بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
22874
متن پرسش
سلام علیکم: ببخشید سوالی که پیرامون اجنه شد و بحث انرژی شد را لطفاً برای درک بهتر راهنمایی بفرمایید. مثلا انرژی که فرمودید خب الان همه چیز ما در اثر انرژی شکل می‌گیرد و می توان به تفاسیر مختلف به انرژی ربط داد. آیا این جدا از بحث حرکت جوهریست که حتما هست و همین هم جلوه ای از آن حرکت است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث بر سر انواع انرژی است. می‌توان حدس زد که نحوه‌ی بودنِ جنّ مثل یکی از انواع انرژی باشد، ولی با این حساب که یک موجود زنده است با شعور و درک و فهم خاص خود، که بدن او از جنس انرژی است و از جنس بدن ما نیست. در این مورد کتاب «سفینة الصادقین» و کتاب «جایگاه جنّ و شیطان و جادوگر» نکاتی را مطرح کرده است. موفق باشید

22522
متن پرسش
با سلام خدمت استاد محترم: استاد گاهی در یک موقعیت ناگهانی به ناگاه قلبم زیرو رو می شود و آرامشی عجیب و عمیق در سرتاسر وجودم پخش می شود. اصلا نمی دانم این چیست و با مطالعه کتاب های متعدد به نتیجه نرسیدم، ولی اون آرامش اینقدر زیاد و عجیب است که سرگردان به دنبالش می گردم، نمی دانم دقیقا چیست، ولی هر دو بار نزدیک ماه ذی الحجه بوده است.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مگر پیامبر عظیم‌الشأن ما آن رسول خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» که آگاه به همه‌ی اسرار عالم است، نفرمودند: «إِنَّ لِرَبِّكُمْ فِي أَيَّامِ دَهْرِكُمْ نَفَحَاتٍ ألا فَتَعَرَّضُوا لَهَا» (بحارالأنوار، ج‏68، ص: 221). آری! نفحاتی است می‌آید و می‌رود، ولی راه را در مقابل ما می‌گشاید که از آن به بعد چگونه مسیر إلی اللّه را طی کنیم. موفق باشید

22224
متن پرسش
با سلام: سوالی از خدمتتان داشتم: علامه طباطبایی در نهایه برای حل مشکل بین نظریه صورت ارسطو و نظریه اتمیزم، راهکاری را ارائه کرده است که بر این شرح است: علامه می گوید: «به دلیل اینکه علمای طبیعی با مشاهدات دقیق دریافته اند که جسم از ذراتی بنام اتم تشکیل شده اند و در مقابل آن نظریه صورت ارسطو می گوید که جسم یک هویت یکپارچه دارد که از ماده و صورت تشکیل شده برای حل این تعارض می توانیم صورت نوعیه که فعلیت شیء به آن است و کمال اول برای جسم است را به سطح اتم تنزل دهیم و بگوییم که این اتم است که از ماده و صورت تشکیل شده است.» 1. حال اگر صورت نوعیه را به سطح اتم تنزل دهیم، کشف منشاء اختلافِ آثارِ انواع، که هدفِ تبیینِ صورت نوعیه بوده است چه می شود؟ چون در اینصورت: صورت نوعیه یک اتم بیانگر اختلاف آثار اتم ها با یکدیگر می شود نه بیانگر اختلاف آثار انواع! 2. حال اگر با این دقت فلسفی به این مسئله نگاه کنیم می بینیم که نظریه صورت ارسطو می تواند اختلال جدی داشته باشد. حال با تبعات بعدی آن در بحثهای دیگر از جمله حرکت جوهری و نفس و ... باید چه کنیم؟ یعنی وقتی نظریه صورت ارسطو رد بشود دیگر تمام بحثهایی که بر اساس این نظریه بنا شده اند، پا در هوا خواهند شد. چون در تعریف نفس هم مثلا می گوییم: کمال اول برای جسم های طبیعی آلی! و کمال اول همان صورت نوعیه است! آیا شما این نزاع بین اتمیزم و نظریه صورت ارسطو را قبول دارید؟ و اگر دارید راه شما برای رفع این نزاع چیست؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1ـ اگر بر اساس اصالت وجود به موضوع نگاه کنیم، وجود در هر مرتبه‌ای نحوه‌ی خاص خود را دارد چه در ماده با هویت حرکت جوهری آن و چه در غیر ماده و چه آن‌که آن ماده، اتم باشد و چه یک درخت؛ در هر صورت با توجه به نظریه‌ی حرکت جوهری ظهور ماده به صورت‌های مختلف به اندازه‌ی حرکت آن‌ها بستگی دارد. 2ـ اگر پدیده‌ی روبروی ما اتم باشد، عملا ماده‌ای است در شرایط خاص که می‌تواند مطابق آن شرایط صورت خاص خود را داشته باشد و تفاوت آن‌ها در ظهور حرکت جوهری آن‌ها است. 3ـ در مورد نفس ناطقه هم می‌گوییم جسم در شرایط خاص خود آماده است جهت تدبیر نفس و در همه‌ی حالات باز ما هیولا و صورت را می‌توانیم در تئوری‌های خود محفوظ داشته باشیم. موفق باشید

21117
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم یا سلام خدمت استاد جان: جناب استاد با توجه به شورشهای اخیر که گرچه دشمن در آن نفوذ کرد ولی حقیقتا اصل آن ریشه در ناراضیتی مردم از فقر، فساد، اشرافیت دولتمردان و مهمتر از همه تبعیض داشت 1. آیا می توان به این دولت امیدی داشت که تغیر جهتی بدهد و کاری بکند یا این که باید استخوان در زخم بماند و منتظر دولت بعدی باشیم؟ 2. یا حتی ممکن است با مواضع ضد و نقیضی که شخص رئیس جمهور می گیرد و تلویحا مشکلات را به گردن سپاه و رهبر می اندازد باید شاهد مشکلات یا فتنه های بعدی باشیم؟ با تشکر و التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور که می‌دانید توسعه‌ای که نگاهش به بیرون باشد و با روحِ لیبرالیته بخواهد کار کند، نارضایتی پیش می‌آورد. مثل آن‌چه در سال‌های 70 توسط آقای هاشمی پیش آمد و این دولت شاید به جهت مشکلاتی که پیش آمد، کمی به خود آید و مجبور شود به نیازهای منطقی و اصلی مردم فکر کند. موفق باشید

20455

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: نظر شما راجع به این صحبت چیست؟ آیا منازل خواجه زیر سوال رفته؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مگر می‌شود چنین کتابی که فوق تاریخ بشریت است، زیر سؤال رود یا کهنه شود؟!! این حرف‌ها، حرف‌های کسانی است که هیچ بهره‌ای از «منازل السائرین» پیرِ هرات حضرت خواجه عبداللّه انصاری نبرده‌اند. موفق باشید

