بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
27241
متن پرسش
سلام علیکم: مگر نه این است که انسان دینی و متعهد به شریعت، باید خود در فراهم کردن شرایط لازم برای کارهایش بکوشد نه این که منتظر فراهم شدن شرایطش باشد و به این بهانه کاری نکند؛ پس چرا در زمان سقوط بنی امیه و روی کارآمدن بنی عباس امام صادق (ع) سکوت کردند و نظاره گر ماجراها بودند و منتظر بودند شرایط فراهم شود و حتی از پذیرش خلافت امتناع کردند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هنر حضرت صادق «علیه‌السلام» آن بود که متوجه بودند چه کاری مناسب آن زمانه است و این یکی از بحث‌های مهم زمان‌شناسی است که بفهمیم هر زمانه‌ای چه ظرفیتی برای چه کاری دارد. عرایضی در جلد دوم کتاب «فرزندم؛ این‌چنین باید بود» تحت عنوان «زمان‌شناسی» شده است. موفق باشید

25028

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: من بعضی از کتاب‌های شما شامل آشتی با خدا، ده نکته از معرفت نفس، از برهان تا عرفان، جایگاه رزق انسان و... رو مطالعه کردم و در کنارش مطالعات پراکنده در موضوعات مختلف شامل تاریخ اسلام، علم (فیزیک و زیست) و تضادهای علم و دین، تاریخ فلسفه و بررسی نظریات فلاسفه غربی در حد اجمال داشته ام. احساس می‌کنم در برزخی بین کفر و ایمان قرار دارم. گاهی با خود می‌گویم نکند انسان من خود را در مغز تصور می‌کند و نفس و روحی در کار نیست، نکند پیامبر و ائمه نعوذ بالله شهوت باره بوده اند، نکند تجربیات عرفانی عرفا همه توهم بوده و هزاران سوال دیگر.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر می‌کنم این حالت، حالتِ بدی نباشد و لذا اگر در موضوع معرفت نفس در ادامه‌ی آن بحث «خویشتن پنهان» و سپس بحث‌های معاد را همراه با شرح صوتی آن دنبال بفرمایید، نه‌تنها از این شبهات عبور خواهید کرد، بلکه با وسعت بهتری معارف دینی را درک می کنید. موفق باشید

24658

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض ارادت و سلام خدمت استاد عزیز: ما افرادی را سراغ داریم که هیچگاه درس عرفان مثل فصوص الحکم نخواندند اما با التزام کامل علمی و عملی به شریعت به مقامات خوبی رسیدند. آیا رسیدن به مقامات عالیه و فناء فی الله منحصرا مخصوص کسانی است که راه عرفان علمی (خواندن کتب عرفانی مثل فصوص الحکم ) و عمل به شریعت را پیشه کرده اند یا بدون عرفان علمی هم می توان به فناء و بقاء بالله رسید؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: راهی که جناب ابن عربی در مقابل ما می‌گشاید تنها یکی از راه‌هایی است که اگر کسی خواست سلوکی داشته باشد از آن استفاده کند. لذا نه آن معارف تنها معارفِ عرفانی است، و نه برای سلوک، تنها از این طریقه سلوک امکان دارد. موفق باشید

24393

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: علت آن که برخی از عرفا مانند عین القضات همدانی و شیخ فخرالدین عراقی در آثار خود از شیطان به نیکی یاد کردند چیست؟ مخالفان عرفان این مسئله رو یکی از دلایل باطل بودن مکتب عرفا اعلام می کنند، لطفا به این شبهه پاسخ بدهید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر می‌کنم منظور این افراد درست مفهوم نمی‌شود زیرا درست است که بودنِ شیطان لازم است ولی این به معنای خوب‌بودنِ شیطان نیست. موفق باشید

23709

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام خدمت استاد عزیزم: جناب آقای لاریجانی رئیس سابق دستگاه قضاء در جلسه ی تودیع خود فرمودند «بنده تعهد دادم که کسانی که به من بهتان زدند، را نمی بخشم» به نظر حضرتعالی این سخن با سیره و مشی اولیاء الهی مغایرت ندارد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ضد انقلاب با تهمت به ایشان، سعی بر ضربه‌زدن به نظام اسلامی داشت و ایشان حق ندارند که ضد انقلاب را ببخشند. و این غیر از تهمت به انسان است در امور فردی. موفق باشید

