بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
25444
متن پرسش
سلام: در جواب دل‌نوشته‌ی قبلی (۲۴۹۵۶) فرمودید که نمی‌دانم قضیه چیست که چه بگویم؟ و خود را معرفی نکرده انتظار گوش سپردن دارید؟ اما منتظر نماندید که معرفی کنم، و قضیه را توضیح بدهم؛ و ادامه دادید و از عشق و نگاه جناب عمان سامانی به کربلاییان فرمودید ... البته قصد اعتراض ندارم کما اینکه توان معرفی و شرح داستان را نداشته، ندارم و نخواهم داشت و چه بهتر که ادامه دادید و منتظر نماندید که گوش بسپارید. نمی خواهم مزاحمتان شوم که وقتتان شریف است و ارزشمندتر از آنکه پای حرف‌های بی‌سروته الف بچه‌ای بنشینید که روزگار تنها نق‌زدن را یادش داده و جز گریه‌های شب‌هایش و همین قلم پراکنده بی‌سروته‌ش چیز مهم دیگری در بساط ندارد و هر آنچه از دنیا و آخرت را که می‌باید فراهم می‌کرده بر باد فنا داده و اکنون در آستانه ۲۵ سالگی‌ تنها آرزوی هر شبش این است که اگر امشب بخوابد و فردا بیدار نشود حداقل کمکی‌است که به قافله‌ی جریان حق در تاریخ بشریت کرده چرا اینکه دیگر غرزدن‌هایش عده‌ای را ناامید نخواهد کرد. جناب استاد من کجا و عشق و جذبه‌های معنویش کجا؟ این حرف‌ها گنده‌تر از دهان و وجود من است، غرض این بود که بگویم چند روز پیش دوستی به اصرار مطلبی در باب سیر تعالی و پیشرفت عرفان از من خواست و منِ بی بضاعت بلاهت به خرج داده و قلم بر کاغذ برده و طاماتی بیان کردم؛ الان آن را خدمتتان می‌فرستم و می خواهم بگویم این همه‌ی آنچه است که احتمالا پای درس‌های شما فرا گرفته‌ام؛ اما فقط فراگرفته‌ام و آنچه جانم را به لب رسانده این است که شدنی نیست و نمی شود و نخواهد شد. شاید بتوان برای هر نقص و مرضی دارویی و درمانی پیدا کرد اما اگر دل بمیرد دیگر هیچ‌اش نمی‌توان کرد و روزمرگی تا روزمردگی تا دلمردگی نهایتا انسان را متلاشی می‌کند و من اکنون بر آستانه متلاشی شدن ایستاده‌ام : و این همان متن است: بعید می‌دانم وقتی که صاحبِ‌ کتاب ارزشمند منازل‌السائرین  _ خواجه عبدالله انصاری _ در گوشه‌ی خانقاه خود و در حال و احوال معنوی‌عرفانی با خدای خود مناجات می‌کرد که : «گل‌های بهشت در پای عارفان خار است / جوینده تو را با بهشت چه کار است»، می‌توانست تصور کند روزگاری بر آدمی بگذرد که بجای پیدا کردن چنین عارفانی در گوشه و کنار خانقاه‌ها و آن هم با ترس و لرز، بتوان آن‌ها را در روز روشن فوج فوج مشاهده کرد که رقص سماع‌شان هوش از سر هر بیننده آگاه و هوشیاری که فطرتش از بین نرفته باشد ببرد و عالم و آدم را انگشت به دهان بگذارد. و این‌ها همه از برکات استاد و پیری به نام روح الله است که با دم مسیحایی‌اش روحِ زندگی را در کالبد سرد و سنگی تک تک اعضای جامعه دمید. شگفت‌انگیز بوده و هست و با هیچ قاعده‌ی عرفانی و فلسفی جور در نمی‌آید که از بچه خردسال تا پیرمرد دوران دیده از گوشه‌ی روستا‌یی دورافتاده آن هم فقط عکس و صدای خمینی را شنیده باشند خودشان را با سر به جبهه‌ها برسانند و چنان حالاتی را تجربه کنند که جانشین خلف پیر جماران تصریح کند که آنان حالاتی را تجربه کردند و حرف‌هایی می زدنند که امثال میرزا حسینقلی همدانی‌ها بعد از یک عمر ریاضت و تلاش آن هم در اواخر عمر می‌گفتند. خمینی با دل‌ها چه می‌کرد که راه صد ساله را یک‌شبه طی می‌کردند و دهان تحیر بزرگان‌ را چنان باز می‌گذاشت که حضرت جوادی آملی وقتی شب‌های علمیات را می‌بیند اعتراف می‌کند که آنچه ما سال‌ها می‌گفتیم این رزمندگان به عینه می‌بینند و چه آشناست این سخن وقتی یاد دیدار ابوسعیدابوالخیر و بوعلی سینا را زنده می‌کند. آری بسیجی‌های خمینی و خامنه‌ای _همان‌ها که بعدها مزارشان دارالشفای عارفان و عاشقان خواهد شد _ هم رقص سماع دارند اما در خون خودشان و آن هم همراه با صدای ساز گلوله و تفنگ و توپ و خمپاره و این دست ابزارها. نگارنده دستش خالی است که بتواند بیشتر از این بنویسد و همین طامات و پراکنده‌گویی‌هایش هم هیچ سند و مدرکی را به جز آنچه دلش حس می‌کند ندارد. اما شاید دل اشتباه کند ولی هیچ وقت دروغ نگفته و نخواهد گفت و به یاد می‌آورم آن روزی را که در تخت فولاد اصفهان هنگام ورود به قبر جناب بابا رکن الدین دوست بسیار عزیزی که کلماتش همچون شلاق همیشه من را از غفلت بیرون آورده تذکر و شاید درددلی کرد که من با شهدا بیشتر انس می گیرم تا عرفا و به‌ نظرم امروز سر و کار ما با این شهداست. بیشتر از این عرضی نیست
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده هم چنین ادعایی دارم: «بودنی» که با راهِ حضرت امام خمینی «رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» به بشریت برمی‌گردد، همان گمشده‌ی عرفا است که به تعیّن آمده و آرزوی مولوی را به ظهور آورده. آن‌جا که می‌گوید:

