بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
20281
متن پرسش
با سلام: یک سوال از استاد داشتم: حضرت عالی فرمودید که فرشتگان در حالی که انسان در مقام جامعیت خود که همان روح (برترین مخلوق خداوند) بوده است بر او سجده کردند، اما من از یکی از علماء شنیدم که فرمودند که هیچ موقع خداوند به فرشتگان مقرب خود مثل جبرییل امین نمی فرماید که بر «هر» انسانی سجده کند بلکه فرمودند که خداوند دستور داده تا بر انسان کامل که همان معصومین (ع) سجده کنند. حالا بر این اساس سه سوال پیش می آید: ۱. آیا این سخن با گفته شما در تنافی نیست چون شما فرمودید که انسان در مقام جامعیت بوده پس اگر اینطور باشد فرشتگان بر ما هم سجده کرده اند که آن عالم صریحا این مطلب را رد کرد و فرمود اصلا خداوند دستور نداده که آن فرشتگان مقرب بر هر انسانی سجده کنند. ۲. جایگاه حضرت آدم در اینجا کجاست‌؟ 3. آیا انسانی که فرشتگان بر او سجده کرده اند همان انسانی است که در عهد الست خداوند از او عهد گرفت یا نه. با تشکر از شما.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- سجده‌ی ملائکه بر حقیقت انسان بوده است که مصداقِ متعیّن و بالفعل آن همان انسان کامل است. 2- حضرت آدم به عنوان ابوالبشر، اولین آدم و اولین پیامبر در زمین است ولی حقیقت آدم، همانی است که مورد سجده‌ی فرشتگان قرار گرفت. در این مورد عرایضی در کتاب «هدف حیات زمینی آدم» شده است 3- نه، زیرا در آن‌جا بحث تعلیم اسماء به آدم نیست، بلکه بحث فطرت الهیه مطرح است و خطاب به بنی‌ آدم در میان است. موفق باشید

19495
متن پرسش
با سلام: استاد عزیز در جاهایی از قرآن کریم می خوانیم که خداوند در وصف افرادی می فرماید که خداوند آنان را هدایت کرده یا دلهایشان را برای اسلام وسعت داده، اگر امکان داره در مورد این حالت توضیحی بفرمائید که از لحاظ درونی چه اتفاقی برای فرد می افتد؟ برای اینکه شخص مستقیم توسط خدا هدایت شود؟ با تشکر.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- انسان در اثر هدایت الهی در فهم حق و باطل موفق می‌شود 2- صداقت و اطاعت از خداوند مسیر هدایت الهی را در جان انسان فراهم می‌کند. موفق باشید

18800
متن پرسش
سلام علیکم: من در مورد عین ثابته هنوز متوجه نشده ام که چطور طلب یک نفس معلولیت یا ولد الزنا یا در دیار کفر متولد شدن می باشد؟ همین افراد ممکن است این دنیا از این وضعیت ناراضی باشند.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: انسان‌ها یک انتخاب بنیادین دارند که همان انتخاب عین ثابته‌ی آن‌ها است، هرچند می‌توانند آن انتخاب را به جهت اختیار ذاتی که دارند تغییر دهند، ولی اکثراً آن شخصیت بنیادین را برای خود پذیرفته‌اند و آن را در زندگی دنیایی ادامه می‌دهند. صدام حسین اگر به ظاهر هم نخواهد صدام باشد، عمیقاً صدام‌بودنِ خود را پذیرفته است. موفق باشید

18466
متن پرسش
سلام علیکم استاد و مسئول سایت و خدا قوت: می خواستم بدونم مصاحبه حضرت عالی با مجله خرد نامه رو در سایت گذاشته اید؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هنوز نه! ولی در حال ویرایش آن هستم تا به صورت کامل‌تر در معرض نظر کاربران عزیز قرار گیرد. موفق باشید

10456

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام: در رابطه با پاسختان به سوال 10412 در رابطه با روانشناسی در کدام جزوه صحبت فرموده اید؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: جزوه‌ای هست تحت عنوان «رابطه دین و روانشناسی». موفق باشید
9892

معرفت نفسبازدید:

متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرامی: در مورد خواب از دید خودشناسی فرمودید که وقتی جسم مادی توانایی فرمان برداری از روح خود را نداشته باشد روح موقتا جسم را ترک می کند و به اصطلاح انسان می خوابد. حال سوالی که مطرح می شود در انسانهایی که به سختی از خواب بلند می شوند و به اصطلاح خواب سنگین دارند مشکل کجاست؟ آیا روح آنان توانایی برگشت به جسمش را ندارد یا اشکال را باید در جسم مادی جست؟ لطفا راه حل را نیز ارائه نمایید
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: احتمالاً به هر دوی جسم و روح مربوط است. نه روح آن حساسیت را دارد و نه جسم طوری است که آمادگی تدبیر روح در آن کامل شده باشد. به نظرم باید سعی کنند مزاج خود را با غذاهای مناسب متعادل کنند و روح خود را هم با آرزوهای بلند و پرحرفی خسته ننمایند. بعضاً هم ارثی است و کم‌کم بهتر می‌شود. پزشگان سنتی راه‌هایی را تجربه کرده‌اند، خوب است موضوع با آن‌ها در میان گذاشته شود. موفق باشید
27919
متن پرسش
سلام استاد: حس و حالم مثل کسایه که دارن عزیزشون رو از دست میدن دارم دلتنگ خدا میشم انگار که دارم بی خدا میشم نمی دونم شاید ماه مبارک داره باهامون بازی میکنه.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: غمی است که مسلّم هرکس نسبتی با ماه رمضان پیدا کرده باشد، سراغش می‌آید و همچنان که حضرت سجاد «علیه‌السلام» در وداع ماه رمضان می‌فرمایند وداع با دوستی است که هرگز از بودنش خسته نشدیم.[1] آری! افق‌هایی از حقیقت، انسان را در ماه رمضان فرا می‌گیرد که با هیچ کتاب و با هیچ عبادتی محقق نمی‌شود. اولین قدم، درک آن احوالی است که پیش آمده است و عملاً تکوین انسان را تغییر داده است و انسان می‌تواند با «بودنی» دیگر وارد ماه مبارک شوال شود، «بودنی» به وسعت حضور در عالمی که فقط خدا در صحنه است و همه‌چیز در آغوش اوست و باید با عبادات و تقوایی که وعده‌ی الهی بود، به روزه‌داران در ماه رمضان و او حقیقتاً به وعده‌ی خود وفا کرد، آری! با آن تقوا در عالم حاضر شد. تقوایی که خداوند در وصف آن فرمود: «مَنْ يَتَّقِ اللَّهَ يُكَفِّرْ عَنْهُ سَيِّئاتِهِ وَ يُعْظِمْ لَهُ أَجْراً» (طلاق/۵) هر آن‌کس بدان پای‌بند بود، خداوند سیئات را که موانع ارتباط با حضرت محبوب بود، رفع می‌نماید و پاداش او که اُنس با خداوند است را بزرگ می‌دارد.

حقیقتاً رفیقی در حال رفتن است که نه او را درست شناختیم و نه فهمیده‌ایم چه عطاهای بزرگی در بستر آن ماه مبارک به ما شد. اینجاست که غم انسان دو برابر می‌شود، غم از دست‌دادن رفیقی آن‌چنان محبوب، و غم غفلت از عطایی آنچنان بزرگ. یک راه بیشتر در مقابل ما برای حضور در بودنی آنچنان گسترده نمانده است و آن تقوای الهی است و پاسداشت خود در حریمی که حضرت حق ما را در آن میهمانی کرد و میهمانی‌اش را ادامه داد تا در سنت «إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ راجِعُون‏» به همان اندازه که هویت خود را متعلّق به حضرت حق می‌یابیم، هم‌اکنون حضور خود در ابدیت را نیز احساس کنیم و این است عطایی که ذیل تقوای ماه رمضان می توان در جستجوی آن بود، وقتی همواره بر آن تقوا پایدار باشیم. و در خطاب به آن رفیقِ شفیق خواهیم گفت:

کردی تو چون عزم سفر، ما را نمودی خون جگر

ای همدم شام و سحر ماه مبارک الوداع

خداحافظ ای ماه غفران و رحمت

خداحافظ ای ماه عشق و عبادت

موفق باشید


[1] - امام سجاد «علیه‌السلام» در دعای چهل و پنجم صحیفه سجادیه می فرماید: «السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا شَهْرَ الله الْأَکْبَرَ وَ یَا عِیدَ أَوْلِیَائِهِ الْأَعْظَمَ»؛خداحافظ ای ماه بزرگ خدا و عید بزرگ اولیای خدا! «السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا أَکْرَمَ مَصْحُوبٍ مِنَ الْأَوْقَاتِ وَ یَا خَیْرَ شَهْرٍ فِی الْأَیَّامِ وَ السَّاعَاتِ»؛ خداحافظ ای بزرگ ترین همراه از میان زمان ها و اوقات؛ و بهترین ماه ها در ایّام و ساعات. «السَّلَامُ عَلَیْکَ مِنْ شَهْرٍ قَرُبَتْ فِیهِ الْآمَالُ وَ نُشِرَتْ فِیهِ الْأَعْمَالُ»؛ خداحافظ ای ماهی که آرزوهایمان در تو نزدیک شد؛

 

26265

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام و عرض ادب: اینکه بنده خودم را زیاد مطرح نمی کنم و بعضا حتی جلوی بعضی دیده شدن و معروفیت را می گیرم، آیا این لطمه به انجام وظیفه ام می زند؟ چون واقعیتش، احساس می کنم الان که هم تدریس دارم و هم تحصیل علوم دینیه، و از طرفی هم لنگان لنگان قدم در سیر و سلوک، وقتی مطرح نیستم راحت تر به وظایفم می پردازم و تا کمی سرم شلوغ می شود افکارم پریشان می شود و ترس نرسیدن به پاسخهای به دوستان، ترس از اشتباه، ترس از به میان آمدن نفس، اذیت می کند، لذا بنده بسنده کردم به چند نفری از دوستان که از چند سال پیش همراه ما بودند و مباحثاتی با هم داشتیم و گاهی هم بعضی که شماره یا ایمیل ما را دارند چیزی بپرسند که بلد باشیم پاسخ می گوییم. آیا من در وظیفه ام کوتاهی کرده ام استاد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آن‌جایی که پیش می‌اید و شرایط برای ارائه‌ی معارف آماده هست، نباید مضایقه کرد. خداوند خودش کمک می‌کند. موفق باشید