19943

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: می گویند پیامبر بعد از عهد شکنتی یهودیان بنی قریظه حدود 900 نفر از آنان را کشت یا اینکه سعد کشت و پیامبر کار او را تائید کرد. سوال: 1. آیا گفته ی بالا و امثال این آمار کشته ها صحت دارد؟ 2. در صورت واقعیت داشتن چرا پیامبر که رحمت للعالمین است این همه آدم کشت؟ 3. اگر این قضیه صحت ندارد، پس ما که می خواهیم به حقیقت برسیم از کجا بدانیم که کدام نقل تاریخی صحیح و مطابق واقع است؟ و چگونه باید به آن اعتماد کنیم و مطمئن شویم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: جناب آقای حجت‌الاسلام مصطفی صادقی در کتاب «پیامبر» دلایلی می‌آورد که این موضوع را یهود به این شکل مطرح کرده مثل کاری که برای هولوکاست انجام دادند. موفق باشید

19334
متن پرسش
سلام علیکم خدا قوت: از استاد خواهشمندم به دو سوال زیر پاسخ مبسوطی عنایت کنند: با توجه به مسائل معرفت نفس و حشر و مطالبی که در کتابهای مختلف فلسفی و عرفانی از جمله کتاب خود استاد آمده (مثلا ص 172 و 174 معرفت نفس و حشر) : 1. نظر به اینکه در عالم مجردات ماده وجود ندارد و نیازی به این بدن مادی با این اشکال نیست آیا بدن اخروی دارای همین اندام با همین اشکال موجود خواهد بود؟ اگر نه پس چگونه هر کس در آن عالم دیگری را می شناسد و می گوید این فلانی است؟ اگر بدن اخروی از صور ملکات نفسانی ایجاد می شود چگونه افراد نفوس دیگر را شناسایی می کنند؟ با توجه به اینکه ملکات نفسانی نفوس در همین دنیا نیز از نفوس دیگر پنهان هستند و افراد با بدنهای مادیشان شناسایی می شوند نه با ملکات نفسانی و صور. 2. اگر بدن اخروی فاقد ابزار مادی دنیوی مانند چشم و گوش و... باشد چگونه می تواند با این عالم ماده و طبیعت مرتبط شود؟ مثلا نفس در مجردات چگونه و با چه مکانیسم و ابزاری می تواند یک درخت را ببیند یا به یک صوتی گوش کند؟ مگر نه این است که چشم و گوش و... واسطه هایی هستند بین قوای نفس و عالم ماده؟ تشکر از محبت و حوصله شما - التماس دعا
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: از آن جهت که مجردات ظرفیت بیشتری دارند، بدن اخروی با بدن دنیایی متفاوتند و لذا در بدن اخروی در عین آن‌که همه می‌بینند این آقا، صدام حسین است، با همان چشم قیامتی می‌بینند که به جهت تکبرش، مورچه است 2- «دیدن» در عالَم قیامت با قوه‌ی بینایی است مثل آن‌که شما در خواب که چشمِ بدن‌تان بسته است می‌بینید 3- جزوه‌ی «نحوه‌ی بدن اُخروی» که بر روی سایت است نکاتی در رابطه با این امر دارد. موفق باشید

14464

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام عليکم: نفرموديد بطور موضوعی از چه کلمه قرآنی شروع کنم و کتابهای حضرت استاد را به غير از يکی مطالعه کرده ام بيشتر راهنمايی کنيد. آيه 10 سوره فاطر فرق دو کلمه «يصعد» و «يرفعه» چيست؟ ممنونم
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده به صورت موضوعی قرآن را دنبال نکرده‌ام. بیشتر در دستگاه هر سوره سعیِ بر تدبّر دارم. در مورد دو کلمه‌ی «یصعد» و «یرفعه» وقتی به سوره‌ی فاطر نظر کنید روشن می‌نماید که عقیده‌ی پاک به خودی خود صعود به سوی حق دارد و عمل صالح نیز آن صعود را تسریع می کند و رفعت می‌بخشد. موفق باشید

11300

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام: سؤالاتم را مختصر عرض می کنم: 1. پس از قرائت روزانه و مطالعه ترجمه آیات قرآن، مرحله بعدی انس با قرآن چیست؟ کدام تفسیر برای شروع مناسب تر است؟ روش مطالعه به چه ترتیب و با چه برنامه ای باید باشد؟ 2. توجه به آیین های باستانی مانند نوروز و متعلقاتش مثل انداختن سفره هفت سین، چهارشنبه سوری و ... تا چه اندازه ای از منظر دین پسندیده و مجاز است؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- عرایضی در این مورد در جزوه‌ی «چگونگی استفاده از تفسیر المیزان» داشته‌ام، إن‌شاءاللّه کمک می‌کند 2- غیر از عید نوروز و صله‌ی رحم آن، این کارها بسیار کارهای لغو و بدی است و انسان عاقل به آن کارها ورود پیدا نمی‌کند. موفق باشید
9327
متن پرسش
به نام خدا. با سلام و احترام خدمت استاد: پیرو سوالات قبلی یکی دیگر از مبانی فکری مدیریت غربی عقلانیت ابزاری است، به طوری که می توان گفت عقلانیت ابزاری مهمترین پارادایم در مدیریت و سازمان به شمار می آید. در این چارچوب نظریه های مدیریت و سازمان فقط در صورت سوددهی مادی مطرح شده اند. لطفا نظرتان را در این خصوص و تاثیر گذاری عقلانیت ابزاری بر علوم اجتماعی و به طور خاص مدیریت غربی بیان فرمایید. همچنین نظرتان را در خصوص جایگزین این عامل در مدیریت اسلامی بیان فرمایید.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی بشر حوزه‌ی حضور خود در عالم را محدود به حضور در عالم ماده دانست، تلاش او محدود به ابزارهایی می‌شود که حضور او را در عالم ماده آسان کند و عقلی به صحنه می‌آید در همین رابطه به عنوان عقل ابزاری، ولی اگر بشر حضور خود را گسترده‌تر از عالم ماده تشخیص داد بدون‌آن‌که از حضور خود در عالم ماده غافل شود، شخصیت خود را جهت حضور در عوالم برتر و ملکوت اعلی شکل می‌دهد. چنین انسانی این‌همه در فضای سود دهی مادی خود را مختصر نمی‌کند که موجب بحران طبیعت از یک طرف و بحران روان انسان‌ها از طرف دیگر شود. موفق باشید
33306
متن پرسش

