سلام محضر استاد گرامی: در تفکر به وضع خودم و راهی شدن به وضع مطلوب به این نتیجه رسیدم با مواجه با همین من فعلی و موجود که دارم و خواندن مطالبی که مربوط به همین من فعلی و موجود هست امید هست راهی گشوده شود و الا خواندن و مواجه شدن با چیزهای دیگر هرچند مربوط به من متعالی باشد آخرش انسان یک احساس بیگانگی میکند. الان بنده با مباحث نیهیلیسم بیشتر احساس شناخت خودم رو دارم و طبق نتیجه بالا احتمال میدم با مواجه با این مبخث امید هست راهی برای مرحله بعدی گشوده شود. شاید حرفم خیلی دقیق نباشد کلیت حرف مدنظرم هست. خیلی ممنون از پاسخ گویی شما.
باسمه تعالی: سلام علیکم: نکته خوبی است و در همین رابطه داریم: «الطرق الی الله بعدد انفاس الخلائق» و فرمودهاند: «هرکسی را بهر کاری ساختند / میلِ آن اندر دلش انداختند». موفق باشید
سلام وقت خوش: میدانیم که اعمال ما بر اساس عالَم ما هست و عالم ما بر اساس نسبت ما با وجود آیه قران میفرماید «کل یعمل علی شاکلته» آیا شاکله همان نسبت ما با وجود و تقرر ظهوری ما نیست؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! هرکس بر اساس شاکلهاش عمل میکند به همان معنایی که خود را با آن شاکله، شکل داده. حال باید در شکلدادنِ شاکله هرکس سعی کند آن شاکلهای را در خود پیش آورد که با روحیه عبودیت شکل گرفته باشد. موفق باشید
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم. سلام استاد: در رابطه با ماجرای شیطان و عدم سجده اش بر آدم، ۱. آیا خود شیطان از کفری که داشت «کان من الکافرین» خبر داشت؟ ۲. آن کفری که شیطان قبل از سجده نکردنش بر آدم در شخصیتش بود «کان من الکافرین»، چگونه ایجاد شده بود؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! ممکن است او و یا هر متکبّری از کفر خود آگاه نباشد، ولی اگر در خود جستجو مینمود از تکبر و خودبینیاش در نسبت با حقیقت میتوانست آگاه شود و طبیعی است که حضرت حق در مسیر امتحان هرکس، میدانی را برای مواجهه با خودش یعنی خود آن فرد میگشاید و شیطان با مواجهه با حضرت آدم که آینه اسماء الهی بود با کفر خود سجدهای که باید انجام میداد را، انجام نداد و این خودبینی و تنها خوبیهای خود را دیدن در هر موجود مختاری هست و خودش باید مواظب خودش باشد تا در عرصه ابتلا و امتحان از آن خودبینیها عبور کند. به گفته آیت الله محییالدین الهی قمشهای: «جرمش آن بود که در آینه روی تو ندید / ور نه در بوالبشری ترک سجود اینهمه نیست». و این مائیم و عبرت از خطر رجیمبودنی که شیطان گرفتار آن شد. موفق باشید
با سلام و تحییت خدمت شما استاد طاهرزاده: برای تقویت فن بیان چه کتابهایی را پیشنهاد می کنید؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: در زمان ما سخنرانیهای مرحوم شهید مطهری و مرحوم دکتر شریعتی بسیار مؤثر بود و تصور بنده آن است هنوز هم آن سخنرانیها با توجه به محتوایی که داشتند، در این مورد کمک میکند و در این زمان، سخنرانیهای آقای رحیمپور ازغدی نیز مؤثر است. موفق باشید
عرض سلام خدمت استاد محترم وتبریک به مناسبت پیروزی توحید بر کفر در وعده ی صادق. در خصوص شعار «جهش توليد با مشاركت مردم» بود، مسلم در اینکه این شعار اشاره به نوعی از تعامل مردم با دولت در نظام اجتماعی اسلامی هست، اما سؤال بنده اين هست كه ما چگونه می توانیم در تحقق این شعار مؤثر باشیم؟ آیا منظور آقا از این شعار صرفا جنبه ی اقتصادی دارد؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: همانطور که در جلسات اعتکاف ماه رجب عرض شد زیربنای این حضور، همان فرهنگ دینی و رعایت حقوق برادران دینی میباشد که باید تلاش کرد این فکر و فرهنگ در جامعه شکل بگیرد. در این مورد عرایضی شده که خوب است به آن رجوع شود. https://lobolmizan.ir/sound/1412?mark=%D9%85%D8%B1%D8%AF%D9%85%DB%8C . موفق باشید