23078

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: وقت بخیر. در مورد اسماء الهی غیر از کتاب خودتان که اسماء حسناست می خواستم معرفی کنین. چون می خواهم در مورد هر اسمی تفصیلا بدانم. در کتاب شما کلیات اسماء خدا آمده. من می خواهم خاصا در مورد اسم «شریف»، بدانم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: کتاب «شرح اسماء الحسنی» از مرحوم ملاهادی سبزواری نکات خوبی دارد که ظاهراً ترجمه شده است. موفق باشید

22035

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام و احترام: استاد بفرمائید یک جوان در شرایط فعلی با توجه به نحوه زندگی که غرب تا حدودی به ما تحمیل کرده و شرایط راحت ازدواج و رسیدن به آرامش در کنار آن مثل قدیم راحت نیست ایام خودش رو چطوری سپری کنه؟ در صورتیکه در این امر کوتاهی هم نکرده ولی تا الان محقق نشده.
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: در نظر داشته باشید که همیشه انسان با امتحانات الهی روبه‌روست و پس از آن‌که از آن‌ها سربلند بیرون آمد، خداوند راه‌های خود را به سوی بنده‌اش می‌گشاید. موفق باشید

21348

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با تقدیم سلام و احترام: عدم امکان صدور مستقیم لفظ از حضرت حق یا ملایکه را با توجه به قاعده الواحد باید توضیح بدیم و اینکه احتیاج خداوند به الفاظ بشر پیش می آید درست است استاد؟ 2.-اینکه قرآن عینی صورت عین پیامبر است و قرآن کتبی صورت کتبی ایشان، می توان اینگونه توضیح دادکه همانطور که کسی در اثر عادت به دروغ گویی دروغ ملکه اش می شود یعنی صورت قلبش می شود، قلب مقدس پیامبر ظرف ظهور قرآن است و چون در موطن قلب ظهور کرده و با قلب ایشان متحد شده میگیم صورت قلب شده مثل رابطه ما با وجود کتبی و معنای آسمان که یکی صورت عینی و یکی صورت کتبی ماست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- خداوند معانی را که به قلب انسان نازل می‌کند در موطنِ نفس به عالی‌ترین شکل به جهت قوای نفس حالتِ لفظ و صوت خلق می‌شود که به یک معنا برای پیامبر«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» حضرت جبرائیل در میان می‌آیند 2- به نظرم خوب است. موفق باشید

21171

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: استاد بزرگوار خدا شما را حفظ کند. استاد عزیز اجازه دهید از پاسخهای حضرتعالی در خصوص بیانات اخیر آیت الله جوادی آملی نسبت به مرحوم هاشمی قانع نشویم! استاد جان همه حرفهای شما در مورد نوع نگاه آیت الله جوادی آملی به تمدن و غرب و ...فرضا درست (که البته همین هم جای بحث دارد) منتهی تعبیراتی مانند «خلق عظیم» را چه می گویید؟ یا «... آن کسی که جامع بین این فضائل است، به نحو جمع سالم و نحو جمع اکبر، زندان را برای رضای خدا، کرسی ریاست مجلس شورای اسلامی را برای خدا، ریاست مجمع تشخیص مصلحت را سالیان دراز برای رضای خدا، ریاست مجلس خبرگان را سالیان متمادی برای رضای خدا و سایر مسائل را برای رضای خدا تجربه می‌کند و اگر همه اینها یک‌جا از دست ایشان گرفته شد، برای رضای خدا صبر می‌کند، بنگرید ببینید که اخلاق چه می‌کند...» و... استاد جان یا آقای جوادی آملی از روی احساسات چنین حرفهایی می زنند که اینطوری باید به خیلی از موضع گیریهای دیگرشون هم شک داشت یا اینکه بگوییم بعد از این همه سال تفقه و تدبیر در قرآن و المیزان و... ایشان به شناخت فرهنگ و تمدن اسلامی و تقابلاتش با فرهنگ غرب نائل نیامده پس واقعا این همه سال چه می کرده که بینش نصفه و نیمه ای بیشتر کسب نکرده اند؟! وقتی این همه سال تدبر در المیزان ایشان را به بصیرت جامع نکشاند چه فایده؟! استاد یا باید بگوییم واقعا آقای هاشمی همینگونه اند که آقای جوادی گفته اند که هر کاری می کنیم نمی توانیم به این نتیجه برسیم. فرمودید نظرشان تقابلی با دیدگاه رهبری ندارد و... چرا ندارد؟ پیامهای رهبری در تسلیت درگذشت ایشان به هیچ وجه مدیحه سرایی نبود که هیچ، معلوم بود خیلی هم با مدارا و اغماض برخورد کرده اند. نماز میت و... هم که شاهدی دیگر بر این ماجرا بود... استاد هر گونه که پاسخ کاربران را دهید با هر بیانی و زبانی و... نمی توان بر روی حرفهای آقای جوادی ماله کشید و ایشان رأی قاطع و تام به حقانیت آیت الله هاشمی در تمام مواضع و عمرشان بوده. با چه استدلالی می شود این موضوع را رد کرد؟ خدا حفظتان کند.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به هرحال یا باید تصور کرد تقابلی بین نظر رهبری و آیت اللّه جوادی نسبت به آقای هاشمی هست، و یا باید نظرات آیت اللّه جوادی را توجیه کنیم. بنده با تجربیات خودم معتقدم آقای هاشمی اگر خدماتی هم داشتند، صدمات مبنایی در راستای پشت‌کردن به ساده‌زیستیِ انقلابی و نگرانی نسبت به ضعفا، به روح انقلاب زدند که در سال‌های سال ما گرفتار آن هستیم، ولی فعلاً وقت این حرف‌ها نیست. موفق باشید

