بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
22871
متن پرسش
سلام: من یک دانشجوی داروسازی هستم و به یادگیری علوم تجربی و به کار گرفتن آنها برای بهبود زندگی مردم علاقه مندم. کتاب «انقلاب اسلامی بازگشت به عهد قدسی» را مطالعه کردم و سوالاتی برایم پیش آمد: ۱. در کتاب در چند جا توضیح داده اید که با انقلاب اسلامی که در کشور ما رخ داد می توانیم از غرب و تفکر غربی فاصله بگیریم تا به حیات معنوی برسیم. آیا این دور شدن مستلزم دوری از همه ی جوانب رایج آن فرهنگ است؟ برای مثال آیا باید از علوم تجربی که آنها به این شدت و حدت آن را تبلیغ کرده و مورد استفاده قرار می دهند و برای بسیاری از کارهایشان بدان استناد می کنند هم دوری کرد؟ ۲. اساساً چگونه ما می توانیم علوم تجربی _ که بسیار تحت سیطره غرب است _ را یاد بگیریم و از آنها استفاده کنیم به نحوی که از آن بهره ی الهی ببریم؟ آیا نیت الهی داشتن برای بهره بردن کافیست؟ ۳. چگونه می توان از دستاوردهای علمی که در غرب حاصل شده _ حضوراً و با تحصیل در دانشگاه هایشان یا از راه دور و مطالعه ی کتب و مقالاتشان _ بهره برد به نوعی که هم بتوانیم در کشورمان آنها را به خوبی به کار ببریم و هم روح مادی گرایی و غرب گرایی بر ما غلبه نکند؟ پ.ن. تا حدودی به این مطلب آشنا هستم که آنچه ما به عنوان علم در مدرسه و دانشگاه می آموزیم با علمی که ائمه در احادیث بدان اشاره کرده اند متفاوت است. متشکرم.
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. نه، روحِ سکولاریته‌ی فرهنگ غربی هر امری را برای انسان سکولار می‌کند. ۲. خیر، اساساً رویکرد علوم تجربی سیطره بر طبیعت است و نه به شکوفایی‌آوردنِ استعدادهای آن. ۳. با این‌همه نباید از عقلی که در غرب ظهور کرده و منجر به این علوم شده، به‌کلّی فاصله گرفت، بلکه باید آن را به‌دست آورد و جهتی مناسب اهداف قدسی به آن داد تا به جای سرکوبِ طبیعت به کشف استعدادهای آن بپردازیم. و امروز همان‌طور که هایدگر می‌گوید علمی که می‌توانست موجب شکوفایی شود با به‌وجودآوردنِ تکنولوژی تبدیل به سرکوبیِ طبیعت شده است و اراده‌ی معطوف به قدرت در آن حاکم است به جای اراده‌ی معطوف به حق. موفق باشید  

21625
متن پرسش
سلام خدمت استاد گرامی: مشکل من در مورد حضور قلب در نماز است. با آن نگاه که به نفی خواطر بیانجامد (چنین گمان می کنم که خواطر حضور شیطان در نفس انسان است و حضور قلب در نماز مقدمه ای برای بیرون راندن شیاطین از نفس می باشد و حذف آن سخت ولی ضروری است.) در این مسیر بحساب خودم بعضی مواقع زیاد تلاش و جدیت بخرج داده ام مدتی قویا پیگیری می کنم بعد مدت زیادی منصرف می شوم مدت ده سالی هست که وضعیت همین است مطالبی که بزرگان دینی در این مورد گفته اند را نیز تا حدودی آشنایی دارم. شرح شما بر مسیر سلوکی آیت الله بهجت رو هم گوش داده ام. چه عواملی در پایداری در این مسیر و حرکت صحیح در آن و استقامت در آن موثر است؟ از چه عواملی می توان در این مسیر یاری گرفت؟ نشانه های تکامل و حرکت صحیح در این مسیر چیست؟ با تشکر و آرزوی توفیق برای شما.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده با پایداری بر همان نکاتی که اساتید فرموده‌اند مزه‌ی حضور قلب را خواهید چشید و بعد به جهت افکار مزاحمی که داشته‌ایم و داریم باز آن حضور قلب می‌رود و البته با برنامه‌ای سلوکی در راستای اصلاح خواطر، آرام‌آرام حجاب بین ما و حقیقت رقیق و رقیق‌تر می‌شود. مطالعه‌ی کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» بد نیست. موفق باشید

