بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
25021
متن پرسش
استاد سلام: چگونه نگاه به نامحرم را در خود کنترل کنیم و به اصطلاح بتوانیم جلوی نفسمان را بگیریم که میل به نگاه به نامحرم را نداشته باشد؟ خلاصه بگویم داروی درمان چشم چرانی چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در مباحث معرفت نفس می‌یابید که نفس انسان چه اندازه می‌تواند در عوالم متعالی حاضر شود و نگاه به نامحرم در آن شرایطی که شریعت حرام نموده است، موجب می‌شود تا انسان در حضور در آن عوالم محروم گردد. موفق باشید

23770
متن پرسش
سلام علیکم وقتتون بخیر. استاد گرانقدر با توجه به اینکه لحظه تحویل سال در احکام شریعت و دستورات دینی قداست خاصی ندارد برایم جای سوال است که چرا علما برای لحظه تحویل هرکدام دعای خاصی پیشنهاد می کنند؟ یا سلوک خاصی دارند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال تحولی در طبیعت ایجاد می‌شود که محل تجلی حیاتی خاص است مثل صبحگاهان که نحوه‌ای از حیات در آن نهفته است بر عکس غروب نسبت به صبح. به همین جهت برکات صبح بیشتر است. موفق باشید

22986

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد من یک پسر نوجوان پانزده ساله هستم. دوست دارم که خوشبختی را تجربه کنم. لطفا به صورت دقیق منو راهنمایی کنید. کتاب های شما رو هم نخوانده ام. شما رو یک نفر به من معرفی کرده است.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بد نیست سری به کتاب «جوان و انتخاب بزرگ» که بر روی سایت در قسمت نوشتارها هست بزنید؛ ببینید با ذوق شما همخوانی دارد یا نه. موفق باشید

22120

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام و آرزوی قبولی طاعات: در مورد جریان سعد معاذ که با وجود قربی که به ساحت مقدس رسول خدا صل الله علیه و آله پیدا کرده بود دچار عذاب قبر در اثر بدخلقی با خانواده شد سوالم این است که چرا اولا پیامبر گرامی به ایشان تذکر ندادند تا اخلاق رذیله خود را اصلاح کند و اهل نجات شود چون قطعا ایشان به تذکری که رسول خدا شخصا و مخصوص خود ایشان به ایشان می دادند جامه عمل می پوشاندند و دوم اینکه آیا غفلت و ارتکاب یک گناه به طور مداوم مگر انسان را کم کم به ورطه هلاکت و ظلمت نمی کشاند؟ لطفا توضیح بفرمایید. ممنون. التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: احتمالاً هم به جهت آموزه‌های دینی و هم به جهت آن‌که سیره‌ی پیامبر، سعدبن‌معاض مورد تذکر جهت آن رذیله‌ی اخلاقی قرار گرفته است 2- گاهی انسان‌ها در عین آن‌که در بستر حیات دینی خود تلاش می‌کنند، از یک رذیله نمی‌توانند به راحتی آزاد شوند. این فرق می‌کند که انسان‌ها به رذیله یا رذایلی میدان دهند تا بر انسان به طور کلی غلبه کند. موفق باشید

21878
متن پرسش
با عرض سلام و خدا قوت: آیا مشابه مباحثی که در مورد رزق مادی انسان داشته اید آیات قرآن و احادیثی در خصوص رزق معنوی انسان وجود دارد؟ آیا می توان گفت رزق معنوی دارای سلسله مراتب است به اینصورت که در مسیر زندگی خداوند به بهانه های مختلف آن را در مسیر انسان قرار می دهد و در صورتی که انسان آن را ببیند و از آن استفاده کند و خود را ارتقا دهد وارد گام بعدی می شود و دوباره در آن مرحله خداوند رزق معنوی دیگری برای او قرار می دهد.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور است که می‌فرمایید. به همین جهت باید با رعایت اخلاق و تواضع، شرایط بسطِ رزق معنوی خود را فراهم نمود. موفق باشید

21762
متن پرسش
سلام: در کتاب آشتی با خدا در رابطه با اینکه چرا خداوند ما را خلق کرد و صفت دائم الفیض بودن خداوند آیه ۶ سوره الرحمن رو شاهد آوردید. در بحث حرکت جوهری هم از این آیه تقریبا برای همین موضوع استفاده شد. ولی در این روزها از این آیه برای نشان دادن ظهور حضرت حق در هر تاریخ و دوران از این آیه استفاده می کنید. آیا اینها به هم ربط دارد؟ لطفا توضیح بفرمایید
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فیض حضرت حق دائمی است و در هر صحنه‌ای مطابق آن صحنه و آن پدیده ظهور می‌کند، حال چه آن پدیده موجودی مثل انسان باشد، یا رخدادی مثل انقلاب اسلامی. موفق باشید

21682
متن پرسش
سلام علیم: استاد جان خداوند چگونه انسان را می بیند؟ خداوند که چشم ندارد. آیا مثل نفس که قوه ی بینایی دارد خدا هم با اسماء خود ما را می بیند؟ اگر جزوه یا کتابی در این رابطه دارید لطفا معرفی بفرمایید. خدا نگهدار شما باشد. ان شاءلله
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی خدا علیم است علم به دیدنی‌ها دارد و همه چیز معلوم خدا است نه آن‌که لازم باشد با چشم ببیند تا فقط ظاهر موجودات برای خدا معلوم باشد. در کتب کلامی این نوع بحث‌ها شده است. در ذهنم کتاب خاصی نیست. موفق باشید

21363
متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرامی: شما در پاسخ اکثر سوالهای سیاسی اشاره دارید به نظر مقام رهبری به نسل جدید انقلابی ولی این در صورتی قابل قبول است که رهبری یک جوان و تیپ حججی را برای قوه قضاییه بگذارند و اصلاحات انجام دهند. حجه‌الاسلام پناهیان هم در جواب جوانان می گویند که رهبری برای دفاع از رای مردم و دموکراسی دخالت مستقیم و جزیی نمی‌کنند ولی سوال این است که بعد از اثبات ولایت مطلقه فقیه و دخالت رهبری در تصویب نشدن قانون جدید روزنامه‌نگاری در مجلس و خواست اکثریت مردم در دخالت رهبری چرا دست روی دست گذاشته‌اند و مثل اپوزوسیون انتقاد می‌کنند.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده رهبری انقلاب بیشتر مسئولیت پایدارنگه‌داشتن اهداف انقلاب اسلامی را به عهده دارند و تذکرات ایشان در راستای توجه به اهداف انقلاب است و متذکر وظایفی می‌شوند که دولت باید انجام دهد، نه آن‌که خودشان بیایند کار دولت را به دست بگیرند، سعی دارند در این مسیر مردم را به بصیرت لازم برسانند. مثل آن‌که در مذاکره با آمریکا دخالت مستقیم نکردند و نظر خود را که عدم مذاکره بود، تحمیل ننمودند. ولی طوری عمل کردند که مردم امروز به بصیرتی رسیده‌اند که قبول دارند چرا رهبری فرمودند نباید به آمریکا اعتماد کرد. موفق باشید

19786

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: در آيه ي ٥٩ سوره نساء «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنكُمْ ۖ فَإِن تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَ الرَّسُولِ إِن كُنتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ ۚ ذَٰلِكَ خَيْرٌ وَ أَحْسَنُ تَأْوِيلًا» چرا به جاي اين كه بگويد اي كساني كه إيمان آورديد نگفته اي كساني كه اسلام آورديد مگر كسي كه خدا و پيامبر و أولي الامر را أطاعت كند تازه بعد نمي شود مؤمن؟ اصلا مؤمن كيست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اطاعتی که در آیه‌ی مذکور مدّ نظر است، اطاعت انسانی است که از پذیرفتن اولیه‌ی انسان بالاتر آمده است و می‌خواهد نظام‌سازی کند. به همین جهت در آخر آیه باز تأکید می‌کند: «إِن كُنتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ». موفق باشید 

19549
متن پرسش
با سلام‌ استاد عزیز: گاهی در آیات قرآن کریم می خوانیم که خداوند می بفرمایند که مثلا، آنها آیات مرا تکذیب کردند می خواستم بفرمائید که آیا منظور از این آیات یک شخص است؟ من کتابهای زیبای شما را خوانده ام. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی کسی به جهت روح استکباری در مقابل حق از چشم ایمانی محروم گردد، در هیچ منظری او را نمی‌تواند ببیند، چه در آیات تکوینی و چه در آیات تدوینی. موفق باشید

