بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
29751

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرامی: استاد! می خواستم بدانم مفهوم ذهن و نفس یکی هستند؟ با توجه به اینکه ذهن در روانشناسی مطرح هست و چیزی بنام نفس در آن نیامده و در مقابل در حکمت و عرفان و اخلاق اسلامی عنوان نفس خیلی به کار رفته و چیزی بنام ذهن مشاهده نمی شود. ضمن اینکه وسوسه نفس همان اوهام و خیالات ساخته شده توسط ذهن که منشا بسیاری از بیماری های روانی هست، نمی باشد؟ لطفا راهنمایی نمایید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ذهن، مرتبه‌ای از مراتب نفس ناطقه است. پیشنهاد می‌شود جهت روشن‌شدن موضوع به کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» که روی سایت هست، رجوع شود. موفق باشید

29499
متن پرسش
سلام علیکم ان شاء الله سلامت و نوید باشید: بمناسبت سالگرد شهادت شهید عزیز، مستند شهید ادواردو (مهدی) آنیلی از شبکه افق پخش می‌شد و درباره حوادث زندگانی این شهید بود. درباره شهید آنیلی مطالعات و پیگیری هایی داشتم ولی هرگاه بیشتر درباره زندگانیش تدبر می‌کنم، جدا حالت و وضعیت عجیبی پیدا می‌کنم. چگونه انسانی این چنین وضعیتی در عصر عسرت عقل و ادبار قلوب و زنگار فطرت، انسانی از دل فرهنگی که بدنبال رفاه و اخلاق مادی و نادیده گرفتن افق قدسی و ولایت الهیه و مجاهده در برابر استکبارست، داشته و می‌توانسته خودش را به عناوین و اسامی و ثروت های خانوادگی اش مشغول کند و در دل نیهیلیسم مدرن سیر کند، چنین انقلابی درونی میابد و چنان می‌شود که بدون اتصال به اهل بیت و حمایت از انقلاب اسلامی نمی‌تواند زندگی کند و در عالم حاضر باشد و باید در برابر صهیونیسم جهانی بایستد و چنان مسیر سلوکی را یک شبه طی کند که انسان وقتی نامش و داستان حیاتش را می‌شنود، احساس کند در برابر چه عظمتی و چه سالک منوری به انوار الهی قرار گرفته. گویی جدا ضعف وجودیش را با به صحنه آوردن کمال خلافت اللهی و حضور در جبهه توحید جبران کرده و تجلی تمام آن رسیدن شده است که خداوند در وصف شان فرموده: «و کاین من نبی قاتل معه ربوی کثیر» این ابعاد متعالی یک شخصیت که در اوج هجمه ها گوهر ناب فطرتش را حراست می‌کند و گویی جز با اتصال به اهل بیت نمی‌تواند زندگی کند و دیگر بی نظر به تشیع، حیات در نظرش معنایی ندارد، واقعا عجیب است. البته گویی سر ظهور این انسانها را امام شهدا فرمود وقتی که خرمشهر آزاد شد فرمود فتح الفتوح اصلی، این قلب هایی است که به یقظه رسیده و سراسر اتصال به حضرت حق و شنوای نوای غیبی است. و ادواردو آنیلی هم قطعا یکی از فتوحات انقلاب و حضرت امام و این انقلاب طلیعه دار طلوع حق است چنانکه آیت الله شاه آبادی به امام فرمود چهارمین مرحله سلوک تو، انقلاب است پس خودت را آماده کن. به نظرم می‌شود گفت این انقلاب خود سیر و سلوک و یقظه قلبی امام امت بوده پس مردم و یارانش هم به سلوک و یقظه خواهند رسید و عهدی جمعی حول عهد قدسی و ولایت الهیه خواهند بست که مظهرش این شهید می‌شود. جالب است آخر آن مستند، تهیه کننده گفت شاید گروه مستندساز ما تنها کسانی بوده اند که بر سر مزار شهید آنیلی فاتحه خوانده اند و غربت مقبره اش را درک کرده اند. اما باید گفت حیات و سبک حضور این شهید در عالم تازه دارد جان می‌گیرد و دور نیست ان شاء الله آن روز که وعده تحول انفسی انسانها محقق شود چنانکه نهضت اسلامی به رهبری یکی از عباد صالح خدا نشانه آنست.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حقیقتاً شهید ادواردو آنیلی حجت روشنی است برای آن‌هایی که بخواهند از ظلمات دوران به اوج ایمان برسند. آری! اوج ایمان. زیرا اگر کسی طالب اوج ایمان نباشد در اسلامیت‌اش به کمتر از اهل‌البیت قانع می‌شود و تا کسی طالب اوج ایمان نباشد نمی‌تواند از جذبات مدرنیته عبور کند و امروز، این مسیر، مسیر حضرت روح الله «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» است. اگر کسی طالب اوج ایمان باشد، امید است جهت عهدی زلال با اوجِ ایمان، توفیق زیارت مزار آن شهید عزیز نصیبش شود. برای شادی روح و اتحاد روحانی با روح بزرگوار آن شهید، فاتحه‌ای بخوانید. موفق باشید    

