بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
22460
متن پرسش
با سلام خدمت شما استاد گرامی: استاد عزیز با توجه به اوضاع کنونی جامعه و اینکه احساس می کنیم ان شا،الله به ظهور نزدیک می شویم، به نظرتون چطور باید خودمون را برای ظهور آماده کنیم و جوری باشیم که به درد امام زمان (عج) بخوریم؟ دنبال کردن چه مباحثی را اولویت میدونین و توصیه می فرمایید؟ سپاسگزارم
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: تنها و تنها با راهنمایی‌های نایب امام زمان «عجل‌اللّه‌تعالی‌فرجه» می‌توانیم وظیفه‌مان را نسبت به مولایمان انجام دهیم. موفق باشید

22286
متن پرسش
به نام خدا با سلام خدمت استاد عزیز: در رابطه با پاسخ سوال 22263 مطلب روشن نشد. شما می فرمائید امکان ذاتی یک شی است «و الذاتی ما لا یعلل» خوب در دل جمله شما وجود شی خوابیده است یعنی شئ که وجود دارد ذاتی آن ما لا یعلل است و دارای قدرت و علم و انتخاب است از طرفی اصالت با وجود است و ماهیات و صفات آنها به تبع وجود مطرح می شوند. .امکان یک مفهوم است. امکان یعنی این که موجود است واجب نیست و می شود که نباشد صفتی است که ما از موجود غیر واجب انتزاع می کنیم امکان به خودی خود حقیتی خارجی و عینی نیست که تازه انتخاب هم داشته باشد. در بحث اعیان ثابته آیا آن شئ وجود دارد یا نه؟ اگر نه، دیگر معنی نمی دهد آنچه وجود ندارد انتخاب داشته باشد. اگر آری آیا آن وجود مستقل از خداست یا نه؟ پر واضح است که مستقل نمی تواند باشد پس می ماند فقط و فقط علم خدا، چرا که شئ هنوز وجود خارجی ندارد و این خداست که بر اساس علم و حکمتش موجودات را متفاوت می آفریند درست است ذاتی شی مالا یعلل است یعنی خدا یک وجود جدا به شئ نمی دهد و بعد ذاتیات آن را هم جدا بدهد بلکه نفس وجود دادن همان ذاتیات را دادن است، پس خدا بر اساس علمش وجود می دهد و موجودات متفاوت پا به عرصه وجود می گذارند و قبل از آن شئ وجود مستقل خارجی ندارد که تازه بخواهد با علم و آگاهی انتخاب کند که مثلا من می خواهم در اصفهان و از فلان پدر و مادر بوجود بیایم. با تشکر و التماس دعا. ایمیلم خراب است لطفا در سایت.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: «امکان» به خودیِ خود یک مفهوم است که در تجزیه و تحلیل فکری می‌توان متوجه‌ی معنا و لوازم آن مفهوم شد و همان‌طور که متوجه‌اید به صورت «عین ثابته» در علمِ خدا است و خدا علم دارد که این معنا چه اقتضائاتی دارد و مطابق آن اقتضائاتِ ذاتی آن شیئ، آن شیئ را خلق می‌کند. تعجب می‌کنم که رفقا بحثی این‌چنین دقیق و ظریفی را می‌خواهند با چند سؤال و جواب متوجه شوند!!!! موفق باشید

22203

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد عزیر: شاید سوالم بی ربط باشه ولی فکر کنم جالبه. می خواستم بدونم به نظر شما در جهان مادی ما کدام شی یا موجود بجز انسان بیشترین شدت وجود را دارد؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ما در این مورد همه‌ی موجودات را در عالم ماده یکسان می‌بینیم. ولی در روایت داریم سنگ عقیق، ولایت علی «علیه‌السلام» را پذیرفته است و یا کوه اُحد، پیامبر را دوست دارد. شاید از این جهت بتوان گفت این نوع موجودات، کمال بیشتری نسبت به سایر موجودات مادی دارند. یا گویا درخت نخل، شعوری نزدیک به شعور انسان دارد یا مثل ستون حنانه که به رسول خدا «صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» علاقه‌ی خاص داشت و یا شتر حضرت سجاد «علیه‌السلام». موفق باشید