با سلام و عرض ادب خدمت استاد گرامی: تبریک به مناسبت پاسخ دندان شکن نیروی هوا فضای سپاه به رژیم کودک کش اسراییل. عذر میخواهم که وقت گرانبهای شما را میگیرم. مادری هستم نگران. دختر ۱۴ ساله من معمولا شبها خوابهای نا آرآم میبیند که باعث ترس او میشود مثلا خواب روح و موجودات ترسناک. البته فیلم ترسناک نمی بینیم. ولی دخترم از همان زمان که چند ماهه بود یکبار با جیغ از خواب بیدار شد و با ترس به اطراف اشاره میکرد. خواب های پریشان روی رفتارهای روز او هم تاثیر دارد. استرس و ناآرامی و عصبی بودن او نگران کننده است. چه کار کنم؟ علت این خوابها به نظر شما چیست؟ خواهش میکنم مرا راهنمایی بفرمایید. متشکرم
باسمه تعالی: سلام علیکم: با خواندن کتاب «جوان و انتخاب بزرگ» برای او و توجهاش به اموری آنچنانی که نوعی خودشناسی را به همراه دارد؛ میتوان او را آرامآرام از حضورِ آن نوع خیالات آزاد نمود. موفق باشید
سلام علیکم: با توجه به جمله ی عارف بالله آقای قاضی که فرمودند کسی که نماز های یومیه اش رو اول وقت بخواند به مراتب عالیه میرسد منظورشان در این دنیا بود یا اینکه مراتب تکامل پس از برزخ نیز ادامه میابد؟ بطور کلی آیا کسی در اواخر عمر سیر و سلوک را شروع کند و یقظه و توبه و مراقبه برایش حاصل شود و در منازل ابتدایی بمیرد این مراحل را تا فنا فی الله و پایان سفر اول و اسفار پس از آن در برزخ طی میکند؟ سرعت و کیفیت آن کند تر و پایینتر است؟ شرط اینکه پس از مرگ سیر طی شود چیست؟ چگونه سالک واقعی بحساب میاید و شرط ادامه مسیر در برزخ را دارا می شود؟خواهش میکنم توضیحات کافی بدهید. با تشکر
باسمه تعالی: سلام علیکم: به این نوع آیات بیندیشید که میفرماید: «وَالَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَنُكَفِّرَنَّ عَنْهُمْ سَيِّئَاتِهِمْ وَلَنَجْزِيَنَّهُمْ أَحْسَنَ الَّذِي كَانُوا يَعْمَلُونَ» حاکی از آنکه وقتی انسان در مسیر توحید قرار گیرد، نهتنها از ضعفها و سیئات گذشته او چشمپوشی میشود، در إزای اعمالی که انجام میدهد نظر به عالیترین و نیکوترین عملِ او میکنند و همه اعمال او را بر مبنای همان بهترین عمل برای او به حساب میآورند حتی آنچه را که در نیّت دارد و موفق به انجام آن نشده است. موفق باشید
با سلام و احترام: در غائله اخیر شیخ کاظم صدیقی و ضربهای که سهلانگاری و غفلت ایشان به سرمایه اجتماعی نظام و اعتماد مومنین زد، آنچه بیش از پیش نمک بر زخم مردم متدین و انقلابی پاشید، ابقای دوباره ایشان بر امامت جمعه تهران بود. این اتفاق عجیب و این سادهانگاری و هیچ انگاری افکار عمومی برای بنده و اطرافیانم به هیچ وجه قابل توجیه و پذیرش نیست. به نظر شما این حرکت چه معنی و چه انگیزهای دارد؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر میآید در این رابطه خوب است به توصیه مقام معظم رهبری که در روز عید فطر فرمودند؛ فکر کنیم آنجایی که تأکید میفرمایند: «من بر «وحدت کلمه» تأکید میکنم. مردم عزیز، جوانان عزیز، فعّالان سیاسی، فعّالان اجتماعی، فعّالان رسانهای! بدانید توفیق در توحید کلمه است، توفیق در وحدت کلمهی ملّت ایران است. اختلاف نظر دارید، داشته باشید؛ اختلاف نظر سیاسی و غیر سیاسی اشکالی ندارد، امّا درگیری و یقهگیری و وحدت را شکستن و دودستگیها و دوگروهیهای جعلی درست کردن، به زیان کشور است، به زیان دین شما است، به زیان دنیای شما است، به زیان قوّت شما است.» در ضمن آقای مهدیان در کانال خود در این مورد نکتهای فرمودهاند که خوب است در آن مورد نیز فکر شود. https://eitaa.com/mahdian_mohsen/1032 موفق باشید
