بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
26601
متن پرسش
سلام استاد گرامی: دعا گوی شما هستم، از خدا برای شما عمری پر از برکت، عاقبتی زیبا و ختم به خیر می خواهم. چند وقتی است که در کنار کتاب «ده نکته معرفت نفس» و «آشتی با خدا»، کتاب نیروی حال اکهارت توله را می خوانم کمی از تمرین هایش را انجام می دهم، یوگا را هم در برنامه های خود دارم برای آگاهی از جسم، چند سوال دارم: ۱. در حالت بی ذهنی تکلیف نفس اماره چه می شود؟ آیا می توان گفت که در این حالت یعنی وقتی از صحبت های درون ذهن رها می شویم، نفس اماره هم ساکت می شود؟ من در این حالت هیچ حس بد و یا شادی ندارم، هیچ قضاوتی ندارم فقط آرام هستم بی نهایت، از طرفی حس گناه کار بودن و قصور هم ندارم و این حالت برایم زیبا نیست، چرا که کمی شبیه سر زیر برف فرو کردن می شود. ۲. این حالت بی ذهنی آیا به ترک گناه کمکی می‌کند؟ آیا فضیلتی به انسان می افزاید؟ اگر حالت بی ذهنی همان مدیتیشن باشد به معنای امروزی اش، انسان هایی را می شناسم که سال ها مدیتیشن انجام داده اند اما اضطراب و نگرانی آنها کم از بقیه نیست، صفات بدشان هم برخلاف تصورشان خیلی کم نیست. ۳. موقعیت حالت بی ذهنی در دین و سلوک چیست؟ آیا از مقدمات است؟ اگر آری تا چه اندازه باید برای آن وقت گذاشت و در چه جاهایی؟ ۴. در این حالت برخی صفات بد من ناپدید می شوند، مثل ریا، کبر، بدبینی، حسادت، خشم و... آیا بی ذهنی به رهایی از این صفات کمکی می‌کند یا صرفا لحظاتی نفس اماره ساکت شده است؟ سالها به دنبال کنترل خشم بودم، در بی ذهنی می توانم کنترل کنم و حکومت کردن خود را بر حالات بدم می بینم. ۵. در این حالت بی ذهنی وقتی که نماز می‌خوانم بسیار حال خوبی پیدا می کنم، تمرکزم در نماز خیلی خوب می‌شود و توجه ام به کلمات هست و انگار با او گفتگو می کنم بدون هیچ مزاحمی اما نمی‌دانم در واقع این حالت درست است یا نه؟ ۶. چه کنم که در دام افراط این حالت قرار نگیرم؟ ۷. آیا می‌توان فضای بعد از مرگ را به بی ذهنی تشبیه کرد؟ ببخشید اگر سوالات زیاد شد.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. در این حالت به «بودنِ» خود توجه کنید فقط به «بودن» ۲. اگر با درکِ «بودن»، خود را درست درک کنید، احساس اتصال به بودن حقیقی که همان حضرت حق است در شما ظهور می‌کند. ۳. بعد از این مرحله، به افقی فکر کنید که عبادات دینی متذکر صورت اصلی آن افقی است که در چشم‌اندازِ شما در حالِ ظهور است. ۴ و ۵. همین طور است این نوعی اتصال به بودِ مطلق است. ۶. رعایت تقوای الهی ۷. تا حدّی، ولی فضای بعد از مرگ، بودنی است همراه با درکِ حقیقت و غیر حقیقی اعمال. موفق باشید

24581

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
به نام خدا با سلام خدمت استاد طاهرزاده حفظه الله لطفا ویدیوی زیر را تماشا کنید. آیا این صحبتهای استاد پناهیان تحت عنوان به اندازه نیازت پول در نیار و حتما بچه مذهبی ها باید پول دار باشند. در تضاد آشکار با مشرب فکری شما نیست که تاکید دارید رزق در حد کفاف کافی است و طلب رزق بیشتر امری پسندیده نیست و تمام دعاهای وسعت رزق را به کفاف تقلیل می دهید. از پاسخ و تحلیل سخنان استاد پناهیان متشکرم. التماس دعا لطفا پاسخ را در سایت بگذارید احتمال دارد ایمیلم باز نشود. اگر لینک زیر باز نشود با سرچ عنوان بالا صحبتهای ایشان در آپارات یافت می شود. https://www.aparat.com/v/fn2lU
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آن فرمایشات را قبلاً دیده‌ام. احتمالاً استاد در رابطه با زندگی فردی منظورشان نیست زیرا بنا ندارند روایاتِ کفاف را نادیده بگیرند. موفق باشید

