بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
27628
متن پرسش
بسمه تعالی بازخوانی هویت دینی و ملی محضر شریف استاد سلام علیکم: تفاوت مقام واحدیت و احدیت در چیست؟ اینکه می‌گویند همه پیامبران در مقام واحدیت بوده اند و تنها پیامبر اسلام در مقام احدیت بوده اند به چه معناست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در مقام «احدیت» نظر به حضرت حق است در هویتی که اسماء حسنا غرق در آن مقام‌اند. ولی در مقام «واحدیت» مقامِ اسماء حسناست و نبوت رویهمرفته محلِ توجه به اسماء حسنای الهی یعنی مقام «واحدیت» است در عین آن‌که باطن نبوت که مقام اصلی نبوت است، مقام پیامبر خاتم «صلی‌اللّه‌علیه‌وآله» می‌باشد به اعتبارِ «النّهایات ترجعُ إلی البدایات» که بحث مفصل آن را در کتاب «مصباح‌الهدایه» حضرت امام می‌توانید دنبال کنید. موفق باشید

25723
متن پرسش
سلام علیکم: استاد در کتاب از برهان تا عرفان، ذکر فرمودید: حركت؛ موجودي است مثل زمان كه اجزايش در يك جا و يك لحظه جمع نيستند، يعني مثل يك ميز نيست كه در يك لحظه هم پايه هايش در صحنه است و هم سطحش موجود است، بلكه هر لحظه از حركت وقتي ظهور مي كند كه لحظه قبل، از بين رفته باشد. در بررسي خصوصيّت حركت اين نكته قابل توجّه است كه شما وقتي به حركت نظر داريد، به واقعيّتي نظر داريد كه دائماً وجهي از آن در صحنه است، نه بعدش ظاهر است، نه قبلش. یعنی مورد در باب تمام حرکت ها صدق می کند یا بصورت مصداقی در حرکت جوهری است؟ اگر لطف بفرمایید این جمله رو کمی توضیح بدید. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هر حرکتی چنین است چه حرکت ذاتی و جوهری، و چه حرکتِ عرضی مثل راه‌رفتن که شما در حرکت‌تان بالاخره مکانی را پشت سر می‌گذارید تا در مکان دیگری وارد شوید. موفق باشید

25088

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد عزیزم: ببخشید مجبورم شبهاتم را مطرح کنم ولی این شبهات دلیل بر انکارم نیست شما در صفحه ۱۴۴ کتاب حقیقت نوری اهل البیت چاپ ۸۹ - فرمودید خداوند ابتدا به رسول خدا (ص) دستور داده بود که این پیام برائت را به مشرکان برسان بعد با نزول جبرائیل یک نکته ای به موضوع اضافه شد مبنی بر اینکه اینجا باید آن کسی که پیام را می رساند باطنا هم با ارائه این آیات را دفع کند- سوال من اینجاست چرا خداوند از ابتدا پیام را به گونه ای نداده که از همان اول امام علی به جای ابوبکر برود؟ مگر نمی دانسته که باطنا هم باید پیام برسد؟ در این نوع نوشتار اینطور تصور می شود یا باید پیامبر (ص) امتحان شود که ببیند چه کسی را می فرستد؟ که بعید می بینم با توجه جایگاه امام علی (ع) پیامبر (ص) بخواهد کسی را جایگزین امام علی (ع) کند یا اینطور به آدم القا میشه پیامبر (ص) تصور نکرده اطلاع رسانی این پیام باید از طریق فرد خاصی صورت بگیرد یا نعوذبالله خداوند بعدا به این نتیجه رسیده که فرد خاص چون امام علی (ع) باید بره عذر میخوام من بابت حدیث مشکلی ندارم اما نوع فرمایش شما برای من ایجاد شبه کرده لطفا توضیح بفرمایید چرا در طی دو پیام وحی موضوع برائت مطرح شدکه سبب شد پیام از ابوبکر گرفته شود و به امام علی (ع) انتقال داده شود البته بر اساس شبهات بنده. سپاسگزارم
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آن‌چه واقع شده آن بود که عرض شد. شاید بتوان گفت در ابتدای امر، تنها یک اراده‌ی کلّی تحت عنوان «برائة من اللّه» به میان آمد و وقتی ظرفیت لازم فراهم شد قدمی بیشتر مطرح گشت که آن پیام به کمک حضرت علی «علیه‌السلام» اعلام شود. شاید هم خداوند می‌خواست نشان دهد که به هر صورت نسبت به نزدیکی امیرالمؤمنین «علیه‌السلام» به پیامبر «صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» نظر خاصی دارد. موفق باشید

25021
متن پرسش
استاد سلام: چگونه نگاه به نامحرم را در خود کنترل کنیم و به اصطلاح بتوانیم جلوی نفسمان را بگیریم که میل به نگاه به نامحرم را نداشته باشد؟ خلاصه بگویم داروی درمان چشم چرانی چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در مباحث معرفت نفس می‌یابید که نفس انسان چه اندازه می‌تواند در عوالم متعالی حاضر شود و نگاه به نامحرم در آن شرایطی که شریعت حرام نموده است، موجب می‌شود تا انسان در حضور در آن عوالم محروم گردد. موفق باشید

24790

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام خدمت شما استاد بزرگوار: ۱. چگونگی حجاب بودن علم رو توضیح بدهید. ۲. آیا حجاب ها باعث کند شدن سرعت سیر انسان بسوی خدا می شود؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد خوب است به سیر مطالعاتی که بر روی سایت هست، مراجعه فرمایید. موفق باشید

23503

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: وقتتون بخیر. اگر حمد و سوره رو برای یک میت بخوانیم یا برای چند میت تو اینکه به میت ثوابش برسه فرق میکنه؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نه. سعه‌ی رحمت الهی آن‌چنان است که می‌توان یک صلوات را خرج هزاران انسان نمود. موفق باشید

