بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
29420
متن پرسش
سلام علیکم: امروز که در شرایط جنگ احزابیم و دوباره همان وضعی برای این انقلاب برآمده از طرح کلی نهضت نبوی (ص) پیش آمده که حتی قرآن می‌فرمایید «تظنون بالله الظنون»؛ به خداوند چه گمانها که نبردید و شرایط آنچنان شده که «زَاغَتِ الْأَبْصَارُ وَبَلَغَتِ الْقُلُوبُ الْحَنَاجِرَ.» گویی در صددند جنود جهل و دولت ابلیس که به مردم چنان القاء کنند همین که ارزاق و مایحتاج کفاف زندگی تان را تامین کنید هم خوشحال باشید و دست از آرمانخواهی انقلابی و آینده بردارید و فعلا مهم است کفاف معیشت و مایحتاج مان را بدهیم و دیگر چقدر تاوان انقلابی بودن و حضور در جمهوری اسلامی را بدهیم حال آنکه خود آن تمدن مدرن جائرست و حجابی برای ظهور حق در عالم است و البته منافقین هم با نفاقشان در داخل امت و حکومت اسلامی، موریانه وار در حال تولید شک و شبهه و معضل اند و به راستی چه عمیقانه زعیم امت فرمود که جنگ، جنگ اراده هاست و آنکه اراده اش را محفوظ بدارد پیروزست. خود دشمنان خوب فهمیده اند اراده ها را باید نشانه گرفت تا انقلاب از پا بیفتد و هراسشان تبدیل به واقعیت نشود؛ دو سال پیش دکتر ریچارد واتسون که آینده پژوه مطرح سازمان ملل است گفت تا سال ۲۰۳۶ کلید اقتدار جهانی در اختیار تفکر انقلاب اسلامی است چون که نرم افزار تمدن را دارد و بدنبال ارائه تمدنی دیگر در این تاریخ هست و هویتش آنچنان است که می‌تواند تمدن آینده را بسازد و چقدر هراس دارند که مبادا این بشود و آن فتح مکه پس از جنگ احزاب پیش بیاید آنچنان که سخت ترین برهه نهضت نبوی گذشت و رسول الله به ابوسفیان فرمود از این به بعد ما پیش میاییم و جنود عقل و دولت آدم پیش آمد تا فتح مکه رقم خورد. حال هم هراس از فتح الفتوح انقلاب اسلامی دارند و فکر می‌کنند می‌توانند مانع از انحطاط مدرنیته شوند اما حتی نیچه هم فهمید قرن ۲۰ آغازی بر پایان این تمدن است و حال در تقلایند مانع از این پایان شوند اما این تمدن آنگاه آغازش شروع شد که به فرمایش سید شهیدان اهل قلم، خلافت اللهی انسان در وجود انسانی مانند امام راحل امت تجلی یافت و جای جای مناطق عملیاتی لبریز از انسان های ترازی شد که سبب اتصال ارض و سماء بودند و پس از آن نایب خلف امام راحل فرمود قرن آینده قرن اسلام ناب و انقلاب است و مستکبران و عهد غربی چه بخواهند چه نخواهند عصر جدیدی در عالم شروع شده و پیچ تاریخی برای ملت ما حادث شده و شرط عبور از آن نظر به افق تمدنی است که هدف والای ماست و فرمود راهش جنبش نرم افزاری و علوم انسانی اسلامی و تولید الگوی پیشرفتی بر اساس مبانی اسلام تمدن سازست. حال اراده ما و پایداری مان در این مسیر افق آینده را روشن می‌کند و حقا بزرگترین خطر، عدم مقاومت در مسیری است که ذیل انقلاب پیش گرفته ایم و اینکه با یکسری کاستی ها و نارسایی های تلخ و دردناک و موجب غم، فراموش کنیم در کدام مسیریم و قطعا طلوع حق چون تشکیکی و ذو مراتب است، زمان و مراحل خود را می‌برد آن سان که خلافت اللهی انسان هم ذو مراتب است و سیر از عبودیت تا ربوبیت این منازل را دارد. هر چند قدر مسلم است وقتی عهد قدسی در صحنه بیاید، یکسری که همچنان در سیطره و تصرف عهد طاغوتند نمی‌توانند خود را وارد عالم قدسی کنند و نمی‌توانند تاب بیاورند جامعه ای عبودیت حق را و سیر الی المطلوب را در پیش بگیرد البته آن چنان که حضرتعالی به کرات فرمودیده اید به راستی اگر این افراد خود را با انواع سهل انگاری ها و قانون شکنی ها و فسادها و بی اعتنایی ها به مردم و عدم طهارت اقتصادی و اخلاقی در صحنه نمی‌آوردند آیا آینده انقلاب و تمدن نوین اسلامی در خطر نبود و آیا خط نفاق و التقاط اگر آشکار نمی‌شد براستی نباید غم آینده و نفاق را می‌خوردیم. و براستی مومنین احزاب با این بینش و نظر به تاریخ و افقی که آنها را فراگرفته است گفتند: «وَ لَمَّا رَأَى الْمُؤْمِنُونَ الْأَحْزَابَ قَالُوا هَٰذَا مَا وَعَدَنَا اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَصَدَقَ اللَّهُ وَرَسُولُهُ»
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همه‌چیز گواه است که خداوند اراده کرده تا بشریت در تاریخی بیرون از تاریخ مدرن حاضر شوند و معلوم است همان‌طور که انسان‌ها نمی‌توانند از روی سایه‌ی خود بپرند، غرب‌زده‌های ما هم نمی‌توانند این را بفهمند که باید خود را برای حضور در تاریخی قدسی و معنوی که تاریخ دیگری است، آماده کنند و به همین دلیل برای حفظ خود در نظام سرمایه‌داری به دنبال سکه و دلار و خانه‌های آنچنانی هستند. ولی بخواهند یا نخواهند، راه دیگری در پیش است و او که فرمود: «من انقلابی‌ام، من دیپلمات نیستم»؛ راه دیگری در مقابل ما گشوده است. مقاله‌ای در این رابطه تنظیم شده که بعداً روی سایت قرار می‌گیرد که خدمتتان می‌فرستم تا در جریان آن باشید. موفق باشید      

او که خواست برای حفظ انقلاب، انقلابی بماند و نه دیپلمات

بسم اللّه الرّحمن الرّحیم

راستی را! چرا رهبر معظم انقلاب«حفظه‌الله» فرمودند: «من دیپلمات نیستم، من انقلابی‌ام»؟ مسلّم نخواستند با این جمله جایگاه دیپلماسی را نفی و یا تضعیف نمایند، بلکه خواستند جایگاه مسئولیت‌ها را مشخص نمایند و روشن کنند خودشان به عنوان رهبر انقلاب چه جایگاه و مسئولیتی به عهده دارند.در این رابطه خوب است عزیزان به موارد زیر فکر کنند:

1- مسئولان اجرایی در قوای سه‌گانه، هرکدام وظیفه و جایگاهی دارند که باید طبق قانون به آن وظایف بپردازند ولی وظیفه‌ی رهبر انقلاب، حفظ هویت انقلاب اسلامی است، به عنوان حرکتی که کلّیت نظام را در مقابل خطر استحاله در فرهنگ استکباری حفظ می‌نماید و سعی در تربیت انسانِ تراز انقلاب اسلامی دارد، تا انسان‌ها به‌خصوص ملت ایران، هویت از دست‌رفته‌ی خود را باز یابند.

