بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
30800
متن پرسش
سلام علیکم: خوبید قبول باشه استاد. ببخشید یک سؤال داشتم راجع به برنامه زندگی پس از زندگی (تجربه نزدیک به مرگ)، حالتهای اینها چطوری است آیا واقعا اون دنیا و برزخ را درک کردند و آیا اینطور هست که به آنها بگویند برگردید روح به بدن بر می گردد؟ دنیایی که اونا توصیف می کنند. کجاست اگه بزرخ نیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به صورت‌های مختلف این سؤال در سال‌های قبل جواب داده شد از جمله می‌توانید به جواب سؤال شماره 3415 رجوع فرمایید. از آن جهت که روشن می‌شود این موارد، مواردِ حضور در برزخ نیست، بلکه حضور در وجهِ تجردِ نفس ناطقه می‌باشد و به همین جهت محدود به زمان و مکان دنیایی نیست؛ همچنان که هنوز با نکیر و منکر که مربوط به برزخ است، روبه‌رو نشده‌اند. موفق باشید 

28956
متن پرسش
بسم‌الله با سلام و عرض ارادت خدمت استاد عزیزم: استاد با توجه به اینکه فعالیت ‌های اقتصادی و کار روزانه به شدت بنده را از فعالیت ‌های فرهنگی و مطالعات معرفتی عقب انداخته و فرصت کمی برایم باقی گذاسته؛ تصمیمی به ذهنم رسیده و آنکه می‌خواهم پس اندازی که جمع کرده ام را در بانک بگذارم و سود ماهانه آن را بگیرم و با آن زندگی کنم و برای امور دیگری که علاقه‌مند هستم وقت بگذارم. می‌خواستم از شما مشورت بگیرم که اینکار به صلاحم هست و در مسیر سیر و سلوک اشتباه نروم. چون کار حقیر آزاد هست و مجبورم وقت زیادی بگذارم احساس می‌کنم شاید این روش که خدمتتان گفتم مناسب باشه و از طرفی هم می‌ترسم سود بانک خدایی ناکرده تاثیر منفی در سیر و سلوک برایم ایجاد کند! به راهنمایی نیازمندم. واقعاً شرمنده ام با این سوال وقت شما را می‌گیرم حلال کنید؛ تشکر از شما استاد عزیز. یا علی مدد
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم:  کار و تلاش موجب درخشش و بسط روح انسان می‌شود. هرگز نباید کار را تعطیل کرد. هنر انسان آن است که با مدیریت خود طوری با کار برخورد کند که «کاری او را از کاری با ندارد». موفق باشید

28067

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد: سوالی ندارم. فقط می‌خواستم بگم خیلی خوب معنای از چشم افتادن رو درک کردم فتادن از چشم خدا، امام زمان (عج)، پدر و مادر، زن و بچه، دوست و آشنا،....
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: گفت: «نومید هم مباش، که رندان جرعه‌نوش ** با یک کرشمه به منزل رسیده‌اند». آری! خلق را با تو چنین بدخو کنند  ** تا تو را ناچار رو آن سو کنند. موفق باشید 

