بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
21277
متن پرسش
سلام حاج آقا: الآن کلی سوال و متن نوشتم براتون ولی فقط یکیشو می فرستم تا برسید بخونید ممنون میشم پاسخ بدید. به نظرتون کنار خدا چه حسی داره؟ ازون بالا نگاه می کنید به بقیه و بقیه رو سفیه می بینید، آدمایی که اسیر دنیا هستن، و خودشون نخواستن نجات پیدا کنن وگرنه نجات پیدا میکردن. و مهم نیست چقد تلاش کردن چون تلاش هاشون ذیل نفس اماره بوده، تازه خوباشون که میخواستن به خدا برسن ذیل نفس اماره تلاش کردن، اونایی که به فکر نبودن دیگه هیچی، بعد هم خدا گفت ناامیدی تو بساط شیطونه، ولی نگفت چی میشه که بنده ها ناامید میشن، گفت اگه ناامید شدید برید بمیرید، چون خودتون اراده کردید ناامید بشید! خدا حرفشون چیه؟ ایشون میخواد 313 نفر بیان تا چه اتفاقی بیفته؟ خب جوابش اینه: 313 نفر میان تا انسان کامل ظهور کنه، اونوقت هدف ظهور این انسان کامله چیه؟ هدف اینه که زمین بشه جایی که خدا رو ظهور میده و مهم ترین ظرف ظهور انسان کامل از درون قلب آدم هاست. ینی ما سالها تلاش می کنیم تا از قلبمون انسان کامل ظهور کنه. این همه انسان فدا میشن تا چنین اتفاقی که گفتم بیفته، نفله میشیم و مأیوس میشیم و در یأس می میریم تا چی بشه؟ تا بعد از نفله شدنِ 1400 نسل انسانی در کل کره زمین، 313 نفر پیدا شن، بیان تا خدا از انسان ها ظهور کنه، آدمایی که تو عصر ظهور امام زمان، بدون تلاش کردن، یهو انسان کامل ازشون ظهور میکنه! و شماها که هم عصر با ظهور نیستید مهم نیس شما چقد تلاش کردید چون به حق نرسیدید با اینکه خواستید برسید ولی نرسیدید چون نفسانیت داشتید و تلاش هاتون باد هوا شده. خدا میگه درسته که من گفتم اگه خوب باشید اون موقع رجعت می کنید، ولی مسئله اینه که هیچ وقت نمیتونید خوب باشید چون همیشه ذیل نفس اماره حرکت کردید و بعد هم ناامید شدید، تازه معلوم نیس هنوز چن نفر ازین 313 نفر پیدا شده باشن، شاید با وجود نفله شدن 1400 نسل، مثلا 2 نفر ازون 313 نفر، تا حالا پیدا شده باشن و خدا عالمه چن هزار سال دیگه قراره آدم ها نفله بشن تا دو تای بعدی پیدا شن! تا قبل ازینکه این 313 نفر برسن که گفتم هیچ وقت هم معلوم نمیشه کی میرسن، خدا خیلی راحت تو چشمای ما که صد برابر کودکان غزه و فلسطین و میانمار و سوریه و ... رنج کشیدیم، نگاه میکنه و میگه تقصیر خودتون و پدر و مادراتونه! اگه شماها جزو اون 313 نفر بودین، شماها اینقد زجر نمیکشیدین! و عدالت برقرار می شد! و جزو اون 313 تا شدن اینقد سخته که بهترین آدما هم نرسیدن چه برسه ما! ینی یه بازی که دو سر باخت نیست. هزار سر باخته. هرچی تلاش کنی نمیرسی چون نفسانیت داری. نفسانیت هم چیزیه که هرگز هرگز نمیشه ازش رها شد. حداقل اینقد سخت هست که با وجود میلیاردها سال از آغاز زندگی بشر در دنیا هنوز 313 نفر نتونستن به این مهم دست پیدا کنن. اگه تلاشتم کنار بذاری دیگه هیچی. مگه نمیدونی به هر انسانی به اندازه تلاشش بها میدن؟ تراژدی جمهوری اسلامی ازین هم مبتذل تره، این همه ظلم در دلش هضم میشه و جا میگیره برا اینکه به حکومت امام زمان برسه تا آدمای دیگه تو حکومت امام زمان بهشون ظلم نشه! خب فرق این آدما که امروز و دیروز و فردا دارن نفله میشن با اون آدما که قراره تو حکومت آینده و پس فردای تاریخ باشن چیه! در واقع این آدما که ما باشیم و نسل های قبل و بعد از ما، پله هستیم و باید له و نفله بشیم و زیر بار رنج بمیریم تا در آینده ای که معلوم نیست کی هست، یه سری آدما بیان و عادلانه زندگی کنن! اون آدما کین که خدا اینقد هواشونو داره که نگران نفله شدنشونه؟ اونا کین که از امام حسینی که نیزه ها امانش نداد، هم مهم ترن که نباید به اونا ظلم شه؟ که به خاطرشون تا الآن 1400 نسل و شاید تا هزاران نسل دیگه نفله شه! تازه شما فرمودید خدا گفته هر صد سالی یه آدم خیلی ویژه ظهور میکنه تا راهنمای امت باشه برا حکومت امام زمان. ینی حساب کنیم از زمان بعثت پیامبر تا حالا 14 نفر آدم ویژه اومدن! با مسامحه و صرف نظر کردن از اشتباهات فاحشی که این 14 نفر احتمالا داشتن چون بعضیاشونو می شناسیم، بگیم این 14 نفر جزو اون 313 نفرن، ینی حدودا 300 تای دیگه مونده، و حداقل بیش از 200 نفر دیگه مونده تا حکومت عادلانه برا از ما بهترون تشکیل شه، حساب کنید چن هزار سال دیگه باید بگذره! اگه هر صده یه نفر پیدا شه، سی برابر زمانی که از بعثت پیامبر تاکنون گذشته باید بگذره! مگر اینکه بگیم آدمای دیگه ای غیر از زعیم زمان هستن که هم ارز زعیم زمانه و هم سطح و هم ردیف او هستن و میتونن جزو 313 نفر باشن که چنین ادعایی بعیده از ولایت معاشان بلا نسبت ما و شما. مردم از خدا خشمگینن ولی روشون نمیشه بگن و به در میگن دیوار بشنوه. این سوالا تو من منبع تولید خشمه نسبت به همه ی هستی، از همه چی متنفرم، اول از همه از خلقت و فلسفه اش متنفرم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- عنایت داشته باشید وقتی یک ملت نظر به ظهور انسان کامل در افق عالَم دارد، هر قطعه‌ای از تاریخ او، بسترِ کمال او خواهد شد و از فروافتادن در روزمرّگی‌ها آزاد می‌شود 2- اتفاقاً یک بازیِ دوسر سود است و نه دوسر باخت. زیرا در بستر ظهورِ عدالت تاریخی است که ما مأیوس نمی‌شویم و به عدالت نهایی نظر داریم 3- اعتقاد به مهدویت همواره ملت را در فضای عدالت نگه می‌دارد به همان معنایی که اگر کسی منتظر مصلِح است، خود باید صالح باشد و همین عقیده است که جمهوری اسلامی را تا آن‌جا جلو می‌برد که آقای اسماعیل هنیّه نامه‌ی اخیر را به مقام معظم رهبری می‌نویسد، زیرا فکر و فرهنگِ مهدوی ملت ما نمی‌گذارد تا ملت فلسطین مأیوس شوند و چون گردی در هوا پراکنده گردند و معنای امیدواری برای احقاق حق برای همیشه در تاریخ معاصر از بین برود 4- «قرن» در روایات به معنای 100 سال نیست، بلکه به معنی نزدیکی است. یعنی شرایطی که افراد جامعه به پیوستگی و جمعی رسیدند 5- با همه‌ی این‌ها نه خدا از شما متنفر است و نه بنده‌ی حقیری چون من که فکر می‌کنم با نگاه خداوند به امثال شما می‌توان نگریست. در آخر پیشنهاد می‌کنم اگر خشم‌تان فرو نشست، سری به کتاب «بصیرت و انتظار فرج» که بر روی سایت هست بزنید. موفق باشید