سلام جناب استاد گرامی: اوقات بخیر. بنده محقق فلسفه الهیات هستم و از امسال در عالی ترین مقطع و دانشگاه مشغول خواهم بود. با مباحث شما از چند سال پیش آشنا شدم و به انقلاب اسلامی تعلق خاطر داشته و دارم. مسئله ای که روز بروز برایم عجیبتر شده و اخیرا با رسوایی فولاد مبارکه زنده شده تحلیل سونامی فساد اقتصادی در ج ا است. ریشه یابی این حجم عظیم فساد مهم است و در نگاه اول خیلی دشوار که چه طور از دل یک انقلاب قدسی چنین سونامی از فساد بیرون می آید. با ردگیری تاریخ سیاستگذاری بعد از جنگ و برخی حوادث امنیتی من احساس می‌کنم بخشی از این جریان فساد عمدی و حاصل طراحی های خاموش شبکه نفوذ از بدو پیروزی انقلاب بوده اما با آغاز سیاستهای لیبرالی دولت سازندگی اینها آزادی عمل بیشتری یافتند و در پشت نقاب نفاق آن قدر پیش رفتند که آبرویی برای ج ا نمانده. احساس می‌کنم هدف شیاطین این بوده و هست که در لوای یک انقلاب و نظام مقدس آنچنان دست به فساد و شرارت بزنند که اسلام و دین را برای ابد بی آبرو کنند. اگر این طور باشد باید بگوییم تا حد زیادی موفق شدند. عجیب است در روایات داریم وقتی حضرت حجت (ع) می آیند همه مردم از او متنفرند به خاطر کارهایی که به اسم او کرده اند. واقعا من نمی‌دانم این بلا و بی آبرویی به کجا می‌رسد ولی از روزی می‌ترسم در همین کشور متدینین و حزب اللهی ها را به جرم دفاع از انقلابی که بزعم آنها منشا فتنه در عالم و چپاول در ایران شد به دار بکشند. یقین دارم که اگه ظهور حضرت حجت (ع) نبود این اتفاق میافتد، چون از جهل مردم و خباثت شیطان واقعا چنین چیزی برمیاد. ماجرا چنان دشوار و پیچیده شده که وقتی با دقت و جزئیات هم آن را برای عامه تبیین می‌کنیم یا باور نمی‌کنند یا از شدت پیچیدگی این فتنه دلشان خالی می‌شود. نمی‌دانم چه طور می‌شود به اینها فهماند قتل های زنجیره ای فتنه موساد به دست حزب اللهی نماهایی بود که با بیت رهبری هم رفت و آمد داشتند و ایضا شاید حتی مرگ مشکوک حاج احمد. چه طور آنها را توجیه کنیم که بزرگترین بلاها در کشور به اسم کنترل جمعیت و خصوصی سازی های فاسد، رسما یا ظاهرا با تایید رهبری انجام شده. چه طور به اینها بفهمانیم که ج ا با دست خودش با سیاست های جمعیتی و فمینیستی و توسعه افسارگسیخته ی دانشگاه و مدرک گرایی، بنیان های انقراض نسلی و انقلاب جنسی و فرار مغزها را پایه گذاشته و بعد از آنها گلایه هم می‌کند. چه طور انتظار داشته باشیم که هضم کنند که فتنه برجام ادامه فتنه ۸۸ بود و اکثریت دانشگاهیان و روشنفکران با آن همراهی کردند. اصلا وقتی نخبگان با انقلاب همراه نباشند و در معرض اتهام هم باشند این نظام با کی می‌خواهد ادامه دهد، نظامی که خودش با سیاست های اصل ۴۴ و کنترل جمعیت آتش به معیشت و مملکت خود زده است و بیشتر نخبگان و جوانانش یا دیگر کاری با او ندارند یا دنبال فرار هستند.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌آید موضوع را می‌توان از زاویه دیگری مدّ نظر قرار داد و آن این که جهان مدرن در عین نظم ظاهری، در پنهان خود همین مافیاها را به رسمیت می‌شناسد و قوام نظام مدرن به همین رانت‌خوارها می‌باشد و جریان کارگزاران به امید آن‌که می‌تواند در درون انقلاب اسلامی با شکل‌دادن این لانه‌های فساد، نظام اسلامی را از آنِ خود کند و فساد را در قالب قانون رسمیت بخشد، به صحنه آمد. عظمت انقلاب اسلامی در این است که توانست مسیر را تغییر دهد و روبه‌روشدن با فسادهایی که ملاحظه می کنید حکایت هوشیاری و زنده‌ماندنِ معده انقلاب است که این غذاهای مسموم را به بیرون استفراغ می‌کند. در حالی‌که جریان‌های وابسته به غرب بنا داشتند با مسمومیت معده نظام اسلامی، کار و بار خود را شکل دهند و حقیقتاً به ظاهر حساب همه‌چیز را کرده بودند إلاّ حساب روحانیتی که در باطن انقلاب نهفته بود و ولایت فقیه توانست مسیر را تغییر دهد. اجازه دهید مطلب را با مقاله حکیمانه جناب آقای محسن مهدیان تحت عنوان «فسادآمیزتر از فساد اقتصادی» تمام کنم که ذیلاً خدمتتان ارسال می‌گردد. موفق باشید

فسادآمیزتر از فساد اقتصادی

عجیب نیست؟ مجلس انقلابی، فساد یک بنگاه اقتصادی را بررسی و افشا کرده و آنوقت همین اقدام ضدفساد شده است نشانه فساد تودرتو و فساد سیستمی و چماقی علیه جمهوری اسلامی. 

در هیچ جای عالم چنین وضعیتی پیدا نمی کنید که قوت یک نظام را به نقطه ضعفش تبدیل کنند. اینکه ضدانقلاب و مزدورها و مواجب بگیرانش چنین پروژه موهومی را جلو ببرند عجیب نیست؛ عجیب اینست که چرا این رفتار مشمئز کننده برای برخی در داخل یک عادت رسانه ای شده است.

مبارزه با فساد همه جای دنیا منشا امید است و در کشور ما به واسطه بازارمکاره ممبر و معرکه گیری لایک، شده است عامل کسری.

با کدام استدلال از برخورد نظام با فساد به فساد نظام رسیدیم؟ کسی مدعی نیست که نظام اسلامی، نظام عصمت است؛ اما حتما نظام اسلامی، نظام مقابله با فساد است. خطا در سیستم هست اما خطای سیستمی نیست. روشن نیست؟

فاصله ادراک فساد از واقعیت فساد در جمهوری اسلامی بر مبنای پیمایش های معتبر که نمونه ای از آنرا دبیر شورای عالی امنیت ملی اعلام کرد بیش از ۷۰ درصد است. یعنی تنها کشوری هستیم که در آن مبارزه با فساد با خودنمایی جاهلانه و هنرنمایی مغرضانه رسانه ای، منجر به احساس فساد بیشتر می شود. مضحک نیست؟

ضرر کدام بیشتر است؟ ضرر فساد در سیستم یا ضرر کسی که جمهوری اسلامی را دارای فساد سیستمی می داند؟ اولی یک مصداق است و دومی همان یک مصداق را "نشانه" ای بر همه گیری فساد. اولی نقص نظام است و دومی نعل وارونه ای بر دارایی نظام. و اما یک قاعده ساده؛ هرنوع کنشگری و با هرعنوانی و تحت هر لوایی که منجر به ناامیدی مردم از اصلاح و آینده شود، سراسر فساد اکبر است و ظلمی است بسیار فراتر از فساد اقتصادی این و آن. محسن مهدیان https://t.me/mahdian_mohsen  