22788

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: اگر بخواهیم دلیل اینکه چرا به نماز نیاز داریم را بفهمیم شما چه منبعی را معرفی می کنید؟ اگر خلاصه باشد در حد یک صفحه بهتر است. ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نماز، راه رجوع به حضرت ربّ العالمین است تا راهِ نزدیکی به حقیقت گم نشود. کتاب «آداب الصلواة» امام خمینی «رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» نکات ارزشمندی را با شما در میان می‌گذارد. موفق باشید

22665

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم استاد عزیز: یک فکری مدتی است ذهن بنده رو مشغول کرده است و آن اینکه خدای تعالی فقط از سادات برای کار های بزرگ استفاده می کند، مثلا حضرت امام و رهبری و آیت الله قاضی و علامه رضوان الله علیهم سید هستند نه اینکه شیخ در میان عرفا نیست، بله هست ولی خداوند برای کارهای بزرگ سادات رو می پرورد و... استفاده می کند چه کنیم حالا ما که سید نیستیم نظر شما چیست؟ نمی شود به مقام زعامت امام خمینی رسید چون سید نیستیم؟ ممنون ببخشید سوال رو روی سایت قرار دهید ممکنه به ایمیل نرسه.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در هر حال نمی‌توان چنین قاعده‌ای را به پای خدا گذاشت که حتماً حضرت حق سادات را پرورشی خاص داده باشد. خود خداوند می‌فرماید بنی آدم را تکریم کرده است. موفق باشید

22416

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: در طول هفته برای نماز صبح بیدار می شویم گاهی هم خدا توفیقی میده یک رکعتی نماز وتری هم می خوانیم ولی مدتی است جمعه صبح نمازم قضا می شود. با اینکه زمانبندی کار و استراحت همان است. گاهی زودتر هم می خوابیم شب جمعه دعای کمیل هم می خوانیم. علت را در کجا جستجو کنم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: إن‌شاءاللّه با خوش‌خُلقی و صداقت و تواضع مشکل حل می‌شود. موفق باشید

22149
متن پرسش
عرض سلام و ادب و آرزوی قبولی طاعات: استاد بزرگوار این حدیث شریف امام صادق سلام الله علیه که در مورد تمنا و شیون چهل روزه قوم بنی اسرائیل و رسیدن فرج آنها و توصیه امام صادق سلام الله علیه به شیعیان برای دعای دسته جمعی دل انسان را آتش می زند چرا علما دستوری، توصیه ای، ایجاد جوی نمی کنند تا لااقل علاقه مندان حضرت مهدی سلام الله علیه و اسلام در یک جایی چند روز ندبه و ناله کنند تا در تسریع امر فرج ان شاءالله موثر باشد. می دانم که باید دلها به اضطرار و طلب برسد ولی شاید دلهایی باشد که تا حدی به این حالت رسیده و فردی دعا می کنند. عرضم این است که کسانی که می توانند اقدامی بکنند تا جمعی و چند روزه این ضجه و ندبه انجام شود امام صادق سلام الله علیه نسخه را دادند آیا نباید قدمی برداریم شاید افرادی مثل من که غافل اند و هنوز مضطر نشدند بیدار شوند لااقل به اندازه طلب باران و نماز و دعای باران طلب آب حیات واقعی را هم جمعی و علنی و برنامه ریزی شده کنیم. نمی دانم. نظر شما چیست؟ ممنونم.
متن پاسخ

اسمه تعالی: سلام علیکم: اتفاقاً مردم ما بنا به توصیه‌ی حضرت صادق«علیه‌السلام» در هر محفل مذهبی خود تقاضای فرج مولای‌شان را دارند. مگر شب‌های قدر همین کار را مردم نمی‌کنند؟ نیاز به کار دیگری نیست! بحمداللّه در همین بسترِ تعرف‌شده کارها دارد انجام می‌شود، نیاز به یک کار جدای از این کارها نیست. موفق باشید

20801

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد ارجمند: در مورد زلزله کرمانشاه اخیرا آقای مولوی عبد الحمید موضع جالبی در خطبه نماز جمعه بیان کردند که چرا این زلزله را توجیه سکولار می کنید و مقصر را فعال شدن گسلها و طبیعت کور می دانید و علت زلزله را گناه مردم کرمانشاه می داند و حتی این نظر که این زلزله آزمایش الهی است را تخطئه می کند و این در حالی است که هیچ کدام از مسئولین ما جرئت بیان چنین موضعی که اسلامی نیز می باشد را نداشته اند و حتی به راحتی می گوید که مردم کرمانشاه باید توبه کنند به نظر شما آیا این چنین موضعی دینی نمی باشد لطفا توضیح دهید. با تشکر از شما استاد عزیز و همکارانتان در این سایت.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این تحلیل نمی‌تواند درست باشد. چگونه ما انسان‌ها که حقیقت قضیه را نمی‌دانیم، به راحتی مردم یک منطقه را به گناه‌کاری متهم کنیم! بد نیست در این مورد به جواب سؤال شماره‌ی 20797 رجوع فرمایید. موفق باشید

18350

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد گرامی: با توجه به جمله ای که در شرح صوتی کتاب مصباح الهدایه فرمودید: سید مصطفی خمینی فاطمه ی (س) خمینی (ره) است. 1. این جمله به چه معناست؟ 2. طریقه رجوع به آن شخصیت در این زمان چگونه است؟ آیا کتاب یا روش خاصی را باید دنبال کنیم؟ لطفا راهنمایی کنید وکمی شرح دهید.با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این مسئله که روشن است. یعنی آن مرحوم مثل حضرت زهرای مرضیه«سلام‌اللّه‌علیها» که برای پدر گرامی‌شان بودند که حضرت فرمودند: «فاطمة امّ ابی‌ها»، مرحوم آقا مصطفی برای امام بودند و تا زنده بودند هوای امام را داشتند. موفق باشید

