بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
11304
متن پرسش
با عرض سلام و خسته نباشید خدمت استاد محترم: در مورد این جمله شهید آوینی که می فرمایند: «میان انسان و عالم خلقت، روح و جسم، کم و کیف اتحاد فطری برقرار است و دلالت و تاویل امور کمی بر امور کیفی، ناشی از همین سرمنشا واحد و اتحاد فطری میان آنهاست.» سوال اینجاست که منظور از صادق بودن قواعد حاکم بر عالم ماده بر عالم مجردات چیست و گستره آن تا کجاست؟ و آیا می توان بر طبق قواعد حاکم بر عالم ماده و طبیعت، پی به قواعد حاکم بر عالم مجردات برد؟ مانند ضرب المثل افتادگی آموز اگر طالب فیضی / هرگز نخورد آب زمینی که بلند است. و برعکس آیا می توان قواعد عالم تجرد را بر عالم ماده تطبیق داد؟ پس این وسط تفاوت های عالم ماده و عالم تجرد چه می شود؟ مثلا این که در عالم ماده تزاحم است ولی در عالم مجردات تزاحمی وجود ندارد؟ هرچند که در مورد این سوالات خود شهید آوینی در مقاله تاملی در ماهیت سینما بدان جواب گفته اند، اما بنده می خواهم توضیحات و ارجاعات شما را هم در مورد این موضوع بدانم تا ابهاماتم در این زمینه کمتر بشود. با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر می‌کنم با مطالعه‌ی «برهان صدیقین» نگاه خوبی جهت این امر برایتان پیش می‌آید که عالم ماده از جهت وجودی نازله‌ی عالم ملکوت است و از این جهت می‌تواند آینه‌ی آن عالم باشد، مشروط بر این‌که با نگاه وجودی به آن بنگریم. تزاحم‌ها به جهت کثرت‌هایی است که منشاء آن ماهیات‌اند. موفق باشید
9423
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم با عرض سلام وادب: استاد بزرگوار خداوند مهربان به وقت شما برکت بده که برامون زمان میزارین و به سوالمون جواب میدین. خواستم بپرسم آیت الله بهجت (ره) در سخنرانی خودشون فرمودن فرج نزدیکه و پیرهای این زمان او را درک میکنن و میبینند شبیه این مضمون. پس چی شد؟ منظورش چی بود؟ اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: در جلسه‌ی پنجم «سلوک و تقدیر تاریخی» عرض شد در بعضی از مراحل تاریخ نور حضرت مهدی«عجل‌اللّه‌تعالی‌فرجه» ظهور بیشتری داشته و عارف بصیر از قبل ظهور این نور را می‌یابد. موفق باشید
8564

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم. نظر حضرت امام (ره) راجع به پرستش ماه و خورشید و ستاره چیست؟ اگر ممکن است توضیحش دهید.
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: تا آن‌جا که در ذهن دارم حضرت امام معتقدند حضرت ابراهیم«علیه‌السلام» با ملکوت خیال و عقل و قلب روبه‌رو شدند که ستاره، ملکوت خیال و ماه، ملکوت عقل و خورشید، ملکوت قلب حساب شود. موفق باشید
1205

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
آیا شفیع بودن اهل بیت رامی توان فقط باآیات قرآن اثبات کرد؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: بله؛ به جلد اول تفسیر المیزان تحت عنوان شفاعت رجوع فرمایید. موفق باشید
821

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
باسلام خدمت استاد گرامی درمطالعه کتاب معاد سئوالاتی برایم مطرح شده که خدمتتان عرضه میدارم: 1-در بحث رجعت کسانی که رجعت میکنند آیا برزخ را طی کرده اند ویااینکه بعداز رجعت طی خواهند کرد؟ 2-درقرآن چنین آمده است که بعداز مردن عده ای تقاضای برگشت به دنیا را دارند که جواب داده نمیشود.در صورتی که در بحث رجعت عده ای از کسانی که رجعت میکنند از افراد شقی که حتما جهنمی خواهندبود میباشند. 3-انسانهایی که رجعت میکنند اگر بدنشان از جنس خاک باشدشبه آکل و ماکول چگونه است؟ باتشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی، سلام علیکم: 1- در برزخ به‌سر می‌برند که امکان رجعت به دنیا را پیدا می‌کنند و باز با مردن دوباره به برزخ برمی‌می‌گردند و مراحل بعدی برزخ خود را طی می‌کنند. 2- در برزخ چنین نیست که هرکی بخواهد برگردد به دنیا به او چنین امکانی را بدهند، ولی با ظهور حضرت مهدی«عجّل‌الله‌تعالی‌فرجه» به اذن خدا سُعداء محض و اشقیاء محض می‌توانند برگردند و حضرت امام صادق(ع) در این رابطه می‌فرمایند:« إِنَّ الرَّجْعَةَ لَیْسَتْ بِعَامَّةٍ وَ هِیَ خَاصَّةٌ لَا یَرْجِعُ إِلَّا مَنْ مَحَضَ الْإِیمَانَ مَحْضاً أَوْ مَحَضَ الشِّرْکَ مَحْضا » رجعت عمومى نیست (که تمام مردگان زنده شده سر از قبر درآورند) بلکه افراد خاصى بدنیا برمیگردند که یا مؤمن خالص و یا مشرک محض باشند.3- در برگشت به دنیا بدنی برای خود می‌سازند و ربطی به شبهه‌ی آکل و مأکول ندارد، مگر مجبورند به زندگی برگردند که قبلاً داشته‌اند؟ موفق باشید
26153
متن پرسش