24193
متن پرسش
سلام بر استاد بزرگوار امیداورم که طاعات و عباداتتون مقبول درگاه حضرت حق واقع باشه استاد چند وقتی است مطالب سایت از جمله کتابهای شما رو دنبال می کنم: شرح ده نکته از معرفت نفس، انسان از تنگنای بدن تا فراخنای قرب الهی، عالم انسان دینی، چگونگی فعیلت یافتن باورهای دینی، آشتی با خدا، معاد، اسما حسنی، هنر مردن، جن، شیطان و جادوگر، ادب خیال و عقل و قلب، برهان و حرکت جوهری ...قبل از کتابهای شما هم از کتاب های علامه طباطبایی می خواندم مثل مجموعه رسائل (رساله الولایه و ...)! با توجه به آموزه های شما مثلا هرگاه به درخت نگاه می کنم در نظر خودم میارم که با اسم حی با تعین و نسبت خاص مواجه هستم و هر چیزی رو که می بینم در نظر خودم میارم که با وجود طرفم و حق در صحنه است البته شهودی برای من نیست چون این مطالب رو خوندم و به قول شما نتونستم بیابم فقط سعی می کنم که دنیا رو اینطور ببینم که شما و علامه طباطبایی (ره) و بقیه علما فرمودن حالا با توجه به مطالب فوق سوالی دارم. با تفکر در این مسائل در میابیم ما همه مراتبی از وجود هستیم و جز وجود چیزی در صحنه نیست! وقتی مسئله رو اینجوری می بینم کلا سردرگم میشم چرا که خوب ها (حق) مراتبی از وجود هستند و بدها (باطل) هم مراتبی از وجود هستن! چون هر دو از مراتب وجود هستن و در اصل یک چیز هستند آیا می شود گفت که خوب ها مساوی بدها هستند؟ در اینصورت جنگ بین حق و باطل چی هستش؟ در این صورت خودم رو هم مراتبی از وجود می بینم، به فکر که مشغول میشم برای چند لحظه ای حتی بنده و خدا هر دو یکی میشن اینجا دیگه نمیتونم مراتب رو هم تصور کنم و شدت و ضعفی در وجود نمی بینم و همه یکی هستند. امیدوارم که دیوانه نشده باشم. خداوند به شما اجر فراوان کرامت کنه وقتی سوال و جواب های سایت رو میخونم شگفت زده میشم که به تمام سوالات با حوصله جواب میدید. کاش ما هم اصفهان بودیم و در درسهای شما مستقیما شرکت می کردیم. التماس دعا دارم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. آری! در نسبت با «وجود»، کثرت‌ها همه مظاهر وجوداند و بدین لحاظ جز وجود در میان نیست تا بحث مخلوقات خوب و بد در میان باشد. ولی وقتی مخلوقات را در مقایسه با همدیگر و در نسبت با خودمان می‌نگریم، معلوم است بعضی خوب و بعضی بد خواهند بود. ۲. نباید بین تکوین و تشریع خلط شود، بحث حق و باطل، امری تشریعی است تا ما در نسبت با آن‌ها مرتبه‌ی وجودی خود را شدت بخشیم. موفق باشید

22875
متن پرسش
سلام استاد بزرگوار خدا قوت: من تقریبا از سال 85 سیر مطالعاتی شما رو شروع کردم گاهی هم بین مطالعات فاصله زیادی افتاده الان هم در حال ادامه مطالب هستم اما هیچکدام از مباحث گذشته یادم نیست فقط دارم ادامه میدم در ضمن تا سال 91 که توفیق دیدار شما رو داشتم خیلی بهتر مباحث را دنبال می کردم اما الان در کنار سلب توفیق از دیدار شما با مباحث هم مشکل دارم یکی همین مشکل فراموش کردن مطالب هستش و دوم سعی دارم آنچه را که می آموزم در زندگی اجرا کنم اما خیلی ضعیف هستم و یا اصلا نتونستم. ممنون بابت راهنمایی شما
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظرم این ربطی به نوشته‌های بنده و امثال بنده ندارد. شرایط طوری است که حتی آموزه‌های قرآن و روایت هم در نظام آموزشی و اقتصادی و سیاسیِ ما در حال حاضر هنوز نافذ نیست. ولی باید بدانیم اگر بر همان آموزه‌های دینی به شکل معقول و حکیمانه و در نظرگرفتنِ شرایط، پافشاری کنیم در شرایطی که به گفته‌ی پُست‌مدرن‌ها نهادهای منبعث از فرهنگِ غرب جواب نداده، آن آموزه‌ها به مرور کاربردی می‌شود. عمده تلاش و مقاومت برای تحقق آموزه‌های دینی است و صبر بر آن‌ها. لذا است که باید با عقلی خاص به این نوع آموزه‌ها رجوع کرد؛ همان‌طور که در امور فردی ما به مرور باید خودسازیِ خود را مدیریت کنیم. موفق باشید   

22769
متن پرسش
سلام استاد عزیز: نظر اسلام درباره پدیده عقده در روح و ناخودآگاه چیست؟ آیا این پدیده مربوط به قوه خیال هست؟ و سوال دیگه اینکه خود حقیقت قوه خیال چیست و مربوط به کدام قسمت ساحت نفس هست؟ یعنی آیا از نفس صادر می شود؟ کتابهای ادب خیال و عقل و قلب و همچنین 10نکته از معرفت نفس رو هم خوندم ولی دستگیرم نشد از منشا خیال چیزی. ممنونم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نفس انسان مراتبی دارد. یکی از مراتب آن، مرتبه‌ی خیال است. واژه‌ی عقده، واژه‌ای است مربوط به علم روان‌شناسی، در اسلام واژه‌ی ملکات را داریم که می‌تواند به نحوی به آن واژه نزدیک باشد هرچند که بالاخره در افق دیگری است. موفق باشید

19924
متن پرسش
سلام استاد: توی بحث حرکت جوهری فرمودین که مادیات، ذاتا شدت و ضعف ندارن، یعنی ذات آب که عین تری‌ست، شدت نداره که بگیم تر تر، حال سوالم اینه که این سخن شما فقط درباره عالم ماده‌ست؟ چون ذاتیات در عالم مجردات شدت و ضعف دارن، مثل ذات ملائکه؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هرجا بحث وجود در میان است، بحث شدت و ضعف در میان است و هرجا به هرچیزی با نگاه ماهیتی به آن چیز نظر شود، شدت و ضعف معنا نمی‌دهد. لازم است که باز از اول، بحث «برهان صدیقین» و «حرکت جوهری» را مرور بفرمایید. موفق باشید

18911
متن پرسش
با سلام: شما در کتاب آشتی با خدا فرمودید خدا تجرد‌ محض است و هیچ اسم و صفتی از اسم و صفت دیگرش سبقت نگرفته، در حالی که خدا موجودی است که «سبقت رحمته غضبه» این تناقض را چگونه جواب می دهید؟
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: حضرت حق در ذات خود عین صفاتش می‌باشد و دوگانگی بین ذات و صفات حضرت حق نیست تا صفتی بر صفتی غلبه کند ولی در نظر به مخلوقات رحمت او بر غضبش سبقت دارد. موفق باشید

