بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
20222
متن پرسش
ضرورت بازخوانی محکمات و شعائر انقلاب اسلامی: با سلام و عرض خسته نباشید. عید سعید قربان را خدمت استاد تبریک عرض می کنم. همانطور که در قرآن کریم و سیره اهل بیت (ع) تعریف شده برپایی عدالت یکی از اساسی ترین دلایل تشکیل حکومت و دولت اسلامی می باشد که انقلاب اسلامی نیز حق مسلم جهت همین اصول ارزشی حرکت خود را به ثمر رساند. سوالم از خدمتتان این است که وقتی ما اصول تشکیل دولت همچنین قانون اساسی و ... نظام چینی درونی را همه بر اساس سیره اهل بیت و قرآن مجید تعریف می کنیم. درعمل اجرای ضعیف عدالت را مشاهده هستیم و از آن بدتر عدم مشاهده حرکت جهت مبارزه با این بی عدالتی ها؟! اینکه کسانی در مدیریت کلان کشور دچار فساد می شوند و نظام اسلامی دستگاههای اجرایی و.... با علم و اطلاع کامل از محرض شدن خلاف سکوت دارند زیبنده جامعه اسلامی نبوده و بنظر می رسد ضرورت نگاه منشور امام بیش از بیش لازم است. این بی عدالتی هم در عمق و هم در گستره جامعه قابل مشاهده است. در زمینه اشتغال - ادارات - بانک ها - شهرداریها - مدارس - و... همه اینها متوجه قشر بی بضاعت جامعه هستند و طبقه ای که پول و نفوذ را در اختیار دارند با این صحبت ها بیگانه هستند. این بی عدالتی تا آنجا گسترده شده که سرکوب شدن استعداد توده ضعیف جامعه را مشاهده هستیم. استاد عزیز به چه دلیل افراد برجسته کشور، اساتید و صاحب نظران جامعه روحانیت حرکت مثمر ثمری انجام نمی دهد. من معتقدم که سکوت اینها یعنی شریک شدن در این بی عدالتی. صحبت امروز من تکلیف از بابت سخن قرآن مجید است که به سرزنش افرادی می پردازند که ضعف خود را بهانه مبارزه نکردن با فساد عنوان می کردند. شهر ما شهر طلبه گرانقدر - مبارز با زمین خواری است. این بی عدالتی ثمره سریز شدن فساد از بالا به پایین است. ایا صحبت ها گفت گوی درون نظام است و مغایرتی با اتحاد و همبستگی توده مردم ندارد. ممنون می شوم در این زمینه به دغدغه شمار زیادی از افراد و مردم پاسخ دهید.
متن پاسخ

اسمه تعالی: سلام علیکم: حرف‌های درستی می‌زنید. به نظر بنده اسلام توان تربیت انسان‌هایی را دارد که در اوج عدالت، جامعه‌ی خود را به بهترین نحو اداره کند، ولی آموزه‌های ما آن‌چنان نسبت به اسلام ضعیف است که چنین انسان‌هایی را می‌پروراند که امروز شما با آن روبه‌رو هستید و آن حساسیت لازم را نسبت به عدالت و آزادی نشان نمی‌دهند و در این انتخابات طوری عمل کردند که گویا نفس امّاره‌ی آن‌ها بیشتر از حقیقت اصالت دارد. موفق باشید

13448
متن پرسش
با سلام: در جلسه دوشنبه قبل از عید قربان در مورد رعایت کردن اعتدال در تمام موارد زندگی گفتید. برای مثال عرض کردید حتی گوشت قربانی رو گفتند قسمی برای فقیر قسمی برای همسایه و رحم و قسمی برای خودمان. حال چرا حضرت علی (ع) و فاطمه (س) در آن شبهای بیاد ماندنی افطاری خود را به فقیر دادند و هیچ چیز برای خود نگه نداشتند. شاید بگویید قیاس بزرگان به خود مگیر ولی بالاخره این نحوه از زندگی و رعایت اعتدال از زبان خود معصوم در قالب همان دعایی که شرح می دادید به ما رسیده. لطفا توضیح دهید
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اعتدال در هر مرحله‌ای مناسب آن مرحله باید باشد. به جوانی که عادت به عبادت ندارد، اعتدال را باید این‌طور معنی کنیم که بدون هیچ مستحبی فقط واجبات نمازش را انجام دهد. ولی اعتدال برای کسی که می‌خواهد یک لحظه از نظر به خداوند غافل نشود، معنای دیگری دارد و سخن حضرت سجاد«علیه‌السلام» در رابطه با اعتدال برای هر دو مرحله، تقاضایی است مناسب همان مرحله. موفق باشید

11230

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد: برای انسان نوعی چقدر نیاز به مطالعه کتبی مانند شاهنامه فردوسی وجود دارد؟ آیا مطالعه چنین کتبی نیز در جهت به فعلیت رساندن استعدادهای بالقوه بشری که در کتاب ادب عقل، قلب و خیال به آن اشاره فرموده اید موثر است؟ از آیت الله حسن زاده املی مطلبی در رابطه با هفت خوان رستم دیدم که البته بعد عرفانی آن را بررسی نموده بودند و همین مطلب موجب طرح این پرسش در ذهن حقیر شد. متشکرم
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: عمده نوع انگیزه و رویکرد ما است به کتاب‌هایی مثل شاهنامه، و چون خودم با شاهنامه مأنوس نبوده‌ام نمی‌توانم نظر بدهم. موفق باشید
828

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام وتشکر خانمی 38 ساله با تحصیلات سطح 2حوزوی دوستدار مطالعه وتحقیق وآشنا با آثار شماهستم امابه این نتیجه رسیده ام که بخش روان وجود میتواند آنقدر قوی شود که از روح وجسم مستقل عمل کند وآنها را تحت تاثیر قرار دهد طوری که تحت کنترل خود سازی هم قرار نگیرد تربیت غلط را اولین علت آن میدانم مثل حساس ،زود رنج ووابسته کردن فرزند که عاقبت آن اصطکاک زیاد با دیگران عدم رضایت از زندگی ودر نتیجه بی انگیزگی برای ادامه امور وپیشرفت ،ودر آخرمصرف داروی اعصاب است وپناه بردن به خواب ووقت گذرانی است برای بیرون آمدن از چنین مهلکه ای چه راهنمایی عملی می فرمایید
متن پاسخ
باسمه تعالی، سلام علیکم: فکر می‌کنم با مطالعه‌ی کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» بتوانید جلو بروید. موفق باشید
30058
متن پرسش