27330
متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد گرامی: استاد عزیز در کنار مطالعه آثار گرانقدر شما، مورد سنت جاری در تاریخ عالم قرآن کریم را مطالعه می کردم، که متوجه سیری ثابت در تاریخ شدم که در طول تاریخ همواره به جهت تمتعات دنیایی، اکثر انسانها دچار فراموشی معنویت می شوند و این فراموشی همچون حجابی فراگیر پخش شده ولی به نتیجه نرسیده و اَبتر می ماند تا اینکه رسول او در تاریخ ظهور کند و این ظهور همچون فرمان تعظیم به فرشتگان در روز الست است که انسانها در این تاریخ اصل هایشان را برون ریخته و آمدن اجل و محو کفر، حال سوالم در مورد مقطع زمانی قبل از ارسال رسولان هست و شرایط موجود آن زمان اول اینکه اشخاصی مثل یاران حضرت موسی (ع) که بعد از غرق شدن قوم فرعون نجات یافتند و اشخاصی مانند حواریون و اصحاب پیامبر مکرم اسلام، از لحاظ اعتقادی و منتظر بودن و امید داشتن به تغییر اوضاع قبل از ظهور پیامبران در چه سطحی بودند؟ نقش صفات اخلاقی مانند صبر و... که مثلا بتوانند زیر شکنجه و دشنام مخالفان دوام بیاورند چقدر پررنگ بوده؟ثانیا: در مورد قاعده ی آیه ی شریفه «ان الله لایغیر مابقوم حتی یغیروا ما بانفسهم» اگر خداوند با ارسال رسولان قصد تغییر وضع قومی را دارند، در مورد پیامبران مانند حضرت نوح (ع) و موسی (ع) و... پیامبر اسلام (ص)، آیا تغییر ایجاد شده در قوم ها که حاصل آن ارسال رسولان صرفا مختص کسانی است که بعدا یاران رسولان شدند؟ چون اکثرا که ایمان نمی آوردند و هلاک می شدند. یا اگر ارسال رسولان را تنها رحمت و لطف خداوند بدانیم، جایگاه کاربرد آیه مذکور کجاست؟ثالثا: منظور از قوم در آیه ی مذکور چه سطحی از افرادی هستند؟ رابعا: در مورد ساحرانی که در داستان حضرت موسی (ع) قبل از دیدن آیت الهی با ایشان نبودند و بعد از دیدن آیت به خداوند و پیامبر بودن حضرت موسی (ع) ایمان می آورند، از نظر شخصیتی و اعتقادی چطور این تغییر را تحلیل کنیم؟ اینها قبل از دیدن آیات حضرت موسی (ع)، چه زمینه ای داشتند؟ خامسا: در حالت کلی هر چند انسانها آمادگی رفتاری و معرفتی و اعتقادی برای ظهور را نداشته باشند آیا صِرف ناامیدی از وضع موجود زمینه ساز ظهور است؟با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مستحضرید که بحث در مورد آنچه فرموده‌اید، مفصل است و با مطالعات آثار اندیشمندان دین به‌خوبی روشن می‌گردد. آنچه در این‌جا می‌توان بر روی آن به اجمال فکر کرد، نظر به اسمِ هادی حضرت حق است که در هیچ تاریخی متوقف نیست، ولی صورت‌های مختلفی دارد. آری!

هرکه را میل به بهبود نبود           دیدنِ روی نبی سود نبود

لذا همان‌طور که با بودن رسول خدا «صلّی‌اللّه‌علیه‌‌وآله» از آن حضرت بهره نبردند در دوران فترات هم آن‌هایی که به دنبالِ بهبود بودند از نور عدالت الهی بی‌بهره نمی‌شدند و پیامبران خدا در ایستگاه‌های مختلف تاریخ حاضر می‌شدند تا راه‌های هدایت گم نشود. موفق باشید

27198

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد: ببخشید سوالم غیر درسی هست. قبل تر دیده ام که برای شما بعضا خانمی پیام میده و گله می کنه از اینکه خواستگار خوبی سراغش نمیاد. می خواستم ازتون بخوام از گزینه خوبی مخصوصا ساکن قم یا یزد یا اصفهان دارید، معرفی کنید. بنده پسر هستم و بیست و هفت سالمه. ممنونم از شما
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده در این مورد ورودی ندارم. ظاهراً حاج آقا ویسی بتوانند کمک کنند. شماره‌ی ایشان 09139029130 می‌باشد. موفق باشید

26993

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد: آیا به نظر شما سیر مطالعه المیزان را از ابتدا شروع کنیم تا آخر یا سیر تفسیر شما که از سوره زمر شروع می شود را ابتدا کار کنیم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ابتدا خوب است «ده نکته در معرفت نفس» و «برهان صدیقین» کار شود. موفق باشید

26732
متن پرسش
سلام استاد عزیز: بنده ابتدای ماه رجب سوال پرسیدم ولی جواب داده نشد. بنده قبل از ماه رجب ذکر صلوات را ذکر غالب خود قرار داده بودم. به نظرتون ماه رجب ذکر غالبم را استغفار یا لا اله الا الله قرار بدهم؟ کدام ذکر بهتر در زنده نگه داشتن قلب موثر است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همه‌ی این اذکار مفید و کارساز است؛ بستگی به احوال و ذوق خودتان دارد که قلب‌تان در کدام ذکر بیشتر حاضر می‌شود. موفق باشید

