باسمه تعالی: سلام علیکم: کار بسیار بیخود و بیثمر و غیر مفیدی خواهد بود. آدمِ حسابی! مگر اولیای الهی را گم کردهای؟!! کوچکترین آنها مثل علیاصغر«علیهالسلام» غوغاها میکنند و گشایشهایی در مقابل ما باز مینمایند. امتحان کن! موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- اگر آن فکرهای «بد» در برزخ به سراغتان میآمد که دیگر اختیارِ دفع آنها را نداشتید، چه میکردید؟! در حالیکه در این دنیا میتوانیدبه مرور با آنها دست و پنجه نرم کنید و از آنها بگذرید. هر اندازه روح انسان ظریفتر شود، آنچه حجاب رجوع به حق هست برای او ظهور میکند تا بتواند در این دنیا از آنها بگذرد 2- حالت «قبض» نیز از مراحل سلوک است تا انسان با نور اسم جلال حق روبهرو شود و ببیند اگر رحمت الهی به نور جمال میآید، به نور اسم جلال نیز متوجه شود باید در دفع رذائل اخلاقی به خود سختگیری نماید. زیرا فرمود: «که عنقا را بلند است آشیانه» و با هر فکر و اخلاقی نمیتوان به او نزدیک شد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! زمانها اقتضائات متفاوت دارند ولی قرآن و اولیاء معصوم، فوقِ زمانها هستند. لذا وقتی با سیرهی اولیاء معصوم عمل نماییم، عملاً اقتضائات زمانه نیز رعایت میشود و همان روحانیتی که مطابق زمان است بر قلب ما القاء میشود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ظاهراً باید مادهی لطیفی باشد که تعبیر «مارجٍ من نار» از آن شده است. مثل چیزی مانند انرژی که در عینِ مادیبودن، محدودیتِ ماده را ندارد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ابداً آن را رها نکنید. آری! در نگاه فلسفی نباید خیال را وارد کرد، ولی: «آدمی را فربهی هست از خیال / گر خیالاتش بُوَد صاحبجمال». موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: خوب است در این مورد به کتاب «آشتی با خدا» رجوع فرمایید که بر روی سایت هست. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: کلاً کتابهای آقای حسن ابطحی مبنای درستی ندارد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بالاخره جمعهای اسلامی ضعفها و خوبیهایی دارند و در همین رابطه خداوند میفرماید: «خَلَطُوا عَمَلًا صَالِحًا وَآخَرَ سَيِّئًا عَسَى اللَّهُ أَن يَتُوبَ عَلَيْهِمْ ۚ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ» (توبه/102) یعنی مخلوطی از عمل خوب و عمل بد است و بالاخره امید است که خداوند به آنها توجه کند و از اعمال زشت آنها بگذرد. لذا شما سعی کنید خوبیها و انگیزههای خوب آنها را ببینید. به همین جهت آخر آیه بحث غفورٌ رحیمبودنِ حضرت حق را متذکر میشود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: آسمانیبودن در آن جملات، به معنای آن است که رابطهی انسان با عالَمِ غیب و معنویت و با حضرت پروردگار قطع نشود، زیرا انسان در ذیلِ هدایت عالَم غیب و حضرت ربّ میتواند خود را به نتیجه برساند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: انسان از طریق قوهی خیال در مظاهرِ عالَم انوار الهی را مینگرد. مثل آنکه شما با روبهروشدن با باران متوجهی رحمت الهی میگردید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: سعی کنید با استراحت و تقویت بدن و ورزش، از قوهی واهمه هرچه بیشتر عبور فرمایید. مطالعهی کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» که بر روی سایت است، بد نیست. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: حقیقتش من نمیدانم خدا تعجب میکند یا نه؟! ! ولی تعجب میکنم که چرا شما دنبال این هستید که خدا تعجب میکند یا نه؟!!! بجای این حرفها باید با خدا به عنوان معبود خودمان رابطهی عبادیمان را دنبال کنیم. خدا تعجب میکند که چرا بندههای او دنبال آنند که او تعجب میکند یا تعجب نمیکند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بعد از توبه، جای خوف در میان نیست! زیرا با توّاببودنِ حضرت حق، خداوند چیزی از آن گناه را در عالَم باقی نمیگذارد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر نسلی متوجه رسالت تاریخی خود شود و انگیزهی تاریخسازی در مقابل تمدن استکباری در او شکل بگیرد؛ آن نسل همه خرازی و باکری خواهند شد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- اگر مسئله مالی است باید در حدّ امکان تکلیفتان را با طرف مقابل روشن کنید و اگر غیر مالی است باید از او حلالیت بطلبید و اگر احتمال فتنه هست، باید برای او استغفار کنید 2- میشود آن دو را در کنار هم داشت 3- احساس وَجهِ ابدی خودمان در هرحال، گوهرِ معاد است 4- به همان معنایی که عرف از این واژه میفهمد 5- مقامی است که نسبت آن با انسانها متفاوت است در این مورد خوب است کتاب «ده نکته در معرفت نفس» همراه با شرح صوتی آن دنبال شود 6- با دقت مطالب را دنبالکردن تدبیر گویند 6- نمیدانم 7- این موضوع را باید با ادامهی مطالب معرفتی در امر سلوک بیابید، فعلاً طلبتان. 8- این موضوع را در جزوهی «نحوهی حیات بدن اخروی» که بر روی سایت هست دنبال کنید 9- سیر مطالعاتی به خودی خود در این امر نیز کمک میکند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: گفتک «صد هزاران خلق در زُنّار شد / تا که عیسی محرم اسرار شد. صد هزاران جان و دل تاراج یافت / تا محمد یک شبی معراج یافت». این حالت را همچنان نگه دارید و باز با رجوع به حق بهخصوص در عبادات خود را آمادهی یافتنی کنید که در جهانبودگیِ شما، شما را تا فنایی جلو ببرد که گفت: «در خدا گم شو وصال این است و بس / گمشدن گم کن کمال این است و بس. پیش شیری آهوئی بیهوش شد / هستیش در هست او روپوش شد» موفق باشید
با سلام: نظردون در مورد سخنان آقای مهدی نصیری در مورد پیامد های مقدس سازی یک نظام سیاسی، چیست؟ پیشتر در پی سخنان آقای رییسی در مورد قدسی بودن جمهوری اسلامی، نوشتم (اینجا) که هیچ نظام سیاسی ای حتی حاکمیت معصوم، به دلیل خطاهایی که ممکن است از سوی کارگزاران غیر معصوم رخ دهد، قدسی نیست و هیچ حاکمی نمی تواند با مقدس دانستن حاکمیتش، باب انتقاد و اعتراض را بر مردم ببندد. در زمان حاکمیت امیرمومنان علیه السلام - که شخصا تجسم عصمت و عدالت و تقدس بود - فردی یهودی (یا مسیحی) از آن حضرت به قاضی شکایت می برد و زرهِ حضرت را از آن خود می داند و از آنجایی که حضرت برای اثبات مالکیت خود شاهدی نداشت، قاضی حکم به مالکیت یهودی می دهد و علی (ع) می پذیرد. (احقاق الحق و ازهاق الباطل، ص ۵۳۴) مقدس دانستن نظام سیاسی، پیامدهای سنگینی برای مردم و امر مقدس (خداوند و دین او) دارد و از این رو جامعه اسلامی باید در برابر قدسی سازی حکومت و حاکمان حسّاس باشد. از جمله این پیامدها عبارت است از: 🔻۱. حکومت مقدس، خویش را معیار حق و باطل قرار می دهد و اگر سخن از دین و شرع هم بگوید، قرائت خویش را ناب و غیرقابل چون و چرا می انگارد. 🔻۲. نظام مقدس به نحوی خودمعیار، تولید معرفت و حقیقت می کند و مرز حق و باطل و علم و شبه علم را به هم می ریزد. 