بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
7052
متن پرسش
با سلام خواهشمند هستم جناب مدیر سایت صوت جلسات سوره ی احزاب را بلافاصله بعد از جلسه بگذارند.ممنون
متن پاسخ
سلام علیکم:باسلام خدمت کاربران محترم آماده کردن صوت جلسات بلافاصله بعد از جلسه درشرایط فعلی بدلیل آماده سازی صوت و رساندن آن به دست دوستانی که مسئول آپلود فایل صوتی برروی سایت هستند امکان پذیر نمیباشد.
1441

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم سلام ممنون می شم بفرمایید که این دو مسئله چطور با هم جمع می شن یکی این که در شب عاشورا حضرت امام حسین به یارانشون فرمودند که من بیعتم رو از شما برداشتم و شما آزادید که برید و دیگری این که در روز عاشورا فریاد هل من ناصر امام حسین تا یک شعاعی به هر کس که رسید و اون کس به یاری امام نیامد جهنمی است
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: حضرت می‌خواهند یارانشان حضور در صحنه را انتخاب کنند تا کربلا به عالی‌ترین شکل ظهور کند -همچنان‌که کرد- و لذا بر همان اساس همه‌ی بشریت را دعوت می‌کنند آیا کسی هست که در همین فضا به من کمک کند و همچون حرّ و حبیب، جلوه‌ای از نهضت حسینی شود؟ موفق باشید
834

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سللم وتشکر فراوان از استاد عزیز به خاطر مباحث خوب ولطیفتان آیا ما می توانیم برای فرزندار شدن یا نشدن خود تصمیم بگیریم واز ترس اینکه فرزند خوبی نداشته باشیم یا برای اینکه دل به آنها نبندیم وتمام عمر خود راصرف بزرگ کردن وتربیت آنها نکنیم که آخر عمر هیچ در دست نداشته باشیم جز عمر تلف شده برای آنهامی توانیم فرزندار نشویم یابرعکس برای فرار از روز های تنهایی وبرای اینکه آنها تنها نباشند چندین فرزند داشته باشیم؟
متن پاسخ
باسمه تعالی، سلام علیکم: در مسیر انجام وظیفه‌ی دینی چنانچه مانع خاصی در میان نباشد خوب است که انسان‌ها منشاء تولید مثل باشند و چند انسان را بپرورانند و در مورد تربیت آن‌ها در حدّ انجام وظیفه حساس باشند بقیه مربوط به خدا است. کتاب تعلیم و تربیت اسلامی از آیت‌الله حائری شیرازی خوب است چون ایشان روشن می‌کنند بسیاری از مسائل تربیتی در دست ما نیست و مربوط به «ما فِی الإنسان» است و نه «ما فی الشرایط». موفق باشید
28535

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام: جایگاه چنین حدیثی از امام رضا (ع) در مذمت تصوف کجاست؟ با تشکر «من ذُکر عنده الصوفیه و لم ینکرهم بلسانه و قلبه فلیس منّا و من أنکرهم فکأنّما جاهد الکفار بین یدی رسول‌الله» هر کس نزد او از صوفیه سخن به میان آید و به زبان و دل انکار ایشان نکند، از ما نیست و هر کس صوفیه را انکار نماید گویا این که در راه خدا در حضور رسول خدا با کفار جهاد کرده‌است.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آن روایت را ندیده‌ام، ولی می‌توان گفت اگر هم چنین روایتی باشد، منظور جریان‌هایی از صوفیه است که گوشه‌نشینی را پیشه می‌کنند و کلاً از مسیر اهل‌البیت جدا هستند. نه مثل جناب مولوی که ارادت خاص به اهل‌البیت دارد. موفق باشید

24033
متن پرسش
باسمه تعالي سلام بر استاد گرانقدر: در كتاب «رمضان دريچه رؤيت» تاكيد بر جوع و خوراك درحد «اكل ما لابد منه» تاكيد بسيار شده است. «گرسنگي بكشيد و بر بدنهايتان سخت بگيريد شايد دل‌هايتان خداوند متعال را ببينيد.» ص 32 «جوع و گرسنگي شروع لازمي است، هيچ كس به جايي نرسيد مگر اين كه خورش او جوع باشد.» من براي حفظ سلامتي و افزايش نيروي بدني به نيت حفظ آمادگي براي زمان ظهور، هم كوه مي روم هم بدنسازي. انجام اين ورزشها باگرسنگي جور در نمي آيد. البته از فرهنگ روزه هاي مستحبي دور نيستم و به مناسبتهايي روزه مي‌گيرم. بفرماييد اكنون چه بايد بكنم؟ به جوع رجوع كنم و قيد آمادگي جسماني را بزنم؟ يا هم ورزش كنم و هم گرسنگي بكشم. و يا روش فعلي آسيبي به سلوك نمي زند و همين راه را ادامه دهم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر می‌کنم نظر آخر درست باشد که بین گرسنگی و ورزش را جمع کنیم. زیرا بنا نیست با گرسنگی، بُنیه‌ی انسان تحلیل رود. موفق باشید

