باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- عنایت داشته باشید وقتی یک ملت نظر به ظهور انسان کامل در افق عالَم دارد، هر قطعهای از تاریخ او، بسترِ کمال او خواهد شد و از فروافتادن در روزمرّگیها آزاد میشود 2- اتفاقاً یک بازیِ دوسر سود است و نه دوسر باخت. زیرا در بستر ظهورِ عدالت تاریخی است که ما مأیوس نمیشویم و به عدالت نهایی نظر داریم 3- اعتقاد به مهدویت همواره ملت را در فضای عدالت نگه میدارد به همان معنایی که اگر کسی منتظر مصلِح است، خود باید صالح باشد و همین عقیده است که جمهوری اسلامی را تا آنجا جلو میبرد که آقای اسماعیل هنیّه نامهی اخیر را به مقام معظم رهبری مینویسد، زیرا فکر و فرهنگِ مهدوی ملت ما نمیگذارد تا ملت فلسطین مأیوس شوند و چون گردی در هوا پراکنده گردند و معنای امیدواری برای احقاق حق برای همیشه در تاریخ معاصر از بین برود 4- «قرن» در روایات به معنای 100 سال نیست، بلکه به معنی نزدیکی است. یعنی شرایطی که افراد جامعه به پیوستگی و جمعی رسیدند 5- با همهی اینها نه خدا از شما متنفر است و نه بندهی حقیری چون من که فکر میکنم با نگاه خداوند به امثال شما میتوان نگریست. در آخر پیشنهاد میکنم اگر خشمتان فرو نشست، سری به کتاب «بصیرت و انتظار فرج» که بر روی سایت هست بزنید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- در عبادات باید سلوک خود را مطابق سیرهی امامان معصوم جلو برد و اعتناء به آن القائاتی که میگوید مثلاً 14 مرتبه باید آن ذکر را گفت؛ نباید کرد 2- به نظر میآید با مطالعهی کتاب «جایگاه جنّ و شیطان و جادوگر» در مورد قسمت دوم سؤال، نکات خوبی برایتان روشن میشود. کتاب بر روی سایت هست. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- هر اندازه انسان بیشتر در رعایت دستورات شرع پایداری کند، در سلوک خود بیشتر به نور امام زمان «عجلاللّهتعالیفرجه» از حجابها رها میشود 2- همینطور است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در متن کار، خودتان متوجه میشوید در چه جاهایی حقی ضایع میشود و از انجام آن امور خودداری میکنید و طوری بی سر و صدا عمل مینمایید که حقی ضایع نشود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به گفته جناب ابن عربی در «فصّ عزیری»انسانها در عین ثابته خود، نحوه بودن خود را در دنیا نیز انتخاب میکنند، ولی بسیار کمند آنهایی که متوجه حکم عین ثابتهشان میشوند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: البته در عین اینکه این دو علم نسبت به همدیگر بیارتباط نیستند، و بحمدلله در سالهای اخیر علم روانشناسی به سوی مباحث معرفت نفس و به طور کلی به سوی تفکرات فلسفی توجه و شیفت داشته است؛ با اینهمه و در هر حال نباید فراموش کرد روانشناسی یک علم تجربی است و در نسبت با عکسالعملهای بدن نسبت روح را با بدن بررسی میکند و نباید از این نکته غفلت کرد و روانشناسی را در فلسفه جستجو نمود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. اگر حقیقتاً در خود آن جدیّت را میشناسید که اگر در امری مانند حوزه وارد شدید، عزمی بالاتر از آنچه در میدان حوزه مییابید؛ داشته باشید و به روزمرّگیهایی که بعضاً بعضی طلاب دچار میشوند؛ دچار نشوید، قدمگذاشتن در حوزه کار خوبی است آنهم با ارادهی ایجاد تحولی که باید در نظام اسلامی ایجاد شود. ۲. البته بهتر است خانواده قانع شوند و از موضوع پشتیبانی کنند تا عملاً در کاری که شروع کردهاید، شریکِ این گام بزرگ باشند. ۳. حوزهی والیعصر خوب است، ولی اصل قضیه آن عزمِ بلندی است که خودتان باید بردارید و خود را محدود به دروس حوزه نکنید، هرچند در سالهای اول تماماً باید مشغول دروس اولیهی حوزه باشید. بد نیست در این مورد به آرشیو قسمت سؤالات سایت در رابطه با «حوزه و دانشگاه» رجوع فرمایید. البته هرگز از تخصص خود در مورد کامپیوتر غافل نباشید و در رشددادن این تخصص چه از طریق دانشگاه و چه خارج از دانشگاه، همت لازم را از دست ندهید. موفق باشید http://lobolmizan.ir/quest/aid/1
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! به گفتهی جناب حافظ حیف نیست وقتی انسان در بنیاد وجود خود خدا را دارد جان خود را مشغول امور دیگری کند و همو که از همه به او نزدیکتر است و همنشین جان او است را فراموش کند.