سلام استاد عزیز: منظور از جنگ نرمی که اخیرا رهبر معظم انقلاب در سالگرد شهید سلیمانی مطرح فرمودند چیست و شما نیز و همچنین همفکران شما به آن اشاره ای داشتید. آیا منظورشان این بود که با جریان غربگرا نرمش نشان داده تا مثلا تحریمها رفع شود؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث آن مفصل است و در این رابطه یادداشت‌هایی شده است که بناست در جمع رفقا مورد بحث و بررسی قرار بگیرد. در این رابطه صرفاً آن یادداشت‌ها را خدمتتان ارسال می‌کنم ولی به نظر بنده نیاز به شرح و بسط دارد. موفق باشید

نهضت نرم‌افزاری

نسبت «حقیقت» و «قدرت» و یا «خشونت» و «ذلّت»

باسمه تعالی

نکات مربوط به بیانات رهبر معظم انقلاب «حفظه‌الله» در سالگرد شهادت شهید حاج قاسم سلیمانی در موضوع «غلبه‌ی نرم‌افزاری بر هیمنه‌ی پوچ استکبار» عبارتند از:

الف- این تشییع میلیونی ژنرال‌های جنگ نرمِ استکبار را متحیّر کرد که این چه حرکت عظیمی است که آن‌ها را شکست داد.

ب – سیلی سخت به آمریکا، غلبه‌ی نرم‌افزاری بر هیمنه‌ی پوچ استکبار است.

ج- مهم‌ترین سیلی به آمریکا همین حرکت مردمی عظیمی بود که انجام گرفت.

د- برادرها یک سیلی‌ای زدند، لکن سیلی سخت‌تر عبارت است از غلبه‌ی نرم‌افزاری بر هیمنه‌ی پوچ استکبار. این سیلیِ سخت به آمریکا است که باید زده بشود. بایستی جوانان انقلابی ما و نخبگان مؤمن با همّت، هیمنه‌ی استکباری را بشکنند.

با توجه به نکات فوق می توان گفت:

1- اگر متوجه‌ی حرکت نرم‌افزاری نباشیم، نمی‌فهمیم چرا در جنگ با صدام، شهادت را امری اساسی برای حضور در جهانی می‌دانیم که جهان «انقلاب اسلامی» است. یعنی اگر جایگاه حرکت نرم‌افزاری را نفهمیم، از عصری که در آن قرار گرفته‌ایم، آگاهی کاملی به‌دست نمی‌آوریم و ناخودآگاه در جهان خشونت و یا قدرت، جدای از حقیقت قرار می‌گیریم.

2- جنگیدن برای نجنگیدن، غیر از جنگیدن برای جنگیدن است و غیر از جستجوی معنای خود در جنگیدن است که در بستر شهادت‌طلبی شکل می‌گیرد.

3- ژنرال‌های جنگ نرم به دنبال چه هستند و ما در جنگ نرم به دنبال چه چیزی باید باشیم که در عین آن‌که جنگ است، ولی حضوری نرم دارد و به جای خشونتِ صِرف در مقابل خشونت صرف، تقابلی دیگر را جهت غلبه می‌خواهیم دنبال کنیم؟

4- غرب‌زدگی، عین خشونت و داعشی‌گری است، و حاج قاسم نه‌تنها غربِ خشونت نیست بلکه انسانی است که از غربی که عین تصرف است فاصله دارد. چون حاج قاسم خشونت در مقابل خشونت نبود، انسان‌ها حقیقت خود را در او احساس کردند.

5- در حرکت غلبه‌ی نرم‌افزاری بر هیمنه‌ی استکبار، بحث، بحث انتقام است و نه مصالحه، ولی راهی که باید در آن راه، آن انتقام انجام گیرد، کدام راه است؟ مسلّم آن راه، راهی نیست که اراده‌ی معطوف به قدرت بتواند آن را درک کند.

6- هرگز هیچ مصالحه‌ای بین ما و قاتلان ما صورت نخواهد گرفت، ولی چه چیزی در حرکت مردمی، در شهادت حاج قاسم سلیمانی صورت گرفت که رهبر معظم انقلاب «حفظه‌الله» آن را مهم‌ترین سیلی به آمریکا دانستند و سیلی سخت‌تر که غلبه‌ی نرم‌افزاری بر هیمنه‌ی پوچ استکبار است و باید زده شود؛ چه خصوصیاتی باید داشته باشد؟

7- آیا می‌توان قرآن و روایات و متون متفکران را در راستای حضور نرم‌افزاری همراه با انتقام خوانده شود، ولی نه آن‌طور که از آن‌ها خشونت به ظهور آید؟  

8- انتقام آری! ولی خشونت نه. مثل اشعاری که در جای خود انتقام است و شمشیر تیزی هستندکه بدون خونریزی دشمن را می‌کُشد.

9- دفاع از حقیقت، با خودِ حقیقت ممکن است و نه با خشونت. ما در کجا باید باشیم که بتوانیم استکبار را بی‌معنا و بی‌هویت کنیم؟ بستر حضور تاریخیِ حاج قاسم راهی شد جهت این امر، امری که در ذات انقلاب اسلامی نهفته است و همان ذات بود که مردم فهمیدند با آن حضور میلیونی کنشی مناسب مقابله با استکبار را به میان آوردند و رهبر معظم انقلاب در موضوع غلبه‌ی نرم‌افزاری بر هیمنه‌ی استکبار، متذکر این امر می‌شوند. 

10- آقای دکتر قاسم پورحسن می‌فرمایند: فارابی معتقد است سعادت حقیقی در بیرون از قدرت شکل می‌گیرد. معنای حقیقی قدرت باید وجودی باشد.

11- آیا با تفکر به هویت حرکت نرم‌افزاری می‌توان در اکنونِ تاریخی خود بهتر حاضر شد، آن هم با رویکرد سیلی سخت به آمریکا در بستر انتقام از آمریکا جهت به شهادت‌رساندن حاج قاسم؟ انتقامی در بستر حقیقت و قدرت و نه در بستر خشونت و ذلّت.

12- در نسبت بین حقیقت و قدرت می‌توان به کربلا فکر کرد و شب عاشورا، که از یک طرف حضرت اباعبدالله «علیه‌السلام» فرمودند: همه فردا شهید خواهید شد. زیرا خود را در بستر حقیقتی یافتند که شهادت آن را معنا می‌کرد و از طرف دیگر فردا با تمام نیرو جنگیدند و نشان دادند دارای قدرت روحی بزرگی هستند که ترس در آن راه ندارد. راستی! بین شهادتِ حتمیِ حضرت ابالفضل«علیه‌السلام» که از قبل می‌دانستند و آن‌همه دلاوری و قدرت‌نمایی، پیچیده‌ترین رازی نیست که می‌تواند مرز بین قدرت و خشونت را از هم جدا کند تا معلوم شود چگونه خشونت با ترس همراه است ولی قدرت، با پشتوانه‌ی حقیقت، شجاعت‌آفرین است؟

13- ما در دعای شریف «ندبه» از عهدِ حضوری که حقیقت باید به صحنه آید، یک لحظه غفلت نمی‌کنیم و لذا قصه‌ی دعای «ندبه»، پایداری بر حقیقت است و نه ندبه‌ای که حکایت از ذلّت و ترس باشد.

