بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
18744
متن پرسش
بسم الله و السلام خدمت استاد گرامی درباره امکان طول عمر امام زمان (عج) بر اساس علم النفس اسلامی بنده این استدلال به ذهنم رسید که اگر مرگ آنگاه واقع می شود که نفس یا امکان تدبیر بدن را نداشته باشد، یا امیدی به کسب کمالات بیشتر نداشته باشد، چون برای امام زمان (عج) برپایی حکومت عدل نهایی یک کمال و رسالت ضروری تلقی می شود، نفس ایشان تا هنگام تحقق این کمال به تدبیر بدن ایشان ادامه می دهد. اما سؤال دیگری به ذهنم رسید این که آیا امام زمان (عج) دائما با بدن عنصری در این عالم حضور دارند یا امکان اعدام بدن عنصری خود و تردد بین عالم مثال و عالم دنیا را دارند که در این صورت با هر بار رجعت به این عالم از عالم مثال، بدن عنصری جدیدی برای خود بسازند. این چنین، علت جوان بودن بدن ایشان هم این خواهد بود که هر بار برای خود یک بدن جوان می سازند. آیا نکات دیگری هست بر اساس نفس شناسی اسلامی که جنبه های مختلف طول عمر ایشان را توضیح دهد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این نکته‌ی خوبی است که مطرح کرده‌اید. در ضمن روی این موضوع فکر کنید که حضرت حتی در شکم مادرشان وجودشان در خفا است حتی تا روزهای آخر معلوم نیست که ایشان باردارند. یا در دوران کودکی باز در ظهور و خفا هستند. در این مورد عرایضی در کتاب «جایگاه واسطه‌ی فیض» شده است. موفق باشید

18703

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام: جلد اول و دوم کتاب مقالات رو با صوت شما گوش دادم می خواستم ببینم نیازه جلد سوم رو هم گوش بدم یا برم صوت های مصباح الهدایه و رساله الولایه رو گوش بدم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حیف است که مطلب را تا آخر دنبال نکنید. چرا عجله؟! موفق باشید

 

28720
متن پرسش
سلام خدمت استاد بزرگوار: لطفاً در مورد علم بفرمایید روایاتی چون مندرجه ذیل چطور با هم قابل جمع اند؟ ۱. لَیْسَ العِلْمُ بِالتَّعَلُّمِ، اِنَّما هُوَ نُورٌ یَقَعُ فِی قَلْبِ مَنْ یُرِیدُ اللَّهُ تَبارَکَ وَتَعالی اَنْ یَهْدِیَهُ ۲. اُطلُبوا العِلمَ ولَو بِالصِّينِ خیلی ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! علم نور است و خداوند مناسب شایستگی قلب‌ها آن را در قلب‌ها می‌افشاند. ولی «آن‌قدر ای دل که توانی بکوش» برای علم تا چین هم برو، اما منتظر باش تا خداوند نور علم را بر قلبت بیفشاند. موفق باشید

27689
متن پرسش
با سلام و عرض خدا قوت خدمت استاد عزیزم: با توجه به داستان آقای نخودکی در قبرستان و ماجرای خیار فروش این سوال پیش می آید که آیا برای ایشان رویت فرشتگان و سختی سکرات پیش نیامده هنوز؟ چطور ایشان هنوز متوجه نشده اند مرده اند و عذاب و یا هر حالت برزخی و جمع بندی شخصیت برزخی شکل نگرفته؟ کمی دجار پارادوکس هستم. ممنون میشم راهنمایی بفرمایید. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: احوالات انسان در آن نوع شرایط، هرکدام در جای خود قرار می‌گیرد. از یک طرف در برزخ‌اند و احوالات عالم برزخ بر آن‌ها سیطره دارد، و از طرف دیگر ملکات دنیایی آن‌ها کم و بیش در میدان است. مثل آن‌که در همین دنیا انسان از یک طرف، در حیاتِ معنوی خود حاضر می‌شود و از طرف دیگر از گذشته‌ی خود چندان جدا نیست. موفق باشید