(آخرین نگاه) من آن آخرین نگاهت را به علی ندیدم اما روزگار که دیده و شاهد است ای نبیّ مکرّم آن زمانی که علی را تا سی سال پس از خود، نه؛ که تا همه ی روزهای رنج مهدی می دیدی ... و ای تو فاطمه از هر آنچه نمیشایست؛ قربان آخرین نگاهت به یگانهات؛ علی آن زمانی که التماسهایش یکسره آهنگ یا فاطمه تُکَلِّمینی بود آن زمانی که ۴ ستون دلت را در زمین جا گذاشتی و خود بر آسمانْ خیمه زدی و آهنگ محزون این ۴ پاره ات را به یقین صدای گام های ام البنین تسلی میداد... ای غزل بیت علی! ای نظم رباعیهای علی! ای قرارِ دل بیقرار علی! ای امّ البنین و امّ الحسنات علی! ای عین البنین و کنز الحیات علی! ای گنج ویرانهی علی! ای سپیدهی خانه علی! ای بارانِ بر آتش دل باریدهای ذخیره برگزیده! ای دوام فاطمه در خانه علی! - که علی اصلا ًبدون فاطمهها طاقت ماندنش نبود - قربان آخرین نگاه علی بر تو ای بانوی برگزیده. نمیدانم گوهر وجود تو چه بوده و چند جبرئیل بر رسالتت مژده آورده؟ چهار گوشه دل فاطمه با سقفِ دستان تو مسکن گردید؛ وگرنه دل علی دیگر در کجای این عالم ساکن میشد؟ و تو ای علی! ای بالاتر از بلندای بشر! نمیدانم آخرین نگاهت به این دنیا با او چه گفتی که بیش از شمشیر جهل ابن ملجم پروران تو به شمشیر آنان تشنه بودی تا بند تنت را از این زندان تاریک ببُرّند و تو ای مجتبای همیشهی تاریخ! قربان آخرین نگاهت به مادرت، به فاطمهی هستی، قربان آخرین نگاهت به زینب، آن زمانی که پارههای دلت از زهر کینهها پرپر میشد آن زمانی که دیگر نتوانستی دردهایت را در دلت نگه داری و پارهای از آن را تاریخ دید که چه مظلومانه بهترینِ مردان در خانه بودی و چه آسان همسرت، شریک زندگیت، قاتلت؛ لطفهایت را بیجواب نگذاشت. قربان آخرین نگاهت به علمدار مکتب حسین؛ خواهرت زینب که چه حرفها آیا به او داشتی و شاید در آخر سخن؛ سفارش سجاد را به زینب کردی، و تو ای امام سرگشتگان! ای حسین! قربان آخرین نگاهت به خیمهگاه، بگذار تا نگویم از دل خونت در آن نگاه... از نگاههای داغدار تو، اما نمیدانم کدامش را بگویم؛ نگاهت به شیرخوارگان را، یا به دخترکهای مدینه، یا به گاهوارهها را، یا به هر پدر و پسری که کنار هم میدیدی، یا برادری در کنار برادری، یا نگاههای پرمعنایت به هر آبی و هر مشکی، یا به عمویی در کنار برادرزاده، یا به نان و خرما یا گوشواره، یا به هر خیمه، هر آتش. قربان آخرین نگاهت به نگاههای پرالتماس زنان بر پدرت حسین! آنقدر دیدههای تو بسیار بوده که نمیدانم کدامش را بگویم؟! اما قربان آخرین نگاههای ساکتت به هر آنکه محرم رازهای تو بود که فریادهای ساکت تو را میشنید و شاید پیش چشمانت سخت میگریست. کسی نمیدانم آیا بود که از خاطراتی که شاید برای محمدت میگفتی چیزی شنیده باشد؟ یا درددلهایت را نمیدانم پس از عاشورا شور عبادتهایت چقدر شیرینتر شد؟ از تو گفتنْ تمامی ندارد امیرِ صبر! همه میگویند امان از دل زینب، ولی حتی کسی زیاد نیست که بداند امان از دل سجاد چه سهمی دارد؟
