باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. اتفاقاً بحث در روانشناسی است و تلاشهایی که جناب مازلو برای جدولبندی رفلکسهای بدنی و ربط آنها با روان و لذا روانشناسی را یکی از علوم تجربی به حساب میآورند. ۲. امروزه در تحلیل دادههای روانی، رجوع به فلسفه قدرت بیشتری برای روانشناسان در تحلیل عکسالعملهای انسانی پیش آورده که البته این عرض عریضی دارد و جایگاه روانشناسی اسلامی نیز در همین جا میباشد که چگونه عکسالعملهای روانی را در نگاه اسلامی بررسی نماییم که عرض شد بحمدلله در ایران کارهای خوبی در دست اقدام است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: روح، مقامِ اصلی همهی کمالات است و نفس ناطقه بهرهای از آن را دارد و مظهر آن است. لذا قرآن فرمود: «نفختُ فیه من روحی» یعنی کالبد انسان، تنها بهرهی نازلهای از آن روح را در خود دارد و تازه، سایر قوا، ظهور کمالات نفس ناطقهاند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: نه. زیرا حرکت اعراض، در نسبتها ظهور میکند مثل حرکت رنگ سیب در سبزبودنش نسبت به رنگ زرد یا سرخ. ولی حرکت جوهری به ذات خودش و در ذات خودش محقق میشود. آری! ظهور آن حرکت در اعراض نمایان میگردد ولی ذات آن حرکت در خودش میباشد. باید به کمک شرح صوتی بحث «حرکت جوهری» به معنای حرکت در جوهر فکر کرد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظرم خوب است که ابتدا مطالعهی کتابهای «ده نکته در معرفت نفس» و «برهان صدیقین» و «معاد» را که بر روی سایت هست، همراه با شرح صوتی آن دنبال کنید و سپس به کتاب ارزشمند «عیون مسائل نفس» از آیت اللّه حسنزاده رجوع فرمایید. موفق باشید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: یک بحث بسیار مهمی است که تفکر نسبت به آینده، همیشه با نظر به ریشهها انجام میگیرد و در مورد انقلاب اسلامی نیز چنین است. در همین رابطه در بحث «گوشسپردن به ندایِ بیصدای انقلاب اسلامی» عرض شد:
«باید از خود پرسید چرا آنچه در آغاز انقلاب اسلامی قلبهایمان را متوجهی خود کرد، فراموش کردهایم و به جای آنکه همواره متوجهی حقیقت آن باشیم که امروز هم کار ما باید بر همان منوال باشد؛ به مطلوباتِ دیگری دل بستهایم. در حالیکه توجه به آن آغاز، تفکر تاریخی ما را به سرچشمهای که ابتدا چندان روشن نبود، راهنمایی میکند. زیرا «این آغاز است که همواره در آینده پایدار میماند»، و شما وقتی این را روشنتر خواهید یافت که به شأنِ بنیادین تذکرات بنیانگذار انقلاب اسلامی نظر کنید که قلب او را آن اشراقِ آغازین در برگرفته و او گزارشگرِ آن است و البته این، بازگشت به گذشته نیست، بلکه معنابخشیدن به آینده است. و در این رابطه نیاز به نگاهی داریم که در اُنسِ با آن آغاز، همواره پاک و غیر آلوده مانده باشد و روح تاریخی انقلاب اسلامی را در منظر خود نگه داشته است. باز باید به صورتی به انقلاب اسلامی فکر کنیم که در آغاز، شروع شد تا آن اشراق در معنایِ تجلی به مقام تفکر آید و روشنی بخشد و یگانگی بین ما و انقلاب که چندی است پیش آمده، از میان برخیزد.»