20917

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: طلبه هستم می خواستم در رشته علوم تربیتی کار کنم به نظرتون غیر از مطالعات حوزوی چه مطالعات دیگه ای نیازه؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر از من بپرسید علوم تربیتیِ واقعی «عرفان عملی و نظری» است یعنی «منازل‌السائرین» و «فصوص‌الحکم». موفق باشید

20890

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام خدمت استاد عزیزم: استاد در حال تدوین یک داستان هستم، با موضوع محوری سیره عملی و احوالات معنوی و اهداف متعالی شهداء، بنده طبق سخن خودتون که در یکی از آثارتان فرموده بودید که ما قبل از پیروزی انقلاب کارد به استخوان مان رسیده بود!! بنده بنا دارم که این حالت پژمردگی را در این داستان توصیف کنم و همچنین حالات یک مادر شهید، منتهی چند سوال دارم: 1. بفرمایید که بنده چگونه این حالت کارد به استخوام رسیدن جامعه قبل از انقلاب را شرح بدم؟ لطف کنید مصادیق اقدامات و احوالات فرهنگی آن تاریخ را بیان کنید؟ به عبارتی بهتر بفرمایید چه حالاتی بر جامعه ی آن زمان مستولی شده بود، که حضرتعالی آن را حس می کردید، آن حالات را تشریح نمایید. 2. نقش و سیره عملی «مادر» شهید را چگونه توصیف کنم؟ 3. قبل از پیروزی انقلاب، رابطه ی همین شهداء با امام عزیز چگونه بود، چه نگاه نسبت به هم داشتند؟ اشراقی بود آیا؟ استاد لطف کنید کامل و دقیق به سئوالات بنده پاسخ دهید.
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید که در این موارد بایدبا جمع‌بندیِ لازمی وارد کار شوید. امثال بنده نهایتاً می‌توانم راه‌هایی را به صورت کلی نشان دهم. 1- از یک جهت در جزوه‌ی «ریشه‌های انقلاب» و از جهت دیگر در مقاله‌ی «ای امام» می‌توانید در رابطه با فضای انقلاب اسلامی تأمّل کنید 2- این‌که فرزندانشان را برای اسلام تربیت می‌کردند و نه برای خود 3- روح حاکم در محافل مذهبی تنفر به نظام شاهنشاهی بود و ارادت به امام، ولی به صورت کلی. و همین امر منجر شد تا وقت مناسب، عکس‌العمل لازم را نشان دهند. موفق باشید

19757
متن پرسش
سلام محضر استاد عزیز و نور دیده: در انتخاب نام نیکو برای فرزند، نیکویی در امروز، به چه معناست؟ به نظر شما چرا امام راحل و امام حاضر جامعه، نام فرزندانشان را از اسماء انبیاء و اولیاء انتخاب نکرده اند؟ تفأل به قرآن کریم برای انتخاب نام، کار درست و نیکویی ست؟ حشرنا الله مع اولیائه و احبائه
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اسم هر انسانی خوب است نماد شخصیتی باشد که انسان بتواند کمال خود را در آن شخص احساس کند و با نظر به شخصیت او خود را جلو ببرد. موفق باشید

18897
متن پرسش
با سلام: استاد بزرگوار مشکل من عصبانیته. اولین بار هفت سالم بود که به شدت عصبانی شدم، مرتبه ی بعدی در دوران راهنمایی و ... امروز صاحب همسر و یک دختر دو ساله هستم و علی رغم توسل به اهل بیت و تلاشهای مکرر از عهده کنترل خشم بر نمی آیم و بعد از به دنیا آمدن دخترم عصبانیت ها تعدادش بیشتر و شدتش زیاد تر شده... همیشه عذاب وجدان دارم در شرایط خارج از عصبانیتم همه تلاشم خوش خلقی و رعایت حقوق کودکانه ی فاطمه و رعایت حق همسرم است اما ناگهان با بهانه هایی برای دقایقی همه چیز را خراب می کنم. امیدی هم به مراجعه به روان پزشکان ندارم. لطفا راهنمایی ام کنید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: از جهتی می‌توان گفت عبور از غضب، عبور از آخرین سنگر است که انسان برای آزاد شدن از سیطره‌ی شیطان باید طی کند و برای این کار، باید بتوانید برنامه ریزی کنید. کتاب «شرح حدیث جنود عقل و جهل» از حضرت امام با شرح صوتی بنده ان‌شاءالله می‌تواند مفید بیفتد. موفق باشید