27512

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
من اینجور فهم می کنم آیا درست است؟! علوم تجربی و علوم انسانی در بستر تمدن و فرهنگ غرب زاییده شده اند. یکی به نحو اقتضاء مثل علوم تجربی و یکی به نحو اضطرار مثل علوم انسانی. گمان می کنم برای عبور از فرهنگ و تمدن غرب باید به اضطرار علوم اقتضائی را بگیریم و اضطراری را اصلاح کنیم تا کم کم وارد تمدنی شویم که علوم متناسب با خود را به صحنه آورد؟!
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: رویهمرفته همین طور است که می‌فرمایید. به نظرم تفصیلِ بحث را در پرسش و پاسخ ۲۷۵۱۱ می‌توانید بیابید. موفق باشید

25043
متن پرسش
جناب استاد سلام: شما در مباحث معرفت النفس می‌فرمایید: این روح چه موقعیتی نسبت به تن من دارد؟، همین تن من است، فرقش این است که ذاتا این تن در حقیقتش دخالت ندارد، طبق برهان صدیقین وجود نازله واقعا همان جلوه وجود عالیه است در این موطن، ما یه روحی نداریم پشت تنمان، این کسی که الان اینجا ظاهر شده و نشسته همان روح است که به صورت تن آمده اینجا، شما الان روحی اینجا نشسته ای، این کسی که الان اینجا نشسته خودتی، ما روح و جسم نداریم یه شخص داریم که همه ی خودش است، این دست دست خودش است، خودش این دست است. آنجا که می‌فرمایید (فرقش این است که ذاتا این تن در حقیقتش دخالت ندارد)٬ منظورتان چیست؟ حقیقتش چیست ؟ اگر امکان دارد مثال بزنید
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: تن، نازله‌ی روح نیست زیرا در نظامِ طولی، نازله‌ی هرچیز، تجلیِ آن چیز است ولی جسم ما تجلیِ روح ما نیست بلکه روح ما، تن را به عنوان ابزار خود در دوره‌ی جنینی برای خود شکل می‌دهد. موفق باشید

24632

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام خدمت شما استاد بزرگوار: ۱. منظور از سیر در درجات و مراتب ولایت اولیا الهی چیست؟ ۲. منظور از اصالت دادن چيست؟ مثلا اصالت دادن به مادیات.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. این مربوط به مراتب توحید است یعنی آن چیزی که جناب خواجه عبدالله انصاری در منازل السائرین به میان آورده. ۲. اصالت دادن یعنی اصل گرفتن و اصالت دادنِ به عالم مادیات یعنی مادیات را اصل گرفتن. موفق باشید

24051

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: بنده بزرگترین حاجتم اینه که یار امام زمان (عج) بشم ۱ سال پیش به طور جدی قید دنیای فانی رو زدم. و شروع کردم خودسازی ۳ تا خواب دیدم، ۱ دیدم که رو یه قبر حضرت زهرا (س) سینه خیز دراز کشیدم و می بوسم و حضرت زهرا (س) بهم نقل و نبات داد. ۲. خواب دیدم امام زمان (عج) ظهور کرد وارد جمعیت شد. بنده سمت چپش بودم کفشش را براش جفت کردم پایش را بوسیدم. ۳. امام زمان (عج) ظهور کرده بود امام حسین (ع) هم خون خودش را تبرک می داد یه سطل از خون امام حسین (ع) هم تبرک به من دادند. ۴. خواب دیدم حضرت زهرا (س) بهم گفت ان شاءلله از یاران حضرت هستی. ۵. امام زمان (عج) در تاکسی نشسته بود من رو دید بهم چشمک زد من گفتم خدایا ظهور امام زمان را نزدیک بگردان من را از یاران حضرت قرار بده امام دستش را بالا آورد و گفت امین. اما بعدا نیازبه ازدواج درونم پیدا شد به امام زمان (عج) رجوع دادم شرایط جور نشد و خورد خورد ارادتم به حضرت کم شد. استاد به من کمک کنید. آیا از یاران حضرت هستم؟ آیا خواب ها صادقه بوده؟ چرا امام زمان (عج) شرایط ازدواجم رو جور نکرد؟ به خاطر بی بی کامل راهنمایی ام کنید. ان شاءلله با حضرت زهرا (س) محشور شوید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مکرر عرض شده که از نظر ائمه«علیهم‌السلام» خواب، حجت نیست که ما بخواهیم تا بر اساس خواب‌های خود زندگی کنیم و بنده هم تعبیر خواب نمی‌دانم. بالاخره انسان باید به کمک دستورات شریعت و عقل خود که رسولِ باطنی است، زندگی خود را مدیریت کند. موفق باشید