  رقص  اندر  خون  خود   مردان   کنند ** رقص و  جولان  بر  سر  میدان  کنند

  چون رهند از دست خود دستی زنند ** چون جهند از نقص خود رقصی کنند

موفق باشید

24614

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
استاد عزیز سلام علیکم: چگونه می توان به معرفت حقیقی اهل البیت (ع) رسید، به عبارتی چگونه می توان به کیمیای حقیقی که نور معرفت اهل البیت و محبت اهل البیت به معنای حقیقی کلمه است دست یافت، چه مسیری را باید طی کنیم و آیا سیر مطالعاتی و سیر عملی وجود دارد؟ ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر می‌کنم بد نیست به کتاب «مبانی نظری و عملی حبّ اهل‌البیت «علیهم‌السلام» همراه با شرح صوتی آن رجوع فرمایید. موفق باشید

24356
متن پرسش
جناب استاد سلام: چرا شخصی مثل جورج بارکلی که کشیش بوده در فلسفه دچار انحراف شده و در باتلاق ایده آلیست دچار شده که به عقیده بنده اصلا لزومی به این طرز تفکر هم نبوده چون هم می‌توانسته پیشرفت علوم را ببیند و هم زمان تبلیغ دین کند، در آن زمان مگر چگونه بوده که قبول پیشرفت علوم مادی را هم ردیف با بی دینی می‌دیده که برای تخریب آن علوم و پیشرفت آنها لاجرم خود را به باتلاق ایده آلیست گرفتار کرده تا آن علوم را بی ارزش جلوه دهد؟ آیا در آن زمان کسی نبوده تا در مقام رد نظرات و تفکر او بر آید؟ آیا در رد نظریه و تفکر او کتاب یا جزوه و یا متنی هست؟ البته نوشته ی شما را خواندم و حتی سوالی که از او کرده بودید، اما بنده دنبال یک رد و نقد مفصل می باشم. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بر روی سخن بارکلی باید تأمل کرد. حرف ساده‌ای نیست از آن جهت که متوجه شده است آن‌چه از اشیاء خارج در ذهن ما است نمی‌تواند معلولِ پدیده‌های خارج از ذهن باشد زیرا معلول، باید از علتیِ برتر به‌وجود آید. در حالی‌که معلومات ذهنی ما از جنس علم‌اند و پدیده‌های خارجی از جنس ماده. جناب صدرالمتألهین این مشکل را این‌طور حل کرده است که معلول خارجی معّداتی هستند که نفس ناطقه‌ی انسان آماده شود و صورتی متناسب با شیئ خارجی را با ارتباطی که با «واهب الصور» پیدا می‌کند در خود إبداع نماید. موفق باشید   