بسمه تعالی: سلام استاد: خبر سقوط هوا پیمای اوکراینی حسابی روحیه ما را به هم ریخت. اولا چرا خداوند در چنین شرایطی چنین واقعه ای را رقم زد؟ ثانیاً چرا سپاه و مسئولان کشور از همان روز اول خطای خود را به عهده نگرفتند تا ما در مقابل ادعاهایی که دشمنان می کردند بدون دلیل موضع‌گیری نکنیم و اساسا چرا در چنین شرایطی این اشتباهات پیش می آید؟

متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی به سوی بنیاد تاریخی خود هدایت می‌شویم که راهِ رسیدن به تفکری را بیابیم که آن تفکر می‌تواند به ندای هستی گوش بسپارد و با نظر به حضور تاریخی خود در رخدادِ تجلیل از شهادت حاج قاسم سلیمانی معلوم شد به نوعی از جهش نیاز داشتیم تا به ساحتی دست یابیم که با آشکارگیِ ذاتی خود آن‌چه را که باید به وسیله‌ی آن ساحت آشکار شود به میان آید، تا در عین آشکارگی همواره نهان بماند. زیرا قصّه‌ی آن عبارت است از این‌که بگوئیم: «نهان ز چشمِ جهانی ز بس‌که پیدایی». انقلاب اسلامی آن روشنی‌گاهی از هستی است که خداوند خود را در آن می‌نمایاند و پنهان می‌کند. با شهادت مردانی همچون حاج قاسم سلیمانی خود را می‌نمایاند و همه‌ی قلب‌ها را منوّر می‌کند و باز پنهان می‌شود تا تنها در آن مرحله نمانیم. باید با قدمی بس بلندتر به آینده‌ای دقیق‌تر قدم برداشت که در آن آینده، سهل‌انگاری‌های دیروز و امروز در آن نباشد.

آری! آن‌چه با سقوط هواپیمای بوئینگ اوکراینی پیش آمد، تأسف‌بار است و چند نکته را باید در آن مدّ نظر قرار داد. اولاً: آن‌که چرا به گفته‌ی ستاد نیروهای مسلح، آن هواپیما پس از بلندشدن، چرخشی به سوی یکی از مراکز حساس سپاه داشته است که به قول ستاد مذکور؛

در چنین شرایط حساس و بحرانی، پرواز شماره ۷۵۲ خطوط هوایی اوکراین از فرودگاه امام خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» حرکت نموده و درهنگام چرخش، کاملاً در حالت نزدیک شونده به یک مرکز حساس نظامی سپاه و در ارتفاع و شکل پروازی یک هدف متخاصم قرار می‌گیرد که در این شرایط بر اثر بروز خطای انسانی و به صورت غیر عمد، هواپیمای مذکور مورد اصابت قرار گرفته که متاسفانه موجب به شهادت رسیدن جمعی از هموطنان عزیز و جان باختن تعدادی از اتباع خارجی می گردد.

ثانیاً: با توجه به احتمال حمله انتحاری حتی توسط یک هواپیمای مسافربری و خصوصا با تهدیدهایی که به طور محرمانه توسط سفارتهای مختلف انجام شد حساسیت پدافند در بالاترین حد خود قرار داشت و عکس العمل غیر متعارف هواپیمای مسافربری اوکراینی در یک خطای محاسباتی این فاجعه آفریده شد!!

البته اگرخطایی صورت گرفته شده باید حتما بررسی و مقصرین مجازات شوند! و این احتمال نیز هست که افرادی که متوجه‌ی آن خطای خود شده‌اند، آن را پنهان کرده باشند و اگر واقعاً سپاه کاملا می‌دانسته که خودش زده ولی احتمالات جدی می‌داده که پای عملیات تروریستی با هواپیمای مسافربری در میان بوده و لذا چند روز تاخیر انداخت تا مطمئن شود قضیه از چه قرار است؛ می‌توان آن را پذیرفت، وگرنه لازم بود هرچه زودتر مردم را در جریان قرار می‌دادند تا مدافعان جبهه‌ی حق در مقابل باطل در دفاع خود به اشتباه نمی‌افتادند. با این‌همه نباید این خطاها ما را از کار بزرگی که به لطف الهی به دست مردم انجام شد، چه در تشییع و چه در موشک‌بارانِ پادگان عین الاسد آمریکایی، غافل کند و به موضوعات فرعی مشغول شویم. چیزی که دشمنان قسم‌خورده‌ی ما به کمک شیطان دنبال می‌کنند تا مردم ما از مزه‌ی حضور تاریخی خود که تجربه‌ی درک توحید الهی بود، غافل شوند. موفق باشید

