بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
7493
متن پرسش
با سلام و عرض ادب ابتدا از استاد ارجمند تشکر می کنم بخاطر تحلیل های زیبایی که نسبت به مسائل زنان دارند و پیشنهادی را خدمت ایشان عرض می نمایم که بنده بعد از شنیدن جلسه سخنرانی مشهد در مورد زن و خانواده و با توجه به صحبتهای استاد در مورد جلد دوم کتاب زن آنگونه باشد و تشویق ایشان در مورد تفکر و تدبر زنان در مورد مسائل مربوط به خود، در خواست داریم و علاقه مندیم در صورت صلاحدید با یک گروه تحقیقی و علمی مناسب و قوی در جهت روشن شدن هر چه بیشتر مسائل زنان و حانواده و حتی نقش زن در جامعه از راهنمایی های استاد بهره مند شویم-تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: این یکی از ضرورت‌های جامعه‌ی ما است تا زنان ما در تاریخی که در آن قرار داریم، حاضر شوند و آرمانی که زنان در آن نقش خود را دارند بشناسند. عمده آن است که بفهمیم هرکدام از ما در نظام‌سازی چه جایگاهی داریم و حقیقتاً آن‌طور که باید هنوز زنان، تعریف مناسبی از نظام‌سازی برای خود تعریف نکرده‌اند، نباید منتظر نقشی بود که مردان برای زنان در نظام‌سازی آینده پیشنهاد می‌کنند. روح زنان اقتضائات خود را دارد باید در این مورد خودشان احساس مسئولیت کنند که جایشان کجاست و خود را مسئول بدانند. همان‌طور که تنها خانواده‌هایی به نتیجه رسید که زنان، خودشان مطابق ساختار فکری خودشان در آن خانواده احساس مسئولیت کردند. این‌ها بزرگ‌ترین انسان‌های تاریخ بوده‌اند هرچند تاریخ را مردان نوشته باشند و مردانه هم نوشته باشند، توفیق نوشتن تاریخ را از زنان دارند. البته مواظب باشید در جاده‌ی فمینیسم نرویم. موفق باشید
4845
متن پرسش
باسمه تعالی سلام استاد عزیز؛ در میان نامزدهای ریاست جمهوری باز ما یک دکتر جلیلی می شناسیم که رأی بدهیم اما در مورد شورای اسلامی شهر اصفهان در میان این همه کاندیدا بنده که یک نفر را هم سراغ ندارم چه برسد به 21 نفر لذا خواهشمندم اگر افراد متعهد و مورد وثوقی می شناسید معرفی بفرمائید. با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده هم خیلی وارد نبودم تا این‌که از مسئولان طراز اول شهرداری سؤال کردم و عرض کردم با این‌که شما کارهای بسیار بزرگی در این شهر شروع کرده‌اید فکر می‌کنید کدام‌یک از ائتلاف‌ها می‌توانند در شورای شهر به شما کمک کنند تا کارها زمین نماند؟ ایشان در عین احترام به همه‌ی نامزدهای شورای شهر فرمودند: امید است ائتلاف خادمین شهر بهتر کمک کنند. و لذا بنده همان ائتلاف را پذیرفتم با این تفاوت که برای خانم‌ها شخصیت برتری قائل هستم و تنها به جای آن دو خانم محترم دونفر دیگر را قرار دادم. موفق باشید
3973

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
«با حقیقت انقلاب اسلامی زندگی‌کردن» یعنی چه؟ آیا به همان معنایی است که شهدا و رزمندگان در جبهه برای اعتلای اسلام و انقلاب تلاش می‌کردند و می‌خواستند مستقیماً از طریق خدمت‌کردن به این انقلاب به کمال برسند؟ یا به این معناست که: «انسان، دنبال قرب در انزوا و گوشة خانقاه نباشد، و باید سعی کند در عین حساسیت نسبت به جامعه و وظایفی که در قبال آن دارد به قرب برسد.»؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: حقیقتی در عالم ظهور کرده است که باید آن را از ظهوراتش در حرکات و گفتار انسان‌های آماده‌ی تجلی آن حقیقت، احساس کرد، تعبیر توجه به پیچ تاریخی که در آن قرار داریم تعبیری است از همین احساس. موفق باشید
3022

غیبتبازدید:

متن پرسش
باسلام لطفا درباره شناخت غیبت واین که چه سخنانی غیبت است کتابی معرفی کنید
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: کتاب‌های اخلاقی عموماً در این مورد سخن گفته‌اند از جمله کتاب «گناهان کبیره» از آیت‌الله دستغیب وکتاب «معراج السعاده» و... موفق باشید
579

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام بنده به این مشکل دچارم که هر گاه می خواهم مثلا درباره برزخ_قیامت_نظم هستی و... تفکر کنم سریع ذهنم منحرف میشود و به عبارتی نمیتوانم تفکر کنم لطفا مرا راهنمایی فرمایید. با تشکر فراوان التماس دعا
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: اگر بتوانید چنین موضوعاتی را با کسی مباحثه کنید، ذهنتان بهتر تمرکز می‌یابد. موفق باشیدم
295