24744
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم السلام علیک یا جواد الائمه با عرض سلام خدمت استاد بزرگوار: استاد عزیز برای دوستان ۱۷ ساله یک ساله که کتاب جوان و انتخاب بزرگ و آشتی با خدا را کار می کنیم که به توفیق الهی تمام شده هست. الان نمی دانم کتاب بعدی را چی قرار بدهم؟ در نماز شبتان التماس دعا ویژه ای دارم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: إن‌شاءاللّه کتاب‌هایی مثل «چه نیازی به نبی» و «ده نکته در معرفت نفس» و «فرزندم، این‌چنین باید بود» و «ادب خیال و عقل و قلب» کمک خواهند کرد. موفق باشید

24029

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم استاد: این مساله به شدت بنده رو نگران کرده لطفا راهنمایی بفرمایید. اخیرا دیدین که بچه های کوچیک مثلا یک تا سه ساله چقدر عجیب غریب شدن؟ کلا تو همه شهرها. من چنتا مورد که دیدم دقیقا بچه ها رفتارهای یکسان و بدی نشون میدن. مثلا اصلا نمیخوابن مگر به زور. غذا نمیخورن و فقط با گوشی همراه اروم میشن. سرشون رو میکوبن به دیوار، اشیا رو پرت میکنن. اویزون مادراشونن. اما مثلا دهه هشتادیا اینجوری نبودن. یا ما مادرامون نمیگن انقدر اویزون بوده باشیم. من خودم احساس می کنم از طریق واکسیناسیون دشمن داره انسانها رو به تغییراتی که خودش مایله بکشونه. چون اقای حدادپور جهرمی در کتابی به نام «نه» از پروژه صهیونیستها در زمینه ی تراریخته و تغییرات ژنی صحبت کردن و اینکه الان واکسن ماهیت پیشگیرانش رو از دست داده و شده ابزار انتقال بیماریهایی مثل اوتیسم‌. این مسائل باعث شده که مادران از عهده ی تربیت این بچه ها بر نیان و مدام کلافه باشن. من اطرافیان و دوستانم در شهرهای مختلف و مواردی که ویژگیهای بچه هاشون رو در اینستاگرام میذارن رو می بینم و می شنوم که بچه هاشون همه رفتارهایی که مثال زدم رو دارن و مادرا متحیرن چکار کنند. لطفا استاد ما رو از این استرس نجات بدین ممنون.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حقیقتش این موضوع، موضوعی نیست که در حدّ نظردادن از طرف بنده باشد. مربوط به اساتید تربیت کودک است که با یک بررسیِ جامع نظر خود را اظهار کنند. موفق باشید

23241
متن پرسش
سلام: اون طور که فهمیدم وقتی که در بحثاتون از تاریخ صحبت می کنید یقینا منظورتون تاریخ وقایع نگاری صرف نیست. از به کارگیری واژه تاریخ به چه حقیقت و معنایی اشاره می کنید؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: سنت‌های جاری در هستی، نمونه‌هایی است برای تفکر در تاریخ و عبرت‌گرفتن از آن‌ها. و در همین رابطه حضرت حق مکرر توصیه می‌کنند «أَ فَلَمْ يَسيرُوا فِي الْأَرْضِ فَيَنْظُرُوا كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ الَّذينَ مِنْ قَبْلِهِم‏» آیا آن انسان‌ها سیری تاریخی و جغرافیایی بر زمین نمی‌کنند تا عاقبت گذشتگان خود را و راز پیروزی و شکست آن‌ها را درک کنند. زیرا از این جهت تاریخ، آینه‌ی تفکر و عبرت می‌شود و به تعبیر هایدگر اساساً تفکر، تاریخی است. موفق باشید