18969

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد: من واقعا شرمنده ام از خاطره ای که اینجا از شما خواستم ولی اول تماس گرفتم و گفتند که با استاد نه تلفنی و نه حضوری نمی توانید صحبت کنید، فقط از طریق سایت بپرسید. بخاطر همین من اینجا از شما راجع به خاطره سوال کردم. کسانی مثل شما موضوع ها وخاطرات خیلی خوبی از آن سالها دارید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: پیشنهاد می‌شود کتاب «با سرود خوان جنگ در خطه‌ی نام و ننگ» از آقای «نادر ابراهیمی» را دنبال کنید تا نه تنها خاطره‌ها بلکه تحلیل فرهنگی عمیقی نسبت به آن خاطره‌ها را برای شما به ظهور برساند. موفق باشید

18451

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: استاد بزرگوار، لطفأ در مورد چانه زدن در معاملات، نظر قرآن و روایات چیست؟ با تشکر. موفق باشید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ظاهراً نباید مسلمان از کاسب مسلمان تخفیف آزاردهنده بخواهد مگر آن‌که متوجه باشد که از طرف فروشنده به نحوی از قیمت معمول کالای خود را بیشتر قیمت‌گذاری کرده است. در این مورد است که روایت مربوطه توصیه به چانه‌زنی می‌کنند بدین معنا که کالا را در حدّ قیمت عرفی بخرند. موفق باشید

31787

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام: با توجه به سوال قبل معلوم نشد موافق اخراجید یا موافق. ابتدا فرمودید ابتدا باید عرض کنم بنده نیز با اخراج ایشان از دانشگاه مخالف هستم ولی در انتها فرمودید با این همه همچنان معتقدم ایشان و امثال ایشان باید در مراکز علمی، کرسی آزاد اندیشی جهت ارائه اندیشه‌های خود داشته باشند و آن اندیشه‌ها در معرض نقد و بررسی قرار گیرد ولی به عنوان استاد با چنین اعتقادی ظلم به دانشجویان می باشد به دلایلی که عرض شد. خوب اگر قرارست استاد نباشند باید اخراج شوند و نمی‌دانم چنین چیزی داریم که فرد صرفا کرسی آزاداندیشی داشته باشد و اصلا آزاداندیشی درین مملکت کجا بوده است که بخواهد کرسی داشته باشد. بسم الله من میخواهم آزاداندیش باشم و در مورد ولایت فقیه که روایات چندان و مستحکمی ندارد آزاد اندیشی کنم بر روی کرسی خواهم نشست یا خواهم ایستاد؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال به عنوان یک استاد در امور پژوهشی و یا کنفرانس علمی می‌توان از ایشان استفاده کرد و دانشگاه ظرفیت حضور چنین افرادی را دارد و پژوهشگاه‌هایی در دل دانشگاه هست که افراد می‌توانند در آن‌جا حاضر شوند و از نظریات ایشان استفاده کنند ولی این‌که مستقیماً دانشجویان در اختیار ایشان قرار بگیرد به عنوان کلاس درس، باید به نظامی که بر انقلاب اسلامی قوام دارد، حق بدهیم که نسبت به حضور ایشان در کلاس  حساس باشد. موفق باشید

31056
متن پرسش
سلام استاد: مدتی هست مشتاق نوشتن برای انتخابات بودم. هنوز هم حس می‌کنم برای نوشتن زود است اما با احوالی که پس انصراف دکتر جلیلی اون هم بعد دیدار با اهالی بهیار صنعت داشت، بر من گذشت تصمیم گرفتم بنویسم و همچنان در انتظار بسر برم. پس از سخنرانی رهبری در دیدار با نمایندگان مجلس شوک تصمیم شورای نگهبان برای من انتظار فراهم شدن وقت دیگری در این ۲۸ خرداد پیش کشیده شد. اینکه اگر ما آماده ورود به صحنه جدیدی هستیم و ورق دیگری از تاریخ بناست در افق قدسی حضرت حاج قاسمم رقم بخورد پس ماجرای سیاست و اولا ماجرای انتخابات هامان باید مفهوم نویی را پیش آرد. تا به امروز همواره گمان می‌کردم باید در درونم رقابت را میان جلیلی و رییسی را حفظ کنم. مگر انتخابات بدون رقابت معنا دارد نهایتا صحنه نو مفهوم تازه ای از رقابت را باید به ما بفهماناند. تا آنجا که توانستم در درون خودم به اختلافهای میان این دو دامن زدم تا این دو را حقا دو ببینم و به انتظار بنشینم و البته جبهه ی حزب الله و آن بنیان وجودی که این دو در آن شکل می‌گیرد از سنخ نور انقلاب خمینی است. می ماند ماجرای ما و وضع توسعه نیافتگی که در این عرصه گاه و بی گاه خودش را در پیش چشمان ما جلو می اندازد. سودای اینکه همگانی که در این صحنه حاضرند زیر چتر نور وجودی حضرت روح الله در این رقابت نو حاضر می توانستند باشند، آرزوی دوری است که هیچ وقت از آن نتوانستم در این یکی دو هفته دل بکنم. براستی اگر پس فردا رخ می داد اصلاح طلبانِ ما چگونه بودند؟ بگذارید کمی برایتان خاطره بازی کنم از جنس آرزوهای دور و دراز و تمناهای محال. روزگاری که شورای نگهبانِ تقدیرِ زمانه ی آینده ی قدسی ممکن، برای فرداهامان در پیش چشمانش، طیف متکثری از جوانانِ پیری را می‌دید که جملگی چشمانشان، همیشه در برابر نام و یاد حاج‌ قاسم به اشک در می آید و بغض جانشان را فرا می‌گرفت. اما یا من در دل این احوال طویل گم کرده ره به مقصودم یا وقت آن نرسیده است انتظار به امروز که رسید شوک تازه ای رخ داد اصلا دست خدا جبهه حزب الله را از رقابت خالی کرد. براستی ماجرا از چه قرار است. این لیله القدر قرار است چه‌ را نمایش بگذارد؟ بابت طولانی بودن کلامم شرمنده ام. من حتی فرض اینکه همه ماجرایی که برایتان چیدم جز خواب و خیال خالی از تفکر نیست را از خودم دور نکرده ام.
متن پاسخ

 

باسمه تعالی: سلام علیکم: چه خوب در نوعی پرسش‌گری که نظر به افقی است تا آینده به سوی ما آید، می‌پرسید ماجرا از چه قرار است که «اصلا دست خدا جبهه حزب الله را از رقابت خالی کرد». به نظر بنده آنچه در این لیلة القدر بنا است به نمایش آید، نظر به آینه‌ای است که نسبت ما را با مقام معظم رهبری معنای دیگری می‌بخشد. آقای دکتر جلیلی میدان رقابت با آقای رئیسی را تبدیل کردند به میدانی که ما هرچه بیشتر حضور رهبری را در این تاریخ بنگریم.

راهی را گشودند که در نوعی از انتخاب قرار می‌گیریم ولی نه انتخاب بین دو رقیب که یکی با نفی دیگری، خود را اثبات کند؛ بلکه انتخابی که بستر حضور در صحنه‌ای است که عملاً با رهبری بیعت می‌شود از نوع بیعتی که با مولایمان در غدیر انجام دادیم.

ملاحظه کردید که در غدیر از یک طرف انتصابی الهی انجام شد، تا مدیریت جهان اسلام توسط انسانی قدسی شکل بگیرد، ولی از طرف دیگر پیامبر خدا «صلوات الله‌علیه‌و‌آله» مردم را تشویق کردند تا در همان مکان با علی بن ابیطالب «علیه‌السلام» بیعت کنند. راستی! اگر انتصاب از طرف خداوند بود، چرا رسول خدا «صلوات‌الله‌علیه‌وآله» نفرمودند این حکم خدا است و باید همه بپذیرند؟ جایگاه این بیعت، جز آن است که باید در عین بستری قدسی، جمهور، خود را و انتخاب خود را به میان آورد؟ این‌جا رقابت بین دو جریان نبود، بلکه اختیار و انتخابی بود برای پذیرفتن و نپذیرفتنِ آنچه خداوند مقرر کرده بود. آیا ما نیز در شرایطی در حال قرارگرفتن هستیم از جنس انتخاب و بیعتی که نسبت خود را با نظام مقدس اسلامی باید معلوم کنیم؟ و در این انتخابات مخیر به چنین موضع‌گیری هستیم؟ بیعتی از جنس بیعتی که در غدیر واقع شد و نه بیعتی که خلفای عثمانی بر مردم تحمیل کردند؟ آیا اگر دموکراسی، عبور از آن نوع دیکتاتوری بود که به نام بیعت بر مسلمانان تحمیل کردند، ما دوباره به آن بیعت برگشته‌ایم؟ و یا با نظر به ضعف‌های دموکراسی، قدمی جلوتر آمده‌ایم تا در عین نقش‌آفرینیِ جمهورِ مردمان، از صحنه رقابت مطرح در دموکراسی نیز قدمی جلوتر بیاییم؟ و در انتخاباتی قرار بگیریم که بیعتی باشد با راهی که نظام اسلامی مقابل ما گشوده است؟ و ما هنوز در طلوع و تولد این راه هستیم، با همه ابهاماتی که دارد. مثل آن روز که با روبه‌روشدن با ولایت فقیه، هزاران ابهام برایمان پیش آمد که نکند ولایت فقیه نوعی دیکتاتوری است و سپس معلوم شد تاریخ دیگری است که انسان‌ها در عین انتخابی آزاد، اسیر سکولاریسم جهان مدرن نباشد. موفق باشید

