باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر به سخن آن سردار حکیم دقت میکردید ایشان پایان خلافت داعش را خبر دادند، نه پایان حضور فرقهی داعشی را. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: منظور از قرارگرفتن در کنار امامان، متذکرشدن به سخنان و روایات و ادعیهی آنها است که به یک معنا متذکر جان ما هستند از آن جهت که فطرت ما متذکر نور پروردگار عالم است. در این راستا آری! در چنین بستری مؤمنین هم میتوانند متذکر انسان باشند. در روايت داريم كه رسول خدا (ص) فرمودند: «قَالَتِ الْحَوَارِيُّونَ لِعِيسَى يَا رُوحَ اللَّهِ مَنْ نُجَالِسُ؟ قَالَ: مَنْ يُذَكِّرُكُمُ اللَّهَ رُؤْيَتُهُ وَ يَزِيدُ فِي عِلْمِكُمْ مَنْطِقُهُ وَ يُرَغِّبُكُمْ فِي الْآخِرَةِ عَمَلُه»؛[1] حواريين به عيسى (ع) گفتند يا روح الله! با چه كسى همنشين شويم؟ فرمود: با كسى كه ديدارش شما را به ياد خدا اندازد و سخنش دانشتان را زياد كند و كردارش شما را به آخرت تشويق نمايد. موفق باشید
[1] ( 1)- الكافى، ج 1، ص 39.
باسمه تعالی: سلام علیکم: فرق نمیکند. در هر گناهی اگر انسان در خلوت خود بین خود و خدا توبه کند، خداوند توبهی او را میپذیرد. موفق باشید
تعالی: سلام علیکم: 1- همانطور که متوجه شدهاید منظور، موافقتِ سوژه است. سؤال مذکور تصحیح شد 2- تأثیر هیپنوتیزم بر روی خیال میباشد و نمیتواند چندان پایدار گردد مگر اینکه بعد از حدود 24 ساعت خودِ انسان تصمیم بگیرد که آن نحوه شخصیتی که به او القاء شده است را بپذیرد. مثل انرژیدرمانی که یکنوع هیپنوتیزمکردنِ طرف است و او میتواند بعد از آنکه تصور کرد مثلاً دست او مشکلی ندارد، همان حرکاتی که در حالت هیپنوتیزم برای دست خود پذیرفته بود، ادامه دهد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید ما الفاظ را عموماً در زمان اداء میکنیم، ولی در عالم غیب و قیامت به این معنا زمان نیست، هرچند نسبتها در عین احاطهی ما در میان است. در نظر بگیرید کسی در چاه قرار دارد و چیزی دایرهشکل که هر قسمت آن به رنگی است در دهانهی چاه در حال چرخش است، لذا آن کسی که در چاه است در یک زمان قسمتی از آن دایره را زرد میبیند و در زمان دیگر قسمت دیگر دایره را سیاه میبیند. در حالیکه آن کسی که در بالای چاه به آن دایره نگاه میکند، همهی آن قسمتها را یکجا میبیند در عین آنکه به یک معنا تقدم و تأخر را در رنگها مدّ نظر دارد. به این معنا که یک قسمت زرد است و قسمت بعدی سیاه است. ولی این قسمتِ بعدی در عین آنکه بعد است با قسمت قبل و قسمتهای دیگر، همه در منظر او حاضرند. داستان تقدم و تأخرِ حادثهها در قیامت از این قرار است. در ضمن خوب است به سؤال شمارهی 20730 رجوع فرمایید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در موضوع مراتب وجود بحث حرکت جوهری و اساساً بحث جوهر و عرض که مربوط به عالَم ماده است، معنا ندارد. آری! در سلسلهی مراتب وجود، به وجودِ مطلق میرسیم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ظاهراً باید روح را منطبق با مقام نوری اهلالبیت«علیهمالسلام» و حقیقت محمدی«صلواتاللّهعلیهوآله» گرفت. اصل بحث به طور نسبتاً مفصل در شرح کتاب «مصباح الهدایه» حضرت امام مطرح شده. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در آنجا زن و مرد معنا ندارد. هرکس میهمان سفرهی خودش میباشد. موفق باشید