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام. با توجه به مباحث شما بنده به این نتیجه رسیده بودم که ابتدا روح بیمار می شود و سپس جسم. احوالات عارفان و صالحین بزرگ معاصر و غیر معاصر را هم که رصد می کردم بر روی نحوه مرگ آنها حساس شده بودم. عمدتا بر اثر یک بیماری قلبی و یا یک تب از دنیا می رفتند و قبل از آن هم اطرافیانشان را هم مطلع می کردند. بنابراین یک بیماری معمولی اسبابی دنیایی بود برای قبض روح. تا اینکه مدتی پیش پسر ایت الله حکیم بر اثر سرطان ریه در تهران فوت کردند. کمی جا خوردم که اگر آقای حکیم روحش بزرگ بوده چرا نتوانسته است بر سلول های سرطانی فائق آید و اینکه این اولین روحانی بود که حداقل بنده دیدم بر اثر سرطان از دنیا رفته است. اگر امکان دارد کمی راجع به این مبحث برای بنده تشریح کنید. البته کتاب 10 نکته در معرفت نفس را هم خواندم. همچنین شنیده هایی راجع به موت اختیاری آقای بهجت در جامعه به گوش می رسد نمی دانم معنی آن چیست؟
متن پاسخ
باسمه تعالی علیکم السلام بحمد الله مطلب را درست فهمیده اید و واقعا مطلب همین طور است که در شرایط طبیعی ریشه‌ی همه‌ی بیماری‌ها روح است ولی یک وقت گلوله ای به انسان می‌خورد و بدن انسان را طوری متلاشی می‌کند که دیگر روح امکان تدبیر بدن را ندارد، موضوع آقای عبدالعزیز حکیم "رحمةالله‌علیه" از این قرار است که در سفری که به اردن داشتند ایشان را مسموم کردند و آن مسمومیت منجر به سرطان ریه شد. موت اختیاری به آن معنی است که انسان بر میل‌های نفس خود مسلط می‌شود. موفق باشید
9430
متن پرسش
جایگاه عقل و ایمان در شکل گیری عقاید بشری چیست؟ عده ای معتقدند عقل توان اثبات خدا و خیلی از اعتقادات دیگر من جمله جبر و اختیار را ندارد و بایستی به اینها ایمان آورد، آنها می گویند به عنوان مثال بر علیه تمام براهین اثبات خدا تاکنون نقضیات فراوان وارد شده است و عقل بشری کوچک تر از آن است که بتواند به چنین پیچیدگی هایی دست یابد، اسلام، دین تسلیم است و باید تسلیم شد و به آن فقط ایمان آورد. سوال بنده این است که اولا اصول عقاید را چگونه بایستی تحقیق کرد و بدان ذست یافت؟ با عقل یا ایمان؟ و اگر پاسخ ایمان است، این ایمان چیست؟ و به چه معناست؟ و یعنی آن مسلمان تازه به تکلیف رسیده، چه باید بکند برای تثبیت اصول عقایدش؟ و اینکه آیا مواردی در اسلام هستند که نتوان با عقل بدانها دست یافت و آنها را باید جز ایمانیات پنداشت؟ (همانطور که ابن سینا معاد جسمانی را اثبات نتوانست بکند و چون در شرع آمده تسلیم آن شد و آن را جزو ایمانیات دانست.) برای دریافت پاسخ تفصیلی اگر منابعی هم معرفی بفرمایید، ممنون می شوم. با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: این نوع نگاه ریشه در کلام مسیحی دارد که معتقد به موضوعاتی هستند که عقلانی نیست. ولی در مورد اسلام درست عکس آن مطرح است، حتی رسول خدا«صلی‌اللّه‌علیه‌وآله» به حضرت علی«علیه‌السلام» تذکر می‌دهند: «یَا عَلِیُ‏ إِذَا تَقَرَّبَ الْعِبَادُ إِلَى خَالِقِهِمْ بِالْبِرِّ فَتَقَرَّبْ إِلَیْهِ بِالْعَقْلِ‏ تَسْبِقْهُم» اى على! وقتى مردم به انواع نیکى‏ها مى‏خواهند به خدا نزدیک شوند تو با عقل، به خدا نزدیک شو، که از آن‏ها سبقت خواهى گرفت‏. عقل، متوجه حقایقی که دین می‌گوید می‌شود و با تبعیت از دین در حالی که عقل قانع شده باشد، قلب به صحنه می‌اید و انسان به آنچه عقل پذیرفته، ایمان خواهد آورد. در مورد معاد جسمانی که فلسفه‌ی مشاء در آن زمان نتوانست آن را اثبات کند، فلسفه‌ی حکمت متعالیه‌ی ملاصدرا در زمان خودش آن را به صورتی عقلی و استدلالی ثابت کرد. قرآن در آیه‌ی 46 سوره‌ی حج موضوع عقل و قلب را کنار هم می‌آورد و می فرماید، «أَ فَلَمْ یَسیرُوا فِی الْأَرْضِ فَتَکُونَ لَهُمْ قُلُوبٌ یَعْقِلُونَ بِها أَوْ آذانٌ یَسْمَعُونَ بِها فَإِنَّها لا تَعْمَى الْأَبْصارُ وَ لکِنْ تَعْمَى الْقُلُوبُ الَّتی‏ فِی الصُّدُورِ» به این معنا که انسان نباید باوری داشته باشد که عقل آن را نپذیرد وگرنه آن باور الهی نیست، بلکه خرافی است. آری بعد از آن‌که انسان از طریق عقل متوجه حقانیت شریعت شد و مبانی آن را عاقلانه دانست، در احکام می‌توان از دستورات شرع تبعیت کرد مثل آن‌که می‌پذیریم نماز صبح دو رکعت است. موفق باشید
8168

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام خدمت استاد بزرگوار و دیگر دوستان . مدتی است که جلسات شرح حدیث احسان (ای اباذر) را گرفته و گوش می کنم . ظاهرا جزوه ای در جلسات ارائه شده و یا متن حدیث و... که هرچه در سایت گشتم و خواستم استفاده کنم چیزی نیافتم . اگر در این مورد چیزی مکتوب دارید دریغ ننمایید. با تشکر . ملتمس دعا
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: چند سال قبل انتشارات پیام آزاد، حدیث را به صورت کتابی جیبی چاپ کرد و گروه فرهنگی المیزان مقداری از آن را خرید، فکر می‌کنم هنوز هم دارند، از آقای توکلی بخواهید اگر دارند در اختیارتان بگذارند. موفق باشید
4569

رهائی از چتبازدید:

