بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
24826
متن پرسش
سلام: انتهای فلسفه ی اسلامی به خداوند تبارک و تعالی و افعال و اوصاف او ختم می شود؟ و سوال دوم اینکه انتهای فلسفه ی غرب به کجا می رسد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فلسفه‌ی غرب، با هایدگر و گادامر و حتی کانت، نحوه‌ی دیگری از تفکر است غیر از تفکری که ما در فلسفه‌ی اسلامی داریم. موفق باشید

23333
متن پرسش
سلام علیکم استاد عزیز: استاد جان می خواستم بپرسم به نظر جنابعالی برای استخراج مطلب از آیات و روایات تا چه اندازه به علم هرمنوتیک نیاز هست؟ آیا اگر طلبه کتاب کفایه مرحوم آخوند را خوب مطالعه کند کفایت می کند یا خیر؟ و در صورت نیاز چه منابع دیگری را پیشنهاد می فرمایید؟ سوال دیگرم این است که بطور کلی به نظر جنابعالی برای استخراج مطلب از دل آیات و روایات به چه مقدماتی نیاز هست؟ و چه روشی را شما پیشنهاد می فرمایید؟ حقیر قصد مطالعه آیات و روایات با رویکرد برداشت مطلب در حوزه روانشناسی را دارم. طلبه پایه 8 و در حال مطالعه فلسفه و معرفت النفس هستم. خدا خیرتون بده
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده خوب فکر کرده‌اید که بعد از فهم فلسفه و معرفت نفس، نمی‌توان در این زمانه از نگاه هرمنوتیکی آن‌هم بر اساس قرائتِ گادامری نسبت به متون دینی غافل بود. موفق باشید

23037
متن پرسش
سلام و عرض ادب خدمت استاد عزیزم: استاد می خواستم مطلبی را که با گوش دادن شرح نکته 7 فهمیدم را عرض کنم ببینید درست فهم شده است یا خیر. همانطور که نفس در موطن بدن ظهورهای متعددی دارد مثلا یک ظهور می شود بینایی یک ظهور میشود شنوایی و... خداوند هم در موطن های مختلف عالم (عالم ماده و ملکوت و ...) ظهورهای متعددی دارد که به عنوان مثال در عالم ماده هر مخلوقی ظهوری از خداوند می باشد که در واقع اسمی از خداوند ظهور کرده است و آن مخلوق ایجاد شده است. سوالی هم در انتها دارم که اگر این بیان صحیح باشد یعنی در هریک از مخلوقات خداوند که دقت کنیم به اسمی از اسامی خداوند خواهیم رسید درسته؟ و اینکه منظور از مخلوق، مخلوقات بی واسطه خداوند یعنی درخت و حیوان و ...می باشد یا مخلوقاتی مثل دیوار و کتاب و قلم هم شامل می شود؟ ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: سخن درست و خوبی است. البته متوجه‌اید که موجودات اعتباری، هویت و شخصیت مستقلی ندارند که مخلوقیت برای آن‌ها معنا داشته باشد. دیوار و قلم، نسبت به ما دیوار و قلم‌اند. موفق باشید

20663
متن پرسش
استاد عزیز سلام: همه می دانیم هنگام خواب نفس ما یا در اصل خود ما به عالم دیگر می رویم و در موقع بیداری به اذن خدا به همین عالم باز می گردیم، که این موضوع را با علم حضوری درک می کنیم، اما سوال بنده این است که نفس ما که نمی خوابد و همیشه بیدار است و این جسم است که خواب می رود، چرا با وجود بیداری نفس اما هنگام بیداری از خواب در اکثر مواقع چیزی از عالم دیگر و جاهایی که نفس بود در خاطرمان نیست، نفس که خواب نبوده، پس باید تمام خاطرات موقع خواب بدن را در عالم دیگر به یاد داشته باشیم؟ چرا به یاد نداریم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همچنان که در کتاب «خویشتن پنهان» عرض شد آن‌چه در حافظه می‌ماند، چیزهایی است که به صورت علم حصولی و با اراده‌های جزئی ما انجام می‌شود، وگرنه چه در حالت بیداری و چه در حالتِ خواب، آن‌چیزی که صرفاً حضوری باشد در یاد و خاطره نمی‌ماند. آری! تنها انسان به جهت جنبه‌ی وجودی‌اش احساسی نسبت به آن امر در خود دارد. موفق باشید

