باسمه تعالی: سلام علیکم: نمونهی این موضوع را در حملهی صدام حسین به ایران دیدید که خداوند اختیار را از صدام نگرفت، ولی او گمان میکرد با اختیار خود هرکاری میتواند بکند و حضرت امام روحاللّه «رضواناللّهتعالیعلیه» با نظر به اینکه حاکمیت از آنِ خدا است و صدام در این نظام مستقل نیست وظیفهی الهیشان را انجام دادند و نتیجهی آنچنان عالی به تاریخِ بشر رسید. در همهی امور قضیه از همین قرار است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: با تشکر از تذکر بهجایی که فرمودید. بیشتر قصد بنده آن بود که نظر حضرت امام را در سه موضوع فلسفه و اخبار و فقه به مخاطبان متذکر شوم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به اینکه انسان در توسلات خود به دنبال کمالاتی است که در حضرت حق هست، با نظر به مظاهری که حضرت حق کمالات خود را در آنها ظاهر نموده است و با شفیع قراردادنِ آن مظاهر به حضرت حق رجوع مینماییم و معنی توسل همچنان که عرض شد با نظر به حضرت حق است که معنا میدهد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- در این موارد بحثهای گستردهای است با نگاههای متفاوت 2- میفرماید با فرض اکراه مخلوقات جهت تبعیت از احکام الهی، همهی مخلوقات با رغبت از حکم پروردگارشان تبعیت کردند. بدین معنا که حقیقتِ تکوینی هر مخلوقی، شوقِ انجام احکام الهی را در ذات خود دارد و در همین رابطه میتوان گفت تمام عالم به یک معنا، وجهی از اختیار را احساس میکند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: مسلّم حضرت خضر ولایت هم داشتند زیرا باطنِ نبوت، ولایت است. با اینهمه این فرمایش علامه که شما نیز متوجه آن شدهاید برای بنده حلّ نشده است زیرا جایی برای نبوت به معنای تشریع وقتی حضرت موسی«علیهالسلام» در صحنهاند نمیماند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: مشکل نیروهای مذهبی، غفلت از سعهی صدری است که امثال دکتر بهشتیها داشتند. و مشکل جریان روشنفکریِ تجددگرا همانی است که شما فرمودید و بنده با واژهی غفلت از تاریخی که در آن هستند، کار آنها را وصف نمودم. آنچه ما به عهده داریم حضور در سعهی صدری است که امثال شهید بهشتی داشتند. در این مورد یادداشتی که شده است را خدمتتان ارسال میکنم. موفق باشید
شهید بهشتی یک امت بود
۱. در مورد وسعت نظر شهید بهشتی، همین بس که دشمن همیشه نسبت به تنگ نظریِ افراد به ظاهر مذهبی امیدوار بود و شهید بهشتی برعکس، به عنوان یک شخصیت مذهبی، شدیداً بر آزادی اندیشه و وسعت نظر تأکید داشت. و بدین لحاظ دشمن، دشمنِ شهید بهشتی بود. زیرا او با وسعت نظری که داشت بسیاری از حیلههای دشمن را خنثی میکرد.
۲. شهید بهشتی اسلام را به وسعت جهان مدّ نظر داشت و آن را جهانی میدید، لذا برای بقیهی اندیشهها احترام قائل بود، ولی نه آنطور که جریانهای مقابل نظام اسلامی انتظار داشتند که در تصمیمگیریهای کلان نظام اسلامی حاضر باشند. در حالیکه بیش از ۹۰ درصدِ مردم به جمهوری اسلامی رأی داده بودند.
۳. تفاوت روش شهید بهشتی با شهید منتظری در نگاهی بود که شهید بهشتی به سعهی نظام اسلامی در این تاریخ داشت که در هر حال، جای خود را در این جهان باز میکند و نباید نگران جریانهایی بود که سعی داشتند با روحیهی غربگرایی نظام اسلامی را استحاله کنند.
۴. شهید بهشتی در صحبتی که در دانشگاه داشتند وقتی نسبت به تهمتها و اتهاماتی که به ایشان زده شده، سؤال کردند؛ فرمود: وقتیکه بنده چنین تریبونی در اختیار دارم و میتوانم از خود دفاع کنم، عملاً امکان دفاع از کسانی که چنین تریبونی ندارند، گرفته شده است، پس بهتر است از اتهامزنندگان، دلیل و مدرکِ سخنانشان پرسیده شود.