2- مسلّم است آن‌جایی که دولت یا مجلس و یا قوه‌ی قضائیه از جهت‌گیری کلّی خود غفلت کنند، این رهبر انقلاب‌اند که وظیفه دارند متذکر آن امر ‌شوند، ولی رویهمرفته سعی رهبر انقلاب عدم دخالت در امور سه قوه است و آن‌ها هستند که باید مسئول کار خود و مسئول کوتاهی‌های خود باشند و هرگز نمی‌توانند به بهانه‌ی آن‌که رهبر انقلاب مانع انحراف آن‌ها از اصول انقلاب شده‌اند، نتایج کوتاهی‌های خود را به دوش رهبر انقلاب بیندازند.

3- بصیرت رهبر معظم انقلاب«حفظه‌الله» با نظر به جمله‌ی «من دیپلمات نیستم، من انقلابی‌ام» آن است که متوجه‌اند آن چیزی که سرنوشت یک ملت را به صورتی متعالی به ظهور می‌آورد، روحیه‌ی مجاهده و سلحشوری در مقابل جهان کفر و شرک و استکبار و جهالت است و بدین لحاظ است که حضرت حق، نه‌تنها به روح و روحیه‌ی مجاهدان قسم می‌خورد، حتی به نَفَس، نَفَس‌زنانِ اسبان آن‌‌ها و به جرقه‌هایی که در اثر برخورد نعل اسبان‌شان به سنگ‌ها پیدا می‌شود، قسم یاد می‌کند و می‌فرماید: «وَ الْعادِياتِ ضَبْحاً& فَالْمُورِياتِ قَدْحاً»(عادیات/1 و2).

4- خدایی به نَفَس، نَفَس اسبانِ مجاهدان و جرقه‌های حاصل از نعل اسبان آن‌ها قسم می‌خورد که کمال مطلق است و کمال مطلق جز به کمال مطلق به چیز دیگر نظر ندارد و این نشان می‌دهد خداوند در حرکت مجاهدان، خود را در آن صحنه‌ها به نظاره می‌نشیند، زیرا حرکت مجاهدان، حرکتی است در راستای به ظهورآوردن خداوند در تاریخ و حضرت حق در ادامه‌ی آیات سوره‌ی مبارکه‌ی عادیات پس از قسم‌هایی که با نظر به صحنه‌های فعالیت مجاهدان یاد می‌کند، متذکر می‌شود که چگونه می‌شود انسان از چنین نقشی در زندگی خود غفلت می‌کند و به شدت گرفتار حبّ دنیا و حبّ مال می‌شود. می‌فرماید: «إِنَّ الْإِنْسانَ لِرَبِّهِ لَكَنُودٌ& وَ إِنَّهُ عَلى‏ ذلِكَ لَشَهيدٌ& وَ إِنَّهُ لِحُبِّ الْخَيْرِ لَشَديدٌ»(آیات 6 تا8).

5- آنچه سرنوشت یک ملت را به سوی سعادت تغییر می‌دهد، برگرداندنِ خداوند به مناسبات اجتماع است و این با انقلابی‌بودن و با مجاهده و جهاد در مقابل دشمنان خدا و دشمنان انسانیت محقق می‌شود و نه با دوستی نسبت به آن‌ها و لذا خداوند در خطاب به مؤمنین می‌فرماید: «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا عَدُوِّي وَ عَدُوَّكُمْ أَوْلِياءَ تُلْقُونَ إِلَيْهِمْ بِالْمَوَدَّةِ ...» (ممتحنه/1).

6- رهبر معظم انقلاب «حفظه‌الله» برای حفظ حرکت توحیدی که از طریق انقلاب اسلامی و جان‌فشانی شهدا به ظهور آمد، با جمله‌ی «من دیپلمات نیستم، من انقلابی‌ام»؛ به سیره‌ی حضرت ابراهیم«علیه‌السلام» و یاران آن حضرت عمل نمودند. آن‌جا که حضرت حق به مسلمانان می‌فرماید: «‏قَدْ كانَتْ لَكُمْ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ في‏ إِبْراهيمَ وَ الَّذينَ مَعَهُ إِذْ قالُوا لِقَوْمِهِمْ إِنَّا بُرَآؤُا مِنْكُمْ وَ مِمَّا تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ كَفَرْنا بِكُمْ وَ بَدا بَيْنَنا وَ بَيْنَكُمُ الْعَداوَةُ وَ الْبَغْضاءُ أَبَداً حَتَّى تُؤْمِنُوا بِاللَّهِ» (ممتحنه/4) رهبر انقلاب نه‌تنها ابراهیم‌وار برائت خود را از دشمنان خدا و دشمنان انسانیت اعلام می‌کنند، بلکه اظهار می‌دارند که بین ما و شما دشمنی و کینه برای همیشه برقرار است به همان معنایی که دائماً متذکر می‌شوند دشمنی با آمریکا را فراموش نکنید.

7- ملتی که بخواهد آزادانه خودش سرنوشت خود را به‌دست گیرد، باید با روحیه‌ی حماسی در صحنه باشد، تا مردم خودشان برای خود تصمیم بگیرند و نه دشمنان آن‌ها در امورات آن‌ها دخالت کنند.

نقش تربیتی رهبر انقلاب در آن‌جا است که ملتی سلحشور و حاکم بر سرنوشت خود تربیت کنند و این کاری است ماورای آنچه در مدارس و دانشگاه‌های ما شکل می‌گیرد. در مراکر آموزشی عموماً افراد جهت کارهایی که جامعه‌ی جدید نیاز دارد، تربیت می‌شوند که متأسفانه مراکز آموزشیِ استعمارزده از همین کار هم باز مانده‌اند. ولی رهبر انقلاب، یک ملت را در ابعادی بس متعالی مورد خطاب قرار می‌دهند تا آن‌جا که یک ملت است که جلو می‌رود و در انواع توطئه‌ها می‌تواند پایدار بماند و نقشه‌های دشمن را خنثی کند به طوری که إن‌شاءالله نه‌تنها دشمنان از ادامه‌ی توطئه مأیوس می‌شوند، بلکه با ظهور ناتوانی استکبار، افول ابر قدرتی آن به ظهور آید.

8- مسئولانی بودند که متوجه‌ی جایگاه حضور تاریخی انقلاب اسلامی نبودند و معنای حضور ما در لبنان و سوریه را متوجه نمی‌شدند و گمان می‌کردند ما اگر به خود بپردازیم و کاری به کار نظام استکباری نداشته باشیم، می‌توانیم سر به سلامت ببریم. غافل از آن‌که اگر ما هم کاری به کار استکبار نداشته باشیم-که این با هویت انقلاب اسلامی ناسازگار است- استکبار با روحیه‌ی تمامیت‌خواهِ خود اجازه نمی‌دهد ما سرنوشت خود را به‌دست گیریم. آری! بر فرض هم که چنین می‌شد و رهبر انقلاب به توصیه‌ی آن‌هایی که معتقد بودند ما در مقابل استکبار کوتاه بیاییم، عمل می‌کردند، نهایتاً ما کشوری می‌شدیم مانند ترکیه، که مشکلات امروزین را نداشتیم ولی مسلّم چیزی به نام انقلاب اسلامی در میان نبود و آن معنایی که امروز ما از خود در جهان داریم و عامل احساس هویتی متعالی برای ما است؛ شکل نمی‌گرفت و هرگز از آن احساسِ غرور و سرافرازی که با حاج قاسم‌ها برای ما پیش آمد، خبری نمی‌شد و این یقیناً با خِرد اسلامی- ایرانیِ ما نمی‌خواند و رهبر انقلاب حافظ چنین هویتی برای این ملت بودند تا ما در این جهان گرفتار بی‌معنایی که ملت‌ها امروزه به جهت سرافکندگیِ حاکمان‌شان در مقابل استکبار، در آن گرفتارند؛ نباشیم.