18996
متن پرسش
با سلام: استاد عزیز دو سوال از خدمتتان داشتم. اول اینکه من چند کتاب از کتابهای زیبای شما را مطالعه کرده ام. در کتاب اخیری که مطالعه می کردم این سوال برایم پیش آمد که شما فرمودید که روح اولین مخلوق خداوند است و طبق تعریفی که از امر و خلق داشتید فرمودید که خلق ایجاد در زمان است و امر ایجاد خارج از زمان، و در آیه ای از قرآن خداوند می فرماید: «قل روح من امر ربی» حال سوال اینکه روح که از عالم امر خداست و امر هم که مبری از زمان است پس روح مبری از زمان است، حال چطور این جمله را درک کنم که روح اولین مخلوق است در حالی که مخلوق در زمان است؟ دو اینکه در سایتها فیلمی دیدم که گویا شما چند سال پیش در برنامه از تلویزیون گفتگویی داشتید در مورد یکی از کتابهایتان،آیا الان هم چنین برنامه هایی را دارید؟ آیا امکان داره روزی در برنامه کاریتان باشد؟ ممنون.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- لازم نیست اولین مخلوق از نظر زمانی، اولین مخلوق باشد، بلکه از نظر رتبه و شرافت نسبت به خالق خود متأخر است و با تجلیِ نور حقْ موجود است بدون تأخر زمانی، مثل رابطه‌ی حرکت انگشتر به وسیله‌ی حرکت دست که حرکت انگشتر تأخر زمانی ندارد 2- برنامه‌ی «گره» با مصاحبه‌گریِ جناب آقای دخانچی شکل گرفت که انسان فرهیخته و مطلعی است و آن هم بالاخره با رودربایستی پذیرفته شد. موفق باشید 

16791
متن پرسش
سلام: گاهی که اخباری از فساد اقتصادی می شنوم خیلی ناراحت می شوم، به حدی که اعصابم خرد می شود و خیلی برایم تلخ و منزجر کننده است. آیا حال من در این مواقع طبیعی است؟ اگر نه چه کار کنم که در این اوقات آن قدر عصبانی نشوم و بهم نریزم؟ به طور کلی خوب است در این مواقع چه کار کنم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چرا نباید انسان از این فاجعه‌ی بزرگ که به آبروی انقلاب اسلامی ضربه می‌زند، ناراحت نشود؟ می‌ماند که همه‌ی این مشکلات به جهت آن است که ما در نظام آموزشی و رسانه‌ای خود، همّت کامل برای تربیت معنوی و عرفانیِ مردم اعمال نکردیم تا روحیه‌ی حرص به دنیا به روحیه‌ی اُنس با خدا تبدیل شود. آن وقتی که مردم به جای تماشای ماهواره، تلویزیون می‌دیدند، یا آن‌ها را مشغول سریا‌ل‌های سطحی و بی‌محتوا کردیم و یا به برنامه‌های مذهبی کم‌عمق دل‌خوش بودیم. لذا مردم آماده‌ی فاجعه‌ای که در پیش رو داشتند، نشدند. از این جهت باید خود را ملامت کنیم و برای آینده با جدّیت تمام بر اساس آموزه‌های عرفانی حضرت روح اللّه«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» برنامه‌ریزی نماییم. موفق باشید

8459

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم استاد عزیز بهترین ساعات شبانه روز برای گفتن ذکر یونسی چه موقع است؟وآیا می شود در مسجد که عموم مردم رفت و آمد دارند انجام داد؟
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: در ساعاتی که شرایط روحی شما مناسب باشد. بهتر است در جای خلوت باشد. موفق باشید
8210

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
باسلام: بنده طبق سیرمطالعاتی که در سایت قرار دادید پیش میرم اکنون می‌خواهم بحث معاد را شروع کنم. با یکی از شاگردان شما صحبت کردم ایشان گفتند تا خشم و عصبانیت خود را کنترل نکنی نمی‌تواتی معاد کار بکنی..آیا شما حرف ایشان را تایید می‌کنید؟
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: حرف خوبی است. چون هر اندازه با روح آرام‌تری وارد مباحث معاد شوید به همان اندازه احساس حضور شما در معاد بیشتر خواهد شد. موفق باشید
7987
متن پرسش
با سلام چرا مردم نسبت به مسائل معرفت النفسی آگاهی ندارند و وحدت وجودی می پندارندو این مساله را بزرگ می پندارند و برای دیگران شبهه ایجاد می کنند و این مسائل را فقط مربوط به دوران قدیم می دانند آیا این به دلیل عدم آگاهی است ؟ چرا رسانه ها آگاهی نمی دهند به افراد ؟ آیا پوشش غربی مانند پوشیدن شلوار لی و جوراب نازک در شان یک دختر شیعه هست یا نه ؟و پوشش مانتو بلند با حجاب اسلامی مانعی در راه کمال انسان حساب می شود؟
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: 1- همیشه این‌طور بوده که اهل دنیا به بهانه‌های مختلف از معارف الهی خود را محروم می‌کردند 2- مانتوی بلند با حجاب اسلامی مانعی در سیر انسان نباید داشته باشد. موفق باشید
29138