23961
متن پرسش
با سلام: استاد عزیز با مطالعه جزوه حرکت جوهری سوالی برایم پیش آمده که ممنون میشم راهنمائی بفرمایید. شما در قسمتی فرمودید که آنچه با عقل دیده می شود جوهر است و با توجه به اینکه ما می گوییم، حرکت جوهری، حال سوال اینکه مگر در عالم عقل حرکت داریم؟ با تشکر.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: علم به حرکت جوهری، کار عقل است. عقل، می‌یابد که جوهرِ ماده عین حرکت است و این، «فهم» کارِ عقل است، نه آن‌که حرکت، کارِ عقل باشد. موفق باشید

23815

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد بزرگوار و بی نظیر: آیا لزوما برای حفظ قرآن باید یه کم صرف و نحو بلد باشیم؟ در کل نظرتان راجع به کسی که می خواهد وارد عرفان بشود و علم صرف و نحو و عربی چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به این‌که زبانِ قرآن عربی است، به نظر بنده خوب است کمی صرف و نحو بدانیم حتی جهت فهمِ بهتر آموزه‌های عرفانی. موفق باشید

22778

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: آیا امکان دارد رییس جمهور کشوری در جهان همچون رهبر انقلاب، نایب امام زمان باشد؟ کشوری که مردمش را در اوج آرامش و پاکی و با حداقل فساد در جامعه در حال اداره کردن است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: امید است روزی بیاید که حاکم جامعه مثل زمان علی‌بن‌ابی‌طالب «علیه‌السلام» انسانِ معصومی باشند که اجرا و مبانیِ فکری فرهنگی در یک نفر جمع بشود. ولی در این شرایط تاریخی و با این تنگناهای اجرایی فکر می‌کنم مصلحت همین است که فعلاً هست. موفق باشید

22121

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام بر استاد عزیز دل: استاد بنده در حال خواندن کتابی از استاد نصر الله حکمت هستم تحت عنوان «فلسفه ادبیات میخانه» حین خواندن کتاب به یک تکه شعر نو برخوردم که می خواستم نظرتون رو در موردش بدونم. «آنان که درختان تاک را قطع می کنند اگر جای خدا بودند شیطان را نیز اعدام می کردند» دو تا نکته هم در مورد استاد حکمت می خواستم بگم. 1. بنده به عنوان خواننده آثار حضرت عالی تفکر استاد حکمت رو به شما بسیار نزدیک می بینم. 2. استاد حکمت یک نظریه بسیار جالبی رو تحت عنوان «شاکله شناسی» شروع کردند و کتابی رو هم تحت همین عنوان نوشتن که انتشارات الهام چاپ کرده. حقیقتا در نوع خودش کم نظیره. استاد ازتون خواهش می کنم این کتاب رو بخونید و اگر صلاح میدونید به استاد حکمت در تکمیل این تئوری کمک کنید. به این دلیل این حرفو میزنم چون بنده کتاب «خویشتن پنهان» شما رو اونقدر خوندم که تقریبا از حفظم. بعد از خوندن کتاب «شاکله شناسی» استاد حکمت تصور می کردم انگار جلد دوم خویشتن پنهان رو دارم میخونم. استاد عزیز ببخشید سوالم طولانی شد. خیلی دوستتون دارم و همیشه دعاگوی شما هستم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آن کتاب خوب را مطالعه کردم و از قبل هم با نوشته‌های استاد حکمت آشنا بودم. امیدوارم که إن‌شاءاللّه ایشان به‌خوبی بتوانند در کاری که شروع کرده‌اند، به پیش برانند. آشنایی شخصی با ایشان ندارم. موفق باشید

21644

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد وقتتون بخیر و خسته نباشید. ببخشید استاد سوالی داشتم، استاد شما در جواب سوال شماره ۲۱۶۲۵ که در مورد حضور قلب در نماز سوال کرده بودن، فرمودین که: با برنامه سلوکی در راستای اصلاح خواطر، آرام آرام حجاب بین ما و حقیقت رقیق و رقیق تر می شود، سوال اینجاست که کدوم دستورات سلوکی؟ تشکر
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: همان رعایت حرام و حلال الهی و رعایت اخلاق فاضله، اگر با رویکرد دفع خطورات باشد؛ کارساز خواهد بود. موفق باشید