20482
متن پرسش
بسمه تعالی بازخوانی هویت دینی و ملی سلام علیکم: جناب استاد، همان طور که می دانیم دین پیامبر اسلام را همان دین ایراهیم خلیل می دانند. سوال بنده این است که اگر دین اسلام همان دین ابراهیم خلیل است چرا حضرت ابراهیم آخرین پیامبر الهی نبوده اند؟
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: حضرت ابراهیم«علیه‌السلام» اولین امام در تاریخ بوده‌اند تا فضایِ تمدن‌سازیِ دین که نحوه‌ای از مدیریت اجتماعی دین است در حساس‌ترین نقطه‌ی زمین شروع شود و از این طریق امامت در سه پیامبر بعدی به زیرساخت‌هایی رسید که بتواند بعد از آخرین نبی با همه‌ی موانعی که بود، ادامه یابد. موفق باشید

19775
متن پرسش
سلام و درود بر استاد فاضل و گرامی: امام خمینی (ره) توانست مرحله 4 اسفار را هم پیاده کند، آیا موافقید که برترین عارف در ده قرن اخیر امام است؟ آیا موافقید که راهی که امام برای ما گشوده است، هیچ عارفی تا به حال چنین کاری را نتوانسته است، انجام دهد. التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده حیران حضرت روح اللّه هستم. يكى از نزديكان حضرت امام مى‏ فرمايند؛ امام به من پيغامى دادند تا به آيت الله اراكى‏ بدهم. بعد كه ملاقات تمام شد آيت الله اراكى‏ به من گفتند؛ به آقا بگوئيد يادتان است هنگامى كه در اراك بوديم بزرگ‏ترين كارى كه مى‏ كرديم اين بود كه در روز عاشورا يك دسته‏ ى سينه ‏زنى بيرون بياوريم تا روحانيت بيايند و جلو بيفتند و حالا ببينيد الحمدلله چقدر قدرت داريم. به آقا بگوئيد ديديد كار به كجا رسيد و حكومت اسلامى برقرار شد و كار ما به كجا رسيد؟ بگوئيد اين همه آوازها از شما بود. بعد اضافه كردند مى‏خواهم فردا خدمت امام بيايم. من ماجرا را خدمت امام عرض كردم، وقتى كه خبر آوردند آقاى اراكى‏ تشريف آوردند. امام لباس معمولى خانه را از تن بيرون آوردند و عبا بر دوش به استقبال آقاى اراكى‏ آمدند. با ديدن امام، آقاى اراكى‏ فرمودند: السلام عليكَ يابن رسول الله. السلام عليكَ يابن رسول الله. السلام عليكَ يابن رسول الله. امام زير بغل ايشان را گرفتند و در كنار خود نشاندند و آقاى اراكى‏ روى كردند به امام و فرمودند: «انَا عَبْدٌ مِن عَبِيدِك. انَا عَبْدٌ مِن عَبِيدِك». شما مجدِّد مذهبى. امام فرمودند: شما هم بقيت السّلف هستيد، يادگار گذشتگان ما هستيد.[1] عرض بنده از طرح اين واقعه آن بود كه ملاحظه بفرمائيد آيت الله اراكى با آن مقام، با آن بصيرت به امام عرض مى ‏كنند: «انَا عَبْدٌ مِن عَبِيدِك‏» و بعد مى‏ فرمايند شما مجدِّد مذهبى.[2] معنى اين جمله آن است كه اسلام با آن حياتى كه شما به آن داديد مى ‏تواند ادامه‏ پيدا كند و حرف بنده نيز در تمام جلساتى كه گذشت براى گفتن همين نكته بود كه اگر بخواهيم در شرايط جديد، اسلام ادامه يابد و مسلمانى ما آن نوع مسلمانى باشد كه شايسته‏ ى تشيع است، بايد به اسلامى رجوع كرد كه حضرت روح الله «رضوان‏الله عليه» به صحنه آورده ‏اند.

