باسمه تعالی: سلام علیکم: مثل نفس ناطقه که در عین تجرد و ثبات، در حالِ تغییر است و این قاعده در مورد اصل اسلام نیز صدق میکند. موفق باشید
سلام علیکم استاد گرامی: این تحلیل از آقای علیزاده ظاهرا خیلی درست است. جریان به اصطلاح حزب اللهی که یک زمانی ذیل آقای هاشمی و راست بود در به محاق رفتن عدالت بی نقش نبود غیر از اقلیتی که زود فهمیدند کشور از دهه ۷۰ کجا می رود اما بیش از ۱ دهه طول کشید تا به خود بیایند و جنبش عدالتخواهی شکل بگیرد منتها دیگه خیلی دیر شده بود. با استحاله فرهنگ عمومی به سرمایه داری و قارون صفتی، آرمان عدالت با دشواری اساسی رو به رو است. مقام ولایت هم ظاهرا آن قدر قدرت نداشتند که پروژه هاشمی را سد کنند تا بعد از ۳ دهه همچنان آتش از گور آن مرحوم! برخیزد! دولت فعلی هم مشغول فروش شرکت های دولتی به حامیان خویش است تا در دور بعد هم مدیران اولگارش امورات کشور را در دست داشته باشند و اگر کسی خواست مثل احمدی نژادا صلاحات کند کشور را به آتش بکشند. [Forwarded from جدال- علی عليزاده] چرا احیای عدالت در ایران امروز دشوار است؟ احیای عدالت اجتماعی و مبارزه علیه تبعیضهای اقتصادی در ایران امروز بسیار دشوار است. در سه دهه گذشته در ایران عملا یک جامعه سلسلهمراتبی -یک کاست طبقاتی- بازتولید و تثبیت شده. از زایشگاه تا مهدکودک و مدرسه تا خانه سالمندان و قبر، طبقات از یکدیگر تفکیک می شوند تا کت و عبا و حتی کفن اشراف و فرزندانشان از برخورد با کت و عبا و کفن فقرا و مردم عادی آلوده نشود. مسلما طبقات برخوردار آنچه به دست آوردهاند را پس نخواهند داد. اما دشواری اصلی عدالتخواهی جای دیگری است. در اینجاست که عامه مردم، و حتی طبقات پایینی به «فرم» و اصل این جامعه طبقاتی دیگر اعتراض ندارند. فقط می گویند چرا ما و خانوادهمان در طبقات بالاتر این ساختمان نیستیم. ما با جامعهای طرفیم که فقرایش به ثروتمندان و سلبریتیهایش نمی گویند از کجا آوردهای. بلکه با حسرت و احترام به آنها نگاه می کنند و آنها را الگوی موفقیت و پیشرفت می دانند. رفسنجانیسم، مثل تاچریسم در انگلیس و ریگانیسم در آمریکا و نئولیبرالیسم در نقاط دیگر جهان، موفق شده نه فقط مخالفانش که حتی کارگران و مستضعفان و محرومان جامعه، و به عبارتی حتی قربانیانش را با خود همراه و همفکر و همدست کند. به هر گروه حمله کنید طرفدارانشان فریاد می زنند زحمت کشیدند و «حق» شان است. از دارایی سلبریتیها، دکترها، وکلا، تاجران بپرسید عدهای می گویند زحمت کشیدند و حقشان است. بپرسید «ایران مال»ها و فلان استارتآپهای هزار میلیاردی از کجا آمدند، عدهای می گویند زحمت کشیدند و حقشان است. برخلاف سالهای بعد از انقلاب که ثروت فراوان نشانهی طاغوت بود، امروز کمتر کسی اصل جامعهای که یک نفر میلیونها برابر دیگران دارد را زیر سوال می برد. این «طبیعی شدن جامعه به شدت طبقاتی» دلیل وجود آقازادهها و رانتخواران مذهبی و تکنوکراتهای سکولاری است که نه فقط عذاب وجدان یا نگرانی از قضاوت جامعه درباره منبع ثروتشان ندارند بلکه با قلدری به ژن خوب (ترجمه همان طبقه خوب) شان می نازند و تهدید به مهاجرت و بردن ثروتشان از این کشور می کنند. دقت کنید که جامعه فقط وقتی از «قلدری طبقاتی» دردش می گیرد که به شکلی عیان با ساختار سیاسی گره خورده باشد. قلدری پسر محمدرضا عارف یا آیتالله نورمفیدی نماینده ولی فقیه و برادرزاده فلان امام جمعه و خواهرزاده فلان سردار و وزیر توی ذوق جامعه می زند و به حق باعث انزجار می شود ولی قلدری طبقاتی جراح برجساز کراواتی یا فوتبالیست