۵. نکاتی از نامهی شهید بهشتی به امام خمینی «رضواناللّهتعالیعلیه» در مورد بنیصدر: ۲۲/۱۲/۵۹
دوگانگی موجود میان مدیران کشور بیش از آن که جنبه شخصی داشته باشد، به اختلاف دو بینش مربوط می شود. یک بینش معتقد و ملتزم به فقاهت و اجتهاد، اجتهادی که در عین زنده بودن و پویا بودن، باید سخت ملتزم به وحی و تعهد در برابر کتاب و سنت باشد، بینش دیگر در پی اندیشه ها و برداشتهای بینابین، که نه بهکلی از وحی بریده است و نه آنچنان که باید و شاید در برابر آن متعهد و پایبند، و گفته ها و نوشته ها و کرده ها بر این موضوع بینابین گواه.
بینش اول در برابر بیگانگان و هجوم تبلیغاتی و سیاسی و اقتصادی به نظام سخت به توکل بر خدا و اعتماد به نفس و تکیه بر توان اسلامی و پرهیز از گرفتار شدن در دام داوریها یا دلسوزیهای بیگانگان معتقد و ملتزم. بینش دیگر، هرچند دلش همین را می خواهد و زبانش همین را می گوید و قلمش همین را می نویسد، اما چون همه مختصات لازم برای پیمودن این راه دشوار را ندارد، در عمل لرزان و لغزان.
بینش اول به نظام و شیوه ای برای زندگی امت ما معتقد است که در عین گشودن راه بهسوی همه نوع پیشرفت و ترقی، مانع حل شدن مسلمانها در دستاوردهای شرق یا غرب باشد و آنان را بر فرهنگ و نظام و ارزش اصیل و مستقل اسلام استوار دارد. بینش دیگر با حفظ نام اسلام و بخشی از ارزشهای آن، جامعه را به راهی می کشاند که خود به خود درها را بهروی ارزشهای بیگانه از اسلام و بلکه ضداسلام می گشاید.
بینش اول روی شرایطی در گزینش مسئولان تکیه می کند که جامعه را بهسوی امامت متقین و گسترش این امامت بر همه سطوح راه می برد. بینش دیگر بیشتر روی شرایطی تکیه می کند که خود به خود راه را برای نفوذ بیمبالاتها یا کممبالاتها در همه سطوح مدیریت امت اسلامی و حاکم شدن آنها بر سرنوشت انقلاب هموار می سازد.
اگر این دو بینش در اداره امور جمهوری اسلامی ادامه یابد، نه کارهای جاری مردم سر و سامان پیدا میکند، نه مشکلات موجود دینی، فرهنگی، اخلاقیات اجتماعی و اقتصادی این مردم رنجدیده و محروم و ایثارگر با سرعت و قاطعیت کافی حل میشود و نه میتوان برای آینده طرحهای اصیل اسلامی ریخت و به مرحله عمل درآورد
امام عزیز، به خدا سوگند تحمل این وضع برای این فرزندتان بس دشوار است که چهره افسرده اینها را ببینم و ندای یاللمسلمین آنها را بشنوم و تنها پاسخ این باشد که صبر کنید. من هم صبر می کنم و فی العین قذی و فی الحلق شجی.
ما در دیدار روز دوشنبه یازدهم اسفند در منزل آقای موسوی اردبیلی آنقدر با محبت و گرمی با ایشان برخورد کردیم و در حل مشکل وزیران دارایی و بازرگانی جلو رفتیم که امید داشتیم بر تفاهمها افزوده شده است و هرگز باور نمیکردیم که آقای بنیصدر سه روز بعد از این دیدار چنین رفتاری از خود نشان خواهند داد.
ما از همان آغاز در پی آن بودیم که میدان عمل سازنده چنان فراخ و گسترده باشد که امثال آقای بازرگان و آقای بنیصدر و آقای یزدی در سطوح بالا فعالیت داشته باشند. در آبان سال گذشته، پس از استعفای دولت موقت پیام دادید که قم بیاییم تا مسئله فوری اداره کشور در خدمتتان بررسی شود، صحبت از ترکیب جدید شورای انقلاب بود، نظر حضرتعالی این بود که آقای مهندس بازرگان دیگر در شورای انقلاب نباشد. بر اساس همین اعتقاد به شرکت خلاق هرچه بیشتر نیروها و نفی هرنوع تنگنظری و انحصارطلبی پیشنهاد کردیم که ایشان همچنان در شورای انقلاب بمانند و سرانجام حضرتعالی هم موافقت کردید و در همین مرحله بود که مسئولیت دو وزارتخانه مهم، وزارت دارایی و وزارت امور خارجه به آقای بنیصدر داده شد. اینها و نظایر اینها دلیل روشنی است بر این که شرکت فعال این آقایان در اداره امور کشور مطلوب ما بوده است و با آنها هیچ مسئله شخصی نداریم.