20480

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم سلام و برکات خدا از طرف من بر شما باد: استاد گرامی و بزرگوار من دوستی دارم که ۳۱ سال دارد و سال هاست در مسیر سیر و سلوک هست اما بدون استاد عبادات شرعی خودش را انجام می دهد خالصانه و شکر خدا هیچ انحرافی ندارد در این مسیر یه چیزی هایی روحا بهش افاضه شده مثلا شب های قدر چند سال مثلا در یکی سوره طارق به عدد فلان یا دعای نور خانم فاطمه زهرا سلام الله به عدد فلان و یا ذکر رکوع و سجده به تعداد چهارده مرتبه در نمازهای واجب ميگه روحا نمی تونم تا ذکر رکوع و سجده را تا چهارده نگفته ام بلند شوم و توانایی ندارم سرم را بلند کنم بخاطر این نماز جماعت ها را با جماعت نمی خونه من گفتم اشتباه هست و حدیث راجع نماز جماعت داریم قرار شد از شما بپرسم و دیگر اینکه از حدود دو سال قبل بعضی وقتها یه موجی می گفت من را می گیره که انگار یکی از دهنش حرف بد می زنه بی اختیار یا یه دفعه بهش گفته که سیگار خواهم کشید این را میگه شاید جنی چیزی بوده باشد به یکی که در سیر و سلوک تقریبا نه کاملا استاد بوده گفتند برو رفته ایشان گفته این کار من نیست از دستم بر نمی اید یعنی شاید پیش قوی تر از من برو به محض اینکه دوستم را دیده بوده گفته بود در گردن یک غسل میت هست دوستم می گفت یادم افتاد درسته چیزی بدین مضمون ایشان در قم بوده اند. الان چه توصیه ای برای دوستم دارید برای این دو مشکلش؟ مشکل من هم این هست که خدای تعالی از سر تفضل علم حصولی عرفان نظری را روزی کرده شاید تمامش را، خودتان می دانید که هیچ هست بدون عرفان عملی، مشکل شوق دارم. والحمدلله رب العالمین. با تشکر فراوان از شما.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم:  1- در عبادات باید سلوک خود را مطابق سیره‌ی امامان معصوم جلو برد و اعتناء به آن القائاتی که می‌گوید مثلاً 14 مرتبه باید آن ذکر را گفت؛ نباید کرد 2- به نظر می‌آید با مطالعه‌ی کتاب «جایگاه جنّ و شیطان و جادوگر» در مورد قسمت دوم سؤال، نکات خوبی برایتان روشن می‌شود. کتاب بر روی سایت هست. موفق باشید

19867

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام خدمت استاد عزیزم: دو سئوال از محضر مبارک دارم: 1. سئوال مهم و ظریفی که در سیر و سلوک هست این است وقتی طالب و سالک در این سیر قدم می نهد، حضرت حق و امام زمان (عج) عنایاتی می کند و از برخی حجاب ها، آلودگی ها و وهمیات خلاصی می یابد! سئوال مهم اینجاست که وقتی امام زمان (عج) توجه می کند و یک سری حجاب ها و آلودگی ها را از قلب سالک می زداید! پس چرا این توجه را کامل نمی کند تا قلب سالک منور به نور ایمان و ایقان گردد؟ 2. درست هست که بگوییم قرب الهی با حب الهی رابطه مستقیم دارد؟ یعنی هرچه که عبد به رب خود نزدیک شود، عبد بیشتر عاشق و محب رب می گردد؟
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- هر اندازه انسان بیشتر در رعایت دستورات شرع پایداری کند، در سلوک خود بیشتر به نور امام زمان «عجل‌اللّه‌تعالی‌فرجه» از حجاب‌ها رها می‌شود 2- همین‌طور است. موفق باشید