23849

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام و عرض تبریک اعیاد شعبانیه. ۱. لطفا بفرمایید در آیه سی هفت سوره آل عمران که حضرت زکریا علیه السلام با ضمیر هذا و اشاره به شیء از حضرت مریم علیها السلام با ضمیر هو و اشاره به شخص پاسخ دادند منظور ایشان چه بوده است؟ ممنونم ۲. لطفا در مورد اینکه این عالم نازله عوالم بالاتر خود است توضیحی بفرمایید. ۳. نظر شریفتان در مورد صحبتهای آقای مهدی نصیری چیست؟ ممنونم التماس دعا.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. «هذا» اشاره به آن رزق غیبی دارد و چون برای آن ارزش حیاتی قائل بودند با ضمیر «هو» به آن اشاره کردند. ۲. در این مورد خوب است به کتاب «برهان صدیقین» که بر روی سایت هست، رجوع فرمایید. ۳. نمی‌دانم کدام یک از صحبت‌های ایشان را می‌فرمایید. در مورد مخالفت ایشان با فلسفه، بنده با ایشان همراهی ندارم. موفق باشید

23828
متن پرسش
سلام بر حضرت استاد: می خواستم بدونم این مسئله چه طور حل می شود؟ این که ما در زندگی سئوالاتی داریم و به هر کسی که رجوع می کنیم نیز با برداشتی که از دین دارد به آن سئوال جواب می دهد و نظرهای مختلف می رسیم از مرجع تقلید گرفته تا مجتهد، و این که الان بالفعل هم خودمون اسلام شناس نشدیم که به کسی رجوع نکنیم، پس وقتی به کسی رجوع می کنیم هر کسی با برداشتی که از اسلام دارد به سئوال ما جواب می دهد، هر سئوالی که باید باشد، پس چرا حتما باید به یک شخص رجوع کنیم و احکام و عقاید و... را از آن بگیریم ؟ ۲. حالا هر کسی یک چیزی می گوید و با توجه به مبانی که دارد، از دریچه ای که به مسئله نگاه می کند نظر می دهد در این جا ما که مجتهد نشده ایم باید چه کنیم که نمی دانیم بالاخره کدام یک درست می گویند، بهتر بگم چه چیزی داریم که مشخص کند مرز این که در این اختلاف ها و نظرها کدام یک درست است و صحیح؟ پیش فرض: می خواهم تقلید کورکورانه نداشته باشم، و این که پاسخ های متفاوت در مواجهه با مسئله ی من افراد متخصص می دهند، بالاخره باید به کدام یک از آنها عمل کنم؟ آیا طبیعی است که هر کسی باید تمام حرف ها را بشنود و بعد خودش بهترین آنها را انتخاب کند؟ بهترین کدام یک هست؟ با چه چیزی از قبل بهترین آن ها را شخص می فهمد که کدام است؟ [خیلی ممنون اگر راهنمایی دقیق کنید که از همه افراد ناامیدم]
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چون خودمان کارشناس آن موضوع نیستیم. جواب قسمت دوم سؤال را بهتر است در کتاب «ادب عقل و خیال و قلب» در جلسه‌ی دوم کتاب «چه نیازی به نبی» تحت عنوان «فلسفه‌ی تقليد از فقيه» که بر روی سایت هست دنبال کنید. موفق باشید

23629
متن پرسش
سلام علیکم: وقتتون بخیر. در مورد آیینه بودن مخلوق برای خدا می توان گفت که مخلوقی مثل انسانهای عادی به اندازه ظرفیت خود خدا را نشان می دهند اما انسان کامل آینه تمام قد خداست؟ در واقع می توان گفت سایر مخلوقات غیر انسان کامل همانند تکه هایی از آینه خرد شده هستند که خدا را به اندازه ظرف خود نشان می دهند و خدا هم به اندازه ظرف آنها خودش را در آنها می بیند همانند تکه هایی از آینه خرد شده که اگر انسان خود را در آنها بنگرد هرکدام جزئی از او را نشان می دهند و در واقع در مورد خدا می توان گفت که خدا در هر مخلوقی غیر انسان کامل به اندازه اسمی که نشان می دهد خود را در او می بیند یا خیر؟ در مورد جلسه فصوص این هفته این سوال برایم پیش آمده.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: می‌توان این را گفت. ولی فراموش نکنید که بحث در مورد «خاتم الاولیاء» بود و بقیه با نظر به مشکات خاتم الاولیاء می‌توانند از تجلیات ذاتی بهره‌مند شوند، وگرنه به مقام ولایت نایل نخواهند شد. موفق باشید