متن پرسش
سلام من دختری هستم 20 ساله اهل نماز ،قران حجابمم رعایت می کنم اهل دوستی و این حرفا هم نیستم و نبودم تا حالا ولی حدود یک ساله که چت میکنم تا حالا با کسی نه دوست شدم نه شماره نه عکس هیچی فقط به صورت تایپی چت میکنم ولی هر چی میخوام چت کردنو ترک کنم نمی تونم حداقلش 2هفته یک بار چت میکنم با پسر ،دختر چت کردن واقعا وابستگی عاطفی میاره خواهش میکنم راهنمایم کنید که چیکار کنم که دیگه هیچ وقت چت نکنم . باتشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» روی سایت هست، مطالعه کنید إن‌شاءالله راه‌ حل‌های عملی را جهت این امر نشان می‌دهد. موفق باشید
3645
متن پرسش
با سلام چند وقتی است که نوعی شک و تردید وجودم را فرا گرفته و مدام به این قضیه فکر میکنم که خدا چگونه ازلی و ابدی است با وجوداین که جواب این سوال را میدانم که خدا از زمان مبراست اما هر چه فکر میکنم درک نمیکنم لطفا راهنماییم کنید تا دلم آرام گیرد.و اینکه آیا این شک و تردید شیطانی است؟با تشکر.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: شاید بحث «برهان صدیقین» جهت رفع این شبهه کمک کند. موفق باشید
2596

سلوک فردیبازدید:

متن پرسش
باسلام وعرض ارادت. روش عملی توجه به نفس درروش سلوک مرحوم قاضی ره چیست؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: به نظرم اگر کتاب «آیت‌الحق» نوشته‌ی فرزند مرحوم قاضی را مطالعه بفرمایید مطالبی به‌دست می‌آورید. کتاب «روح مجرد» نیز در این رابطه مفید است. موفق باشید
119

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
بسمه تعالی با عرض سلام و ادب خدمت حضرتعالی فلاسفه در مورد ماده اولی می گویند جوهریست مبهم و بدون تعین و تنها خاصیتش آن است که توان پذیرش صورتهابی جسمیه و نوعیه را دارد و ملاصدرا – علیه رحمه – آنرا امری عدمی می داند که تنها تفاوتش با عدم در همین خاصیت آن است از این جملات انسان یاد همان شیر بدون یال و دم و اشکم می افتد که خدا هرگز او را نافرید در صورتیکه شاید بتوان گفت این ماده اولی یا آن چیزی که آنها او را ماده اولی گفته اند همان وجود است که دارای تعینی می شود که به آن ماده می گویند حالا این امر چگونه اتفاق می افتد امر دیگریست در هر حال انسان حس می کند چیزی به نام ماده اولی وجود ندارد و باید فکر را بر این امر متمرکز کرد که چگونه وجود دارای تعین مادی می شود و چگونه صورتهای متعدد بوجود می آیند. لطفا نظرتان را در این مورد بیان بفرمایید. با تشکر و سپاس از حضرتعالی
متن پاسخ
جواب: علیک السلام و رحمة‌الله؛ باسمه تعالی: موضوع ماده‌ی اولی یا جوهر، یک فرض فلسفی است که ارسطو برای طرح نظر خود آن را پیش کشید. او تأکید می‌کند که چیزی در خارج از ذهن به نام «هیولای اولی» نداریم، بلکه در تحلیل عقلی باید چیزی را فرض کنیم که عین قبول وقوه است و صورت‌های مختلف را می‌پذیرد، ولی آنچه در خارج به صورت فعلیت هست، ماده‌ای است که صورت دارد و با صورت است که فعلیت یافته. در هر حال هیچ فیلسوفی قائل به وجود هیولای اولی نیست، بلکه در تحلیل عقلی آن را فرض می‌گیرند. حال اگر در نگاه حکمت متعالیه پای وجود را در میان آوریم و این‌که صورت ها، ظهورات مختلف وجودی است که آن وجود عین حرکت است، شاید مشکل حل شود. موفق باشید
11902
متن پرسش
با سلام محضر استاد طاهر زاده: در سوال قبل گفتم که یک سال است که دچار شکوک عدیده ای شدم و شما ده نکته با شرح صوتی تان را توصیه نمودید اگر خاطرتان باشد چند سال پیش شب قدر بعد از نماز صبح از مسجد تا منزلتان در خدمتتان بودم و گفتم که شما استدلالی در این کتاب بحث نمی کنید مثلا برای اثبات فرا زمان و مکان بودن نفس به رویای صادقه استناد می کنید لکن ما نه رویای صادقه را تجربه نمودم و نه به فرض داشتیم قانع کننده می بود. در این کتاب برهانی چندان بحث نکردید و ما در چند سال پیش که می خواستم بر آن کار کنم بسی اذیت شدم و به توصیه خودتان دست از ادامه کار کشیدم و هم اکنون نیز دست از سایر آثارتان کشیدم. اکنون درخواست داریم بگویید چه کنم یا شجاعانه بگویید دست از شریعت بکشم و تارک الصلاه شوم کما که بعضا شدم یا راهی پیش پای ما بنهید غزالی دو ماه در شک بود و چه دردناک بود برایش من مشابه شک او بلکه بسی بدتر از آن دچارم آن هم بیش از یکسال نه از عنایات الهی خبری شد بلکه روز بروز بدتر شدم و فساد اخلاقی امان فزون تر گردید. غزالی به تصوف پناه برد ما را اندیشه بر این است که به مواد مخدر پناه برم شرابی (موادی) تلخ می خواهم که مرد افکن بود زورش / که تا یکدم بیاسایم ز دنیا (عقبی) و شر و شورش
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: شراب تلخ همان سلوک است و ریاضت و زیر پاگذاردن هوای نفس، و ماه رجب برای چنین سلوکی در پیش است. ماهی است که شما را از دنیا و عقبی آزاد می‌کند و إن‌شاءاللّه خدایی می‌شوید برای یافتن حق باید ناز خدا را بکشید نه این‌که ناز کنید زیرا: «گر جمله‌ی کائنات کافر گردند / بر دامن کبریای‌اش ننشیند گرد». موفق باشید

