توانیم ملائکه را ادراک کنیم؟ 8- صفات ذاتیه خداوند چه هستند؟ آیا مفاهیمی مثل علم و قدرت و حیات و ... که به عنوان صفت بر شمرده می شوند حقایق متباین با هم هستند- نه در ذات خداوند بلکه در همین دنیا- یا تعاریفی هستند که ذهن ما آنها را ساخته است؟ بنده در حد خودم هر چه دیدم تعریف درست و حسابی برای این صفات که فصل بین آنها را مشخص کند ندیدم و بعضا در تعاریفشان به هم رجوع می کنند. می توان گفت که علم و قدرت و حیات و عزت و... همه یک چیز هستند منتها در شرایط متفاوت درک های متفاوتی از آن پیدا می کنیم و اسم آن را یک صفت می گذاریم؟ 9- منظور از تجلی خداوند به یک اسم بر بندگان چیست؟ مثلا وقتی یک گل را می بینیم می توانیم بگوییم که خداوند با اسم جمیل بر ما تجلی کرد؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1 و 2 و 3 - قاعده‌ی « کل ما بالعرض لابد ان ینتهی الی ما بالذات » یک امر بدیهی است و کافی است درست تصور کنیم، در آن صورت حتماً تصدیق می‌کنیم. همین‌طور اگر فهمیدیم یک صفت در چیزی بالعرض است به خودی خود منتقل می‌شویم به ذاتی که در این‌جا عروض کرده. همین‌طور که سوفسطایی‌نبودن یک امر بدیهی است برای هرکس، حتی برای سوفسطائیان، به همین جهت یک فرد سوفسطایی به شما می‌گوید من هیچ چیزی را قبول ندارم که معتقد است شما هستید که با شما سخن می‌گوید پس اظهار ادعایش به خودی خود ادعایش را نفی می‌کند. ما در برهان صدیقین نظر به واقعیت داریم ولی نه از آن جهت که ممکن‌الوجود است بلکه از آن جهت که هست و بدین لحاظ نظر به هست مطلق می‌کنیم که عالم را پر کرده 4- صورت ذهنی ما از هر موجودی همان علم ما است و غفلت نفرمایید که ما خزینه و یا محلی به نام ذهن نداریم که صورت‌های ذهنی در آن جای بگیرند بلکه همان صورت‌های ذهنی، ذهن ما را تشکیل می‌دهند و همان‌ها علم نفس ناطقه هستند در موطن خیال، به همین جهت علت علم ما هستند که نفس با ارتباط با محسوسات آن صورت‌ها را در خود ابداع می‌کند. کتاب‌های شرح مبسوط منظومه‌ی سبزواری از آقای مطهری در این مورد کمک می‌کند 5- به شرح کتاب «از برهان تا عرفان» رجوع فرمایید 6- نزول ملائکه در قلب به صورت مجرداند و اگر در عالم ماده ظاهر شوند تا حدّ مادی نزول می‌کنند مثل ملائکه‌ای که در قوم لوط ظاهر شدند و همه‌ی آن‌ها را می‌دیدند 7- به جزوه‌ی معارف 1 قسمت صفات خدا رجوع فرمایید 8- صفات ذاتی خداوند از نظر مفهوم متفاوت‌اند ولی در مصداق یکی هستند به این معنا که خداوند در عین آن‌که عین علم است، عین حیات است. پس برداشت شما درست است 9- بلی، به کتاب «اسماء حسنا؛ دریچه‌های نظر به حق» رجوع فرمایید. موفق باشید
3817
متن پرسش
از سفر زیارتی کربلای ایران ، در ارتباط با شهداء و نظر به حقیقت انها باید چه گفت و با این حقایق و وجودهای پاک چگونه باید ارتباط برقرار کرد، در راه سلوک یک انسان چه تاثیری دارد،تا آنجا که مقام معظم رهبری آنقدر تاکید بر زنده نگه داشتن یاد و خاطره شهدا می کنند و این کار را با مقام شهادت یکی می دانند ؟
متن پاسخ
من چگونه می‌توانم از نوری بگویم که در مقتل پاک‌ترین انسان‌های ملکوتی جریان دارد. ملائکه‌ی الهی مددکار رزمندگان بودند تا آن حماسه‌ها را بیافرینند و در مسیر فنای فی‌الله به شهادت برسند. آن ملائکه تا قیام قیامت در مقتل آن‌ها مانده‌اند و بر جان زائرانِ مقتل شهدا، نسیم بصیرت و عبودیت می‌وزانند و راه ملکوت را بر جان زائران می‌گشایند تا پس از بازگشت در شلوغی زندگیِ دنیایی مقهور کثرات نگردند. فکه و طلائیه و هویزه و شلمچه هرکدام خیمه‌ی افراشته‌ای هستند که یک در به سوی زمین دارند و یک در به سوی آسمان و چون وارد آن شدی دری به سوی عالَم ملکوت و برزخ و قیامت به رویت گشوده می‌شود. در خیمه‌گاه فکه و طلائیه و هویزه و شلمچه به سیره‌ی شهدا بنگر تا ملکوتی‌ات کنند. حضرت روح الله«رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» بر بازوی رزمندگان بوسه زد که جای