22987
متن پرسش
با سلام خدمت استاد عزیز: استاد از جنابعالی دو سوال داشتم: ۱. در بند هفتم خطبه ۱ از نهج البلاغه آورده شده که [قسمتی از احکام دینی در قرآن واجب شمرده شد که ناسخ آن در سنت پیامبر (ص) آمده است] و مثالی برای آن آورده شده آیه ۱۵ سوره نساء [فامسکوهن فی البیوت حتی یتوفیهن الموت (زنان بد کاره را در خانه ها زندانی کنید تا بمیرند)] که این حکم برداشته شده و طلاق و رجم جای آن را گرفته است. ابهامی که برای بنده پیش آمده اینست که آیا در قرآن حکم هایی وجود دارد ‌که بعدا تغییر کرده است؟ آیا این بهانه ای برای کافران به این‌کتاب نیست که جامعیت آن را زیر سوال ببرند؟ و سوال دیگر اینکه حال اینگونه آیات و موارد را از کجا تشخیص دهیم؟ لطفا راهنمایی کنید. ۲. مرجع تقلید بنده آیت الله ... است. طی دو سه سال اخیر بنده طبق استدلال های بدست آمده خودم و راهنمایی ها و روشنگری های افرادی چون شما مقام معظم رهبری را مرجع اعلم می دانم. البته مقام نیابت امام زمان (عج) و عنایاتی که بواسطه آن به ایشان می شود هم بسیار موثر است. حال آیا جنابعالی صلاح می دانید که بنده مرجع تقلیدم را تغییر دهم. در ضمن التماس دعای بسیار زیاد از شما دارم. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: قرآن پس از مدتی شرایط تحقق احکام نهایی خود را فراهم کرد و دیگر دلیلی نداریم که احکام موجود، موقتی باشد به‌خصوص که خود آیاتی که بعداً نسخ می‌شوند موقتی‌بودنِ خود را متذکر می‌گردد 2- اگر مرجع دیگری را اعلم می‌دانید، مگر می‌شود به مرجع قبلی باقی بود؟ موفق باشید

22858

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
چرا امام علی علیه السلام در زمان خلافت ابوبکر و عمر و عثمان ابن عفان، برای گرفتن حق خویش با مخالفین قتال و کارزار ننمودند.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر در آن اسلامِ نوپا به این اختلافات دامن زده می‌شد، اسلامی نمی‌ماند که علی «علیه‌السلام» بماند! آقای دکتر شریعتی «رحمت‌اللّه‌علیه» در کتاب «علی، مکتب، وحدت، عدالت» در این مورد نکات خوبی دارد. موفق باشید

22791
متن پرسش
سلام: آیا درون ما انسانها همان گنجی است که می فرماید «کنت کنز مخفیا» و این همان کمشکات است که در زجاجه هست؟ به راستی چقدر ما و خدا شبیه هستیم؟ چگونه این را حل کنیم که هم عاشق خود باشیم و هم دچار کبر و انا الحقی نشویم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ربّ العالمین همان گنج مخفی است که از طریق مخلوقات به‌خصوص انسان به ظهور می‌آید. لذا اگر به انوار ربّ العالمین در خود بنگریم، خود را نمی‌یابیم که منجر به کبر شود. موفق باشید

22531

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: بنده پرسشگر سوال 22514 هستم. چطور میشه تسلسل بی نهایت ممکن الوجود ها رو رد کرد؟ یا اصلا چطور میشه ثابت کرد که ممکن الوجود حتما باید به واجب الوجود ختم بشه؟ جزوه معارف 1 و کتاب از برهان تا عرفان رو هم خوندم ولی جواب نگرفتم. چطور میشه ثابت کرد اولین مخلوق وجود داشته که بعد بگیم خوب این اولین مخلوق رو واجب الوجود خلق کرده؟ چه معلوم است شاید مخلوقات نیز از ازل تا ابد باشند مثلا شروع عالم از منفی بی نهایت باشد و تا مثبت بی نهایت ادامه داشته باشد؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظرم برهان «امکان و وجوب» و «برهان صدیقین» را دقیقاً مطالعه نکرده‌اید، وگرنه جواب این سؤال‌ها در آن‌جا می‌یافتید. پیشنهادی غیر از مطالعه‌ی مجدد آن مباحث  همراه با صوت انها ندارم. موفق باشید