25509

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم استاد عزیز: در خصوص سوال 25502 بخاطر پاسخ حکیمانه شما سپاسگزارم. اما یه نکته را باید عرض کنم اتفاقاً ما به براندازی فکر نمی‌کنیم بلکه به اصلاحات ساختاری فکر می‌کنیم ولو اگر به تبدیل جمهوری اسلامی به جمهوری منتهی شود منتها براندازی اسم دیگر انقلاب است و تاریخ معاصر ایران و جهان ثابت کرده در اکثر مواقع (اگر نگویم همه) ضررش بیشتر از نفعش برای یک ملت است هرچند در نوع خود یک تحولی است که آثار مثبتی در خود دارد ولی درهرحال سیر انتقال قدرت از نیروهای معتدل به تندرو و از تندرو به همان گروهی که مردم علیه‌اش انقلاب کرده بودند اما در لباس جدید نتایج وحشتناکی دارد که امروز نمونه‌اش را در ایران شاهد هستیم. از این رو ما دنبال براندازی نیستیم دنبال اصلاحات ساختاری هستیم که از به‌ رسمیت شناختن مردم و برگزاری انتخابات آزاد می‌گذرد. کافی است حکومت به انتخابات آزاد تن در دهد تا ننگ خیانتی که بر پیشانی شاه خورد بر پیشانی جمهوری اسلامی نخورد در خائن بودن شاه همین بس که چنان راه اصلاح را بست که برای مردم چاره‌ای جز انقلاب نماند.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: شواهد تاریخی در عصر حاضر، حکایت از آن دارد که مردم رویهمرفته امیدشان از برآورده‌شدنِ وعده‌های فرهنگ مدرنیته قطع شده است و به همین جهت رسانه‌های مدرن دست و پا می‌زنند تا چهره‌های خود را برجسته کنند. ولی فکر می‌کنم اگر در یک شرایط آزاد بدون فریب رسانه‌ای مردم در انتخابات شرکت کنند، حتماً انتخاب آن‌ها انتخاب سالمی است با رجوع به دیندارانِ متفکر و آزاده. موفق باشید

25442

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: با عرض ادب و آرزوی توفیق؛ بصورت مختصر و مفید در جواب به افرادی که معتقد به نسبی بودن حقیقت هستند و به همین سبب رو به تکثرگرایی یا پلورالیسم آورده اند، چه جوابی باید داد و اگر لطف فرمایید مقاله یا کتاب مرتبطی در این باب معرفی فرمایید. با تشکر و التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: جزوه‌ی «کلام جدید» که بر روی سایت هست ابعاد مختلف موضوع را بررسی کرده است. موفق باشید

23353

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام استاد عزیز سوال 23347 را پاسخ نداده اید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به صورت شخصی جواب داده شده، به ایمیل خود سر بزنید. موفق باشید

 

23211
متن پرسش
سلام: در مباحث معرفت النفس فرمودید که روح انسان متوفی بعد از مرگ هم به جسم خود یک توجهی دارد و این آداب خاصی که در اسلام برای دفن میت و زیارت قبور وجود داره هم به جهت همین مسئله وضع شده است، ببخشید اگر مرگ شخصی به شکلی باشد که در همون لحظه مرگ جسدش به طور کامل نابود بشه چه اتفاقی میوفته مثلا اون افرادی که در اثر انفجار بمب هسته ای در کمتر از چند ثانیه به طور کامل از بین می روند و هیچ نوع بقایا و اثری از جسد اونها باقی نمی ماند. وضعیت اینها چطور می شود؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: معلوم است که وقتی بدنی نباشد که چنین افرادی بدان نظر داشته باشند، در نزد خود می‌ماند و با خود تا ابدیت‌شان به‌سر می‌برند. موفق باشید

22386

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام و دعای خیر: اگر خداوند می خواست بشر بدون راهنما چه کتاب، چه نبی و چه امام به رشد برسد و نه کتاب و نبی و امام نمی فرستاد وضعیت بشر از جهات مختلف در حال حاضر چگونه بود؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نمی‌‌دانم. موفق باشید

20753

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام و احترام: خدا قوت. با توجه به این که شب اول ربیع الاول شب هجرت پیامبر (ص) از مکه به مدینه بوده ولی در تقویم قمری ربیع الاول سومین ماه می باشد و اولین ماه قمری محرم است؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: سال، با محرم شروع می‌شده است. آن سال را مبداء هجرت گرفته‌اند نه آن ماه را. موفق باشید

20262
متن پرسش
سلام علیکم: استاد فکر کنم متوجه منظورم در سوال ۲۰۲۵۱ نشدید. ببینید؛ اتحاد عالم و معلوم در علم به خود مشخص است چون هم عالم خودم هستم هم معلوم خودم هستم، پس در واقع عالم همان معلوم است. ولی در علم به احساسات و تصورات خود، عالم خودم هستم ولی معلوم که احساس من است خودم نیستم بلکه فرع بر وجود من است. در اینجا عالم و معلوم یکی نیستند بلکه معلوم صفتی است برای عالم. تشکر. ببخشید وقتتان را می گیرم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: توجه داشته باشید که در علمِ به احساسات هم، احساسات جزء علم انسان می‌شود و علمِ به خود همان علم به احساسات و تصورات خود است. زیرا در مجردات، عارض و معروض و وصف و موصوف همه در مقام اتحاد هستند. موفق باشید