با عرض سلام و خدا قوت خدمت استاد طاهرزاده عزیز: روز شنبه هفته گذشته قبل از شروع نماز خدمتتون رسیدم در رابطه با متنی که منتسب به مولانا بود سوال پرسیدم و حضرتعالی به دلیل کمبود وقت و در دسترس نبودن کل متن مورد نظر، امر فرمودید که در قسمت پرسش و پاسخ سایت سوال را همراه با متن مورد نظر ارسال کنم. متن زیر منتسب به مولاناست و مکالمه وی با شیطان است، منتهی در آثار ایشان چیزی پیدا نکردم مبنی بر این موضوع ولی با اینحال این متن جای فکر کردن داره سوالم این هست که موضوعی که در این متن مطرح شده در ظاهر با آیات و روایات در تضاد هست به گونه ای که شیطان خطاب به حضرت حق می فرماید تو مرا اغوا کردی و یا در جایی دیگر در جواب سوال حضرت حق که می فرماید از چه رو سجده نکردی؟ بحث تکبر رو به میان میاره و می گوید من از آتشم و آدم از خاک و در جایی دیگر قرآن اشاره می کند که (کان من الکافرین) و یا در جایی دیگر خط و نشان می کشد که من سر راه بندگانت قرار می گیرم و آنها را گمراه می کنم به جز مخلصین. ولی با اینحال فکر می کنم که در باطن باید یه پیامی داشته باشه که خواهشمندم حضرتعالی شرح بفرمایید. و این نکته رو هم عرض کنم که قبلا کتاب هدف حیات زمینی آدم رو هم مطالعه کردم. التماس دعا. یا حق. مولانا گفت : روزي در سير، ابليس را ديدم و او را گفتم «از چه بر آدم سجده نکردي؟» گفت: «تو بندهي مولاي خويشي، من هم بندهي مولاي خويش اگر شمس تبريزي از دري در آن مجلس که در آن نشستهاي درآيد و انبياء جملگي از دري ديگر به آن مجلس وارد شوند تو روي به شمس ميکني يا ايشان؟» گفتم: «ولله که جز در شمس بنگرم!» گفت: «مگر نه ايشان انبيا باشند؟» گفتم: «مرغ دلم گرفتار بند شمس است و مولاي من اوست». گفت: «اگر شمس امر کند که در ايشان نگري؟» گفتم: «آخر دل نميرود!» گفت: «بعيد از تو، آنچه خود ميداني، از من چرا پرسي؟!» گفتم: «تو ميدانستي که اگر سجده نياوري به عذاب مبتلا ميشوي و آنچه نبايد بر سرت ميآيد؟» گفت: «آري!» گفتم: «پس از چه، سجده نبردي!» گفت: «ميل او بر عذاب من بود و راه سلوکم اينچنين بود» مختار بودم که امر او را اطاعت کنم يا دل به ميل او بندم، پس ميل او را بر امر او بالاتر و مقدم دانستم ميل او آزمايش بنيآدم بود و قبول اين ماموريت، امتحان من!» گفتم: از چه رو کبر ورزيدي گفت: «آنکه با کدخدايي دوستي دارد، فخر فروشد گفتم: «به قيمت قهر و عذاب؟!» گفت: «مگر تو نگفتي عاشقم بر قهر و بر لطفش به جد؟» آن عاشقي که قهر را لطف نميبيند، عاشقش نگويند که او در بند خويش است، نه در بند معشوق دهان بستم و در عشق نگريستم چه او را عاشقي پاکباخته ديدم گفت: «جز حضرت باري چه کس را قدرت در کائنات که بخواهد مرا مجازات کند؟» گفتم: «هيچکس!» گفت: «هر چه از دوست رسد خوب است، گر همه سنگ و گر همه چوب است!» طرفه حاليست که ابليس راست گويد! باز گفت: «ميل خداي اين است که نگذارم نامحرم در حريم دوست رود جز آنها که خدايت دوستار ايشان است و ايشان دوستار خداي در ديدار دو عاشق، جاي ابليس کجاست؟! من دفع مزاحم ميکنم در ديدارمولايم با عاشقانش». آخرالامر بر فراق من هم پاياني است.