و سلبریتی که ظاهری اپوزیسیون دارد با نفرت جامعه روبرو نمی شود. در حالی که دومی هم با شبکه قدرت سیاسی و رانتی پیوند دارد. حقوق نجومی فلان مدیر دولتی و نهادی به حق باعث عصبانیت جامعه می شود ولی درامد ماهی یک میلیارد تکنوکرات بخش خصوصی یا تاجری که به شکلی بخشی از همان نظام اقتصادی و سیاسی است نه. این نشان می دهد که اصل «جامعه به شدت طبقاتی» در ایران دیگر محل سوال و شک نیست. این فرایند طبیعیشدن «حق» محصول تزریق سه دهه ایدئولوژی کاذب توسط رفسنجانیسم از یک سو و فرهنگی و غیراقتصادی شدن امر سیاسی در چند دهه گذشته از سوی دیگر است. فرایند «طبیعی شدن حق میلیونها برابر بیشتر داشتن»، مهمترین ابزار مشروعکنندهی غارت و سهمخواهی و رانتخواری در ایران امروز است. رفسنجانیسم برای تزریق این ایدئولوژی کاذب دو بال دیگر هم داشت: اصلاحطلبی و اصولگرایی. اولی فضای سیاسی را با ارزشهای فرهنگی لیبرال و دومی با ارزشهای فرهنگی سنتگرایانه اشباع کردند. و با غیراقتصادی کردن سیاست، فرایند انباشت سرمایه و تثبیت طبقاتی دهه هفتاد و هشتاد و نود را پنهان و مخفی کردند. به دعواهای عرصه عمومی دهه هفتاد نگاه کنید: دوچرخه سواری زنان هزاران صفحه روزنامه اصلاحطلبان/اصولگرایان را اشغال می کند در حالی که هیچ فردی در هیچ یک از دو جناح فریاد نمی زند مدارس غیرانتفاعی نهادینهکردن «تفکیک طبقاتی» در پایینترین سن و متضاد با روح انقلابی است که می خواست امت بسازد. هیچ کس نگفت از درون مدارس غیرانتفاعی که حس تعلق به طبقه برتر را به کودک می دهد باکری و همت و حججی بیرون نمیآید هیچ، حتی یک پزشک مسئول و غیرسوداگر هم بیرون نمیآید. بگذارید اینگونه خلاصه کنیم: از اوایل دهه هفتاد گروهی با فریاد «وای آزادی» و گروهی با فریاد «وای شریعت» بازتولید جامعه طبقاتی و اشراف قبل از انقلاب را در ذهن مردم به حاشیه بردند و فرعی کردند. به عبارتی این دو گروه آنقدر درباره تفکیک جنسیتی پیادهروها و استادیومها و میزان مجاز موی سر زنان بر سر هم فریاد زدند و جامعه هم با این دعوا همراهی کرد که مردم ندیدند سرتاسر خیابانها، مدارس، دانشگاهها، بیمارستانها و حتی قبرستانها «تفکیک طبقاتی» شدهاند. و بازندگان آنها بودند که بیشتر از همه برای انقلاب هزینه داده بودند. کانال تلگرام علی علیزاده. t.me/jedaal
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! رویهمرفته ما فعلاً در چنین شرایطی هستیم که وقتی طلحه و زبیرهای انقلاب اسلامی میمیرند باید شمشهای طلایشان را با تبر تقسیم کرد و نه با مثقال و قیراط. ولی اشتباه بزرگ این آقازادهها، غفلت از جایگاه تاریخی ذات انقلاب اسلامی است، جایگاهی که سردار قاسم سلیمانیها در جانِ مردم دارند و این بیچارهها با عوضیگرفتنِ ایران اسلامی با اروپا، نمیدانند در جایی قرار دارند که همواره با تهیبودنِ خود روبهرو میشوند. در این رابطه به روش فوقالعادهی رهبر معظم انقلاب فکر کنید که چگونه انقلاب اسلامی را از این ورطهها بیرون میکشند که آن روش، روش مارکسیستی نیست که به ظاهر، شعار عدالت داده میشود ولی در متن آن دنیاطلبی نهفته است بلکه روشی است که با برگرداندنِ انسانیت انسان به اصالتهای انسانیاش، سرمایهداری را پوچ و تهی میکند و تاریخ دیگری را ماورای تاریخ امپریالیسم در مقابل ما میگشاید. نمیبینید چگونه در تشییع بدن مبارک سردار، دلها، آری! همان دلةایی که به گمان دشمن از حقیقت انقلاب اسلامی منصرف شده بود؛ تماماً خود را در گرو تعلق به آن سردار عزیز احساس کرد و این معجزهی رهبری است که حقیقتاً نایب امام عصر «عجلاللّهتعالیفرجهالشریف» میباشند. فرصت نیست، ولی به این فکر کنید که چه شکستِ سختی در انتظار آنهایی است که از فرصتهای انقلاب خواستند جیب خود را پر کنند و عملاً خود را از انسانیت خالی کردند. انسانیتی که در حالِ طلوع است برای عبور از فرهنگ سرمایهداری. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر صوت چند سوره را دنبال کنید و بعد با تفسیر المیزان مرتبط باشید، بهتر است. و در کنار مطالعهی تفسیر المیزان به تفسیر تسنیم رجوع فرمایید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. این مربوط به مراتب توحید است یعنی آن چیزی که جناب خواجه عبدالله انصاری در منازل السائرین به میان آورده. ۲. اصالت دادن یعنی اصل گرفتن و اصالت دادنِ به عالم مادیات یعنی مادیات را اصل گرفتن. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنا به فرمایشات آیت الله حسن زاده این یک مشکلی است که همه گرفتار آن هستند؛ میفرمودند یک کسی را پیدا کنید که یک فکری برای من بکند. در هر حال همان سخن آیت الله بهجت راهکار خوبی است که میفرمودند آمدن خطورات در اختیار ما نیست ولی دنبال کردن آنها به اختیار ما است. باید سعی کرد آن را دنبال نکنیم. با رجوع به اذکارِ مشهور مثل «لا اله الا الله» و یا «سوره توحید» انشاءالله به مرور از قدرت میافتند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر صورت رفاقت خود را با فرزندنباید به هم زد تا آرامآرام خود آن فرزند متوجه شود راه دیگری را باید انتخاب کند. آری! اگر آماده شد، کتاب «جوان و انتخاب بزرگ» میتواند کمککار باشد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در همان چهارشنبهای که بیانات حضرت آقا از رادیو اعلام شد؛ تمام جلسهی عصر آن روز را که در مسجد قمربنیهاشم «علیهالسلام» تشکیل میشد، به شرحِ روح کلّی بیانیه اختصاص دادیم و از آن به بعد در موقعیتهای مختلف، متذکر بعضی از اشارات آن بودهایم. به نظر بنده باید آن بیانیه، دائماً در مقابل ما باشد و همواره به هر بهانهای متذکر وجهی از وجوه آن بشویم. هرگز اینچنین نیست که بحثی از آن بشود و تمامشده تلقی گردد. آن بیانیه، راهِ چهلسالِ آیندهی ما است. راه را باید قدم به قدم طی کرد و در قدمی متذکر اصالت آن راه، بود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: فراموش نکنید که «با کریمیان کارها دشوار نیست»، با خدایی هستیم که بسیار مهربان است و اگر هم ما را از چیزی محروم میکند میخواهد راه بهتری را در مقابل ما بگشاید. به راهی فکر کنید که در این شرایط و در موقعیتی که دارید، در مقابل شما قرار داده است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در هر حال حداقل آنهایی که بنا است با عقل انقلاب اسلامی کار را ادامه دهند، باید عقل توسعهیافتگی را بشناسند. ولی عموم مردم اگر با عهد عقل انقلاب اسلامی خود را شکل دهند، رهِ صدساله را یکشبه طی میکنند و یا بگو اساساً از بیراهه به راه قدم خواهند گذاشت. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: این نوع دیدنِ عمل و اخلاق و عقاید که در قیامت برای انسان محقق میشود؛ به آن صورت است که انسان با وجهِ مجرد خود وسعت مییابد و لذا آن نوع دوگانگی که در دنیا بین ما و مخلوقات هست، در آنجا پیش نمیاید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» که خوب است در این رابطه مطالعه فرمایید مییابید که با پایداری بر عهدِ دینی، به مرور خیالاتِ قبلی ضعیف میشود. لذا نگران نباشید و بر عهد خود پایدار بمانید، إنشاءاللّه این مشکلات هم حل میشود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: شواهدی که حکایت از آن دارد که ابوسفیان حتی قبل از اسلام با رومیان ارتباط داشته است را، چهکار کنیم؟ حتی آنجایی که وقتی نامهی حضرت پیامبر «صلواتاللّهعلیهوآله» به قیصر روم میرسد و قیصر روم میخواهد چند نفر از مردم عربستان که پیامبر را میشناسند، پیدا کند تا سؤالاتی از آنها داشته باشد؛ یکی از آن افراد ابوسفیان است. پس به هر حال جای این فکر هنوز باقی است که احتمالاجریان اُموی بدون ارتباط فکری و فرهنگی با رومیان نبوده. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- مطمئن باشید وقتی جبههای توحیدی در تاریخ در مقابل جبههی استکباری به میدان آمد با توجه به اینکه فطرت انسانها توحیدی است، حتماً خود را متمایل به جبههی توحیدی میدانند. فعلاً هنوز در قبضِ عادت غربی خود هستند 2- از خدا بخواهید حقیقت را به شما نشان دهد به همان معنایی که رسول خدا«صلواتاللّهعلیهوآله» در دعای خود عرضه میدارند: «اللهم أرنی الأشیاء کما هی» پروردگارا! چیزها را آنطور که هستند به من بنامایان 3- در این قسمت سعی کنید بحث «برهان صدیقین» همراه با شرح صوتی آن که بر روی سایت هست را دنبال فرمایید. موفق باشید
سلام و درود: آن کیست کز روی کرم با ما وفاداری کند بر جای بدکاری چو من یک دم نکوکاری کند این روزها که قدم به قدم با (بنیان های حکمت حضور در جهانی بین دو جهان) حضرتعالی جلو می آیم و لحظه لحظه به آن فکر میکنم و تمام لحظاتم را پر کرده است؛ هر کاری که میخواهم بکنم آن افق گشوده را جایی جز شهدا و مکتب سردار شهید حاج قاسم سلیمانی پیدا کنم؛ نمی توانم که نمی توانم. و اینجاست که این روزها به این می اندیشم که زبان انقلاب اسلامی جز شهادت و جز حاج قاسم کجا می تواند باشد؟ که آن هم در وصیت نامه ایشان به ظهور کامل می رسد. حال با پذیرش اینکه وصیت نامه سردار شهید در قله تفکر زمانه جهان بین دو جهان قرار دارد و زبان گم شده انقلاب است باید پرسید حاج قاسم را چه شده که به این زبان رسیده است که این چنین شیوا و بلیغ اشارات را بازگو می کند؟ آیا حاج قاسم در استقرار صدرا و ابن عربی با دیالوگ با متفکرینی چون هایدگر و گادامر دارای زبان شده یا نه؟ این لسان الغیبی حاج قاسم که امام جامعه تعبیر به مکتب میکنند ناشی از مسیر دیگری است که هر کسی که هم هایدگر و صدرا را نمیفهمد و با زبان آنها مرتبط نیست اما می تواند با زبان سردار شهید و افق گشوده سردار شهید همراه شود و خود را در مسکن تفکر انقلاب مستقر کند و مستقر بیابد؟ اول به بانگ نای و نی آرد به دل پیغام وی وآنگه به یک پیمانه می با من وفاداری کند
باسمه تعالی: سلام علیکم: عرض بنده آن است که در این تاریخ یا باید حاج قاسم شد به همان معنایی که او در جای خود مکتبی است برای حضور در این تاریخ و یا باید آوینی بود و گرنه هیچ چیز نیستیم. در مباحث «جهان بین دو جهان» عرض شد اگر متوجه حضور تاریخی خود نباشیم نه حاج قاسم خواهیم بود و نه آوینی بلکه یا کدیور میشویم و یا امجد زیرا اولی خود را در جهان غرب معنا کرد و دومی در اخلاق فردی. آری در اخلاق فردی، آنکه محکوم است ولیّ فقیه است زیرا او متوجه حضور تاریخی ما میباشد ولی در اخلاق فردی به مسائل جزئیِ فردی توجه میشود نه به حضوری که باید با حیات قدسی در این تاریخ داشت. این همان اشکالی است که آقای منتظری نیز گرفتار آن شد و آن نامهها را به حضرت امام نوشت و عملاً حضرت امام را مقصّر آن ضعفها دانست غافل از آنکه برای آبادکردن دهی نباید از آباد کردن شهری غافل