باسمه تعالی: سلام علیکم: در مقام «احدیت» نظر به حضرت حق است در هویتی که اسماء حسنا غرق در آن مقاماند. ولی در مقام «واحدیت» مقامِ اسماء حسناست و نبوت رویهمرفته محلِ توجه به اسماء حسنای الهی یعنی مقام «واحدیت» است در عین آنکه باطن نبوت که مقام اصلی نبوت است، مقام پیامبر خاتم «صلیاللّهعلیهوآله» میباشد به اعتبارِ «النّهایات ترجعُ إلی البدایات» که بحث مفصل آن را در کتاب «مصباحالهدایه» حضرت امام میتوانید دنبال کنید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: هر حرکتی چنین است چه حرکت ذاتی و جوهری، و چه حرکتِ عرضی مثل راهرفتن که شما در حرکتتان بالاخره مکانی را پشت سر میگذارید تا در مکان دیگری وارد شوید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: آنچه واقع شده آن بود که عرض شد. شاید بتوان گفت در ابتدای امر، تنها یک ارادهی کلّی تحت عنوان «برائة من اللّه» به میان آمد و وقتی ظرفیت لازم فراهم شد قدمی بیشتر مطرح گشت که آن پیام به کمک حضرت علی «علیهالسلام» اعلام شود. شاید هم خداوند میخواست نشان دهد که به هر صورت نسبت به نزدیکی امیرالمؤمنین «علیهالسلام» به پیامبر «صلواتاللّهعلیهوآله» نظر خاصی دارد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در مباحث معرفت نفس مییابید که نفس انسان چه اندازه میتواند در عوالم متعالی حاضر شود و نگاه به نامحرم در آن شرایطی که شریعت حرام نموده است، موجب میشود تا انسان در حضور در آن عوالم محروم گردد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد خوب است به سیر مطالعاتی که بر روی سایت هست، مراجعه فرمایید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: نه. سعهی رحمت الهی آنچنان است که میتوان یک صلوات را خرج هزاران انسان نمود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: نماز، راه رجوع به حضرت ربّ العالمین است تا راهِ نزدیکی به حقیقت گم نشود. کتاب «آداب الصلواة» امام خمینی «رضواناللّهتعالیعلیه» نکات ارزشمندی را با شما در میان میگذارد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در هر حال نمیتوان چنین قاعدهای را به پای خدا گذاشت که حتماً حضرت حق سادات را پرورشی خاص داده باشد. خود خداوند میفرماید بنی آدم را تکریم کرده است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: إنشاءاللّه با خوشخُلقی و صداقت و تواضع مشکل حل میشود. موفق باشید
اسمه تعالی: سلام علیکم: اتفاقاً مردم ما بنا به توصیهی حضرت صادق«علیهالسلام» در هر محفل مذهبی خود تقاضای فرج مولایشان را دارند. مگر شبهای قدر همین کار را مردم نمیکنند؟ نیاز به کار دیگری نیست! بحمداللّه در همین بسترِ تعرفشده کارها دارد انجام میشود، نیاز به یک کار جدای از این کارها نیست. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: این تحلیل نمیتواند درست باشد. چگونه ما انسانها که حقیقت قضیه را نمیدانیم، به راحتی مردم یک منطقه را به گناهکاری متهم کنیم! بد نیست در این مورد به جواب سؤال شمارهی 20797 رجوع فرمایید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: این مسئله که روشن است. یعنی آن مرحوم مثل حضرت زهرای مرضیه«سلاماللّهعلیها» که برای پدر گرامیشان بودند که حضرت فرمودند: «فاطمة امّ ابیها»، مرحوم آقا مصطفی برای امام بودند و تا زنده بودند هوای امام را داشتند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: چه خوب در نوعی پرسشگری که نظر به افقی است تا آینده به سوی ما آید، میپرسید ماجرا از چه قرار است که «اصلا دست خدا جبهه حزب الله را از رقابت خالی کرد». به نظر بنده آنچه در این لیلة القدر بنا است به نمایش آید، نظر به آینهای است که نسبت ما را با مقام معظم رهبری معنای دیگری میبخشد. آقای دکتر جلیلی میدان رقابت با آقای رئیسی را تبدیل کردند به میدانی که ما هرچه بیشتر حضور رهبری را در این تاریخ بنگریم.
راهی را گشودند که در نوعی از انتخاب قرار میگیریم ولی نه انتخاب بین دو رقیب که یکی با نفی دیگری، خود را اثبات کند؛ بلکه انتخابی که بستر حضور در صحنهای است که عملاً با رهبری بیعت میشود از نوع بیعتی که با مولایمان در غدیر انجام دادیم.