10100

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد: بیشتر از یک سال پیش در کلاس ده نکته، برهان، مهدویت و... حاج آقا حسینی شرکت کردم، خیلی عوض شدم، واقعا خدا رو و همیشه بودنش رو عمیقا باور داشتم و در رفتارم با دیگران متوجه تغییراتی عجیب بودم تا این که به اصرار خانواده مجبور شدم در یک کافینت مشغول به کار بشم. اوایل خیلی برام دردناک بود اینکه نمازمو نمیتونم اول وقت بخونم، مجبورم به نامحرم نگاه کنم و... هر چقدرم دعا کردم درست نشد تا اینکه با خودم کنار اومدم، می ترسم خیلی از رفتارا برام عادی بشه. میدونم حتما یه خیری تو کارم هست که خدا تا حالا اونجوری که میخوام جواب نداده. لطفا کمکم کنین راهم رو پیدا کنم.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: سعی کنید به عنوان یک رسالت‌ نشان دهید چگونه می‌شود در چنین محیط‌هایی فضای معنوی را نیز حفظ کرد و با احترام به مراجعین متذکر برخورد انسانی به آن‌ها بشوید. موفق باشید
9201
متن پرسش
با سلام: 1. از روایتی که فرمود فهم سوره‌ی توحید مخصوص مردم آخرالزمان هست، آیا این درست است که آخرالزمان را به معنای این بگیریم که یعنی در توحید به آخر رسیده‌اند نه زمانی که دنیا دارد پیش می رود؟ 2. یک شخصی می گفت جان انسان ارزش دارد و تنها باید در محضر استاد کامل بنشیند و یا آثار او را بخواند نه اینکه هر شخصی حرفی زد آن را گوش دهد، آقای صمدی و علامه طهرانی هم می‌گفتند انسان نباید پای منبر هرکسی بنشیند، ولی گویا سیر مقام معظم رهبری این را نمی‌گوید. ایشان پای منبرهای معمولی می‌نشینند، کتب مختلف حتی از خارجی‌ها را می‌خوانند. جمع این‌ها چگونه است؟ 3. علامه طهرانی می‌فرمودند کار بر روی صفات کار ناقصی است باید کار بر روی اصل ذات انسانی صورت گیرد، ملاصدرا هم در باب اخلاق همین را قبول دارد، اما سئوال این است که در روایات ما مثلا داریم اگر حسد دارید این کار را بکنید، این آیا کار بر روی صفات نیست؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1ـ منظور این روایت همان‌طور که تصریح دارد، مردم آخر الزمان است از آن‌جهت که در دین تعمّق می‌کنند. 2ـ بالاخره باید جای هر سخنی را در زیر سایه‌ی علمای دین تعیین کرد. مقام معظّم رهبری جای هر سخنی را نسبت به اصل اسلام می‌شناسند و با آن برخورد می‌کنند. 3ـ همه‌ی این دستورات اگر با نظر به معرفت نفس باشد نتیجه‌ی خوبی می‌دهد. موفق باشید
6911
متن پرسش
با سلام در جواب سوالی فرموده اید:نفس حیوانات نیز مجرد است ولی ظاهراً تشخص ندارند که هر حیوانی خودش باشد، بلکه هر حیوانی در صورت نوعیه‌ی خود محشور می‌شود. مثل این‌که همه‌ی گوسفندها در نوع گوسفندی محشور می‌شوند زیرا انتخاب خاصی نداشته‌اند تا با شخصیت خاصی محشور شوند .پس روایاتی که در آنها گفته شده که حتی اگر یک حیوان به دیگری بیهوده شاخ زده باشد در قیامت حسابرسی میشود چیست؟صورت نوعیه به چه معناست؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به همین نکته که در آخر اشاره می‌فرمایید واژه‌ی «ظاهراً» را به‌کار بردم چون بعضاً دیده شده روحیه‌ی بعضی ازحیوانات از همدیگر متفاوت است و در سوره‌ی انعام در آیه‌ی(38) می فرماید:« وَ ما مِنْ دَابَّةٍ فِی الْأَرْضِ وَ لا طائِرٍ یَطیرُ بِجَناحَیْهِ إِلاَّ أُمَمٌ أَمْثالُکُمْ ما فَرَّطْنا فِی الْکِتابِ مِنْ شَیْ‏ءٍ ثُمَّ إِلى‏ رَبِّهِمْ یُحْشَرُونَ » بنده تفسیر علامه در این قسمت بحث را از حشر صورت نوعیه‌ی حیوانات بالاتر می‌برند. می فرمایند: هیچ جنبنده‏اى در زمین و هیچ پرنده‏اى که با دو بال خود پرواز مى‏کند، نیست مگر این‌که امت‌ها و مجتمعاتی همانند شما هستند و ما هیچ چیز را در این کتاب تکوین فروگذار نکردیم که بی‌حساب به‌وجود آمده باشد، سپس همگى به سوى پروردگارشان محشور مى‏گردند. می‌خواهد بفرماید: حیوانات زمینی و هوایی، امت‌هایی هستند مثل شما و مثل شما به طرف رب خود محشور می‌شوند. ملاک حشر، احقاق حق است که در آن اختلاف دارند. در کتاب کوتاهی نشده و هر چه رعایت آن واجب بوده، حقش داده شده، به همین جهت ضمیری که مخصوص ذوی‌العقول است آورد. «هیچ جنبنده‌ای نیست در زمین و هیچ پرنده‌ای که با دو بال خود پرواز می‌کند نیست، مگر این‌که همه‌ی آن‌ها مانند شما انسان‌ها امت‌ها و مجتمعات هستند و ما در کتاب تکوین، چیزی را بی‌حساب بوجود نیاوردیم» طبق آیه‌ی فوق باید حیوانات هم مثل انسان‌ها در بازگشت به سوی خدا مثل انسان‌ها باشند زیرا ملاک حشر به‌سوی خدا نوعی از زندگی ارادی است که راهی به سوی سعادت یا بدبختی در آن باشدو تفکر عمیق در مورد حیوانات ما را متوجه می‌کند که آن‌ها هم دارای آراء فردی و اجتماعی هستند که موجب جلب منافع و دفع مضار برای آن‌ها می‌شود و گاهی چیزهایی می‌فهمند که ما نمی‌فهمیم و مثل آدمیان، خوب و بد را تشخیص می‌دهند وگرنه چرا باید انواع مختلف‌شان در آراء مختلف باشند. و گاهی یک خروس تند خو و یکی نرم‌خو باشد مثل اختلاف انسان‌ها، و چطور آراء انسان‌ها در زندگی اخروی‌شان مؤثر است و در حیوانات مؤثر نباشد؟ و چون افرادی از حیوانات را می‌بینیم که ظلم می‌کنند پس باید برای آن‌ها نیز حشر در کار باشد. در آیه‌ی 61 سوره‌ی نحل می‌گوید: «وَلَوْ یُؤَاخِذُ اللّهُ النَّاسَ بِظُلْمِهِم مَّا تَرَکَ عَلَیْهَا مِن دَآبَّةٍ...» اگر خدا می‌خواست مردم را به کیفر ظلمشان بگیرد، هیچ جنبنده‌ای روی زمین نمی‌ماند» این نشان می‌دهد که جنبنده‌ی ظالم هم هست. خلاصه معنی اختیار این است که انسان وقتی بعضی از امور را تشخیص نمی‌دهد و نمی‌تواند بفهمدآیا تصرف در آن نافع است یا مضر، فکر را به کار می‌اندازد تا نفع و ضررش را در بین سایر محتملات معلوم نماید و اما اگر مانند موش در نظر گربه و گربه در نظر موش، نفع و ضررش روشن باشد؛ از همان اول بدون درنگ و بدون هیچ احتیاجی به تفکر، اراده‌ی خود را در تصرف به کار می‌اندازد. حال وقتی صحیح باشد که بگوییم حیوانات هم تا اندازه‌ای، خالی از معنای اختیار نیستند و آن‌ها هم از این موهبت سهمی دارند، هر چه هم ضعیف باشد، چرا صحیح نباشد احتمال دهیم که خداوند حد متوسط از همان اختیار ضعیف را ملاک تکالیف مخصوص قرار دهد که مناسب با افق فهم آنان باشد و خلاصه راهی باشد که از آن راه پاداش دادن به حیوانِ مطیع و مؤاخذه از حیوانِ سرکش صحیح باشد (مثل خروسی که سر صبح می‌خواند با خروس بی محل). از این آیه می‌توان نتیجه گرفت حیوانات نیز کمالی دارند و به سوی کمال در حرکت‌اند حتی بعضی از آن‌ها شعور بالایی دارند. می‌فرماید: به حضرت سلیمان سخنان پرنده را آموختیم «عُلِّمْنا مَنْطِقَ الطَّیْر» این نشان می‌دهد آن‌ها فکر می‌کنند و حرف برای زدن دارند، مثل این‌که با سایر ملل حرف دارند و ما نمی‌فهمیم. هدهد برای حضرت سلیمان برهان توحید اقامه کرد و گفت: چرا قوم سبأ خورشید می‌پرستند و لذا در آخر آیه‌ی مورد بحث می‌فرماید: «إِلى‏ رَبِّهِمْ یُحْشَرُونَ» به سوی پروردگارشان محشور می‌شوند. این نشان می‌دهد حساب و کتابی دارند و به اندازه‌ی شعوری که دارند مسئول. موفق باشید
4284