19946

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد: در حرکت جوهری، شبهه بقاء موضوع و پاسخ‌هایی که داده شده در رابطه با همه پدیده‌های مادی هست آیا؟ اگر بله، پس یعنی جسم کودکی من با جسم الان من یکیه؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور است زیرا تا جوهر جسم هنوز دارای قوه است، جسم و ماده در میان است. این موارد همه در شرح صوتی «حرکت جوهری» با دلایل لازم مطرح شده. به نظر می‌آید باید با دقت شرح صوتی بحث را دنبال فرمایید. موفق باشید

19023

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد: ممنون بابت پاسختون پاسخ: 19011 باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- بعضاً عدم استجابت دعا به نفع ما است وگرنه شهداء و اموات دل‌سوزِ ما هستند. 2- چرا زندگی را طوری تعریف نکنیم که در همین موقعیتی که هستیم در مقام رضا قرار گیریم و بهشت‌هایی را در مقابل خود بگسترانیم؟! موفق باشید استاد این دلسوزی از کجا معلوم می شود با سکوت عذاب کشیدن ما عدم استجابت نفعی که در سکوته و نمی فهمی را چطور باید باور کرد؟ چطور تعریف کنم اگر توانش را داشتم انجام می دادم حتی نمی دانم چه کنم؟ حرف مردم، نیش و کنایه، ظلمی که شد، قهقه مستان آزارم میده. صوتی از شما را شنیدم، «پوچی چرا اضطراب به چه دلیل» گویا چند جلسه بود بقیه آن را از کجا بدست بیارم؟ در همون متن حرف پیرمردها الان می زنم، ناراحتم، احساس پوچی می کنم احساس مفید نبودن می کنم، ناراحتم از باورم، از دلسوزی هام، از خانوادم که هیچ، اما توقع این حالم نداشتم، توقع سکوت اهل البیت را نداشتم، توقع فریب خوردن از احادیث را نداشتم، توقع نداشتم. نمی تونم قبول کنم خدا بقیه را بیشتر از من دوست داره. نمی تونم قبول کنم ظلم و دروغ اشکال نداره! دل شکستن من اشکال نداره! وقتی بقیه را امتحان کردم نبود کدوم بهشت واقعا هست که برم باشه توهم نباشه، خسته شدم، خسته از خودم، از تقدیرم، از افکارم، از دنیا، چرا هستم؟ من که هیچ ندارم. جرا هستم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: زندگی را طوری تعریف کنید تا آن‌چه هستید را، راهِ زندگی با خدا بدانید و آرزوها را برای خود عمده ننمایید. آن فایل مربوط به کتاب «آشتی با خدا» است. کتاب روی سایت هست خوب است با آن رفیق شوید. رفیقِ بدی نیست. موفق باشید

17936
متن پرسش
سلام استاد عزیز: 1. چه باید کرد تا فرهنگ اربعین (عشق - نورانیت - ایثار - نفی غرب و...) را در جامعه آورد تا اربعین فقط سلوک فردی و منحصر به چند روز نشود؟ 2. موانع و ظلمات این راه چیست؟ وظیفه ما چیست؟ 3. آیا می توان جامعه اربعینی داشته باشیم چگونه؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این حالات که با سؤال و جواب حل نمی‌شود!! باید در عمل به ایثار و تواضع نسبت به همدیگر رسید تا تاریخِ عبور از غرب، ظهور نماید. موفق باشید

8251
متن پرسش
سلام علیکم از چه زمانی خود را شناختید و حضور را لمس کردید؟ مزه اولین حضور را به خاطر دارید ؟میتوانیدشرح دهید؟؟؟ چه میزان خدای امروزتان با ان روز متفاوت است؟در مورد ما هم با /او/ سخنی دارید؟
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: «تو پای به راه در نِه و هیچ مپرس.... خودْ راه بگویدت که چون باید رفت» چرا چشم‌ات به دست مردم است. آنچه خود داری را عشق است. موفق باشید
8179
متن پرسش
سلام در جریان حضرت موسی وخضر سوالی داشتم مگر میشود حکم خدا در آن واحد هم حرام باشد و هم جایز این دوگانگی چگونه قابل حل است
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: هرگز نمی‌شود حکم خدا در آن واحد و در یک ساحت هم جایز باشد و هم حرام، اما می‌شود هرکس بر اساس وظیفه‌ی خود عمل کند. حکم خدا در مورد معیوب‌کردن کشتی و یا قتل آن جوان همان بود که حضرت خضر«علیه‌السلام» عمل کردند و بعد هم علت آن را روشن نمودند ولی وظیفه‌ی شرعی حضرت موسی«علیه‌السلام» آن بود که به حضرت خضر بگویند چرا چنین کردی؟ چون از باطن قضیه آگاه نبودند و وقتی حضرت خضر«علیه‌السلام» موضوع را روشن نمودند حضرت موسی«علیه‌السلام» قانع شدند. موفق باشید
34756

