بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
28066
متن پرسش
سلام علیکم: عرض ادب. برای فهم عمیق موضوع ولایت فقیه و پاسخ به شبهات کنونی پیرامون آن چه کتبی رو توصیه می‌فرمایید؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در کتاب «مبانی نظری نبوت و امامت» که روی سایت هست، در قسمت «مبانی حکومت دینی» که قسمت آخر کتاب می‌باشد، إن‌شاءاللّه به جواب سؤال‌تان خواهد رسید. موفق باشید

27243

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: آیا با مبانی تز و آنتی تز و سنتز که بصورت ویژه در منطق هگل دیده می شود، ممکن است این رویکرد پیش بیاید برای مسئله حق و باطل که خب حق را بگیریم تز و باطل را آنتی تز در نظر گرفته و قائل به ترکیب این دو در نظام عالم و جامعه شویم و به چنین تعبیری برسیم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هگل، بحثِ دیالکتیک را در تاریخ مطرح می‌کند که چگونه در سیر تاریخ، روح کلّی همچنان در تقابل تضادها خود را به ظهور می‌آورد. ولی بحث ترکیب حق و باطل، معنا ندارد هرچند ممکن است در تاریخی چیزی حق باشد مثل صلح امام حسن «علیه‌السلام» و در زمانی دیگر کار دیگری حق باشد. موفق باشید

25059
متن پرسش
با سلام: با توجه به سوال ۲۵۰۴۳ متن مربوط به سوال را بنده در یک فایل صوتی در مورد معرفت نفس که توسط جنابعالی ایراد شده عیناً در سوال نوشتم ام، خود شما در آن فایل صوتی فرمودید که موقعیت روح با تن، همان تن است، مثال برهان صدیقین را خودتان زدید، این جمله که آوردم که: این کسی که الان اینجا ظاهر شده و نشسته همان روح است که به صورت تن آمده اینجا، گفته خودتان است، حتی شما در آن فایل صوتی فرمودید اینکه می گویند روح مثل روغن است در کنجد را قبول نداریم چون نوعی دوگانگی است، خود شما گفتید رها کنید که در فکر یه روح داریم و یه تن، ما واقعا در خارج روح و جسم نداریم، یک شخص داریم که همه اش خودش است و...، به گونه ای در آن فایل سخن گفتید که این برداشت می شود که نوعی یگانگی بین روح و بدن است که درک می‌کنیم روح همان تن است. شما در فرمایشتان نگفتید تن ابزار روح است، که اگر هم می گفتید این هم نوعی دوگانگی است که یک روح دارم و یک تن که روح آز آن تن به عنوان ابزار استفاده می کند. در متن سوال ۲۵۰۴۳ بنده هرچه نوشتم گفته های خودتان در آن فایل صوتی بود، حال چرا خلاف آن را می گویید نمی دانم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مبنای آن‌که «جسم، همان روح است» غیر از آن است که «روح، علتِ جسم باشد». فلاسفه در تعريف نفس ناطقه مى‏ گويند: «النفس كمال الأول لجسم طبيعي آلي ذي حيوة»[1] يعنى نفس، كمال اول براى جسمِ زنده‏ اى است كه با آلات و ابزار- مثل دست و چشم- فعاليت مى‏ كند. در اين تعريف نظر به جسم دارند از آن جهت كه داراى حيات است، يعنى نفس را بايد در همين جسمِ زنده ملاحظه كرد وگرنه در يك انتزاع ذهنى با مفهوم نفس سر و كار داريم و نه با وجود آن. يعنى همين بدنِ زنده‏ ى شما نفس است، اشكال مرحوم شهيد مطهرى به افلاطون اشكال به جايى است. چون افلاطون مى‏ گويد حضور نفس در بدن مثل حضور روغن در كنجد است. اشكال مرحوم مطهرى اين است كه سخن افلاطون يك نوع دوگانگى بين نفس و بدن را در عالم خارج القاء مى‏ كند در حالى ‏كه چنين نيست، همين‏طور كه بين حضرت حق و مخلوقات، جدايى و دوگانگى نيست، مگر در انتزاع ذهنى. نفس ناطقه همان جسم‏ آلى‏ ذى حياتى است كه شما با آن روبه‏ روئيد. جسم‏ آلى‏ يعنى دست من كه شما مى‏ بينيد در حركت است، اين جسم‏ آلى‏، «نفس است در اين موطن». درست است كه در تحليل ذهنى مى‏ گوئيد كه نفس است كه اين دست را به حركت مى‏ آورد، اما اين در تحليل ذهن است، در خارج اين‏طور نيست. همين‏طور كه در خارج اين‏طور نيست كه يك خدا داشته باشيم و يك مجموعه آيات الهى در كنار خدا. خداوند در اين موطن به اين آيات ظهور مى ‏كند هرچند خداوند محدود به موطن عالم ماده نيست. اميرالمؤمنين (ع) مى‏ فرمايند: «مَنْ قَالَ فِيمَ فَقَدْ ضَمَّنَهُ وَ مَنْ قَالَ عَلَامَ فَقَدْ أَخْلَى مِنْهُ»[2] هركس بگويد خدا در كجاست، خدا را در ضمنِ مخلوق قرار داده و اگر كسى بگويد خدا بر كجاست، درون آن شيئ را خالى از خدا پنداشته است. در حالى كه خداى بى ‏نهايت نه در ضمن مخلوقات است و نه درون مخلوقات از حضور خداوند خالى است. حضرت حق وجود مطلقى است كه تمام اين عالم، مظاهر او است. مواظب باشيد افلاطونى فكر نكنيد. متوجه باشيد عالَم مظاهر و آيات خدا است به اين معنا كه حق با اسماءاش به جمال مخلوقات در صحنه است، نه اين‏كه كنار مخلوقات باشد، به تعبير حضرت امام خمينى «رضوان‏ الله تعالى‏ عليه»: نفس تمام منازل وجود را سير نموده و در مرتبه‏ ى ادنى با دانى است و در مرتبه‏ ى فوق و غيب با آنچه غيب است، غيب است و در نهايت دنائت و در نهايت اعلائيت است؛ چون نمونه‏ اى از توحيد «وَ عَلَّمَ آدَمَ الْأسْمَاءَ كُلَّهَا» است و متعلم به تمام اسماء حق؛ اعم از تنزيهيه و تشبيهيه است. پس چنان‏كه او عالم غيب الغيوب است، هكذا نفس هم چنين است و چنانكه او «يَعْلَمُ خَائِنَةَ الْأعْيُنِ»،[3] هكذا نفس چنين است و چنانكه او به مخلوقاتش عالم بالرضاست، هكذا نفس چنين است و چنان‏كه لا يعزب عنه شى‏ء، نفس نيز چنين است و چنان‏كه يكى از اسماء حق اين است كه: «يا مَن عَلا في دُنوّه و يا مَن دنا في عُلوّه» هكذا النفس عالٍ في دُنوّه و دانٍ في عُلوّه‏، و اصل محفوظ در سير اين سلسله قوا و عمود جميع مراتب وجود، نفس است.[4] موفق باشید