18773

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد: بنده دانشجوی حسابداری هستم و چند وقتی است قصد ورود به بازار کار را دارم، اما مشکل اینجاست که روح حاکم بر فضای مالی و استانداردهای حسابداری و حسابرسی رونوشت علم حسابداری در غرب هست و بعضا شاید طبق شرع مبین نباشد (احتمالا) برای بنده سخت هست که در هر مورد در کار مساله را با دفتر مرجع خود در میان بگذارم و حرف فقه را در رابطه با موارد مختلف بپرسم و عملا این کار نشدنی است، استاد تکلیف بنده چیست؟، واقعا سردرگم هستم، خواهشا یک معیاری به بنده بدهید تا کارهای خود را در این حرفه با آن بسنجم و گرفتار روزی حرام نشوم و در سیر برزخی و معاد نگون بخت نشوم. هدف و نیت بنده کسب روزی حلال برای ادامه بندگی خداست، اما اکنون با این شبهات عملا فلج شده ام. لطفا راهنمایی جامعی بفرمایید حقیر را. التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم:  در متن کار، خودتان متوجه می‌شوید در چه جاهایی حقی ضایع می‌شود و از انجام آن امور خودداری می‌کنید و طوری بی سر و صدا عمل می‌نمایید که حقی ضایع نشود. موفق باشید

9550
متن پرسش
با عرض سلام خدمت مسئول محترم سایت: سؤال: چرا افرادی که غیر مسلمان هستند یا ساکن کشورهای غربی هستند قوانین دین اسلام را بیشتر رعایت می کنند و به حقوق هم احترام می گذارند تا مسلمانان؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بعضی می‌گویند ما در سفر خارج بیشتر متوجه ارزش اسلام و کشور اسلامی می‌شویم. گویا قضیه از این قرار است که: «ماهیانِ ندیده غیر از آب.... پرس‌رسان زهم که آب کجا است؟» وقتی از آب بیرون افتادند، بهتر می‌فهمند در آب‌بودن یعنی چه. موفق باشید
8297

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
باسلام بنده می خواستم سوره های ک پیشنهاد داده بودید (زمر- شوری- صاد- عنکبوت- قصص- نباء- واقعه- فاطر- نمل- انفال- ق- سبأ-طور- روم- محمّد(ص)) رو مطالعه کنم ولی جزواتشون رو ندارم و توی سایت هم نتونستم بجز واقعه و اعراف بقیشون رو پیدا کنم. اگه ممکنه راهنمایی کنید. باتشکر
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: اصل متن را همان آیات قرآن قرار دهید و در زیر هر آیه‌ای در دفتر یادداشت ، مطالب مهم آن آیه را یادداشت کنید. موفق باشید
31491

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: این مطلب که ما در عالم ذر خانواده و همسر و همه چی رو انتخاب کردیم درسته؟ و اینکه چجوری بفهمیم چه کسی رو در عالم ذر به عنوان همسر انتخاب کردیم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به گفته‌ جناب ابن عربی در «فصّ عزیری»انسان‌ها در عین ثابته خود، نحوه بودن خود را در دنیا نیز انتخاب می‌کنند، ولی بسیار کمند آن‌هایی که متوجه حکم عین ثابته‌شان می‌شوند. موفق باشید

30970
متن پرسش
سلام: آیا مباحث آشنایی با حالات روانی، شناخت نقاط ضعف، خلقیات و... که ذیل مبحث روانشناسی می گنجد، ارتباط معنادار و مشخصی با مباحث معرفت نفس دارد؟ به بیان بهتر، آیا معرفت خلقیات و عادات و شخصیت و مزاج و نقاط ضعف و درون گرایی و برونگرایی و... جزوی از معرفت نفس است؟ به منظور کسب اطلاع و مهارت یابی در خصوص موضوعات فوق، ذیل یک سیره معنوی و اسلامی، چه مباحثی را باید پیگیری کرد؟ آیا در سیر مطالعاتی شما روانشناسی اسلامی حضور دارد؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: البته در عین این‌که این دو علم نسبت به همدیگر بی‌ارتباط نیستند، و بحمدلله در سال‌های اخیر علم روان‌شناسی به سوی مباحث معرفت نفس و به طور کلی به سوی تفکرات فلسفی توجه و شیفت داشته است؛ با این‌همه و در هر حال نباید فراموش کرد روان‌شناسی یک علم تجربی است و در نسبت با عکس‌العمل‌های بدن نسبت روح را با بدن بررسی می‌کند و نباید از این نکته غفلت کرد و روان‌شناسی را در فلسفه جستجو نمود. موفق باشید

