باسمه تعالی
پس از سلام همچنانکه مستحضرید ریشه وسواس تحریک قوه وَهمیه است و شیطان نیز جهت انحراف انسان از طریق همین قوه عمل میکند.
به عنوان یک اصل، جهت تضعیف قوه واهمه، باید قوه عاقله را تقویت نمود.
مواردی که میتوان قوه عاقله را تقویت و قوه واهمه را تضعیف نمود، عبارتند از:
1- تدبّر در امور عقلی مثل تدبّر در کتب علمای دین و از همه مهمتر تدبّر در قرآن از طریق مطالعه تفاسیر.
2- تقویت بدن از طریق غذاهای کمحجم و مقوی و خواب مناسب، چون در شرایطی که بدن ضعیف یا خسته باشد قوه واهمه فعالتر است.
3- ورزش جهت تقویت اراده و پیادهروی.
4- اجتناب از جلسات و شرایطی که موجب تحریک احساسات و قوه واهمه میشود، حتی برای چنین افرادی جلسات مذهبی که دارای شرایط مذکور باشد تا زمانی که بهبود نیافتهاند قابل اجتناب است.
5- چنانچه وسواس فرد مذکور بیش از حدّ رشد کرده باشد، استفاده از داروی روانپزشکان در صورت رعایت امور فوق قابل استفاده است.
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- آن چهار اسم، اُمُّ الاسماءاند و همهی اسماء ریشه در آن چهار اسم عرشی دارند. 2- مظهریت زهرای مرضیه«سلاماللهعلیها» به صورت خانم بوده و این غیر از مقام تعیّن اول است که هیچگونه دوگانگی نیست تا دوگانگیِ ملاقات حضرت آدم و حوّا«علیهماالسلام» از حضرت زهرا «سلاماللهعلیها» در میان باشد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: خداوند چنین تواناییهایی را در نفس ناطقهی بعضی قرار میدهد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: حضرت حق در آیهی مذکور میفرماید ظهور حق در مراتب مختلف محقق میشود یعنی «ٱللَّهُ نُورُ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلْأَرْضِ ۚ مَثَلُ نُورِهِۦ كَمِشْكَوٰةٍۢ فِيهَا مِصْبَاحٌ ۖ ٱلْمِصْبَاحُ فِى زُجَاجَةٍ ۖ ٱلزُّجَاجَةُ كَأَنَّهَا كَوْكَبٌۭ دُرِّىٌّۭ يُوقَدُ مِن شَجَرَةٍۢ مُّبَٰرَكَةٍۢ زَيْتُونَةٍۢ لَّا شَرْقِيَّةٍۢ وَلَا غَرْبِيَّةٍۢ يَكَادُ زَيْتُهَا يُضِىٓءُ وَلَوْ لَمْ تَمْسَسْهُ نَارٌۭ ۚ نُّورٌ عَلَىٰ نُورٍۢ ۗ يَهْدِى ٱللَّهُ لِنُورِهِۦ مَن يَشَآءُ ۚ وَيَضْرِبُ ٱللَّهُ ٱلْأَمْثَٰلَ لِلنَّاسِ ۗ وَٱللَّهُ بِكُلِّ شَىْءٍ عَلِيمٌۭ»( 35/نور) حضور نور حضرت حق در عالم مانند آن است که چراغدانی باشد که در آن چراغدان، شعلهای قرار داشته باشد که آن شعله در چراغ باشد و لذا نور از طریق شعله، ابتدا به چراغ میرسد و از آن چراغ به چراغدان و ما از طریق مظاهر، که همان چراغدان است متوجهی نور چراغی میشویم که همان مقام وحدانی است که آن مقام وحدانی در باطن خود، نور حضرت احدی را دارد که در حکم «مصباح» باشد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده اهل تشخیص نیستم ولی طبق تحقیقاتی که انجام دادهام و از خبرههای این فن پرسیدهام، میتوان گفت سفارش به تقلید از آیتالله سیستانی بین اهل خبره، قدر متیقّن است به این معنی که هر یک از اهل فنی که میشناختم در پاسخ به این سوال که کدام مرجع را اعلم میدانید یا آیتالله سیستانی را به تنهایی معرفی میکردند و یا درکنارشخصی دیگر و یا حدّاقل این بود که ایشان را ردّ نمیکردند و نظر منفی نمیدادند. البته آنچه قابل تأمّل است، نگاهی است که به موقعیّت مقام معظّم رهبری باید داشت که از نظر کشف حکم خدا به عنوان یک فقیه هیچ گونه کمبودی در ایشان نیست و از طرفی در رابطه با عالِم به زمانه بودن، مسلّم اعلم هستند و از این مهمتر پرداخت سهمین است که رسیدن آن به دست حضرت آقا در راستای اهداف اسلام بیشتر موجب اطمینان خاطر و طیب نفس میشود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- هرچه هست در ابتدای امر این نوع وضوگرفتن جنبهی تعبدی دارد هرچند در متن آن حکمتهایی نهفته است که بنده نمیدانم 2- وقتی یک مجتهد به کمک عقل و تلاش خود متوجه حکمی شد، معنا ندارد که آنچه را با عقل خود یافته است نادیده بگیرد، این در رابطه با او یک نوع پشتکردن به عقل است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در شرح زیارت جامعه عرایضی در این مورد شده است. همین اندازه بدانید که در این فراز اظهار میشود که همهی اصالتها در همهی امور و در همهی عوالم از آنِ انسان معصوم است حتی جسم آنها که به معنای جسم برزخی است، نسبت به بقیهی جسمها اصل است و حتی قبر آنها که به معنای برزخ آنها است، حقیقت اصلی برزخ است نسبت به برزخ بقیهی انسانها. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در مباحث فقهی حکم مرتد بالفطره فرق میکند با کسی که ناآگاهانه توهین میکند. سلمان رشدی چون مسلمان بوده و چنین توهینهایی را کرده، حکم مرتد بالفطره پیدا میکند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- عنایت داشته باشید همانطور که حضرت امام خمینی در کتاب «ولایت فقیه» میفرمایند ولایت فقیه یک موضوع کلامی است در راستای موضوعِ امامت. و مثل سایر موضوعات علم کلام، باید دلایل حقانیت آن را دنبال کرد، یک موضوع فقهی نیست که بخواهیم نظر فقها را بدانیم 2- بنده از نظر همهی فقهای مذکور خبر ندارم ولی رویهمرفته همهی آقایان با مبانی مختلف، حاکمیت جامعهی اسلامی در زمان غیبت را به عهدهی فقها میدانند 3- همانطور که علامهی طباطبایی میفرمایند: اولیالأمر که در قرآن آمده و اطاعت آن واجب است، مربوط به انسانهای معصوم است، نه آنطور که بعضی از مفسرین اهل سنت میگویند مربوط به علمای اهل سنت باشد و تصور کنیم خداوند خواسته است مسائل اجتماعی و سیاسی جامعه را آنها حل کنند، مگر مجتهدین و فقهایی که توانایی کشف سخن معصوم را داشته باشند 4- در قسمت سوم کتاب «مبانی نظری نبوت و امامت» از صفحهی 195 به بعد تحت عنوان «مبانی حکومت دینی» دلایل حقانیت حاکمیت ولیّ فقیه را میتوانید بیابید. کتاب بر روی سایت هست. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: کتاب «رسالت الولایه» از علامه طباطبایی«رحمهاللّهعلیه» در این مورد حرفهای خوبی دارد. موفق باشید