18885
متن پرسش
سلام استاد: وقتتون بخیر. امیدوارم شاد و سلامت باشین و در نگاه رحمت حق، همراه همیشگیتون باشه، استاد بنده از بزرگترین آرزوهام اینه که دائم الحضور و دائم الذکر بشم که حتی اندازه نصف چشم بر هم زدنی از خدا غافل نشم و مدام ذکر قلبی داشته باشم اما نمیشه و این موضوع منو نامید میکنه میگم شاید لایق نیستم، نمیدونم چیکار کنم، این موضوع خیلی ذهنم رو درگیر کرده. دوس دارم توی جمع و توی خلوت همه حواس و تمرکزم پیش خدا باشه اما هی ارتباط قطع و وصل میشه. خواهش می کنم لطف کنین بگین بنده چیکار کنم که به این حال برسم و دوام داشته باشه. تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به قول آیت اللّه بهجت این کار بدون مؤنه نمی‌شود. پیشنهاد بنده آن است که کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» را که بر روی سایت هست، مطالعه فرمایید تا آرام‌آرام راه‌های مناسب آن نیت بسیار خوب‌تان برایتان گشوده شود. موفق باشید

13931

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام و خدا قوت حضور شما بزرگوار: در روابط عمومی موسسه فرهنگی هنری راسخون خدمت شما عزیز هستیم. این ایمیل هم برای سپاس از شما عزیز و هم برای کسب اجازه از شما برای بارگذاری کتب شما روی سایت برای مسابقات و مطالعات کاربران که هم استفاده بهینه و هم معرفی کتب خوب شما بزرگوار را در پی خواهد داشت. باسپاس. لطفا سریع پاسخ دهید. موفق و پیروز باشید. ارادتمند، قریشی
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این از لطف جنابعالی و همکاران شما است که مباحث را به عنوان مباحث خوب تلقی فرموده‌اید. از جهت ما هیچ مانعی ندارد که نوشته‌جات و کتب را در آن سایت برای هرکاری که مصلحت می‌دانید؛ بارگزاری فرمایید. موفق باشید