29337
متن پرسش
با سلام خدمت استاد طاهرزاده عزیز: استاد عابدینی در ابتدای صوت جلسه ۸۴ تفسیر قرآن خود می فرمایند: در هر زمانی باید خلیفه ای محقق باشد بصورت فعلیت، هر چند در دوران «فطرت من الرسل» باشد آن زمان هم باید خلیفه باشد. پس در دورات فطرت، رسول (به عنوان کسی که دین بیاورد) نبوده اما اینکه نبی در کار باشد یا وصی نبی در کار باشد این نفی نشده بلکه در بعضی از روایات قوی دیگر می گوید در هر زمانی اگر دو نفر هم در زمین باقی بماند باید یکی از آنها حجت الهی باشد. و حجت هم حتما باید فعلی باشد چون خلیفه باید در تمام مراتب هستی، وجود داشته باشد. لذا چون بحث واسطه در فیض می شود در هر عالمی از مراتب وجود، خلیفه باید همه مراتب وساطتت در فیض بودن را دارا باشد و در هر عالمی که وجود نداشته باشد آن عالم نابود می شود. چون آن عالم وساطتت در فیض را ندارد.» اما استاد عبور می کنند و بیان نمی کنند این حجت الهی به عینه و فعلیت (یعنی با جسم مادی) در زمان فطرت چه کسی بوده. آیا می شود گفت خضر نبی بوده؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ظاهراً جناب حضرت خضر در جایگاه واسطه‌ی فیض نباشند. زیرا مثلاً در زمان حیات پیامبر خدا و ائمه «علیهم‌السلام» جناب خضر در قید حیات‌اند ولی واسطه‌ی فیض نیستند. آری! می‌توانیم بگوییم در همه‌ی زمان‌ها، واسطه‌ی فیض هست ولی در بعضی از زمان‌ها تحت قبه‌ی الهی باشند که «لا یعرفهم احداً». حضرت علی «علیه‌السلام» می‌فرمایند: «ما برح لله عَزَّت آلاوهُ فی البرهَةِ بَعدَ البُرهَةِ و فی اَزمانِ الفَتَراتِ عبادٌ ناجاهم فی فِکرِهِم و کلَّمَهم فی ذاتِ عُقُولهم فاستَصبحوا بنور یَقظَةٍ فی الابصار و الاَسماعِ و الاَفئِدَة» برای خداوند که نعمتهایش گرامی باد در هر برهه ای از زمان و در فاصله های زمانی میان بعثت پیامبران همواره بندگانی بوده است که با آنان در اندیشه هایشان نجوا کرد و در درون خردهایشان با آنان سخن گفت و بدین سبب آنان چشم ها و گوش ها و دل هایشان از نور بیداری تابناک گردید. موفق باشید

28739
متن پرسش

بسمه تعالی با سلام و خدا قوت: استاد در کانال مطالب ویژه دو کلیپ با صدای خواننده زن لبنانی و فلسطینی بارگذاری شده بود و مطلبی از تفسیر سوره ممتحنه جنابعالی برای معرفی کلیپ استفاده شده بود، پیگیری کردم از مسولین گروهها عنوان کردند مطالب همه مورد تایید استاد هست، استاد بنده بضاعتی از معارف ندارم و جسارت است اما آیا پخش صدای یک خواننده زن شرعا درست می‌باشد؟اگرچه با نظر شما موافقم که جهانی دیگر در حال طلوع است و چه بسا دروزی و مسیحی و سنی سوری و لبنانی که قلبا حزب اللهی است اما این موضوع مجوز نشر خوانندگی یک زن است؟ با تشکر

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد خوب است سری به جواب شماره‌ی ۲۸۷۳۲ بزنید.

در این رابطه می‌توان نسبت به این موضوع هم فکرکرد. دیروز، هنوز توحید ما آن چنان وسیع به ظهور نیامده بود که سایر ملل احساس کنند ما از آن‌ها جدا نیستیم لذا دوگانگی‌ها شدید بود ولی امروز توحیدِ انقلاب اسلامی طوری گسترده شده که بسیاری از ملل جهان، حاج قاسم سلیمانی را از آنِ خود می‌دانند پس ما از مواضع خود عدول نکرده‌ایم. تاریخ، تاریخ دیگری شده و نسبت انسان‌ها با ظهور توحیدی، گسترش یافته تا آن‌جایی که باید منتظر آینده‌ای بود که گرگ و میش بر یک آخور غذا می‌خورند.

در ابتدای ظهور اسلام پیامبر خدا (ص) به حکم قرآن از ازدواج با زنان اهل کتاب نهی می‌کردند ولی وقتی به مرور چهره‌ی توحیدی اسلام با سعه‌ی بیشتری به ظهور آمد و بیش از پیش ابعاد خود را نشان داد و بر قلب مردم اعم از مسلمان و اهل کتاب سیطره‌ی بیشتری یافت، آیه آمد: «الْيَوْمَ أُحِلَّ لَكُمُ الطَّيِّباتُ وَ طَعامُ الَّذينَ أُوتُوا الْكِتابَ حِلٌّ لَكُمْ وَ طَعامُكُمْ حِلٌّ لَهُمْ وَ الْمُحْصَناتُ مِنَ الْمُؤْمِناتِ وَ الْمُحْصَناتُ مِنَ الَّذينَ أُوتُوا الْكِتابَ مِنْ قَبْلِكُمْ » (مائده/۵) ‏امروز چيزهاى پاكيزه براى شما حلال شده؛ و (همچنين) طعام اهل كتاب، براى شما حلال است؛ و طعام شما براى آنها حلال؛ و (نيز) زنان پاكدامن از مسلمانان، و زنان پاكدامن از اهل كتاب، برای شما حلال‌اند؛ و این بدان معناست که وقتی شرایط، تاریخی تغییر کند نحوه‌ی حضور اسلام بین ملل و جوامع نیز تغییر می‌کند در آن حدّ که تا دیروز ازدواج با زنان اهل کتاب را ممنوع کرده بود و امروز ازدواج با آن‌ها را بدون آن‌که لازم باشد مسلمان شوند، اجازه می‌دهد. زیرا سیطره‌ی فرهنگیِ اسلام پس از یازده سال آن‌چنان قدرتمند شده است که نه‌تنها هضم فرهنگ یهود و نصارا نمی‌شود، بلکه آن‌ها را در خود هضم می‌کند بدون آن‌که نیاز باشد آن‌ها دین خود را تغییر دهند.