از شما سربسته میگذرم و سراغ کسی میروم که دلتان سخت برای همه اشک و خندهاش میلرزید. قربان آخرین نگاه تو ای دخترِ امیر بهشت! به همان امیری که نمیدانست چطور با رضایت، دلت را از دلش برگیرد؟ ای سکینهی قلب حسین! کسی چه میداند! شاید مضطربترین دلْ سهمِ تو بوده در عاشورا!! قربان آخرین نگاه پراشکت به قتیل العبرات! که نمیدانم چگونه این نگاه به آخر رسید و رفت، اصلاً نه میتوانم و نه دلم توانی دارد که از این نگاه بنویسد. بعضی دردها، ندانستناش هم درد دارد، و قربان آخرین نگاه تو ای سرباز بی قرار حسین! چه دلی شاید سوزاندی از دلسوز همهی خلق ای علیّ دل حسین ...!! آه ای عباس! از تو نگفتنْ ناجوانمردی است، وقتی چشمهایت تا سالها امانتدارِ اسرار علی بودند، قربان آخرین نگاهت! اما به قطره قطره آبی که بر زمین میریخت مشکی که اشک تو را درآورد و شاید با قطره قطره آب مشک، قطره قطره اشک تو بر زمین میریخت. نمیدانم با همهی سنگدلیشان آیا طاقت آوردند اشکهای تو را ببینند؟ و قربان آخرین نگاهت به عهدِ چشمان امّ البنین، که با تو شاید قرار کرده بود که یا با حسین برگردی و یا دیگرش برنگردی!! نمیدانم این امّ البنین عجب رازی است که هنوز هم خدا فاشش نکرده بر انسان، شاید سرّ مستودعی است برای روز مبادای خدا بر کلام مهدی امتها، شاید معجزهای است که وصفش، دامندامن بذر ایمان میپاشد بر دشت آخرالزمان. نمیدانم حتی چگونه وصفش را وصف کنم ...؟!!
اما شرمندهام از آخرین نگاه شما آقا به فرزندتان که غم تنهایی او و تنخواهی ما دلخونتان کرده بود. نمیدانم آخرین نگاه فرزند شما به سوی من چگونه خواهد بود؟ حالا که گاهی چنان خجالتزده از گناهانم میشوم که آرزو میکنم کاش نگاهش به من نبوده باشد، ای کاش .....
باسمه تعالی: سلام علیکم: بحمدالله این نگاه اگر عنوان آن را «آخرین نگاه» نامیدهاید؛ ولی نگاه خوبی است به صحنههایی که ریشههای تاریخی ما میباشد و راز پایداری ما در جهانی که انسانها به دنبال انسانیت اصیل خود میباشند. انسانیتی که ما را به نهاییترین انسان در آخرین دوران مرتبط میکند تا آن باشیم که باید باشیم. مانند احساسی که در فتح خرمشهر برایمان پیش آمد، و از آن وسیعتر مانند احساسی که با انتقام از رژیم صهیونیستی برایمان ظهور کرد. حضورِ ظهوری وسیعتر و گشودهتر از دیروز برای درک عالی ترین حضور در فردای تاریخی که با انقلاب اسلامی شروع شد. موفق باشید
بسم الله الرحمن الرحیم. سلام علیکم حاج آقا. ۱. از یک طرف شاهدیم که دشمنان داخلی و خارجی انقلاب اسلامی، با پنهان کاری پیشرفت ها و برجسته کردن ضعف هایی مثل کاهش ارزش پول ملی و گرانی و... در صدد ناکارآمد جلوه دادن نظام اسلامی و انقلابی و در نتیجه ناامید کردن مردم از نظام و انقلاب هستند. ۲. از طرفی دیگر طرفدارانی از نظام با برجسته کردن پیشرفت ها و دستاوردهای متعددی در حوزه ها و شاخص های گوناگون جهانی، در صدد هستند که اثبات کنند اتفاقاً برعکس باید به خاطر پیشرفت های گوناگون شدیداً به آینده ایران و این نظام امیدوار بود. ۳. در این میان تفکر شگفتانگیزی هست که ما را متذکر باتلاق و وضعیت بی تاریخی و تلخ «توسعه نیافتگی» می کند. و گزارش می دهد که با وجود اینکه تمام میوه ها و مظاهر مدرنیته وارد ایران شده است لکن آن «روح تاریخی» که ارتباط ارگانیکی بین این مظاهر ایجاد کند، از اول وجود نداشته است. مثل اینکه از کنار هم قرار دادن و چسبانیدن اعضای منقطع و جدا شده ی یک موجود زنده بخواهند یک موجود زنده ی دارای روح ایجاد کنند، که البته محال است. ۴. در کنار موارد بالا، حضرتعالی ماورای دوگانه توسعهیافتگی و توسعه نیافتگی، بیشتر متذکر روح ساری و جاری و تاریخی و قدسی انقلاب اسلامی به عنوان جریانی توحیدی که متصل به گذشته و آینده توحیدی ماست هستید. از