24517
متن پرسش
سلام ببخشید در این شرایط این سوال رو می کنم ولی حقیقاتا ظرفیت پرسیدن این سوال را در شما دیدم. شخصی در مورد پوشیدن لباس سیاه پرسیده بود و شما در پاسخ گفتید «به نظرم بهتر است فقط جهت عزاداری ائمه در روز شهادتشان و برای امام حسین هفته اول محرم کافیست». حال چرا شما چند روزی است که برای از دست دادن فرزندتان لباس مشکی پوشیدید آن هم در هفته کرامت؟ جواب این سوال خیلی برای بنده مهم است. ضمن عذرخواهی مجدد تشکر می کنم پاسخ بدید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث در آن بود که چرا در تمام طول دو ماه محرم و صفر لباس سیاه به تن می‌کنند، نه آن‌که در موسم عزاداری یعنی دهه‌ی ماه محرم نباید ظاهرِ عزادار به خود گرفت. در مورد رحلت فرزند هم باید طوری عمل کرد که از نظر عرف مشخص باشد که انسان، عزادار رحلت فرزندش می‌باشد ولی نه آن‌که بخواهد همچنان در آن عزاداری متوقف شود. موفق باشید

23591
متن پرسش
بسم اله الرحمن الرحیم. با سلام: جناب استاد، به اطلاع می‌رسانم که مدرسه‌ای در مسجد به اسم «مدرسه‌ی تمدن‌سازی امام خمینی«ره» حدود دو سال است که در اصفهان شروع به فعالیت کرده که بنده با ارتباطی که با آن مجموعه داشتم، اشکالاتی به نظرم آمد. خواهشمندم راهنمایی‌های لازم را بفرمایید. آن اشکالات عبارتند از: ۱. این مجموعه، مبانی تربیتی مشخص و نوشته‌شده‌ای ندارند و چیزی به کسی ارائه نمی‌دهند. ۲. با علمای شهر نیز مشورتی نداشته‌اند و می‌فرمایند آقایان فرصت نداده‌اند تا خدمتشان برسیم. ۳. محور اصلی فعالیت این مجموعه، اقتصادی و کارهای اقتصادی است. از اول سال تحصیلی جدید دانش‌آموزانِ مجموعه چه دختر و چه پسر، عملاً کار اقتصادی می‌کنند. مثل تولید و فروش تغذیه‌ی سالم، کلوچه خرمایی و روغن و .... وسایل آرایشی و بهداشتی سالم. با این توجیه که مقام معظم رهبری بر جهاد اقتصادی تأکید کرده‌اند و ما باید با تولید و فروش مواد غذایی سالم، فرهنگ اقتصادی را تغییر دهیم. و به همین جهت اهتمام چندانی به علم و علم‌آموزیِ دانش‌آموزان ندارند. یکی از دانش‌آموزان که سنّ او ۱۲ ساله است و از نزدیکان بنده می باشد می گوید بعضی از مربی‌ها به ما می‌گویند درس می‌خوانید که به کجا برسید؟ اینقدر بیکار در جامعه هست؟ شما اگر شغل تان را درست کنید دیگر نیاز چندانی به این درس‌ها ندارید. و همین امر موجب شده در برنامه‌های مجموعه بی‌نظمی ِ چشم‌گیری به‌وجود آید. ۴. عدم ارتباط با آموزش و پرورش و قبول‌نداشتن کلّیِ آن اداره. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: البته ابتکار «مدرسه در مسجد» ابتکار خوب و ارزشمندی است و تا آن‌جایی که بنده از بعضی از این مؤسسه‌ها سراغ دارم حقیقتاً در عین رعایت کامل نظام آموزش و پرورش، فضای تربیتی دانش‌آموزان را با حضور در مسجد بهتر رعایت می‌کنند. ولی فکر می‌کنم باید بر روی سخنان نایب الإمام که می‌فرمایند: «ایجاد تشکیلات موازی با دولت هم راهِ اصلاح نیست... کار موازی در کنار دستگاه دولتی، کار موفقی نیست، این تجربه‌ی قطعیِ این حقیر است در طول این سال‌ها». این‌طور می‌فهمم که نباید در مسیر جدا از آموزش و پرورش اقدام کرد. لذا شاید «مدرسه در مسجد» که جدایِ از آموزش و پرورش نیست ولی رویکرد دینی و انقلابی دارد خوب باشد. بالاخره ما باید بدانیم افرادی را که آموزش می‌دهیم، آموزشِ آن‌ها در این زمانه ربطی تنگاتنگ با شغل آن‌ها دارد و نباید نسبت به مدرک آن‌ها سهل‌انگاری بشود. موفق باشید  

23087
متن پرسش
سلام علیکم: وقت بخیر. اسم مضل الهی همچون دیگر اسماء به واسطه ملک افاضه می شود؟ از این لحاظ می پرسم که همه اسماء واسطه فیضند و شیطان به عنوان اسم مضل نمی تواند واسطه فیض باشد.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اسم مضلّ الهی وجهی از اسم جلال حضرت حق است و همان اسم وقتی در انسان ناشایسته‌ای که بخواهند از درگاه جمال او دور کنند، به کمک شیطان ظهور می‌یابد و شیطان عملاً به اعتبار شیطان‌بودن، منشأ دوری این افراد از حضرت حق می‌شوند. موفق باشید