27196
متن پرسش
سلام علیکم: استاد عزیز، من هم در پرسش و پاسخ ۲۷۱۷۵ که خدمتتان ارسال کردم، عرض کردم دقیقا این را نشانگر صبرِ فهیمانه و دقت نظر دکتر داوری می بینم که متوجه اند افق گشایی و تمدن سازی امری نیست که فورا با شور و روحیه بخواهیم آن را بدست بیاوریم در مدت زمان کوتاه و با تانی به آن نیندیشیم و سریعا بگوییم ما از توسعه و لوازم آن گذر می خواهیم بگذریم و در حال گذریم بلکه باید با صبر و شجاعت آن را بررسی کرد و پیش برد. من متوجه این فهم و درک دقیق دکتر داوری می شوم و متوجهم ایشان می خواهند ما را از شتاب زدگی و عدم صبر تمدنی عبور دهند و مصداق و نمونه این سخنان حضرت آقا می دانم که فرمودند نباید بی صبری و بی طاقتی کنید و مدام پا به زمین بکوبید چرا نشد و چنان وانمود کنید که اوضاع بسیار بحرانی است و نشد که نشد. حرف من اینجاست که ما باید عالم انسان دینی را بررسی و اصالت بدهیم و حکمت نظری مان بدانیم و زمین و بسترها را باید متناسب آن بچینیم تا بتدریج بتوانیم الگوهای تمدنی خود را با قوت و تعالی جلو ببریم کما اینکه حضرتعالی هم فرمودید انقلاب از جنس وجود است و تجلی و مراتب دارد تا به کمال نزدیک شود. رویکرد خود امام را ببینیم از همان ابتدا ایشان می گفتند ما بدنبال الگوی دموکراسی و توسعه سیاسی مدرن نیسیتیم و تن به لوازم آن نمی دهیم و باید از آن عبور شود ولی در عین حال می فرمودند همین ابزار دموکراسی جهت تحقق آزادی اجتماعی و بالاتر از آن قسط می تواند موثر باشد لذا باید در زمین نظام مردم سالار ولایی و دینی با محوریت تحقق حکم الله و انبیاء و اولیاء او باشد و اشاره هم می فرمودند که ما باید طی زمان مردم سالاری دینی را تقویت کنیم و حتی اگر جایی دیدیم همین ساختارهای قانون اساسی کنونی با روح عقاید و فرهنگ مان همسویی ندارد آن را تعویض کنیم و اینها در حالی بود که اول انقلاب بود و بعضی توصیه به تساهل در برخورد با دموکراسی و اکل میته داشتند ولی امام آن را نپذیرفتند. تلقی من اینست که باید بصیرت و خودآگاهی و انس با عالم انسان دینی را تبیین کرد و نشان داد و آن را روشن کرد و بتدریج الگوهای متناسب آن عالم و تمدن اسلامی_ایرانی را بتدریج اجرا کرد تا اصالت و حضور اصیل مان در جهان اسلامی ایرانی باشد و در عین حال تکنولوژی و مکانیزم های جهت تحقق آزادی اجتماعی (که پس از رنسانس ویژه در غرب بدان توجه ها معطوف شد و تقلا صورت گرفت و مکانیزم هایی هم تعریف شد هر چند بدون در نظر گرفتن آزادی معنوی و بندگی) که می تواند با روح شیعی و ایرانی ما بخواند را استحاله کنیم و لعاب فرهنگی ما به آنها باشد. بلی! ما محدود به حوالت های تاریخی هستیم ولی می توانیم با فهم مقتضیا زمان در بستر توحید تاریخ سازی کنیم و جهت تاریخ را بسمت نظم معنوی و الهی ببریم. خود حضرت آقا در جریان الگوی اسلامی_ایرانی پیشرفت فرمودند که ما شاید برخی اهداف و استراتژی هایمان با توسعه و الگوی توسعه مدرنیته بخواند ولی ما جهت و هدف مان در جوهره دیگریست و ما باید تکنیک ها و ابزارهای مناسب و همسویی که می بینیم، در الگوی پیشرفت استحاله کنیم. این صبر تمدنی را آقا ویژه بدان تاکید می کنند وقتی که اشاره دارند باید اهداف کوتاه مدت، میان مدت و بلند مدت الگو و جهان اسلامی_ایرانی معلوم شود طی فرآیند طلوع تاریخی حق و تمدن متعالی را شاهد باشیم و به تعبیر من در این جهت نرویم که به فکر دین حداقلی و حفظ میراث شیعی ایرانی در عین حال عدم فکر تحقق قوی و عمیق شریعت و حکمت اسلامی_ایرانی و تساهل و بهره بیشتر از تجارب و مکانیزم های مدرن، بیفتیم که اکنون آقای مهدی نصیری تحت عنوان عصر حیرت آن را دنبال می کنند. من کمی اینجا با مطلب دکتر داوری تفاوت نگرش پیدا کنم که باید هم اکنون هم که ما در عصر سیطره مدرنیسم هستیم از پایداری و عدم هضم در توسعه دم بزنیم و نباید جهت مان توسعه باشد ولی باید خودآگاهی پیدا کنیم و عالم انسان دینی را بشناسیم و آنرا جهت خود معلوم کنیم تا هم اکنون هم بیاییم با نگرش تمدنی برنامه خود را جلو ببریم. کمی این تفاوت نظرم معطوف به ورود ما در گام دوم و بیانیه گام دوم هست که البته شاید اگر چندین سال این بحث دکتر داوری را می دیدیم از جهاتی همسویی با این بزرگوار بیشتر بود ولی معتقدم باید با بصیرت و تعیین نقطه ثقل خودمان در عرصه های مختلف توامان با صبر و استقامت، کار را جلو ببریم و به تصرف در تکنیک و مکانیزم های مدرن بپردازیم و منتقدانه با مدرنیته مواجه شده و در نظر و عمل بنا و فرآیند تدریجی مان عبور از توسعه باشد و بدین هم فکر کنیم مبادا جهت مان بسمتی برود که به اکل میته برسیم. عذر می خواهم اگر تعابیرم رسا بود و اطاله کلام شد و وقت شریفتان را گرفتم. بعنوان ارادتمند و مخاطب آثار و بیانات حضرتعالی مطالب و مبحثی معطوف به یادداشت وزین و اشارات و چشم اندازهای شما عرض شد و امیدوارم توانسته باشم با این مطالب تان ارتباط خوبی برقرار کرده باشم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحمداللّه حساسیت شما را نسبت به آنچه در این تاریخ در حال وقوع است، می‌شناسم که برای آینده مأوایی اصیل برای بشریت در حال وقوع است و اگر یک قدم از آن کوتاه بیاییم، مثل آن خواهد بود که مولایمان بعد از قتل خلیفه‌ی دوم، در جریان حکمیت نسبت به پذیرش روش شیخین، کوتاه می‌آمدند و عملاً با آن کوتاهی، چهره‌ی منوّر شخصیت خود را ذیل کدورت روش آن دو قرار می‌دادند و بشریت را از آینده‌ی اصیل خود ناامید و محروم می‌نمودند. ما یک لحظه از تأکید بر اصالت‌های ناب الهی و تقابل با استکبار، نه پشیمانیم و نه کوتاه می‌آییم. عمده روشی است که باید حکیمانه راه را جلو ببریم به همان روشی که اولیای معصوم در مقابل ما گشودند، وگرنه دینِ حدّاقلی که سال‌های پیش، دکتر سروش مطرح کردند و سال گذشته در جلسه‌ی ۳۹ مباحث «دین در دنیای مدرن» به آن صراحت دادند؛ به‌کلّی دین را از ابعاد اصیلش خارج می‌کند و نادیده می‌گیرد. در دکتر داوری و هایدگر ابداً این حرف‌ها نیست. دغدغه‌ی آن‌ها این است که دین از نگاهِ متافیزیکی و فرهنگ مدرن نجات یابد و بی‌حساب نیست که گادامر یعنی اصلی‌ترین شاگرد هایدگر می‌گوید همه‌ی فکر و ذکر هایدگر، خدا بود. موفق باشید