22951
متن پرسش
با سلام خدمت استاد: طلبه پایه۲ حوزه هستم. در رابطه ی با هیئاتی که روش جدیدی در سالهای جدید در پی گرفته اند که به آن مداحی شور می گویند نظرتان چیست؟ (البته معارف الهی جایگاه خود را دارد و آن را منکر نمی شوم) سوالم نسبت به ماهیت خود امر است چرا که در سوالی با این مضمون دیدم که گفته بودید جذبی که با احساسات بیاید با احساساتی می رود!! و یا گفته بودید باید وقار معنوی انسان حفظ بشود! و یا گفته بودید که بهتر است به گونه ای عزاداری بشود که عزای حضرتش بیشتر مد نظر باشد. (قریب به این مضمون) خیلی از شنیدن این حرفها از شما تعجب کردم که اینگونه عملی را اینگونه توصیف می کنید مگر هیات تنها باید برای عزاداری باشد. (چرا آن را به احساسات تقلیل می دهید؟! بارها از شما در رابطه ی با نهلیسم دوران و پوچ شدن و سرد شدن مسایل دینی و لزوم عبور از آن شنیدم و حال خودتان اینگونه می گویید. جالب اینکه در جواب سوالی دیگر با همین موضوع فرمودید که تجربه ای ندارید و اضهار نظر خاصی نکردیده بودید.) شاید آتش عشقی است در دل محبان حضرتش که اینگونه به وجد آمده اند. چرا این قبیل امور را از آنگونه رفتار هایی ندانیم که مانند علامه حسن زاده که استاد رمضانی نقل کردند داستان زیارت رفتن علامه حسن زاده به صورت سینه خیز که نشان از عشقی جنون وار در آن لحظه حکایت می کند. چرا به امثال ایشان نمی گویید که اینها احساسات است و یا و قارتان را حفظ کنید آن هم با لباس طلبگی؟! (که این حرکت البته جای اشکال است فقط محض مثال گفته ام) البته مشخص است که این انسانها و جوانها هم گرفتار دنیای غرب هستند و هر کدام نفسانیتی دارند و ممکن است در خلال عملشان منحرف بشوند اما چه بسیار اینگونه جوانان را دیده ام در قم که همینگونه به صف مدافعان حرم پیوسته و شهید شده اند که به نسبت جمعیتشان درصد قابل توجهی است. اینکه به امثال علما توجهی نمی کنند قسمتی از آن برمی گردد به تکرار مکررات و خسته بودن از مطالبی که معنی را در آن نمی یابند. والا از انسان احساسی که آمده است تخلیه انرژی کند و بالا پایین بپرد که اینگونه فداکاری ها سربزند و تلاش بی وقفه و حتی افراطی (که البته خالی از اشکال نیست) که نسبت به هیات دارند و از زندگی دنیاییشان هم جا می مانند به دلی شرکت افراطی و طولانی مدت در هیات. اینها به نظر حرکتی قدسی است که در این دوران شروع شده است هرچند کم فروغ که البته اشکالات جزیی هم دارند که با نزدیک شدن یک عالم برای آن انسان ها آن هم قابل رفع است و به نظر با توجه به دینداری امروز ما که مباحث دینی بعضا در حوزه ها به پاره ای از دانستنیها و عمل گرایی در سطح واجب و حرام که جهنم نرویم تبدیل شده اینگونه حرکات که این چنین این مناسبات را بهم می ریزد قابل توجه و تامل و حمایت نیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مسلّم است که اولیاء الهی «علیهم‌السلام» به‌خصوص حضرت سیدالشهداء «علیه‌السلام» کاری کردند که احساسات انسان‌های مؤمن بتواند در تعالی خود حاضر شوند. و اگر عزاداری‌های ما در آن بستر و با ظهور احساساتِ متعالی باشد، کار ارزشمندی است به همان معنایی که خود حضرت فرمودند من کشته‌شده‌ی اشک‌ها هستم. بحث بر سر آن نوع عزاداری است که ممکن است در فضای دیگری انجام شود. باید مواظب بود فضای عزاداری‌ها از مسیر احساسات متعالی در مسیر دیگری قرار نگیرد. موفق باشید

22239
متن پرسش
سلام استاد: نظر شما درباره استفاده از علم روانشناسی و روانکاوی برای یافتن برخی صفات و ویژگی های درون نفس و روح چیست؟ برخی از مشاهیر روانشناسی کتاب ها و نظریاتی دارند که با مطالعه آنها بشدت احساس می شود که مطالبشان در مورد وجود برخی اوصاف در وجود خود شخص بنده به عنوان مثال درست و صحیح است، مانند حسادت، و حتی سادیسم های پنهان به گونه ای که کاملا در لباس های موجه و حتی شرعی مانند امر به معروف و نهی از منکر در برخی افراد متشرع (و اتفاقا مراعات و مراقبت کننده بر رفتارها و با تقوا) بیرون می آیند. پرسشم از این بابت هست که واقعا تا قبل از مطالعه نظرات و کتب اینها از وجود چنین صفاتی در خود آگاه نیستیم و حتی برخی تمایلات را انسان دوستی و دین مداری تعبیر می کنیم در حالی که می بینیم خودفریبی بیش نبودند و برای ارضای برخی خلاهای روانی انجام می شدند به گونه ای که خود ما هم متوجه آن نیت و انگیزه پنهان درون نفس نبودیم و باصطلاح چون در ناخودآگاه ما بوده نسبت به آن آگاهی نداشتیم. و ضمن اینکه راه های درمانی که می دهند لزوما غیرشرعی نیست و البته گاها هم غیرشرعی، اما جواب می دهد در صورتی که تا قبل از آن گمان می کردیم که مثلا این حالت اضطراب و تشویش بخاطر کم گذاشتن در عبادات و ... است. ممنون میشم نظرتون رو بفرمایید.
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- از راه‌های گوناگون می‌توان متوجه‌ی صفات رذیله یا انگیزه‌های غلط شد که یکی از راه‌های آن روانکاوی است 2- عمده‌ی کار، در راه‌های عبور از آن رذائل است که تنها با رویکرد توحیدی می‌توانیم از أنانیت خود آزاد شویم وگرنه مشکل، به نحوه دیگری باقی خواهد ماند. موفق باشید