21869

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد عزیز: در تاریخ ۲۲ فروردین ماه ۱۳۹۷ آیت الله وحید خراسانی در درس خارج فقه گفته‌اند: «........این مملکت باید در عزای حضرت امام موسی بن جعفر علیهما السلام یک پارچه سیاه پوش بشود اگر زمامداران مملکت غیرت دینی داشته باشند باید این ایام تعطیل رسمی بشود. این عمل است که باید انجام بشود اگر زعمای مملکت انجام دادند و الا ما به حول و قوه ی خدا این مطلب را عملی می کنیم تا نتیجه ی مطلب ظاهر بشود هفت سال در ظلم مطامیر آن هم مملکتی که یک طرف پسر او و یک طرف دختر او ، روز شهادت او مردم مشغول به کسب و کار باشند؟! ای غیرتمندان شیعه فردا همت کنید بازارها را ببندید به این حکومت اعلام کنید که اگر شهادت این امام تعطیل رسمی نشود ما مالیات به این حکومت گمراه نمی پردازیم.» ۱) استاد این جملات آیت الله وحید را چگونه تحلیل می کنید؟ منظور از حکومت گمراه کیست؟ ۲) اصولاً این دسته مواضع آقای وحید که قبلا هم به نوعی دیگر ابراز شده را چگونه باید تفسیر کرد ؟ ۳) جایگاه آقای وحید در این نظام و انقلاب کجاست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور که بعضی از بزرگان حوزه و دانشگاه متذکر شده‌اند آقایان غفلت دارند که در زمان طاغوت چگونه حتی اجازه‌ی کوچک‌ترین حرکات مذهبی را با سختی برخورد می‌کردند و حالا در بستر انقلاب اسلامی که حاصل زحمات امام و رهبری و شهدای ولایی است این‌چنین آزادانه دعوت به نحوه‌ای از تقابل با نظام می‌کنند نظامی که همه‌ی همتش احیای همان دینی است که ائمه‌ی ما برای آن شهید شده‌اند. تأسف ما از آن جهت است که چگونه فقه اصغر منهای فقه اکبر حالت همه‌جانبه به خود می‌گیرد و خود را عین دیانت می‌داند. در حالی‌که وقتی فقه اصغر کاربرد لازم را دارد که مبتنی بر بصیرتی باشد که الهیات تاریخی یعنی زمان‌شناسی در میان باشد. موفق باشید

21413

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام: حقیر متاسفانه دچار یاس از رسیدن به حقیقت شدم در دوران شکاکیت لااقل امیدوار بودم که اگر در این دنیا نمی توان به حقیقت رسید پس از مرگ حقایق روشن می شود البته سابقا پاسختان به سوال 20517 باعث یاس شدیدی شد چون امیدوار بودم خداوند مرا حسب آیات «إِلاَّ الْمُسْتَضْعَفِينَ مِنَ الرِّجَالِ وَالنِّسَاء وَالْوِلْدَانِ لاَ يَسْتَطِيعُونَ حِيلَةً وَلاَ يَهْتَدُونَ سَبِيلاً فَأُوْلَـئِكَ عَسَى اللّهُ أَن يَعْفُوَ عَنْهُمْ وَكَانَ اللّهُ عَفُوًّا غَفُورًا جزء مستضعفین قراردهد لکن ظاهرا الضَّعِیفُ مَنْ لَمْ تُرْفَعْ إِلَیْهِ حُجَّةٌ وَ لَمْ یَعْرِفِ الِاخْتِلَافَ فَإِذَا عَرَفَ الِاخْتِلَافَ فَلَیْسَ بِمُسْتَضْعَفٍ» موید نظر شماست البته این یاس، یاس در حیطه عقاب و ثواب است خوب گویا جهنم ما حتمیست و چون از نظر اعتقادات مشکل دارم گویا مخلد در درکات اسفل خواهم بود لکن یاسی که در ابتدای سوال مطرح کردم مربوط به فهم حقیقت است بعد ازین که از شکاکیت به بررسی نظرات عرفا متمایل شدم فهمیدم فقط حق است ولا غیر و به وحدت وجود و ظهور رسیدم (البته گویا با توجه به کل من علیها فان و یبقی وجه ربک ذو الجلال و الاکرام باید طبق مبانی شکاکانه همه چیز نفی می شد تا وجه او ثابت شود و خاطرتان هست که به اصالت عدم رسیدم) اما بعد که فهمیدم ذات حق قابل شناخت نیست و فقط می توانیم جلواتی از آن عنقای مغرب _ آن هم در حد وسع خویش ولو اینکه به توحید ذاتی هم رسیده باشیم _ درک کنیم که مستحضرید این خود نوعی نسبی گرایی است گفتم درین دنیا که حقیقتی نیافتی آن دنیا هم نخواهی یافت ای خدا تقدیر ما را گر سرشتی اینچنین پس عطا کن طاقتی بر سرنوشتی این چنین.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- بین نسبی‌گرایی و تشکیکی‌بودنِ حقیقت باید فرق گذاشت. 2- فکر می‌کنم جواب سؤال شماره‌ی 21403 ارزش آن را دارد که نظری به آن بیندازید. موفق باشید

19598

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد: با توجه به اینکه ورزش باید با رویکرد حاکمیت روح بر بدن و امیال بدن صورت گیرد، حضرتعالی بصورت مصداقی چه ورزش هایی را پیشنهاد می کنید. 16 ساله ام.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به سایقه‌ی شکل‌گیری ورزش‌های رزمی مثل کاراته و تکواندو، به نظر می‌آید با چنین ورزش‌هایی بهتر بتوان روح را بر بدن حاکم نمود. موفق باشید

19595

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد طاعات و عباداتتون مورد قبول حق، ببخشید استاد سوالی داشتم حضورتون، آیا ما در مقابل همه توهینایی که بهمون میشه باید سکوت کنیم؟ بنده توی این زمینه با مشکل مواجه شدم، اگر بنده باعث رنجش شخصی بشم باید عذرخواهی کنم و رفع کدورت و اگر طرف مقابل باعث ناراحتی بنده بشه بازم من باید عذرخواهی کنم، پس کی طرف مقابل باید بفهمه که رفتارش اشتباهه؟ نمیدونم اصلا توی هیچ زمینه ای به خودم حق نمیدم و انگار فقط باید بقیه از من راضی باشن، چون توی حدیث عنوان بصری هم همچین دستورالعملی اومده تقریبا. واقعا عکس العمل درست چیه؟ تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با بزرگواری از لغو گذشتن، غیر از آن است که اشتباهات طرف مقابل را به او متذکر نشدن. آری! مراء و بحث و جدل است که فرموده‌اند قلب را می‌میراند. موفق باشید