9- چه اندازه حکیمانه رهبر انقلاب در مقابل آن‌هایی که با روحیه‌ی حق به جانب، اصرار بر نظرات خود داشتند تا ما را به غرب و آمریکا نزدیک کنند و گمان می‌کردند مشکلات را به کمک غربیان می‌توانند حل کنند، با مدارا برخورد کردند، تا معلوم شود جریان استکبار هرگز تا ما تماماً در اختیارش قرار نگیریم، از ما راضی نمی‌شود. آری! آموزگار واقعی کمک می‌کند تا ملت بتواند از خود‌بیگانگی رهایی یابد. آموزگار واقعی، ما را از خود نمی‌ستاند بلکه ما را از «خودِ کاذب» می‌رهاند تا به «خودِ راستین» برساند و این با دشمن‌شناسی و تأکیدات سال‌های متمادی رهبر معظم انقلاب در این امر ممکن شد. آیا جز این است که مربیان واقعی کسانی‌اند که ما را از توهّماتِ امید به دشمن آزاد می‌کنند تا به سوی خودمان باز گردیم؟ به همان صورتی که رهبر انقلابی ما با جدّیت تمام در این امر به ما کمک کردند. آیا او بهترین دونده در این میدان به سوی حقیقت نبود؟ چه بی‌انصاف‌اند سیاسی‌زدگان که کوتاهی‌ها و علت بی‌ثمریِ برنامه‌ها و تئوری‌های خود را از رهبر انقلاب مطالبه می‌کنند.

10- آری! ما با حضور در تاریخ انقلاب اسلامی بنا نیست «دیگری» را به خودمان تبدیل کنیم و یا «دیگری» را به خودمان فرو بکاهیم. در این کار، در عین آن‌که به نوعی خودمرکزبینیِ غیر اخلاقی وارد می‌شویم، عملاً از حضورِ «وجود» در مظاهر مختلف انسانی غفلت می‌شود. در حضور تاریخی انقلاب اسلامی، ما به دنبال فهم غیر خود هستیم بدون آن‌که بخواهیم همه مانند ما فکر کنند، بلکه به دنبال تذکر به چشم‌اندازی هستیم که انقلاب اسلامی برای آینده‌ی ما و بشریت متذکر خواهد بود و رهبر معظم انقلاب«حفظه‌الله» به‌خوبی متوجه‌ی این نقش برای خود هستند.  

11- حضور در تاریخ انقلاب اسلامی، یعنی ایمان به ایمانی که تا حال با آن به‌سر می‌بردیم، به همان معنایی که حضرت حق می‌فرماید: «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا آمِنُوا»(نساء/136). سنگینی این ایمان از آن جهت است که باید در گذشته‌ی خود نمانیم و از شرایطی که همه‌چیز معنای دیگری به خود گرفته، هراس به خود راه ندهیم. گشوده‌شدن در عالمی که هرچیز در معنای این ایمان تازه، معنای اصیل‌تری به خود می‌گیرد، ایمانی است که مؤمنین آخرالزمانی بدان منوّر هستند و با به ظهورآمدن انقلاب اسلامی، حقیقت در چشم‌اندازی که توحید در مقابل انسان می‌گشاید، خود را ظاهر می‌کند و رهبر معظم انقلاب با توجه به این امر متوجه‌ی چنین حضوری برای آینده‌ی انقلاب اسلامی هستند.

12- بشرِ امروز نقاب‌هایی که بعضی از انسان‌ها به عنوان «ایمان» بر چهره‌ می‌زنند را می‌شناسد و چون نمی‌تواند آن نوع ایمان را انتخاب کند، در دو راهیِ کفر و یا ایمان حقیقی قرار می‌گیرد و بین این دو نوع شخصیت سرگردان است، گاهی این است و گاهی آن، تا آن‌که با نظر به انسان کاملی که حضوری جهانی دارد، احساس کند خود را پیدا کرده است و انقلاب اسلامی درست بستر ظهور انسان کاملی است که هرکس می‌تواند او را وجه برتر خود احساس کند. مهم نیست حضور چنین انسانی چه مدت طول بکشد، مهم آن است که فرهنگی ظهور کرده که انسان می‌تواند بدون نقابی از ایمان که بر چهره می‌زند، به ایمان خود ایمان داشته باشد و بفهمد:

آتش زهد و ریا خرمن دین خواهد سوخت          حافظ این خرقه‌ی پشمینه بینداز و برو

13- رهبری که خواست برای حفظ انقلاب، انقلابی بماند و نه دیپلمات، می‌داند افق آینده با حفظ هویت انقلابیِ ملت تا کجاها روشن است و این تنها با روحیه‌ی سلحشوری و مجاهدت و شهادت‌طلبی ممکن است، راهی که توسط حضرت روح الله«رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» گشوده شد و ایشان در وصف روحیه‌ی شهادت‌طلبی فرمودند:

 «ما برای درک کامل ارزش و راه شهیدانمان فاصله طولانی را باید بپیماییم و در گذر زمان و تاریخ انقلاب و آیندگان آن را جستجو نماییم. مسلّم خون شهیدان، انقلاب و اسلام را بیمه کرده است. خون شهیدان برای ابد درس مقاومت به جهانیان داده است. و خدا می‌داند که راه و رسم شهادت کور شدنی نیست؛ خون شهیدان و این ملت‌ها و آیندگان هستند که به راه شهیدان اقتدا خواهند نمود. و همین تربت پاک شهیدان است که تا قیامت مزار عاشقان و عارفان و دلسوختگان و دارالشفای آزادگان خواهد بود.» و فرمودند: ما هنوز در آغاز راه مبارزه‌ایم و نیازمند به مشعل شهادت.»

و این همان روحیه‌ی انقلابی است که حاصل آن عبور از همه‌ی تنگناهایی است که جهان استکباری بر ما تحمیل کرده و مسلّم راه دیگری پیش روی ما نیست، هرچند دیپلمات‌ها باید کار خود را بکنند.

14- اگر متوجه شویم رفع مشکلات ما با روحیه‌ی انقلابی ممکن است و نه به روشِ تئوری توسعه و به عقلانیتی فکر کنیم که ناشی از درک امکانات خودمان می‌باشد؛ جایگاه رهبر معظم انقلاب«حفظه‌الله» را در این تاریخ و در تاریخی که در آن قرار داریم، می‌فهمیم و می‌فهمیم چرا می‌فرمایند با روحیه‌ی انقلابی و سلحشوری و نترسیدن از مواجهه با تنگناهای استکبار غربی؛ می‌توان به اصالت‌های خود برگشت.