22614
متن پرسش
درود بر جناب طاهرزاده: با توجه به اینکه دست ما از معرفت به ذات خدا کوتاه است و ماییم و جلوه های حق مطلبی را در تفسیر حمد مرحوم امام دیدم که فرمودند: «خدای تبارک و تعالی ... اجل از این است که ما حتی جلوه اش را هم (بتوانیم) بفهمیم چه طوري است. حتی جلوه اش هم مجهول است.» بنابرین اگر دست ما از معرفت به ذات و جلوه های آن کوتاه است و در عالم هم به جز ذات و جلوه های حضرت حق چیزی موجود نیست پس به نظر می رسد باید به شکاکیت پناه برد به نظر می رسد اینجاست که عرفان و سوفسطایی گری به هم می پیوندند.
متن پاسخ

سمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به سخنان حضرت امام در حدیث دوازدهم «چهل حدیث» که می‌فرماید: «افضل العباده إدمان التفکر فی اللّه و فی آلائه» باید منظور حضرت امام را این‌طور فهمید که به کنه درکِ تجلیات نمی‌توان رسید، اما «آن‌قدر هست که بانک جرسی می‌اید» که این خود، راهِ گشوده‌ای به سوی حضرت حق است. موفق باشید

22116
متن پرسش
با سلام: من فکر می کنم بسیاری از اعتقاداتم قلبی و ناشی از یک احساس درونی است و دلیل و برهان های عقلی زیاد من را قانع نمی کند و مرتب برای من ایجاد شبهه می کند! اما کاملا به اعتقادات مذهبی پایبندم! بعضا مرا بخاطر این طرز فکر به تقلید کورکورانه متهم می کنند! آیا اینکه بدون دلیل (دلیل آن خارج از درک و فهم ما باشد) به دستورات و مراسمات دینی معتقد باشیم غلط است و ارزشی ندارد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اتفاقاً همین‌طور خوب است که انسان از طریق دریافت‌های قلبی‌اش با حقایق مرتبط باشد و چنان‌چه شبهه‌ای برایش پیش آمد، از دلایل عقلی کمک بگیرد وگرنه اگر بخواهد صرفاً با دلایل عقلی کار را جلو ببرد همین‌طور که متوجه شده‌اید عقل، دائماً شک و تردید برای هر چیزی به میان می‌آورد. موفق باشید

22097

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد: طاعات قبول. آیا درست است که برخی اذکار مثل ذکر یونسیه و مداومت بر زیارت عاشورا عوارضی مثل فقر یا چوب خوردن دارد؟ برخی معتقدند ذکر یونسیه فقر می آورد و زیارت عاشورا بدلیل معارف بالایی که دارد، خصوصا برای حاجات دنیوی چوب دارد و باعث گرفتاری انسان می شود. در حالی که ما برای گرفتاری ها و حاجات مهم مثل ازدواج، متوسل به ائمه می شویم و چله زیارت عاشورا در برآوردن حاجات معروف است. بارها شنیده ایم که نمک سفره تان را هم از اهل بیت بگیرید. در باور من نمی‌گنجد که ائمه اطهار علیهم‌السلام با آن همه رأفت، کسی را به خاطر متوسل شدن از طریق عاشورا برای حاجات چوب بزنند و یا اذکاری مثل یونسیه که در احوال باطنی ما موثر است چنین عارضه ای داشته باشد. متشکر می شوم اگر درباره عوارض اذکار و زیارت عاشورا بنده را روشن بفرمایید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده هم مثل جنابعالی چنین باوری نداریم که این نوع اذکار که به اصطلاح اذکار عمومی می‌باشد چنین مشکلاتی را به‌بار بیاورد. موفق باشید