ملاحظه کردید که در غدیر از یک طرف انتصابی الهی انجام شد، تا مدیریت جهان اسلام توسط انسانی قدسی شکل بگیرد، ولی از طرف دیگر پیامبر خدا «صلوات اللهعلیهوآله» مردم را تشویق کردند تا در همان مکان با علی بن ابیطالب «علیهالسلام» بیعت کنند. راستی! اگر انتصاب از طرف خداوند بود، چرا رسول خدا «صلواتاللهعلیهوآله» نفرمودند این حکم خدا است و باید همه بپذیرند؟ جایگاه این بیعت، جز آن است که باید در عین بستری قدسی، جمهور، خود را و انتخاب خود را به میان آورد؟ اینجا رقابت بین دو جریان نبود، بلکه اختیار و انتخابی بود برای پذیرفتن و نپذیرفتنِ آنچه خداوند مقرر کرده بود. آیا ما نیز در شرایطی در حال قرارگرفتن هستیم از جنس انتخاب و بیعتی که نسبت خود را با نظام مقدس اسلامی باید معلوم کنیم؟ و در این انتخابات مخیر به چنین موضعگیری هستیم؟ بیعتی از جنس بیعتی که در غدیر واقع شد و نه بیعتی که خلفای عثمانی بر مردم تحمیل کردند؟ آیا اگر دموکراسی، عبور از آن نوع دیکتاتوری بود که به نام بیعت بر مسلمانان تحمیل کردند، ما دوباره به آن بیعت برگشتهایم؟ و یا با نظر به ضعفهای دموکراسی، قدمی جلوتر آمدهایم تا در عین نقشآفرینیِ جمهورِ مردمان، از صحنه رقابت مطرح در دموکراسی نیز قدمی جلوتر بیاییم؟ و در انتخاباتی قرار بگیریم که بیعتی باشد با راهی که نظام اسلامی مقابل ما گشوده است؟ و ما هنوز در طلوع و تولد این راه هستیم، با همه ابهاماتی که دارد. مثل آن روز که با روبهروشدن با ولایت فقیه، هزاران ابهام برایمان پیش آمد که نکند ولایت فقیه نوعی دیکتاتوری است و سپس معلوم شد تاریخ دیگری است که انسانها در عین انتخابی آزاد، اسیر سکولاریسم جهان مدرن نباشد. موفق باشید
سلام به استاد گرامی و با قبولی طاعات و تبریک به جهت عید سعید فطر. راستش با جوابی که به سؤال شماره 30948 تحت عنوان «بهترین حضور در عهدی که ما با ماه رمضان در خود میتوانیم نگه داریم» دادید احساس کردم مطلب می تواند بیش از این حرفها باشد و آن جواب مقدمهای هست برای این که ما با شروع عید فطر به تولد دیگری فکر کنیم. خواستم اگر ممکن است در این رابطه یعنی در رابطه با عید فطر و نوع زندگی که باید شروع کنیم، نکاتی بفرمایید. پیشاپیش از اینکه وقت شما را میگیرم، پوزش میطلبم.
باسمه تعالی: سلام علیکم: همانطور که متوجه شدهاید موضوع عید فطر بسیار بزرگتر از آن است که تنها خوشحال باشیم که وظایف دینی خود را انجام دادیم و تمام شد. آری! سالهای قبل در رابطه با عید لقاء الهیبودنِ عید فطر عرایضی شد و در امسال یادداشتی را که امروز تنظیم شد را خدمتتان ارسال میکنم. موفق باشید
باسمه تعالی
عید فطر و شروعی دیگر
وقتی در ماه رمضان دل به دریا زدید و با همّتی بزرگ تا کنارههای رؤیت حضرت مجبوب جلو رفتید؛ هان! متوجه باشید حال که راز خدایی بر زبان دارید و جان شما پیک کلام ازلی شده، آن را پاس دارید. این نتیجه تلاش و صبر آنهایی است که به برتر از نیازهای حیوانی خود نظر کردند.
حال که آسمان به سوی شما گشوده شد، باید خود را وقف ایثارها و خوشخلقیها و خوشبینیها کنید، به پاس این همنشینی با فرشتگان، به پاس زندگی در تاریخی که شهید حاج قاسمها در آن متولد شدند و خود را در جاودانگی تجربه کردند و فهمیدند در سایه چه کسی آرام گیرند آنجایی که آن شهید بزرگوار در وصف مقام معظم رهبری «حفظهالله» فرمود:
«والله! والله! والله! از مهمترین شئون عاقبت به خیری، رابطه قلبی و دلی و حقیقی ما با این حکیمی است که امروز سکان انقلاب را به دست دارد.»