22378

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: وقتتون بخیر. استاد می دانیم که ارواح مومنین به ملکوت وادی السلام می روند. آیا کسی که در وادی السلام خاک است بر کسی که جای دیگر خاک است فضیلت هست یا نه؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر زمینه‌ی روحانی مناسب را داشته باشد، می‌تواند با نظر به محل دفن خود وقتی آن محل، محل مقدسی باشد؛ بهره‌های معنوی ببرد. موفق باشید

22252
متن پرسش
با سلام مجدد: استاد محترم. من توی سوال شماره ( 22250 یا 22259 ) درباره نماز پرسیده بودم. اگر که نماز نتونه به رفع توهم کمک کنه بذارمش کنار. یک حقیقتی که من از اون بابت نگرانم این هست که هر چی از دوران کودکی دور میشیم حقیقت زندگی رو بیشتر می فهمیم و من یکباره با این حقایق روبرو شدم. برای همین دچار این دست افکار میشم. شاید دلهره ام از این هست که آیا من مثلا در طی ده سال آینده چقدر خواهم توانست با این حقایق هماهنگ بشم؟ چقدر خواهم توانست نماز واقعی بجا بیاورم؟ خسته ام از این تلاش و در جا زدن، نماز یکجور متعادل کردن ذهن ما رو باعث میشه؟ درست هست؟ در واقع نماز یک جور مراقبه هست که در کنار مراقبه باید موارد دیگر چون تغذیه درست و سبک زندگی درست رعایت بشه تا به نتیجه برسیم؟ ولی این جور تفسیری با آن دست هشدارها که اگر یک روز نماز نخونی دچار غضب پروردگار میشی و تو رو نمی بخشند و... جور در نمیاد. من خیلی شاکی ام از اینگونه طرز تلقی ها و این زبان دور از فهم دین. به دعاهای شما و مخاطبان محترم سایت شما نیازمندیم. موفق و پیروز و شاد باشید
متن پاسخ

باسمه تعالی. سلام علیکم: آن‌چه در امثال نماز برای انسان پیش می‌آید تحقق روحیه‌ی عبودیت است تا حضرت رب العالمین با ربوبیت خود ما را دستگیری کند و اصل عبادت به تسلیم امر و نهی الهی است حال چه با حضور قلب باشد و چه نباشد؛ در هر صورت آن عزم اولیه در میان هست و تقویت وجه عبودیت ما در آن راستا به وجود می‌آید، به همین جهت ما دستورات الهی را ابتدا به عنوان تکلیف خود می‌پذیریم و انجام می‌دهیم و نباید به هیچ وجه از این غافل شد به طوری که در روایات داریم «فنای فی الله تحقق امر و نهی الهی بر جان انسان است». موفق باشید

22247

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با تقدیم سلام و احترام: ۱. اینکه در شرح حال عارفی در تذکره الاولیا آمده که در پوستینش جانور بوده و به این افتخار می کرده آیا این جزو همان رفتارهای قابل تاویل عرفاست یا عطار مقصودی از ذکر این حکایت داشته؟ ۲. پیش نیازهای انسان در عرف عرفان را می شود معرفی بفرمایید؟ ۳. بهتر نیست قبل از شروع اسفار یک دوره شواهد خوانده شود؟ اینطور راحت تر در اسفار جلو نمی رویم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی. سلام علکیم: 1ـ مطمئن باشید که در این موارد باید متوجه بود که «کار نیکان را قیاس از خود مگیر». تنها کسانی معنا و مفهوم آن نوع حرکات را می‌فهمند که در آن وادی وارد شوند و در واقع جناب عطار قصد دارد گزارش آن احوالات را بدهد و این به معنای آن نیست که ما چنین وظایفی داریم یا برای ما این حرکات قابل فهم باشد. وظیفه‌ی ما رعایت دستورات شرعی در این موارد است. 2ـ پیش نیاز های عرفانی همان مبانی معرفتی است که مثلا در جلد هشتم و نهم اسفار می‌توان به آن پرداخت. 3ـ بستگی به استاد دارد که شواهد را می‌تواند مقدمه‌ی اسفار قرار دهد یا از طریق خود اسفار کمک لازم را به مخاطب می‌کند. موفق باشید