25946

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام و ادب خدمت استاد طاهرزاده: در بین جواب پرسشها، درباره انتخابهایی که انسان قبل از تولد میتونه داشته باشه، جالب بود ولی در عین حال مبهم. میشه لطفا بیشتر توضیح بدید یا کتابی و منبعی را معرفی بفرمایید؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: کتاب «مبانی عرفان نظری» از استاد پزدان‌پناه در موضوعِ «عین ثابته» در این مورد نکاتی را در اختیار خواننده می‌گذارد. موفق باشید

25153
متن پرسش
با سلام: ما در حال انجام پژوهشی در موضوع سقط جنین عمدی در بازه زمانی تشکیل نطفه تا قبل از دمیده شدن روح هستیم. سوال ما از استاد این است که به غیر حکم شرعی، چه دلایلی در رد مجوز اینگونه از سقط ها وجود دارد.
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: تا قبل از دمیدن روح، آن موجود زنده، انسان نیست هرچند بعداً می‌تواند انسان شود. ولی سقط چنین موجودی، کشتن انسان به حساب نمی‌آید هرچند که به هر حال موجود زنده‌ای را سقط کرده‌ایم. آری! اگر حیات مادر، به عنوان انسانِ بالفعل در خطر است ترجیح در آن است که جنین سقط شود. موفق باشید

24200
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم سلام استاد: در شرف ازدواج هستم. می ترسم ازدواج کنم اسیر عشق شوم و از عشق حقیقی باز بمانم. خیلی می ترسم استاد. ما طعم عشق خدا را نچشیدیم به خاطر همین حالا که عشق غیر وسط آمده هرچه برای خدا به سینه می زدیم از یادمان رفته. استاد من فهمیده ام که نیاز به آرامش دارم و هیچ چیز جز خدا آرامم نمی کند ولی عاشق خدا هم نیستم که خواطر و دیگر محبت ها را دور کنم. اگر ازدواج خوب است پس چرا ما را از عشق خدا دور می کند. استاد راهی برای دل ناآراممان بدهید. ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آن مودّت و رحمتی که بین زن و مرد در اثر ازدواج پیش می‌اید به خودی خود می‌تواند مسیر گشوده‌شدن دلدادگیِ به حق شود. اگر با موضوع درست برخورد شود. موفق باشید

23901
متن پرسش
سلام: وقت بخیر. سعید هستم از گرگان. مدت کوتاهیه با کانال استاد آشنا شدم. امشب که سری زدم به کانال به سوال و جواب ۲۳۸۸۹ برخوردم که استاد جواب رو در قالب شعری دادند. خیلی دلنشین بود. با خوندن این شعر طوری منقلب شدم که صدای گریه ام تا آخر شعر بلند بود. این شعر از کیست؟ عزیزان کاش میشد صوت خوندن این شعر رو با صدای استاد در کانال داشته باشیم. علت چیست که بعضی شعرها اینطورند.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: شعر از جناب مولوی است در دیوان شمس تبریزی. واقعاً مولوی در دیوان شمس، روی زمین نیست، همواره در حالِ پرواز است. موفق باشید

23852
متن پرسش
سلام: می خواستم ببینم این پیام که به مناسبت دوازده فروردین توی واتساپ دست به دست شده، صحت داره یا نه؟ «بمناسبت فرارسیدن دوازدهم فروردین یادی می کنیم از علامه طباطبایی، آیه الله سید رضا صدر، آیه الله سید محمد روحانی، آیه العظمی سید احمد خوانساری، آیه الله العظمی شیخ مرتضی حائری یزدی، آیه الله دکتر مهدی حائری یزدی، آیه الله سید ابوالفضل موسوی مجتهد زنجانی، آیه الله سید رضا موسوی زنجانی که حاضر نشدند به جمهوری اسلامی رأی دهند» اگه صحت داره خواستم ببینم دلیلشون چی بوده؟ اگه هم اطلاع ندارین لطفا منبع موثقی معرفی کنین تا بررسی کنم. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در جریان نیستم. شاید تصوری که آن عزیزان از جمهوری اسلامی داشته‌اند، درست نبوده‌ است. وگرنه مگر می‌شود عالِمی از علماء اسلام معتقد به ولایت فقیه در امور جامعه نباشد؟! موفق باشید

بد نیست نظر  شهید صدر درباره پیش نویس قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران را  بخوانید که می فرماید:

بسم الله الرحمن الرحيم 

والصلاة والسلام على قائد البشرية محمد وعلى الهداة الميامين من آله الطاهرين والخيرة من أصحابه الصالحين.

با توجه به ارزش توجه شما به طرح مبارکی که پرچمش را حضرت آیت الله العظمی امام خمینی بالا برد و قلوب همه مسلمانان را زنده کرد و جان آنها را نورانی نمود، تلاش می‌کنیم سخنانی را به شما ارائه کنیم که در این زمینه روشنگری کرده، به طرح افکاری در سطح مفاهیم اسلام و فرضیه‌های قابل اجرا از نظر اسلام کمک کند. البته باید بر این نکته تأکید کرد که این امام مجاهد که این پرچم را بلند کرد و توانست به پیروزی برسد، دارای والاترین سخنان و صاحب جایگاه قضاوت در این مسأله است و همة ما اطمینان داریم که پیروزی بزرگ وی در تبلور و اجرای این قانون چیزی از جهاد بزرگ او در نابودی طاغوت و خارج کردن ایران از تاریکی‌های ظلم و ستم کم ندارد.

حکومت، یک پدیدة اجتماعی اصیل در زندگی انسان است. این پدیده به دست پیامبران و فرستاده‌های آسمانی تأسیس شد و ساختار طبیعی خود را به دست آورد و نقش سازندة‌ خود را در رهبری جامعة انسانی و هدایت آن از طریق سازماندهی اجتماعیِ شکل گرفته توسط انبیا در این زمینه و بر اساس حق و عدالت ایفا کرد و هدف او حفظ وحدت بشریت و رشد آن در مسیر صحیح بود.

خداوند تعالی می‌فرماید: «كان الناس أمة واحدة فبعث الله النبيين مبشرين ومنذرين وأنزل معهم الكتاب بالحق ليحكم بين الناس فيما اختلفوا فيه وما اختلف فيه إلا الذين أوتوه من بعد ما جاءتهم البينات بغياً بينهم فهدى الله الذين آمنوا لما اختلفوا فيه من الحق بإذنه والله يهدي من يشاء إلى صراط مستقيم.» البقرة: 213.

مردم، امّتى يگانه بودند؛ پس خداوند پيامبران را نويدآور و بيم‏ دهنده برانگيخت، و با آنان، كتاب [خود] را به حق فرو فرستاد، تا ميان مردم در آنچه با هم اختلاف داشتند داورى كند. و جز كسانى كه [كتاب‏] به آنان داده شد -پس از آنكه دلايل روشن براى آنان آمد- به خاطر ستم [و حسدى‏] كه ميانشان بود، [هيچ كس‏] در آن اختلاف نكرد. پس خداوند آنان را كه ايمان آورده بودند، به توفيق خويش، به حقيقت آنچه كه در آن اختلاف داشتند، هدايت كرد. و خدا هر كه را بخواهد به راه راست هدايت مى‏ كند.

با توجه به این آیه می‌بینیم که مردم در مرحله‌ای که فطرت بر آنها حکم می‌کرد، امت یگانه‌ای بودند و تصورات اولیة زندگی و خواسته‌های مشخص و نیازهای ساده، باعث وحدت آنها می‌شد. سپس ـ از طریق فعالیت‌های اجتماعی در زندگی ـ استعدادها و قابلیت‌ها شکوفا شد، امکانات متفاوت به وجود آمد، افق‌های دید گسترده‌تر شد، آرزوها تنوع پیدا کرد و نیازها پیچیده شد. پس اختلاف به وجود آمد و بین ضعیف و قوی تناقض ایجاد شد و زندگی اجتماعی به قوانینی نیاز پیدا کرد که محدوده حق را مشخص کند و عدالت را نمود بخشد و ضامن ادامة وحدت مردم در چارچوبی سالم باشد و تمام این قابلیت‌ها و امکاناتی را که تجربة اجتماعی رشد داده، در یک محور مثبت قرار دهد که برای همة مردم مایه خیر و آسایش و ثبات باشد، نه اینکه منشأ تناقض و پایه‌ای برای درگیری و سوء استفاده باشد. در این مرحله ایدة حکومت به دست پیامبران ظهور کرد و پیامبران نقش خود را در ایجاد یک حکومت سالم ایفا کردند و خداوند پایه‌های حکومت را همانطور که در آیه مذکور دیدیم، بنا نهاد.

