بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
6797

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
خیلی غصه خوردم که اندیشمندی چون مصطفی ملکیان این جور عوض بشه واینحرفها را بزنه نظر شما درباره مصاحبه اخیر ایشون و بنیادگرا توصیف کردن خمینی کبیر چیه؟ این قدر ناراحت شدم که نمی تونسم رو درسام تمرکز کنم
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده این مصاحبه‌ای که می‌فرمایید نخواندم ولی اقای مصطفی ملکیان از اول هم همین اصالت را به غرب می‌داد و مدعی بود همه‌ی فلاکت ما از فلسفه‌ی صدرایی است. آیا از این افراد انتظاری جز این داردید؟ موفق باشید
6677
متن پرسش
به نام خدا سلام علیکم محضر استاد عزیز چه تفاوتی بین معجزه انبیائ و کارهای مرتاضیین وجود دارد؟ خواهشمند است در صورت امکان بصورت مکفی پاسخ داده شود و من الله توفیق
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: در کتاب «مبانی نظری نبوت و امامت» در قسمت معجزات انبیاء عرایضی داشته‌ام. إن‌شاءاللّه جواب سؤال خود را می‌گیرید. موفق باشید
1213

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
باعرض سلام من درزندگی دچار مشکلات بسیاری هستم میگوینداسم تو وهمسرت همخوانی ندارد نظر شماچیست واگرنظرتان منفی است راهنمایی بفرماییدوسوال دوم درقران امده است همه چیزازقبل نوشته شده است مانندزلزله مریضی پس جایگاهدعا دراینجا چگونه است
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: حرف درستی نمی‌زنند، بنده در کتاب «جایگاه جن و جادوگر و شیطان» در این مورد عرایضی داشته‌ام می‌توانید به آن کتاب رجوع کنید. کتاب روی سایت هست. امیرالمؤمنین«علیه‌السلام» می‌فرمایند: «دعا» حتی قضای الهی را تغییر می‌دهد. این بدین معنی است که ما می‌توانیم سرنوشت خودمان را خودمان شکل دهیم. موفق باشید
26195
متن پرسش
سلام علیکم: برخی افراد و عزیزان در ایام اخیر به تعابیری آسیب شناسانه در جبهه فرهنگی انقلاب رو آورده اند و معتقدند به صهیونیسم اسلامی دچار شده ایم. حاضر نیستیم افرادی دیگر را درون جبهه انقلاب وارد کنیم و رسماً به فکر جذب نیستیم و حفظ اعضای کنونی را مقدم و اولی می دانیم و مع الاسف این تعبیر کمی بین برخی فعالان شاخص انقلابی درگیری و چند دستگی بوجود اورده و اونها رو در فضای مجازی درگیر پاسخگویی به هم کرده است. اولاً آیا این تعبیر صهیونیستی شدن صحیح است و ثانیاً چرا ما گاهی در نقد و بررسی اعمال هم به چنین چند دستگی ها و حتی دعوا های عجیب می رسیم و گاهی حتی حس می کنم از منظومه فکری رهبر انقلاب هم خارج شده و تازه در نظر نمی گیریم سندی راهبردی مثل بیانیه گام دوم داریم که می تواند اتفاقاً حکایت ما را کثرتی در عین وحدت کند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: تعبیر صهیونیسم اسلامی را نشنیده بودم. ولی به نظر بنده برای بعضی از ماها تعبیر درستی است و بحث جزیره‌ای بودن در انتهای کتاب «عقل و ادب ادامه‌ی انقلاب» آسیب‌شناسی شده است. به هر حال در شرایطی هستیم که بسیاری از آن‌هایی را که غیر خودی می‌دانیم می‌توانیم خودی حساب کنیم. در این مورد سخن فرزند شهید سلیمانی به آن جوانی که عکس پدرش را پاره می‌کند، معنایِ آن «بودنی» است که حتی باید چنین افرادی را نیز از خود جدا ندانست. او این‌طور به آن جوان خطاب می‌کند:

جوان مواظب خودت باش

لگدهایت را به تصویر مردی بعداز تکه تکه شدنش می زنی که حتی حالا که رفته ای آن بالا نگران توست که نیفتی

محکم تر هم که بزنی او دلگیر نمی شود ، فقط مواظب باش نیفتی نه از اسب و نه از اصل!

بعضی دیگران  که آنجا برایت سوت و کف می زنند را هم حاج قاسم بچه های خودش می داند

حاج قاسم تو را با آمریکا و اسرائیل اشتباه نمی گیرد

شاید خوشحال هم باشد که تو چه دل و جگری پیدا کرده ای

حاج قاسم شاگرد مردی و سرباز است که به دوستانش  سپرده بود از پاره شدن عکسش نرنجند

و این هردو مرید امامی هستند که فرموده بود به جای روح منی خمینی اگر مردم بگویند مرگ بر خمینی برایش تفاوتی ندارد

بزن جوان  فقط مواظب خودت باش

مواظب باش نیفتی

حاج قاسم حالا دستش در ملکوت عالم بیشتر از قبل باز شده است ای بسا دست ترا هم بگیرد

فقط برای جوابی که به نگاه مهربانش باید بدهی، حرفی داشته باش.