22116
متن پرسش
با سلام: من فکر می کنم بسیاری از اعتقاداتم قلبی و ناشی از یک احساس درونی است و دلیل و برهان های عقلی زیاد من را قانع نمی کند و مرتب برای من ایجاد شبهه می کند! اما کاملا به اعتقادات مذهبی پایبندم! بعضا مرا بخاطر این طرز فکر به تقلید کورکورانه متهم می کنند! آیا اینکه بدون دلیل (دلیل آن خارج از درک و فهم ما باشد) به دستورات و مراسمات دینی معتقد باشیم غلط است و ارزشی ندارد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اتفاقاً همین‌طور خوب است که انسان از طریق دریافت‌های قلبی‌اش با حقایق مرتبط باشد و چنان‌چه شبهه‌ای برایش پیش آمد، از دلایل عقلی کمک بگیرد وگرنه اگر بخواهد صرفاً با دلایل عقلی کار را جلو ببرد همین‌طور که متوجه شده‌اید عقل، دائماً شک و تردید برای هر چیزی به میان می‌آورد. موفق باشید

21683

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد عزیز: عنه (عليه السلام) - حيث كان جالساً على نهر الفرات وبيده قضيب، فضرب به على صفحة الماء وقال: لو شئت لجعلت لكم من الماء نوراً وناراً امام علي (ع) هنگامی که کنار فُرات نشسته بود، در دستش چوبی بود که آن را بر آب می زد، فرمود: «اگر می خواستم، می توانستم برای شما از آب، نور و آتش ایجاد کنم.» موسوعة الإمام علي بن أبي طالب عليه السلام في الكتاب و السنة و التاريخ (محمد ری شهری) تعليق: لم يفصح الامام (ع) عن مضمون كلامه بل أجراه مجرى الرموز، و ذلك لأن عقول الناس في ذلك الزمان لا تتحمل أكثر من هذا. و في قوله (ع): «لجعلت لكم من الماء نورا و نارا»، دلالة خفية الى ما في الماء من طاقة يمكن أن تولد النور (و هو الكهرباء) و النار (و هو الطاقة الحرارية). و اذا تعمقنا في النظرة وجدنا ان الماء يتركب من عنصرين هما الهيدرجين و الاكسجين، الاول قابل للاحتراق و اعطاء النور، و الثاني يساعد على الاحتراق و يعطي الحرارة. و أبعد من ذلك فان وجود الماء الثقيل 2 في الماء الطبيعي بنسبة 2 الى 000، 10، يجعله أفضل مصدر طبيعي للهيدرجين الثقيل الذي نسمية (الدوتريوم) و نرمز له بالرمز. و هذا النظير هو حجر الاساس في تركيب القنبلة الهيدروجينية، القائمة على اندماج ذرتين من الدوتيريوم لتشكيل الهليوم. علما بأن الطاقة الناتجة عن هذا الاندماج و التي- هي منشأ طاقة الشمس- تفوق آلاف المرات الطاقة الناتجة عن القنبلة الذرية التي تقوم على انشطار اليورانيوم و لأخذ فكرة فان اصطناع غرام من الهليوم نتيجة اندماج الدوتيريوم يعطي طاقة 675 مليون بليون ارغة 200 الف كيلوواط ساعي. كل هذه المعاني الدقيقة و الاسرار العميقة تضمنها قول الامام علي (ع) و علمه، و هو القائل: «بل اندمجت على مكنون علم، لو بحت به لاضطربتم اضطراب الأرشية في الطّويّ البعيدة» أي كاضطراب حبل الدلو في البئر العميقة. (تصنیف نهج البلاغه،ص782و783) (تصنیف نهج البلاغه ،لبیب بیضون ،انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی ) استاد! اصلا آیا این حدیث صحیح است؟ چون ظاهرا سند معتبری ندارد. و اینکه منظور حضرت دقیقا چیست؟ آیا منظور از نور همان برق امروزی است؟ مگر نیروی برق نشأت گرفته از تمدن اومانیسم غربی نیست و از لزومات تکنولوژی نمی باشد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مسلم آن‌چه بنا بوده به دست مبارک آن حضرت انجام شود غیر از این نوع انرژی است که با سدسازی و از طریق مهندسان انجام می‌گیرد. موفق باشید