حیف است طایری چو تو، در خاکدان غم زین جا به آشیان وفا میفرستمت
حیف است جان آدمی که میتواند تا کنگرهی عرش صعود کند، مشغول دنیایی شود که داشتنِ آن عین نداشتن است و به همین جهت یک لحظه انسانِ خاکنشین از غم رها نیست، و از این جهت جناب حافظ بنا دارند جان خود را به عالمی سیر دهند که آشیانهی وفا و برخورداری است یعنی عالم معنویت، عالمی که هرچه به آن بیشتر نزدیک شویم، بیشتر ما را وفادارانه در بر میگیرد و با ما همراه میشود و برای خود جهانی است بیکرانه.
موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: مسلّماً اگر از مرحوم علامه طهرانی در رابطه با حضرت امام سؤال میشد؛ ایشان اقرار میکردند که حضرت امام خمینی بالاتر از این حرفها هستند که کسی را با ایشان مقایسه کنند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: جهان متعالیِ معنوی بالاتر از جهان لذّاتِ اینچنینی است. سعی کنید متوجهی تنگی و تاریکیِ این نوع گناهان که ما را از عالم با صفای معنویت محروم میکند، باشید. ارتباط با رفقای خوب و عبادات طولانی و مطالعات جدّی و حضور در مسجد و ورزش، جهت روح را به جای دیگر میبرد که جای خوبی است. بد نیست سری هم به کانل مطالب ویژه بزنید. موفق باشید @matalebevijeh
باسمه تعالی: سلام علیکم: حرف خوبی است مجرد در ذات خود از حضور در بقیهی عوالم محروم نیست. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: همانطور که میدانید زندگیِ حقیقی، حضور در ابدیت است و جدّاً باید دل به آنجا سپرد و هماکنون نیز خود را در آنجا احساس کرد تا دنیا و مافیها برای ما راحت باشد.
شهید آوینی می گوید: دنیا نه جای درنگ و فراغت، بلکه محمل رنجی است که آدمی پای بر آن مینهد تا روح در کشاکش ابتلائات عظیم، راهی به عالم قرب بجوید و محیّای رجعت شود.
باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر میکنم بد نیست با حوصله و پشتکار، به کتاب «اسماء حسنی؛ دریچههای نظر به حق» که بر روی سایت هست رجوع فرمایید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در جواب سؤال شمارهی ۲۳۸۳۲ جواب داده شد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: حتماً میدانید که روش حضرت امام خمینی «رضواناللّهتعالیعلیه» به جای ذکر، متذکرکردنِ روح است به معارف عالیه. تا در بسترِ گشودگی آن معارف، انسان خود را بیابد و جلو ببرد. حضرت آیت اللّه حسنزاده میفرمودند: «دیدم اگر خود را با معارف عالیه مشغول نکنم، ذهنم مرا مشغول خود میکند». در این رابطه میتوانید فکر کنید که چه مأوا و محفلی را برای خود تشکیل دهید که با گشودگی رحمت الهی روبهرو شوید. از زیارت شهدا و زیارت حضرت روح اللّه و تواضع و صدق غفلت نکنید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به اینکه به ما توصیه شده است حرم ائمه با شکوه باشد و به همین جهت هم باید مساجد و حرمها از سایر خانهها بلندتر باشد و در چشمانداز قرار گیرد، شاید بتوان حرف استاد را توجیه کرد. البته باید بین «تجمل» و «جمال» دقت کرد، و این کار آسانی نیست. مثلاً در مسجد شیخ لطفاللّه اصفهان «جمال» و «هنر» و «شکوه» با هنرمندیِ تمام به میان آمده است؛ ولی نه مثل عالیقاپو که «تجمل» در آن به ظهور آمده است. به نظر بنده در حرم شریف حضرت روح اللّه «رضواناللّهتعالیعلیه» جمال و شکوه، کمی به تجمل نزدیک شده است. در هر صورت ما در زیارت آن مضجعِ شریف، به شکوه و جمالِ آن مرد الهی نظر داریم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به همان معنایی که امویان نتوانستند حضور تاریخی علی «علیهالسلام» را در تاریخ دفن کنند؛ انقلاب اسلامی به عنوان یک فتح تاریخی در این دوران، در تقابل با نظام استکباری و به ظهورآوردنِ فرهنگ مقاومت، دفنشدنی نیست، هرچند ممکن است در بعضی از برههها به جهت آنکه ما هنوز از کششهای غربزدگیِ خود آزاد نشدهایم، در حجاب رود. مثل دوران سازندگی. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در آنجا هم عرض شد این یک بحث مفصلی میباشد. جنابعالی اگر فرصت داشته باشید و شرح صوتی مقدمهی کتاب «عقل و ادب ادامهی انقلاب اسلامی» را دنبال بفرمایید و روشن شود معنای جایگاه تاریخیِ انقلاب اسلامی چیست، عرض بنده روشن خواهد شد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: باید توبه کند و با نور خدا شدت آن گناه را که جایگاهی در فطرت انسان ندارد، ضعیف و ضعیفتر گرداند تا افق نفس مطمئنه در مقابل او گشوده شود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال انسانها باید در دو راهیِ گرایش به فطرت و نفس امّاره، خود را انتخاب کنند که در کجا قرار گیرند تا بهتر با «خود» کنار آیند. خداوند قاعدهی جهان را اینچنین خواسته و شکل داده، حال «إمّا شاکراً و إمّا کفورا».