این شبیه آن است که دیروز دریاچه بودیم و امروز اقیانوس شده‌ایم. و این هنر سید حسن نصراللّه می‌باشد که چگونه توانسته است اسلام را در قلب‌‌ها جای دهد هرچند هنوز راه بسیاری در پیش است. موفق باشید

28155
متن پرسش
سلام استاد گرانقدر: وقت بخیر: ۱. ببخشید طبق دستور آقای نخودکی به امام خمینی یه تعقیباتی بعد از نماز به ایشان گفته بودن که اول آیه الکرسی را بخوان و بعد تسبیحات حضرت زهرا سلام الله علیها و بعد سه توحید و سه صلوات و آیات دوم و سوم طلاق. ولی جناب آقای شجاعی در کتاب تزکیه بلافاصله بعد از نماز تاکید بر تسبیحات حضرت زهرا را داشتند. می‌خواستم ببینم اگر اول تسبیحات و بعد آیه الکرسی خوانده شود در آن سیر معنوی که منظور جناب نخودکی فرموده اند تغییری حاصل می شود و باعث می شود که به آن نتیجه که منظور ایشان بوده نرسید یا خیر فرقی نمی‌کند؟ ۲. پیشنهادتان برای تعقیبات نماز چیست با توجه به اینکه هر کدام فضیلت خاصی دارد؟ ۳. آیا ورزش فکری کافی است جهت تربیت قوه وهم و خیال اگر عقاید را بلد باشیم یا برای آن حتما باید از اشعار مولانا کمک گرفت طبق کتاب ادب خیال عقل قلب؟ ۴. از رسالات لقاء لله که نوشته شده کدام یک را معتبر می‌دانید؟ ۵. تفاوت مناجاتی بودن با خراباتی بودن چیست با توجه به جناب ملکی تبریزی و امام خمینی ره؟ برای فهمیدن کامل واجبات و محرمات و مستحبات و مکروهات و مباحات به ترتیب چه کتابهایی بخوانیم؟ حلال کنید استاد طولانی شدن و اسباب زحمت. ان‌شاءلله همواره باقی به بقای ذات الهی باشید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. فرق نمی‌کند ۲. بستگی به روح و روحیه و ذوق خودتان دارد. ۳. باید معارف را تفصیل داد، ماندن بر اجمال کافی نیست. ۴. رساله‌ی لقاء اللّه آیت اللّه ملکی نکات خوب و ارزنده‌ای دارد. ۵. دو نوع روحیه است، هرکدام در جای خود صفایی دارد. خراباتی، خراب اندر خراب است، دست خودش نیست. ۶. کتاب «مقالات» آیت اللّه شجاعی کارساز است. موفق باشید

27761
متن پرسش
با سلام خدمت استاد محترم: در کتاب سلوک مجتهد امین سفر اول را رسیدن به توحید و ادراک حضور حق و سفر دوم را ادراک صفات حق و شناسایی صفات جمال و جلال توضیح می دهد. آیا باطن دعای سحر همان سفر دوم می شود؟ کتاب اسماء الحسنی را مطالعه نمودم.می خواستم بدانم آیا این مطالبی که فرمودید بعد از رسیدن به توحید است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حتماً بعد از درک توحید به طور کلی، در جستجوی چهره های منوّر حضرت حق در اسماء حسنای الهی باید قرار گرفت و حقیقتاً «دعای سحر» از این جهت آینه‌ی به تماشانشستنِ حضرت ربّ العالمین است در آن اسماء. موفق باشید

24723
متن پرسش
با عرض سلام: در کتاب مبانی حب اهل بیت فرموده اید که عشق به خدا بی واسطه ممکن نیست. اولا علت این امر چیست؟ ثانیا پس کسانی از دیگر فرق اسلامی که چنین جایگاهی برای اهل بیت قائل نیستند ولی خداوند را دوست دارند چگونه است؟ ثالثا آیاتی در قرآن که امر به محبت خداوند می کند یا ادعیه ای از ائمه که ما را مستقیماً در جریان گفتگو و مناجات و عشقبازی با خداوند قرار می دهد مثل ابوحمزه چه می شود؟ ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: دوست‌داشتنِ فکری خدا غیر از دوست‌داشتِ قلبی است. در دوست‌داشتِ فکری برای خداوند مظهری در میان نیست و به همین جهت آن نوع محبتی که انسان بتواند از آن تغذیه‌ی لازم بکند پیش نمی‌آید. در همین رابطه روایات زیادی در شیعه و سنی از پیامبر در مورد محبت به علی «علیه‌السلام» مطرح است. موفق باشید

24106

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد گرانقدر: وقت شما بخیر. برای تربیت عقل طبق فرمایشاتتان در کتاب ادب خیال عقل و قلب اگر ممکنه کتاب معرفی کنید. و همچنین تربیت توهم و خیال.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌رسد تدبّر در قرآن به کمک تفاسیر قرآن کمک زیادی به تربیت عقل می‌کند. موفق باشید