در جنگ بین ظلمات و نور، از رنج مقدس و غم از دسترفتن عزیزان در این جنگ نباید هراس داشت. آنکه به دل طوفان میزند، زبان خداوند است و اجازه ندارد اجازه دهد این شعله برافراشته، یعنی انقلاب اسلامی را عدهای که تا دیروز مدعی انقلابیگری بودند با شعارهای عوامانه خود، خاموش کنند.
کسی که با آسمانها به گفتگو در میآید از آذرخش آسمان نمیترسد، حتی اگر آن آذرخشها، مقدسانِ نادانی باشند همانند خوارج.
تنها با ایمانی پارسایانه میتوان به «عید فطرِ» رمضانی رسید که در آن زندگی با طراوتی دیگر شروع میشود و تنها در پرتو تسلیم، دلیرانه در مقابل حکیم بزرگ دوران میتوان در خدمت مردم بود وگرنه از مردم و از انسانیت دمزدن و رهبریِ رهبر معظم انقلاب را مدّ نظر نداشتن، شیطانی را تداعی میکند با 6000 سال عبادت، چون کوری سرگردان با وجودی سراسر غضب.
در بستر انقلاب اسلامی و با حضور در کنارههای رؤیت حضرت محبوب، تنها چیزی ارزش دارد که جانها را به سوی حقیقت، به شکوفایی دعوت میکند. کافی نیست وقتی به سخن میپردازند، سخنان خوب بگویند و دم از انسانیت بزنند اما در دل آن سخنان، نهادهای مقدس نظام اسلامی را نفی کنند و تلاش نمایند مردم را در مقابل آن نهادها قرار دهند و با روحیه کودکانه خود، نقش و رهنمودهای حکیم فرزانه انقلاب را نادیده بگیرند.
چگونه آن کلام دوستانهای که از دل آن مرد شجاع چون چشمهای معنوی از عمق کوه وجدان این ملت بیرون آمد و چون قطرههای بلورین ما را به نیروهای پنهان عالم آگاه کرد؛ فراموش کنیم؟ آنگاه که فرمودند: «پشتیبان ولایت فقیه باشید تا به مملکت شما آسیب نرسد.»
از چه ملتِ ما را به سازش و دوستی با دشمنان انسانیت دعوت میکنند؟ ملتی را که رهاییاش جز در نبرد با مستکبران نیست؟ شهدای ما رؤیای رفاه غربی را از سر به در کردند که آنچنان آبدیده و آسمانی شدند.
در عید فطر میتوان غرق در شوق الهام شد و زندگی را در بستری که به سوی آینده توحیدی است، دنبال کرد. با طبیعتی خدایی باید خویشتن را خداگونه آشکار نمود تا از دهانتان موسیقی عشق و حماسه به ظهور آید، عشق و حماسهای که در طنین سخنان رهبر معظم انقلاب «حفظهالله» به گوشها میرسد تا همچون سردار دلها، جاویدان ادامه یابید.
بنیادیترین روحی که در عید فطر شروع میشود، نظر به جانب بالا است و با تمام وجود و یکپارچه ایمان و عزمشدن.
مقدس میتواند همیشه مقدس بماند اگر انسان مغرور تعریف و تمجید عوام نشود و از سنتهای حضور در جهان بیکرانه الهی غفلت نکند.
آن کسی که در زندگی فقط یک راه را میبیند و آن راهی است که تنها به او ختم شود، اگر مردم به او رأی ندهند، به هیچکس رأی نمیدهد.
عید فطر، عیدی است برای شروعی دیگر و گامزدن در جادهای که مردم ما در انتخابات پیش رو به حاکمیت مردانِ مردی نظر میکنند که در تراز انقلاب اسلامی باشد. با نظر به «جهانی میان دو جهان»، تا نه از آرمانهای مقدس نظام اسلامی غافل شویم و نه از زندگی در دنیای جدید فرار کنیم.