طریق روش شما جان مخاطب آنچنان در اتصال با حیات تاریخی و وقتِ قدسی و صراط مستقیم انقلاب قرار می گیرد که نه تنها از نظام و انقلاب طلبکار نیست بلکه برعکس اگر به فرض محال هیچ پیشرفت مادی هم در این نظام نبود، انسان باز هم حاضر است مثل شهدا همه چیزش را فدای این انقلاب کند تا از نسیم حیات بخش و نجات بخش انقلاب محروم نماند. استاد به نظر این حقیر اگر سه تفکر اخیر به همراه چاشنی نقادی نسبت به ضعف ها، به هم پوشانی برسند و مکمل همدیگر بشوند، آن پرواز تاریخی که برای عبور از موانع و فتنه ها نیاز داریم محقق می شود. نظر حضرتعالی چیست؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: همینطور است و در همین رابطه مباحث «انقلاب اسلامی» به عنوان جهان بین دو جهان مطرح شد. بنده با توجه به آگاهی نسبت به آنچه در شماره ۳ فرمودید و با توجه به سابقه فکری و اجراییِ خود به این نتیجه رسیدهام که باید به جهانی فکر کرد که از یک طرف آن جهان، غربِ شرق است و از طرف دیگر شرقِ غرب. و این است آن حضوری که انسان آخرالزمانی به دنبال آن است.
حضور تاریخیِ ما که در مواجهه با انقلاب اسلامی پیش آمد، حضوری که بیواسطه از هر استنباط ذهنی در نزد ما حاضر است و جهان ما را تشکیل میدهد و با توجه به این حضور، نسبتی خاص با موجودات برقرار میکنیم که آن حضورِ موجودات است در عالَمِ ما و منِ منِ انسان در مواجهه با این موجودات که در جهان او حاضر میشوند، شکل میگیرد. به همان معنایی که انسانِ آخرالزمانی میخواهد در جهان حاضر باشد بدون آنکه حضور او حضور موجود غریبهای باشد که در جهان تنها است.
انسان در حضوری که با هستیِ خود نزد خود مییابد دائماً از خویش فراتر میرود و هستیِ نامتعیَّناش رو به سوی فردا در صیرورت است و رو به سوی آینده طرحافکنی میکند، در حضوری که لحظه به لحظه فراتر از خودش در خودش حاضر میشود و بر اساس انتخابی که میکند به خود هویت میبخشد و نسبت به هستی، تقرب میجوید، زیرا انسان با حقیقت هستی به حکمِ عینالرّبطبودناش، نسبت دارد و جهتاش به سوی آن است.
موفق باشید
سلام علیکم: استاد عزیز آیا برای سیر در عرفان عملی و رسیدن به تمکن در توحید که راه بزرگان می باشد آن اندازه از معرفت نفس و عرفان نظری که در سیر مطالعاتی مطرح شده در سایت می باشد به عنوان توشه برای سیر در وادی عمل کافی و وافی است؟ یا صرفا برای شروع خوب است؟ چون بنده مطالعات حوزوی و ادبیات عرب و فلسفه نداشته ام و چون به لطف حق ضریب هوشی و فهم خوبی دارم آیا از ادبیات عرب و بدایه و نهایه شروع کنم تا به اسفار و فصوص و منازل السائرین برسم یا کمال گرایی را کنار بگذارم و با توجه به اینکه ۳۰ سالم شده و شاکله ام در حال سفت شدن است و چهل سالگی بسی قریب است به همین برداشتن توشه ای مختصر از معرفت نفس طبق سیر مطالعاتی سایت اکتفا کنم و تاکیدم به انجام دستورات عملی معطوف شود؟ خواهش میکنم اگر مقدور است مبسوط بفرمایید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: بستگی به روحیه خودتان دارد که یا سیر مطالعاتی سایت را ادامه دهید و پس از طی مقدمات، با مباحث قرآنی و روایی و مباحث نهجالبلاغه که در سایت هست، کار را دنبال کنید. و یا اگر ذوق جنابعالی در طلب آن نوع مباحث فلسفی و عرفانی است، خوب است ابتدا با «بدایۀ الحکمه» کار را شروع فرمایید و سپس سراغ «منازل» و «فصوص» بروید. موفق باشید