24001
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحيم باز مهندسي نهادها در گام دوم انقلاب: همانگونه كه مطلع هستيد اخيراً تعداد ۴۰۰ نفر از اساتيد دانشگاه به فرمانده جديد سپاه پيشنهاد و اعلام آمادگي نموده اند كه طرح و برنامه باز مهندسي سپاه را در گام دوم انقلاب تهيه نمايند كه با توجه به موقعيت و شرايط زمانه كار بسيار شايسته و ارزشمندی خواهد بود. ضمن گراميداشت ياد و خاطره استاد شهيد مطهري و توجه ويژه ايشان به نهاد روحانيت به نظر مي رسد باز مهندسي نهاد روحانيت نيز از اهميت ويژه ايي برخوردار است. تعدادي از دلايل اهميت آن به شرح زير جهت بررسي و ورزيدگي بيشتر خدمت شما استاد گرامي ارائه مي گردد باشد كه جنابعالي و ديگر بزگواران كه در اين عرصه خدمات ارزشمندي داشته ايد پيش قدم شده و پيشنهاد و همكاري خود را جهت تهيه برنامه براي گام دوم نهاد روحانيت اعلام نماييد: ۱. نهاد روحانيت در طي زمانهاي گذشته به اين شكل وارد حكومت نشده بود و چنين تجربه اي نداشته، لذا بررسي و بازنگري فعاليت ۴۰ ساله اين نهاد ارزشمند و ضروري به نظر مي رسد. ۲. ورود نهاد روحانيت در عرصه هاي مختلف و جديد از جمله مناصب دولتي مثل استاندار شدن و نماينگي مجلس مي تواند باعث فاصله گرفتن از وظيفه اصلي آنها باشد زيرا يك نماينده بيشترين دغدغه اش در زمان مسئوليتش وظايف نمايندگي مجلس است نه انجام وظايف نهاد روحانيت ۳. به نظر مي آيد تعداد وظايف يك روحاني بعد از انقلاب نسبت به قبل از آن تفاوت زيادي پيدا نموده، اگر به فرض وظايف نهاد روحانيت را به دو بخش وظيفه اصلي و فرعي تقسيم نماييم. تنظيم آنها بسيار پيچيده و نياز به بازمهندسي دارد. ۴. هر چند مي دانيم كه مراجع تقليد و حوزه هاي علميه متولي نهاد روحانيت هستند، بحمدالله به دليل كثرت زياد مراجع به نظر مي آيد هماهنگي بيشتري لازم باشد. در پايان ادعايي براي مطالب فوق وجود ندارد هدف ان شاءالله همكاري همگانی براي اعتلاي اسلام و نظام جمهوري اسلامي خواهد. از توجه و فرصتي كه در اختيار مي گذاريد تشكر مي نمايم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نکته‌ی درستی است و همین‌طور که می‌فرمایید مسئولیت روحانیت چیزی بالاتر از امور ساده‌ی اجرایی است. فکر می‌کنم این‌که حضرت امام بر اتحاد حوزه و دانشگاه تأکید داشتند، در همین راستا بود که عقل مدرن همراه با فهم دینی می‌تواند در این تاریخ، جهانی را بسازد که نه جهان گذشته‌ی ما است و نه جهان مدرنِ سکولار. ولی متأسفانه حوزه‌های ما آن‌طور که باید جایی برای عقلِ مدرن و خردِ توسعه‌یافتگی قائل نیستند. البته این روزها شرایط کمی تغییر کرده است. موفق باشید

23340
متن پرسش
سلام و عرض ادب و احترام: بنده کتاب معاد شما رو کامل مطالعه کردم. در کتاب معاد شما آمده فشار قبر و عذاب فقط مختص به روح است و به جسم دنیایی که لاشه ای بیش نیست مربوط نمی شود و سوال و جواب مربوط به روح است نه بدن. در کتاب معاد آیت الله دستغیب بخش سوال و جواب قبر آمده که علامه مجلسی در جلد سوم بحار و حق الیقین طبق احادیث معتبره فرموده سوال و فشار قبر در بدن اصلی است و روح به تمام یا بعض بدن برمی گردد یعنی تا سینه یا کمر که قدرت بر فهم خطاب سوال و جواب داشته باشد. عذر میخوام استاد اگر میشه توضیح بدین برای بنده چون مدرس هستم و باید این بحث رو توضیح بدم. ضمن اینکه چرا در قبر هنگام دفن قسمت صورت را از کفن باز می کنند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که در کتاب مبتنی بر دلایل عقلی و اندیشه‌ی امثال حضرت امام و علامه طباطبایی عرض شده است؛ بالاخره فشار قبر مربوط به روح و افکار و ملکات غیر الهی است. موفق باشید.

23216
متن پرسش
سلام: در ادامه سوال ۲۳۲۱۱ که یکی از دوستان پرسیده بود سوالی داشتم: اینگونه افراد که بدنشان نابود می شود و با خود ابدیشان هستند با جسم‌برزخی می مانند؟ و آیا اینان حیات راحت تری دارند نسبت به بقیه یا مشکل تر؟ و سوال دیگر اینکه در جای دیگری فرموده بودید کسی که بدنش نابود می شود همچنان به بدن خود نظر دارد ولی با صورت خیالی بدن درسته؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که می‌فرمایید به هر صورت، نفسِ ناطقه‌ی انسان، بدن دارد و بعد از منتقل‌شدن از بدن دنیایی، بدنِ برزخی او بیشتر برایش ظاهر می‌شود. بلی! بحث بر سر آن است که آیا کسی که بدنِ دنیایی ندارد، چیزی هست که به عنوان بدن دنیایی به آن نظر کند؟ نه. ولی تعلقاتِ او به دنیا برایش هست و مثل هر متوفایی زمان می‌برد تا این تعلقات ضعیف شود و از بین برود. موفق باشید

21624
متن پرسش
سلام استاد: وقت بخیر. در بحث مبانی نظری نبوت می‌فرمایید اونجایی که شیطان سجده نکرد در مقام آدمیت بود نه شخص آدم و آنجایی که وسوسه کرد شخص آدم بود یه جا دیگه می‌فرمایید که شیطان در بهشت نزولی مقام آدمیت یعنی همه انسان ها را وسوسه کرد. جمع این دو رو نفهمیدم در بهشت نزولی جایگاه مقام آدمیت است یا شخص آدم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم:  آن مرحله هم که شیطان در بهشت وسوسه کرد، باز وسوسه به آدمیت بود زیرا آدم به عنوان شخص، با زندگی دنیایی شروع می‌شود. موفق باشید