بوسه‌ی ملائکة‌الله بود. هنوز شهدا زنده و فعّال در حال انجام مأموریت‌اند تا در این ظلمات دست ما را بگیرند و مزه‌ی لذّات معنوی را به کام ما بریزند تا لذّات دنیایی برایمان جلوه نکنند. باز تاکید می‌کنم ملائکه‌ی الهی که به نور خود به شهدا کمک کردند تا بهترین عمل را انجام دهند و به بهترین مرگ نایل شوند در مقتل شهدا به استقبال زائران آن‌ها می‌آیند و با یک نحوه همسنخی که زائر با مَزور پیدا می‌کند پس از برگشتِ زائر او را بدرقه می‌کنند. همان‌طور که شهدا را سؤال و جوابی نیست زائر شهدا در جواب سؤال ملکین در نمی‌مانند و از بهشتی که در افق جان آن‌ها نمایان است محروم نمی‌گردند. و این است راز آن‌که پس از برگشت از کربلای ایران احساس می‌کنید از گناهان فاصله دارید. مواظب باشید این فاصله را با یاد شهدا حفظ کنید. همان‌طور که حضرت ابالفضل«علیه‌السلام» نور امام حسین«علیه‌السلام» را ملموس‌تر می‌نمایاند تا قلب ما آمادگی لازم جهت درک پرتو درخشان نور حسین«علیه‌السلام» را پیدا کند، شهدای کربلای ایران، همچون ابالفضل«علیه‌السلام» نوری از انوار حضرت روح الله«رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» را می‌نمایانند تا قلب‌های ما امکان قرارگرفتن در ذیل شخصیت اشراقی حضرت امام خمینی«رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» را بیابد و از ظلمات دوران رهایی یابد. موفق باشید خدایا! همان‌طور که با ارسال رسولان، راهِ آسمان را به روی خلایق گشودی، اقرار می‌کنیم که راه اُنس با ملکوت را از طریق شهداء به انسان سرگشته‌ی این روزگار نمایان کردی، خدایا! راهی که شهداء نمایاندند را باز نگه دار تا راه رسولان نیز گشوده بماند.
3646

اذکار نمازبازدید:

متن پرسش
به نام خدا با عرض سلام و خسته نباشید و تشکر فراوان از شما 1-استاد عزیز برای رساندن اذکار نماز به قلب میتوان این اذکار یعنی ذکر سجده و رکوع و ...را خارج از نماز نیز تکرار کرد یا فقط باید در خود نماز کرار شود تا بتوان به ملکوت نماز رسید؟ 2-آیا ذکری یا دعایی هست که بر اثر مداومت بر آن صفت جمال و جلال خدا به قلب برسد؟ 3-نمازهای جماعت چون سریعتر خوانده میشوند فرصتی برای تکرار اذکار نیست و نماز های فرادا را با طمانینه بیشتری میتوان خواند آیا با این دلیل میتوان تمام نماز ها را فرادا بخوانیم و به مسجد نرویم؟ خدا حفظتان کند-خدا خیرتان دهد-دعایم کنید
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- اشکال ندارد إن‌شاءالله مؤثر خواهد بود 2- ذکر «یا حیّ و یا قیّوم» خوب است 3- این مشکل را با نمازهای نافله جبران کنید ولی به این بهانه جماعت را ترک نکنید. موفق باشید
1644

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام ... میخواستم بپرسم شخصی که بسیار طرفدار فلسفه افلاطون هست و در عین حال تفسیر این عربی قرآن را بیشتر از سایر تفاسیر قبول دارد، کتاب مثنوی مولانا و احادیث ائمه را به همراه فلسفه افلاطون مورد مطالعه و بحث قرار میدهد و در حین همه ی مباحث عرفانی شرع را رعایت میکند میتواند قابل اعتماد برای زندگی باشد؟ آِیا ممکن است با این فلسفه کسی به بیراه برود؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: افلاطون به خودی خود یک روح اشراقی دارد و به قول استاد فردید: پس‌فردایی است. بنابراین می‌توان مثل فارابی، افلاطون را با نگاه اسلامی نگاه کرد و از او بهره برد. موفق باشید
10742

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیک خدمت استاد محترم: به چه اعتباری به حضرت زهرا (س) «ام ابیها» گفته می شود؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: در کتاب «بصیرت حضرت زهرا«سلام‌الله‌علیها» عرایضی داشته‌ام، خوب است که فرصتی بگذارید و آن کتاب را به طور کامل مطالعه کنید تا جایگاه سیاسی تاریخی حضرت زهرا«سلام‌اللّه‌علیها» برای جنابعالی روشن شود و عمق «امّ ابیها»بودنِ حضرت معلوم گردد. موفق باشید
9790