21569
متن پرسش
با عرض سلام و ادب خدمت استاد گرامی: 1. در سوال شماره 21515 جمله ی بود که اگه امکان داره آن را توضیح بدهید (با جاری شدن صیغه عقد بین دختر و پسر حقیقت رحم که در عرش است بین آنها تجلی می کند و با همدیگر محرم می شوند) واقعاً جای سوال است که چگونه دو انسانی که تا قبل عقد حق هیچ گونه محرمیتی را نداشتند با خواندن تنها یک صیغه محرم ترین محارم بر روی کره زمین خواهند شد؟ 2. جاری شدن صیغه طلاق چه تاثیری در این موضوع دارد؟ 3. آیا کسانی که به هر دلیلی تا آخر عمر ازدواج نمی کنند و از این چنین ارتباط معنوی محروم می مانند، این گونه محرومیت ها ضرری به عبودیت و سیر وجودی آنها نمی زند؟ با تشکر فراوان
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- در روایت داریم که «رحم» در عرش جای دارد و عنایت داشته باشید 2- شرط جاری‌شدن صیغه، «إنشاء» است و نه «إخبار». یعنی باید وقتی جمله‌ی «زوّجْتُ» گفته می‌شود، اراده‌ی تحقق آن در میان باشد. البته اگر کسی ازدواج نکند چنین چیزی بین او و دیگری برقرار نمی‌شود ولی ارتباط او با خدا جای خود را دارد. موفق باشید

21407
متن پرسش
با سلام مجدد: در ادامه دو سوال پیشین (۲۱۳۸۱ و ۲۱۳۹۲). ۱. بنده حرف جدیدی نمی زنم استاد. در مورد شرط دانستن زبان برای اظهار نظر عالمانه در فلسفه و متون غربی بنده همان اصول علمی که شما و سایر بزرگان در مورد یادگیری علوم اسلامی می گویید فقط تکرار کردم. سوال بنده این است که اگر برای فهم صحیح و یادگیری و اظهار نظر در مورد فلسفه و فقه اسلامی شرط ابتدایی یادگیری زبان عربی و بعد شاگردی سالیان متمادی نزد اهالی فن است، چرا ما همین قاعده عقلی را در مورد فلسفه های غربی و علوم سایر ملل به کار نگریم؟ ۲. در مورد ترجمه پرسیدید. حرف بنده این است که همان طور که در هر مرحله ای و متناسب با سطح آموزشی باید به ترجمه نگاه کرد. یعنی همان طور که مثلا برای یک دانش آموز ایرانی که علاقمند به عرفان اسلامی است جنابعالی به متون ترجمه (آن هم ترجمه خوب و مورد اطمینان) از قرآن و یا کتب دیگر مراجعه می دهید و برای یک دانشجو او را امر به یادگیری عربی می کنید و در مرحله بالاتر برای یک طلبه یادگیری ادبیات گام پیش نیاز ورود به دریای مواج متون اسلامی است، در مواجهه با فلسفه و علوم غربی هم ترجمه تا جایی پاسخگو است و در مراحل بالاتر به هیچ عنوان قابل اعتماد نیست (بر فرض اینکه اصلا ترجمه خوبی در دسترس باشد). مسئله را در قالب سیر تحصیلی دانشگاهی مثال می زنم خدمتتان. برای دانشجوی دوره کارشناسی فلسفه، یادگیری زبان خارجی (متناسب با متن مورد مطالعه) خوب است اما واجب نیست. می تواند متون را با استفاده از ترجمه های انتقادی معتبر (در صورت وجود داشتن) بخواند و همین قدر هم بیشتر از وی توقع نیست. اما همین دانشجو اگر خواست کارشناسی ارشد مثلا فلسفه غرب بگیرد و خواست پایان نامه اش را در مورد مثلا کانت بنویسد، منطق علمی دنیا می گوید باید بتواند در این مرحله کانت را به زبان آلمانی بخواند. و وقتی همین دانشجو خواست دکترا بگیرد اگر خواست مثلا کار تطبیقی میان نظرات کانت و هیوم داشته باشد باید علاوه بر آلمانی، انگلیسی را هم مسلط باشد. ۳. در مورد اساتیدی که الان مدعی غرب شناسی در دانشگاه های ایران هستند بنده شما را دعوت می کنم با همان معیارهایی که اساتید فلسفه اسلامی را محک می زنید ایشان را محک بزنید. یعنی اول ببینید ایشان چقدر به ابتدایی ترین پیش نیاز (یعنی دانستن زبان آن فیلسوف) مسلط هستند. دوم اینکه ایشان نزد کدام استاد درس خوانده اند. و سوم اینکه نظرات ایشان نزد صاحب نظران فن در دنیا چقدر اعتبار دارد. خلاصه حرف بنده این است که باید همان معیارهای عقلی و علمی که در یادگیری و آموزش و ترویج علوم اسلامی داریم، همان معیارها را هم در یادگیری و آموزش و اجتهاد در فلسفه ها و یا علوم غربی به کار ببریم. در غیر این صورت ما درگیر توهمات خودساخته ای می شویم که ممکن است خدای نکرده چند نسل ما را در کام جهل مرکب فرو ببرد همان طور که غرب را در کام «شرق شناسی» فرو برد و هنوز نتوانسته به طور کامل خودش را از آن نجات دهد.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این‌که می‌فرمایید حرف درستی است که اگر کسی بخواهد فیلسوفی را فهم کند و تفکر او را حجت بگیرد، باید دغدغه‌ی فهمِ نظر آن فیلسوف برای او محفوظ باشد. مثل ابن رشد که می‌خواست ارسطو را بفهمد و تفکر ارسطو برایش حجت بود و لذا به فارابی و ابن‌سینا در این مورد اشکال داشت که شما تلاش نکرده‌اید ارسطو را بفهمید. در حالی‌که مسئله‌ی فارابی در آن غوغایی که اشعریان و معتزلیان به‌پا کرده بودند، ارسطو نبود. فارابی مسائلی داشت و به ارسطو رجوع کرد و متوجه شد در بعضی از مسائل خود می‌تواند با ارسطو فکر کند. حال بر فرض که ارسطو اصلاً آن‌چه فارابی از او گفته است را نگفته باشد؛ در هرحال فارابی مسائل خود را داشت و توانست چیزی از ارسطو بفهمد که با آن، به مسائل خود بیندیشد. مثل کاری که دکتر فردید نسبت به هایدگر کرد و او را متهم می‌کنند اصلاً هایدگر را نفهمیده. به قول خودش: «من به عنوان یک ایرانیِ مسلمانِ شیعه، مسائلی دارم که با هایدگر می‌توانم نسبت به آن‌ها فکر کنم، حالا می‌گویند هایدگر این‌ها را نگفته، نگفته باشد». عرض بنده در آن جواب اول به سؤال جنابعالی همین بود که ما بنا نداریم مثل محمدعلی فروغی، کانت و هگل و هایدگر بدانیم؛ ما مسائلی داریم و بر اساس آن مسائل به آن فیلسوفان رجوع می‌کنیم، اگر چیزی از زبانِ آن‌ها در مسائل خود یافتیم، می‌گیریم و إلاّ، «فلا» . موفق باشید