21843
متن پرسش
سلام استاد: با توجه به جواب ۲۱۸۲۳ پس خود صبر به تنهایی موضوعاتی ندارد یا علاوه بر جواب شما خود صبر هم به خودی خود علاوه بر جواب نوعی پاداش دارد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: صبر بر عبادات یا بر ترک معصیت و یا بر مصیبت معنا دارد. مثل آن‌که امروزه صبر و مقاومت در مقابل تهاجم نظام استکباری معنا پیدا کرده است. موفق باشید

21637
متن پرسش
سلام استاد! در مورد درد که فرمودین ما علم حضوری به درد داریم. خُب درد نیز احساسی از قبیل دیگر احساست انسان مانند: گرسنگی، تشنگی، و... است. در اینگونه موارد ما فقط همان احساس را داریم. اگر کسی بپرسد احساس درد از چه واقعیتی حکایت دارد؟ فقط می توانیم بگوییم از وجود درد. اما درد چیست؟ احساسی درونی است. نمی توان به نحو دیگری نشانش داد. مثلا هنگامی که من احساس درد می کنم در واقع یک فعل و انفعالتی در بدن من و باالتبع در مغز من رخ می دهد. آیا درد همام فعل و انفعالات مادی هست؟ اگر آن باشد که من او را درک نمی کنم من فقط به صورت یک احساس درک می کنم. و این احساس را می توان به صورت مصنوعی با دست کاری مغز من به وجود آورد. یا کاری کرد که من درد را در بدنم احساس نکنم. با وجود اینکه بدنم زنده است و حیات دارد اما وقتی ضربه بخورد احساس نکنم. پس این علم حضوری را می توان به صورت مصنوعی در فرد ایجاد کرد. یا آن را از بین برد. واقعا وقتی به صورت مصنوعی در ما درد ایجاد می شود با علم حضوری به چه چیزی علم داریم؟ در علم حضوری به درد، ما علم به چه چیزی داریم؟ از یک واقعیت مادی یا مجرد به صورت علم حضوری آگاه نمی گردیم. بلکه صرفا احساس ناخوشایندی را در خود می یابیم. در دست کاری مغز که در من احساس درد به وجود می آید، آیا خود درد ایجاد می شود؟ یعنی یک حقیقتی در عالم ایجاد می شود که تا حالا وجود نداشت و من بلا واسطه و مستقیما آن واقعیت را درک می کنیم؟ آیا می شود این دردِ من را به نحوی به دیگران هم نشان داد و چشاند؟ (خودِ دردی را که در بدن من است نه دردی که در بدن او ایجاد می شود) اگر یک واقعیتی مستقل باشد که من او را درک می کنم، پس باید امکان اینکه دیگران نیز همان دردی را که در وجود من است درک کنند. اما دیگران فقط حالت و وضعیت من را درک می کنند نه دردم را. دکتر نیز فقط فعل و انفعالات بدن من را می بیند نه خود درد من را. پس این درد یک واقعیتی نیست که در خارج ایجاد شود و من آن را درک کنم بلکه فقط احساسی است که من می یابم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: احساسِ درونی به شکل حضوری است و انسان به آن احساس علمِ حضوری دارد. حال اگر آن احساس به صورتی عمیق‌تر در روح ما جای گیرد، بعد از بدن هم با ما خواهد بود و آن احساس، اگر علمِ به نداشتنِ کمال باشد به صورت آتش از درون و بیرون، انسان را فرا می‌گیرد. در این مورد می‌توانید به کتاب «معاد؛ بازگشت به جدّ‌‌ی‌ترین زندگی» که بر روی سایت هست، رجوع فرمایید. موفق باشید