متن پرسش
استاد محترم با سلام و احترام: ان شاءالله سلامت باشید. دعاگوی شما بوده ام. مهر استاد، حافظ خاطر اوست در دل - از توجه شما سپاسگزارم. اگر فردی که عاشق و نوکر اهل بیت (ع) است به هر دلیلی مخزن صورت های خیالی خود را از دست بدهد (فراموشی مغزی) آیا با شنیدن مثلا نام دلنشین حضرت زهرا سلام الله علیها، تداعی و تجلی بهجت قلبی برایش اتفاق می افتد؟ اگر بلی، انتقال توجه (از حس به نفس) چکونه صورت می پذیرد؟ اگر به دلیل فراموشی، با شنیدن نام حضرت زهرا تغییری در نفس او به وجود نمی آید، آیا معنایش این است که فرد باید از صفر شروع کند؟ تکلیف ملکات نفس الهی او چه می شود؟ اگر فرض کنیم این شخص پس از فراموشی 30 سال دیگر عمر کند، ممکن است نفسی واحد با دو هویت در پایان عمر برای او متصور بود؟در دوره دوم زندگیش، عشق نقش بسته در جان او (ارادت قلبی به حضرت زهرا) که مربوط به دوره قبل از فراموشی است چه تجلی و ظهوری خواهد داشت؟ خداوند نگهدار شما باشد. با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: حقیقت انسان همان نفس ناطقه‌ی اوست که به کمک اعضاء خود مثل چشم و گوش و مغز و ... مابالقوه‌هایش را بالفعل می‌کند. حال اگر یکی از آن اعضاء را از دست بدهد آنچه در نفس ناطقه دارد و به صورت بالفعل درآمده برایش محفوظ می‌ماند هرچند به جهت نقصی که در آن عضو ایجاد شده نمی‌تواند اظهار کند. در مورد مخزن صورت‌های خیالی نیز قضیه از همین قرار است که اگر آن عضو مختل شود، انسان به صورت علم حصولی نمی‌تواند آن صورت‌ها و یا مفاهیم را در خود احساس کند ولی در نفس خود به صورت حضوری همه را دارد و به همین جهت در روایات داریم در قبر و برزخ تنها عقاید انسان‌ها برایشان می‌ماند و سایر محفوظات خود را در اثر فشار سکرات از دست می‌دهند. موفق باشید
5415
متن پرسش
با عرض سلام و قبولی طاعات شما در ماه رمضان من دانش اموزی هستم که امسال کنکور ریاضی داده ام. با توجه به اینکه انتخاب رشته تا روز 22 مرداد ماه میباشد لطفا به سوال من این خصوص جواب بدهید من شخصا به رشته ی معماری علاقه ی فراوانی دارم . ولی بعضا در مورد این رشته چیز های جالبی نمیشنوم "مخصوصا در مورد دانشگاه های هنر" بعد از این رشته رشته های دیگری که جزء رشته های فنی میباشد قرار میگیرد مثل برق-مهندسی پزشکی و ... لطفا به من در انتخاب رشته کمک کنید. چه رشته ای بروم که با توجه به گفته هایتان در کتاب "جوان و انتخاب بزرگ" دچار اشتباه نشوم؟ باسپاس فراوان
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: در هر دو حال می‌توان در این رشته‌هایی که می‌فرمایید زندگی را درست جلو برد و معنادار کرد. امروزه بحمداللّه اساتید ارزشمندی در رشته‌ی معماری پیدا شده‌اند که با نگاه حِکمی موضوع را دنبال می‌کنند باید در خودتان این گوهر را زنده کنید که باید ماوراء نظر اهل دنیا و اهداف دنیایی زندگی کرد ،‌در آن صورت فرق نمی‌کند در کدام رشته وارد شوید. موفق باشید
4046
متن پرسش
سلام استاد نظرتون راجع به این سخنان چیست؟ حجت الاسلام پناهیان در پاتوق هفتگی جوانان تهرانی/ مؤمنین به‏ عرصه‌های‎اقتصادی وارد شوند، تا ثروت به ‏خدمت دین گرفته‎شود‎ مشاور نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه‌ها با اشاره به اهمیت ورود مؤمنین به عرصه‌های اقتصادی و به استخدام درآوردن ثروت برای دین در روایات گفت: اگر ما بخواهیم منافقین زمین بخورند، باید امکان بازی با اموال جامعه را از دستشان بگیریم زیرا یکی از پایه‌های اصلی اتکاء منافقین مال است. به گزارش رجانیوز، حجت‌الاسلام و المسلمین علیرضا پناهیان در بیست و هفتمین جلسه از سلسله سخنرانی‌ها هفتگی خود در هیئت شهدای گمنام که شبهای جمعۀ هر هفته در خیابان «فرهنگ» و در جمع جوانان پایتخت برگزار می‌شود، با اشاره به این‌که انسان باید در متن زندگی دنیا دینداری کند ولی غرق در آن نشود گفت: انسان نباید به خاطر امور معنوی عمل دنیایی خود را