بود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر «تحریر الوسیله» را مطالعه فرمایید که زمانی نوشته شده که هیچ نوع ارتباطی بین حضرت امام و آیت اللّه طهرانی نبوده؛ متوجه خواهید شد که قضیه چیز دیگری است. همچنانکه عرض شد آیت اللّه طهرانی خود را در حدّ گرد پای امام هم حساب نمیکردند و حقیقتاً اصلاً نباید بنا به فرمایش آیت اللّه اراکی، بعد از معصوم کسی را با حضرت امام مقایسه کرد. آری! توصیهکردن یا به اصطلاح، نصیحة الملوک کار خوبی است همچنانکه صعصعه به جناب امیرالمؤمنین «علیهالسلام» نصیحت میکرد و خود حضرت نیز به صعصعه میفرمودند: «عِظنی». ولی این به این معنا نیست که نتیجه بگیریم جناب صعصعه باید در مقام ولایت باشد! موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی انسان روحِ حکمت و برهان و قرآن را چشید، خود به خود افقی در مقابلش گشوده میشود که متوجه خواهد شد در کدام راه قدم بگذارد بهخصوص که راهنمایی همچون نایبالإمام خامنهای در میان است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: همانطور که در مقدمهی کتاب «مبانی نظری مهدویت» عرض شد، مقدمهی فهم این امور، مطالعهی مباحث ده نکته در معرفت نفس و برهان صدیقین همراه با شرح صوتی آنها است. موفق باشید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: چرا که نه! زهرای مرضیه «سلاماللّهعلیها» تعیّن کامل حیات طیبه هستند تا بشر در ابعاد گوناگون راهِ خود را گم نکنند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: حتماً همینطور است که انسان با نور ائمه «علیهمالسلام» از وسوسههای شیطان عبور میکند، مثل دنیا. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد خوب است به جزوهی «روش سلوکی آیت اللّه بهجت» که بر روی سایت در قسمت «نوشتارها» هست رجوع فرمایید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: این تصور غلطی است که اُنس با خانواده را کار بیهوده میدانید. این نوعی گمکردنِ زندگی است که نتوانستهاید با روح اعضای خانواده رابطه برقرار کنید و در کنار همدیگر هر کدام سایهی آرامش دیگری باشید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: باید تلاش شود این دو با هم جمع گردد. زیرا از یک طرف آنچه بر تکنیک در فرهنگ مدرنیته حاکم است، نوعی توهم یا گِشتل است و از طرفی ماهیت تکنیک، عقل است و نه توهم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. همانطور که در آیهی مذکور متوجه شدهاید میفرماید: چشمِ آنها کور نیست، بلکه قلب آنها که در سینههایشان است کور است. و مسلّم، کوربودنِ قلب، بُعدِ عدمِ بصیرت و مربوط به بُعد مجرد انسان است و چیزی که مجرد است در ظرف مادی قرار ندارد و ظرف آن نیز مجرد خواهد بود. به نظر بنده اینکه میفرمایید یعنی قلبی که مربوط به نفس ناطقه است، کور است؛ حرف درستی است ۲. نفس ناطقه، قدرت عزم و عدم عزم را دارا میباشد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر نمیکنم اشکالی بهوجود آید. زیرا همهی آن عزیزان در سنتی که روح تشیع بر آن حاکم است، انجام وظیفه میکنند لذا تفاوتهای جزئی، مشکلی ایجاد نمیکند. آری! مشکل از آن جهت است که از بهترین رابطه بین مقلِد و مقلَد غفلت شود که بحث آن مفصل است و باید مجامع علمی در مورد آن فکر کند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به طور مشخص و با سرفصلی تحت عنوان «رزق» بحث نشد، بلکه در هر جایی که در مباحث قرآنی و یا روایی پیش میآمد، بحث شد. به همین جهت به طور مشخص فایل صوتی تحت عنوان «رزق» نداریم. موفق باشید