29957
متن پرسش
سلام و عرض ادب: من دانشجوی ترم ۵ کامپیوتر اصفهان هستم، درسم خوب و تلاش بسیاری در دروس‌ دانشگاهی دارم، و یک سال پیش تصمیم گرفتم که به حوزه بروم ولی مصمم نبودم، چون برادرم در خارج از کشور زندگی می‌کند و ابتدا نظرم این بود بروم و آنجا ادامه تحصیل بدهم و حتی زندگی کنم، اما حالا چند وقتی است به این نتیجه رسیده ام که اگر قرار باشد تلاشی شبانه روزی برای دروس دانشگاهی داشته باشم، چرا این تلاش را خرج علوم دینی نکنم، بالاخره خداوند هوش و استعدادی به ما داده چرا صرف علوم دینی و کشور خودم نکنم، تقریبا الان که ۲۰ ساله هستم ۷۰ درصد سیر مطالعاتی شما را خوانده ام، بسیار لذت برده ام و به کلی اعتقاداتم عوض شده و حتی اخلاق و رفتارم، عموما اگر خانواده بگذارند مطالعه بسیاری دارم، اما خانواده ام با اینکه مذهبی هستند مخالفت بسیاری با حوزه رفتن من دارند و می‌گویند درست رو تمام کن و برو، اما من اصلا میلی به ادامه دانشگاه ندارم و دوست دارم تمام تلاشم رو در علوم دینی بکنم، حال تصمیم گرفته ام فرصت رو از دست ندم و به حوزه ولیعصر برم، ۱. به نظرتون کار درستی انجام میدهم؟ ۲. مخالفت خانواده رو چکار کنم؟ ۳. نظرتان راجع به حوزه ولیعصر چیست؟ با توجه به مخالفت خانواده فکر می‌کنم اگر فعلا در اصفهان بمانم بهتر است.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. اگر حقیقتاً در خود آن جدیّت را می‌شناسید که اگر در امری مانند حوزه وارد شدید، عزمی بالاتر از آنچه در میدان حوزه می‌یابید؛ داشته باشید و به روزمرّگی‌هایی که بعضاً بعضی طلاب دچار می‌شوند؛ دچار نشوید، قدم‌گذاشتن در حوزه کار خوبی است آن‌هم با اراده‌ی ایجاد تحولی که باید در نظام اسلامی ایجاد شود. ۲. البته بهتر است خانواده قانع شوند و از موضوع پشتیبانی کنند تا عملاً در کاری که شروع کرده‌اید، شریکِ این گام بزرگ باشند. ۳. حوزه‌ی والیعصر خوب است، ولی اصل قضیه آن عزمِ بلندی است که خودتان باید بردارید و خود را محدود به دروس حوزه نکنید، هرچند در سال‌های اول تماماً باید مشغول دروس اولیه‌ی حوزه باشید. بد نیست در این مورد به آرشیو قسمت سؤالات سایت در رابطه با «حوزه و دانشگاه» رجوع فرمایید. البته هرگز از تخصص خود در مورد کامپیوتر غافل نباشید و در رشددادن این تخصص چه از طریق دانشگاه و چه خارج از دانشگاه، همت لازم را از دست ندهید. موفق باشید http://lobolmizan.ir/quest/aid/1

29482
متن پرسش
سلام علیک و رضوانه استاد عزیز خدا قوت، مطلبی را از جناب آیت الله انصاری شیرازی که از شاگردان امام (رضوان الله علیه) و علامه طباطبایی (رضوان الله علی) بود را حیف دانستم که در این محفل که مباحث ناب این بزگان است مطرح نکنم و با شما در میان نگذارم. چرا که سخن حکیمان در دل خود نکته هایی و اشارت هایی پنهان را حمل می کند که وقتی به میان می آید زوایای خود را بروز می دهد و همان اشاره زبان ها را و دل ها را دچار انفتاح می کند و پرده از فروخفتگی بر می دارد. گرچه بسیاری از این سخنان را بارها از زبان جنابعالی و اساتید حکیم شنیدیم ولی چه اشکال دارد تا باز بر سر سفره ی این عزیزان از زاویه ای دیگر بحث را دنبال کنیم شاید موجب سخنی جدید و اشارتی تازه و نگاهی تیزتر شود؟! ایشان می فرماید: ایشان پس از سخن از وادی تفکر و رسیدن به حصول نتیجه از پی استدلال سخن از تذکر را پیش روی قرار می دهند و می فرمایند تذکر، به یاد آوردن مسائل حل شده ی گذشته است و از بدیهیات است و نیازمند استدلال و تفکر و مبادی آن نیست، فطرت انسانی، فطرت الهی است و تمام معارف و اعتقادات مذهبی به طور فطری در سرشت آدمی نهفته است، به عبارتی اگر همه چیز را در مورد انسان کنار بگذاریم و فقط طبع و فطرت او را در نظر بگیریم تمام انسان ها موحد هستند؛ زیرا توحید در فطرت انسان است و محال است که موجود ممکن الوجود، تکوینا حضور حق تعالی را فراموش کند. انسان به خداوند به همان نحو که به خود علم حضوری دارد علم حضوری دارد و هیچگاه او را فراموش نخواهد کرد. آری این مشاغل و توجهات این سویی است که او را از این حضور غافل می کند. و تذکر وظیفه ای جز کنار زدن این حجاب ها و این شلوغی ها نیست و اگر در این راه موفق به تذکر شویم تمام معارف را در وجود خود خواهیم یافت. جناب علامه طباطبایی مفسر کبیر می فرمودند در قرآن دلیلی برای اثبات خداوند متعال ذکر نشده است زیرا وجود او بدیهی است و استدلال نمی خواهد و به خاطر عارض شدن نسیان بر انسان نیازمند به تذکر است تا فرد متوجه سرمایه درونی شود. درست انبیا آمدند تا بشر را متذکر عهد قدسی خود کنند موظف به استدلال نشدند، زیرا معنا ندارد مطلبی که در نهاد آدمی نهفته است را آموزش دهند و ادله ی اقامه شده برای تاکید بر وجود او و به نحو تنبه و دلالت بر فطرت او بوده است و یا برای کافرین و ملحدین. در حالی که این ممکنات اند که نیازمند اثبات اند نه حق که روشن ترین روشن هاست. به همین جهت علامه طباطبایی این آیه که می فرماید «واذکر ربک اذا نسیت» (هرگاه پروردگارت را فراموش کردی، دوباره به خاطر بیاور) را اینگونه معنا می کردند اگر پروردگارت را فراموش کردی دوباره متذکر او شو!! این حقیر کمترین ذیل همین مطالب مطالبی را یادداشت کردم اما کمتر از آن می‌دانم که مطالب را ذیل این معارف ناب این بزرگان بنویسم و شرم و خجلت از خود دارم علاوه بر ان که ترس تصدیع اوقات از عزیزان دارم. و من الله التوفیق
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! به گفته‌ی جناب حافظ حیف نیست وقتی انسان در بنیاد وجود خود خدا را دارد جان خود را مشغول امور دیگری کند و همو که از همه به او نزدیک‌تر است و همنشین جان او است را فراموش کند.