31056
متن پرسش
سلام استاد: مدتی هست مشتاق نوشتن برای انتخابات بودم. هنوز هم حس می‌کنم برای نوشتن زود است اما با احوالی که پس انصراف دکتر جلیلی اون هم بعد دیدار با اهالی بهیار صنعت داشت، بر من گذشت تصمیم گرفتم بنویسم و همچنان در انتظار بسر برم. پس از سخنرانی رهبری در دیدار با نمایندگان مجلس شوک تصمیم شورای نگهبان برای من انتظار فراهم شدن وقت دیگری در این ۲۸ خرداد پیش کشیده شد. اینکه اگر ما آماده ورود به صحنه جدیدی هستیم و ورق دیگری از تاریخ بناست در افق قدسی حضرت حاج قاسمم رقم بخورد پس ماجرای سیاست و اولا ماجرای انتخابات هامان باید مفهوم نویی را پیش آرد. تا به امروز همواره گمان می‌کردم باید در درونم رقابت را میان جلیلی و رییسی را حفظ کنم. مگر انتخابات بدون رقابت معنا دارد نهایتا صحنه نو مفهوم تازه ای از رقابت را باید به ما بفهماناند. تا آنجا که توانستم در درون خودم به اختلافهای میان این دو دامن زدم تا این دو را حقا دو ببینم و به انتظار بنشینم و البته جبهه ی حزب الله و آن بنیان وجودی که این دو در آن شکل می‌گیرد از سنخ نور انقلاب خمینی است. می ماند ماجرای ما و وضع توسعه نیافتگی که در این عرصه گاه و بی گاه خودش را در پیش چشمان ما جلو می اندازد. سودای اینکه همگانی که در این صحنه حاضرند زیر چتر نور وجودی حضرت روح الله در این رقابت نو حاضر می توانستند باشند، آرزوی دوری است که هیچ وقت از آن نتوانستم در این یکی دو هفته دل بکنم. براستی اگر پس فردا رخ می داد اصلاح طلبانِ ما چگونه بودند؟ بگذارید کمی برایتان خاطره بازی کنم از جنس آرزوهای دور و دراز و تمناهای محال. روزگاری که شورای نگهبانِ تقدیرِ زمانه ی آینده ی قدسی ممکن، برای فرداهامان در پیش چشمانش، طیف متکثری از جوانانِ پیری را می‌دید که جملگی چشمانشان، همیشه در برابر نام و یاد حاج‌ قاسم به اشک در می آید و بغض جانشان را فرا می‌گرفت. اما یا من در دل این احوال طویل گم کرده ره به مقصودم یا وقت آن نرسیده است انتظار به امروز که رسید شوک تازه ای رخ داد اصلا دست خدا جبهه حزب الله را از رقابت خالی کرد. براستی ماجرا از چه قرار است. این لیله القدر قرار است چه‌ را نمایش بگذارد؟ بابت طولانی بودن کلامم شرمنده ام. من حتی فرض اینکه همه ماجرایی که برایتان چیدم جز خواب و خیال خالی از تفکر نیست را از خودم دور نکرده ام.
متن پاسخ

 

باسمه تعالی: سلام علیکم: چه خوب در نوعی پرسش‌گری که نظر به افقی است تا آینده به سوی ما آید، می‌پرسید ماجرا از چه قرار است که «اصلا دست خدا جبهه حزب الله را از رقابت خالی کرد». به نظر بنده آنچه در این لیلة القدر بنا است به نمایش آید، نظر به آینه‌ای است که نسبت ما را با مقام معظم رهبری معنای دیگری می‌بخشد. آقای دکتر جلیلی میدان رقابت با آقای رئیسی را تبدیل کردند به میدانی که ما هرچه بیشتر حضور رهبری را در این تاریخ بنگریم.

راهی را گشودند که در نوعی از انتخاب قرار می‌گیریم ولی نه انتخاب بین دو رقیب که یکی با نفی دیگری، خود را اثبات کند؛ بلکه انتخابی که بستر حضور در صحنه‌ای است که عملاً با رهبری بیعت می‌شود از نوع بیعتی که با مولایمان در غدیر انجام دادیم.

ملاحظه کردید که در غدیر از یک طرف انتصابی الهی انجام شد، تا مدیریت جهان اسلام توسط انسانی قدسی شکل بگیرد، ولی از طرف دیگر پیامبر خدا «صلوات الله‌علیه‌و‌آله» مردم را تشویق کردند تا در همان مکان با علی بن ابیطالب «علیه‌السلام» بیعت کنند. راستی! اگر انتصاب از طرف خداوند بود، چرا رسول خدا «صلوات‌الله‌علیه‌وآله» نفرمودند این حکم خدا است و باید همه بپذیرند؟ جایگاه این بیعت، جز آن است که باید در عین بستری قدسی، جمهور، خود را و انتخاب خود را به میان آورد؟ این‌جا رقابت بین دو جریان نبود، بلکه اختیار و انتخابی بود برای پذیرفتن و نپذیرفتنِ آنچه خداوند مقرر کرده بود. آیا ما نیز در شرایطی در حال قرارگرفتن هستیم از جنس انتخاب و بیعتی که نسبت خود را با نظام مقدس اسلامی باید معلوم کنیم؟ و در این انتخابات مخیر به چنین موضع‌گیری هستیم؟ بیعتی از جنس بیعتی که در غدیر واقع شد و نه بیعتی که خلفای عثمانی بر مردم تحمیل کردند؟ آیا اگر دموکراسی، عبور از آن نوع دیکتاتوری بود که به نام بیعت بر مسلمانان تحمیل کردند، ما دوباره به آن بیعت برگشته‌ایم؟ و یا با نظر به ضعف‌های دموکراسی، قدمی جلوتر آمده‌ایم تا در عین نقش‌آفرینیِ جمهورِ مردمان، از صحنه رقابت مطرح در دموکراسی نیز قدمی جلوتر بیاییم؟ و در انتخاباتی قرار بگیریم که بیعتی باشد با راهی که نظام اسلامی مقابل ما گشوده است؟ و ما هنوز در طلوع و تولد این راه هستیم، با همه ابهاماتی که دارد. مثل آن روز که با روبه‌روشدن با ولایت فقیه، هزاران ابهام برایمان پیش آمد که نکند ولایت فقیه نوعی دیکتاتوری است و سپس معلوم شد تاریخ دیگری است که انسان‌ها در عین انتخابی آزاد، اسیر سکولاریسم جهان مدرن نباشد. موفق باشید