 


[1] ( 1)- محمد على التهانو، كشاف اصطلاحات الفنون و العلوم، ج 2، ص 1716.

[2] ( 2)- نهج البلاغه، خطبه‏ ى 1.

[3] ( 1)- سوره‏ ى غافر، آيه‏ ى 19.

[4] ( 2)- ر. ك: تقريرات فلسفه، ج 1، صص 291- 292.

24935
متن پرسش
با سلام: به نظر شما فقه و احادیث فقهی ما، خالی از توحید و معارفند و سنخشان از سنخ احادیث اعتقادی جداست؟ یا با توجه به اینکه احکام ریشه در تکوینیات دارند نه اعتباریات، خود اینها هم معارف ما حساب می شوند و از مثلا احکام ارث و دیات هم می شود، معارف اعتقادی بیرون کشید؟ تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مسلّم احکام فقهی در کلّیّتِ خود ریشه در حقایق دارند ولی با رویکرد کشف حکم خدا فقیه در آیات و روایات نظر می‌کند و این غیر از رویکردی است که برای کشف حقایق از طریق عقل و قلب انجام می‌شود. موفق باشید

24826
متن پرسش
سلام: انتهای فلسفه ی اسلامی به خداوند تبارک و تعالی و افعال و اوصاف او ختم می شود؟ و سوال دوم اینکه انتهای فلسفه ی غرب به کجا می رسد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فلسفه‌ی غرب، با هایدگر و گادامر و حتی کانت، نحوه‌ی دیگری از تفکر است غیر از تفکری که ما در فلسفه‌ی اسلامی داریم. موفق باشید

24616

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد: ببخشید من یه مقداری نماز قضا دارم و دارم شروع می کنم روزی چند تا از قضاهایم را بخونم ولی متاسفانه در این نمازها حضور قلب ندارم. در نمازهای یومیه تا حدی حضور قلب دارم ولی برا نمازهای قضا اینطور نیستم. به احتمال زیاد بخاطر دیدگاه غلط من به نماز های قضا هست. احساس می کنم نمازهای قضایی رو فقط باید خوند و تاثیری در معنویت ما ندارن جز اینکه مانع هستن و باید خواندشون تا تموم بشن. خواهش می کنم استاد یکم درباره نماز قضا توضیح بفرمایید. اصلا نماز قضا با نماز ادا فرق داره از جهت تکمیل کردن نشئه عبودی و اخروی و انسویی انسان؟ و اینکه چیکار کنم این دیدگاهم نسبت به نمازهای قضا عوش بشه. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نگران نباشید. همین‌که به رسم عبودیت برای جبران مافات اقدام می‌کنید، اثر خود را به مرور می‌گذارد. موفق باشید

23862

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: در رابطه با اینکه فرمودید نفس ناطقه بدن متناسب را می سازد، بنده بسیار لاغر هستم. هر چه پیش می روم لاغرتر می شوم طوری که مداوم سایز کم می کنم. تلاشم هست که وزن بگیرم اما نمی شود. طب سنتی می گوید طبعم خشک است و سودایی ام. تا سودا هست این وضعیت هست. منتها سودا به راحتی از بین نمی رود و نتیجه حاصل نمی شود. مادرم خیلی ناراحت است. ۱. آیا این امکان دارد که نفس ناطقه ی من دچار ضعف است که نمی تواند بدنِ متناسب را بسازد؟ (من تلاش دارم به لطف خدا که رابطه ام همچنان خوب باشد ولی خوب مبتدی ام. مراقب بودن هنوز ملکه نشده) یا اینکه به نفسم ربطی ندارد و باید بروم جدی تر طب سنتی را دنبال کنم. تشکر.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آن‌چه در آن جواب عرض شد مربوط به بدن برزخی است که رابطه‌ی مستقیم با نفس ناطقه دارد. ولی در هر حال اگر روح انسان در آرامش لازم به کمک توکل به رحمت الهی قرار گیرد، آرام‌آرام همین بدنِ مادی هم به تناسب لازم می‌رسد. موفق باشید