21683

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد عزیز: عنه (عليه السلام) - حيث كان جالساً على نهر الفرات وبيده قضيب، فضرب به على صفحة الماء وقال: لو شئت لجعلت لكم من الماء نوراً وناراً امام علي (ع) هنگامی که کنار فُرات نشسته بود، در دستش چوبی بود که آن را بر آب می زد، فرمود: «اگر می خواستم، می توانستم برای شما از آب، نور و آتش ایجاد کنم.» موسوعة الإمام علي بن أبي طالب عليه السلام في الكتاب و السنة و التاريخ (محمد ری شهری) تعليق: لم يفصح الامام (ع) عن مضمون كلامه بل أجراه مجرى الرموز، و ذلك لأن عقول الناس في ذلك الزمان لا تتحمل أكثر من هذا. و في قوله (ع): «لجعلت لكم من الماء نورا و نارا»، دلالة خفية الى ما في الماء من طاقة يمكن أن تولد النور (و هو الكهرباء) و النار (و هو الطاقة الحرارية). و اذا تعمقنا في النظرة وجدنا ان الماء يتركب من عنصرين هما الهيدرجين و الاكسجين، الاول قابل للاحتراق و اعطاء النور، و الثاني يساعد على الاحتراق و يعطي الحرارة. و أبعد من ذلك فان وجود الماء الثقيل 2 في الماء الطبيعي بنسبة 2 الى 000، 10، يجعله أفضل مصدر طبيعي للهيدرجين الثقيل الذي نسمية (الدوتريوم) و نرمز له بالرمز. و هذا النظير هو حجر الاساس في تركيب القنبلة الهيدروجينية، القائمة على اندماج ذرتين من الدوتيريوم لتشكيل الهليوم. علما بأن الطاقة الناتجة عن هذا الاندماج و التي- هي منشأ طاقة الشمس- تفوق آلاف المرات الطاقة الناتجة عن القنبلة الذرية التي تقوم على انشطار اليورانيوم و لأخذ فكرة فان اصطناع غرام من الهليوم نتيجة اندماج الدوتيريوم يعطي طاقة 675 مليون بليون ارغة 200 الف كيلوواط ساعي. كل هذه المعاني الدقيقة و الاسرار العميقة تضمنها قول الامام علي (ع) و علمه، و هو القائل: «بل اندمجت على مكنون علم، لو بحت به لاضطربتم اضطراب الأرشية في الطّويّ البعيدة» أي كاضطراب حبل الدلو في البئر العميقة. (تصنیف نهج البلاغه،ص782و783) (تصنیف نهج البلاغه ،لبیب بیضون ،انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی ) استاد! اصلا آیا این حدیث صحیح است؟ چون ظاهرا سند معتبری ندارد. و اینکه منظور حضرت دقیقا چیست؟ آیا منظور از نور همان برق امروزی است؟ مگر نیروی برق نشأت گرفته از تمدن اومانیسم غربی نیست و از لزومات تکنولوژی نمی باشد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مسلم آن‌چه بنا بوده به دست مبارک آن حضرت انجام شود غیر از این نوع انرژی است که با سدسازی و از طریق مهندسان انجام می‌گیرد. موفق باشید

21496

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام خدمت استاد محترم: سوال بنده در مورد حقیقت کتاب قرآن است. این حقیقت که همان روح قرآن و نور است آیا با تطهیر قلب بدست می آید؟ آیا همه چیز با تطهیر قلب ایجاد می شود؟ اتصال به معصومین، حقیقت قرآن.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در بستر شریعت الهی، تطهیر قلب ما را به حقیقت قرآن و انوار اهل‌البیت «علیهم‌السلام» نزدیک می‌کند. موفق باشید

21335
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم. با عرض سلام و خسته نباشید: در نامه ای که به دکتر امامی جمعه داده بودید فرمودید که برای درک صحیح از فلسفه ملاصدرا باید یک نگاهی به سایر فلسفه ها داشته باشیم می شود منظورتان توضیح بفرمایید. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: یعنی نباید از فلسفه‌ی غرب غفلت کرد و برای فهم درست جایگاه فلسفه‌ی اسلامی، توجه به فلسفه‌ی غرب در این زمان لازم است. موفق باشید

21182
متن پرسش
سلام استاد: آیا کتاب بسیار عالی شرح نامه ۳۱ موجب بی نیازی از کتاب هایی مانند جامع السعادات و شرح چهل حدیث می شود؟ (در صورت کارکردن به صورت عمیق و با تدبر)
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همه‌ی کتاب‌های اخلاقی تذکر و «یاد»اند تا ما عهدی که در عهد الست با خدا بسته‌ایم، از یادمان نرود. لذا رویکردمان به همه‌ی کتاب‌های اخلاقی می‌تواند مفید باشد. موفق باشید

20975

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام و خسته نباشید: من سوال پرسیده بودم که چرا اکثر پیامبران در منطقه خاور میانه ظهور کردند؟ آیا در سایر مناطق و قاره ها پیامبر نبوده؟ یا اگر بوده چرا آنچنان قدر کمند و مشهور نشدند؟ و شما در جواب گفته بودید با مراجعه به سوال 1427 می توانید جواب خود را دریافت کنید ولی من با مراجعه به این بخش جواب خودم را دریافت نکردم اگر ممکن است بیشتر راهنمایی فرمایید. با تشکر.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که در جواب آن سؤال عرض شد از یک طرف ما نمی‌دانیم 124 هزار پیامبر فقط در خاور میانه بوده باشند. خداوند تنها نام پیامبرانی را در قرآن می‌برد که در آن حوزه، مخاطبان می‌توانند تصدیق کنند و به نحوی قابل تحقیق است. و از طرف دیگر ظاهراً خاورمیانه جهت تحقق تمدن‌های دینی، مرکزیتی داشته است که دین، در این منطقه بهتر می‌توانسته ابعاد خود را به ظهور برساند و به سایر نقاط جهان برسد؛ واللّه اعلم. موفق باشید