15- همین اندازه باید متوجه‌ی عظمت رهبریِ رهبر انقلاب شد که به‌خوبی مواظبت نمودند تا ما در نسبت با فرهنگ خودمان در جهان حاضر باشیم و در کلّیت نظام، گرفتار تجددزدگی که نوعی غرب‌زدگی است، نشویم از آن جهت که انقلاب اسلامی نوعی بازگشت به خویشتن است و نجات از خودبیگانگی. هنرِ رهبریِ رهبر انقلاب آن بود تا گام‌هایی در این دنیای طوفان‌زده برداریم، گام‌هایی لازم است که اگر آن گام‌ها در جای خود قرار ‌گیرند، گام‌هایی است آزاد از تجددزدگی که بعضاً دولت‌ها به آن تجددزدگی دامن می‌زدند.

به خوبی می‌بینیم که با رهبریِ رهبر انقلاب ما راه خود را می‌رویم و در عین حال در جهان حاضر می‌شویم و حضوری را دنبال می‌کنیم که آن حضور در گردونه‌ی جهان استکبار نیست و این است که ما را شدیداً به آینده‌‌ی خود امیدوار می‌کند. رهبر معظم انقلاب در طول مدت رهبری خود مواظب بودند ما خود را در جایی صورت‌بندی نکنیم که متعلق به فرهنگ و ایمان ما نیست و عملاً ما را از انقلاب اسلامی که راز هویت‌بخشیِ ما است، جدا می‌کند.

والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته

29163
متن پرسش

با سلام: استاد حقیقتاً نمی‌دانم با چه انگیزه‌ای به زیارت اربعین و به جایگاه اربعین باید نگاه کنم تا در امروز زندگی نیز بتوانم با امام حسین(ع) زنده بمانم؟

متن پاسخ


باسمه تعالی: سلام علیکم: نکته‌ی مهمی است و هر روز و هر سال باید در فضایی که حضرت اباعبداللّه «علیه‌السلام» در دل تاریخِ اسلام تاریخی را به ظهور آوردند، فکر کرد و متوجه بود بالاخره تاریخ ما تاریخ حسین «علیه السلام» است به همان معنایی که عزیزِ دل‌مان سردار دل‌ها فرمود:
«ما ملت شهادتیم، ما ملت امام حسینیم».
در این رابطه عرایضی را در روز اربعین خدمت عزیزان عرضه داشتم که سرفصل‌های آن را ذیلاً خدمتتان ارسال می‌کنم. موفق باشید

اربعین حسینی و ادامه‌ی راه توحیدی که شروع شده است

باسمه تعالی

۱. زیارت اربعین با سلام به حضرت با توصیفاتی مثل «ولیّ اللّه» و حبیب اللّه» و «خلیل اللّه» و «صفی اللّه» شروع می‌شود. سپس عرضه می‌داریم: خدایا! او را با شهادت بزرگ داشتی «اَكْرَمْتَهُ بِالشَّهادَةِ» و سعادت را به او هدیه کردی «وَ حَبَوْتَهُ بِالسَّعادَةِ» و او را حجت برای خلقت قرار دادی تا در مشکلات راه را گم نکنند «وَ جَعَلْتَهُ حُجَّةً عَلى خَلْقِكَ». خدایا! آن حضرت در دعوت و خیرخواهی عذری برای کسی باقی نگذاشت و بذل کرد خون را در راه تو «فَاعْذَرَ فِي الدُّعاءِ وَ مَنَحَ النُّصْح وَ بَذَلَ مُهْجَتَهُ فيكَ» تا بندگانت را از نادانی و سرگردانی برهاند و بیدارشان کند «لِيَسْتَنْقِذَ عِبادَكَ مِنَ الْجَهالَةِ وَ حَيْرَةِ الضَّلالَةِ» و در مقابل آن‌هایی که مورد خشم تو و پیامبرت بودند با صبر و شکیبایی جهاد کرد «فَجاهَدَهُمْ فيكَ صابِراً مُحْتَسِباً حَتَّي سُفِكَ في طاعَتِكَ دَمُهَ» تا که خونش در راه طاعت تو ریخته شد. و پس از آن باز سلام به آن حضرت در آن زیارت شروع می‌شود که ملاحظه خواهید کرد.

۲. کربلا حکایت از آن دارد که مسیر توحیدی اسلام، مسیر آسان و بی‌ دردسری نیست، ولی پایدار و باقی است. به عنوان نمونه آقای علی خوش‌لفظ، بسیجی جانباز دوران دفاع مقدّس و راوی کتاب «وقتی مهتاب گم شد» خطاب به رهبر معظم انقلاب گفت: «فقط یک نکته بگویم؛ ببخشید من بسیجی آقای متوسّلیان بودم .. این‌که آقا! شما خیلی دارید درد می‌کشید، زجر می‌کشید؛ به هر حال این بحث اختلاس‌ها و حقوق‌های نجومی را می‌گویید، این‌ها گوش نمی‌دهند. یک چیزی بگویید که ما آرام بشویم؛ ما همچنان فدائی شما هستیم؛

 رهبر معظم انقلاب «حفظه‌الله» فرمودند: آرام باشید. این چیزهایی که شما می‌بینید، این‌ها حوادث طبیعی یک راه دشوار به سمت قلّه است؛ هیچ انتظار نباید داشت که اگر ما می‌خواهیم برویم به قلّه‌ی توچال یا قلّه‌ی دماوند، در راه چاله نباشد، سنگ نباشد، باد نباشد، دود نباشد، گاز نباشد؛ مگر می‌شود؟ امّا داریم می‌رویم، داریم می‌رویم، عمده این است. اصلا نگران نباشید؛ این حوادث وجود دارد؛ اگر این حوادث نبود باید تعجّب می‌کردید.» و کربلا نشان داد آن راه به اربعین ختم می‌شود، یعنی راه توحید بدون موانع نیست ولی همچنان ادامه دارد.

۳. هر سال نظر به اربعین حسینی (ع) می‌اندازیم تا به خود بفهمانیم راهی که شروع کرده‌ایم، راهی پایدار و مبارک است.

۴. شیعه متوجه است جهان بزرگ‌تر از آن است که یزیدیان بتوانند آن را اشغال کنند و جایی برای حسینیان نگذارند.

۵. باید در اربعین به چیزی ماورای آنچه در سیطره‌ی یزیدیان است، فکر کرد، جایی که هرکس می‌تواند در آن‌جا حاضر شود. زن و مرد و عرب و عجم و ثروتمند و فقیر و بی‌سواد و باسواد همه می‌توانند در آن‌جا حاضر باشند و از عطایای خاص خداوند که مخصوص آن فضا است، بهره‌مند گردند.

 ۶. در حضور خطر و با رویارویی با آن و عقب‌نشینی نکردن، ماورایی به ظهور می‌آید که تهدیدِ خطر، چون گَردی می‌شود در هوا. در استقبال از خطر است که شرایط عوض می‌شود، چه آن شرایط تحریم و محاصره‌ی شعب ابی‌طالب باشد و چه شرایطی که یزیدیان در کربلا به‌وجود آوردند. یعنی با عقب‌نشینی‌نکردن در مقابل خطر، امکانِ ادامه‌دادن خود را فراهم می‌کنیم، وگرنه امکان ظهور حقیقت از میان می‌رود.

در روز اربعین با چنین رویکردی امام را زیارت می‌کنیم.