28030
متن پرسش
سلام بر استاد عزیز: آیا متن زیر بیانگر این نیست که رهبری، غرب را یک کل واحد نمی‌داند؟ لطفا برایم شرح دهید که این جملات ناظر بر چیست؟ پرسش دانشجو: می‌خواستم از حضورتان خواهش کنم که تعریف جامع و مانعی از غرب داشته باشید، که در کنار این که خوبیها را از غرب اخذ می‌کنیم، با حفظ اصول و ارزشهای اسلامی و ملی‌مان، بدی‌ها را کنار بگذاریم. به نظر شما کلاًّ نقطه تعادل در این میان چیست؟ پاسخ رهبر انقلاب: این سؤال خیلی مهمّی است. من این‌جا چند نکته را در همین زمینه عرض می‌کنم. اوّل این که نفی غرب، به هیچ‌وجه به معنی نفی فن‌آوری و علم و پیشرفت و تجربه‌های غرب نیست و هیچ عاقلی چنین کاری را نمی‌کند. نفی غرب، به معنای نفی سلطه غرب است که هم سلطه سیاسی مورد نظر است، هم سلطه اقتصادی و هم سلطه فرهنگی. من در این فرصت اندک، در زمینه سلطه فرهنگىِ غرب چند جمله می‌گویم، شاید ان‌شاءاللَّه برای شما مفید باشد. ببینید؛ فرهنگ غرب، مجموعه‌ای از زیبایی‌ها و زشتی‌هاست. هیچ کس نمی‌تواند بگوید فرهنگ غرب یکسره زشت است؛ نه، مثل هر فرهنگ دیگری، حتماً زیبایی‌هایی هم دارد. هیچ کس با هیچ فرهنگ بیگانه‌ای این‌گونه برخورد نمی‌کند که بگوید که ما درِ خانه‌مان را صددرصد روی این فرهنگ ببندیم؛ نه. فرهنگ غرب، مثل فرهنگ شرق، مثل فرهنگ هرجای دیگر دنیا، یک فرهنگ است که مجموعه‌ای از خوبی‌ها و بدی‌هاست. یک ملت عاقل و یک مجموعه خردمند، آن خوبی‌ها را می‌گیرد، به فرهنگ خودش می‌افزاید، فرهنگ خودش را غنی می‌سازد و آن بدی‌ها را رد می‌کند. همان‌طور که گفتم، در این زمینه، بین فرهنگ اروپایی، غرب، آمریکایی، آمریکای لاتین، آفریقا و ژاپن فرقی نیست و هیچ تفاوتی ندارد و در این حکمی که می‌گویم، همه یکسان هستند. ما در مقابل هر فرهنگی که قرار می‌گیریم، به‌طور طبیعی تا آن جایی که می‌توانیم، باید محسّنات آن را بگیریم و چیزهایی که مناسب ما نیست - بد و مضرّ است - و با چیزهایی که به نظر ما خوب است، منافات دارد، آن را رد کنیم. این اصل کلّی است. منتها در زمینه فرهنگ غربی نکته مهمّی وجود دارد که من دلم می‌خواهد شما جوانان به این نکته توجّه کنید. فرهنگ غرب - یعنی فرهنگ اروپاییها - عیبی دارد که فرهنگهای دیگر، تا آن جایی که ما می‌شناسیم، آن عیب را ندارند، و آن «سلطه‌طلبی» است. این، قطعاً دلایل انسانی و جغرافیایی و تاریخی‌ای دارد. از اوّلی که اینها در دنیا به یک برترىِ علمی دست یافتند، سعی کردند همراه با سلطه سیاسی و اقتصادی خودشان - که به شکل استعمار مستقیم در قرن نوزدهم انجامید - فرهنگ خودشان را هم حتماً تحمیل کنند. اینها با فرهنگ ملتها مبارزه کردند؛ این بد است. ملتی می‌گوید فرهنگ من باید در این کشور جاری شود! این چیز قابل قبولی نیست. هر چند هم خوب باشد، آن ملتی که این فرهنگ بر او تحمیل می‌شود، این را نمی‌پسندد. شما یقیناً خوردن نان و ماست را به میل و اشتهای خودتان، ترجیح می‌دهید به این که چلوکباب را به زور در دهانتان بگذارند و بگویند باید بخوری! وقتی کاری زورکی و تحمیلی شد؛ وقتی از موضع قدرت انجام گرفت و وقتی متکبّرانه و مستکبرانه تحمیل گردید، هر ملتی آن را پس می‌زند؛ باید هم بزند. مثلاً کراوات یک پدیده غربی است. غربی‌ها این را می‌خواهند، دوست می‌دارند و با سنّتشان هماهنگ است؛ اما اگر شما که اهل فلان کشورِ دیگر هستید و تصادفاً کت و شلوار را انتخاب کرده‌اید، کراوات نزدید، یک آدم بی‌ادب محسوب می‌شوید! چرا؟! این فرهنگ شماست؛ تقصیر من چیست؟ اگر کت و شلوار پوشیدید، باید پاپیون و کروات بزنید، و الاّ در فلان مجلس رسمی راه ندارید و یک آدم بی‌ادب و غیرمنضبط و بی‌نزاکت تلقّی می‌شوید! این، آن تحمیل فرهنگ غربی است. زن غربی، روشهایی دارد. آنها نسبت به مسأله زن و روش زن و پوشش زن و ارتباطش با مردان و حضورش در جامعه، فرهنگی دارند - خوب یا بد، بحثی سرِ آن نداریم - اما سعی دارند این فرهنگ را به همه ملتهای دنیا تحمیل کنند! در باب فرهنگ غربی، این بد است.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حقیقتاً نکاتی ارزشمند را رهبر معظم انقلاب به عنوان اندیشمندی که در زوایای مختلف نسبت به تاریخ خود و جهان غرب فکر کرده‌اند در آن مختصر مطرح نموده‌اند و ابداً از آن جملات برنمی‌آید که ایشان از یک‌پارچه‌دیدنِ تفکر غربی غفلت کرده‌اند، به‌خصوص آن‌جایی که می‌فرمایند: «غرب، فرهنگی مخصوص به خود دارد که در بقیه‌ی فرهنگ‌ها دیده نمی‌شود و آن سلطه‌طلبی است که قطعاً دلایل انسانی و جغرافیایی و تاریخی دارد.» آری! همان‌طور که فرمودند آن فرهنگ مثل هر فرهنگی خوبی‌هایی دارد ولی ملاحظه کرده‌اید که آن خوبی‌ها در آن فرهنگ نتایجی برای خودشان در راستای تعالی انسانی پدید نیاورد. در حالی‌که اگر ما همان‌طور که رهبر معظم انقلاب می‌فرمایند آن خوبی‌ها را برای خود اخذ کنیم می‌توانیم در دستگاه فکری خود از آن‌ها بهره ببریم. به عنوان نمونه بحث «آزادی» بود که در جزوه‌ی «پاس‌داشتِ آزادی در جمهوریت انقلاب اسلامی» عرایضی شده است. موفق باشید      

