باسمه تعالی: سلام علیکم: در مسیر عبور از تمایز بین سوبژه و اُبژه و رسیدن به حقیقت یگانهای که بین انسان و عالم وجود هیچ دوگانگی در میان نباشد، مطالعهی کتاب «سلوک ذیل شخصیت امام خمینی«رضواناللّهتعالیعلیه» را پیشنهاد میکنم مشروط بر آنکه کتاب، تا آخر خوانده شود. موفق باشید
اسمه تعالی: سلام علیکم: حرفهای درستی میزنید. به نظر بنده اسلام توان تربیت انسانهایی را دارد که در اوج عدالت، جامعهی خود را به بهترین نحو اداره کند، ولی آموزههای ما آنچنان نسبت به اسلام ضعیف است که چنین انسانهایی را میپروراند که امروز شما با آن روبهرو هستید و آن حساسیت لازم را نسبت به عدالت و آزادی نشان نمیدهند و در این انتخابات طوری عمل کردند که گویا نفس امّارهی آنها بیشتر از حقیقت اصالت دارد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ظاهراً اصل مسئله اثبات نشده. زیرا در فتوای مقام معظم رهبری هست اگر آن خواندن و آن موسیقی موجب فحشاء و فتنه شود، حرام است چه مرد و چه زن. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: یعنی راهِ ورود به نبوت، پذیرش امامت است. زیرا امام، مبین مقام نبیّ اللّه میباشد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: کاملاً همینطور است. ما فعلاً در حال هزینهدادن آن غفلت هستیم و عملاً ناخواسته در حاشیهی دنیای مدرن قرار گرفتیم هرچند از نظر سیاسی بحمدللّه جهان ما جهان بیرون از دنیای مدرن است. آنچه شدیداً بنده را امیدوار می کند روحیهی توحیدی و سعهی صدری است که در ذات انقلاب اسلامی نهفته است که میتواند همهی عالم را از آن خود کند و استکبار را از جهان بیرون نماید که البته این بحث، عرضِ عریضی دارد و اگر نتوانیم درست موضوع را تبیین کنیم، ما را به یک خوشباوری متهم میکنند. شاید در سلسله بحثهای «انقلاب اسلامی، طلوعی بین دو جهان» که در «خانهی طلاب» بحث میشود بتوان موضوع را تا حدّی روشن نمود و معنای حضور در آینده به شکل حقیقی خود تبیین شود.
ما خواستیم در این تاریخ با انقلاب اسلامی وارد جهانی شویم که جهان سیطرهی فرهنگ غرب نباشد، ولی بالاخره ناخودآگاه خود را در حاشیهی جهان مدرن یافتیم. فعلاً به دنبال مقصر نمیگردیم و بر این هم تأکید نمیکنم که ظرفیت آن را داشتیم که در جهانی حاضر شویم که جهان سیطرهی غرب نبود. ولی هرچه هست فعلاً اینجا هستیم که از جهاتی - و نه در همهی جهات- در حاشیهی جهان مدرن هستیم و نیازمند نوعی بازخوانی هستیم که فعلاً در این تاریخ که تاریخ ابتدای انقلاب و آن آمادگی نیست، چه باید باشیم و چه باید بکنیم که با خود نوعی احساس بودن داشته باشیم، بودنی که از خودمان باشیم و احساسِ «حقالیقینی» را کم و زیاد در خود احساس کنیم که در این زمانه گویا این تنها معنای بودنی است که میتوانیم خود را بپذیریم.
آری! همانطور که انقلاب اسلامی همچون موجودی زنده مراحلی را به سوی بلوغ دارد، نسبت ما نیز با این ودیعهی الهی مناسب حضور تاریخیاش در مراحل گوناگون به یک معنا متفاوت میشود - بدون انکار اصلِ وجود تاریخیاش- در این رابطه میتوانم بفهمم چرا میفرمایید بنده در حال تنقیح مبانی خود در رابطه با نحوهی رجوع به تفکر غربی هستم از آن جهت که وسعت توحیدی انقلاب اسلامی حالت اقیانوسی به خود گرفته که به یک معنا میفهمیم چگونه میتوان دغدغههای کانت و هگل و هایدگر را در مواجهه با تاریخ مدرن درک کرد، بدون آنکه از بستر تاریخی خود غافل گشت و از خودِ اسلامی- ایرانیِ خود در جای دیگر حاضر شد. ولی از این هم نباید ترسید که برای حاضرشدن در جهانی که انقلاب اسلامی بنا دارد در آن حاضر شود تا عقیم نماند، نمیتوان از شناگری در اقیانوس ترسید. آری! آنهایی که آمادگی چنین حضوری را ندارند نباید وارد شوند و به نظر میآید عرفان و حکمت اسلامی در کنار فهم قرآن به قرائت علامهی طباطبایی «رحمةاللّهعلیه»، شرط چنین حضوری است وگرنه این آتش نمرودی به گلستان تبدیل نمیشود تا فرهنگ انقلاب اسلامی را جهانی کند و تنها در محدودهی حضور سیاسی در مقابل استکبار که آن هم امر مبارکی است، باز میایستیم و معنای دعوت گورباچف را که حضرت امام خمینی «رضواناللّهتعالیعلیه» او را به ملاصدرا و ابنعربی دعوت کردند، در نطفه میماند.
موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: جواب دادن به تکتک سؤالات مشکلی را حل نمیکند. باید متوجهی امکان ذاتی موجودات ممکنالوجود بشوید که امکانِ آنها از خودِ آنها است و حضرت ربّالعالمین علم به امکان آنها دارد و بر اساس فیضبخشیِ حضرت حق، به امکان آنها «وجود» میدهد و از این جهت گفته میشود علم خداوند علم به واقعیت است. از طرفی در مورد ائمه «علیهمالسلام» باید وجه انسانی آنها را از وجه نور عظمتشان جدا کرد. وجه انسانی آنها با فطرت الهیشان مثل همهی انسانها، امکان خلیفة اللهی دارند و وجه نور عظمت آنها جهت هدایت بقیهی انسانها است. آری! حضرت احدیت بر اساس زمینههای پذیرش تجلیات الهی به صورت اسماء، متجلی میشود که مقام جامعیت اسماء را حضرت «اللّه» میگویند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: همانطور که در جواب سؤال قبل عرض شد ذات تکنیک به اعتبار کشف استعدادهای طبیعت، چیز بدی نیست. مشکل به گشتلبردن و در قابِ محدودیتقراردادنِ آن برای سیطره بر طبیعت، مشکل تکنیک شده است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی ما هنوز گرفتار تاریخ استکباریِ فرهنگ مدرنیته باشیم معنای خود را در کبر و استکبار جستجو میکنیم و با رجوع به فرهنگ ایثار و تواضع میتوانیم از آن لذاتِ شیطانی به لذاتِ الهی ایثار و تواضع وارد شویم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: همیشه پایهی هر گناهی، نفس امّارهی انسان است و شیطان بر اساس همین نفس امّاره وسوسه میکند. بدین لحاظ شیطان در قیامت به افرادی که آنها را گمراه کرده است، میگوید: «فَلا تَلُومُوني وَ لُومُوا أَنْفُسَكُم»(ابراهیم/22) مرا ملامت نکنید، خودتان را ملامت کنید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- بنده همانطور که در جواب سؤال شمارهی 21355 عرض کردم معتقد نیستم از فلسفهی غرب باید عبور کنیم، بلکه بنده مثل آقای دکتر سید حمید طالبزاده معتقدم اگر بخواهیم جایگاه فلسفهی خودمان را هم درست بشناسیم، باید فلسفهی غرب را بفهمیم 2- اعتقاد بنده آن است که اگر در فضای تعقل و نه تقلید با تفکر فیلسوفان در هر جای دنیا که باشند، مرتبط شویم ماوراء حتی نوشتههایی که از آنها به طور دست و پا شکسته ترجمه شده است، میتوانیم آنها را بفهمیم ولی نه در دستگاه رسمیِ آکادامیک بلکه به گفتهی هولدرلین به معنای سفر به سرزمینهای بیگانه برای یافتن آن چیزی که خود داریم که بحث آن مفصل است. بد نیست که بالاخره سری به جواب سؤال شمارهی 21355 بزنید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: مسلّم با منطق ارسطویی نمیتوان همهی ابعاد پدیدار را به تفکر آورد و هرکدام از منطقهای موجود، وجهی از پدیدار را مینمایاند مگر آنکه انسان با شهود خود متوجهی وجود پدیدار شود، کاری که امثال هایدگر در پی آنند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده نکات خوبی است. در ضمن عنایت داشته باشید هر اندازه دشمن را بهتر معرفی کنیم، این نوع حرفهایش بیشتر بیارزش جلوه میکند. و هر اندازه بتوانیم اهداف الهیِ انسانها را به انسانها متذکر شویم، بهتر دشمن را میشناسند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: قبلاً به صورت شخصی به ایمیلتان ارسال شده. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در شرح «ده نکته» در این مورد عرایضی شده است. عنایت داشته باشید نفس ناطقه در حوزهی خاصی که قوههایش را بالفعل کند، اختیار دارد ، نه در تولد خود و نه در مرگ خود مختار نیست. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- فکر میکنم سیر مطالعاتی مطرحشده بر روی سایت کمککار خوبی باشد. 2- کتاب «جوان و انتخاب بزرگ» و کتاب «چه نیازی به نبی» در این رابطه افقهایی را میگشاید إنشاءاللّه. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: با ادامهندادنِ آن گناهان و ماندن بر عزمی که شروع کردهاید، عملاً آن توبه محقق میشود. زیرا بدن انسان در حال استحالهی مستمر است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده اطلاعات کافی نسبت به ترجمههای موجود ندارم. بالاخره هرکدام حُسنی دارد. ترجمهی آیتاللّه مکارم و استاد بهرامپور قابل استفاده است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: اعتدال در هر مرحلهای مناسب آن مرحله باید باشد. به جوانی که عادت به عبادت ندارد، اعتدال را باید اینطور معنی کنیم که بدون هیچ مستحبی فقط واجبات نمازش را انجام دهد. ولی اعتدال برای کسی که میخواهد یک لحظه از نظر به خداوند غافل نشود، معنای دیگری دارد و سخن حضرت سجاد«علیهالسلام» در رابطه با اعتدال برای هر دو مرحله، تقاضایی است مناسب همان مرحله. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: این شما و این نظر کاربر عزیز! بنده حرفی بهتر از آنچه ایشان گفت ندارم. حقیقتاً اصیلترین نگاه در این زمانه، درستشناختن و درستفهمیدنِ جایگاه رهبر معظم انقلاب است، حالا میفهمیم چرا رسول خدا «صلواتاللهعلیهوآله» فرمودند: «مَنْ ماتَ وَ لَمْ يَعْرِفْ إمامَ زَمانِهِ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّة»؛ هر کس بميرد و امام زمانش را نشناخته باشد، به مرگ جاهلى مرده است. من نمی گویم رهبر انقلاب امام زمان اند ولی او زمانه خود را می شناسد.
پیشنهاد بنده آن است که کاربران عزیز با دقت کامل سخنان سؤالکننده را که از سر دلسوزی و شور معنوی و بصیرت تاریخی نوشتهاند، مطالعه فرمایند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. شاید بتوان گفت روح حضرت امام به سوی اموری میل داشته که در ضمیرِ ناخداگاهشان متوجهی چنین مسئولیتی بوده و آمادهی چنین مسئولیتی میشده .۲. به نظر بنده راهی که حضرت امام خمینی «رضواناللّهتعالیعلیه» گشودند، روز به روز وسعت و عمق مییابد ولی در بستر همان راه. ۳. رابطه با حقیقت، همیشه از این قرار است چون حالت حصولی و سوبژکتیو ندارد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: حرف، یک کلمه بیش نیست اگر در حدّ معقول جهت کسب روزی تلاش کنید و در همهی موارد، انصاف را، آری! انصاف را رعایت نمایید، در سنّ پیری همانطور که روایتهای موجود در آن کتاب متذکر میشود؛ نهتنها در پیری درنمیمانید، بلکه راحتتر از دوران جوانی زندگی خواهید کرد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر میکنم با وجود ضعفهایی که ایشان در تحلیل شرایط دارند، باید ایشان را تحمل کرد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: نه. این بزرگان متوجهی تقدیر خود میشوند و در همان مسیر خود را رشد میدهند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: حرف درستی است که از نظر ظاهر رابطهای بین زبان و معانی، اعتباری است و انسان برای معانی، الفاظی را اعتبار میکند. ولی در مباحث فلسفهی زبان، بحث میشود که واژهها، صورتهای حقیقیِ معانی هستند و حقیقت زبان ریشه در روحی دارد که آن زبان را به ظهور آورده است. در نتیجه در رابطه بین زبان و معانی، چنین خواهد بود که رابطه حقیقی است. مثل رابطهی الفاظِ قرآن با حقیقتی که به صورت الفاظ درآمده است، مگر در زبان روزمرّه که هیچ اصالتی در آن نیست. موفق باشید