20586
متن پرسش
با سلام: احساس حقیر این است که زحمات رزمندگان و نظام اسلامی در سوریه آنگونه که باید به ثمر نرسید به این علت که متاسفانه رقه توسط کرد ها و تحت اشراف آمریکا آزاد شد سال قبل زمزمه هایی شنیده بودم که نقشه آمریکا همین است که مقدمات را به دوش ما بنهد و فتح پایتخت را خود انجام دهد و متاسفانه آیندگان عامل اصلی شکست داعش را آمریکا خواهند دانست نه ما. دو سوال دارم 1. این تحلیل مورد تایید حضرتعالی است؟ 2. چرا نظام برای فتح رقه سرمایه گذاری نکرد.
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: حضور انقلاب اسلامی در سوریه بسیار مهم‌تر از این حرف‌ها است. بالاخره با استقرار دولت رسمی سوریه، این موارد به نحوی حل می‌شود. حرکات این‌چنینی آمریکا، حرکات مذبوحانه است به‌خصوص که ترکیه نسبت به کردها و پایگاه‌درست‌شدن برای آن‌ها حساس است و تضاد بین آمریکا و کردها در این رابطه کمکی است به جمهوری اسلامی و دولت سوریه. و از این جهت ما این‌ها را نباید چیزی بگیریم. موفق باشید

20214

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرامی: در مورد اینکه موجودات را به وجود و ماهیت تقسیم می کنیم و در پی اثبات اصالت وجود هستیم، چه علتی دارد که وجود و یا حتی ماهیت که ناشی از تقسیمات ذهنی است حقیقتی داشته باشد؟ آیا تقسیمات ذهنی حقیقت دارند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد خوب است که به کتاب «بدایة الحکمه» از مرحوم علامه طباطبایی و یا به کتاب «از برهان تا عرفان» که بر روی سایت هست، مراجعه فرمایید. موفق باشید