پیامبران به روش‌های مختلف نقش بزرگ خود را در ایجاد یک حکومت صالح ادامه دادند و بسیاری از آنها مثل داود و سلیمان و غیره نظارت مستقیم بر حکومت داشتند. بعضی از انبیا  مثل حضرت موسی (علیه السلام) در تمام طول زندگی خود حکمرانی کردند و در این راه تلاش کردند. پیامبر اسلام (صلوات الله علیه) توانست تلاش‌های پیامبران پاک گذشته را با برپایی پاک‌ترین حکومت در تاریخ به ثمر برساند. حکومتی که حقیقتا نقطه عطف بزرگی در تاریخ انسان بود و اصول یک حکومت صالح را به شکلی کامل و دل‌انگیز نمود بخشید.

با وجود اینکه پس از وفات رسول اکرم، این حکومت در بیشتر مواقع توسط رهبرانی مدیریت شد که اهداف حقیقی آن و رسالت بزرگ خود را ایفا نمی‌کردند، امامت که امتداد معنوی و عقیدتی نبوت و وارث رسالت آسمان بود، این نقش را ادامه داد و تلاش کرد مسیر این حکومت را اصلاح کرده، آن را به راه درست نبوی بازگرداند. ائمه در این راه قربانی‌های زیادی دادند که در رأس آنها شهادت پدر آزادگان و سید شهدا ابا عبدالله الحسین و اهل بیت برگزیدة او و اصحابش در روز عاشورا است.

امامت پس از عصر غیبت از طریق مرجعیت ادامه پیدا کرد. همانطور که امامت ادامة نقش نبوت بود، مرجعیت نیز بار این رسالت عظیم را به دوش گرفت و در طول تاریخ با روش‌های مختلف در این راه تلاش کرد و مقدمات آن را فراهم ساخت.

این دانشمند مسلمان شیعه همواره با انسان‌های صالح و مستضعف این امتِ برگزیده، حشر و نشر داشت و با تمام اشکال باطل در تضاد بود و بر وابستگی به حکومت انبیا و ائمه اصرار داشت. حکومت حق و عادلانه‌ای که تمام نیکان بشریت و برگزیدگان صالح دنیا برای آن جهاد کرده‌اند.

ملت مسلمان ایران توانست بزرگ‌ترین پایگاه را برای این مبارزة قهرمانانه و ایستادگی قدرتمندانه در راه حکومت پیامبران  و ائمه و پاکان به عنوان بخش در هم گره خورده با مرجعیت دینی و پایه‌های دینی و مذهبی آن تشکیل دهد. این پایگاه والا توانست با عنایت رهبری حکیم به مرجعیت صالحی دست پیدا کند که امام خمینی (ره) آن را نمود بخشید. وی تمام هوشیاری رسالت‌مدار و سیاسی خود را از طریق مبارزة مداوم با طاغوت‌های کفر و مقاومت شجاعانه در برابر فرعون معاصر ایران به کار گرفت تا توانست به این هدف برسد و بزرگ‌ترین شکست را به نیروهای کافر استعمار وارد کند. نیروهایی که آرزو داشتند از جهان بزرگ اسلامی ما یک مستعمره کافر بسازند.

طبیعی بود که ملت مسلمان ایران به رسالت بزرگ تاریخی او ایمان روزافزونی پیدا کند و احساس کند که اسلام، سرنوشت بزرگ آن است. زیرا آنها با اسلام و نیروی مرجعیتی که اسلام بنا کرده و با تلاش امام خمینی توانستند سنگین‌ترین غل و زنجیر‌ها را بشکنند. اسلام تنها یک رسالت نیست، بلکه منجی و تنها نیروی موجود در صحنه است که توانست برای این ملت بزرگ پیروزی را به ارمغان بیاورد.

از این رو طرح مرجعیت بالغ جمهوری اسلامی، شعار، هدف، حقیقت و بیانی زنده از دل امت بود و مبارزه آنها را به نتیجة طبیعی خود رساند و ضمانتی برای ادامه مسیر این ملت در راه پیروزی است که اسلام برایش گشوده است.

ملت بزرگ ایران با بالا بردن این پرچم و ایفای نقش خود در تبلور این آرمان و بر پا کردن جمهوری اسلامی خود را به عنوان ملتی مطرح نکرد که تنها به فکر ساختن خویش است، بلکه خود را به عنوان پایگاهی نشان داد که برای تمام جهان اسلام و تمامی دنیا در این لحظات دشوار تاریخ انسانیت نورافشانی می‌کند و با آن تمام ملت‌های جهان اسلام را به نجات از تسلط غرب و اروپا و تمدن جعلی آنها راهنمایی می‌کند. در سایه این نور، تمام ملت‌های جهان احساس می‌کنند که نیاز به رسالتی دارند که جلوی سوء استفاده انسان‌ها از انسان‌های دیگر را بگیرد.

بر این اساس ملت مسلمان ایران در این لحظات سرشار از تاریخ و آواز مفاهیم قهرمانی، جهاد و احساس پیرزوی و اراده تغییر را زنده کردند. این ملت نقش تاریخی خود را ایفا کرد و برای اولین بار در تاریخ معاصر اسلام، قانون اساسی جمهوری اسلامی را وضع کرد و تصمیم بر آن گرفت که این قانون را در تجربه‌ای دل‌انگیز و پیشتاز به مرحلة اجرا درآورد. همانطور که این ملت بزرگ، وجدان جهان را لرزاند و مقیاس‌های مادی آن را با ارزش‌هایی که در مرحلة مبارزة خود نمود بخشید، به لرزه درآورد، همینطور وجدان گمراه انسانیت و وجدان میلیون‌ها شکنجه‌گر تکان خواهد خورد و جهان از نور جدیدی که نور اسلام است روشن خواهد شد. جهانی که انسان‌های غربی و مزدورانِ به ظاهر فرهیختة آنها آن را تاریک کرده‌اند و از تمام ابزار خود از اشغال نظامی گرفته تا تاریک‌نمایی فرهنگی و تحریف عقاید برای دور کردن جهان اسلام از این نور استفاده کرده‌اند تا بر آنها تسلط پیدا کنند و این تبعیت را به آنها تحمیل کنند.

اسلامی که استعمار آن را هم از نظر نظامی و هم از نظر سیاسی در زندانی محبوس کرده بود تا جهان اسلام را به هر رنگی که می‌خواهد در بیاورد، در ایران از این زندان بیرون آمد و زلزله‌ای علیه ستمکاران برپا کرد و الگویی والا برای ساخت یک ملت مجاهد و فداکار و شمشیری برنده بر ستمگران و منافع استعمار و پایگاهی برای بنای امتی از نو ارائه کرد. امام خمینی تنها اسلام را با نیروی شگرف خود و قهرمانی ملت ایران از زندان بیرون نکرده است، بلکه جنایت بزرگ تمام گروه‌هایی را برملا کرد که تلاش داشتند اسلام را قرنطینه کنند و نیروهای شگرف آن را بخشکانند و آن را از پیشرفت تمدن این امت دور کنند.

این نور جدید که مقدر شده بود ملت ایران آن را به جهان برساند، نظام‌هایی را که از روی نیرنگ نام اسلام را بر خود نهاده‌اند، رسوا خواهد کرد، همانطور که نظام‌هایی را که اسلام را رد کرده‌اند، محکوم کرد.

در ادامه چند مورد از افکار سیاسی را در زمینة آماده‌سازی طرح قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران مطرح می‌کنیم و شرایط روحی ملت ایران را در پرتو تعالیم اسلام مورد استنباط قرار می‌دهیم.

ملت بزرگ ایران به اسلام به عنوان شریعتی که باید پایه‌های زندگی بر اساس آن بنا شود، ایمان کامل دارد. همچنین به مرجعیت مجاهدی که در سخت‌ترین شرایطِ مبارزه، رهبری این ملت را به عهده گرفت تا توانست کاخ طاغوت را ویران و پیروزی را محقق کند، ایمان دارد. این ملت به انسان ایرانی و کرامت او و حق آزادی، مساوات و مشارکت در بنای اجتماع ایمان دارد.

بر اساس این ایمان، چند امر مقرر می‌شود.

خداوند منبع تمام قدرت‌هاست.

و این بزرگ‌ترین حقیقی است که از بزرگ‌ترین انقلابی حکایت می‌کند که انبیا به پا کردند و برای آزادی انسان از پرستش انسان مبارزه کردند.

این حقیقت یعنی انسان آزاد است و هیچ انسان دیگر، یا طبقه یا گروه بشری دیگری بر او سیادت ندارد. سیادت تنها برای خداست. با این دیدگاه مرز نهایی تمام انواع حکم‌رانی و سوء استفاده و تسلط انسان بر انسان مشخص می‌شود.

این سروری و سیادت برای خدایی است که انبیا تحت شعار (لا اله الا الله) مردم را به او دعوت کردند. این سیادت با آن حق الهی که ستمگران و پادشاهان قرن‌ها برای حکم‌رانی و تسلط بر دیگران از آن سوء استفاده می‌کردند، تفاوتی اساسی دارد. آنها سیادت و سروری را به عنوان نامی بر خدا گذاشته بودند تا در جهان واقع، آن را تصاحب کرده، خود را به عنوان جانشینان خدا در زمین به خلافت انتصاب کنند.