21323
متن پرسش
با سلام خدمت استاد: این سوال به شدت ذهنم را مشغول در رابطه با مبحث معرفت شناسی و اینکه ما هر مبدای که برای بدیهیات بگیریم و یا هر چیز دیگری اعم از اجتماع نقیضین و... باز هم در حالتی انسان می تواند تصور کند که شاید آیندگان حرف های ما را رد کنند پس ما به این امور عمل می کنیم اما نباید بطور قطع یقین بگوییم و اصالتا انسان در این دنیا راهی ندارد برای شناخت مطلق و این را در رابطه ی با دین عزیز و اهلبیت مان چکار کنیم؟ الان دیگر دارم به این نتیجه می رسم امثال آقای ملکیان بیراه نمی گویند که انسان هر لحظه باید به دنبال حقیقت باشد که البته شما گفتید که ایشان ما را در بی افقی قرار می دهند، درست است اما حقیقت گویی همین است. 2. استاد من اصلا ادبیات شما و عقلانیتی که به آن اشاره می کنید را نمی فهمم مثلا در سوالی شما نسبت به نظری که آقای عبدالکریمی در رابطه با انقلاب گفته بودند در سوالی جواب داده بودید من نمی دانم ایشان به کجا نظر می کنند که حضور تاریخی انقلاب را نمی بینند حالا سوال من اینجاست این چه عقلانیتی است که در و پیکر ندارد؟ معیارش چیست؟ بیشتر کسانی که در این ادبیات سوالاتی برای شما ارسال می کنند احساس می کنم جوری فرار رو به جلوست و بیشتر دنبال لفظ عقلانیت برای خواست های قلبیشان است. اما باید به این تلخی انسان تن داد چرا که راهی نیست. احساس می کنم این عقلانیتی که شما می گویید بیشتر شبیه عرفان است ولی اسم عقلانیت روی آن قرار گرفته. با تشکر از استاد عزیزمان.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- آیا به این روایت فکر کرده‌اید که حضرت صادق «علیه‌السلام» جهت توجه به بنیادی‌ترین بنیادِ روحانی هر انسان روشن می‌کنند ‏كه اولًا: قلب انسان كاملًا با خدا آشنا است و خداوند در نزديك‏ترين شرايط به انسان است. ثانياً: مى ‏تواند با خدا روبه ‏رو شود، ما را متوجه نكته ‏اى مى‏ كنند كه خداوند در قرآن به آن اشاره فرموده است كه‏: «فَإِذَا رَكِبُوا فِي الْفُلْكِ دَعَوُا اللَّهَ مُخْلِصِينَ‏ لَهُ الدِّينَ فَلَمَّا نَجَّاهُمْ إِلَى الْبَرِّ إِذَا هُمْ يُشْرِكُونَ»،[1] و هنگامى كه بر كشتى سوار مى‏ شوند خدا را با تمام خلوص مى ‏خوانند و چون آن‏ها را به سوى خشكى رساند و نجاتشان داد، در همان حال شرك مى‏ ورزند. بعد از طرح اين آيه حضرت فرمودند: آن‏ وقت كه فرد در دريا اميد به هيچ‏ چيز ندارد و به قدرتى لايزال متوسل مى‏ شود «فَذَلِكَ الشَّيْ‏ءُ هُوَ اللَّهُ‏ الْقَادِرُ عَلَى الْإِنْجَاءِ حَيْثُ لَا مُنْجِيَ وَ عَلَى الْإِغَاثَةِ حَيْثُ لَا مُغِيثَ»،[2] آن قدرت لايزال كه در آن حالت، آن فرد بدان متوسل مى‏ شود همان خدايى است كه قادر بر نجات است، در آن موقعى كه هيچ نجات دهنده ‏اى براى او نيست، و او فريادرس است، در شرايطى كه هيچ فريادرسى را در منظر خود نمى ‏يابد.

حديث مذكور؛ از بهترين نكته‏ ها براى خدا يابى است. چون اولًا: ما را متوجه خدايى مى ‏كند كه مافوق خداى مفهومى است و در آن شرايط خاص او را روبه ‏روى خود مى ‏يابيم، يعنى همان خدايى كه از طريق قلب بايد با آن مرتبط شد. ثانياً: اين خدا را انسان در وجود خود مى‏ شناسد و احتياج نيست با كتاب و درس و مدرسه وجود او را براى خود اثبات كند. ثالثاً: و از همه مهم‏تر اين‏كه كافى است حجاب‏هايى كه خود را براى ما نجات‏ دهنده و فريادرس مى‏ نمايانند كنار رود، يك‏ مرتبه قلب ما خود را با آن خدا روبه ‏رو مى‏ بيند. به همين جهت حضرت مى ‏فرمايند: او خداى قادر بر نجات است آن موقعى كه هيچ نجات‏ دهنده ‏اى نيست، «حَيثُ لا منجى». وقتى در منظر جان انسان مشخص شود كه هيچ نجات ‏دهنده‏ اى نيست و همه آنچه ما به عنوان نجات‏ دهنده به صورت وَهمى و دروغين به آن‏ها دل بسته بوديم، از منظر قلب كنار رفته ‏اند، و وقتى روشن شود همه آنچه ما به عنوان فريادرسِ خود به آن‏ها دل بسته بوديم، از صحنه جان رخت بربسته ‏اند، خداوند در عمق جان ما به عنوان فريادرس ظاهر مى‏ گردد و ما با او روبه ‏رو مى ‏شويم. 2- چرا به گفته‌ی هایدگر نظر نداشته باشیم که «تفکر» را نظر به بنیادی‌ترین و سرآغازینِ حقیقت می‌داند که در تاریخ ظهور می‌کند؟ بنده تفکر در این تاریخ با نظر به حقیقت وجودی انقلاب اسلامی می‌دانم و این را عقلانیتِ این دوران می‌شناسم. برای روشن‌شدنِ مطلب، یادداشتی که در این مورد داشته‌ام را خدمتتان ارسال می‌دارم:

برای بیشتر فهمیدن انقلاب اسلامی و تفکر در آن از آن جهت که به جهت وجودی‌اش «تفکرناشدنی» باقی می‌ماند در صورتی ممکن است که به تقدیری فکر کنیم که در جان انسان‌ها رخ داد و نه به حرکات و فعالیت آن‌ها. انقلاب اسلامی یک رخداد تاریخی بود که از طریق آن انسان‌ها در جان خود شنوایِ سخنی شدند که باید تاریخ دیگری را رقم بزنند بدون آن‌که متوجه‌ی شنیدن آن پیغام درونی باشند، در عین آن‌که همیشه در طول تاریخ انسان‌های فرزانه به صدای حقیقت گوش داده‌اند که البته روشنفکران ما نتوانستند آن پیغام درونی تاریخیِ خود را درک کنند.