23351

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
در آیات مربوط به قیامت آیه ۲۲ سوره مبارکه فجر می فرماید: در آن روز خدا (امر خدا) خواهد آمد و همه ملائکه به صف خواهند ایستاد و همچنین آیه ۳۸ از سوره مبارکه نباء می فرماید: آن روز روزی است که فرشته روح و همه ملائکه در حضور خداوند به صف قیام خواهند کرد و کسی صحبت نتواند کرد مگر به اذن خداوند و به گفتار صواب. لطفا بفرمائید از لحاظ تقدم و تاخر کدام یک اول و کدام یک در مرتبه بعدی رخ خواهد داد البته به نظر این حقیر ابتدا آیه ۳۸ و سپس آیه ۲۲ محقق خواهد شد چون از لحاظ بروز و ظهور قدرت خداوند ابتدا باید گارد تشریفات و سپس آن مقام بزرگ در عرف پذیرفته شده بشری به نمایش بایستند چون قطعا ظهور امر خود خداوند دیگر جایی برای دیگر مخلوقات نخواهد گذاشت. لطفا در این خصوص راهنمائی بفرمائید با تشکر.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با حضور ربوبیت حق و فرشتگان، شرایط طوری غالب می‌شود که هیچ موجودی دیگر احساس موجودیت نمی‌کند مگر آن‌که خداوند به او اذن بدهد. موفق باشید.

23006

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد عزیز: خواباندن کودک در اتاق جدا از والدین در فرهنگ اسلامی جایی دارد؟ باعث بحران روحی و عدم استحکام خانواده نمی‌شود؟ تبلیغ زیاد در مهدکودک می‌شود ولی فرزندمان مخالفت شدید می‌کند؟ ممنون از زحماتتان
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر می‌کنم تا سال‌های اول که کودک نیاز به عواطف مستقیم والدین دارد، نباید از والدین جدا شوند. ولی در موقعی که کودک، کودکِ ممیزه است حرف درستی است. موفق باشید

22502
متن پرسش
سلام علیکم استاد عزیز: استاد اگر ممکن است ذکر «سبحان الله» را از نظر جایگاه و مفهوم توضیح مختصری بدهید. چون که مفهوم این ذکر را بدرستی نمی دانیم. قلبم انس و ارتباط برقرار نمی کند با حضرت حق در موقع گفتن این ذکر. خدا بر توفیقات استاد ما بیفزاید. التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی به حضرت معبود نظر کنی جز آن است که اگر از یک طرف او را نزدیک می‌بینی و اُنس او به ما را احساس می‌کنی، جز آن است که وقتی به خود می‌نگری و نسبت خود را با او می‌خواهی ملاحظه کنی، جز آن است که می‌بینی چه اندازه او متعالی است و چه اندازه او از همه‌ی این رسم‌ها و شکل‌ها برتر و برتر است. و لذا از عمق جان زمزمه‌ی سبحانیِ او در تو احساس می‌شود. گویی کسی با ندایِ بی‌صدا سخن بر می‌دهد که او را در شکوهی بس متعالی بنگری. در این حالت است که همواره از عمق جان خواهی گفت: «سبحان اللّه» تا این حالت، که خودْ عطای الهی است، در تو تثبیت شود. موفق باشید 

21237
متن پرسش
سلام خدمت استاد عزیزم: حضرتعالی فرموده اید که مسئولان ارشد نظام خود را باید در ذیل زعیم جامعه قرار دهند و سلوک نمایند. سئوالم اینجاست که شما فرض بفرمایید، در آینده رئیس جمهوری در تراز انقلاب اسلامی پرورش بیابد، که سیر و سلوک اش عین سلوک حضرت امام خمینی رضوان الله تعالی علیه باشد. حال این رئیس جمهور باید از زعیم جامعه تبعیت محض کند؟ یا خیر می تواند خود تفکر کند و تصمیم بگیرد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی متوجه باشیم زعیم جامعه‌ی اسلامی مورد الطاف خاص الهی قرار می‌گیرد، دیگر آن فرض معنا ندارد، زیرا توفیقات حضرت امام مربوط به زعامت ایشان بود. موفق باشید