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد: در خصوص سوال ۲۹۱۳۱ خواستم بگم که منظورم اینه که از کجا معلوم من الان که دارم از شما سوال می‌پرسم و شما دارید به من جواب میدید، در حال خواب دیدن نیستم و در حال بیداری دارم از شما سوال می‌پرسم؟ به خدا روم نمیشه وققتتون رو بگیرم. استاد راستش بعضی از کاربران بعضا سوالات عجیب و غریبی از شما میپرسن که من با خوندن آن سوالات بیخودی نسبت به حساسیتی که آن کاربر دارد حساس می‌شوم. مثلا کاربری که سوالات ۲۱۱۴۵ و ۲۱۳۵۶ را از شما پرسیده من را نسبت به این موضوع حساس کرده که نکند راستی راستی من الان دارم خواب می‌بینم و خودم خبر ندارم. گویا این کاربر همانطور که از صورت سوالاتش هم مشخص است به این حالت شکاک بودن خودش هم افتخار می‌کند و دوست دارد در خواب و در بیداری شکاک باشد. شما هم در جواب هایی که به او دادید به او تذکر ندادید که داری اشتباه می‌کنی. اینکه به او تذکر ندادید نکند دارد درست می‌گوید؟ آن چیزی که شک مرا بیشتر کرده این شعر است: عالم چو حباب است ولیکن چه حباب نی بر سر آب بلکه بر روی سرآب آن نیز سرابی که ببیند بخواب آن خواب چه خواب، خواب مستان خراب استاد من از این حالت بدم میاد. راهنمایی بفرمایید. جواب این شبهه ای که برایم پیش اومده رو خیلی متقن بدهید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که عرض شد دلیل آن‌که طرف در حال خواب نیست، همان است که می‌پرسد نکند خواب هستم. زیرا کسی که در حال خواب است که نمی‌گوید نکند خواب باشم. گفت:

من آب شدم سراب دیدم خود را

دریا گشتم، حباب دیدم خود را

آگاه شدم غفلت خود را دیدم

بیدار شدم به خواب دیدم خود را

موفق باشید

27511
متن پرسش
سلام علیکم: در پرسش و پاسخ ۲۷۴۹۰ اشاره ظریفی داشتید که تفاوت علوم اسلامی و علوم انسانی در چیست و به شخصه بسیار بهره مند شدم. حقیقتا وقتی به تاریخ مدرنیته نگاه می کنیم می بینیم که نطفه علوم انسانی در قرن ۱۸ و ۱۹ بسته می شود و متناسب جهت گیری های ویژه پس از عصر رنسانس و متناسب طرح بزرگ مدرنیسم چیده می شود و اساسا تعریف نوینی از عالم و آدم دارد و من معتقدم علوم انسانی، شان کلامی برای عالم مدرن دارد و این شان کلامی را هم دارد ایفا می کند. ولی بحث اینجاست که تا سخن از احیاء تفکر اسلامی و علم دینی و علوم اسلامی برخاسته از قرآن و عترت و طرح کلی اندیشه اسلامی می زنیم و اینکه علوم انسانی در بستر مدرنیته مطرح می شوند و انسان مدرن به کجاها دارد می رود و به قصد تصرف در طبیعت به قصد ارضای حال درونی و تمتع هر چه بیشتر چه برنامه ها و الگوهای توسعه که نمی ریزد، این مطلب پیش میاد که شما فهم آسان و بسیط و دم دستی از عالم و عقل کنونی و جهان مدرن دارید و تازه ما تا آمدیم مدرنیته را بشناسیم، پست مدرن ها آمدند و مساله مطرح کردند و ما هنوز بدون توجه به ظرفیت ها و داده ها و اینکه آیا اصلا بنیه تمدن سازی داریم یا نه مدام از علوم انسان ساز در بستر اسلام و انقلاب و تمدن نوین اسلامی می گویید و فکر می کنید بین اندیشه شما و جهان کنونی فاصله ای نیست در صورتیکه هم اکنون هم حتی سرتاپای شما را مدرنیته فرا گرفته و دارید برای خود حتی برهوتی را بزرگ و بزرگتر می کنید. عجیب است که چرا برخی از این سو به اهمیت علوم انسان ساز اسلامی واقف نیستند و برخی از طرفی فکر می کنند اگر همه مردم حرفهای حضرت آقا رو تایید کنند و حجاب رو رعایت کنند و رفتارهای ناقض فقه و احکام در جامعه نباشه و یکسری بد اخلاقی ها صورت نگیره و مردم هم همه پر شور بیان راهپیمایی ۲۲ بهمن، تمدن ساخته میشه حالا ما در قواعد جامعه سازی و تمدن سازی از الگوی توسعه و عالم مدرن بهره بردیم هم دیگر مهم نیست و فوقش جاهای خوب تمدن غرب را می گیریم و جاهای بدش را حذف می کنیم مثلا در علوم انسانی میاییم نظریات و مدل های اجرایی و نظری رایج را می گوییم کنارش چند آیه و حدیث می گذاریم و چند حکم فقهی و مسئله توضیح المسائل و حدود شرایع اخلاقی می گوییم و خب خوشحالیم دیگر ما علم دینی تولید کردیم. واقعا گام دوم وقت آن است که بستر خود را اساسا نشان دهیم ماورای مدرنیته و روبروی نظم مدرن و نوین جهانی و عالم انسان مدرن است و ما زمین متفاوتی را تعریف کرده ایم پس به قول جناب حافظ: «عالمی دیگر بباید ساخت و از نو آدمی». ما عالم و نقطه ثقل انسان، جامعه و تمدن دیگری مطرح کرده ایم و لذا وقتی عالم دیگر تعریف شد نیازمند ابزار و نظم و قواعد خاص خود است و قطعا بایستی در علوم انسان ساز تحول جدی رخ دهد. باید محور علوم انسان ساز، همان علوم اسلامی و عقل قدسی باشد که شریعت الهی بعنوان راه حقه فلاح بشر و راهنمایان شریعت مقابل ما می گشایند تا به اسماء الهی و سنن حضرت حق بنگریم. ولی قطعا باید بصورت انتقادی و تاویلی غربشناسی کرد و دید آیا درون عالم انسان مدرن، آیا نظم و قواعد و عناصری هست که بتواند با مبانی عقل و علم قدسی و اسلامی بخواند و لااقل مغایر و متضاد نباشد تا آن را بتوان ذیل همان روح اسلامی و قدسی انسان تصرف کرد و استحاله نمود. البته امیدوارم به خود بیاییم و مسئولین تربیتی و آموزشی پس از سالها رویکرد غربزده و پارادوکسی که از طرفی خواستند تربیت کنند انسان متشرع و پایبند به فضائل اخلاقی در عین حال زندگی کننده در چارچوب دولت شهرهای مدرن و متناسب شهروندی در همین بستر. ویژه اینکه رهبر عزیزمان در بیانیه گام دوم فرمودند ما در چله دوم خود سازی، جامعه پردازی و تمدن سازی هستیم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور است. بنا بر آن است که ما در جهان و زمین دیگری خود را دنبال کنیم و این نه به معنایِ برگشت به قبل از جهان مدرن است و نه به معنای مقابله با فرهنگ غربی، بلکه به معنای حضور در تاریخی است که از گذشته‌ی خود یعنی جهان سنتی‌مان و از جهان مدرن گسسته نیست ولی هیچ‌کدام از آن‌ها هم نمی‌باشد. جهانی است مقدّرشده در پیشِ روی ما که هر اندازه به سوی آن قدم بگذاریم، خود را ظاهر می‌کند و ظهور آن بستگی به قدم‌ها و مقاومت‌های ما دارد. مگر ما در ابتدا می‌دانستیم انقلاب اسلامی تا این‌جاها می‌تواند در تاریخ حاضر شود؟ ولی چون متوجه‌ی ظرفیت بالای آن بودیم و درکی از تقدیر الهی در این تاریخ در رهبران اصلی انقلاب به‌وجود آمد؛ همچنان ادامه دادیم و ضعف‌هایِ تاریخی‌مان مثل بعضی از روشنفکران، بهانه‌ی عقب‌نشینی‌مان نشد. عظمت بصیرت رهبر معظم انقلاب در همین نکته است. موفق باشید  

27243

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: آیا با مبانی تز و آنتی تز و سنتز که بصورت ویژه در منطق هگل دیده می شود، ممکن است این رویکرد پیش بیاید برای مسئله حق و باطل که خب حق را بگیریم تز و باطل را آنتی تز در نظر گرفته و قائل به ترکیب این دو در نظام عالم و جامعه شویم و به چنین تعبیری برسیم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هگل، بحثِ دیالکتیک را در تاریخ مطرح می‌کند که چگونه در سیر تاریخ، روح کلّی همچنان در تقابل تضادها خود را به ظهور می‌آورد. ولی بحث ترکیب حق و باطل، معنا ندارد هرچند ممکن است در تاریخی چیزی حق باشد مثل صلح امام حسن «علیه‌السلام» و در زمانی دیگر کار دیگری حق باشد. موفق باشید

24462
متن پرسش
استاد سلام علیکم: بنظر حضرتعالی عملکرد چهل ساله حوزه های علمیه در ورود به مسائل اجتماعی، فرهنگی و حتی سیاسی چقدر ضعیف بوده؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بدون ضعف نبوده ولی حرکات جهت‌دار و امید بخشی در میان است. آری به جهت انتظارات زیادی که از حوزه هست، بیش از آن‌چه انجام شده‌است را جامعه طلب می‌کند ولی تنها راه نجات بشر از ظلمات این دوران، آموزه‌های دینی است که مرکز رسمی و جدّیِ تنظیم و تدوینِ آن تنها حوزه‌های علمیه می‌باشند با سابقه‌ی تمدّنی هزار ساله. موفق باشید