رسول خدا (ص) مى‏ فرمايند: «إنَّ في امّتي محدثين مُكلّمين»[3] در امت من كسانى هستند كه صداى فرشتگان را مى‏ شنوند و فرشتگان با آن‏ها سخن مى‏ گويند. اگر حضرت امام خمينى «رضوان‏الله عليه» را مصداق چنين افرادى از امت رسول خدا (ص) ندانيم، چه كسانى را مصداق اين روايت بدانيم؟ و نيز آن حضرت مى‏ فرمايند: «إنَّ لِلّهِ عباداً لَيسُوا بِأنبياء يغْبِطُهُمُ النَبيون»[4] براى خداوند بندگانى است كه پيامبر نيستند ولى انبياء غبطه‏ ى آن‏ها را مى ‏خورند. آيا حضرت امام روح ‏الله «رضوان‏ الله عليه» مصداق چنين بندگانى نيستند تا ما خود را در ذيل شخصيت او قرار دهيم؟ خداوند به حقيقت اولياء و انبيائش افتخار پيروى از حضرت امام خمينى «رضوان‏ الله عليه» را جهت بهترين رجوع به حضرت حق، به ما عنايت بفرمايد. موفق باشید


[1] - برداشت‏هاى موضوعى از سيره‏ ى امام خمينى« رضوان ‏الله عليه»، ج 5، ص 46

[2] - عنايت داشته باشيد كه علماى بزرگ حوزه، آيت الله اراكى را شيخ الفقها و العرفا لقب داده ‏اند و آيت‏ الله شيخ عبدالكريم ‏حائرى مؤسس حوزه ‏ى علميه قم ارادت خاصى به ايشان داشتند و در وصف ايشان گفته شده براى آقاى اراكى از بيست سالگى مَدَر و ذهب مساوى بوده. يعنى در عدم التفات به دنيا، برايشان طلا و كلوخ تفاوت نمى‏ كرده.

[3] - سيدعلى خان حسينى مدنى، رياض السالكين، ج 6، ص 393.

[4] - همان.

19507
متن پرسش
با سلام: استاد عزیز در مورد اینکه خداوند می فرمایند به هر بگویند باش می شود، این کلمه ی «باش» آیا می تواند توضیحی بر این باشد که خداوند وجود را می دهد؟ و اینکه می بفرمایند باش ، منظور ظهور در کجا منظور است؟ و دوم اینکه در مورد خلق حضرت عیسی (ع) و حضرت آدم (ع) می فرمایند که ابتدا آنها را از خاک خلق کردند و سپس گفت باش، حال سوال اینکه منظور از خلقت از خاک در ابتدا چیست؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- در آن آیه، خطاب حضرت حق به وجود علمی موجودات است تا وجود عینی آن‌ها محقق شود و این‌جا است که حضرت حق به موجودات «وجود» می‌دهد 2- در مورد تحققِ وجودی حضرت آدم، چون در بستر عالم ماده این تحقق انجام شده است می‌خواهد بفرماید بدون مقدمات داشتن پدر و مادری خاص، آن وجودِ علمی در بستر عالم ماده به‌ وجودِ عینی ظهور کرد. و این جواب کسانی است که وجود حضرت عیسی«علیه‌السلام» را بدون پدر منکر بودند. موفق باشید 