20404
متن پرسش
کور ِ مادرزاد نیستم اما مرا با دروغ هم میانه ای نیست. بگذار از ندیدنی هایم بگویم، خوب می دانم دیدنی ها را به اندازه ی کافی برایت گفته َند. یقین دارم تو هم دلت نمی خواهد یک مشت دروغ محض ِ تایید در دامان ِ خیالَت بگذارم و خوشحال باشی که این نسل ِجدید، عجب نسل ِ حرف گوش کُن و سر به راه و همراهی ست. بله ؛ من دل دادم، با همه ی دل و وجود و جانم به میان آمدم. من از بی سران بی خبرم اما سر داشتنشان ، سر به سر ِ وجودم نگذاشتم. مجنون ِ شیرینش شدم. این روزهای ِ طلبکاریم از انقلابم را با بی سری َش ، سرَ کردم. در سرخ ِ انتظار ِ آمدنش، مَلَس ِ هستی و نیستی را با هم مزمزه کردم. گرم ِ تشییع شهدای غواص را چشیده بودم و دلم، داغ ِتنور ِ موعود بود و به یاد ِ آن رویای ِ روشن، در تشییع امروز، خورشید را به دلم وعده دادم! اما رشته ی ِ قصه بافی ام سَر از غصه ی دیگری در آورد! در شلوغ ِ امروز، نه آفتابی بود که گرم ِ مان کند، نه ابری بود که با دل ِباردارش بشارت باران به روح مان بدهد. امروز در این شوره زار، این شُر شُر ِ نمک ها بود که از در و دیوار بر زخم های عفونی غربت مان می چکید! شوخی نبود! ققنوسی را در بازار دوره گردان به طوطی شیرین سخنی فروخته بودند و من در این سیرک ساختگی مقدس، چیزی بیش از یک تماشاچی غریب نبودم! همین دیروز در مشایعت ِ حججی از دریای ِ غواصان به جزیره ی دور افتاده تری تبعید شدم. مشایعت ِ غواصان، صحنه ی بازسازی شده ی یک تاریخ نبود، قاچ ِ نوری از دهه ی شصت بود و همه چیز با همان صفا میان ِ همه مان تقسیم شد و مدتها همین قوت ِنور، ته ِ دل مان را گرفته بود. در مشایعت ِ غواصان بیگانگی ام گم و گور شده بود اما دیروز در آن شلوغ ِنمایش پر سرو صدا، سرو کله ی غربتم دوباره پیدا شد! دیروز را سخت گریستم اما در مصیبت ِ غربت ِ گمشده ی قد کشیده تَرَم که حالا مرا یافته بود و همانجا یقه َم را سخت تر از قبل چسبیده بود! شهیدی از نسل ِ ما، در همان ازدحام، میان ِ دروغ ِ زمان مان بلعیده شد! چه خوب که نیمه کاره آمد، چه خوب که خودش را میان ِ ما دروغگوها گم نکرد. چه خوب که سر َش را از سر دروغگوها جدا کرد. مبادا گمان کنی محض ِ پرسش آمده َم. نه؛ طلبکاری و غربت پرسیدنی نیست؛ چشیدنی ست. خواستم بدانی من امروز تمام ِ تلاشم را می کنم که صدای ِ دردآور ِگام های ِ غریبان ِ آینده را که بعدها به گوشت می رسانند، خبر باشم! گوش کن؛ صدای ِگام های ِغریبانه تَر از ما در راه َست.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: من این سخن آخرت را که می‌گویی «نداهایی هست که بعداً به گوش خواهد رسید» می‌دانم، یا بگو نمی‌توانم ندانم. ولی بسیار تعجب کردم چگونه کسی که دردی آن‌چنان را احساس می‌کند وقتی با زلال‌ترین درمان در تاریخ خود روبه‌رو می‌شود آن را نمی‌شناسد!! در دورانِ جدایی و بیگانگی با حقیقت، شهید حججی تذکر عبور از این دوران است. این، ادامه‌ی آن حضوری نبود که با آمدن جسد مبارک غوّاصان ما متذکر آن شدیم و گذشته‌ی شیرین و متعالی خود را مزمزه کردیم؛ این ورقِ دیگری از تاریخ به‌صحنه‌آمدنِ ابعاد درونی انقلاب اسلامی است برای آن‌که آینده‌ی ما در گشودگی روشنی‌گاهِ انقلاب اسلامی تیره و تار نماند. چرا در صحنه‌ی حضور شهید حججی به دنبال تاریخی بودی که با ایستادن بر قله‌ی آن باید آینده را به تماشا نشست، نه آن‌که آن قله را منزل‌گاهِ خود بگیری. آری! گذشته‌ی ما قله‌ی بس بزرگی است که باید بر فراز آن ایستاد، اما افقی دیگر در میان است و آن افقی است که شهید حججی مأمور ظهور آن بود. عرایضی در سه نوشته‌ی «شهدا و راه خروج اساسي از مشکلات» و «شهدا و قدم گذاشتن در راه آینده» و «تا مردم در عادت و تقلید از جاهلیت دوران غرق نشوند» در این مورد با کاربران سایت در میان گذاشتم، بد نیست برای چنین احساس حضور تاریخی به آن نوشته‌ها رجوع شود. موفق باشید  

20318
متن پرسش
سلام استاد: «خودِ وجود همواره تحقق خارجی دارد و محال است که موجود نباشد. چون از فرض نبودِ وجود، تناقض لازم می آید؛ چرا که وجود، نقیض عدم است؛ پس محال است وجود معدوم شود» بنده با فلسفه و منطق آشنایی دارم اما اگر می شود جمله بالا را برایم مفصل توضیح دهید چون همواره این سوال در ذهنم است که چرا نمی شود وجود عدم شود؟! یا مدتی بعد عدم شود؟! تناقض هنگامی به وجود می آید که در همان حالی که وجود است عدم باشد که این محال است.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی «وجود» برای عین وجود ذاتی باشد، عدم برای آن معنا ندارد، مثل رطوبت که ذاتیِ آب است و خشکی برای آب معنا ندارد و اگر «وجود» عارض چیزی باشد که امکان معدوم‌شدنش هست. موفق باشید