24022
متن پرسش
با سلام خدمت استاد محترم: در کتاب آشتی با خدا از طریق آشتی با خود راستین یک مبحث را مطرح نموده اید که خداوند خود هدف است. من در دانشگاه تدریس می کنم و هرچه برای دانشجویان می گویم خداوند خود هدف است چون اگر بگوییم او هدف داشته از خلقت ما، برای او نقص قایل شده ایم مثل انسان که هدف دارد تا چیزی بدست آورد اما دانشجویان قانع نمی شوند و می گویند ما تابه حال در کتابهای دینی خوانده ایم خداوند هدف دارد چرا شما می گویی خداوند از خلقت ما هدف ندارد؟ سوال دیگرم مربوط به بحث خیر و شر است و می پرسند بلاها و مصیبتهایی که بر آدمیان نازل می شود مثل سیل، بیماری فرزند و یا مصیبتها شر نیست؟ می پرسند چرا یک نفر از اول عمر تا آخر عمرش بدبخت است و یکی خوشبخت و در رفاه و نعمت هست؟ وقتی به آنها می گویم آزمایش الهی است و خداوند می خواهد ثروتمندان را آزمایش کند ببیند چقدر انفاق می کنند می گویند این حرفها چیست ثروتمند کمک نمی کند آیا این فقیر باید در بدبختی بماند؟ چرا خداوند همه را در شرایط یکسان قرار نداده است؟ اینکه شهید مطهری یکی از پیش فرضهای تبعیض را اینگونه بیان می کند معلول مرتبه ضعیف علتش است یعنی چه؟ با تشکر از استاد.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. اگر خدا کمال مطلق است، به اقتضای حکمتش عالَم و مخلوقات را هدف‌دار خلق می‌کند، ولی خودش هدف است نه آن‌که خودش هم هدفی ماوراء خود داشته باشد، در آن صورت محتاج آن هدف خواهد بود. ۲. در جزوه‌ی «معارف ۲» در قسمت «عدل الهی» عرض شده است از این راه باید وارد شد که خداوند نه ناقص است و نه ناتوان، پس مسلماً در خلقت او و در تدبیر عالَم توسط او مشکلی نیست. لذا با توجه به این امر باید تلاش کنیم علت مصائب را پیدا نماییم که یا ریشه‌ی آن مصائب مربوط به بشر است که باید خودش در کارش تجدید نظر کند و یا حکمت خاصی از طرف پروردگار در میان است، که ما نمی‌دانیم. موفق باشید 

22785
متن پرسش
سلام: چند روز پیش، بنده از شما بعنوان یک معلم که لطف کرده و وقتی به دوستان اختصاص می دهید یک درخواست داشتم. خواستم منت گذاشته و وقتی را به مطالعه کتاب توحید، نوشته مدعی اهل بصره اختصاص داده و نظرتان را بنویسید. من چکار به محمد علی باب و بهائیان دارم؟ اصلا چکار به احمد الحسن دارم؟ بنده می خواستم از شما بزرگوار بشنوم آیا اشکالی به مطالب وارد است؟ آیا گزیده ای از مطالب علمای پیشین را جمع آوری کرده یا ادعایی تازه است؟ اگر جمع آوری است سندش کجاست و اگر ادعای تازه است نقدش چیست؟ شما دیگر چرا مانند اصولگرایان حزبی و اصلاح طلبان غربی به وادی برچسب زدن وارد شده اید؟ مگر با سمپات احمد الحسن طرف شده آید؟ و حتی اگر با چنین کسی هم طرف شده بودید شیوه ائمه مانند امام صادق علیه السلام حکم می کرد اشکالات کلام را به او یادآور می شدید! درست می بینم؟ استاد طاهرزاده و برچسب زدن بجای بحث منطقی؟! اصلا این مدعی رئیس همه شیاطین! اصلا آن زندیقی که خدمت امام صادق رسید! اگر فرصت ندارید بحثش جدا، ولی خواهش می کنم اگر فرصت کردید نقدی به افکار مطرح شده در کتاب بنویسید. با توجه به اینکه همه پرسشهای قبلی در مورد احمد الحسن را خوانده ام، خواهش می کنم اگر قصد ادامه ادبیات قبلی را دارید وقت شریفتان را ضایع نفرموده و به همانها ارجاع دهید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث در جزئیات سخنان این افراد نیست، بصیرت اقتضاء می‌کند که انسان مشغول جزئیات سخن این افراد نشود وقتی در جایگاهی قرار دارند که عملاً به نفع دشمنان اسلام است و وسیله‌ای هستند تا انقلاب اسلامی که راهِ نجات اسلام از دست استکبارِ جهانی است؛ به حاشیه و حجاب رود. از این جهت نباید در دام چنین سؤالاتی که امثال شما مطرح می‌کنند قرار گرفت وگرنه علی محمد باب هم از این سخنان به ظاهر دل‌فریب دارد و نباید مشغول این سخنان شد و از جایگاه او که مستر همفر مأمور شکل‌دادنِ به آن است، غفلت کرد! امید است توانسته باشم حجت را بر شما تمام کنم. حال خود دانید و آینده‌ای که در پیش دارید. موفق باشید