حیف است طایری چو تو، در خاکدان غم          زین جا به آشیان وفا می‌فرستمت

حیف است جان آدمی که می‌تواند تا کنگره‌ی عرش صعود کند، مشغول دنیایی شود که داشتنِ آن عین نداشتن است و به همین جهت یک لحظه انسانِ خاک‌نشین از غم رها نیست، و از این جهت جناب حافظ بنا دارند جان خود را به عالمی سیر دهند که آشیانه‌ی وفا و برخورداری است یعنی عالم معنویت، عالمی که هرچه به آن بیشتر نزدیک شویم، بیشتر ما را وفادارانه در بر می‌گیرد و با ما همراه می‌شود و برای خود جهانی است بیکرانه.

موفق باشید

28922

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
عرض سلام و ادب خدمت استاد محترم: ممنون می شوم اجمالا جایگاه علامه طهرانی (ره) را در شکل گیری و تداوم انقلاب بفرمایید؟ آیا طرح اولیه انقلاب اسلامی را ایشان دادند؟ در پاره ای از موارد و خاطرات بحث مشورت ایشان به امام (ره) نیست بلکه بحث حالت نشان دادن راه و هدایت امام (ره) و هدایت انقلاب است که گمان میرود هادی انقلاب ایشان بودند، ممنون می‌شون توضیح بفرمایید. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مسلّماً  اگر از مرحوم علامه طهرانی در رابطه با حضرت امام سؤال می‌شد؛ ایشان اقرار می‌کردند که حضرت امام خمینی بالاتر از این حرف‌ها هستند که کسی را با ایشان مقایسه کنند. موفق باشید

28047

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: من دچار گناه خودارضایی شده ام و نتوانسته ام ترکش کنم خواهش می‌کنم کمکم کنید چیکار کنم؟ این گناه داره من رو نابود میکنه من حال روحیم خوب نیست لطفا کامل جوابم رو بدین.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: جهان متعالیِ معنوی بالاتر از جهان لذّاتِ این‌چنینی است. سعی کنید متوجه‌ی تنگی و تاریکیِ این نوع گناهان که ما را از عالم با صفای معنویت محروم می‌کند، باشید. ارتباط با رفقای خوب و عبادات طولانی و مطالعات جدّی و حضور در مسجد و ورزش، جهت روح را به جای دیگر می‌برد که جای خوبی است. بد نیست سری هم به کانل مطالب ویژه بزنید. موفق باشید @matalebevijeh

25002
متن پرسش
با سلام و احترام: با توجه به جواب سوال ۲۴۹۹۵ وقتی برای نفس بدن قائل می شویم که حقیقت هم همین هست، یعنی محدود شدن نفس در آن بدن حال برزخی باشد یا اخروی یا دنیوی، فقط فرق ماجرا در این است که عالم متفاوت است و قوانین مخصوص به خود را دارد که در برزخ نفس با بدنش می تواند در جاهای مختلف به چشم بر هم زدنی جابجا شود مثلا اگر نفس در برزخ اجازه داشته باشد الان که در دارالسلام نجف است می تواند به چشم بر هم زدنی با بدن برزخی به هر کیفیتی که هست به مشهد برود و...
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حرف خوبی است مجرد در ذات خود از حضور در بقیه‌ی عوالم محروم نیست. موفق باشید

24878
متن پرسش
سلام علیکم استاد: وقتتون بخیر. استاد عزیزم واقعیتش من در شرایط خیلی سختی هستم. نمیتونم به این همه سختی رضایت قلبی دهم. اما آیا با صبر کردن که گاهی هم همان هم می لنگد پیش خدا اجر دارم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که می‌دانید زندگیِ حقیقی، حضور در ابدیت است و جدّاً باید دل به آن‌جا سپرد و هم‌اکنون نیز خود را در آن‌جا احساس کرد تا دنیا و مافیها برای ما راحت باشد.

شهید آوینی می گوید: دنیا نه جای درنگ و فراغت، بلکه محمل رنجی است که آدمی پای بر آن می‌نهد تا روح در کشاکش ابتلائات عظیم، راهی به عالم قرب بجوید و محیّای رجعت شود.

24807

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: در ورد ما چه می خواهیم!؟ وقتی شخص را با حرف ندا صدا می زنیم در واقع خواسته ایی داریم. مثلا بنده خطاب می کنم به حضرتعالی، یا استاد. خب در اینجا حقیر از شما درخواستی دارم که شما را صدا زده ام. پس وقتی خداوند تبارک و تعالی را صدا می زنیم هم حاجتی داریم و شاید صرفا مسئله ی یاد خدا نباشد هر چند با خواست حاجت در واقع نوعی توجه به خداوند متعال هم پیدا می شود. حال فرض بفرمایید شخصی می خواهد ذکر یا حی یا قیوم را بگوید. وقتی می گوید یا حی قصدش باید چه باشد؟ مثلا بگوید ای حی ما را حیات ببخش؟ یا وقتی به یا قیوم می رسد چه باید قصد کند؟ خواهش می کنم توضیحاتی بفرمایید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر می‌کنم بد نیست با حوصله و پشتکار، به کتاب «اسماء حسنی؛ دریچه‌های نظر به حق» که بر روی سایت هست رجوع فرمایید. موفق باشید