18674
متن پرسش
چرا؟ «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَسْأَلُوا عَنْ أَشْيَاءَ إِن تُبْدَ لَكُمْ تَسُؤْكُمْ» المائده (101) پس چرا آن حضرت این کلام را بر زبان جاری کردند؟ «اللهم ارنی الاشیاء کما هی» پروردگارا، اشیاء را آنچنان که هستند به من بنمایان.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آن‌چه در آیه‌ی مذکور متذکر می‌شود طلب و درخواست چیزهایی است که نیاز نیست انسان آن‌ها را بداند و یا برایش روشن شود مثل آن‌که بخواهیم بدانیم در درون مردم چه می‌گذرد. ولی در آن دعا رسول خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» از خدا می‌خواهند آن‌چه که خداوند خلق کرده است و خواسته است که ما آن را درست بشناسیم، خودش کمک کند تا آن‌طور که آن مخلوق هست ما آن را بشناسیم و تحت تأثیر پیش‌فرض‌ها و توهّمات خود نباشیم. موفق باشید

17062

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام و خسته نباشید: بنده نذر کردم امسال کتاب راز شادی امام حسین (ع) در قتلگاه را بین مردم پخش کنم آیا این کار درسته و در ضمن خود شما کدامیک از کتابهایتان را توصیه می کنید؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این مسئله‌ای است که به نیّت و ذوق حضرت‌عالی بستگی دارد. مهم آن است که همان‌طور که در جواب سؤال شماره‌ی 17051 عرض شد وظیفه‌ی ما است به نحوی حقیقت کربلا را در مقابل روح و جان انسان‌ها بگشاییم. موفق باشید

15000
متن پرسش
با سلام: حضرت استاد به نظر من این طور میرسه که در مساله کثرات عرضی وجود اگر قائل به وحدت شخصی وجود نباشیم و وجود رو یک واحد دارای مراتب بدونیم توجیه کثرات عرضی وجه درستی پیدا نمیکنه ... چون از آنجایی که وجود واحد هست نمیشه گفت که کثرات عرضی وجودات خاصه و مختلف اند.. چون وجودات مختلف که با وحدت وجود ذات مراتب سازگار نیست چون امتیازی به کمال و نقص نمیشه درست کرد. در کثرت عرضی در این صورت باید بگیم یک وجود چند وجوده و چند وجود یکی اند و بین وجودات تباین قائل بشیم و به ماهیات هم نمیشه کثرت رو زد چون ماهیت حد وجوده و تا وجود متکثر نباشه ماهیات کثیره انتزاع نمیشه ... در حالی که قائلیم به وحدت وجود البته اگه مراتب رو در طول هم بگیریم مشکلی پیش نمیاد.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: موضوع توحید و فنایِ کثرات در وحدت توحیدی، موضوعِ بسیار عمیقی است و تنها در این مورد، تشکیکِ در ظهور مطرح است آن‌هم برای کسی که هنوز به مقامات عالیه‌ی توحید نرسیده است. موفق باشید

12928

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد گرامی: با توجه به اینکه عالم عقل را عالم عرش می گوییم از طرف دیگر عالم عرش را ظهور الله احد می باشد چرا در کتاب مصباح الله واحد را عرش می نامد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: قبلاً جواب داده شده به آن رجوع کنید. موفق باشید

6793
متن پرسش
سلام درباره موضوع توفیق الهی(عوامل جلب وسلب توفیق الهی ازدیدگاه قرآن وروایات)اگرممکن است منابعی معرفی کنیدکه تفسیرباگرایش کلامی واحادیث فریقین رادربرداشته باشد.ممنون
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: به‌طور کلی می‌توان گفت امکان رعایت دستورات الهی از یک طرف توفیقی است که خداوند به بنده‌اش می‌دهد و از طرف دیگر زمینه می‌شود تا توفیقات بیشتری نصیب عبد بگردد، حال با این مبنا می‌توانید یک کار پژوهشی در قرآن و روایات انجام دهید که چگونه ابتدا توفیق از طرف خدا شروع می‌شود و سپس انسان به توفیق برتر می‌رسد. مثل آن‌که خداوند میل و محبت به ارحام را در انسان قرار می‌دهد تا انسان‌ با آن‌ها رابطه برقرار کند و سپس انسان با صله‌ی رحم موفق به انجام کارهای بهتری مثل خدمت به نیازمندان طایفه‌ی خود می‌شود و توفیق چنین خدمتی را پیدا می‌کند. موفق باشید
1351