موفق باشید

25352

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرامی: بنده در حال نگارش پایان نامه با موضوع بررسی فقهی حقوقی تکالیف حکومت اسلامی در حفظ امنیت روانی شهروندان می باشم. در مورد وظایف حاکم اسلامی عناوینی تحت عنوان حفظ اجسام و ارواح ذکر شده است؛ حال بنده در خصوص وحدت روح و روان و یا تفکیک آن ها و یا در طول یکدیگر بودن آن ها توضیحاتی را در حد اشاره مختصر از جنابعالی خواستارم. و کتب و یا آیات و روایاتی که ارتباط به این بحث دارد و می تواند به بنده کمک کند مرقوم فرمایید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر می‌کنم بحث «ده نکته در معرفت نفس» و «برهان صدیقین» کمک بکند. موفق باشید

25240
متن پرسش
سلام: در بحث حرکت جوهری، یه جا گفتید مربوط به عالم ماده است، یه جا گفتید جوهر نفس هم داریم. این یعنی روح انسان، جوهر محسوب می شود. ۱. اونوقت بروز تدریجی صفاتی مثل بخشندگی، صبر و رضایت، و نقطه مقابل اون، بروز تدریجی صفاتی مثل بخل، جزع و طمع، اعراض این جوهر محسوب میشه؟ یعنی یه آدم، جوهر نفسش را بواسطه عدم هماهنگ نمودن تشریع با تکوین (هویت تعلقی خویش که عین ربط و اتصال است)، در حیوانیت کامل می کند و یه آدم دیگه، جوهر نفسش را بواسطه هماهنگ نمودن اعمال عبادی با تکوینش، در مسیر الهی و رسیدن به مقام نفس ناطقه خودش، کامل می کند. درست فهمیدم؟ ۲. حرکت جوهری (تغییر و دگرگونی) برای روح انسان، باعث نقض مجرد بودن روح انسان نمیشه؟ آخه لحظه به لحظه نفس انسان در حال تغییر و دگرگون شدنه و مثلا اگه من امروز شما را ملاقات کنم، و فردا هم دوباره ملاقات کنم، عقل شما من را همان شخص می شناسد، ولی حقیقت این است که من طی گذشت این یک روز، دستخوش تغییرات و دگرگونی های زیادی در نفس خودم شده ام به طوری که دیگر نفس سابق نیستم، از طرفی، خدا هم آن خدای سابق نخواهد بود، چرا که وقتی من تغییر کنم، چطور ممکن است هستی دهنده من (آن وجودی که دائما در حال صدور فیض است تا هست بودن من، پابرجا بماند)، تغییر نکند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. آری! چون نفس انسان به بدنش تعلق دارد از حرکت جوهری بدن متأثر می‌شود، البته تا زمانی که با این بدن مادی به‌سر می‌برد. ۲. نفس ناطقه در ذات خود مجرد است و به همین جهت متوجه می‌شود که امروز همان انسان دیروز است در عین آن‌که به جهت تعلق به بدن، تغییراتی هم داشته ولی در بستر نفس ناطقه‌ی مجردش. موفق باشید

24477

شوپنهاوربازدید:

متن پرسش
سلام: الحمدلله به همراه تعدادی از دوستان داریم کتاب اصول فلسفه و روش رئالیسم علامه رو می خونیم. رسیدیم به جایی که درباره برکلی و شوپنهاور صحبت میکنه. از اونجایی که توی سخنرانی هاتون دیدم شوپنهاور رو نقد می کنید و الان یادم نیست که چه نقدهایی داشتید و توی چه سخنرانی هایی بوده: لطفا راهنمایی بفرمایید برای نقد نظریات و آرای شوپنهاور آیا کتاب یا مقاله ای از شما یا دیگران هست که بتونم مطالعه کنم؟ از برکلی چطور؟ با تشکر فراوان. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در مورد فهم نگاه شوپن‌هاور ابتدا باید کانت را مطالعه کرد و دوگانگی که بین نومن و فنومن و بحث مفاهیمِ استعلایی به میان می‌آورد و عملا اندیشه‌ای را در مقابل ما قرار می‌دهد که ما هرگز نمی‌توانیم به واقعیت‌های خارجی دست بیابیم. در این راستا شوپن‌هاور معتقد‌ است که کل جهان، همان اراده‌ی ما است و اراده‌ی ما جهان است نه آن‌که جهانی در خارج محقق باشد. می‌ماند که این اشکال بر او وارد است که اولا چه تفاوتی این نگاه با سوفسطائی گری دارد و ثانیا به هر حال این احساس بدیهی که هر کس مبتنی بر آن با عالم خارج ارتباط پیدا می‌کند چه می‌شود. موفق باشید