در این مورد در جلسهی اخیر عرایضی عرض شد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ما هیچوقت نمیتوانیم مطمئن شویم آنچه در رؤیای خود میبینیم، حقیقت ما است تا بحث صادقهبودن، یا رحمانیبودنِ آن پیش آید. نهایتش اشاراتی است که باید خودمان با شواهد دیگری که از طریق معصوم به ما رسیده است، مطلب را بررسی کنیم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده با این شیوهها نمیتوان مطلب را تمام شده و قابل اعتماد دانست. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- همینکه میفرمایید «حال»، دیگر حال، حال نیست و گذشته است 2- در حرکت است که با پدیدهای روبهروئیم که همواره میآید و میرود ولی در نسبت با «وجود» و تبدیل قوه به فعل، موضوع فرق میکند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: اجازه بدهید در این موارد وارد نشویم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: چون خداوند در آیهی 40 سورهی هود به حضرت نوح فرموده بودند در آن کشتی اهلت را قرار بده. وقتی حضرت متوجه شدند موج بین ایشان و فرزندشان حائل شد، از سر دعا و ناراحتی در آیهی 45 عرض کردند: پروردگارا فرزند من از اهل من است – که به قول علامه طباطبایی ظاهراً فرزندشان به ایشان ایمان داشته – و خودت فرمودی اهلت را سوار کن، پس باید فرزندم هم سوار میشد. در این جا خدا فرمود او اهل تو نیست، او عمل غیر صالح است. یعنی فرزند حقیقی انسان عمل صالح اوست، از این جهت نمیتوان گفت حضرت نوح گرفتارِ بیدینیِ فرزندشان شدند. زیرا فرزند حقیقی ما، عمل صالح ما است و تعلق قلبی ما به عمل صالح است و یا فرزندی که مظهر عمل صالح باشد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: عرایضی در این مورد در کتابهای «ده نکته در معرفت نفس» و «ادب خیال و عقل و قلب» شده است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر به زحمت نیفتند برکات خاص خود را دارد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: مقام اسم اللّه مقام جامعیت اسماء است مثل جامعیت نورِ بیرنگ که در مقام وحدت خود قرار دارد. آری! همانطور که اگر شرایط ظهور 7 نور فراهم شود، آن 7 نور به صورت مجزا ظهور میکند. ولی در مقام نور بیرنگ، به صورتِ وحدانی و یگانه قرار دارند. اسماء الهی نیز در مقام حضرت اللّه چنیناند، هرچند بر اساس ظرفیت طالب هر اسمی آن اسم به نور حضرت اللّه برای آن طالب ظهور میکند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- ظاهراً نباید ارتباط داشته باشد 2- نه؛ بداخلاقی را باید در همین صحنهها از بین برد 3- با توجه به اینکه حفظ آبرویِ مؤمن برای خودش نیز واجب است، باید اگر حضور او در صحنه ای موجب ضرر به آبروی آن میشود، از آن صحنه دوری کند. منتها اگر احتمال میدهد که چنین مشکلاتی پیش میآید باید اهم و فیالاهم بکند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: عرایضی در کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» در این مورد شده است. خوب است که به آن کتاب مراجعه شود. کتاب بر روی سایت هست. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: اخیراً عرایضی تحت عنوان «پیامبران خدا و نظر به آغازِ آغازها» شده است. صوت آن را بر روی سایت میتوانید بیابید و متن آن را برایتان ارسال میدارم: موفق باشید
پیامبران خدا و نظر به آغازِ آغازها
باسمه تعالی
«السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا رَسُولَ اللَّهِ، السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا حَبِیبَ اللَّهِ»
ما از رسول خدا «صلواتاللّهعلیهوآله» سخن میگوئیم ولی به حکم «لا نُفَرِّقُ بَیْنَ أَحَدٍ مِنْ رُسُلِهِ» سخنانمان در مورد همه پیامبران است.
۱. اصلیترین کار رسولان خدا توجه بشریت است به آغازِ آغازها، یعنی آغازِ هستیِ موجودات که همان حضرت حق است و آغاز انسان که وجه امکانی او یا عین ثابتهی او میباشد. زیرا از این طریق، تفکر اصیل به بشر عطا خواهد شد.
۲. پیامبران خدا متذکر شدند که خداوند خالق همهی عالم است یعنی «وجود» و «بودن»ِ هر موجودی را او داده است و در نتیجه خداوند، بودنِ محض و هستی مطلق میباشد و این اولین قدم در راستای تفکر است از آن جهت که تفکر مربوط به «وجود» است و آغازِ آغازها.
