باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. در این حالت به «بودنِ» خود توجه کنید فقط به «بودن» ۲. اگر با درکِ «بودن»، خود را درست درک کنید، احساس اتصال به بودن حقیقی که همان حضرت حق است در شما ظهور میکند. ۳. بعد از این مرحله، به افقی فکر کنید که عبادات دینی متذکر صورت اصلی آن افقی است که در چشماندازِ شما در حالِ ظهور است. ۴ و ۵. همین طور است این نوعی اتصال به بودِ مطلق است. ۶. رعایت تقوای الهی ۷. تا حدّی، ولی فضای بعد از مرگ، بودنی است همراه با درکِ حقیقت و غیر حقیقی اعمال. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: آن فرمایشات را قبلاً دیدهام. احتمالاً استاد در رابطه با زندگی فردی منظورشان نیست زیرا بنا ندارند روایاتِ کفاف را نادیده بگیرند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. آری! در نسبت با «وجود»، کثرتها همه مظاهر وجوداند و بدین لحاظ جز وجود در میان نیست تا بحث مخلوقات خوب و بد در میان باشد. ولی وقتی مخلوقات را در مقایسه با همدیگر و در نسبت با خودمان مینگریم، معلوم است بعضی خوب و بعضی بد خواهند بود. ۲. نباید بین تکوین و تشریع خلط شود، بحث حق و باطل، امری تشریعی است تا ما در نسبت با آنها مرتبهی وجودی خود را شدت بخشیم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظرم این ربطی به نوشتههای بنده و امثال بنده ندارد. شرایط طوری است که حتی آموزههای قرآن و روایت هم در نظام آموزشی و اقتصادی و سیاسیِ ما در حال حاضر هنوز نافذ نیست. ولی باید بدانیم اگر بر همان آموزههای دینی به شکل معقول و حکیمانه و در نظرگرفتنِ شرایط، پافشاری کنیم در شرایطی که به گفتهی پُستمدرنها نهادهای منبعث از فرهنگِ غرب جواب نداده، آن آموزهها به مرور کاربردی میشود. عمده تلاش و مقاومت برای تحقق آموزههای دینی است و صبر بر آنها. لذا است که باید با عقلی خاص به این نوع آموزهها رجوع کرد؛ همانطور که در امور فردی ما به مرور باید خودسازیِ خود را مدیریت کنیم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: نفس انسان مراتبی دارد. یکی از مراتب آن، مرتبهی خیال است. واژهی عقده، واژهای است مربوط به علم روانشناسی، در اسلام واژهی ملکات را داریم که میتواند به نحوی به آن واژه نزدیک باشد هرچند که بالاخره در افق دیگری است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: هرجا بحث وجود در میان است، بحث شدت و ضعف در میان است و هرجا به هرچیزی با نگاه ماهیتی به آن چیز نظر شود، شدت و ضعف معنا نمیدهد. لازم است که باز از اول، بحث «برهان صدیقین» و «حرکت جوهری» را مرور بفرمایید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: حضرت حق در ذات خود عین صفاتش میباشد و دوگانگی بین ذات و صفات حضرت حق نیست تا صفتی بر صفتی غلبه کند ولی در نظر به مخلوقات رحمت او بر غضبش سبقت دارد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: حقیقتاً نکاتی ارزشمند را رهبر معظم انقلاب به عنوان اندیشمندی که در زوایای مختلف نسبت به تاریخ خود و جهان غرب فکر کردهاند در آن مختصر مطرح نمودهاند و ابداً از آن جملات برنمیآید که ایشان از یکپارچهدیدنِ تفکر غربی غفلت کردهاند، بهخصوص آنجایی که میفرمایند: «غرب، فرهنگی مخصوص به خود دارد که در بقیهی فرهنگها دیده نمیشود و آن سلطهطلبی است که قطعاً دلایل انسانی و جغرافیایی و تاریخی دارد.» آری! همانطور که فرمودند آن فرهنگ مثل هر فرهنگی خوبیهایی دارد ولی ملاحظه کردهاید که آن خوبیها در آن فرهنگ نتایجی برای خودشان در راستای تعالی انسانی پدید نیاورد. در حالیکه اگر ما همانطور که رهبر معظم انقلاب میفرمایند آن خوبیها را برای خود اخذ کنیم میتوانیم در دستگاه فکری خود از آنها بهره ببریم. به عنوان نمونه بحث «آزادی» بود که در جزوهی «پاسداشتِ آزادی در