23841

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: وقت شما به خیر آقای طاهر زاده. خدا توان شما رو روز به روز بیشتر کنه و همچنین توفیقات شما رو. بنده سعید هستم از شهر گرگان. مدتی هست روزیم شده و با کتاب های اولیه و صوت های حضرت استاد صمدی آملی عزیز آشنا شدم و خیلی برام طرز بیان مطالب معرفتی و توحیدیشون دلنشین است به طوری که دیگه میلم نمیکشه از اشخاص دیگه فعلا حرفی بشنوم راستش مسئله ای که الان به شدت به راهنمایی شما نیاز دارم در مورد اینه که تصمیم به فرزند دار شدن دارم. در مطالب و صوت های آقا هم چیزهایی شنیدم در مورد رعایت مسائلی قبل از انعقاد نطفه و هنگامش و بعدش و مطالب تربیتی. اما الان که به مرحله اقدام رسیدم می بینم آگاهی و اطلاعات جمع بندی شده ای ندارم و از اون جایی که این مسئله خیلی مهم هست و آینده نسل رو قراره بسازیم نمیخوام به حداقل دانسته ها و عمل کردها اکتفا کنم. خواهش دارم برنامه ای، کتابهایی، صوتی یا... به بنده معرفی بفرمایید. اگه هم خودتون هر آگاهی و عمل ریز و درشتی که لازمه انجام بدم بفرمایید ممنون میشم. خیلی نگرانم در این مورد. خدا حفظتون کنه.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این‌که نسبت به چنین امر مهمی حساسیت به خرج داده‌اید، کار خوبی است. ولی عنایت داشته باشید این مسئله در فطرت هر زن و مردی نهادینه شده است و باید بگذاریم به همان صورتی که خداوند در زوجین کار را جلو می‌برد، کار جلو رود. وظیفه‌ی ما رعایت دستورات الهی است، اما در همان بستر فطری و غریزیِ آن، بیش از این نباید حساس بود. موفق باشید

22172
متن پرسش
با سلام: برداشت بنده این است که در منطق اسلام علت اصلی کلیه وقایع و اتفاقات خداست که به وسیله های مختلف انجام می پذیرد. روییدن درخت امریست که توسط خدا و به وسیله نور و آب و تغذیه و شرایط صورت می گیرد. به وجود آمدن جنین انسان توسط خدا و به وسیله لقاح سلول نر و ماده در رحم جنس ماده انجام می گیرد و مثالهای بی شمار دیگر. سوال بنده در مورد نقش خدا در این چرخه هاست. زمانی که با برقراری کلیه شرایط مورد نیاز برای به وجود آمدن یک پدیده (برای مثال روییدن یک گل) کاملا وابسته به تامین شرایط مورد نیاز آن بوده (بذر قابل روییدن، آب، دمای مناسب، مواد مغذی درون خاک، نور و ...) نقش خدا در این چرخه کجاست؟ در دنیایی که پیشرفت علوم مختلف بر پایه آزمون خطا و کشف روابط موجود در عالم بوده و امروز برای کلیه پدیده ها دلیل و روش هریک به صورت کامل تعریف شده است، به طوری که به وجود آوردن آن با فراهم آوردن شرایط لازم در هر زمان و مکانی ممکن است، آیا موردی وجود داشته که تمام شرایط لازم وجود داشته باشد و اتفاق مورد نظر صورت نپذیرد؟ و یا موردی که بدون فراهم آوردن شرایط لازم پدیده ای به وجود آید؟ (لطفا موارد اتفاق افتاده در زمان حال را ذکر فرمایید. مثالهای دوران پیامبران گذشته و مثالهای موجود در متن قرآن نیازمند کنکاش ثانویه جهت بررسی صحت می باشند). با سپاس.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حضور حضرت ربّ العالمین در عالم، حضور در نظامِ عالم است و نه در مقابل عالم، مثل حضور نفس ناطقه‌ی انسان است در بدن او، به طوری‌که اگر شما دست‌تان را حرکت دهید عملاً متوجه‌اید که نفس شما این‌کار را می‌کند. به همین جهت به ما فرموده‌اند: «من عرف نفسه فقد عرفه ربّه» یعنی اگر کسی خود را درست بشناسد که چه نحوه حضوری در بدنش دارد، نحوه‌ی حضور ربّ العالمین را در عالم می‌شناسد. در این مورد بد نیست به کتاب «ده نکته در معرفت نفس» و شرح صوتی ان که هر دو بر روی سایت هست؛ نظری بیندازید. موفق باشید

21811

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد: در بحث وسوسه آدم فرمودید که مقام آدمیت وسوسه شد. اگر اینگونه است مقام آدمیت ائمه را هم شامل می شود؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: وجه قدسی و مقام عصمت ائمه «علیهم‌السلام» غیر از وجه آدمیتِ آن‌ها است. آن‌ها نیز در وجه آدمیت غذا می‌خورند و در زمین زندگی می‌کنند ولی وجه قدسی آن‌ها فوق آدم و آدمیت است. موفق باشید