20404
متن پرسش
کور ِ مادرزاد نیستم اما مرا با دروغ هم میانه ای نیست. بگذار از ندیدنی هایم بگویم، خوب می دانم دیدنی ها را به اندازه ی کافی برایت گفته َند. یقین دارم تو هم دلت نمی خواهد یک مشت دروغ محض ِ تایید در دامان ِ خیالَت بگذارم و خوشحال باشی که این نسل ِجدید، عجب نسل ِ حرف گوش کُن و سر به راه و همراهی ست. بله ؛ من دل دادم، با همه ی دل و وجود و جانم به میان آمدم. من از بی سران بی خبرم اما سر داشتنشان ، سر به سر ِ وجودم نگذاشتم. مجنون ِ شیرینش شدم. این روزهای ِ طلبکاریم از انقلابم را با بی سری َش ، سرَ کردم. در سرخ ِ انتظار ِ آمدنش، مَلَس ِ هستی و نیستی را با هم مزمزه کردم. گرم ِ تشییع شهدای غواص را چشیده بودم و دلم، داغ ِتنور ِ موعود بود و به یاد ِ آن رویای ِ روشن، در تشییع امروز، خورشید را به دلم وعده دادم! اما رشته ی ِ قصه بافی ام سَر از غصه ی دیگری در آورد! در شلوغ ِ امروز، نه آفتابی بود که گرم ِ مان کند، نه ابری بود که با دل ِباردارش بشارت باران به روح مان بدهد. امروز در این شوره زار، این شُر شُر ِ نمک ها بود که از در و دیوار بر زخم های عفونی غربت مان می چکید! شوخی نبود! ققنوسی را در بازار دوره گردان به طوطی شیرین سخنی فروخته بودند و من در این سیرک ساختگی مقدس، چیزی بیش از یک تماشاچی غریب نبودم! همین دیروز در مشایعت ِ حججی از دریای ِ غواصان به جزیره ی دور افتاده تری تبعید شدم. مشایعت ِ غواصان، صحنه ی بازسازی شده ی یک تاریخ نبود، قاچ ِ نوری از دهه ی شصت بود و همه چیز با همان صفا میان ِ همه مان تقسیم شد و مدتها همین قوت ِنور، ته ِ دل مان را گرفته بود. در مشایعت ِ غواصان بیگانگی ام گم و گور شده بود اما دیروز در آن شلوغ ِنمایش پر سرو صدا، سرو کله ی غربتم دوباره پیدا شد! دیروز را سخت گریستم اما در مصیبت ِ غربت ِ گمشده ی قد کشیده تَرَم که حالا مرا یافته بود و همانجا یقه َم را سخت تر از قبل چسبیده بود! شهیدی از نسل ِ ما، در همان ازدحام، میان ِ دروغ ِ زمان مان بلعیده شد! چه خوب که نیمه کاره آمد، چه خوب که خودش را میان ِ ما دروغگوها گم نکرد. چه خوب که سر َش را از سر دروغگوها جدا کرد. مبادا گمان کنی محض ِ پرسش آمده َم. نه؛ طلبکاری و غربت پرسیدنی نیست؛ چشیدنی ست. خواستم بدانی من امروز تمام ِ تلاشم را می کنم که صدای ِ دردآور ِگام های ِ غریبان ِ آینده را که بعدها به گوشت می رسانند، خبر باشم! گوش کن؛ صدای ِگام های ِغریبانه تَر از ما در راه َست.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: من این سخن آخرت را که می‌گویی «نداهایی هست که بعداً به گوش خواهد رسید» می‌دانم، یا بگو نمی‌توانم ندانم. ولی بسیار تعجب کردم چگونه کسی که دردی آن‌چنان را احساس می‌کند وقتی با زلال‌ترین درمان در تاریخ خود روبه‌رو می‌شود آن را نمی‌شناسد!! در دورانِ جدایی و بیگانگی با حقیقت، شهید حججی تذکر عبور از این دوران است. این، ادامه‌ی آن حضوری نبود که با آمدن جسد مبارک غوّاصان ما متذکر آن شدیم و گذشته‌ی شیرین و متعالی خود را مزمزه کردیم؛ این ورقِ دیگری از تاریخ به‌صحنه‌آمدنِ ابعاد درونی انقلاب اسلامی است برای آن‌که آینده‌ی ما در گشودگی روشنی‌گاهِ انقلاب اسلامی تیره و تار نماند. چرا در صحنه‌ی حضور شهید حججی به دنبال تاریخی بودی که با ایستادن بر قله‌ی آن باید آینده را به تماشا نشست، نه آن‌که آن قله را منزل‌گاهِ خود بگیری. آری! گذشته‌ی ما قله‌ی بس بزرگی است که باید بر فراز آن ایستاد، اما افقی دیگر در میان است و آن افقی است که شهید حججی مأمور ظهور آن بود. عرایضی در سه نوشته‌ی «شهدا و راه خروج اساسي از مشکلات» و «شهدا و قدم گذاشتن در راه آینده» و «تا مردم در عادت و تقلید از جاهلیت دوران غرق نشوند» در این مورد با کاربران سایت در میان گذاشتم، بد نیست برای چنین احساس حضور تاریخی به آن نوشته‌ها رجوع شود. موفق باشید  