فراموش کند، و طبیعتا یکی از اعمال انسان در دنیا پرداختن به امر معیشت و تجارت است. بخشهایی از سخنان این مدرس حوزه و دانشگاه را در ادامه می‌خوانید: تجارت کنید تا خداوند به شما را برکت عنایت کند • ائمه معصومین(ع) در روایات، مؤمنین را به خرید و فروش و تجارت توصیه کرده‌اند. امام صادق(ع) می‌فرمایند: تجارت را ترک نکنید که خوار و بى‏مقدار خواهید گشت، و به تجارت بپردازید تا خداوند شما را برکت عنایت فرماید؛ لَا تَدَعُوا التِّجَارَةَ فَتَهُونُوا؛ اتَّجِرُوا بَارَکَ‏ اللَّهُ‏ لَکُمْ‏؛(کافی/ج5/ص149) • در روایات ما به فعالیت اقتصادی توجه شده است و بنابراین ما نباید به بهانۀ دین‌داری یا زهد تجارت و کسب و کار را ترک کنیم. این خیلی بد است که یک جوان مذهبی به تقویت توان اقتصادی خود نپردازد و آن را با بی‌اعتنایی به دنیا توجیه کند. فرهنگ ورود مؤمنین به فعالیت‌های اقتصادی برکات مهمی دارد • فرهنگ ورود مؤمنین به فعالیت‌های اقتصادی برکات و فوائد مهمی دارد و باید به طور ویژه به این فرهنگ توجه کرد. • تولید ثروت یکی از وظایف مؤمن است و وقتی مؤمنین وارد عرصه اقتصادی بشوند، ثروت به دست کافران نمی‌افتد. • امام صادق (ع) می‌فرماید: از جمله [عوامل] ماندگاری مسلمانان و بقای اسلام، این است که اموال در دست کسى باشد که حق و حقوق آن را بشناسد و نیکى کند، و از [عوامل] نابودى اسلام و نابودى مسلمانان، این است که اموال در دست کسى باشد که حق و حقوق آن را نشناسد و آن را در راههاى نیکو کارانه به مصرف نرساند. إِنَّ مِنْ بَقَاءِ الْمُسْلِمِینَ وَ بَقَاءِ الْإِسْلَامِ أَنْ تَصِیرَ الْأَمْوَالُ عِنْدَ مَنْ یَعْرِفُ فِیهَا الْحَقَّ وَ یَصْنَعُ فِیهَا الْمَعْرُوفَ فَإِنَّ مِنْ فَنَاءِ الْإِسْلَامِ وَ فَنَاءِ الْمُسْلِمِینَ أَنْ تَصِیرَ الْأَمْوَالُ فِی أَیْدِی مَنْ لَا یَعْرِفُ فِیهَا الْحَقَّ وَ لَا یَصْنَعُ فِیهَا الْمَعْرُوفَ؛ کافی/ج4/ص25) • به مسئله تأمین معاش باید با دید ثواب نگاه کرد؛ این همان نگاهی است که ائمه به ما یاد داده‌اند. برخی تنبلی و بی‌عرضگی خود را به‌ حساب تدین می‌گذارند درحالی‌که اگر طی یک فعالیت اقتصادی، ثروت تولید شده و در راه خدا مصرف شود، این یک چرخه کامل است. • امیرمؤمنان(ع) حتی نوع بهتر کسب درآمد را برای جوانان توصیه می‌فرمایند. در نامه 31 نهج‌البلاغه آمده است: در مسائل مالی سعی کن روزی‌ات دست کسی نباشد یعنی حقوق بگیر نباش بلکه حقوق دهنده باش. (إِنِ اسْتَطَعْتَ أَلَّا یَکُونَ بَیْنَکَ وَ بَیْنَ اللَّهِ ذُو نِعْمَةٍ فَافْعَلْ فَإِنَّکَ مُدْرِکٌ قسْمَکَ وَ آخِذٌ سَهْمَکَ وَ إِنَّ الْیَسِیرَ مِنَ اللَّهِ سُبْحَانَهُ أَعْظَمُ وَ أَکْرَمُ مِنَ الْکَثِیرِ مِنْ خَلْقِهِ وَ إِنْ کَانَ کُلٌّ مِنْه‏؛ نهج البلاغه/نامه31) عدم تمرکز ثروت در دست منافقین، در نتیجه ورود مؤمنین به فعالیت‌های اقتصادی • عدم تمرکز ثروت در دست منافقین، در نتیجه ورود مؤمنین به فعالیت‌های اقتصادی و به استخدام درآوردن ثروت برای دین پدید می‌آید. • پیامبراکرم(ص) فرمودند: «علی(ع) یعسوب مؤمنین و مال یعسوب منافقین است؛ عَلِیٌّ یَعْسُوبُ‏ الْمُؤْمِنِینَ‏، وَ الْمَالُ یَعْسُوبُ‏ الْمُنَافِقِین‏»(امالی شیخ طوسی/ص355) و همچنین اگر ما بخواهیم منافقین زمین بخورند، باید بازی با اموال جامعه را از دستشان بگیریم، زیرا پایگاه اصلی اتکاء منافقین مال است. وقتی ما می‌خواهیم وابستگی منافقان به مال و ثروت را مذمت کنیم، باید قبل از آن به اهمیت وظیفۀ مومنان دربارۀ کسب درآمد حلال و مصرف آن در راه زندگی بهتر و بندگی بهتر گفتگو کرده باشیم. • منافق نسبت با ولایت، تعارض دارد و همانطور که ما رابطه عاطفی با امیرمؤمنان(ع) داریم، منافقین به مال وابستگی دارند. و اگر ما در جریان مبارزه با نفاق در ابعاد گوناگون موفق بشویم، زمینۀ ظهور امام عصر(عج) فراهم شده است. چون جامعۀ مهدوی ویژگی مهمش «تذل بها النفاق و اهله» است. • انفاق مال، تجارت با خدا است. و ما باید بتوانیم زندگی اقتصادی و مالی خود را آن‌طور که مورد رضایت خدا است سامان ببخشیم. لذا ما نباید توجه مؤمنین به مسائل اقتصادی و مالی را اموری غیر معنوی بدانیم. به این موضوع توجه کنید که چرا مقام معظم رهبری در چندسال اخیر برای سال‌ها نام‌های معیشتی و اقتصادی انتخاب می‌کنند.