اخیراً عرایضی تحت عنوان «راز آینده‌داریِ انقلاب اسلامی» در شهرستان گلپایگان و خمین شده است که خوب است اگر فرصت برای جنابعالی پیش آمد، نظری به آن بیندازید.

 https://eitaa.com/matalebevijeh/11302

https://eitaa.com/matalebevijeh/11293

31706
متن پرسش
سلام مجدد خدمت استاد گرامی: در پاسخ سوال 31699 در رابطه با سوال اصول اصول اصول دین فرمودین: هر تفکری مبنایی دارد و دین اسلام نیز بر اساس مبنا و اصولش راه‌های هدایت را مقابل ما می‌گشاید و همان اصول دین نیز مبتنی بر اصولی است که الهامی و فطری است و جناب مولوی در کتاب شریف مثنوی متذکر اصول الهامی و فطری می‌باشد تا با رویکردی بهتر به توحید اسلامی رجوع نماییم و بهره‌های قرآنی خود را بیابیم.» با برداشت من از توضیح شما کتاب مثنوی می شود اصول اصول دین،با توجه به اینکه اغلب عبارت ها در مثنوی دقیق هست و عبارت بصورت اصول اصول اصول دین هست می خواستم این مورد رو هم بدانم معنای اصول اصول اصول دین چه خواهد بود؟ به هرحال ادعاییست که مطرح شده و خب حداقل شناخت این است که بفهمیم مدعا چیست. برای اینکه مقداری مطلب روشن تر شود می خواستم بدانم چه کتاب هایی رو در کنار مثنوی اصول اصول اصول دین می دانید، علاقه داشتم چند مورد اشاره فرمایید. یک صحبت های مطرح است و حرف هایی می آورند، (ولله صد سال شراب بخوری خدا از تو می گذرد ولی از این کلمه نمی گذرد کسی که بگوید مثنوی مولوی اصل اصل اصول دین است. علامه امینی) اگر صلاح دیدین در این مورد و یا در مورد نحوه مواجهه با آن هم راهنمایی بفرمایید ممنون می‌شوم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! متأسفانه علامه امینی از فضای علم عرفان اطلاعاتی نداشته‌اند که بتوانند نظر دهند. در این مورد خوب است به امثال رهبر انقلاب و شهید مطهری رجوع کرد. عرایضی در صفحه ۴۲ کتاب «چگونگی فعلیت‌یافتن باورهای دینی» شده است که عیناً خدمتتان ارسال می‌شود. موفق باشید

 مقام معظم رهبري «حفظه‌الله‌تعالي» در جلسه‌اي که با شعرا داشتند فرمودند: مثنوي همان طور که مولوي مي‌گويد: «هُوَ اُصولُ اصولِ اُصولِ الْدّين»[1] و گفتند مرحوم مطهري هم با من هم عقيده بود. عرض بنده آن است که اگر دل انسان آماده‌ي تغذيه با حقايق برتر است شما کمتر از آن را به آن ندهيد. عکس آن هم هست که اگر در حدّ مثنوي و حافظ مي‌تواند در حضور باشد، نمي‌شود نور بالاتر در اختيار آن بگذاريد، چون پس مي‌زند. موضوع حساسي است مواظب باشيد جايگزيني‌ها را سهل‌انگارانه انجام ندهيد. وقتي دل هواي سير در عوالم معنا را داشت زود با کمترين جايگزين آن را جواب ندهيد که در اين صورت سهل‌‌انگارانه جواب دل را داده‌ايد.

 


[1] - مقام معظم رهبري «حفظه‌الله‌تعالي» در ديدار با شعرا  در سال 1387- مولوي در ديباچه‌ي دفتر اول‏ مي‌گويد: هذا كِتابُ الْمَثنَوى‏، وَ هُوَ اُصولُ اُصولِ اُصولِ الْدّين، فى كَشْفِ أَسْرارِ الْوصولِ وَ الْيَقين.

24095

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام و تهیت و آرزوی علو درجات دنیوی و اخروی برای شما و همه مومنان و التماس دعا برای هدایت بنده، استاد عزیز، گذشته بنده ویرانه، هیچ اثر مثبتی نداره، هیچ رابطه اصلاحی در نفسم ندیدم، مدتی هم بصورت مستمر و هر شب در آستانه چهل سالگی قمری، خواب آلودگی را می بینم که مبتلا شدم و غرق در آن و به یک صورت شبها تکرار می شود، راهش چیست؟ امیدم رحمت الهیست و خواستم، ولی دردم را نمی دانم. به نظر شما چکار کنم؟ لطفا خصوصی راهنمایی بفرمایید. تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. رجوع به معارف الهی و بازخوانی آن‌ها لازم است. پیشنهاد بنده آن است که بعد از مطالعه‌ی کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» کتاب «آشتی با خدا» را دنبال کنید. هر دو کتاب بر روی سایت هست. ۲. نسبت به کنترل غذا و ورزش نیز برنامه‌ریزی کنید. موفق باشید

24066
متن پرسش
بسمه تعالی. سلام علیکم: با یکی از اساتید بحث می کردیم برای این جمله دلیل می خواستند که چرا می گوییم: با نگاه فلسفی بیکن معنی زندگی و هدف های آن در جهان غرب تغییر کرد. دلیل این جمله چیست؟ شاهد ما برای این مدعا چیست؟ چرا بیکن را مبدا می گیریم. لطفا قدری توضیح دهید؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به نکاتی که بیکن در کتاب «ارغنون نو» و «بت‌ها» می‌کند می‌توان گفت او پدر علوم تجربی دوران مدرن است و این غیر از شخصیت کانت می‌باشد که پدر تفکر دنیای مدرن محسوب می‌شود. موفق باشید

23990

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: کجا دانند حال ما .... الان که این درد دل رو خدمت شما عرض می کنم اشک از چشمانم سرازیر است. پس از دو ماه انتظار برای شنیدن ادامه جلسات فصوص متوجه شدم که ظاهرا این جلسات تعطیل شده و نفس ما بریده شده. راستش خودم هم از شدت حس دردی که از این خبر به قلبم وارد شده در تعجبم. حسرت و افسوس ... دارم به گناهانم فکر می کنم که چه کردم که خدا این رزق زلال رو از ما گرفت. چه مصیبت سنگینی! ربنا افرغ علینا صبرا.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظرم جای نگرانی نباید باشد، زیرا بنا شد رفقایی که مایل‌اند مباحث فصوص را دنبال کنند، نام نویسی کنند تا صوت مباحث فصوص که قبلاً انجام شده است؛ در اختیارشان قرار گیرد. در ثانی: آیا بحث سوره‌ی فتح که بنا شد ادامه یابد، در همان راستا، جان و دل را مورد خطاب قرار نمی‌دهد؟ موفق باشید