والسلام
باسمه تعالی: سلام علیکم: زمینی بودن بد نیست، زمینیماندن بد است. بحمداللّه بنا ندارید زمینی بمانید. سری هم به کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» بزنید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: شاید بتوان گفت آن وجه از برنامهی حضرت که بنا داشتند با هیبت و قدرت حضرت ابالفضل وجه مغلوبیتِ ظاهری دشمن را به صحنه بیاورند با شهادت حضرت ابالفضل از دست رفت. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر بتوانید به همان صورت که صحبت شده است، تایپ بفرمایید و ارسال فرمایید؛ إنشاءاللّه بر روی آن کار میشود. چون ممکن است زحمت بکشید و بر روی جملات کار کنید ولی در ویرایش نهایی آن جملات تغییر کند. پس نیاز نیست جنابعالی آن جملات را به صورت ادبیات صحیح درآورید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر واقعاً نیاز باشد و کسی بتواند کمک کند و وجودش تازه آنجا مانع کار نباشد؛ چرا کوتاهی نماید؟ موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: حضرت عیسی «علیهالسلام» میفرمایند: «يا بَني إسرائيلَ قَلْبُ كُلِّ إنسانٍ حَيثُ مالُهُ، فَاجْعَلُوا أمْوالَكُم فِي السَّماءِ تَكُنْ قُلُوبُكُم فِي السَّماءِ» اى بنىاسرائيل! قلب هر انسان آن جاست كه مال او در آن جاست، پس اموالتان را در آسمان قرار دهيد تا دلهاى شما در آسمان باشد. - که البته مراد اموالِ سماوى علوم و معارف و اعمال صالحه است كه عامل تجليات الهيه و سعادت ابديه مى باشد - و مال، مال ناميده نشد مگر بدين جهت كه دلها بالذّات به سوى آن ميل مى كند و آن را مى پرستد. پس مال، مقصود اعظمِ معظم در دلهاست، زیرا به آن احتیاج هست ولی مالِ حقیقی که همان علوم و معارف الهی و اعمال صالح است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: حرف درستی است. پوچی از بیمعناییِ زندگی سر بر میآورد و امروز، زندگی با وفایِ به انقلاب اسلامی و قرارگرفتن در بستر مقابله با استکبار در متن سنت توحیدی، معنا پیدا میکند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر میکنم اگر با نظر به کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» که بر روی سایت هست، شروع کنید «خودْ راه بگویدت که چون باید کرد». هرگز از رحمت خدا مایوس نباشید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: همانطور که در سیرهی پیامبر و ائمه علیهمالسلام ملاحظه میکنید، تا آنجایی که امور دنیایی مانع حضور در محضر حق نشود، از دنیا و لذات آن استفاده میکردند و در اینجا بهترین محکمه، خود انسان است که چه اندازه با ابزارهای دنیایی گرفتار حجاب نسبت به انس با حضرت پروردگار میشود و انسانها در این رابطه حتی متفاوتاند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: آن حرفها را دیدهام. همانطور که حضرت امام «رضواناللّهتعالیعلیه» در نامهای که به گورباچف نوشتهاند در وصف ابنعربی فرمودند: برای فهم کلماتِ باریکتر از موی او چند نفر افراد با هوش خود را به قم بفرستید. لذا هرکس نمیتواند بدون شناختن آن زبان، وارد آن حوزهی فکری بشود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بحمداللّه حساسیت شما را نسبت به آنچه در این تاریخ در حال وقوع است، میشناسم که برای آینده مأوایی اصیل برای بشریت در حال وقوع است و اگر یک قدم از آن کوتاه بیاییم، مثل آن خواهد بود که مولایمان بعد از قتل خلیفهی دوم، در جریان حکمیت نسبت به پذیرش روش شیخین، کوتاه میآمدند و عملاً با آن کوتاهی، چهرهی منوّر شخصیت خود را ذیل کدورت روش آن دو قرار میدادند و بشریت را از آیندهی اصیل خود ناامید و محروم مینمودند. ما یک لحظه از تأکید بر اصالتهای ناب الهی و تقابل با استکبار، نه پشیمانیم و نه کوتاه میآییم. عمده روشی است که باید حکیمانه راه را جلو ببریم به همان روشی که اولیای معصوم در مقابل ما گشودند، وگرنه دینِ حدّاقلی که سالهای پیش، دکتر سروش مطرح کردند و سال گذشته در جلسهی ۳۹ مباحث «دین در دنیای مدرن» به آن صراحت دادند؛ بهکلّی دین را از ابعاد اصیلش خارج میکند و نادیده میگیرد. در دکتر داوری و هایدگر ابداً این حرفها نیست. دغدغهی آنها این است که دین از نگاهِ متافیزیکی و فرهنگ مدرن نجات یابد و بیحساب نیست که گادامر یعنی اصلیترین شاگرد هایدگر میگوید همهی فکر و ذکر هایدگر، خدا بود. موفق باشید