جمهوریت انقلاب اسلامی» عرایضی شده است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! قلبی که تعقل کند و به معرفت خاصِ آنچنانی برسد، غیر از آن نحوه تعقلی است که انسان با مفاهیمِ حقایق ارتباط دارد، هرکدام در جای خود لازم است. ولی واقعاً در ادامه، راههایی هست که معرفتش خاص میباشد. عرایضی گذرا در جلسهی ۶ شرحِ «مناجات التائبین» شده است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. فکر میکنم در این تاریخ با توجه به مناسباتی که امروزه در نظام اجتماعیِ بشر پیش آمده، باید یا حوزه و یا دانشگاه را انتخاب کنید و با جدّیت تمام آن راه را ادامه دهید تا نتیجه بگیرید. ۲. نظر به وجه عبودیتمان، ما را از آن خطرات در امان میدارد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر میکنم بعد از مطالعهی کتاب «خویشتن پنهان» با مطالعهی کتاب «معاد» و شرح صوتی آن در معرفت نفس تعمق بیشتری برایتان حاصل میشود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: یعنی قبل از آنکه موجود، خلق شود و این تقدم نسبت به آن موجود، تقدمِ زمانی است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بعد از مباحث ده نکته و شرح آن، به هر بهانهای که با کتابهای استاد شهید مطهری مرتبط شوید نتیجه میگیرید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: موضوع دعا موضوع مهمی است. مثلاً بزرگان دین در تفسیر آیهی «قُلْ مَا يَعْبَأُ بِكُمْ رَبِّي لَوْلَا دُعَاؤُكُمْ ۖ» بگو که اگر دعای شما نبود خدا به شما چه توجه و اعتنایی داشت؛ سخنها دارند. نهایت اینکه بعضی نیازها در إزای دعا تحقق مییابد، ولی بعضی از تقدیرات، طوری است که بنا است انجام شود و با دعا تغییر نمیکند ولی ثواب دعاکردن برای انسان میماند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی در هر موضوعی، حق را شناختید مطابق حقی که میشناسید وارد میشوید. سعی کنید با مطالعهی تفسیر قرآن – اگر میتوانید تفسیر المیزان، وگرنه تفسیر نمونه- با حق از طریق قرآن آشنا شوید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی سخنی را پذیرفتید و بدان معتقد شدید، دیگر آن سخن، سخن شماست و نیاز نیست آن سخن را به بنده مستند کنید. بنده بعضاً سخن خود را به حضرت امام و علامهی طباطبایی یا آیت اللّه جوادی استناد میکنم تا شنونده به اقیانوس معارف آن بزرگان متصل نمایم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: شاید بشود اینطور روی این موضوع فکر کرد که آن سردار بزرگ علاوه بر آنکه سختْ شیمیایی بود و خود بنده در جلسهای که در خدمتشان بودم، میدیدم چگونه بعضاً آثار شیمیایی ایشان را به لرز میآورد. و از آن مهمتر سرداری که تمام وجودش در تمام طول عمر حتی بعد از دفاع مقدس در خدمت حضور حماسیِ انقلاب در عالَم بود و در همین راستا هواپیمایشان سقوط کرد، چه نامی جز شهید برای او برازنده است؟!! کسی که از قبل جایِ مرقد شریف خود را در کنار شهید خرازی تعیین کرده بود. سری به مزار شریف او بزنید و ببینید چه غوغایی بر احوالاتتان جاری میشود و این جملهی نایبالإمام را در آنجا حسّ کنید که فرمودند: «شهیدان عزیز در زمان حیاتشان با جان خود وارد میدان دفاع شدند و امروز با هویت معنوی خود از کشور و اسلام دفاع میکنند، بنابراین دفاع مقدس تمامشدنی نیست و یک حقیقتِ در حال پیشرفت است.» موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: حضور در بهشت یعنی قرارگرفتن در آغوش انوار اسماء الهی. هرکس به آن اندازه در زیر سایهی آن اسماء قرار گیرد، در بهشت جای گرفته است و با بقیه که در آن مقاماند در یگانگی بهسر میبرند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: آیا این سایت باید متکفل جواب به این سؤالات باشد؟!!!! موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: این زندگیِ بدی است. چرا باید نیازهای دنیایی آدم این اندازه زیاد باشد که مجبور باشد برای رفع آن نیازها، این اندازه کار کند؟! موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- حرف خوبی است 2- از سن بلوغ اگر انسان بتواند این کار را بکند خوب است ولی میبینید که شرایط اجازه نمیدهد. پس در اولین فرصت که شرایط مهیاست، انسان نباید معطل کند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: از آنجایی که بُعدِ اصلی روح هر انسانی فطرت اوست و عالیترین و اصیلترین لذّات، لذّات فطری است که از طریق اُنس با کمال مطلق یعنی حضرت حق محقق میشود، نباید خود را گرفتار لذّاتی کرد که در مقابل لذّاتِ متعالی قرار دارد و لذا لذّات نفس امّاره اگر از بستر شرعی خارج شود ما را از آن نوع لذّاتِ متعالی محروم میگرداند. در این رابطه گفتهاندک «اگر لذّت ترکِ لذّت بدانی / دگر لذّت نفس، لذّت ندانی». موفق باشید
سلام بر استاد طاهرزاده عزیز: عرضی داشتم که به نظرم مسئله این روزهای ما نوجوانان باشد: طبیعت ما انسانها بخشی حیوانی دارد که خداوند متعال این طبیعت را درون انسان قرار داده و انسان الان با حکمت خدای متعال دارای یکسری غرایز حیوانی است. موضوع صحبتم درباره یکی از این غرایز یعنی شهوت جنسی است! میدانیم که خداوند با حکمتش طوری مقرر کرده که انسان بعد از بلوغ جنسی بتواند بوسیله ازدواج به این نیازش پاسخ بدهد (البته نه اینکه کل هدف ازدواج این باشد). اما در حال حاضر و در این تاریخی که زندگی میکنیم با ورود فرهنگ و سبک زندگی بیگانه به اندیشه افراد، آن طبیعت انسان کاملا از یادها رفته است و کاملا فراموش شده که برخلاف طبیعت انسان نباید عمل کرد. راهکارهایی كه پیشنهاد میشود اعم از اینکه بایستی صیغه کرد یا تقوا را افزایش داد یا تغذیه را طوری تنظیم کنیم که محرک میل جنسی نباشد و دعا و مناجات و... هیچکدام ۱۰۰ درصد اثر ندارند حتی ۳۰ درصد هم اثر ندارند! آیا نوجوانان امروز بر حسب تاریخی که در آن هستند نباید راه حلی جلوی راهشان گذاشته بشود؟ «بر حسب اقتضای زمانه شان»؟ (میگویند صیغه کنید: اما منطقی نیست! وقتی پسر نوجوان راضی نیست که همسر آینده اش قبلا با پسری رابطه برقرار کرده باشد قطعا دختران هم راضی نیستند که همسر آینده شان با دختری رابطه داشته باشد). این موضوع مسئله بزرگی است برای ما نوجوانان! آخر ما با صرفِ دانستنِ اینکه گناه بزرگی است که به هر روش غیر از ازدواج، میل جنسی را ارضا کنیم نمیتوانیم عملی متناسب با دانسته مان داشته باشیم! اصلا جهان مفاهیم به درد ما نمیخورد! ما به این نتیجه رسیده ایم که محض دانستن، مشکل مان حل نمی شود. تغذیه مان را مدتی اصلاح می کنیم روزه میگیریم مباحث معرفتی جنابعالی را دنبال می کنیم ولی طبیعت انسان را که نمیشود تغیبر داد اگر تغیبر دهیم، انسان نخواهیم داشت پس قابل تغییر نیست! اکنون نوجوانان ما خواهان راهکار جدید اند متناسب به سعه شان (ما فهمیده ایم که آخر الزمانی ها سعه بی نظیری دارند). خداوند متعال هم با حکمتش فکر این دوره و زمانه را کرده است و بالاخره ایشان میدانستند که چنین دوران بی نظیری خواهد آمد. حال به نظر حضرتعالی راهکار اللهی برای این مشکل، بر حسب مخاطب (نوجوانان) و در این تاریخ چیست؟ با تشکر 🌹