20240
متن پرسش
سلام جناب استاد زیارتتان قبول درگاه خدا باشه: من سالهاست که نوعی پوچی و هیچی بودن رو توی غرب می دیدم اما این رو بلد نبودم به زبون بیارم یا بیان کنم. اما با نوشته های شما نکات خیلی ارزشمندی برام روشن شد. جناب استاد همیشه وقتی فیلم برخورد امام خمینی رو با فرستاده ی گورباچف می دیدم که امام بلند شد و گفت ما می خواستیم دریچه جدید از عالم برای شما باز کنیم (نقل به مضمون) همیشه این چند دقیقه فیلم واسم تداعی کننده ی تمام حرف انقلاب و اسلام و تمام پیامبران در مقابل تمامی شرک و فراعنه ی تاریخ بوده. جناب استاد عظمت تفکر امام و انقلاب و اسلام به نمایش درمیاد، این عظمت رو هر کسی نمیفهمه حتی خیلی از به ظاهر انقلابی ها هم نمی فهمند. امام خدا رو پشتوانه ی خودش میبینه، امام خداوند رو واقعی ترین و موجود ترین حقیقت عالم میبینه موجودی که همه ی عالم نشان از اوست اما شوروی کافر و بهتر بگم تفکر غرب کافر اصلا پیام امام رو متوجه نمیشه اصلا عظمت وحی و واقعی بودن وحی و شیرینی زندگی در تفکر وحی رو نمیفهمه واسه همین امام در کمال صلابت هست، اما نوعی دلسوزی از جنس دلسوزی پیامبران برای مشرکان هم در پیام و بیان امام موج میزنه، این عظمت چشیدنی هست این فهم رو نمیدونم چی بیان کنم اما دلم میسوزه وقتی خیلی ها این مسائل رو سیاسی و کم عمق نگاه می کنند یا به خودشون حق میدن شبهه وارد بکنند. استاد دلم میخواد خدا این فهم و شیرینی رو برام بیشتر کنه و دلم میخواد این رو همه ی آدمها بچشن دلم میخواد همه ی بی دینا و کم دینا بی حجابا و بدحجابا انقلابیا و ضد انقلاب همشون این لذت درک خدا داشتن رو بفهمن چرا خیلی ها نمیفهمن که ما لجبازی سیاسی نداریم چجوری این فضای باز حیاتبخش رو بهشون نشون بدیم؟ عجب حیاتی رو امام خمینی واسه دوران ما شروع کرده، چقدر این انقلاب عجیبه چقدر بزرگه، چرا خیلی ها نمیفهمن انقلاب در دنیای سراسر کفر الان مسیر انبیا و پیامبران رو نشون میده؟ چقدر این مسیر روشنه. نمیدونم توی کدوم جنگهای پیامبر مشرکین یه شعری میخونند پیامبر به مسلونا یاد داد که در مقابله با اونا بخونن، الله مولانا و لا مولی لکم. جناب استاد چقدر این مولا داشتن بزرگه چقدر شیرینه چقدر تفاوت داره با کسانی که خدا پشت و پناهشون نیست اونایی که خدا ندارن چی دارن استاد؟ غرب چی داره؟ جهان بدون معاد چی داره؟! امام خمینی این زندگی بسیجی وار و خدایی رو برای ما به ارمغان آورد، چقدر شعارهای امام خمینی شبیه حرفای پیامبر خداست چقدر امام خمینی عظمت داره خدا میدونه. وقتی امام خمینی با این لطافت و بزرگی و عظمت و فهم و علم و حکمت خودش رو خاک پای امام زمان میدونه، در مورد بزرگی و عظمت و لطافت و شجاعت امام زمان چی باید بگیم؟ واقعا جایگاه اهل بیت چقدر بزرگه. وقتی انسان نگاه به امام خمینی میکنه ناخوداگاه حس میکنه یه شعاع نور از اهل بیت روبروی ما قرار داره، چقدر شیرینه این فهم. این ها چجور شکرش رو بجا بیاریم؟ چجوری نعمت انقلاب رو شکر کنیم؟ چجوری خدا رو شکر کنیم که امام خمینی توی عصر ما هستش یا بهتره بگم ما توی عصر خمینی هستیم. استاد دلم پر از نشاط و حرفه دلم سراسر روشنی و شیرینی طعم دلپذیر انقلابه، نمیدونم چی بگم و به کی بگم، من حرفامو و احساسمو به کسی زیاد نمیگم اینجام چون کسی منو نمیشناسه اینا رو میگم. ببخشید خیلی حرف زدم خیلی ببخشید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: درکِ روحی که تاریخ را جلو می‌برد یعنی روح حضرت امام خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» بسیار مهم است و زندگی، تنها از این طریق معنا می‌یابد و در نتیجه مجبور نیستیم با مشغول‌کردنِ خود به امور دنیایی از تنهایی و افسردگی آزاد شویم. حیاتی که انقلاب اسلامی در مقابل ما قرار داده است، عین معناداری و نشاط و هدف‌داری است. موفق باشید

18407
متن پرسش
سلام استاد: ما الان با مطالعات کتب شما داریم بعد عقلی خودمون رو تقویت می کنیم، یا بعد دیگه که شما بهتر میدونید؟ از طرفی انسان برای زندگی نیاز به یه برنامه جامع برای جواب دادن به همه ابعاد داره، این برنامه رو چطوری تنظیم کنیم که هم اسلامی باشه و هم جامع و مانع؟ مثلا برای چند نوع مطالعه و با چه محورهایی باید داشته باشیم؟ برنامه برای جسم چیه و غیره. یعنی یک زندگی جامع و اسلامی در همه ابعاد.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در هر حال آن‌چه باید نتیجه‌ی این نوع مطالعات باشد، تأسی به سیره‌ی امامان معصوم است و این نوع مطالعات، تبعیت را عمیق‌تر می‌کند و فهم بهتری از آن سخنان را برای ما ممکن می‌سازد. موفق باشید