23727
متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرامی: اخیرا برنامه ای از تلویزیون با عنوان عصر جدید در حال پخش است که کپی کاملی از یک برنامه خارجی است و هدف خود را استعداد یابی بیان می کند. بنده به اجبار به جهت همراهی با خانواده این برنامه را نگاه می کنم ولی لذت که نمی برم بماند کلی هم تاسف می خورم که چگونه چیزهایی که نه به درد دنیا و نه به درد آخرت مردم می خورد به عنوان ارزش تبلیغ می شود. اینکه من چهار توپ سر خودکار قرار بدهم و همزمان بچرخانم درست است که تمرکز بالایی نیاز دارد و کار خارق العاده ایست ولی چه فایده ای دارد؟ آیا در این کشور پهناور یک نفر با تفکر معادی پیدا نمی شود که به ریاست صدا و سیما منصوب شود؟ واقعا از بین قحطی های آخرالزمان قحط الرجال از همه بدتر است. لعنت به این فرهنگ غربی و مدرنیته که انسان ها را اسیر کرده و لعنت به من که نمی توانم خود را از چنگال آن خلاص کنم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: متأسفانه وقتی مسائل خود را نشناسیم، گرفتار این‌گونه سردرگمی‌ها می‌شویم. هنوز نه آینده‌ی خود را درست ترسیم کرده‌ایم و نه مسائلی که ما را به آن آینده نزدیک می‌کند را درست می‌دانیم. مشکل بزرگ این است که مسئولان فرهنگی ما و سازمانی مثل صدا و سیما از تحولی که بنا است در زندگی جامعه روی دهد بی‌خبرند و کارها را سهل و ساده می‌انگارند و نمی‌دانند باید تحولی در روح و روان و تفکر جامعه پدید آورند. مسئله وقتی طرح می‌شود که ما بخواهیم مشکل کشور را حلّ کنیم. ما اگر بخواهیم در چنین تاریخی بمانیم چاره‌ای نداریم که بپرسیم چه بوده‌ایم و چه شده‌ایم و در کجا هستیم و به کجا خواهیم رفت و ادامه‌ی وضع کنونی به چه می‌انجامد؟ گرفتار سودایِ اروپابودن، مسئله‌ای را حلّ نمی‌کند. بحران، با حضور تجدد همیشه همراه است، آن‌چه اهمیتت دارد درکِ بحران و رفع آن است. و اگر می‌خواهیم در جهانی که شروع شده است قرار بگیریم باید به طور جدّی نسبت به رفعِ ضعف‌ها و نقص‌ها و خطاهای خود احساس مسئولیت کنیم. مشکل بزرگ و اصلی ما، غفلت از چشم‌اندازی است که انقلاب اسلامی در برابر ما قرار داده است. توجه داشته باشیم که برای بنای نظامی الهی و قدسی، جز با رسوخ در توحید و آزادی از تعلقات دنیای جدید و کسب ملکات فاضله و مکارم اخلاق در عین آشنایی با جهان جدید و آزادی از فرهنگ سکولار مدرنیته متصوّر نمی‌شود. موفق باشید

22475
متن پرسش
سلام استاد گرامی: لطفا جواب شبهه زیر را بدهید: مملکت جمهوری چه نیاز به ولایت داره؟ آیا چیزی به نام دولت پنهان شنیده اید. جمهوریت یعنی برپایه خواست و‌ اراده مردم که نماینده آن ملت رییس جمهور است. اما در شیعه جایی برای انتخاب مردم نیست زیرا افراد برگزیده دارای مشروعیت آسمانی هستند نه زمینی. پس جمع شدن اسلامیت و جمهوریت به مانند جمع شدن آب و روغن است در هم ترکیب نمی شوند.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به این فکر کنید که اگر ملتی ولایت الهی را در نظام سیاسی خود به صورت رفراندم انتخاب کردند و در این راستا شخصی که کارشناس کشف حکم خداست به عنوان ولایت فقیه پذیرفتند، و انتخاب و اراده‌ی خود را در این راستا شکل دادند؛ بازهم نمی‌توان گفت اسلامیت و جمهوریت با همدیگر جمع شده است؟ عرایضی در جزوه‌ی «پاس‌داشتِ آزادی در جمهوریت انقلاب اسلامی» شده است می توانید آن را از روی سایت انتخاب کنید. موفق باشید 

22364
متن پرسش
استاد عزیز سلام: فسبح بحمده چگونه است؟ فرق تسبیحی که با حمد همراه است یا شاید در بستر حمد است با تسبیحی که به صورت مطلق در آیات قرآن به کار می رود چیست؟ بخصوص اگر با توجه به آیه ۱۳۰ سوره طه این مسئله را روشن بفرمایید بسیار لطف می کنید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در «تسبیح»، انسان متوجه جلال الهی می‌شود و در «تحمید»، نظر به جمال او دارد و زیباترین ارتباط، جمعِ بین جلال و جمال الهی یا تسبیح و تحمید اوست که آیه‌ی مذکور نیز به همین امر انسان‌ها را دعوت می‌کند. آری! بعضاً آیات می‌خواهد ما متوجه‌ی تنزیه و جلال او شویم آن‌جاست که بحث «سبحان اللّه» را به طور جداگانه به میان می‌آورد. مثل آن‌که می‌فرماید: «سُبْحانَ اللَّهِ عَمَّا يَصِفُونَ» (صافات/ 159). موفق باشید 

21158

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم با سلام خدمت استاد عزیز: جناب استاد این نقد بر فتوای آیت الله جوادی صحیح است؟ يادداشت / حجت الاسلام محمد تقي اكبرنژاد: تغيير جنسيت يكي از دروازه هاي ورود به فرهنگ منحط غربي است. متن پيشرو يادداشت حجت الاسلام محمد تقي اكبرنژاد، مدير موسسه فقاهت و تمدن سازي است كه در واكنش به فتواي حضرت آيت الله جوادي آملي (حفظه الله) مبني بر عدم حرمت مسئله تغيير جنسيت كه يكي از مسائل حوزه پزشكيست، نوشته شده است. لازم به ذكر است مواضع و متن نگارنده لزوما مواضع و نظرات موسسه طبنا، نمي باشد. در حاشیه یک فتوا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظرم در فتوای آیت اللّه جوادی، نظر به افرادی است که پزشکان از نظر فیزیولوژی بدن تشخیص می‌دهند که آمادگی تغییر جنسیت را دارند و نباید آن فتوا را بی‌مورد دانست. موفق باشید