۳. پیامبران در مورد مخلوقات بهخصوص انسانها فرمودند خداوند با نظر به امکانِ بودن مخلوقات، آنها را خلق کرد و لذا حضرت موسی «علیهالسلام» در تفسیر جایگاهِ نبوت خویش و برادرشان دو نکته را در میان آوردند که: «قالَ رَبُّنَا الَّذی أَعْطى کُلَّ شَیْءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدى» (طه/۵۰) یعنی اولاً: پروردگار ما خلقتِ هر موجودی را به آن موجود عطا میکند. ثانیاً: او را هدایت مینماید و در راستای هدایت خداوند است که پیامبران را میفرستد. ولی در نکتهی اول، معرفتی بس آغازین را متذکرشدند از آن جهتکه میفرمایند خلقت هرمخلوقی را خداوند بهآن مخلوق میدهد. یعنی از یک جهت خلقت آن مخلوق، مربوط بهخودش است و خداوند یعنی آن بودنِ محض، مطابقِ آن خلقت، آن موجود را «وجود» میبخشد.
۴. در راستای معرفتِ آغازین برای هر مخلوق، در قرآن داریم: «إِنَّما أَمْرُهُ إِذا أَرادَ شَیْئاً أَنْ یَقُولَ لَهُ کُنْ فَیَکُونُ» (یس/۸۲) وقتی خداوند خواست موجودی را بهوجود آورد در خطاب به آن میگوید: «بشو» و آن موجود میپذیرد که «بشود». یعنی قبل از آنکه آن موجود، موجود شود؛ در علمِ خداوند امکانِ بودنش هست و خداوند مطابق آن امکان به آن موجود، وجود میدهد.
۵. راستی! اگر خداوند آغاز کنندهی امکانِ هر موجودی بود، آن مخلوق حق نداشت از خداوند سؤال کند که چرا آن را آنچنان خلق کرده است؟ در حالیکه: «فَلِلَّهِ الْحُجَّةُ الْبالِغَةُ» (انعام/۱۴۹) برای خداوند حجت بالغه هست و آنچنان نیست که کسی بتواند حجتی در نفیِ حجت بالغهی الهی داشته باشد.
۶. حال با توجه به مباحث فوق، به این فکر کنید که اگر کسی نحوهی بودن خود را درست درک کند و متوجه باشد حضرت حق در راستای نحوهی بودنِ او به او «وجود» میدهد؛ مییابد که تنها از طریق وجود خود با پروردگارش میتواند مرتبط شود و معنی روایت مشهور: «الطُّرُقُ الَی اللهِ بِعَدَدِ اَنفاسِ الخَلائِق» میرساند که راهِ هرکس به سوی پروردگارش، همان نحوهی «بودن»ِ اوست، و مأوایِ حقیقی هرکس، بهسربردن در این نحوه بودن است.
۷. مشکل بشر از آن جا پیدا شد که به جای مأواگزیدن در نحوهی بودن خود و از آن طریق با پروردگار عالم، مرتبط شدن؛ دلْ در بودنهای دیگران انداخت و به مقایسهها گرفتار شد و از بهترین مأوا و «بود» محروم گشت. در حالیکه پیامبران خدا و بهخصوص آخرین پیامبر به ما متذکر شدند: «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا عَلَیْکُمْ أَنْفُسَکُمْ ۖ لَا یَضُرُّکُمْ مَنْ ضَلَّ إِذَا اهْتَدَیْتُمْ» (مائده/۱۰۵) ای مؤمنان! متوجهی خودتان باشید که در آن صورت، انحرافِ بقیه وقتی شما در مسیر هدایت باشید، به شما ضرر نمیرساند.