🔻۳. حاکمیت مقدس در هر چالش و اختلافی، خود را محق می داند و طرف مقابلش را و لو اکثریت مردم و جامعه جهانی باشند، گمراه، فریب خورده و فاقد بصیرت اعلام می کند. 🔻۴. تقدس یک نظام با جمهوریت و دموکراسی ـ که امری زمینی و البته مورد توصیه دین است ـ قابل جمع نیست و اگر بین تمایل و خواست مردم با خواست نظام تعارضی پیش بیاید، حق با نظام است. 🔻۵. در نظامهای مقدس، تک صدایی، تک خوانشی، تک حزبی و انواع تکها، ارجحیت و سیطره پیدا می کنند. 🔻۶. نظام مقدس برای حفظ هژمونی خود، توجه ویژه به مظاهر، مناسک و پوسته های دینی دارد و بعضا از تحریف و دستکاری مناسک به نفع خویش ابائی ندارد و تا آنجا که بتواند افراد و آثار مقدس جعل و خلق می کند. 🔻۷. انسانها یا نظامها به میزانی که خود را زمینی و در معرض خطا و اشتباه بدانند، به همان میزان به استفاده از خرد جمعی احساس نیاز می کنند اما اگر خویش را در هاله ای از تقدس بدانند، نیازی به استفاده از تجربه و اندیشه دیگران نمی بینند. 🔻۸. نظام مقدس میل وافری به تولید دشمن دارد، چرا که وجود دشمن حقیقی یا فرضی، برای او در دوگانه حق و باطلی که او در آن نمایندگی تام الاختیار جبهه حق را دارد، مشروعیت آفرینی مداوم می کند. 🔻۹. در نظامهای مقدس، نظارت و حسابرسی از افراد و نهادهایی که در کانون تقدس قرار دارند و یا به آن وابسته اند، غیرضروری و بعضا جسارت به امر مقدس اعلام می شود. 🔻۱۰. حکومت مقدس، کنترل، مداخله و صیانت اجتماعی حداکثری را برای خود قائل است، چرا که نگاهی از بالا به پایین داشته و طبیعتا هر گونه کنترلی را موهبتی الهی در حق مردم می داند. 🔻۱۱. در نظامهای مقدس، نهادها و شیوه های امنیتی و مسائل را امنیتی کردن، جایگاه ویژه ای می یابد، چرا که هر حرف و حرکت مخالف، تعرض به امر مقدس محسوب شده و مستوجب سرکوب و مجازات دنیوی و اخروی است. 🔻۱۲. در نظامهای مقدس چون حاکمان خود را از خطا و فساد منزه می دانند، مساله موقت بودن قدرت، ضرورت خود را از دست می دهد و میل شدیدی به دائمی بودن ریاستها وجود دارد. 🔻۱۳. نظام مقدس می تواند بدترین فسادها و ناکارآمدیها را به استناد قدسی بودن خود کم رنگ و غیر مهم جلوه دهد و با پمپاژ تقدس بر آنها رنگ بپاشد . 🔻۱۴. آنان که منتقد و یا مخالف نظام مقدس می شوند در اذهان حامیان نظام، دشمن خدا و دین قلمداد می شوند و گاه در معرض بدترین قضاوتها قرار می گیرند. 🔻۱۵. تظاهر و ریاکاری در نظامهای مقدس و جامعه تحت حاکمیت آن، سکه ای رایج می شود. 🔻۱۶. استبداد دینی ـ که به تعبیر فقیه والا مقام نایینی (متوفی 1355 ق) در رساله سیاسی شاهکارش «تنبیه الامه و تنزیه الملة»، بدترین نوع استبداد و از مصادیق الحاد و زندقه است ـ محصول نظامهای سیاسی مقدس است که خود را از تقید به موازین عقلی، شرعی و عرفی آزاد و مالک الرقاب مردم می دانند. 🔻۱۷. تن ندادن و یا سخت تن در دادن به تغییر و بازنگری، از دیگر ویژگیهای نظام سیاسی مقدس است، چه آن که بازنگری و تغییر به معنای پذیرش اشتباه است؛ و مگر نظامهای مقدس اشتباه می کنند که تن به تغییر بدهند؟! 🔻۱۸. و بالاخره، یک نظام مقدس می تواند موثرتر از هر نظام عرفی، سکولار و لاییک، مقدسات حقیقی مانند خداوند، دین، پیامبران و رهبران معصوم را بی اعتبار کند و جامعه را برای شورش علیه هر امر مقدس واقعی و غیر واقعی آماده سازد، نظیر آنچه در غرب و اروپا در واکنش به حاکمیت و مرجعیت مقدس کلیسا و پاپها در قرون وسطی رخ داد.