سلام استاد: رفت و آمد با فامیلی که به اهل بیت و انقلاب و رهبری و حتی مسئله ی غزه، فحاشی و ناسزای مستقیم میگوید بنظرتان باید به چه طریق باشد؟ و رفاقت با کسانی که اهل نماز و حجاب نیستن چطور؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. در مورد آن افراد در عین اینکه نباید مطلقاً قطع رحم کرد؛ باید به طور ظریف نشان داد موافق آن نیستیم. ۲. لازم نیست قطع رابطه شود زیرا اگر معاند نباشند، میتوانیم با محبت به آنها، آنان را به اسلام امیدوار کرد. موفق باشید
سلام استاد وقت شما به خیر: خیلی ممنون از مبحث حقیقت ایمان که مطرح فرمودید. آیا در مورد موقعیت های ایمانی، می توانیم بگوییم موقعیت هایی که حدّ تجربه نشده ی وجودِ هر انسانی را، به امتحان می کشاند که او در هر انتخابِ وسعتِ وجود، چقدر در وادیِ امن است و تعلقش به چیست؟ ... . فردی می گفت: «بر هر شاخه ایی نشستم خدا همان شاخه را بُرید.» خداوند پرنده را در هوا نگه می دارد، پرنده ایی که بال دارد و انسان هر چند که با دو پایش راه می رود و بال هم ندارد، میخواهد در عالم وجود با نور ایمانش پرواز کند. اگر حقیقتِ این نور که شدت و ضعف دارد را، نداشته باشد، نمی تواند پرواز کند. و حقیقتِ آن، ارتباط واقعی با خداوند است که مانندِ جزر و مد، اقیانوس وجود انسان را متلاطم میکند و سپس سکون می بخشد.
باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال در مسیر ایمان، آنچه در مقابل انسان قرار میگیرد هرچه میخواهد باشد، زیباست حتی اگر شهادت حاج آقا مصطفی خمینی باشد و اینکه حضرت امام فرمودند مصطفی امید آینده بود. ولی آنگاه که با شهادت و یا رحلت او ربرو شدند بر مبنای ایمانشان فرمودند رحلت او از الطاف خفیّه الهی است. آنجا است که در آن جلسه عرض شد که چه اندازه ایمان در صحنههای به ظاهر میتواند میدان حضور خود را تجربه کند. موفق باشید
«یَا غَافِرَ الذَّنْبِ الْکَبِیر وَ یَا جَابِرَ الْعَظْمِ الْکَسِیر» سلام خدمت استاد طاهرزاده. انسان گاهی در زندگی اش مدت های طولانی دچار مسائلی می شود که نمی تواند آن ها را درست ریشه یابی کند. در چنین شرایطی چه باید کرد که انسان بفهمد ریشه این مسائل در کجاست؟ چون مقام معظم رهبری فرمودند «بایستی خطا را بشناسیم و بدانیم که خطا کردیم؛ وقتی ندانیم خطا کردیم، طبعاً استغفار به معنای واقعی، توبهی به معنای واقعی صورت نمیگیرد.»
باسمه تعالی: سلام علیکم: مهم آن است که خود را در مسیر بندگی و توحید ربوبی قرار دهیم. در این مسیر است که به مرور متوجه خطاها و موانع سلوک خود میشویم و با استغفاری واقعی که عبور از آن موانع است در روح و روان خود، جان را از توجهات الهی بهرهمند میسازیم. موفق باشید
سلام استاد عزیز: در مطلبی که تحت عنوان فرموده اید منظور شما این است که شماره آیات هم الهام الهی است اگر این است استاد عذر می خواهم چرا اینقدر مقلق و مبهم بیان شده است؟ آیا خیلی راحت نمی شد بیان کرد که آن چه دیدیم نشان میدهد که شماره بندی ایات هم به فرمان الهی بوده که توسط این فرد معلول تبیین شده است راستش من دوسه بار مطلب فوق را خواندم تا منظور شما را بفهمم. البته باز هم اگر درست فهمیده باشم . استاد با کمال معذرت
باسمه تعالی: سلام علیکم: اصل مطلب در آن نوشته، توجه به نکتهای بود که حکایت میکرد جایگاه آیات در مبنایی غیر از نوشتههایی است که حاصل فکر باشد؛ و از این جهت بنا بر آن بود که روشن شود جایگاه کلام قرآن کجاست و در کنار آن موضوع تنظیم آیات و شماره آیات مطرح شد. موفق باشید
با سلام: آیا در وسوسه ای که توسط انسان نیست و صرفا جنبه درونی دارد، آیا ما معلوم بالذات و معلوم بالعرض داریم.؟ اگر جواب مثبت است. لطفا توضیح دهید! با تشکر!