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام و ادب خدمت جنابعالی ان موسیقی که امثال فارابی تاید نموده اند چه موسیقی است؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: معلوم است چیز مهمی بوده ولی از علوم سرّی و باطنی است، علامه حسن‌زاده«حفظه‌الله» می‌فرمودند: برادر علامه طباطبایی«رحمة‌الله‌علیه» در این مورد کتابی می‌نویسند و چون متوجه می‌شوند زمانه ظرفیت آن را ندارد آن را دفن می‌کنند. موفق باشید
27080
متن پرسش
سلام علیکم: حضرتعالی طی این ایام اخیر به کرات فرموده اید ما در مسیر حضور تاریخی خود در شرایطی قرار داریم که دیگر مواظب نیستیم که سیل جهانگیر فرهنگ غربی ما را با خود ببرد، بلکه در شرایطی قرار داریم که می‌توانیم، دنیای مدنی خود را شکل دهیم که آن نه دنیای غرب است و نه دنیای گذشته خود. من نزدیک چند سال هست بصورت جدی وارد مباحث شما شده ام و الحمدلله از محضرتان واقعا بهره بردم و به مطالعه و استماع آثار نوشتاری و صوتی تان مشغول شدم و دیدم که حضرتعالی به مراتب ویژه در کتاب «فرهنگ مدرنیته و توهم» و کتاب «تمدن زایی شیعه» بر روی مراقبت نسبت به نفوذ فرهنگی و استحاله انقلاب و حتی تقلب ارزشی در جامعه هشدار داده اید و سعی در تبیین هویت و چشم انداز تاریخی داشته اید که با انقلاب اسلامی به طلوع آمده و ما می توانیم از طریق آن حس حضور در این تاریخ رو داشته باشیم و در تقدیر توحیدی زمانه مون حاضر بشویم. اما کمی تعبیر اخیرتان مبنی بر اینکه دیگر نباید نگران سیل و نفوذ فرهنگ مدرنیته در کشور و انقلاب باشیم برایم مبهم است. تلقی شخصی من این است که باید با خودآگاهی و توجه به اینکه بر عهد غربی نمی توان شالوده تمدن اسلامی و ادامه فعالیت در بستر انقلاب را داشت، بایستی عهد دینی مان را تجدید کرده و به تصرف در جوهره مدرنیته پرداخته و روند تصرف و استحاله را در پیش بگیریم کما اینکه حضرت امام متوجه شدند می توان با تعیین ولایت فقیه و اجرای ولایت الهی بعنوان نقطه ثقل سیاسی جامعه، ساز و کاری مثل مردمسالاری را با توجه به اینکه هویت جمعی و در عین حال اینکه هر فردی جهانی شده و جهانی متعالی دارد با مختصات معین در ذیل نظام سیاسی مبتنی بر ولایت فقیه مستحل نمودند. ولی به نظرم هنوز مسئله تهاجم فرهنگی و نفوذ و استحاله به قوت باقیست و اتفاقا مانعی برای تجدید عهد دینی و تصرف در جوهر مدرنیته و گشودن افقی ماورای مدرنیته است و سعی اش بر مدار گسست ما با عهد دینی مان ویژه در این تاریخ است و سعی دارد ما را به فضایی ببرد که خود را ذیل اندیشه و انسان تراز مدرن معنا کنیم و نظام سازی کنیم و در عین حال هم مناسکی مثل نماز رو بجا بیاوریم ولی ادبیات ما ادبیات انسان ابزار ساز بیکن و ادبیات توسعه باشه. هر چند باور دارم حضرتعالی هم در بطن همین جمله باور به ضرورت خودآگاهی در تهاجم و استحاله تمدنی و فرهنگی انقلاب دارید و در عین حال نسبت به عقل تکنیکی هم به جد باور دارید نباید بی توجهی شود، ولی کمی این سخن برایم ابهاماتی داشت و ان شاء الله با تبیین خودتان امید دارم رفع بشود.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! عهد دینی را تجدیدکردن و با آن روحیه در جوهر مدرنیته، تصرف‌نمودن، اراده‌ی مهمی است که حضرت روح اللّه «رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» در مقابل ما گشوده‌اند. و این که می‌فرمایید باید نگرانِ تهاجم فرهنگی بود، حرف درستی است. زیرا تا مردم ما متوجه‌ی حضور تاریخی خود نشده‌اند، چنین مشکلی در میان است و به همین جهت باید بیش از پیش مردم را متوجه‌ی حقیقتی کرد که در جانشان به اراده‌ی الهی برای حضور در این تاریخ نهفته است. عرایضی تحت عنوان «انقلاب اسلامی و جهان گمشده» شده است که چند نکته‌ی آن را جهت نظر به افقی که در پیش است؛ خدمتتان ارسال می‌دارم: موفق باشید

حیا و حریم

۳. نمونه‌ای روشن از جهان گمشده را می‌توان در غفلت از «حیاء» و «حریم» دانست. گوهر زندگیِ اصیل، «حیاء» و رعایت «حریم افراد» است. «حیاء»، موجب می‌شود تا انسان‌ها از آشکارساختن و نمایش و برخوردهای تند پرهیز کنند و «حریم»، نگاهبان مرزها است. حریم، فقط نوعی جدایی نیست. هرچند هاله‌ای را ایجاد می‌کند که مانع تجاوز دیگران باشد، ولی ضمن آن‌که تمامیت آدمی را حفظ می‌کند، حریم دیگران را نیز نگه می‌دارد. زیرا اساساً در صورتی می‌توان حریم داشت که برای حریمِ دیگران هم اهمیت قائل شد. حریم، طرفین را به هم می‌پیوندد، بدون آن‌که در هم‌شان آمیزد. آن‌ها را با هم یکی می‌کند، بی‌آن‌که به اختلاط بگرایند. آن صمیمیت، غیر از اختلاط و ترکیبی است که امروز در جهان مدرن باب شده است. این دو با هم تفاوت جوهری دارند. زیرا صمیمیت واقعی در صورتی میسر است که حریم‌ها حفظ شود.