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: سخنان درستی است، حقیقتاً جامعه‌ی اسلامی باید توان تولید ثروت داشته باشد ولی افراد گرفتار ثروت‌اندوزی نشوند. چند سال پیش آیت‌الله جوادی«حفظه‌الله» مباحثی با همین عنوان مطرح فرمودند که راه‌کار خوبی بود و حتی مقام معظم رهبری«حفظه‌الله» در سال‌های اخیر بحث تولید ثروت توسط علم را مطرح کردند. موفق باشید
3657

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم استاد عزیز. بنده در یکی از دانشگاهای تهران مسئول مباحث سیاسی حوزه ی بسیج هستم و تصمیم بر فعالیت هایی داریم...در اول قصد مشورت با شما را داشتم و بعد خواهش و خواهش و خواهش برای هماهنگی با شما برای حضور در دانشگاه حالا به هر نحوی داشتم.خواهشا شماره تماسی به بنده بدهید که بتوانم با شما یا با مسئول برنامه هایتان صحبتی داشته باشند...استاد عزیز اینجا هوای سیاسی دانشجویان بس آلوده است در این تهران بزرگ هم نمیشه افکار این دانشجویان امام زمان را بدست هر کسی داد محتاجیم. یا علی
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: ( بنده از نظر جسمی در شرایطی نیستم که بتوانم در دانشگاه صحبت داشته باشم می‌توانید با موسسه ساحت حضور تماس بگیرید ممکن است آن عزیزان بتوانند در خدمتتان باشند. موفق باشید تلفن ساحت حضور 09138037964
3039
متن پرسش
سؤالات شمارة 13 و 14 و 20 را پاسخ نداده اید، دریافت نشده؟ دوباره بفرستم؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: سوالات رادوباره بفرستید تابررسی شود.
2017

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام و خسته نباشید به تمام کسانیکه در این سایت مشغول فعالیت و نشر معارف دین و اسلام هستند و این معارف و سخنان شیرین استاد را در خدمت ما نسل جوان ها قرار می دهند . أجرتان با آقا امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف . ((با عرض عذر خواهی بابت اینکه صفحه کلید این حقیر 4 حرفی را که در زبان عربی موجود نیست اما در فارسی هست را ندارد و آن 4 حرف به شکل ( ب . ک . ج ) نوشته شده است )) با سلام خدمت استاد عزیزتر از جانم استاد ما به شما افتخار می کنیم که جنین معارف عظیمی را در خدمت ما نسل جوان ها قرار می دهید که ره را کم نکنیم آن هم با بیانی شیوا و دلنشین که کمتر کسی می تواند اینکونه باشد ان شاءالله که خداوند طول عمر با برکت و توفیقات روزافزون نصیب شما بکرداند . استاد تقاضا دارم عنایت بفرمایید واین 2 صفحه را مطالعه کنید شرمنده از اینکه وقت عزیزتون را اشغال می کنم و وقت با ارزشتان را در اختیار این حقیر میکذارید . استاد طلبه ای هستم که به سال بنجم 5 حوزه مشغول هستم لذا در این 5 سال حوزه هیج کاری نکرده ام و هیج اقدامی انجام نداده ام از لحاظ درسی و علمی که خیلی ضعیف هستم و شاید الآن از طلاب سال اول حوزه هم ضعیف تر باشم و از لحاظ خدمت به جامعه هم که جون دستم خالی است کاری نکرده ام و در این 5 سال خدمتی هم نکرده ام نه مطالعات هدفمند و نه برنامه ای هدفمند و فقط این 5 سال را طی کرده ام و در دروس هم بیشتر و شاید هم همه اش به دنبال کسب نمره بوده ام . بعضا در طول این 5 سال برنامه ریزی هایی هم می کردم هم علمی و هم معنوی اما دریغ از عمل کردن و شاید هم نهایت عمل کردن 1 یا 2 هفته بوده . از لحاظ معنوی هم برنامه ریزی هایی هم می کردم برای خودم اما این را هم 2 الی 3 روز یا نهایت 1 هفته انجام و بعد رها می کردم . و از همان اوایل حوزه هم به مساءل معنوی و عرفانی بیشتر بهاء می دادم و هم بیشتر علاقه مند بودم و هم بیشتر دوست