7290

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
باسلام.استاد گرامی بنده دانشجوی سال دوم رشته مشاوره هستم واحساس نیازشدید به مطالعه یک سیر علم النفس دارم.لطفا مرا راهنمایی فرمایید. باتشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظرم همان سیر مطالعاتی روی سایت خوب است. موفق باشید
6734
متن پرسش
با سلام 1-اینکه باید مخلوقاتی باشند تا خدا را به ظهور برسانند به معنای نیاز خدا به مخلوقات به حساب نمی آید؟ 2-و آیا انسان در تمام عوالم وجود حاضر است و یا اینکه با اختیار خود می تواند در عوالم بالاتر حاضر شود؟ 3- چرا با وجود نظریه وحدت شخصی ملاصدرا شما برای تبیین برخی از مسایل از تشکیک وجود استفاده میکنید؟ رابطه این دو نظریه دقیقا چیست؟ و آیا نظریه وحدت شخصی نواقصی دارد که نمیگذارد از تشکیک وجود دست کشید؟4- آیا مخلوقات همان ظهور اسماء‌الهی هستند یا چیزی هستند که اسماء الهی توسط آنها ظاهر میشود و دراینصورت رابطه وجودی آنها با خداوند چگونه در نظریه وحدت شخصی تبیین میشود؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- این نیاز به حساب نمی‌آید این عبارت است از ظهور کمالات حضرت حق. در حالی‌که حضرت حق آن کمالات را دارا است و با ظهور آن چیزی بر خداوند افزوده نمی‌شود 2- از نظر تکوینی نفس ناطقه‌ی انسان در تمام عوالم حاضر است ولی از نظر تشریع و اراده‌ی فردی هرکس باید خودش با رفع موانع، خود را در عالمی مناسبِ اراده و انتخابش حاضر گرداند 3- در نظر به تشکیک وجود ما متوجه نسبت‌های مختلفی هستیم که اعیان ثابته‌ی اشیاء با همدیگر دارند و خداوند مطابق عین ثابته‌ی هر موجود بر آن تجلی می‌کند ولی در وحدت شخصیِ وجود نظر به حضرت حق داریم و این‌که در همه‌جا حضرت حق است که در صحنه است و از این جهت این دو قابل جمع‌اند، چون در تجلی حق در عین ثابته‌ی اشیاء نیز حق در صحنه است 4- همان‌طور که در بحث عین ثابته‌ی اشیاء روشن شده «امکان»، ذاتی اشیاء است به همان معنایی که ابن‌سینا می‌فرماید: «ما جَعل‌اللّه المشمشة، مشمشة بل اَوجَدها» خداوند زردآلو را زردآلو نکرد بلکه ایجاد کرد. پس حضرت حق ممکنات را که امکان، ذاتی خودشان است وجود می‌دهد و از این جهت هر ممکن‌الوجودی مظهری از اسماء الهی است و در ذات خود هیچ وجودی ندارند. موفق باشید
26168
متن پرسش
سلام استاد بزرگوارم: خدا شما را برایمان حفظ کند. استاد عزیز، از لحظه ای که خبر شهادت حاج قاسم را شنیدم گوییا افقی بلند تا ابدیتی طیب و طاهر در برابرم گشوده شد، و شوق خوب بودن و خوب ماندن را در من به صورت تصاعدی فزونی بخشید. البته من خودم به حول و قوه الهی انقلابی بوده و هستم و رهبری حکیم و فرزانه انقلاب مراد و راهنمای مسیرم است ان شاءالله منتهی با شهادت حاج قاسم با ریخته شدن این خون مطَّهر و مطِّهر خداوند شوق آزاد شدن از همه بندهایی که در اثر گناه و بی مبالاتی بر بالهای روحم دسته شده بود را در وجودم ریخت‌. خیلی افراد دیگر را دیدم که آنها هم کم و بیش همینطور بودند همه دوست داشتن خوب باشن خوبتر بشن خوش خلق تر و... اولا استاد جان، میزان این افق گشوده شده در هر فرد با چه چیزی نسبت دارد؟ یعنی افرادی که در عین انقلابی بودن بیشتر به حلال و حرام توجه دارند، کمتر دچار این انقلاب روحی می شوند؟ این میزان به چه چیزی بستگی دارد؟ مساله دوم اینکه استاد جان این حالت در روزهای اول شدیدتر بود، چرا رفته رفته کمتر می شود با اینکه یقین دارم این موضوع جز عواطف زودگذر و هیجانات نبود، حالتی بود که در شهادت شهید حججی هم تجربه کردم اما در مورد سردار شدیدتر بود. بعضی اینگونه موضوعات رو به رسانه و شانتاژ خبری و... ربط می دهند اما من در مورد موضوعات این چنینی فقط دل و روح آدمها رو دخیل می دونم، من قبلا هم سردار رو می شناختم ارادت قلبی نسبت بهشون داشتم و همون لحظه آگاهی از شهادت قبل از برنامه های صدا و سیما، اون افق گشوده در برابرم بازشد. استاد چرا این حالت همیشگی نیست و با خاکسپاری آن مرد بزرگ کمتر شد؟ و الان باید تلاش کنم تا اون حالت رو حفظ کنم البته تلاش می کنم اما قرار همین است؟ یعنی در ادامه تلاش لازم است؟ چرا همیشه آن حالت که انگار در عوالم بالا سیر می کنی نیست؟ نکته آخر اینکه استاد جان، وقتی حاج قاسم که سرباز راه امام حسین علیه السلام است چنین خون شریف، روشنگر، تاریخ ساز و... دارد که من یقین دارم یقین دارم یقین دارم که تمام سلول سلول بدن این مرد تمام گلوبولهای خون ابن مرد، به تاسی از اخلاص حاکم بر روحش الهام بخش است_ استاد وقتی سرباز طریق الحسین چنین است، خون آن امام چه با دلها کرده؟ وای وای وای که از فهم خارج است. صلی الله علی الحسین علیه السلام
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱.در این رابطه خوب است به غزل شماره‌ی ۸۰ که إن‌شاءاللّه این روزها بر روی سایت می‌آید، نظری بفرمایید. ۲. در این رابطه نیز عرایضی تحت عنوان «سردار شهید مقاومت و یوم الفصل انقلاب اسلامی» شده است. ۳. همیشه قاعده از این قرار است که برای آمدن نفخه‌ای جدید، نفحاتِ قبلی کمی کنار می‌روند و در «یوم الحشر» است که همه‌ی آن حالات به «حشر» می‌آیند. ۴. همین طور است که می‌فرمایید. واقعاً اگر خون شهید حاج قاسم آمریکا را از منطقه بیرون می‌کند و زمینه‌ی افولِ آن را فراهم می‌نماید، خونِ مولایمان حضرت سیدالشهداء «علیه‌السلام» بساط کلّیِ نه تنها امویان بلکه همه‌ی ظالمان تاریخ را در هم پیچید. موفق باشید