20267

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: قدیمی ترین نسخه قرآن کدام است و آیا حضرتعالی آن نسخه و عدم تحریف آن را ملاحظه نمودید؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نه، اطلاعی ندارم. آن‌چه هست قرآن در طول تاریخ سینه به سینه حفظ شده است و امکان هرگونه تحریفی را از هرکس گرفته است. موفق باشید

19926
متن پرسش
سلام: در جواب یکی از سوال کنندگان این برداشت را کردم اگر غلط است اصلاح کنید: یک سلسه عللی باعث صدور فعل از انسان می شود، یکی از این علت ها اراده انسان است که تا نباشد فعل انجام نمی شود ولی فقط اراده انسان در صدور فعل از جوارح او نقش ندارد بلکه چیز های دیگری هم هست مانند خواست خدا - شرایط محیط - ترس - وسواس - و... که ارده انسان در کنار همه این ها است و کامل می کند علل را برای صدور فعل از جوارح او، پس نه فقط ارده محض انسانی است که باعث صدور فعل است (لا تفویض) و نه فقط چیزهای دیگری است که باعث صدور فعل انسانی می شود به طوری که بگوییم اراده انسانی اصلا دخیل نیست (لا جبر) بلکه هم ارده هم چیزهای دیگر هست که ارده انسانی کامل کننده علت های دیگر همچنان که خودش یکی از علت هاست در کنار سایر علل؛ و این معنای (بل امر بین امرین) است. 1. این صحبت های بالا درست است؟ 2. یعنی می شود گفت در قتل ظالمانه یک فرد، هم خدا دخیل است هم شرایط هم اراده قاتل؟ خدا چرا؟ 3. اگر این متن بالا درست است پس چرا انسان تماما به کارش معذب می شود؟ انسان اراده اش یکی از علت هاست نه تمام علت اراده باشد. پس انسان باید به اندازه دخالت اراده اش که در کنار سایر علت ها است عذاب شود؟ ممنونم از شما استاد عزیزم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت دارید همان‌طور که مرحوم شهید مطهری متذکر می‌شوند اراده‌ی انسان، آخرین حلقه از سلسله عللی است که موجب تحقق فعل می‌شود و لذا تا انسان اراده نکند آن فعل انجام نمی‌گیرد و از این جهت انسان مسئول آن افعال خواهد بود. موفق باشید   

19877

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: خدا قوت و با عرض پوزش از اینکه وقت شما را می گیرم: در جلسه شرح کتاب عقل و ادب در قسمت «زعیم در هر زمان» با یک مثال در مورد آیت الله مدرس فرمودید که زعیم از رخصتهایی استفاده می کند که به راه الله دعوت به سوی خدا آسیبی نمی زند. مثال آوردید که مرحوم مدرس از یکی از شاهزادگان قاجار حمایت می کرد. (البته اگر درست بیان کرده باشم) در ضمن بحث داشتیم که زعیم به الله دعوت می کند. در بیرون جلسه خدمتتان عرض شد با توجه به جامعیت الله یا همین یک مقدار تکیه کردن به غیر هم با جامعیت این اسم تناسب دارد. البته مظاهر الله در همه هستی است و کار با اسباب و علل است. البته شاید برای حقیر در نفسم مدرس لاغر اندامی که در مقابل قلدری چون رضا خان می ایستد. دلپذیر تر باشد ولی برای زعیم را یافتن ما باید متد داشته باشیم که بنده بتوانم مدرسی را زعیم در تاریخی بدانم که دعوت به الله می کند و در ضمن هر دو حادثه را یک جا جمع کنم. استاد عزیز نمی دانم منظور خود را خوب بیان کردم یا خیر ولی فکر می کنم برای حقیر یک نکته ابهامی وجود دارد در جمع زعیمی که در تاریخ به الله دعوت می کند با این حادثه که بیان شد. از صبر و حوصله ای که بخرج می دهید سپاسگذارم. دعا گوی شما هستم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که رسول خدا «صلوات‌اللّه‌علیه» با دادن 100 شتر به ابوسفیان، شرّ او را دفع کردند و در فتح مکه خانه‌ی او را محل امن قرار دادند، مرحوم مدرس نیز متوجه شدند از طریق قوام السلطنه می‌توان شرّ رضاخان را تا اندازه‌ای دفع کرد و فرموده بود این روبه مکّار می‌تواند با او مقابله کند. و اتفاقاً این عظمت زعیمی مثل مدرس است که می‌تواند از همه‌ی ابزارهایی که خداوند اجازه داده است، در مسیر تحقق امر پروردگار استفاده کند. مثل کاری که حضرت یوسف «علیه‌السلام» انجام دادند و به آن هم‌زندانی خود که شراب‌ریزِ عزیز مصر می‌شد، فرمودند به عزیز بگوید بی‌دلیل او زندانی شده. و علامه‌ی طباطبایی می‌فرمایند بر حضرت یوسف «علیه‌السلام» واجب بود که از چنین ابزاری برای رفع حصر خود استفاده نمایند. موفق باشید