21572
متن پرسش
با سلام و عرض ادب و احترام: استادی دارم که خیلی خدمات به دانشجویان می دهد و از لحاظ علمی خیلی پر است و چیزهای زیادی از او آموخته ام. ایشان به لحاظ دینی مشکل دارند و شبهه در ذهن دانشجویان وارد می کنند و این مربوط به اخیر است در گذشته خیلی حرف های مذهبی هم سر کلاس می زد و کلا آدم عجیبی است. از من خواست مقاله ای برایش بنویسم برای ارتقایش و مانده ام چه کنم. دارد مصداق «یصدون عن سبیل الله» می شود که خدا را قبول دارد اما در قالب مفاهیم انسان خدایی برای دیگران شرح می دهد. من را به هم ریخته چه کنم آیا چون علمی از او آموخته ام بنده اش هستم و باید هر خواسته ای دارد اجابتش کنم؟ خب ایشان رسمی دولت نیست و قرار است با بستن رزومه کاری اش مثلا این مقاله یکی از شروط آن است رسمی شود و من نمی دانم جایش محکم نیست در خفا به دانشجو این حرف ها را می زند آن موقع چه کند. چه راهنمایی دارید. خیلی واجب است.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هیچ‌وقت نباید به کسی که مشکل عقیدتی برای کسی ایجاد می‌کند، کمک کرد. آن‌که فرمود: «من علّمنی حرفا قد صیّرنی عبداً» مربوط به معارف الهی است، نه آن‌که اگر کسی به ما فیزیک آموخت عبد او شویم. موفق باشید

21392

بدون عنوان:بازدید:

متن پرسش
در ادامه پرسشم (21381) چند سوال دارم که با مقدمه ای خدمتتان عرض می کنم: ما تجربه تلخی در آکادمی جهان غرب داریم (که لابد جنابعالی هم مستحضرید) به نام جریان مستشرقین. کسانی که با سودای فهم فلسفه و کلام اسلامی (و در کل شناخت کشورهای تحت استعمار مسلمان) دست به تالیف کتاب هایی در مورد فلسفه و سایر اجزا فرهنگ جوامع اسلامی زدند. امروز بعد حدود دو قرن خود اندیشمندان منصف غربی از راه اشتباهی که رفته اند صحبت می کنند و جریاناتی در دل دانشگاه ها و حوزه های اندیشه ورزی ایشان سعی در اصلاح آن غلط دارد. غلطی که به این سادگی ها اصلاح نمی شود به دلیل عمق و ریشه ای که در ذهن و فرهنگ جهان غرب ایجاد کرده است. منشا اصلی این راه غلط را هم شاید بتوان در یک جمله خلاصه کرد: «جهل مرکب و غرور علمی غرب نسبت به فرهنگ و علوم اسلامی». حال سوال بنده از حضرتعالی این است که اگر معتقدید که یادگیری علوم اسلامی (اعم از فلسفه و فقه و کلام و تفسیر و...) نیازمند پیش آموزش زبان عربی است و سال ها دود چراغ خوردن و سال ها زحمت کشیدن نزد اساتید فن، چطور است که برای فهم فلسفه غرب می توان صرفا به ترجمه ها (آن هم پر غلط و نوشته غیر اساتید فن) اتکا کرد؟ یک موردش را مثال می زنم خدمت شما. نقل است که مرحوم علامه جعفری نقدی بر یکی از نظریات سارتر نوشت و برای وی فرستاد. در جواب سارتر گفت من چنین چیزی نگفته ام. به ترجمه ای که مورد رجوع علامه بود مراجعه کردند و با متن اصلی مقایسه نمودند و دیدند بله ظاهرا مترجم متن را نفهمیده و از خودش چیزی نوشته. این نقل صحیح باشد یا غلط، اما منظور و دغدغه بنده را منتقل می کند. خلاصه حرف بنده این است که پیش از استفاده از نظریات هایدیگر و سایرین از فلاسفه غرب برای توضیح یا فهم انقلاب، اول باید فهمید (آن هم به معنای دقیق کلمه) که آنها چه گفته اند و بعد صحبت از سنجش یا مدد گرفتن از فلسفه ایشان برای توضیح انقلاب کرد. والا ممکن است خدای نکرده ده ها سال هایدیگر ذهنی خودمان را تبلیغ و ترویج کنیم و دانشجویان و طلاب را هم به گمراهی بکشانیم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نمی‌دانم نظر شما آن است که ما هر ترجمه‌ای را به‌کلی کنار بگذاریم؟ و یا نظری به سخن اساتیدی مثل دکتر داوری نداشته باشیم؟ و یا بالاخره باید از این ترجمه‌ها و از این اساتید استفاده کرد. آری! کسی که به جهانی تعلق دارد، فهمش، فهمِ آن جهان است و چه بسا با فهمِ جهان‌های دیگر بیگانه باشد و امور را به نحوی که آن‌ها درمی‌یابند و می‌شناسند، درنیابند که این با موضوع ترجمه یا عدم ترجمه متفاوت است و بحث دیگری است و با خودآگاهی می‌توان مشکل را تا حدّی رفع کرد. موفق باشید