19926
متن پرسش
سلام: در جواب یکی از سوال کنندگان این برداشت را کردم اگر غلط است اصلاح کنید: یک سلسه عللی باعث صدور فعل از انسان می شود، یکی از این علت ها اراده انسان است که تا نباشد فعل انجام نمی شود ولی فقط اراده انسان در صدور فعل از جوارح او نقش ندارد بلکه چیز های دیگری هم هست مانند خواست خدا - شرایط محیط - ترس - وسواس - و... که ارده انسان در کنار همه این ها است و کامل می کند علل را برای صدور فعل از جوارح او، پس نه فقط ارده محض انسانی است که باعث صدور فعل است (لا تفویض) و نه فقط چیزهای دیگری است که باعث صدور فعل انسانی می شود به طوری که بگوییم اراده انسانی اصلا دخیل نیست (لا جبر) بلکه هم ارده هم چیزهای دیگر هست که ارده انسانی کامل کننده علت های دیگر همچنان که خودش یکی از علت هاست در کنار سایر علل؛ و این معنای (بل امر بین امرین) است. 1. این صحبت های بالا درست است؟ 2. یعنی می شود گفت در قتل ظالمانه یک فرد، هم خدا دخیل است هم شرایط هم اراده قاتل؟ خدا چرا؟ 3. اگر این متن بالا درست است پس چرا انسان تماما به کارش معذب می شود؟ انسان اراده اش یکی از علت هاست نه تمام علت اراده باشد. پس انسان باید به اندازه دخالت اراده اش که در کنار سایر علت ها است عذاب شود؟ ممنونم از شما استاد عزیزم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت دارید همان‌طور که مرحوم شهید مطهری متذکر می‌شوند اراده‌ی انسان، آخرین حلقه از سلسله عللی است که موجب تحقق فعل می‌شود و لذا تا انسان اراده نکند آن فعل انجام نمی‌گیرد و از این جهت انسان مسئول آن افعال خواهد بود. موفق باشید   

19877

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: خدا قوت و با عرض پوزش از اینکه وقت شما را می گیرم: در جلسه شرح کتاب عقل و ادب در قسمت «زعیم در هر زمان» با یک مثال در مورد آیت الله مدرس فرمودید که زعیم از رخصتهایی استفاده می کند که به راه الله دعوت به سوی خدا آسیبی نمی زند. مثال آوردید که مرحوم مدرس از یکی از شاهزادگان قاجار حمایت می کرد. (البته اگر درست بیان کرده باشم) در ضمن بحث داشتیم که زعیم به الله دعوت می کند. در بیرون جلسه خدمتتان عرض شد با توجه به جامعیت الله یا همین یک مقدار تکیه کردن به غیر هم با جامعیت این اسم تناسب دارد. البته مظاهر الله در همه هستی است و کار با اسباب و علل است. البته شاید برای حقیر در نفسم مدرس لاغر اندامی که در مقابل قلدری چون رضا خان می ایستد. دلپذیر تر باشد ولی برای زعیم را یافتن ما باید متد داشته باشیم که بنده بتوانم مدرسی را زعیم در تاریخی بدانم که دعوت به الله می کند و در ضمن هر دو حادثه را یک جا جمع کنم. استاد عزیز نمی دانم منظور خود را خوب بیان کردم یا خیر ولی فکر می کنم برای حقیر یک نکته ابهامی وجود دارد در جمع زعیمی که در تاریخ به الله دعوت می کند با این حادثه که بیان شد. از صبر و حوصله ای که بخرج می دهید سپاسگذارم. دعا گوی شما هستم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که رسول خدا «صلوات‌اللّه‌علیه» با دادن 100 شتر به ابوسفیان، شرّ او را دفع کردند و در فتح مکه خانه‌ی او را محل امن قرار دادند، مرحوم مدرس نیز متوجه شدند از طریق قوام السلطنه می‌توان شرّ رضاخان را تا اندازه‌ای دفع کرد و فرموده بود این روبه مکّار می‌تواند با او مقابله کند. و اتفاقاً این عظمت زعیمی مثل مدرس است که می‌تواند از همه‌ی ابزارهایی که خداوند اجازه داده است، در مسیر تحقق امر پروردگار استفاده کند. مثل کاری که حضرت یوسف «علیه‌السلام» انجام دادند و به آن هم‌زندانی خود که شراب‌ریزِ عزیز مصر می‌شد، فرمودند به عزیز بگوید بی‌دلیل او زندانی شده. و علامه‌ی طباطبایی می‌فرمایند بر حضرت یوسف «علیه‌السلام» واجب بود که از چنین ابزاری برای رفع حصر خود استفاده نمایند. موفق باشید