19027

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
جناب استاد با عرض سلام و آرزوی سلامتی و توفیق روز افزون: بنده در زمینه طب سنتی ایران بطور جدی و آکادمیک در حال مطالعه و دانش افزایی و تجربه هستم (هیات علمی دانشگاه در این رشته می باشم) ولی متاسفانه اطلاعات زیادی در حوزه فلسفه و روانشناسی اسلامی و ... ندارم هرچند بسیار علاقمندم. اخیرا" موضوعی که توجهم را بسیار جلب کرده بحث رابطه نفس و بدن و درمانهای نفسانی است که توسط حکمای طب سنتی در بسیاری از موارد انجام می شده و از آنجا که بیماریهای جسمی انسان ارتباط تنگاتنگی با مسائل روحی و روانی دارد قصد دارم در این زمینه مطالعه داشته باشم. خواهشمندم بنده را راهنمایی و منابع مفید در این زمینه را معرفی بفرمایید. با تشکر فراوان و التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحمداللّه کتاب «ده نکته در معرفت نفس» همراه با شرح صوتی آن بر روی سایت هست. کتاب را از قسمت «نوار نوشتارها» که بالای صفحه‌ی اول هست و شرح را در همان نوار در قسمت صوت بگیرید. و سپس کتاب «خویشتن پنهان» را که بر روی سایت هست، مطالعه فرمایید إن‌شاءاللّه تا حدّی جواب مطلب‌تان را می‌یابید. موفق باشید

17570

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد: با آروزی قبولی عزاداریها، در این ایام از زبان مداحان مطلبی با این مضمون که «در ظهر عاشورا قلب مقدس امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف در فشار است و برای رفع فشار و بلا از آن حضرت برای ایشان دعا کنید و صدقه بدهید»، شنیده می شود. این مطلب به تازگی شنیده می شود و آن هم از طایفه مداحان. آیا چنین چیزی با مبانی ای که در تفکر شیعی و در باره ائمه علیهم السلام داریم صحیح است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: شاید منظور آن‌ها با توجه به وجهِ انسانی و عاطفی حضرت باشد که مثل سایر انسان‌ها دوست دارند برای جدّ بزرگوارشان اشک بریزند. ولی بهتر است که به این طریق و با این واژه‌ها مباحث را مطرح نکنند. موفق باشید

16083

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد: نظرتون را میشه راجع حمایت آقای زیباکلام از رفتار خانم فائزه هاشمی با بهایئان بفرمایید؟ اینکه ایشون به احترام به عقاید هر فرد را اخلاقی و اسلامی میدونن؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده در جریان سخنان آقای زیباکلام نیستم. ولی مگر جایی برای حمایت می‌ماند؟!! جز این‌که سیاسیون ما برای رأی‌آوردن به بهائیان هم امید بسته باشند زیرا از حمایت جبهه‌ی فکری و فرهنگی انقلاب مأیوس شده‌اند. موفق باشید

15830

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکمک خسته نباشید. استاد بنده بسیاری از مباحث صوتی حضرتعالی را گوش داده ام. قبلا هم از جلسات تفسیر استاد جوادی آملی را دنبال می کردم و مطالعه هم داشته ام. فی الحال می خواهم از محضر حضرتعال سوال کنم. با توجه به علاقه ای که به فلسفه و عرفان دارم ولی تحصیلات بنده در حد دبیرستان است. و نیز سن 44 سالگی؛ از کجا و با چه کتابی و یا چه مبحثی و یا کدام یک از جلسات حضرتعالی شروع کنم که به صورت مدون و منظم ادامه دهم؟ (معرفت نفس، برهان صدقین و حرکت جوهری، تفسیر سوره حمد، معاد و... را گوش داده و حتی به صورت جزوه (واو به واو) را نوشته ام.)
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آرام‌آرام سراغ شرح تفسیر «حمد» امام«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» بروید و مسیر را تا «مصباح‌الهدایه» با دقت جلو ببرید. موفق باشید