20103
متن پرسش
سلام استاد عزیز: کسی از امیرالمومنین (ع) پرسید قبل از این دنیا چه بود؟ آقا فرمودند دنیاهای دیگر مثل همین دنیا 1. آیا این روایت درسته یعنی سند داره؟ 2. اگه عالم ماده که پایین ترین مرتبه ی وجوده از بین بره اون موقع پایین ترین مرتبه ی وجود چی میشه؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این روایت مبتنی بر دلایل عقلی است، زیرا همواره خداوند در تجلی است و همین‌که عالم ماده به فعلیت رسید و در مرتبه‌ی بالاتری قرار گرفت، مرتبه‌ی مادون آن یعنی عالم ماده تجلی خواهد کرد. موفق باشید

9537

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم سلام علیکم استاد در پاسخ به پرسشی پیرامون مسأله توحید و شرک در مقابل زیارت (کسی هنگام زیارت خوف داشت شرک نباشد) فرمودید سه جلسه اعتکاف امسال را گوش بدهد از سال ۹۰ فایل های صوتی اعتکاف در سایت نیست،میشود در اختیارمان بگذارید؟ متشکرم إن شاء الله با امام عزیزمان محشور باشیم
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: مسئول محترم سایت جهت بررسی در حدّ مقدور
8190