19903

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد وقتتون بخیر: اهل مراقبه و محاسبه تا حدودی هستم. اما اصلا اصلا از خودم راضی نیستم و حس می کنم گناهکارترینم، و حس خوبی به خودم ندارم و هیچ امیدی به پیشرفت معنوی ندارم و میگم من کجا و عبد شدن کجا، سر سوزنی به خودم و عباداتم امیدی ندارم، هر عبادتی هم که انجام میدم حس می کنم نه قبول هست و نه ثوابی داره، هر کار می کنم هر چی دعا می کنم که خداوند کمکم کنه و به قربش برسونم احساس می کنم برعکس دور میشم ازش، این نامیدی عذابم میده، افسردم میکنه، چون هدفی جز این ندارم، و فکر اینکه به این هدف یعنی قرب نرسم خیلی عذاب دهنده و وحشتناکه برام. استاد بفرمایید چیکار کنم، مدام می ترسیدم و حواسم بود که به عجب دچار نشم اما حالا انگار از اون ور بوم افتادم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده خوب است سیر مطالعاتی که مبتنی بر معرفت نفس است، را دنبال کنید. مثل سیر مطالعاتی که بر روی سایت قرار دارد. موفق باشید

18164

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد: سیر مطالعاتی رو در چه بازه زمانی طی کنم، مثلا کتاب شرح ده نکته رو؟ باید مطالبی رو که نفهمیدم بفهمم و بعد برم جلو یا بزارم که توی مراحل بعدی حل بشه؟ الان از نظر زمان میتونم هر روز یه نکته رو بخونم ولی هفتگی جلو رفتم، اگه هر روز خوندن آفت نیست تا سرعتمو زیاد کنم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- عجله نکنید. در شرایطی که فرصت فکرکردن دارید هفته‌ای دو جلسه با یادداشتِ نکات مهم و تأمل بر آن نکات کافی ‌است 2- آری جلو بروید بعضی از مباحث در مراحل بعدی حل می‌شود. موفق باشید

16988

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم و رحمه الله: حضرت استاد بنده دو سال است مشغول به طراحی طرحی تمدنی هستم. اولین گام ها در این طرح از مخالفت با مطالعه محوری بجای کشف و شهود و وحی در کشف حقایق نشأت می گیرد. در واقع هر آنچه حقیقت است در وجود آدمی هست لکن آدمی باید منقطع از غیر شود و با او مرتبط شود تا خودباوری یا خداباوری دست دهد و علم حقیقی در نهان آدمی شکل بگیرد. جسارتا نظر حضرتعالی در این باب چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: شروع خوبی است، می‌ماند که متوجه باشیم در تاریخی زندگی می‌کنیم که تاریخِ غرب است. لذا باید در کنار رجوع قلبی به حقایق الهی، غرب را درست بشناسیم تا ادامه‌ی غرب نشویم. موفق باشید

16299
متن پرسش
با سلام: با توجه به سوال 16127 می خواهم بدانم چه وقت قضای الهی ما را از قدر باز می دارد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هر اندازه انسان در شریعت محمدی«صلوات‌اللّه‌علیه» و خلق احمدی، بهتر قدم بگذارد، بهتر می‌تواند تقدیر الهی خود را احساس کند و از آن طریق که راهِ گشوده‌ی خداوند است به سوی او، زندگی را در آرامش اُنس با خدا شکل دهد. بنابراین حساسیت ما باید آن باشد که از خداوند تقاضا کنیم: «اَللّهُمَ اَجعَل نَفسی مُطمَئِنَّةً بِقَدَرکَ راضیةً بِقَضائکَ» یعنی نفسی و شخصیتی برای من شکل بده که قضا و قدر تو را بشناسم و به آن در عین اعتماد، راضی باشم. و این خود یک نحوه کشیکِ نفس‌کشیدن است. موفق باشید  

16021

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد: بنده زمانی که می خواهم با بعضی از اخلاق رذیله مثلا پرحرفی مبارزه کنم، مثلا یک هفته سعی می کنم حرف بیهوده و لغو نزنم اما گویی بعد از فقط یک هفته، نفس چنان طغیان می کند که در روز هشتم به اندازه یک ماه حرف می زنم. دلیل این امر و چاره آن چیست؟ ممنونم
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: باید سعی کنیم شرایط زندگی خود را مطابق اهداف معنوی خود شکل دهیم و در همین رابطه به ما توصیه می‌شود با افراد با تقوا مأنوس باشید. موفق باشید