اذکار عامبازدید:

متن پرسش
به نام یگانه معبود هستی بار الها !ستایش مخصوص توست که بهترینها را سر راه بندگانت قرار دادی. بار محبوبا !سپاس مخصوص توست که روشن ضمیرانی پای بر عرصه هستی نهاده اند که استاد وار و شاگرد گونه منشا خیر و محبت نسبت به بندگان تو اند. خدای مهربانم هزاران بار تو را سپاس می گویم که بندگان و بزرگان بزرگواری در جهان هستی وجود دارند که هدایتگران واقعی سر راه بشر می باشند ،دستان مادرانی را باید بوسید و خاک پای آنها باید شد که چنین انسانهای وارسته ای را تربیت وتقدیم جامعه کردند که دمادم از لطف تو عزیز زمینه هدایت واقعی را به روی بندگانت باز کردند. استاد بزرگوار سلام علیکم بنده دختر خانمی هستم که مدت کمی از آشنایی با مباحث شما را سپری کرده ام اما متنی که در بالا نوشتم صادقانه و از اعماق وجودم تقدیم به پروردگار هستی که زمینه هدایت مرا فراهم آورد توسط یکی از واسطه ها ،امیدوارم توفیق روز افزون نصیب ایشان و شما استاد بزرگوار که منشا خیر و برکت هستید بگردد و نیز امیدوارم شما در این مسیر روز به روز موفق تر باشید هر چند بنده نا قابل چیزی بالاتر ازین نمی توانم بگویم. این متن جهت تشکر از جنابعالی بوده و با توجه به اینکه بنده ابتدای راهم و فقط تابحال توانسته ام بحث معرفت النفس را گوش داده و چند کتاب مطالعه کنم ابتدای امر طلب دعای خیر از شما دارم و اینکه اگر نیازی به توصیه در این سیر برای بنده وجود دارد بفرمایید و اما سوالی از خدمت شما داشتم اینکه بنده چه اذکاری می توانم در مواقعی که به کارهایی دیگر مشغولم داشته باشم . بنده صلوات ، لاحول ولا قوه الا باالله العلی العظیم، لا اله الا الله را می گفتم و دو ذکر یا فتاح و یا رزاق که به من پیشنهاد شد در مورد این دو اسم خداوند از یک استاد عرفان سوال کنم اما به دلیل اینکه در اطراف بنده کسی وقوف ندارد مصمم شدم در این رابطه با شما مشورت کنم آیا نیاز هست من این دو ذکر را بگویم ؟ البته تا بحال برا ی بنده مشکلی ایجاد نکرده است . در پایان بسیار از شما و اشخاصی که دستگیری می کنند از درراه مانده ها تشکر می کنم توفیق روز افزون در امورات خیر برای شما، اگر نیاز به هر نوع تذکری برای بنده هست بفرمایید و اگر صلاح هم دانستید در سایت به نمایش بگذارید. در پناه حق موید و کامروا باشید.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: این اذکار که فرمودید مثل ذکر یا فتاح و یا رزاق، از اذکار عام است و نیاز به اجازه‌ از استاد ندارد، همان‌طور ذکر لا حول و لا قوة إلاّ بالله و لا إله الاّ الله و صلوات. از آیت‌الکرسی نیز غافل نباشید که نحوه‌ی‌ یاد خدا را و نحوه‌ی حضور حضرت حق را به قلب متذکر می‌شود. موفق باشید
215