18889

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام و احترام خدمت استاد معزز: اول از اینکه وقت گرانبهایتان را می گیریم عذرخواهی می کنم ان شاءالله خداوند به وقتتان برکت دهند. استاد کتاب بصیرت حضرت زهرا سلام الله علیها را به تازگی خوانده ایم و تازه فهمیده ایم شخصا چقدر نسبت به شناخت این خاندان کوتاهی کرده ایم و چقدر بی بصیرت هستیم، اما چیزی که برایم سوال شده است این است که اگر حب جاه و مقام نبود شاید سقیفه به وجود نمی آمد و با توجه به شناختی که از خود داریم در درون بنده هم همین حب جاه و مقام و.... می باشد، مثلا اگر درسی می خوانیم برای اسم در کردن باشد نه برای یاری کردن امام زمان مان، ترسی در وجودم افتاده که نکند با وجود چنین صفتی یاری گر امان زمان عج الله تعالی فرجه الشریف نباشیم و خدای نکرده در مقابل ایشان بایستیم. با این حب جاه و مقام چه باید کرد؟ هرچه به خود نهیب هم می زنیم و یا اگر در موقعیتی باشیم سعی می کنیم گمنام باشیم ولی باز این حب در دل هست. و یک سوال دیگر از خدمتتان دارم برای امثال بنده که اینقدر بی بصیرت هستیم چه باید بکنیم تا بصیرتمان بالا رود؟ مثلا استاد چند روز پیش فیلم فروشنده را دیدیم با اینکه از فیلم بدمان آمد ولی اصلا نگاه انتقادی به این فیلم نداشتیم تا اینکه بعد از چند روز با خواندن نقدهایی که به فیلم وارد شده بود شروع کردیم به بررسی سکانسها و اینکه اصلا هدف از ساخت این فیلم چه بود. این بی بصیرتی و اینکه زود همه چیز را می پذیریم آزارمان می دهد. لطفا اگر برایتان مقدور است این حقیر را راهنمایی بفرمایید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- اگر انسان پای در جاده‌ی دینداری بگذارد، نور ایمان به مرور بر قلبش می‌تابد و به همان اندازه به مرور، حبّ جاه از وَهم و خیالش رخت برمی‌بندد. لذا به ما گفته‌اند: «تو پای به راه در نِه و هیچ مپرس / خودْ راه بگویدت چون باید کرد» 2- وقتی آرام‌آرام معارف الهی برای انسان شکل گرفت به همان اندازه بصیرت لازم حاصل می‌شود. موفق باشید

15157
متن پرسش
سلام وارادت؛استادگرانقدروبصیر،منظورتان ازاین جمله چیست؟به مردم خود افقی ماوراء وضعیت روحِ سکولاریته‌ی جهان معاصر را نشان دهیم تا در مقابل وعده‌های جریان‌های متجددمآب، از خود شیفتگی نشان ندهند.سپاس فراوان ازشما
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این موضوع مهمی است که تا حدّی در کتاب «علل تزلزل تمدن غرب» بر روی آن بحث شده است. ما نیاز داریم نوعی از زندگی را بشناسیم که آن زندگی با توسعه‌ی غربی متفاوت است و آرمان‌شهرِ ما شهری است که به رفاه مادی به عنوان یک هدف نمی‌نگرد، بلکه رفاه را به عنوان یک وسیله‌ی محدود برای هدفی بزرگ‌تر می‌پذیرد و لذا غرق زندگی رفاهی نمی‌شود. انقلاب اسلامی این نوع زندگی را در منظر ما قرار می‌دهد، هرچند جریان‌های علاقه‌مند به سبک زندگی غربی، این موضوع را نادیده می‌گیرند. موفق باشید

7391
متن پرسش
به نام خدا با سلام خدمت استاد طاهر زاده به نظر شما ایا می توان مبدأیی برای شروع اومانیسم در نظر گرفت؟ یا اینکه اومانیسم ریشه در تاریخ بشر دارد؟ آیا ماجرای سقیفه ریشه در اومانیسم دارد یا مبنای دیگری دارد؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: اومانیسم با خودخواهی فرق دارد. اومانیسم یعنی نگاهی به انسان که انسان را محور هست‌ها و نیست‌ها و محور خوبی‌ها و بدی‌ها می‌داند. اومانیسم ریشه در سوبژکتیویته دارد. موفق باشید
911

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم خدمت استاد عزیز و مهربان استاد عزیزم حقیر در قبل از ازدواج از جهت اعمال عبادی و حفظ عالم دینی به یاری خدای متعال بسیار موفق بودم و در مبانی معرفه النفس بسیار تغمّر کرده و توفیق مکاشفات تجردیه نصیبم می شد.اما بعد از ازدواج در این وادی دچار سستی و تسویف عجیبی شده ام که سرتاسر وجودم را زیر فشار خود لگد مال می کند نمی دانم چه کنم امیدوارم یاری بفرمایید
متن پاسخ
باسمه تعالی، سلام علیکم: در روایت داریم وقتی انسان مؤمنی وارد برزخ می‌شود به جهت شرایط جدید، تعادل خود را از دست می‌دهد. مؤمنین ساکن برزخ چون می‌خواهند به سراغ او بروند بزرگان آن عالم می‌فرمایند: فعلاً رهایش کنید تا به خود آید. مدتی طول می‌کشد تا به خود می‌آید و زندگی برزخی را مطابق ملکاتی که در دنیا به‌دست آورده ادامه دهد. حالاقصه‌ی شما همین‌طور است. عجله نکنید إن‌شاءالله شخصیت مطلوب خود را در شرایط جدید بازخوانی می‌کنید و ادامه می‌دهید. إسرار بر داشتن آن نوع زندگی که قبل از ازدواج داشتید، نداشته باشید. موفق باشید
890