15668

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرامی: فردی هستم که به شدت از خود متنفرم. در ناامیدی شدیدی بسر می برم نمی توانم خود را بخاطر گناهان و خطاهایی که در گذشته مرتکب شده ام ببخشم، در حق خودم، پدر و مادر بستگان و بندگان خدا مرتکب ظلمهای زیادی شده ام. دائم حسرت گذشته و نعمت هایی که در گذشته داشتم و خدا آن ها را ازم گرفت را می خورم. خانه ای که دوست داشتم را از دست دادم و در خانه ای به اجبار ساکن شده ام که علاقه ای به آن ندارم. کاری که به آن مسلط بودم و حقوق خوبی داشتم از دست دادم و مشغول به کاری هستم که علاقه ای به آن ندارم که البته در مقابل ظلمهایی که بخاطر آن عذاب می کشم قابل ذکر نیست. بنظرم خطاهایم به حدی رسیده بود که خدا رسوایم کرد (لطف حق با تو مداراها کند / چون که از حد بگذرد رسوا کند) و خسر الدنیا و الاخره شده ام. چند روز است دیگر نماز نمی خوانم چون تاثیری از آن حس نمی کنم. آیا کسی که خدا در دنیا کمکش نکرد و در زمان اول بلوغ و نادانی به راه راست هدایتش نکرد در آخرت کمکش می کند هرچند نماز بخواند؟ اعتماد به نفس خیلی کمی داشتم که آن را نیز از دست داده ام نه جرات خودکشی دارم و نگران فرزندم نیز هستم و نه میل به زندگی دارم. در بن بستی گرفتار شده ام که راه خلاصی از آن نمی بینم. قبلا دعای کمیل می خواندم قسمت «لا اجد مفرا مما کان منی» را با تمام وجود درک می کردم. همچنین معنای «اللهم اغفر لی الذنوب التی تغییر النعم» (تغییر نعمت ها در زندگیم) امام سجاد (ع) در جایی به خدا فرموده اند هرجا دیدی زندگیم چراگاه شیطان شده جانم را بگیر. حال سوال من اینست اگر خدا ارحم الراحمین است چرا جان مرا در همان ابتدای بلوغ نگرفت که حالا دچار عذاب نشوم؟ همچنین از اینکه خدا عقل درستی بهم نداد که تصمیمات درستی در زندگی بگیرم و دچار مشکلات نشوم شاکی هستم. من هم مثل شما آفریده خدا هستم چرا باید شما را هدایت کند و من را محتاج التماس به شما برای کمک، آیا این بی عدالتی نیست؟ چرا بعضی از همان اوایل کودکی آثار هوش و بزرگی در آینده در چهره شان هویداست ولی برخی از افراد مثل من بعد از عمری زندگی تازه می فهمند که باید چکار می کرده اند که نکرده اند و دیگر امکانات و فرصت لازم را از دست داده اند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: معلوم نیست که مصلحت شما در آن چیزهایی است که از دست داده‌اید. بهترین راه، راضی‌بودن به همان چیزی است که خداوند برای شما مقدّر کرده است و با عمیق‌کردن عبادات و نماز، خداوند نور هدایت خود را مقابل شما می‌گشاید. موفق باشید

14641

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام و ارادت استاد گرانقدر: برای رفع رذایل اخلاقی از جمله غضب، کینه و حسادت در آثارتان مطلبی را نمی بینم. در آثارتان نشنیدم یا ندیدم که بفرمایید راههای دفع کینه اینها هستند. ریشه های حسادت اینها هستند. در کتاب معراج السعاده رذایل اخلاقی به صورت جزیی ریشه یابی و راهکار ارایه می شود ولی شما اینطوری بحث اخلاقی ندارید. استاد فاضل آیا علت خاصی بوده است یا نیاز ندانسته اید؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحمداللّه حضرت امام در شرح حدیث «جنود عقل و جهل» بحث رذائل و فضائل اخلاقی را به صورت کاربردی مطرح کرده اند و بنده سعی کرده ام با شرح آن کتاب ارزشمند نگاه رفقا را از آن طریق به اصل موضوع بیندازم. موفق باشید

13278
متن پرسش
با عرض سلام: استاد بعض وقتها با یک اشتباه کوچک، فردی دچار نقصان مال و جان می شود مثل کسی که در حین رانندگی خوابش می برد و... حال خدا فرموده ما شما را با نقصان مال و جان ها می آزماییم. آیا این ممکن است با اشتباه خود فرد صورت گیرد یا نه و در تمام این حالات به نظر شما فرد با چه فکری می تواند از ادامه زندگی مایوس نشود و به حالت خرسندی برسد. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این‌طور فکر بفرمایید که پشت چنین تقدیراتی انتخاب‌های قبلی نهفته است، نه آن‌که با یک خطا این‌همه مشکل پیش آید. موفق باشید

13224
متن پرسش
سلام علیکم: روانشناسان عده ای کودکان را در گروه بیش فعال تقسیم بندی می کنند و بعضا برای آنها دارو تجویز می کنند. سوالم این است اولا در نگاه دینی چنین تقسیم بندی وجود دارد و این کودکان مریض محسوب می شوند؟
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: این یک امر تجربی است در رابطه با نسبتی که انسان‌ها با مناسبات این دوران برقرار می‌کنند. شاید نتوانیم بگوییم این افراد بیمار هستند، هرچند جهت تعادل نسبت‌های مطلوب دارو مصرف کنند. موفق باشید

11315
متن پرسش
سلام و رحمت الله با توجه به بیانات امام خامنه ای پیرامون سینما، چگونه تحول در علوم انسانی منجر به تحول در سینما می شود؟ و با این فرض آیا سینمای انقلاب اسلامی ممکن است یا خیر؟ ممنون و متشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی نگاه به عالَم و آدم الهی شد با همان نگاه می‌توان سینمایی ساخت که متذکر وجه الهی انسان‌ها باشد، ولی به سینما نمی‌توان اکتفا کرد، حقایقی هست که اظهار آن در توانِ دوربین نیست. موفق باشید
نمایش چاپی