بازگشت به ادب ایرانی و همدلی اسلامی

۴. حریم، شهوات را به «عواطف» و خواست‌ها را به «تمنّا» و توقعات را به «تفاهم» تبدیل می‌کند. حریم، فقط در روابط اجتماعی مصداق نمی‌یابد بلکه می‌توان جوهر آن را در نحوه‌ی همزیستی مرد و زن، در تنظیم فضای خانه، در تقسیم فضای شهر، در لباس پوشیدن، در عفتِ کلام و در تعارف و تواضع جستجو کرد، با نحوه‌ای از سازش و سکوت و بردباری.

حریم، حافظ خلوت فرد است و بستری است برای شکفتگیِ ذهنی، فضایی است که امکان سیر در حالات درون را به انسان می‌دهد و همان‌طور که امروز با روح غربی، محیط زیست در معرض نابودی است، خلوت درونی انسان‌ها هم در معرض آلودگی است. زیرا حریمی که حافظ محیط ذهنی است مورد اصابت قرار گرفته و به اعتباری دیگر گمشده است.

حریم، عامل مؤثر در ایجاد هماهنگی ناشی از طلب یگانگی با مبدء هستی و طبیعت و اجتماع انسان‌ها است. هماهنگی در صورتی میسر است که هیچ‌چیز از مقام خود فرو نیفتد و جای دیگری را نگیرد و اختلاط پدید نیاید و موقعی که همه‌چیز در جای خود است، تصرف، تعدّی و رقابت از میان می‌رود و در غرب این نوع هماهنگی به هم خورده و تبدیل به نظام مدنی شده و برخوردها و اجتماع‌ها در قالب ساعت ملاقات و قرار قبلی شکل گرفته و ساعت، حاکم بر روابط عمومی شده است و آنچه نوعی رابطه‌ی عاطفی بود، به ارتباط قانونی و فرمول‌های خشک آداب تبدیل شد. در نتیجه طبقه‌بندی‌هایی که از این راه به‌وجود آمد دیگرحریم نبود، فاصله بود و مرزهای جدایی به صورت قراردادهای قانون بر ما تحمیل گشت و از آن طرف آن صمیمیتِ مقدس مبدل به آمیزشی شد که دیگر نه مرزی می‌شناسد و نه حریمی و بعضاً این نوع به ظاهر صمیمیت چه اندازه به خشونت مبدل می‌شود. با حضور در فرهنگ غربی، به نام انتقاد نه‌تنها چیزی برای هم باقی نمی‌گذاریم و زخم‌های التیام‌ناپذیری بر روان همدیگر وارد می‌کنیم، بلکه با خشونت‌های مشمئزکننده، بی‌ادبی را به نهایت می‌رسانیم، زیرا در ادب غربی فقط رعایت اصول اجتماعی و مدنی، ادب به حساب می‌آید و این غیر از آن فروتنی است که مجال شکفتگی به دیگران می‌دهد. ادب غربی، زائیده‌ی همکاری قانونی است و ادب ایرانی‌اسلامی، پرورده‌ی همدلی و همدمی است. انقلاب اسلامی، مسیر برگشت به ادب ایرانی و همدلی اسلامی است.

حیاء؛ بازتابی از «راز»

۵. حالتی که حریم را آشکار می‌کند و جان می‌بخشد، «حیاء» است. حیاء احساسی آمیخته با «راز» است. حیاء می‌پوشاند و می‌گشاید و از نمایش می‌پرهیزد. حیاء، نحوه‌ی بروز حریم است و به یک اعتبار کاشف است و به یک اعتبار حاجب.

جامعه‌ای که افراد آن آراسته به «حریم» و «حیاء» باشند، جامعه‌ای است گشوده به راز. حیاء، بازتابی است از وجهِ رازآمیز عالم در حریم ارتباطات اجتماعی.

زنی که پوشش لازم به تن دارد و بدون شتابزدگی، خرامان راه می‌رود، ضمن آن‌که خود را پوشانده، به حرکاتش دو چندان معنا می‌دهد. زیرا آن نوع پوشیدگی در حین دفع، نوعی به ظهورآوردنِ حیاء و وقار و رعایت حریم‌ها نیز هست. به همین جهت در جامعه‌ای که حریم واقعی باشد، حیاء نیز هست.

در حریمِ میان زن و شوهر، در سکوتی که استاد را به طالب دانش پیوند می‌دهد، در فروتنی میان دوستان، در احترام فرزند به والدین، نوعی محوشدن است در برابر دیگری، مثل محوشدن ماده‌ی تابلوی نقاشی در صورت‌های تابلو، از آن جهت که آن رنگ از آن به بعد خود را در کلیّت تابلوی نقاشی‌شده احساس می‌کند. و این‌ها همه در فضای تمدنی خاصی صورت می‌گرفته که امروز از منظر ما پنهان شده و تنها امیدی که برای برگشت آن جهان گمشده در میان است، به تحقق‌رسیدن اهداف انقلاب اسلامی است. 