30955
متن پرسش

سلام به استاد گرامی و با قبولی طاعات و تبریک به جهت عید سعید فطر. راستش با جوابی که به سؤال شماره 30948 تحت عنوان «بهترین حضور در عهدی که ما با ماه رمضان در خود می‌توانیم نگه داریم» دادید احساس کردم مطلب می تواند بیش از این حرفها باشد و آن جواب مقدمه‌ای هست برای این که ما با شروع عید فطر به تولد دیگری فکر کنیم. خواستم اگر ممکن است در این رابطه یعنی در رابطه با عید فطر و نوع زندگی که باید شروع کنیم، نکاتی بفرمایید. پیشاپیش از اینکه وقت شما را می‌گیرم، پوزش می‌طلبم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که متوجه شده‌اید موضوع عید فطر بسیار بزرگ‌تر از آن است که تنها خوشحال باشیم که وظایف دینی خود را انجام دادیم و تمام شد. آری! سال‌های قبل در رابطه با عید لقاء الهی‌بودنِ عید فطر عرایضی شد و در امسال یادداشتی را که امروز تنظیم شد را خدمتتان ارسال می‌کنم. موفق باشید
باسمه تعالی

عید فطر و شروعی دیگر

وقتی در ماه رمضان دل به دریا زدید و با همّتی بزرگ تا کناره‌های رؤیت حضرت مجبوب جلو رفتید؛ هان! متوجه باشید حال که راز خدایی بر زبان دارید و جان شما پیک کلام ازلی شده، آن را پاس دارید. این نتیجه تلاش و صبر آن‌هایی است که به برتر از نیازهای حیوانی خود نظر کردند.
حال که آسمان به سوی شما گشوده شد، باید خود را وقف ایثارها و خوش‌خلقی‌ها و خوش‌بینی‌ها کنید، به پاس این همنشینی با فرشتگان، به پاس زندگی در تاریخی که شهید حاج قاسم‌ها در آن متولد شدند و خود را در جاودانگی تجربه کردند و فهمیدند در سایه چه کسی آرام گیرند آن‌جایی که آن شهید بزرگوار در وصف مقام معظم رهبری «حفظه‌الله» فرمود:
«والله! والله! والله! از مهم‌ترین شئون عاقبت به خیری، رابطه قلبی و دلی و حقیقی ما با این حکیمی است که امروز سکان انقلاب را به دست دارد.»
در جنگ بین ظلمات و نور، از رنج مقدس و غم از دست‌رفتن عزیزان در این جنگ نباید هراس داشت. آن‌که به دل طوفان می‌زند، زبان خداوند است و اجازه ندارد اجازه دهد این شعله برافراشته، یعنی انقلاب اسلامی را عده‌ای که تا دیروز مدعی انقلابی‌گری بودند با شعارهای عوامانه خود، خاموش کنند.
کسی که با آسمان‌ها به گفتگو در می‌آید از آذرخش آسمان نمی‌ترسد، حتی اگر آن آذرخش‌ها، مقدسانِ نادانی باشند همانند خوارج.
تنها با ایمانی پارسایانه می‌توان به «عید فطرِ» رمضانی رسید که در آن زندگی با طراوتی دیگر شروع می‌شود و تنها در پرتو تسلیم، دلیرانه در مقابل حکیم بزرگ دوران می‌توان در خدمت مردم بود وگرنه از مردم و از انسانیت دم‌زدن و رهبریِ رهبر معظم انقلاب را مدّ نظر نداشتن، شیطانی را تداعی می‌کند با 6000 سال عبادت، چون کوری سرگردان با وجودی سراسر غضب.
در بستر انقلاب اسلامی و با حضور در کناره‌های رؤیت حضرت محبوب، تنها چیزی ارزش دارد که جان‌ها را به سوی حقیقت، به شکوفایی دعوت می‌کند. کافی نیست وقتی به سخن می‌پردازند، سخنان خوب بگویند و دم از انسانیت بزنند اما در دل آن سخنان، نهادهای مقدس نظام اسلامی را نفی کنند و تلاش نمایند مردم را در مقابل آن‌ نهادها قرار دهند و با روحیه کودکانه خود، نقش و رهنمودهای حکیم فرزانه انقلاب را نادیده بگیرند.
چگونه آن کلام دوستانه‌ای که از دل آن مرد شجاع چون چشمه‌ای معنوی از عمق کوه وجدان این ملت بیرون آمد و چون قطره‌های بلورین ما را به نیروهای پنهان عالم آگاه کرد؛ فراموش ‌کنیم؟ آن‌گاه که فرمودند: «پشتیبان ولایت فقیه باشید تا به مملکت شما آسیب نرسد.»
از چه ملتِ ما را به سازش و دوستی با دشمنان انسانیت دعوت می‌کنند؟ ملتی را که رهایی‌اش جز در نبرد با مستکبران نیست؟ شهدای ما رؤیای رفاه غربی را از سر به در کردند که آن‌چنان آبدیده و آسمانی شدند.
در عید فطر می‌توان غرق در شوق الهام شد و زندگی را در بستری که به سوی آینده توحیدی است، دنبال کرد. با طبیعتی خدایی باید خویشتن را خداگونه آشکار نمود تا از دهان‌تان موسیقی عشق و حماسه به ظهور آید، عشق و حماسه‌ای که در طنین سخنان رهبر معظم انقلاب «حفظه‌الله» به گوش‌ها می‌رسد تا همچون سردار دل‌ها، جاویدان ادامه یابید.
بنیادی‌ترین روحی که در عید فطر شروع می‌شود، نظر به جانب بالا است و با تمام وجود و یک‌پارچه ایمان و عزم‌شدن.
مقدس می‌تواند همیشه مقدس بماند اگر انسان مغرور تعریف و تمجید عوام نشود و از سنت‌های حضور در جهان بیکرانه الهی غفلت نکند.
آن کسی که در زندگی فقط یک راه را می‌بیند و آن راهی است که تنها به او ختم شود، اگر مردم به او رأی ندهند، به هیچ‌کس رأی نمی‌دهد.
عید فطر، عیدی است برای شروعی دیگر و گام‌زدن در جاده‌ای که مردم ما در انتخابات پیش رو به حاکمیت مردانِ مردی نظر می‌کنند که در تراز انقلاب اسلامی باشد. با نظر به «جهانی میان دو جهان»، تا نه از آرمان‌های مقدس نظام اسلامی غافل شویم و نه از زندگی در دنیای جدید فرار کنیم.
والسلام