27363
متن پرسش
سلام علیکم: آیا این سخن درست است که بگوییم: (دل هم برای خود منطقی دارد که عقل از آن بی خبر است) یا این سخن صرفا یک شعار و یک سخن ذوقی است؟ اساسا دوگانه عقل و قلب و یا عقل و دل درست هست با وجود اینکه در معارف اسلامی داریم قلوب یعقلون بها؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! قلبی که تعقل کند و به معرفت خاصِ آن‌چنانی برسد، غیر از آن نحوه تعقلی است که انسان با مفاهیمِ حقایق ارتباط دارد، هرکدام در جای خود لازم است. ولی واقعاً در ادامه، راه‌هایی هست که معرفتش خاص می‌باشد. عرایضی گذرا در جلسه‌ی ۶ شرحِ «مناجات التائبین» شده است. موفق باشید

26957

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد: وقت شما بخیر، تصمیم داشتم برم حوزه و بتونم اسلام رو خوب بفهمم. اما احساس کردم به اون نتیجه نمی رسم. کتب شما را بیشترش و دنبال و به حمد الله درک کرده ام. در واقع گمشده ای تو علم دارم که فقط مباحث عقلی و عرفانی و فلسفی ذوق به من میده و مباحثه در این موارد روح من رو خیلی زنده می کنه. امام علی علیه السلام حدیثی دارن که شغل تو باید تفریحت باشد. استاد اساسا و عمیق از سخنرانی بسیار لذت می برم و فن بیان خوبی دارم، میخوام وقتم رو بزارم رو فلسفه و عرفان و اصلا شغلم در این زمینه باشه چون با روحم خیلی همخوانی داره به من بگین من از کجا شروع کنم؟ چی بخونم؟ تو جامعه چجوری نفوذ کنم؟ و اصلا نظرتون در مورد این استعداد من چیه؟ بخوام در رابطه با انقلاب اسلامی جایگاه خودم رو پیدا کنم در جامعه و تلاش کنم بهترین پیشنهاد شما در رابطه با استعداد خدادادی من و نحوه ی استفاده از اون در متن انقلاب اسلامی به چه صورت باشه با توجه به اینکه من علاقه ی شدیدی به بحث و گفتگو در فلسفه و معرفت النفس و عرفان و آیات و روایات دارم. اهدافم اینهاست: رواج فلسفه ملاصدرا و مباحث مولانا و معرفت النفس و فلسفه اسلامی در بین روانشناسانی که دچار توهم درمانگری هستن. ۱. جالبه که من خودم با کتاب هدف حیات زمینی آدم خصوصا تمرین بر قسمت نحوه ی ورود شیطان به روان انسان بیشتر توهماتم از بین رفت. اصلا حس می کنم مسیر شما رو باید دنبال کنم دچار کثرت اطلاعات و اهداف شده ام. ۲. استاد حسن زاده املی فرمودن که بعضیا فکر میکنن اخلاص داشتن و در قیامتشون درون سوزیشون شروع میشه: چطوری این قضیه رو بفهمیم؟ ان الله که باقی به بقای ذات الهی بشوید. استاد من دلم جواب طولانی میخواد.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. فکر می‌کنم در این تاریخ با توجه به مناسباتی که امروزه در نظام اجتماعیِ بشر پیش آمده، باید یا حوزه و یا دانشگاه را انتخاب کنید و با جدّیت تمام آن راه را ادامه دهید تا نتیجه بگیرید. ۲. نظر به وجه عبودیت‌مان، ما را از آن خطرات در امان می‌دارد. موفق باشید

26032
متن پرسش
سلام استاد عزیز: همیشه خدا رو شکر می کنم که با سایت شما آشنا شدم. استاد من به تازگی شروع به مطالعه کتابهای شما نموده ام. سوالم این هست دوست دارم کتابهای بیشتری در مورد معرفت نفس مطالعه کنم اگر امکانش هست یه سیری برای حقیر معرفی کنید. ان شاالله خداوند به شما و فرزندانتان عمر با عزت عطا کند. التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر می‌کنم بعد از مطالعه‌ی کتاب «خویشتن پنهان» با مطالعه‌ی کتاب «معاد» و شرح صوتی آن در معرفت نفس تعمق بیشتری برایتان حاصل می‌شود. موفق باشید