قرآن در آيات ۱۷۲ و ۱۷۳ سوره اعراف خبر از تعهد فطري انسان در مقابل خدا ميدهد كه انسان ذاتاً حق را ميشناسد و ربوبيت او را پذيرفته، ميفرمايد: «وَإِذْ أَخَذَ رَبُّكَ مِن بَنِي آدَمَ مِن ظُهُورِهِمْ ذُرِّيَّتَهُمْ وَأَشْهَدَهُمْ عَلَى أَنفُسِهِمْ أَلَسْتَ بِرَبِّكُمْ قَالُواْ بَلَى شَهِدْنَا أَن تَقُولُواْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ إِنَّا كُنَّا عَنْ هَذَا غَافِلِينَ، أَوْ تَقُولُواْ إِنَّمَا أَشْرَكَ آبَاؤُنَا مِن قَبْلُ وَكُنَّا ذُرِّيَّةً مِّن بَعْدِهِمْ أَفَتُهْلِكُنَا بِمَا فَعَلَ الْمُبْطِلُونَ» يعني آنگاه كه از فرزندان آدم، از پشت نسلهايشان، تعهد گرفتيم، خودشان را گواه خودشان گرفتيم، كه آيا من ربّ شما نيستم؟ گفتند: آري شهادت ميدهيم. اين كار را كردم تا روز قيامت نگويند ما نسبت به ربوبيت تو غافل بوديم، يا بگويند كه پدران ما مشرك بودند و ما هم فرزندان آنها بوديم و از خود اطلاعي نداشتيم، آيا ما را هلاك ميكني به جهت كاري كه آن باطلان كردند؟
نتايج آيه:
الف – ذات همة انسانها با پروردگار خود روبرو شدهاست.
ب – همه بدون استثناء ذاتاً به رب بودن خداوند شهادت دادهاند.
ج – همه با يك علم ذاتي و حضوري پروردگارشان را ميشناسند.
د – در قيامت بدكاران نميتوانند بگويند ما از ربوبيت خداوند بياطلاع بوديم، چون جانشان چنين تصديقي را همواره داشته و آنها با مشغول كردن خود به دنيا، آن صدا را در خود خاموش كرده و در نتيجه نشنيدند.
ه – با توجه به اين ذات و فطرتِ آشنايِ به پروردگار هستي، نميتوانند بگويند چون پدران ما مشرك بودند ما هم مشرك شديم و محيط و تربيت خانوادگي را بهانهاي براي بدبودن خود بگيرند. لذا ريشه اصلي بد بودن و خوب بودن هر كس، خود فرد است و محيط و خانواده و پدر و مادر و جامعه و ژن، همهشان علت مُعِدِّه يا شرايط هستند و علت اصلي خود انسان است كه در مقابل نداي فطرت چه موضع و انتخابي بكند. و چه بسا از والدين غير صالح و در محيطي فاسد، انسانهايي متعالي سربرآورند، چرا كه اين انسانها نگذاشتند صداي فطرت در جانشان خاموش شود.
و - اين نوع رويارويي با پروردگار كه از طريق علم حضوري و شهود قلبي انجام ميگيرد، جاي انكار و عذري باقي نميگذارد.
ز - چون انسان فطرت و ذاتي دارد كه آن ذات و فطرت، خدا را ميشناسد، انسان ميتواند با فعّال نگهداشتن آن فطرت، حق را از باطل تشخيص دهد.
ح – كار مربي در اصلاح انسانها «ذكر و تذكر» به حقايق است تا انسان براساس فطرتش به خود آيد و به خود حقيقياش كه از رسيدن به آن راضي است، دست يابد، نه از خود گرفته شود. و نقش اصلي را در پذيرفتن نداي فطرت و يا پشتكردن به آن، خود فرد بهعهده دارد و به همين جهت هم ميشود از يك پدر و مادر در شرايط مساوي دو فرزند بهوجود آيد كه يكي كاملاً به فطرت خود پشت كردهباشد و لذا نبايد نقش محيط و خانواده و امثال اينها را عمده كرد و بدي بدكاران را از دوش آنها برداشت، و يا والدين علت اصلي انحراف فرزندان را به خود نسبت دهند. موفق باشید