آن پیغام، مردم ایران را فراخواند تا با او از درِ هم‌سخنی درآیند و حقیقتاً مردم ایران در مقامِ انسانی‌شان دلبسته‌ی کمند آن مشیت تاریخ‌ساز شدند و از آن به بعد عده‌ای را می‌یابید که همچون پیکی، مدام حاملِ آن پیغام می‌باشند، پیغامی که از سوی خدا در این تاریخ به انسان می‌رسد تا متوجه شود می‌تواند با حضور خدا در این تاریخ حاضر گردد و از دوگانگیِ بین سوبژه و اُبژه عبور نماید و خودش، زبانِ حقیقت دوران گردد به آن صورت که حقیقت او را فرا می‌گیرد و مشکل روشنفکران ما چه در لباس ادبیات هایدگر سخن بگویند و چه عرفان‌نمایی کنند؛ آن است که پیغام تاریخیِ خود را که در بستر انقلاب اسلامی ظهور کرد و شهداء شنیدند، را نشنیدند. موفق باشید


[1] ( 1)- سوره عنكبوت، آيه 65.

[2] ( 1)- قَالَ رَجُلٌ لِلصَّادِقِ (ع) يا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ دُلَّنِى عَلَى اللَّهِ مَا هُوَ فَقَدْ أَكْثَرَ عَلَى الْمُجَادِلُونَ وَ حَيرُونِى فَقَالَ لَهُ يا عَبْدَ اللَّهِ هَلْ رَكِبْتَ سَفِينَة قَطُّ قَالَ: نَعَمْ قَالَ: فَهَلْ كُسِرَ بِكَ حَيثُ لَا سَفِينَة تُنْجِيكَ وَ لَا سِبَاحَة تُغْنِيكَ قَالَ: نَعَمْ قَالَ فَهَلْ تَعَلَّقَ قَلْبُكَ هُنَالِكَ أَنَّ شَيئاً مِنَ الْأَشْياءِ قَادِرٌ عَلَى يخَلِّصَكَ مِنْ وَرْطَتِكَ قَالَ: نَعَمْ قَالَ: الصَّادِقُ( ع) فَذَلِكَ الشَّى‏ءُ هُوَ اللَّهُ الْقَادِرُ عَلَى الْإِنْجَاءِ حَيثُ لَا مُنْجِى وَ عَلَى الْإِغَاثَة حَيثُ لَا مُغِيثَ.« معانيالأخبار»، ص 4-« توحيد صدوق»، ص 231.« بحارالانوار»، ج 3، ص 41.

19763

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: پرسیده بودم بعد مقالات چه باید کار کنم فرمودید معاد، حقیر مباحث معاد با صوت، معرفت النفس، خویشتن پنهان را کار کردم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحمداللّه آماده‌اید که با تأمل بر شرح سوره‌ی حمد امام و شرح کتاب «مصباح الهدایه» افقِ دیگری را در مقابل خود بگشایید. موفق باشید

19672

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: با توجه به اینکه بعث در قیامت با بدن قیامتی است نه بدن دنیایی منظور از این آیه سوره اعراف که فرموده از خاک برمی خیزید چبست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: احتمالاً در نسبت با عالم بالا، عالم پایین را می‌گویند. موفق باشید

18834

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: با توجه به فرمایش استاد گرامی که در نماز باید نظر به امام علیه السلام داشت در صورت امکان توضیحی در این مورد یا مرجعی که به آن رجوع کرده و مطلب ان شاءالله به خوبی واضح و درک شود ارائه بفرمایید. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عرایضی در کتاب «چگونگی فعلیت‌یافتن باورها» و شرح 17 جلسه‌ای آن شده است. خوب است جهت چنین سلوکی به آن‌ کتاب همراه با شرح صوتی آن رجوع فرمایید. ‌کتاب بر روی سایت هست. موفق باشید