8210

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
باسلام: بنده طبق سیرمطالعاتی که در سایت قرار دادید پیش میرم اکنون می‌خواهم بحث معاد را شروع کنم. با یکی از شاگردان شما صحبت کردم ایشان گفتند تا خشم و عصبانیت خود را کنترل نکنی نمی‌تواتی معاد کار بکنی..آیا شما حرف ایشان را تایید می‌کنید؟
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: حرف خوبی است. چون هر اندازه با روح آرام‌تری وارد مباحث معاد شوید به همان اندازه احساس حضور شما در معاد بیشتر خواهد شد. موفق باشید
8002
متن پرسش
با سلام خدمت استاد عزیز چند سوال داشتم در چند موضوع مختلف که یک جا از خدمتتان می پرسم. از پاسخگویی تان متشکرم و دعای خیر خودم را تنها کاری می دانم که در قبال زحمات شما انجام می دهم. 1- در آیه 124 سوره بقره جعل مقام امامت برای حضرت ابراهیم را بیان می کنند. در المیزان نوشته اند تفاوت امامت با رسالت در این است که رسالت فقط آدرس را می دهد اما امامت فرد را تا مقصد همراهی می کند. سوالم این است آیا این مقام امامت حضرت ابراهیم با خاتم النبیین صلی الله علیه و آله و ائمه سلام الله علیهم تفاوتی دارد؟ امامت همان ولایت است؟ اینکه گفته می شود زمانی که ولی خدا در زمین نباشد آسمان ها و زمین نابود می شود و قیامت می شود منظور حضور فیزیکی است؟ پس قبل از تولد پیامبر چه معنایی دارد؟ 2- استاد این همه مطالب قرآن و روایات و علوم دینی که تحصیل می کنیم گاهی حفظ گاهی هم نه تا چند روز یا شاید فردا هم به خاطرمان نباشد، وقتی گفته می شود هر چه آن دنیا دست ما را می گیرد علم حضوری است و حتی ممکن است نتوانی بگویی خدا را می پرستم... باید چه کار کرد که فایده ای ابدی برای ما داشته باشند؟ گاهی فکر می کنم این میل زیاد به دانستن موجب ضرر خواهد شد. وقتی میل به عمل و طاعت کم است. 3- استاد به نظر شما اگر برای خانمی شرایطی فراهم باشد که در صنعت کار کند با توجه به تحصیلات مهندسی، و تمام شرایط ایده آل اسلامی فراهم باشد از جهت سلامت محیط کاری و حفظ کرامت زن، و موجب خدمت رسانی شود، اگر در کنار تحصیل علوم دینی به کار هم مشغول باشد ایرادی دارد؟ یا ترجیح بر این است که تمام وقت صرف علوم دینی شود؟
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: 1- از آن‌جایی که حضرت محمد«صلواة‌اللّه‌علیه‌وآله» فرزند حضرت ابراهیم«علیه‌السلام» هستند و ذریه‌های معصوم حضرت ابراهیم«علیه‌السلام» امام هستند از همان نوع امامتی که برای حضرت ابراهیم«علیه‌السلام» جعل شد، پس نباید تفاوتی بین امامت رسول خدا«صلواة‌اللّه‌علیه‌وآله» و حضرت ابراهیم«علیه‌السلام» باشد 2- ولایت عموماً به معنای مقام قرب است و امامت یک مأموریت الهی است ولی بعضاً امامت را به معنای ولایت به‌کار می‌برند از آن‌جهت که امام ولیّ جامعه است 3- لازم نیست حضور فیزیکی ولیّ اللّه مطرح باشد. ولیّ اللّه به عنوان واسطه‌ی فیض الهی مطرح است که اگر آن واسطه‌ی فیض نباشد عالمی نمی‌ماند تا فیض به او برسد 4- بالاخره باید عقاید ما قلبی شود و عمل به عقاید آن را قلبی می‌کند. پس نباید از عملِ مطابق عقیده غفلت کرد 5- امروزه اگر زمینه‌ی کار در اجتماع برای خواهران فراهم است در حدّی که به بقیه‌ی وظایف‌شان لطمه نزند، مشکلی ایجاد نمی‌کند. موفق باشید
7299
متن پرسش
سلام استادمن تو جلسات مساجد نمیتونم شرکت کنم ببخشید می خواستم اگه بشه ببینمتون وکمی صحبت کنم آیا امکانش هست؟اگرهم ممکنه به جای متن سوال عبارت فرصت را برای پاسخ بگذارید با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: متأسفانه شرایطم طوری است که تنها از طریق همین سؤال و جواب‌ها می‌توانم خدمت عزیزان باشم. موفق باشید
28913
متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد گرامی: استاد نظرتون در مورد شان خانوادگی چیست؟ اعضای خانواده من وضعیت مالی خوبی دارن و داری زندگی نسبتا تجملاتی هستند و همچنین خانواده همسرم که وضعیت مالی خوب و مرفه می‌باشند ولی استاد همسر من با وجود شغل رسمی و حقوق خوب و همچنین اینکه چند سال هست شاگرد شما هستند عقیدشون براین هست که ما باید زندگی ساده ای داشته باشیم چون ایشون نسبتا کتابهای شما رو درس میدن و خودم هم طلبه هستم.ن ظرشون اینه که نباید مورد توجه مردم قرار بگیریم و حرف و عمل یکی باشد. ولی استاد من واقعا در برابر خانواده خودم و همسرم خجالت می‌کشم. آخه داشتن وسایل جزیی خانواده چه ربطی به تجملات و مردم داره؟ چرا باید سر خرید هر وسیله ای برای زندگی اینقدر جر و بحث و دعوا باشه. من نه از ایشون میخوام برن دنبال شغل دوم و نه اینکه قرض بگیرن نه قسطی وسیله ای رو خریداری کنن و نه کاری می‌کنم که واقعا خجالت بکشن، بلکه خودم با هزینه خودم میخوام مثلا تلوزیون بگیرم که قدیمی شده و نسبتا خراب هست. چرا اینقدر سختگیری؟ چه اشکالی داره مثلا بعد از ۱۳ سال زندگی یه مقدار از وسایل که واقعا درب و داغون شدن عوض بشه. از دیدگاه آقایون هیچ وقت هیچ چیز خراب نیست ولی خوب خانمها این طرز فکر رو ندارن و بر اساس ذلتشون خرید کردن باعث خوشحالیشون میشه، من به ایشون میگم نه تجملات و نه افراط گرایی ولی تا یه حدی باید باشیم که مورد تمسخر قرار نگیریم و یا اینقدر روحمون اذیت نشه به خاطر دنیا. لطفا راهنمایی بفرماید. هرچند میدونم که سوالم کاملا سوال دنیایی هست نه برای رسیدن به حقیقت.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به ایشان سلام برسانید و بگویید تا جایی که حرامی صورت نگیرد، امور خانه و مدیریت آن باید به دست خانم خانه باشد. در خبر داریم که جناب رباب، آن‌چنان خانه‌ی خود را تنظیم کرده بود که بعضاً از حضرت اباعبداللّه «علیه‌السلام» سؤال کردند و حضرت فرمودند به سلیقه‌ی خودش در حدّ امکاناتی که در اختیار داشته، عمل کرده و حضرت امام خمینی نیز در همین اندازه‌ها میدان عمل را به همسر خود می‌دادند. نکاتی در کانال https://eitaa.com/ololalbaabtarbeiat هست که می‌توانید به آن رجوع کنید. موفق باشید