۶. شهید بهشتی با وجود اینکه تقابل ایدئولوژیک با بنیصدر داشت اما با ادبیاتی منصفانه، انحرافات وی و جریان متبوع وی را نقد کرد
۷. شهید محمد منتظری با من رفیق بود. به او گفتم شما در مورد آقای بهشتی اشتباه می کنی. اجازه بده با ایشان قرار ملاقاتی بگذارم و برویم با هم صحبت کنیم. ایشان هم به این ملاقات راضی شد. سه یا چهار روز مانده به واقعه هفتم تیر بود که برای جلسه ای خدمت ایشان رسیدم. ورود من درست مصادف با ختم جلسه بود و مرحوم شهید بهشتی به طرف اتاقش می رفت. من تا آقای محمد منتظری را دیدم که سر پله ها ایستاده بود او را در آغوش کشیدم. تا محمد را بغل کردم شهید بهشتی که در حین حرکت متوجه حرکت من شده بود با صدای رسایی فرمود یک بار دیگر هم از طرف من آقا محمد را ببوس و ادامه داد همانطور که به شما گفتم محمد خودمونه و مسائل ما با همدیگر حل شد. خیلی هم راحت حل شد و به نفع ایشان هم حل شد. تا شهید محمد منتظری این عبارات شهید بهشتی را شنید زد زیر گریه. آمدیم پائین توی محوطه حیاط روی نیمکت های کنار باغچه نشستیم. از او پرسیدم محمدآقا حالا نظرت چیست؟ پاسخ داد بزرگواری آقای بهشتی بلایی به سر من آورد که هیچ چیز آن را جبران نمی کند. پرسیدم چطور؟ گفت من این همه به ایشان بد گفتم و اهانت کردم ولی در دفعه اولی که مرا دید مدتها مرا در آغوش خود گرفت و فشار داد و مرا بوسید و بعد سرش را جلو آورد و گفت یک کلمه راجع به گذشته حرف نخواهی زد. از حالا به بعد را با هم صحبت می کنیم. هرچه خواستم بگویم در گذشته فلانجا چه گفتم و قضیه چه بود اصلاً اجازه نداد حرف بزنم.
۸. نقش شهید بهشتی در تصویب قانون اساسی در دو جهت یکی در تنظیم محتوا و اصول و دیگر در مدیریت.
۹. مرحوم بهشتی نسبت به عقاید بنی صدر احساس خطر میکرد، ولی تحمل کرد تا سرانجام بنیصدر باطن خود را ظاهر کرد و امام هم راضی شدند تا او را بردارند.
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده نیز به نظر شما گرایش بیشتر دارم که جوانان را وارد سنتهای انقلاب نماییم، بهخصوص از رزمندگان و شهداء و سلوک آنان گفته شود تا به احساسِ حضور تاریخیِ خود برسند. البته در همین راستا استفاده از استاد اخلاق کار ساز است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: این مشکل، مشکلِ بسیاری از مردم در این دنیا است و ریشه در خودبینهای دنیای مدرن دارد و باید به طلوع جهان دیگری فکر کرد غیر از این جهان. باید بدانیم اگر بخواهیم از دین خود بهرهی لازم را ببریم، باید دوگانگیِ بین خود و دیگران را که ما را از نظر به خوبیهای آنها محروم کرده، تغییر دهیم. و رابطهی صحیح با دیگران به ظهور نمیآید مگر آنکه متوجه باشیم با این رابطههای غیر صحیح، عملاً از دستورات و برکاتِ قرآن محروم میشویم همانطور که به تعبیر قرآن یهود و نصاری از برکات استفاده از تورات و انجیل و از اقامهی آن به جهت عدم تحملِ «غیر» محروم شدند. آنجایی که خداوند میفرماید: «قُلْ يا أَهْلَ الْكِتابِ لَسْتُمْ عَلى شَيْءٍ حَتَّى تُقيمُوا التَّوْراةَ وَ الْإِنْجيلَ وَ ما أُنْزِلَ إِلَيْكُمْ مِنْ رَبِّكُمْ وَ لَيَزيدَنَّ كَثيراً مِنْهُمْ ما أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ طُغْياناً وَ كُفْراً فَلا تَأْسَ عَلَى الْقَوْمِ الْكافِرينَ» (68)/ مائده) ملاحظه میکنید که علت ناتوانی اهل کتاب از عدم اقامهی تورات و انجیل آن است که در مقابل وَحی محمدی «صلواتاللّهعلیهوآله» نهتنها خاضع نشدند بلکه طغیان و کفرشان افزوده شد. این خطر در مورد ما نیز هست که در مقابل سخنِ حق دیگران، وجوهِ انسانی آنها را در نظر نمیگیریم. به هر حال همینکه مسلمانند و به قول شما نمازخوان و هیئتی هستند، کافی است که با روحیهی گشاده و دلگرمکننده با آنها برخورد شود. در این مورد پیشنهاد میکنم نسبت به دعای شریف «مکارم الاخلاق» مأنوس باشید.