27623
متن پرسش
سلام استاد: وقت بخیر. من چند سالی به شدت معتاد به موسیقی شده بودم و الآن اثراتش و ایمان ضعیفم رو دارم می‌بینم. نمی‌دونم چجوری باید رهایی پیدا کنم. حس می‌کنم قدرت فکرم، آرامشم، لذت درونی م، مناجاتم، اشک، اراده، نظم و ... مهمتر از همه همون خرده ایمانم رو هم از دست دادم. نمی‌دونم باید چیکار کنم سلامتی روحم رو برگردونم. حس می‌کنم این روح دیگه مثل قبل نمیشه. زندگیم رو مختل کرده و حس می‌کنم وجودم سرد و یخ شده و شور و اشتیاقم رو از دست دادم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: زمینی بودن بد نیست، زمینی‌ماندن بد است. بحمداللّه بنا ندارید زمینی بمانید. سری هم به کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» بزنید. موفق باشید

 

 

24960
متن پرسش
سلام علیکم: وقتتون بخیر استاد بزرگوارم. اینکه امام حسین (ع) در زمان شهادت حضرت عباس (ع) فرمودند کمرم شکست به چه معناست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: شاید بتوان گفت آن وجه از برنامه‌ی حضرت که بنا داشتند با هیبت و قدرت حضرت ابالفضل وجه مغلوبیتِ ظاهری دشمن را به صحنه بیاورند با شهادت حضرت ابالفضل از دست رفت. موفق باشید

24073

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام و عرض ادب خدمت استاد طاهرزاده و همۀ عزیزان گروه فرهنگی المیزان. طاعات و عباداتتان مقبول درگاه حق تعالی. حقیر توی خواندن جزوۀ مناجات التائبین متوجه شدم تا جلسۀ چهارم پیاده‌سازی شده. توی تعداد صوت‌هایی که از قدیم داشتم جلسۀ چهارم به بعد را پیدا کردم که گویا تا ۱۳ جلسه ادامه داشته شرح مناجات. جلسۀ پنجم را پیاده‌سازی کردم. به همان صورت که استاد صحبت کردند، همان طوری پیاده سازی کردم. می توانستم که کلمات شکسته را برگردانم به حالت معمول فارسی، بدون تغییر در سیاق جمله. پیش خودم گفتم شاید اجازه نداشته باشم برای چنین کاری. اگر مایل بودید امر بفرمایید حقیر متن پیاده سازی شدۀ جلسه پنجم را تقدیم کنم یا این که کلمات شکسته را برگردانم و استاد نگاه کنند و جرح و تعدیلی لازم باشد، زیاد کردن مطلبی لازم باشد، انجام بدهند و باز بهم برش گردانید تا ویرایشش کنم و جلسه به جلسه همین طوری انجام بشود که آخر کار به ادامۀ جزوۀ اصلی اضافه بشود. و یا این که همۀ نه جلسۀ باقی مانده را، پیاده‌سازی کنم و بعد استاد نگاه کنند و حقیر ویرایشش کنم.(هر طور شما امر بفرمایید) به هر طریق دوست دارم که کمک بدهم به دوستان گروه المیزان. (مقداری ویرایش انجام داده ام. اگر امر بفرمایید می توانم توی ویرایش کمک بدهم) التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر بتوانید به همان صورت که صحبت شده است، تایپ بفرمایید و ارسال فرمایید؛ إن‌شاءاللّه بر روی آن کار می‌شود. چون ممکن است زحمت بکشید و بر روی جملات کار کنید ولی در ویرایش نهایی آن جملات تغییر کند. پس نیاز نیست جنابعالی آن جملات را به صورت ادبیات صحیح درآورید. موفق باشید

23845

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: با توجه به شرایط موجود در استان های سیل زده و نیاز شدید به نیروی جهادی آیا حضور در شهر های سیل زده وظیفه ی طلاب می باشد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر واقعاً نیاز باشد و کسی بتواند کمک کند و وجودش تازه آن‌جا مانع کار نباشد؛ چرا کوتاهی نماید؟ موفق باشید