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

26571

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام خدمت استاد بزرگوار: آیت الکرسی را دقیقاً تا کجا باید بخوانیم تا هوالعلی العظیم یا هم فیها خالدون؟ در نمازهایی مثل نماز لیلة الدفن و یا نمازهای مستحبی دیگر که در آن تلاوت آیت الکرسی هست تا کجا خوانده شود؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر نفرموده باشند تا «هم فیها خالدون» بخوانید؛ تنها باید به همان آیه‌ی اول بسنده نمایید. موفق باشید

24635
متن پرسش
سلام استاد عزیز: یکی از مطالبی که چند سالی است بسیار رواج یافته قانون جذب است که می گوید شما هر خواسته ای داشته باشید با تصور و تجسم آن و تکرار این تجسم و فکر غالب را روی آن بردن به آن خواهی رسید و در کل هر فکری داشته باشی از غم و نگرانی و شادی و ثروت و نداری... هم سنخ آن به سوی تو جذب می شود و کائنات به تو جواب می دهند، و خدا و اهل بیت را داشته باشی یا نداشته باشی خودت عامل جذب خوبی و بدی به سمت خودت هستی. خواستم نظر حضرتعالی را در مورد این قانون و موارد مشابه که از فیزیک کوانتوم بدست می آورند را بدانم. ممنون از شما استاد عزیز
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اجازه بدهید که بنده این‌ها را توهمی بیش ندانم به خصوص وقتی انسان با نگاه ابدی بودن به زندگی به این موارد فکر می‌کند. موفق باشید

24114
متن پرسش
استاد عزیز سلام: آیا ادارک بی واسطه مدرک همان ادراک حضوری یا علم حضوری هست؟ آیا اینکه می گویند ادراک محسوسات (ادراک حسی) ادراک حضوریست منظور این است که ادراک محسوسات بیواسطه انجام می شود؟ اما اگر محسوسات عالم خارج با علم حصولی درک می شود و می گویند که علم حصولی احتمال خطا دارد، آیا این امر با اینکه فیلسوفان و حکما یکی از یقینیات را محسوسات می دانند در تناقض نیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این نکات را مرحوم علامه طباطبایی در «بدایة الحکمه» روشن کرده‌اند مبنی بر این‌که آری! ادراکِ حضوری بی‌واسطه است به اعتبار آن‌که معلوم، نزد عالِم است و صورت محسوسه به صورت حضوری نزد عالم می‌باشد. آن‌چه احتمال خطا دارد حکمی است که نسبت به صورت خارجی، صورت می‌گیرد یعنی آیا آن‌چه نزد عالِم است منطبق است با صورت خارجی یا نه؟ موفق باشید

23714

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
عرض سلام و خدا قوت خدمت استاد عزیز: و اما سوال متأسفانه من تا حالا تصاویر و فیلم هایی دیدم که نباید می‌دیدم. و این تصاویر که واقعا از دیدن شون پشیمونم یادآوری میشن گاهی دارم نماز می‌خونم گاهی کار دیگه ای دارم انجام میدم و یادآوری میشن. حقیقتاً آزار می‌بینم از این یادآوری. سوالم اینه که چی کار کنم دیگه یادآوری نشه؟ آیا اصلاً امکان پذیره؟ اگه فراموش نمی‌شه پس من چیکار کنم؟ (دارم عذاب میشم به خاطر این مسئله اگه جوابم رو بدید کمک خیلی زیادی بهم کردید)
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌که بر اطاعت خدا پایداری کنید، نه‌تنها آن تصاویر می‌رود، حتی طوری می‌گردد که هر چه تلاش کنید تا آن‌ها را در صفحه‌ی ذهن‌تان بیاورید، نمی‌آید، فقط از آن خاطره‌ای می‌ماند و بس. موفق باشید

23642
متن پرسش
سلام استاد: من طی یک سری سخنرانی از حاج آقای پناهیان متوجه شدم که باید از جهنم ترسید و این خیلی تاثیر خوبی رو رفتار انسان داره و احساس می کنم کلید حل مشکل بنده (ترک گناه) است اما من هر کاری می کنم نمی توانم از معاد بترسم، ایمان قلبی دارم که خدا منو جهنم نمی اندازه، یکی از دلایلش مثلا هیئت هاییست که زیاد میرم و سینه می زنم و گریه می کنم و واجباتم رو هم انجام میدم، باورم نمیشه که خدا ممکنه منو نبخشه و مطمئنم جهنم نمی روم!!! اینکه مثلا امام علی علیه السلام هم در دعای کمیل از معاد ترس داره هم برام مشکل گشا نبود، با خودم فکر می کنم حضرت از سر تواضع و بندگی اینگونه با خدا سخن میگه. ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هر اندازه انسان از اندیشه‌ی درست و اعمال پاک فاصله بگیرد و به حقوق انسان‌ها و اطرافیان بی‌تفاوت باشد؛ به همان اندازه از خدا دور می‌شود و از رحمت الهی محروم می‌گردد. موفق باشید

23414

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: استاد خسته نباشید. سوال اینکه در روح زن چه نهفته است که بدنی این چنین لطیف را برای خود می سازد. و آیا روح مرد از ان بی بهره است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هرچه هست این خاصیت روح زن‌بودنِ زن است که منجر به ساختن چنین بدنی می‌شود. موفق باشید

23395

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام خدمت استاد عزیزم: استاد از اینکه از طریق نامه راحت میتونیم با شما حرف بزنیم از شما خیلی متشکرم. استاد یه وقتایی واقعا آدم نیاز داره سریع جواب بگیره هر چی به اون در و این در میزنه نمیتونه با یه عالم ارتباط داشته باشه که مشکلات اعتقادیش رو حل کنه ولی سایت شما به حمدالله برای بنده این مسیله را حل کرده. حاج آقا خیلی لطف می کنید و زحمت زیادی می کشید ولی امثال بنده واقعا گاه مضطر میشم و سایت واقعا به دردم میخوره از این که بگذریم، حاج آقا خیلی وقته این سوال برای بنده هست که گاهی روی بعضی موارد تمرکز می کنم احساس انس می کنم بخصوص در ارتباط با اهل بیت عصمت و طهارت (ع) مثلا یه مدت روی دستورات حضرت زهرا (س) تمرکز می کنم حس می کنم و اون مطلبی که شما در کتاب بصیرت حضرت زهرا (س) فرموده بودید که به حضرت نزدیک نمی شوید تا عقیده ایشان عقیده شما شود خیلی قبول دارم ولی اینو نمیدونم چطور باید فهمید که از کجا یکی میفهمه این فرد به حضرت نزدیک شده مثلا گاه پیش خودتون یا بعضی علما ایستادم یا صحبت می کنم از كجا این فرد مثلا میگه حضرت در اینجا هستن یا مثلا میگه نمیدونم شما بالاتر هستید یا پیغمبر؟ این حرفا یعنی چی یعنی پیامبر را این فرد میبینه یعنی معیت بود افراد با پیامبر را میبینه؟ این حالت را آدم تو خودش بالاخره درک میکنه تا یه حد که مثلا وقتی یه سری دستورات پیامبر را انجام میده به تبع یه اتفاقی تو وجودش میافته ولی اینکه چطور تو دیگری می فهمیم را نمیتونم بفهمم این حرف را بیشتر طلبه ها میزنن یعنی درک این موضوع لازمه بنده دروس حوزه بخونم با توجه به اینکه بنده خانم هستم نمیدونم باید چطور اینطوری بشم بنده تو خانم ها اصلا این نوع ادبیات را نشنیدم ولی از آقایون خیلی شنیدم نمیدونم متوجه شدید از طرفی دو بار رفتم حوزه حس می کنم درک حضور و.. در حوزه از بنده رخت بست درس ها نمی گذاشت من تو محضر خدا بودن را استمرار بدم و بنده خیلی برای این مسئله مهمه که روش کار کنم. تو حوزه خیلی بنده را میخواستن مجبور کنن اونطور که اونا میخوان باشم درس و معدلم فلان طور باشه و..ت هش نتونستم خودم باشم خیلی دروس حوزه را دوست دارم خواستم مجازی بخونم شرایطش نشد نمیدونم چه کنم فعلا تمرکز کردم رو همون چیزا که از امثال کلاسهای شما بلدم یعنی می بینم با یه ذره تمرکز چه غوغایی میشه ولی داشتن اون حالت که براتون گفتم را دلم لک میزنه براش که بفهمم چطور میشه فهمید این پیامبر هست یا از این حرفا که شما می زنید لذا برای همین میخوام برم حوزه لطفا بنده را راهنمایی کنید. ممنون.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ما نمی‌دانیم آن‌هایی که آن حرف‌ها را می‌زنند از کجا می‌گویند؟ ولی آن‌چه هست اگر انسان در مسیر دینداری با صداقت قدم بگذارد به لطف الهی آن درک، برایش پیش می‌آید که انوار اولیاء الهی را احساس می‌کند و خود آن احساس طوری است که انسان متوجه می‌شود که آن نور، توهّمی نیست. موفق باشید