25409

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام: شبهه ای در دین سوال و جواب برای من پیش آمده است. (معنای تقدیر تاریخی یا موجبیت تاریخی شماره سوال: ۱۰۵۳۴ تاریخ ارسال: پنجشنبه ۲۲ آبان ۹۳ آخرین تغییر: دوشنبه ۲۶ آبان ۹۳ موضوع: تفسیر قرآن، معارف قرآنی، حضرت علی(ع)، امام حسین(ع)، کربلا، تاریخ اسلام، جبر و اختیار، تاریخ، فلسفه ی تاریخ، شبهات دینی، سلام: ما در روایاتی از امام صادق (علیه السلام) داریم که مثلا اگر فلان کار را فلان شخص در تاریخ می کرد تاریخ اینگونه تغییر می کرد و یا در سخنرانی آقا داریم که اگر شریح قاضی در مورد هانی بن عروه آن شهادت را به نفع عبیدالله نمی داد شاید تاریخ عوض شده بود و کار به قتل امام حسین (علیه السلام) نمی کشید. با این حساب تقدیر تاریخی یا موجبیت تاریخی چه می شود؟ باسمه تعالی: سلام علیکم: در همین موارد از حضرت علی «علیه‌السلام» داریم که به کسی می‌گفتند تو سعی کن جزو لشکر عمر سعد نباشی ولی خواهی بود. این‌ها نشان می‌دهد ما یک وظیفه‌ای جهت اصلاح خود داریم و خداوند نیز اراده‌ای جهت مدیریت عالم دارد. در گرماگرم جنگ صفین جبهه‌ی معاویه به‌هم ریخت. به حضرت عرض کردند معاویه کشته شد، حضرت فرمودند او کشته نمی‌شود و بر شما حکومت خواهد کرد. سؤال کردند پس چرا با او جنگ می‌کنید؟ حضرت متذکر وظیفه‌ای شدند که به عهده دارند. شریح قاضی به وظیفه‌ی خود عمل نکرد و اگر عمل می‌کرد آن حادثه پیش نمی‌آمد، ولی از قبل نوشته شده است او به وظیفه‌ی خود عمل نمی‌کند و آن حادثه واقع می‌شود و قرآن در این رابطه در سوره‌ی حدید می‌فرماید: «ما أَصابَ مِنْ مُصیبَةٍ فِی الْأَرْضِ وَ لا فی‏ أَنْفُسِکُمْ إِلاَّ فی‏ کِتابٍ مِنْ قَبْلِ أَنْ نَبْرَأَها إِنَّ ذلِکَ عَلَى اللَّهِ یَسیرٌ (۲۲) هیچ مصیبتى در زمین و نه در وجود شما روى نمى‏ دهد مگر اینکه همه آنها قبل از آنکه زمین را بیافرینیم در کتابی ثبت است؛ و این امر براى خدا آسان است!» موفق باشید) در خط آخر اشاره به قبل دارید که ثبت شده است. منظور شما قبل زمانی است یا ذاتی یا رتبی؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: یعنی قبل از آن‌که موجود، خلق شود و این تقدم نسبت به آن موجود، تقدمِ زمانی است. موفق باشید

24252

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
به نام خدا با سلام: ان شاء الله که طاعاتتان مورد قبول حق واقع شده باشد. ببخشید استاد بنده ان شاء الله تصمیم دارم که نظام فکریم را سازماندهی کنم و با مباحث اسلام و انقلاب به طور عمیق تری آشنا شوم. به نظرتون سیر مطالعاتی کتب شهید مطهری خوب هست؟ اگر پیشنهاد بهتری دارید بفرمایید؟ بر چه اساسی مطالعه کنیم؟ (خیلی سیر وجود داره مثلا بینش مطهر هست، سیر موضوعی هم هست (تقوا و توحید ....هست) شما خودتان سیری دارید که معرفی کنید؟ تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بعد از مباحث ده نکته و شرح آن،‌ به هر بهانه‌ای که با کتاب‌های استاد شهید مطهری مرتبط شوید نتیجه می‌گیرید. موفق باشید

23989
متن پرسش
سلام علیکم: خدا قوت به شما استاد عزیز. سوال بنده در مورد دعاست. من در مورد احادیث و فرمایشات معصومین علیهم السلام در مورد دعا هیچ بحثی ندارم. به دیده منت. اما بنده در مورد دعا به این نتیجه رسیدم که کار بیهوده‌ای است. چون اگر خداوند متعال صلاح بدونن اون مورد رو چه دنیوی و چه اخروی به شما خواهند داد. در غیر این صورت همه‌ی خلایق جمع بشوند و دست بر دعا ببرند اتفاق نخواهد افتاد. برای بنده که این قطع و یقین جا افتاده و از دعا کردن لااقل در مورد خودم ناامید شدم. در مورد مثال بالا هم میشه به این موارد اشاره کرد که زمانی که امام خمینی (ره) در بیمارستان بستری بودند هر شب اخبار اعلام می کرد برای شفای ایشان دعا کنید. از بین اون جمعیت یعنی یک نفر از ته دل دعا نکرد که امام (ره) زنده بمونند؟ یا طبق فرمایش معصوم علیه السلام، تحت قبه حضرت سیدالشهدا علیهم السلام دعا مورد اجابت قرار می گیره. سوالم اینه که از بعد از غیبت کبری یعنی یک دعا هم در مورد فرج حضرت مستجاب نشده که فرج ایشون رخ بده؟ و مثال هایی از این دست. خواهشمندم در صورت صلاح دید، پاسخ قانع کننده‌ای به بنده بدید. سپاس از حسن توجه شما استاد گرانقدر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: موضوع دعا موضوع مهمی است. مثلاً بزرگان دین در تفسیر آیه‌ی «قُلْ مَا يَعْبَأُ بِكُمْ رَبِّي لَوْلَا دُعَاؤُكُمْ ۖ» بگو که اگر دعای شما نبود خدا به شما چه توجه و اعتنایی داشت؛ سخن‌ها دارند. نهایت این‌که بعضی نیازها در إزای دعا تحقق می‌یابد، ولی بعضی از تقدیرات، طوری است که بنا است انجام شود و با دعا تغییر نمی‌کند ولی ثواب دعاکردن برای انسان می‌ماند. موفق باشید