20598
متن پرسش
سلام استاد: اینکه فرمودید دشمن چون انقلاب را نمی فهمد نمی تواند ضرری برساند، آیا با اعمال تحریم ها و غیره نمی تواند بر مشروعیت نظام اثر گذار باشد؟ سوال دیگر اینکه: ممکن است انقلاب بدون مردم پیش برود؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: انقلاب بدون مردم هرگز پیش نمی‌رود ولی بنیاد مردم گرایش به توحید است؛ در همان رابطه حضرت صادق علیه السلام می‌فرمایند «فطرهم علی التوحید» (آنان بر اساس توحید سرشته شده‌اند) و انقلاب اسلامی متذکر همان بنیاد است لذا هر اندازه در اصلاح امور مردم و تربیت دینی آن‌ها تلاش کنیم نتیجه می‌گیریم. عرایضی در نوشتار «مسئولیت فهم حرکت اربعینی ما» که سعی می‌شود در روزهای اخیر در معرض دید کاربران سایت قرار گیرد در این رابطه شده‌است. موفق باشید

20157

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: جناب استاد، وظیفه ما در مقابل مکر و حیله دیگران نسبت به ما چیست؟ آیا ما هم باید به آن ها حیله بزنیم یا نه؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ما وظیفه داریم در عین شناختِ حیله‌ها، تکلیف الهی خود را انجام دهیم، به همان معنا که قرآن می‌فرماید: «اذا مرّوا باللغوِ مرّوا کِراماً» چون با لغوی روبه‌رو شدید، بزرگوارانه از آن بگذرید. موفق باشید

19080
متن پرسش
سلام به محضر شریف استاد: پیرو سوالی که حضورا پرسیدم و قرار شد سیر تکاملی تمدن غرب دکتر زرشناس را برای بنده ارسال بفرمایید. دعا بفرمایید بنده سلیمان صرد خزایی انقلاب اسلامی نباشم. ممنونم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده نه‌تنها دعا می‌کنم که سرنوشت شما سرنوشت سلیمان صرد نشود که تاریخ خود را در وقتِ خود نشناخت، بلکه دعا می‌کنم شما در زمره‌ی چمران‌های تاریخ خود باشید که در عین شناخت پوچی‌ها و ظلمات دوران، افق گشوده‌ای که در این تاریخ از طریق انقلاب به روی بشر باز شد را، به نحوی آگاهانه و نه مرتجعانه، بشناسید. بنده با تمام وجود قصّه‌ی دورانی را که چون زوزه‌ی سگی نیمه‌شبان عالم را فراگرفته می‌شنوم. تذکر شما به پوچیِ دوران، استقبال از تذکری است که روح و روحیه‌ی جنابعالی، به یک معنا متذکر آن است و انعکاسِ حالتی است که خود را در آینه‌ی گفتار و احوال شما تجربه می‌کنم. از این‌که انسان‌ها به خود دروغ می‌گویند و با خودِ دروغین خود به‌سر می‌برند؛ آگاه می‌باشم. ولی خطاب بنده به انسان‌ها، ماورای چهره‌ای است که آن‌ها از خود می‌نمایانند. بنده گمگشته‌ای را در پشت ماسک این انسان‌ها می‌یابم و آن را مورد خطاب قرار می‌دهم. سخن آقای دکتر زرشناس را عیناً در ذیل خدمتتان ارسال داشتم. موفق باشید

جناب استاد شهريار زرشناس در رابطه با اين‌که هر انقلابي طي يک فرايند تاريخي شکل مي‌گيرد، در مورد ادوار تاريخي مدرنيته مي‌فرمايد:

«عهد مدرن که تقريباً از اواخر قرن چهاردهم ميلادي آغاز شده است در تاريخِ بسط و تطور خود ادواري را طي کرده است. اين مراحل را مي‌توان اين گونه فهرست کرد: دوره‌ اول: آغاز مدرنيته يا دوران رنسانس، زمان تقريبي آن از نيمه قرن 14 تا نيمه‌ي قرن 16 ميلادي است . دوره‌ دوم: دوران بسط رفرماسيون مذهبي و تکوين فلسفه مدرن است که زمان تقريبي آن از نيمه قرن 16 ميلادي تا نيمه قرن هفدهم که مصادف با رحلت دکارت مي‌باشد. دوره سوم: دوران مهم کلاسيسيسم و عصر روشنگري و آغاز انقلاب صنعتي است و زمان تقريبي آن از نيمه‌ي قرن هفدهم تا آغاز قرن نوزدهم يعني تا سال 1800 است . دوره چهارم: دوره‌ي اعتراض رمانتيک به عقل‌گرايي و کلاسيسيسم عصر روشنگري است که زمان تقريبي آن از آغاز قرن نوزدهم تا نيمه قرن نوزدهم يعني سال‌هاي 1850 - 1800 مي‌باشد. دوره پنجم: روزگار بروز بحران‌هاي گسترده‌ي اقتصادي - اجتماعي و بسط انقلاب صنعتي در اروپا و گسترش آن به ايالات متحده و ظهور زندگي و توليد صنعتي- شهري مدرن به عنوان وجه غالب معاش و سلوک مردمان در غرب و آغاز ترديدها نسبت به مباني مدرنيته است که زمان تقريبي آن از 1850 تا 1900 مي‌باشد. دوره ششم: آغاز زوال مدرنيته و سرعت‌گرفتن سير انحطاطي آن و بسط وضعيت پست مدرن به عنوان نحوي خود آگاهي نسبت به بحران است که از آغاز قرن بيستم تا حدود سال 1980 ميلادي است . دوره هفتم: عصر موسوم به فراصنعتي، تداوم و تعميق رويکرد پست مدرن‏، قدرت گيري نئوليبراليسم راست گرا در کشورهاي اصلي غربي و گسترش دامنه و نفوذ رويکرد معنوي در جوامع غربي است و زمان تقريبي آن از 1980 ميلادي است تا به امروز.