23333
متن پرسش
سلام علیکم استاد عزیز: استاد جان می خواستم بپرسم به نظر جنابعالی برای استخراج مطلب از آیات و روایات تا چه اندازه به علم هرمنوتیک نیاز هست؟ آیا اگر طلبه کتاب کفایه مرحوم آخوند را خوب مطالعه کند کفایت می کند یا خیر؟ و در صورت نیاز چه منابع دیگری را پیشنهاد می فرمایید؟ سوال دیگرم این است که بطور کلی به نظر جنابعالی برای استخراج مطلب از دل آیات و روایات به چه مقدماتی نیاز هست؟ و چه روشی را شما پیشنهاد می فرمایید؟ حقیر قصد مطالعه آیات و روایات با رویکرد برداشت مطلب در حوزه روانشناسی را دارم. طلبه پایه 8 و در حال مطالعه فلسفه و معرفت النفس هستم. خدا خیرتون بده
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده خوب فکر کرده‌اید که بعد از فهم فلسفه و معرفت نفس، نمی‌توان در این زمانه از نگاه هرمنوتیکی آن‌هم بر اساس قرائتِ گادامری نسبت به متون دینی غافل بود. موفق باشید

23265

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
بسمه تعالی با عرض سلام: استاد چندی است گروههای مختلف در قم تحت عنوان طب اسلامی اقدام به برگزاری دوره در سطح وسیع کرده اند و خیلی راحت به امثال بوعلی سینا به حکم نسخه های حرام کتاب قانون وی هزار تهمت ناروا می زنند از قبیل اسماعیلیه بودن و هرزگی و دزدی آثار دیگران و سوزاندن نسخ کپی شده و... استاد ما که دغدغه طب اهل بیت داریم در این آشفته بازار چه کنیم؟ امثال آیت الله تبریریان که بوعلی را در حیطه طب اسلامی نمی داند بدلیل استفاده از شراب و جالینوسی بودن طب وی و خود از روایتی درمان می جوید که در آن موی حرام گوشت سیخار سوزانده می شود. آیا جریان ایشان جریان صحیح و عقلانی است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مسلّم شیخ‌الرئیس ابوعلی سینا فیلسوفی اندیشمند و متعهد و معتقد به دیانت اسلام است و نباید به جهت محذوراتی که در آن تاریخ در بستر اهل سنت داشته است، عظمت او نادیده گرفته شود. اما در مورد طب سنتی یا طب اسلامی بنده صاحب‌نظر نیستم تا بتوانم نظر بدهم. موفق باشید

23037
متن پرسش
سلام و عرض ادب خدمت استاد عزیزم: استاد می خواستم مطلبی را که با گوش دادن شرح نکته 7 فهمیدم را عرض کنم ببینید درست فهم شده است یا خیر. همانطور که نفس در موطن بدن ظهورهای متعددی دارد مثلا یک ظهور می شود بینایی یک ظهور میشود شنوایی و... خداوند هم در موطن های مختلف عالم (عالم ماده و ملکوت و ...) ظهورهای متعددی دارد که به عنوان مثال در عالم ماده هر مخلوقی ظهوری از خداوند می باشد که در واقع اسمی از خداوند ظهور کرده است و آن مخلوق ایجاد شده است. سوالی هم در انتها دارم که اگر این بیان صحیح باشد یعنی در هریک از مخلوقات خداوند که دقت کنیم به اسمی از اسامی خداوند خواهیم رسید درسته؟ و اینکه منظور از مخلوق، مخلوقات بی واسطه خداوند یعنی درخت و حیوان و ...می باشد یا مخلوقاتی مثل دیوار و کتاب و قلم هم شامل می شود؟ ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: سخن درست و خوبی است. البته متوجه‌اید که موجودات اعتباری، هویت و شخصیت مستقلی ندارند که مخلوقیت برای آن‌ها معنا داشته باشد. دیوار و قلم، نسبت به ما دیوار و قلم‌اند. موفق باشید

21334

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد: فرق مراقبه و تقوا چیست؟
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: در مسیر تقوا و نگهبانی از خود، برای آلوده‌نشدن به گناه مراقبه پیش می‌اید. موفق باشید

20676
متن پرسش

سلام علیکم: رسیدن شما از این سفر پر از برکت به خیر ان شاءالله. استاد بزرگوار برای ما که جا ماندیم از این راه عزیز بگویید؛ بگویید در پیاده روی امسال چه دیدید؟ از کربلا چه خبر؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر می‌کنم بهترین جواب را که به نظر بنده رسیده است در جزوه‌ی «مسئولیت فهم اربعین» باید جستجو بفرمایید. آن‌جایی که تأکید می‌شود تاریخی شروع شده است که روح آن ایثار و تواضع است و در این رابطه مقام معظم رهبری «حفظه‌اللّه» در سخن اخیر خود نسبت به اربعین می‌فرمایند این یک لطف الهی است به ما. آری! مایی که فراموش کرده بودیم برای ادامه‌ی انقلاب باید ایثار و تواضع را پیشه نماییم. و امروز خدام زائرانِ حسین «علیه‌السلام» انعکاس آن چیزی‌اند که ما فراموش کرده بودیم ولی شرطِ بقای ما در همین چیز است. موفق باشید 

20632
متن پرسش
سلام استاد: اینکه در کارها، کار را به ولیّ بسپارید خودش کارها را ردیف می کند یعنی چه؟ وقتی توی دو راهی انتخاب می مانیم چطور بفهمیم که ولی ّ سرپرستی می کند؟ و کارمان ردیف می شود؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: امور کلی هر جامعه‌ای باید مبتنی بر احکام الهی باشد و ولیّ فقیه کارشناسِ کشف آن احکام است و در امور جزئی باید خود مردم تصمیم بگیرند. به همین جهت در روایات از ائمه داریم: ««عَلَيْنَا إِلْقَاءُ الْأُصُولِ‏ إِلَيْكُمْ وَ عَلَيْكُمُ التَّفَرُّع»؛[1] يعنى وظيفه ‏ى ما است كه اصول را به شما بگوئيم و بر شما است كه در حواشى آن سير كنيد و تدبّر نمائيد. موفق باشید


[1] ( 1)- بحار الأنوار، ج 2، ص 245.