23905

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام و خسته نباشید خدمت شما استاد گرانقدر: بنده دچار ترس احتماعی هستم و در تعاملات دچار استرس و اضطراب می شوم البته بیشتر هنگام صحبت کردن و ارایه دادن مطلبی در جمع اینطور است. در بحث و مرافعات هم کناره گیری می کنم و ضعیف عمل می کنم. با توجه به اینکه دانشجو هستم و با این مسایل بیشتر درگیر هستم خیلی اذیتم میکنه. خواستم بدونم ریشه این مسئله در کجاست و برای رفع آن چه باید کرد و چه مسیری را به بنده پیشنهاد می کنید. (اگر کتاب یا موضوعی را مناسب می دانید لطفا راهنمایی کنید). با تشکر فراوان
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی در هر موضوعی، حق را شناختید مطابق حقی که می‌شناسید وارد می‌شوید. سعی کنید با مطالعه‌ی تفسیر قرآن – اگر می‌توانید تفسیر المیزان، وگرنه تفسیر نمونه- با حق از طریق قرآن آشنا شوید. موفق باشید

23493
متن پرسش
سلام علیکم و رحمه الله: عرض ادب و ارادت محضر استاد. بنده حقیر از مزالب شما در سخنرانی هایم استفاده می کنم و گاها مطالب را فورا مستند می کنم به جنابتان و گاهی هم در خاطرم نیست که متذکر شوم. رضایت استاد در این موضوع چگونه است؟ اجرکم الله اجرا حسنا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی سخنی را پذیرفتید و بدان معتقد شدید، دیگر آن سخن، سخن شماست و نیاز نیست آن سخن را به بنده مستند کنید. بنده بعضاً سخن خود را به حضرت امام و علامه‌ی طباطبایی یا آیت اللّه جوادی استناد می‌کنم تا شنونده به اقیانوس معارف آن بزرگان متصل نمایم. موفق باشید

23317
متن پرسش
سلام علیکم: وقتتون بخیر. استاد گرانقدرم اول از همه بگویم به واسطه شاگردی معارف شما در طی پنج شش سال احساس حیاتی در خود دارم که قبلا اصلا احساس چنین حیاتی نمی کردم. خدا خیر دنیا و آخرت به شما عنایت کند. مادر سوالم اینست که چرا به حاج احمد کاظمی شهید می گویند؟ ایشون که در جبهه کشته نشدند.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: شاید بشود این‌طور روی این موضوع فکر کرد که آن سردار بزرگ علاوه بر آن‌که سختْ شیمیایی بود و خود بنده در جلسه‌ای که در خدمت‌شان بودم، می‌دیدم چگونه بعضاً آثار شیمیایی ایشان را به لرز می‌آورد. و از آن مهم‌تر سرداری که تمام وجودش در تمام طول عمر حتی بعد از دفاع مقدس در خدمت حضور حماسیِ انقلاب در عالَم بود و در همین راستا هواپیمای‌شان سقوط کرد، چه نامی جز شهید برای او برازنده است؟!! کسی که از قبل جایِ مرقد شریف خود را در کنار شهید خرازی تعیین کرده بود. سری به مزار شریف او بزنید و ببینید چه غوغایی بر احوالات‌تان جاری می‌شود و این جمله‌ی نایب‌الإمام را در آن‌جا حسّ کنید که فرمودند: «شهیدان عزیز در زمان حیات‌شان با جان خود وارد میدان دفاع شدند و امروز با هویت معنوی خود از کشور و اسلام دفاع می‌کنند، بنابراین دفاع مقدس تمام‌شدنی نیست و یک حقیقتِ در حال پیشرفت است.»  موفق باشید  

21332
متن پرسش
سلام استاد: بهشت ظهور خود افراد است. پس اون بهشت واحدی که همه آنجا اند منظور چیه؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حضور در بهشت یعنی قرارگرفتن در آغوش انوار اسماء الهی. هرکس به آن اندازه در زیر سایه‌ی آن اسماء قرار گیرد، در بهشت جای گرفته است و با بقیه که در آن مقام‌اند در یگانگی به‌سر می‌برند. موفق باشید

20236

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: استاد ببخشید یک سوالی دارم شاید خنده دار باشد ولی ذهنم را مشغول کرده. یک دوستی دارم که از من خواسته بود یک شوخی ای را باهاش نکنم و گفت اگر آن شوخی را کردی مدیون هستی، و تمام گناهانم گردنت! آن شوخی هم شوخی گناه آلود و غیرمشروعی نبود منتها او بی خودی حساسیت نشان می دهد. من هم قبول کردم و واقعا قصد داشتم که آن شوخی را با او نکنم ولی چند روز پیش بنا به شرایطی، درست یا غلط، آن شوخی را کردم. حال می گوید چون آن شوخی را کردی مدیون هستی و تمام گناهانم به گردن تو افتادند. حالا سوالم اینست که آیا واقعا اینطور است؟ تمام گناهان گذشته و حالش را به پای من نوشتند؟ نکند اینجوری باشد.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آیا این سایت باید متکفل جواب به این سؤالات باشد؟!!!! موفق باشید

19171
متن پرسش
با سلام: استاد عزیز می خواستم نظر شما را در مورد نوع کار کردن ژاپنی ها که گاهی هفده هجده ساعت کار می کنند بدانم. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این زندگیِ بدی است. چرا باید نیازهای دنیایی آدم این اندازه زیاد باشد که مجبور باشد برای رفع آن نیازها، این اندازه کار کند؟! موفق باشید