باسمه تعالی: سلام علیکم: وسوسههایی که از طریق خیال پیش میآید مربوط به توهّمات ما میباشد و انسان را در ناکجاآبادها پرت میکند و معلوم بالذاتبودنِ آنها بدین معنا است که از طریق حسّ به ما نرسیده، نه آنکه قابل اعتنا و اعتبار باشد. موفق باشید
با سلام: اگر حقیقت انسان مدرکات اوست. چه عیبی دارد با مدرکات خودش باشد. اگر مطالب بالا درست است خیال پردازی و خیال بافی چه عیبی دارد چون انسان با خودش روبروست؟ با تشکر!
باسمه تعالی: سلام علیکم: مدرکاتی که با فطرت و با حقایق مربوط به وحی الهی منطبق باشند، موجب درخشش انسان در نزد خود و در ابدیت میشوند. موفق باشید
سلام و رحمت هدیه ای متبرک از حرم اباعبدالله علیه السلام به پاس کمکهایم به بنده اهدا شد تسبیحِ متبرک این هدیه ناخواسته زیر آب قرار گرفت و از بین رفت. خیلی ذهنم درگیر خطاهایم است و قبول نشدن فعالیتها و کمکهایم در هیئت دلیل این اتفاق چه میتواند باشد؟ چطور میتوانم به خود آرامش دهم؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به اینکه جنابعالی قصدی نداشتهاید، باید احتمال دهید حکمتی در کار بوده و إن شاءالله خیر بیشتری در راه است. موفق باشید
با عرض سلام خدمت شما! با توجه به آنکه مدرکات حصولی به مدرکات مابلذات که حضوری انسان است، برمیگردد. آیا میشود گفت که انسان همیشه دارد خودش را درک میکند. بعبارت دیگرانسان همیشه از دریچه وجود خودش با بیرون از خودش ارتباط دارد. شاید بتوان گفت که ادراک حضوری یعنی عالم درون یعنی ذات من. عالم خواب یعنی درون ذات انسان. من وقتی که در خواب هستم با خودم روبرو هستم. مطالب بالادرست است یا نه؟ اگر نادرست است کدام بخش نادرست است؟ با تشکر از وقتی که برای پاسخ گویی به سوالات میگذارید. دوستدار شما!
باسمه تعالی: سلام علیکم: همانطور که در جواب سؤال 37375 عرض شد به هر حال در خواب، قوه خیال انسان در میان است و اگر انسان در بیداری، نفس ناطقه خود را با معارف الهیه تربیت نکرده باشد، قوه خیال او میدان ظهور توهّمات میشود هرچند آن توهّمات زیبا هم که باشند حکایت دروغینی را مقابل ما شکل میدهند. موفق باشید
با عرض سلام: بنده تمایل زیادی به خواب دارم. و هر موقع هم میخوابم در نود و پنج درصد آن خواب میبینم. از خواب دیدن بسیار لذت میبرم. انگار من خود واقعی ام را در خواب میبینم. وقتی که خواب میبینم هشیاری من خیلی بیشتر از بیداری است. وقتی خوابی میبینم انگار من یک فیلم سینمایی میبینم که در آن بازی میکنم. از اینکه خودم را در خواب میبینم بسیار لذت بخش است. وقتی که خواب میروم، انگار از عالمی ضعیف وارد عالمی قویتر میشوم. چیزهابی که خواب میبینم، موجودات آن بسیار زنده تر از موجودات عالم بیداری است. به نظر شما این حالت من خوب است یا بد. با تشکر
باسمه تعالی: سلام علیکم: فرمودهاند بیش از ۸ ساعت در ۲۴ ساعت خوابیدن، موجب غلبه نفس بهیمیه بر نفسِ عاقله میشود و همانطور که میفرمایید صورتهای مربوط به قوه واهمه به میدان میآیند. موفق باشید
سلام علیکم: بنده مشغول کتاب شرح فصوص هستم. قسمت فص آدمی را از درسهای شما گوش دادم و درسهای آیت الله جوادی و استاد یزدان پناه و استاد رمضانی (از شاگردان مرحوم حسن زاده) را هم گوش دادم. با روش تدریس شما خیلی نتوانستم ارتباط برقرار کنم ولی با اساتید دیگر ارتباطم بهتر بود. به نظر شما چکار کنم؟ نمی خوام فقط ارتباط فکری با فصوص داشته باشم.