27820
متن پرسش
سلام علیکم: با توجه به روایت حضرت صادق (ع) در این باب که باطن شب قدر، حضرت صدیقه طاهره است و منظور از لیله همان وجود مقدس این بانوی بزرگوار است، این مطلب چه جایگاهی دارد که بیان می‌شود به این علت مقام حضرت زهرا مقام لیله القدری و نام ایشان فاطمه است که مردم از معرفت ایشان بریده اند کما اینکه در باب لیله القدر هم داریم «و ما ادراک ما لیله القدر»؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: قبلاً عرایضی در کتاب «مقام لیلة القدری حضرت زهرا«سلام‌اللّه‌علیها» شده و اخیراً بحثی تحت عنوان «معنای درک شب قدر» شده است که رفقا بنا دارند در اسرع وقت در معرض دید کاربران قرار دهند. إن‌شاءاللّه بحث اخیر، جهت بازکردن باب تفکر در رابطه با «لیلة القدر» کمکی خواهد کرد. موفق باشید

24917
متن پرسش
سلام علیکم: استاد محترم اول از همه می‌خواستم بدانم حضرتعالی تقسیم‌بندی که رنه گنون بر پایه‌ی تقویم هندو و قوانین سوریا از تاریخ ارائه می‌دهد را چقدر قبول دارید، چون در برخی موارد این تقسیم‌بندی شباهت بسیاری به آموزه‌های دینی ما دارد و شرایط عصر فعلی (عصر ظلمت) در تقویم هندو با شرایط آخرالزمان قرابت عجیبی دارد. دوم این‌که آیا با این حکم جناب گنون که ما هم‌اکنون از سه چرخه از چرخه‌های چهارگانه‌ی یوگاها (ساتیایوگا، ترتایوگا، دواپرایوگا) گذر کرده‌ایم و وارد عصر کالی‌یوگا (عصر گناه یا به عبارتی عصر سیطره‌ی کمیت) شده‌ایم و این‌که تمدن مدرن مرحله‌ی کمیت محض و آخرین حد انجماد است موافق هستید یا نه؟ علاوه بر آن به نظر شما آیا ما واقعاً سیطره‌ی کمیت محض را پشت سر گذاشته‌ایم؟ تلقی خود من این است که از عصر انقلاب اسلامی ما وارد دوره‌ای شده‌ایم که رنه گنون آن را «ترمیم» می‌نامد؛ اما وقتی برخی واقعیات موجود را بررسی می‌کنم می‌بینم در عوض این‌که وضع بهتر شود خود ما هم به عنوان پرچم‌دار و مقر مبارزه با مدرنیته قربانی مظاهر آن شده‌ایم و روز به روز با پیشروی بیش‌تر فردگرائی، سرمایه‌سالاری و اخلاق مادی در جامعه‌ی خودمان مواجه هستیم، مظاهر تمدن غرب روز به روز بیش‌تر سر بر می‌آورند و از لباس‌هایی که بر تن مردم است تا معماری و هنر و ... را تسخیر می‌کنند؛ روز به روز کارگاه‌های صنایع دستی بیش‌تر تعطیل می‌شوند و ماشین‌ها (که رنه گنون آن‌ها را تجسد تام و تمام کمیت می‌داند) بیش‌تر حضور خود را نشان می‌دهند؛ و در نهایت اخبار فساد و گناه هر روز بیش‌تر به گوش می‌رسد. بدین ترتیب نتیجه می‌گیرم که هنوز وارد دوره‌ی ترمیم نشده‌ایم و آخرین مرحله‌ی سقوط و سیطره‌ی کامل کمیت و شرایط هولناک انجماد کامل عالم و از بین رفتن هر نشانه‌ای از دین، سنت و آن‌چه گنون «رازآموزی حقیقی» می‌نامد هنوز در پیش است. اما از طرفی هم برخی مظاهر اقتدار روزافزون انقلاب اسلامی آن‌قدر چشم‌پرکن هست که امیدی به بهبود اوضاع داشته باشیم. البته باید بگویم خودم قلباً خیلی خوش ندارم تاریخ اسلام و انقلاب را با متر و میزان آموزه‌های دیگر ادیان مثل هندوئیسم بسنجم، اما تقویم یا فلسفه‌ی تاریخ شیعی مدون و مفصلی در دست نیست که نگاه اسلام به ادوار تاریخ را به شکل قابل استناد و جزئی ارائه دهد. متشکرم