24234
متن پرسش
سلام: افلاطون میگه شدن مداوم و هرگز نابودن تنها شکل وجود در آنجاست میشه در این باره کمی توضیح بدید؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: تجلی دائمی که در عین‌الوجود هست را باید مدّ نظر آورد و این‌که عین‌الوجود هیچ‌چیزی جز عین‌الوجود نیست. موفق باشید

23552

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد: ببخشید هی مزاحم میشم. خب سوال دارم چیکار کنم! علامه در بیان و توضیح معجزه بودن قرآن بحث های زیادی میکنن از جمله در جلد یک اشاره ای به آیه ۱۰۲ سوره بقره میکنن «و ما هم بضارین من احد الا باذن الله» که در مورد سحر و اثر گذاری اش است. از طرفی قبل از این موضوع می فرمایند سحر نیز مانند معجزه (و به برداشت من امور غیبی) یک مبدا نفسانی دارد که اگر اذن خدا باشد به صورت سحر ظاهر می شود. حال سوال این است که وجود مبدا نفسانی و ظهور آن فقط مربوط به امور غیبی مانند سحر است یا مربوط به امور مادی نیز هست؟ مثلا تا خداوند اذن ظهور بحارالانوار را نمی دادند بحار ظهور نمی کرد؟! واضح تر بگویم منظورم این است که رسالت و رسول بودن فقط مختص انبیا (َع) است یا هر فردی که خداوند اذن بدهد می تواند در زمینه ای خاص رسالت داشته باشد. حتی اگر آن فرد ادیسون باشد! رسول می تواند امثال طهرانی مقدم باشد؟ که اذن وجود تولید موشک به او داده شده و اذن های دیگر که موجب پیشرفت می شود در ادامه به فراخر به او داده شود؟ میگم راستی خدا خیرتون بده. پرسشگر سوال ۲۲۹۲۷ هستم. حسابی قرآن از دید المیزان کلم رو کار گرفته!! البته بازم توهم میزنم! و گذشته آینده ولم نمیکنه
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: رسالت به عنوان برگزیدن یک انسان جهت هدایت کلی، غیر از الهامات و القائاتی است که برای هرکسی ممکن است پیش بیاید. پیشنهاد می‌کنم قسمت اول کتاب «مبانی نظری نبوت و امامت» که بر روی سایت هست را مطالعه فرمایید. موفق باشید

22370
متن پرسش
سلام استاد بزرگوار: وقتتون بخیر و خسته نباشید، خیر دنیا و آخرت و شهادت نصیبتون؛ استاد اینکه ما در طول و روز و شب خیلی با خداوند صحبت کنیم و مدام ازش بخوایم که ما رو دقیقا همون بنده ای که میخواد بکنه و هی گریه و ناله کنیم و ذهنمون بیشتر درگیر این موضوع باشه و کتاب بخونیم و مطلب گوش بدیم و همه اش همینو بخوایم، آیا این رویه درسته و افراط نیست؟ آیا دعا در رسیدن به تزکیه نفس و کمال معنوی هم تاثیر گذار هست؟ استاد آیا اینکه همه امید و آرزوم بندگی خداوند هست این بده؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این‌که باید همه‌کاره‌ی عالم را خدا بدانیم، بحثی نیست و این، عالمانه‌ترین تفکری است که می‌توان در این عالم داشت. منتها به ما گفته‌اند: «ره چنان رو که رهروان رفتند». انسان‌های بزرگ در بستر زندگی با سایر انسان‌ها و نشان‌دادنِ فضایل انسانی با نیّت قرب إلی اللّه، انسان شدند. به قول مولوی: «من ندیدم در جهان جستجو / هیچ اهلیت به‌جز خُلقِ نکو». هرچه داریم از برخورد خوب و دلسوزانه و خوش‌بینانه و مدارا با سایر انسان‌ها است و این در وقتی مؤثر و مفید است که با نیّت و هدفِ قرب الهی انجام شود و نه در راستایِ امور روان‌شناسانه که بیشتر یک نوع خودآرایی است. موفق باشید