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
لطفا فلسفه ی امید به خدا را بفرمایید که چیست چون من امیدم را به کل ره خودم از دست دادم و امید به خدا هم داشتم ولی خدا لطفی که می خواسته در حق من بکند دیگر کرده و این من هستم که برای گرفتن لطف او باید قدم بردارم. با این تعبیر جایگاه امید به خدا چیست ؟
متن پاسخ
باسمه تعالی، سلام علیکم: وقتی متوجه شدیم همه‌کاره‌ی عالَم و آدم خدا است در همه‌ی امور اعتمادمان را به خدا قطع نمی‌کنیم و مأیوس هم نمی‌شویم او دریای رحمت و کرم است. موفق باشید
28593

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: شهید مطهری در نقد مباحث هگل و دیالکتیک او و بحثی که راجع به علیت طرح میکنه، اشاره دارند که بر اساس مبانی برهان صدیقین و اشارات مرحوم ملاصدرا می‌شود بحث علیت و دیالکتیک هگل رو نقد کرد. چگونه برهان صدیقین، در این بحث راهگشاست و میتونه پشتوانه برای نقد مباحث هگل باشه آنطور که شهید مطهری گفتند و توجه خاصی به اشارات حکمت متعالیه داشته اند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همه‌ی حرف در آن است که مگر حکمت متعالیه توان دیدن همه‌ی واقعیات و پدیده‌ها را دارد؟ آیا می‌توان از طریق حکمت متعالیه آنچه را که منطق دیالکتیکی متذکر آن می‌شود، را دید؟ ظاهراً مشکل این‌جاست و هگل با تسلط کاملی که نسبت به منطق ارسطویی دارد متوجه می‌شود اموری در میان هست مانند روحِ تاریخ، که این امور در معرض نگاه منطق ارسطویی و یا فلسفه‌هایی که در آن دستگاه تفکر می‌کنند، به ظهور نمی‌آید. موفق باشید

23677
متن پرسش
سلام و درود خداوند بر شما: آیا مساله گرانی و تورم برای شما مهم نیست؟ اگر برای کشیدن یک خلخال از پای یک نفر جا دارد انسان بمیرد آیا برای فقیر شدن میلیونها انسان، سزاوار است که همچنان عمده بحثهای شما همان مباحث قبلی باشد؟ چطور می شود برای سیر در آفاق و انفس راه حل ارایه می دهید اما در حل مسایل دنیایی ناتوانید؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همه‌ی مشکل در حرصِ به دنیا و غفلت از مسئولیت‌های اجتماعی است. آن‌هایی که باید جهت امور اقتصادیِ مردم تلاش کنند، باید در این کار کوتاهی ننمایند تا از برکات خدمت به مردم محروم شوند. ولی عنایت داشته باشید در کنار آن امور، باید مردم متوجه شوند در بستر ایمان و دوری از کفر زمانه و دوری از سبک زندگیِ اشرافی زندگی خود را تعریف کنند تا هر روز گرفتار دام‌های شیطان و استکبار نباشیم. موفق باشید

23041
متن پرسش
سلام علیکم: در برخی دعاها و زیارت ها به پیامبر سلام می دهیم گویا پیامبر جلوی ما حاضر است که همین گونه هست ولی چرا در همان زیارت از خدا می خواهیم سلام ما را به پیامبر برساند؟!
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چون از جهتی خداوند حاضرتر است و قربِ مطلق از آنِ اوست، در هر رجوعی به حضرت حق می‌توان رجوع داشت و او را آینه‌ی نظر به پیامبر «صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» قرار داد. و از جهتی دیگر ممکن است شرایط طوری فراهم باشد مثل حضور در حرم‌های ائمه و یا روزهای خاص، که می‌توان به نور پیامبر «صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» که عالم و آدم را فرا گرفته است، نظر نمود و به آن حضرت سلام کرد. در این مورد مباحثی در کتاب «مبانی معرفتی مهدویت» شده است. موفق باشید