23205
متن پرسش
سلام و احترام محضر استاد فاضل و گرامی: احتراما، یکی از دوستانم در آلمان یک کانال مذهبی در تلگرام برای اعضای مسجدی در آلمان تاسیس کرده، با توجه به نزدیک بودن میلاد حضرت عیسی (ع) می خواهد مطالبی از عیسی (ع) در کانالش بگذارد. لذا لطفا مطالبی بفرمایید تا در این کانال و سایت خودم گذاشته شود. تشکر فراوان
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حضرت عیسی «علیه‌السلام» می‌فرمایند: «يا بَني إسرائيلَ قَلْبُ كُلِّ إنسانٍ حَيثُ مالُهُ، فَاجْعَلُوا أمْوالَكُم فِي السَّماءِ تَكُنْ قُلُوبُكُم فِي السَّماءِ» اى بنى‌اسرائيل! قلب هر انسان آن جاست كه مال او در آن جاست، پس اموال‌تان را در آسمان قرار دهيد تا دل‌هاى شما در آسمان باشد. - که البته مراد اموالِ سماوى علوم و معارف و اعمال صالحه است كه عامل تجليات الهيه و سعادت ابديه مى ‏باشد - و مال، مال ناميده نشد مگر بدين جهت كه دل‌ها بالذّات به سوى آن ميل مى‏ كند و آن را مى‏ پرستد. پس مال، مقصود اعظمِ معظم در دل‌هاست، زیرا به آن احتیاج هست ولی مالِ حقیقی که همان علوم و معارف الهی و اعمال صالح است. موفق باشید

22426
متن پرسش
استاد عزیز سلام: در پاسخ یکی از دوستانم که تقریبا دچار یک پوچی و احساس غبنی شده بود این جواب رو نوشتم می خواستم ببینم ایراداتش چیه؟ چقدرش درسته؟ «امروز در زمانه‌ی ما، معناداری زندگی در اعتقاد و ارتباط و تلاش برای انقلاب اسلامی در مسیر رسیدن به شهداست. شما تا هدفی جلوی چشمات نباشه کم میاری، پوچی میگیرتت، خسته میشی، دادت در میاد، حتی نمیدونی دادت روی سر کی بزنی و اصلا چرا داد بزنی. اما باید اون هدف اصلی جلو چشمت باشه و اون شهدان، اینی که میگم از کتابای شهدا هی بخون نه از سر تفنن و سرگرمی و ایدئولوژی میگم، این خاطرات و کتاب ها امروز تنها و تنها راه میانبر و کوتاه برای سلوک و معناداری زندگیه، اصلا همین انس گرفتن با این کتابا شما رو عوض میکنه، بعدِ ی مدت می بینی صبورتر شدی، زندگی برات معنادار تر شده، ی حس و حالی داری که بقیه ندارن هیچ کار دیگه هم نکردیا مثل بقیه زندگیتو می کردی ولی می بینی کم کم دیگه مثل اونا زندگی نمیکنی»
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حرف درستی است. پوچی از بی‌معناییِ زندگی سر بر می‌آورد و امروز، زندگی با وفایِ به انقلاب اسلامی و قرارگرفتن در بستر مقابله با استکبار در متن سنت توحیدی، معنا پیدا می‌کند. موفق باشید

21228

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرامی: بنده می خواهم وارد سیر و سلوک ناب اسلامی شوم ولی چون آلوده به گناهان زیادی هستم و باید توبه خالصی انجام دهم و بعد وارد این عرصه شوم اما توبه کردن که به این راحتی نیست، برای کسی که عمری غرق در کثافات بوده و هست و از طرفی می دانم توبه کردن هم قسمتی از سلوک الی الله است و راه و روش دارد و استاد راه بلد نیاز است و حالا بنده چنین استادی که مورد اعتماد باشد سراغ ندارم. لذا از جنابعالی تقاضا دارم راهنمایی ام کنید. با تشکر.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر می‌کنم اگر با نظر به کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» که بر روی سایت هست، شروع کنید «خودْ راه بگویدت که چون باید کرد». هرگز از رحمت خدا مایوس نباشید. موفق باشید

 

6972

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
باسلام خدمت استاد بزرگوار 1-توضیحاتی پیرامون علوم الهی و علم نافع میخواستم 2- زندگی چیست و مفهوم زندگی چیست؟ 3- توضیحاتی پیرامون عقل معاش و معاد میخواستم
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: سعی کنید جلد اول کتاب «فرزندم؛ این‌چنین باید بود» را مطالعه فرمایید، إن‌شاءاللّه جواب هر سه سؤال‌تان را خواهید یافت. در آن صورت اگر سؤالی پیش آمد من در خدمتتان هستم. موفق باشید
27887