22665

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم استاد عزیز: یک فکری مدتی است ذهن بنده رو مشغول کرده است و آن اینکه خدای تعالی فقط از سادات برای کار های بزرگ استفاده می کند، مثلا حضرت امام و رهبری و آیت الله قاضی و علامه رضوان الله علیهم سید هستند نه اینکه شیخ در میان عرفا نیست، بله هست ولی خداوند برای کارهای بزرگ سادات رو می پرورد و... استفاده می کند چه کنیم حالا ما که سید نیستیم نظر شما چیست؟ نمی شود به مقام زعامت امام خمینی رسید چون سید نیستیم؟ ممنون ببخشید سوال رو روی سایت قرار دهید ممکنه به ایمیل نرسه.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در هر حال نمی‌توان چنین قاعده‌ای را به پای خدا گذاشت که حتماً حضرت حق سادات را پرورشی خاص داده باشد. خود خداوند می‌فرماید بنی آدم را تکریم کرده است. موفق باشید

22287
متن پرسش
با سلام خدمت شما استاد گرامی: در بحث معرفت النفس مثالی زدید و فرموده بودین که نفس میدونه که باید برای خودش ابزاری را متناسب با این دنیا بسازه و اینکه مثلا برخی جنین ها ناقص الخلقه به دنیا می آیند مربوط به اینه که مثل یک نقاش که بهش بگن این دیوار رو رنگ کن یه خط هم توی آجر ردیف فلان بکش و بعد هی بیان باهاش حرف بزنن و حواسش را پرت کنن خب یادش میره اون خط رو بکشه، نفس جنین هم همینطوره. اینکه به مادر گفتن استرس نداشته باشه و فلان اعمال دینی را انجام بده آیا در اینکه حواس نفس پرت بشه نقش داره؟ و آیا میشه گفت هر بچه ای که ناقص الخقه است ناشی از همین حواس پرتی است؟ پس خواست خدا چی میشه؟ چه بسیار بچه هایی که مادران متشنجی در دوران بارداری داشتن که حتی اعمال دینی چندانی انجام نمیدن ولی بچه های سالمی دارند.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چون خداوند می‌فرماید: «و نفسٍ و ما سَویها» باید بدانیم نفس در ذاتِ خود در تعادل است و لذا چون نفس است که بدن خود را در دوران جنینی می‌سازد، پس باید بدن در تعادل باشد مگر آن‌که مانعی بیرونی، مانعِ آن تحقق شود. موفق باشید

21964

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام: آیا در علم الهی کشوری به نام ایران وجود دارد یا خیر؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هر آن‌چه وجود دارد، معلومِ حضرت حق است. زیرا جدا از حق نیست. علمِ حق به خودش مساوی علم به همه‌ی مخلوقاتش می‌باشد. موفق باشید

21923
متن پرسش
با سلام: استاد بی مقدمه میرم سر اصل مطلب. استاد گرامی به نظر میرسه اجتماع امروز دنبال شکوفایی استعدادهاست ضمن اینکه چند سال پیش در روزنامه ای مطلبی خواندم مبنی بر اینکه امروز را غرب جنگ بر سر بروز استعدادها معرفی کرده بودن که به نظرم جمله جالبی بود و قابل استفاده اما به نظرم شکوفایی استعداد برای مردم ما و در مکتب ما برای مردم جا نیافتاده ضمن اینکه خود بنده هم نیاز به مطالعه بیشتر دارم، لطفا ضمن راهنمایی بیشتر بنده فکر می کنم نکته خوبیه اگه روش انگشت گذاشته بشه. نکته دوم راجع به بحث هویت در زنان هست. اگر شما دسترسی دارید و میتونید و زحمتی نیست فکر کنم اگر نرم افزاری شبیه همون که به نام حیات طیبه در بازار اینترنت از مجموعه کتب شما ساخته شده پیرامون بحث زن کسی بتونه درست کنه و مجموعه کتب و مطالب که پیرامون زن هست از جمله کتب با عناوین کتاب شخص شما و امثال اون را یه جا جمع کنه به نظرم تو بحث زن کار جالبی بشه ممنون و متشکرم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- عموماً شرایط برای بروز استعدادها در میان بوده است. منتهی پیامبران آمدند تا شرایط بروز استعدادها را به سوی درستی جهت دهند، وگرنه از انرژی هسته‌ای، بم اتم ساخته می‌شود. 2- همین‌طور است که می‌فرمایید، إ‌نشاءاللّه رفقا باید دست به کار شوند. موفق باشید