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم: خسته نباشید استاد عزیز. در این ماه عزیز و ایام مبارک آتیه خاضعانه از شما التماس دعا داریم. استاد حضرت امام (ره) در مورد آیه شریفه «إنا عرضنا الأمانة على السماوات والأرض والجبال فأبين أن يحملنها وأشفقن منها وحملها الإنسان إنه كان ظلوما جهولا» می فرمایند: این بالاترین وصفی است که برای انسان گفته شده است ظلوم یعنی همه بت ها را شکسته همه چیز را شکسته جهول یعنی به هیچ چیز توجه ندارد هیچ چیز را متوجه به آن نیست. سخن ایشان را توضیح می دهید یعنی فضل انسان در فهمیدن ظلوم و جهول بودن انسان است؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حضرت امام خمينى «رحمةالله ‏عليه» در همين رابطه مى‏ فرمايند:

آن كه بشكست همه قيد، ظلوم است و جهول‏

وآن‏كه از خويش‏ وهمه كون‏ ومكان غافل بود

آن علمى كه مانع تجلى انوار الهى است، حجاب سالك است، و درست است كه در عرف جامعه هر دانايى را علم مى‌‏گويند ولى نظر به اين‏كه اين دانايى ‏ها مانع ارتباط ما با خدا باشد، حجاب به حساب مى ‏آيد و در راستاى جاهل‏ شدن به اين دانايى ‏ها است، كه گفت:

در بر دل‏شدگان علم، حجاب است حجاب‏

از حجاب آن‏كه برون رفت به ‏حق جاهل بود

اين نوع جهلِ به ماسِوَى الله، و تمام نظر را به حق انداختن، موجب مى ‏شود تا انسان شايسته پذيرش امانت الهى شود كه گفت:«إِنَّا عَرَضْنَا الْأَمَانَةَ عَلَى السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَالْجِبَالِ فَأَبَيْنَ‏ أَن يَحْمِلْنَهَا وَأَشْفَقْنَ مِنْهَا وَحَمَلَهَا الْإِنسَانُ إِنَّهُ كَانَ ظَلُومًا جَهُولًا»[1] ما امانات را بر آسمان‏ها و زمين و كوه‏ ها عرضه كرديم و همه از پذيرفتن سر باز زدند و از تحمل آن در زحمت افتادند، ولى انسان آن را حمل نمود، كه او ظلوم و جهول بود. از يك جهت اگر كسى از علم خارج شود جاهل است و از طرفى علم حجاب است، در نتيجه درست است كه اگر كسى از علم خارج شد، جاهل محسوب مى‏‌شود، ولى اگر هم در حجاب علم بود، از رؤيت حقيقت محروم است. خداوند در قرآن مى‏ فرمايد: ما امانت خودمان را بر آسمان‏ها و زمين و كوه‏ ها عرضه كرديم، ولى هيچ كدام نتوانستند آن را تحمل كنند و بپذيرند. ولى انسان پذيرفت، چون ظالم و جاهل بود.