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام لطفا یک سیر مطالعاتی از شهید مطهری معرفی کنید
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم؛ سیر مطالعاتی خاصی در نظر ندارم، ولی سال‌ها قبل جناب حجت‌الإسلام آقای معمار منتظرین سیری را تدوین کرده بودند که خوب و قابل استفاده بود، می‌توانید به آن رجوع کنید. با این‌همه کتاب‌های استاد را می‌توان به دو قسمت فلسفی و غیر فلسفی تقسیم کرد که کتاب‌های غیر فلسفی ایشان را از هرجایی که شروع کنید مفید و قابل استفاده خواهد بود.
11697
متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرامی و خدا قوت: درخواست کمکی که دارم شاید خسته کننده و وقت گیر باشه می دانم لحظاتتان چقدر گرانقدر است اما تنها کسی که امید دارم واسطه ای از خدا برای راهنماییم باشد شما هستید. همیشه برایتان دعا می کنم. من در خانواده درشرایط سخت روانی بزرگ شدم پر از تعارض و درگیری مادر پدر که همیشه در وحشت و ناامنی و استرس بودم حتی الان هم بدتر و بدتر می شود. سالهاست آنها در یک خانه با هم حرف هم نمی زنند جز بعضی اوقات ابراز نفرتها و تهدیدهای مادر.. ما بچه ها همه از هم دور و خسته از دعواهای بی خودمان هستیم. نمی توانم با آنها مهربان باشم و بیشتر فاصله می گیرم. می خوام هیچ رابطه ای نداشته باشم و تا حدی اینطور شده نباید با من کار داشته باشند من هم کاری به آنها ندارم چون خیلی زود عصبانی و پرخاش می کنم و پشیمانی. پدرم روحانی و غرق در لذت عبادت با خدا و از همه ما کناره می گیرد و اجازه ارتباط خانوادگی عملا با کسی نداده که تا این حد تنها نباشیم. از هیچ کس حرف نمی پذیرد.. در تمام دنیا کسی جز خدا ندارم حتی مادر پدر را و کسی را هم جز او نمی خواهم. خودم هیچ وقت میل به ازدواج ندارم اما در مورد خواهرانم اصلا احساس مسئولیت نمی کند. مادرم هم خیلی خدایی است و من همیشه از مذهبی بودن خانه مان متعجبم چرا که معنای خدا و مذهب چیزی جز خشم و تهدید و طرد نبوده که بعضی کلا خدا و نماز را کنار گذاشتند. به هر حال من خیلی با وسواس و استرس ارتباطم با خدا رو میخام اصلاح کنم نه از لحاظ شریعتی و احکام بلکه طرز نگاهم به خدا. در ظاهر از کتابهای معرفتی و حوزوی و روانشناسی و در حد امکان اساتیدی مانند جنابعالی استفاده می کنم در دانشگاه علوم آزمایشگاهی را تمام کردم و هم زمان غیرحضوری در حوزه قم میخانم که می دانم به درد نمی خورد ولی از درون می سوزم که خدای ذهنی و فکری در من رسوخ کرده و با هیچ چیز از بین نمی رود خدایی که از تک تک کارها و لحظات زندگیم گناه می سازد. من قبلا اشاره ای کردم اما جوابم رو نفهمیدم بیماری ها و مشکلات شدید روانی پیدا کردم که دیگه از خودم ناامید می شدم اما خدا نجاتم می داد. شب و روز علاوه بر نا آرامی های ذهنی این فکر مثل خوره جانم را آب می کند که عملا نمی توانم با محبت و عشق خدا زندگی کنم انگار محبت برای من فقط ترس و احساس گناه معنی می دهد به همین خاطر زندگیم خشک و خشن می شود و خسته می شوم می بُرم. آشتی با خدا و معرفت نفس رو می فهمم اما قلبم مشکل دارد. می شود مدتی حضور خدا رو حس کنم و لذت عبادت و عشقش را حس کنم اما همان خود شکنجه ای سخت تر می شود وقتی ناگهان قلبم سنگ می شود و حال هیچ چیز را ندارم و دیگر نمی شود. می گویند خُلقت ناپایدار است و از نظر روانپزشک که دارو می خورم درمان مشکل شخصیتی سخت است یا ناممکن. اما من زحمت می کشم و منفعل نیستم ولی در خانه تنها و افسرده و شهری غریب که حتی به زیارتگاهی دسترسی ندارم که شاید روحم آزادتر شود چه کنم؟ ای کاش هیچکدام از حرفهایم ناشکری و شکایت از خدا نباشد چون می دانم کار خدا جز حکمت و صلاح و نعمت برای رشد من نبوده و نیست. عذاب من از خودمه که صاف نمیشم، یکی از مشکلات بزرگم که همیشه آزارم می دهد مساله خواب است. خوابهای من همیشه کابوس و وحشت و آزاره، نمیتونم بیدار شم وقت بیداری هم سردرد و بدنم کوفته هست تا شب که این خودش نشان میده که روحم در چه مرحله پستی گیر کرده و بالاتر از وهم و خیال و این دنیای بی ارزش نمی رود. هرکاری به ذهنم رسیده کردم: وضو و دعا و خوراک کم و... ولی فایده ندارد به خودش التماس می کنم نجاتم بدهد از دنیا چیزی ازش نمی خوام فقط به خودش وصلم کند. کابوسم در واقعیت اینست که آن دنیا بگویند بیمار بودی و ظرفیت بیشتر از این نداشتی. التماس می کنم کمکم کنید و بعد دعایم کنید. بسیار متشکرم
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بزرگانی مثل مولوی در چنین تنگنایی قرار داشتند که یک‌مرتبه هدایت الهی کارشان را به جایی رساند که در اُنس با خدا، مثنوی معنوی را پدید آوردند که قصه‌ی رهایی از همه‌ی این فشارها و کابوس‌ها است. به قول خودش: «به طریق ترجمانی به نهان از او بپرسم به شما جواب گویم» کاری کنید با مثنوی مولوی مرتبط شوید. موفق باشید