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! شرایط بس بسیار سخت و سختتر از سخت است. در جلسهای که خدمت آیت الله ابراهیم امینی «رحمتاللهعلیه» آن مردِ حساس به تعلیم و تربیت جوانان بودیم با طرح شرایط پیشآمده برای جوانان در این زمانه، هم خودشان اشک ریختند و هم حاضران به گریه افتادند. ولی با اینهمه از آن جهت که در هر حال مسئله جنسی مربوط به بُعد اصلی یعنی فطرت الهی انسان نیست؛ میتوان در این مورد فکر کرد که محرومیت از آن، مثل محرومیت از انس با خداوند نیست که انسان را از ابعاد اصیل خود محروم کند و به همین جهت مقاومت در مقابل کششهای غریزی در شرایطی که امکان جوابگویی به آن نیست؛ ابعادی از شخصیت انسان را به انسان نشان میدهد که حکایت از تواناییهای بالقوه او داشته و از این جهت بنده با تفکر نسبت به این موضوع در سالهای اخیر و با نظر به محرومیتهایی که در این رابطه برای جوانان عزیزمان پیش آمده، به این فکر فرو رفتهام که نکند خداوند بنا دارد اَبَرانسانهایی را به میان آورد که نشان دهد جوانانِ آخرالزمانی ما حتی در چنین شرایطی که بسی طوفانی و هولناک است، توان خودداری و تقوای خود را در خود زنده نگه داشتهاند تا دریچههای عرشی که به روی آنها گشوده شده است، همچنان باز بماند و یا با مقاومت خود، دریچههای عرش را به روی خود بگشایند. با جوانانی روبرو هستم که از هویت عرشی آنها در حیرتم. نمیدانم اگر جناب اویس قرنی به این تاریخ تشریف میآوردند، این جوانان به او اقتدا می کردند و یا او به این جوانان؟!!! از چنین تاریخی در حیرتم که خداوند بنا دارد چه صحنههایی بیافریند!!! و به فرشتگان خود بگوید: «أَلَمْ أَقُلْ لَكُمْ إِنِّي أَعْلَمُ غَيْبَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَأَعْلَمُ مَا تُبْدُونَ وَمَا كُنْتُمْ تَكْتُمُونَ»(بقره/۳۳) نگفتم من در راستای علم خود به غیبِ آسمانها و زمین، چیزهایی میدانم؟ و میدانم آنچه را که برای شما آشکار است و چیزهایی که شما آن را پنهان کردهاید و خداوند در این راستا نسبت به چنین انسانهایی بر فرشتگان خود فخر فروخت. موفق باشید
جناب استاد طاهر زاده با عرض سلام و احترام: برای توکل کردن به حضرت حق در امور دو دیدگاه در ذهن خود دارم: اولی همان دیدگاه توحیدی و باور همه کاره بودن خداوند و بقول جناب مولوی: «چونکه رخنه نیست در عالم پدید / خیره یوسفوار میباید دوید» و دومی همان داستانیست که از حضرت پیامبر موقع بستن زانوی شتر نقل کرده اند همانکه جناب مولوی می فرمایند با «توکل زانوی اشتر ببند». هر چه می اندیشم برای مورد دوم هیچ سنخیتی با مورد اول نمیابم و در ذهن خود به تناقض رسیده ام و بنظرم در این مورد حق با صحابه ی پیامبر است وقتی داریم کارهایمان را حتی در کارهای جزئی مثل بستن زانوی شتر یه درستی و محکمی انجام میدهیم دیگر چه جایی برای توکل باقی می ماند؟ مثلا به طور خاص اگر در امر تصمیم برای ازدواج وقتی هیچ شرایطی حتی شرایط حدااقلی (مسکن و درآمد مطمئن) را نمی توان به طور محکم و جدی فراهم کرد پس نباید ازدواج کرد و توکل نوعی توهم ذهنی است! جناب استاد لطفا جهت حل این تناقض بنده را یاری بفرمایید. با کمال تشکر از لطف حضرت عالی
باسمه تعالی: سلام علیکم: جهانی که در آن زندگی میکنیم ظرفیت آن را دارد که نیازهای منطقی ما را جواب دهد و از این جهت تلاش میکنیم هرچند در ابتدای امر رخنهای به چشم نیاید. از طرف دیگر در این جهان و همراه با این تلاشها با هرکاری که روبهرو شدیم باید احتیاطهای لازم را در حدّ توان خود انجام دهیم تا در عین حضور در جهان با ظرفیتهای خاص و امید به گشودهشدن راه، با بیباکی جلو نرویم. موارد زیادی پیش آمده که بعضیها پس از گشودهشدن رخنهها با بیباکی عمل کردند و زانوی اشتر را نبستند و به مشکل افتادند. موفق باشید
با سلام خدمت استاد محترم: ۱. این جمله درست است که انسان باید خداوند را در قلب خود رویت کند؟ ۲. ماه رمضان تقریبا خوب طی شد، شب عید فطر هم خوب بود، ولی نمی دانم چرا روز عید فطر این اندازه ورق برگشت و انگار نفس اماره فقط خودنمایی کرد.
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. آری! ولی رؤیت حق به چه معناست، جای بحث دارد. عرایضی در جلسات ۲۴ و ۲۵ و ۲۶ سوره جاثیه که کتاب آن روی سایت هست، در این رابطه شده است. ۲. آری! «آنقدر ای دل که توانی بکوش / گرچه بهشتش نه به کوشش دهند». موفق باشید