18846

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد عزیز: بنده معتقدم که یک جوان متدین باید قبل از اقدام به ازدواج معنویت خودش را نه در حد عالی ولیکن در حد خوبی رشد دهد و معارف خودش را تا حد خوبی جلو ببرد. 1. بفرمایید که آیا با این عقیده موافق هستید؟ 2. مشخصا بفرمایید در چه سنی به بعد دیگر باید با برنامه و تلاش آب باریکه ای برای خود ایجاد کنیم و اقدام به ازدواج کنیم؟
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- حرف خوبی است 2- از سن بلوغ اگر انسان بتواند این کار را بکند خوب است ولی می‌بینید که شرایط اجازه نمی‌دهد. پس در اولین فرصت که شرایط مهیاست، انسان نباید معطل کند. موفق باشید

17737
متن پرسش
با سلام: من از اول نگاه کردم و وجود خدا، روح انسان و اون دنیا رو برای خودم اثبات کردم. (نتونستم خودم را جب پیامبر و معصومین قانع کنم). توی کتاب جوان و انتخاب بزرگ می فرمایید ما باید در همه ی کارهایمان آرامش روحمون رو هدف قرار بدهیم نه لذت بدنمون. خب سوال من اینجاست. آیا کارهایی مثل نگاه به نامحرم که لذت لحظه ای داره به روح حس خوب نمیده؟ می فرمایید: لذت های زودگذر باعث میشه بعدش آدم ناراحت باشه، به نظرم این بابت طرز فکر اشتباهمونه، اگه ما بگیم که من اون صحنه رو دیدم و لذت بردم یا برای چند ساعت علافی کردم تو خیابون و لذت بردم، همه چیز درسته، ولی اگه بخواییم اونجوری فکر کنیم همیشه باید در حال حرکت به سمت هدفمون باشیم. توی همون کتاب می فرمایید ناراحتی هامون بخاطر اینه که کاری برای روحمون نکردیم. آیا روحمون لذت های لحظه ای نمیخواد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: از آن‌جایی که بُعدِ اصلی روح هر انسانی فطرت اوست و عالی‌ترین و اصیل‌ترین لذّات، لذّات فطری است که از طریق اُنس با کمال مطلق یعنی حضرت حق محقق می‌شود، نباید خود را گرفتار لذّاتی کرد که در مقابل لذّاتِ متعالی قرار دارد و لذا لذّات نفس امّاره اگر از بستر شرعی خارج شود ما را از آن نوع لذّاتِ متعالی محروم می‌گرداند. در این رابطه گفته‌اندک «اگر لذّت ترکِ لذّت بدانی / دگر لذّت نفس، لذّت ندانی». موفق باشید

33025
متن پرسش

سلام بر استاد طاهرزاده عزیز: عرضی داشتم که به نظرم مسئله این روزهای ما نوجوانان باشد: طبیعت ما انسانها بخشی حیوانی دارد که خداوند متعال این طبیعت را درون انسان قرار داده و انسان الان با حکمت خدای متعال دارای یکسری غرایز حیوانی است. موضوع صحبتم درباره یکی از این غرایز یعنی شهوت جنسی است! می‌دانیم که خداوند با حکمتش طوری مقرر کرده که انسان بعد از بلوغ جنسی بتواند بوسیله ازدواج به این نیازش پاسخ بدهد (البته نه اینکه کل هدف ازدواج این باشد). اما در حال حاضر و در این تاریخی که زندگی می‌کنیم با ورود فرهنگ و سبک زندگی بیگانه به اندیشه افراد، آن طبیعت انسان کاملا از یادها رفته است و کاملا فراموش شده که برخلاف طبیعت انسان نباید عمل کرد. راهکارهایی كه پیشنهاد می‌شود اعم از اینکه بایستی صیغه کرد یا تقوا را افزایش داد یا تغذیه را طوری تنظیم کنیم که محرک میل جنسی نباشد و دعا و مناجات و... هیچکدام ۱۰۰ درصد اثر ندارند حتی ۳۰ درصد هم اثر ندارند! آیا نوجوانان امروز بر حسب تاریخی که در آن هستند نباید راه حلی جلوی راهشان گذاشته بشود؟ «بر حسب اقتضای زمانه شان»؟ (می‌گویند صیغه کنید: اما منطقی نیست! وقتی پسر نوجوان راضی نیست که همسر آینده اش قبلا با پسری رابطه برقرار کرده باشد قطعا دختران هم راضی نیستند که همسر آینده شان با دختری رابطه داشته باشد). این موضوع مسئله بزرگی است برای ما نوجوانان! آخر ما با صرفِ دانستنِ اینکه گناه بزرگی است که به هر روش غیر از ازدواج، میل جنسی را ارضا کنیم نمی‌توانیم عملی متناسب با دانسته مان داشته باشیم! اصلا جهان مفاهیم به درد ما نمی‌خورد! ما به این نتیجه رسیده ایم که محض دانستن، مشکل مان حل نمی شود. تغذیه مان را مدتی اصلاح می کنیم‌ روزه می‌گیریم مباحث معرفتی جنابعالی را دنبال می کنیم ولی طبیعت انسان را که نمی‌شود تغیبر داد اگر تغیبر دهیم، انسان نخواهیم داشت پس قابل تغییر نیست! اکنون نوجوانان ما خواهان راهکار جدید اند متناسب به سعه شان (ما فهمیده ایم که آخر الزمانی ها سعه بی نظیری دارند). خداوند متعال هم با حکمتش فکر این دوره و زمانه را کرده است و بالاخره ایشان می‌دانستند که چنین دوران بی نظیری خواهد آمد. حال به نظر حضرتعالی راهکار اللهی برای این مشکل، بر حسب مخاطب (نوجوانان) و در این تاریخ چیست؟ با تشکر 🌹