23907

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: سوالی را پرسیده بودم که جوابش برایم نیامد، دوباره می فرستم نظرتون در مورد این مطلب که از استاد حکیمی نقل شده را بیان کنید: «ملاصدرا هم از کتاب اسفار اربعه استغفار کرد» علامه محمدرضا حکیمی در گفت‌گو با سالنامه شرق: «ارزش دین به دو چیز است؛ تربیت و معرفت که جامع آن حکمت است و حکمت از طریق غیر وحی محال است. آنها که فلسفه را به حکمت برگرداندند آگاهانه یا ناخودآگاه خیانت کردند. حکمت علم استوار است و خاص قرآن. خود ملاصدرا اواخر عمر کتاب کوچکی دارد به نام «الحکمه العرشیه» که آن را پس از اسفار نوشته است. او در آن از اسفار نام برده و از این اثر فوق‌العاده و ستودنی خویش استغفار می‌کند و می‌گوید: خدایا در کتاب مطالبی است که به دین و سنت پیامبر ضرر می‌رساند. جمله او خبریه است نه شرطیه. نمی گوید اگر در کتاب مشکلی بود من استغفار می‌کنم، می‌گوید چنین چیزی هست و استغفار می‌کنم.»
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در جواب سؤال شماره‌ی ۲۳۸۳۲ جواب داده شد. موفق باشید

23364

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام و احترام. خواهش می کنم هر کمکی دارید از بنده دریغ نکنید. ببخشید استاد مشکلی که بنده دارم اینه که اختیار بدنم دست هوای نفس و شیطان هست و اختيار بدنم دست خودم نیست. از طرفی هم سرم به شدت شلوغه و برای اینکه به کارهام که بیشتر جنبه عقلانی دارن برسم نیاز دارم کاملا خودم به بدنم حکم رانی کنم ولی بدن همراهی نمیکنه و مثل الاغی که جفتک ميندازه، بی قراری میکنه و مانع از این میشه که به کارهام برسم. بنده با جستجو راهی جز «دعا برای رهایی از کسل و فشل (دعای ابوحمزه ثمالي)، و تلاش» پیدا نکردم، تو کتابهای شما هم مطلبی خاص این موضوع پیدا نکردم، و چون سطحم بسیار پایینه با دعا حل نميشه و نمیدونم باید چه کار کنم و چه تلاشی کنم چون وضعیتم به شدت اضطراریه از طرفی هم سطح وجودی ام پایینه. خواهش می کنم یه دستور العمل عملیاتی و زودبازده بگین که بتونم به بدنم برای مقاصد خودم نه مقاصد نفس اماره و شیطان، امر و نهی کنم و بدنم همراهی کنه و اینقد بی تابی نکنه. هر دستوری بگید هرچند سخت باشه انجام میدم، چون برام خیلی مهمه و به لحاظ زمانی در مضیقه ام، لطفا راهکاری ارایه دهید که همراستا با کمبود وقت باشه. لطفا بنده رو تنها نذاريد، خواهش مندم هر راهی به ذهنتون میرسه بفرمایید بلکه خدا بواسطه شما کاری کنه بتونم به زندگیم برسم و نجات پیدا کنم. خیلی ممنون.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حتماً می‌دانید که روش حضرت امام خمینی «رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» به جای ذکر، متذکرکردنِ روح است به معارف عالیه. تا در بسترِ گشودگی آن معارف، انسان خود را بیابد و جلو ببرد. حضرت آیت اللّه حسن‌زاده می‌فرمودند: «دیدم اگر خود را با معارف عالیه مشغول نکنم، ذهنم مرا مشغول خود می‌کند». در این رابطه می‌توانید فکر کنید که چه مأوا و محفلی را برای خود تشکیل دهید که با گشودگی رحمت الهی روبه‌رو شوید. از زیارت شهدا و زیارت حضرت روح اللّه و تواضع و صدق غفلت نکنید. موفق باشید

22260
متن پرسش
با سلام و احترام: نظرتون درباره صحبت اخیر آقای جوادی آملی چیست که تشریفات حرم امام رو گفتند کمتر از اين مناسب مقام شامخ امام نیست و آبروی نظام اسلامی است و...، به نظرتون چنین تفکری که ايشون دارن، شایستگی این رو داره که به عنوان معلم معارف، ایشون رو بپذیریم یا خیر. ممنون.
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به این‌که به ما توصیه شده است حرم ائمه با شکوه باشد و به همین جهت هم باید مساجد و حرم‌ها از سایر خانه‌ها بلندتر باشد و در چشم‌انداز قرار گیرد، شاید بتوان حرف استاد را توجیه کرد. البته باید بین «تجمل» و «جمال» دقت کرد، و این کار آسانی نیست. مثلاً در مسجد شیخ لطف‌اللّه اصفهان «جمال» و «هنر» و «شکوه» با هنرمندیِ تمام  به میان آمده است؛ ولی نه مثل عالی‌قاپو که «تجمل» در آن به ظهور آمده است. به نظر بنده در حرم شریف حضرت روح اللّه «رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» جمال و شکوه، کمی به تجمل نزدیک شده است. در هر صورت ما در زیارت آن مضجعِ شریف، به شکوه و جمالِ آن مرد الهی نظر داریم. موفق باشید