22755

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام و ادب و احترام خدمت شما استاد بزرگوار: چند وقتی است که از مباحث اخلاقی شما استفاده می کنم اما خیلی دوست داشتم نظر شما را راجع به یک ادعای سیاسی بدانم. سوالم را خیلی ساده بیان و بدون لفافه مطرح می کنم. بعضی تحلیلگران و منتقدان سیاسی مخالف رئیس جمهور هستند تا اینجای کار برای من قابل هضم است چون به هر حال هر کسی مشرب و سلیقه و تحلیل خاص خودش را دارد. ولی بعضی از ایشان با تاکید می گویند که آقای روحانی مهره نفوذی دشمن است و عملکردهایش نه از روی بی تدبیری و بی لیاقتی بلکه دقیقا خیانتکارانه و به منظور براندازی نظام است. سوال من این است که آیا واقعا ممکن است با وجود نظارت رهبری در همه امور کشور و با وجود فیلتر شورای نگهبان و ... شخص خیانتکاری تا این حد قدرت بگیرد و مهم ترین منصب کشور پس از رهبری را برعهده بگیرد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: علاوه بر این‌که کاملاً مخالف آن‌هایی هستم که چنین نگاهی به آقای روحانی دارند؛ از آن مهم‌تر سخنان اخیر رهبری با اعضای خبرگان است که بحث ویروس بدبینی را مطرح کردند و دقیقاً روی همین موضوع دست گذاشتند که انتقاد منطقی و مدلل آری، ولی ویروس بدبینی بسیار مضرّ است. موفق باشید

22040

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام: در شرح علامه حسن زاده از شرح قیصری، برای توضیح مراتب حقیقت بر اساس شروطش آمده که حیوان از نظر طبیعتش جزئی است از برای افرادش که حمل بر افرادش نمی شود (که احتمالا باید به شرط لا باشد) و به اعتبار اطلاقش لا به شرط شی ء است که جنس است و محمول بر افرادش است و به اعتبار عروضش بر فصول انواع که در تحتش اند عرض عام است (و احتمالا به شرط شی ء است) همین را در مراتب وجود پیاده کرده و مرتبه ی احدیت را مرتبه ی لا به شرط و واحدیت را به شرط شیء و و هویت ساریه در موجودات را که همان صادر نخستین است لا به شرط نامید. 1. آیا مفهوم حیوان صرفا از نظر طبیعتش به شرط لا ست؟ 2. با توجه به رساله ی توحیدی علامه طباطبایی و رساله ی مصباح الهدایه امام، تصورم بر این بود که ذات را در مرتبه ی ذات لا به شرط باید بدانم و احدیت و واحدیت با آنچه در اینجا بیان می شد یکسان بود اما جناب قیصری مرتبه ی لا به شرط را صادر نخستین معرفی می کند. 3. و باز من صادر نخستین را مرتبه ی احدیت می دانستم که آن را به نفس رحمانی و وجود منبسط و هیولای کل تعبیر می کردم اما ظاهرا مراتب بر اساس نظر جناب قیصری متفاوت است. 4. در رساله ی امام از برای فیض اقدس مرتبه ای جدا از احدیت قائل شده یا برداشت من اینگونه است در حالی که در شرح قیصری مقام احدیت و فیض اقدس یکی است. 5) اگر نظر امام را درست متوجه شده باشم که گویی دو مرتبه است احدیت و فیض اقدس، چرا آنها را از هم جدا کرده اند؟ اگر بخواهیم بر این روش رویم که بین هر مرتبه بی نهایت مرتبه می توان متصور شد ممنون از صرف وقت برای سئوالها
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: جناب قیصری به بالاتر از احدیت قائل نیست و همه‌ی تفاوت‌هایی که می‌فرمایید با بقیه مثل امثال امام دارد؛ در همین نکته است 2- حضرت امام برای فیض اقدس ظاهراً یک نحوه تعیّن قائل‌اند و به همین جهت با مقام احدیت قابل تطبیق نمی‌باشد. آن‌چه باید توجه داشت آن است که این اصطلاحات را باید با نظر به فضای متن متوجه شد. زیرا گاهی بحث احدیت در میان است، در حالی‌که نظر به «واحدیت» دارد و یا گاهی واژه‌ی «اللّه» به‌کار می‌رود ولی نظر به مقام جامعیت اسماء در میان نیست، بلکه مقام «احدیت» در میان است. موفق باشید