18813
متن پرسش
سلام خدمت استاد بزرگوار جناب طاهرزاده: استاد در مورد رسالت طلبه عصر انقلاب اسلامی کتاب یا جزوه معرفی می فرمایید؟ همچنین توضیحی در مورد هویت طلبه این عصر می فرمایید که امروز وقتی طلبه ایی متوجه جایگاه تاریخی این انقلاب شده است چگونه باید در راستای نظام سازی و ایجاد تمدن رسالت خود را به احسن وجه در حوزه های مختلف انجام دهد؟ قطعا نباید مثل طلاب قبل از انقلاب حرکت کند اما با توجه به نظام آموزشی حوزه های علمیه و نگاه غیر انقلابی آن، حال طلبه در این نظام آموزشی چگونه رسالت عظیم خودش را تعریف کند و موضوع درامد اقتصادی خود را چه کند استاد؟ باور کنید ذهنم درگیر این موضوع شده استاد خواهشمندم کمکم کنید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- عرایضی در جزوه‌ی «طلبه‌ی عصر انقلاب» که بر روی سایت هست شده است 2- در مورد رسالت تاریخی که یک طلبه دارد و باید در عین به صحنه‌ی اجتماعی‌آوردنِ متون مقدس مثل قرآن و روایات، تلاش کند با مقایسه‌ی با آموزه‌های سایر مکاتب، انسانی را معنا نماید که آن انسان بتواند از فضای سکولاریته به فضای حیات قدسی سیر کند و این با روش و فکر حضرت امام خمینی قابل عمل است. موفق باشید

16772

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: ما بنا بر این داریم که در جلسات قرآنی تربیت محور، پس از قرآن و نهج البلاغه و صحیفه سجادیه بر روی کتاب مفاتیح الجنان کار کرده و این کتاب را به پویندگان معرفی کنیم و در اختیارشان قرار دهیم حال بعضی از دوستانمان بر این کار دو ایراد وارد می کنند: 1. سند محتوای مفاتیح الجنان قابل دفاع نیست. 2. بعضی از محتواهای این کتاب مناسب حال مخاطبان ما نیست مثل دعای رفع درد زایمان و... حال پیشنهاد شما برای تجمیع بین نظرات ما چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: خوب است که افراد نظم و تقسیم‌بندیِ مفاتیح را بشناسند تا هرکس بنا به روحیه‌ی خود از آن استفاده نماید. موفق باشید

13015

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: آقای طاهرزاده یه مدتی است که از خدا دور شدم (در طول روز حواسم بهش هست ولی درگیرش نیستم و روزمو باهاش سپری نمی کنم) از این وضعیت خودم ناراحت و خسته ام، چه کنم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: باید به خودتان یک برنامه‌ی سلوکی، اخلاقی بدهید. پیشنهاد می‌کنم مباحث شرح کتاب «حدیث جنود عقل و جهل» را دنبال فرمایید. موفق باشید

8477
متن پرسش
با سلام و تشکر از پاسخگویی حضرتعالی 1-حقیقت نفس اماره چیست؟ 2-همانطور که فرمودید اهل البیت مثل ما خشم وشهوت دارند آیا آنها نفس اماره هم دارند؟ 3-آیا می شود انسان به جایی برسد که نفس اماره قدرتش را کامل از دست بدهد و دست از سر ما بردارد؟
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: 1- میل به برآوردن امیال بدنی و اموراتی که مربوط به غرایز است، همان نفس امّاره است 2- آری ائمه هم نفس امّاره دارند ولی تسلیم آن نیستند. همان‌طور که رسول خدا«صلواة‌اللّه‌علیه‌وآله» فرمودند من شیطان خود را تسلیم کرده‌ام 3- آری، آری، به لطف عبادات و رعایت حرام و حلال. خواجه عبداللّه انصاری در منازل‌السائرین مسیر رسیدن به این حالت را در جلو ما قرار داده‌اند. موفق باشید
6762

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام روایت الروح کالریح وروایاتی که تصریح به جسمانیت روح دارند چطور جواب داده میشود؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: چون روح همواره جسم دارد منتها در هر عالَمی جنس آن جسم مطابق آن عالَم است. موفق باشید
6751

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم .استاد بنده به لطف خدا مدتی است وارد این مباحث شدم .بنده دانشجوی مواد بودم که هنگامی که دیدم رشتم با مبانی شرعیم به تناقض خورده تصمیم به تغییر رشته خود دادم.در این حین با روحانی آشنا شدم که داشتن روی روانشناسی کار می کردند بر اساس آیات و روایات و تصمیم بر نوشتن کتب روانشناسی اسلامی بر این اساس داشتن.بعد از مشورت های بسیار وبا توجه به استعدادونیاز جامعه در بحران خانواده بنده نیز تصمیم گرفتم که بحول و قوه الهی در این بخش وارد شوم.اولین کتابی که این استاد گفتن بخونم شرح عیون علامه اس.وکلاباید110 کتاب رو پاس کنم ودر کنارش به روانشناسی غربم مسلط باشم که بتوان نقدواصلاح کرد.بنده کتاب خویشتن پنهان شمارو مطالعه کردم که خیلی کمکم کرد. در قسمت ضمیرخدآگاه و ناخودآگاه که در مغز بررسی میشودمیخاستم نظر شماروبدونم؟؟؟بنده به این نتیجه رسیدم که ضمیرناخودآگاه یا همان بچه غول بیشعور که مدیریت اجرایی بسیارقوی دارد همان نفس است و شاید آلت آن قسمت های پایینی مغزاست.لطفا راهنمایی بفرمایین
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظرم تطبیق ضمیر ناخودآگاه با نفس ما را به مشکل بیندازد به‌خصوص اگر بخواهیم محل پایینی مغز را آلت آن بدانیم. موفق باشید
نمایش چاپی