انبیا و کسانی که بر مرکب آزادیِ انبیا و جانشینان آنها سوار بودند، به این سیادت ایمان داشتند و خود و انسانیت را با آن از همه اشکال انسان‌پرستی نجات دادند. زیرا آنها این حقیقت را به مصداق واقعی و مشخصش رساندند که در شریعت آسمانی نمود داشت. از این رو دیگر امکان محدود کردن قدرت در یک فرد، خانواده یا طبقه به اسم قدرت الهی وجود نداشت.

تا زمانی که خداوند سرمنشأ قدرت‌هاست و شریعت، بیانی واقعی و مشخص از سوی خداست، طبیعی است که راهی که این قدرت‌ها از طریق شریعت اسلامی می‌پیمایند را مشخص کند.

شریعت اسلام، منبع تشریع و قانون‌گذاری است.

به این معنا که اسلام، منبعی است که قانون اساسی از آن کمک می‌گیرد و قوانین در جمهوری اسلامی در پرتو آن وضع می‌شوند. این کار به شکل زیر صورت می‌گیرد:

یک: احکام ثابت شریعت با یک وضوح مطلق فیهی به اندازه‌ای که با زندگی اجتماعی در ارتباطند، جزء ثابتی از قانون اساسی را تشکیل می‌دهند، اعم از اینکه به طور مستقیم در سند قانون اساسی به آنها تصریح شده باشد یا نه.

دوم: هر موضعی از شریعت نیاز به چندین اجتهاد دارد. حوزة جایگزین‌های متعدد در اجتهاد مشروع، حوزة قانون اساسی به شمار می‌رود و همچنان انتخاب جایگزین معین از بین این جایگزین‌ها به قوة مقننه موکول می‌شود که امت در پرتو مصلحت عمومی آن را اتخاذ می‌کند.

سوم: در صورت عدم وجود یک موضع قطعی نسبت به حرمت یا وجوب در شریعت، قوة مقننه که نمایندة مردم است می‌تواند قوانینی تصویب کند که آنها را مناسب تشخیص می‌دهد. البته این قوانین نباید با قانون اساسی تعارض داشته باشند. حوزة این قوانین، منطقة خالی نامیده می‌شود. این منطقه تمام حالاتی را شامل می‌شود که شریعت در آنها به مکلف اختیار اتخاذ موضع را داده است. قوة مقننه این حق را دارد که موضع مشخصی را بر طبق مصالح عمومی به شرطی که با قانون اساسی تعارض نداشته باشد، اتخاذ کند.

قوة مقننه و قوة مجریه فعالیت‌های خود را به مردم استناد می‌دهند. زیرا این مردم هستند که در عملکرد این دو قدرت به روشی که قانون اساسی مشخص می‌کند، صاحب حق هستند. این حق، حق جانشینی و نظارتی است که از منشأ حقیقی قدرت‌ها که خداوند است، یاری می‌گیرد. با این کار، ملت رشد می‌کند و تا نهایت احساس مسئولیت خود با قدرت در ارتباط است، زیرا می‌داند که او به عنوان خلیفة خدا در زمین در امور تصرف می‌کند. بنابراین حتی مردم، صاحب قدرت نیستند، بلکه آنها در برابر خداوند مسئول حمل امانت و ادای آن هستند. {إنا عرضنا الامانة على السماوات والأرض والجبال فأبين أن يحملنها وأشفقن منها وحملها الإنسان. ما امانت [الهى و بار تكليف‏] را بر آسمان‏ها و زمين و كوه‏ها عرضه كرديم، و آنها از پذيرفتن آن سرباز زدند و از آن هراسيدند، ولى انسان آن را بر دوش گرفت به راستى او ستمگرى نادان است.

امت این نظارت را به روش‌های زیر انجام می‌دهد:

اول: همانطور که در مسأله چهارم می‌آید، انتخاب رئیس قوة مجریه پس از اینکه از سوی مرجعیت کاندید شد، در دست مردم است و رئیس منتخب پس از اتخاذ رأی خود اعضای دولت خود را انتخاب می‌کند.

دوم: شورای نگهبان مستقیماً توسط مردم انتخاب می‌شود. مجلس وظایف زیر را انجام می‌دهد:

اول: اقرار اعضای دولتی که رئیس قوة مجریه تشکیل داده است به اینکه در اتخاذ قدرت وی را یاری خواهند کرد.

دوم: مشخص کردن یکی از جایگزین‌ها از اجتهاد‌های مشروع.

سوم: پر کردن منطقة خالی با تشریع قوانین مناسب.

چهارم: نظارت بر سیر اجرای قانون اساسی و کنترل قوة مجریه و بررسی آن.

مرجعیت بالغ، مسیر شرعی اسلام است و مرجع همان نایب عام امام از نظر شرعی است. بر این اساس مرجع وظایف زیر را به عهده دارد:

اول: مرجع الگوی والای حکومت و فرمانده کل قوای ارتش است.

دوم: مرجع کسی است که تعیین نامزد می‌کند یا نامزدی یک یا چند فرد را که برای رسیدن به منصب ریاست جمهوری کاندید شده‌اند، امضا می‌کند. نامزدی از سوی مرجع برای تأکید بر هماهنگی عهده‌دار شدن مقام ریاست جمهوری از سوی نامزد با قانون اساسی و وکالتی برای او بر فرض پیروزی وی در انتخابات است تا تقدس و شرعیت بیشتری به عنوان یک حاکم داشته باشد.

سوم: تعیین موضع قانون اساسی شریعت اسلام به عهده مرجعیت است.

چهارم: مرجعیت باید در مطابقت قوانینی که مجلس شورای نگهبان برای پر کردن منطقه خالی تعیین می‌کند، با قانون اساسی تصمیم‌گیری کند.

پنجم: ایجاد دیوان عالی حسابرسی برای هرگونه تخلف احتمالی در زمینه‌های مذکور.

ششم: ایجاد دیوان مظالم در تمام کشور برای بررسی لوایح شکایت و شاکیان و پراکندگی مناسب آن.

مرجع شورا از صد فرهیخته روحانی تشکیل می‌دهد که چند تن از فضلای حوزه و چند تن از بهترین حقوق‌دانان و چند تن از بهترین خطیبان، نویسندگان و متفکران اسلامی در آن شرکت دارند. همچنین این شورا حدأقل ده مجتهد دارد و مرجعیت اعمال خود را از طریق این شورا پی می‌گیرد.

مرجعیت، یک حقیقت وضع شدة اجتماعی در امت است که بر اساس موازین شرعی عمومی عمل می‌کند که در عمل در مرجع رهبر انقلاب نمود پیدا کرده است. رهبری که حدود بیست سال است این ملت را رهبری می‌کند و ملت همواره پشت او بودند تا اینکه پیروزی محقق شد. اما به عنوان مقولة عالی دولت اسلامی در این راه طولانی، باید شخصی که این مقوله را متبلور می‌سازد، دارای ویژگی‌های زیر باشد:

 اول: صفات مرجع دینی از جمله اجتهاد مطلق و عدالت.

دوم: خط فکری او از طریق نوشته‌ها و تحقیقاتش نسبت به ایمان به حکومت اسلامی و ضرورت حمایت از آن کاملاً روشن باشد.

سوم: مرجعیت او در میان مردم عملا به روش‌های طبیعی پی گرفته شده در تاریخ باشد.

چهارم: اکثریت اعضای مجلس خبرگان او را تعیین کرده باشند و انتخاب از سوی تعداد بسیاری از فعالان حوزه‌های دینی ـ که در قانون اساسی مشخص شده است ـ مانند علما و طلاب حوزة علمیه و حقوق‌دانان و ائمه جماعات و خطبا و نویسندگان و متفکرین اسلامی صورت بگیرد.

اگر مراجعی که این شرایط را داشتند، نظرات متفاوتی داشتند، رهبر از طریق انتخابات ملی عمومی انتخاب می‌شود.

پنجم: همانطور که گذشت، امت صاحب حق در نظارت و حمل امانت است و تمام افراد امت در مورد این حق در برابر قانون مساوی هستند و هریک از آنها می‌تواند در ایفای این حق، نظرات و افکار خود را بیان کند و به روش‌های مختلف به عملکرد سیاسی بپردازد. مردم همچنین حق دارند که به شعائر دینی و مذهبی خود بپردازند.

دولت تعهد دارد که این امر را برای شهروندان غیر مسلمان نیز فراهم کند. شهروندانی که به انتساب سیاسی خود به دولت و چارچوب عقیدتی آن عقیده دارند، اگرچه از نظر دینی منتسب به ادیان دیگری هستند.