داشتم . و لذا در این ضمینه کتابهایی زیاد از بزرکان عرفاء و علماء مطالعه کرده ام و بعضا بعد از مطالعه ی این کتب مدتی برنامه ی عرفانی تنظیم می کردم اما باز هم همان مشکل . و لذا فکر می کردم که باید دنبال استاد اخلاق و عرفان و سیر و سلوک بود و لذا مدتی یا شاید سالیانی را هم با این فکر طی کرده و مشغول این کار بوده ام . و بعد هم که در این مساءل زدکی برایم بیش می آمد نه تنها مساءل عرفانی را رعایت نمی کردم بلکه دجار معصیت هم می شدم وباز توبه می کردم و جند وقت خوب اما باز هم دجار معصیت می شدم و همینطور ... لذا احساس می کنم در این 5 سال یا در حال افراط بوده ام یا تفریط . بعضا برنامه ی معنوی از این قبیل می ریختم : 40 شب نماز شب با 40 نماز جناب جعفر همراه دعای عهد و زیارت آل یس و خلوت و محاسبه و ... یا برنامه های دیکر اما باز هم همان مشکل ... . و یا برنامه ی علمی هم همینطور و هدف این بود که بتوانم خودم را برسانم و عقب موندکی هایم را جبران کنم و لذا مفید که نبود ضربه هم بیشتر می خوردم . و یا بعضا ماه های رمضان و شعبان و رجب یا ... هم که می رسید باز برنامه ی معنوی به همان صورت می ریختم که شاید دیکر بتوانم جبران کنم اما باز هم همان مشکل ... . (( در ضمن این مشکلاتی که ذکر میکنم بعضا هم هنوز کرفتارم . )) و الآن بعد 5 سال که می بینم تمام زندکی و این مدت طلبکی ام در این مساءل طی شده و با این مشکلات و حال دست خالی از همه جیز ... . و مدتی هم که با مباحث شما آشنا شدم و مبحث 10 نکته ی شما را 4 نکته اش را کار کردم و احساس کردم که دنیای جدیدی به رویم باز شده یا باز کردید که مشکلاتم برطرف شود اما باز مدتی در این فکرها بودم و باز هم همان مشکل ... . و لذا حدود 80 درصد کتاب های شما را خرید کردم بخاطر شیوه ی مباحث شما که متفاوت با بقیه بود و خیلی لذت می بردم و هم اکنون هم همینطور هستم حتی تا قبل از آشنایی با مباحث شما طرح مطالعه ی کتب شهید مطهری را در ذهن داشتم زیرا فکر می کردم خلأ علمی ام را بر طرف می کند اما وقتی با کتب شما آشنا شدم طرح کتب شهید را از ذهن باک کردم و سیر شما را جایکزین کردم اما خب فقط کتاب های شما را خریداری و فقط هر روز نکاهشان میکنم و هی امروز و فردا میکنم لذا الآن 5 سال کذشته . و الان هم نه کتاب های شما را می خوانم و نه کتب شهید را . و لذا الآن احساس یأس و نا امیدی دارم هم اینکه در مساءل معنوی 19 سال سن دارم و کاری نکرده ام و به جایی نرسیده ام و یا حتی قدمی هم بر نداشته ام و هم در مساءل علمی که احساس می کنم از طلاب سالهای اول هم ضعیف تر هستم . و لذا می بینم که دوستان و رفقا در هر 2 ضمینه کوی سبقت را ربوده اند و من مانده ام با این مشکلات . و الآن بعد از 5 سال حوزه احساس خلأ شدید می کنم . و لذا تقاضا دارم که راهنمایی بکنید که باید جه کنم , دیکه از این وضع خودم خسته شده ام و احساس نا امیدی به طلبکی دارم بخاطر هم مساءل علمی که اینطور عقب افتاده ام که حتی امکان مرور دروس رو هم در خودم نمی بینم بخاطر اینکه هر سالی دروس خودش رو داره و وقت خودش رو می طلبه و هم مساءل معنوی که در رأس امور است آن طور . و در حال حاضر هم همین مشکلات را دجار هستم ... لذاصمیمانه از شما که خود اینقدر باعث برکت برای ما و دیکران و اجتماع هستید و خود راه را بیموده اید هم علمی و هم بخصوص معنوی لذا تقاضا دارم که راهنمایی ام بکنید که باید جه کنم و از این وضع جکونه خارج یا خلاص شوم ... ان شاءالله خداوند تبارک و تعالی در وقت و عمرتان برکت قرار دهد تا هر جه بیشتر بتوانید به این دین و نظام و انقلاب و کشورمان خدمت کنید در سایه ی طول عمر با برکت و با عزت ان شاءالله . با تشکر که وقت با ارزشتان را در اختیار این حقیر قرار دادید . در بایان از مسءولین بزرکوار سایت درخواست میکنم اکه امکانش هست جواب این نامه را برایم ایمیل کنند با تشکر . velayat_88@yahoo.com