20660
متن پرسش
به نام خدا با سلام خدمت استاد عزیز: در اصول کافی در روایتی آمده خداوند به عیسی (ع) 2 حرف از اسم اعظم داد به موسی (ع) 4 حرف به ابراهیم (ع) 8 حرف به نوح (ع) 15 حرف به آدم (ع) 25 حرف عطا فرمود. چرا هرچه جمعیت زیادتر می شده و پیامبران زمینه دریافت فیض را بیشتر پیدا می کردند فیض کمتر می شد یعنی مقام حضرت ابراهیم (ع) از آدم (ع) پائین تر است؟ یا در ارشاد القلوب آمده خداوند به شیث (ع) پنجاه صحیفه به ابراهیم (ع) بیست صحیفه عطا فرمود. در زمان شیث (ع) که کسی به آن صورت نبود 50 صحیفه و به ابراهیم خلیل (ع) با آن عظمت 20 صحیفه! فلسفه اش چیست؟ با تشکر و التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ظاهراً هرچه جامعیت پیامبران بیشتر باشد، کثرت اسماء به وحدت سیر می‌کند. مثل آن‌که در مورد پیامبر حضرت حق می‌فرماید: «قل هذه سبیلی ادعوا إلی اللّه» یعنی بگو راهِ من این است که به حضرت اللّه دعوت کنم. موفق باشید

20607
متن پرسش
با سلام: مرز و ممیز شهوت و عقل چیست؟ از کجا بفهمیم هر کارمان عقلانی است یا شهوانی؟
متن پاسخ

 تعالی: سلام علیکم: عقل متوجه‌ی حقایق است و شهوت، نظر به وهمیاتِ خیالی دارد. مثل شهوت شهرت. موفق باشید

19492

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام: استاد عزیز در آیه ۱۰۶سوره بقره که خداوند می فرمایند، خداوند هر کدام از آیه های خود را که بخواهد از بین می برد. می خواستم بدانم منظور از این آیات چیست؟ با تشکر.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: رفیق! مگر می‌شود مطالعه تفسیر قرآن را رها کنی و با سؤال و جواب، تفسیر آیات را بیابی؟!!! نکته‌ای در جواب سؤال شماره‌ی 19440 در این مورد عرض شد خوب است به آن جواب رجوع فرمایید. موفق باشید

19033

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد: خدا قوت. در قضیه موسی و تجلی خدا به کوه، یعنی آن نحوه تجلی فراتر از توان موسی بود یا یک تجلی خاص وجود دارد که هیچکس توان مشاهده‌ش رو نداره؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به گفته‌ی حضرت امام خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» آن تجلی موجب شد تا کوهِ أنانیتِ حضرت موسی«علیه‌السلام» مندک گردد. موفق باشید

18986
متن پرسش
خدمت استاد بزرگوار حاج آقا طاهرزاده با سلام و تحیت: تقریبا مدت ده سال یک گروه فرهنگی ادبی در منطقه ی ما شکل گرفته که عمده فعالیت آنها برجسته سازی فرهنگ های بومی منطقه و در واقع احیاء سنت های پیشا انقلابی از جمله موسیقی های محلی، عاشقی، ترویج آلات موسیقی و همچنین غبار روبی از چهره های روشنفکران غرب زده منجمله مترجم آثار میرزا فتحعلی آخوندزاده که میرزا محمد جعفر قراجه داغی نام دارد، هستند و ایشان را بعنوان پدر نمایشنامه نویسی در ایران، مطرح و سالن ها و خیابان هایی را هم به نام میرزا محمد جعفر قراجه داغی نامگذاری کرده اند. این جریان ادعا می کند افکار میرزا فتحعلی آخوندزاده ارتباطی به میرزا جعفر قراجه داغی ندارد و تاکید می کنند کسی ترجمه کتاب «زندگی من» هیتلر بکند که نازی نیست و از این قبیل توجیهات. تنها نسبتی که افکار آخوندزاده و مترجم آثار ایشان میرزا جعفر قراجه داغی با ارزش های دینی و اسلامی دارد، ضدیت با دین در قالب نمایشنامه و رمان می باشد. این جریان به حدی مورد استقبال برخی ملی گراها واقع شده که در پروژه تبریز 2018 (شهر اولین ها) نام میرزا فتحعلی آخوندزاده بعنوان اولین نمایشنامه نویس ایرانی و میرزا جعفر بعنوان اولین پدر تئاتر ایران یاد شده است. اما آنچه که مسلم است همه این برجسته سازی ها فارغ از یک نگاه ارزشی شکل می گیرد. آیا واقعا لازم است که برای بزرگداشت منطقه و یا استان، متوسل به چهره هایی شویم که تنها امتیاز آنها فن نمایشنامه نویسی و یا فن ترجمه با رویکرد دین ستیزی می باشد. البته یادداشت ها و مقالات زیادی در جهت روشنگری افکار عمومی در نشریات و سایت های منطقه نوشته و انتشار یافته است. اما طرف های مقابل هیچگونه توجهی به آنها نداشته و راه خود را همچنان با صلابت طی می کنند! نظر حضرتعالی برای مواجهه با چنین جریان انحرافی که در استان آذربایجان شرقی شکل گرفته، چیست؟ لطفا ما را راهنمایی بفرمایید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مسلّم جریان روشنفکری به همان شکل که امثال آخوندزاده دامن می‌زند، بسطِ فرهنگ بیگانه است و ادامه‌ی 200 سال وابستگی و سرگردانی ملت ما. تاریخ ما تاریخ دیگری است و برای بالیدن این ملت، باید به تاریخی  نظر داشت که علماء و فلاسفه و متفکران اصیل ما در آن نقش داشته‌اند. این چه افتخاری است که به کسانی رجوع کنیم که سراسر شیفته‌ی بیگانگان و غافل از فرهنگ اصیل اسلامی‌ایرانی بوده‌اند. کسانی‌که روشنفکران شیفته‌ی غرب را تبلیغ می‌کنند از این مسئله غافل‌اند که هر ملتی با فرهنگ خود و در تاریخ خود می‌تواند ببالد. 200 سال روشنفکری، حاصلش 200 سال وابستگی شد و ما هنوز در ظلمات آن وابستگی دنباله‌رو غرب هستیم، در حالی‌که انقلاب اسلامی گشایشی است برای به‌خودآمدن و آزادشدن از بی‌سر و سامانی و وابستگی. موفق باشید