ششم: جمهوری اسلامی ایران به حکم رسالت و مسئولیت عظیم خود، دارای اهدافی تاریخی است. این اهداف بر اساس خطوط سیاسی و روش‌های آن در زمینه‌های مختلف تعیین شده است. اهداف داخلی آن عبارت است از:

اول: اجرای اسلام در زمینه‌های مختلف زندگی.

دوم: تبلور روح اسلام با اقامة اصول ضمانت اجتماعی و توازن اجتماعی و از بین بردن تضاد طبقاتی و فراهم کردن حدأقل معیشت برای هر شهروند و توزیع مجدد ثروت با روش‌های مشروع و به روشی که اصول عدالت اجتماعی اسلام را تحقق بخشد.

سوم: فرهنگ‌سازی اسلامی در بین شهروندان به شکل هوشیارانه و ایجاد یک شخصیت اسلامی عقیدتی در هر شهروند تا قاعدة فکری مستحکمی شکل بگیرد که امت از طریق آن بتواند همواره از انقلاب حمایت کند.

اهداف خارجی آن عبارتند از:

اول: رساندن نور اسلام و مشعل این رسالت عظیم به تمام جهان.

دوم: ایستادن در طرف حق و عدالت در مسائل بین‌المللی و ارائة الگوی عالی اسلام از این طریق.

سوم: کمک به تمام مستضعفان و شکنجه‌شوندگان در زمین و مقاومت در برابر استعمار و ستم، به خصوص در جهان اسلام که ایران جزئی جدایی ناپذیر از آن به شمار می‌آید.

اهداف حکومت بزرگ قرآن تمام نمی‌شود. زیرا کلمات خداوند تمام نمی‌شود و حرکت به سمت او پایان‌ناپذیر است و تلاش به سمت مطلق و نامحدود توقف ندارد.

این رمز این نیروی شگرف در این حکومت و قدرت پیشرفت و نوآوری مداوم در سرنوشت انسان به سمت خداست: {قل لو كان البحر مداداً لكلمات ربي لنفد البحر قبل أن تنفد كلمات ربي ولو جئنا بمثله مدداً} [الكهف: 109].  بگو اگر دريا براى كلمات پروردگارم مركب شود پيش از آنكه كلمات پروردگارم پايان پذيرد قطعا دريا پايان مى‏يابد هر چند نظيرش را به مدد [آن] بياوريم.

بر اساس آنچه گذشت می‌توان به طور خلاصه گفت که: تصویری که ارائه کردیم بر پایة اصول تشریعی زیر در فقه اسلامی استوار است:

۱. ولایت اصالتا تنها از آنِ  خداست.

۲. نیابت عام از امام برای مجتهد کامل عادل با صلاحیت است. طبق گفته امام زمان علیه السلام: «وأما الحوادث الواقعة فارجعو فيها إلى رواة أحاديثنا فإنهم حجتي عليكم وأنا حجة الله» در حوادث (جدیدی) که رخ می‌دهد، به راویان حدیث ما رجوع کنید که آنها حجت من بر شما هستند و من حجت خدا هستم. این روایت دلالت دارد بر آینکه آنها در تمام حوادثی که رخ می‌دهد به اندازه‌ای که با ضمانت اجرای شریعت در زندگی مطابق باشد، مرجعیت دارند. زیرا از آنجایی که آنها راویان احادیث و حامل شریعت هستند ولایت به معنای قیمومیت بر اجرای شریعت و حق نظارت کامل از این زاویه به آنها داده شده و باید به آنها رجوع شود.

۳. جانشینی عام امت بر اساس قاعدة شوری که به آنها حق رسیدگی مستقل به امور را می‌دهد در چارچوب نظارت و کنترل قانونی از سوی نایب امام صورت می‌گیرد.

 

۴. نظر شورای نگهبان که در حیات اسلامی اجرا می‌شود و آن را به شکلی که با قانون شورا و نظارت قانونی از سوی نایب امام هماهنگ باشد، پیش می‌برد و انتخاب مجلس نمایندگان مردم که با انتخاب مردم تعیین می‌شود.

۵. از طریق این خطوط خلاصه می‌توانید در زمینة فقهی قانون اساسی، مواضع ذکر شده را با سایر مواضع مکاتب اجتماعی در مهم‌ترین نقاطی که قانون اساسی معاصر مورد بررسی قرار می‌دهد، مقایسه کنید.

از نظر شکل‌گیری حکومت و نشأت تاریخی آن، ما با توجه به دیدگاه اسلامی نظریة زور، غلبه و نظریة تفویض اجباری الهی و نظریة قرارداد اجتماعی و نظریة حکومت بر خانواده را رد می‌کنیم و عقیده داریم که حکومت یک پدیدة نبوی است و عمل نبوی را که در مرحلة مشخصی از تاریخ بشریت آغاز شد، بالا می‌برد.

از نظر وظیفة حکومت، ما با توجه به دیدگاه اسلامی، مذهب فردی یا مذهب عدم تداخل مطلق (اصالت فرد) و مذهب سوسیالیستی یا اصالت جامعه را قبول نداریم و عقیده داریم که وظیفه حکومت اجرای شریعت آسمانی است که بین فرد و جامعه موازنه برقرار کرده، از جامعه نه به عنوان یک وجود هگلی (فیلسوف دیالکتیکی هگل) در مقابل فرد، بلکه به اندازه‌ای که از افراد حکایت می‌کند و توده‌ها را در بر دارد و نیاز به حمایت و نظارت دارد، حمایت می‌کند. از نظر شکل، حکومت، قانونی به شمار می‌رفت. یعنی به بهترین شکل مقید به قانون است. زیرا شریعت بر حاکم و محکوم به یک اندازه سیطره دارد.

همچنین، نظریة اسلامی با پادشاهی یعنی نظام پادشاهی مخالف است و حکومت فردی را به هر شکلی رد می‌کند و حکومت اشرافی را نیز قبول ندارد و شکلی برای حکومت ارائه می‌دهد که تمام نقاط مثبت نظام دموکراسی را دارد و تفاوت‌هایی دارد که به واقعی بودن ساختار می‌افزاید و ضمانتی برای عدم انحراف به شمار می‌رود. امت، در نظام دموکراسی منشأ سیادت است و در نظام اسلامی سکوی خلافت و سکوی مسئولیت در برابر خداوند تعالی است. تمامی قانون اساسی در نظام دموکراسی ساخت بشر است و در بهترین حالت و در مواقع نمونه اکثریت بر اقلیت حکم می‌کنند. در حالی که اجزای ثابت قانون اساسی نظام اسلامی را شریعت خداوند و عدالت وی تشکیل می‌دهد که موضوعیت و واقعیت قانون اساسی و عدم تبعیض را ضمانت می‌کند. شریعت اسلام که مبدأ مالکیت عمومی و مالکیت حکومت را در کنار مالکیت خصوصی وضع کرده است، این تعبیر را در نتیجة درگیری طبقاتی یا مقدم کردن منافع این بخش از جامعه بر منافع بخش دیگری به کار نبرده است، بلکه از موازین عدالت و حق پیروی کرده و از این رو از نظر تاریخی از تمام توجیه‌های مادی یا طبقاتی برای ظهور این نوع از قانون‌گذاری پیشی گرفته است. از نظر مشخص کردن روابط بین قدرت‌ها، حکومت اسلامی به نظام ریاست جمهوری نزدیک است ولی تفاوت‌های زیادی با نظام‌های ریاست جمهوری در کشورهای سرمایه‌داری دموکراتیک دارد که بر اساس جدایی بین قوه مجریه و قوه مقننه بنا شده‌اند. اجرای عملی حیات اسلامی همیشه نیاز به حکومتی دارد که در یک رئیس نمود پیدا کند. رئیس این حکومت مشروعیت نمایندگی خود را از قانون اساسی ـ نص شرعی ـ یا مستقیما از امت ـ انتخاب مستقیم ـ یا هردوی آنها می‌گیرد. در این مختصر، مجال ورود به جزئیات تفاوت‌ها بین سازماندهی قدرت‌ها و مشخص کردن روابط آنها در تصویر پیشنهادی اسلام و سازماندهی و مشخص کردن روابط آنها در سایر نظریات نیست.

ای علمای اعلام! این یک نظر فقهی خلاصه بود. در جواب سوال شما به این مختصر کفایت شده و یک نظریة اجمالی از مفهوم جمهوری اسلامی که ملت مسلمان ایران به رهبری امام خمینی مطرح کردند، ارائه شده است. ما این نظریه را صرفاً به عنوان پیشنهاد یک نظریة قابل بررسی و اجرا مطرح کردیم که پرتو اسلامی بر این موضع افکنده است.