14- انتقام سخت که انتقامی است پایدار و موجودیتِ دشمن را نشانه می‌گیرد، حتماً انتقامی است که در بستر حرکتی نرم محقق می‌شود تا هویت تاریخی دشمن استکباری بی‌معنا گردد. مانند حرکت حضرت زهرا «سلام‌الله‌علیها» به‌خصوص آن‌جایی که حضرت وصیت فرمودند مرا شبانه غسل دهید و کفن و دفن کنید. تا جریان مقابل هیچ کاری نتواند بکند، مگر آن‌که ناظر آب‌شدن و تبخیرِ به مرورِ خود در تاریخ باشد. «امّ ابیها» بودنِ حضرت زهرای مرضیه «سلام‌الله‌علیها» یعنی بعد از رسول خدا «صلوات‌الله‌علیه‌واله» نیز باید این نهضت با روحِ مادرانه‌ی آن حضرت ادامه و پایدار بماند. لذا یک طرف خشونت است و جسارت به آستانه‌ی آن حضرت، و یک طرف حقیقت است و شجاعت، و این است که شیعه در ذکر مصائب آن حضرت متوجه‌ی رنجی می‌باشد که در مسیر به‌ظهورآوردنِ حقیقت در مقابل خشونت باید تحمل کرد تا معلوم شود پیروزی اصلی و انتقام سخت در حرکات نرم‌افزارانه نهفته است و هرکس باید در هر زمان مطابق دشمنی که در مقابل خود دارد، آن حرکت را به میان آورد.

15- فاطمه«سلام‌الله‌علیها» و تاریخِ آینده‌ی ما

هم او که «امّ ابیها» بود تا رسول خدا «صلوات‌الله‌علیه‌وآله» در تأسیس تاریخ اسلام بدون هویت نرم‌افزارانه، آن تاریخ را بنا نکنند و آن تاریخ، عقیم بماند؛ مهدی «صلوات‌الله علیه» نیز که بناست در مواجه با، نه‌تنها با جاهلیت، که با همه‌ی فکرها و فرهنگ‌ها، تاریخِ قدسی خود را بنا کند؛ مسلّم بدون به میان‌آوردن سیره‌ی زهرای مرضیه «سلام‌الله‌علیها» هیچ افقی در مقابل بشر نخواهد گشود، و لذا آن حضرت فرمودند: «إنَّ لِي في إبنَةِ رَسولِ اللّه ِ اُسوَةٌ حَسَنةٌ» از آن جهت که در شخصیت حضرت زهرا «سلام‌الله‌علیها»، حقیقت و حماسه، منجر به عبودیتی شده است که به حکمِ «وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنْسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ» تمامِ مقصد خلقت است. و این‌جا است که می‌بینیم هر روز بیشتر از روزهای گذشته‌ی تاریخ، فاطمه «سلام‌الله‌علیها» ظهور می‌کند تا معلوم شود مهدی «صلوات‌الله‌علیه» چه تاریخی را بنا است با مردم در میان بگذارد. آیا تاریخ آینده، تاریخی است که باید با فاطمه «سلام‌الله‌علیها» شروع شود و معنا پیدا کند؟ تاریخی که به جای حاکمیت اسلحه‌ها، حقیقت است که انسان‌ها را جلو می‌برد.

 

28506

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم. سلام علیکم: آیا تنفر قلبی داشتن از پدر و مادر اما پیش خودشان بروز ندادن و با محبت کلامی خدمت کردن اما در دل آرزوی مرگشان را داشتن، از موانع سلوک است؟ چطور می‌شود پدر و مادری را که از کودکی فضای منزل را متشنج کردند و بچه ها در کتک و فحش و تحقیر بزرگ شدن دوست داشت؟ چطور می‌توان به مادری که بویی از مادری نبرده و از هیچ بدی در حق فرزند دریغ نداشته و فرزند یک روز خوش و هیچ آرامشی در کنارش نداشته محبت داشت؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در روایات داریم حتی اگر والدین هیچ کمکی به فرزند نکرده باشند از آن جهت که مسیر وجودِ فرزند می‌باشند؛ حقوقی به گردن فرزند دارند. در روایت نبوی داریم با محبت به والدین، انسان به بهشت نزدیک می‌شود. موفق باشید

25154

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
عرض سلام و ادب خدمت استاد عزیز: استاد بنده به نکته هشتم ده نکته رسیده ام و در پوست خودم نمی گنجم وقتی به آیات قرآن نهج البلاغه و دیگر روایات نگاه می کنم و متوجه این نوع نگاه می شوم و چقدر این مباحث حضور می آورد. استاد چند سوال داشتم از محضرتون: ۱. با توجه به حضور مجردات در عالم، مخاطب ما در دعا کردن خدا باید باشد یا امام زمان (عج)، اگر هنگام گناه باید امام را در خانه خدا واسطه کنیم چرا فرعون وقتی از حضرت موسی (ع) درخواست کرد پاسخی داده نشد؟ ۲. بعد از فهم مباحثتان حضور خوبی در نماز احساس می کنم اما شبهاتی در رابطه با ذات خداوند اذیتم می کند آیا این دسته از شبهات از طرف شیطان است یا خداوند می خواهد آزاد شویم از این شبهات و با حضور بیشتری در نماز حاضر شویم؟ ۳. متوجه این سخن پیامبر (ص) نشدم که می فرمایند «الان قیامتی قائم» آیا صرف دیدن آینده مد نظر است یا اینکه قیامت افراد برپاست الان؟ در پناه خدا باشید استاد عزیز تر از جان.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. اگر با نظر به حضرت حق از امام به عنوان واسطه‌ی فیض بخواهیم و یا از حضرت حق با نظر به واسطه‌بودنِ امام بخواهیم، هر دو ممکن است. به آن روایتی که اشاره کردید چندان نمی‌توان اعتماد کرد. ۲. هرچه هست چیز خوبی است و نمی‌گذارند شما در باورهای اولیه‌ی خود متوقف شوید. ۳. این مطلب را إن‌شاءاللّه بعداً و بعد از دنبال‌کردنِ مباحث «برهان صدیقین» در کتاب «چگونگی فعلیت‌یافتن باورها» می‌توانید دنبال کنید. موفق باشید