21874
متن پرسش
با سلام و احترام: موقع مرور مباحثی كه خوانده بودم (در كتاب آشتی با خدا) در قسمتی از كتاب فرمودید كه ما در مقام وصل به خدا بوده ایم و بعدش جدا شده و گم شده ایم، و حالا راه نجات ما الیه راجعون است. سوالی كه دارم اینه: این الیه راجعونی كه شما فرمودین با الیه راجعونی كه اشاره به پایان یافتن عمر و حیاتمان در این دنیا است چه فرقی دارد؟ بجز فیها خالدون، كسانی كه به اندازه نافرمانی ها و... عذاب می شوند و بعدش وارد بهشت می شوند، این انا الیه راجعون اشاره ای به این مطلب دارد؟ و رابطه این انا الیه راجعونی كه گفتم با الیه راجعونی كه شما فرمودین راه نجات ما است چیست؟ از این دو مطلب میشه فهمید كه بالاخره همه ما (بدون استثناء بجز فیها خالدون) نجات پیدا خواهیم كرد و به سوی خدا (همان مقام وصل) برخواهیم گشت؟ خواه در این دنیا، خواه بعد از عذاب بخاطر آن چیزی كه باید می بودیم و نبودیم. امیدوارم تونسته باشم خوب سوالمو انتقال داده باشم. با تشكر از استاد عزیز
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: تفاوت رجوع به حضرت حق، به اندازه‌ی تفاوت درجات توحیدی ما است. رجوع پیامبر خدا به حضرت حق با رجوع یک انسان عادی بسیار متفاوت است. یکی رجوعش در آن حد است که با خشم خدا روبه‌رو نشود و در بهشت خودش قرار گیرد که قابل مقایسه با آن کسی نیست که توانسته است در این دنیا حجاب‌های بسیاری را پشت سر بگذارد و «عند ملیک مقتدر» خود را بیابد و از همه‌ی انوار الهی استفاده کند. فراموش نکنید که حضرت حق دارای اسماء حسنا است و هرکس رجوع عمیق‌تر و بهتری داشته باشد، با انوار بیشتر و کامل‌تری از اسماء حسنای حضرت ربّ روبه‌رو می‌شود. موفق باشید

20833
متن پرسش
بسمه تعالی: با عرض سلام و خسته نباشید خدمت استاد محترم. آیا به نظر دکتر داوری در زمان ما جهانی جز جهان توسعه یافته در جلوی ما نیست؟ آیا واقعا چنین است و اگر نه راه رجوع به آن عالم غیر توسعه یافته چیست؟ با تشکر از حضرتعالی.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده از طریق انقلاب اسلامی و راهی را که شهداء به‌خصوص شهدای مدافع حرم با نفیِ داعش در مقابل ما گشودند، ما می‌توانیم به راهی ماوراء توسعه‌یافتگی و توسعه‌نیافتگی فکر کنیم، البته به شرطی که متوجه‌ی توسعه‌نیافتگیِ تاریخیِ خود بشویم. کاری که دکتر داوری در کتاب «خرد سیاسی در زمان توسعه‌نیافتگی» متذکر آن شده‌اند. موفق باشید

20529
متن پرسش
رضایی: با عرض سلام و ارادت خدمت استاد عزیز: با توجه و آگاهی به مقدمات بحث از حجیت منبع وحی با ادله عقلی (نه نقلی) از قبیل اعجاز و عدم تحریف و شمولیت ازمنه ... ذیل بحث اعجاز قرآن (اعم از اعجاز لفظی: بلاغی، عددی و اعجاز محتوایی و اعجاز علمی و...) سوال این است که دقیقا ملاک و معیار و شاخص اعجاز بودن قرآن کریم چیست؟ قران تنها تحدی کرده و شرایط و ضوابط کلامی که هماوردش می بایست بیاورد را ذکر نفرموده! با توجه به اینکه حضرات علما در تالیفات مباحث علوم قرآنی یا کلامی تنها به اعجاز قران تفصیلا پرداخته اند و هیچ ملاک و معیاری جز عدم توانایی بشر برای آن ذکر نکرده اند، اگر ملاک اعجاز فقط عدم توانایی بشر باشد پس نتیجتا آیات تحدی صرفا برای سکوت خصم و شبیه رجز خوانی محسوب می شود و جنبه علمی و معنای ظاهری خود را از دست می دهد.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: علاوه بر آن‌که می‌فرماید: «فأتوا بسورة من مثله» که اگر شک دارید آن سوره‌ها از طرف خدا نیست، مثلش را بیاورید؛ می‌فرماید: « أَ فَلا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ وَ لَوْ كانَ مِنْ عِنْدِ غَيْرِ اللَّهِ لَوَجَدُوا فيهِ اخْتِلافاً كَثيراً» تا با تدبر در قرآن متوجه‌ی روحِ یگانگی که حکایت از تجلی یگانگی حق دارد، بشویم. و بنده فکر می‌کنم هرکس تدبّر لازم را در آیات و سور داشته باشد، نسبت به حقانیت قرآن که از طرف صاحب هستی است، به یقین می‌رسد. موفق باشید

نمایش چاپی