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! شرایط بس بسیار سخت و سخت‌تر از سخت است. در جلسه‌ای که خدمت آیت الله ابراهیم امینی «رحمت‌الله‌علیه» آن مردِ حساس به تعلیم و تربیت جوانان بودیم با طرح شرایط پیش‌آمده برای جوانان در این زمانه، هم خودشان اشک ریختند و هم حاضران به گریه افتادند. ولی با این‌همه از آن جهت که در هر حال مسئله جنسی مربوط به بُعد اصلی یعنی فطرت الهی انسان نیست؛ می‌توان در این مورد فکر کرد که محرومیت از آن، مثل محرومیت از انس با خداوند نیست که انسان را از ابعاد اصیل خود محروم کند و به همین جهت مقاومت در مقابل کشش‌های غریزی در شرایطی که امکان جوابگویی به آن نیست؛ ابعادی از شخصیت انسان را به انسان نشان می‌دهد که حکایت از توانایی‌های بالقوه او داشته و از این جهت بنده با تفکر نسبت به این موضوع در سال‌های اخیر و با نظر به محرومیت‌هایی که در این رابطه برای جوانان عزیزمان پیش آمده، به این فکر فرو رفته‌ام که نکند خداوند بنا دارد اَبَرانسان‌هایی را به میان آورد که نشان دهد جوانانِ آخرالزمانی ما حتی در چنین شرایطی که بسی طوفانی و هولناک است، توان خودداری و تقوای خود را در خود زنده نگه‌ داشته‌اند تا دریچه‌های عرشی که به روی آن‌ها گشوده شده است، همچنان باز بماند و یا با مقاومت خود، دریچه‌های عرش را به روی خود بگشایند. با جوانانی روبرو هستم که از هویت عرشی آن‌ها در حیرتم. نمی‌دانم اگر جناب اویس قرنی به این تاریخ تشریف می‌آوردند، این جوانان به او اقتدا می کردند و یا او به این جوانان؟!!! از چنین تاریخی در حیرتم که خداوند بنا دارد چه صحنه‌هایی بیافریند!!! و به فرشتگان خود بگوید: «أَلَمْ أَقُلْ لَكُمْ إِنِّي أَعْلَمُ غَيْبَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَأَعْلَمُ مَا تُبْدُونَ وَمَا كُنْتُمْ تَكْتُمُونَ»(بقره/۳۳) نگفتم من در راستای علم خود به غیبِ آسمان‌ها و زمین، چیزهایی می‌دانم؟ و می‌دانم آنچه را که برای شما آشکار است و چیزهایی که شما آن را پنهان کرده‌اید و خداوند در این راستا نسبت به چنین انسان‌هایی بر فرشتگان خود فخر فروخت. موفق باشید   

32695
متن پرسش

جناب استاد طاهر زاده با عرض سلام و احترام: برای توکل کردن به حضرت حق در امور دو دیدگاه در ذهن خود دارم: اولی همان دیدگاه توحیدی و باور همه کاره بودن خداوند و بقول جناب مولوی: «چون‌که رخنه نیست در عالم پدید /  خیره یوسف‌وار می‌باید دوید» و دومی همان داستانیست که از حضرت پیامبر موقع بستن زانوی شتر نقل کرده اند همانکه جناب مولوی می فرمایند با «توکل زانوی اشتر ببند». هر چه می اندیشم برای مورد دوم هیچ سنخیتی با مورد اول نمیابم و در ذهن خود به تناقض رسیده ام و بنظرم در این مورد حق با صحابه‌ ی پیامبر است وقتی داریم کارهایمان را حتی در کارهای جزئی مثل بستن زانوی شتر یه درستی و محکمی انجام می‌دهیم دیگر چه جایی برای توکل باقی می ماند؟ مثلا به طور خاص اگر در امر تصمیم برای ازدواج وقتی هیچ شرایطی حتی شرایط حدااقلی (مسکن و درآمد مطمئن) را نمی توان به طور محکم و جدی فراهم کرد پس نباید ازدواج کرد و توکل نوعی توهم ذهنی است! جناب استاد لطفا جهت حل این تناقض بنده را یاری بفرمایید. با کمال تشکر از لطف حضرت عالی

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: جهانی که در آن زندگی می‌کنیم ظرفیت آن را دارد که نیازهای منطقی ما را جواب دهد و از این جهت تلاش می‌کنیم هرچند در ابتدای امر رخنه‌ای به چشم نیاید. از طرف دیگر در این جهان و همراه با این تلاش‌ها با هرکاری که روبه‌رو شدیم باید احتیاط‌های لازم را در حدّ توان خود انجام دهیم تا در عین حضور در جهان با ظرفیت‌های خاص و امید به گشوده‌شدن راه، با بی‌باکی جلو نرویم. موارد زیادی پیش آمده که بعضی‌ها پس از گشوده‌شدن رخنه‌ها با بی‌باکی عمل کردند و زانوی اشتر را نبستند و به مشکل افتادند. موفق باشید    

30960

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام خدمت استاد محترم: ۱. این جمله درست است که انسان باید خداوند را در قلب خود رویت کند؟ ۲. ماه رمضان تقریبا خوب طی شد، شب عید فطر هم خوب بود، ولی نمی دانم چرا روز عید فطر این اندازه ورق برگشت و انگار نفس اماره فقط خودنمایی کرد.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. آری! ولی رؤیت حق به چه معناست، جای بحث دارد. عرایضی در جلسات ۲۴ و ۲۵ و ۲۶ سوره جاثیه که کتاب آن روی سایت هست، در این رابطه شده است. ۲. آری! «آن‌قدر ای دل که توانی بکوش / گرچه بهشتش نه به کوشش دهند». موفق باشید

نمایش چاپی