20450

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام و خدا قوت: خواستم بدانم مقام معظم رهبری چگونه از این آیه (نور / 54)، این استفاده را کردند که اطاعت فردی کافی نیست و اطاعت جمعی لازمه ی تحقق جامعه ی اسلامی است. متن سخن ایشان: http://farsi.khamenei.ir/newspart-index?id=8988&nt=2&year=1388&tid=1437#7183 با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به این‌که خطابِ آیه به جمع مؤمنین است، اولین چیزی که به ذهن می‌آید همان جنبه‌ی جمعیت اهل ایمان است. زیرا بحث بر سر ایجاد جامعه‌ی اسلامی است نه به میدان‌آمدنِ افراد مؤمن. و در همین رابطه آیه‌ی مذکور می‌فرماید: «قُل أَطيعُوا اللَّهَ وَأَطيعُوا الرَّسولَ ۖ فَإِن تَوَلَّوا فَإِنَّما عَلَيهِ ما حُمِّلَ وَعَلَيكُم ما حُمِّلتُم ۖ وَإِن تُطيعوهُ تَهتَدوا ۚ وَما عَلَى الرَّسولِ إِلَّا البَلاغُ المُبينُ». موفق باشید

19254
متن پرسش
سلام استاد بزرگوارم وقتتون بخیر: ان شاالله همونجوری که آرزو کردین شهادت در راه خداوند نصیبتون شه و جز به شهادت به ملاقات محبوب نرین و به آخرین درجه قرب الهی بعد از درجه قرب انبیاء و ائمه معصومین برسین قبل از لقاء یار. استاد خیلی دوس دارم بشم همون بنده ای که خدا میخواد اما رذایل اخلاقی نمیذارن و منم عاجز شدم از تهذیب نفسم. که مهمترینش زودرنجی و عصبانیته، تحمل انتقاد و کاری خلاف میلم و ندارم، اصلا این صفت و باقی صفات بدم رو دوس ندارم اما هر چی مقابله و مراقبه می کنم باز گناه از دستم میره، استاد من در این زمینه مطالعه کردم، احادیثی که بر قبح و عذاب این گناه اومده و راهکارای تسلط بر اونو، اما اینا فقط توی ذهن و فکر هستن و موقع عمل کم میارم و همه این تعلیمات یادم میره انگار یه آدم دیگه ام و بعد که آروم میشم یادم میان و وحشتناک ناراحت و پشینون میشم. اما آخه این ندامت که دردی رو دوا نمیکنه، من نمیخوام اصلا عصبانیت و خشم غضبی پیش بیاد اما از توان من خارج و عاجزم به خدا هم التماس کردم که خدا کم آوردم خودت کمکم کن و تهذیب و تزکیه نفسم کن، اما نشده. استاد خواهش می کنم بفرمایید چیکار کنم که از این رذیله رها شم. من جز رضایت خداوند چیزی نمیخوام، می ترسم بمیرم و بنده شایسته ای براش نشده باشم و این بزرگترین ترس منه، از شروع روز می ترسم از اینکه بازم این گناه ازم سرم بزنه وحشت دارم میگم ای خدا بازم یه روز دیگه، اگر باز گناه کردم چی، این ترس امونمو بریده. استاد ببخشید طولانی شد. منتظر راهنماییتون هستم. تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ابداً مأیوس نشوید. اگر صد بار هم از دستتان در رفت مأیوس نشوید. غلبه بر چنین رذایلی مسئله‌ی مهمی است و طول می‌کشد تا آرام‌آرام روحیه‌ی تسلط بر خودتان ظهور کند. موفق باشید

19149

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم با سلام خدمت استاد معزز: جناب استاد نظرتان درباره دکتر زاکانی برای رئیس جمهوری چیست؟ به نظر می رسد مردی با صداقت، توانمند، اهل مبارزه با مفاسد و ویژه خواریها، باسواد، ساده زیست، اهل برنامه و با تجربه هستند و نسبت به آقای رئیسی نسبت به مسائل کشور و بانیان مشکلات و راه حل آنها خیلی آگاه تر و توانمند تر هستند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌آید به «جمنا» اعتماد کنیم، عاقلانه‌تر عمل کرده‌ایم. موفق باشید

18996
متن پرسش
با سلام: استاد عزیز دو سوال از خدمتتان داشتم. اول اینکه من چند کتاب از کتابهای زیبای شما را مطالعه کرده ام. در کتاب اخیری که مطالعه می کردم این سوال برایم پیش آمد که شما فرمودید که روح اولین مخلوق خداوند است و طبق تعریفی که از امر و خلق داشتید فرمودید که خلق ایجاد در زمان است و امر ایجاد خارج از زمان، و در آیه ای از قرآن خداوند می فرماید: «قل روح من امر ربی» حال سوال اینکه روح که از عالم امر خداست و امر هم که مبری از زمان است پس روح مبری از زمان است، حال چطور این جمله را درک کنم که روح اولین مخلوق است در حالی که مخلوق در زمان است؟ دو اینکه در سایتها فیلمی دیدم که گویا شما چند سال پیش در برنامه از تلویزیون گفتگویی داشتید در مورد یکی از کتابهایتان،آیا الان هم چنین برنامه هایی را دارید؟ آیا امکان داره روزی در برنامه کاریتان باشد؟ ممنون.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- لازم نیست اولین مخلوق از نظر زمانی، اولین مخلوق باشد، بلکه از نظر رتبه و شرافت نسبت به خالق خود متأخر است و با تجلیِ نور حقْ موجود است بدون تأخر زمانی، مثل رابطه‌ی حرکت انگشتر به وسیله‌ی حرکت دست که حرکت انگشتر تأخر زمانی ندارد 2- برنامه‌ی «گره» با مصاحبه‌گریِ جناب آقای دخانچی شکل گرفت که انسان فرهیخته و مطلعی است و آن هم بالاخره با رودربایستی پذیرفته شد. موفق باشید 