21905
متن پرسش
با سلام: به نظر شما راه حل تحمل مشکلات، بیماری ها، گرفتاری ها و ناامید نشدن از مشکلات زندگی مادی و صبر در برابر آنها و دچار نشدن به افسرگی در دنیا چیست؟ آیا علت این همه مشکلات نظر به دنیا می باشد و با نظر به قیامت می توان کاملا شاداب و سرحال در این دنیا زندگی کرد یا باید اقدامات دیگری نیز انسان انجام دهد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هر اندازه امور را به خدا بسپاریم، در مشکلات، خودمان را در آغوش خدا احساس می‌کنیم. گفت: «چون‌که غم پیش‌آیدت، در حق گریز / هیچ جز حق غمگساری دیده‌ای؟». موفق باشید

20006
متن پرسش
با سلام: اگر بپذیریم که معلولیت کودک یا تولد به صورت زنا انتخاب عین ثابت فرد باشد حال سوال پیش می آید که چرا چنین انتخاب بدی داشته؟ و ثانیا آیا این انتخاب را با علم به جوانب آن انجام داده؟ و همچنین بر طبق «کل یعمل علی شاکلته» در دنیا اعمالمان باعث انتخاب هایمان می شوند. مثلا اگر گناه کنیم سنخیت وجودیمان به شر متمایل شده و انتخاب های بد می کنیم. حال سوال این است که انتخاب عین ثابت با چه عقبه ای از شخصیت صورت گرفته؟ اگر عقبه ی شخصیت همه را یکسان و بدون عمل خیر یا شر در نظر بگیریم باید همه انتخاب های عین ثابته ی خوب ولو متفاوتی داشته باشند اما چرا شاهد چنین انتخاب هایی نظیر زنا زادگی ... غیره هستیم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فرض آخری که می‌فرمایید نمی‌تواند درست باشد. زیرا آن اولین انتخاب بد را به کجا نسبت دهیم؟ می‌ماند که به هرحال متوجه باشیم انسان در ذات خود انتخاب‌گر است و ریشه‌ی انتخاب او در تعریفی است که از خود کرده است. آن معلول هم به هرحال بین خلق‌نشدن و آن‌گونه خلق‌شدن چنین انتخابی را داشته است. سری هم به جواب سؤال شماره‌ی 19997 بزنید. موفق باشید

19681

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد وقت تون بخیر، عید شما مبارک. یه مدتی هست که دلم نشاطش رو از دست داده. نمی تونم مثل قبل نماز شب یا قرآن یا هر دعای دیگه ای رو انجام بدم. قبلا این کارا رو خیلی راحت انجام می دادم ولی بدون باور و اعتقاد درست و محکم، اما الان که باورهایم قوی تر شده اراده ی انجام این کارا برام سخت تر شده. از این بابت خیلی ناراحت و نگرانم احساس می کنم بدترین فرد روی زمین هستم وقتی که باورهایم را نمی توانم با اراده ام جامه ای زیبنده اسلام و مسلمان بودنم بپوشانم، خیلی ناامید هستم از خودم و تنها امیدوار به لطف خدا هستم. نمی دونم باید چکار کنم تا از این بی اراده بودن تو انجام اعمال رها بشم و تنها ایمان نداشته باشم که ایمان بدون عمل صالح اصلا ارزشی نداره و برعکسش هم همین طور. این دو با هم هستند که قیمتی می شوند. استاد به نظرتون باید چکار کنم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نفس ناطقه بعضاً که آمادگی پرواز دارد هم عقل بهتر مطالب را درک می‌کند و هم قلب، اگر قلب در صحنه باشد قلب در بسط قرار می‌گیرد و اگر عقل در صحنه باشد و موضوع مورد نظر عقلی باشد، عقل در بسط قرار می‌گیرد. هراندازه خود را گرفتار آرزوهای دنیایی نکنیم و پرحرفی را کنار بگذاریم، عقل و قلب منوّر به بسط می‌شوند. ظاهراً قصه از همین قرار است در حدّی که مولوی هم ما را نصیحت می‌کند که عاقلانه با این موضوع برخورد کنیم و نگران نباشیم. می‌گوید: ای برادر عقل یک‌دم با خود آر / دمبدم در تو خزان است و بهار. خوب است که هر روز  مدتی با «دعای صباح» مأنوس باشید. موفق باشید