زنده باد اين ظلم و جهل كه موجب شد انسان امانت‏دار الهى شود! آن هم امانتى كه هيچ يك از اعضاى هستى نتوانستند آن را بپذيرند. پس معلوم است كه ظلوم و جهول بودن انسان كه موجب پذيرش امانت الهى شود، يك نوع كمال است و آيه در صدد مدح انسان به جهت آن كمال است. در ابتدا ممكن است اين طور به ذهن آيد كه ظلوم و جهول نبايد صفت خوبى باشد، ولى از سياق آيه معلوم است كه در اين‏جا به عنوان دو صفت خوب مطرح است، به طورى كه مى‏ فرمايد؛ همين صفات موجب شده تا انسان امانت الهى را بپذيرد. لذا در تفسير آن مى ‏گويند: انسان نسبت به نفس امّاره خود ظلوم است، و نسبت به همه چيز غير از خدا جهول، پس چون خود را نديد توانست حق را ببيند و پذيراى انوار الهى باشد و به آن نوع علم كه موجب خودبينى مى‏ شود جاهل بود و گرنه همان علم حجاب بين او و انوار امانات الهى مى‏ شد. اگر خودش را حمل كرده بود كه نمى‏ توانست امانت الهى را حمل كند، پس معلوم است اگر بخواهد امانت الهى را حمل كند خودش را بايد زير پا بگذارد. حال اگر بخواهد خودش را زير پا بگذارد، نسبت به خود ظلوم مى‏‌شود، حال چه‏ چيزى را بايد ببيند كه خود را نبيند؟ خدا را فقط بايد ببيند، پس نسبت به ديدن غير خدا جهول است، از طرفى جهل مقابل علم است پس معلوم است يك علمى است كه مانع رؤيت حق است و لذا در مورد آن مى‏ فرمايند: «العلمُ هُو الحجابُ الْاكبر»[2] علم همان حجاب اكبر و حجاب بزرگى است كه مانع ارتباط انسان با حقيقت مى‏ شود، كدام علم است كه مطلوب نيست؟ علمى كه نگذارد من خدا را ببينم، آن علمى كه مرا به خودش مشغول كند، آن علمى كه مفاهيم حقيقت باشد و نه خود حقيقت، حال آن علم، چه علم به مفاهيم معنوى باشد و چه علم به مفاهيم غير معنوى، وقتى كه با آن علم، محبوب من در حجاب مى ‏رود، ديگر به چه كار من مى‏ آيد؟ لذا است كه حضرت امام خمينى «رحمةالله‏ عليه» مى‏ فرمايند:

آن‏كه بشكست همه قيد، ظلوم است و جهول‏

وآن‏كه ازخويش‏ وهمه كون و مكان غافل ‏بود

چرا ظلوم و جهول آن كسى است كه از همه كون و مكان بايد غافل باشد؟ چون؛

در بر دل شدگان علم حجاب است حجاب‏

از حجاب آن كه برون رفت به‏ حق جاهل بود

چون از حجابِ علم در آمده پس جهول است و از طرفى چون از حجاب در آمده به حقيقت رسيده. پس:

عاشق از شوق به درياى فنا غوطه ‏ور است‏

بى‏ خبر آن كه به ظلمتكده ساحل بود

وقتى از حجاب عقل و علم خارج شد، آن چنان به درياى فنا غوطه‏ ور مى‏ شود كه اصلًا اهل عقل و هوشيارى كه در ظلمتكده ساحل ايستاده‏ اند، نمى‏ توانند آن حالت را دريابند، چون به قول مولوى؛

عقل گويد شش جهت حدّ است و ديگر راه نيست‏

عشق گويد راه هست و رفته‏ ايم ما بارها

حال با تمام اين حرف‏ها اولين مشكلى كه براى شما پيش مى‏ آيد همين «جهول» بودن است كه بايد نسبت به رسم زمانه و عادت‏هاى فكرى جاهل باشيم و اين خلاف عادت زمانه است و با قدم گذاشتن در خلاف عادت زمانه است كه بصيرت حقيقى شروع مى‌‏شود، به گفته حافظ:

از خلاف آمد عادت بطلب كام، كه من‏

كسب جمعيت از آن زلف پريشان كردم‏

بشر امروز به علمى عادت كرده كه نمى‌‏تواند بفهمد اين علم حجاب حقيقت است و علمى بالاتر از اين علم ‏ها هست كه اساساً رويكردش با اين علوم متفاوت است، ولى به راحتى حاضر نيست وارد آن رويكرد بشود. براى اين كه آن علم و آن رويكرد خلاف عادت او است، براى اين كه آن چه را علم مى ‏داند، آن چه را قرآن مى ‏داند، آن چه را دين مى‏ داند، آن چه را كه فكر مى‏ داند، همه و همه مفاهيمى بيش نيستند، مفاهيم كجا و حقايق كجا! وقتى عادت نداشتيم قرآن را دريچه ارتباط با حقايقِ نورى بگيريم چگونه مى توانيم به مقام يگانگى با حقايق برسيم و به گفته حافظ «كسب جمعيت» كنيم و به يگانگى با حقايق نايل شويم. شرط ارتباط با هر مرتبه از قرآن، طهارت است، از مقام كريم و مكنون قرآن كه با قلب مطهرون مرتبط است گرفته، تا مرتبه لفظ قرآن كه بايد با دست با وضو با آن تماس گرفت، وگرنه آداب و ادب ارتباط با قرآن رعايت نشده است. و عزيزان عنايت داشته باشند، اگر نظر به مرتبه عاليه قرآن مى‏ شود و ادب و آدابِ ارتباط با آن مرتبه مورد بررسى قرار مى ‏گيرد، بدين معنى نيست كه آداب و ادب ارتباط با مرتبه نازله قرآن مورد غفلت قرار گيرد، و البته در مورد هر حقيقتى مسئله از همين قرار است، و لذا نبايد تصور شود قراردادن فقه و اصول در رديف اعتباريات، موجب كاهش ارزش آن مى ‏شود، چون اين نوع اعتباريات كه ريشه در حكم الهى دارد خود تعيين‏ كننده بسيارى از خط مشى ‏هاى حقيقى است و همين بايد و نبايدهاى فقهى، خود مشخص كننده حقايق است. حرف ما اين است كه مواظب باشيم نظرمان نسبت به حقايق منحرف نشود و اين ممكن نيست مگر اين‏كه از طريق فقه و اصول عمليه سير خود را مديريت كنيم. موفق باشید

 

[1] ( 1)- سوره احزاب، آيه 72.

[2] ( 1)- محمد بن حمزه فنارى« مصباح الانس»، ص 180.

27443

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: در پرسش و پاسخ ۲۷۴۱۳ فرمودید از آنجا که در نظام اسلامی بحث حق و باطل میان است، نظام اسلامی نمی تواند جریانات و افکار و عقایدی که باطل می داند را اجازه میدان داری و تبلیغ با امکانات رسمی به آنها بدهد هر چند بحث تفتیش عقاید و اکراه هم وسط نیست. در این باب دو سوال از خدمتتون داشتم: ۱. آیا همان مکاتب و اندیشه هایی که نظریات باطل یا انحراف دار یا برخاسته از وهم و اسارت فکری را دنبال می کنند، را می توان در محافل کارشناسی دعوت کرد تا با آنها صحبت شود یا از طریق رسانه رسمی با آنها مناظره کرد تا عیوب تفکراتشان معلوم شود و سلامت روانی جامعه هم محفوظ بماند و آزادی بیان در راستای معقول و برخاسته از منطق اسلامی برقرار شود یا این نوعی کانالیزه کردن است و بدین معنی است که نظام اسلامی می خواهد تنها حرف خودش وسط باشد؟ ۲. چرا اهل کتاب با وجود اینکه در عقایدشان انحراف هست و حتی مثلا مسیحی ها به امر باطلی بنام تثلیث اعتقاد دارند و در کتب مقدس شان انحراف هست، در انجام مناسک و ابراز عقاید و حتی دعوت از افراد در کلیساها آزادند با توجه به اینکه فرمودید در نظام اسلامی حق و باطل وسط است و اسلام اجازه تبلیغ و تثبیت عقاید انحراف دار و باطل هم چنین تکثرگرایی و پلورالیسم را به ما نمی دهد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. به نظر بنده این کار خوبی است به همین جهت حتی آقای شهید مطهری پیشنهاد می‌کردند که یک کرسی جهت تدریس مارکسیسم در دانشگاه به آقای امیرحسین آریان‌پور داده شود تا مردم و دانشجویان دقیقاً متوجه‌ی مارکسیسم بشوند و معلوم شود ما در آن رابطه چه حرف‌هایی داریم. ۲ اسلام این حق را برای اهل کتاب قائل است که بر دین خود باشند. ولی این‌که بخواهند در بستر نظام اسلامی و از امکانات آن نظام، دین خود را تبلیغ کنند معلوم است که چنین حقی را خود مردم مسلمان به حاکمان نمی‌دهند. موفق باشید

26942

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد: نظر امام خامنه ای در مورد کار و حضور اجتماعی ما زنان چیست؟ اگر اساسا نیاز مالی نداشته باشیم و بخواهیم در مسیر سلوک باشیم با چه انگیزه ای کار کنیم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد خوب است به سه جزوه‌ی اخیری که در رابطه با «زن» عرایضی شده است، و بر روی سایت هست، سری بزنید. موفق باشید