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نکاتی که جناب رنه گنون می‌فرماید روی هم رفته نکات قابل توجه و تفکر است. ولی وجهِ حضور تاریخی انقلاب اسلامی را همان‌طور که خودتان نیز متذکر هستید نباید نادیده گرفت از آن جهت که در هر حال، ذات انقلاب اسلامی راهِ دیگری است. شواهد حکایت از آن دارد که جهانِ در حال طلوع و آینده‌ی پیشِ رو، طوری در حال شکل‌گرفتن است که آن‌چه ماورای فهم بشر روزمرّه است را به ارمغان می‌آورد تا هرکس در آن فضای گشوده بتواند «خود» را نیز آغاز کند و به یک معنا متولد شود و همدیگر را در جهانِ گشوده‌ای درک کنند که با انقلاب اسلامی به ظهور آمده و نه در جزیره‌های منقطع.[1] با ظهورِ رخداد انقلاب اسلامی و ظهور توانایی‌های بشر برای مقابله با کفر و استکبار، هرکس به جهت طلوع جهانی دیگر، از خویش درکی بس متعالی یافته است، هرچند هنوز آن جهان نامتعیّن است، ولی با نظر به آن می‌توانیم از عرصه‌ی روزمرّگی و نیهیلیسمی که در آن سرگردانیم، خارج شویم و راهی به سوی آینده‌ی خود پیدا کنیم. با توجه به این امر، رهبر معظم انقلاب«حفظه‌اللّه» می‌فرمایند: «من این را از روی اطلاع عرض می‌کنم که کشور در حال پیشرفت است، انقلاب و مبانی انقلابی در حال پیشرفت است... کشور دارد به سمت مفاهیم انقلابی و آرمان‌های انقلابی و حقایق انقلابی حرکت می‌کند... ما داریم پیش می‌رویم. ما در ماده و معنا پیش می‌رویم، ما به توفیق الهی در ماده و معنا، استکبار را شکست می‌دهیم.» (در دیدار با خبرگان رهبری، در تاریخ 15/6/97). موفق باشید

 


[1] - اخیراً رهبر معظم انقلاب«حفظه‌اللّه» در حکم خود به امام جمعه‌ی بندرعباس فرمودند: تقویت جریان انقلابی و جوانان مؤمن و رویِ گشاده و دست مهربان با عموم طبقات؛ توصیه‌ی مؤکد اینجانب است. توفیقات شما را از خداوند متعال مسألت می‌کنم. سیّد علی خامنه‌ای۲۶ تیرماه ۱۳۹۸

24783
متن پرسش
با سلام خدمت استاد: چگونه است که در کتاب فلسفه پایه ۱۲ هم گفته که صدرا فلسفه خود را حکمت متعالیه نامیده و فیلسوف را حقیقت جو و حکیم معرفی کرده است. حالاباید گفت مکتب صدرا، فلسفه ای است که شامل: استدلال شهود فقه است یا باید گفت حکمت متعالیه شامل: فلسفه عرفان فقه است؟ همچنین در این کتاب فلسفه پایه ۱۲ هم گفته که مکتب فلسفی اشراق هم استدلال دارد هم شهود. خب حالا باید گفت فلسفه اشراق، استدلال و شهود رو با هم داره یا بگیم مکتب اشراق هم فلسفه داره هم عرفان؟ همچنین در این کتاب آمده که عرفا به استدلال توجه چندانی ندارند و تنها راه وصول به حقیقت رو شهود باطنی میدونند و همواره عقل رو تحقیر می کنند. خب این رفتار عرفا افراطه یا نه؟ اما در جای دیگه شنیدم که عرفا در مرحله‌ دوم به استدلال اعتقاد دارند و فلسفشون همون عرفان نظری هستش. آیا عارف با صوفی تفاوت دارد اگه داره چیه؟ پس استاد متوجه شدید که بنده فرق فیلسوف و عارف رو گیچ شدم و اگه فیلسوف راه کسب حقیقت رو استدلال میدونه و عارف شهود میدونه پس چرا تو این کتاب گفته که صدرا فلسفه اش رو، حکمت متعالیه نامیده؟
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. حکمت متعالیه در عین اصالت‌دادن به عقل و استدلال، متوجه است که آن‌چه عقل می‌فهمد قابل درک با قلب نیز هست و به یک معنا، صورتِ کامل‌ترِ همان مکتب جناب سهروردی است. ولی عارف، از ابتدا سعی دارد با چشمِ قلب به حقایق نظر کند، هرچند عقل را تعطیل نمی‌نماید. ۲. بین صوفی و عارف از نظر سلوک، تفاوتی نیست. موفق باشید