21576
متن پرسش
سلام خدمت استاد حکیم و سپاس خدا قوت: استاد جلال الدین آشتیانی در «شرح مقدمه قیصری» صفحه 74 می نویسند: بیان عرفا در اسرار و مبانی دلپذیرتر از حکما و انبیا و ائمه کرام است. خواستم استاد با توجه معارف عرفانی اهلبیت علیهم السلام علت این جمله مرحوم آشتیانی را توضیح دهند. گاهی مخالفان طریقه عرفا در فضای مجازی سوء استفاده می کنند. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به این‌که مرحوم آشتیانی، انبیاء و ائمه را افضلِ خلق می‌دانند؛ احتمالاً منظورشان باید این باشد که انبیاء و ائمه با نظر به سطح مخاطبانشان سخن می‌گفتند و از این طریق در اصلاح جامعه می‌کوشیدند. ولی عرفا چنین محدودیتی نداشته‌اند. ولی در هر حال، همان اسرار و مبانی که عرفا دارند همه را در لابه‌لایِ سخنان انبیاء و اولیاء به دست آورده‌اند. موفق باشید

21422
متن پرسش
سلام خدمت استاد عزیزم: یک سئوال اساسی و مهم: به نظر حضرت عالی برای رسیدن به مقاصد عالی انقلاب، نظام اسلامی باید تخلف انگاری و جرم انگاری کند یا تربیت انگاری کند، الان در محافل علمی و مذهبی صحبت های پیرامون این ایده مطرح می گردد. مثلا امام عزیز فرمودند که مسئولین از اقشار متوسط به بالا نباشند! خب حالا به نظر جنابعالی ما بایستی این فرمایش امام را جرم انگاری کنیم یعنی بگوییم هر نامزد ریاست جمهوری یا نمایندگی که سرمایه الف ریال دارد حق نامزدی ندارد یا خیر بایستی چنین نامزدهای را تربیت کنیم! یا مثلا قانون اساسی این اختیار را برای رهبری قائل شود که اگر برای وی ثابت شد، رئیس جمهوری در کلام و در عمل به اهداف عالی انقلاب اعتقادی ندارد یا رفتاری خلاف شئون اسلامی را دید، او را عزل کند.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نکته‌ی مهمی اشاره کرده‌اید و این‌که متوجه باشیم پایداریِ انقلاب به تربیت انسانِ تراز انقلاب ممکن است که بحمداللّه در نسل سومی‌ها در حال شکل‌گرفتن است. کارهای امنیتی باید آخرین مرحله باشد. موفق باشید

21262
متن پرسش
سلام علیکم: اگر اشتباه نکنم، حضرت آیت الله جوادی آملی در یکی از مباحث تفسیری‌شان استدلال می‌کردند که خداوند وقتی ادعایی را از جانب ماسوی الله مطرح می‌کند (یا به عبارتی نقل قولی می‌کند) در صورتی که آن کلام ناحق باشد، بعد نقل قول بلافاصله آن را رد می‌کند و حق را بیان می‌دارد. این کار برای آن است که حکیم نقل کلام باطل نمی‌کند مگر آنکه بطلان آن و حقیقت مطلب را هم در کنارش بیان نماید تا در میان خلق ایجاد شبهه نشود. اکنون سوال بنده: در آیاتی که در مورد ماجرای خلقت آدم ابوالبشر و سرپیچی شیطان از سجده بر او وارد شده است، در جایی شیطان صراحتا اغوای خود را به خداوند نسبت می‌دهد (الحجر ۳۹ و الاعراف ۱۶). عجیب است که در هیچ یک از این موارد خداوند بعد از نقل سخنان درشت شیطان، ادعای او را رد نمی کند! اگر آن قاعده را بپذیریم که خداوند در مقابل نقل قول باطل سکوت نمی‌کند و بلافاصله آن را رد و سخن حق را بیان می‌کند، در اینجا که شیطان اغوای خود را به فعل (یا اراده) خداوند نسبت داده است آیا سکوت خداوند را نباید مهر تاییدی بر این مطلب بدانیم؟ و اگر چنین است (و حقیقتا خداوند اراده فرمود در جریان خلقت آدم ابوالبشر شیطان او را اغوا کند) پس آن بحث عدالت خداوند چه می‌شود؟ موجودی را اغوا کردن و سپس مجازات کردن با عدل الهی چطور جمع می‌شود؟ با تشکر.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نکته‌ی ارزشمندی در رابطه با سخنان آیت اللّه جوادی اشاره فرمودید. ولی عنایت داشته باشید وقتی موضوع مورد بحث در آیات الهی شخصِ شیطان باشد که خداوند در موردش فرموده: «و ما یعدهم الشیطان إلا غرورا» یعنی شیطان هرچه ادعا کند جز فریب و دروغ نیست؛ پس عملاً آن نکته را متذکر شده که تأیید سخن شیطان نباشد که ادعا کرد پروردگارا تو مرا اغواء نمودی. زیرا آن‌چه مربوط به خودش بود و انتخاب و اراده‌ی خودش، به حضرت ربّ العالمین نسبت داد و مثل همیشه در این‌جا نیز فریب‌کارانه سخن گفت. موفق باشید