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد: با خواندن کتاب هدف حیات زمینی آدم سوالی برایم ایجاد شده: همان طور که در کتاب فرمودید در راستای رسیدن انسان به هدف خلقتش که همان خلیفه الله شدن و نجات از هبوط است، دنیا در خدمت انسان قرار می گیرد و انسان باید دنیا را در راستای همین هدف در خدمت قرار دهد و نه اینکه خودش در خدمت دنیا قرار گیرد و مشغول به زینت در و دیوار آن شود. و همین طور فرمودید: «انسان با توجه به اين آيات لازم است خودش را اين طور ببيند كه ملائكه همه در خدمت او هستند و از طرفي در اين زمين موقت آمده است و اشكال هم ندارد كه تمام لوازم زندگي زميني را داشته باشد، يعني هم غذا بخورد، هم همسر بگيرد و هم با فرزندانش بازي كند و ... ولي جهت و موقعيت خود را در اين زمين فراموش نكند.» سوالم این است که حد استفاده از دنیا و بهره بردن از لذت های حلال چه قدر است؟ آیا این طور است که با این نگاه که «دنیا باید در راستای خلیفه الله شدن در خدمت ما قرار گیرد.» باید فقط به رفع نیازهای ضروری خود بسنده کنیم و باقی پول خود را به فقرا ببخشیم و اصلا به تفریحات و بهره بردن از لذت های حلال نپردازیم؟ آیا مثلا اگر بنده چند میلیونی پس انداز کرده ام و با این پول می توانم ۲۰۶ بخرم بیایم و به ماشینی مدل پایین تر بسنده کنم و باقی پول خود را صرف حال فقرا کنم آیا این نگاه افراطی است؟ و از اعتدال به دور است؟ یا اینکه اصلا همین نگاه درست است؟ اگر همین نگاه درست است پس تکلیف آیه ی قُلْ مَنْ حَرَّمَ زِينَةَ اللَّهِ الَّتِي أَخْرَجَ لِعِبَادِهِ وَالطَّيِّبَاتِ مِنَ الرِّزْقِ قُلْ هِيَ لِلَّذِينَ آمَنُوا فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا خَالِصَةً يَوْمَ الْقِيَامَةِ كَذَٰلِكَ نُفَصِّلُ الْآيَاتِ لِقَوْمٍ يَعْلَمُونَ (۳۲ اعراف) چه می شود؟ استاد به شدت در سردرگمی افراط و تفریط و اعتدال در بهره بردن از دنیا در راستای خلیفه الله شدن، مانده ام و نمی‌دانم آیا مثلا باید کل پس انداز خود را به فقرا ببخشم و یا بر اساس حکم عقل آن را برای آینده نگه دارم؟ در مورد خانه و زینت دادن آن آیا باید فقط به ساخت آشیانه ای که بتوانیم در آن در امن به سر ببریم بسنده کنم؟ آیا نباید عرف جامعه را نیز در تصمیم گیری در مورد وضعیت خانه خود دخالت دهم؟ و آنچه را شرع حلال و عرف اعتدال می‌داند انجام دهم؟ آیا داشتن خانه ای که از نظر «عرف» آربرومند است درست است؟ یا همین نگاه و توجه به عرف من را از سلوک باز می‌دارد؟ آیا در اسلام حد و مرزی برای این قضیه تعریف شده؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که در سیره‌ی پیامبر و ائمه علیهم‌السلام ملاحظه می‌کنید، تا آن‌جایی که امور دنیایی مانع حضور در محضر حق نشود، از دنیا و لذات آن استفاده می‌کردند و در این‌جا بهترین محکمه، خود انسان است که چه اندازه با ابزار‌های دنیایی گرفتار حجاب نسبت به انس با حضرت پروردگار می‌شود و انسان‌ها در این رابطه حتی متفاوت‌اند. موفق باشید

27322
متن پرسش
با سلام: در جایی خوانده ام که ابن عربی در فصوص الحکم ادعا نموده که علت عتاب موسی با هارون، این بود که چرا هارون مردم را از گوساله پرستی منع نموده، چرا که همه چیز تجلی خدا است و ... آیا این ادعا صحیح است و اگر آری، با در نظر گرفتن چنین چیزی آیا می توان به سایر حرفهای ابن عربی اعتماد نمود؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آن حرف‌ها را دیده‌ام. همان‌طور که حضرت امام «رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» در نامه‌ای که به گورباچف نوشته‌اند در وصف ابن‌عربی فرمودند: برای فهم کلماتِ باریک‌تر از موی او چند نفر افراد با هوش خود را به قم بفرستید. لذا هرکس نمی‌تواند بدون شناختن آن زبان، وارد آن حوزه‌ی فکری بشود. موفق باشید