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: به خودتان سخت نگیرید خودتان را هم با دیگران مقایسه نکنید همین‌طور با حوصله جلو بروید در انجام واجبات و ترک محرمات کوشا باشید و خدا را از این بابت شکر کنید، همین‌طور هم درس‌تان را ادامه دهید خداوند همچنان شما را در پناه خودش دارد و جلو می‌برد و إن‌شاءالله وسیله‌ی خدمت به بقیه می‌شوید. موفق باشید
706
متن پرسش
باسلام.طبق سوال 691 محبتی درحق این جانب بکنید وکتابی را به من معرفی نمایید برای جوابی که پیرامون کتاب شیعه علوی وشیعه صفوی دادید.تابتوانم سوالات در ذهنم راپیرامون این کتاب وادعاهایی که در رابطه با علامه مجلسی دکتر شریعتی آوردند راحل نمایم؟ خیلی ممنون
متن پاسخ
باسمه تعالی، علیک السلام: کتاب خاصی را در ذهن ندارم. موفق باشید
356

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام. اگر اشتباه نکنم شما در فصل اول از کتاب زن آنگونه که باید باشد، فرمودید که در قیامت تمام وجود مومن جنبه یمین و راست است و اصلا جنبه شما و یساری برایش نیست. این در حالی است که در دعای حین وضو که از معصوم (ع) به ما رسیده در قسمت شستن دست راست می گوییم: اللهم اعطنی کتابی بیمینی و الخلد فی الجنان بیساری و ... . می خواستم بدانم که پس این یسار که در این جمله گفته شده (مجوز خلود در بهشت را به دست چپم بده) چیست و چگونه با بحث قبلی سازگار است؟
متن پاسخ
باسمه تعالی علیکم السلام در مورد سؤال شما بین علماء نیز مباحثی صورت گرفته، صاحب کتاب «منهاج النجاح فی ترجمة مفتاح الفلاح» یعنی علی‌بن‌طیفوربسطامی می‌فرماید: شاید منظور «فَعَلْتُهُ بیساری» باشد یعنی آنچه را که با دست چپ انجام دادم. و یا «بای» بیساری، بای سبیت باشد، یعنی «خلود در بهشت را روزی من کن به سبب شستن دست چپ خود.(منهاج النجاح فی ترجمة مفتاح الفلاح) موفق باشید
106

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
آیا زبان دین ، سمبلیک و نمادین است؟ (با تشکر)
متن پاسخ
جواب: علیک السلام؛ 106- آری زبان دین به یک معنا سمبلیک است و به چیزهایی ماوراء ظاهر نظر دارد ولی نه به آن معنا که یک زبان خیالی است که هیچ اشاره‌ای به واقعیت در آن نیست، بلکه در عینی که به جنبه‌ی محسوس عالم نظر دارد توجه به جنبه‌ی ملکوت آن را از نظر دور نمی‌دارد. موفق باشید
10707
متن پرسش
با سلام: استاد عزیز می خواستم توضیحی در مورد سخنان اخیر آقای مطهری بدهید. آیا واقعا حصر غیر قانونی است؟ آیا خلاف عدالت رهبری است؟ آیا واقعا خبرگان نظارتی بر عملکرد رهبری ندارند؟ خواهش دارم در مورد سخنان آقای مطهری و نقش ایشان در حرکت تاریخی انقلاب توضیح بدهید. چون برخی می گویند ایشان شجاعت دارد و خلاف نظر رهبر داشتن حق همه است. متشکرم
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: قبلا عرایضی در این مورد در جواب یکی ار کاربران محترم داشتم. چه ارزشی دارد که ما وقتمان را صرف این حرف‌ها بکنیم؟! موفق باشید
8365
متن پرسش
سلام استاد گرامی ما روایات در شأن ماه رجب را خوانده ایم و این که زمینه برای توفیقات الهی در این ماه مساعد تر است. اما آیا علل سببی فضیلت این ماه هم بیان شده است؟ یعنی چرا ماهی که در ظاهر مثل ماه های دیگر این قدر شأن و منزلت خاصی دارد؟ آیا منظومه شمسی یا دیگر اجرام سماوی در این ماه وضع و هیئت خاصی دارند که به دریافت انوار الهی توسط اهل زمین کمک میکند؟ ظاهرا قدما به نقش هیئت های مختلف فلکی بر احوالات انسان اعتقاد داشتند آیا اسباب فضیلت خاص ماه رجب هم به همین مسائل بر می گردد؟
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: باید بر روی باطن این ماه نظر کرد که اراده‌ی خاص الهی در آن جاری است. مثل آن‌که نفس ناطقه‌ی شما اراده‌ای که در چشم إعمال می‌کند در دست إعمال نمی‌کند با این‌که هر دو عضو از نظر مادی‌بودن هیچ تفاوتی ندارند. موفق باشید
3378

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