15146

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام: استاد ببخشید آیا گناهان انسان رو کسانی که بطور مثال بینش قوی یا دید برزخی دارند میتونن آگاهی پیدا کنن؟ یا گناهان هرکسی نزد خداوند ستارالعیوب محفوظ هست؟ یا اینکه برخی گناهان از دید آنها مخفی و برخی هویداست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عموماً خداوند اجازه نمی‌دهد کسی متوجه‌ی گناهان بنده‌اش گردد، مگر آن‌که بخواهد به عنوان محرمِ راز خداوند به ما کمک کند. موفق باشید

13187
متن پرسش
سلام علیکم: برخی از گناهان هستند که ما در ابتدا قصد انجام آن را نداریم ولی بخاطر غالب شدن هوای نفس یا فریب خوردن از شیطان یا انسانهای دیگر انجام می دهیم، آیا در این صورت هم مرتکب گناه شده ایم؟ اگز گناه است همان اثرات سو ء را دارد؟ (چون در ابتدا قصد انجام را نداشتیم و تحت عواملی که عرض شد مرتکب شدیم)
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بالاخره اکثر گناهان به همین شکل وارد زندگی می‌شود. راهِ نجات آن است که مواظب فریب‌های هوای نفس خود باشیم و همواره با آن مخالفت کنیم. موفق باشید

12879
متن پرسش
سلام علیکم استاد: از کجا بفهمیم توبه ای که کرده ایم مورد قبول واقع شده و چطور حب دنیا رو از دلمون بیرون کنیم؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: خود خداوند فرموده است «توّاب» است. لذا دلیل ندارد که ما وقتی از سر صدق به گناهانی که شریعت الهی متذکر شده است، پشت کرده باشیم، حضرت توّاب به ما نظر نیندازد؟! گفت: «تو مگو ما را به آن شه راه نیست / با کریمان کارها دشوار نیست». موفق باشید

12500

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم با عرض سلام و ادب: استاد بزرگوار چه کار کنم که انس با قرآن داشته باشم و مخصوصا ماه مبارک که خیلی فضیلت داره و امام رحمه الله در ماه مبارک در هر سه روز یک دور ختم می کرد، ما خیلی وضعمون خرابه فقط دوست داریم بخونیم ولی در روخوانی حسش نیست و بهانه ی اینکه کار خونه زیاده، نمی رسم . از این بابت خیلی ناراحتم. یا علی. اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در هرحال سعی بفرمایید روزی یک جزء از قرآن را مرور کنید. لااقل صوت آن را گوش دهید و متن قرآن را در جلوی خود قرار دهید. موفق باشید

11873
متن پرسش
سلام: بنده همچنان منتظر پاسخ سوالم هستم. بنده نمی توانم پای حرفهای خیلی از روحانیون و حتی مجتهدین بنشینم چون آن ها را متناسب با امروز نمی دانم. چرا جواب نمی دهید؟ درد بنده چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده برای چندمین بار عرض می‌کنم بالاخره همان عزیزانی که شما به‌راحتی سخنانشان را قبول دارید مثل جناب استاد پناهیان از همین علماء و مجتهدین بهره برده‌اند. سعی کنید با حضور در جلسات علماء به عمق روحی که آن‌ها حامل آن هستند نظر کنید. موفق باشید

6391

محل جلساتبازدید:

متن پرسش
باسلام محضر استاد بزرگ میخواستم ببینم کلاس هاتون هنوز نشکیل میشه؟ و اینکه آدرسش همین هست که تو سایته ؟ و یه سوال دیگه اینکه خانم ها هم می تونن شرکت کنن یا خیر؟ و آیا جای دیگه ای هم کلاس دارید؟ ممنون میشم جواب بدین
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: محل جلسات: 1 - شرح تفسیر المیزان: • شنبه ها بعد از نماز مغرب و عشاء (نیمه دوم سال92)- مسجد انبیا - سه راه سیمین - اصفهان ۲ - شــرح ا دعیه / مکارم الاخلاق/ : • دوشنبه ها بعدازنمازمغرب وعشا-ابتدای اتوبان ذوب آهن؛گلزار اول -مسجدخدیجه‌ی کبری«سلام‌اللّه‌علیها»
نمایش چاپی