 

21220
متن پرسش
سلام و درود بر استاد: من هم مثل شما مقیدم که شان دین اسلام و ائمه طاهرین از لحاظ حوزه ماموریت و اثر گذاری کل جهان بوده و هست. اکنون که کشتیبان این ماموریت امام عصر (عج) می باشد و انقلاب ایران و کشور ما پرچمدار این حرکت است من به این فکر می کنم در برابر این عدم تعادل ما ایرانیان در سطح جهانی و ضعف های شدید و غیر قابل توجیه جریان های مدیریتی در بخش های مختلف در داخل کشور، چگونه می توان به ظهور نزدیک شد و دم از آن زد. نیش و کنایه یا شاید حرف حسابی که بعضی امروز به ما می زنند همین است که در برخی از کشورها در جهان حداقل رانت خواری و کمترین مراجعه به دادگاهها وجود دارد و اگر مفهومی از اسلام به صورت قابل رویت بخواهیم ببینیم، آنجاست نه ایران. من رهبر عزیزمان را مقصر نمی دانم. اما فضای موجود در کشور را هم قابل قبول نمی دانم و بلکه دارم به این نتیجه می رسم زحماتی که مخلصین انقلابی و رزمندگان اسلام کشیده اند دارد بر باد می رود. این دوگانگی در روز به روز بدتر شدن اوضاع داخلی کشور و حرکت به سمت جهان مهدوی توسط ایران برایم قابل فهم نیست. و جرات ورود به فعالیت در میدان های علمی و فرهنگی را ندارم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همچنان‌که مکرر عرض شده مردم ما از بعضی جهات هنوز از حالاتی که یک کشور استعمارزده گرفتار آن است، در نیامده. ولی بنیاد روحانی مردم چیز دیگری است و لذا در آینده با نسلی روبه‌رو هستیم که همطراز اهداف انقلاب خواهند بود. گمان می‌کردیم در سیطره‌ی فرهنگ سکولاریته‌ی مدرن که در حاکمیت نظام شاهنشاهی بر ما گسترش یافته بود، اسلامیت ما در حال رفتن خواهد بود. در حالی‌که با حضور انقلاب اسلامی معلوم شد اسلام به سوی ما می‌آید و همین گمان را ممکن در مورد انقلاب اسلامی داشته باشیم غافل از این‌که انقلاب اسلامی سنت تاریخ ما است و به ما سپرده شده و ما، إحاله به آن هستیم. ممکن است گمان کنیم ماشین ما واقعی‌تر از ایده‌ی انقلاب اسلامی در این تاریخ است، در حالی‌که ایده‌ی آن انقلاب بدون آن‌که مستقیماً با ما سخن بگوید، ما را در سنت خود فرا گرفته و از بی‌تاریخی حفظ می‌کند. دیدگاهی که رخدادهای تاریخی را امور تاریخی می‌بیند، متعلق به گونه‌ای خودفریبی است تا وقتی به راستی تفکر به میان نیامده است. موفق باشید

20448

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
1. اسم الله جزو اسماء وصف است؟ 2. کشف ذوقی ظهور چه اسمی است؟ 3. برای داشتن این کشف تا کجا باید بالا رفت؟ 4. شنیدن تسبیح ملائکه مربوط به کدام عالم و چه مرتبه ای از کشف است؟ همینطور تسبیح موجودات 5. اینکه معرفت به ذات نه در توان عقل است و نه در توان قلب بالاخره ما در این حد که ذاتی هست که جامع صفات است و نامحدود که شناخت داریم. مقصود از عدم شناخت چیست؟ شناخت بی واسطه است؟ یعنی بر خلاف اسماء که امکان شناخت بی واسطه اما نسبی را دارند امکان شناخت بی واسطه اینجا نیست. درست است جناب استاد؟ می شود توضیح بفرمایید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- اسم اللّه اسمی است که جامع همه‌ی اسماء است. پس در هر صورت، اسم اللّه نیز اسم است 2- «کشف ذوقی» همان کشف است که در مسیر سلوک، به نور اسم ظاهر برای سالک پیش می‌آید 3- این ربطی به ما ندارد، خدا باید ما را جلو ببرد 4- در هر مرحله از «کشف» این پیش می‌آید که وحدت بر کثرت همچنان غالب می‌شود 5- منظور، معرفت حضوری است. موفق باشید

19750

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: نظرتان در مورد کتاب زمزم عرفان نوشته آقای ری شهری چیست؟ آیا کتاب موثقی هست؟ می توان به حرف های آن اطمینان و استناد کرد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده از آن کتاب استفاده کرده‌ام و چیز غیر قابل اعتمادی در آن ندیدم. موفق باشید