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! به هر حال به ما فرمودهاند:
کار پاکان را قیاس از خود مگیر
گرچه ماند در نبشتن شیر و شیر
قصه عجیبی است قصه اهل دل، که در ابلیس چه چیزهایی مییابند. حقیقتاً اگر همه حق را در جناب شمس تبریز دیدند و او را آینه همه آنچه باید باشد، یافتند؛ چگونه میتوانند دل به جای دیگری ببندند؟ به یاد صحبت شهید حاج قاسم باشید که به او گفتند اگر رهبری امر فرمودند که جهت ریاست جمهوری نامزد شوید، چه کار میکنید؟ و او گفت میروم آنقدر گریه میکنم تا حضرت آقا دلشان رحم بیاید و منصرف شوند. زیرا بالاخره دل، در جای دیگر سپرده بود. ۲. گویا در درون جان جناب مولوی این حرفها نهفته بود که راستی! اگر شیطان سجده کرده بود، مسیر اغوای بندگان و وسوسههای آنها که موجب امتحان اشخاص میشود، به کجا میکشید؟ اینجا است که قصه تکوین شیطان در منظر جناب مولوی به ظهور میآید و این حرفها در تکوین شیطان برای جناب مولوی به ظهور آمده است. ۳. آری! عرفا متوجه هستند که بالاخره شیطان، مظهر اسم جلال حضرت حق است.
به هر حال مولوی از این نحوه حضور خود گزارش داده تا به ما بگوید میتوان نظر به وجه تکوینیِ هر موجودی و هر مخلوقی داشت. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: عمده آن است که انسان بداند چه چیزی را در زندگی جستجو میکند. شیطان دائماً خود را میدید و جهانش در محدودهی تنگِ خودبینیاش بود. ولی انسانهای فرهیخته در جهانی هستند که حضرت حق در صحنه میباشد و نه خودشان. ماه رمضان و عبادات برای کسانی مفید است که متوجه باشند رحمت الهی با گشودگی خاص آن در صحنه است تا کیفیتی ماورای کمیتها برای انسان به ظهور آید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در حدی که در حکم هنجار شکنی نباشد مثل همین نوع بد حجابیهایی که فعلا مطرح است و کسی هم متعرض آنها نمیشود هر چند بحث عدم رعایت حکم الهی برای آنها در جای خود هست. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: إنشاءاللّه به شرطی که به زندگی ساده فکر کنید و نخواهید خود را در به درِ شهرهای بزرگ نمایید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: انقلاب اسلامی یک راهِ الهی در این تاریخ است در مسیر مقابله با استکبار. آنچه میماند این راه است و خداوند آن را حفظ میکند. مردم هستند که باید خودشان را با قراردادن ذیل انقلاب اسلامی حفظ کنند وگرنه از دست میروند و خداوند جوانانی را میآورد تا این انقلاب از طریق آنها محفوظ بماند و در همین رابطه عرض شد نهتنها باکریها و خرازیها رجعت خواهند کرد، حتی جوانانی به صحنه میآیند که از باکریها و خرازیها نیز جلوترند و همین حالا انسان با بعضی از آن جوانان اعم از دختر و پسر روبهروست. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به گفتهی جناب مولوی: «آب گِل خواهد که بر دریا رود / گِل گرفته پای او را میکشد». معلوم است وقتی بناست حرکتی صورت بگیرد، خُلقیاتِ قبلی سر بر میآورد و خود را نشان میدهد. اگر آب، قصدِ رفتن به سوی دریا را نمیکرد که گِل، خودنمایی نمینمود! این شکها و سوء ظنها اگرچه بد است ولی حکایت از این دارد که حرکتی در حالِ صورتگرفتن است. همت کنید، آرزوهای دنیایی را کم کنید، کینهها را از