15668

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرامی: فردی هستم که به شدت از خود متنفرم. در ناامیدی شدیدی بسر می برم نمی توانم خود را بخاطر گناهان و خطاهایی که در گذشته مرتکب شده ام ببخشم، در حق خودم، پدر و مادر بستگان و بندگان خدا مرتکب ظلمهای زیادی شده ام. دائم حسرت گذشته و نعمت هایی که در گذشته داشتم و خدا آن ها را ازم گرفت را می خورم. خانه ای که دوست داشتم را از دست دادم و در خانه ای به اجبار ساکن شده ام که علاقه ای به آن ندارم. کاری که به آن مسلط بودم و حقوق خوبی داشتم از دست دادم و مشغول به کاری هستم که علاقه ای به آن ندارم که البته در مقابل ظلمهایی که بخاطر آن عذاب می کشم قابل ذکر نیست. بنظرم خطاهایم به حدی رسیده بود که خدا رسوایم کرد (لطف حق با تو مداراها کند / چون که از حد بگذرد رسوا کند) و خسر الدنیا و الاخره شده ام. چند روز است دیگر نماز نمی خوانم چون تاثیری از آن حس نمی کنم. آیا کسی که خدا در دنیا کمکش نکرد و در زمان اول بلوغ و نادانی به راه راست هدایتش نکرد در آخرت کمکش می کند هرچند نماز بخواند؟ اعتماد به نفس خیلی کمی داشتم که آن را نیز از دست داده ام نه جرات خودکشی دارم و نگران فرزندم نیز هستم و نه میل به زندگی دارم. در بن بستی گرفتار شده ام که راه خلاصی از آن نمی بینم. قبلا دعای کمیل می خواندم قسمت «لا اجد مفرا مما کان منی» را با تمام وجود درک می کردم. همچنین معنای «اللهم اغفر لی الذنوب التی تغییر النعم» (تغییر نعمت ها در زندگیم) امام سجاد (ع) در جایی به خدا فرموده اند هرجا دیدی زندگیم چراگاه شیطان شده جانم را بگیر. حال سوال من اینست اگر خدا ارحم الراحمین است چرا جان مرا در همان ابتدای بلوغ نگرفت که حالا دچار عذاب نشوم؟ همچنین از اینکه خدا عقل درستی بهم نداد که تصمیمات درستی در زندگی بگیرم و دچار مشکلات نشوم شاکی هستم. من هم مثل شما آفریده خدا هستم چرا باید شما را هدایت کند و من را محتاج التماس به شما برای کمک، آیا این بی عدالتی نیست؟ چرا بعضی از همان اوایل کودکی آثار هوش و بزرگی در آینده در چهره شان هویداست ولی برخی از افراد مثل من بعد از عمری زندگی تازه می فهمند که باید چکار می کرده اند که نکرده اند و دیگر امکانات و فرصت لازم را از دست داده اند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: معلوم نیست که مصلحت شما در آن چیزهایی است که از دست داده‌اید. بهترین راه، راضی‌بودن به همان چیزی است که خداوند برای شما مقدّر کرده است و با عمیق‌کردن عبادات و نماز، خداوند نور هدایت خود را مقابل شما می‌گشاید. موفق باشید

15436
متن پرسش
باسمه تعالی با سلام و تحیت، جناب استاد بزرگوار بر اساس دو آیه زیر که حاکی از سنت تغییر در نظام و سنن الهیه است: «ذٰلِكَ بِأَنَّ اَللّٰهَ لَمْ يَكُ مُغَيِّراً نِعْمَةً أَنْعَمَهٰا عَلىٰ قَوْمٍ حَتّٰى يُغَيِّرُوا مٰا بِأَنْفُسِهِمْ وَ أَنَّ اَللّٰهَ سَمِيعٌ عَلِيمٌ» و هم چنین آیه «إِنَّ اَللّٰهَ لاٰ يُغَيِّرُ مٰا بِقَوْمٍ حَتّٰى يُغَيِّرُوا مٰا بِأَنْفُسِهِمْ وَ إِذٰا أَرٰادَ اَللّٰهُ بِقَوْمٍ سُوْءاً فَلاٰ مَرَدَّ لَهُ وَ مٰا لَهُمْ مِنْ دُونِهِ مِنْ وٰالٍ» لطفا اگر راهنمایی بفرمایید: الف. سنت تغییر و سرنوشت انسان ها و اقوام بر اساس فلسفه صدرایی چگونه قابل تبیین است؟ ب. این آیات از دو منظر هستی شناسی و هم چنین انسان شناسی چگونه تبیین می شود؟ ج. برای فهم دقیق تر و عمیق تر این سنت، چه منبع یا منابعی را توصیه می فرمایید؟ با تشکر از زحمات مستمری که برای جنابعالی داریم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چه فلسفه‌ی مشاء و چه فلسفه‌ی صدرا، با نظر به هستی‌شناسی و انسان‌شناسی به این نوع آیات می‌نگرند و متوجه هستند نظام عالم از جمله جامعه‌ی انسانی دارای قواعدی است که خداوند در آیات فوق متذکر آن قواعد و سنن شده است که مثلاً اگر جامعه‌ای ایمان و تقوا را رعایت کند، سرنوشتش با جامعه‌ای که چنین نکند، یکی نیست. عرایضی در جزوه‌ی «علل سقوط تمدن‌ها در المیزان» در این مورد شده. موفق باشید