21970
متن پرسش
با سلام: دلیل حضرتعالی برای اینکه انقلاب فقط ممکن است در برهه هایی به حجاب برود ولی اصل نظام تا زمان ظهور تداوم می یابد چیست؟ وقتی حکومت امام علی (ع) با اینکه معصوم بودند با کوتاهی های مردم دوام نیافت خوب اگر مردم زمان ما هم کوتاهی کنند که بعضا مشاهده می کنیم آیا این امکان نیست که نظام برچیده شود تا در قرنهای آتی مردمی بیایند که شایسته این نظام باشند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به همان معنایی که امویان نتوانستند حضور تاریخی علی «علیه‌السلام» را در تاریخ دفن کنند؛ انقلاب اسلامی به عنوان یک فتح تاریخی در این دوران، در تقابل با نظام استکباری و به ظهورآوردنِ فرهنگ مقاومت، دفن‌شدنی نیست، هرچند ممکن است در بعضی از برهه‌ها به جهت آن‌که ما هنوز از کشش‌های غرب‌زدگیِ خود آزاد نشده‌ایم، در حجاب رود. مثل دوران سازندگی. موفق باشید

19788

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم استاد عزیز در جلسه ی تفسیر قرآن خود در تاریخ 4/17 در تفسیر سوره ی نسا فرمودید که امروزه بنده عقل سالم را عقلی می دانم که بتواند در ذیل عقل مقام معظم رهبری تفکر بکند خواهشمندم منظور خود را بیش تر توضیح دهید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در آن‌جا هم عرض شد این یک بحث مفصلی می‌باشد. جنابعالی اگر فرصت داشته باشید و شرح صوتی مقدمه‌ی کتاب «عقل و ادب ادامه‌ی انقلاب اسلامی» را دنبال بفرمایید و روشن شود معنای جایگاه تاریخیِ انقلاب اسلامی چیست، عرض بنده روشن خواهد شد. موفق باشید

13905
متن پرسش
سلام حاج آقا: اگر انجام یک گناه کبیره در فردی ریشه دوانده باشد مثلا 10 سال، برای خلاصی از این مفسده که اکنون به عادتی برای وی تبدیل شده چه باید انجام دهد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: باید توبه کند و با نور خدا شدت آن گناه را که جایگاهی در فطرت انسان ندارد، ضعیف و ضعیف‌تر گرداند تا افق نفس مطمئنه در مقابل او گشوده شود. موفق باشید

8120
متن پرسش
سلام استاد گرانقدر. در یکی از سوالات دوستی مطرح کرده بود که با مطالعه اسفار و مراجعه بهیک روحانی، آن روحانیگفت برای طی سلوک می تواند سالک با نوجوانی زیر یک لحاف برود و ...وحضرتعالی پاسخ داده بودید آن شخص درست مطلب را متوجه نشده و استعاراتیکه ملاصدرا و یا حافظ استفاده می کنند برای رساندن معناست و...حتی مثال دستم اندر دامن ساقی سیمین ساق بود را مثال زده بودید؛ استاد سوال من این است مگر مثال قحط است که این بزرگان از چنین مسائل سخیفی جهت استعاره استفاده می کنند؟حرف از مغبچه و پسرک و زیر دامن و... چه ضرورتی دارد وقتی این نوع از برداشتهای بد و را منجر می شود؟بنده اینهمه روایت از ائمه خوانده ام یک بار به چنین مطالبی برنخورده ام؛ چگونه این حضرات که یعنی پیرو ائمه هستند برای بیان وصال با حق و .. به نازلترین مطالب متوسل می شوند؟استاد خواهشمندم پاسخ مرا بدهید، بی صبرانه منتظرم سپاس بسیار
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: آری مقام متعادل ائمه«علیهم‌السلام» هرگز منجر به اظهار این واژه‌ها نمی‌شد در عین آن‌که وقتی قرآن از شراب طهور نام می‌برد می‌خواهد بفرماید احساسی برای اهل بهشت پیش می‌آید که با این واژه می‌توان آن را اداء کرد . و یا در آیه‌ی 93 سوره‌ی بقره می‌گوید بنی‌اسرائیل در قلبشان گوساله نوشیدند، در حالی‌که گوساله ‌نوشیدنی نیست، ولی برای آن‌که آن احساس را به‌خوبی بیان کند این نوع واژه‌ها را به‌کار می‌برند. حافظ در وصف رسول خدا می‌گوید: «نگار من که به مکتب نرفت و خط ننوشت.... به غمزه‌، مسئله‌آموز صد مدرس شد» هرکس می‌فهمد منظور او از نگار، رسول خدا«صلواة‌اللّه‌علیه‌وآله» است و منظور از غمزه، توصیه‌های روحانی آن حضرت است، ولی چون احساس می‌کنند واژه‌ها بعد از مدتی معمولی می‌شود و دیگر آن احساساتی را که این‌ها به آن رسیده‌اند بیان نمی‌کند، از این نوع واژه‌ها استفاده می‌کنند. نمی‌خواهم آن‌ها را تبرئه کنم، می‌خواهم عرض کنم نکند منظور آن‌‌ها به اشتباه فهمیده شود. موفق باشید
8063