باسمه تعالی: سلام علیکم: مهم ذوقِ خود جنابعالی میباشد که با کدام روش میتوانید با متن فصوص ارتباط برقرار کنید. آنچه بنده عرض کردهام با استفاده از همان اساتید میباشد در عین اختصار. موفق باشید
با سلام و تحییت خدمت شما استاد طاهرزاده: ۱. از کجا بفهمیم که داخل سلوک هستیم یا خیر؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: در نسبت خود از آن جهت که در هر کاری احساس بندگی نسبت به خدا باید داشته باشیم، راهی که همان سلوک الی الله است ظهور میکند و آن ایجاد نسبتی است که عبد با حضرت ربّ در انجام وظایف شرعی خود دارد. در غیر این صورت، سلوکی پیش نمیآید هرچند ممکن است انسان در حدّ جهنمنرفتن دینداری کرده باشد. موفق باشید
سلام استاد: طاعات و عباداتتان ان شاالله مقبول و مستدام، یک متنی برایتان ارسال میکنم اگر برایتان امکان داشت نگاه کنید که ادامه بدهم یا لازم نیست؟ و اینکه اصلا بفرمایید به نظرتان در کل وقتی برای نوشتن بگذارم یا سراغ امر دیگری بروم؟ https://s8.uupload.ir/filelink/GoYZ8SUmmdSA_01122f7b87/آخرین_نگاه_aite.docx
باسمه تعالی: سلام علیکم: سعی شد مطابق آدرسی که فرمودید، متن دانلود شود ولی موفق نشدم. لطفاً اصل متن را ارسال فرمایید. موفق باشید
سلام استاد گرانقدرم: امروز سرودهای داشتم که میخواستم تقدیم شما و همه لب المیزانیهای عزیز کنم: «تا هست می ناب، همین آب چه زشت است / مستِ غم تو آدم و شیطان و فرشتست» «هر قدر که مس با نفس عشق طلا شد / کافیست؛ به ویرانه بیا نوبت خشت است» «کافر بجز این است که پشتش به تو گرم است؟ / هرچند که زشت است ولی نیک سرشت است» «حلّاجِ دل از فلسفهام کرد شکایت / محکوم زوال است هر آن پنبه که رشتست » «بر کِشتهی خود هیچ منازید که این باد / دمساز بهار است ولی دشمن کِشت است » «با خطّ خوشی بر دلم این جمله نوشتی: / وقتی که تو باشی چه نیازی به بهشت است» ۲۳ فروردین ۱۴۰۳
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! هر چیز خوبی وقتی با حضور ایمانی انس با حضرت محبوب مقایسه شود؛ آن را ارزشی نیست. و هرچیز ناملایمی آنگاه که پای حضور حضرت محبوب را به میان آورد، چه اندازه زیباست به همان معنایی که فرمود: «در بلا هم میچشم الطاف او / مات اویم مات اویم مات او». موفق باشید
سلام علیکم و رحمت الله: ۱. آیا با روحیه ای که حضرت امام داشتند_ جدای از مقدرات الهی _ امکان ادامه انقلاب وجود داشت و یا نه! این حضرت آقاست که همزمان با زمان وجود یافته اند و این کشتی را ناخدایی میکنند؟ ۲.آیا دعایی که در حق دیگران داریم از آنجهت که سعه وجودی دیگران را نمیشناسیم. اگر دعای مد نظر ما برای فرد محقق شود، آیا نوعی محدودیت برای طرف نیست؟ ۳. بعد از طی کردن بحث هایی از معرفت نفس چرایی چینش سیر مطالعاتی چیست؟ به نظرم برای خودم بهتر است که با مباحث انقلاب اسلامی شروع کنم و بعد مباحث دیگر. از آنجهت که با مباحث انقلاب اسلامی در حضور و هویتی خواهم بود که با عزم و اراده و جدیت مرا برای شدن های بسیاری آماده میکند. صحیح است و یا نه؟ پیشنیازی میخواهد؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. همچنانکه رهبر معظم انقلاب کراراً فرمودهاند آغاز این راه توسط حضرت امام گشوده شد و همه تلاش رهبری آن است که ابعاد بالقوه این راه را در مواجهه آنچه که پیش میآید به فعلیت برسانند. ۲. دعای ما برای افراد ذیل رحمت الهی اجابت میشود و خداوند آنطور که مصلحت افراد است، محقق میکند. ۳. کار خوبی است ولی در هر حال انس با قرآن مهم است. موفق باشید