18831
متن پرسش
با تقدیم سلام و احترام: 1. آیا وقتی در خواب ما گوینده معارف عقلی برای دیگران هستیم باز هم با دریافت حضوری این معارف روبه روییم؟ 2. چون در همه انواع کشف به معرفتی می رسیم پس در همه انواع کشف تجلی اسم علیم را داریم، تفاوت تجلی این اسم در کشف صوری با تجلی خاص آن در کشف حدسی و خفی در اجمال و تفصیل است؟ 3. در موطن تجلی یک اسم اسامی منازل بالاتر هم به اجمال حضور دارند و مقصود از تجلی اسم در یک موطن یعنی ظهور تفصیلی. درست است جناب استاد؟ با تقدیم سپاس.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- معلوم نیست. زیرا ممکن است ما با همان ملکات حصولی خود که در عالم بیداری داریم در آن‌جا نیز به‌سر ببریم 2- به نظر می‌آید همین‌طور است و این نکته‌ی مهمی است 3- از آن‌جایی که ذات از صفات جدا نیست، پس هرجا هر صفتی یا اسمی باشد، ذات با همه‌ی اسماء در آن‌جا حاضر است. مفصل این موضوع را حضرت امام در کتاب ارزشمند «مصباح الهدایه» مطرح فرموده‌اند. موفق باشید

8163

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد حرکت جوهری رو از چه کتبی و از کجا شروع کنم
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: آنچه بنده عرض کردم از اسفار به‌خصوص از جلد سوم بود. اگر بتوانید از اسفار بگیرید خوب است هرچند ملاصدرا همه‌ی مطالب خود را در این مورد در یک‌جا نگفته،. موفق باشید
7091
متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرانقدر معنی اینکه خداوند در سوره ملک فرموده ولقد زینا السما الدنیا بمصابیح و جعلناها رجوما للشیاطین چیست؟(با توجه به اینکه میدانیم شهاب ثاقب از جنس غیب است و رانده شدن شیاطین توسط ملائکه غیبی است)با تشکر و سپاس فراوان
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: آسمان دنیا یعنی اولین مرتبه‌ی عالم غیب. در روایت داریم چون رسول خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» به آسمان دنیا رسیدند ابتدا ملائکه همه فرار کردند.( ثُمَّ عَرَجَ بِهِ الى السَّماءِ الدُّنْیا فَنَفَرَتِ الْمَلائِکَةُ الى‏ اطْرافِ السَّماء) پس معلوم است آسمان دنیا منظور این آسمان نیست که کرات در آن قرار دارند، همه‌ی این‌ها دنیا هستند و آسمان دنیا مرتبه‌ی ملکوتی این دنیا است. در بحث سوره‌ی «ق» در این مورد عرایضی داشته‌ام. موفق باشید
29727

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام: اینکه پس از مرگ با ملکات روبرو خواهیم بود برایم مبهم است. چون ملکات امری مطلق نیست. مثلا بسیاری درست است که دابشان بر صداقت است اما گهگاهی دروغ می‌گویند یا در مواردی مشخص نیست کدام ملکه است فرد ممکن است مدتی خوش خلق باشد چندی بعد بدخلق شود دوباره خوش خلق و این سخن پایان ندارد فرد با برخی افراد برخورد خوبی دارد با برخی دیگر نه برخی افراد ملکه مشخصی ندارند نه صفت رذیله در جانشان به آن صورت ریشه دوانده نه صفت حمیده ملکه وجودش شده تکلیف افراد بی ملکه چیست؟ یا برخی افراد مذبذب هستند و ملکات مختلفی در طول حیات دارند آیا ملاک لحظه مرگ است، فردی در طول عمرش صادق بوده سال آخر به دروغگویی مبتلا می‌شود از سویی بسیار می‌شود که توبه کردیم اما هنوز ملکه گناهان در روحمان است تکلیف چیست؟ اگر ملکه ملاک است قاعدتا فرد معذب خواهد بود و اگر بخواهیم قبول توبه را منوط به این کنیم که فرد آن ملکه رذیله را زائل کرده باشد که فکر کنم در روایات اینگونه نباشد توبه فرد با استغفار جدی قبول است بعد از آن نباید گناه را ادامه دهد و با توجه به اینکه بسیاری توبه را می‌شکنند که نشان از رسوخ ملکات است اگر فرد پس از استغفار فوت شود در حالی‌که رسوخ ملکات را زائل نکرده چه سیری در برزخ و قیامت خواهد داشت؟ بنده گمان می‌کنم بحث ملکه در راستای اثبات تجرد اعمال است تا ابدی بودن عذاب نسبت به این امد بسیار کوتاه توجیه شود که با این مشکلات که مطرح کردم بنظر صحیح نمی آید بهتر است ابدی بودن بهشت را تفضلی دانست و عذاب جهنم را همچون عرفایی چون ابن عربی نهایتا عذب دانست.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در مورد قسمت اخیر سؤال، اختلاف هست. به گفته‌ی آیت الله طباطبایی و آیت الله جوادی، بالاخره انسانی که در کلیّت شخصیت خود مطابق فطرتش عمل نکرده و شخصیتی جدای امور فطری خود دارد، پس از مرگ دائماً با آن شخصیت در تضاد به‌سر می‌برد تضادی بین شخصیت او و فطرت او، و حقیقتاً این امری آزاردهنده است. مگر آن‌که بپذیریم آن انسان وقتی رحلت کرد به‌کلّی از انسانیت خارج می‌شود و نه آن‌که انسانی است که گناه کرده است؛ که این امری است غیر قابل قبول. ولی اگر شخصیت کلّی افراد رویهمرفته جدای از فطرتش نبود، اعمالِ گاه و بی‌گاهِ خلاف او، او را مخلّد در آتش نمی‌کند، زیرا ملکات یا شخصیت اصلی او جهت مخالف فطرتش نداشته. موفق باشید  