8002
متن پرسش
با سلام خدمت استاد عزیز چند سوال داشتم در چند موضوع مختلف که یک جا از خدمتتان می پرسم. از پاسخگویی تان متشکرم و دعای خیر خودم را تنها کاری می دانم که در قبال زحمات شما انجام می دهم. 1- در آیه 124 سوره بقره جعل مقام امامت برای حضرت ابراهیم را بیان می کنند. در المیزان نوشته اند تفاوت امامت با رسالت در این است که رسالت فقط آدرس را می دهد اما امامت فرد را تا مقصد همراهی می کند. سوالم این است آیا این مقام امامت حضرت ابراهیم با خاتم النبیین صلی الله علیه و آله و ائمه سلام الله علیهم تفاوتی دارد؟ امامت همان ولایت است؟ اینکه گفته می شود زمانی که ولی خدا در زمین نباشد آسمان ها و زمین نابود می شود و قیامت می شود منظور حضور فیزیکی است؟ پس قبل از تولد پیامبر چه معنایی دارد؟ 2- استاد این همه مطالب قرآن و روایات و علوم دینی که تحصیل می کنیم گاهی حفظ گاهی هم نه تا چند روز یا شاید فردا هم به خاطرمان نباشد، وقتی گفته می شود هر چه آن دنیا دست ما را می گیرد علم حضوری است و حتی ممکن است نتوانی بگویی خدا را می پرستم... باید چه کار کرد که فایده ای ابدی برای ما داشته باشند؟ گاهی فکر می کنم این میل زیاد به دانستن موجب ضرر خواهد شد. وقتی میل به عمل و طاعت کم است. 3- استاد به نظر شما اگر برای خانمی شرایطی فراهم باشد که در صنعت کار کند با توجه به تحصیلات مهندسی، و تمام شرایط ایده آل اسلامی فراهم باشد از جهت سلامت محیط کاری و حفظ کرامت زن، و موجب خدمت رسانی شود، اگر در کنار تحصیل علوم دینی به کار هم مشغول باشد ایرادی دارد؟ یا ترجیح بر این است که تمام وقت صرف علوم دینی شود؟
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: 1- از آن‌جایی که حضرت محمد«صلواة‌اللّه‌علیه‌وآله» فرزند حضرت ابراهیم«علیه‌السلام» هستند و ذریه‌های معصوم حضرت ابراهیم«علیه‌السلام» امام هستند از همان نوع امامتی که برای حضرت ابراهیم«علیه‌السلام» جعل شد، پس نباید تفاوتی بین امامت رسول خدا«صلواة‌اللّه‌علیه‌وآله» و حضرت ابراهیم«علیه‌السلام» باشد 2- ولایت عموماً به معنای مقام قرب است و امامت یک مأموریت الهی است ولی بعضاً امامت را به معنای ولایت به‌کار می‌برند از آن‌جهت که امام ولیّ جامعه است 3- لازم نیست حضور فیزیکی ولیّ اللّه مطرح باشد. ولیّ اللّه به عنوان واسطه‌ی فیض الهی مطرح است که اگر آن واسطه‌ی فیض نباشد عالمی نمی‌ماند تا فیض به او برسد 4- بالاخره باید عقاید ما قلبی شود و عمل به عقاید آن را قلبی می‌کند. پس نباید از عملِ مطابق عقیده غفلت کرد 5- امروزه اگر زمینه‌ی کار در اجتماع برای خواهران فراهم است در حدّی که به بقیه‌ی وظایف‌شان لطمه نزند، مشکلی ایجاد نمی‌کند. موفق باشید
7217
متن پرسش
سلام علیکم خسته نباشید شما در کتبتون در مورد اینکه غربیها شرطی شده اند و چون قانونی برقرار است دروغ نمی گویند بحثهایی داشته اید بنده هم قبول دارم . اما بحث با دوستان پیش آمد که نظام ما با تو جه به اینکه اسلامی است و مسلمان هستیم همه به نحوی دروغ می گویند به استثنای بعضیها و اینکه افرادی که واقعا معرفت و بینش پیدا کرده اند و این دلیل دین گریزی سایرین شده است و اینکه همه چون توجه به دنیا دارند و از آخرت غافل شده اند برای رفاه بیشتر دروغ را مقدم می دانند . واستناد به بالاتر از خود می کنند . در پاسخ به این افراد چه کاری باید کرد؟البته بنده تا حدی زمینه را عدم تفکر و مادیگرایی و غفلت از یاد خدا می دانم . موفق و موید باشید
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: إن‌شاءاللّه در بستر نظام اسلامی، آرام‌آرام مردم به جایی می‌رسند که دین را به جای مجموعه‌ای اعتباریات، دستوراتی می‌دانند که ریشه در حقایق دارد. وقتی فهمیدند هر دستوری که از دین رعایت نشود رابطه‌ی آن‌ها با حقیقت قطع می‌گردد، تاریخ آن‌ها تغییر می‌کند و فضای دروغ‌گویی دگرگون می‌شود. مشکل ما مشکلی است که فعلاً در تاریخ ما وجود دارد. کتاب «فلسفه، ایدئولوژی، دروغ» از دکتر داوری خوب است. موفق باشید
6847
متن پرسش
با عرض سلام و تشکر فراوان به دلیل پاسخگویی به سوالات گذشته یه سوال میخواستم درباره ی یا از شما بپرسم.میخواستم بدونم کجای قران و توی چه احادیثی از این لفظ استفاده شده برای روشن شدن سوالم یه مثال میزنم---->در قسمتی از ایه ی قران به این شکل اومده (کتب علیکم الصیام)
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: این به عهده‌ی جنابعالی است که قرآن را و کتاب‌های روایی را ورق بزنید و مطالب را دنبال کنید. این کار را به دوش بنده نگذارید. موفق باشید
26571