24139
متن پرسش
با سلام و عرض ادب: ۱. استاد عزیز لطفا بفرمایید طبق آیه ۳۴ سوره بقره «... کان من الکافرین» اگر شیطان از «ابتدا» (به خاطر بکار رفتن کان در آیه) کافر بوده است و عبادات چند ساله اش هم در واقع پرستش نفس بوده چرا تا مقام ملائکه ارتقا و رشد کرده است؟ ۲. لطفا شرح قابل قبول و مورد تاییدی از مثنوی معنوی معرفی بفرمایید. با تشکر و التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. این موضوع به طور مفصل در کتاب «هدف حیات زمینی» مورد بحث قرار گرفته که چگونه شیطان از ابتدا به جامعیتِ اسماء الهی کافر بوده، ولی نسبت به بعضی از اسماء ایمان داشته و به همان اندازه در ابعاد محدود رشد کرده. این شبیه همین مقدس‌مآب‌های خودمان است که ایمان‌شان محدود است در عین آن‌که به بعضی از کمالات و مراتب می‌رسند. ۲. در مورد مثنوی، باید نظر مثنوی‌دان‌ها را که در مثنوی تدبّر کرده‌اند و اصطلاحات آن را می‌شناسند، دنبال بفرمایید مقام معظم رهبرى «حفظه ‏الله ‏تعالى» به عنوان یک صاحب‌نظر در این امر،  در جلسه ‏اى كه با شعرا داشتند فرمودند: مثنوى همان طور كه مولوى مى‏ گويد: «هُوَ اصولُ اصولِ اصولِ الْدّين»[1] و گفتند مرحوم مطهرى هم با من هم عقيده بود.» از شرح مثنوی توسط آیت اللّه محمدتقی جعفری نباید غافل بود. موفق باشید

23653
متن پرسش
سلام: در شرح صوتی رساله الولایه فرمودید که ملاک سعادتمندی و بهره مندی از بهشت رجوع الی الله است. حال سوالی که پیش می آید اینست که کسانی بودند که در اثر بی بصیرتی گناهان سیاسی مرتکب شدند و به انقلاب خیانت کردند و به زعم خودشان هدف از این کارشان رجوع الی الله بوده ولی حضرت امام (ره) به او می گوید برای اینکه از قعر جهنم بیرون بیایی توبه کن. این تناقض را چگونه پاسخ می دهید. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مگر کسی می‌تواند در نظام الهی کاری بکند که دست خدا بسته شود و روی دست خدا بزند؟ پس خیانت‌ها، خیانت به خود انسان است و معلوم است که با توبه، رجوع إلی اللّه صورت می‌گیرد و انسان از تبعاتِ گناه خود نجات می‌یابد، هر اندازه هم که سوابق او بد باشد. موفق باشید

22328

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرامی: سوالی در خصوص عمل تطهیر ید علامه حسن زاده دارم و آن این است که ایشان در خصوص مس تمام خطوط قرآن فرموده‌اند که اگر مدت زمان این کار از بین الطلوعین بیشتر شود و آفتاب مقدار کمی برآید مشکلی ندارد با محاسبه زمان لمس جزء آخر که تقریبا 1 ساعت می شود مس کل قرآن چند ساعتی طول می کشد و این با ظاهر دستورالعمل منافات دارد. خواهشمندم راهنمایی بفرمایید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد تجربه‌ای ندارم که بخواهم نظر دهم. موفق باشید

21706

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام: اگر بخواهید علامه طباطبایی رو تعریف کنید چه می گویید؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: علامه طباطبایی را با مطالعه‌ی کتاب‌هایشان باید شناخت. موفق باشید

21643
متن پرسش
با سلام: استاد ببخشید در جواب یکی از سوالات که پرسیده بودند از نظر برخی مراجع فلسفه حرام است و شخص چه کار کند شما پاسخ دادید که نیازی به مراجعه به مرجع در این زمینه نیست به دلایلی که ذکر کردید. سوال بنده این است که در مسائل لباس پوشیدن و ... هم همینطور است؟ برای مثال برخی مراجع کراوات زدن را حرام می دانند. خیلی ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که عرض شد عرفان و فلسفه، موضوعات عقیدتی است و مقدم بر تقلید است. و اساس تقلید بر امورِ عملی است که لباس‌پوشیدن نیز از همین امور عملی می‌باشد که در حوزه‌‌ی نظرِ فقهِ فقهاست. موفق باشید

21451
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم. با سلام خدمت استاد عزیز و برادران زحمتکش لب المیزان ۱. بنده مطلبی خواندم که از آن در طول بودن مخلوقات از جمله انسانها را برداشت کردم [که البته با عقل ناقص بنده در تعارض نبود هر چند با معلومات سابق بنده متعارض بود] قسمتی از متن را در زیر می نویسم: «این ادّعا که همه ی انسان در اصل خلقتشان یکسانند و همه ی انسانها در یک مرتبه ی وجودی خلق شده اند، اگر چه باوری است مشهور بین عوام، امّا در حقیقت هم با براهین عقلی فلسفی در تعارض است هم با متن دهها و بلکه صدها حدیث صحیح السند. چون از منظر عقلی، وجود، ذاتاً دارای مراتب می باشد، و هر موجودی نیز مرتبه ای از وجود است. لذا محال است حتّی دو موجود در اصل خلقتشان دارای مرتبه ی وجودی یکسان باشند. انسانها در اصل خلقتشان با هم تفاوت دارند؛ کما اینکه تک تک موجودات چنین هستند؛ و طبق براهین عقلی، هیچ موجودی در اصل خلقتش با موجود دیگر برابر نیست؛ و محال هم هست که برابر باشد.» این را با چند کارشناس اعتقادی در میان گذاشتم که نظرشان خلاف ایشان بود. حال می خواستم اگر استاد لطف کنند ابتدا در طول و در عرض بودن را تعریف نمایند و بفرمایند که برای چه مفاهیمی کاربرد و معنا دارند؟ و نیز برداشت خود را از این نوشته بفرمایند و به درستی یا نادرستی آن اشاره فرمایند. (سوال دومم را هم در ارسال بعدی مطرح می کنم) با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با نظر به آیات 172 و 173 سوره‌ی اعراف که همه‌ی انسان‌ها به ربوبیت حضرت حق اعتراف کردند و با توجه به آیه‌ی 31 سوره‌روم که همه‌ی انسان‌ها با فطرت توحیدی سرشته شده‌اند و این‌که امام صادق «علیه‌السلام» می‌فرمایند: «فطرهم علی التوحید» یعنی همه‌ی انسان‌ها بر مبنایِ توحید سرشته شده‌اند؛ نمی‌توان گفت ذات و فطرت انسان‌ها یکسان نیستند. آری! در انتخاب راهی که فطرت در مقابل آن‌ها قرار می‌دهد، متفاوت است. موفق باشید