24379

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد عزیز: از یه نفر شنیده بودم که علامه حسن زاده گفته شب ۲۳ ماه مبارک رمضان هر کی موقع قرآن به سر قرآن رو باز کنه و رو سرش بزار. همون صفحه ای که باز شده تقدیر یک سال توش نوشته شده. برای من صفحه اول و دوم سوره ص اومده. نظر شما در مورد این آیات چیه؟ ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نمی‌توان بر روی این سخن قسم خورد. یک نکته‌ی ذوقی است که نباید ذهن خود را مشغول آن کرد. بنده این سخن را از افراد متفاوتی شنیده‌ام و ربطی به آیت اللّه حسن‌زاده ندارد. موفق باشید

23904
متن پرسش
به نام خدا سلام خدمت استاد طاهرزاده استاد عزیز، دانشجوی دوره کارشناسی ارشد رشته فلسفه و کلام اسلامی هستم. خواستم اگر وقت تان اجازه می دهد درباره موضوع پایان نامه ای که مدتی ست در حوالی آن فکر می کنم عنایتی بفرمایید. موضوع پایان نامه جایگاه عصمت و مبانی آن در مشرب های فلسفی است، در برابر ائمه (علیهم السلام) و این موضوع واقعا احساس می کنم روح و وجودم به تنهایی نمی تواند جوابگو باشد، همینطور نمی خواهم کار تحقیقی بی ارزشی داشته باشم، گوش جان می سپارم به عنایات و توصیه های شما استاد عزیز و بزرگوار، و آرزوی سلامتی و رشد روز افرون شما را از خدای متعال و معصومین (علیهم السلام) خواستارم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده همان‌طور که مکرر در جواب‌های سؤال‌های کاربران محترم عرض کرده‌ام، روحیه‌ی ورود به پایان‌نامه‌ها را ندارم. شاید کتاب «مبانی نظری نبوت و امامت» که بر روی سایت هست، به کارتان بیاید. موفق باشید 

23700

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد بزرگوار: استاد چه می شود که نماز صبح آدم قضا می شود؟ آن هم در شرایطی که تو عزم خود را جزم کرده ای تا در این ماه مبارک رجب تزکیه کنی و تا جایی که می توانی رعایتت را بیشتر کنی! و اینکه آیه آخر کهف رو هم خواندم و از خداوند منان تقاضا کردم که حتی قبل از نماز صبح بیدار شوم و ساعت هم گذاشتم. اما متاستفانه بیدار میشی و می بینی ۱۰ دقیقه هست که نماز قضا شده.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در روز کم‌تر سخن بی‌جاگفتن، و زودخوابیدن، و در شام غذای سنگین‌نخوردن زمینه می‌شود تا رحمت الهی تأثیر خود را بگذارد. موفق باشید

22680
متن پرسش
با سلام و عرض احترام: طبق فرمایشات جنابعالی روح انسانها پس از مرگ در قالب جسم برزخی می رود و سیر خود را در عالم برزخ ادامه می دهد. ولی طبق آیات 51 و 52 سوره یس بعد از دمیدن صور اول همه انسانها می میرند و بعد از دمیده شدن در صور برای دومین مرتبه همه انسانها برانگیخته می شوند و از قبرهایشان بیرون می آیند و می گویند چرا ما را از خوابگاهمان بیرون آوردید. حال با توجه به مطالب فوق و با توجه به برهان حرکت جوهری در قیامت اگر رستاخیز جهان هم صورت بگیرد.: ۱. انسان هایی که قبلا مرده بودند چرا می گویند: «چرا ما را از خوابگاه مان بیرون آوردید؟» مگر با چه نشئه و جسمی بیرون می آیند, بصورت جسم خاکی که نمی توانند باشند چون با توجه به حرکت جوهری کل عالم خاکی تمام شده است و قبل از بیرون آمدن از قبر نیز که با جسم برزخی بوده اند و نشئه ی سومی هم که وجود ندارد. و چرا می گویند: «چرا ما را از خوابگاه مان بیرون آوردید؟» مگر خواب بوده اند، مگر در جسم برزخی نبوده اند و سوال و جواب نشده اند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: سیر از دنیا به قیامت، سیری است روحانی و هر مرحله‌ای نسبت به مرحله‌ی قبل خود یک نوع بیداری محسوب می‌شود و مرحله‌ی قبلی حکم مرقد را برای انسان پیدا می‌کند نه آن‌که قبلا مرده باشد حالا زنده شده‌است. موفق باشید

21727
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم با عرض سلام و توفیقات روز افزون: با توجه به بحثی که در برهان صدیقین داشتید. می شود گفت با توجه به اینکه هستی ما از هست مطلق است و هستی بر ما عارض شده است و اگر از هستی خود استفاده کنیم و بخواهیم هستیمان تمام نشود ناچارا باید به هست مطلق وصل باشیم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حرف بسیار درستی است. به هر اندازه که ما به حضرت حق متصل باشیم بقایِ حقیقی داریم وگرنه بقای ما وَهمی خواهد بود. موفق باشید

نمایش چاپی