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم علت اینکه من هر دم به کاری هستم واز هیچکدام نتیجه نمیگیرم چیست ؟ گاهی به نافله ام گاهی روزه در هیچ کدام ثبات قدم ندارم همیشه فکر میکنم باید کار دیگری کرد عموما ازاعمالم ناراضیم یک زندگی باثبات سلوکی چگونه است ؟ چگونه بفهمیم ان جور که باید هستیم؟ یک روز و شب سلوکی اولیه تا یک سال چگونه است لطفا اعمالش راتوضیح دهید.
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: بعد از سیر مطالعاتی که بر روی سایت هست به‌خصوص تا کتاب «معاد» و «خویشتن پنهان» و «آن‌گاه که فعالیت‌های فرهنگی پوچ می‌شود» عرایضی دارم. تا این‌جا بیایید تا بعد. موفق باشید
30108
متن پرسش
سلام: چرا عمده بزرگان عرفان را که انسان مشاهده می کند سنی هستند البته بخصوص در سده های اخیر در شیعه عارفان بزرگی داریم اما همانها را هم دقت کنیم ذیل معارف آن بزرگان سنی بالیده اند مثلا مرحوم امام جز این است که در مصباح الهدایه ذیل شخصیت محی الدین مشی کرده اند و اگر شیخ را از امام بگیریم واقعا برای ایشان چه باقی می ماند؟ اصلا در شیعه کسی را داریم که در عرفان موسس باشد و با توجه به این همه معارف که در احادیث شیعی هست و ابن عربی ها از آن بی بهره بودند اینکه در عرفان شیخ حرف اول و آخر را بزند و هیچ عالم شیعی با آن گنجینه غنی نتوانسته به گرد محی الدین برسد چه رسد به اینکه از او پیشی بگیرد جای تامل است و این مطلب که شما می فرمایید این بزرگان عقیدتا شیعه و فقها سنی هستند صحیح نیست مگر می شود مثلا من به فقه جعفری عمل کنم بعد بگویم عقیدتا اهل سنت را برحق می دانم عکس آن هم صادق است. کسی که مثلا به فقه حنفی عمل می‌کند برای عمل به آن فقه باید قائل به حقانیت پیش زمینه های آن فقه باشد و آن همان عقاید اهل سنت است باید معتقد به عدم تعیین جانشین باشی کما اینکه شیخ در فصوص به این امر مذعن است تا نوبت به مرجعیت علمی ابوحنیفه ها برسد. بله برخی شباهت ها مثلا در بحث انسان کامل شاید ذهن را به فرمایش استاد نزدیک کند ولی از حضرتشان آموختیم که متفکران متشابهاتی دارند و محکمات و محکمات اندیشه ابن عربی سنی بودن ایشان عقیدتا و عملا است پس یا باید معتقد شد که محی الدین مدارج بالای عرفانی ندارد که اگر این گونه باشد حال و روز بقیه عرفا سنی و شیعه مشخص می شود یا باید بگوییم می‌شود شیعه نبود و در عرفان به مدارج بالا رسید که اولا شیعه این حرف را مطلقا قبول نمی کند و ثانیا سوال پیش می آید چگونه با باطل امکان رسیدن به حقیقت وجود دارد یا باید بپذیریم که اهل سنت برحق هستند که از دامانش ابن عربی ها می روید درین فرض اگر چه به انسجام می‌رسیم اما مطلوب ما شیعیان نیست یا در نهایت به فرض آخر رسید که در جمع بندی ذکر می‌کنم نکته دیگر اینکه سلمنا که بپذیریم شیخ عقیدتا شیعه بود چگونه با نماز ها و سایر اعمال عبادی باطل به حقیقت رسید؟ از طرفی اگر ایشان عقیدتا شیعه است شیعه به برخی کبار صدر اسلام نظر مثبتی ندارد در حالیکه اهل سنت آنها را محترم می‌دانند موضع محی الدین چیست؟ آیا ایشان حب به خلیفه اول و ثانی داشتند یا نه بنظر حقیر با این بررسی ها مشخص می‌شود عرفان طریق مطلوب شیعه و بالتبع اسلام نیست سنی ها برای پر کردن خلا فکری خویش مطالبی را از یونان بخصوص فلوطین و هند و .. اخذ نمودند و پروراندند و چون شیعه به یمن معارف اهل بیت بی نیاز از شرق و غرب بود درین مکتب بالید و می‌بینیم عمده فقیهان شیعی میانه ای با عرفان ندارند در حالیکه ائمه ما را به فقیهان در عصر غیبت ارجاع دادند چگونه است که در بحث ولایت فقیه که می‌شود به این مطلب استناد می‌کنید اما پای عرفان که می‌رسد مرجعیت فقها را درین زمینه قبول نمی کنید بله می‌شود به برخی از فقهای موافق عرفان استناد کرد ولی وقتی معظم فقهای شیعی در طول تاریخ الی یومنا هذا مخالفند جایی برای آن نظرات شاذ نمی ماند.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. می‌دانید که در این مورد به طور مفصل بحث شد. شواهد حکایت از آن دارد که عرفایی مثل ابن عربی و عبدالرّزاق کاشانی کاملاً تحت تأثیر آموزه‌های شیعی هستند و متوجه شده‌اند چه راهی را باید طی کنند و حتی آن‌جایی هم که در فقه به چهار امام فقهی اهل سنت نظر دارند، ریشه‌های جعفری آن‌ را دنبال کرده‌اند. می‌ماند که آیا تقیه می‌کرده‌اند؟ که عده‌ای بر این عقیده‌اند. و یا در بستر فرهنگ اهل سنت متوجه‌ی حقایقی شدند که در تشیع یافتند. در شرح فصوص در جایی عرض شد که اتفاقاً باید چنین عرفایی در اهل سنت به ظهور می‌آمدند تا اسلام اهل سنت، روحانیتِ عرفانی را از دست ندهد و جالب است به غیر از وهابی‌ها، بقیه‌ی اهل سنت، گرایش خوبی به عرفان دارند و عموماً محبّ اهل بیت می‌باشند. مکرر پیش آمده است عده‌ای که در «فتوحات» ابن عربی تأمّل کرده‌اند، شیعه شده‌اند. مثل آقای عثمان یحیی که قسمتی از فتوحات را در ۱۴ جلد تنظیم کرده. جناب آقای دکتر حسین غفاری در کتاب «جدال با مدعی» و یا آقای بدیعی در رابطه با تشیعِ ابن عربی نکاتی را به میان آورده‌اند. ۲. مگر فقهِ فقها، همه‌ی اسلام است که در همه‌ی اسلام به آن‌ها رجوع شود؟ و مگر خود آن بزرگواران چنین ادعایی دارند؟ ۳. اگر کسی بتواند برای عمق‌بخشیدن به معارف خود نیاز به عرفان نداشته باشد؛ او را چه باک؟! موفق باشید