والسلام علیکم و رحمة اللّه و برکاته
باسمه تعالی: سلام علیکم:می توان از جهتی با آقای نصیری همراه بود از آن جهت که ما هنوز در متن مدرنیته تنفس می کنیم ولی فراموش نکنیم که رویکرد فرایندی انقلاب بسوی اهدافی است که آن عبور از مدرنیته است. موفق باشید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. خداوند عین وجود است و وجودِ همهی موجودات از اوست و چیزی مثل وجود خدا یعنی چیزی در کنارِ عین هستی، و این محال است. زیرا عین هستی جایی برای عین هستیِ دیگر نمیگذارد چون در آن حال هیچکدام عین هستی نخواهند بود و باید به سراغ عین هستی رفت. به همین جهت گفته میشود ارادهی خدا به محال تعلق نمیگیرد. ۲. قبل و بعد برای خدا که عین هستی است، معنا ندارد. ۳. خدا، عینِ علم است 4- توصیه میشود در این مورد «برهان صدیقین» و جزوات «معارف ۱ و ۲» که بر روی سایت هست مطالعه شود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: خدای واجب الوجود همواره به عنوان خدایی واحد در عالم حیّ و حاضر است ولی تجلیات حضرت حق با نظر به آیهی «یسأله من فی السموات و الارض، کلّ یوم هو فی شأن» در هر زمان و تاریخ، مناسب ظرفیت و طلب افراد است. حال یک روز بود تجلیات انوار الهی برای مقابله با شاه و بعد صدام بود و امروز علاوه بر مقابله با آمریکا، انوار الهی برای مقابله با شبیخون فرهنگی نیز در صحنه است و امثال سردارد حاج آقا حسین یکتا اتفاقا انسانی است که هم با انوار تجلیات الهی که مقابله با صدام است در صحنه بود و هم امروز در راستای خدای مقابله با تهاجم فرهنگی در صحنه است. بد نیست در این مورد سری نیز به جواب سوال شماره ۲۳۱۷۵ بزنید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: نفس یا روح، همان شخصیت افراد است که میتوانند مطابق فطرتشان که اشارهی دورنی هر کس به خوبیها است عمل کنند و یا میتوانند به آن فطرت یعنی به آن اشارهی درونی پشت نمایند و نگذارند تا آن فطرت از قوه به فعل آید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال در هر بستری از تاریخ ما وظیفهای داریم حتی اگر زمانه، زمانهی گرگ باشد سرنوشت ما به دست خود ما است مثل آنکه در زمان طاغوت، وظیفهای داریم و در زمان ولایت فقیه وظیفهای دیگر، منتها وقتی روح زمانه را بشناسیم با نظر به آن فضا تصمیم میگیریم. آری! ارادهی الهی آن است که بالاخره مستضعفین زمین که در آسمان مورد قبول فرشتگاناند، حاکم شوند و هرکس در هر مرحله از این فرایند وظیفهای دارد. مثل همان وظیفهای که ما در فرایند ظهور حضرت مهدی «عجلاللّهتعالیفرجه» انقلاب اسلامی را مدّ نظر قرار میدهیم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- بزرگان عرفان و معارف دینی در رابطه با اینکه فرمودهاند: «کان الله و لم یکن معه شیء» میفرمایند: «کما الآن» یعنی حالا هم خدا هست و دیگر هیچ 2- خداوند «جواد» است و همواره هر موجودی که ظرفیت موجودشدن را دارد، «وجود» میدهد 3- در مورد قسمت سوم سؤال از کتاب «آشتی با خدا» قسمت «چرا خدا ما را خلق کرد؟» استفاده کنید. موفق باشید
سلام: از فضای اربعین فضای ایثار محبت و برگشتیم و وارد شدیم به همان جامعه قبلی. حداکثر چند روز بتوانم این روحیه را در خود نگه دارم سپس دوباره همان فرد قبلی با همان همکاران و همان روحیه. چه کنیم که روحیه ایثار و از خود گذشتگی به جامعه باز گردد و خودمان هم گرفتار نشویم؟ آیا لازم است اقدامی کنیم؟ یا با پشت سر گذاشتن اربعین ها خودش درست می شود؟!
باسمه تعالی: سلام علیکم: باید به این موضوع فکر کرد که اگر بنا است از فرهنگ مدرنیته عبور نماییم باید روش خود را در همهی امور با ایثار و تواضع تنظیم کنیم تا در تاریخ دیگری قرار گیریم. در این مورد عرایضی در جزوهی «مسئولیت فهمِ حرکت اربعینی» شده است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بستگی به نیّتشان دارد که چقدر در انتخابی که آن شهید کرده است، با او شریکاند. کتاب «دختر شینا» نشان میدهد که همسر آن شهید به هیچوجه کمتر از آن شهید اجر ندارد و یا کتاب «تپههای جاویدی و راز اشلو» خبر از همسر آن شهید میدهد که چگونه در همان احساس تاریخی که همسر او وارد شده بود، وارد شده. خوشا به حال همسران و فرزندان و والدین شهدایی که دوش به دوش شهیدان احساس مسئولیت میکنند. موفق باشید