دل بیرون کنید، از پرحرفی خودداری نمایید؛ إنشاءاللّه امکانِ ادامهی راه فراهم میشود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: با نظر به آنچه در این سؤال و سؤال بعدی میتوان عرض کرد آن است که: مسلّم حضرت ربّ العالمین راههایی جهت کسب رزق و شکلدادن به زندگی در مقابل ما گشوده است که لازمهی ورود در آن راهها، صدق و تواضع و خوشبینی و برخورد خوب با خلق خدا میباشد. سعی کنید رزق خود را و زندگی خود را در چنین راهها و روحیههایی بیابید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: نمیدانم. هرچه هست نتوانسته است از استادهایش و یا از مطالبی که خوانده است خوب فهم کند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: باید حضرت حق را مبنای همهی آثار دانست تا همهی چیزها را از حق بدانیم و پاداش را هم از او بخواهیم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به گفتهی حضرت امام خمینی«رضواناللّهتعالیعلیه» آن تجلی موجب شد تا کوهِ أنانیتِ حضرت موسی«علیهالسلام» مندک گردد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: حضرت حق آنجایی که میخواهند ما را متوجه کنند که کارها در یک نظام و با مجموعهی علتها انجام میگیرد، واژهی «نا» یعنی «ما» را به کار میبرند به همان معنایی که در روایت داریم: «ابی الله ان یجری الامور الا باسبابها» خداوند إبا دارد که امور را به جریان بیندازد مگر از طریق علت و سبب خاصش. و آنجایی که حضرت حق میخواهند ما را متوجه کنند که ارادهی او ماورای همهی علت ها و سببها در صحنه است، امور را به خود نسبت میدهد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به صورت شخصی به ایمیل جنابعالی ارسال شده است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: همینطور است؛ البته هگل حقیقت را در صورت انسان ظاهر میبیند و این غیر از حقیقتی است که آموزههای دینی مدّ نظر دارد. جناب آقای دکتر علی امیرخانی چهار جلسه در موسسهی روزگار نو در رابطه با هگل نکات ارزشمندی را مطرح کردهاند، خوب است که آن مباحث را از آن موسسه تهیه نمایید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به این روایت فکر کنید که حضرت امام رضا «علیهالسلام» مىفرمايند: «إِنَّ الْعَبْدَ إِذَا اخْتَارَهُ اللَّهُ لِأُمُورِ عِبَادِهِ شَرَحَ صَدْرَهُ» اگر خداوند بنده اى از بندگانش را جهت امور مردم انتخاب كرد، سينه ى او را گشاده مىگرداند. تا در مديريت خود كوچكترين لغزشى نداشته باشد و امور بندگان را با وسعت نظر سر و سامان دهد. «فَلَمْ يَعْيَ بَعْدَهُ بِجَوَابٍ وَ لَمْ تَجِدْ فِيهِ غَيْرَ صَوَابٍ»در نتيجه آنچنان توانا مىشود كه در جوابگويى به هيچ نيازى در نمىماند و غير از صواب از او نخواهى يافت و به خوبى مصلحت مردم را در نظر مىگيرد. «فَهُوَ مُوَفَّقٌ مُسَدَّدٌ مُؤَيَّدٌ»[1]پس او در كار خود موفق و محكم و مورد تأييد الهى است. شرح صدرى كه در روايت فوق به آن اشاره دارد كاملًا در رهبر معظم انقلاب به چشم مىخورد. موفق باشید
[1] ( 1)- تحف العقول، ص 443
باسمه تعالی: سلام علیکم: امور را در بستر حضور در سنن الهی و وظایف شرعی باید به خدا واگذار کرد تا آنچه حضرت حق در دل انجام آن وظایف صلاح میداند، عطا فرماید. موفق باشید