از خداوند سبحان می‌خواهیم که شما را حفظ کند و در خدمت به اسلام و بالا بردن پرچم آن توفیق دهد. والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته

نجف اشرف/ 6 ربیع الاول 1399

23449
متن پرسش
سلام خدمت استاد عزیزم: حضوری فعال در عرصه های اجتماعی در انقلاب اسلامی برای رسیدن به نهایت قرب الهی که محور تفکر جنابعالی است، تا اندازه ی آن را درک کردم، اما میخوام این مسئله را از یک زاویه ببینید و نظر مبارک رابفرمایید. ازاین زاویه که سلوک فردی در قیاس با سلوک اجتماعی بسیار مشکل و چالش برانگیز است، چرا که در سلوک فردی، تفکر و تصمیم شما فردمحور است و اساسا به حضور اجتماعی خود درحد یک صله رحم و خدمت جزئی به مردم می بینید، اما در سلوک اجتماعی چالش مهم اینجاست که وقتی بنا دارید، در عرصه های اجتماعی حضوری فعال داشته باشید، ناخوداگاه با توهمات و تعلقاتی هم چون «شهرت طلبی»، «قدرت طلبی»، «ریاست طلبی» و «فخرفروشی» در روح و روان انسان ظهور می کند، در واقع فعالیت خالصانه فرد را مخدوش می کند. بنظرم خالی از لطف نیست که یادداشتی پیرامون این مقوله بنویسید، و بفرمایید که مواجه با چنین احوالاتی چگونه است.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: قبلاً عرایضی مبنی بر این‌که «انسان به انسان، انسان می‌شود» شده است. در هر حال آن‌چه سلوک را حقیقی می‌کند، حضور فعّال در اجتماع است با این هدف که خدا را در مناسبات خود حاضر کنیم. پیامبر ما «صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» می‌فرمایند: «لا رهبانیة فی الاسلام» رهبانیت ما جهاد با استکبار است که مانع حضور خدا در مناسبات انسانی است. فرارکردن از کفر، راهِ چاره نیست باید کفر را فراری دهیم چیزی که با انقلاب اسلامی محقق شد و جناب آقای دکتر سعداللّه زارعی در شماره‌ی اخیر روزنامه‌ی کیهان در روز شنبه ۶ بهمن‌ماه تحت عنوان «اخراج آمریکا از دایره قدرت» متذکر آن شدند. موفق باشید

23205
متن پرسش
سلام و احترام محضر استاد فاضل و گرامی: احتراما، یکی از دوستانم در آلمان یک کانال مذهبی در تلگرام برای اعضای مسجدی در آلمان تاسیس کرده، با توجه به نزدیک بودن میلاد حضرت عیسی (ع) می خواهد مطالبی از عیسی (ع) در کانالش بگذارد. لذا لطفا مطالبی بفرمایید تا در این کانال و سایت خودم گذاشته شود. تشکر فراوان
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حضرت عیسی «علیه‌السلام» می‌فرمایند: «يا بَني إسرائيلَ قَلْبُ كُلِّ إنسانٍ حَيثُ مالُهُ، فَاجْعَلُوا أمْوالَكُم فِي السَّماءِ تَكُنْ قُلُوبُكُم فِي السَّماءِ» اى بنى‌اسرائيل! قلب هر انسان آن جاست كه مال او در آن جاست، پس اموال‌تان را در آسمان قرار دهيد تا دل‌هاى شما در آسمان باشد. - که البته مراد اموالِ سماوى علوم و معارف و اعمال صالحه است كه عامل تجليات الهيه و سعادت ابديه مى ‏باشد - و مال، مال ناميده نشد مگر بدين جهت كه دل‌ها بالذّات به سوى آن ميل مى‏ كند و آن را مى‏ پرستد. پس مال، مقصود اعظمِ معظم در دل‌هاست، زیرا به آن احتیاج هست ولی مالِ حقیقی که همان علوم و معارف الهی و اعمال صالح است. موفق باشید

23134
متن پرسش
سلام: استاد سوالی در زمینه مباحث معرفت النفس دارم، علت وجود برخی ترس های مشترک بین انسان ها چیست؟ مثلا چرا اکثر خانم ها از موش یا سوسک می ترسند یا بیشتر افراد حتی از تصور تنها ماندن با یک جسد وحشت دارند، چنین ترس هایی دلیل منطقی و مشخصی ندارند و در این موارد خطر خاصی شخص را تهدید نمی کند، مطابق با مبانی معرفت النفس در حکمت متعالیه آیا برای این مسئله توجیهی وجود دارد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: انسان‌ها با قوه‌ی واهمه از صورت‌ها معنایی را کسب می‌کنند. بعضاً در ایجاد معنا شدت به خرج می‌دهند و معنایی که مطابق واقع نیست را در ذهن خود می‌آورند. از این جهت بعضی‌ها از صورت‌هایی مثل موش یا سوسک، معناهایی در ذهن خود می‌آورند که سختْ آزاردهنده است که البته با تقویت وجهِ عقلانی، قدرت آن صورت‌های ذهنی که واهمه ایجاد کرده است، ضعیف می‌گردد وگرنه بسیاری از انکشافات عرفا در إزاء همین قوه‌ی خوب واهمه است. موفق باشید 

22935
متن پرسش
با عرض سلام و ادب و احترام، زیارتتون قبول درگاه حق. استاد گرامی اینکه در مورد بعضی اعمال می‌فرمایید در منظر امام (ع) یا استاد انجام دهید دقیقا منظورتان چیست؟ و چه اعمالی را توصیه می فرمایید به این صورت انجام دهیم؟ آیا کل زندگی را هم می شود به این صورت پیش برد؟ ضمنا می خواستم خواهش کنم لطف نموده و سوال ۲۲۸۳۲ را هم پاسخ بفرمایید. با تشکر و آرزوی عمر با عزت برای شما.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: خوب است انسان در هر کاری صورت ایده‌آل و آرمانی آن را در نظر بگیرد. در عبادات، صورتِ آرمانی عبادات امامان هستند. آری! سیره‌ی امامان نیز صورت ایده‌آل زندگی است. سؤال مذکور این‌طور جواب داده شده: ۲۲۸۳۲- باسمه تعالی: سلام علیکم: بالاخره باید جسم فرزند قوی باشد ولی بدونه افراط و تفریط و بدون تشویق به پرخوری باید این امر انجام گیرد. موفق باشید

22572
متن پرسش
سلام علیکم خدمت استاد گرانقدر آقای طاهرزاده: استاد شما در کتاب «انقلاب اسلامی برون رفت از عالم غربی» ذکر کرده اید که اگر شرایط جامعه به نحوی باشد که در آن حیات دینی وجود داشته باشد و زمامداران جامعه کاری در امور مردم نداشته باشند و امور در دست روحانیت باشد، مسئله ولایت فقیه حس نمی شد. اینکه در این زمانه چون تمام شئونات جامعه در دست زمامداران قرار می گیرد برای این که حیات دینی در تمام شئون جاری شود نیاز به ولایت فقیه داریم. حال سوال بنده این است که اگر در آن زمان مسئله ولایت فقیه مطرح نبود چون امور در دست روحانیت بود نه زمامداران آیا به تمام شئون حیات دینی وجود داشت و ما دیگر به انقلاب اسلامی نیاز نداشتیم؟ آیا برای ایجاد جامعه اسلامی همین که دولتمردان و حاکمان نقشی در امور جامعه نداشته باشند و امور در دست عالمان دینی باشد می شود تمدن اسلامی ایجاد کرد؟ دیگر نیازی به حاکمیت اسلامی نداریم؟ این سوالات برای بنده در حین مطالعه کتاب «انقلاب اسلامی برون رفت از عالم غربی» ایجاد شده. شاید بنده فهم درست از این موضوع نکرده باشم. ممنون استاد. بنده را راهنمایی کنید که مطلب کتاب را درست درک کنم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هم‌چنانکه در قسمت اول کتاب «سلوک ذیل شخصیت امام خمینی «رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» عرض شد موضوعِ ضرورت ولایت فقیه به صورتی که در صدساله‌ی اخیر مطرح شد و امثال ملا احمد نراقی در کتاب «خزائن» متذکر آن شدند؛ مربوط به شرایطی است که در موضوع اجتماع پیش آمده که حاکمیتِ جامعه به صورت خاصی در همه‌ی امور جامعه حتی در تحصیلات افراد نقش دارد و این غیر از شرایطی بود که مکتب‌خانه‌های گذشته داشته‌اند. آری! ولایت فقیه در چنین شرایطی، چنین نحوه ضرورتی را پیدا کرد وگرنه همواره ولایت دینی در جامعه‌ی ما جاری بوده است و حال که باید حاکمیت به صورت خاصی به صحنه آید ولایت دینی نیز به صورت خاصی که عنوان آن ولایت فقیه به صورت امروزی است، به صحنه آید. موفق باشید

نمایش چاپی