8182
متن پرسش
سلام علیکم.جناب استاد نظرتان در مورد فعالیت های مدرسه علمییه معصومیه قم چیست؟نقش برنامه های آنان در ادبیات سیاسی و فرهنگی کشور چقدر است؟چه پیشنهاداتی به این مدرسه می دهید؟
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: بنده در جریان ریز امور نیستم ولی احساس می‌کنم روحیه‌ای در راستای آزاداندیشی درآنجا میان است که امیدوارم با عمق‌بخشیدن به آزاداندیشی کار بزرگی شروع شود. موفق باشید
6870
متن پرسش
باسلام در جواب به عین ثابته فرموده بودید:سلام علیکم: عین ثابته‌ی انسان همواره با انتخاب او همراه است پس نه جبری پیش می‌آید و نه این‌که یک انتخاب اولیه باشد و دیگر هیچ. همواره با انتخاب‌اش همراه است و می‌تواند انتخاب جدیدی بکند، این درست اما سئوال اینجاست این انتخاب جدید او هم در عین ثابته تعیین شده است که فلانی این انتخاب را می کند یانه؟ 2.بنده برهان صدیقین و معاد و خویشتن پنهان و خیلی از مباحث شما را کار کردم می خواستم ببینم برای ورود به المیزان قبلش کتاب هدف حیات زمینی آدم را بخوانم و وارد شوم یا در کنار هم بخوانم؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- در علم خدا معلوم است که هرکس چه انتخابی می‌کند و این نیز موجب جبر نمی‌شود زیرا چون ما بعداً انتخاب می‌کنیم خدا از قبل می‌داند و نه چون خدا می‌داند ما انتخاب می‌کنیم 2- کتاب هدف حیات زمینی یک دستگاه سلوکی است هروقت آماده بودید می‌توانید وارد شوید. ولی با ورود در المیزان وارد دریایی از معارف و بصیرت‌ها می‌شوید که قواعد و سنن عالم برایتان روشن می‌گردد. موفق باشید
27790
متن پرسش
سلام استاد: در شبهای قدر چه اعمالی رو انجام می دهید؟ التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عمده رویکردی است که باید نسبت به شب‌های قدر داشته باشیم، از آن جهت که: «درهای گلستان برایت گشوده‌اند /  در خارزار چند روی ای برهنه پا». مگر نفرموده‌اند آن‌چنان عالَم در مقابل شما گشوده می‌شود که فرشتگان الهی که هرکدام حاملِ نوری از انوار الهی هستند؛ به سوی شما می‌آیند. و از همه مهم‌تر «روح» به سوی شما نازل می‌شود که حامل همه‌ی انوار الهی به صورت جامع می‌باشد. حال در این شرایط، جز آن است که باید به هر بهانه‌ای چه با نماز و چه با دعا و مناجات، «جان» را در معرض چنین الطاف و انواری قرار داد؟! ‌تعجب آن است که عده‌ای به جای این‌که به سوی دریایی از انوار الهی که در مقابل‌شان گشوده شده است، قدم بگذارند؛ همچنان در آبگیرِ مشکلات خود متوقف‌اند که چه کنند. در حالی‌که به ما گفته‌اند در این شبها: «سوی دریا عزم کن زین آب‌گیر /  بحر جو، و ترکِ این مرداب گیر». کافی است «بودنِ» خود را در معرض الطاف الهی قرار دهیم و اتصالی که در ذات و تکوینِ خود داریم را در انتخاب و شخصیت خود به میان آوریم. در آن صورت إن‌شاءاللّه می‌یابید که به حضور خدا در عالَم در همه‌ی عالَم و با همه‌ی مخلوقات مأنوس و آشنا هستید، إن‌شاءاللّه. موفق باشید   

24827
متن پرسش
سلام استاد وقتتون بخیر: سوالی در مورد هوش داشتم: من تا قبل از اینکه از کلام شما بشنوم که هوش یک موهبت الهی است و به بعضی دادند و به بعضی نه اینجوری بودم که همیشه سعی می‌کردم باهوش باشم و باهوش‌تر بشم و نشون بدم که آدم باهوشی هستم و شدیدا هم موفق بودم. اما وقتی صحبت شما رو شنیدم انگار آب سردی روی سرم ریختند و این تمایل درونی من از بین رفت و دیگر نخواستم که باهوش باشم و گفتم خب هرچی هست هست دیگه! یعنی دیگه همتی برای اینکه نشون بدم آدم باهوشی هستم ندارم. الان یه عالمه سوال در مورد هوش دارم. استاد هوش چیه؟ اگه بعدی از وجود انسانه چرا تشکیک‌پذیر نیست؟ لطفا یکم در موردش توضیح بدید. ممنون.
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: نباید بین عقل و هوش خلط کرد. آن‌چه ارزش دارد و قابل رشد است تعقل است جهت درک حقایق کلّی که با دنبال‌کردنِ علومی مثل ریاضیات و یا فلسفه تقویت می‌شود. ولی هوش، سرعتِ درک مطلبی است که به طور عادی نیز با سرعت کم‌تر درک می‌شود زیرا در هوش، قدرت حدس انسان قوی است. موفق باشید

23634
متن پرسش
با سلام: ۱. در سوال ۲۳۶۱۳ ذر مورد دوستی یهود و نصاری پرسیدم و شما وظیفه ما را در مورد دوستی با یهود و نصاری بیان کردید، اما هنوز برای بنده ابهاماتی در مورد مرزبندی آن با توجه به اینکه گفتید متاسفانه در جامعه ما دیده می شود وجود دارد. لطفا چند مثال محسوس که جامعه ما بخصوص مذهبیون از آن غافل هستند ذکر کنید. ۲. بنده از شما به عنوان شخص عالم و با تقوا می خواستم ببینم آیا شما رهبر انقلاب را به عنوان اعلم ترین مرجع در میان مراجع تایید می کنید؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. همین‌که ما به غذا و لباس یهود و نصاری علاقه‌مند هستیم، نشانه‌ی آن است که آن‌ها را الگوی خود گرفته‌ایم و محبتی باید در میان باشد تا آن‌ها شخصیت الگویی انسان بشوند. ۲. بنده به این نتیجه رسیده‌ام، ولی برای بقیه‌ی اعاظم نیز احترام قائل‌ام. موفق باشید

22891
متن پرسش
با سلام خدمت استاد عزیز: بنده از اواسط سال ۹۳ تصمیم گرفتم در مسیر الهی حرکت کنم. از مدتی بعد از شروع برنامه ها با معضلی مواجه شدم. بنده هر دفعه بعد از شکست و قبل از شروع جدید تصمیم می گیرم نمره ۲۰ باشم. اما بعد از اینکه ۱۹ می شوم کل برنامه را کنار می گزارم و نا امید می شوم. مثلا وقتی بعد از شروع در ترک سیگار شکست می خورم یا بعضی وقت ها که دلم می گیرد با دوستان گذشته خود دیدار می کنم و یا در محل کارم که معمولا دوسه روز پشت سر هم کاملا تنها هستم فیلم های خارجی نگاه می کنم کلا نا امید می شوم و نماز شب و قرآن و نماز اول وقت و بقیه عبادات تعطیل می‌شود چه بسا نماز صبح قضا می شود و... و دلسرد و نا امید می شوم. ۴ سال است در حال تلاشم ولی وقتی شکست می خورم مانند روز اول می شوم. گویی هیچ دست آوردی ندارم. اخیرا گفتم روشی دیگر پیش بگیرم شاید نتیجه بگیرم و خواستم با جنابعالی مشورت کنم. گفتم این دفعه هدف خود را ۱۵ بگزارم. و وقتی توانستم یکی دو سال ۱۵ باشم کم کم سیگار را ترک کنم دوستان غیر هم فکر را کنار بگذارم فیلم های خارجی نگاه نکنم و به تدریج ۲۰ شوم. حداقلش این است که یکی دو سال عبادات مستمری خواهم داشت. نظر شما چیست؟ ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین عزمی که دارید نشانه‌ی لطف خداست به شما. و بالاخره شیطان تلاش می‌کند عزم شما را بشکند و شما با توبه‌ی خود، پوزه‌ی شیطان را به خاک می مالید. عمده عزمِ گناه‌نکردن است و توبه‌کردن بعد از مرتکب‌شدن به گناه. این امر، آرام‌آرام قدرتِ جذاب‌بودنِ گناه را در شما از بین می‌برد. از معجزه‌ی توبه غافل نباشید. موفق باشید

نمایش چاپی