در قرن پانزدهم و باشکوفايي رنسانس در ايتاليا، «لورنزو والا» (1457)، «نيکولاي کوزايي» (1464) و به ويژه «پيکودلا ميراندولا» (1494) و «مارسيليو فيچينو» (1499) هر يک به طريقي شؤوني از روح اومانيستي رنسانس را با خود جلوه‌گر ساخته‌اند. «لورنزو» داعيه‌دار لذت‌طلبي جسماني و دنيوي و «هدونيسم» فارغ از قيود اخلاقي و ديني بود. «مارسيليو فيچينو» روح سيطره جويانه بشر مدرن را در رساله «الهيات افلاطوني درباره جاودانگي روح»‌ منعکس کرده و آشکارا از بشر سالاري نام مي‌برد. در نگاه «فيچينو» بشر، سالار هستي بود و مصداق بشر نيز در اين زمانه بيشتر در اَشراف و به ويژه بورژواهاي اروپايي جستجو مي‌شد. اين نگرش خودبنيادانه به آدمي به عنوان دائر مدار عالم به نحوي ديگر در «پيکودلا ميراندولا» خودنمايي مي‌کند. نيکولاي کوزائي اگرچه گرايش‌هاي پررنگ نوافلاطوني داشت اما با اهميت ويژه‌اي که براي «عقل» و «حس» و تفسير «نوميناليستي» مفاهيم «کلي» قائل بود و نيز تأکيدي که بر دور کردن فلسفه از صبغه ديني و بخشيدن صبغه طبيعي بدان داشته است از پيشروان تفکر مدرن غربي است. پيکودلا ميراندولا، مارسيليو فيچينو و به ويژه نيکولاي کوزايي هيچ يک آشکارا ملحد نبودند و حتي ظاهري مذهبي و مسيحي داشتند اما تفسيري که از عالم و نسبت بشر با خود و جهان و جايگاه و حقيقت بشر ارايه مي‌دادند (به ويژه فيچينو و ميراندولا) به گونه اي بود که نحوي خودبينانه‌ي نفساني در آن غلبه داشت و اين چيزي نبود مگر بيان روح عهد مدرن. در اين ميان هنرمنداني چون «لئوناردو داوينچي» {1519}، «رافائل» {1520} و «ميکل آنژ»{1564} در گستره نقاشي و پيکره سازي به ارائه تصويري بشرانگارانه از آدمي و حتي موضوعات و روايت‌هاي مذهبي پرداختند. لئوناردو داوينچي به ويژه تفسيري رياضي و کمّي‌انديشانه از طبيعت داشت و نگاه او به شدت تکنيکي بود. مارتين لوتر روح فرد گرايي بورژوايي رنسانس را به حوزه تفکر مسيحي وارد کرد. در واقع ژروتستانتيسمِ او نحوي تداوم روح رنسانس در قالبي به ظاهر مذهبي‌تر در اروپاي شمالي بود. اگر کاتوليسم مذهب مطلوب قرون وسطاي غرب و مورد حمايت و پذيرش فئودال‌ها، پادشاه و روستاييان تنگدست بود، پروتستانتيسم، صورتي از مذهب مدرن شده‌اي بود که مورد حمايت و استقبال شاهزادگان و بورژواهاي نوظهور آلماني بود.

دوره‌ي دوم از تاريخ تطور غربِ مدرن را مي‌توان دوره‌ي پيدايي فلسفه مدرن دانست. بزرگ‌ترين نماينده و سخنگوي اصلي و پدر معنوي اين فلسفه جديد رنه دکارت است که روح عصر جديد و افق مدرنيته بيش از هر فيلسوف اين دوره در آراء او به صورت يک دستگاه منسجم فلسفي ارايه گرديده است. هرچند مي‌توان از «مونتني» (1598) و «جوردانو برونو» (1600) نيز به عنوان چهره‌هايي که پيشتاز و نماينده برخي افق‌هاي فلسفه جديد بوده‌اند نام برد. اما فلسفه سياسي مدرن در آغاز قرن شانزدهم و با «نيکولو ماکياولي» آغاز گرديده است. ماکياولي به بيان اجمالي مباني انديشه سياسي غربِ مدرن در دو کتاب معروف «شهريار» و «گفتارها» پرداخته است. به راستي جالب است که در بحث‌هايي که ماکياولي در خصوص مفاهيمي نظير «آزادي»، «وحدت ملي» و «قدرت سياسي» کرده است، به روشني گرايش‌هاي سلطه طلبانه و امپرياليستي و نفسانيت مدار مشهود است. با ماکياولي، فلسفه سياسي غرب مدرن براي خود ماهيت و مبنايي غيرديني و غيراخلاقي تعريف مي‌کند و تفکر سياسي در اين افق سير مي‌کند. دوره‌ي سوم: کلاسيسيسم و عصر روشنگري تدوين جهان‌بيني مدرن از نيمه قرن هفدهم ميلادي در تاريخ غرب مدرن آغاز مي‌شود و تا قرن نوزدهم ادامه دارد و «عصر روشنگري» و دوران غلبه‌ي کلاسيسيسم ناميده مي‌شود، شايد مهم‌ترين مقطع در پي ريزي بناي تمدن مدرن بوده است. اين دوران از چند نظر اهميت دارد: اولا از نظر تدوين جهان بيني مدرن و اين که اصالت عقلِ منقطع از وحي خود بنيادِ نفسانيت مدارِ ابزاري و در عبارت کوتاه‌تر «عقل‌گرايي اومانيستي» يا «راسيوناليسم دکارتي» در عصر روشنگري از صورت معرفت‌شناختي و مابعدالطبيعي خارج شده و در هيأت انديشه‌ها و تئوري‌هاي سياسي و نظريات اقتصادي و نظام‌هاي حقوقي، بسط و تفصيل مي‌گيرد. در اين دوره مباني نظري ليبراليسم در آراء «جان لاک» و «منتسکيو» تدوين مي‌گردد و «فرانسوا ماري ولتر» درباره تساهل و تسامح ليبرالي و سکولاريسم و ضديت با تفکر ديني به بحث مي‌پردازد و «ژان ژاک روسو» با طرح نظريه «اراده اجتماعي» خود، مباني تئوريک دموکراسي‌هاي مدرن را بيش از پيش بسط مي‌دهد. جهان‌بيني روشنگري تفسيري مکانيکي از عالم ارايه مي‌کرد و با تکيه بر روش‌شناسي تجربي- حسي طرح شده توسط بيکن و جان لاک و ديويد هيوم، ارکان تئوريک علوم جديد، به ويژه بر پايه فيزيک نيوتوني، تدوين گرديد. ».[1] (پايان سخنان آقاي زرشناس)

در مورد فرايندي بودن انقلاب اسلامي نسبت به مسيري که بايد به اهدافش برسد، نيز نبايد غفلت کنيم، مگر يک تمدن يک شبه به دست مي‌آيد؟ بنده معتقدم حرکت ما به سوي اهدافي که بايد با آن روبه‌رو شويم خيلي خوب بوده و وعده‌هاي رهبري در رابطه با نزديکي اهداف متعالي انقلاب، يک واقعيت انکارناپذير است. به همان صورتي که خداوند به رسولش در سوره‌ي نصر وعده داده است که «إِذَا جَاء نَصْرُ اللَّهِ وَالْفَتْحُ * وَرَأَيْتَ النَّاسَ يَدْخُلُونَ فِي دِينِ اللَّهِ أَفْوَاجًا» (نصر/1و 2) مثل فرآیند رشد یک کودک که در ابتدا حتی نمی‌تواند دست خود را به‌سوی دهان خود هدایت کند ولی در مسیر بلوغ خود تا آنجا همه‌ی اعضایش با هم هماهنگ می‌شود که در یک لحظه ده‌ها عضو او به کار است، در حالی که در ابتدا که راه رفتن را شروع کرده بود اگر شما او را صدا می‌زدید و او روی خود را به طرف شما برمی‌گرداند، زمین می‌خورد.