21412

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام: حضرت آقای کمیلی در پاسخ به این سوال که کدامیک از مسیر های این دو بزرگوار (علامه طباطبایی و سید هاشم حداد) جامع تر و انسان را زودتر به مقصد می رساند مرحوم حداد را ترجیح می دهند. (http://www.komeily.com/1391-05-13-22-52-53/) چند سوال 1. نظر ایشان مورد تایید حضرتعالیست؟ 2. جانشین و ادامه دهنده راه این دو بزرگ اکنون چه کسی است؟ 3. اگر سوالی که از کمیلی شده است را به طور عام بیان کنیم یعنی کدام طریق عرفانی و کدام عالم جامع ترند بین همه علما و عرفا پاسخ شما چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اطلاعات بنده از مرحوم سیدهاشم حداد در حدّ کتاب «روح مجرد» است که بیشتر، سلوک فردی آن مرحوم را به میان آورده‌اند. در حالی‌که آثارِ قلمی علامه طباطبایی نشان می‌دهد در سعه‌ی بیشتری در عالَم حاضرند. واللّه اعلم. موفق باشید

21229
متن پرسش
سلام علیکم: ضمن آرزوی توفیقات الهی برای حضرتعالی: اینجانب دیروز جهت ارائه سند برای ضمانت دوستی به دادسرا مراجعه نمودم، در گذشته هم به دلایل گوناگون سرو کارم زیاد به این مجموعه های قضایی افتاده است، من نمی دانم که آیا شما به این گونه مجموعه ها مراجعه داشته اید یا خیر؟ من کاری به این که قضات ما از نظر مالی فاسد هستند یا نیستند ندارم چونکه راجع به فساد مالی برخی از قضات شنیده ام اما تا کنون خودم چیزی ندیدم، اما سوال اساسی من راجع به فساد اخلاقی این آقایان است، که فکر نمی کنم از فساد مالی بی اهمیت تر باشد، اینهایی که عرض می کنم مشاهدات خودم هست. نحوه برخورد در این بی سرو سامان ترین ارگان کشور گریه آور و تاسف برانگیز است، مهم نیست که شاکی باشی یا مجرم، ظالم باشی یا مظلوم، بلکه نحوه برخورد با تو در حد یک مسلمان نیست، در حد یک انسان هم نیست، در حد یک حیوان هم نیست، چونکه ما در آموزه های خود دستور به برخورد مهربانانه با حیوانات داریم! مشکل اساسی در این نهاد اخلاق است. حکم این دادگاهها مبنی بر محکومیت و زندان «اخلاق و انسانیت» تا اطلاع ثانویست، آیا تا کنون به دادگاهها رفته اید اگر نرفته اید بگذارید تا قسمتی از مشاهداتم را برایتان بگویم، اینها واقعیات درون دادگاه هاست: برخوردشان با تو تداعی کننده برخورد شاه با رعیت است. باید خیلی مودب و با احتیاط وارد شوی و سرت را کج کنی و با کرنش و و ادب به یک منشی ساده دفتر سلام کنی ولی او جوابت را ندهد، دوباره سلام می کنی باز هم جوابت را نمی دهد. درخواستت مثلا مبنی بر دادن یک فرم ساده را بیان می کنی و او با تشر به تو می گوید بیرون باش تا صدایت کنم. و تو می گویی چشم! و بعد انتظار... انتظار... انتظار... و اگر دوباره با احتیاط به درون اتاق بخزی و با گردنی کج تر از قبل بگویی جناب ببخشید این کار من انجام شد با تشر دوباره او به بیرون از اتاق فرار کنی! بالاخره به تو بگوید برو از رو این فرم یک کپی بگیر و بیاور. از یمن و برکت تدبیر و مدیریت درست مسئولین این نهاد! ساده ترین کارها در این مجموعه ها برایت سخت ترین کارها می شوند، فی المثل گرفتن یک فتوکپی ساده، باید از طبقه ششم بروی به طبقه اول (چون در شش طبقه دادگاه فقط یک دستگاه کپی وجود دارد) و دوباره برمی گردی طبقه ششم وقتی فرم را پر می کنی و به سر دفتر محترم می دهی می گوید برو از این فرم هم یک کپی بگیر و بیاور دوباره از طبقه ششم به اول، از طبقه اول به ششم، دوباره می گوید برو این فرم را هم کپی بگیر دوباره از طبقه ششم به اول، از طبقه اول به ششم و اگر در این اثنا بگویی خوب چرا همه فرمها را نمی دهی تا یک جا کپی بگیرم که آنقدر بالا و پایین نشوم، به مقام شامخ همایونی او برمی خورد و مورد غضبش واقع می شوی. آن روز تا آخر وقت نگهت میدارت و سپس روانه ات می کند تا فردا بیایی و اظهار اندامت کنی، و اگر دوباره اعتراض کنی زنگ می زند یک سرباز تو را بیرون بیاندازد و اگر باز اعتراض کنی احتمالا بازداشت می شوی تا دیگر از این غلط ها نکنی، اینها که گفتم فقط در برخورد با یک سر دفتر ساده می بینی، قاضی که اجل و افضل و اکمل از اینست که تو او را ببینی، باید بگویی این هو؟! و مواظب باشی تا صاعقه خشمش کوه وجودت را نخرّاند! خوب این شد همانی که می خواستیم؟! حضرت استاد به نظرم می رسد شما در پاسخ به سوال دوستان در مواجهه احمدی نژاد با قوه قضاییه دچار یک اشتباه شده اید و به همین خاطر هم ذهن مخاطب از شما راضی نمی شود و آن هم اینست که اصلا بحث احمدی نژاد نیست که حالا بگوییم ولایتمدار هست یا نیست بحث اصلی نارضایتی از عملکرد قوه قضائیه است، این اشخاصی که با احمدی نژاد همدردی می کنند به دلیل همزاد پنداری با او در مواجهه با قوه قضائیه اند نه به دلیل قبول داشتن او، چونکه همه آنها حتی طرفداران سرسخت او هم قبول دارند که احمدی نژاد مشکلاتی دارد اما اصلا بحث احمدی نژاد نیست، بحث مردم است، بحث اینست که این ساختار فاسد (حداقل فاسد در اخلاق اگر قائل به فساد در ابعاد دیگر در این قوه پاک و مطهر! نباشیم) قبل از احمدی نژاد خون مردم را در شیشه کرده. اعتراض آیت الله مکارم شیرازی و گاها مراجع دیگر به نحوه عملکرد قوه قضائیه قبل از همه این صحبتها بود. اعتراض آیت الله علم الهدی قبل از این غائله بود. اینها حتی در برخورد با امام جمعه مشهد آیت الله علم الهدی که خودش صاحب منصب است و نماینده رهبریست طوری رفتار کردند که ایشان از فقدان تحمل نقد در رئیس قوه قضائیه تعجب کرد! حرف احمدی نژاد اینست که وقتی با من و معاونینم که روزی رئیس جمهور این مملکت بودم اینگونه است با مردم چگونه خواهد بود؟ حرف مردم هم همین است. اصلا حرف حقانیت احمدی نژاد نیست. حرف ظلم به احمدی نژاد و بقایی و جوانفکر هم نیست، حرف مظلومیت مردم است. با خود می گویی آیا خون شهدای دفاع مقدس، این بزرگمردان تاریخ بشر ریخته شد تا این افراد پشت میز حکمیت و داوری بنشینند، قوه قضاییه با اداره آب و فاضلاب یا برق یا گاز یا سایر نهادهای دولتی یکسان نیست، قوه قضائیه نماد حاکمیت یک جامعه است، قاضی تکیه به جایگاه خدا زده است (الحکم لله)، قاضی نماینده ولی فقیه است از طرف او منصوب است به اعتبار او قاضیست. پدرم در قوه قضائیه پرونده ای داشت که آن طرف قضیه یک ارگان دولتی بود و می خواست پولی که اصلش پول زور بود را با محاسبه نرخ تورم بگیرد ولی به آنجا نرفت تا حکم بر علیه او دادند، به او می گفتم خوب برو به قاضی این مطالب را بگو، گفت من به آنجا نمی روم چون قاضی اصلا به حرف ما گوش نمی کند، اولین بار که به آنجا رفتم تا از در اتاق وارد شدم وقتی مرا برای اولین بار دید گفت برو بیرون پیرمرد دروغگو ! به نظر شما این شخص می تواند حکم کند، کسی که در اولین برخورد قبل از اینکه حرفی بزنی تو را دروغگو خطاب می کند و به تو تهمت می زند و برخوردش آنچنان قهری است که شخص حاضر است محکوم شود ولی دیگر پیش او نرود کسی که اخلاقش اینگونه فاسد است چگونه لیاقت دادن حکم را پیدا می کند و نمونه هایی که خود اینجانب دیده ام که یک الف بچه به اسم قاضی پشت میز نشسته که نه سواد قضاوت دارد (برای قضاوت و صدور حکم می گفت باید ببینم نظر سر دفتر چیست!) و نه آداب رفتار با مردم را، طوری که با مرد مسنی که شاید سن پدر او را داشت چنان رفتار می کرد که انگار با نوکر خانه پدری! و آیا می توان فساد اخلاقی را در این آقایان انکار کرد، اصلا حرف حکم ناحق هم نیست، حرف اینست که چرا یک چنین فرد فاسد اخلاقی باید تکیه بر تخت صدور حکم بزند؟ رهبری هم که می فرمایند من به این مسائل بیشتر از شما آگاهم، خوب ایشان بفرمایند نظر ایشان برای بهبود وضع اسفناک این قوه چیست، و اگر آن نظرات را اعمال فرموده اند چرا وضع این قوه بعد از 40 سال که از عمر پر برکت انقلاب می گذرد هنوز اینقدر خراب است؟ مطمئنم که این سوال همه نیروهای انقلابی است. (هر چند که جرات بیان آن را حتی در درون خود هم ندارند) و آن اینکه مشکلات دولت را می گوییم انتخاب مردم است و رهبری خود را مقید به همراهی و تقویت او می دانند اما قوه قضائیه چه؟ قوه قضائیه را که مستقیم خود آقا رئیسش را انتخاب می کنند، آنجا دیگر چرا؟ با توجه به اینکه مشکلات قوه قضائیه کمتر از مشکلات قوه مجریه نیست. قصه، قصه احمدی نژاد نیست قصه قصه پر غصه قوه قضاییه است. شما که می فرمایید من در پاسخ دادن به دنبال جواب به دغدغه سوال کننده هستم و نه جواب به سوال او من فکر می کنم دغدغه همه سوال کنندگان امروز اینست. اصلا فرض کنیم احمدی نژاد نیست فرض کنیم احمدی نژاد دق کرد و مرد! آیا مشکل فساد اخلاقی، سیاسی، مالی، در قوه قضائیه حل می شود؟ آیا تا کنون هیچ گزارش خبری از انتقاد مردم به این قوه در رسانه ها یا حتی شبکه های مجازی پخش شده است؟ آیا هیچ نقدی از هیچ مقامی به این قوه صورت گرفته است؟ همه از این قوه می ترسند شاید بهتر است اسمش را بگذاریم قوه واهمه. سوال دیگرم به وظیفه ما در حل مشکلات این قوه برمی گردد، آیا ما هیچ وظیفه ای در مقابله با این فساد نداریم، و اگر داریم وظیفه ما چیست؟ سوال اصلی من نحوه برخورد نیروی های انقلابی با قوه قضائیه است. آیا وظیفه ما سکوت است چون مقام معظم رهبری رئیس این قوه را تعیین کرده اند؟ و اگر وظیفه ما نقد است در کجا و کدام روزنامه و یا حتی شبکه مجازی اجازه پخش انتقادات خود را داریم؟ درد خود را کجا باید بیان کنیم؟ لطفا یک راهکار عملی برای نحوه انتقاد از ساختار اداری و قضایی این مجموعه بیان کنید. من خواهش می کنم که این سوال و جواب آن را در سایت بزنید و جوابی قانع کننده به آن مرحمت فرمائید، جوابی که نه من بلکه امثال من که در این کشور کم نیستند را هم قانع کند. در آخر از اینکه مصدع اوقات شریفتان گشتم از شما حلالیت می طلبم و از خداوند متعال برای شما آرزوی عافیت و حسن عاقبت و توفیق روز افزون در روشنگری ارشاد نسل جوان می نمایم. و من الله توفیق.
متن پاسخ

- باسمه تعالی: سلام علیکم: ما بخواهیم و نخواهیم این در سنت الهی جاری است که انحطاط یک ملت از ضعف عقلانیت و اخلاق است. و تا دردهای اخلاقی جبران نشود، نباید از انحطاط مصون بود. محبت به انسان‌ها که از طریق اخلاق پیش می‌اید، موجب رعایت حقوق افراد می‌شود و انسان‌ها احساس می‌کنند با رعایت اخلاق، معنا پیدا کرده‌اند. لذا انسان‌هایی که امکانات داشته باشند ولی رعایت اخلاق را جهت معنابخشی به زندگی نکنند، برای ادامه‌ی زندگی بی‌انگیزه می‌شوند.