29322

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام و احترام خدمت استاد گرامی: امام خمینی فرمودند که حفظ نظام اسلامی از حفظ یک نفر و لو امام عصر علیه السلام با اهمیت تر است. لطفاً آن را تبیین نمایید و جهت درک آن به کدام از آثار شما می توان رجوع کرد؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مگر پیامبر خدا «صلوات‌الله‌علیه‌وآله» نیامدند تا نظام اسلامی بسازند؟ و مگر ائمه «علیهم‌السلام» جهت این امر، شهید نشدند؟ مباحث مربوط به «انقلاب اسلامی» إن‌شاءالله کمک‌کار تفکر در این دوران خواهد بود. مثل کتاب «انقلاب اسلامی؛ بازگشت به عهد قدسی». موفق باشید

28646
متن پرسش
استاد اگر بخواهید به پررنگ ترین و عمده ترین آسیب فرهنگی حال حاضر اشاره کنید به چه موردی اشاره خواهید کرد؟ این پرسش برای انتخاب راهبرد جمعی از دانشجویان و فعالان فرهنگی مطرح شده. با توجه به پاسخ شما این مسئله را آسیب شناسی و ان شاءلله در صدد ارائه راه حل خواهیم بود.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده مشکل امروز فرهنگیِ ما نداشتن گشودگی نسبت به همدیگر در عین حفظ اصول است. در این رابطه بعضی از یادداشت‌هایی در رابطه با بحثی که بناست در مورد محرم داشته باشم را ذیلاً خدمتتان ارسال می‌دارم. موفق باشید

از آن‌جایی که حضرت محمد (ص) غم ملتی را می‌خوردند که در زمان جاهلیت کینه و دشمنی سراسر وجودشان را فرا گرفته بود و این حالت در سراسر جهان حاکم بود و خداوند به حکم ربوبیت‌اش خواست بشریت را هدایت کند و رجوع به حقیقت را به جای دشمنی و کینه بنشاند تا انسان‌ها متوجه‌ی گوهر وجودی خود شوند و به همدیگر محبت بورزند؛ حضرت محمد (ص) را به پیامبری برگزید و با اسلام‌آوردنِ مردم جزیرة العرب صمیمیت و محبت سراسر وجود مردم را فرا گرفت ولی متأسفانه با رحلت رسول خدا (ص) آرام‌آرام آن صمیمیت‌ها و ایثارها رفت و با حاکمیت بنی‌امیه کینه‌ها و دشمنی در جامعه‌ی اسلامی به اوج خود رسید. در این‌جا بود که اصحاب رسول خدا (ص) به‌خصوص اهل‌البیت آن حضرت (ع) به فکر چاره بودند که چگونه تاریخ اسلام را به بستر اصلی خود برگردانند و در رابطه با صمیمتِ از دست‌رفته و بازجُستِ سعه‌ی صدر گمشده، مطالب زیر تقدیم می‌گردد:

۱. در کربلا دو جبهه در مقابل یگدیگر ایستاده‌اند که هر دو خود را مسلمان می‌دانند با این تفاوت که یک جبهه غیر از فهم خود از اسلام، هر فهم دیگری را به شدت نفی و تکفیر می‌کند و تنها فهم خود از اسلام را حق می‌داند و آن جبهه‌ای است به فرماندهیِ عمر سعد، یعنی امام جماعت مردم کوفه. و جبهه‌ی دیگر جبهه‌ای است که غم گمراهیِ مخالفان را می‌خورد و تلاش دارد آن‌ها را متذکر انحراف‌شان بکند، و آن جبهه‌ای است به فرماندهی حضرت امام حسین «علیه‌السلام» فرزند پیامبر خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله».

۲. جبهه‌ی عمر سعد تحمل غیر خود را ندارد و تنها فهمِ خود از اسلام را اسلام می‌داند و جبهه‌ی امام حسین «علیه السلام» غیرِ خود را با همه‌ی افراط‌کاری‌هایش، فریب‌خورده می‌داند و معتقد است با نظر به سعه‌ی اسلام، امید آن است که آن‌ها اصلاح شوند، هرچند تأییدشان نمی‌کند، ولی تا آن‌جا که ممکن است آن‌ها را تحمل می‌نمایند.