27196
متن پرسش
سلام علیکم: استاد عزیز، من هم در پرسش و پاسخ ۲۷۱۷۵ که خدمتتان ارسال کردم، عرض کردم دقیقا این را نشانگر صبرِ فهیمانه و دقت نظر دکتر داوری می بینم که متوجه اند افق گشایی و تمدن سازی امری نیست که فورا با شور و روحیه بخواهیم آن را بدست بیاوریم در مدت زمان کوتاه و با تانی به آن نیندیشیم و سریعا بگوییم ما از توسعه و لوازم آن گذر می خواهیم بگذریم و در حال گذریم بلکه باید با صبر و شجاعت آن را بررسی کرد و پیش برد. من متوجه این فهم و درک دقیق دکتر داوری می شوم و متوجهم ایشان می خواهند ما را از شتاب زدگی و عدم صبر تمدنی عبور دهند و مصداق و نمونه این سخنان حضرت آقا می دانم که فرمودند نباید بی صبری و بی طاقتی کنید و مدام پا به زمین بکوبید چرا نشد و چنان وانمود کنید که اوضاع بسیار بحرانی است و نشد که نشد. حرف من اینجاست که ما باید عالم انسان دینی را بررسی و اصالت بدهیم و حکمت نظری مان بدانیم و زمین و بسترها را باید متناسب آن بچینیم تا بتدریج بتوانیم الگوهای تمدنی خود را با قوت و تعالی جلو ببریم کما اینکه حضرتعالی هم فرمودید انقلاب از جنس وجود است و تجلی و مراتب دارد تا به کمال نزدیک شود. رویکرد خود امام را ببینیم از همان ابتدا ایشان می گفتند ما بدنبال الگوی دموکراسی و توسعه سیاسی مدرن نیسیتیم و تن به لوازم آن نمی دهیم و باید از آن عبور شود ولی در عین حال می فرمودند همین ابزار دموکراسی جهت تحقق آزادی اجتماعی و بالاتر از آن قسط می تواند موثر باشد لذا باید در زمین نظام مردم سالار ولایی و دینی با محوریت تحقق حکم الله و انبیاء و اولیاء او باشد و اشاره هم می فرمودند که ما باید طی زمان مردم سالاری دینی را تقویت کنیم و حتی اگر جایی دیدیم همین ساختارهای قانون اساسی کنونی با روح عقاید و فرهنگ مان همسویی ندارد آن را تعویض کنیم و اینها در حالی بود که اول انقلاب بود و بعضی توصیه به تساهل در برخورد با دموکراسی و اکل میته داشتند ولی امام آن را نپذیرفتند. تلقی من اینست که باید بصیرت و خودآگاهی و انس با عالم انسان دینی را تبیین کرد و نشان داد و آن را روشن کرد و بتدریج الگوهای متناسب آن عالم و تمدن اسلامی_ایرانی را بتدریج اجرا کرد تا اصالت و حضور اصیل مان در جهان اسلامی ایرانی باشد و در عین حال تکنولوژی و مکانیزم های جهت تحقق آزادی اجتماعی (که پس از رنسانس ویژه در غرب بدان توجه ها معطوف شد و تقلا صورت گرفت و مکانیزم هایی هم تعریف شد هر چند بدون در نظر گرفتن آزادی معنوی و بندگی) که می تواند با روح شیعی و ایرانی ما بخواند را استحاله کنیم و لعاب فرهنگی ما به آنها باشد. بلی! ما محدود به حوالت های تاریخی هستیم ولی می توانیم با فهم مقتضیا زمان در بستر توحید تاریخ سازی کنیم و جهت تاریخ را بسمت نظم معنوی و الهی ببریم. خود حضرت آقا در جریان الگوی اسلامی_ایرانی پیشرفت فرمودند که ما شاید برخی اهداف و استراتژی هایمان با توسعه و الگوی توسعه مدرنیته بخواند ولی ما جهت و هدف مان در جوهره دیگریست و ما باید تکنیک ها و ابزارهای مناسب و همسویی که می بینیم، در الگوی پیشرفت استحاله کنیم. این صبر تمدنی را آقا ویژه بدان تاکید می کنند وقتی که اشاره دارند باید اهداف کوتاه مدت، میان مدت و بلند مدت الگو و جهان اسلامی_ایرانی معلوم شود طی فرآیند طلوع تاریخی حق و تمدن متعالی را شاهد باشیم و به تعبیر من در این جهت نرویم که به فکر دین حداقلی و حفظ میراث شیعی ایرانی در عین حال عدم فکر تحقق قوی و عمیق شریعت و حکمت اسلامی_ایرانی و تساهل و بهره بیشتر از تجارب و مکانیزم های مدرن، بیفتیم که اکنون آقای مهدی نصیری تحت عنوان عصر حیرت آن را دنبال می کنند. من کمی اینجا با مطلب دکتر داوری تفاوت نگرش پیدا کنم که باید هم اکنون هم که ما در عصر سیطره مدرنیسم هستیم از پایداری و عدم هضم در توسعه دم بزنیم و نباید جهت مان توسعه باشد ولی باید خودآگاهی پیدا کنیم و عالم انسان دینی را بشناسیم و آنرا جهت خود معلوم کنیم تا هم اکنون هم بیاییم با نگرش تمدنی برنامه خود را جلو ببریم. کمی این تفاوت نظرم معطوف به ورود ما در گام دوم و بیانیه گام دوم هست که البته شاید اگر چندین سال این بحث دکتر داوری را می دیدیم از جهاتی همسویی با این بزرگوار بیشتر بود ولی معتقدم باید با بصیرت و تعیین نقطه ثقل خودمان در عرصه های مختلف توامان با صبر و استقامت، کار را جلو ببریم و به تصرف در تکنیک و مکانیزم های مدرن بپردازیم و منتقدانه با مدرنیته مواجه شده و در نظر و عمل بنا و فرآیند تدریجی مان عبور از توسعه باشد و بدین هم فکر کنیم مبادا جهت مان بسمتی برود که به اکل میته برسیم. عذر می خواهم اگر تعابیرم رسا بود و اطاله کلام شد و وقت شریفتان را گرفتم. بعنوان ارادتمند و مخاطب آثار و بیانات حضرتعالی مطالب و مبحثی معطوف به یادداشت وزین و اشارات و چشم اندازهای شما عرض شد و امیدوارم توانسته باشم با این مطالب تان ارتباط خوبی برقرار کرده باشم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحمداللّه حساسیت شما را نسبت به آنچه در این تاریخ در حال وقوع است، می‌شناسم که برای آینده مأوایی اصیل برای بشریت در حال وقوع است و اگر یک قدم از آن کوتاه بیاییم، مثل آن خواهد بود که مولایمان بعد از قتل خلیفه‌ی دوم، در جریان حکمیت نسبت به پذیرش روش شیخین، کوتاه می‌آمدند و عملاً با آن کوتاهی، چهره‌ی منوّر شخصیت خود را ذیل کدورت روش آن دو قرار می‌دادند و بشریت را از آینده‌ی اصیل خود ناامید و محروم می‌نمودند. ما یک لحظه از تأکید بر اصالت‌های ناب الهی و تقابل با استکبار، نه پشیمانیم و نه کوتاه می‌آییم. عمده روشی است که باید حکیمانه راه را جلو ببریم به همان روشی که اولیای معصوم در مقابل ما گشودند، وگرنه دینِ حدّاقلی که سال‌های پیش، دکتر سروش مطرح کردند و سال گذشته در جلسه‌ی ۳۹ مباحث «دین در دنیای مدرن» به آن صراحت دادند؛ به‌کلّی دین را از ابعاد اصیلش خارج می‌کند و نادیده می‌گیرد. در دکتر داوری و هایدگر ابداً این حرف‌ها نیست. دغدغه‌ی آن‌ها این است که دین از نگاهِ متافیزیکی و فرهنگ مدرن نجات یابد و بی‌حساب نیست که گادامر یعنی اصلی‌ترین شاگرد هایدگر می‌گوید همه‌ی فکر و ذکر هایدگر، خدا بود. موفق باشید

نمایش چاپی