19276

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام خدمت استاد عزیز: حدیثی از حضرت علی (ع) شنیده ام که فرموده اند: من برای رسیدن به هدفی تمام تلاش ام را به کار بستم وقتی نتیجه نگرفتم فهمیدم که خدا نخواسته است که من نتیجه بگیرم. هم چنین هم گفته می شود که انسان باید برای رسیدن به اهداف اش مبارزه کند و از هیچ تلاشی فرو گذار نکند اگر هزار بار هم شکست بخورد باید به تلاش کردن ادامه دهد و مانند مورچه ایی که دانه ایی را به بالای کوهی می برد اگر هزار بار این دانه پایین بیوفتد بازگشته و دوباره تلاش کند. حال بفرمایید که جایگاه این دو آموزه در زندگی کجاست؟ و این دو آموزه با هم چگونه جمع می شوند؟ برای چه اهدافی باید تا رسیدن به نتیجه مبارزه کرد و چه اهدافی هستند که در صورت شکست خوردن در آنها باید از آنها صرف نظر کرد و به اصطلاح بی خیال آنها شد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: خود انسان پس از مدتی که کاری را ادامه می‌دهد با بصیرت لازم متوجه می‌شود که آن کار از اموری است که باید با پشتکار بیشتر ادامه دهد زیرا ظرفیت لازم را در خود و در تاریخ زمانه احساس می‌کند و یا نه؟ گویا نه در خود، و نه در شرایطِ موجود، امکان تحقق آن کار نیست. موفق باشید