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام محضر استاد بز رگوار و عرض خسته نباشید بابت فعالیت خالصانه و همراه با پشتکار مثال زدنی بنده مدتی است که می‌خواهم کتاب وجود و زمان هیدگر را مطالعه کنم. اما در انتخاب ترجمه مناسب دچار تردید هستم. می‌خواستم تقاضا کنم که اگر امکان دارد بفرمایید که حضرت عالی از کدامیک از ترجمه‌های موجود از کتاب وجود و زمان بهره گرفته اید و آن را مناسب تر می‌دانید؟ با تشکر از زحمات شما و سایر برادران فعال در سایت
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: در حال حاضر نمی‌دانم کدام ترجمه بهتر ایت. شاید ترجمه‌ی آقای رشیدیان کامل‌تر باشد ولی ترجمه‌ی آقای دکتر نوالی نیز وجوهی دارد. کلاً حرف هیدگر را در این مورد باید ماوراء ترجمه‌ها، با یک همفکری درک کرد. موفق باشید
6402
متن پرسش
چرا امام خمینی به سید احمد اقا که برای ایشان سیستم خنک کننده درست کرده بودند در حالی که مردم عادی هم از این سیستم استفاده می کردند, فرمودند شما می خواهید مرا جهنمی کنید ؟ این برای من هضم نشد.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: روح بزرگ حضرت روح اللّه«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» در صدد است که تا آن‌جا که ممکن است از رفاه و رفاه‌زدگی خود را آزاد کند. موفق باشید
27219
متن پرسش
سلام و عرض ادب: چرا برخی افراد با وجود اینکه به مطلب و حقیقتی یقین پیدا می کنند و در تحصیل آن می کوشند ولی به آن ایمان و باور پیدا نمی کنند مثلا به پیام انبیا؟ آیا علت عدم تقوا این است که قرآن می فرماید اینها بجای تقوا بنیان فکری شان بر پرتگاهی مهلک است و لذا پایه فکرشان بسمتی است که انحراف دار است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال انسان‌ها باید در دو راهیِ گرایش به فطرت و نفس امّاره، خود را انتخاب کنند که در کجا قرار گیرند تا بهتر با «خود» کنار آیند. خداوند قاعده‌ی جهان را اینچنین خواسته و شکل داده، حال «إمّا شاکراً و إمّا کفورا».

قرآن در آيات ۱۷۲ و ۱۷۳ سوره اعراف خبر از تعهد فطري انسان در مقابل خدا مي‌دهد كه انسان ذاتاً حق را مي‌شناسد و ربوبيت او را پذيرفته، مي‌فرمايد: «وَإِذْ أَخَذَ رَبُّكَ مِن بَنِي آدَمَ مِن ظُهُورِهِمْ ذُرِّيَّتَهُمْ وَأَشْهَدَهُمْ عَلَى أَنفُسِهِمْ أَلَسْتَ بِرَبِّكُمْ قَالُواْ بَلَى شَهِدْنَا أَن تَقُولُواْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ إِنَّا كُنَّا عَنْ هَذَا غَافِلِينَ، أَوْ تَقُولُواْ إِنَّمَا أَشْرَكَ آبَاؤُنَا مِن قَبْلُ وَكُنَّا ذُرِّيَّةً مِّن بَعْدِهِمْ أَفَتُهْلِكُنَا بِمَا فَعَلَ الْمُبْطِلُونَ» يعني آنگاه كه از فرزندان آدم، از پشت نسل‌هايشان، تعهد گرفتيم، خودشان را گواه خودشان گرفتيم، كه آيا من ربّ شما نيستم؟ گفتند: آري شهادت مي‌دهيم. اين كار را كردم تا روز قيامت نگويند ما نسبت به ربوبيت تو غافل بوديم، يا بگويند كه پدران ما مشرك بودند و ما هم فرزندان آنها بوديم و از خود اطلاعي نداشتيم، آيا ما را هلاك مي‌كني به جهت كاري كه آن باطلان كردند؟

 نتايج آيه:

    الف – ذات همة انسان‌ها با پروردگار خود روبرو شده‌است.

    ب – همه بدون استثناء ذاتاً به رب بودن خداوند شهادت داده‌اند.

    ج – همه با يك علم ذاتي و حضوري پروردگارشان را مي‌شناسند.

      د – در قيامت بدكاران نمي‌توانند بگويند ما از ربوبيت خداوند بي‌اطلاع بوديم، چون جانشان چنين تصديقي را همواره داشته و آنها با مشغول كردن خود به دنيا، آن صدا را در خود خاموش كرده و در نتيجه نشنيدند.

    ه – با توجه به اين ذات و فطرتِ آشنايِ به پروردگار هستي، نمي‌توانند بگويند چون پدران ما مشرك بودند ما هم مشرك شديم و محيط و تربيت خانوادگي را بهانه‌اي براي بدبودن خود بگيرند. لذا ريشه اصلي بد بودن و خوب بودن هر كس، خود فرد است و محيط و خانواده و پدر و مادر و جامعه و ژن، همه‌شان علت مُعِدِّه يا شرايط هستند و علت اصلي خود انسان است كه در مقابل نداي فطرت چه موضع و انتخابي بكند. و چه بسا از والدين غير صالح و در محيطي فاسد، انسان‌هايي متعالي سربرآورند، چرا كه اين انسان‌ها نگذاشتند صداي فطرت‌ در جانشان خاموش شود.

    و - اين نوع رويارويي با پروردگار كه از طريق علم حضوري و شهود قلبي انجام مي‌گيرد، جاي انكار و عذري باقي نمي‌گذارد.

    ز - چون انسان فطرت و ذاتي دارد كه آن ذات و فطرت، خدا را مي‌شناسد، انسان مي‌تواند با فعّال نگه‌داشتن آن فطرت، حق را از باطل تشخيص دهد.

    ح – كار مربي در اصلاح انسان‌ها «ذكر و تذكر» به حقايق است تا انسان براساس فطرتش به خود آيد و به خود حقيقي‌اش كه از رسيدن به آن راضي است، دست يابد، نه از خود گرفته شود. و نقش اصلي را در پذيرفتن نداي فطرت و يا پشت‌كردن به آن، خود فرد به‌عهده دارد و به همين جهت هم مي‌شود از يك پدر و مادر در شرايط مساوي دو فرزند به‌وجود آيد كه يكي كاملاً به فطرت خود پشت كرده‌باشد و لذا نبايد نقش محيط و خانواده و امثال اين‌ها را عمده كرد و بدي بدكاران را از دوش آنها برداشت، و يا والدين علت اصلي انحراف فرزندان را به خود نسبت دهند. موفق باشید  

نمایش چاپی