10991
متن پرسش
سلام علیکم: در کتاب برهان صدقین فرموده اید اگر چیزی محسوس یا معقول نبود نباید قبول کرد. حال اگر کسی نعوذ بالله بگوید برای این سوالم از قرآن جواب نده بلکه یا معقول بگو یا محسوس. وجود خداوند و خودمان معقول است اما 1. وجود جن محسوس نیست چگونه می شود با عقل ثابت کرد؟ البته سوال کننده از باب مباحثه موضوع را مطرح کرده و خودش مقید به تلاوت قرآن است و متقی است و سوال دیگرش اینست . 2چرا باید سلسله واسطه در جریان باشد و چرا خداوند متعال مستقیما فیض نمی رساند؟ و وقتی بحث تشکیک را بیش کشیدم و گفتم به مرتبه بایین تر خودش فیض می رساند و ما مرتبه بایین تر از خداوند نیستیم بلکه پست ترین مرتبه از حیث ماده بودن هستیم می گویید حتی مثال نور را نمی توان تشکیک گفت چون فوتون ماده است و در مسیر ضعیف می شود؟ 3. چرا اذکار را باید به تعداد مشخصی گفت ارتباط ذکر با اعدد چیست؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- هر موجودی در حوزه‌ی خودش احساس می‌شود. جنّ در موطن عالم مثال موجود است و با حضور در عالم مثال می‌توان آن را احساس کرد، می‌ماند که بعضاً به کمک جنّ‌گیرها از طریق ماده، بدنی خاص به خود می‌گیرد و به صورت مادی ظاهر می‌شود 2- شدیت وجود حق اقتضا می‌کند که مرتبه‌ی اَشد در میان آید و مرتبه‌ی شدید و در مورد نور هم ما نظر به نورانیت پدیده داریم و نه نظر به فوتون‌ها، مثل آن‌که در آب نظر به رطوبت آن داریم و نه نظر به هیدروژن و اکسیژن 3- اعداد در جای خود باطنی دارند که اولیاء معصوم متوجه نسبت باطن اعداد با اذکار هستند. موفق باشید
9055
متن پرسش
سلام: در مورد این که حوزه‌ی موسیقی، مرتبه‌ی خیال انسان است آیا این طور نیست که نوحه و روضه ای هم که به خاطر موسیقی حزین و غمناکش روی آدم تأثیر بذاره در حقیقت خیال انسان رو تحت تأثیر قرار میده نه خود انسان رو؟ منظورم اینه که آیا مداح با هدف گریه انداختن مردم میتونه به هر وسیله ای اون کارو انجام بده و توهم مردم در مورد سید الشهدا علیه السلام رو قوی کنه؟ اصلاً آیا حوزه ی معصومین حوزه ی وهم هست یا اینکه وهم نمیتونه در مورد ذکر معصومین تأثیری داشته باشه؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: مداحی و اشعار موزون در وصف اهل‌البیت«علیهم‌السلام» ما را به حقایق ملکوتی سیره‌ی اهل‌البیت«علیهم‌السلام» منتقل می‌کند که حقیقی‌ترین ابعاد حقیقت است. موفق باشید
5510
متن پرسش
با سلام: وضع حجاب را چه باید کرد، روز به روز حجاب برخی خانم‌ها بدتر می‌شود آیا پلیس باید وارد شود، اگر کار فرهنگی باید کرد دقیقاً چگونه باید باشد؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: باید بین بدحجابی که بعضی‌ خانم‌ها به صورت هنجارشکنانه وارد می‌شوند و بین بدحجابی که یک نوع ضعف فرهنگی است تفکیک کرد، با نوع اول باید به عنوان یک جرم برخورد کرد و با نوع دوم باید کار فرهنگی کرد و تا فرهنگ غرب درست نقد نشود و تا عرفان اسلامی به نحوی که حضرت امام خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» مطرح کردند درست و همه‌جانبه ظهور نکند این افتان و خیزان‌ها هست. موفق باشید
3246
متن پرسش
با عرض سلام و ادب خدمت جنابعالی سوالی دوستی پرسیده بود در مورد اقای مجتهدی و زن حائظ جوابی که فرموده بودید به نظرم ایراد بر ان وارد است فقه امده و حداقل های لازم جهت رعایت را بیان فرموده یعنی یک دیندار باید این امور را حتما انجام دهد یا ترک کند ولی اگر کسی بخواهد از مراتب ایمان بهرمند شود به همان میزان باید عمل خود را ارتقا دهد مثلا همه باید نماز بخوانند این یک تکلیف لازم الاجرا برای همه است اما اگر کسی بخواهد از معنویت بهره بیشتری ببرد حتما باید نماز شب بخواند تا جایی که همه بزرگان فرموده اند بدون ان نمیتوان به جایی رسید یا اینکه در مرتبه ای لازم میشود انسان به این شعر که حدیثی از حضرت علی است عمل کند پاسبان حرم دل شده ام شب همه شب تا در این پرده جز اندیشه او نگذارم در مورد مسائل خوردنی هم همین است ابتدا باید از حرام قطعی احتراز کرد جایی هم تکلیف ان است که از دست پخت زن حائز اجتناب کرد و ربطی به اهل کرامت و عارف ندارد مثلا فرزند اقای بهجت نقل میکرد زمانی پدرم امد چایی بخورد در اتاق ما بعد بلند شد رفت علت را پرسیدم فرمود فرزندت وارد شد عروسکی در دست او بود که لخت بود نمیخواستم چشمم به ان بیفتد در صورتیکه از لحاظ فقهی مشکلی ندارد و تکلیف اور نیست درست است هر انچه گفتیم در دین هست خارج از دین نیست ولی فقه قسمتی از دین هست که حداقلهای لازم را بیان نموده است
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: ملاحظه کنید مثالی که زدید فقها مبنا دارند که مجسمه – اعم از عروسک یا غیر عروسک – مانع حضور انوار ملائکه در آن محل‌‌است ولی دوری از دست‌پخت زن حائض به خودی خود مبنایی ندارد که لازم باشد احتیاط کرد. به همین جهت باز تأکید می‌کنم اگر حرکتی مبنای فقهی ندارد – اعم از آن‌چه فقه به عنوان احتیاط مطرح می‌کند یا صریح نظر می‌دهد - نباید مدّ نظر سالک قرار گیرد در همین رابطه گفته می‌شود کسی باید وارد سلوک عرفانی شود که از فقه اطلاعات کافی داشته باشد و این فقه است که معلوم می‌کند چه‌چیزی واجب است و چه‌چیزی حرام و چه‌چیزی مستحب است و چه‌چیزی مکروه. سالکِ عارف سعی می‌کند در عین رعایت واجب و ترک حرام نسبت به امر مستحب کوشا باشد و حتی‌الإمکان از مکروه پرهیز کند و هرچیزی خارج از چنین محدوده‌ای یک کار من‌درآوری است و معلوم نیست برای سلوک بی‌خطر باشد. موفق باشید
2246
متن پرسش
سلام خدمت استاد گرامی و با ارزوی قبولی طاعات شوهر من بسیار به شما علاقمند است و همواره کتابهاو سخنرانی های شما رو مطالعه میکند اما من در مسایل اخلاقی و رفتاری خیلی با ایشون مشکل دارم ایشونشام خونه فامیل مهمونی رفتن و امثال این را بطالت وقت میداند و چون الان وضعیا سفره ها کمی تجملی شده میگه نباید مهمونی بریم در صورتی که خود من سفره ساده ای برای مهمان میاندازم بخاط شوهرم اما بازهم وقتی مهمونی دعوت میشیم کلی بحث داریم باهم واگه هم راضی بشه بیاد با طعنه و بدرفتاری کاری میکنه که مهمونی برام تلخ بشه ایشون انتظار داره همش بشینه گوشه خونه پای کتابها میگه وقتی نمیتونم غیبت نکنم نمیام مهمونی میخام بدونم دیدگاه شرع چیه اگه واقعا درست باشه من خیلی کمتر اذیت میشم و اگر هم غلط باشه اگه شوهرم از زبون شما بشنوه حتما قانع میشه ممنونم یاعلی
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: آری در عین این‌که وظیفه‌ی ما است در محیط‌هایی که گناه و معصیت می‌شود، حضور نیابیم ولی به همین اندازه وظیفه‌است که قطع رحم صورت نگیرد و ارتباط با ارحام در حدّ متعادل برقرار باشد و تا آن‌جا که ممکن است ‌ـ بدون افراط و تفریط‌ـ در مراسم میهمانی‌ها جهت صله‌ی رحم شرکت شود هر چند رعایت بعضی از امور به خوبی انجام نشود ولی فراموش نکنید ما در این دنیا نیامده‌ایم که عمرمان را در جلسات بدون نتیجه تمام کنیم. موفق باشید
1770