19468

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرامی: در جواب سوال شماره ۱۴۴۹ فرمودید: «مسلّم انسان‌ها از چیزی که برایشان مجهول است، مضطرب خواهند شد تا این‌که همین حالا انسان خود را در ابدیت خود حاضر بیابد که با دنبال‌کردنِ مباحث معاد این حالت پیش می‌آید.» خوب حالا من که اوایل راه معرفت نفس هستم بالاخره با این حالت که وصف کردم چطور کنار بیام آیا زیاد به یاد مرگ افتادن چه اختیاری چه غیر اختیاری زیاده روی نیست؟ چون گاهی خوابم مختل می شود و روال زندگی مختل می شود. آیا این مشکل برای من است یا در این مسیر برای دیگران هم هست و بالاخره مباحث معاد را چطور با این حالت رد کرد؟ آیا گفته یاد مرگ دل را جلا می دهد بحث دیگریست و به نظر شما با یاد مکرر خدا و تفکر در رحمانیت خدا می توان این حالت را اثر بخشید؟ امیدوارم که توضیح بیشتری بدهید چون ابتدای راهم و می ترسم دچار القائات شیطان شوم. با تشکر از شما استاد عزیز که حوصله نمودید. امیدوارم که وقت شما را تلف نکرده باشم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: باید با مشغول‌کردن ذهن به معارف الهی به‌خصوص با معرفت نفس، شخصیت خود را قوت ببخشید. برای شروع، مطالعه‌ی کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» را توصیه می‌کنیم. موفق باشید

19006

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام: کسی که با ناامیدی شدید درگیر شده است و مدام افکار منفی آزارش می دهد باید چه کار کند که این افکار فراموش شود و به زندگی باز گردد؟ این افکار باعث شده اعتقادات خوب او نیز تحت تاثیر قرار گیرد.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 3 جلسه‌ی اول کتاب «آشتی با خدا» در این مورد با شما حرف دارد. موفق باشید

18862
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم با سلام خدمت استاد عزیز: جناب استاد آیا روحی که برتر از ملائکه در شرح مقالات اثبات می کنید همان حقیقه محمدیه (علیه السلام) است و یا فروتر و یا فراتراست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در روایت داریم که حضرت مولى الموحدين (ع) فرمودند: «أَنَا أَمِيرُ كُلِّ مُؤْمِنٍ»؛ من در همه‏ ى تاريخ امير هر مؤمنى هستم كه بوده و يا خواهد بود. يعنى همين‏طور كه حضرت جبرائيل (ع) به همه‏ ى پيامبران وَحى مى‏ كنند، مقام نورى اميرالمؤمنين (ع) نيز همه‏ ى مؤمنين را در سير به سوى كمالِ ايمان كمك مى‏ نمايند. سپس فرمودند: «وَ أُيِّدْتُ بِرُوحِ الْعَظَمَةِ»؛ و من از طريق روح عظمت مدد مى ‏شوم. موفق باشید‏