باسمه تعالی: سلام علیکم: این عین مشکلی است که آقای دکتر سروش نیز به میان آوردهاند که چون مثلاً المیزان، قرائت بشر است از یک متن مقدس، پس المیزان و امثال المیزان مقدس نیست. در صورتی که به قول صاحبنظران آیا جملات علامه طباطبایی و نسبتی که با قرآن دارد، با جملهای که مثلاً شخصی بگوید: «آنکه در جوی میرود آب است»؛ در یک حدّ و اندازه میباشد؟ یا با اینکه جملات علامه قرائت ایشان است از قرآن، نسبتی با قداست متن قرآنی دارد که آن جمله آن قداست را ندارد. در موضوع نظام مقدس جمهوری اسلامی بحث در نسبتی است که آن نظام با قرآن و توحید و سیره اولیای الهی دارد در مقایسه با نظامهای سکولارِ دنیا. و اتفاقاً در همین رابطه مقام معظم رهبری «حفظهالله» در صحبتی که با شرکتکنندگان کنفرانس اسلامی داشتند به صورت عالمانهای در نقد چنین نگاههایی فرمودند: «از نظر این گرایشِ باطناً سیاسی و ظاهراً فکری، عرصههای مهمّ زندگی و مناسبات اجتماعی از دخالت اسلام باید خارج بشود؛ در مدیریّت جامعه و تمدّنسازی، اسلام در مورد تولید تمدّن و ساخت تمدّن بشری نقشی ندارد، وظیفهای ندارد، امکانی ندارد؛ در مدیریّت جامعه نقش ندارد، در تقسیم قدرت و ثروت در جامعه، اسلام نقشی ندارد؛ اقتصاد جامعه، مسائل گوناگون جامعه مربوط به اسلام نیست؛ یا مسئلهی جنگ، مسئلهی صلح، سیاست داخلی، سیاست خارجی، مسائل بینالمللی. گاهی میشنوید گفته میشود که «دیپلماسی را ایدئولوژیک نکنید»، با ایدئولوژی مربوط [نکنید] یعنی اسلام در مسئلهی سیاست خارجی و مسائل بینالمللی بایستی اظهار نظری نکند؛ در مسئلهی اشاعهی خیر، اقامهی عدل، مقابلهی با شُرور، مقابلهی با ظلم، جلوگیری از اَشرار عالم، در این زمینهها، اسلام کارهای نیست. در این عرصههای مهمّ زندگی بشری، اسلام نه مرجع فکری باشد، نه راهنمای عملی باشد؛ این اصراری است که دارند. حالا علّت این اصرار چیست، منشأ آن چیست، از کجا شروع شده، اینها دیگر بحثهای مربوط به صحبت امروز من نیست».
و سپس با مطرح کردن آیات قرآن به صورت بسی عالمانه روشن نمودند که اگر کسی معتقد به قرآن باشد نمیتواند از حضور نظامی که بر دستورات الهی تأکید دارد، منصرف گردد. در جلسه اخیر مربوط به سوره «دهر» در این مورد عرایضی شده است که إنشاءالله میتواند مفید باشد[1] از آن جهت که این مسئله مهمی است و به نظر میآید بعضیها به جهت ضعف فکری که منجر به بریدن آنها از نظام اسلامی شده است، هم اکنون به جای آنکه خود را ملامت کنند، نظام اسلامی را بدهکار میدانند. موفق باشید
[1] - https://eitaa.com/matalebevijeh/8392
باسمه تعالی: سلام علیکم: در نظام تکوین، آری! عقل، اولین مخلوق است و شخصیت حضرت محمد«صلوات اللهعلیهوآله» محل تجلی تامّ و تمام آن عقل است. کتاب «مصباح الهدایه» از حضرت امام در این مورد مطالب ظریف و دقیقی دارد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. میدانید که در این مورد به طور مفصل بحث شد. شواهد حکایت از آن دارد که عرفایی مثل ابن عربی و عبدالرّزاق کاشانی کاملاً تحت تأثیر آموزههای شیعی هستند و متوجه شدهاند چه راهی را باید طی کنند و حتی آنجایی هم که در فقه به چهار امام فقهی اهل سنت نظر دارند، ریشههای جعفری آن را دنبال کردهاند. میماند که آیا تقیه میکردهاند؟ که عدهای بر این عقیدهاند. و یا در بستر فرهنگ اهل سنت متوجهی حقایقی شدند که در تشیع یافتند. در شرح فصوص در جایی عرض شد که اتفاقاً باید چنین عرفایی در اهل سنت به ظهور میآمدند تا اسلام اهل سنت، روحانیتِ عرفانی را از دست ندهد و جالب است به غیر از وهابیها، بقیهی اهل سنت، گرایش خوبی به عرفان دارند و عموماً محبّ اهل بیت میباشند. مکرر پیش آمده است عدهای که در «فتوحات» ابن عربی تأمّل کردهاند، شیعه شدهاند. مثل آقای عثمان یحیی که قسمتی از فتوحات را در ۱۴ جلد تنظیم کرده. جناب آقای دکتر حسین غفاری در کتاب «جدال با مدعی» و یا آقای بدیعی در رابطه با تشیعِ ابن عربی نکاتی را به میان آوردهاند. ۲. مگر فقهِ فقها، همهی اسلام است که در همهی اسلام به آنها رجوع شود؟ و مگر خود آن بزرگواران چنین ادعایی دارند؟ ۳. اگر کسی بتواند برای عمقبخشیدن به معارف خود نیاز به عرفان نداشته باشد؛ او را چه باک؟! موفق باشید
استاد عزیزم سلام: خداوند شما رو برای جوانها حفظ کنه. استاد جان در جلسه ای بودیم یکی از مسئولین کشور استان داشتن مثالی میزدن در خصوص سرمایه اجتماعی، گفتن ببینید همین حاج قاسم سلیمانی، چرا بلند میشه پته میبره پیش آیت الله مصباح یزدی که امضاء کنه ایشون آدم خوبیه؟ چون فردا روز که کارش بهش گیر کرد به آقای مصباح، ایشون هواشو داشته باشه، وگرنه مگر خدا نمی دونه یک بنده خوبه یا بد؟ چرا آدم بره پته از علما بگیره. ما گفتیم آقای فلانی اینطور نیست، و ایشون میخواستن شهادت نامه علما رو در کفن بگذارند، چون بهرحال شهادت عالم اثربخشه. ولیکن اون آقا اصرار داشتن که نه، چرا باید حاج قاسم وقت بگذارد بره دونه به دونه با علما مذاکره کنه و پته بگیره در حالی که خداوند خودش عالم بالسر و الخفیاته و نیاز نیست کسی بنویسه که کسی چکاره اس، خودش می دونه.... و این بخاطر همراه کردن علما با اقدامات خود_ که البته همه، اقدامات خوبی بوده_ می باشد. خلاصه من نتونستم این رو بپذیرم. رفتم تحقیق کردم دیدم به جز همون حدیث شهادت ۴۰ مومن بالا سر جنازه، چیز دیگه ای نیومده. مایلم نظر حضرتعالی رو در خصوص اقدام شهید سلیمانی در امضاء و شهادت گرفتن از افراد در مورد خوب بودن خودشون رو بدونم. سپاسگزارم از لطف شما. التماس دعا
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده آن آقای مسئول که میفرمایید متوجهی ظرائف این نوع امور نیستند و نقش تعلق روحها نسبت به همدیگر را که امثال شهید بزرگوار حاج قاسم سلیمانی با آن روح لطیف عرشیاش میفهمد؛ نمیفهمد. یکی از عظمتهای روحی حاج قاسم را باید در درک چنین ظرایفی دانست که فردای قیامت چه بهرههایی از آن میبرد که روح پاک چنین علمایی را با خود همراه دارد. در این مورد به مولای خود علی«علیهالسلام» نزدیک است که آن حضرت هم چنین حساسیتهایی داشتند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: رویهمرفته فکر خوبی است. ولی اگر از اعتماد به خدا غافل نباشید و إنشاءالله چنانچه امکان درآمدی پیش آمد، بقیه را به خدا واگذار کنید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: روی هم رفته حرف درستی است ولی ظرایفی دارد که در مباحث فطرت از یک طرف و در مباحث عرفانی از طرف دیگر میتوانید آن را دنبال نمایید. موفق باشید