وظيفه‌اي براي آينده

وقتي در آينده‌اي نه چندان دور، مردم دل از فرهنگ مدرنيته کندند و با تمام وجود به سوي انقلاب اسلامي و وعده‌هاي آن روي نمودند اگر ما زيرساخت‌هاي درستي از نظر فکري و فرهنگي نداشته باشيم آن‌‌وقت است که مردم حيران و سرگردان مي‌شوند. همين‌طور که اگر ما آثار شهيد مطهري را نداشتيم کمونيست‌ها در ابتداي انقلاب، انقلاب را به نفع خود مصادره مي‌کردند و جوانان را تحت تأثير افکار خود قرار مي‌دادند، اگر بعد از پشت‌کردن به غرب، مردم جهان با تمدني روبه‌رو نشوند که جواب‌گوي همه‌ي نيازهاي مادي و معنوي آن‌ها باشد عده‌اي فرصت‌طلب از زحمات شما به نفع خود بهره مي‌گيرند و باز تحقق تاريخ توحيدي به عقب مي‌افتد. با توجه به اين امر است که بنده تأکيد دارم در آينده‌اي نه چندان دور که منحني رجوع به غرب تغيير خواهد کرد، اگر ما شخصيت عرفاني امام را در صحنه نداشته باشيم و اگر معناي زندگي با جنبه‌ي ملکوتي امام، به عنوان يک راه‌کار عملي، نهادينه نشده باشد، کم مي‌آوريم و آن انقلابي که بايد آماده بشود تا به مهديu ختم گردد به زحمت مي‌افتد. رهبري عزيز«حفظه‌اللّه» در جمع فرماندهان سپاه فرمودند:

«ما ترديدى نداريم كه آينده‌ى روشنى داريم؛ البتّه اين‌كه اين آينده زود باشد يا دير باشد، دست من و شما است: اگر خوب حركت كنيم، آينده زودتر خواهد رسيد؛ اگر چنانچه تنبلى و كوتاهى و خودخواهى و دنياپرستى و دل دادن به اين ظواهر، چشم ما را يك قدرى پُر كند، ما را ساقط كند، در درون خودمان ريزش - چه ريزش شخصى در درون، چه ريزش اجتماعى - پيدا بكنيم، البتّه ديرتر به دست خواهد آمد؛ امّا بدون ترديد به دست خواهد آمد و اين به بركت مجاهدت ها و فداكارى‌ها است».[2]

 


[1] - http://www.bashgah.net/fa/content/show/22391

[2] - بيانات در ديدار فرماندهان سپاه پاسداران انقلاب اسلامى در تاريخ ۱۳۹۲/۰۶/۲۶.

9281
متن پرسش
بنام خدای متعال و با سلام به استاد عزیز: 1- علامه در المیزان ذیل کدام آیه به طور مفصل بحث نبوت و رسالت و تفاوتهای آن دو را آورده اند؟ 2- قبل از نوح علیه السلام که رسالت و دینی نبوده انبیاء چه دستوراتی را برای مردم می آوردند؟ فرق دستوراتشان و اخبار غیبی که می آوردند و به مردم ابلاغ می کردند با اخبار و دستوراتی که رسولان مانند ابراهیم علیه السلام تحت عنوان شریعت می آوردند چیست؟ 3- انبیائی که بعد از رسولان می آمدند؛ انبائاتی که می گرفتند و به مردم ابلاغ می کردند همان شریعت رسول قبل از خودشان بوده یا چیز دیگری می گرفتند؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- فکر نمی‌کنم به طور مشخص علامه یک سر فصلی تحت عنوان تفاوت بین نبوت و رسالت در المیزان داشته باشند. اگر هم باشد بنده حضور ذهن ندارم، به‌خصوص که در قرآن آیات زیادی داریم که این دو واژه به جای هم به‌کار رفته‌اند و به اصطلاح متصادق‌اند. 2- شاید حالت اخلاقی داشته است که عدم رعایت آن عصیان محسوب نمی‌شده چون در آیه‌ی 17 سوره‌ی إسراء می‌فرماید: «وَ کَمْ أَهْلَکْنا مِنَ الْقُرُونِ مِنْ بَعْدِ نُوحٍ وَ کَفى‏ بِرَبِّکَ بِذُنُوبِ عِبادِهِ خَبیراً بَصیراً» یعنی بعد از نوح است که هلاکت اقوام به جهت عصیان در مقابل حکم خدا مطرح است. 3- حتماً مطابق روحیه‌ی قوم و شرایط تاریخی هر پیامبری، انبائات متفاوت بوده. موفق باشید
7775
متن پرسش
سلام علیکم آیا این جملات صحیح هستند؟ ۱- هدف حیات انسان ملافات خداوند است. ۲- کمال انسان در رسیدن به بالاترین لذت است و خداوند هم انسان را برای همین آفریده است و تقرب یعنی صعود از یک لذت سطحی تر به یک لذت عمیق تر. ۳- همه حرکتهای انسان در حقیقت تجلی میل لذت طلبی اوست حتی طلب رضای خداوتد و اخلاص و انسان هیچ کاری بیرون از دایره لذت طلبی اش نمی‌تواند بکند. ۴- کدام یک از این اهداف در حیات بشر غایی ترند: ملاقات خدا، لذت، بندگی؟
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: واژه‌ی لذت‌طلبی واژه‌ی لغزنده‌ای است و ناخودآگاه ذهن را از آنچه مقصد اصلی سیر إلی اللّه است منحرف می‌کند. در تجربه‌ی عارفان پس از سال‌ها نفی خودخواهی، احساس قرب الهی آنچنان آن‌ها را به شعف می‌آورد که با تمام وجود فریاد برمی‌آورند: «یا لَیْتَ قَوْمی‏ یَعْلَمُونَ بِما غَفَرَ لی‏ رَبِّی وَ جَعَلَنی‏ مِنَ الْمُکْرَمین‏» ای کاش مردم می‌دانستند چگونه پروردگارم همه‌ی موانع اُنس با خودش را از میان برداشت و مرا در زمره‌ی مکرمین قرار داد. پس می‌توان گفت: از طرف ما بندگی مطرح است و از طرف او لقاء. و در این رابطه قرآن می‌فرماید: «فَمَنْ کانَ یَرْجُوا لِقاءَ رَبِّهِ فَلْیَعْمَلْ عَمَلاً صالِحاً وَ لا یُشْرِکْ بِعِبادَةِ رَبِّهِ أَحَداً» هرکس می‌خواهد به لقاء خدا برسد باید عمل صالح انجام دهد و در عبادت پروردگارش به هیچ‌چیزی غیر از حق نظر نکند. موفق باشید
7638

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام استادی میگفت عالم ذر وجهی از عالم امر الهی است و تنها شامل فطرت نمیشود.بلکه جنبه امری ما انسانهاست.اگر درست است میشود در مورد ربط عالم ذر به عالم امر توضیح دهید؟
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: ما در مورد عالم ذر چیزی جز همان عهد الست که مقام عهد فطری انسان با خدا است و در عالمی مجرد از عالم ماده انجام شده قائل نیستیم. موفق باشید
نمایش چاپی