23858
متن پرسش
با عرض سلام و خسته نباشید: در آغاز ماه شعبان در مفاتیح الجنان حدیث در مورد فضیلت ماه شعبان و روز اول آن آمده که از شما در خواست دارم در صورت امکان به فهم این حدیث کمک کرده و توضیحی برای روشن تر شدن این حدیث داشته باشین تا ما هم بتونیم درک بهتری از امور حاکم بر عالم داشته باشیم. این حدیث از مولا امیر المومنین است که از کنار جمعی که در مورد قضا و قدر صحبت می کنند در مسجد عبور می کنند که به جهت طولانی بودن حدیث، متن حدیث که در لینک زیر هست رو خدمتتان ارسال می کنم. http://www.erfan.ir/mafatih103/خبری-شریف-در-فضیلت-روز-اول-شعبان-مشتمل-بر-فوائد-کثیره-کلیات-مفاتیح-الجنان-با-ترجمه-استاد-حسین-انصاریان با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که متوجه‌اید حضرت به آن گروه که باید با رجوع به حضرت پروردگار متوجه‌ی تجلیات انواری بگردند که در دل آن انوار مسئله‌ی قضا و قدر به شکل حضوری برایشان حل می‌شود؛ می‌فرمایند:

آیا ندانستید که خداى تعالى را بندگانى است، که آنان را از هراس ساکت نموده بى آنکه لال باشند، یا از سخن گفتن عاجز باشند، اینان هرگاه عظمت خدا را به خاطر مى آورند، زبانهای شان شکسته و دلهای شان از جا کنده می شود، و عقولشان از سر می رود، و دچار بهت و حیرت می گردند، این همه به خاطر بلنداى عزت و شوکت و بزرگداشت خداست! هرگاه از این حالت به خود آیند با کردارهاى پاکیزه به سوى خدا رو می کنند و وجود خود را در شمار ستمکاران و خطاکاران به حساب می آورند، درحالی که از تقصیر و کوتاهى پا کند، اینان براى خدا به کردار اندک راضى نمیشوند، و عمل زیاد را براى او بسیار نمیشمارند، پیوسته به کار شایسته و عمل نیک مشغولند، اینان چنانند که هرگاه به ایشان بنگرى، ترسان و هراسان و در بیم و اضطراب به عبادت ایستاده اند، اى گروه تازه کاران شما کجا و ایشان کجا، آیا ندانستید که داناترین مردم به «قدر» ساکت ترین ایشانند در سخن از آن، و نادان ترین مردم به «قدر» سخن گوترین آنانند نسبت به آن.

ملاحظه می‌کنید راه‌کاری که حضرت برای درک صحیح تقدیرات الهی پیشنهاد می‌کنند حضور در عبادات الهی است. زیرا در راستای عبادات به‌خصوص در ماه شعبان، تجلیاتی از شعبه‌های معرفتِ حضوری نصیب انسان می‌شود که جزئیات افکار به کلیات معارف متصل می‌گردد. موفق باشید  

 

23330
متن پرسش
سلام: در خصوص سوال 23128 باید بگویم که متأسفانه این راحت گیری حوزه منجر به مسائل بدی شده است. سیستم حوزه مبتنی بر خودکنترلی است و در نتیجه برخی افراد که ذاتاً قدرت خود کنترلی ندارند در این سیستم، عزم و اراده شان به شدت فاسد می شود. سیستم جدید حوزه که به قول ایشان «دانشگاه زده» است، اندکی فشار دارد بر ایشان وارد می کند تا بلکه با مجاهده نفس دچار این مشکل نشوند. قبول دارم که وضعیت جدید هم مشکلاتی دارد، صفای سیستم سنتی را ندارد، اما متأسفانه از سیستم سنتی حوزه -که مرجع پرور بود ولی شاید کارآیی پرورش نفرات بسیار انبوه را نداشت- هم چیزی که اکنون مانده، آنی نیست که عزم و اراده پرور باشد. برخی می خواهند کلاس اول صبح نروند چون با خوابشان تداخل می کند، در حالی که در سیستم سنتی، قدیم ها کلاس ها بعد از نماز صبح شروع می شد! چگونه است که جوان دانشجو می تواند روزی چهار ساعت یا حتی بیشتر سر کلاس باشد و در باقی روز هم درسش را آماده کند ولی طلبه تمام توانش گرفته می شود؟ نه خیر حضرت استاد، این حضرات باید سختی بکشند تا آخوند خوب از آن ها در بیاید. سربازی هم که نمی روند. پس کی می خواهند آبدیده شوند؟ بنده شخصی را می شناسم که دقیقاً یکی از همین طلاب است که صرفاً به مطالعه و گهگاهی تبلیغ می پردازد و واقعاً قربانی این عزم کشی حوزه است. از عزم و اراده ضعیفش، خواب بسیار زیادش، خلق تند و سختگیری شدیدش، شلختگی و بی انضباطی، نداشتن دید وسیع و عمیق، تک بعدی بودنش (فقط مطالعه و دیگر هیچ) و هزار افسوس که در همین یک بعد هم از وی چیزی جز منبر رفتن های کاملاً سنتی - که البته لازم است ولی ساده ترین کاری است که یک طلبه می تواند بکند - در نیامده. نمی دانم شاید صلاح نباشد این متن را در سایت بگذارید ولی ناله ای بود از اعماق وجودم. آیا نباید مسؤولین حوزه چاره ای بیندیشند؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نکات خوبی را متذکر شده‌اید. به نظر بنده باید روحی در حوزه‌ها حاکم باشد که در عین نظمی خاص که مربوط به حوزه است، در نظمِ  ماکیاولیستی دنیای مدرن گرفتار نباشیم و باید به آن فکر کرد. متأسفانه در حال حاضر برای فرار از آن بی‌نظمی که جنابعالی نیز متذکر آن هستید، یک راه را بیشتر نمی‌شناسیم و آن نظم دنیای مدرن است. موفق باشید