باسلام واحترام وعرض تبریک به مناسبت سالروز هجرت تاریخساز نبی اکرم ص ،چند ماه قبل سؤالاتی با موضوع "طب وحقایق آن" برایتان ارسال نمودم ولی پاسخ آنها را نمی یابم ؛اگر ممکن است راهنمایی بفرمایید.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: تا آن‌جا که یادم هست موضوعی را مطرح فرمودید که احتیاج به نشست‌های طولانی داشت که مقدور بنده نبود. غیر از این چیزی به یاد ندارم. موفق باشید
2564
متن پرسش
با سلام و عرض ادب محضر استاد طاهرزاده استاد . در مورد سوال شماره 2538 فکر کنم سوال من ضعفی داشت که بیان می کنم من نمی خواهم دو شخص را با هم مقایسه کنم یعنی شخصی که گناه نکرده و شخصی که گناهش تبدیل به حسنه شده است بلکه منظورم یک شخص است در مقابل یک موقعیت گناه مشخص. بدین صورت که اگر من نوعی برگناهی صبر کردم و انجام ندادم یک حسنه ای برایم هست و اگر صبر نکردم و همان گناه مشخص را انجام دادم و با توبه و عمل صالح تبدیل به حسنه شد هم حسنه ای برایم هست. به نظر می رسد نور عمل گناه نکردن بالاتر است از نور عمل تبدیل شده به حسنه باشد و اگر من نوعی برهمان گناه صبر می کردم درجه عملم بالاتر بود . یک دلیل منطقی مهم این است که به نظر می رسد عمل تبدیل به حسنه شده هر چه هم مقام به شخص بدهد مانند عمل گناه نکردن نیست چون این حسنه از جنس عصمت نیست نکنه مهم دیگر همان روایت است که به نظرم روشن کننده این مساله است . که اگر کسی توانست بر معصیت خدا صبر کند 900 درجه به او می دهند که هر درجه از عمق زمین تا فوق عرش است آیا اگر کسی گناهش تبدیل به حسنه شد همان 900 در جه دارد؟ در قیامت مومن حسرت نمی خورد که ای کاش برگناه صبر می کردم تا درجه ام بالاتر بود؟آیا حر عزیز که گناهش تبدیل به حسنه شده است اگر آن گناهان را انجام نمی داد درجه اش بالاتر نمی شد ؟ آیا طبق قران که بهشت هم درجانی دارداگر شخص بر گناه صبر می کرد درجه اش در بهشت بالاتر تمی شد؟ مگر خداوند نفرمود کسی که تقوا داشته باشد نزد من گرامی تر است ایا در قیامت کسی که گناهش تبدیل به حسنه شده نمی گوید کاش گناه نمی کردم تا نزذ خداگرامی تر بودم ؟ در پابان تاکید می کنم سوال من در مورد درجه عمل است و همچنین یک شخص مشخص در مورد یک موقعیت گناه مشخص با تشکر و معذرت فراوان
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: آدم حسابی! اگر گناه نکرده‌ای که خوشا به حالت و اگر هم گناه کرده‌ای و توبه کرده‌ای که امید داشته باش خداوند آن سیئات را تبدیل به حسنه کند دیگر دنبال چه هستی؟بیخودی خود را معطل هیچی کرده‌اید. به‌جای ماندن در این موضوعات سعی بفرمایید در معارف الهی و تدبّر در آیات و روایات خود را فربه و سرزنده کنید. موفق باشید
2031

عفت جنسیبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم! با تشکر از پاسخ شما به سوال بنده در سوال شماره 1986 اما شما از شهید مغنیه مثال آوردید. بله بنده نیز می دانم افرادی هستند که پاک مانده اند و یوسف وار زندگی کرده اند. اما تعداد این افراد چقدر هست!؟ بنده گفتم در میان دوستانم افراد زیادی هستند که می دانم پاک مانده اند. یعنی همه آنها یوسف وار زندگی می کنند!؟ اگر این است که پس یوسف بودن خیلی هم کار شاقی نیست. اما اگر یوسف بودن واقعا خیلی سخت و دشوار است پس پاکی اینهمه افراد نشانه چیست!؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: إن‌شاءالله که دوستان شما هم یوسف‌وار زندگی می‌کنند ولی بنا شد به جواب بنده با دقت نظر بفرمایید که چگونه برای شهید مغنیه همچون حضرت یوسف«علیه‌السلام» شرایط گناه را فراهم کرده بودند و به آن پشت کرد، این غیر از آن است که انسان سراغ گناه نرود و پاک بماند. آیا اگر آن‌طور که برای حضرت یوسف«علیه‌السلام» گناه به سراغ حضرت آمد به سراغ ما آمد از مهلکه فرار می‌کنیم؟ رَبّنا و لا تُحَمِلنا ما لا طاقة لنا به: پروردگارا شرایطی را برای ما فراهم نکن که طاقت آن را نداشته باشیم. موفق باشید
نمایش چاپی