آن‌چه شما بعضاً در نظام قضایی با آن روبه‌رو هستید به جهت همان بداخلاقی و عدم تواضع و عدم محبت است. وای به حال ما اگر نتوانیم با آموزه‌های اسلامی به اخلاق لازم جهت سر و سامان‌دادن به جامعه، همت کنیم. و انتظار می‌رود که در نظام قضاییِ جمهوری اسلامی حتی یک مورد از آن‌چه شما با آن‌ روبه‌رو شده‌اید، در میان نباشد. با این‌که بنده در جریان هستم حقیقتاً انسان‌های دلسوز و متعهدی در قوه‌ی قضائیه مشغول فعالیت‌اند که خودشان از همه بیشتر نسبت به چنین مواردی نگران هستند. موفق باشید 

20890

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام خدمت استاد عزیزم: استاد در حال تدوین یک داستان هستم، با موضوع محوری سیره عملی و احوالات معنوی و اهداف متعالی شهداء، بنده طبق سخن خودتون که در یکی از آثارتان فرموده بودید که ما قبل از پیروزی انقلاب کارد به استخوان مان رسیده بود!! بنده بنا دارم که این حالت پژمردگی را در این داستان توصیف کنم و همچنین حالات یک مادر شهید، منتهی چند سوال دارم: 1. بفرمایید که بنده چگونه این حالت کارد به استخوام رسیدن جامعه قبل از انقلاب را شرح بدم؟ لطف کنید مصادیق اقدامات و احوالات فرهنگی آن تاریخ را بیان کنید؟ به عبارتی بهتر بفرمایید چه حالاتی بر جامعه ی آن زمان مستولی شده بود، که حضرتعالی آن را حس می کردید، آن حالات را تشریح نمایید. 2. نقش و سیره عملی «مادر» شهید را چگونه توصیف کنم؟ 3. قبل از پیروزی انقلاب، رابطه ی همین شهداء با امام عزیز چگونه بود، چه نگاه نسبت به هم داشتند؟ اشراقی بود آیا؟ استاد لطف کنید کامل و دقیق به سئوالات بنده پاسخ دهید.
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید که در این موارد بایدبا جمع‌بندیِ لازمی وارد کار شوید. امثال بنده نهایتاً می‌توانم راه‌هایی را به صورت کلی نشان دهم. 1- از یک جهت در جزوه‌ی «ریشه‌های انقلاب» و از جهت دیگر در مقاله‌ی «ای امام» می‌توانید در رابطه با فضای انقلاب اسلامی تأمّل کنید 2- این‌که فرزندانشان را برای اسلام تربیت می‌کردند و نه برای خود 3- روح حاکم در محافل مذهبی تنفر به نظام شاهنشاهی بود و ارادت به امام، ولی به صورت کلی. و همین امر منجر شد تا وقت مناسب، عکس‌العمل لازم را نشان دهند. موفق باشید

20512
متن پرسش
استاد عزیزم سلام علیکم و رحمه الله: نزد اساتید اخلاق که می رویم، برای حل مشکلات اذکاری می دهند یا می فرمایند استغفار باید بکنی. مسئله بنده این است که در زمان سلطه مدرنیته که رسانه ها غوغا می کنند و ذهن آدمی تحرک کمی دارد چگونه اذکار بر یادمان بماند. تا می آییم ذکری بگوییم یک ویدئویی یا آهنگی حواسمان را پرت می کند. بطور کل اساتید اخلاق روی احیای هویت و احیای قدرت روحی و فکری کار نمی کنند. ممنون از لطف تان.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر إن‌شاءاللّه بتوانیم با نور انقلاب اسلامی و راهی که رهبر معظم انقلاب متذکر آن هستند، خود را در عالَمی و جهانی غیر از جهان و عالَمِ مدرن معنا کنیم؛ لوازم فرهنگ مدرن را از خود نمی‌دانیم تا تحت تأثیر آن‌ها قرار بگیریم، بلکه آن‌ها را غریبه‌هایی می‌دانیم که در حال رفتن هستند. و البته این به مرور پیش می‌آید. موفق باشید

19984
متن پرسش
سلام: مثلا می خواهیم قرآن بخوانیم یک دفعه یادمان می آید فردا باید بریم اداره بیمه برای دفترچه یا می خواهیم نماز شب بخوانیم یک دفعه یادمان می آید چند ساعت دیگه باید بریم وام گرفته شده مان را پرداخت کنیم و ... اینها نه حضور قلب میزاره برام نه انگیزه، چی کار کنم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در همین کثرت‌ها باید نظر به وحدت را بر روح و روان خود غلبه داد. موفق باشید

17397

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
1. بسم الله الرحمن الرحیم. با سلام و خسته نباشید خدمت حضرتعالی: حضرت امام در کتاب مصباح الهدایه در ومیض 12 می فرمایند از آنجا که حضرت رسول (ص) صاحب مقام جمعی بودند دیگر مجال تشریع برای هیچ کس باقی نماند و بقیه ائمه بالتبع دارای این مقامند. آیا خود ائمه معصومین و بعد انسانهایی که اسفار اربعه را طی می کنند بدون رجوع به آنچه از پیامبر رسیده خودشان مستقیما با حقیقت دین محمدی ارتباط برقرار کنند و خود مستقیما تشریع کنند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: إنباء و تشریع مربوط به مقام خلیفة اللّه است که بذات مربوط به حضرت محمد«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» می‌باشد و لذا ائمه«علیهم‌السلام» از این جهت مقام تشریعی ندارند هرچند که تمام حقیقتِ تشریع را به نور وجود خود می‌شناسند. موفق باشید

17368

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام: سوال اول: مدتی بود برای کسب تقوا به عرفان و تهجد روی آوردم اما دیدم بی فایده بود، به علم فلسفه روی آوردم باز فایده ایی برایم نداشت، یعنی بر حجابهایم بیشتر افزود، واقعا گیج شده ام، می خواهم خودم را از چرک و پلیدی دنیا شست و شو دهم اما گویی از چاله به چاه می افتم راه رهایی از آن چیست؟ سوال دوم: معلم عربی دبیرستان هستم و مربی حلقه صالحین بچه های 12 ساله، می خواهم طرح مطالعاتی روی این گروه داشته باشم به نظر شما چه مطالعاتی در این زمینه خوب است انجام شود؟ ممنونم استاد
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- فکر می‌کنم سیر مطالعاتی مطرح‌شده بر روی سایت کمک‌کار خوبی باشد. 2- کتاب «جوان و انتخاب بزرگ» و کتاب «چه نیازی به نبی» در این رابطه افق‌هایی را می‌گشاید إن‌شاءاللّه. موفق باشید