۳. جبهه‌ی عمر سعد گمان دارد حقیقتاً بر حقّ است و بر حقّ دارد تأکید می‌کند، در آن حدّ که حضرت سجاد «علیه‌السلام» در این رابطه می‌فرمایند: سی هزار نفر در كربلا جمع شدند «وَ كُلٌّ یَتَقَرَّبونَ اِلَی اللّهِ بِدَمِهِ» و همه به قصد قربت، فرزند پیغمبر را كشتند. و یا خود عمر سعد به لشگر خود می‌گوید: «یا خَیْلَ اللّهِ ارْكَبی وَ بِالْجَنَّةِ اَبْشِری» ای لشگر خدا قیام كنید، بشارت باد شما را به بهشت. یا در مورد عبداللّه جویره داریم؛ روز عاشورا، امام حسین«علیه‌السلام» را صدا زد. امام فرمودند: «چه می‌گویی؟ گفت: «تو را به آتش جهنم بشارت می‌دهم». امام فرمودند: «من نزد پروردگاری آمرزنده و شفیعی بزرگ، و از خیری به سوی خیری دیگر خواهم رفت. تو کیستی؟ گفت: «من ابن جویره هستم. امام دست به سوی آسمان بلند کردند و عرضه داشتند: «خداوندا! او را به آتش دوزخ بیفکن.» ابن جویره خشمگین شد و به سوی امام حمله‌ور شد. اما پایش در رکاب اسب لغزید و از اسب آویزان شد. اسب فرار می‌کرد و سر جویره به سنگ‌ها و خارهایِ بیابان می‌خورد. طولی نکشید که بدنش تکه پاره شد و به درک واصل گشت. (بحار الانوار، ج ۴۴، ص ۱۸۷.)

همه‌ی موارد فوق حکایت از آن دارد که این افراد خود را دین‌دار می‌دانسته‌اند و به پشتوانه‌ی عقایدشان به چنین جنایتی دست زدند.

۴. تفاوت اصلی دو جبهه‌ی مذکور در تفاوت رجوع آن‌ها به خداوند بود که یک جبهه نظر به حقیقت دارد و در دل آن حقیقت عبادات را وسیله‌ی اُنس بیشتر با خدا می‌یابد و جبهه‌ی دیگر، اسلام را در همان ظاهر خلاصه کرده و نهایتش به باورهای ذهنی خود راضی است.

28361

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرانقدر و آرزوي طول عمر با عزت براي ايشان: مدتي است كه با برخي از كتابها ، نوشته ها و صوت هاي استاد مانوس شده ام. بنده شغلم كارمند و مسول فرهنگي در دانشگاه هستم. الان هم دانشجوي كارشناسي ارشد رشته مطالعات فرهنگي مي باشم. اين رشته از مجموعه علوم اجتماعي است كه به مباحث و نظريه هاي فرهنگي معاصر در غرب مي پردازد كه بيشتر هم نظريه انتقادي ومكتب فرانكفورت و مكتب بيرمنگام را كه نو ماركسيست هايي از جمله آدرونو، هوركهايمر، ماركوزه و هابرماس .. از بنيانگذران آن محسوب مي شود، مي پردازد. البته بنده در رشته هاي فيزيك و تاريخ تشيع هم در مقاطع كارشناسي و كارشناسي ارشد تحصيلاتم را به پايان رسانده ام. الان كه آثار شما را نگاه مي كنم مي بينم كه اين رشته (مطالعات فرهنگي) خيلي با مباني اسلامي و بومي ما در تناقض است. بارها خواستم انصراف بدهم و در رشته فلسفه ادامه تحصيل بدهم. با توجه به اينكه قصد دارم در مقطع دكتري هم اين رشته را ادامه دهم، سوال من اينه كه آيا مي توانم همزمان با ادامه تحصيل در اين رشته فقط به منظور آشنايي با فرهنگ مدرنيته و فهم آن، سير مطالعاتي شما را هم همزمان دنبال كنم و دروس فلسفه اسلامي و غرب را هم در كنار آن به صورت مطالعه آزاد داشته باشم؟ بعضي وقت ها احساس مي كنم وقت گذاشتن براي يادگيري نظريه هاي غربي در حوزه علوم اجتماعي و غافل از شدن از تفكر در آثار اسلامي از قبيل تفسير و كلام و... مرا دچار خسران و زيان مي كند؟ با تشكر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بستگی به رویکرد خودتان دارد که از یک طرف با دنبال‌کردن خرد مدرن، متوجه باشیم در کجای عالم قرار داریم. و از طرفی دیگر به راهِ حل‌های دینی در بستر شهر مدرن فکر کنیم. پیشنهاد بنده آن است که مباحث «انقلاب اسلامی، جهانی بین دو جهان» به آدرس http://lobolmizan.ir/sound/1310 را دنبال بفرمایید. موفق باشید

27934
متن پرسش
سلام علیکم: عرض ادب و احترام خدمت استاد عزیز: در بحث اعیان ثابته به انحاء مختلف شما می‌فرمایید که حدود و مشخصات مخلوقات مربوط به عین ثابته شی است و نه خداوند، و خدا تنها به این شی وجود داده است. پس با این حساب آنچه ما از حسن و جمال در مخلوقات می‌بینیم چه ربطی به حق دارد که ما با دیدن زیباییهای عالم خدا را حمد کنیم؟ وقتی این صورت هایی که در منظر ماست مربوط به اعیان ثابته است پس ما باید همان اعیان را بخاطر حسن و کمال بستاییم اگر چه در ذاتشان عدم باشند. وقتی خداوند و در واقع صرف وجود نقشی در زیبایی و کمال عالم ندارد اصلا چرا باید مورد ستایش قرار بگیرد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مگر نخوانده‌اید «سیه رویی ز ممکن در دو عالم / جدا هرگز نشد والله اعلم»؟ بنابراین ممکن‌الوجود در ذات خود هیچ است هیچ، هرچه هست ظهور انوار الهی است که در وجه امکانیِ موجودات به ظهور می‌آید. موفق باشید

نمایش چاپی