22807
متن پرسش
سلام استاد: نمی دانم سخنان وزیر بهداشت رو هفته گذشته در دانشگاه جندی شاپور اهواز شنیدید یا خیر بنده دانشجوی همین دانشگاه هستم واقعا تاسف بار بود شما به منه جوون بفرمایید چطوری دلخوش باشم به آینده ی این کشور؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مشکل آن است که هنوز انقلاب نتوانسته است مردم را متوجه‌ی این امر بکند که جریان‌های سیاسی و اشرافی که سنگ مدیریت امثال آقای هاشمی را به سینه می‌زنند، از جنس انقلاب اسلامی نیستند و ادامه‌ی انقلاب اسلامی با چنین افرادی ممکن نیست. سعی باید کرد راهی که امام «رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» در آغاز انقلاب گشودند، باز زنده شود مثل امام حسین «علیه‌السلام»که فرمودند می‌خواهم به سیره‌ی جدّم و پدرم برگردم. آن آغازین است که باید در انتها نیز به میان آید به همان معنایی که مبدأ و معاد از هم جدا نیست. موفق باشید   

22063

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد: چطور میشه با اسماء خدا ارتباط برقرار کرد؟ مثلا اگر کسی بخواد با اسم علیم خداوند ارتباط برقرار کنه باید درس زیاد بخونه؟ اصلا چطور میشه با خوندن درس منظورم درس های فلسفی و... نیست به کمال رسید یا با اسم علیم خداوند ارتباط برقرار کرد؟ التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: خداوند اسماء را به حقیقت انسانیت تعلیم کرده. بنابراین نمی‌توان گفت که انسان در فطرت خود از آن اسماء غافل است. کافی است با توجه به معنای آن اسماء، حضرت حق را بخواند مثل دعای سحر. موفق باشید

21636
متن پرسش
سلام استاد: مسئله خلود در جهنم هم مسئله ای است که اگر با عقل انسانی بسنجیم عادلانه به نظر نمی رسد. خداوند انسانی آفریده با تمایلات و غرائز سرکش حیوانی و در او کشش و بینش ضعیفی به سمت خوبی ها هم قرار داده است. و با این حال، 95 % انسانها هم در جامعه غیر مسلمان، غیر شیعه، فاسد و ناسالم رشد می یابد و تربیت می شوند. در این انسان هوا و هوسهای نفسانی و غرائز حیوانی رشد می کند و فطرت انسانی او را هم غبار می گیرد. لذا به این ندای ضعیف فطرت، بی توجهی می کند؛ آن را به حساب نمی آورد و سرخوش زندگی می گردد و عمری در کفر و شرک سپری می کند. حالا این انسان واقعا چقدر گناه داشته که باید مخلد در جهنم بماند (و مجازاتهایی فوق تصور ما ببیند) آیا این عادلانه است؟ اگر منِ انسان باشم که این شخص را مجازات نمی کنم. و خداوند نسبت به بندگانش بخشنده تر از خود انسانها است. حالا چطور میشه این کار خدا را عادلانه خواند؟ مگر اینکه عدالت مورد نظر خداوند با عدالت مورد نظر ما متفاوت باشه و صرفا اشتراک لفظی داشته باشد. که در این صورت نیز این مشکل پیش میاد که ما وقتی میگیم خداوند عادل است، عدالت مورد نظر خودمان را در نظر داریم و خدا را به آن معنایی که خودمان می فهمیم، عادل می دانیم. اگر بگوییم مجازاتهای آخرت با مجازاتهای دنیایی متفاوت است و از سنخ اثر تکوینی اعمال است، دوباره می توان اشکال کرد که: مترتب کردن این آثار بر این اعمال، کار خداوند است یا غیر او؟ ترتب این آثار بر این اعمال نیز عادلانه نیست. چون فرض ما این است که قرار دادن این آثار بر این اعمال نیز کار خداوند است و خداوند هم قدرت تغییر آن را دارد. حالا چطور میشه خلود در جهنم را عادلانه دانست؟ روایتی در این زمینه است که می گوید: کافر بدان جهت مخلد در جهنم می ماند که اگر تا ابد در دنیا می ماند، تا ابد کفر می ورزید. اما مشکل این روایت این است که می توان گفت: هیچ انسانی نیست که اصلا قابل تغییر نباشد. اگر شما فاسد ترین آدم را هم از جامعه فاسد بردارید و سالها او را تحت تربیت و آموزش سالم قرار دهید و و روی فکر و اندیشه او کار کنید و او را در جامعه صد در صد سالم و مدینه فاضله قرار دهید، و تمام خواسته ها و نیازهای مشروع او را تامین کنید، قطعا تغییر خواهد کرد. پس قابل تغییر است. ثانیا: این شخص صد سال گناه کرده است، چرا باید گناه و مجازات اعمال ناکرده اش را بکشَد. (چون اگر بر فرض جاودانه می ماند، جاودانه کفر می ورزید) این عادلانه است؟ شاید مفاهیمی که ما در مورد خداوند به کار می بریم، از قبیل عدالت، رحمت، مغفرت و... با معانی عرفی و فهمی که انسانها از این مفاهیم دارند، متفاوت باشد.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: کسانی در آتش مخلداند که هویت خود را به‌کلّی از معنویت خالی کرده باشند. به همین جهت در روایت داریم: «لا تأکل النّار محلّ الایمان» یعنی کسی که ایمان به خدا داشته باشد، در هرحال آتش او را تماماً از بین نمی‌برد 2- با توجه به آیه‌‌ای که می‌فرماید: يَوْمَ تَجِدُ كُلُّ نَفْسٍ مَّا عَمِلَتْ مِنْ خَيْرٍ مُّحْضَرًا وَمَا عَمِلَتْ مِن سُوءٍ»(آل‌عمران/30)  در واقع عذابی از خارج بر کسی وارد نمی‌شود، بلکه هرکس آن‌چه را انجام داده است در پیشِ خود می‌یابد، حال اگر با هویت و فطرت او هماهنگی نداشت انسان در درون خود آتش می‌گیرد و با توجه به شرایط عالم قیامت، آن آتش از درون انسان به بیرون آمده و او را در برمی‌گیرد «فی عمدٍ ممّدده». این فرض را نمی‌توانم بپذیرم که اگر شرایط انسان از نظر تربیتی و رفاهی خوب باشد، آن انسان خوب خواهد بود؛ مواردِ نقض زیادی در این مورد داریم. حتی فرزند پیامبر مثل فرزند نوح «علیه السلام» می‌تواند خودش بدی را انتخاب کند. موفق باشید