16323

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: خسته نباشید. چگونه بفهمیم در کدام مرحله از سلوکمان هستیم در ضمن اگر برنامه ریزی نکنیم آیا دچار مشکل می شویم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در هر صورت ما از طریق رعایت دستورات شرع مقدس، عملاً خود را در زیر سایه‌ی برنامه‌ی الهی قرار داده‌ایم و امید رحمت الهی را در این رابطه در خود نگه می‌داریم. موفق باشید

16214

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام و خدا قوت: برخی از مردم می خواهند ترجمه قرآن بخوانند. از بنده سوال می کنند چه ترجمه ای خوب است. بنده نمی دانم کدام ترجمه را معرفی کنم تا به مقصد آیات اشاره ای هرچند مختصر داشته باشد. اگر می شود راهنمایی کنید. التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده اطلاعات کافی نسبت به ترجمه‌های موجود ندارم. بالاخره هرکدام حُسنی دارد. ترجمه‌ی آیت‌اللّه مکارم و استاد بهرام‌پور قابل استفاده است. موفق باشید

7639

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
برای ثبت نام وشرکت حضوری در دوره ها معرفت النفس ومباحث معرفتی ار چه طریقی میتوان اقدام کرد؟
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: با گروه فرهنگی المیزان یا ساحت حضور تماس بگیرید. موفق باشید
887

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم استاد ارجمند با سلام و احترام مدتی است به زعم حقیر خداوند با اسم جلال بر بنده ظاهر می شود ،بیماری صعب العلاج عزیزان ،گر فتاری های شدید اداری و...... یکی از دوستان می گویند بررسی کنید ببینید از کجا دارید می خورید؟ من آدمی بسیار بد و گناهکار چرا باید اطرافیانم (حتی یک طفل معصوم ) تاوان اشتباهات مرا بدهند ؟ راهی برای بنده پیشنهاد می فرمایید؟ متشکرم
متن پاسخ
باسمه تعالی، سلام علیکم: صدقه بدهید، نمازهای واجب خود را اول وقت بخوانید، خوش‌برخورد باشید به‌خصوص با پدر و مادر خود و با پدر و مادر همسرتان، و با خود همسرتان نیز بسیار خوش‌برخورد باشید، صله‌ی رحم را فراموش نکنید. موفق باشید
26168
متن پرسش
سلام استاد بزرگوارم: خدا شما را برایمان حفظ کند. استاد عزیز، از لحظه ای که خبر شهادت حاج قاسم را شنیدم گوییا افقی بلند تا ابدیتی طیب و طاهر در برابرم گشوده شد، و شوق خوب بودن و خوب ماندن را در من به صورت تصاعدی فزونی بخشید. البته من خودم به حول و قوه الهی انقلابی بوده و هستم و رهبری حکیم و فرزانه انقلاب مراد و راهنمای مسیرم است ان شاءالله منتهی با شهادت حاج قاسم با ریخته شدن این خون مطَّهر و مطِّهر خداوند شوق آزاد شدن از همه بندهایی که در اثر گناه و بی مبالاتی بر بالهای روحم دسته شده بود را در وجودم ریخت‌. خیلی افراد دیگر را دیدم که آنها هم کم و بیش همینطور بودند همه دوست داشتن خوب باشن خوبتر بشن خوش خلق تر و... اولا استاد جان، میزان این افق گشوده شده در هر فرد با چه چیزی نسبت دارد؟ یعنی افرادی که در عین انقلابی بودن بیشتر به حلال و حرام توجه دارند، کمتر دچار این انقلاب روحی می شوند؟ این میزان به چه چیزی بستگی دارد؟ مساله دوم اینکه استاد جان این حالت در روزهای اول شدیدتر بود، چرا رفته رفته کمتر می شود با اینکه یقین دارم این موضوع جز عواطف زودگذر و هیجانات نبود، حالتی بود که در شهادت شهید حججی هم تجربه کردم اما در مورد سردار شدیدتر بود. بعضی اینگونه موضوعات رو به رسانه و شانتاژ خبری و... ربط می دهند اما من در مورد موضوعات این چنینی فقط دل و روح آدمها رو دخیل می دونم، من قبلا هم سردار رو می شناختم ارادت قلبی نسبت بهشون داشتم و همون لحظه آگاهی از شهادت قبل از برنامه های صدا و سیما، اون افق گشوده در برابرم بازشد. استاد چرا این حالت همیشگی نیست و با خاکسپاری آن مرد بزرگ کمتر شد؟ و الان باید تلاش کنم تا اون حالت رو حفظ کنم البته تلاش می کنم اما قرار همین است؟ یعنی در ادامه تلاش لازم است؟ چرا همیشه آن حالت که انگار در عوالم بالا سیر می کنی نیست؟ نکته آخر اینکه استاد جان، وقتی حاج قاسم که سرباز راه امام حسین علیه السلام است چنین خون شریف، روشنگر، تاریخ ساز و... دارد که من یقین دارم یقین دارم یقین دارم که تمام سلول سلول بدن این مرد تمام گلوبولهای خون ابن مرد، به تاسی از اخلاص حاکم بر روحش الهام بخش است_ استاد وقتی سرباز طریق الحسین چنین است، خون آن امام چه با دلها کرده؟ وای وای وای که از فهم خارج است. صلی الله علی الحسین علیه السلام
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱.در این رابطه خوب است به غزل شماره‌ی ۸۰ که إن‌شاءاللّه این روزها بر روی سایت می‌آید، نظری بفرمایید. ۲. در این رابطه نیز عرایضی تحت عنوان «سردار شهید مقاومت و یوم الفصل انقلاب اسلامی» شده است. ۳. همیشه قاعده از این قرار است که برای آمدن نفخه‌ای جدید، نفحاتِ قبلی کمی کنار می‌روند و در «یوم الحشر» است که همه‌ی آن حالات به «حشر» می‌آیند. ۴. همین طور است که می‌فرمایید. واقعاً اگر خون شهید حاج قاسم آمریکا را از منطقه بیرون می‌کند و زمینه‌ی افولِ آن را فراهم می‌نماید، خونِ مولایمان حضرت سیدالشهداء «علیه‌السلام» بساط کلّیِ نه تنها امویان بلکه همه‌ی ظالمان تاریخ را در هم پیچید. موفق باشید

نمایش چاپی