14545
متن پرسش
با عرض سلام و ادب خدمت حضرت استاد: پاسختان به طلبه ی عزیز ما سرشار و هم هدایت گر به سمت حوصله و حکمت بود و به خاطرش یک دنیا از شما ممنونم اما به نظرم جای یک مطلب در پاسخ شما خالی آمد که امیدوارم اگر اشتباه می کنم بنده را متذکر سازید و آن مطلب اینکه اگر چه حوزه بنا بر مهیاسازی طلاب برای رجوع به منابع دینی دارد اما آنچه معمولا باعث دلزدگی و گاهی عصبانیت و در نتیجه عجله ی طلاب انقلابی می شود خروجی های نه چندان منطبق بر گفتمان انقلاب اسلامی اند. گاهی برخی مراجع و علما اگر چه برای ما قابل اکرام و احترام و از نظر علوم حوزوی پر تلاش و عالم هستند اما آن چنان که مورد انتظار است از آنها انقلاب اسلامی ساطع نمی شود. منبری در تراز انقلاب از آنها دیده نمی شود درس خارجشان مناسب با دویست سال پیش است نگاهشان به هنر و اقتصاد و کلا جامعه یک نگاه تمدن ساز نیست یک نگاهی است که می تواند در کنار غرب به حیات خود ادامه دهد در حالی که ما می دانیم اگر اندیشه ای برگرفته از اسلام باشد هرگز با باطل قابل جمع نیست یا باطل را نابود م یکند یا باطل در صدد نابودی آن است. نکته مهم تر اینکه اگرچه نسل آینده ی حوزه بسیار امیدوار کننده و از جنس اندیشه ی انقلاب است اما بعضا کسانی که حوزه، آنان را بزرگان می نامد در دستگاه انقلاب یک انسان محترم و عزیز ولی معمولی اند. این گاهی تازه های حوزه را دلخور می کند. چنانکه در زمان جنگ بعضی افراد در شهر در حال گذراندن دوره های نظامی بودند و آنچه در این آموزش ها به آنان حرارت می بخشید حضور سرداران و فرماندهان در خط مقدم جنگ و گاه تشییع پیکر های آنان و دیگر عزیزان بر دستان همین افراد و بر دستان امت بود. اما عالمی که موضعش در فتنه 88 مبهم و گاه ساده لوحانه است نمی تواند به طلبه ی تازه وارد و انقلابی انرژی بدهد. یا آن خطیب مشهوری که در زمانی که پیچیده ترین نقشه ها برای نفوذ در خبرگان در حال طراحی است در جمعیت هزاران نفری اخلاق فردی می گوید اگر چه این بحث مفید و ارزنده و این خطیب مورد احترام و بزرگوار است اما نمی تواند قلب تازه های حوزه را پر حرارت و پر انرژی کند اگر اشتباه می کنم اصلاح بفرمایید و اگر درست می گویم چرا نقد جدی ای از حضرت عالی به علمایی که البته برای ما عزیز و مورد اکرام و اعظام و احترام اند و یا یک مناظره در فضای آزاد اندیشی که نشان از روحیه ی تحمل و حق طلبی است بین شما و آن عزیزان نمی بینیم؟ و یا چرا در این سوال اشاره ای به آن به عنوان یک آفت و یک عامل یاس نبود؟ شاید لازم باشد بگویم بنده حوزوی و چند سال است درس خارج خوان هستم. عذرخواهی از طولانی شدن نوشتارم. یا علی
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: شما به هیچ‌وجه اشتباه نمی‌کنید که چنین انتظاری از حوزه‌ی علمیه دارید. عرض بنده آن است که اولاً: متوجه شویم در چه جایگاهی از تاریخ خود قرار داریم؟ ثانیاً: مراجع عظام را در چه جایگاهی از تاریخ اسلام بنگریم؟ شما بنا دارید از سرمایه‌های اساسی حوزه استفاده کنید و در تاریخی وارد شوید که از یک طرف انقلاب اسلامی به طور کاملاً شفاف و زلال متذکر حیات قدسی بشر است و از طرف دیگر نظام استکباری همه‌ی پرده‌های تزویر خود را کنار زده و با خط قدسیِ انقلاب اسلامی به مقابله پرداخته. در حالی‌که بسیاری از مراجع عظام آن زمان که در سنّ و موقعیت تحصیلی شما بودند و سلوک حوزوی خود را جهت حفظ اسلام انتخاب کردند و خواستند شخصیت خود را بر اساس آن تاریخ شکل دهند؛ انگیزه‌شان آن بود که اصل اسلام را در مقابل فرهنگ سکولارزده‌ی رضاخانی حفظ کنند تا اسلام از دست نرود. وقتی عمامه‌ها را از سر برمی‌داشتند و روحانیت به‌شدت تحقیر می‌شد، همین بزرگان حوزه بودند که مقاومت لازم را از خود نشان دادند و حال در ادامه‌ی آن شخصیت، اسلام را در فقه و فقاهت مدد می‌رسانند. آیا بیش از این از آن‌ها می‌توان انتظار داشت؟! و بدین لحاظ است که بنده در درون خود انتقادی نسبت به آن بزرگان ندارم که البته در این مورد حرف و سخن بسیار است. ولی آن‌چه برای تازه‌های حوزه‌های علمیه مهم است؛ درک درست شرایط تاریخی است که شما در آن قرار دارید و این‌که امروز طلبه‌ی انقلاب اسلامی به وسعت همه‌ی عالم، وسعت یافته و باید از زیرساخت‌های تاریخ گذشته‌ی حوزه به بهترین نحو استفاده کنیم ولی در آن پازل، خود را محدود ننماییم. در پازلی که تلاش می‌شد رضاخان و دستیاران او – مثل محمدعلی فروغی‌ها - با روحیه‌ی سکولاریته، دین را از ما بربایند. باید به شرایطی که از طریق انقلاب اسلامی به‌وجود آمده است و در عین حال، به ظاهر دیده نمی‌شود؛ نظر کرد. کوشش بنده برای نشان‌دادنِ آن شرایط است. ما در این شرایط، خودمانْ خودمان هستیم و در شرایط دیگر این «ما» ما نیستیم. هر متفکری وقتی می‌خواهد متعهدانه در تاریخ خود جلو رود با مشکلات خاص خود روبه‌رو می‌شود. مهم آن است که رسالت تحقق تفکری که در این دوران باید به صحنه آید را از دست ندهیم. چرا طلاب عزیز متوجه‌ی چنین حضوری در این تاریخ نیستند تا امیدوارانه، خود را بر اساس نقطه‌های هدف مجهز کنند؟ و چرا متوجه‌ی جایگاه افراد نمی‌باشند تا در دوره‌ی فترتی که در آن قرار داریم، تحمل فشاری که به طور طبیعی در این دوره بر دوش طلاب قرار دارد را، تحمل کنیم؟ موفق باشید

9161
متن پرسش
سلام علیکم: در جایی فرمودید: «علت غم عصر جمعه این است که روح دلش در حال و هوای عالم غیب است ولی ما آن را مشغول بازی های دنیایی کرده ایم.» اگر ما روح را مشغول بازی دنیایی کرده بشیم، مسلما روح دیگر نباید حواسش به آن عالم باشد که ناراحت شود، چون اصل را بدن مادی و دنیا گرفته است. و از طرفی این من هست که با اراده و اختیار سمت کارهای دنیایی میرود. مسلما انسان با رضایت خاطر و از روی اراده این کار را انجام میدهد، و از طرفی هم اراده مربوط به روح است، پس چطور ممکن است روح ناراحت شود در حالی که اراده کننده و تصمیم گیرنده خود اوست؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: روح یا نفس ناطقه‌ی انسان دارای طیف گسترده‌ای است، از فطرت تا غریزه. درست در همان موقعی که مطابق غریزه عمل می‌کند فطرت، اظهار نارضایتی می‌نماید. موفق باشید
6747