25760

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد عرض ادب و خدا قوت: استاد عزيز اين مباحث جناب فياض با عقل و تاريخ همخواني و مطابقت دارند؟ چطوري جواب اين دست ادعاها را بدهيم؟ كتابي، مقاله اي، سخنراني پيشنهاد ميدين؟ فیاض با اشاره به فرقه‌ی اسماعیلیه، گفت: خدا از اسماعیلیه نگذرد؛ فرقه‌ی اسماعیلیه و حسن صباح و بقیه‌شان باعث شدند که اندیشه‌ی متفکرانه‌ی فارابی ادامه پیدا نکند و نتیجه هم این شد که آقای ابوعلی سینا بیفتد به چنگ نوافلاطونی؛ در حالی که فارابی کاملا حواسش جمع بود و تحلیل تاریخی را انجام داد؛ متاسفانه این انحرافی که اسماعیلیه ایجاد کرد تا امروز ادامه دارد و تاریخ ما تبدیل شد به اسطوره و تعریف و بازسازی و پیشرفتی که ترسیم کردیم هم تبدیل شد به اتوپیا، یعنی ناکجا آباد!
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در جریان اصل صحبت استاد نیستم. موفق باشید

23773

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: من تا ۱۸ سالگی مباحث اعتقادی کار کردم مثل ده نکته از معرفت النفس و حرکت جوهری و بعد از این کتاب معرفت النفس آقای حسن زاده. هر هفته هیات مسجد و تو اون سن به فکر سیر و سلوک به خاطر کنکور از مباحث جدا شدم و یواش یواش همون عقیده ها رو حفظ کردم ولی در عمل کم آوردم و تا زمانی ادامه پیدا کرده که الان به همه چیز شک دارم و اون وقایعی هم که بدیهی هست و در فکر قبول کردم رو با دل نمی پذیرم. بهتره بگم اون چند سال هم به خودم تحمیل کرده بودم و با دل قبول نکرده بودم. الان آزارم میده این وضعیت. چطور خودم رو اروم کنم؟ چه کتابی بخونم که درستم کنه؟ یک راهی به من نشون بدید که از برزخ خلاص شم و قدرت پیدا کنم تا جلوی نفسی که مانع از پذیرش و عمل به حق شده بایستم. ممنون.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: خوبی کار همین است که با بازخوانی مجدد آن مطالب که قبلا معلومات شما بود و در موطن عقل پذیرفته شده‌بود، بازخوانی شود تا از آنِ شما گردد و قلب آن را تصدیق کند. به همین جهت در قرآن داریم:‌ «یا ایها الذین آمنوا آمِنوا» یعنی آن ایمان قبلی را با عمقِ بیشتر و با حضور بیشتر در خود شکل دهید. موفق باشید

22095
متن پرسش
سلام علیکم: ١. بعضی معتقدند که شعار مرگ بر آمریکا و آتش زدن پرچم آمریکا اشتباه است چون ما باید مردم آمریکا را از دولت آمریکا جدا بدانیم و مثلا در شعارها بگوییم مرگ بر سیاست یا دولت آمریکا. و آتش زدن پرچم آن ها باعث انزجار مردم آمریکا از ایران می شود و موجب می شود که آن ها هم به پرچم ما که نام الله در آن به کار رفته و مقدس است توهین کنند که چنین هم کرده اند به بدترین شیوه ها که جای گفتنش نیست. نظر شما چیست؟ آیا روش اظهار برائت ما از استکبار به این گونه اشتباه است؟ ٢. مدتی است فیلمی کوتاه از امام خمینی منتشر شده با این عنوان که ما انقلاب کردیم که این دستبوسی ها نباشد که در فیلم نشان می دهد امام خمینی دستشان را روی نرده ای گذاشته اند و افرادی صف گرفته اند تا به نوبت بتوانند دست امام را ببوسند. فرق بین دست بوسی شاه و امام را می دانم ولی اینکه امام خودشان به این شکل نشسته اند تا دستشان را ببوسند جای سوال است. (فیلم را اگر در اینترنت سرچ کنید موجود هست)
متن پاسخ

بسمه تعالی: سلام علیکم: 1- آمریکایی که ما با آن درگیر هستیم و نماد استکبار است، همان دولتمردان آمریکا هستند و معنای مرگ بر آمریکا در عرف بین‌المللی به همان معنای تقابل و اعتراض به دولتمردان آن کشور است و با این دید پرچم آمریکا را آتش می‌زنند و مردم خود آمریکا نیز همین را می‌فهمند که اعتراض به دولتمردان آن‌هاست 2- این‌که مردم متدین تبرکاً بخواهند دست یک عالم باللّه را ببوسند غیر از آن تشریفات مزخرف رسمی است که برای دست‌بوسیِ شاهان ترتیب می‌دهند. موفق باشید

نمایش چاپی