18547

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
شلام و عرض ادب: شماره سوال بنده 18532 بوده. شما تا سوال 18541 جواب دادین اما سوال من رو نه داخل سایت گذاشتین جوابش رو و نه به ایمییل بنده جواب دادین.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به صورت شخصی به ایمیل‌تان جواب داده شده بود . موفق باشید

18457
متن پرسش
با سلام خدمت استاد عزیز: در مورد این قسمت از جوابتان «زیرا اگر کسی متوجه‌ی خالق عالم و آن حقیقت یگانه نشده باشد، عقلی برایش پیش نمی‌آید که به دیگر نکات عقلی بپردازد» می خواستم توضیح بیشتری بدهید تا بیشتر بفهمم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همیشه در بررسی هر شخص و هر مکتب، ابتدا باید بر اساس بنیادی‌ترین مبنا که همان توحید است سخن گفت. اگر اندیشه‌ی او در فهم توحید ناتوان است، در دیگر موضوعات قابل اعتماد نیست. موفق باشید

15072

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: در مورد سلسله جلسات درسی آقای مجتهد شبستری در مورد هرمونوتیک. اول سخنرانی ها را گوش کنیم و بعد نقد را بخوانیم یا بالعکس؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در جریان آن سخنرانی نیستم. آن‌چه می‌دانم تشخیص فکرِ مسموم ایشان، کاری نیست که از عهده‌ی هرکس برآید. موفق باشید

14053
متن پرسش
اینکه میگن اقای صمدی کافره و چرت و پرت میگه واقعیته؟ میگن وحدت وجودیه و شمر و یزیدم قبول داره. مگه میشه آیت الله به اون بزرگی...؟ شما نظرتون چیه آقای طاهرزاده؟ رو سایت بگزارید نگاه کنم. ایمیل ندارم. ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این بلایی است که توسط متحجرین به جان جهان اسلام افتاده است. در اهل سنت، وهّابیت هستند که هر فکری جز برداشت خود را تکفیر می‌کنند و در شیعه، تفکیکی‌ها. مشکل آن است که این افراد اساساً قدرت فهم موضوعات عرفانی را ندارند. موفق باشید

12141

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام حضرت استاد: وقت شما بخیر. اگر کتب دکتر داوری و شهید آوینی کار شود و بعد وارد اندیشه فلاسفه غرب شوم به همان شکل که شما در جزوه فرمودید بهتر است؟ 2- یک روز احساس کردم عالم محضر امام زمان (عج) است ولی با مسامحه آن را از دست دادم بعد در کتاب شما خواندم که این حالت مهم است دوباره تلاش کردم الان حالاتم تغییر بسیار کرده و روز به روز بیشتر می شود اما این حالت را ندارم البته نشست و برخاستم با ذکر امام زمان (عج)هست آیا این حالت برمی گردد؟ سپاس بسیار
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- همان روش خوب است 2- خداوند ابتدا نشان می‌دهد تا راه بیفتیم و در آخر خودتان آن را کسب می‌کنید. موفق باشید

8438

برکات تمرکزبازدید:

متن پرسش
با سلام خدمت شما استاد عزیز..ببخشید استاد آیا استفاده از تمرکز برای رفع مشگلات جسمی اشگالی دارد..البته بد برداشت نکنید که مثلا استفاده از کلاسهای افرادی که از این ادعاها دارند و آخرش به ناکجا آباد میرسد..منظورم با تفکر و تدبر شخصی بر ورای ماده است..
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: خیلی هم خوب است، چون موجب حضور نفس در بدن می‌شود و نفس، بهتر بدن را تدبیر می‌کند. موفق باشید
نمایش چاپی