ورزش و سلوکبازدید:

متن پرسش
بسمه تعالی. . . سلام علیکم استاد بنده هم فوتسالیست تقریبا خوبی بودم و هم والیبالیست خوب. . . و علاقه بسیار زیادی که به این 2 ورزش داشتم باعث میشد ادامه بدهم،اما استاد با گروهی که ورزش میکردم بسیار متشنج بود و راستش را بگویم گشتن با آنها روحم را خراب .با علاقه بسیار زیادی که داشتم به 2 ورزش،اما کنارش گذاشتم چون هم تقریبا وقت میگرفت هم روح را خراب میکردند. . . الان 3 روز در هفته به مدت روزی نیم ساعت تنهایی میدوم چون در هنگام دویدن تفکر هم میشود کرد. . .آیا به نظرتان خوب است؟ورزش دیگری را پیشنهاد میکنید یا خیر؟اکثرا هم با دوچرخه در رفتو آمدم،چه نیتی در هنگام ورزش بکنم خوب است؟بهتر بگویم جهت فکرم را به چه سمتی بکنم خوب است؟. . . با تشکر موفق باشید.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام در هر حال داشتن یک فعالیت ورزشیِ مرتب لازم است. شاید بهتر باشد به همان نرمش هایی که بدن را عادت داده‌اید و حرکات آن را بدن می‌شناسد ادامه دهید. در مورد رویکرد و جهت‌دادن روح در ورزش فکر می‌کنم بحث آخر کتاب «جوان و انتخاب بزرگ» کمک کند. موفق باشید
نمایش چاپی