15269

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
یکی از سوالات اساسی که در ذهن همه ی ما انسان ها وجود دارد اعم از این که به آن توجه داشته باشیم یا نداشته باشیم این است که چرا علارغم این که هیچ یک از ما در درون خودش تمایلی به درد و رنج ندارد با این حال کم و بیش متحملش می شویم در واقع همه ی ما دچار نوعی تعارض و تضاد بین خواسته ی درونی و امر بیرونی می شویم، خواسته ی درونی که به ما می گوید هیچ یک از انواع درد و رنج با هیچ شدت و حدتی قابل پذیرش نیست و واقیعیتِ بیرونی که ما نشان داده که چنین خواسته ای تحقق پذیر نیست. سوال من یک چرای اعتراضی است که چرا چنین تعارض و تضادی وجود دارد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: قرآن می‌فرماید: «تریدون عرض الدنیا واللّه یرید الاخره» یعنی انسان‌ها در شرایط معمولی به امور دنیایی و اموری که به آن‌ها نزدیک‌ است، مشغول می‌شوند و لذا نسبت به مشکلاتی که این نوع انتخاب‌ها برایشان پیش می‌آورند، در حجاب قرار می‌گیرند. موفق باشید

14641

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام و ارادت استاد گرانقدر: برای رفع رذایل اخلاقی از جمله غضب، کینه و حسادت در آثارتان مطلبی را نمی بینم. در آثارتان نشنیدم یا ندیدم که بفرمایید راههای دفع کینه اینها هستند. ریشه های حسادت اینها هستند. در کتاب معراج السعاده رذایل اخلاقی به صورت جزیی ریشه یابی و راهکار ارایه می شود ولی شما اینطوری بحث اخلاقی ندارید. استاد فاضل آیا علت خاصی بوده است یا نیاز ندانسته اید؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحمداللّه حضرت امام در شرح حدیث «جنود عقل و جهل» بحث رذائل و فضائل اخلاقی را به صورت کاربردی مطرح کرده اند و بنده سعی کرده ام با شرح آن کتاب ارزشمند نگاه رفقا را از آن طریق به اصل موضوع بیندازم. موفق باشید

14311

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: با توجه به سوال 14244 و پاسخ شما، جالب اینکه بنده کتاب چه نیازی به نبی را حدودا 1 سال پیش مطالعه کرده بودم منتهی نمی دانم که چرا باز هم این قضیه برایم حل شده نبود و اصلا به ذهن نداشتم که فلان جا، فلان مطلب را خوانده ام. بهرحال ارجاع شما و دقیقا پاسخی که حقیر به دنبالش بودم، بر جانم فرود آمد و از این بابت متشرکم. سوالی داشتم و آن اینکه چگونه بر کتبی که می خوانیم حاشیه بزنیم؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: سعی کنید اصل مطلب هر قسمت از کتاب را انتخاب و همان را یادداشت کنید. موفق باشید

13561
متن پرسش
با سلام: چند وقتی میشه با افرادی وارد بحث شدیم که با امام حسین (ع) مخالفت میکنن علت رو پرسیدم میگن در تاریخ طبری آمده که امام حسین (ع) به شمال ایران حمله کرده و ایرانیان رو کشته و مخالفت دوم اینه که میگه من قیام عاشورا رو قبول ندارم و جواب علت این سوالش هم اینه که امام حسین (ع) و یزید بر سر یک دختر این جنگ رو شروع کردن. جسارتا یه جواب دندان شکن می خواستم تا اونا رو سر جای خودشان بشونم با آرزوی روز افزون و سربلند اسلام.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر به همان تاریخ طبری با دقت نظر کنند، جریان حرکت امام حسین«علیه‌السلام» را در آن فضای تاریخی در رابطه با احیاء دین جدّشان پیامبر، به‌خوبی متوجه می‌شوند. و یا سری به نظر دانشمندان غیر شیعه به‌خصوص دانشمندان اهل سنت بزنند که چگونه همه متفق‌اند که حرکت امام حسین«علیه‌السلام» در مقابل جریان منحرف امویان صورت گرفته. بنده نظر بعضی از دانشمندان اهل سنت را در کتاب «راز شادی امام حسین«علیه‌السلام» در قتلگاه» که بر روی سایت هست، آورده‌ام. بدیهی است که یک محقق نباید نهضت حضرت سیدالشهداء«علیه‌السلام» را با قرائت امویان دنبال کند! همچنان‌که دفاع مقدس 8 ساله را نباید با قرائت صدامیان بررسی نمود. موفق باشید

نمایش چاپی