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام خدمت استاد بزرگوار: آیت الکرسی را دقیقاً تا کجا باید بخوانیم تا هوالعلی العظیم یا هم فیها خالدون؟ در نمازهایی مثل نماز لیلة الدفن و یا نمازهای مستحبی دیگر که در آن تلاوت آیت الکرسی هست تا کجا خوانده شود؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر نفرموده باشند تا «هم فیها خالدون» بخوانید؛ تنها باید به همان آیه‌ی اول بسنده نمایید. موفق باشید

25998
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم سلام علیکم: جناب استاد طبق فرمایشی که داشتید کتاب انسان عالم دینی را مطالعه نمودم در همه کتاب قصد القاء یک مطلب خاصی دارید که احیانا آن را تجربه نمودید یا بزرگان و واصلان آن را تجربه نمودند. نکته ای که هست و جواب گمشده ام را شاید در این کتاب پیدا نکردم یک جای کاری دارد می لنگد مشکلی که من بیان کردم با جواب حس می کنم تناسب تامی ندارد. توان علمی ام نمی کشه، چرا حس بیهودگی و پوچی به ما دست می دهد و سیری و وحشت از زندگی و تصور زائد بودن هستی و سنگینی آن سوای خوبی یا بدی احوال و حوادث چرا وقتی که اعصابم سالم بود اینها سراغم نمی آید یا خیلی بندرت با شدت کم می آید این وسط یک چیزی هست. خداوند با رحمت واسعه اش نمی تواند با ما گرفتاران، بیسوادها (بمعنی در مقابل عارفان) اینگونه معامله کند که یا در عالم دینی باشیم یا زندگی ما پوچ اندر پوچ است. «یرید الله بکم الیسر ولایرید بکم العسر» چرا دقیقا در سن چهل و دو دنبال معنا می گردم؟ چرا بعد از این همه مدت چرا اوائل جوانی یعنی بیست سالگی دنبال چنین معنایی بودم یه رابطه ی معناداری وجود داره، که سن من و شاید سن انسانها بازی می کند من تفکرات بسیار عمیق و عمیق می کنم. احساس پوچی و وحشت از هستی ناشی از فقدان اعتقاد به خدا نیست، ناشی از هدفدار نبودن زندگی نیست، نه یک جای کار می لنگه همه چی مرتب هست، این وسط یک چیزی هست، سن من داره بازی درمیاره یا سیستم فکر و ذهنم یا هر چیزی که نمی دونم چیه، من سلامتی ذهنم را با همه وجود دیدم در حالی که این بیماری است. وجود سالم هدفمند ست اصلا به این مساله بیمارگونه غور نمی کند غور کردن یک بازی است این نوع غور با آن نوع غوری که برای جستجوی حقیقت می کنیم فرق دارد غور در حال عسر و مرض با غور همراه یسر و سلامتی دو چیز است. حتی ملحدان هم باید در سلامتی انتخاب کنند بیماری آن چیزی نیست که مدنظر پروردگار باشد. ظرف مریض است سیستم مختل است این اختلال منبعش مرموز هست. آیا در این زمینه نظری ندارید؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث نیهیلیسم یا احساس پوچی، مشکلِ این قرن است. متفکران معتقدند اگر کسی به‌خوبی متوجه‌ی این امر بشود، نوع رویکردش به دین، رویکردی اساسی برای معنابخشی به زندگی می‌گردد و دینِ الهی چنین توانایی را دارد، اگر ما رویکردمان برای معنابخشی به احکام و دستورات دین باشد. موفق باشید

24935
متن پرسش
با سلام: به نظر شما فقه و احادیث فقهی ما، خالی از توحید و معارفند و سنخشان از سنخ احادیث اعتقادی جداست؟ یا با توجه به اینکه احکام ریشه در تکوینیات دارند نه اعتباریات، خود اینها هم معارف ما حساب می شوند و از مثلا احکام ارث و دیات هم می شود، معارف اعتقادی بیرون کشید؟ تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مسلّم احکام فقهی در کلّیّتِ خود ریشه در حقایق دارند ولی با رویکرد کشف حکم خدا فقیه در آیات و روایات نظر می‌کند و این غیر از رویکردی است که برای کشف حقایق از طریق عقل و قلب انجام می‌شود. موفق باشید

نمایش چاپی