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام وقتی بنده ارتباط عمیق تری با ائمه دارم و در راه سلوک سیره آنها راهگشای من است، چرا بایدذیل شخصیت یک واسطه چون امام خمینی سلوک کنم؟ مگر خود ایشان ذیل واسطه ای سلو ک کردند که به این مقامات رسیدند؟مگر در خانه اهل بیت به روی ما بسته شده که باید با واسطه وارد شویم؟آیا حدیثی در این رابطه در شرایط آخر الزمان آمده؟در سلوک شما ما را دعوت به شخصی میکنید که در قید حیات نیست در حالی که امام زمان زنده هستند دلیل شما چیست؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی ائمه‌ی ما «علیهم‌السلام» در زمان غیبت به فقها به معنای خاص آن ارجاع می‌دهند باید تلاش کنیم مصداق کامل سخن آن‌ها را پیدا نماییم. موفق باشید
4521

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
باسلام استاد ما مباحث شرح تفسیر سوره حمد را مجازی گوش می دادیم دلیل اینکه مباحث شما تعطیل شده چیست؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: کلیه‌ی جلساتی که در سالن‌های شهرداری اصفهان برقرار می‌شد تا بعد از انتخابات تعطیل شده. موفق باشید
4149

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
اگر «شناخت روح حاکم بر غرب» به معنای شناخت قلبیِ بطلان مبادی غرب است، پس به اندازه‌ای غرب‌شناس می‌شویم که به خدا نزدیک شویم و غیب این عالم و زشتیِ گناهان و تلخیِ بُعد از حق را درک کنیم. آیا این نتیجه‌گیری درست است؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: در جواب شماره 4086 نظر خود را عرض کردم.
1050

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
باعرض سلام و ادب وعرض تسلیت به مناسبت ایام فاطمیه باتوجه به اینکه در دوره مدرنیته فضای توهم بالاخص در شهرهای بزرگ گریبانگیر خانواده های مذهبی شده و خانوم ها به شدت تحت تأثیر تجمل گرایی و موهومات قرار گرفته اند تکلیف یک انسانی که آرمان با امام زمان علیه السلام بودن و مانند علی ساده زندگی کردن را دارد چیست؟ بنده همسرم به هیچ وجه زیر بار حکم خدا در مورد برخورد باشوهر نمی رود بااینکه ایشان مذهبی هستند و از طرفی اصرار دارند که اختیار امور مراهم به دست بگیرندو اخیرا باوجود محبت زیادی که بنده به ایشان کردم درخواست طلاق دادند ، چون میخواهند بعد از 18ماه بنده در محضر تعهدمحضری برای زندگی در تهران را بدهم و بنده نمی توانم در فضای تهران زندگی با آرامش و زندگی دینی خودم را داشته باشم خواهشمند است مرا راهنمایی کنید آیا طلاق در دین برای حفظ آرمان ها بخصوص در شرایط فعلی اشکال دارد؟
متن پاسخ
علیکم السلام، باسمه تعالی ائمه‌ی ما توصیه می‌کنند در عین حفظ ارزش‌های اصیل ، با زنان مدارا کنید و تا آن‌جا که ممکن است نگذارید کار به طلاق بکشد. از خدا بخواهید توفیقی به شما بدهد که زندگی در تهران برایتان راحت شود. با روح همکاری با همسرتان توفیقات الهی تجلی می‌کند. پیشنهاد می‌کنم کتاب «زن، آن‌گونه که باید باشد» را بخوانید. موفق باشید
25152

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام خدمت شما استاد بزرگوار: با توجه به تاثیری که پرخوری روی روح انسان داره و تیرگی می آره، مادرم برای من غذا زیاد می کشه و تاکید اش اینه که غذا زیاد بخورم، حالا اگه برای اطاعت والدین زیاد بخورم و خودم راضی نباشم آیا باز اون اثر سوء خودش را دارد؟ به نظرتون من چکار کنم؟ از یک طرف نافرمانی والدین که باعث آزار و اذیت آنها شود حرام است از یک طرف پر خوری طبق روایت دل را می‌میراند.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال نباید بیش از نیاز غذا بخورید. موفق باشید

24868
متن پرسش
استاد عزیزم سلام: آیا شیطان می تواند بر عقل انسان تسلط پیدا کند و او را دچار زوال عقل کند به گونه ای که هذیان گویی و افکار و عقاید پوچ و ضد عقل بر او چیره شود؟ آیا واقعا عقل زایل می شود و یا نه شیطان بر وهم تسلط پیدا می کند و توهم و موهومات بجای تعقل بر نفس چیره می شود و در اصل عقل بر اثر چیره شدن وهم پوشیده شده و اینگونه هر فکر بیهوده و پوچ یا وسوسه ای که شیطان بر او القا کند را می‌پذیرد و دچار هذیان گویی و حرف ها و عقاید دیوانه وار می شود، به گونه ای که انگار دچار جنون شده و عقلش را از دست داده. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حدّ حضور شیطان در خیال و وَهم است. اگر کسی مقیّد به نور عقل باشد، تحت تأثیر شیطان قرار نمی‌گیرد. موفق باشید

نمایش چاپی