29920

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
باسمه تعالی. سلام علیکم: یک قولی از موجهان نظام هست علت عدم پیشرفت ایران را حکومتهای فاسد قاجار و پهلوی در دوره پیشرفت اروپا می دانند ولی در گفته های شما این نکته هست که علت متجدد نشدن ما در ۲۰۰ سال گذشته، هویت ایرانی اسلامی ماست. این دو قول را چگونه جمع کنیم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده هم معتقدم قاجار با شیفتگی نسبت به غرب، نه‌تنها امیر کبیر که بنا بود برخورد علمی با غرب داشته باشد را به قتل رساند، بلکه کلاً کشور را مشغول امور فرعی کردند. موفق باشید

27444
متن پرسش
سلام علیکم: با توجه به تاکید حضرتعالی ویژه در مباحث سوره مبارکه جاثیه بر گشوده بودن و حفظ اصول توحیدی، نقش کرسی های آزاد اندیشی برای اینکه همدیگر را در پرتو اندیشه انقلاب و حقیقتی متعالی در جهان بدون اینکه دین را محدود به دانسته ها و دانایی های خودمان کنیم و کما اینکه در روایت مشهور المومن مراه المومن اشاره شده است، همدیگر را بفهمیم و ادغام فهم نماییم چه میزان است و چه ضوابط و جهت گیری دقیقی باید متناسب هدف و راستایی که عرض کردم بوجود بیاید؟ آیا در این کرسی ها باید با کسانی که حقیقت انقلاب و وجوه قدسی انقلاب را پذیرفته اند برگزار شود یا کسانی که ممکن است اختلاف نظری و عملی با رویکرد انقلاب دارند ولی می توان از جهاتی همدلی با آنها برای فهم انقلاب و اسلام ناب داشت؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در آیه‌ی ۱۴ سوره‌ی جاثیه می‌فرماید نسبت به آن‌هایی که مثل شما امید به ایّام اللّه ندارند، اغماض داشته باشید. ولی این غیر از معاندانی است که در جایگاه مقابل با اسلام ایستاده‌اند. موفق باشید

26927

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد: ۱. با توجه به کتاب روزه دریچه رویت شما و روزه از مباحات دیگر، ما زنان چه نیازی به کار داریم؟ از طرفی بخواهیم در اجتماع حضور داشته باشیم چه کار کنیم؟ ۲. استاد اگر بخواهیم شغل و ادامه تحصیل ما در رابطه با معارف اسلامی و به ویژه تفسیر قرآن باشد باید چه کار کنیم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی انسان روحِ حکمت و برهان و قرآن را چشید، خود به خود افقی در مقابلش گشوده می‌شود که متوجه خواهد شد در کدام راه قدم بگذارد به‌خصوص که راهنمایی همچون نایب‌الإمام خامنه‌ای در میان است. موفق باشید