بسیاری از مردم از رویارویی با «دیگری» دوری میکنند ولی با دیگری تنها راه همزیستی خردمندانه، درک عمیق دیگری و وقوف به محدودیتهای خویش و در پیشگرفتن منش گفتگو است. بسیاری از مشکلات انسانی راه حلی جز تغییر نگاه به «دیگری» ندارد. هر کوششی برای حذف دیگری به خشونتی مضاعف منتهی میشود. باید در صدد یافتن الگوی مناسب زیستن با دیگری باشیم. بیش از هرچیز باید قرارگرفتن در کنار دیگری را پذیرفت. و این است تاریخی که باید طلوع کند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: با رعایت دستورات شریعت الهی، انسان میتواند بسیاری از مراحل برزخ و قیامت را طی کند. در این مورد خوب است به کتاب «معاد» که بر روی سایت هست، رجوع فرمایید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: سؤالاتی که رفقا بخواهند به صورت شخصی برایشان جواب دهیم، به صورت شخصی به ایمیلشان فرستاده میشود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: هر اندازه تعلقات دنیایی مطابق آموزههای شرع کمتر شود، حضرت حق زیباییهای خود را بیشتر مینمایاند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ظاهراً حضرت امام در این اواخر خواستند با جهت عرفانیدادن به انقلاب آن بلوغ لازم را که برای ادامهی انقلاب نیاز است، به صحنه آورند زیرا انقلاب اسلامی وقتی با تمام ابعاد اسلامی به صحنه آمد، قدرت پایداری و بقاء پیدا میکند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: چه اشکال دارد که اعظم مخلوقات را همان صادهی اول و یا اولین مخلوق قلمداد کنیم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: وضو به عنوان طهارت ظاهر می تواند زمینهای باشد تا به حکم تبعیت باطن از ظاهر، باطن نیز راحتتر پاک باشد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر میآید بحث در شرایط توهّمزایِ این مکانها بوده که عموماً امروزه شرایط، فرق کرده و قضیه علیالقاعده منتفی است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث آن مفصل است. انسان در قیامت با قلبش زندگی میکند. پیشنهاد میشود کتاب «آشتی با خدا» که روی سایت هست را مطالعه بفرمایید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بحمداللّه با سیرهی رهبر معظم انقلاب، انقلاب از این نوع افراد و افکار در حال عبور است. باید معطل آنها نشد. گفت: «گر شوم مشغول اشکال و جواب / تشنگان را کی توانم داد آب». موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: جناب خواجه عبداللّه انصاری در مقدمهی «منازل السائرین» در این رابطه نکاتی فرمودهاند که جناب عبدالرّزاق کاشانی آن را شرح دادهاند و بنده نیز در شرح آن متن، عرایضی داشتهام که به صورت صوت میباشد. پس از برگشت از سفر مشهد، آدرس پیامرسانتان را بفرمایید تا متن را خدمتتان ارسال کنم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: اینطور جواب داده شد:
باسمه تعالی: سلام علیکم: حرف خوبی است از آن جهت که ذات و یا جوهر هر موجودی منحصر به خودش میباشد و عکسالعمل مخصوص به خود را در میان میآورد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: مردم گرفتار روزمرّهگیها طالب سخن حق نمیباشند ولی نباید نگران شد و از سخن حق عقبنشینی کرد زیرا از آن طرف، انسانهایی هستند که در سخن حق مأوا میگزینند. موفق باشید