18836
متن پرسش
انه من سلیمان و انه بسم الله الرحمن الرحیم عرض سلام و ادب خدمت وجود با برکت و با سعادت شما استاد عزیز و بزرگوار: ان شاء الله مشمول رحمت خاصه باری تعالی و دعای ویژه حضرت حجت (عج) هستید. استاد ما چند روز پیش در خصوص کسب نظر حضرتعالی پیرامون موضوع پایان نامه ارشد جامعه شناسی پیغام فرستادیم و بعد از آن مکرر پرسش ها را رصد کردیم اما پاسخ ما را مرحمت نفرمودید. خواهش می کنم به حقیر عنایت داشته باشید. سپاسگزاریم
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در جواب سؤال قبل عرض شد: باسمه تعالی: سلام علیکم: متأسفانه حتی آن زمانی که استاد راهنما بودم عقلم در مورد موضوع پایان‌نامه‌ها به هیچ‌چیزی قد نمی‌داد. قبلاً هم در جواب سؤال شماره‌‌های 15300 و 10958 و 12594 عرض شده، واقعاً نمی‌توانم حقایق عالم را به صورت گزینشی و موضوعی بنگرم. زیرا لازمه‌ی این کار، نظر به کثرت است در وحدت، که توان بنده در این حدّ نیست. موفق باشید   

18790
متن پرسش
سلام علیکم استاد عزیز: شهادت حورا انسیه فاطمه زهرا (س) را طوری تسلیت عرض می کنم که زمینه قرب بیشتر به آن حقیقت آسمانی باشد. استاد، پیامبر (ص) قبل از بعثت به دین مسیحیت بودند!؟ زیرا قبل از اسلام آخرین دین آسمانی مسیحیت بوده است، آن زمان هم که اسلام نیامده بود!؟ یا مانند جد بزرگوارشان به آیین ابراهیم خلیل الله ع بودند!؟ خدا شما را برای ما وانقلاب حفظ کند. التماس دعا. در پناه خدا
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به این‌که رسول خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌‌و‌آله» می‌فرمایند:  «كُنْتُ‏ نَبِيّاً وَ آدَمُ بَيْنَ الْماءِ وَ الطّين»[1] ؛ يعنى من نبى بودم و آدم بين آب و گل بود. پس رسول خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌‌و‌آله» حقیقت نبوت‌اند و نبوت همه‌ی انبیاء به نورِ نبوت آن حضرت است؛ پس لازم نمی‌آید که آن حضرت بر غیر نبوت خود مقیّد باشند. موفق باشید


[1] ( 1)-« بحارالانوار»، ج 16، ص 403.

18455
متن پرسش
سلام استاد: چه کنم خودم رو با دیگران مقایسه نکنم؟ از لحاظ اینکه مثلا مشکلات من را ندارد.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: باید به راهی که خداوند در مقابل ما گشوده است تا به قرب او برسیم، راضی باشیم و آن راه با آن‌چه به ما داده است گشوده می‌شود نه به وسیله‌ی آن‌چه به ما نداده است. موفق باشید  

10364

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام و خسته نباشید خدمت استاد عزیز: حضرت ابراهیم علیه سلام در قرآن گفتند «اف لکم و لما تعبدون من دون الله» و با توجه به اینکه بزرگترشان هم بت پرست بود و در میان آن جمع بود می توان نتیجه گرفت «اف» گفتن در جایی که دین در خطر است مشکلی ندارد.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: حضرت در جایی که باید بت‌پرستی را نفی کنند بدون درگیری با بت‌پرست‌ها این کار را کردند. موفق باشید
8221
متن پرسش
سلام استاد عزیز بنده به صورت افراطی دارای شخصیتی خودشیفته و برتری طلب هستم و سعی کردم با روانشناسی غرب این اختلال ها رو حل کنم اما نشد چه کنم خیلی اذیتم مثلا یکی از معضلاتم اینه که خودمو زیاد تو آینه نگاه می کنم وغیره چه کنم فقط خواهشا از این جواب هایی که به بقیه میدید که مثلا نظر به حق کن و خودت را در ابدیتت ببین و اینا نگید چون من سخت پای در گلم و گوشم از این حرفا پره ببخشید از رک حرف زدنم موفق باشید
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: بالاخره باید از یک‌جایی شروع کنی. این عیب نیست که مایل هستی تیپ داشته باشی، عیب آن است که انگیزه‌ی این کار را مدیریت نکنی و متوجه نباشی با ظاهری آراسته بهتر می‌توان درون را آراسته و آرام کرد. حضرت امام خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» کتابی دارند به نام «شرح حدیث جنود عقل و جهل» بنده آن را در یک سی‌دی شرح کرده‌ام. بد نیست سری به این سی‌دی بزنی تا هرچه بیشتر خوش‌تیپی بیرونی‌ات با خوش‌تیپی درونی‌ات هماهنگ شود. موفق باشید
نمایش چاپی