25623
متن پرسش
سلام معلم عزیزی که به من و امثال من حیات حقیقی دادی به اذن الله: تقریبا یک سال پیش سر جلسه شرح کتاب ادب و عقل ادامه انقلاب اسلامی برای اولین بار در مورد علم پدیدارشناسی شنیدم و اخیرا هم باز از شما شنیدم که فرمودید این یک روش است که گوینده، حول محور یک موضوع، بسیار سخن می‌گوید، تا دریچه های موضوع گشوده شود بر مخاطب و همچنین بر خود گوینده (فکر کنم منظور شما همین بوده و بنده هم درست متوجه شدم). روش شما هم از ابتدا بر همین منوال بوده و هست. هرکسی هم بخواهد به عمق مبانی اسلامی از طریق آثار شما دست پیدا کند، نیازمند همین شیوه هست. امروزه با مخاطبینی روبه‌رو هستید که حوصله ندارند و حاضر به شنیدن جلسات طولانی و مبسوط نیستند. (گرچه جوانان با حوصله هم کم ندارید الحمدلله) آن هایی که مختصر حرف می زنند، مخاطبین بیشتری دارند، چون مردم از اینها بیشتر استقبال می کنند. قطعا یکی از دلایلش فضای مجازی می‌باشد که آدم ها را کم عمق و پراکنده و تنوع طلب و بی‌حوصله و عجول بار می‌آورد. از آنجایی که ویژگی حفظ زمان، همیشه سبب ایجاز در بیان می شود آیا این ایجاز، آهسته آهسته گوینده و مخاطب را به سمت سطحی کردن و سطحی شدن سوق نمی دهد؟ بنده افراد زیادی را دیده ام که علاقه مند به شما و آثار شما هستند، ولی حوصله گوش کردن به جلسات صوتی را ندارند به جهتی که عرض شد و در عین حال به نظرم راه دیگری ندارد و باید جلسات صوتی و همچنین کتب کار شود با حوصله، دقت و مداومت. بعضی از دوستان توجیه می‌آورند و می‌گویند ما کتابی هستیم؛ یعنی با صوت اصلا نمی توانیم مأنوس شویم. و می گویند ای‌کاش مثلا جلسات تفسیر، یا شرح صوتی آداب الصلاة و سایر شروح و جلسات صوتی استاد تبدیل به نوشتار می شد گرچه شاید تا حدی بی‌راه نمی گویند در مورد برخی از صوتها. البته بعضی ها هم برعکس، صوت را خیلی بیشتر و راحت تر گوش می کنند. گویا اصل را بر راحتی و بی‌حوصلگی گذاشته ایم. (چون خودمم از این مسئله مستثنی نیستم متاسفانه) خواستم نظر فنی شما استاد فرزانه را جویا شوم. و منبعی جهت مطالعه بیشتر در مورد مسئله پدیدار شناسی می خواستم. خدایا هم ممنونتم هم شرمنده‌تم که هرگز مرا رها نکردی گرچه من بارها به عشقت پشت کردم و تشکر بابت اینکه در زندگی کوتاه دنیایی ام، معلم الهی‌ای را روزی‌ام گرداندی که در این ظلمات آخرالزمان، با نور او حرکت کنم، بی‌نهایت بی‌نهایت شکراً یا ربی!
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. بنده نگران نسلی نیستم که مطالب را خیلی مختصر و به اصطلاح، ساندویچی می‌خواهند. ما باید بتوانیم با طرح کلمات متعالی و اشارت‌گونه، دل‌های آن‌ها را نورانی کنیم مثل کاری که مرحوم شهید آوینی در «روایت فتح» و یا در کلمات و گفتارش داشت. ۲. آری! به نظرم باید بتوانیم بعضی از بحث‌ها را به صورت نوشتاری درآوریم، مثل کتاب «فرزندم؛ این‌چنین باید بود». ۳. کتاب «مرلوپنتی» ترجمه‌ی خانم مرضیه‌ی پیراوی در مورد «پدیدارشناسی» نکات خوبی دارد. موفق باشید

25542

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام و خسته نباشی. تا اینجا از مطالعات کتاب ها به این نتیجه رسیدم که حرکت با نور امام حسین (ع) تخلیه از موانع است. حرکت با نور امام زمان (عج) تجلیه و سبک زندگی منتظرانه و واقعی است، حرکت با نور حضرت فاطمه زهرا (س) تحلیه و بصیرت به عالم ربانی است.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر می‌کنم خوب است. موفق باشید

24339

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
استاد سلام: آیا فلسفه را می شود به تنهایی خواند یا نه چون احتمال انحراف هست باید حتما با استاد خواند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم:علم فلسفه اصطلاحاتی دارد که با استاد بهتر جلو می‌رود. اقلا با صوت دروس فلسفه، فلسفه را دنبال فرمایید. موفق باشید

نمایش چاپی